واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

نکته هایی و ویژگی هایی برای داشتن مهارت رهبری کارآمد

بدون این ویژگی هرگز رهبر خوبی نخواهید شد
نداشتن صبر و تحمل از نشانه‌های بارز رهبری ضعیف است که باعث کاهش خلاقیت، همکاری و بهره‌وری در محیط کار می‌شود.

رهبری مؤثر تنها به داشتن عنوان مدیریتی محدود نمی‌شود؛ بلکه در رفتار، تصمیم‌گیری و تعامل با دیگران نمود پیدا می‌کند.

یکی از نشانه‌های کلیدی که می‌تواند ضعف در رهبری را آشکار کند، کمبود صبر و شکیبایی است که تأثیر منفی عمیقی بر عملکرد تیم‌ها و محیط کاری دارد. گاهی اوقات، تشخیص رهبری ضعیف چندان آسان نیست. همه رهبران ناکارآمد به وضوح سمی یا مستبد نیستند.

بلکه، ضعف در رهبری می‌تواند در لحظات کوچک روزمره خود را نشان دهد: در نحوه صحبت با تیم، مدیریت اشتباهات، یا نحوه برخورد با دیگران زمانی که کسی نظاره‌گر نیست. برای تشخیص رهبری ضعیف، نیازی به فهرست طولانی از ویژگی‌ها ندارید. یک علامت ساده می‌تواند تفاوت بین یک رهبر مؤثر و فردی که فقط عنوان رهبری را یدک می‌کشد را آشکار کند.

نشانه‌ای آشکار از رهبری ضعیف: کمبود صبر

یکی از مشخصه‌های کلیدی که می‌تواند ضعف در رهبری را به سرعت آشکار کند، کمبود صبر است. رهبرانی که تحمل کافی ندارند، در برابر تفاوت‌های دیگران بی‌تابی نشان می‌دهند و معمولاً بر اساس نیاز‌ها و انتظارات ایده‌آل خود تصمیم‌گیری می‌کنند، بدون اینکه انعطاف‌پذیری لازم را داشته باشند.

 چنین رهبرانی، به جای تشویق همکاری و تعامل سازنده، بر تصمیم‌گیری‌های خود اصرار می‌ورزند و به سختی از دیدگاه‌های دیگران استفاده می‌کنند. آنها گاهی بدون مشورت با تیم، مسیر خاصی را پیش می‌برند و نظرات متفاوت را نادیده می‌گیرند. این رفتار می‌تواند تأثیر مخربی بر روحیه تیم داشته باشد و مانع از شکوفایی خلاقیت و بهره‌وری شود.

تأثیر صبر بر رهبری مؤثر

در کتاب رهبری انسانی: با عشق رهبری کنید و یک مدیر فوق‌العاده باشید، تأثیر شگرف صبر در اثربخشی رهبری بررسی شده است. شاید در محیط‌های پرشتاب و پرفشار، صبر یک ویژگی غیرضروری به نظر برسد، اما تحقیقات نشان می‌دهند که صبر می‌تواند تحول بزرگی در محیط کاری ایجاد کند.

 مطالعه‌ای که دیوید اسلوس در دوران قرنطینه کووید-۱۹ روی ۵۷۸ کارمند تمام‌وقت در ایالات متحده انجام داد، نشان داد که صبر در رهبری باعث افزایش خلاقیت، همکاری و بهره‌وری کارکنان می‌شود. در مطالعه دیگری در سال ۲۰۰۷، پروفسور سارا اشنیتکر از کالج فولر و رابرت امونز از دانشگاه کالیفرنیا، دیویس، رابطه بین صبر و سلامت روان را بررسی کردند.

 این تحقیق نشان داد که افراد صبور کمتر دچار افسردگی و احساسات منفی می‌شوند و توانایی بهتری در مقابله با استرس و شرایط دشوار دارند. همچنین، این افراد احساس قدردانی بیشتری دارند، بیشتر به جامعه و جهان پیرامون خود احساس تعلق می‌کنند و حس فراوانی بیشتری در زندگی خود دارند.

تحقیقات نشان می‌دهند که وجود رهبران صبور در سازمان‌ها تأثیر مستقیمی بر رفاه کارکنان دارد. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸، ۲۲۴۸ کارمند از شرکت‌های تکنولوژی معروف مانند آمازون، اپل، گوگل، فیسبوک و اوبر شرکت کردند و به این سوال پاسخ دادند که بدترین ویژگی یک مدیر چیست. ویژگی «مدیری که بیش از حد جزئیات را کنترل می‌کند» رتبه اول را کسب کرد و بلافاصله پس از آن، «مدیر بی‌صبر» قرار گرفت.

این مسئله برای کارمندان سطح مبتدی حتی ناراحت‌کننده‌تر بود، به طوری که ۲۰٪ آنها اذعان داشتند که مدیرانشان بیش از حد بی‌صبر هستند. رهبران سطح بالا تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ سازمانی دارند. زمانی که این افراد صبوری را در رفتار خود نشان دهند، سایر اعضای تیم نیز به سمت این مهارت متمایل می‌شوند. بنابراین، برای ایجاد یک فرهنگ کاری مثبت، ضروری است که رهبران سازمانی صبر را در عملکرد روزانه خود به نمایش بگذارند.

اگر می‌خواهید یک رهبر مؤثر باشید و از ایجاد جوی متشنج و پراسترس جلوگیری کنید، تمرین صبر باید بخشی از رویکرد مدیریتی شما باشد. در اینجا چند راهکار برای تقویت این ویژگی آورده شده است:

۱. درک کنید که نتایج فوری همیشه بهترین نتایج نیستند

رهبران بی‌صبر معمولاً به دنبال پاسخ‌های سریع و نتایج فوری هستند. اما در بسیاری از موارد، بهترین تصمیمات، آنهایی هستند که با دقت بررسی شده و از دیدگاه‌های مختلف بهره برده‌اند. قبل از تصمیم‌گیری عجولانه، کمی مکث کنید، اطلاعات بیشتری جمع‌آوری کنید و به تیم خود فرصت دهید تا پیشنهادهایشان را مطرح کنند.

۲. روی مهارت گوش دادن فعال تمرکز کنید

یکی از راه‌های کلیدی برای نشان دادن صبر در رهبری، تقویت مهارت گوش دادن فعال است. به جای اینکه بلافاصله در میان صحبت‌های دیگران مداخله کنید یا نتیجه‌گیری‌های سریع انجام دهید، با دقت به صحبت‌های تیم خود گوش دهید و به آنها نشان دهید که نظرشان برای شما ارزشمند است.

۳. تصمیم‌گیری مشارکتی را در اولویت قرار دهید

رهبران بی‌صبر اغلب تصمیمات را به‌تنهایی و بدون در نظر گرفتن نظرات تیم اتخاذ می‌کنند. در مقابل، رهبران صبور از فرآیند‌های مشارکتی استفاده می‌کنند و به کارکنان خود فرصت می‌دهند که در تصمیم‌گیری‌ها نقش داشته باشند. این کار نه‌تنها باعث ایجاد حس مسئولیت پذیری در میان کارکنان می‌شود، بلکه موجب افزایش بهره‌وری و تعهد کاری نیز خواهد شد.

۴. در برابر اشتباهات واکنش هیجانی نشان ندهید

رهبران صبور می‌دانند که اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری و رشد است. به جای سرزنش یا واکنش هیجانی، از هر اشتباه به عنوان فرصتی برای آموزش و بهبود استفاده کنید. رویکرد صبورانه نسبت به خطا‌ها باعث می‌شود که تیم شما اعتماد بیشتری به شما داشته باشد و احساس امنیت بیشتری در محیط کار کند.

۵. تمرین ذهن‌آگاهی و مدیریت استرس

صبر یک مهارت است که با تمرین قابل بهبود است. تمرینات ذهن‌آگاهی، مدیتیشن و تکنیک‌های مدیریت استرس می‌توانند به شما کمک کنند تا در شرایط پرفشار، آرامش خود را حفظ کنید. زمانی که احساس می‌کنید تحت فشار هستید، چند نفس عمیق بکشید و روی لحظه حال تمرکز کنید.

رهبری اثربخش تنها به مهارت‌های فنی و تصمیم‌گیری‌های سریع وابسته نیست، بلکه شامل توانایی مدیریت احساسات، تعامل مثبت با دیگران و ایجاد محیطی حمایتی برای تیم نیز می‌شود. کمبود صبر می‌تواند نشانه‌ای آشکار از رهبری ضعیف باشد و تأثیرات مخربی بر عملکرد تیم داشته باشد.

در مقابل، رهبرانی که صبور هستند، فضا را برای رشد، خلاقیت و همکاری باز می‌کنند و محیط کاری سالم‌تری را رقم می‌زنند. با تمرین صبر و اتخاذ رویکردی متعادل، می‌توان به یک رهبر مؤثر و الهام‌بخش تبدیل شد که نه‌تنها نتایج بهتری برای سازمان به ارمغان می‌آورد، بلکه موجب افزایش رضایت و انگیزه کارکنان نیز می‌شود. در نهایت، رهبری موفق یعنی توانایی هدایت دیگران با درک، حوصله و حمایت.

