واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

دولت کریمه مهدوی؛ امتداد تحققهای عدالت و آرمانهای علوی

پژوهشگر مهدوی در گفت و گو با شبستان:
دولت کریمه مهدوی؛ امتداد عدالت طلبی ها و آرمان گرایی های علوی
خبرگزاری شبستان: در حکومت امام زمان(عج) به دلیل بلوغ فکری و نبوغ سیاسی و اجتماعی جامعه، مردم دارای بصیرت و قادر به تحلیل وقایع و اقدام و عمل بجا خواهند بود و از بی بصیرتی و دنیاخواهی خواص و انحراف عوام که در دولت علوی بود، خبری نیست.

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، بی تردید یکی از سوالاتی که ذهن منتظران ظهور را به خود مشغول کرده، نحوه اداره جامعه توسط امام زمان(عج) در دولت کریمه مهدوی است که به تصریح روایات تداوم حکومت علوی خواهد بود.

از این رو و به منظور بررسی وجوه اشتراک حکومت علوی با دولت کریمه مهدوی با مسعود دریس، پژوهشگر  مهدوی و مدیر هماهنگی امور استان های ستاد اقامه نماز کشور به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید:

 

با توجه به آنکه اهل بیت علیهم السلام کلهم نورُ واحد اند و سیره و کلام آنها یک هدف غایی را دنبال می کند، آیا می توان بین حکومت علوی در صدر اسلام با دولت کریمه مهدوی در آخرالزمان شباهت هایی یافت؟

حکومت امیرالمومنین امام علی(ع) خصوصیاتی داشت که مطمئنا در زمان امام مهدی (عج) این رفتار و خصوصیات سیاسی و اجتماعی در اداره جامعه رعایت و پیاده خواهد شد، برخی از این خصوصیات عبارتند از: ایمان و تقوای حاکم، توجه به معاد و قیامت، ساده زیستی، دوری از هواهای نفسانی، خوشرویی و تواضع با مردم، عدم اسراف و تبذیر و نیز جدایی از پول پرستی و دنیاطلبی.

شباهت دیگر در الهی بودن حاکمان تبلور دارد، مدیریت شایسته در تشخیص ضرورت های سیاسی و اجتماعی، آبادانی شهرها و همچنین انتخاب مشاوران و همکارانی عادل و متقی برای اداره شهرها از جمله این شباهت ها خواهد بود. شباهت دیگر این دو حکومت، عدالت و میانه روی است؛ کیاست کارگزاران هم از دیگر شباهت هایی حکومت علوی و مهدوی محسوب می شود.

از دیگر اشتراکات، عامل و متخصص بودن کارگزاران است که با نگاه به تاریخ و عبرت از گذشتگان و مردم شناسی از آن یاد می شود. در نهایت حکومت مهدوی دارای تجربه و عملکرد مناسب سیاسی هم خواهد بود که به عنوان پرهیز از کارهای ناشایست و شهرت عملی نیک از آن تعبیر شده است.

مجموعه این ویژگی ها از دیدگاه امام علی (ع) باید در حاکم وجود داشته باشد و در زمان حکومت جهانی امام مهدی(عج) نیز مردم شاهد آن در رفتار و عملکرد حاکمان خواهند بود.

 

به عدالت به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های مشترک بین حکومت علوی و دولت کریمه مهدوی اشاره کردید، این جنس از عدالت چه مختصاتی دارد؟

امیرالمومنین امام علی(ع) حاکمی بودند که خود را از مردم و مردم را از خود می دانستند و در پیاده کردن عدالت و احکام الهی در جامعه هیچ هراسی نداشته و عقیده داشتند که عدالت در راس همه برنامه ها است. ایشان معتقد بودند که اگر این عدالت از میان برداشته شود، سودجویان به دستگاه حکومت راه یافته و فساد و تباهی حکومت را فرا می گیرد. امام علی(ع) رهبری بودند که دین خدا را در جامعه پیاده کردند و بجز خواست خدا در حکومت چیزی را دنبال نمی کردند. در سیره و روش امام مهدی(عج) نیز چنین است و در اجرای عدالت و احکام الهی به سیره امیرالمومنین (ع) عمل خواهند کرد.

 

کدام آرمان های علوی به دلیل کارشکنی و انحراف مردم در زمان ولایت ایشان محقق نشد که در عصر ظهور تحقق می یابد؟

تحلیل نادرست شرایط و اوضاع سیاسی جامعه از سوی عوام و توده مردم و انحراف خواص و نخبگان از اصول بنیادین و ارزش های الهی، دو عاملی بودند که نگذاشتند آرمان های الهی در حکومت علوی به ثمر بنشیند. به عبارت بهتر، در جامعه اسلامی از یک زمان به بعد، اندیشه دنیاطلبی میان مردم آنچنان اوج گرفت که ارزش ها به ضدّارزش ها تبدیل شدند، لذا امام علی(ع) هشدار می دادند که وضعیت امروز شما همانند روزی است که خداوند پیامبرش(ص) را برای شما مبعوث کرد؛ چراکه بودند نخبگان و افرادی که در جنگ و مبارزه در رکاب پیامبر(ص) شمشیر زدند اما بعد از ایشان هرکدام به طریقی از مسیر عدل و عدالت منحرف شدند.

برای مثال در آن زمان برخی اصحاب از امیرالمومنین(ع) خواسته هایی داشتند و چون به مال و مقام مورد انتظارشان نرسیدند یا از اردوگاه امام علی(ع) فاصله گرفتند و اینچنین افرادی مثل طلحه، زبیر و ابوموسی اشعری و دهها نفر دیگر به مخالف تبدیل و از امام (ع) جدا شدند و سه جنگ جمل، صفین و نهروان را در کمتر از پنج سال به حضرت امیر(ع) تحمیل کردند. لذا منشاء بسیاری از فتنه ها و آشوب ها در حکومت علوی، دنیاخواهی و رفاه طلبی در خواص جامعه است.

علاوه بر این، بسیاری از اختلافات که پس از رحلت پیامبر(ص) در اسلام به وجود آمد ریشه در خودخواهی، حفظ منافع شخصی و قدرت طلبی و سودجویی عده ای دنیاطلب داشت؛ یعنی علی رغم آنکه تشکیل  حکومت دینی، بزرگترین آرمان انبیاء و اولیای الهی از حضرت آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص) بود اما به دلیل بی بصیرتی خواص که منجر به انحراف عوام می شدند، عمر حکومت الهی امیرالمومنین(ع) کوتاه بود!

 

آیا در زمان تشکیل دولت کریمه مهدوی نیز بی بصیرتی خواص و انحراف عوام مانع تراشی خواهد کرد؟

خیر، زیرا در حکومت امام زمان(عج) به دلیل بلوغ فکری و اندیشه ای و نبوغ سیاسی و اجتماعی جامعه، مردم دارای بصیرت و قادر به تحلیل وقایع و اقدام و عمل به موقع خواهند بود و این مهم زمینه تحقق آرمان بزرگ اولیاء و انبیاء را فراهم می کند؛ مهم آنکه آرمان های حکومت امام علی(ع) که به دلیل سنگ اندازی ها محقق نشده بود در این دوره اجرا شده و به مرحله عمل می رسد.




واحد: یک دلیل اصلی که در این گفتگو به آن اشاره نشد در عدم تداوم حکومت علوی و شهادت خود امام علی علیه السلام، این بود که مسلمانی با قرائتهای بنی امیه ای و خوارجی و ... با سردمدارانی از آدمهای مورد قبول و پسند همان عوام دین ناشناس عرصه را بر شناخت اصیل اسلام تنگ کرد و بعضاً با پولها و منصبها و دنیا، دنیاخواهان را به جبهه خود کشید، تا جایی که بخش بزرگی از کار و وقت و توان امام (ع) به جنگهای ناگزیر داخلی صرف شد (با وجودیکه در عرصه تحقق عدالت و احقاق حقوق اقتصادی و اجتماعی و دینی و فرهنگی و ... هم نتایج خوب و منحصر به فردی بدست آوردند) و نهایتاً هم ایشان در همین عرصه در مقابلِ به ظاهر مسلمانانِ دور از ایمانِ حقیقی به عدم پیروزی ظاهری در جنگ و سپس شهادت رسیدند. در زمان ائمه بعدی علیهم السلام نیز همین مشکلِ اسلامِ ابزار در دستِ خلفای جور، عوام و خواصِ دنیاطلب و بنده دنیا را در برابر ائمه و پیروان ایشان قرار داد و مانع آنها و عامل شهادتشان گشت. برای ظهور امام (عج) و تحقق و تداوم دولت ایشان نیز نیاز است گروهی از مسلمانان با شناختِ هدایت یافتۀ نسبی، با تعداد و توان مناسب وجود داشته باشند (نسبت به کل جمعیت موسوم به مسلمان در جهان) تا زمینه حرکت و عمل امام (ع) ایجاد شود که همان فلسفه انتظار ظهور است ان شاء الله.



با افراد بیش از حد حساس و زودرنج چطور برخورد کنیم؟

تکمیل مطلب از واحد

در بخش نظرات پاسخی به نظر خواننده ای محترم داده شده است که تکمیل کننده این مطلب است

با افراد بیش از حد حساس و زودرنج چطور برخورد کنیم؟ (از پارس 20)

علت زودرنج بودن


فرد زود رنج در مقابل یکسری برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند، آزرده خاطر می شود

واژه ی زود رنج در فرهنگ لغات فارسی به معنی کسی که زود برنجد و آزرده شود و نازک دل بکار  باشد ، برده می شود. اما از این منظر می توان فرد زودرنج را کسی برشمرد که زود آزرده می شود و یا به کسی گفته می شود که بر اثر کنشی منطقی ویا غیر منطقی آزرده خاطر می شود و یا می توان گفت فرد زود رنج کسی است که در مقابل یکسری رفتارو برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند،آزرده خاطر می شود .
علت زودرنج بودن:
برخی افراد زود رنج و حساس هستند. افراد در برابر مشکل و ناراحتی واکنشهای مختلفی را بروز می دهند. به عنوان مثال برخی پرخاش کرده، بعضی به گریه می افتند و افرادی هم قهر می کنند و بروز این عکس العملها در افراد با هم فرق دارد و به شخصیت فرد بستگی دارد.وی تصریح کرد: افرادی هستند که حساس بوده و زودرنج هستند و عواطفشان رقیق تر بوده که در برابر مشکل و ناراحتی بسیار زود ناراحت می شوند و از خود نمی توانند دفاع کنند.صادقی در مورد علت بسیار حساس بودن برخی افراد بیان کرد: علت ایجاد این حساسیت های زیاد و زود رنج بودن به شخصیت فرد، ژنتیک، یادگیری و تربیت فرد در دوران کودکی باز گشت می کند.

بعضی افراد بیش از حد حساس و زودرنج  این ویژگی ها را دارند:
- میتوانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند.
- می توانند خیلی عمیق روی چیزی تمرکز کنند.
- در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.
- شدیداً وظیفه شناس هستند.

خصوصیات ظاهری افراد بیش از حد حساس:
- در اعمال حرکاتی مهارت دارند.
- بیشتر تحت تاثیر کافئین هستند.
- در ثابت ماندن مهارت دارند.
- نیمکره راست مغزشان قوی تر است: خلاق تر هستند.
- کندتر از محرک های شدید ریکاور می شوند.


درمان حساسیت وزود رنجی شدید

اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد

درمان زود رنجی شدید

پایین بودن اعتماد به نفس ، فرد را حساس و زود رنج می کند

افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.

حساس ها مراقب باشند
دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود. تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود. البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.

از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.

 بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.

 اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می دهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.

دیگران هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

بچه ها را درست تربیت کنیم
همان طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت ها موثر است و می تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می کند فرزندان شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب های زندگی را داشته و واقع نگر باشند. به این معنی که بچه ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.

گردآوری:بخش روانشناسی پارس20

منابع:

namnak.com

mscenter.ir

mardoman.net

ساده‌زیستی

زمینه‌های ساده‌زیستی ... (از سایت .montazer.ir)  + تکمیل مطلب از واحد

نهادینه شدن ساده‌زیستی در جامعه به عنوان یکی از ارزش‌های اخلاقی، نیاز به فراهم شدن بستر و زمینه مناسب دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
۱. ساده‌زیستی مسئولان جامعه: یکی از عواملی که در ساده‌زیستی مردم مؤثّر است، بی‌پیرایه بودن زندگی رهبران و کارگزاران و الگو‌های جامعه است. مدل برداری از زندگی کسانی که نقش هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزه‌های دینی و روان‌شناسی، مورد توجّه قرار گرفته است. از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند:
«مردم به حاکمان خود شبیه‌ترند تا به پدرانشان.»
آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر(ص) به عنوان برجسته‌ترین الگوی تربیتی، مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و فرمودند:
«برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام(ص) را الگو قرار دهی.»۱
آن حضرت در جایی دیگر، زندگی خود را که نمونه عالی بی‌رغبتی به دنیا و ساده زیستی است، به عنوان الگو معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:
«بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود می‌شناسد و از نور دانشش روشنی می‌گیرد. بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنی‌هایش به دو قرص نان بسنده کرده است.»۲
۲. دنیاشناسی: ساده‌زیستی، با نحوه نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود می‌پندارد، نمی‌تواند ساده زیست باشد. در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی(ع) می‌فرمایند: «از فرزندان آخرت باشید؛ نه از فرزندان دنیا.»۳
۳. خودشناسی: یکی از روش‌هایی که در تقویت ارزش‌های اخلاقی، به ویژه ساده زیستی مؤثّر است، توجّه دادن انسان به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمی‌فروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمی‌شود.
۴. فرهنگ‌سازی: فطرت انسان‌ها به سمت و سوی خوبی‌ها گرایش دارد. پس مهم آن است که ساده زیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد. دستگاه‌های تبلیغاتی، به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامه‌های گوناگون، می‌توانند ساده زیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزش‌ها قدم بر می‌دارد، متوجّه سازند.

••• آثار ساده‌زیستی
ساده‌زیستی، آثار فراوانی دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

 

۱. آسودگی
همه اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از دنیا و مظاهر آن است که با ساده‌زیستی، می‌توان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی(ع) می‌فرمایند:
«الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَب‏ ِ وَ مَطِیَّةُ التَّعَبِ؛۴
شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است.»
امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: «شیفتگی در دنیا، مایه غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد.»۵
ممکن است تصوّر شود که ساده زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است؛ در حالی که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی، آسان و ساده به دست می‌آید. امام علی(ع) گنجی را بی‌نیاز کننده‌تر از قناعت و مالی را بابرکت‌تر از بسنده کردن به روزی روزانه نمی‌دانند.۶
زندگی پرهزینه و تجمّلی است که خاطر انسان را به خود مشغول می‌کند؛ زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصّل آن، سعی خستگی‌ناپذیر می‌خواهد و همین تلاش بی‌وقفه، استراحت و لذّت‌بردن از زندگی را از انسان سلب می‌کند.
از طرفی، خواسته‌های انسان، نامحدود و تمام ناشدنی است. از این رو، در هیچ مرحله‌ای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمی‌شود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمّل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب می‌کند. از این جهت، بعضی برای رهایی از تجمّلات، به هیپی‌گری رو می‌آورند.

۲. موفّقیت در زندگی
یکی از آثار ساده زیستی، کامیابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد. تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان، مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده‌اند، از قشر محروم یا متوسّط بوده‌اند.

۳. سرمایه‌گذاری
ساده‌زیستی، یک نوع سرمایه‌گذاری است. با توجّه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر، باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایه‌گذاری کند. در سیر الی الله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبکبالی است؛ زیرا هرچه آدمی، خود را وابسته کند، از طیّ طریق باز می‌ماند. امام علی(ع) می‌فرمایند:
«تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛۷
سبک‌بار شوید تا زودتر برسید.»
شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری می‌بیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی می‌کند زندگی ساده و بی‌آلایشی داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او می‌داند برای پیمودن راه درازی که در پیش دارد، باید امکانات و سرمایه لازم را فراهم کند و عاقلانه‌تر آن است که چیزی را برگزیند که کم‌وزن‌تر و پرارج‌تر باشد و این کاری است که هر انسان عاقل و دوراندیشی انجام می‌دهد.

تکمیل مطلب از واحد: از جمله سرمایه گذاریهایی که با ساده زیستی امکان تحقق پیدا می کند و مهمترین سرمایه گذاری واقعی یک انسان در طول حیاتش است؛ «سرمایه گذاری بر خود و وجود خود» است. همانطور که گفتند هدف انسان سیر الی الله است و تنها از این جهان خواهد رفت و در پیشگاه خداوند حاضر خواهد شد، آن گاه هیچ داشته ای جز داشته های وجودی همراه انسان نیست، او به شکل آنچه "شده است" خواهد بود، پس مهمترین سرمایه گذاریش باید بر خود و برای تبدیل خود به یک وجود تعالی یافته و قابل قبول خداوند باشد. از جمله داشته های مهم وجودی انسان، هم در طول زندگیش و هم پس از زندگی دنیایی، "عقل" است. با آن در طول زندگیش صلاح خود را شناخته و دنبال می کند و وجود خود را تعالی می دهد. ساده زیستی امکان تعالی عقلی را به انسان می دهد و البته شرط کافی نیست؛ باید با کار فکری و جستجوی معانی و درخواست هدایت خداوندی به مجهز شدن و توانا شدن عقل خود همت کند. ساده زیستی فرصتها و انرژیها و ذهن را برای پرداختن به این امور آزاد می کند. بسیار کسان را می بینیم که داشته های مادی بسیاری دارند ولی به دلیل صرف وقت و انرژی و تمرکز ذهنی خود در کسب آن داشته ها و یا خوب خوردن و ... نتوانسته اند به تعالی عقلی خود بپردازند و دارای عقول ناقص و بلاهتهای بسیارند. ساده زیستی هم یک نشان از این تشخیص و هم یک شرط لازم برای ادامه این تکامل وجودی است.

۴. قدرت
امام علی(ع) راز قدرتمندی، تصمیم و اراده رسولان خدا را در ساده زیستی و بی‌پیرایگی آنان می‌دانند و می‌فرمایند:
«وَ لَکِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى؛۸
لکن خدای سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصمیم‌هایشان نیرومند و توانا گردانید و در حالاتشان که به چشم دیگران می‌آید، ضعیف و ناتوان قرارشان داد؛ با قناعتی که دل‌ها و چشم‌ها را از بی‌نیازی پر می‌کرد و با تنگ دستی و فقری که چشم‌ها و گوش‌ها را از رنج پر می‌نمود.»

حضرت موسی(ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی، در مقابل فرعونی می‌ایستد که ادّعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن می‌گوید. امام علی(ع) می‌فرمایند: «موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند؛ در حالی‌که لباس‌های پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود. با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان پروردگار شوی، حکومت تو باقی می‌ماند و عزّت و قدرتت دوام می‌یابد.»۹

۵. آزادگی
نیاز و وابستگی به دنیا، انسان را برده و مطیع خود می‌سازد؛ زیرا قید و بند‌ها و تعلّقات مادی و تجمّل‌گرایی، آزادی عمل را می‌گیرد. امام علی(ع)می فرمایند:
«الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ إِلَى دَارِ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا؛۱۰
دنیا گذرگاه است؛ نه ایستگاه. مردم در این دنیا دو دسته‌اند: برخی خود را می‌فروشند و برده دنیا می‌شوند و خود را تباه می‌سازند و برخی خویشتن را می‌خرند و آن را آزاد می‌کنند.»
استاد مطهری(ره) دلبستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی می‌داند؛ امّا می‌گوید: این شرط کافی نیست. عادت به حدّاقل برداشت از نعمت‌ها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است.۱۱

 

مانع ساده زیستی
آنچه با روحیه ساده زیستی سازگاری ندارد و مانع تحقّق آن می‌شود، تجمّل‌گرایی است. فرهنگ رفاه‌زدگی و تجمّل‌گرایی، پیامدهای مخرّب و نگران کننده‌ای دارد که به برخی از آنها می‌پردازیم.

••• آثار تجمّل‌گرایی
۱. گسترش فساد: با گرایش به زندگی تجمّلی، هزینه‌های مصرف بالا می‌رود و طبیعی است که راه‌های مشروع، کفایت نمی‌کند؛ بنابراین مردم برای دست یابی به خواسته‌های روزافزون خود، از شیوه‌های نامشروع مانند چاپلوسی، رانت خواری، ربا و... بهره می‌جویند.
پیامبر اکرم(ص) در گفت‌وگو با ابوذر از این نوع گرایش، ابراز نگرانی کرده و می‌فرمایند: «به زودی مردمی از امّت من خواهند بود که در دامن نعمت‌ها تولّد می‌یابند. همّتشان غذاها و نوشیدنی‌های گوناگون و رنگارنگ است و مورد ستایش نیز قرار می‌گیرند. ایشان بدترین افراد امّت من هستند.»۱۲
ابن خلدون، متفکّر و جامعه‌شناس مسلمان، تجمّل و رفاه‌زدگی را دشمن شهرنشینی می‌داند و می‌گوید: تجمّل‌خواهی و ناز پروردگی برای مردم، تباهی‌آور است. چه در نهاد آدمی، انواع بدی‌ها و فرومایگی‌ها و عادات زشت، پدید می‌آورد و خصال نیکی را که نشانه و راهنمای کشورداری است، از میان می‌برد و انسان را به خصال مناقض نیکی متّصف می‌کند.۱۳
۲. سقوط و نابودی: «قرآن کریم»، خوش‌گذرانی را عامل سقوط می‌شمارد و می‌فرماید:
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعیشَتَها؛۱۴
چه بسیار قریه‌ها را از میان بردیم که از زندگی خود گرفتار سرمستی بودند!»
در آیه‌ای دیگر، خداوند متعال اتراف و ترفه را باعث سقوط و نابودی شمرده است:
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا؛۱۵
و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توانگران خوش‌گذران را وادار به فساد می‌کنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب می‌شوند. آنگاه آنجا را زیر و زبر می‌کنیم و نابودشان می‌سازیم.»
این آیه به یکی از سنّت‌های قطعی پروردگار درباره هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاه‌زدگان و تجمّل‌گرایان اشاره دارد.
همیشه اشراف و مرفّهان بی‌درد، نخستین کسانی بوده‌اند که با پیامبران و منادیان عدالت، مخالفت کرده‌اند. قرآن مجید می‌فرماید:
«وَ ما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُون‏؛۱۶
ما به هیچ جمعیت و دیاری پیامبری [انذار کننده ای] نفرستادیم؛ مگر آنکه اشراف و خوش‌گذرانان آن جامعه گفتند: ما به آنچه شما مأمور شده‌اید، کافریم.»
۳. انحطاط اخلاقی: امام علی(ع) از رفاه زدگی به سکر نعمت، یعنی مستی ناشی از تجمّل و رفاه یاد می‌کنند که متأسّفانه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، امّت اسلامی به آن مبتلا شد. آن حضرت می‌فرمایند:
«ثُمَّ إِنَّکُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَایَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَکَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِق‏؛۱۷
شما مردم عرب، هدف مصائبی هستید که نزدیک است. همانا از مستی‌های نعمت بترسید و از بلای انتقام بهراسید.»
در این شرایط است که امام(ع) می‌فرمایند: «در زمانی هستید که خیر، همواره واپس می‌رود و شر به پیش می‌آید و شیطان، هر لحظه بیشتر به شما طمع می‌بندد. آیا جز این است که یا نیازمندی می‌بینی که با فقر خود دست و پنجه نرم می‌کند یا توانگری کافر نعمت یا کسی که امساک حقّ خدا را وسیله ثروت اندوزی قرار داده است یا سرکشی که گوشش به اندرز بدهکار نیست. کجایند نیکان و شایستگان شما؟ کجایند آزادمردان و جوان‌مردان شما؟ کجایند پارسایان شما در کار وکسب؟»۱۸
۴. اسراف: بسیاری از مخارج و مصارف، بر اساس میل‌ها و نیازهای واقعی صورت نمی‌گیرد. یکی از نتایج دوری از ساده زیستی و تجمّل‌گرایی، ابتلا به اسراف و زیاده‌روی است و دلیلش عادات ناپسند، چشم و هم‌چشمی‌ها و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و... می‌باشد. و این همان چیزی است که اسلام، آن را حرام کرده است. قرآن مجید می‌فرماید: «بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.»۱۹ و در جای دیگر، اسراف‌کاران را از اصحاب آتش دانسته است.۲۰
بدیهی است که با ساده زیستی و قناعت می‌توان از اسراف و ریخت و پاش‌های بیهوده و خرج‌های اضافی جلوگیری کرد و نیازمندان را از فقر و نداری نجات داد. اسراف علاوه بر ضربه زدن به نظام اقتصادی جامعه، خسارت بزرگ معنوی محسوب می‌شود. رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «آنکه بخورد و بپوشد و سوار شود، از روی لذّت و اشتهای نفسانی، خداوند بر او نظر نمی‌افکند تا جان دهد یا ترک نماید.»۲۱
۵. کم‌رنگ شدن ارزش‌ها و سنّت‌ها: یکی از آثار تجمّل‌گرایی در جامعه، متروک شدن سنّت‌های الهی و آداب اسلامی است. وجود تشریفات زائد و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنّت پیامبر اعظم(ص) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفّت عمومی در جامعه می‌شود، به تأخیر افتد و جوانان عزیز، نتوانند در وقت مناسب تشکیل خانواده دهند؛ در حالی که با حذف تشریفات و رو آوردن به ساده زیستی که اسلام به ویژه در امر مهمّ ازدواج، خواهان آن است، می‌توان اسباب ازدواج بسیاری از جوانان را فراهم کرد.
نمونه دیگر از آثار تجمّل‌گرایی، کم‌رنگ شدن روابط عاطفی، دید و بازدید و صله رحم و اکتفا به ارتباط از راه دور و روابط سرد و خاموش از طریق تلفن، نامه یا اینترنت و... می‌باشد. بدیهی است علاوه بر مشغله‌های روزمرّه، مهم‌ترین عامل این اثر را باید در تجمّل‌گرایی و به تکلّف افتادن خانواده‌ها جست‌وجو کرد.


پی‌نوشت‌ها:
۱. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۶۰.
۲. همان، نامه ۴۵.
۳. همان، خطبه ۴۲.
۴. همان، قصار ۳۷۱.
۵. «بحارالأنوار»، ج۷۸، ص۲۴۰.
۶. «نهج البلاغه»، قصار ۳۷۱.
۷. «نهج البلاغه»، خطبه ۲۱.
۸. همان، خطبه ۱۹۲.
۹. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۹۲.
۱۰. «نهج البلاغه» صبحی صالح، ص۴۹۳.
۱۱. «سیری در نهج البلاغه»، ص۲۳۴.
۱۲. «الحیاه»، ج۳، ص۲۸۸.
۱۳. «مقدمه ابن خلدون»، ج ۱، ص۳۲۰.
۱۴. سوره قصص، آیه ۵۸.
۱۵. سوره اسراء، آیه ۱۶.
۱۶. سوره سبأ، آیه ۳۴.
۱۷. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۵۱.
۱۸. همان، خطبه ۱۲۹.
۱۹. سوره انعام، آیه ۱۴۱.
۲۰. سوره غافر، آیه ۴۳.
۲۱. «الحیاه»، ج۴، ص۲۰۵.
منبع: معارف اسلامی
http: //rasekhoon.‎ net/article/show/127908/ساده‌زیستی/


مرتبط:

- گلیم موسی و هارون به از مال و زر قارون

- وظیفه اصلی علما دعوت به عقل و درایت است

- شرط دوستی خدا، تبعیت و زهد در دنیاست



7740764515

مقاله و پایان نامه (و کتاب) خریدن، از دانشجویان به بعضی استادان دانشگاه هم رسیده است

تکمیل مطلب از واحد:

جای آنست که خون موج زند در دل لعل              زین تغابن که خزف می شکند بازارش

 وقتی در این سالها، بعضی ارزیابیهای علمی، کیلویی و کمی و با سمبل کاری انجام می شد، و کار دانشجویان و پژوهشگران توانا و صادق در مقابل متقلبان خوش رنگ و لعاب مظلوم واقع می شد (بخاطر ناتوانی علمی بعضی به اصطلاح استادان یا ممیزان بعلاوه وقت نگذاشتن و سمبل کردن راهنماییها و داوریها)، و وقتی بسیاری آدمهای با توان فکری و علمی مناسب توسط اینچنین فرایندهایی کنار گذاشته می شدند و بعضی آدمهای متوسط و یا متقلب تحسین و تأیید می شدند (و می شوند)، می شد انتظار این نتایج را داشت که کار علمی به بازار بدلفروشی آلوده شود و گاهی خزفها (خرمهره ها) میداندار باشند بجای لعلها. اینکه تقلب علمی و پژوهشی تشخیص داده نمی شود، یا کار بی کیفیت از کار باکیفیت تمییز داده نمی شود یا حتی برعکس ارزشگذاری می شود، بر می گردد به ضعف علمی-فکری بعضی به اصطلاح استادانی یا ممیزانی که وظیفه راهنمایی و داوری آنها را به عهده دارند و اگر به ضعف علمی-فکری برنگردد به وقت ناکافی پرداخت شده به آنها مربوط است که گاهی اجباری است (به دلیل ترافیک بیش از توان) و بسیاری اوقات اختیاری و ناشی از کم کاری و راحت طلبی به اصطلاح استادانی یا ممیزانی است که کسی بر آنها نظارت واقعی نمی کرده است و خود نیز وجدان کاری لازم را نداشتند و به دنبال منافعی هرچه بیشتر بدون پرداخت حقِ کاری آن بودند (و هستند).
 تبعات آن چه بود و خواهد بود؟ افزایش هرج و مرج در عرصه علم و فارغ التحصیلان دانشگاهی، هم در بعد اخلاقی و هم تواناییهای علمی، و بی ارزش و غیرقابل اعتماد شدنِ کلیِ مدارک دانشگاهی و پژوهشها، و کشانده شدن هرج و مرج علمی و فکری به تمام عرصه های جامعه از صنعت تا ادارات و ... و کنار گذاشته شدن بسیاری آدمهای توانمند و درست، و سپردن کارها به بعضی آدمهای سطح پایینتر ولی تبلیغاتی.
تا پول نفت باشد و اقتصاد کشور (ایران) با اتکا به خرج کردن آن بچرخد، فرق خزف و لعل مشخص نمی شود (بلکه خزف گرانقدرتر است زیرا دورِ سفره شیرینگو و همراه، و احیاناً همراه با منافع جنبی (!) است) ولی اگر کشوری بخواهد روی تولید و کار خود بایستد و گذران امور کند، هرج و مرج و خزف محوری معنایی جز آب در هاون کوبیدن و نتیجه نگرفتن، و هدر دادن منابع و فرصتها ندارد.
 باید منتظر شویم ببینیم خروجی این سیستم آموزش عالی و پژوهشهای سازمانی، در عمل و برای رفع نیازهای واقعی چه خواهد بود و آیا بعضی آدمهای متوسطِ تشویق شده و باد شده و عادت کرده به ظاهرسازی و تبلیغات پوچ، می توانند به جای نخبگان فکری (مغزهای) واقعی نقش ایفا کنند؟ 
 البته پاسخ عقلانی از پیش مشخص است که جای نخبگان فکری واقعی پرشدنی نیست ولی بعضی چیزها باید با گذر سالها عمر و هزینه های کلان در اشتباهات (ناشی از عدم کفایت فکری) و تحمل فقر و نابسامانی نتیجه شده از آنها در زندگی روزمره همگان، به جامعه ای اثبات شود، تا بهتر پی به ارزش مغزها ببرند و با آنها بهتر تا کنند و برای نظر و عملشان ارزش مناسبتری قائل شوند.
مطلب زیر از سایت تابناک به گزارش وضعیت حال پرداخته که البته وسط داستان و فرایندِ در جریان است:


همه کسانی که استاد دانشگاه می‌شوند از اول استاد تمام نیستند. هر چند که در ادبیات روزمره به هر کسی که در دانشگاه درس می‌دهد، می‌گویند «استاد دانشگاه» اما در فضای آکادمیک خود دانشگاه‌ها، فرق است بین مدرس، استادیار و استاد‌ تمام. آنچه تفاوت بین این رتبه‌بندی‌ها در دانشگاه‌ها را تعیین می‌کند، فعالیت علمی استادان، تعداد کتاب‌هایی که نوشته یا تالیف کرده‌اند و پایان‌نامه‌هایی که با دانشجویان داشتند همه برای‌شان امتیازاتی دارد که موجب ارتقای آنها از رتبه‌ای به رتبه دیگر می‌شود.

به گزارش شهروند، حالا همین موضوع بهانه خوبی برای فعالیت شرکت‌هایی شده که به جای استادان کتاب می‌نویسند و مقاله تولید می‌کنند. خیلی از این شرکت‌های ارتقای استادان، زیرزمینی‌اند و یک شماره تلفن بیشتر ندارند و تعدادی دیگرشان هم نام دارند و هم نشانی.
در خیابان انقلاب همانجا که به کتابفروشی‌ها و دانشگاه تهرانش معروف است، در خانه‌های قدیمی که حالا دیگر بسیاری از آنها به دفتر انتشارات یا فعالیت‌های فرهنگی دیگر تبدیل شده‌اند، شرکت‌هایی هم هستند که کارشان تولید کتاب است اما انتشارات نیستند. آنها جمعی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را گردهم آورده‌اند تا برای استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان دکتری، مقاله و کتاب بنویسند. بخشی از فعالیت‌های آنها هم در ارتباط با خدماتی است که به دانشجویان برای نگارش پایان‌نامه‌هایشان ارایه می‌کنند اما در سال‌های اخیر تعداد استادانی که به مشتریان دایمی این شرکت‌ها تبدیل شده‌اند هم کم نیستند. در خیابان انقلاب اگر دنبال کتاب یا جزوه‌ای باشی، کارت‌پخش‌کن‌ها، تبلیغاتی به دستت می‌دهند که روی آنها نوشته «مقاله آی.اس.ای در همه رشته‌ها»، «تالیف و ویراستاری کتاب»، «پایان‌نامه شما را کتاب می‌کنیم». سرخط یکی از این آگهی ها را که بگیری به طبقه دوم ساختمانی می‌رسی که چهار اتاق، یک منشی و دو تایپیست دارد.

منشی فهرستی از مشاوران برای رشته‌های مختلف را به دستت می‌دهد و می‌گوید: «‌ببینید رشته تحصیلی شما به کدام مشاور مربوط است، همان روزی که مشاور می‌آید، وقت بگیرید.» او البته بعد توضیح می‌دهد که «اگر نمی‌توانید بیایید می‌توانید درباره موضوع مقاله به مشاور ایمیل بزنید.» مشاوران موسسه در رشته‌های متنوعی فعالیت می‌کنند، از رشته‌های فنی و مهندسی گرفته تا انواع رشته‌های زیرمجموعه علوم انسانی. درباره مقالات پزشکی می‌گویند که خودشان کار نمی‌کنند اما افرادی را می‌شناسند که در این زمینه می‌توانند مشاوره بدهند! روند سفارش کار به این صورت است که ابتدا حوزه‌ای که قرار است مقاله یا کتابی در آن نوشته شود را انتخاب می‌کنید، بعد از آن مشاور آن حوزه به شما موضوعاتی را برای نگارش مقاله پیشنهاد می‌دهد. 

آقای معینی، مشاور سی و چند ساله‌ای است که در حوزه علوم انسانی مشورت می‌دهد، وقتی می‌شنود که قرار است مقاله برای انتشار در یکی از مجلات با درجه آی.اس.آی نوشته شود، چند دقیقه وقت می‌خواهد تا جواب بدهد. بعد در حالی ‌که یک فهرست چند صفحه‌ای را کنترل می‌کند، ٥ موضوع را پیشنهاد می‌دهد: «تاثیر ماهواره بر میزان خشونت و قانون‌گریزی جوانان»، «تحلیل محتوای مسائل دینی در برنامه‌های تلویزیونی کودکان»، «بازنمایی نقش زنان در خانواده در سریال‌های تلویزیونی» و موضوعات دیگری که به گفته او به دلیل این‌که مبانی نظری و محتوایی تا اندازه‌ای آمده است، سریعتر نوشته می‌شود. هزینه نگارش مقاله و گرفتن تاییدیه برای انتشار در مجلات آی.اس.آی هم از یک ‌میلیون و ٥٠٠‌هزار تومان شروع می‎شود و باتوجه به نوع مقاله و رشته دانشگاهی و همچنین مجله‌‌ای که مقاله تاییدیه انتشار در آن می‌گیرد تا ٢‌میلیون و نیم و حتی ٣ میلیون تومان متغیر است. معینی می‌گوید: « ٣٠‌درصد هزینه نگارش و انتشار مقاله را وقتی سفارش می‌دهید، ٢٠‌درصد را پس از این‌که مقاله تأیید شد، پرداخت می‌کنید و ٥٠‌درصد هم پس از انتشار نهایی دریافت می‌شود.» به گفته او، این مقالات در مجله‌های آسیایی و اروپایی که مورد تأیید وزارت علوم هستند، منتشر می‌شود.

 کتاب‌نویسی از ٤ تا ٧‌میلیون تومان

در نقطه‌ای دیگر از خیابان انقلاب، در شرکتی که ریاست آن را یک استاد دانشگاه بر عهده دارد، علاوه بر مقالاتی که برای انتشار در مجله‌های آی.اس.آی تهیه می‌شود به شما پیشنهاد نگارش یا تالیف کتاب هم می‌دهند. البته این پیشنهاد تنها برای رشته‌های حوزه علوم انسانی است و در این شرکت کسی را پیدا نمی‌کنید که برای شما در فلان رشته پزشکی کتابی بنویسد. خانم «مینو. ک»، به ‌عنوان مشاور و مسئول ثبت سفارشات این شرکت می‌گوید که در این‌جا کتاب‌هایی که نوشته می‌شود همه تالیفی هستند.

او می‌گوید: «مشتریان کتاب‌ها بیشتر استادان دانشگاه‌ها و همین‌طور دانشجویان دکتری هستند. من نمی‌دانم که چرا عده‌ای اصولا با این موضوع مخالفت می‌کنند، ما در این شرکت درواقع برای بسیاری از این افراد نقش دستیار را ایفا می‌کنیم و این هیچ ایرادی ندارد چون اجازه نمی‌دهیم که مطالب کپی شود و همه ضوابط یک کتاب یا مقاله تالیفی را رعایت می‌کنیم، یعنی به منابعی که از آنها استفاده کردیم، ارجاع می‌دهیم.» به گفته او، این کتاب‌ها و مقالات را تعدادی از دانشجویان قوی که از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل شدند یا در مقاطع تحصیلات تکمیلی در حال ادامه تحصیل هستند، بر عهده دارند. قیمتی که این شرکت برای تالیف کتاب می‌دهد، بسته به نوع کتاب از ٤ تا ٧‌میلیون تومان در رشته‌های علوم انسانی متغیر است. درباره مقالات هم هزینه تولید و انتشار مقالات در مجلات معتبر خارجی را جمعا ٢‌میلیون و ٥٠٠‌هزار تومان اعلام می‌کند و می‌گوید: «برای این‌که اطمینان داشته باشید، کل هزینه را پس از دریافت تاییدیه پذیرش پرداخت می‌کنید.» در همین دفاتر، خدمات متعددی هم به دانشجویان تحصیلات تکمیلی، یعنی همان‌ها که قرار است در آینده عضو هیأت علمی دانشگاه‌ها شوند و دانشجو تربیت کنند، ارایه می‌شود. مشاوران و پرسنل این دفترها قادرند در عرض کمتر از نیم‌ساعت یک کار کلاسی را به نام شما کنند یا حتی چند مقاله مرتبط با فلان درس را که پیشتر به صدها دانشجوی دیگر فروخته‌اند، به نام شما بزنند و به اصطلاح خودشان «کارِ شما را راه بیندازند.»

 از پایان نامه‌سازی به کتاب‌سازی و مقاله‌سازی

در دهه‌های اخیر، همزمان با افزایش تعداد دانشجویان مقطع کارشناسی‌ارشد از یک سو و افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، نوشتن پایان‌نامه برای این دانشجویان به شغلی البته کاذب برای تعدادی از این فارغ‌التحصیلان تبدیل شد. سفارش پایان‌نامه محرمانه بود و حتی پس از روز دفاع هم کسی نمی‌فهمید این پایان‌نامه حاصل کارِ خود دانشجو نبوده است. بعدها اما این
پایان نامه‎‌سازی آن‌قدر درآمدزا شد که تعدادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که هنوز شغل ثابتی نداشتند، شرکت‌هایی زدند و پایان‌نامه‌نویسی برای دیگران شد شغل آنها. این در حالی است که اصولا نوشتن پایان‌نامه دانشجویی توسط دیگران مصداق بارز تقلب علمی است. حالا اما موضوع از سطح دانشجویان فراتر رفته و به استادان آنها رسیده است و تعدادی استادان دانشگاه‌ها که معلمان علم‌آموزی‌اند و دانشجویان، اخلاق علمی و حرفه‌ای را از آنها می‌آموزند، مشتریان ثابت همین شرکت‌های تولید مقاله و کتابند. چه اتفاقی افتاده، هم شماری از دانشجویان و هم شماری از استادان دانشگاه‌ها در عرصه‌های رقابت‌های علمی و تولید دانش سفارش مقاله و کتاب می‌دهند و به اسم خودشان منتشر می‌کنند، آیا اخلاق علمی در دانشگاه‌ها سقوط کرده است؟

دکتر «احمد شیرزاد»، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ششم، رواج تقلب علمی و کتاب‌سازی و مقاله‌سازی در میان دانشجویان و دانشگاهیان را ناشی از عوامل مختلفی می‌داند، یکی از علت‌‎ها به گفته او توسعه برنامه‌ریزی نشده و بی‌هدف دوره‌های آموزش دکتری در ایران است. به گفته او، افزایش ناگهانی دوره تحصیلات تکمیلی در سال‌های اخیر موجب شده، تعداد زیادی دانشجوی دکتری پذیرش و بعد فارغ‌التحصیل شوند، در حالی ‌که در دانشگاه‌ها برای آنها کاری وجود ندارد و این باعث شده صف طولانی پشت درهای دانشگاه‌ها برای عضویت در هیات‌های علمی شکل بگیرد.  او با یادآوری نخستین دوره‌های پذیرش دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد، در اواسط دهه ٦٠ به سیاست‌های سختگیرانه‌ای که در آن سال‌ها برای پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی اتخاذ می‌شد، اشاره کرد و گفت: «شورای گسترش آموزش عالی، مجوز‌ها را سختگیرانه صادر می‌‎کرد و درواقع این مجوزها پس از ماه‌ها مذاکره صادر می‌شد. نتیجه این بود که کیفیت واقعا متفاوت بود و نتایج آن در بدنه آموزش عالی مشخص می‌شد.

به مرور دانشگاه‌های دیگری به نظام آموزش عالی پیوستند، در دانشگاه هم تقاضا برای ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی بیشتر شد و از سوی دیگر دولت هم به زور به دانشگاه‌ها فشار می‌آوردند که دانشگاه‌ها دانشجو بگیرند، نتیجه این شد که افرادی وارد دوره‌های دکتری شدند که واقعا با هدف فعالیت دانشگاهی نیامدند.» به گفته شیرزاد، افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان بیکار در مقاطع لیسانس و فوق‌لیسانس هم تقاضا برای ادامه تحصیل در مقاطع دکتری را افزایش داده. درواقع افراد به جای این‌که با هدف فعالیت علمی و کمک به توسعه دانش، تحصیلاتشان را ادامه دهند، با هدف پیدا کردن شغلی بهتر و افزایش درآمد درس می‌خوانند.

شیرزاد می‌گوید: «در نظام آموزشی بسیاری از کشورهای جهان، دوره‌های کاردانی به مراتب در زندگی افراد می‌تواند مفید‌تر باشد در ایران اما تب مدرک‌گرایی و داشتن برگه‌ای که نشان‌دهنده هویت و شخصیت باشد، بالا گرفته است و یک نوع تازه به دوران رسیدگی فرهنگی در ایران به‌وجود آمده است که بخشی از پیامدهای آن همین کتاب‌سازی و مقاله‌نویسی است. در بسیاری از کشورهای جهان، اگر کسی علاقه‌مند به تحصیل است و می‌خواهد کار دانشگاهی کند، دکترا می‌گیرد و بقیه عمرش را در دانشگاه می‌گذراند و کار دانشگاهی می‌کند و سایر افراد هم بدون نیاز به چنین مدارکی در موقعیت اجتماعی خودشان محترم هستند و در این کشورها به‌ویژه دنیای غرب احترام افراد به مدارک محدود نمی‌شود.»

به گفته این استاد دانشگاه، جهت‌گیری غلط دولت گذشته از نوع دیگر نیز باعث شده که افزایش بی‌رویه و خارج از نرم جهانی را در تحصیلات تکمیلی داشته باشیم اما کسانی استادراهنما می‌شوند که خودشان به اندازه کافی مهارت پژوهشی ندارند. بعضی استادان که صلاحیت و مهارت دارند، تعداد دانشجویانی که جذب می‌کنند بیش از توانمندی‌هایشان است. الان استادانی هستند که ٣٠ دانشجو را راهنمایی می‌کنند و این معنایی ندارد جز این‌که کیفیت پایین می‌آید و نقش استادراهنما به حد یک نفر که از بالا مدیریت می‌کند، پایین می‌آید و کسی اصلا پایان‌نامه‌ها را نگاه نمی‌کند و دانشجویان به جای تولید علم، مقالات تالیفی ارایه می‌کنند که مجموعه کاغذ‌هایی است که به هم منگنه می‌شود.

روند رو به گسترش انتشار مقاله‌ها و کتاب‌هایی که به واقع ارزش علمی ندارند، نه فقط در ایران که پیامدهای جهانی برای جامعه علمی کشور داشته است. کم نیستند نشریات معتبر علمی که به دلیل سرقت علمی و تکرار آن از پذیرش مقالات علمی از ایران خودداری یا با دیده تردید به آنها می‌نگرند و نام ایران را در کنار نام کشورهایی می‌برند که مثل چین و ترکیه به دلیل سرقت‌های ادبی مکرر در محافل علمی، خوشنام نیستند.  به گفته شیرزاد، برای مواجهه با مشکل کتاب‌سازی و مقاله‌سازی در ایران و رواج آن میان شماری از دانشگاهیان، ارتقای استادان باید ضابطه‌مند شود و وزارت علوم هم باید دید سیاسی را بردارد و اجازه دهد اهل علم نظر دهند. به گفته او، از سوی دیگر باید درباره تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی تجدیدنظر شود و بازار اشتغال بهبود پیدا کند چرا که برای مثال مهندسی که از دانشگاهی معتبر فارغ‌التحصیل و بابت مهارت حرفه‌ای‌اش ارزش‌گذاری می‌شود، به دنبال فوق‌لیسانس و دکتری نیست و جایی که رزومه‌های کاری مهم‌تر از رزومه‌های دانشگاهی است، تقاضا برای دریافت مدارک کاذب پایین می‌آید.

تالیف و باز هم تالیف

برای آدم‌هایی که دانشگاه مقصد نهایی نیست، انتشار مقاله و کتاب سفارشی مایه آبروریزی و ضداعتباری برای حیثیت علمی نیست. در منطق این گروه که البته تعدادی از آنها به عضویت هیأت علمی دانشگاه‌ها هم درآمده‌اند، آنچه مهم است این‌که سالی چند مقاله و کتاب به رزومه آنها اضافه شود، حالا این‌که این مقاله‌ها بازتولید مقالات دیگران یا تالیفی کم‌مایه از منابع دست اول علمی هستند، برایشان کمتر اهمیتی ندارد، چرا که رزومه حرف اول را می‌زند.

آن‌طور که «محمدجواد هروی»، نایب‌رئیس دوم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی می‌گوید، یکی از دلایل گسترش شرکت‌هایی که برای استادان کتاب‌نویسی و مقاله‌نویسی می‌کنند، نوع نظام رتبه‌بندی آنها هم هست. نظامی که صرفا به تعداد مقالات و کتاب‌های منتشرشده به نام اساتید نگاه می‌کند و توجه زیادی به کیفیت آنچه ارایه شده، ندارد.
به گفته او، افرادی هستند که در ‌سال ٢٠ مقاله تولید می‌کنند اما وقتی به محتوای این مقالات نگاه می‌کنید، می‌بینید که همه آنها گردآوری است و هیچ ایده خلاقانه‌ای در آنها وجود ندارد، در حالی ‌که در یک نظام آموزشی سالم دانشگاهی ممکن است افراد سالی یک یا دو مقاله و هر چند سالی یک کتاب داشته باشند اما هر کدام از این آثار نتیجه مطالعات و پژوهش‌های مستقلی باشد و در نوع خود به یک اثر دست اول تبدیل شود نه مقاله و کتاب تالیفی که جز بازگویی چند باره مباحث از پیش گفته شده، نتیجه دیگری ندارد.

هروی می‌گوید: این ایراد به نظام رتبه‌بندی دانشگاه‌های ما هم بازمی‌گردد و صرفا به تعداد مقالات‌ ای اس‌ای نگاه کردن درست نیست، بلکه باید نظامی برای بررسی کیفی مقالات و کتاب‌ها وجود داشته باشد، به این معنا که چقدر این مقالات موثر بوده است. در حالی ‌که متاسفانه به تعداد مقاله توجه می‌شود و به اثرگذاری توجهی نمی‌شود و نتیجه می‌شود استاد که در حال تحصیل است، دانشجویان دکتری را به کار بگیرد و به کمک آنها مقاله تولید کنند.

به گفته هروی، نقطه نگران‌کننده ماجرا اینجاست که تعدادی از همین کتاب‌ها که اصولا از نوع کتاب‌های ضعیف و گردآوری شده هم هستند، توسط برخی مراکز تحقیقاتی هم منتشر می‌شوند یا تعدادی از سازمان‌های دولتی آنها را در شمارگان بالا خریداری می‌کنند و این یکی از مشکلاتی است که زمینه را برای فعالیت بیشتر افرادی که به این ترتیب سعی می‌کنند برای خود اعتبار علمی بسازند، فراهم می‌‎کند.

سقوط اخلاق پژوهش

رواج کتاب‌سازی و مقاله‌سازی در میان دانشگاهیان که البته در علوم انسانی به مراتب هم رایج‌تر از دیگر رشته‌هاست، نه‌تنها اعتبار علمی ایران را در محافل علمی جهان کاهش داده و مخدوش کرده، در نگاهی کلان‌تر نشان می‌دهد اخلاق علمی و پژوهشی در ایران آسیب‌دیده است و فعالیت شرکت‌ها و دفاتری که برای ارتقای استادان به آنها خدمات می‌دهند هم نشانه‌ای بارز که نشان می‌دهد اخلاق در پژوهش و فرآیند تولید دانش در ایران به چه روزی افتاده و چند صد پله سقوط کرده است که اگر چنین دفاتری مشتری نداشته باشند، این‌قدر پر تعداد نمی‌شود. از سوی دیگر اگرچه در نظام آموزش عالی تقلب علمی مجازات‌هایی دارد و حتی افرادی که برای مثال پایان‌نامه‌ای جعلی را به نام خود ارایه کنند به دلیل تقلب علمی ممکن است از تحصیل محروم شوند اما واقعیت این است که در شرایطی که معیارهایی غیراز دستاوردهای علمی در نظام دانشگاهی در ارتقای علمی استادان و همچنین حضور آنها در پست‌های مدیریتی و مدیرگروهی نقش دارد، کتاب‌سازی‌ها و مقاله‌سازی استادان، آنها را برای از دست دادن جایگاه‌شان نگران نمی‌کند. از سوی دیگر، برخی استادان جوان برای تدریس از کتاب‌‌های مختلف استفاده می‌کنند و بعد از چند ‌سال به این باور می‌رسند، جزوه‌ای که این‌گونه به دست آورده‌اند و با آن تدریس کرده‌اند، اثر خودشان است و آن را در یک کتاب و به نام خودشان منتشر می‌کنند.

اگرچه کتاب‌سازی نه فقط در میان استادان دانشگاه که در سطوح و لایه‌های دیگری از نویسندگان و فعالان حوزه نشر هم رواج دارد اما ضربه‌ای که رواج این روحیه در میان دانشگاهیان به فرآیند آموزش می‌زند، پیامدهایی بسیار فراتر از آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد، به دنبال دارد. کمترین هزینه آن نشان دادنِ راه انحرافی به دانشجویانی است که با آموزه‌های چنین استادانی قرار است استادان آینده دانشگاه‌های کشور باشند و بیشترین هزینه آن ضربه‌ای است که نظام علمی دانشگاهی از صدها جلد کتاب و هزاران مقاله‌ای می‌خورد که به نام تولید علم و دانش نوشته می‌شوند و آمار کمی تولید مقالات و کتاب‌های دانشگاهی را بالا می‌برند اما در عمل هیچ نقشی در تولید دانش ندارند.

چند تعادل رفتاری یاریگر انسان در موقعیتها

هفت ویژگی شخصیتی مردان بزرگ (از برترینها) (همراه با اصلاحات واحد هوش یار با رنگ آبی)

اگر می خواهید به رهبری(فردی) تبدیل شوید که افراد باکیفیت را جذب می کند، باید خودتان هم شخص باکیفیتی شوید. رهبری یعنی توانایی جذب افراد به سمت مهارت ها و فرصت هایی که شما در مقام مالک، مدیر و یا پدر و مادر به آن ها اعطا می کنید.
مجله راز - ترجمه سهیل اطهری: اگر می خواهید به رهبری (فردی) تبدیل شوید که افراد باکیفیت را جذب  می کند، باید خودتان هم شخص باکیفیتی شوید. رهبری یعنی توانایی جذب افراد به سمت مهارت ها و فرصت هایی که شما در مقام مالک، مدیر و یا پدر و مادر به آن ها اعطا می کنید. جیم ران می گوید: «رهبری، چالش بزرگ زندگی است!»

آنچه در رهبری اهمیت دارد، این است که مهارت های خود را ارتقا بخشید. همه رهبران بزرگ آن قدر روی مهارت های خود کار می کنند تا این که موثر واقع می شوند.

1- قوی باشید؛ اما گستاخ نه!


باید گام های استواری بردارید تا به رهبری قدرتمند و توانمند تبدیل شوید که می تواند به تمام خواسته هایش دست یابد. برخی افراد «گستاخی» را با «قدرت» اشتباه می گیرند؛ این واژه حتی جایگزین مناسبی برای قدرت نیست.

2- مهربان باشید؛ اما ضعیف نه!


نباید مهربانی را با ضعف اشتباه گرفت. مهربانی، «ضعف» نیست، نوعی «قدرت» است. باید آن قدر مهربان باشیم که بتوانیم حقیقت را با رعایت مصلحتهای واقعی به دیگران بگوییم. باید آن قدر مهربان و دلسوز باشیم که حرفهای مصلحانه و خیرخواهانۀ خود را بی پرده ولی با رعایت مصلحتهای واقعی بزنیم. باید آن قدر بامحبت باشیم که هر موردی ضروری را همان گونه که هست، بیان کنیم و در وهم و خیال پرسه نزنیم.

3- جسور شجاع باشید؛ اما زورگو نه!


پیروزی، به جسارت شجاعت نیاز دارد. برای تاثیرگذاشتن روی دیگران، باید در نوک پیکان گروه خود حرکت کنید. برای نشانه گیری و حل اولین مشکل، و کشف اولین علامت مربوط به هر مشکل، باید مشتاق باشید.
شجاعت، دلیری و دلاوری توأم با عقلانیت است ولی جسارت صرفاً دلیری است و زمانی که با عقل همراه نباشد (یعنی تهوّر در عربی و رایج شده در فارسی) منجر به خسارت است.

4- شوخ طبع باشید؛ اما ابله نه!

شوخ طبعی ویژگی مهم هر رهبری است که می خواهد موفق باشد؛ اما بلاهت رهبری انسان را فرو می پاشد.
بلاهت فقط منحصر به زیادی و بیجا شوخی کردن نمی شود بلکه نوعی از ناتوانی عقلی است که ناشی از کمبود تفکر به عنوان عامل اصلی رشد تعقل بعلاوه کمبود اطلاعات است. بلاهت گستره وسیعی دارد هم در معنا و هم در انسانها و در عرصه های مختلف به فرد و جمع آسیب می رساند.

5- فروتن باشید؛ اما ترسو نه!

با ترسو بودن به جایی نمی رسید. برخی افراد ترسویی را با فروتنی اشتباه می گیرند. فروتنی، واژه ای الهی و باشکوه است؛ نوعی شگفتی است. نوعی آگاهی از روح و روان بشر است. نوعی شناخت است که به شما می گوید: «نمایش زندگی انسان امری منحصر به فرد است که تا پایان عمرش ادامه دارد.»

فروتنی یعنی درک فاصله بین ما تا کائنات و در عین حال داشتن این حس که ما هم بخشی از کائنات هستیم. فروتنی، موهبت است، اما ترسویی، بیماری است. ترسویی، ترحم است. می توان درمانش کرد، اما به هر حال یک مشکل است.
فروتنی یعنی انسان حدود خود را تا اندازه ای بشناسد و برپایه آن شناخت دریابد دانش و توان او محدود است و بسیاری چیزها هست که از آن آگاه و بر آن توانا نیست، بنابراین جایی برای غرور و تکبر خود نمی بیند، در عین حال، این دانستن حدودِ محدود باعث نمی شود و نباید بشود تا ارزشها و تواناییهای خود را نادیده بگیرد و بی ارزش بپندارد، و خود را در برابر رویدادها و افراد، ناتوان بپندارد و از آنها بترسد.

6-
مغرور  سرافراز باشید؛ اما متکبر نه!

برای پیروزی، سربلندی لازم است؛ برای جاه طلبی هم همین طور. برای با هم بودن، یافتن علت و کسب موفقیت، به غرور و سرافرازی نیازمندید؛ اما کلید اصلی تبدیل شدن به رهبری موفق این است که مغرور و سرافراز باشید، اما تکبر به خرج ندهید. درواقع بدترین نوع تکبر از جهل نشأت می گیرد و هنگامی است که نمی دانید که نمی دانید! این نوع جهل، غیرقابل تحمل است. اگر فردی، باهوش اما ازخودراضی باشد، می توان تحملش کرد؛ اما ارتباط با فرد ازخودراضی و نادان، کار دشواری است.
غرور در معنای اصلی (عربی) خود یعنی فریب، و مغرور کسی است که «به اشتباه» خود را بزرگ فرض می کند. آن صفتی که پسندیده و توصیه شده است «عزت نفس» است که «باعزت» («عزیز») دارنده آن است و «سرافراز» هم واژه خوبیست. «مغرور» یک اشتباه مصطلح (در فارسی) در این مفهوم است.

7- واقع بین باشید؛ اما خیال پرداز نه!

با حقیقت رو به رو شوید، درد و رنج را برای خود نگه دارید. زندگی را همان گونه که هست، بپذیرید. زندگی بی نظیر است. از دید برخی فاجعه آمیز است؛ اما من فکر می کنم تمام نمایش زندگی «بی مانند» است. فوق العاده است! و این را هم دریافته ام مهارت هایی که برای یک رهبر مناسب هستند، ممکن است با مهارت های مورد نیاز فردی دیگر، متناسب نباشند! مهارت های اصلی و اساسی رهبری را می توان طوری به کار برد که در محل کار، در جامعه و در محیط خانه هم موفق بود.
خیالپردازی جزء جدایی ناپذیر زندگی و تفکر و خلاقیت است. آن را نمی توان کلاً منکر شد و نهی کرد. لازمه خلاقیت است. باید تعادلی بین واقعیت و خیال رعایت و ایجاد کرد و جایگاه هر یک را شناخت و در آن جا داشتش.

(تکمیل مطلب از واحد)