واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

اوباما (رئیس جمهور پیشتر آمریکا)، هوش مصنوعی و ترامپ؛ اوضاع عجیب و غریب شده اما دل‌سرد نشوید، حال‌مان خوب می‌شود

بخش دوم گفت‌و‌گوی مفصل استیون تپر با رییس جمهوری پیشین آمریکا در کالج همیلتون 
 اوباما، هوش مصنوعی و ترامپ/  اوضاع عجیب و غریب شده اما دل‌سرد نشوید، حال‌مان خوب می‌شود
 فناوری‌هایی نظیر تلفن‌های هوش‌مند و شبکه‌های اجتماعی، تغییرات قابل‌توجهی ایجاد کرده‌اند، اما تأثیر هوش مصنوعی وسیع‌تر و مهم‌تر است.

      عصر ایران؛ لیلا احمدی- باراک اوباما (رییس‌جمهور پیشین ایالات متحده) و استیون تپر (رییس کالج هنرهای آزاد همیلتون)، در گفت‌وگویی صمیمانه و پرتأمل به بررسی چالش‌های جهان معاصر، ارزش‌های دموکراسی، نقش جوانان در آیندۀ جهان، اهمیت آموزش و ضرورت تاب‌آوری در مسیر پیشرفت پرداختند.

 اوباما، نسبت به توان فناوری‌های هوشمند در جعل واقعیت هشدار داد و گفت ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، فیلترها و ویدئوهای ساختگی، تمایز حقیقت و بازنمایی را سخت‌تر کرده‌اند. از نظر او، این تحولات می‌توانند تهدیدی برای دموکراسی محسوب شوند، چراکه اگر افراد نتوانند بر سر واقعیت مشترک به توافق برسند، گفت‌وگو و تفاهم میسر نخواهد شد.

یکی از محورهای مهم این گفت‌وگو، تشخیص محتوای واقعی و غیرواقعی در فضای عمومی است. اوباما بر اهمیت آموزش، پرورش سواد رسانه‌ای و تقویتِ تفکر انتقادی در کودکان و دانشجویان تأکید کرد. به گفتۀ او، برای بقای دموکراسی، شهروندان باید بتوانند اطلاعات معتبر را از اخبار جعلی و تبلیغات مسموم تشخیص دهند و بر مبنای واقعیت‌ها تصمیم بگیرند.

در ادامه دربارۀ فعالیت‌های بنیاد خود سخن گفت و توضیح داد که هدف از تأسیس بنیاد اوباما، پرورش نسل جدیدی از رهبران جهانی است. این بنیاد، نه‌فقط در آمریکا، که در تمام قاره‌ها فعال است، زیرا چالش‌های جهان امروز، مرز نمی‌شناسند. او با اشاره به نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم، بر نقش آمریکا و متحدانش در ایجاد سیستمی مبتنی بر قوانین و همکاری متقابل تأکید کرد؛ سیستمی که به رشد اقتصادی، کاهش فقر و ارتقاء بهداشت عمومی در سراسر جهان یاری رسانده است.

او نسبت به تضعیف این نظم هشدار داد و انتقاد کرد که برخی سیاستمداران آمریکایی، به‌جای تقویت همکاری جهانی، رویکردی یک‌سویه اتخاذ کرده‌اند که مبتنی بر زورگویی، تحقیر نهادهای بین‌المللی و بی‌اعتنایی به اصول همکاری است. این نوع نگرش در بلندمدت به ضرر  آمریکا و جهان خواهد بود.

او اذعان کرد نظم بین‌المللی کنونی بی‌نقص نیست و در مواردی مانند نابرابری‌های ناشی از جهانی‌شدن یا برخوردهای دوگانه در سیاست خارجی، ناکام عمل کرده است. با این‌حال، به باور او، همکاری، قانون‌مداری و احترام به کرامت انسانی باید در صدر ارزش‌های جهان باشند. اوباما تأکید کرد  نادیده‌گرفتن این ارزش‌ها و بازگشت به تفکر "زور، حق می‌آورد"، ما را در مسیر عقب‌گرد تاریخی قرار خواهد داد.

اوباما در بخش دیگری از گفت‌وگو، به اهمیت امیدواری، واقع‌گرایی و تاب‌آوری به‌عنوان عناصر حیاتی در رهبری اشاره کرد. او با نقل قولی از دکتر مارتین لوتر کینگ—«قوس جهان اخلاقی بلند است، اما به سمت عدالت خم می‌شود»—، اشاره کرد که پیشرفت در مسیر عدالت، آهسته اما ممکن است. او تصریح کرد که تاریخ همواره خطی و رو به جلو نیست و گاهی شاهد عقب‌گرد هستیم، اما آن‌چه اهمیت دارد، پایداری و تلاش مستمر است.

 
گفت‌وگوی مفصل اوباما و تپر بر این نکته استوار است که جهان به رهبرانی نیاز دارد که علاوه‌ بر هوشمندی و آرمان‌گرایی، از واقع‌گرایی، تاب‌آوری و پایبندی به ارزش‌های انسانی برخوردارند. باور به کرامت و ارزشمندی همۀ انسان‌ها، صرف‌نظر از رنگ پوست، جنسیت، گرایش جنسی، ملیت یا مذهب، باید مبنای کنش سیاسی و اجتماعی باشد.

استیون تپر نیز با تقدیر از حضور باراک اوباما، از او به‌عنوان نماد امید و الهام برای نسل آینده یاد کرد و سخنان او را یادآورِ ایمان به توان انسان در برپاییِ جهانی بهتر دانست.

  بخش دوم و پایانیِ گفتگوی مفصلِ استیون تپر و باراک اوباما به قرار زیر است؛ با این توضیح همیشگی که آثار و مقالات ارائه‌شده در این بخش، بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.

                                                                                   ****************

 اوباما

  استیون تپر: هشت سال در دولت بودید و هشت سال بیرون از آن. در شرایطی قرار داریم که قطبی‌شدنِ جامعه به اوج رسیده و به نظر می‌رسد شکاف‌های حزبی هر روز عمیق‌تر می‌شوند.  از هنجارهای واشنگتن صحبت کردید، اما گویا توان تحمل دیگری از بین رفته است. چه راهبردهایی برای ترمیم این شکاف‌ها وجود دارد؟

باراک اوباما: به مهم‌ترین موضوع اشاره کردید؛ هنر مشتاقانه‌ زیستن، بردبار بودن و گوش‌دادن به دیگران، شنیدن داستان‌هایشان و درک زمینه‌هایی که در آن‌ها بالیده‌اند. در مذاکرات پیمان پاریس، قرار بود چین و هند را متقاعد کنیم  مسئولیت انتشار گازهای گلخانه‌ای را بپذیرند و استانداردهایی تعیین کنند، اما بخش اعظم گازهای گلخانه‌ایِ موجود در جو، نتیجۀ صنعتی‌شدنِ طولانی‌مدتِ کشورهای غربی بود.

   چه باید می‌کردیم؟ می‌توانستیم به رئیس‌جمهور شی یا مودی بگوییم: «فقط وقتی فلان کار را می‌کنیم که شما هم خواسته‌های ما را اجابت کنید.» اما چنین برخوردی جواب نمی‌داد، آن هم در شرایطی که هر آمریکایی رد قابل‌توجهی از کربن بر جا گذاشته بود. می‌دانستیم که هند در مرحلۀ متفاوتی از توسعه قرار دارد. در آن کشور، هنوز یک‌سوم جمعیت به برق دسترسی ندارند و به انرژی نیاز مبرم دارند.

    اگر به آن‌ها گوش ندهیم و درک شان نکنیم، اگر فکر کنیم می‌توانیم با رییس‌جمهور هند صحبت کنم و فشارهایی که مردمش برای تأمین برق پایه متحمل شده‌اند را ندیده بگیریم، چه می‌شود؟ پاسخی برای این سؤال وجود دارد؟ مثلا می‌شود به او گفت: "درک می‌کنم که نمی‌توانید نیم میلیارد انسان را در فقر نگه دارید. شما نیاز به توسعه دارید. اما راهی هست که از انرژی ناپاک صرف‌نظر کنید و یک‌راست به سمت انرژی پاک بروید؟ می‌توانیم با یارانه یا فناوری‌های نو به شما کمک کنیم تا با همان سرعتی که می‌خواهید رشد کنید، ولی نباید سیاره را از فرط گرما بجوشانید»، اگر این‌ها را در نظر نگیریم، همکاری میسر نمی‌شود و مسئله‌ای که حل آن به نفع ما است، لاینحل باقی خواهد ماند.

   این مثال، جهان‌شمول و کلان است، اما باید توجه کنیم   اهمیت نگاه همه‌جانبه در تعاملات ما با دیگران هم صدق می‌کند. در روابط داخلی هم همین قاعده برقرار است‌. در روابط دوستانه، مناسبات خانوادگی و هر حوزه دیگری، باید چندجانبه نگریست. همۀ ما عضوی در خانواده داریم که کارهای عجیب و غریبی می‌کند و احتمالا می‌توان او را فقط از آن زاویه ندید. او خصایص مثبتی هم دارد. شاید بعضی جاها بد عمل کرده باشد، اما ممکن است عمویی باشد که به ما هاکی یاد داده باشد. شاید در کولاک و یخ‌بندان به دادمان رسیده. چه‌بسا آدم سخاوت‌مندی است و به صفات خوبش توجهی نشده است.

   فکر می‌کنم این موضوع که در ادامه شرح می‌دهم، به قطبی‌شدن جامعه هم ربط دارد. البته دلیل محض این پدیده نیست، اما قطعاً به بحران دامن می‌زند. می‌خواهم از نقش رسانه‌ها سخن بگویم. من آن‌قدرها پیر نیستم. مثل لودایت‌ها (فناوری‌گریزان) هم فکر نمی‌کنم که بخواهم بگویم تلفن همراه یا حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی ندارم. (خنده حضار). چه‌بسا اگر استفاده زودهنگام از شبکه‌های اجتماعی رایج نمی‌شد، رییس‌جمهور نمی‌شدم.

   کمپین انتخاباتی من در آغاز راه، آه در بساط نداشت و مجبور بودم به داوطلبان ۲۰ ساله‌ای تکیه کنم که درک بهتری از این ابزارها دارند. (خنده حضار.) به آن‌‌ها می‌گفتم: «این چیست که بهش می‌گید وب‌سایت؟ یک‌لحظه صبر کن، مردم می‌توانند به این شیوه از ما حمایت کنند؟ یعنی فقط یک دکمه را می‌زنند و حتی می‌توانند پول هم بفرستند؟ (خنده حضار.) بسیارخب، امتحانش کنیم.» (خنده حضار.)