منبع: اینک

دکتر پزشکیان رئیس جمهور: ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم / باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم

پزشکیان : ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم / باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم
پزشکیان افزود: نمی‌شود که مسلمانان با هم دعوا کنند و رژیم صهیونیستی با ۲ میلیون جمعیت، تمام کشورهای مسلمان را اسیر خود کند! خداوند عالم، خالق، مصور، رحیم و قادر است و منِ مسلمان که به سمت خداوند می‌روم باید عالم، قادر و توانمند باشم و در مقابل ظلم و زور ستم و نامرادی سر خم نکنم. اگر تصمیم بگیریم که اینگونه باشیم، سرنوشت ایران را جور دیگری رقم خواهیم زد.

رئیس جمهور گفت: حضرت علی (ع) صدای بلند عدالت بود و در راه اجرای عدالت به شهادت رسید.
 
به گزارش ایرنا، مسعود پزشکیان، جمعه شب در مراسم احیای شب قدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان و شب شهادت مولای متقیان علی (ع) در حرم مطهر امام راحل، با ابراز امیدواری به اینکه همه بتوانیم دستور امام را پیاده کنیم و راه امام را طی کنیم، به قرائت فرازهایی از وصیت امیر مومنان علی (ع) پرداخت و افزود: حضرت امیر(ع) همه را به گفتن حق، دشمنی با ظالم و یار و یاور مظلومان بودن وصیت کرده است.
 
رئیس جمهور با بیان اینکه در شب های قدر باید تصمیم بگیریم انسان دیگری باشیم و تغییر کنیم، افزود: باید ببخشیم و پناه بی پناهان باشیم، همه دعاها و مناجات ها برای تغییر رفتار من و شما و درخواست از خدا برای عفو و بخشش است، پس خود ما هم باید ببخشیم و عفوکنیم و یار و یاور گرفتاران و درماندگان باشیم.
 
پزشکیان ادامه داد: حضرت علی (ع) ما را به تقوا وصیت می‌کند و می‌فرماید به دنبال دنیا راه نیفتید حتی اگر دنیا به دنبال شما راه بیفتد. اگر در دنیا چیزی از دست دادید، نسبت به آن تاسف نخورید، حق را بگویید و برای اجر و نتیجه عمل کنید و یار و یاور مظلومان باشید.
 
پزشکیان تاکید کرد: امیرالمومنین به نقل از پیامبر اکرم می‌فرمایند که اگر سال‌ها نماز و روزه بخوانید اما با یکدیگر اختلاف و درگیری داشته باشید، بی فایده است. ایشان نسبت به ایتام و همسایگان سفارش می‌کنند. نسبت به عمل کردن به قرآن توصیه می‌کنند و این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا ما به قرآن عمل می‌کنیم و وصیت می‌کنند که دیگران در عمل به قرآن از ما سبقت نگیرند.
 
وی با اشاره به بخش‌های دیگری از وصیت‌نامه امیرالمومنین (ع) اظهار داشت: ایشان وصیت می‌کنند که به یکدیگر بذل و بخشش کنید و مبادا به یکدیگر پشت کنید و ارتباطات خود را با یکدیگر قطع کنید.
 
رئیس جمهور نوروز را موسم رفتن، دیدن و کنار گذاشتن اختلافات دانست و تاکید کرد: این نگاه و این باور برای ما به عنوان یک مسلمان دستور العمل است، ما در این شب قدر دعای جوشن کبیر می‌خوانیم، می‌گوییم خداوند حق و صادق است، خداوند مجیب، طبیب، غفور، صبور، شکور، ودود، قدوس، رزاق و .. است. وقتی می‌گوییم خداوند پشتیبان انسان‌هاست، غفور و رحیم است، خداوند فریاد رس است و حق و عدالت را میخواهد و یار و یاور است.

دعا برای تغییر رفتار است نه صرفا برای خواندن

پزشکیان با اشاره به فرازهایی از دعای جوشن کبیر، اظهار داشت: وظیفه مسلمانان اخلاق و رفتار درست و گذشت است، دعا برای تغییر رفتار است و نه صرفا برای خواندن، دعا می‌خوانیم که به عنوان یک مسلمان در زندگی به اندازه وسع خود رحیم، غفور، صادق، دوست، حمید باشیم و حق بگوییم و پناه بی پناهان باشیم.
 
رئیس جمهور تاکید کرد: ما لیله القبر هستیم باید تا جایی پیش برویم که تبدیل به لیله‌القدر شویم. ملائکه و روح در قدر به زمین نزول می‌کنند، وقتی که تکانی نخوریم و تغییری ایجاد نکنیم لیله القبر هستیم و باید حرکت کنیم تا لیله القدر شویم.
 
وی افزود: حضرت علی در خطبه ۱۰۸ آینده را تصویر می‌کنند و می‌فرمایند شما را همچون شبح می‌بینم، روحی در شما نیست، و یا روح دارید و خوب حرف می‌زنید اما جسمی ندارید که باورها و اعتقادات شما را عملی کند، عابدانی هستید که اصلاح از شما سر نمی‌زند، عبادت می‌کنید اما تغییری ایجاد نمی‌شود، بینندگان کور، شنوندگان کر و ناظرانی غایب هستید.
 
پزشکیان با تاکید بر اینکه این دعاها برای عمل است، تاکید کرد: در شب قدر باید تصمیم بگیریم که تغییر کنیم، با دیگران به مهر رفتار کنیم، پناه بی پناهان باشیم. هر کس در جایی که قرار گرفته است باید اینگونه عمل کند.
 
رئیس جمهور تصریح کرد: اگر می‌توانیم فریادرس کسی باشیم و به داد کسی برسیم باید به دادش برسیم. ما دلمان می‌خواهد که خداوند نسبت به ما گذشت کند اما مگر می‌شود که خداوند عفو کند اما ما عفو نکنیم، مگر می‌شود که خداوند پشتیبان ما باشد اما ما پشتیبان بی پناهان نباشیم.

باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم

وی گفت: باید در شب قدر انسانِ دیگری شویم، باید جور دیگری ببینیم، به عنوان یک کشور مسلمان و شیعه علی باید تا سال دیگر «قدر» خود را تعیین کنیم، دعا کنیم که درست شویم، ماه مبارک رمضان ماه تزکیه ماست، یعنی باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم.
 
پزشکیان افزود: نمی‌شود که مسلمانان با هم دعوا کنند و رژیم صهیونیستی با ۲ میلیون جمعیت، تمام کشورهای مسلمان را اسیر خود کند! خداوند عالم، خالق، مصور، رحیم و قادر است و منِ مسلمان که به سمت خداوند می‌روم باید عالم، قادر و توانمند باشم و در مقابل ظلم و زور ، ستم و نامرادی سر خم نکنم. اگر تصمیم بگیریم که اینگونه باشیم، سرنوشت ایران را جور دیگری رقم خواهیم زد.

ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تعییر کنیم

رئیس جمهور اظهار داشت: ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم، بدون تغییر «ما» و «من» تغییری ایجاد نخواهد شد. اگر مثل گذشته فقط دعا بخوانیم و برویم هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد، عابدانی هستیم که هیچ تغییری در زندگی‌مان ایجاد نخواهد شد.
 
وی افزود: در این شبهای قدر باید تصمیم بگیریم که در جهت خداوند تغییر ایجاد کنیم، مثل کسانی نباشیم که خداوند و خودشان را هم فراموش کردند، روح خداوند در ما دمیده شده است و ما خلیفه الله هستیم، باید خداگونه شویم و خداگونه شدن یعنی رحیم، راستگو، عادل، مهربان، پناه بی پناهان بودن و تمام آن چیزی است که در دعا می‌خوانیم. باید یکبار دیگر به مضامین دعاها بازگردیم، باید تغییر پیدا کنیم و اگر تغییر کنیم ملت و جامعه‌ای می‌سازیم که همه حسرت آنرا بخورند.
 
پزشکیان اظهار داشت: وقتی دعا می‌کنیم در حقیقت خود را به یاد می‌آوریم که روح خداوند در ما دمیده شده است، صفات خداوند را می‌خوانیم و باید آن صفات را در خود تقویت کنیم.

ما چیزی از دیگران کم نداریم ، باید اراده کنیم و کشور خود را بسازیم

وی تاکید کرد: باید دعا کنیم و تصمیم بگیریم که طور دیگری مملکت خود را بسازیم، طور دیگری خانواده و محله خود را بسازیم، به عنوان یک مسلمان با چشم رحمت و گذشت به خود، همسایگان و دوستانمان نظر کنیم. در شب قدر ملائکه و روح به زمین می‌آیند و در اختیار قدر ما قرار می‌گیرند، ما هم که لیله القبر هستیم باید برویم تا لیله القدر شویم و محل روحی باشیم که نازل شده است تا به بلندایی برسیم که به دنبال آن هستیم و آن قدری باشیم که باید باشیم.
 
رئیس جمهور گفت: تغییر در نگاه، تغییر در رفتار، انسجام و راستی آن چیزی است که از خداوند طلب می‌کنیم، اینکه صادق، راستگو و پناه یکدیگر باشیم. شما هم برای ما دعا کنید که شرمنده شهدا و ملت عزیزمان نباشیم. برای همه مشکلات راه حل وجود دارد و ما نیز تلاش خواهیم کرد که مشکلات را پشت سر بگذاریم.
 
پزشکیان افزود: اگر دست به دست هم دهیم، اگر به سمت خدا حرکت کنیم و در این مسیر پشت به پشت هم داشته باشیم، قادر خواهیم بود که مشکلات را حل کنیم؛ ابتدا باید خودمان را پیدا کنیم، ما مسلمانان از هیچکس کمتر نیستیم، کافی است برای رسیدن تلاش کنیم.
 
رئیس جمهور قدر ملت ایران را بسیار بالاتر دانست و تاکید کرد: باید به قدر خودمان برسیم، باید بهترین باشیم، خداوندی که عبادت می‌کنیم برترین و بالاترین و غفورترین است و ما نیز باید به آن سو برویم در این مسیر باید تلاش کنیم.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!
  راسل می گوید که اگر همه فقط ۴ ساعت در روز کار کنند، بیکاری کاهش می‌یابد و مردم وقت بیشتری برای فعالیت‌های خلاقانه و لذت‌بخش خواهند داشت.

عصر ایران - در ادامه بررسی اندیشه های فلسفی، به نام پرآوازه "برتراند آرتور ویلیام راسل" می رسیم. او در ۱۸ مه ۱۸۷۲ در انگلستان، در یک خانواده‌ی اشرافی و سیاستمدار به دنیا آمد. خانواده‌ی او از نظر فکری بسیار برجسته بودند؛ پدربزرگش، جان راسل، نخست‌وزیر بریتانیا بود. اما زندگی در همان اول کار، روی ناخوش خود را به راسل کوچولو نشان داد و مادر و خواهرش در 2 سالگی او به دلیل دیفتری فوت کردند و کمی بعد، پدرش نیز از دنیا رفت. پس از این، او تحت سرپرستی مادربزرگ محافظه‌کار و مذهبی‌اش قرار گرفت.

با وجود محیط مذهبی خانه، راسل از همان نوجوانی شروع به شک کردن به باورهای مسیحیت کرد. او در یادداشت‌هایش نوشته که دوران نوجوانی‌اش پر از احساس تنهایی و افسردگی بوده، اما علاقه‌ی شدیدش به ریاضیات و فلسفه باعث شد که در ذهنش دنیایی تازه بسازد. مطالعه‌ی آثار افلاطون، کانت و لایب‌نیتس، او را به فلسفه علاقه‌مند کرد. در سن ۱۸ سالگی، به دانشگاه کمبریج رفت و در آنجا به مطالعه‌ی منطق و ریاضیات پرداخت.

در کمبریج، او با آلفرد نورث وایتهد آشنا شد و این دو، یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌های تاریخ فلسفه و ریاضیات یعنی "اصول ریاضیات" (Principia Mathematica) را نوشتند. این اثر، پایه‌های جدیدی برای منطق ریاضی گذاشت و تلاش کرد تمام مفاهیم ریاضی را بر اساس منطق محض تعریف کند.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

اما زندگی راسل فقط به فلسفه و منطق محدود نشد. او فردی بسیار فعال در سیاست بود. در دوران جنگ جهانی اول، به دلیل مخالفتش با جنگ، از دانشگاه اخراج شد و حتی مدتی را در زندان گذراند.
پس از جنگ، او سفرهای زیادی کرد و به تدریس و نویسندگی ادامه داد. در جنگ جهانی دوم، گرچه در ابتدا با جنگیدن مخالفت می‌کرد، اما با دیدن خطر فاشیسم، نظرش تغییر کرد. او همچنین در دوران جنگ سرد، یکی از بزرگ‌ترین منتقدان تسلیحات هسته‌ای شد و برای صلح جهانی فعالیت کرد.

راسل در طول زندگی خود چهار بار ازدواج کرد و تا آخرین روزهای عمرش، ذهنی فعال و پرسشگر داشت. در سال ۱۹۵۰، به پاس فعالیت‌هایش در زمینه‌ی فلسفه و حقوق بشر، جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. در سن ۹۷ سالگی، در سال ۱۹۷۰ درگذشت، اما ایده‌هایش همچنان در دنیای فلسفه و علم زنده‌اند.

اصول فلسفه برتراند راسل 

برتراند راسل یکی از پایه‌گذاران فلسفه تحلیلی بود.  اصول فلسفی او بر پایه عقلانیت، منطق و تحلیل دقیق مفاهیم استوار است. اگر می خواهید اصول فلسفی او را بدانید ادامه این مطلب برای شماست:

۱. منطق‌گرایی (Logicism)

راسل معتقد بود که ریاضیات و منطق از یک جنس هستند و می‌توان تمام مفاهیم ریاضی را به مفاهیم منطقی تقلیل داد. او تلاش کرد تا نشان دهد که ریاضیات بر پایه اصول منطقی بنا شده است و نیازی به مفاهیم مستقل ریاضی ندارد.

در کتاب "Principia Mathematica" (که با همکاری آلفرد نورث وایتهد نوشته شد)، راسل تلاش کرد تا نشان دهد که حتی ساده‌ترین مفاهیم ریاضی مانند اعداد را می‌توان با استفاده از منطق تعریف کرد.  این ایده به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که چگونه مفاهیم پیچیده ریاضی از اصول ساده‌تر و منطقی‌تر نشأت می‌گیرند. این رویکرد در علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی نیز کاربرد دارد، جایی که منطق پایه بسیاری از الگوریتم‌ها است.

۲. تحلیل زبانی (Linguistic Analysis)

راسل بر اساس تجربیات فردی و ادبی به این نتیجه رسیده بود که بسیاری از مشکلات فلسفی ناشی از ابهامات زبانی هستند. او معتقد بود که با تحلیل دقیق زبان و ساختار جملات، می‌توان این ابهامات را برطرف کرد و به درک بهتری از مسائل فلسفی رسید.

  این ایده در فلسفه زبان و تحلیل متون بسیار مفید است. برای مثال، در حقوق یا سیاست، تحلیل دقیق زبان می‌تواند به جلوگیری از سوءتفاهم‌ها و تفسیرهای نادرست کمک کند.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

۳. اومانیسم و عقلانیت (Humanism and Rationalism)

راسل به شدت به عقلانیت و علم باور داشت و معتقد بود که انسان‌ها باید با استفاده از عقل و منطق، مشکلات خود را حل کنند. او مخالف خرافات و باورهای غیرمنطقی بود و همواره بر اهمیت تفکر انتقادی تأکید می‌کرد.

این ایده در آموزش و پرورش بسیار مهم است. آموزش تفکر انتقادی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به جای پذیرش بدون سؤال اطلاعات، آنها را تحلیل کنند و به درک بهتری از جهان برسند.

۴. رئالیسم (Realism)

راسل به عنوان یک رئالیست، معتقد بود که جهان خارجی مستقل از ذهن انسان وجود دارد و ما می‌توانیم از طریق علم و منطق به درک آن برسیم. او مخالف ایده‌آلیسم بود که معتقد است جهان تنها در ذهن ما وجود دارد.

 راسل استدلال می‌کرد که حتی اگر همه انسان‌ها ناپدید شوند، جهان فیزیکی همچنان وجود خواهد داشت. این ایده بر پایه علم فیزیک و مشاهدات تجربی استوار است.

 ۵. صلح‌طلبی و اخلاق (Pacifism and Ethics)

راسل نه تنها یک فیلسوف نظری بود، بلکه به مسائل اخلاقی و اجتماعی نیز علاقه‌مند بود. او به شدت مخالف جنگ و خشونت بود و معتقد بود که انسان‌ها باید با استفاده از عقل و گفت‌وگو، اختلافات خود را حل کنند.

  راسل در طول جنگ جهانی اول به دلیل مخالفت با جنگ زندانی شد. او بعدها نیز در جنبش ضد جنگ ویتنام و جنبش ضد سلاح‌های هسته ای فعال بود.

۶. شک‌گرایی سالم (Healthy Skepticism)

راسل معتقد بود که شک‌گرایی سالم می‌تواند به پیشرفت فکری کمک کند. او از مردم می‌خواست که به جای پذیرش کورکورانه اطلاعات، همیشه سؤال کنند و به دنبال شواهد و استدلال‌های محکم باشند.

 راسل در کتاب "مسائل فلسفه" به خوانندگان یادآوری می‌کند که حتی ساده‌ترین باورها، مانند وجود جهان خارجی، نیاز به بررسی و تردید دارند. او استدلال می‌کرد که این شک‌گرایی به ما کمک می‌کند تا به درک عمیق‌تری از واقعیت برسیم.

در ستایش بطالت

«برتراند راسل»  در ستایش بطالت

هر چند راسل به معنای واقعی کلمه، زندگی خود رابه بطالت نگذراند  ولی کتاب معروفی دارد به نام " در ستایش بطالت" ، عنوانی که حتماً نگاه شما را در کتابفروشی به خود جلب می کند.این کتاب در سال ۱۹۳۵ منتشر شد و راسل در آن به نقد سیستم‌های کاری مدرن و تأثیر آنها بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. او استدلال می‌کند که جامعه‌ی صنعتی و سرمایه‌داری بیش از حد بر کار و تولید متمرکز شده است و این موضوع باعث شده تا انسان‌ها از زندگی لذت‌بخش و معنادار محروم شوند. در ادامه، اندیشه‌های اصلی راسل در این کتاب را به زبان ساده توضیح می‌دهم:
۱. کار بیش از حد، زندگی را نابود می‌کند

راسل معتقد بود که جامعه‌ی مدرن بیش از حد بر کار تأکید دارد و مردم مجبورند ساعت‌های طولانی کار کنند تا فقط نیازهای اولیه‌ی خود را برآورده کنند. او استدلال می‌کرد که این سیستم باعث می‌شود مردم وقت کافی برای استراحت، تفریح و رشد شخصی نداشته باشند.

  راسل اشاره می‌کند که در گذشته، مردم زمان بیشتری برای استراحت و لذت بردن از زندگی داشتند، اما در جامعه‌ی صنعتی، کار به یک اجبار تبدیل شده است.

۲. تقسیم ناعادلانۀ  کار

راسل به این موضوع اشاره می‌کند که کار در جامعه به طور ناعادلانه تقسیم شده است. برخی افراد ساعت‌های طولانی و سخت کار می‌کنند، در حالی که برخی دیگر کار کمی انجام می‌دهند یا اصلاً کار نمی‌کنند. او معتقد بود که اگر کار به طور عادلانه‌تری تقسیم شود، همه می‌توانند ساعت‌های کمتری کار کنند و زمان بیشتری برای زندگی داشته باشند.

  راسل می گوید که اگر همه فقط ۴ ساعت در روز کار کنند، بیکاری کاهش می‌یابد و مردم وقت بیشتری برای فعالیت‌های خلاقانه و لذت‌بخش خواهند داشت.

۳. بطالت به معنای تنبلی نیست

راسل تأکید می‌کند که بطالت (Idleness) به معنای تنبلی یا بی‌کاری نیست، بلکه به معنای داشتن زمان آزاد برای انجام کارهایی است که واقعاً به آنها علاقه داریم. او معتقد بود که انسان‌ها باید وقت بیشتری برای تفکر، خلاقیت و لذت بردن از زندگی داشته باشند.

 راسل می‌گوید بسیاری از پیشرفت‌های بزرگ علمی و فرهنگی در تاریخ، نتیجه‌ی زمان آزاد و تفکر افراد بوده است، نه کار سخت و طاقت‌فرسا.

4. بطالت به عنوان راهی برای صلح

راسل همچنین معتقد بود که کاهش ساعت کار و افزایش زمان آزاد می‌تواند به کاهش تنش‌های اجتماعی و جنگ‌ها کمک کند. او استدلال می‌کرد که بسیاری از جنگ‌ها ناشی از رقابت‌های اقتصادی و تلاش برای کنترل منابع هستند. اگر مردم زمان بیشتری برای تفکر و همکاری داشته باشند، احتمال درگیری‌ها کاهش می‌یابد. 

اگر بخواهیم خیلی مختصر و مفید بگوییم راسل در این کتاب به ما یادآوری می‌کند که کار نباید تنها هدف زندگی باشد. او معتقد است که انسان‌ها باید زمان بیشتری برای استراحت، تفکر و لذت بردن از زندگی داشته باشند. راسل پیشنهاد می‌کند که با کاهش ساعت کار و تقسیم عادلانه‌تر آن، می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن مردم شادتر، خلاق‌تر و صلح‌طلب‌تر باشند.

این کتاب نه تنها یک انتقاد تند به سیستم‌های کاری مدرن است، بلکه دعوتی است به بازنگری در ارزش‌های جامعه و اولویت‌دادن به زندگی معنادار و لذت‌بخش.
البته که مشخص است در جامعه ای که با چند شیفت کار هم نمی شود نیازهای اولیه زندگی را تامین کرد، این اندیشه راسل، محلی از اعراب ندارد؛ در واقع شاید روی سخن راسل سیاستگذاران جوامع است که باید شرایطی را فراهم کنند که انسان ها با حداقلی از کار بتوانند حداکثر لذت از زندگی را ببرند.


نقدهایی بر فلسفه راسل

کاهشگرایی: برخی منتقدان معتقدند که رویکرد راسل به فلسفه، به ویژه در مورد منطقگرایی، بیش از حد کاهشگرایانه است. آنها استدلال میکنند که نمی توان تمام مفاهیم فلسفی و ریاضی را به مفاهیم منطقی ساده تقلیل داد.

عدم توجه به تجربه گرایی: برخی فیلسوفان، مانند جان دیویی، معتقدند که راسل به اندازه کافی به نقش تجربه و احساسات در شکل گیری دانش توجه نکرده است. آنها بر این باورند که فلسفه راسل بیش از حد بر عقلانیت و منطق متمرکز است و از جنبه های دیگر تجربه انسانی غافل شده است.

انتقادات مذهبی: راسل به دلیل انتقادات تندش از مذهب، مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی معتقدند که او نتوانسته است به درستی به جنبه های مثبت و معنوی مذهب توجه کند و بیش از حد بر جنبه های منفی آن تمرکز کرده است.

کتاب های برتراند راسل

راسل، نویسنده ای پرکار بود و نگاهی به عناوین کتاب هایش موید این مدعاست:

آرمان‌های سیاسی
آزادی و سازمان: پیدایش و سیر تکوین سوسیالیسم، لیبرالیسم، رادیکالیسم، ناسیونالیسم
اخلاق و سیاست«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!
امیدهای نو
پژوهشی در معناداری و صدق
تاثیر علم بر اجتماع
تاریخ فلسفه غرب
جهان‌بینی علمی
تحلیل علمی ـ فلسفی از اصول مارکسیسم ماتریالیسم
پیروزی سفید
زناشوئی و اخلاق
حقیقت و افسانه
جهان‌بینی علمی
شاهراه خوشبختی
زمینه‌های فلسفه
علم و مذهب
عمل و تئوری بلشویسم
قدرت
درک تاریخ
جنایات جنگ در ویتنام
مرجع قدرت و فرد
آینده بشر
اخلاق و سیاست در جامعه
تحلیل ذهن
تسخیر خوشبختی
چرا مسیحی نیستم
مفهوم نسبیت انشتین و نتایج فلسفی آن
ماده و یاد: رهیافتی به رابطه جسم و روح
زندگینامه برتراند راسل به قلم خودش
مقدمه‌ای بر فلسفه ریاضی
جهانی که من می‌شناسم
آموزش و زندگی بهتر
عرفان و منطق
تکامل فلسفی من
تحلیل ذهن
اتمیسم منطقی
اصول نوسازی جامعه
قدرت و فرد
مسائل فلسفه
در ستایش بطالت
پژوهشی در معناداری و صدق
مسئله چین
بلشویسم از تئوری تا عمل

 5 جمله از راسل

1 .  ترس منبع اصلی خرافات است و یکی از بزرگترین منابع ظلم.

2 . مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید.

3 .علم چیزی است که شما می دانید، فلسفه چیزی است که شما نمی دانید.

4 . آزاد اندیشی یعنی آمادگی برای تغییر عقیده در برابر شواهد جدید.
5. هرگز از ابراز عقیده‌ی خود نترسید، حتی اگر تنها کسی باشید که آن را باور دارد.


بیشتر بخوانید:

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند

«هانا آرنت» به زبان ساده : هیچ چیز خطرناک‌تر از این نیست که مردم فکر نکنند

«رنه دکارت» به زبان ساده : می اندیشم، پس هستم

«فردریش نیچه» به زبان ساده : خدا مرده است و ما او را کشته ایم!

«ارسطو» به زبان ساده: انسان، حیوان سیاسی است

«کارل پوپر» به زبان ساده : همیشه آماده باشیم که از باورهایمان دست بکشیم، دانش ما همواره ناقص و موقت است

ترفند مأمور سابق سرویس مخفی: چگونه دیگران را به انجام خواسته ‌هایتان ترغیب کنید؟

ترفند مأمور سابق سرویس مخفی: چگونه دیگران را به انجام خواسته ‌هایتان ترغیب کنید؟
برای تأثیرگذاری باید بفهمید که چه چیزی باعث می‌شود طرف مقابل کاری را انجام دهد. این انگیزه‌ها می‌توانند احترام، امنیت، خانواده، پول، جایگاه اجتماعی، آزادی یا هر چیز دیگری باشند.

یک مأمور سابق سرویس مخفی که وظیفه حفاظت از روسای جمهور جرج دابلیو. بوش، بیل کلینتون و باراک اوباما را برعهده داشته، توصیه‌ای ساده اما مهم برای ترغیب دیگران به انجام خواسته‌هایتان دارد:

کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش کنید.

به گزارش روزیاتو، ایوی پومپوراس، بازجو و مأمور سابق سرویس مخفی باور دارد که این تصور که با زیاد صحبت کردن می‌توان کنترل اوضاع را به دست گرفت، کاملاً اشتباه است.

بزرگ‌ترین اشتباه افراد این است که بیش از حد صحبت می‌کنند. وقتی من حرف می‌زنم و شما گوش می‌دهید، همه چیز را درباره من می دانید؛ از ارزش‌ها و باورهایم گرفته تا چیزهایی که برایم اهمیت دارند.

به گفته او، کلید متقاعد کردن دیگران، شناخت دلایل و انگیزه‌های رفتاری آن‌هاست.

برای تأثیرگذاری باید بفهمید که چه چیزی باعث می‌شود طرف مقابل کاری را انجام دهد. این انگیزه‌ها می‌توانند احترام، امنیت، خانواده، پول، جایگاه اجتماعی، آزادی یا هر چیز دیگری باشند.

او تأکید کرده که اگر از منظر «من به چیزی نیاز دارم» به یک موقعیت نزدیک شوید، احتمال شکستتان بالاست. در عوض باید از خود بپرسید: «این فرد به چه چیزی نیاز دارد؟»

پومپوراس به عنوان یک متخصص دستگاه دروغ‌سنج، باور دارد که گوش دادن بهترین ابزار برای شناخت عمیق دیگران است. او معتقد است که هر فردی انگیزه‌ها و اهداف متفاوتی دارد و اگر به آن‌ها زمان و فضای کافی بدهید، شخصیت خود را آشکار می‌کنند.

پومپوراس این نکات ارزشمند را در گفت‌وگویی در پادکست «خاطرات یک مدیرعامل» با استیون بارتلت مطرح کرده است.

او همچنین نویسنده کتابی به نام «ضدگلوله شدن» است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. این کتاب، تجربیات ۱۲ ساله پومپوراس در سرویس مخفی را به درس‌هایی مفید تبدیل کرده که می‌تواند برای هر کسی در مواجهه با چالش‌های زندگی مفید باشد.

یکی از درس‌های مهم او در این کتابش این است:

اگر کسی گفت «به من اعتماد کن، من می دانم که دارم چه کار میکنم»، معمولاً نباید به حرفش اعتماد کنید.

پومپوراس به اهمیت زبان بدن هم اشاره کرده است. به گفته او، بیشتر ارتباطات ما از طریق حرکات بدن انجام می‌شوند و نه کلماتی که بر زبان می آوریم.

وقتی کسی به صحبت‌های من گوش می‌دهد، حرکت سر به نشانه تأیید یا دنبال کردن نگاه، نشان می‌دهد که پیامم به او منتقل شده است. اما اگر ناگهان دست‌هایش را روی سینه قلاب کند، یعنی چیزی گفتم که ناراحتش کرده است.

پومپوراس در سال‌های اخیر، پس از پایان خدمت دولتی خود، به آموزش و سخنرانی درباره هنر شناخت افراد و تقویت ارتباطات مؤثر پرداخته است. او بر این باور است که توجه دقیق به زبان بدن و شنیدن حرف‌های دیگران می‌تواند به هر کسی کمک کند تا نشانه‌های استرس، تردید یا فریب را تشخیص دهد.

این مهارت‌ها می‌توانند در موقعیت‌های مختلف زندگی، از کسب‌وکار تا تعاملات خانوادگی یا حتی در دنیای قرارهای عاشقانه بسیار کارآمد باشند.

پومپوراس که در محله کوئینز نیویورک و در خانواده‌ای یونانی‌تبار بزرگ شده، بخشی از توانایی خود در درک افراد را به «هوش خیابانی» دوران جوانی‌اش نسبت می‌دهد. او معتقد است که این تجربه‌ها به او یاد داده‌اند تا به نشانه‌های کوچک اما مهم در رفتار دیگران توجه کند.

ما اغلب فکر می‌کنیم که باید دائماً حرف بزنیم تا دیگران ما را ببینند و بشناسند. اما واقعیت این است که بیشتر مردم اهمیتی به این موضوع نمی‌دهند. مهم این است که یاد بگیریم چگونه به آن‌ها گوش کنیم و بفهمیم.

تعریف فریب و تدلیس؛ فریب دادن طرف مقابل در انواع معاملات چه آثاری دارد؟

دانستنی های حقوقی؛
در قراردادها گاهی اتفاق می‌افتد که یکی از طرفین معامله اعمال فریبنده و نیرنگ‌آمیز انجام دهد تا آن معامله سر بگیرد، یا اینکه این کارها با آگاهی و علم او صورت بگیرد، و به سبب آن کارها، کالایی که موردمعامله است، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نشان داده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن قرارداد برانگیخته شود.

ابوالفضل محبی ـ در قراردادها گاهی اتفاق می‌افتد که یکی از طرفین معامله اعمال فریبنده و نیرنگ‌آمیز انجام دهد تا آن معامله سر بگیرد، یا اینکه این کارها با آگاهی و علم او صورت بگیرد، و به سبب آن کارها، کالایی که موردمعامله است، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نشان داده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن قرارداد برانگیخته شود. 
 
به گزارش «تابناک» تدلیس، از ریشۀ عربی دَلَس و دُلْسَه (ظلمت و تاریکی) و در لغت به‌معنای کتمان کردن و پوشاندن است؛ در معنای حقوقی و در ماده ۴۳۸ قانون مدنی این‌گونه تعریف شده‌ است :«تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود». بزرگان حقوقی نیز آن را بدین شکل تعریف کرده‌اند که تدلیس نیرنگی نامتعارف است که از سوی یکی از دو طرف معامله، یا با آگاهی و دستیاری او، به‌منظور گمراه ساختن طرف دیگر به‌کار می‌رود و او را به معامله‌ای برمی‌انگیزد که در صورت آگاه بودن از واقع به آن رضا نمی‌داد؛ به عبارت دیگر اگر طرف معامله می‌دانست که به‌طور مثال مورد معامله دارای این حسن نبوده و یا دارای این عیب است، اقدام به انجام معامله نمی‌کرد. در نتیجه برای به وقوع پیوستن تدلیس دو شرط لازم است: انجام عملیات (اعم از گفتار یا فعل) و فریب دادن.

باید توجه داشت که جهت اثربخش بودن تدلیس این شرط لازم است که عملیات فریب‌دهنده باید پیش از انجام معامله باشد تا طرف دیگر را اغوا و رغبت به انجام معامله را ایجاد کند؛ در واقع به‌جهت این رغبت طرف معامله به سرگرفتن آن رضا دهد.

به نوشته «چطور» باید مدنظر قرار داد که در ماده ۴۳۸ قانون مدنی، تنها قراردادهای تجاری مدنظر نبوده و عقد نکاح را نیز در برمی‌گیرد. برای مثال از قدیم عملی به‌نام «تدلیس ماشِطه» شناخته‌ شده است. این اصطلاح به عملی اشاره دارد که آرایشگر، زنی را به‌نحوی آرایش کند که عیوب صورت او معلوم نشود یا زیبایی‌هایی غیرواقعی برای او بسازد و سپس او شوهر کند؛ دروغ در داشتن تحصیلات یا شغل عالی، ادعای فرزند خانواده سرشناسی بودن، پنهان کردن ازدواج قبلی یا بیماری و… نیز از جمله مثال‌هایی از تدلیس هستند که امروزه در دادگاه‌های خانواده، تعدادی از پرونده‌‌های طلاق به این موضوعات اختصاص دارد.

اثر تدلیس در معاملات
وقوع تدلیس باعث ایجاد حق فسخ برای شخص فریب‌خورده در قرارداد می‌گردد. به‌منظور بررسی بیشتر اثر تدلیس در معاملات، دو نوع از عقود را از هم تفکیک می‌کنیم: عقد نکاح و معاملات تجاری.

تدلیس در عقد نکاح
مواد ۱۱۲۱، ۱۱۲۲و ۱۱۲۳ قانون مدنی، موارد متعددی از موجباتی را که سبب ایجاد حق فسخ برای زوج و زوجه می‌شود، نام برده‌ است. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب‌خورده می‌تواند آسان‌تر از طلاق، نکاح را فسخ کند. این موارد به شرح زیر است.
۱. مواردی در مرد که موجب حق فسخ برای زن می‌گردد:
جنون؛
عَنَن به‌معنای بیماری جنسی‌ برای مرد است. به‌گونه‌ای که ناتوان از آمیزش می‌گردد. این مورد زمانی در فسخ عقد نکاح اثر دارد که بعد از گذشت یک‌سال از تاریخ رجوع زن به حاکم رفع نشود؛
خصاء به‌معنای اَخته بودن مرد و ناتوانی از باروَری در وی است؛
مقطوع بودن آلت تناسلی.
۲. مواردی در زن که موجب حق فسخ برای مرد می‌گردد:
جنون؛
قَرَن: استخوانی در فرج و مانع جماع؛
جُذام؛
بَرَص: گونه‌‌ای بیماری پوستی و ناواگیر است که به‌صورت لکه‌‌های سفید و نرم بر بدن ظاهر می‌‌شود و بر اثر اختلال در عملکرد رنگدانه‌‌های پوستی پدید می‌‌آید؛
اِفضاء: یکی بودن مجرای بول و حیض؛
زمین‌گیری؛
نابینایی از هر دو چشم.
۳. موارد ذکرشده تنها چند نمونه از موضوعات تدلیس بودند و محصور و محدود نیز نیستند. هر گاه در یکی از طرفین، صفت خاصی اعم از معنوی یا جسمانی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛ خواه وصف مذکور در عقد به‌صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد. همچنین اگر صفتی شرط نشده اما طرف دیگر خود را واجد آن معرفی کرده‌ باشد، حق فسخ نکاح برای طرف دیگر همچنان وجود دارد؛ مانند اینکه هر کدام از زوج یا زوجه ادعا کنند مدرک تحصیلی دکترا دارند یا در وزارتخانه مشغول به کار هستند و …
قانون بیان داشته که عیوب زن درصورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حین عقد وجود داشته‌است؛ در نتیجه اگر بعد از عقد نکاح ایجاد شود، موجب حق فسخ برای زوج نخواهد بود، اما زوج می‌تواند برای طلاق اقدام کند. از طرف دیگر، هر گاه جنون و عنن در مرد، بعد از عقد هم حادث شود، موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
همان‌طور که بیان شد، درصورتی‌که هر یک از زوجین به هر طریقی قبل از عقد نکاح عالم و آگاه به موارد فوق‌الذکر در طرف دیگر باشد، بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.

تدلیس در معاملات تجاری
انجام هر گونه عملیاتی که سبب فریب طرف دیگر در مورد ویژگی‌های مورد معامله شود، چه از طرف بایع (فروشنده) و چه از طرف خریدار باشد، سبب تحقق تدلیس و ایجاد خیار فسخ برای معامله آن می‌گردد که اثر فوری دارد و باید فوراً اعمال گردد.
گاهی طرفین قرارداد در متن آن شرط می‌کنند که تمامی خیارات ساقط شود (شرط اسقاط کافه خیارات). آیا با وجود عدم آگاهی هریک از طرفین معامله از تدلیس طرف دیگر، این اسقاط حق بر فسخ قرارداد صحیح است؟
برخی از حقوقدانان معتقدند که علی‌الاصول تا زمانی که فردی از موضوع حق خود اطلاع ندارد، نمی‌تواند آن را اسقاط کند چراکه ممکن است در صورت آگاهی به سقوط آن رضا نمی‌داد. به‌علاوه، بیان می‌کنند که خیار تدلیس قبل از وقوع معامله و اطلاع زیان‌دیده از تدلیس قابل اسقاط نیست و در این خصوص استدلال می‌شود که اگر بنا باشد فردی دیگری را فریب دهد و با توسل به قانون و اسقاط خیار تدلیس موجبات ممانعت از احقاق حق زیان‌دیده را فراهم کند؛ درواقع از قانون به‌عنوان وسیله‌ای برای تضییع حقوق دیگران استفاده کرده و چون قانون نمی‌تواند و نمی‌بایست وسیله ورود خسارات ناروا به اشخاص تلقی گردد، فلذا خیار تدلیس را قبل از اطلاع زیان‌دیده قابل اسقاط نمی‌دانند؛ منتهای امر به‌نظر می‌رسد، ضروری باشد که در هنگام تنظیم قرارداد و اسقاط خیارات این خیار، استثناء گردد.



تدلیس (فقه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تدلیس در لغت به معنای کتمان کردن و پوشاندن است و در فقه و حقوق و حدیث یا هر امر دیگری به معنای «کتمان عیب آن» دانسته اند.


تدلیس، از ریشه دَلَس و دُلْسَة به معنای ظلمت و تاریکی، در لغت به معنای کتمان کردن و پوشاندن است. نخستین لغویان، تدلیس در بیع یا هر امر دیگری را «کتمان عیب آن» دانسته اند.

ازهری تأکید می‌کند که تدلیس در اسناد حدیث از همین جا (در لغت) ریشه گرفته است و این سخن منطقی می‌نماید، زیرا با توجه به ریشه این واژه کسی که در معامله یا نقل حدیث تدلیس می‌کند، گویی امر را برای فرد مقابل خود تار و مشتبه می‌کند و حقیقت را از او پوشیده می‌دارد. سخن شهید ثانی نیز بر چنین رابطه ای اِشعار دارد.

معنای اصطلاحی تدلیس در متون فقهی و حقوقی نزدیک به معنای لغوی آن، ولی از جهتی گسترده تر از آن است. در این متون، تدلیس آن است که یکی از دو طرف عقد کارهای فریبنده و نیرنگ آمیز انجام دهد، یا این کارها با آگاهی او صورت گیرد، و به سبب آن کارها، کالای مورد معامله یا شخص طرف عقد، فاقد عیب یا نقصِ موجود یا واجد کمالِ غیرموجود نمایانده شود و با اغوای طرف دیگر عقد، وی به انعقاد آن برانگیخته شود. بر این اساس، تدلیس علاوه بر پوشاندن عیب، اظهار کمالِ غیرموجود را نیز دربر می‌گیرد، هرچند برخی منابع آن را به همان معنای لغوی می‌دانند. همچنین به موجب مادّه ۴۳۸ قانون مدنی ایران، تدلیس عملیاتی است که موجب فریب طرف معامله شود. در برخی منابع فقهیِ اهل سنّت و شماری از قوانین برخی کشورها، در این زمینه اصطلاحاتی دیگر مانند تلبیس، تغریر و خِداع به کار رفته است، ولی در فقه شیعه و برخی مذاهب عامه، بویژه فقه حنبلی، اصطلاح تدلیس متداولتر است.

ز دیدگاه فقها، تدلیس علاوه بر آن‌که دارای حرمت تکلیفی است، در معاملات با حصول شرایطی، برای تدلیس شونده حق فسخ یا اصطلاحاً خیار تدلیس به وجود می‌آورد. بیشتر منابع فقهی امامی، بویژه منابع متقدم، خیارتدلیس را در شمار اقسام خیار نیاورده و به سبب پیوند موضوع تدلیس با عیوب در معاملات، آن را در باب خیار عیب و در ضمن مبحث بیع المصرّاة یا تصریه مطرح کرده اند. شماری دیگر آن را صورتی خاص از خیار تخلف از وصف دانسته اند، اما برخی فقها به استقلال خیار تدلیس تصریح کرده اند و برخی دیگر در باره آن در فصلی جداگانه یا به عنوان خیاری مستقل بحث کرده اند.


۵.۱ - تدلیس به نحو تصریه

از مهمترین مصادیق تدلیس، تصریه است، یعنی امتناع از دوشیدن شیر حیوان شیرده‌ به‌طور موقت به منظور آن‌که در زمانِ فروش حیوان، شیردهی آن بیش از واقع نشان داده شود. فقها با استناد به احادیثی خاص و حدیث لاضرر و ادلّه دیگر، آن را حرام و با شرایطی موجب حدوث خیار شمرده اند اغلب آنان به استناد حصول ضرر یا تدلیس، حکم مذکور در احادیث را به تمامی حیوانات و حتی انسان تعمیم داده اند.

۵.۱.۱ - تصریه در نظر مشهور فقهای امامی

به نظر مشهور فقهای امامی، هرگاه تصریه با اقرار یا بیّنه ثابت شود، فسخ عقد تا سه روز پس از اثبات ممکن است، در غیر این صورت می‌توان با حداکثر سه روز آزمودنِ (اختبار) حیوانِ شیرده، تصریه را ثابت کرد. بنابراین، چنانچه در این مدت، شیر حیوان کاهش یابد، خریدار می‌تواند معامله را فسخ کند، البته پس از سه روز اختبار، فسخ معامله باید فوری و بدون تأخیر صورت گیرد. اگر خریدار معامله را فسخ کند، باید شیر دوشیده شده و در صورت تلف شدن، مثل یا قیمت آن را به مالک برگرداند.

۵.۲ - تدلیسِ ماشطه، غِشّ و نَجْش

از دیگر مصادیق تدلیس در منابع فقهی یا از مفاهیمی که می‌تواند مصداق تدلیس باشد، عبارت‌اند از: تدلیسِ ماشطه (آرایشگر)، یعنی نیکو جلوه دادن زنی که قصد ازدواج دارد یا پوشاندن عیوب وی از راههایی چون کاربرد مواد آرایشی و پیوند مو.
غِشّ (یا غشّ خفی)، یعنی خدعه پنهانی با آمیختن مبیع با جنسی کم ارزشتر به طوری که پیدا نباشد.
نَجْش، یعنی ورود شخص ثالث که خریدار کالا نیست در ظاهر خریدار به منظور افزایش بهای کالای مورد معامله میان دو فرد یا ستایش نابجای شخص ثالث از آن کالا؛ شرط کردن یک صفت یا ویژگی مفقود برای یکی از طرفین عقد نکاح و رعایت نکردن امانت و صداقت در بیوع امانات، یعنی بیعهایی که در آن فروشنده باید قیمت خرید خود را افشا کند.


برای تحقق خیار تدلیس دو شرط اساسی لازم است: انجام گرفتن کار فریبنده و فریب خوردن طرف عقد. کار فریبنده ممکن است به صورت کردار یا گفتار باشد که تدلیس حاصل از آن‌ها را بترتیب تدلیس فعلی و تدلیس قولی می‌نامند. همچنین در برخی موارد صِرف سکوت معامله کننده در باره عیوب پنهان مبیع یا شخص طرف عقد، می تواند تدلیس را تحقق بخشد. در فقه امامی در باره لزوم بیان عیوب کالای مورد معامله توسط طرف عقد، اقوال مختلفی ابراز شده است.

از دیدگاه فقها و حقوقدانان، هر کار فریبنده ای موجب تدلیس نیست. بسیاری از جلوه پردازیها و ظاهرسازیهای معمول در تجارت، مانند تزیین کالا یا لباس یا آرایش طرف عقد نکاح در حد متعارف که از نظر عقلا پسندیده است، موجب خیار نمی‌شود، هرچند برخی فقها این کارها را مکروه دانسته اند. علاوه بر این، کار فریبنده را باید طرف عقد انجام دهد و تدلیس شخص ثالث اصولاً اثری ندارد. با اینهمه، فقها در عقد نکاح، فریبکاری ولیّ زوج یا زوجه، عاقد و حتی واسطه ازدواج را موجب خیار می‌دانند و معدودی از فقها در نَجْش، که شخصی بیگانه در معامله دخالت می‌کند، به تحقق خیار قائل اند. همچنین برای تحقق کار فریبنده لازم است که تدلیس کننده قصد فریب داشته باشد و فقها در تعریف و تحلیل مصادیق تدلیس به این نکته توجه داشته اند. حتی به فتوای برخی فقها، در تصریه، اگر فروشنده در ازدیاد شیر مقصّر نباشد و شیر خودبخود یا بر اثر فراموشی جمع گردد، خیار به وجود نمی‌آید. حقوقدانان نیز وجود قصد فریب را برای تحقق کار فریبنده ضروری دانسته اند، هرچند از دیدگاه آنان نباید تدلیس را مانند حقوق رم، جرمی مدنی تلقی کرد و احکام تدلیس به اصول مسئولیت مدنی نزدیکتر است تا قواعد کیفری.

ارتکاب اعمال فریبنده در صورتی موجب ثبوت خیار می‌شود که در طرف دیگر عقد اثر گذاشته و وی را به انعقاد آن وادارد. فقها در مصادیق بارز تدلیس، مانند تصریه و نجش، به این نکته تصریح کرده اند؛ و علاوه بر آن، گفته‌اند که با علم طرف عقد به فریبکاری متعاقد دیگر و نیز در صورت آشکار بودن عیب یا قابل تشخیص بودن آن بسهولت، برای وی خیار به وجود نمی‌آید.

در برخی منابع فقهی، افزایش یافتن ثَمَن معامله به سبب تدلیس، از شروط تحقق خیار شمرده شده است ولی بسیاری از فقها، با آن‌که مهمترین دلیل ثبوت خیار را قاعده لاضرر می‌دانند، چنین شرطی را مطرح نکرده اند. حتی به نظر برخی فقها، اشتراط هر وصفی که از دیدگاه عقلا پسندیده باشد، حتی اگر مالیت عین موصوف را کاهش دهد، می تواند تدلیس را تحقق بخشد. ظاهراً به نظر این دسته از فقها، حصول ضرر، حکمت و دلیل ثبوت خیار به شمار می‌رود نه شرط آن، و از آن‌جا که برای استناد به حکمت یک حکم وجود آن در بیش‌تر مصادیق حکم کافی است، چنین شرطی ضروری نمی‌نماید. با وجود این، باید پذیرفت که تدلیس معمولاً با زیان تدلیس شونده و چه بسا با غبن وی همراه است.
به تصریح برخی فقهای امامی، خیار تدلیس فوری است و پس از اثبات تدلیس باید بی درنگ اعمال شود. این نظر در مادّه ۴۴۰ قانون مدنی ایران انعکاس یافته است.
خیار تدلیس‌ به‌طور معمول در ابواب عقد بیع مطرح شده است، ولی از منابع فقهی برمی آید که این خیار ویژه عقد بیع نیست و بخصوص در عقد نکاح بتفصیل از آن بحث شده است. در حقوق ایران نیز تدلیس به عقد بیع اختصاص ندارد و به نظر حقوقدانان، امروزه عقد بیمه از موارد شایع وقوع تدلیس است.

به موجب برخی منابع فقهی، طرف زیان دیده از تدلیس علاوه بر خیار فسخ، حق مطالبه خسارت را نیز دارد. در این منابع، در باره چگونگی پرداخت خسارت فسخ عقد نکاح بر اثر تدلیس، آرا و اقوال گوناگونی مطرح شده است. شماری از فقها، تدلیس را مستوجب تعزیر نیز دانسته اند.

یکی از مباحث تدلیس در باب تجارت و نکاح می‌باشد.

۱۳.۱ - موارد تحقق تدلیس

۱. نشان دادن چیزی بر خلاف واقع، مانند سرخ کردن صورت کنیز جهت سرخ روی نشان دادن وی یا ندوشیدن شیر گوسفند به منظور پرشیر نشان دادن آن.
۲. بازگو نکردن عیب موجود با علم به آن.
۳. عقد به وصف یا شرط کمال با علم به فقدان آن در واقع، مانند ازدواج با زنی با وصف آزاد بودن (برده نبودن) یا با شرط دوشیزه بودن (بیوه نبودن)؛ در حالی که وی در واقع فاقد آن وصف یا شرط است.

صِرف وجود عیب در صورتی که دو طرف عقد از آن آگاهی نداشته باشند تدلیس به شمار نمی‌رود.

۱۳.۲ - حکم تدلیس

تدلیس به همه گونه‌های آن حرام است و موجب ثبوت خیار می‌شودکه به اهمّ موارد و مصادیق آن در دو باب فقهی یادشده اشاره می‌کنیم.

۱۳.۳ - تدلیس در معامله حیوان شیرده

تصریه (ندوشیدن شیر و جمع شدن آن در پستان حیوان جهت پرشیر نشان دادن آن) از مصادیق تدلیس است و خریدار پس از آگاهی از آن می‌تواند معامله را فسخ کند

۱۳.۴ - تدلیس کنیز برای خریدار

آرایش کردن زن یا کنیز به ‌گونه‌ای که زشتی وی را پنهان کند و او را بر خلاف واقع، زیبا نشان دهد تا خواستگاران یا خریداران به ازدواج یا خرید وی رغبت نشان دهند، تدلیس و حرام است که در فقه از آن به تدلیس ماشطه (آرایشگر) تعبیر می‌شود.

۱۳.۵ - حکم مزد تدلیس ماشطه

دریافت مزد در قبال چنین عملی (تدلیس ماشطه) باطل است.

۱۳.۶ - خیار تخلف شرط

اگر کسی کنیزی را به وصف یا شرط سرخ گون یا دارای گیسوان بودن بخرد سپس خلاف آن آشکار شود، به قول مشهور، حق خیار دارد. این حق در فرض اشتراط از جهت تخلف شرط است نه تدلیس.

۱۳.۷ - تدلیس در نکاح

تدلیس در ازدواج، یا نسبت به عیوبی است که موجب ثبوت خیار می‌شوند، مانند دیوانگی، نابینایی و عنن، یا نسبت به دیگر کاستیها، مانند یک چشم بودن یا ناقص بودن بعضی اعضای بدن و یا نسبت به صفات کمال، مانند زیبایی، حسب و نسب عالی و دوشیزه بودن که زن یا شوهر ِ فاقد آنها خود را بدان متصف نماید.

۱۳.۸ - ثبوت خیار فسخ در تدلیس

ثبوت خیار فسخ در فرض اوّل که در متن فوق گفته شد، از آثار عیب است نه تدلیس؛ لیکن حرمت تدلیس و استحقاق کیفر بر آن از آثار تدلیس به شمار می‌روند. در این صورت با تحقّق دخول، اگر تدلیس کننده غیر زوجه باشد، شوهر بعد از فسخ عقد در صورتی که با همسرش نزدیکی کرده باشد، باید تمام مهر را به زن بپردازد؛ لیکن می‌تواند آن را از تدلیس کننده بگیرد؛ ولی اگر تدلیس کننده خود زوجه باشد مستحق مهر نخواهد بود. در دو فرض دیگر، تدلیس در صورتی موجب ثبوت خیار فسخ خواهد بود که عدم آن کاستی ـ در فرض دوم ـ یا وجود صفت کمال ـ در فرض سوم ـ به صورت شرط یا وصف در متن عقد ذکر شده باشد و گرنه صرف بازگو نکردن عیب و کتمان آن، موجب ثبوت خیار فسخ نمی‌شود.البتّه برخی در ثبوت خیار فسخ به سبب تدلیس حتّی در صورت شرط ـ جز در موارد وجود دلیل خاص ـ اشکال کرده و آن را نپذیرفته اند.
در مقابل، گروهی حقّ خیار فسخ را حتّی در صورتی که در عقد وصف کمال، شرط نشده باشد، لیکن عقد مبنی بر آن باشد نیز ثابت دانسته‌اند، مانند موردی که زنی ادّعا کرده از فلان قبیله است و مردی به سبب این انتساب، با وی ازدواج کرده، سپس خلاف آن آشکار شده است. در چنین موردی خیار فسخ عقد نزد اینان ثابت است؛ هرچند در متن عقد شرط نشده باشد.

چنانچه کسی که حقّ خیار دارد بعد از دخول، عقد ازدواج را فسخ کند، حکم مهر، همانند صورت نخست است.


(۱) ابن ادریس حلّی، السّرائرالحاوی لتحریر الفتاوی کتاب المتاجر و البیوع، در سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱۴: المتاجر، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۵) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
(۶) حسن امامی، حقوق مدنی، ج ۱، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۷) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
(۸) مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
(۹) پرویز اوصیا، «تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، انگلیس، اسلام و ایران»، در تحولات حقوق خصوصی، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۰) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۱۱) محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
(۱۲) عبدالحی حجازی، النظریة العامّة للالتزام، کویت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۳) حر عاملی، وسائل الشیعة.
(۱۴) محمدجواد بن محمدحسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت ۱۴۱۷ـ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۶ـ ۱۹۹۸.
(۱۵) عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
(۱۶) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۱۷) عبدالرزاق احمد سنهوری، النظریة العامة للالتزامات، ج ۱: نظریة العقد، بیروت ۱۳۵۳/۱۹۳۴.
(۱۸) علی شایگان، حقوق مدنی، به کوشش محمدرضا بندرچی، قزوین ۱۳۷۵ ش.
(۱۹) محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، قم ۱۴۱۴.
(۲۰) محمد بن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی مروارید و علی اصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶.
(۲۱) زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
(۲۲) زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۳) عبدالرحمان صابونی، شرح قانون الاحوال الشخصیة السّوری، دمشق ۱۳۹۶ـ۱۳۹۹/ ۱۹۷۷ـ۱۹۷۹.
(۲۴) حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۵) علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.
(۲۶) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج ۲، قم ۱۴۱۸.
(۲۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۵، قم ۱۳۷۴ ش.
(۲۹) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۳۰) ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج ۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳۱) عبداللّه مامقانی، مناهج المتّقین فی فقه ائمة الحق و الیقین، قم: آل البیت، (بی تا).
(۳۲) جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۳۳) علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
(۳۴) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۸، قم ۱۴۱۴.
(۳۵) الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۳۶) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشّتات، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۷) محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
(۳۸) EI ۲ , sv " Tadlis ۲ " (by G H A Juynboll) ;.
(۳۹) Ignaz Goldziher, Muslim studies , vol ۲, ed S M Stern, translated from the German by C R Barber and S M Stern, London ۱۹۷۱.

۱. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۳۶۲، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
۲. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۳۸۷.
۳. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۲۸، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.    
۴. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۳۶۲، ج ۱۲، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره (بی تا).
۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۱۴۲، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
۶. گولد تسیهر، ج ۲، ص ۵۵.
۷. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۸. تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، انگلیس، اسلام و ایران، در تحولات حقوق خصوصی، ج۱، ص۲۹۷، پانویس ۱، پرویز اوصیا، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
۹. اشتراط زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۶، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۲. عبداللّه مامقانی، مناهج المتّقین فی فقه ائمة الحق و الیقین، ج۱، ص۳۷۰، قم: آل البیت، (بی تا).
۱۳. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۰، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۴. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۵. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۱۱۰۷.
۱۶. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۷. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۲۰، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۸. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۹. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۲۰. عبدالرحمان صابونی، شرح قانون الاحوال الشخصیة السّوری، ج۱، ص۲۳۰، دمشق ۱۳۹۶ـ۱۳۹۹/ ۱۹۷۷ـ۱۹۷۹.
۲۱. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۲. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۳. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲۴. وهبه مصطفی زحیلی، ج۴، ص۵۲۲، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۵. وهبه مصطفی زحیلی، ج۴، ص۵۲۹، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۲۶. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۲۷. احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۸، ص۴۳۰، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۸، قم ۱۴۱۴.
۲۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۵، ص۲۰۳، قم ۱۴۱۸.
۲۹. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۳۰. ابن ادریس حلّی، السّرائرالحاوی لتحریر الفتاوی کتاب المتاجر و البیوع، ج۱، ص۳۳۸، در سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱۴: المتاجر، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۱. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱۹، ص۹۷، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۳۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۶، قم ۱۴۱۸.    
۳۳. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۶، قم ۱۴۱۴.    
۳۴. محمد بن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، ج۱، ص۷۳، چاپ محمدتقی مروارید و علی اصغر مروارید، تهران ۱۴۰۶.
۳۵. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ ۱۲۵، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۳۶. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۴ـ۴۰۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۳۷. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۸. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۹، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۳۹. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۷، قم ۱۴۱۴.
۴۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۱. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۶_۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۲. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱ ۵۰۲، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۳. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۷، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۴۴. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۷، قم ۱۴۱۴.    
۴۵. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۵ـ۴۰۶، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۴۶. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۷. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۶، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۴۸. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۶ـ ۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۴۹. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱ ـ۵۰۴، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۰۴ـ۴۱، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۵۲. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۱۵۰، قم ۱۴۱۸.
۵۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۱۵۸، قم ۱۴۱۸.
۵۵. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۵، قم ۱۴۱۴ ۱۴۱۵.    
۵۶. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۶۲۲۶۳، قم ۱۴۱۴ ۱۴۱۵.    
۵۷. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۴، ص۲۸۱ـ۲۸۲، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۵۸. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۵۹ ـ۶۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۵۹. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۰. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۷، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۱. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۳۸، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۶۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۴. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۵. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۵۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۶. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۶۷. حسن امامی، حقوق مدنی، ج۱، ص۵۱۴، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۸. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۶۹. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۲۱۸ـ ۲۲۰، دمشق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۷۰. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۷۱. جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۲، ص۳۰، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
۷۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۳۹۴ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۷۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۷۴. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۷، ص۱۸۹ـ۱۹۱، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۲۸۹، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۶. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۸۲ـ ۳۸۴.
۷۷. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۱۹۸، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۸. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۲۰۵، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۷۹. حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، ج۱، ص۵۱۵، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
۸۰. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۴۰، تهران ۱۳۷۶ ش.
۸۱. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۵۳۹۶، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۸۲. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۸۲ـ۲۸۶، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۸۳. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۱، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۸۴. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۶ ـ۸۴، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۸۵. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۱، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۸۶. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۷، قم ۱۴۱۸.    
۸۷. علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۵، ص۳۲، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.
۸۸. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۸۹. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۹۰. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۵۵، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۹۱. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۱۹۸، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
۹۲. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۳۳ـ ۳۳۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
۹۳. عبدالحی حجازی، النظریة العامّة للالتزام، ج۱، ص۱۰۴۶ـ۱۰۴۷، کویت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۹۴. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۳۵، تهران ۱۳۷۶ ش.
۹۵. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۵۰۱، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۹۶. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۴۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۹۷. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۹۸. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۹۹. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۳_۲۳۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۰. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۰۱. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۲، ص۱۲۴ـ ۱۲۵، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۱۰۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کتاب قواعدالاحکام، ج۲، ص۷۶، قم ۱۴۱۸.
۱۰۳. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۲۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۴. ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، ج۴، ص۸۰ ـ۸۱، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۵. عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، ج۱، ص۳۲۴، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
۱۰۶. عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، ج۲، ص۳۹۲ـ ۳۹۴، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸.
۱۰۷. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۱۱۰۸.
۱۰۸. محمد بن مکی شهید اول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۲۷۹، قم ۱۴۱۴.
۱۰۹. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۸، ص۴۱۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۱۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۸۰، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۱۱. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۲۸۱، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۱۱۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۴۵ ـ۸۶۰، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۱۳. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۱۱۴. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: قواعد عمومی قراردادها، ج۵، ص۳۵۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۱۵. پرویز اوصیا، «تدلیس: مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه، ج۱، ص۳۲۳، انگلیس، اسلام و ایران»، در تحولات حقوق خصوصی، زیرنظر ناصر کاتوزیان، تهران ۱۳۷۵ ش.
۱۱۶. عبدالرزاق احمد سنهوری، النظریة العامة للالتزامات، ج۱، ص۳۹۵ـ ۳۹۸، ج ۱: نظریة العقد، بیروت ۱۳۵۳/۱۹۳۴.
۱۱۷. حسن امامی، حقوق مدنی، ج۱، ص۵۱۴، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۸. علی شایگان، حقوق مدنی، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش محمدرضا بندرچی، قزوین ۱۳۷۵ ش.
۱۱۹. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۵، ص۳۹۷، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۲۰. ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، جامع الشّتات، ج۲، ص۱۷۳، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۲۱. مرتضی بن محمدامین انصاری، شرح ارشاد، ج۱، ص۳۹۹، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
۱۲۲. محمدحسن بن محمدباقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰، ص۸۵۴ ـ ۸۵۵، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۱۲.
۱۲۳. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱۳، ص۳۰۳ـ۳۰۵، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵.
۱۲۴. حسین صفایی و اسداللّه امامی، حقوق خانواده، ج۱، ص۲۴۹، نکاح و انحلال آن، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۲۵. الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۱، ذیل واژه، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۲۶. جواهر الکلام، ج۳۹، ص۳۶۲.    
۱۲۷. جواهر الکلام، ج۳۹، ص۳۶۳-۳۶۵.    
۱۲۸. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۴.    
۱۲۹. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۸۴.    
۱۳۰. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۲.    
۱۳۱. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۶۴.    
۱۳۲. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۸۴.    
۱۳۳. جواهر الکلام، ج۲۳، ص ۲۸۴.    
۱۳۴. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵-۲۹۶.    
۱۳۵. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۵.
۱۳۶. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۲-۱۳۳.
۱۳۷. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵.    
۱۳۸. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۱۳۹. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۳۶-۱۳۷.
۱۴۰. تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۹۵.    
۱۴۱. منهاج الصالحین(خویی)، ج۲، ص۲۷۹.    
۱۴۲. فقه الصادق، ج۲۲، ص۱۰۰-۱۰۶.    
۱۴۳. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۱۴۴. مهذب الاحکام، ج۲۵، ص ۱۳۷.


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تدلیس در فقه»، شماره۳۳۸۲.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴.