واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

آقای ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است + اصلاح و تکمیل مطلب از واحد

دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
روستای "گزیر" هرمزگان میزبان همایشی با حضور دکتر ملکیان و با موضوع صلح بود. کتابخانه مشارکتی "راسخ " در روستای گزیر هرمزگان روز ۲۵  آذر ماه میزبان همایش "صلح ایرانی" بود. دکتر مصطفی ملکیان، دکتر نعمت الله فاضلی،   محمد درویش و دکتر ماندانا تیشه یار در این همایش حضور و سخنرانی داشتند.
به گزارش عصر ایران، دکتر مصطفی ملکیان استاد دانشگاه و پژوهشگر روز یکشنبه 25 آذر ماه در همایش صلح ایرانی در روستای گزیر شهرستان بندرلنگه اظهار کرد: صلح را باید مصداق تعلیم و تربیت دانست و این مهم از طریق تعلیم در وجود ما به بار می نشیند و باید از کودکی آغاز شود.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
وی افزود: تقویت برخی ویژگی های فردی می تواند سبب تقویت روحیه صلح طلبی در وجود انسان شود اما حقیقت آن است که صلح از درون می آید و صلح کامل زمانی برقرار می شود که تضاد منافع میان آنان نباشد و هرچه تضاد منافع بیشتر باشد، صلح کمتر می شود.
 
این استاد دانشگاه تقویت اشتراک منافع در جامعه و احساس سود متقابل را سبب شکل گیری صلح برشمرد و با بیان این که ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است و گاهی صلح پیش از جنگ و گاه پس از جنگ صورت می گیرد، عنوان داشت: این ها مقوله های متفاوتی هستند اما صلح اصلی،‌ صلح پیش از جنگ است و الا پس از خسته شدن ناشی از جنگ، رسیدن به صلح نوعی مصلحت اندیشی است که محصول خودخواهی و منفعت طلبی و هزینه و فایده کردن است. 
(( واحد: اگر خودخواهی و منفعت طلبی "کوته بینانه" باشد، بسیاری مواقع در تضاد با "دیگرخواهی و منافع جمعی" قرار می گیرد ولی اگر "خودخواهی و منفعت طلبی" با بلندنظری و دیدِ گسترده  باشد، سود (منفعت) خویش را در میان و همراه با سود (منفعت) دیگران می شناسد و تعریف و پیگیری می کند. "هزینه و فایده کردن"کاری خردمندانه است و نشان خردمندی، نه آنکه موجب و مایه تحقیر و تأسف باشد؛ البته انسان خردمند آن است که در "هزینه و فایده کردن" خویش هم سود همگان، (از جمله و همراه سود خویش،) را بسنجد و پیگیری کند. مصلحت اندیشی نیز کاری خردمندانه است و نشان خردمندی؛ برای شناخت بیشتر رجوع کنید و بخوانید: درباره مفهوم واژه "مصلحت".
صلح حتی اگر پس از جنگ بدست آید، اگر با درس گرفتن از تجربیات باشد و به خردمندی بیشتری برساند انسانها را، و برآن پایه انسانها بتوانند در سوگیریهای ذهنی و کارکردی خویش برپایه خرد (عقل) به تعاریف بهتر و جامعتری از سود (منفعت) همه، برپایه حق و عدالت برسند، می تواند واقعی تر و پایدارتر و جامعتر هم بشود. البته اگر درجه بالاتری از خردمندی به کار گرفته شود و باشد، می توان تعاریف خوب از سودهای همگانی را برپایه حق و عدل، و پیش از زیر بار هزینه های گزاف و کمرشکنِ جنگ رفتن، پیگیری کرد. این البته در گرو دریافتن (درک و فهم) این نکته کلیدی، از همه ی سوهای در رویارویی برای منافع کوچک است، چرا که در برابر زیاده خواهی یک سو، سوی دیگر مجبور به دفاع می شود گرچه برایش نامطلوب باشد و آرزویش صلح باشد.))
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
استاد ملکیان ادامه داد: بعضی چیزها ذاتاً از اشتراک به دور هستند و هر چه در مسیر اشتراک آنها بکوشیم در مسیر تضاد کوشیده ایم و تقسیم بندی خواسته ها در این راه می تواند به خوبی فلسفه صلح را روشن کند.
 
وی با تقسیم بندی خواسته ها در وجود آدمی که بستر رسیدن به صلح را می سازند، خواسته های فردی و اجتماعی را دو گونه از این خواسته ها برشمرد و گفت: ثروت، شهرت، قدرت، احترام، آبرو، محبوبیت، مدرک دانشگاهی و علمی مواردی هستند که در ظرف زندگی اجتماعی بر پایه قابلیت های فردی، مسابقه و مقایسه در زندگی آدمیان می سازد و ما دائما در ذهن خود دائما در مبارزه با یکدیگر بر سر این مولفه ها هستیم.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
این استاد دانشگاه همچنین اظهار کرد: اگر چه تن دادن به این مسابقات عملا زندگی را بر انسان تلخ می کند، اما مسابقه ای نظری و عملی را در میان انسان ها بوجود آورده است که عملا شراکت ناپذیری در این مولفه های 7 گانه بستر تعارض منافعی را می سازد که صلح را در معرض خطر قرار می دهد.
ملکیان تأکید کرد: اشتراک منافع در این هفت مولفه معنا ندارد و رابطه الاکلنگی حاکم است و بالا رفتن یکی با پایین آمدن دیگری میسر است و اگر فرزندان خودمان را بر اساس این هفت آرمان تربیت کنیم، عملا ما آنها را از صلح طلبی محروم ساخته ایم.
(( واحد: چنین نیست که گفته شد. ثروتمند شدن یک نفر الزاماً نیاز به فقیر شدن دیگری ندارد، اگر بتوان ثروت را درست تولید و توزیع کرد همه می توانند با هم ثروتمندتر بشوند، همچنین تحصیلکرده تر شدن، قدرتمند شدن و ... می تواند جمعی انجام شود همچون جوامعی که در یک الگوی نسبتاً خوبِ توسعه و رشد پیش رفته اند. همه موارد گفته شده به صورت گروهی نیز قابل تحقق و پیگیری است و می توان گروهی و جامعه ای داشت که همه در آن از تک تک آن موارد بهره مند تر از گذشته خویش و جوامع قابل مقایسه با خود، بشوند و هم اکنون نیز در دیگر کشورها و جوامع نسبت به هم قابل دیدن است که دو کشور با جمعیت یکسان از بسیاری جهات، دارای سطوح گوناگونی از بهره مندی هستند که برخی بسیار آشکار و برجسته است.
ما در تربیت فرزندان باید بلند نظری و تعاریف جامعتر از مفاهیم را بیاموزانیم، چرا که کوتاه و تنگ تعریف کردن مفاهیم، افراد را آماده و مستعد تضاد و درگیری می کند و می سازد. ))
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
به گفته وی، ساقط سازی این هفت آرمان سبب بسترسازی برای حاکم ساختن صلح است.
(( واحد: نه، بلکه بلندنظری و جامع نگری در تعاریف آن مفاهیم و روشهای دستیابی به آن اهداف، بسترسازی برای حاکم ساختن صلح است. ساقط کردن آن اهداف نه ممکن است و نه مطلوب و این را تجربه "کشورهای کمونیستی ناموفق" نشان می دهد))
وی خواسته های اجتماعی جمعی را نیز مورد اشاره قرار داد و گفت: هشت مولفه پیشرفت ساز شامل نظم و ثبات، امنیت، رفاه، عدالت، برابری، آزادی، برادری و صلح آرمان های جامعه سالم بشمار می روند و اگر ما در اجتماع، مسیر حرکت جمعی را به سمت و سوی رسیدن به این هشت معیار و مولفه سوق دهیم، سعادتمندی جامعه در دسترس خواهد بود.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
وی در پایان تأکید کرد:‌ بنابراین صلح را نباید از نهادهای اجتماعی درون جامعه و یا نهادهای بین المللی بخواهیم بلکه باید صلح را از درون جامعه و از خودمان بخواهیم.
 (واحد:صلح را باید هم در درون و از درون، و هم از نهادهای بیرونی در جامعه و بین الملل بخواهیم و پیگیری کنیم)
انسان های خوش ذوق به سمت صلح میل پیدا می کنند.

ماندانا تیشه یار استاد دانشگاه نیز در این همایش به بیانی تلفیقی از مسائل تاریخی و معاصر از گذر روزگار و گرفتاری زندگی از ویژگی های روستای گزیر و نقش تاریخ شفاهی این منطقه و اهمیت ثبت آنها یادداشت جالب توجهی قرائت کرد که به بیان نقش گزیر در توسعه منطقه ای و فعالیت انجمن علمی مطالعات صلح در این روستا و فعالیت کتابخانه ارزشمند روستای گزیر پرداخت.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
به گزارش عصر ایران، سعید اطمینانی رییس دادگستری شهرستان بندرلنگه در همایش صلح ایرانی که در روستای گزیر شهرستان بندرلنگه و با هدف رونمایی کتابی با همین عنوان ("صلح ایرانی") برگزار شد، اظهار کرد: انسان های خوش ذوق به سمت صلح میل پیدا می کنند و در اتفاقاتی که امروز در دنیا شاهد آن هستیم، آدمی تا حرف صلح به میان می آید،‌ دیدگانش آرامش می یابد و حتی ممکن است حتی ربطی به ما نیز نداشته باشد اما ماهیت صلح، آرامش آفرین است.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
وی با تصریح بر این که صلح را باید از خودمان شروع کنیم و این مهم، مبنای صلح با دیگران است، خاطرنشان کرد: دستگاه قضایی از چنین برنامه هایی با موضوع صلح حمایت خواهد کرد و قوه قضاییه با راه اندازی دادگاههای صلح، در هر پرونده ای که مقام قضایی تصمیم می گیرد هر کسی که رای به ضرر اوست، یقینا ناراضی خواهد بود، ما فصل خصومت کرده ایم ولی نارضایتی برجا است و لذا هدایت پرونده ها به سمت و سوی دادگاههای صلح با هدف رسیدن به نقطه ای مورد توافق طرفین است.
 اطمینانی، مصالحه را در پرونده ها منجر به رضایتمندی در جامعه دانست و تأکید کرد: در هیچ جای دنیا حل پرونده به این اندازه شیرین نیست و لذا ما از اهالی نخبه این منطقه می خواهیم که در حل پرونده ها به ما کمک کنید تا صلح در جامعه جریان یابد و در این مسیر متنفذین، امامان جمعه و جماعات و .... مسؤولیت مهمی بر عهده دارند.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 محمد درویش : انتقاد از ورود فاضلاب بندرعباس به دریا
 محمد درویش کنشگر محیط زیست در همایش صلح ایرانی در روستای گزیر شهرستان بندرلنگه اظهار کرد: گزیر و بستک و بندرلنگه و بندرمقام‌ و پارسیان و ... آدم‌های بسیار دوست داشتنی و فعال دارد و اگر چه در کرانه دریا دچار خشکی هستند اما مردمان آن با سخت کوشی خود، با این منطقه سازگار شده‌اند و آهنگ توسعه را پیش می‌برند.
 وی افزود: مستندی که محمد انسانی تهیه کرده، گوشه‌ای از آن به هنرمندی مردمان این منطقه در هدایت سیل و توزیع مناسب و ذخیره آب اختصاص یافته که واقعا هیچ ملتی همپای ایرانیان در استحصال آب نیست.
 به گفته درویش، از نرماشیر بم تا عباس آباد طبس و سازه‌های بلوچستان و بادگیرها و آب انبارها در هرمزگان همگی روش‌هایی از همزیستی با طبیعت و ذخیره آب و آبخوان‌داری که باید ثبت میراث معنوی در یونسکو شود، همه جلوه‌های زیبا و ارزشمند ایران است که جهان باید بداند که چگونه این مردمان با بارش‌های کم و گرمای شدید، نخلستان‌ها و کشتزارها ایجاد کرده‌اند.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
این نویسنده تاکید کرد: در کتاب صلح ایرانی به موضوع حفظ محیط زیست کشورمان و حفظ تاب آوری اکوسیستم‌ها اشاره کرده‌ام به طوری که اگر حال طبیعت خوب باشد، حال آدمها خوب می‌شود و بجای اندک تنشی که سبب درگیری شود تاب آوری انسان‌ها را افزایش می‌دهد و فرهنگ گفت‌وگو در میان آنان سبب حل بسیاری مشکلات می‌شود.
 مسئول کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو ادامه داد: سال‌هاست که برای دولتمردان می‌‌گویم که تلاش برای ارتقای شاخص‌های محیط زیستی فقط به ارتقای شاخص‌های این بخش کمک نمی کند بلکه به سلامت اجتماعی و توسعه فضای همدلی و صلح منجر می‌شود.
 دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
درویش ادامه داد: نگاهی به سابقه‌های نزاع و خصومت و بزهکاری نشانگر آن است که در همین منطقه غرب هرمزگان بدلیل عشق به سرزمین و رشد دانایی، میزان آن بسیار پایین است و گزیر در غرب هرمزگان در زمینه نخبگی در فهم و درک از مقتضیات زمانه غرورآمیز است و دغدغه ارتباط میان نسلی و حفظ حرمت زنان و رشد راندمان کاری در میان مردمان آن نشانگر گوشه‌ای از این نخبگی و فرهیختگی است.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
وی با بیان اینکه باید گزیرها را تکثیر کنیم، با اشاره به ثروتمندی هرمزگان و بالابودن نرخ اشتغال، بیشترین تعداد جزایر مرجانی و تاثیرات آن بر تنوع زیستی منطقه خلیج فارس، تصریح کرد: همه رودخانه‌های کوچک و بزرگی که به دریا می‌ریزند از دجله و فرات و کارون تا رودخانه میناب همگی با ورود آب شیرین به خلیج فارس زمینه حفظ جزایر مرجانی می‌شوند.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
درویش با انتقاد از ورود فاضلاب بندرعباس به دریا، اولویت دهی به بازچرخانی آب و توجه به ناترازی دو میلیارد متر مکعبی آبخوان‌ها در این استان را مورد تأکید قرار داد و حل آنها را سبب بهبود حال محیط زیست و تقویت صلح میان طبیعت با انسان برشمرد و وجود شیرابه‌های فاضلاب در این استان را نگران کننده خواند و گفت: گزیر نمونه خوبی در غلبه بر این مخاطرات است و می‌بایست تجربه آن را منطقه به منطقه و فرد به فرد منتقل کنیم.
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است
 
دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است

مرتبط:

8341179400

درباره مفهوم واژه "مصلحت"

مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی


واحد:

این واژه (لغت) نیز همچون بسیاری واژه های دیگر مظلوم واقع شده است. نبود دقت کافی در نزد برخی متفکران یا نویسندگان یا سخنگویان یا دیگران، باعث می شود بسیاری واژه ها با برخی برداشتهای خاص از موقعیتهای خاص تفسیر شوند و در نزد برخی افراد، معنای خاص مثبت یا منفی بگیرند؛ معنایی بیرون از دامنه معنای اصلی آنها.

مثلا برای همین واژه "مصلحت"، ناظر به برخی "مصلحت جوییهای کوته نظرانه" که بعضاً آمیخته به دروغ و فریب است، برخی گمان کرده اند "مصلحت" همیشه آمیخته به دروغ و در برابر "حقیقت" است. درحالیکه "مصلحت" یعنی "آنچه به صلاح است"، نه کمتر نه بیشتر. حال اگر کسی با کوته فکری و ناراستی آن را ادعا کرد و بر گفتار یا کردار نادرست خویش نام "مصلحت" گذاشت بدین معنا نیست که راست می گوید و همان "مصلحت" است. باید به او گفت این که تو می گویی "مصلحت" نیست نه آنکه بگوییم پس "مصلحت" چیز بدی است.

"مصلحت" از ریشه "صلح" و به معنای "آنچه به صلاح است" می باشد. بنابراین در ذات خود در کفه خوبیها قرار می گیرد.

حال می توان بحث کرد که ما گاهی یک "مصلحت کلی" را می بینیم و یا گاهی یک "مصلحت جزئی". اگر کسی یک "مصلحت جزئی" را دید و برپایه آن تصمیم گرفت و کار کرد و آن "مصلحت سنجی جزئی" به جایی دیگر آسیب رساند، اشکال از کجاست؟ اشکال در "جزئی نگری" است نه در خود (نفس) "مصلحت سنجی". راه چاره نیز در این است که هرگاه کسی یا گروهی خواست "مصلحت سنجی" کند با دیدی باز و گسترده و دربرگیرنده سنجش پیامدهای خرد و کلان بر کسان (افراد) و گروههای گوناگون، تا اندازه ای که می تواند گسترده، "مصلحت سنجی" کند. و بهترین و آرمانی (ایده آل) ترین "مصلحت سنجی" آن است که همه را در همه زمانها، در بر بگیرد. البته آن از دسترس بشر عادی معمولا بیرون است، پس هر کس به اندازه ای که در توان دارد در این سو تلاش کند تا به بیشترین سود و خیر همگانی و کمترین زیان و شر، در اندازه توانش، دست یابد.

به گمان من باید به پیراستن برخی داوریهای نادرست جا افتاده در اذهان، عُرف، سخنان و در ادبیاتمان بپردازیم تا از برخی کژاندیشیهای (کج فکریهای) نهادینه شده مان بتوانیم دور شویم و رها شویم.



مرتبط:

- دکتر ملکیان: ریشه فلسفی صلح، اشتراک منافع است + اصلاح و تکمیل مطلب از واحد

8337271518

"مجاهده اصلاحی" یا "تلاش برای بهسازی"

ویرایش کنونی 14030817

- مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی


در آغاز:

- شناخت معنای لغوی مجاهدت (مجاهده)

- انواع جهاد(مجاهدت) در فرموده امام حسین (ع)

سپس

(نوشته واحد:)

"مجاهده اصلاحی" یا "تلاش برای بهسازی":

 تلاشی که کسی با باور به مسؤولیت فردی و جمعی انسان انجام می دهد تا بتواند تا اندازه ای که در توان اوست، کار و نقش خویش، و محیط (زمینه) زندگی خویش را کمک برای اصلاح (به صلاح آوردن، دُرُست کردن، بهسازی، ساختن) کند. در این تلاش باید به قابلیت پذیرش محیط برای اصلاح، توان فرد اصلاحگر (مُصلِح، بهساز، سازنده، دُرُستکُن، درستگر)، و هزینه/فایده ی فرایند اصلاح توجه کافی داشت. موفق شدن در آن نیازمند اندازه ای مناسب از صالح (شایسته، دُرُستکار) بودن؛ یعنی داشتن اندازه ای مناسب از شایستگی (صلاحیت) های گوناگون شخص اصلاحگر، شامل شایستگی عملی و شخصیتی و علمی یعنی شناخت (معرفت) و دانش (علم) و خرد (عقل) کافی  و ... می باشد، که اگر شایستگی های کافی و متناسب با امور مورد اصلاح وجود نداشته باشد، گاهی ناموفق و گاهی در سوی مخالف باعث افزایش خرابی امور و اوضاع (فساد) می شود، یعنی بجای درست کردن، ویران (خراب) می کند.

 بنابراین بهتر است هر اصلاحگر، "با ظرافت و احتیاط کافی" و "در اندازه ی توان خویش" به دنبال اصلاح باشد همچنان که بنا بر فرموده قرآن کریم حضرت شعیب (ع) می فرماید که "نمی خواهم مگر اصلاح به اندازه ای که می توانم"، یعنی در مجموعه ی توان خویش بتواند به نتیجه اصلاحی موفق برسد وگرنه امری خواستنی نخواهد بود. پس "چگونگی و اندازه بهسازی" دو چیزِ نیازمند به پرداختِ اندیشه ای و شناختی است.

همچنین "زمینه های بهسازی" (اصلاح) بسیار گوناگون است و در هر زمان باید دید اولویتهای اصلاحی چیست. یکی از چیزهایی که همیشه اولویت است و خواهد بود تلاش برای کمک و زمینه سازی برای برپایی (اقامه) دادگری (قسط و عدل) و حق و صلح است، که روی دیگر آن ایستادن در برابر ستم (ظلم) است (صلح پایدار نیز برپایه درجاتی از عدالت ممکن می شود)، آنچنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید که هدف نهایی فرستادن رسولان اِلاهی (اِلهی)، پرورش و راه انداختن انسانها و مردم برای برپایی قسط (داد) است. و برپایه باورهای موعودباور، حضرت (مهدی) موعود سلام الله علیه (مُصلِح کل)، نیز همین وظیفه اصلی را ان شاءالله تحقق می بخشد.

توجه کنیم که همه واژه های صلح، صالح، صلاح، مصلحت، اصلاح، مُصلِح، صلاحیت و ... از یک ریشه عربی "صلح" (برابر فارسی "سازش") می باشند یعنی آنچه سازش و سازگاری و سازندگی و درستی یک چیز با خود و در برابر زمینه (محیط) آن چیز را بسازد و از دلِ آن؛ سازش، سازگاری، سازندگی، ساختن، نیکی و خوبی (خیر) برای خودش و همسایگانش در محیط، بیرون و پدید آید. خداوند در قرآن کریم بارها بر "عمل صالح" (کار درست، درستکاری) در کنار "ایمان" تأکید می فرماید و شرط ورود به بهشت مؤمنان علاوه بر ایمان، "عمل صالح" است؛ یعنی کاری که خوبی و نیکی و صلح از آن بیرون می آید و "صلح آور" است.

پس هرکس می تواند ببیند چگونه می تواند با رعایت همه مصلحتهایی (برای خود و دیگران) که می داند و "باید بداند"، تا چه اندازه و با نگهداشتِ (حفظ) تعادلهای گوناگون، و چگونه، در سوی اهداف مثبت راه بپیماید (حرکت کند). نیت برای رضای خداوند، توکل بر او، همراه با تلاش در بدست آوردن دانش و دیگر نیازها (ملزومات)، مقدماتی است که می تواند به موفقیت یک اصلاحگر (مصلح، بهساز) بیانجامد.


مرتبط:

- شناخت معنای لغوی مجاهدت (مجاهده)

- انواع جهاد(مجاهدت) در فرموده امام حسین (ع)

 - تحلیلی بر نقش امید به آینده در نگاه انتظار و نیازهای کنونی جامعه انسانها

- چگونگی تحقّق اهداف والای حضرت خاتم الانبیاء(ص) به دست با کفایت حضرت خاتم الاوصیاء (عج)

- سخنرانی آیت‌الله میرباقری با موضوع حرکت جوامع ذیل برنامه نبوی - جلسات 1 تا 3

- میلاد امام زمان و زندگی منتظرانه و زمینه سازی برای ظهور در سخن آیت‌الله میرباقری

- بررسی و شناخت مفهوم اصلاح و اصلاحگری از دیدگاه دین اسلام

- درباره مفهوم واژه "مصلحت"


8337271392

فرق ترحم به خود و شفقت نسبت به خود را بدانید تا زندگی‌تان تغییر کند + نقد واحد

مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی


اگر فرق ترحم به خود و شفقت نسبت به خود را بدانید زندگی‌تان تغییر می‌کند
یک نکته کلیدی که زندگی‌تان را تغییر خواهد داد / حوادث تلخ زندگی را با این روش‌ها برای همیشه پشت سر بگذارید
آیا اتفاقات بد شادی را از زندگی شما رانده‌اند؟ با این روش‌ها شادی را به زندگی خود بازگردانید.
تفاوت بین دلسوزی (ترحم) نسبت به خودتان، که فرد را به احساس رنجش و درماندگی سوق می‌دهد و شفقت به خود، که انعطاف پذیری و خودآگاهی را افزایش می‌دهد را بیاموزید.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، انفعال و انتظار کشیدن برای اتفاقات خوب در زندگی ممکن نیست و افراد برای بازگرداندن شادی به زندگی خود باید راهکار‌های جدیدی امتحان کنند. در اولین قدم لازم است احساس ترحم نسبت به خودتان را از بین ببرید. دلسوزی و ترحم نسبت به خودتان کمکی به تغییر شرایط نمی‌کند.

بجای احساس ترحم بهتر است با خود مهربان باشید و با احساس شفقت نسبت به خودتان رخداد‌های تلخ زندگی را پشت سر بگذارید. گاهی اوقات تشخیص میان احساس ترحم یا شفقت نسبت به خودتان سخت است، اما نگران نباشید. با این روش می‌توانید به راحتی متوجه شوید کدام حس را نسبت به خودتان دارید.

یک تکه کاغذ بگیرید و آن را به دو ستون تقسیم کنید. سر یک ستون ترحم به خود و دیگری شفقت به خود را یادداشت کنید. زیر عنوان شفقت به خود بنویسید: «سازنده است و باعث افزایش ظرفیت عاطفی، خودآگاهی و رشد می‌شود.» برای ستون ترحم به خود بنویسید: «مخرب است و به چرخه منفی نگری، درماندگی و رکود عاطفی منجر می‌شود.»

اکنون به این فکر کنید که چگونه درباره خودتان فکر و حتی صحبت می‌کنید، چه اقداماتی برای بازگرداندن شادی به زندگیتان انجام می‌دهید و در چه زمینه‌هایی منفعل هستید و سکون و پسرفت را پذیرفته‌اید؛ درباره بخش‌های مختلف زندگی و رفتار خود فکر کنید و با دقت هر کدام را در ستون مربوطه قرار دهید.

به عنوان مثال، انجام کاری فعال برای کمک به خود، مانند کمک گرفتن از یک روان درمانگر، مفید است. چنین فعالیتی در ستون دلسوزی به خود قرار می‌گیرد. در مقابل تمرکز بر اتفاقاتی که در طی آن مورد ظلم یا رنج قرار گرفته‌اید و از دیگران رنجیده شده‌اید و در نتیجه نشخوار فکری، اضطراب و پسرفت، در ستون ترحم برای خود قرار می‌گیرد.

در ابتدا ممکن است تشخیص ترحم به خود از احساس شفقت برای خود، سخت‌ باشد، اما یاد گرفتن تفاوت میان این دو احساس درونی بسیار مهم استبرای مثال هنگامی که با یک شکست در زمینه کاری مواجه می‌شوید، می‌توانید به خودتان بگویید: «اشکال ندارد. همه اشتباه می‌کنند. از این موضوع درس می‌گیرم و دفعه خواهم گرفت و دفعه بعد بهتر عمل خواهم کرد.» در عوض احساس ترحم به خود می‌تواند باعث شود احساس کنید در حق شما بی‌انصافی شده است، لیاقت شما بیشتر از اتفاقی که افتاد است و کارفرما به دلایل شخصی و غرض ورزی چنین کاری کرده است.

هدف از این تمرین آگاهی پیدا کردن نسبت به زمان‌هایی است که نسبت به خود احساس ترحم می‌کنیم و به نتایج غیرمنطقی می‌رسیم. مقابله با این افکار و جایگزین کردن آن‌ها با افکار شفقت‌آمیز نسبت به خود باعث ایجاد تغییر در مکانیسم دفاعی مغز می‌شود.

ایجاد تغییر و یافتن راهی برای پیشرفت با وجود افکار ترحم‌آمیز نسبت به خود تقریباً غیرممکن است. البته بسیار مهم است در زمان شناسایی افکار ترحم‌آمیز نسبت به خودتان احساس شرم و سرافکندگی نکنید، زیرا نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه شرایط را وخیم‌تر می‌کند، اما به خودتان اجازه دهید در مواجهه با افکار شفقت‌آمیز احساس پیروزی و پیشرفت داشته باشید و به خودتان افتخار کنید.

لحن افکار شفقت‌آمیز با خود مهربان و گرم است و شامل دست بکار شدن برای کاهش رنج و برقراری ارتباط مفید با دیگران است. دلسوزی به خود شامل احساس درماندگی، رنجش و انزوا است که منجر به افسردگی و غرق شدن در افکار منفی می‌شود.

به جای اینکه اجازه دهید احساسات شما تمام زندگیتان را کنترل کند، یک بخش نظارت کننده در ذهنتان ایجاد کنید که از دور احساسات و افکار افسرده کننده را تماشا کند. با کمک این روش دیگر در افکار منفی خود غرق نخواهید شد، زیرا احساسات تمام واکنش‌هایتان را شکل نمی‌دهند و بخشی از مغز شما به عنوان یک داور از دور واکنش‌هایتان را تحت کنترل دارد.

این تمرین باعث ایجاد دید متعادل‌تری نسبت به شرایط و احساسات شما می‌شود، در حالی که دلسوزی به خود، فاقد دیدگاه است و منجر به نشخوار فکری و دید تحریف شده از واقعیت می‌شود.

طبیعی است که بخواهیم صرفاً بر روی نکات منفی زندگی خود تمرکز کنیم، اما اگر نسبت به نکات مثبت و پیشرفت‌ها بی‌تفاوت باشیم هیچ شانسی برای بهتر شدن شرایط قائل نخواهیم شد. به دستاوردهایتان افتخار کنید و بابت اتفاقات خوب سپاسگزار باشید. طبیعت انسان به دنبال پیشرفت، رسیدن به دستاورد‌های جدید و مشخص کردن اهداف بزرگ‌تر است، اما نباید راهی که طی کرده‌اید و کوچکترین پیشرفت‌ها در مسیر را فراموش کنید.

گاهی اوقات ایده چیزی را دوست داریم و پس از به واقعیت پیوستنش متوجه می‌شویم اشتباه کرده‌ایم؛ این اتفاقی طبیعی است و نباید خودتان را سرزنش کنید. اهداف و ایده‌های جدیدی مشخص کنید و آزمایش کنید چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. منتظر ماندن برای تغییر شرایط هدر دادن زندگی است و کمکی به حالتان نمی‌کند.

در کل انفعال و سرزنش (ترحم به خود) را با فعال بودن و مسئولیت پذیری (شفقت به خود) تعویض کنید. به زودی مشاهده می‌کنید زندگی خود را بیشتر دوست خواهید داشت و دیگران نیز شما را بیشتر دوست خواهند داشت



نقد واحد:

نویسنده به گونه ای نوشته است گویا احساس مورد ظلم یا بی مهری دیگران قرار گرفتن، یک توهم و برداشت نادرست است. این خود گفته و برداشتی نادرست است. حال اینکه کسی پس از این احساس چه راهی در رویارویی با آن در پیش بگیرد و رویکردی سازنده یا ویرانگر (مخرب) در پیش بگیرد، چیزی دیگر است. همه انسانها و ظاهرا بسیاری حیوانات دریافتی (درک و فهمی) از ستم (ظلم) دارند و این تجربه را بارها داشته اند و چیزی انکارناپذیر است که زمینه (محیط) با ستم و بی عدالتی و پایمال کردن حقهای گوناگون، حال چه کوچک و چه بزرگ، با انسانها و حیوانات برخورد می کند و این موجب رنج می شود. ولی رفتار و واکنش موجودات به این رنجها گوناگون است؛ برخی افسرده می شوند، برخی قهر می کنند، برخی پرخاش می کنند، برخی شکیبایی (صبر) می کنند،  ... ، برخی با شکیبایی و آگاهی، تلاش برای بهسازی (اصلاح) می کنند.

اینکه نویسنده و مترجم در ترجمه از واژه های: "ترحم"، "شفقت"، "دلسوزی" با معنای خاصی که خود در ذهنش تعریف کرده است، بهره برده، باعث نمی شود ما بپذیریم این واژه ها همان معنا را دارند و یکی بد است و دیگری خوب. انسان می تواند بداند مورد ستم و آزار نابحق قرار گرفته است و برای خود دلسوزی کند و به خود ترحم کند و با حس شفقت برای خود نیز تلاش در بهبود خود کند؛ یعنی تلاش کند پیامدهای ناخوشایند آن را از روان و ذهن خویش بزداید و ویرانیهای درونی را بازسازی و نوسازی کند تا آنکه حتی توانمندتر از گذشته از تجربه ای ناخوشایند که محیط سر راه او گذاشته بوده است، بیرون آید و بگذرد. "دلسوزی" واژه ای فارسی است که برابر با؛ "ترحم" و "شفقت" که هر دو لغتهایی عربی هستند، می باشد.

انسان آگاه، نسبت به اشکالات و کاستیها و کژیهای محیط خویش نیز، آگاه می تواند باشد، و برپایه همین شناخت خویش، تدبیر و چاره جویی درخور (متناسب) را نیز بداند یا بدست آورد. انسان آگاه و بهساز (مُصلح، اصلاحگر) تلاش برای شناخت محیط (زمینه) خویش و دیگران می کند، و در این شناخت، نباید با انکار واقعیتهای ناخوشایند (همچون برخی توصیه های نادرست نویسنده در مطلب بالا)، دچار خودفریبی و دیگرفریبی شود، بلکه گام (فاز) شناخت را از گام (فاز) بهسازی (اصلاح) جدا (تفکیک) می کند. پس از شناخت از کژیها و بدیها، به اندیشه ورزی و خردورزی و چاره جویی (تدبیر) برای پویش و بدست آوردن (کشف) راه چاره (راه حل) می پردازد و سپس در گام (فاز) انجام (اجرا) با توجه به توان خویش و دیگران به بهسازی (اصلاح) می پردازد.

برای شناخت بیشتر آنچه گفته شد به موضوع "تلاش برای بهسازی (مجاهده اصلاحی) " مراجعه کنید.



8337271150

درباره "نهضت ملی یا حتی جهانی پرورش سگ و گربه"!

بسمه تعالی

چند وقتی است که غذا دادن به سگ و گربه های خانگی یا غیرخانگی میان بخش بزرگی از مردم کشور ما ایران گسترش یافته است و کاری معمول و مرسوم شده است. برخی که از دید(نظر) مالی تواناتر هستند و حیوان خانگی سگ یا گربه دارند، برای حیوان خود غذاهای گوشتی ویژه مانند مرغ و ... درست می کنند به گونه ای که ترکیب ویژه ای دارد زیرا چشایی آن حیوان (بخاطر عادت) شکل دیگر گوشت و غذا را نمی پسندد! وقتی را صرف آشپزی می کنند و گوشتی را به حیوان می دهند که بسیاری خانواده های مستضعف (ضعیف نگاه داشته شده یا به ضعف افکنده شده) توان خرید و خوردن آن را حتی در یک ماه ندارند، خانواده هایی که بچه های در سن رشد دارند و نیاز به مواد غذایی گوناگون از جمله انواع گوشت دارند. یا بیمار دارند و نیاز به تقویت او هست. به حیوانی گوشتِ با کیفیت می دهند که به گونه ای ساخته (خلق) شده است که آشغال گوشت و استخوان را می تواند به آسانی بخورد و گوارش (هضم) کند و بیمار هم نشود حتی اگر خام و کثیف بخورد. چه اندازه پول هزینه می شود برای خوراک سگ و گربه، ولی بسیاری از همین آدمها هنگامی که نیازمندی از ایشان درخواست کمک می کند دریغ می کنند. البته برخی از ایشان، مهربان هستند هم نسبت به انسانها و هم حیوانات و این خوب است.

پرسش من اینجاست که آیا برای مهربان بودن با حیوانات نیاز است به آنها بهترین و گرانترین غذای انسان را بدهیم تا برای انسانهای دیگر در رقابتِ بازار، قیمت آن خوراکها بالا برود و چه بسا از دسترس آنها دور شود؟ یا می توان به حیوان گوشتخوار، ضایعات گوشتی و استخوانی داد و خوراک خوب را برای انسانها نگاه داشت؟

همچنین آیا نمی توان همین پولهای هدر شونده برای پرداخت قیمت گوشت گران برای حیوانات اینچنینی را به کارهای بهتری داد تا رشدی فرهنگی و عقلی (خردی) و علمی (دانشی) در جامعه ایجاد کند؟ مثلا کمک به مدارس، انتشار سایتها و کتابهای خوب یا کمک به سازمانهای مردم نهاد خیریه واقعی، یا رساندن به نیازمندان از راه آشنایان قابل اعتماد؟

ممکن است برخی انسانهای خوب این کارها را نیز می کنند ولی در همان حال برای حیوانات نیز غذای گران فراهم می کنند. خوب آیا نمی توانند همین بخش را نیز به آن بخش بدهند و خوراک ارزان را جایگزین کنند. به نظرم می رسد خود آن حیوانات هم اگر ازشان بپرسیم احتمالا حاضر به این فداکاری هستند!

در خیابان و بوستان (پارک) ها که گام برمی داریم گربه های چاق و چله با چندین مامان (!) (یعنی خانمهایی که قربون صدقه آنها می روند و گربه ها و یا سگ خانگی خویش را مامان صدا می زنند گویی بچه ایشان است) می بینیم. و این یک جَوّ شده است و بسیاری از مردم هم به دنبال گرفتن آن جَوّ رایج.

درست است که بسیار پولها بدست دستهای گوناگون بد هزینه می شود و نابود می شود ولی آیا هر یک از ما هم باید چنین کنیم (هدر دادن پول و مال و امکانات و وقت و انرژی و دغدغه و اعصاب. یعنی اسراف و تبذیر) یا ما باید خرد بیشتری داشته باشیم از کسانی که از دید ما نادرست کار می کنند.

باید بدانیم که خداوند اسراف و تبذیر کنندگان، یعنی زیاده روان و دور ریزندگان، را دوست ندارد، و انتظار دارد نعمتهایی که به افراد یا مردمی داده است را به درستی مصرف و بهره برداری کنند. خداوند مهربانی را ارزشمند می داند و خود را مهربان  معرفی می کند، و در آموزه های دینی خویش همیشه انسان را به مهربانی به هم نوع یا دیگر انواع و آفریده ها سفارش فرموده است، ولی همچنین فرموده است که هر کاری راهی دارد و هرچیزی جایگاهی دارد که باید در جایگاه خویش گذاشته شود و باشد (تعریف عدالت) و برون رفتِ یک چیز از جایگاهش ستم (ظلم) است زیرا خراب می کند آن نظم کلی حکیمانه را.

امیدوارم مردم ما راههای بهتری برای هزینه و سرمایه گذاری امکانات خویش؛ امکانات وجودی خویش یا در اختیار خویش، جستجو کنند و بیابند و در کار بگیرند (عمل کنند).


8333679968