    همیشه ماجرای تغییرات شبکه‌های اجتماعی را تعریف می‌کنم و لحظات مفرحی ایجاد می‌شود. وقتی کمپین انتخاباتی‌ام راه‌اندازی شد، دو پلتفرم غالب شبکه‌های اجتماعی «مای‌اسپیس» و «میت‌آپ» بودند. (خنده حضار). آن‌موقع خبری از ویدیوهای شیک و پر زرق‌و‌برق نبود. بیشتر وقت‌ها صفحه در حال لودشدن بود و صداهای عجیبی از گوشی درمی‌آمد. «میت‌آپ» همیشه برایم خاطره جالبی دارد.

   ایالت‌هایی داشتیم که فاقد کارکنان انتخاباتی بودند. جمعی از داوطلبان به پشتوانه «میت‌آپ»، دور هم جمع شدند و اعلام کردند که «ما اهالی آیداهو طرفدار اوباما هستیم و می‌خواهیم همدیگر را ببینیم.» من هم با آن‌ها در ارتباط بودم و درباره مواضع انتخاباتی‌ام مطالبی برایشان ارسال می‌کردم.

    برای آن‌هایی که با «میت‌آپ» آشنا نیستند،  باید بگویم نام این پلتفرم، مقصود را روشن می‌کند. قرار بود آدم‌ها واقعاً با هم ملاقات کنند. (خنده حضار) آنچه اتفاق می‌افتاد این بود که مثلاً طرفداران اوباما در آیداهو، اولین جلسه‌ را در زیرزمین کلیسا برگزار می‌کردند. مردم می‌آمدند و دور و برشان را می‌پاییدند. ناگهان ممکن بود با کهنه‌سرباز میان‌سالی مواجه شوی که موهایش را از ته زده، زن سیاه‌پوستی ببینی که پیرسینگ بینی دارد و مادری که بچه‌هایش را در کالسکه نشانده است.
  
    می‌بینید؟ تصویری که از حامیان اوباما در ذهن داشتید، آن‌قدرها هم تروتمیز و قابل‌پیش‌بینی نبود. اما وقتی این فرصت را پیدا کردیم که با آن‌ها صحبت کنیم و داستان‌هایشان را بشنویم، دیدگاه تازه‌ای نسبت به رأی‌دهندگان پیدا کردیم. نگاهمان به دوروبری‌ها هم تغییر کرد. و بعد همان کسانی که در آن محافل با هم آشنا شده بودند، با کسانی متفاوت‌ از خودشان دیدار می‌کردند. درِ خانه‌ها را یکی‌یکی می‌زدند و تبلیغ می‌کردند.

   ولی امروز با جوامع جزیره‌ای و جداافتاده‌ در فضای مجازی روبه‌رو هستیم. مردمی داریم که هرگز با هم دیدار نمی‌کنند و مدام در حال تأیید و تقویت همان باورهایی هستند که در رسانه دیده‌اند. هرکس اندکی از این باورهای قالبی و دُگم‌های رایج در فضای مجازی فاصله بگیرد، به‌نحو خشونت‌آمیزی سرکوب می‌شود. وقتی رو در رو با کسی مواجه نیستید، راحت می‌توانید حمله کنید، ولی در جهان واقعی، ممکن است طرف مقابل مشتی حواله کند یا با نگاهی سنگین و ناراحت، شرمگینتان کند. 

   همه این‌ها را گفتم تا به این‌جا برسم که با تقویت فضا‌ها، نهادها و شیوه‌های ناظر بر همکاری و تعامل در جهان واقعی، می‌توانیم از شدت قطبی‌شدگی بکاهیم و اعتماد را بازسازی کنیم. بسیاری از نهادهای واسطه‌ای که قبلا ایفاگر چنین نقشی بودند - مکان‌های عبادی مثل کلیساها، کنیسه‌ها، مساجد، یا اتحادیه‌ها، باشگاه‌ها و لیگ‌های بولینگ - ، امروزه افول کرده‌اند. دیگر حتی نیازی به خرید حضوری نیست. حتی آن برخوردهای گذرا را هم نداریم.خیلی کم پیش می‌آید به دیگری بگوییم: «تو هم به همان کلیسا می‌روی؟ ... یا ... فرزند من هم در همان لیگ بازی می‌کند.»

   این‌ها همان چیزهایی بودند که ما را از انزوا بیرون می‌کشیدند و بدیهی‌ست که کرونا این وضعیت را بدتر کرد. به همین دلیل، حالا باید آگاهانه و نیت‌مندانه، برای بازگشت به چنین تعاملاتی تلاش کنیم و عامدانه به سمت تعامل رو در رو برویم.

  نمی‌توانم راحت از این قضیه بگذرم. از عموهای نازنینی حرف زدید که هاکی یاد می‌دهند و باید بگم تیم هاکیِ کالج «همیلتون» امسال قهرمان لیگ شد!
(تشویق حضار)

-  آفرین!

  بله، کلی عموی خوب آن‌‌جا داریم.

- به‌عنوان کسی که در هاوایی بزرگ شده، باید بگویم که اصلاً هاکی بازی نمی‌کنم. (خنده حضار) و البته اتفاقی نبود که از مثال هاکی استفاده کردم. هاکی، مثال خوبی از ارتباط مؤثر است - برای آن‌هایی که یادداشت برمی‌دارند. - (تشویق حضار) و اگر می‌گفتم عموی شما کسی بوده که به شما موج‌سواری یاد داده، توضیح‌اش خیلی سخت می‌شد! (خنده حضار)

 خیلی‌خب، می‌خواهم کمی مسیر بحث را عوض کنم. آینده شتابان به ما نزدیک می‌شود. شما از خصایص محیرالعقول تلفن همراه گفتید که به فناوری پیچیده‌‌ای مبدل شده است، اما فناوری‌های نوظهور دیگری هم هستند؛ غول‌های حیرت‌آوری مثل هوش مصنوعی. شما تأکید می‌کنید که هوش مصنوعی می‌تواند مایه خیر و منفعت باشد و حزم‌اندیشانه از چارچوب‌های کنترلی برای امنیت، عدالت و اخلاق سخن می‌گویید. می‌خواهم بدانم، چه توصیه‌ای برای رهبران آینده دارید؟ رهبرانی که قرار است دانشجوهایشان را رهسپار جهان هوشمند کنند؛ جوانانی که از «هوش اصیل و حقیقی» برخوردارند و می‌خواهند این قوه ناب را در دنیای در حال تغییری به کار بگیرند که تقریباً همه جنبه‌های زندگی‌ ما را متاثر کرده است. چطور باید با این فناوری مواجه شد؟ باید پذیرا باشیم؟ مقاوم باشیم؟ کاوش کنیم؟ محتاط باشیم؟ تسریع کنیم؟ یا چه؟

- بله، تغییر شتابان رخ می‌دهد. در واقع، همین حالا هم در حال وقوع است و فقط این امکان وجود دارد که متوجه حضورش نشده باشید. زمانی این افتخار عجیب‌وغریب نصیبم شد که اولین رییس‌جمهور واقعیِ عصر دیجیتال باشم. وقتی در سال ۲۰۰۹ وارد کاخ سفید شدم، تلفن‌های هوش‌مند هنوز فراگیر نشده بودند. همین نشان می‌دهد این تغییرات چقدر نوظهورند. (خنده حضار)

  برای دانشجویان حاضر در این جمع که سن و سال کمی دارند، این فناوری‌ها بدیهی و همیشگی به نظر می‌رسند، اما دختران من که فقط ۲۷ و ۲۳ سال دارند، مدام به من یادآوری می‌کنند نخستین تلفن همراهشان را در سنین ۱۳ و ۱۰ سالگی یا ۱۴ و ۱۱ سالگی دریافت کرده‌اند. آن‌ها در دهه سوم زندگی‌شان هستند و همین نشان‌ از نوظهور بودن این تحولات دارد.

    فناوری‌هایی نظیر تلفن‌های هوش‌مند و شبکه‌های اجتماعی، تغییرات قابل‌توجهی ایجاد کرده‌اند، اما تأثیر هوش مصنوعی وسیع‌تر و مهم‌تر است. این فناوری حیرت‌انگیز شتابان در حال گسترش است و کاربردهای فراوانی در حوزه‌های مختلف دارد که صرفاً به اطلاعات و ارتباطات محدود نمی‌شود. هوش مصنوعی می‌تواند در همه حوزه‌ها نقشی مؤثر ایفا کند و می‌توان آن را امتداد روند بلندمدتِ اتوماسیون قلمداد کرد. این بار صرفاً در خطوط تولید یا قلمرو ربات‌های صنعتی حضور ندارد. هوش مصنوعی به پیچیدگی‌های ذهن بشر پهلو می‌زند.

 اوباما

  در حال حاضر، مدل‌های پیشرفته هوش مصنوعی - نه لزوماً نسخه‌های عمومی و در دسترسی مانند ChatGPT، بلکه نسخه‌هایی که در اختیار شرکت‌های بزرگ قرار دارند -، می‌توانند بهتر از ۶۰ تا ۷۰ درصد برنامه‌نویسان، کدنویسی کنند. این در حالی است که  برنامه‌نویسی یکی از تخصصی‌ترین و پردرآمدترین مشاغل بود و تا همین اواخر، در انحصار محققان زبده مراکز شاخص فناوری مثل سیلیکون‌ولی قرار داشت.

  بخش قابل توجهی از این مشاغل، به‌مرور حذف خواهند شد. بهترین برنامه‌نویسان ما از این ابزارها به‌عنوان مکمل بهره می‌گیرند. در بسیاری از فعالیت‌های روزمره، دیگر نیازی به نیروی انسانی نخواهیم داشت. ماشین جایگزین انسان می‌شود و این روند در همه حرفه‌ها اعمال خواهد شد.

   به همین دلیل، همان‌طور پیش از حضور در این نشست نیز اشاره کردم، اگر، جزو یک درصد برتر این حوزه نباشید، تحصیل در رشته‌های علوم انسانی انتخاب معقول‌تری است. (تشویق حضار)

    چرا؟ چون وقتی این فناوری وارد حوزه‌هایی مانند تولید، مؤسسات حقوقی، شرکت‌های حسابرسی و سایر مشاغل خدماتی و اداری بشود، مهم‌ترین مسأله‌ای که با گسترش قابلیت‌های هوش مصنوعی پیش‌روی جوامع قرار می‌گیرد، خلأ ویژگی‌های انسانی است.  آیا ماشین‌ مثل انسان می‌تواند قادر به روایتگری، ابراز همدلی، الهام‌بخشی به کودکان، همکاری گروهی یا القای باور به کار جمعی باشد؟ درنتیجه تمرکز بر این حوزه‌ها می‌تواند سودمند باشد.

   از منظر سیاست‌گذاری نیز، این مسئله حائز اهمیت است. طی پنج یا ده سال آینده، شاهد تحولات بنیادینی خواهیم بود و ضرورت دارد جوامع بازآرایی شوند. آن‌زمان، نه‌فقط کارگران یدی، که همه افراد با این پرسش مواجه خواهند شد که چگونه می‌توان شغلی یافت و درآمد کافی برای تأمین نیازهای خانواده را فراهم کرد؟

   همه ما در معرض پرسش‌های مهمی قرار می‌گیریم. پرسش‌هایی از این قبیل: حالا که تولید فراوان است، شیوه توزیع منابع چگونه باید باشد؟ چه‌ عملکردی منصفانه است؟ چگونه می‌توان معنا و هدف را در زندگی یافت؟ کار صرفا وسیله تأمین معاش نیست. کار به زندگی انسان، ساختار، سمت‌ و سو و ارزش می‌بخشد. حتما بازآفرینی چنین ساختاری، دشوار و پرتنش و مستلزم تلاش و تدبیر است.

   در فضایی که اکنون نیز با بحرانِ افول حقیقت، منطق و استدلال در فضای اطلاعاتی مواجه شده، لازم است راه‌حل‌هایی اندیشیده شود.

    یکی از نتایجِ مفتخر گشتن به "اولین رییس‌جمهور عصر دیجیتال" این است که حجم عظیمی از ویدیوها، تصاویر و صداهای ضبط‌شده از من موجود است و یکی از اولین سوژه‌هایی هستم که در ساخت «دیپ‌فیک» به کار رفته‌ام.

  الآن واقعاً خودتان هستید، درست است؟ (خنده حضار)

- بله، خودم هستم.

  خیلی‌خوب

- اگر خودم نبودم، موهایم این‌قدر خاکستری نبود و احتمالاً بدنم ورزیده‌تر به نظر می‌رسید! (خنده حضار) این نسخه‌ی واقعی من است. (خنده حضار)

   قابلیت ساخت تصاویر متنوع از هر فردی در حال انجام هر کاری، چه در تیک‌تاک و چه در اینستاگرام، شدت خواهد گرفت و این بدان معناست که باید بیش از گذشته، خود را متعهد به تشخیص واقعیت از دروغ، حقیقت از مجاز و کنترل تأثیر تصاویر بر بخش غریزی مغز انسان کنیم؛ تصاویری که می‌توانند خشم و نفرت را شعله‌ور کنند و امید را از بین ببرند.

   این‌ها مسائلی هستند که باید با آن‌ها مواجه شویم و این مسئولیت بر عهده‌ی خود ما شهروندان است؛ والدینی که به فرزندان‌شان آموزش می‌دهند و مدارسی که دانش‌آموزان را با تفکر انتقادی و تشخیص درست و نادرست تربیت می‌کنند. اگر نتوانیم در مورد واقعیت‌ها به توافق برسیم، امکان همکاری وجود نخواهد داشت.

   اگر من به شما بگویم این که می‌بینید، میز نیست؛ فیل است، فکر می‌کنید دیوانه‌ شده‌ام و دیگر نمی‌توانیم گفت‌وگو کنیم، اما اگر بگویم میز است، یا چیزی شبیه به آن (خنده حضار) - که البته ترجیح می‌دهم چهارگوش باشد نه پنج‌ضلعی- آن‌‌وقت می‌توانیم گفت‌وگو را ادامه دهیم.

  دفعه‌ی بعد که آمدید، میز چهارگوش برایتان می‌گذاریم! (خنده حضار) خُب، این آخرین سؤال ماست و می‌دانم این خبر، دوستان را ناراحت می‌کند. جناب اوباما، بنیاد شما بر مبنای حمایت از نسل آینده‌ی رهبران در سراسر جهان شکل گرفته است. هدف شما پس از ریاست‌جمهوری، الهام‌بخشیدن به دیگران برای ایجاد تغییر و تجربه‌‌ی مسئولیت مدنی بوده است.

   شما در جمع رهبران آینده حضور دارید. آن‌ها همین حالا هم در حال رهبری هستند و در آینده با شتابی بیشتر، تأثیرگذار خواهند بود. با توجه به ماهیت بنیاد اوباما، چه توصیه‌ای برای این گروه از دانشجویان دارید؟ چگونه می‌توانند تفاوتی در جهان ایجاد کنند؟

- برایم مهم بود که بنیاد ما فقط در ایالات متحده فعالیت نداشته باشد، بلکه در عرصه بین‌المللی فعال باشد. این مسئله به شرایط امروز هم مرتبط است.

   همان‌طور که اشاره کردم، پس از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده نوعی اجماع عمومی بر سر قواعد بنیادینِ دموکراسی شکل گرفت. حتی اگر در مورد سیاست‌های مالیاتی، حقوق سقط جنین، یا موضوعات دیگر اختلاف نظر وجود داشت، اما همه در مورد نحوه عملکرد جامعه و سیاست، اتفاق‌نظر داشتند.

   یکی از ویژگی‌های شگفت‌انگیز آمریکا این بود که ما همین الگو را کم‌و‌بیش در سطح بین‌المللی نیز پیاده کرده‌ایم. شما در جهانی بزرگ شده‌اید که نظم بین‌المللی آن عمدتاً به همت ایالات متحده و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته است. (تشویق حضار)

  از دل ویرانی و کشتاری که اروپا و بخش بزرگی از آسیا را درنوردید، جهانی سترگ و نیرومند برآمد. این جهان مردم را واداشت که عقب‌‌گرد کنند و بپذیرند که ایالات‌متحده، قدرتمندترین کشور جهان است. بسیاری از رقبا از پا درآمدند و به لطف موقعیت جغرافیایی‌، آسیب کمتری دیدیم.

   این‌گونه بود که تصمیم گرفته شد نظامی مبتنی بر قوانین در سطح بین‌المللی روی کار بیاید؛ نظامی که آزادی کشتیرانی، تجارت و همکاری را تضمین می‌کند. ایالات متحده با اروپا، آسیا و حتی دشمنان پیشین‌اش، متحد شد. ما حتی در اوج قدرت، با بهره‌گیری از تجربیات جنگ جهانی دوم، می‌دانستیم که در همکاری با دیگران منافع بیشتری داریم.

   حالا در برهه‌ای حساس قرار داریم و در دو ماه گذشته شاهد بودیم که دولت ایالات متحده، همه تلاش‌اش را برای تخریب و بی‌اعتبارسازی نظم جهانی به کار بست. به نظر می‌رسد این تفکر در حال شکل‌گیری است که ما از همه قوی‌تریم و می‌توانیم دیگران را وادار به تبعیت کنیم. می‌توانیم شرایط تجاری را به میل خود تعیین کنیم و اگر سرزمینی چشم‌گیر  باشد، چه کسی جلودارمان است؟ گرینلند هم بد نیست! (خنده حضار)

   رهبران کنونی از این حقیقت تاریخی غافل‌اند که نظم بین‌المللی، تقویت‌کننده‌ی قدرتِ ما بود. حتی کشورهایی که از ما خوش‌شان نمی‌آمد یا با ما اختلاف‌نظر داشتند، با ما همراهی می‌کردند و نظرشان این بود: » نظام کنونی به رشد و پیشرفت ما کمک کرده است.» همین نظام به چین کمک کرد تا یک میلیارد نفر را از فقر خارج کند و معنایش این بود که اگر همه‌گیری‌ بزرگی مانند ابولا یا هر بیماری دیگری رخ می‌داد، سیستم بین‌المللی به مقابله با آن بلای عظیم برمی‌خاست.

   به همین دلیل، در بنیاد اوباما، رهبرانی - نه فقط از ایالات متحده - که از همه قاره‌ها گرد آورده‌ایم و می‌خواهیم این باور را در ذهن بپرورانند که اگر همه‌ی ما بر سر ارزش‌های بنیادی توافق داشته باشیم —این که هر انسانی شأنیت دارد، هر انسانی ارزش‌مند است و حاکمیت قانون باید اصل مسلم باشد— در آن صورت، حتی دستگیری از فرودستان، در راستای منافع شخصی ما قلمداد خواهد شد. اگر آن‌ها را با خود همراه کنیم، کمتر احتمال دارد به ما حمله‌‌ور شوند، کمتر ممکن است بیمار شوند و امراضی را گسترش دهند که به فرزندان‌مان آسیب می‌رساند.

   همکاری یا دست‌کم رقابتی که مبتنی بر توافق برای عدم تخریب یا اشغال یکدیگر است، به نفع همگان خواهد بود

   این‌ها را می‌گویم و می‌دانم که از زمان مقرر فراتر رفته‌ایم، اما همان‌طور که گفتم، مدتی است با مردم صحبت نکرده‌ام! (خنده حضار) پیوسته مشغول نوشتن بودم. (تشویق حضار)

   متأسفانه، دیدگاهی که می‌گوید "حق با زورمندان است. قدرتمندان می‌توانند بر ضعیفان مسلط شوند و اگر کسی جلودارشان نباشد، می‌توانند هرچه بخواهند تصاحب کنند"، در تاریخ بشر، قاعده‌ی غالب بوده است. دموکراسی مفهومی نسبتاً نوظهور است.
 
   نظم بین‌المللی‌ که به جای درگیری بر همکاری مبتنی است، پدیده‌‌ای نوظهور و آسیب‌پذیر است و تعجبی ندارد که وقتی شرایط ناپایدار می‌شود، مردم به هراس بیفتند. همان‌طور که در ایالات متحده، گاهی‌اوقات نهادهای دموکراتیک اشتباهاتی مرتکب می‌شوند، در سیاست بین‌المللی نیز اشتباهاتی رخ می‌دهد. کشورهایی مانند چین گاهی در تجارت تقلب می‌کردند و باید در برابرشان قد علم می‌کردیم. گاهی ما هم رفتار نادرستی داشتیم و با وجود ادعاهای ایده‌آلیستی‌مان، مردم را در مضیقه قرار دادیم یا کوشیدیم کشورهایی را بازسازی کنیم که چنین کاری از ابتدا محکوم به شکست بوده است.

   اما در مجموع، پس از جنگ جهانی دوم نظامی صلح‌آمیز روی کار آمد که پررونق‌ترین، سالم‌ترین و صلح‌آمیزترین دوران تاریخ بشر را رقم زد. (تشویق حضار)

   البته موارد زیادی وجود دارد که به‌ویژه در سطح بین‌المللی باید اصلاح شود. یکی از چالش‌های جهانی‌شدن این بود که نابرابری را تشدید کرد. این روند برای شرکت‌هایی که توان فعالیت در سطح بین‌المللی داشتند، به‌شدت سودآور بود و این کشورها غالباً تمایلی به تقسیم دستاوردهای مالی با مردم‌شان نداشتند. ما از آن افراد حمایت نکردیم.

   اما این مشکل در ذاتِ جهانی‌شدن نبود و به ضعف سیاست‌گذاری در ایالات متحده مربوط می‌شد. ما نتوانستیم از مردمی که از مزایای جهانی‌شدن بی‌بهره بودند، حمایت کنیم. 

   پیام مهمی که سعی می‌کنیم به رهبران بنیاد منتقل کنیم این است که این ارزش‌ها—همکاری، حاکمیت قانون، پایبندی به حقیقت، امیدواری، باور به توان بشر در اتحاد و رفع مشکلات و ایمان به اینکه همه‌ی ما فرزندان خداوند هستیم—همچنان ارزش‌مندند. می‌دانم که این روزها، تنوع، برابری و شمول‌ به‌نحوی غیرمنطقی زیر سؤال رفته‌ و حتی غیرقانونی جلوه داده شده‌ است، اما واقعیت این است که من به این مفاهیم باور دارم. (تشویق حضار)

   ایمان دارم که انسان‌ها، فارغ از رنگ، جنسیت، گرایش جنسی، ملیت، یا شیوه‌ی پرستش خداوند، ارزش‌مند هستند و می‌توان با آن‌ها از در صلح درآمد. باید برای حفظ این ارزش‌ها بکوشیم و همه با هم از مزایای صلح بهره‌مند شویم.

   خصیصه مهم دیگری که می‌خواهم از آن با شما سخن بگویم و این روزها، به‌ویژه در این مقطع زمانی، با رهبران‌ بنیاد بسیار درباره‌اش صحبت می‌کنیم، تاب‌آوری است.

   هر رییس‌جمهور در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید، می‌تواند فرشی طراحی کند که مطابق با سلیقه‌اش باشد. رسم عجیبی است، اما جالب است. (خنده حضار) فرشی در دفتر من وجود داشت که چند نقل‌قول روی آن حاشیه‌دوزی شده بود. یکی از این حاشیه‌ها، عبارتی بود منتسب به دکتر مارتین لوتر کینگ. - و البته مشخص نیست که این جمله را اولین‌بار او بر زبان رانده باشد-  نقل‌ است از او و حک‌شده روی آن فرش که: «قوس جهان اخلاقی بلند است، اما به سمت عدالت خم می‌شود.»

   این جمله بی‌تردید خوش‌بینانه است و از این باور  نشأت  می‌گیرد که اوضاع بهتر می‌شود. ایمان دل‌گرم‌کننده‌ای در این کلام نهفته است، اما مردم معمولا بخش نخست‌ را که می‌گوید «قوس جهان اخلاقی بلند است» را از یاد می‌برند.

   در گفت وگو با رهبران و به‌ویژه جوان‌ترها، بر این نکته تأکید داریم که تغییر، یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد؛ تاریخ فراز و فرود دارد. گاهی دو گام به پیش می‌رانیم و یک گام به پس می‌نهیم. 

   ما در برهه‌ی تاریخی نسبتاً خوبی به سر می‌بریم، به‌ویژه اگر در ایالات متحده یا یکی از اقتصادهای پیشرفته جهان به دنیا آمده باشید، این سخن صدق می‌کند. تاریخ پرفراز و نشیب است. گاه ما را بر صدر می‌نشاند و گاه به زیر می‌کشد. در مقاطعی مملو از درگیری، جهالت و مخاطره است و پیشرفت را برنمی‌تابد.

   آنچه بیش از هر چیز، بارها و بارها می‌خواهم به شما بگویم و پیوسته در گوش رهبران‌مان هم زمزمه می‌کنم، این است که دلسرد نشوید. شما نمی‌توانید همه‌چیز را یک‌باره اصلاح کنید. (تشویق حضار)

   دل‌سرد نشوید که جهان هنوز دست‌خوش تبعیض و نژادپرستی است. این‌ها بخشی از طبیعت انسان‌‌اند. ما خیلی هم هوش‌مند نیستیم! (خنده حضار) شامپانزه‌هایی هستیم که در مواجهه با دیگرانِ متفاوت از خودمان، به گوشه‌ای می‌خزیم. این خصایص تاحدی در وجودمان نهادینه شده‌اند. این چیزها را فراگرفته‌ایم و از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده‌ایم، اما همه‌چیز بهتر از گذشته است.
     زنان در بسیاری از نقاط جهان و حتی در کشور ما، کماکان با بی‌عدالتی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. هنوز به‌رغم این که - و چه‌بسا دقیقاً به همین خاطر که -  زنان در بسیاری از زمینه‌ها عملکردی بهتر از مردان دارند، موانع بزرگ و محدودکننده‌ای وجود دارد(تشویق حضار)

   اما می‌دانید چیست؟ اوضاع بهتر شده است. حتی در مواجهه با مخاطراتی به عظمتِ تغییرات اقلیمی، گام‌های مهمی برداشته شده است. دخترانم به من می‌گویند: «به دوستان‌مان چه بگوییم؟ برخی‌ از آن‌ها نمی‌خواهند بچه‌دار شوند. با چنین چشم‌اندازی از جهان، فایده فرزندآوری چیست؟» مردم می‌گویند شاید به هدف مقرر برای جلوگیری از افزایش - بیش از ۲ درجه‌ی سانتی‌گراد - دمای زمین نرسیم. شاید حتی از این میزان فراتر برویم. چرا تلاش کنیم؟

   و من می‌گویم: "شاید نتوانیم دقیقاً به آن هدف برسیم، اما تفاوت میان افزایش دمای ۲.۵ درجه، ۳.۵ درجه یا حتی ۴ درجه می‌تواند سرنوشت یک میلیارد نفر را - که در نواحی ساحلی زندگی می‌کنند- ، تغییر دهد. این تفاوت می‌تواند بقای انسان را تضمین کند. چنین هدفی، ارزش تلاش‌کردن دارد. اما نمی‌توان یک‌باره همه‌چیز را اصلاح کرد."

    ما بیش از هر چیز، به تاب‌آوری نیاز داریم. در پسِ این حرف‌ها که ... حتی اگر سخت‌کوش باشید، ممکن است شکست بخورید ...  اگر درستکار باشید، ممکن است پاداشی دریافت نکنید ... ناامیدی نهفته است. انسان‌ کامل نیست، ولی تلاش‌اش ارزش‌مند است. وقتی تلاش می‌کنید، نتایج خوش‌آیندتری به‌دست می‌آورید و زندگی بهتری خواهید داشت. در این صورت، احساس بهتری نسبت به خودتان خواهید داشت و با افرادی همراه می‌شوید که ارزش‌های مشترکی با شما دارند. پیمودن این مسیر و یافتن چنین همراهانی دل‌نشین و ارزش‌مند است.

   دل‌سرد نشوید. می‌دانم که این روزها اوضاع کمی عجیب و غریب است، اما حال‌مان خوب می‌شود. (تشویق حضار)

  امیدواری شما و کلام‌تان همیشه الهام‌بخش است. آیا می‌توانیم تشویق پرشوری نثار رییس‌جمهور باراک اوباما کنیم که با حضورشان، مهم‌ترین دانشکده علوم انسانیِ جهان را زینت بخشیده‌اند؟

بیل گیتس: هوش مصنوعی ۱۰ سال دیگر جایگزین پزشکان و معلمان می‌شود

بیل گیتس: هوش مصنوعی ۱۰ سال دیگر جایگزین پزشکان و معلمان می‌شود
به باور مدیرعامل سابق مایکروسافت، هوش مصنوعی تا ۱۰ سال دیگر در حوزه‌های کلیدی جای انسان‌ها را می‌گیرد.

در ماه‌های اخیر، بیل گیتس، یکی از بنیان‌گذاران مایکروسافت، دیدگاه‌های جالبی درباره‌ی هوش مصنوعی، مسیر توسعه و تأثیر کلی آن بر مشاغل ارائه کرده است. گیتس پیش‌تر ادعا کرده بود که هوش مصنوعی در بسیاری از حوزه‌ها جایگزین انسان‌ها خواهد شد.

به گزارش زومیت، بیل گیتس در مصاحبه‌ای با با جیمی فلن، کمدین معروف در برنامه‌ی The Tonight Show شبکه‌ی NBC گفت که هوش مصنوعی طی ۱۰ سال آینده جایگزین پزشکان و معلمان خواهد شد.

گیتس اذعان کرد که هوش مصنوعی هنوز به مرحله‌ای نرسیده که بتواند متخصصان را جایگزین کند. او با تأکید بر اهمیت پزشکان و معلمان در حوزه‌های تخصصی‌شان، اشاره کرد که تخصص همچنان «کم‌یاب» است؛ اما طی دهه‌ی آینده، هوش مصنوعی می‌تواند ارائه‌ی مشاوره‌ی پزشکی و آموزش باکیفیت را به‌صورت رایگان و در دسترس همگان ممکن کند.

به باور گیتس، این انسان‌ها هستند که تعیین خواهند کرد کدام جنبه‌های زندگی را برای خود حفظ کنند. او تأکید کرده بود هیچ‌کس علاقه‌ای ندارد که بازی بیسبالِ کامپیوترها را تماشا کند. اخیراً، او اظهار داشت تنها سه حرفه در عصر هوش مصنوعی ایمن خواهند ماند: متخصصان انرژی، زیست‌شناسان و برنامه‌نویسان.

اگرچه گزارش‌های متعددی نشان می‌دهند که برنامه‌نویسی می‌تواند به‌راحتی به‌وسیله‌ی هوش مصنوعی تصرف شود، گیتس معتقد است که انسان‌ها در این فرآیند نقشی حیاتی دارند، زیرا وظیفه‌ی شناسایی و اصلاح خطاها را برعهده خواهند داشت.

گیتس ادعا می‌کند که حوزه و صنعت انرژی به‌قدری پیچیده است که هوش مصنوعی را نمی‌توان در آن استفاده کرد.

به گفته‌ی بیل گیتس: «توسعه‌ی هوش مصنوعی بسیار عمیق و حتی کمی ترسناک است، زیرا به سرعت رخ می‌دهد و محدودیت زیادی ندارد.»

کدام هوش مصنوعی اطلاعات بیشتری از شما را دارد؟(+اینفوگرافی)

کدام هوش مصنوعی اطلاعات شما را کامل دارد؟(+اینفوگرافی)
جمع‌آوری داده‌های کاربران در ابزارهای هوش مصنوعی مانند جمینی و چت جی پی تی چالش‌های پیچیده‌ای در حوزه حریم خصوصی و حفظ امنیت اطلاعات ایجاد می‌کند.

جمع‌آوری اطلاعات کاربران در ابزارهای هوش مصنوعی از طریق یکپارچه‌سازی داده‌های مختلف از منابعی مانند تاریخچه جست‌وجو، موقعیت مکانی، ایمیل و سایر سرویس‌های مرتبط انجام می‌شود. این داده‌ها برای بهبود عملکرد ابزار، شخصی‌سازی سرویس‌ها و افزایش دقت پیش‌بینی‌ها استفاده می‌شوند، اما مرز بین استفاده مفید و دخالت ناخواسته در حریم خصوصی به‌ویژه در پلتفرم‌های اجتماعی و ابزارهای چندرسانه‌ای که داده‌های متنی، تصویری و صوتی را پردازش می‌کنند، بسیار باریک است. در بعضی موارد، این داده‌ها بدون رضایت کاربر جمع‌آوری می‌شوند که نگرانی‌های قانونی و اخلاقی را به‌ویژه در مورد کودکان و نوجوانان تشدید می‌کند.

به گزارش ایمنا، بر اساس گزارش سرف شارک Surfshark، گوگل جمینی با جمع‌آوری ۲۲ نوع داده در ۱۰ دسته‌بندی، رکورددار جمع‌آوری اطلاعات کاربران در بین ربات‌های هوش مصنوعی است. این داده‌ها شامل مواردی مانند دسترسی به مخاطبین (که هیچ ربات دیگری آن را جمع‌آوری نمی‌کند)، اطلاعات تشخیصی عمومی و سایر موارد می‌شود.

کدام هوش مصنوعی اطلاعات شما را کامل دارد؟

جمع‌آوری داده‌های حساس مانند اطلاعات تماس، نگرانی‌های جدی در مورد حریم خصوصی کاربران ایجاد می‌کند. این داده‌ها می‌توانند برای بهبود عملکرد ربات یا تحلیل رفتاری استفاده شوند، اما بدون شفافیت کافی، خطر سوءاستفاده یا فروش اطلاعات به شرکت‌های ثالث وجود دارد.

بر اساس داده‌های Apple App Store، ربات‌های دیگر مانند کلاود ChatGPT (OpenAI) چت‌جی‌پی‌تی، Claude (Anthropic) و گروک Grok (xAI) نیز داده‌های کاربر را جمع‌آوری می‌کنند، اما به اندازه جمینی گسترده نیست. این گزارش نشان می‌دهد رقابت در حوزه هوش مصنوعی نه‌تنها به عملکرد فنی، بلکه به سیاست‌های حریم خصوصی نیز گره خورده است.

رتبه نام ابزار کل داده‌های جمع‌آوری‌شده دسته‌بندی‌ها

۱

Gemini ۲۲ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، مخاطبین، محتوای کاربر، تاریخچه، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده، خریدها، سایر داده‌ها

۲

Claude ۱۳ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۳

Copilot ۱۲ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، محتوای کاربر، تاریخچه، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۴

DeepSeek ۱۱ اطلاعات تماس، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۵

ChatGPT ۱۰ اطلاعات تماس، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۶

Perplexity ۱۰ موقعیت جغرافیایی، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده، خریدها

۷

Grok ۷ اطلاعات تماس، شناسه‌های هویتی، تشخیصی

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار وابستگی بالا می‌شوند

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار چیز عجیبی می‌شوند!
این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

پژوهشی تازه به وسیله گروهی از محققان OpenAI و آزمایشگاه رسانه‌ای MIT نشان داده که برخی از کاربران پرمصرف ChatGPT ممکن است در حال لغزیدن به سوی نوعی اعتیاد باشند.

به گزارش یک پزشک، این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

برخلاف آنچه شاید به‌نظر برسد، این وابستگی‌ها صرفاً در میان افراد آسیب‌پذیر یا تنها دیده نشده‌اند. بسیاری از این کاربران، همان‌هایی هستند که به‌شکل حرفه‌ای، روزانه از ChatGPT برای کار، تحقیق، مشاوره یا تولید محتوا استفاده می‌کنند. آنچه این پژوهش را خاص و نگران‌کننده می‌کند، همین مسئله است: وابستگی در حال رشد نه‌فقط میان کاربران شخصی، بلکه میان کاربران کارکشته و هدف‌مند هم دیده می‌شود. یعنی صرف داشتن هدف واضح، یا مهارت در استفاده از ابزار، به‌تنهایی از وابستگی جلوگیری نمی‌کند. وقتی گفت‌وگو با چت‌بات بخشی از روتین زندگی شود، گذر از مرز کنترل، خیلی آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتد.

وقتی چت‌بات تبدیل به «دوست» می‌شود؛ شکل‌گیری رابطه‌ای یک‌طرفه با هوش مصنوعی

بخش دیگری از این تحقیق نشان می‌دهد که افرادی که ساعات زیادی را برای گفت‌وگو با چت‌بات می‌گذرانند، کم‌کم نگاه‌شان به آن تغییر می‌کند. چت‌بات دیگر فقط یک ابزار پاسخ‌گو نیست؛ به‌نوعی به «دوست» مجازی و همدم همیشگی آن‌ها تبدیل می‌شود. این رابطه، که در روان‌شناسی به آن رابطه‌ٔ پاراسوشیال (Parasocial Relationship) می‌گویند، یعنی احساس نزدیکی و صمیمیت با کسی (یا چیزی) که در واقعیت هیچ آگاهی یا احساسی نسبت به طرف مقابل ندارد.

چنین رابطه‌ای معمولاً میان افراد و چهره‌های مشهور دیده می‌شود، اما حالا ظاهراً چت‌بات‌ها نیز دارند وارد این قلمرو می‌شوند. در نبود ارتباطات انسانی مؤثر یا تجربه‌ٔ تنهایی و انزوا، ذهن انسان ناخودآگاه به دنبال جایگزینی می‌گردد؛ و اگر آن جایگزین همیشه در دسترس، بی‌خستگی، و پاسخ‌گو باشد، خطر وابستگی واقعی‌تر می‌شود. پژوهشگران هشدار داده‌اند که در چنین شرایطی، هرگونه تغییر کوچک در رفتار چت‌بات – مثل تأخیر در پاسخ یا تغییر لحن – می‌تواند باعث اضطراب و استرس کاربران شود.

گفت‌وگو با متن یا صدا؟ تفاوتی مهم در میزان دلبستگی روانی

یکی از یافته‌های جالب تحقیق این بود که افرادی که با ChatGPT به‌شکل نوشتاری گفت‌وگو می‌کردند، بیشتر از کسانی که از حالت صوتی (Voice Mode) استفاده کرده بودند، زبان عاطفی و احساسی به‌کار می‌بردند. به‌عبارتی، تایپ کردن و نوشتن، فضا و وقت بیشتری برای احساس و درگیر شدن ذهنی فراهم می‌کند تا صرفاً شنیدن صدا یا مکالمه صوتی.

پژوهشگران همچنین متوجه شدند که استفاده‌ٔ کوتاه‌مدت از حالت صوتی، معمولاً با احساس روانی بهتری همراه است. شاید به این دلیل که گفت‌وگوی صوتی بیشتر به‌عنوان ابزاری گذرا تلقی می‌شود، درحالی‌که تایپ کردن می‌تواند نوعی «نوشتن ذهن» باشد؛ فرآیندی که باعث درگیری بیشتر احساسی می‌شود. این تفاوت در نحوهٔ استفاده، به‌ویژه وقتی به‌صورت مستمر تکرار شود، می‌تواند روی نوع رابطه‌ٔ کاربر با چت‌بات اثر بگذارد و حتی زمینه‌ساز وابستگی عمیق‌تر شود.

استفاده‌های حرفه‌ای، وابستگی‌های پنهان‌تر

یکی از نتایج متناقض اما مهم این پژوهش آن است که افرادی که از ChatGPT برای اهداف شخصی – مثل صحبت درباره‌ٔ احساسات، خاطرات، یا مسائل فردی – استفاده می‌کنند، در مجموع وابستگی کمتری به آن دارند. درحالی‌که افرادی که از آن برای مسائل به ظاهر غیرشخصی مثل مشورت کاری، تولید محتوا، یا ایده‌پردازی بهره می‌برند، بیشتر دچار وابستگی روانی می‌شوند.

این یافته ممکن است عجیب به‌نظر برسد، اما توضیحی روان‌شناختی دارد: وقتی شما دربارهٔ مسائل شخصی صحبت می‌کنید، مرزهای رابطه را واضح‌تر در ذهن‌تان نگه می‌دارید. اما وقتی ChatGPT به «همکار خستگی‌ناپذیر»، «ایده‌پرداز بی‌نقص» یا «حل‌کنندهٔ فوری مسئله‌ها» تبدیل شود، مرزها آرام‌آرام محو می‌شوند. ذهن ما به‌سرعت شروع به اعتماد، اتکا، و حتی دلبستگی به چنین موجودی می‌کند. این‌جاست که ابزار از کارکرد منطقی‌اش خارج شده و به بخش ثابتی از ساختار عاطفی و ذهنی فرد تبدیل می‌شود.

بیشتر از هر چیز، زمان عامل اصلی وابستگی‌ست

نکته‌ٔ اصلی و شاید خطرناک‌ترین قسمت این پژوهش این است که تفاوتی نمی‌کند شما با چه هدفی از ChatGPT استفاده می‌کنید، یا چه نوع گفت‌وگویی با آن دارید؛ آنچه بیش از همه در بروز وابستگی نقش دارد، مدت‌زمان استفاده است. هرچه زمان بیشتری را با چت‌بات بگذرانید، احتمال ایجاد رابطه‌ٔ احساسی، وابستگی یا حتی اعتیاد رفتاری بیشتر می‌شود.

این نکته ما را به پرسشی جدی می‌رساند: آیا آمادگی داریم با فناوری‌ای روبه‌رو شویم که هم هوشمند است، هم همیشه در دسترس و هم می‌تواند در سکوت، جای رابطه‌ٔ انسانی را پر کند؟
پاسخ شاید هنوز معلوم نباشد، اما پژوهشگران تأکید کرده‌اند که در کنار توسعه‌ٔ چت‌بات‌ها، باید زیرساخت‌هایی هم برای آگاهی‌رسانی، تنظیم‌گری رفتاری، و نظارت تخصصی شکل بگیرد.

هوش مصنوعی، با تمام جذابیت‌ها و امکاناتش، اگر بدون همراهی عقل و آگاهی انسانی استفاده شود، می‌تواند به‌جای ابزار نجات، به دام ذهنی تبدیل شود؛ دامی نرم، صمیمی، و در ظاهر بی‌خطر.

منبع: futurism

تعریف فریب و تدلیس؛ فریب دادن طرف مقابل در انواع معاملات چه آثاری دارد؟

دانستنی های حقوقی؛
در قراردادها گاهی اتفاق می‌افتد که یکی از طرفین معامله اعمال فریبنده و نیرنگ‌آمیز انجام دهد تا آن معامله سر بگیرد، یا اینکه این کارها با آگاهی و علم او صورت بگیرد، و به سبب آن کارها، کالایی که موردمعامله است، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نشان داده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن قرارداد برانگیخته شود.

ابوالفضل محبی ـ در قراردادها گاهی اتفاق می‌افتد که یکی از طرفین معامله اعمال فریبنده و نیرنگ‌آمیز انجام دهد تا آن معامله سر بگیرد، یا اینکه این کارها با آگاهی و علم او صورت بگیرد، و به سبب آن کارها، کالایی که موردمعامله است، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نشان داده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن قرارداد برانگیخته شود. 
 
به گزارش «تابناک» تدلیس، از ریشۀ عربی دَلَس و دُلْسَه (ظلمت و تاریکی) و در لغت به‌معنای کتمان کردن و پوشاندن است؛ در معنای حقوقی و در ماده ۴۳۸ قانون مدنی این‌گونه تعریف شده‌ است :«تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود». بزرگان حقوقی نیز آن را بدین شکل تعریف کرده‌اند که تدلیس نیرنگی نامتعارف است که از سوی یکی از دو طرف معامله، یا با آگاهی و دستیاری او، به‌منظور گمراه ساختن طرف دیگر به‌کار می‌رود و او را به معامله‌ای برمی‌انگیزد که در صورت آگاه بودن از واقع به آن رضا نمی‌داد؛ به عبارت دیگر اگر طرف معامله می‌دانست که به‌طور مثال مورد معامله دارای این حسن نبوده و یا دارای این عیب است، اقدام به انجام معامله نمی‌کرد. در نتیجه برای به وقوع پیوستن تدلیس دو شرط لازم است: انجام عملیات (اعم از گفتار یا فعل) و فریب دادن.

باید توجه داشت که جهت اثربخش بودن تدلیس این شرط لازم است که عملیات فریب‌دهنده باید پیش از انجام معامله باشد تا طرف دیگر را اغوا و رغبت به انجام معامله را ایجاد کند؛ در واقع به‌جهت این رغبت طرف معامله به سرگرفتن آن رضا دهد.

به نوشته «چطور» باید مدنظر قرار داد که در ماده ۴۳۸ قانون مدنی، تنها قراردادهای تجاری مدنظر نبوده و عقد نکاح را نیز در برمی‌گیرد. برای مثال از قدیم عملی به‌نام «تدلیس ماشِطه» شناخته‌ شده است. این اصطلاح به عملی اشاره دارد که آرایشگر، زنی را به‌نحوی آرایش کند که عیوب صورت او معلوم نشود یا زیبایی‌هایی غیرواقعی برای او بسازد و سپس او شوهر کند؛ دروغ در داشتن تحصیلات یا شغل عالی، ادعای فرزند خانواده سرشناسی بودن، پنهان کردن ازدواج قبلی یا بیماری و… نیز از جمله مثال‌هایی از تدلیس هستند که امروزه در دادگاه‌های خانواده، تعدادی از پرونده‌‌های طلاق به این موضوعات اختصاص دارد.

اثر تدلیس در معاملات
وقوع تدلیس باعث ایجاد حق فسخ برای شخص فریب‌خورده در قرارداد می‌گردد. به‌منظور بررسی بیشتر اثر تدلیس در معاملات، دو نوع از عقود را از هم تفکیک می‌کنیم: عقد نکاح و معاملات تجاری.

تدلیس در عقد نکاح
مواد ۱۱۲۱، ۱۱۲۲و ۱۱۲۳ قانون مدنی، موارد متعددی از موجباتی را که سبب ایجاد حق فسخ برای زوج و زوجه می‌شود، نام برده‌ است. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب‌خورده می‌تواند آسان‌تر از طلاق، نکاح را فسخ کند. این موارد به شرح زیر است.
۱. مواردی در مرد که موجب حق فسخ برای زن می‌گردد:
جنون؛
عَنَن به‌معنای بیماری جنسی‌ برای مرد است. به‌گونه‌ای که ناتوان از آمیزش می‌گردد. این مورد زمانی در فسخ عقد نکاح اثر دارد که بعد از گذشت یک‌سال از تاریخ رجوع زن به حاکم رفع نشود؛
خصاء به‌معنای اَخته بودن مرد و ناتوانی از باروَری در وی است؛
مقطوع بودن آلت تناسلی.
۲. مواردی در زن که موجب حق فسخ برای مرد می‌گردد:
جنون؛
قَرَن: استخوانی در فرج و مانع جماع؛
جُذام؛
بَرَص: گونه‌‌ای بیماری پوستی و ناواگیر است که به‌صورت لکه‌‌های سفید و نرم بر بدن ظاهر می‌‌شود و بر اثر اختلال در عملکرد رنگدانه‌‌های پوستی پدید می‌‌آید؛
اِفضاء: یکی بودن مجرای بول و حیض؛
زمین‌گیری؛
نابینایی از هر دو چشم.
۳. موارد ذکرشده تنها چند نمونه از موضوعات تدلیس بودند و محصور و محدود نیز نیستند. هر گاه در یکی از طرفین، صفت خاصی اعم از معنوی یا جسمانی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛ خواه وصف مذکور در عقد به‌صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد. همچنین اگر صفتی شرط نشده اما طرف دیگر خود را واجد آن معرفی کرده‌ باشد، حق فسخ نکاح برای طرف دیگر همچنان وجود دارد؛ مانند اینکه هر کدام از زوج یا زوجه ادعا کنند مدرک تحصیلی دکترا دارند یا در وزارتخانه مشغول به کار هستند و …
قانون بیان داشته که عیوب زن درصورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حین عقد وجود داشته‌است؛ در نتیجه اگر بعد از عقد نکاح ایجاد شود، موجب حق فسخ برای زوج نخواهد بود، اما زوج می‌تواند برای طلاق اقدام کند. از طرف دیگر، هر گاه جنون و عنن در مرد، بعد از عقد هم حادث شود، موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
همان‌طور که بیان شد، درصورتی‌که هر یک از زوجین به هر طریقی قبل از عقد نکاح عالم و آگاه به موارد فوق‌الذکر در طرف دیگر باشد، بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.

تدلیس در معاملات تجاری
انجام هر گونه عملیاتی که سبب فریب طرف دیگر در مورد ویژگی‌های مورد معامله شود، چه از طرف بایع (فروشنده) و چه از طرف خریدار باشد، سبب تحقق تدلیس و ایجاد خیار فسخ برای معامله آن می‌گردد که اثر فوری دارد و باید فوراً اعمال گردد.
گاهی طرفین قرارداد در متن آن شرط می‌کنند که تمامی خیارات ساقط شود (شرط اسقاط کافه خیارات). آیا با وجود عدم آگاهی هریک از طرفین معامله از تدلیس طرف دیگر، این اسقاط حق بر فسخ قرارداد صحیح است؟
برخی از حقوقدانان معتقدند که علی‌الاصول تا زمانی که فردی از موضوع حق خود اطلاع ندارد، نمی‌تواند آن را اسقاط کند چراکه ممکن است در صورت آگاهی به سقوط آن رضا نمی‌داد. به‌علاوه، بیان می‌کنند که خیار تدلیس قبل از وقوع معامله و اطلاع زیان‌دیده از تدلیس قابل اسقاط نیست و در این خصوص استدلال می‌شود که اگر بنا باشد فردی دیگری را فریب دهد و با توسل به قانون و اسقاط خیار تدلیس موجبات ممانعت از احقاق حق زیان‌دیده را فراهم کند؛ درواقع از قانون به‌عنوان وسیله‌ای برای تضییع حقوق دیگران استفاده کرده و چون قانون نمی‌تواند و نمی‌بایست وسیله ورود خسارات ناروا به اشخاص تلقی گردد، فلذا خیار تدلیس را قبل از اطلاع زیان‌دیده قابل اسقاط نمی‌دانند؛ منتهای امر به‌نظر می‌رسد، ضروری باشد که در هنگام تنظیم قرارداد و اسقاط خیارات این خیار، استثناء گردد.



تدلیس (فقه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تدلیس در لغت به معنای کتمان کردن و پوشاندن است و در فقه و حقوق و حدیث یا هر امر دیگری به معنای «کتمان عیب آن» دانسته اند.


تدلیس، از ریشه دَلَس و دُلْسَة به معنای ظلمت و تاریکی، در لغت به معنای کتمان کردن و پوشاندن است. نخستین لغویان، تدلیس در بیع یا هر امر دیگری را «کتمان عیب آن» دانسته اند.

ازهری تأکید می‌کند که تدلیس در اسناد حدیث از همین جا (در لغت) ریشه گرفته است و این سخن منطقی می‌نماید، زیرا با توجه به ریشه این واژه کسی که در معامله یا نقل حدیث تدلیس می‌کند، گویی امر را برای فرد مقابل خود تار و مشتبه می‌کند و حقیقت را از او پوشیده می‌دارد. سخن شهید ثانی نیز بر چنین رابطه ای اِشعار دارد.

معنای اصطلاحی تدلیس در متون فقهی و حقوقی نزدیک به معنای لغوی آن، ولی از جهتی گسترده تر از آن است. در این متون، تدلیس آن است که یکی از دو طرف عقد کارهای فریبنده و نیرنگ آمیز انجام دهد، یا این کارها با آگاهی او صورت گیرد، و به سبب آن کارها، کالای مورد معامله یا شخص طرف عقد، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نمایانده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن برانگیخته شود. بر این اساس، تدلیس علاوه بر پوشاندن عیب، اظهار کمالِ غیرموجود را نیز دربر می‌گیرد، هرچند برخی منابع آن را به همان معنای لغوی می‌دانند. همچنین به موجب مادّه ۴۳۸ قانون مدنی ایران، تدلیس عملیاتی است که موجب فریب طرف معامله شود. در برخی منابع فقهیِ اهل سنّت و شماری از قوانین برخی کشورها، در این زمینه اصطلاحاتی دیگر مانند تلبیس، تغریر و خِداع به کار رفته است، ولی در فقه شیعه و برخی مذاهب عامه، بویژه فقه حنبلی، اصطلاح تدلیس متداولتر است.

ز دیدگاه فقها، تدلیس علاوه بر آن‌که دارای حرمت تکلیفی است، در معاملات با حصول شرایطی، برای تدلیس شونده حق فسخ یا اصطلاحاً خیار تدلیس به وجود می‌آورد. بیشتر منابع فقهی امامی، بویژه منابع متقدم، خیارتدلیس را در شمار اقسام خیار نیاورده و به سبب پیوند موضوع تدلیس با عیوب در معاملات، آن را در باب خیار عیب و در ضمن مبحث بیع المصرّاة یا تصریه مطرح کرده اند. شماری دیگر آن را صورتی خاص از خیار تخلف از وصف دانسته اند، اما برخی فقها به استقلال خیار تدلیس تصریح کرده اند و برخی دیگر در باره آن در فصلی جداگانه یا به عنوان خیاری مستقل بحث کرده اند.


۵.۱ - تدلیس به نحو تصریه

از مهمترین مصادیق تدلیس، تصریه است، یعنی امتناع از دوشیدن شیر حیوان شیرده‌ به‌طور موقت به منظور آن‌که در زمانِ فروش حیوان، شیردهی آن بیش از واقع نشان داده شود. فقها با استناد به احادیثی خاص و حدیث لاضرر و ادلّه دیگر، آن را حرام و با شرایطی موجب حدوث خیار شمرده اند اغلب آنان به استناد حصول ضرر یا تدلیس، حکم مذکور در احادیث را به تمامی حیوانات و حتی انسان تعمیم داده اند.

۵.۱.۱ - تصریه در نظر مشهور فقهای امامی

به نظر مشهور فقهای امامی، هرگاه تصریه با اقرار یا بیّنه ثابت شود، فسخ عقد تا سه روز پس از اثبات ممکن است، در غیر این صورت می‌توان با حداکثر سه روز آزمودنِ (اختبار) حیوانِ شیرده، تصریه را ثابت کرد. بنابراین، چنانچه در این مدت، شیر حیوان کاهش یابد، خریدار می‌تواند معامله را فسخ کند، البته پس از سه روز اختبار، فسخ معامله باید فوری و بدون تأخیر صورت گیرد. اگر خریدار معامله را فسخ کند، باید شیر دوشیده شده و در صورت تلف شدن، مثل یا قیمت آن را به مالک برگرداند.

۵.۲ - تدلیسِ ماشطه، غِشّ و نَجْش

از دیگر مصادیق تدلیس در منابع فقهی یا از مفاهیمی که می‌تواند مصداق تدلیس باشد، عبارت‌اند از: تدلیسِ ماشطه (آرایشگر)، یعنی نیکو جلوه دادن زنی که قصد ازدواج دارد یا پوشاندن عیوب وی از راههایی چون کاربرد مواد آرایشی و پیوند مو.
غِشّ (یا غشّ خفی)، یعنی خدعه پنهانی با آمیختن مبیع با جنسی کم ارزشتر به طوری که پیدا نباشد.
نَجْش، یعنی ورود شخص ثالث که خریدار کالا نیست در ظاهر خریدار به منظور افزایش بهای کالای مورد معامله میان دو فرد یا ستایش نابجای شخص ثالث از آن کالا؛ شرط کردن یک صفت یا ویژگی مفقود برای یکی از طرفین عقد نکاح و رعایت نکردن امانت و صداقت در بیوع امانات، یعنی بیعهایی که در آن فروشنده باید قیمت خرید خود را افشا کند.


برای تحقق خیار تدلیس دو شرط اساسی لازم است: انجام گرفتن کار فریبنده و فریب خوردن طرف عقد. کار فریبنده ممکن است به صورت کردار یا گفتار باشد که تدلیس حاصل از آن‌ها را بترتیب تدلیس فعلی و تدلیس قولی می‌نامند. همچنین در برخی موارد صِرف سکوت معامله کننده در باره عیوب پنهان مبیع یا شخص طرف عقد، می تواند تدلیس را تحقق بخشد. در فقه امامی در باره لزوم بیان عیوب کالای مورد معامله توسط طرف عقد، اقوال مختلفی ابراز شده است.

از دیدگاه فقها و حقوقدانان، هر کار فریبنده ای موجب تدلیس نیست. بسیاری از جلوه پردازیها و ظاهرسازیهای معمول در تجارت، مانند تزیین کالا یا لباس یا آرایش طرف عقد نکاح در حد متعارف که از نظر عقلا پسندیده است، موجب خیار نمی‌شود، هرچند برخی فقها این کارها را مکروه دانسته اند. علاوه بر این، کار فریبنده را باید طرف عقد انجام دهد و تدلیس شخص ثالث اصولاً اثری ندارد. با اینهمه، فقها در عقد نکاح، فریبکاری ولیّ زوج یا زوجه، عاقد و حتی واسطه ازدواج را موجب خیار می‌دانند و معدودی از فقها در نَجْش، که شخصی بیگانه در معامله دخالت می‌کند، به تحقق خیار قائل اند. همچنین برای تحقق کار فریبنده لازم است که تدلیس کننده قصد فریب داشته باشد و فقها در تعریف و تحلیل مصادیق تدلیس به این نکته توجه داشته اند. حتی به فتوای برخی فقها، در تصریه، اگر فروشنده در ازدیاد شیر مقصّر نباشد و شیر خودبخود یا بر اثر فراموشی جمع گردد، خیار به وجود نمی‌آید. حقوقدانان نیز وجود قصد فریب را برای تحقق کار فریبنده ضروری دانسته اند، هرچند از دیدگاه آنان نباید تدلیس را مانند حقوق رم، جرمی مدنی تلقی کرد و احکام تدلیس به اصول مسئولیت مدنی نزدیکتر است تا قواعد کیفری.

ارتکاب اعمال فریبنده در صورتی موجب ثبوت خیار می‌شود که در طرف دیگر عقد اثر گذاشته و وی را به انعقاد آن وادارد. فقها در مصادیق بارز تدلیس، مانند تصریه و نجش، به این نکته تصریح کرده اند؛ و علاوه بر آن، گفته‌اند که با علم طرف عقد به فریبکاری متعاقد دیگر و نیز در صورت آشکار بودن عیب یا قابل تشخیص بودن آن بسهولت، برای وی خیار به وجود نمی‌آید.

در برخی منابع فقهی، افزایش یافتن ثَمَن معامله به سبب تدلیس، از شروط تحقق خیار شمرده شده است ولی بسیاری از فقها، با آن‌که مهمترین دلیل ثبوت خیار را قاعده لاضرر می‌دانند، چنین شرطی را مطرح نکرده اند. حتی به نظر برخی فقها، اشتراط هر وصفی که از دیدگاه عقلا پسندیده باشد، حتی اگر مالیت عین موصوف را کاهش دهد، می تواند تدلیس را تحقق بخشد. ظاهراً به نظر این دسته از فقها، حصول ضرر، حکمت و دلیل ثبوت خیار به شمار می‌رود نه شرط آن، و از آن‌جا که برای استناد به حکمت یک حکم وجود آن در بیش‌تر مصادیق حکم کافی است، چنین شرطی ضروری نمی‌نماید. با وجود این، باید پذیرفت که تدلیس معمولاً با زیان تدلیس شونده و چه بسا با غبن وی همراه است.
به تصریح برخی فقهای امامی، خیار تدلیس فوری است و پس از اثبات تدلیس باید بی درنگ اعمال شود. این نظر در مادّه ۴۴۰ قانون مدنی ایران انعکاس یافته است.
خیار تدلیس‌ به‌طور معمول در ابواب عقد بیع مطرح شده است، ولی از منابع فقهی برمی آید که این خیار ویژه عقد بیع نیست و بخصوص در عقد نکاح بتفصیل از آن بحث شده است. در حقوق ایران نیز تدلیس به عقد بیع اختصاص ندارد و به نظر حقوقدانان، امروزه عقد بیمه از موارد شایع وقوع تدلیس است.

به موجب برخی منابع فقهی، طرف زیان دیده از تدلیس علاوه بر خیار فسخ، حق مطالبه خسارت را نیز دارد. در این منابع، در باره چگونگی پرداخت خسارت فسخ عقد نکاح بر اثر تدلیس، آرا و اقوال گوناگونی مطرح شده است. شماری از فقها، تدلیس را مستوجب تعزیر نیز دانسته اند.

یکی از مباحث تدلیس در باب تجارت و نکاح می‌باشد.

۱۳.۱ - موارد تحقق تدلیس

۱. نشان دادن چیزی بر خلاف واقع، مانند سرخ کردن صورت کنیز جهت سرخ روی نشان دادن وی یا ندوشیدن شیر گوسفند به منظور پرشیر نشان دادن آن.
۲. بازگو نکردن عیب موجود با علم به آن.
۳. عقد به وصف یا شرط کمال با علم به فقدان آن در واقع، مانند ازدواج با زنی با وصف آزاد بودن (برده نبودن) یا با شرط دوشیزه بودن (بیوه نبودن)؛ در حالی که وی در واقع فاقد آن وصف یا شرط است.

صِرف وجود عیب در صورتی که دو طرف عقد از آن آگاهی نداشته باشند تدلیس به شمار نمی‌رود.

۱۳.۲ - حکم تدلیس

تدلیس به همه گونه‌های آن حرام است و موجب ثبوت خیار می‌شودکه به اهمّ موارد و مصادیق آن در دو باب فقهی یادشده اشاره می‌کنیم.

۱۳.۳ - تدلیس در معامله حیوان شیرده

تصریه (ندوشیدن شیر و جمع شدن آن در پستان حیوان جهت پرشیر نشان دادن آن) از مصادیق تدلیس است و خریدار پس از آگاهی از آن می‌تواند معامله را فسخ کند

۱۳.۴ - تدلیس کنیز برای خریدار

آرایش کردن زن یا کنیز به ‌گونه‌ای که زشتی وی را پنهان کند و او را بر خلاف واقع، زیبا نشان دهد تا خواستگاران یا خریداران به ازدواج یا خرید وی رغبت نشان دهند، تدلیس و حرام است که در فقه از آن به تدلیس ماشطه (آرایشگر) تعبیر می‌شود.

۱۳.۵ - حکم مزد تدلیس ماشطه

دریافت مزد در قبال چنین عملی (تدلیس ماشطه) باطل است.

۱۳.۶ - خیار تخلف شرط

اگر کسی کنیزی را به وصف یا شرط سرخ گون یا دارای گیسوان بودن بخرد سپس خلاف آن آشکار شود، به قول مشهور، حق خیار دارد. این حق در فرض اشتراط از جهت تخلف شرط است نه تدلیس.

۱۳.۷ - تدلیس در نکاح

تدلیس در ازدواج، یا نسبت به عیوبی است که موجب ثبوت خیار می‌شوند، مانند دیوانگی، نابینایی و عنن، یا نسبت به دیگر کاستیها، مانند یک چشم بودن یا ناقص بودن بعضی اعضای بدن و یا نسبت به صفات کمال، مانند زیبایی، حسب و نسب عالی و دوشیزه بودن که زن یا شوهر ِ فاقد آنها خود را بدان متصف نماید.

۱۳.۸ - ثبوت خیار فسخ در تدلیس

ثبوت خیار فسخ در فرض اوّل که در متن فوق گفته شد، از آثار عیب است نه تدلیس؛ لیکن حرمت تدلیس و استحقاق کیفر بر آن از آثار تدلیس به شمار می‌روند. در این صورت با تحقّق دخول، اگر تدلیس کننده غیر زوجه باشد، شوهر بعد از فسخ عقد در صورتی که با همسرش نزدیکی کرده باشد، باید تمام مهر را به زن بپردازد؛ لیکن می‌تواند آن را از تدلیس کننده بگیرد؛ ولی اگر تدلیس کننده خود زوجه باشد مستحق مهر نخواهد بود. در دو فرض دیگر، تدلیس در صورتی موجب ثبوت خیار فسخ خواهد بود که عدم آن کاستی ـ در فرض دوم ـ یا وجود صفت کمال ـ در فرض سوم ـ به صورت شرط یا وصف در متن عقد ذکر شده باشد و گرنه صرف بازگو نکردن عیب و کتمان آن، موجب ثبوت خیار فسخ نمی‌شود.البتّه برخی در ثبوت خیار فسخ به سبب تدلیس حتّی در صورت شرط ـ جز در موارد وجود دلیل خاص ـ اشکال کرده و آن را نپذیرفته اند.
در مقابل، گروهی حقّ خیار فسخ را حتّی در صورتی که در عقد وصف کمال، شرط نشده باشد، لیکن عقد مبنی بر آن باشد نیز ثابت دانسته‌اند، مانند موردی که زنی ادّعا کرده از فلان قبیله است و مردی به سبب این انتساب، با وی ازدواج کرده، سپس خلاف آن آشکار شده است. در چنین موردی خیار فسخ عقد نزد اینان ثابت است؛ هرچند در متن عقد شرط نشده باشد.

چنانچه کسی که حقّ خیار دارد بعد از دخول، عقد ازدواج را فسخ کند، حکم مهر، همانند صورت نخست است.


(۱) ابن ادریس حلّی، السّرائرالحاوی لتحریر الفتاوی کتاب المتاجر و البیوع، در سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱۴: المتاجر، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۵) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
(۶) حسن امامی، حقوق مدنی، ج ۱، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۷) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
(۸) مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
(۹) پرویز اوصیا، «تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، انگلیس، اسلام و ایران»، در تحولات حقوق خصوصی، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۰) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۱۱) محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
(۱۲) عبدالحی حجازی، النظریة العامّة للالتزام، کویت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۳) حر عاملی، وسائل الشیعة.
(۱۴) محمدجواد بن محمدحسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت ۱۴۱۷ـ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۶ـ ۱۹۹۸.
(۱۵) عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
(۱۶) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۱۷) عبدالرزاق احمد سنهوری، النظریة العامة للالتزامات، ج ۱: نظریة العقد، بیروت ۱۳۵۳/۱۹۳۴.
(۱۸) علی شایگان، حقوق مدنی، به کوشش محمدرضا بندرچی، قزوین ۱۳۷۵ ش.
(۱۹) محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، قم ۱۴۱۴.
(۲۰) محمد بن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی مروارید و علی اصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶.
(۲۱) زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
(۲۲) زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۳) عبدالرحمان صابونی، شرح قانون الاحوال الشخصیة السّوری، دمشق ۱۳۹۶ـ۱۳۹۹/ ۱۹۷۷ـ۱۹۷۹.
(۲۴) حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۵) علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.
(۲۶) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج ۲، قم ۱۴۱۸.
(۲۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۵، قم ۱۳۷۴ ش.
(۲۹) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۳۰) ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج ۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳۱) عبداللّه مامقانی، مناهج المتّقین فی فقه ائمة الحق و الیقین، قم: آل البیت، (بی تا).
(۳۲) جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۳۳) علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
(۳۴) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۸، قم ۱۴۱۴.
(۳۵) الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۳۶) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشّتات، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۷) محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
(۳۸) EI ۲ , sv " Tadlis ۲ " (by G H A Juynboll) ;.
(۳۹) Ignaz Goldziher, Muslim studies , vol ۲, ed S M Stern, translated from the German by C R Barber and S M Stern, London ۱۹۷۱.

۱. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۳۶۲، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
۲. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۳۸۷.
۳. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۲۸، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.    
۴. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۳۶۲، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۱۴۲، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
۶. گولد تسیهر، ج ۲، ص ۵۵.
۷. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۸. تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، انگلیس، اسلام و ایران، در تحولات حقوق خصوصی، ج۱، ص۲۹۷، پانویس ۱، پرویز اوصیا، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
۹. اشتراط زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۶، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۲. عبداللّه مامقانی، مناهج المتّقین فی فقه ائمة الحق و الیقین، ج۱، ص۳۷۰، قم: آل البیت، (بی تا).
۱۳. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۰، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۴. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۵. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۱۱۰۷.
۱۶. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۷. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۲۰، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۸. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۹. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۲۰. عبدالرحمان صابونی، شرح قانون الاحوال الشخصیة السّوری، ج۱، ص۲۳۰، دمشق ۱۳۹۶ـ۱۳۹۹/ ۱۹۷۷ـ۱۹۷۹.
۲۱. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۲. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۳. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲۴. وهبه مصطفی زحیلی، ج۴، ص۵۲۲، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۵. وهبه مصطفی زحیلی، ج۴، ص۵۲۹، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۶. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۲۷. احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۸، ص۴۳۰، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۸، قم ۱۴۱۴.
۲۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۵، ص۲۰۳، قم ۱۴۱۸.
۲۹. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۳۰. ابن ادریس حلّی، السّرائرالحاوی لتحریر الفتاوی کتاب المتاجر و البیوع، ج۱، ص۳۳۸، در سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱۴: المتاجر، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۱. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱۹، ص۹۷، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۳۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۶، قم ۱۴۱۸.    
۳۳. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۶، قم ۱۴۱۴.    
۳۴. محمد بن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، ج۱، ص۷۳، چاپ محمدتقی مروارید و علی اصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶.
۳۵. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ ۱۲۵، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۳۶. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۴ـ۴۰۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۳۷. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۸. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۹، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۳۹. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۷، قم ۱۴۱۴.
۴۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۱. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۶_۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۲. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱ ۵۰۲، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۳. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۷، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۴۴. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۷، قم ۱۴۱۴.    
۴۵. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۵ـ۴۰۶، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۴۶. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۷. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۶، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۴۸. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۶ـ ۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۴۹. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱ ـ۵۰۴، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۴ـ۴۱، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۵۲. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۱۵۰، قم ۱۴۱۸.
۵۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۱۵۸، قم ۱۴۱۸.
۵۵. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۵، قم ۱۴۱۴ ۱۴۱۵.    
۵۶. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۶۲۲۶۳، قم ۱۴۱۴ ۱۴۱۵.    
۵۷. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۸۱ـ۲۸۲، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۵۸. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۵۹ ـ۶۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۵۹. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۰. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۷، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۳۸، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۴. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۵. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۵۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۶. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۷. حسن امامی، حقوق مدنی، ج۱، ص۵۱۴، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۸. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۶۹. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸ـ ۲۲۰، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۷۰. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۷۱. جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۲، ص۳۰، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
۷۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۳۹۴ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۷۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۷۴. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۷، ص۱۸۹ـ۱۹۱، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۲۸۹، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۶. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۸۲ـ ۳۸۴.
۷۷. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۱۹۸، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۸. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۲۰۵، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۹. حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، ج۱، ص۵۱۵، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
۸۰. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۴۰، تهران ۱۳۷۶ ش.
۸۱. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۵۳۹۶، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۸۲. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۸۲ـ۲۸۶، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۸۳. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۱، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۸۴. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۶ ـ۸۴، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۸۵. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۱، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۸۶. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۷، قم ۱۴۱۸.    
۸۷. علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۵، ص۳۲، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.
۸۸. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۸۹. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۹۰. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۵۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۹۱. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۱۹۸، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۹۲. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۳۳ـ ۳۳۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
۹۳. عبدالحی حجازی، النظریة العامّة للالتزام، ج۱، ص۱۰۴۶ـ۱۰۴۷، کویت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۹۴. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۳۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
۹۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۹۶. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۹۷. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۹۸. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۹۹. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۰. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۰۱. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ ۱۲۵، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۱۰۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۶، قم ۱۴۱۸.
۱۰۳. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۴. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۰ ـ۸۱، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۵. عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، ج۱، ص۳۲۴، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
۱۰۶. عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، ج۲، ص۳۹۲ـ ۳۹۴، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
۱۰۷. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۱۱۰۸.
۱۰۸. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۱۰۹. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۱۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۸۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۱۱. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۸۱، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۱۱۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵ ـ۸۶۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۱۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۱۱۴. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۵۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۱۵. پرویز اوصیا، «تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، ج۱، ص۳۲۳، انگلیس، اسلام و ایران»، در تحولات حقوق خصوصی، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
۱۱۶. عبدالرزاق احمد سنهوری، النظریة العامة للالتزامات، ج۱، ص۳۹۵ـ ۳۹۸، ج ۱: نظریة العقد، بیروت ۱۳۵۳/۱۹۳۴.
۱۱۷. حسن امامی، حقوق مدنی، ج۱، ص۵۱۴، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۸. علی شایگان، حقوق مدنی، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش محمدرضا بندرچی، قزوین ۱۳۷۵ ش.
۱۱۹. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۷، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۲۰. ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشّتات، ج۲، ص۱۷۳، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۲۱. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۹، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۱۲۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۵۴ ـ ۸۵۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۲۳. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۳۰۳ـ۳۰۵، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۱۲۴. حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، ج۱، ص۲۴۹، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۲۵. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۲۶. جواهر الکلام، ج۳۹، ص۳۶۲.    
۱۲۷. جواهر الکلام، ج۳۹، ص۳۶۳-۳۶۵.    
۱۲۸. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۴.    
۱۲۹. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۸۴.    
۱۳۰. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۲.    
۱۳۱. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۴.    
۱۳۲. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۸۴.    
۱۳۳. جواهر الکلام، ج۲۳، ص ۲۸۴.    
۱۳۴. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵-۲۹۶.    
۱۳۵. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۵.
۱۳۶. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۲-۱۳۳.
۱۳۷. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵.    
۱۳۸. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۱۳۹. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۶-۱۳۷.
۱۴۰. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵.    
۱۴۱. منهاج الصالحین(خویی)، ج۲، ص۲۷۹.    
۱۴۲. فقه الصادق، ج۲۲، ص۱۰۰-۱۰۶.    
۱۴۳. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۱۴۴. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص ۱۳۷.


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تدلیس در فقه»، شماره۳۳۸۲.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴.