واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

سید محمد خاتمی: امیدوارم گفتگو با دنیا و نیز با مردم خودمان به عنوان یک راهبرد مهم دنبال شود

سید محمد خاتمی: کاری نکنیم که اسلام و ایران زیان ببینند

امیدوارم گفتگو با دنیا و نیز با مردم خودمان به عنوان یک راهبرد مهم دنبال شود

امیدوارم گفتگو با دنیا و نیز با مردم خودمان به عنوان یک راهبرد مهم دنبال شود
گروه سیاسی: سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور ادوار پیشین، به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم، با هیأت رئیسه انجمن اسلامی معلمان دیدار و گفتگو کرد. 
 
به گزارش جماران، رئیس جمهوری اسبق ایران ضمن گرامیداشت هفته‌ی معلم و هفته آموزش و پرورش گفت: در مورد اسلام سیاسی سوء تفاهمی وجود دارد که باید رفع شود. سابقه این امر برمی‌گردد به مسأله نسبت دین و سیاست. در این جا دو امر را باید از هم تفکیک کرد.یکی اینکه آیا میان نهاد دین – یعنی سامان و سازمانی که متصدی امور دینی است مثل کلیسا یا نهاد روحانیت از یک سو و نهاد سیاست (دولت به معنی عام) از سوی دیگر چه نسبتی وجود دارد که بخصوص از صدر دوران مسیحیت مطرح بوده است و در دوران مدرن نیز یکی از مسائل مهم، بخصوص در اروپا بوده است.
دیگر اینکه آیا دین به طور کلی در باب سیاست (عمدتاً تدبیر امور دنیای مردم) نظر دارد یا نه؟ که قطعاً اسلام خیلی بیشتر و مسیحیت کمتر نسبت به زندگی انسان و حتی اداره امور او نظر دارد. بله اسلام (بخصوص) از این نظر سیاسی است ولی نباید هر سیاست و روشی را (که احیاناً) به نام اسلام اعمال می‌شود به حساب اسلام گذاشت. چه بسا دشمنان هم بکوشند اسلام را عین همان سیاست‌ها معرفی کنند و با بزرگنمایی آنرا بکوبند. خیر، اسلام واقعی سیاستش هم سیاست انسان مدار و عدالت محور است. اسلام به سیاست، به زندگی سیاسی و اخلاقی انسان نظر دارد.
سیاستهای بی‌منطق و ضد حقوق انسان و طرفدار خشونت و ترور و… اصلاً سیاست اسلامی نیست و در واقع اسلام هم با این سیاست‌ها مخالف است. رئیس دولت اصلاحات درخصوص آموزش و پرورش و مشکلات آن تصریح کرد: با همفکری و همکاری گروهی از پژوهشگران و اندیشمندان و صاحبان تجربه، و فارغ از حساسیت‌های سیاسی و بر اساس اولویت‌ها و فوریت ها، بحث‌ها و گفتگوهای علمی داشتیم که یکی از مهترین آن‌ها موضوع آموزش و پرورش بود. تاکنون در سه مورد این گفتگو و بحث صورت گرفته و حاصل آن هم نشر یافته است.
یکی امر حجاب (بخصوص نسبت میان حکمرانی و حجاب)، دوم آموزش و پرورش و سوم آموزش عالی و ان‌شاءالله چهارمین موضوع در خصوص محیط‌زیست است که در جهان مطرح است و در ایران به نظرم بحرانی است. البته نتایج به دست آمده از این نشست و گفتگوها نباید حرف نهایی تلقی شود ولی مناسب‌ترین نظرات کارشناسی است که می‌تواند مبنای عمل جریان‌های سیاسی و بخصوص حکومت قرار گیرد. 

پزشکیان نسبت به ایران دغدغه‌مند هستند
سیدمحمد خاتمی در خصوص دیدگاه رئیس جمهوری درمورد آموزش و پرورش و پژوهش افزود: جناب آقای دکتر پزشکیان انصافاً نسبت به آموزش و پرورش، نسبت به انسان و ایران دغدغه‌مند هستند و ساعتهای متمادی وقت برای آموزش و پرورش گذاشته و می‌گذارند و از این بابت سپاسگزار ایشان هستیم، منتهی رسیدن به راه حلهای بنیادین کار سختی است و بر این باورم کار کارشناسی که انجام شده است می‌تواند مبنا قرار گیرد و براساس آن رویکرد عدالت محور و انسان محور اتخاذ شود و طبعاً راه کارهای مناسب نیز یافته و اجرا شود.

دردها و مشکلات آموزش و پرورش فراوان است
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد: دردها و مشکلات آموزش و پرورش فراوان است. یکی از مهمترین مسائل اینکه مشکلات مادی و عینی فرصت را از مسؤولان آموزش و پرورش و معلمان و مربیان می‌گیرد و نمی‌توانند آنگونه که لازم است هم مسؤولیت خود را بشناسند و هم به آن عمل کنند و به مسائل اساسی بپردازند. و می‌بینیم که در این سال‌ها بیشترین بحث در مورد مشکلات بحق معلمان، حقوق مادی و استخدامی آنان، ناامن بودن بسیاری از مراکز آموزشی و محرومیت عده زیادی از فرزندانمان از تحصیل یا ادامه تحصیل بوده است و واقعاً این مسائل وجود داشته است و دارد ولی باید مشکلات به صورت بنیادی حل شود. 

رئیس دولت اصلاحات تأکید کرد: این مسأله اختصاص به آموزش و پرورش ندارد گرچه در آنجا حادتر است. کل کشور و مدیریت کشور نیازمند دیدگاه و تلاش برای دستیابی به راه‌کارهای علمی و مناسب است. خوب است در اینجا به موضوعی بسیار مهم اشاره کنم. چنان که می‌دانید سند چشم‌انداز در دولت من تنظیم و تصویب شد و آغاز عملیاتی شدن آن سال ۱۳۸۴ بود و امسال سال پایان آن است.
یعنی می‌بایست در ۱۴۰۴ ایران به لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی-امنیتی و… قدرت اول و برتر منطقه باشد و باعث تأسف است در همه موارد (فکر می‌کنم جز در یکی دو مورد که آنهم در رتبه سوم، چهارم هستیم) نه تنها به اهداف سند نرسیده‌ایم بلکه بسیاری از رقیبان ما به مراتب از ما جلو افتاده اند. 

سیدمحمد خاتمی در ادامه افزود: امیدوارم در آینده نزدیک بتوانیم از سیر تدوین چشم‌انداز و تصویب آن که مورد حمایت جدی رهبری بود و نیز برنامه سوم که تقریباً به همه اهداف خود رسید و برنامه چهارم که نه تنها متأسفانه متوقف ماند، بلکه خلاف آن عمل شد و نیز محتوای سند چشم‌انداز و اهداف آن که به آن نرسیدیم گزارشی تهیه کنیم و ارائه بدهیم.

هدف از این گزارش پیدا کردن مقصر نیست، اما این سیر باید آسیب‌شناسی شود که چرا نتوانستیم آن راه روشن را طی کنیم و از این به بعد برای حل مشکلات و تأمین نیازهای ملت و اعتبار و سربلندی کشور چه می‌شود و چه باید کرد. من معتقدم اگر عالمانه و واقع بینانه و خیرخواهانه جلو برویم بسیاری از مشکلات چه در عرصه آموزش و پرورش و پژوهش چه در زمینه تولید، درآمد سرانه، صنایع و… بطور کلی جلب رضایت مردم و تأمین حقوق اساسی آنان قابل حل است. 

رئیس بنیاد گفت و گوی تمدنها اضافه کرد: همین جا بگویم آنچه این روزها در زمینه روابط خارجی بخصوص امر گفتگو برای حل بعضی از مشکلات اساسی در جریان است واقعاً درخور تقدیر و حمایت است و امیدوارم که در دیگر عرصه‌ها هم شاهد همین رویکرد مدبرانه و گره‌گشا باشیم. امیدوارم امر مهم گفتگو با دنیا و نیز با مردم خودمان به عنوان یک راهبرد و رویکرد مهم دنبال شود و نتایج مطلوب به بار آورد. 

ایران کشوری بسیار بزرگ و ملت ایران ملتی شایسته است و یکی از چند ملت و کشور معدودی است که صاحب فرهنگ و تمدن (به یک معنی جهانی) بوده است، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام با نقش ممتازی که در تأسیس و بسط تمدن اسلامی داشته است. این ملت علی‌رغم اینکه همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است و به واسطه آن آسیب‌های فراوان دیده است، اما در نهایت آنچه مانده این ملت است که حتی مهاجمان را نیز در درون فرهنگ و تمدن خود جذب و هضم کرده است. 

کاری نکنیم که اسلام و ایران زیان ببینند
انقلاب اسلامی نیز در ایران عزیز رخ داده است و اینک بر ما است که کاری نکنیم که اسلام و ایران زیان ببینند. ایران باید به تناسب ظرفیتهای والای تاریخی، تمدنی، اقتصادی و سوق الجیشی و جغرافیایی و راهبردی و سیاسی خود رشد کند و ایرانی از هر کیش و آئین و سلیقه به عنوان شهروند صاحب حق و حرمت در این کشور احساس عزّت، آزادی و برخورداری داشته باشد. آموزش و پرورش در این زمینه (و همه‌ی زمینه ها) نقش مهمی دارد و باید داشته باشد. دست بدست هم بدهیم و به نفع دین و دنیای مردم راهی را بیاییم و برویم که رضایت مردم و خشنودی خدا را در پی خواهد داشت. 

در ابتدای این دیدار اعضای هیأت رئیسه انجمن اسلامی معلمان با اشاره به برگزاری هفتمین کنگره انجمن اسلامی معلمان در اسفند ماه از انجام این دیدار ابراز خوشحالی کرده، همزمانی دوم و سوم خرداد را معنادار دانسته و تصریح کردند که برگزاری انتخابات شوراها یکی از اقدامات مهم و ماندگار دوره اصلاحات بوده است. همچنین مطرح شدن موضوع گفتگوی تمدنها در آن دوران را مایه مباهات ایرانیان دانسته و افزودند که این مسائل است که باعث می‌شود با افتخار از دوم خرداد یاد کنیم و اگر می‌خواهیم به آن روزها برسیم باید همان رویه را در پیش بگیریم و آن راه را ادامه دهیم و ابراز امیدواری کردند که انجمن اسلامی معلمان در دوره جدید به حوزه سیاسی و نیز آموزش و پرورش به صورت جدی بپردازد. 

همچنین در ادامه به مشکلاتی که در آموزش و پرورش وجود دارد اشاره کرده و تصریح کردند که در دولت آقای پزشکیان، دو مبحث کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. در خصوص کیفیت آموزشی از مدیران آموزش و پرورش کمک گرفته شده است، اما متأسفانه در خصوص عدالت آموزشی تنها به مدرسه‌سازی توجه شده است.

حاضران در این جلسه تأکید کردند که آموزش و پرورش نیاز به نقشه راه دارد و متأسفانه اتفاق تلخی که شاهد آن هستیم این است که آموزش و پرورش از ویژگی‌های تخصصی خود دور شده و حیف است در این دوره فرصت بزرگ اصلاح آموزش و پرورش از دست برود. همچنین گفته شد که نظری وجود دارد که ما به دوره پسا اسلام سیاسی وارد شده‌ایم و با توجه به مختصات این دوره باید موضع مناسب را در سیاست، آموزش و تدبیر امور شناخت و اتخاذ کرد.

علی اکبر صالحی: با ناترازی‌های زیادی مواجه هستیم؛ به ناترازی در عقل هم توجه کنیم

علی اکبر صالحی: با ناترازی‌های زیادی مواجه هستیم؛ به ناترازی در عقل هم توجه کنیم
شریف‌ترین مخلوق خدا عقل است و اگر بتوانیم عقل را درست به کار ببریم هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود، اما متاسفانه ما با ناترازی‌های زیادی مواجه هستیم و در این میان باید به ناترازی در عقل هم توجه کنیم.
 رئیس بنیاد ایران شناسی در همایش توسعه و تدبیر که در چهارمین سال درگذشت اکبر ترکان برگزار شد، گفت: ملت ما یک تاریخ ۳۰۰۰ ساله مکتوب دارد و تاریخ شفاهی اش به چند هزار سال می‌رسد، ۴۵ سال در تاریخ یک ملتی که تاریخ مکتوبش ۳۰۰۰ ساله است، مثل یک پاراگراف در یک کتاب تاریخ است. باید صبر کنیم.
 
به گزارش جماران؛ علی اکبر صالحی اظهار داشت: شریف‌ترین مخلوق خدا عقل است و اگر بتوانیم عقل را درست به کار ببریم هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود، اما متاسفانه ما با ناترازی‌های زیادی مواجه هستیم و در این میان باید به ناترازی در عقل هم توجه کنیم.
 
وی ضمن برشمردن اقدامات ترکان در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف یادآور شد او انسانی کلان نگر در مدیریت بود و خود را گرفتار روزمرگی نکرده بود وقتی او را می‌دیدم که با سختی از پله‌های هیئت دولت بالا می‌آمد اما شکوه نمی‌کرد و آه و ناله نداشت، از او یاد می‌گرفتم. او به دنبال تسلط بر صحنه‌های سیاسی نبود، هرچند که اگر می‌خواست می‌توانست ترکان خواهان نام و نشان هم نبود. دغدغه‌اش فقط اعتلای ایران و توجه به مردم بود و دانشگاه را موتور محرکه آینده ایران و صنعت را میدان بروز و ظهور علم و شکوفایی آن می دانست.
صالحی با بیان اینکه انقلاب اسلامی یک انقلاب لحظه ای نبود که ما شب تصمیم بگیریم و فردا بخواهیم انقلاب کنیم، توضیح داد: انقلاب اسلامی پیشینه ای داشت و در خلاء رخ نداد و اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم از مشروطه شروع شد، نهضت ملی نفت و ۱۵ خرداد را داشتیم و بعد در انقلاب اسلامی تجلی این برانگیختگی را دیدیم. اگر بگوییم از زمان مشروطه تا سال ۵۷ ، دوران برانگیختگی مردم بود و بالاخره انقلابی به وجود آمد باید توجه داشت که درست است که این انقلاب، این پیشینه را داشت، اما کسانی که پرچم‌دار این انقلاب بودند آمادگی برای دادن یک نقشه راه برای انقلاب نداشتند.
 وی ادامه داد: اکنون در اروپا احزابی مختلفی داریم که وقتی که به قدرت می‌رسند، همه چیز را می‌دانند و تکلیف مردم نسبت به احزاب روشن است، اما وقتی ما انقلاب کردیم نمی‌دانستیم واقعا دنبال چه هستیم. بنابراین اگر اتفاقاتی می‌افتد و این نواقص و بعضی مشکلات پیش می آید، از منظر جامعه‌شناسی چندان بی دلیل نیست. به این دلیل که ما اکنون دوران بالندگی بعد از انقلاب و برانگیختگی را داریم طی می‌کنیم. مسیری طی می‌شود تا به بلوغ برسیم. 45 سال از این انقلاب گذشته، ممکن است در مدیریتمان قصور داشته باشیم، اما هدف و جهت ما درست بوده و جهت ما اعتلای کشور بوده و بهتر کردن معیشت مردم بوده است. چرا نشد؟ چون ما اشتباهاتی کردیم و آن اشتباهات هم عمدی نبوده و سهوی بوده و برآمده از عواطف و احساسات بوده است.
 
وزیر پیشین امور خارجه گفت: ملت ما یک تاریخ ۳۰۰۰ ساله مکتوب دارد و تاریخ شفاهی اش به چند هزار سال می‌رسد، ۴۵ سال در تاریخ یک ملتی که تاریخ مکتوبش ۳۰۰۰ ساله است، مثل یک پاراگراف در یک کتاب تاریخ است. باید صبر کنیم. جهت و اهدافمان درست بود و ابراز نگرانی و امیدهایی که می شود و تحلیلها و استدلالهای دلسوزان نظام، نشان از یک فهم و استنباط و درک از تحولات اجتماعی و سیاسی دارد. وقتی می گوییم ما اشتباه کردیم، نکته مثبت انقلاب است و امیدوارم این نقطه مثبت همچنان پابرجا بماند تا از اشتباهاتمان درس بگیریم.
 
صالحی با یادآوری اینکه ترکان ابایی نداشت اگر جایی اشتباهی کرده بگوید، اضافه کرد: این ملت، ملتی پویا است. ملتی با امید و نشاط. اما باید بدانیم دوران بالندگی ما یکی، دو نسل طول می‌کشد. عزیزان فکر نکنید به زودی ما باید به دوران فرهیختگی برسیم. دوران فرهیختگی دورانی است که در آن همه مردممان به یک سطح مشترک از درک و جهان‌بینی رسیده باشند. اروپا که یک روزه اروپا نشد. 
 
وی تاکید کرد: من نسبت به آینده کشورمان بسیار امیدوارم. ممکن است این امیدی آرزومندانه باشد، اما آرزومندانه صرف نیست. به اعتبار تجربه‌ای که دارم و در جای جای مختلف خدمت کرده ام، می گویم. خیلی هم اشتباه کردیم یه مقدار هم از این مشکلات ممکن است ناشی از اشتباهات ما باشد. بنابراین به آینده بسیار امیدوارم همانطور که آقای ترکان عزیز ما امیدوار بود. اگر امید نداشت با آن مشکلات جسمی، با استواری راه نمی رفت.

مقاله تازه توماس فریدمن: ترامپ علیه اروپا و نخبگان جهان

مقاله تازه توماس فریدمن درباره دیدار رهبران آمریکا و اسراییل
ترامپ علیه اروپا و نخبگان جهان
    فریدمن نگران از بین رفتن تصویر اخلاقی و ارزشیِ آمریکاست؛ کشوری که زمانی الهام‌بخش آزادی، تکثر و پیشرفت بود و اکنون با شتاب به کشوری خودکامه، تنگ‌نظر، بیگانه‌هراس و مرتجع مبدل می‌شود. 

   عصر ایران؛ لیلا احمدی- مفسری با قواره و شمایل توماس فریدمن نیاز به معرفی ندارد، ولی بد نیست به سیاق همیشه، در آغاز نوشته، توضیح مختصری درباره‌ی دیدگاه‌ کلی نویسنده و نقش تأثیرگذارش در شکل‌دهی به افکار عمومی و گفتمان سیاسی آمریکا داده شود. دیدگاهش به‌طور مرتب در نیویورک‌تایمز منتشر می‌شود و خوانندگان فراوانی در میان سیاست‌مداران، دانشگاهیان و نخبگان دارد.

    او دهه‌هاست که مسائل خاورمیانه و روابط آمریکا با جهان عرب، اسرائیل، چین و روسیه را با عمق فکری و دیدگاهی منحصربه‌فرد روایت می‌کند. غالب سیاست‌گذاران، خواه موافق یا مخالف، تحلیل‌های او را دنبال می‌کنند و همگی در این‌باره اتفاق‌نظر دارند که فریدمن، اشارات قابل‌تأمل و تحلیل‌های بحث‌برانگیزی دارد. او یکی از مهم‌ترین منتقدان سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا است و در دوره‌های مختلف، نقدهای جدی و تأثیرگذاری ارائه داده است. 

  دیدگاهش پلی است میان نخبگان و عموم مردم. فریدمن می‌تواند مفاهیم پیچیده‌ی جهانی‌سازی، ژئوپلیتیک، اقتصاد و تکنولوژی را به زبان ساده و قابل‌فهم برای مخاطب عام شرح دهد. همین قابلیت، جایگاه او را در میان مفسرانِ برجسته، تثبیت کرده است. او در رأس قدرت سیاسی نیست، اما صدایی نیرومند در تفسیر و ترسیمِ سیاست در آمریکا و جهان غرب است.

  دیدگاه فریدمن در قبال سیاست‌های دونالد ترامپ به‌شدت منفی، انتقادی و هشداردهنده است. او ترامپ را سیاستمداری ناکارآمد و تهدیدی اساسی برای بنیان‌های دموکراسی آمریکا می‌داند. ترامپ از نگاه فریدمن، خودکامه‌‌ای بالقوه است که به تخریب نهادهای دموکراتیک و قانون‌مدار آمریکا اهتمام دارد. ترامپ، نهادهایی مانند دستگاه قضایی، سازمان‌های امنیتی و رسانه‌ها را دشمن خود قلمداد می‌کند و به جای التزام به قانون، وفاداری شخصی را برمی‌گزیند. 

  به نظر فریدمن، سیاست‌ خارجی ترامپ، تضعیف‌کننده‌ی جایگاه جهانیِ آمریکاست. او به جای حفظ اتحادهای سنتی و ائتلاف‌ با دموکراسی‌های قدرتمند اروپایی، به تحقیر آن‌ها پرداخته و قدرت نرم آمریکا - یعنی توان جذب متحدان و نخبگان جهانی-  را نابود کرده است.

 به عقیده او، ترامپ از مفاهیم تاریخی، سوءاستفاده‌ی سیاسی می‌کند و مصائب مردم را دستمایه‌ای برای سرکوب آزادی و تقویت سیاست‌های راست افراطی کرده است.

  فریدمن نگران از بین رفتن تصویر اخلاقی و ارزشیِ آمریکاست؛ کشوری که زمانی الهام‌بخش آزادی، تکثر و پیشرفت بود و اکنون با شتاب به کشوری خودکامه، تنگ‌نظر، بیگانه‌هراس و مرتجع مبدل می‌شود. 

 او ترامپ را نیروی مخربی می‌بیند که سیاست‌های نادرستی در پیش گرفته و تیشه به ریشه‌ی هویت آمریکا - به‌عنوان کشوری پیشرو در دموکراسی و حقوق بشر- زده است.

  فریدمن به‌وضوح از تصمیمات ترامپ خشمگین است و در این مقاله نیز با لحنی عتاب‌آلود، از دیدار اخیر دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید انتقاد می‌کند. دیدار این دو رهبر، تجسم ائتلافی ویرانگر است و نشان می‌دهد که هر دو در مسیر تضعیف دموکراسی، قانون‌گرایی و ارزش‌های لیبرال حرکت می‌کنند. فریدمن آن‌ها را رهبرانی می‌داند که نهادهای مستقل را تضعیف می‌کنند، با برچسبِ «دولت پنهان» به مخالفان می‌تازند و اتحاد با کشورهای دموکراتیک را فدای ائتلاف‌های اقتدارگرا می‌کنند.

  او در این مجال، به تاسی از دیدگاه فرید زکریا و با اشاره به کتاب مهم او باعنوان جهان پساآمریکایی، از «پسا‌آمریکا» و «پسا‌اسرائیل» سخن گفته و هشدار داده که این دو کشور، آگاهانه از هویت تاریخی و آرمانی‌شان - در قالب دموکراسی‌هایی قانون‌محور و عدالت‌طلب-  فاصله گرفته‌اند. فریدمن، عملکرد ترامپ و نتانیاهو را در بهره‌برداری ابزاری از یهودستیزی، سرکوب آزادی بیان، تضعیف نهادهای امنیتی و قضایی و تحقیر نخبگان علمی و فنی، مخاطره‌آمیز می‌داند.

او جامعه مدنی اسرائیل را مقاوم‌تر از آمریکا قلمداد کرده و با اشاره به هشدار شخصیت‌های امنیتی اسرائیل درباره نتانیاهو، از خوانندگان می‌خواهد «مبارزه برای نجات دموکراسی» را جدی بگیرند و تمام‌قد در حراست از آن بکوشند.

   [م. شایان ذکر است که آثار و مقالات ارائه‌شده در بخش ترجمه، بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.]
➖➖➖➖➖➖➖
    روزگاری دیدار رئیس‌جمهور ایالات‌متحده و نخست‌وزیر اسرائیل، مایه‌ی مباهات یهودیان آمریکایی و اسرائیلی بود. چنین رخدادی از دید غالب ناظران، همکاری دو رهبر دموکراتیک قلمداد می‌شد و حالا چه؟ با نظر به عکس صمیمانه‌ی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، دست در دست هم در دفتر بیضیِ‌شکلِ کاخ سفید، انزجار و دلسردی به سراغمان می‌آید.

      ترامپ و نتانیاهو در حال ایجاد جهان «پساآمریکایی» و «پساسرائیلی» هستند. منظورم از «پساآمریکا»، آمریکایی نیست که قدرتش به‌تدریج کاهش می‌یابد. اشاره به آمریکایی دارم که عامدانه به هویت بنیادین‌اش پشت‌پا می‌زند و می‌کوشد از الگوی تعهد به حاکمیت قانون در داخل و بهبود وضع بشر در خارج، فاصله بگیرد. منظور از «پساسرائیل» هم، اسرائیلی است که آگاهانه از هویت تاریخی‌اش فاصله می‌گیرد تا دیگر [به زعم نویسنده] دموکراسی قانون‌مدار و پیشرو در منطقه‌ای مملو از خودکامگان نباشد؛ کشوری که همیشه به‌شرط تأمین امنیت‌، صلح پایدار با فلسطینی‌ها را بر «تملک دائم» غزه و کرانه‌ی باختری و مذاکره را بر جنگ برتری می‌داد.

  دیگر دشوار بتوان تصور کرد که آرمان آمریکاییِ ترامپ و معاونش، جی.دی. ونس، وجه اشتراکی با سخنان رونالد ریگان در ژانویه ۱۹۸۹ بیابد. ریگان در سخنرانی وداعش آمریکای دیگری را تجسم کرده بود و از لزوم القای ارزش‌های آمریکایی به نوباوگان سخن گفته بود. 

  «از واقعیت آمریکا بگویید و شرح دهید که در تاریخ جهان چه جایگاهی دارد.» او آمریکا را به مشعلی اخلاقی و سیاسی بر فراز جهان مانند کرده بود. 

«کشوری رفیع، راسخ و پرمباهات، بر فراز صخره‌هایی استوارتر از اقیانوس‌‌ها و در تیررسِ تندبادها، ... پرتوان به کرم و لطف پروردگار ... آکنده از مردمانی مختلف با گونه‌گون‌ترین پیشینه‌ها...  در جوار هم به صلح و آشتی ... در دیاری که بندرهای آزاد دارد و زنده است به تجارت و بداعت‌ ...  مرز و بومی که اگر در آن دیواری هست، دری در میان دارد؛ دری و درهایی گشوده به روی همت‌مندان و دلداران‌»

ترامپ و ونس در تلاش‌اند آمریکایی بسازند که هیچ شباهتی به آمریکای عصر ریگان ندارد و به متحدانِ دموکرات، به بازار آزاد و قانون‌مدار و به اتحادیه‌ی اروپا به چشم تحقیر می‌نگرد. ترامپ اخیراً گفته اتحادیه‌ی اروپا برای «دور زدن آمریکا» تأسیس شده و در روز دیدار با نتانیاهو در دفتر بیضی‌شکل هم این ادعا را تکرار کرده است. چنین گفته‌ای با آن میزان کینه‌توزی و جهالت تاریخی که از او سراغ داریم، نفس‌ را در سینه حبس می‌کند.

ترامپ و ونس می‌خواهند ما را به پساآمریکایی برسانند که حافظان دلیرِ مرزهای آزادی و قهرمانان دلاوری مانند اوکراینی‌ها را از خود می‌راند و در ازای تمدید کمک‌های نظامی‌ به اکراه، بهره‌برداری از معادن و مخازنِ میهن جنگ‌زده را پیش می‌کشد.

[م. سخنرانی وداع رونالد ریگان در ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹، پس از هشت سال ریاست‌جمهوری، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین سخنرانی‌های خداحافظی در تاریخ آمریکا است. ریگان در این سخنرانی، ضمن مرور دوران ریاست‌جمهوری‌اش، بر ارزش‌های آمریکایی، نقش کلیدی مردم و آزادی تأکید کرده است. او آمریکا را «شهری درخشان و رفیع» قلمداد کرده و از اهمیت ایمان به کشور، میهن‌پرستی و مسئولیت فردی سخن گفته است.

نکته‌ی برجسته‌ی سخنرانی، هشدار ریگان درباره کاهش حس ملی‌گرایی و دانسته‌های مدنی نسل جوان است. اگر آمریکایی‌ها ندانند چه چیزی آن‌ها را به ملت مبدل کرده است، آزادی‌ و ارزش‌هایشان به خطر می‌افتد. پس خواستار بازگشت به آموزش تاریخ و ارزش‌های بنیادین آمریکا شده است.

سخنرانی ریگان از این حیث مهم است که خلاصه‌ای از مواضع سیاسی او است، با نگاهی آینده‌نگر به نقش شهروندان در حراست از دموکراسی. خیلی‌ها این خطابه را بیانیه‌ای فرهنگی و سیاسی می‌دانند که همچنان الهام‌بخش محافظه‌کاران و طرفداران آزادی فردی است.]

هر دو رهبر، خواهان استبدادند. هر دو در پی تضعیف حاکمیت قانون و «نخبگان» در کشورشان هستند؛ می‌خواهند منتقدان را در لوای «دولت پنهان»، در هم بکوبند. هر دو کشورشان را از آرمانی جهانی‌‌ که زمانی «نور بر ملت‌ها» می‌تاباند، به‌ ملی‌گراییِ تنگ‌نظرانه، خشونت و قساوتی سوق می‌دهند که می‌کوشد پاک‌سازی قومی را عادی جلوه دهد. هر دو، مخالفان سیاسی‌شان را نه رقبای مشروع که دشمنان داخلی قلمداد می‌کنند و کابینه‌ را با افراد بی‌کفایتی انباشته‌اند که اعتنایی به قانون ندارند و تنها مزیت‌شان، وفاداری به شخص اول مملکت است.

  هر دو، کشور را از متحدان سنتی دموکرات زدوده‌اند. هر دو، گسترش سرزمینی را حق الهی خود می‌دانند. یکی می‌گوید «از خلیج آمریکا تا گرینلند» را تصاحب می‌کنم و دیگری به دنبال «کرانه‌ی باختری تا غزه» است.

  فرید زکریا در سال ۲۰۰۸، کتابی آینده‌نگرانه با عنوان «جهان پساآمریکایی» منتشر کرد و این ایده را بسط داد که حتی اگر در آینده، ایالات متحده قدرت برتر جهانی باقی بماند، در دورانِ پس از جنگ سرد، «ظهور دیگران» (کشورهایی مانند چین و هند)، سلطه‌ی نسبی آمریکا را خدشه‌دار می‌کند.

[م. کتاب «جهان پسا-آمریکایی» نوشته فرید زکریا، تحلیل‌گر برجسته روابط بین‌الملل، نگاهی است به تحول نظم جهانی در قرن ۲۱ و افول نسبی قدرت ایالات متحده.

  او در این کتاب توضیح می‌دهد که به موازات سقوط آمریکا، شاهد برآمدنِ قدرت‌های دیگر مانند چین، هند، برزیل و برخی کشورهای در حال توسعه خواهیم بود که قدرت را از غرب به شرق و از آمریکا به دیگر بازیگران جهانی منتقل می‌کنند.

زکریا معتقد است که آمریکا کماکان قدرت مهمی باقی خواهد ماند، اما دیگر یگانه ابرقدرتِ بی‌رقیب نخواهد بود. او اصطلاح «ظهور دیگران» را برای این روند به کار می‌برد و از آمریکا می‌خواهد که خود را با نظم جدید جهانی وفق دهد، واقع‌بینانه با دیگر قدرت‌ها تعامل کند و از یک‌جانبه‌گرایی فاصله بگیرد.

کتاب همچنین نقدهایی به سیاست‌های داخلی آمریکا و مسائلی مثل کاهش کیفیت آموزش، فقدان نوگرایی در زیرساخت‌ها و سیاست‌زدگی شدید دارد. زکریا می‌گوید آمریکا با سرمایه‌گذاری در علم، نوآوری و دیپلماسیِ هوشمند و با گشودگی و انعطاف درقبال کشورهای جهان می‌تواند نقش رهبری را حفظ کند.

این کتاب دیدگاهی واقع‌گرایانه و آینده‌نگرانه نسبت به تحولات قدرت در جهان دارد و از این نظر بسیار تأثیرگذار بوده است.]

  آن‌ها می‌خواهند ما را به «پساآمریکایی» برسانند که دیگر تمایلی به حفظ قدرت نرم خود ندارد و در پی تقویت آن هم نیست؛ قدرتی که به آمریکا امکان می‌داد متحدان زیادی جذب کند و مهاجران نخبه را به سوی خود بکشاند. این مفهوم را اولین‌بار، جوزف نای (استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد) مطرح کرد. ترامپ و یارانش برای این قدرت نرم هیچ ارزشی قائل نیستند و از این واقعیت غافل‌اند که اگر این قابلیت را از دست بدهیم، توانِ متقاعدکردنِ کشورهای دیگر به ائتلاف و توان حفظ منافع و ارزش‌های‌مان را از دست خواهیم داد؛ مزیتی بی‌همتا که تاکنون ما را از روسیه و چین متمایز کرده است.

 به قول لری دایموند (کارشناس حوزه دموکراسی در دانشگاه استنفورد)، "ترامپ نه‌فقط مشاغل و ارزش‌ها که به‌معنای واقعی کلمه، آمریکا را تضعیف می‌کند. آمریکای ترامپ تا جایی که در تصورم می‌گنجد، غریبه‌ترین آمریکایی است که تاکنون در آن زیسته‌ام و می‌خواهم عاقبت‌به‌خیریِ نوه‌هایم را در آن ببینم."

 نتانیاهو نیز با تمام توان مشغول پی‌ریزیِ کشوری پسااسرائیلی است. ترامپ، رئیس اف‌بی‌آی را به دلیل فقدان وفاداری برکنار کرد و نتانیاهو هم به صرافت افتاده تا همین کار را با رونن بار، رئیس محترم و معتبر شاباک (سرویس امنیت داخلی اسرائیل) انجام دهد؛ آن هم دقیقا وقتی که بار مشغول تحقیق درباره برخی از نزدیکان نتانیاهو به‌ اتهام همدستی احتمالی با دولت قطر است.

 حالا قرعه به نام نتانیاهو افتاده و او را به اتهام فساد در دادگاه محاکمه می‌کنند.

[م. دادگاه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از مهم‌ترین پرونده‌های فساد سیاسی در تاریخ این کشور است. او در چند پرونده مختلف با اتهاماتی از قبیل رشوه، فریب افکار عمومی و سوءاستفاده از قدرت روبه‌رو است. این پرونده‌ها به‌طور خاص شامل سه پرونده با شماره‌های ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰ می‌شوند:

پرونده ۱۰۰۰: نتانیاهو متهم است از بازرگانانی مانند آرنون میلچن، هدایای گران‌قیمت شامل سیگار، شامپاین و جواهرات دریافت کرده است.

پرونده ۲۰۰۰: گفت‌وگوهای نتانیاهو با ناشر روزنامه «یدیعوت آحارونوت» درباره پوشش مطلوب رسانه‌ای برای محدود کردن رقیب رسانه‌ای او، محور این پرونده است.

پرونده ۴۰۰۰: جدی‌ترین اتهام او مربوط به کمک به شرکت مخابراتی «بِزِک» در ازای پوشش مثبتِ وب‌سایت خبری آن (والا) است.

نتانیاهو همه این اتهامات را رد کرده و آن‌ها را «تله سیاسی» نامیده است. دادگاه رسیدگی به اتهامات  او از سال ۲۰۲۰ در جریان است و  بی‌بی با وجود فشارهای قانونی، قدرت سیاسی خود را حفظ کرده است. روند دادگاه و نتایج احتمالی آن می‌تواند تأثیر چشمگیری بر آینده سیاسی اسرائیل بگذارد.]

«رئیس‌جمهور ترامپ به پدیده‌ قابل‌توجهی متوسل شده است؛ نوعی یهودستیزی‌ که از دل مباحث مربوط به اسرائیل بیرون آمده و قرار است مسائلی مانند سرکوب مهاجرت، آموزش عالی و آزادی بیان در اسرائیل را توجیه کند.»

جاناتان جکوبی (مدیر ملی پروژه‌ی نکسوس که در زمینه‌ی مبارزه با یهودستیزی و دفاع از دموکراسی فعالیت می‌کند) می‌گوید:

"به‌عنوان فردی یهودی و آمریکایی، نیاز و تمایلی به دفاع ریاکارانه‌ از ترامپ ندارم. او همان کسی‌ است که در سال ۲۰۱۷، ملی‌گرایان سفیدپوست و نئونازی‌هایی را که در شارلوتسویلِ ویرجینیا تظاهرات کردند، «اشخاص بسیار محترم» توصیف کرد. جی.دی. ونس هم از حزب AfD آلمان که هم‌دلی با نازی‌ها دارد و جنایات هولوکاست را ناچیز می‌شمارد، حمایت کرده است. رهبران این حزب بر این باورند که آلمانی‌ها دیگر نباید به‌خاطر جرائم نازی‌ها، احساس گناه کنند."

  [م. حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)، حزب راست‌گرای افراطی آلمان است که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شد و ابتدا در مخالفت با سیاست‌های مالی اتحادیه اروپا و بحران یورو شکل گرفت، اما سپس تمرکز خود را بر موضوعات جنجالی مانند ضدیت با مهاجرت، اسلام‌هراسی، ملی‌گرایی، و تردید نسبت به اتحادیه اروپا گذاشت. AfD خواهان کنترل شدیدتر مرزها و محدودکردن پذیرش پناهجویان، به‌ویژه مسلمانان است.

این حزب از سیاست‌های چندفرهنگی و جهانی‌سازی انتقاد می‌کند و بر محافظت از فرهنگ و هویت ملی آلمان تأکید دارد. همچنین در قبال روسیه موضع نرمی دارد و از تقویت روابط با این کشور حمایت می‌کند.

در برخی ایالت‌های شرقی آلمان، AfD توانسته آرای قابل‌توجهی کسب کند، اما در سطح ملی هنوز در انزوا قرار دارد و سایر احزاب، حاضر به ائتلاف با آن نیستند. مواضع تندِ برخی از اعضا، این حزب را با اتهاماتی نظیر نژادپرستی و نفرت‌پراکنی مواجه کرده است. با وجود انتقادات گسترده، محبوبیت AfD و نقش آن در سیاست آلمان رو به افزایش است.]

خاخام شارون بروس از کنیسه‌ی IKAR واقع در لس‌آنجلس، در خلال یکی از مواعظ‌ش در روز  ۸ مارس هشدار داد:

«ما یهودیان به ابزاری برای پیشبرد برنامه‌ی سیاسی مبدل شده‌ایم؛ برنامه‌ای که به بافت اجتماعی، نهادهای محافظ یهودیان و سایر اقلیت‌ها، آسیب خواهد زد. از ما سوءاستفاده می‌شود. رنج‌ها و آلام ما، به بهانه‌ای برای پایمال‌کردن رؤیای دموکراسیِ چندنژادی بدل گشته است و همزمان هدف تشکیل کشور مسیحی سفیدپوست را محقق می‌کند.»

[م. اتهام یهودستیزی به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، بیشتر به خاطر اظهارات و مواضع مبهم یا جنجالی او در رابطه با یهودیان و اسرائیل مطرح شده است. برخی از انتقادات شامل سخنان کلی‌نگر درباره یهودیان آمریکایی، وفاداری دوگانه و استفاده از کلیشه‌های قدیمی است. ترامپ روابط نزدیکی با دولت اسرائیل داشت و اقداماتی چون انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم را انجام داد، اما منتقدان می‌گویند حمایت از اسرائیل لزوماً به معنای عدم یهودستیزی نیست. اظهارات او بارها موجب ناراحتی بخشی از جامعه یهودی آمریکا و واکنش گروه‌های مدافع حقوق اقلیت‌ها شده است.]

نتانیاهو مانند ترامپ و تاحدی به لطف او، احساس مصونیت می‌کند و بر این باور است که هیچ‌چیز نمی‌تواند او را زمین بزند. این طرز فکر به سطوح پایین‌تر فرماندهی هم منتقل شده و به رویدادهایی مانند حادثه‌ی ماه گذشته انجامیده است؛ حادثه‌ای که در خلال آن نیروهای اسرائیلی در جنوب غزه، جان ۱۵ امدادگر  را گرفتند. یکی از مقام‌های ارشدِ ارتش اسرائیل به روزنامه‌ی هاآرتص گفته است: «زنجیره‌ی فرماندهی در سطوح پایین‌تر، حقیقت را کتمان می‌کند.»

[م. در تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۲۵، ارتش اسرائیل در حمله‌ای به جنوب غزه و منطقه رفح، دو کاروان امدادی را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن ۱۵ امدادگر شد. این امدادگران متعلق به هلال‌احمر فلسطین و واحد دفاع مدنی بودند. ویدئوهای منتشرشده نشان می‌دهد خودروهای امدادی علائم اضطراری داشتند. برخی از اجساد با دست و پاهای بسته و آثار شلیک از فاصله نزدیک یافت شدند. ارتش اسرائیل این حادثه را "اشتباه جدی" قلمداد کرده، اما رسانه‌های جهان آن را نقض آشکار حقوق بشر می‌دانند. پس از حادثه، اجساد در گورهای کم‌عمق دفن و خودروها تخریب شدند. این اقدام واکنش‌های گسترده‌ای در پی داشت. چند فرمانده نظامی اسرائیل تاکنون توبیخ و برکنار شده‌اند. سازمان ملل هم خواستار تحقیقات مستقل و فوری در این باره شده است.]

خوشبختانه جامعه‌ی مدنی اسرائیل نشان داده مقاومتی مثال‌زدنی و به‌مراتب عظیم‌تر از جامعه‌ی مدنی آمریکا دارد. تعجبی هم ندارد. ترامپ می‌تواند نخبگان آمریکا را با تمجید هوادارانش تحقیر کند، اما اسرائیلی‌ها به‌خوبی می‌دانند که کشورشان بدون نخبگان فنی، علمی و نظامی‌ دوام نمی‌آورد. به همین دلیل است که این ماه، ۱۸ نفر از رؤسای سابق نهادهای امنیتی اسرائیل—از ارتش، موساد، شاباک، اطلاعات نظامی و پلیس—اعلام کردند که نتانیاهو دیگر برای خدمت به‌عنوان نخست‌وزیر صلاحیت ندارد. آن‌ها اعلام کردند که «رفتار نخست‌وزیر، تهدیدی واضح و عاجل برای امنیت و آینده‌ی اسرائیل به‌عنوان کشوری یهودی و دموکراتیک است.»

به کسانی که رؤیای ممانعت از شکل‌گیری جهان پسا‌آمریکایی و پسا‌اسرائیلی را دارند، این پیام را می‌دهم که "همه ما برای آینده می‌جنگیم و من تمام قد، با تمام وجود در کنارتان هستم. ما  هرگز از پا در نخواهیم آمد."

[م. جامعه مدنی اسرائیل در سال‌های اخیر، به‌ویژه از زمان بازگشت بنیامین نتانیاهو به قدرت، مخالفت‌های گسترده‌ای با سیاست‌ها و عملکرد او نشان داده است. این مخالفت‌ها به‌ویژه با طرح جنجالی اصلاحات قضایی که از سوی دولت راست‌گرای او پیشنهاد شد، شدت گرفته است.

  این طرح که با هدف کاهش اختیارات دیوان عالی و افزایش نفوذ دولت بر قوه قضائیه مطرح شد، موجی از اعتراضات عمومی و تظاهرات بی‌سابقه در سراسر اسرائیل برانگیخت.

مخالفان، از جمله وکلا، قضات، دانشگاهیان، فعالان حقوق بشر و گروه‌های مدنی، معتقدند که این اصلاحات، دموکراسی اسرائیل را تضعیف کرده و اصل تفکیک قوا را به خطر می‌اندازد. همچنین، بسیاری از افسران ارشد نظامی و نیروهای ذخیره ارتش هشدار دادند که بی‌ثباتی سیاسی می‌تواند امنیت ملی اسرائیل را به خطر اندازد.

افزون بر مسائل قضایی، فساد مالی، مدیریت نادرست در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی و بحران‌های امنیتی، از دیگر دلایل مخالفت جامعه مدنی با نتانیاهو است. این مخالفت‌ها نشان‌دهنده شکاف عمیق میان بخش‌هایی از مردم اسرائیل و دولت اوست و آینده سیاسی نتانیاهو را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.]

قدرت بمب غیراتمی جدید چین جهان را در شوک فرو برد

قدرت بمب غیراتمی جدید چین جهان را در شوک فرو برد
دانشمندان چینی با موفقیت یک بمب هیدروژنی غیرهسته‌ای را آزمایش کردند که با استفاده از انرژی پاک‌ قدرت تخریب دقیق و مرگباری دارد.

تولید بمب هیدروژنی غیرهسته‌ای چین در بحبوحه حمایت نظامی فزاینده آمریکا از تایوان و تلاش چین برای تسلط بر دریای چین جنوبی صورت می‌گیرد. این بمب دو کیلوگرمی توسط مؤسسه تحقیقاتی ۷۰۵ وابسته به شرکت کشتی‌سازی دولتی چین (CSSC) ساخته شده است که به دلیل تولید انواع تسلیحات زیر آبی شناخته شده است.

به گزارش فارس، در این بمب برخلاف بمب‌های هسته‌ای سنتی، از یک ماده ذخیره‌سازی هیدروژن در حالت جامد به نام هیدرید منیزیم استفاده شده که پودری نقره‌ای بوده و قادر است هیدروژن بیشتری نسبت به مخازن تحت‌فشار ذخیره کند.

هیدرید منیزیم پس از انفجار به‌سرعت به علت حرارت تجزیه شده و گاز هیدروژن را آزاد می‌کند. این گاز به شکل یک گلوله آتش پایدار با بیش از ۱۰۰۰ درجه سانتی‌گراد حرارت برای بیش از دو ثانیه مشتعل می‌شود و قدرت آن ۱۵ برابر بیشتر از انفجار حجمی معادل از تی‌ان‌تی است.

این انفجار قوی منجر به آسیب حرارتی گسترده‌ای می‌شود که برای ذوب آلیاژهای آلومینیوم کافی است و کنترل دقیق شدت انفجار را نیز ممکن می‌کند و باعث تخریب یکنواخت در مناطق وسیعی می‌شود.در جریان آزمایش این موشک، قابلیت هدایت انرژی شدید گرمایی توسط آن مورد بررسی دقیق قرار گرفت.

 در این انفجار کنترل شده، اوج فشار به ۴۲۸.۴۳ کیلو پاسکال در دو متری بمب رسید. قدرت این انفجار تقریباً ۴۰ درصد بیشتر از یک انفجار مشابه با استفاده از تی‌ان‌تی بود، اما گرمای منتشر شده از آن بسیار فراتر از آن چیزی بود که تی‌ان‌تی بتواند ایجاد کند.

انفجار اولیه، پودر هیدرید منیزیم را به قطعات ریز تبدیل کرده و سطوح تازه‌ای از انرژی گرمایی را آزاد می‌کند. این گرما گاز هیدروژن را آزادکرده و این گاز با هوای اطراف مخلوط می‌شود. این روند به واکنش‌های متناوب و انفجارهای حرارتی پی در پی منجر می‌شود که یک تخریب وسیع و کنترل شده ایجاد می‌کند.

این بمب فقط یک انفجار ایجاد نمی‌کند و به علت واکنشی‌های پی‌درپی، یک گلوله آتشین خروشان را به وجود می‌آورد که برای چند ثانیه داغ باقی‌مانده و به آن اجازه می‌دهد منطقه وسیعی را بپوشاند.این گرمای پایدار این بمب را به ابزاری عالی برای ازبین‌بردن نیروهای پراکنده دشمن در یک میدان باز نبرد مبدل می‌کند و البته می‌توان انرژی این بمب را بر روی یک نقطه واحد و باارزش هم متمرکز کرد تا یک پل یا انبار سوخت را نابود کرد.

 ارتش چین همچنین می‌تواند از این بمب برای ممانعت از دسترسی دشمن به مسیرهای کلیدی از طریق سوزاندن بخش‌هایی از یک جاده، برای نابودی زیرساخت‌های ارائه خدمات ضروری با هدف قراردادن نیروگاه‌ها یا مراکز ارتباطی و برای ضربه‌زدن به یک خوشه خاص از تجهیزات یا افراد بدون تخریب کل منطقه استفاده کند.

قدرت بمب غیراتمی جدید چین جهان را در شوک فرو برد

بمب یادشده برای نابودی انبوهی از پهپادهای مهاجم و حتی کشتی‌ها و زیردریایی‌ها نیز قابل استفاده است.  در اوایل سال جاری، یک مرکز تولید انبوه هیدرید منیزیم در استان شانشی چین افتتاح شد که قادر به تولید سالانه ۱۵۰ تن از این ماده بود. این امر ازآن‌جهت قابل‌توجه است که تا همین اواخر، هیدرید منیزیم که بسیار واکنش‌پذیر است، تنها به میزان چند گرم در روز در آزمایشگاه‌ها تولید می‌شد.

غرب دیگر آن غربی نیست که می‌شناختیم

غرب دیگر آن غربی نیست که می‌شناختیم

غرب دیگر آن غربی نیست که می‌شناختیم
گروه بین الملل: اورزولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا در گفت‌وگویی مفصل با روزنامه‌ی آلمانی «تسایت» با اشاره به تنش‌های اخیر با دولت آمریکا در دوران دونالد ترامپ گفت: «غربی که ما می‌شناختیم دیگر وجود ندارد.»
او در بخشی از این گفت‌وگو تاکید کرد: «اروپا همچنان یک پروژه صلح است. اینجا الیگارش‌ها تصمیم‌گیرنده‌ نیستند، ما به کشورهای همسایه‌ حمله نمی‌کنیم و آن‌ها را تنبیه نمی‌کنیم. برعکس ۱۲ کشور در صف پیوستن به اتحادیه اروپا هستند، یعنی حدود ۱۵۰ میلیون نفر.»
تنش‌ها میان اتحادیه اروپا و آمریکا پس از اعمال تعرفه‌های گسترده از سوی  ترامپ بالا گرفت؛ اقدامی که بروکسل آن را «بی‌اساس و غیرقابل توجیه» خواند. در واکنش به این اقدام خانم فن در لاین تماس‌های متعددی با مقام‌هایی از نروژ، ایسلند، کانادا، نیوزیلند، سنگاپور و امارات متحده عربی برقرار کرده و حتی با لی‌چیانگ، نخست‌وزیر چین نیز گفت‌وگویی کرده است؛ اقدامی که احتمال نزدیکی دوباره اتحادیه اروپا و چین را پس از سال‌ها تنش تقویت کرده است.
او در این مصاحبه گفت: «امروز جهان از نظر ژئوپولیتیکی هم کاملا به‌هم پیوسته است، و همان‌طور که در بحث تعرفه‌ها می‌بینید، شبکه‌ی روابط ما حالا سراسر جهان را دربر می‌گیرد.»
 رئیس کمیسیون اروپا افزود: «در حال حاضر می‌توانم شبانه‌روز گفت‌وگو کنم. همه به دنبال گسترش تجارت با اروپا هستند، نه فقط برای منافع اقتصادی، بلکه برای وضع قوانین مشترک و دستیابی به ثبات. اروپا به خاطر ثبات و قابل اتکابودنش شناخته می‌شود و این ویژگی دارد بار دیگر ارزش پیدا می‌کند.»
خانم فن در لاین که خود را «دوستی قدیمی برای آمریکا» و از حامیان جدی همکاری‌های فراآتلانتیکی معرفی کرد و گفت با وجود دگرگونی‌های عمده‌ای که دونالد ترامپ با سیاست‌های تجاری تنش‌زا، بی‌اعتنایی به نظام چندجانبه، تهدیدهای الحاق‌طلبانه و نزدیکی آشکار به روسیه به‌وجود آورده و باعث فاصله گرفتن بسیاری از متحدان سنتی آمریکا شده،  پیوند تاریخی میان اروپا و آمریکا همچنان پابرجاست.
 رئیس کمیسیون اروپا در پاسخ به این سوال که آیا آمریکا هنوز دوست اروپاست یا دیگر نمی‌توان چنین گفت، از دادن پاسخ مستقیم طفره رفت و تنها گفت که روابط میان دو طرف «پیچیده» است.او مستقیما از ترامپ انتقاد نکرد و حتی نامی از او نبرد اما به‌روشنی نشان داد که با مسیری که ترامپ با فرمان‌های پیاپی خود برای آمریکا ترسیم کرده، موافق نیست. نام ترامپ فقط از سوی خبرنگار مطرح شد.خانم فن در لاین همچنین گفت: «در اروپا، بچه‌ها فارغ از درآمد خانواده‌شان، می‌توانند به مدرسه‌های خوب بروند. ما میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای کمتری داریم، امید به زندگی بالاتری داریم و در دانشگاه‌های ما بحث و گفت‌وگوی آزاد مجاز است. این‌ها ارزش‌هایی هستند که باید از آن‌ها دفاع کرد. اروپا فقط یک اتحادیه نیست، خانه‌ی ماست و مردم این را می‌دانند.»
در بخش دیگری از این گفت‌وگو، رئیس کمیسیون اروپا به مذاکرات جاری با کاخ سفید اشاره کرد و گفت در صورت شکست این مذاکرات، اروپا ممکن است کالاهای تولیدی و خدمات دیجیتال آمریکا را هدف اقدامات متقابل قرار دهد. بروکسل امیدوار است که توقف ۹۰ روزه تعرفه‌ها مسیر گفت‌وگوها را برای دستیابی به توافق باز کند.
اما اگر اتحادیه اروپا بخواهد سراغ خدمات پرسود شرکت‌های بزرگ فناوری در سیلیکون‌ولی برود، ممکن است با واکنش تند دولت ترامپ روبرو شود؛ دولت او بارها از مقررات سخت‌گیرانه‌ اروپا برای مهار قدرت غول‌های فناوری انتقاد کرده است.
گفته می‌شود کمیسیون اروپا در مراحل پایانی بررسی‌های خود درباره‌ شرکت‌های متا و اپل بر اساس «قانون بازارهای دیجیتال» است؛ روندی که به دقت زیر نظر گرفته شده و ممکن است به جریمه‌های سنگین منجر شود. مقام‌های اتحادیه اروپا تاکید دارند که این تحقیقات ارتباطی با مذاکرات تجاری ندارد اما هم‌زمانی این دو موضوع، احتمال درگیری جدی میان دو طرف را افزایش داده است.
 فن در لاین گفت: «هر دو طرف مواضع خود را شفاف اعلام کرده‌اند. این اصل هر مذاکره‌ای است. تا زمانی که روی همه چیز توافق نشود، هیچ‌چیز نهایی نیست. چه درباره کالاهای صنعتی و چه خدمات دیجیتال، ما حق داریم همه جنبه‌ها را مطرح کنیم.»
او افزود: «برای شرکت‌های بزرگ فناوری اروپا بازاری بسیار جذاب و پرسود است؛ با ۴۵۰ میلیون نفر جمعیت که نسبت به بسیاری از نقاط جهان سطح رفاه بالاتری دارد. همین باعث شده گردش مالی و سود خدمات دیجیتال در اروپا بسیار بالا باشد و هیچ شرکتی نمی‌خواهد دسترسی به چنین بازاری را از دست بدهد.»
در حالی که اروپا با تعرفه‌ تلافی‌جویانه‌ی ۲۰ درصدی روبرو شده، چین با تعرفه‌ای سنگین به میزان ۱۴۵ درصد مواجه است؛ اقدامی که تنش‌های تجاری با پکن را به اوج رسانده و با واکنش مشابه چین همراه شده است. تعرفه‌ها آن‌قدر بالا رفته‌اند که عملا بازارهای دو طرف به روی یکدیگر بسته شده‌اند. این وضعیت نگرانی‌ها از هجوم صادرات ارزان‌قیمت چین به بازار اروپا را افزایش داده است.
 فن در لاین گفت کمیسیون اروپا با دقت اوضاع را زیر نظر خواهد داشت تا از هجوم احتمالی کالاهای ارزان‌قیمت چینی جلوگیری شود. در عین حال وقتی از او پرسیده شد که آیا اروپا می‌تواند به چین اعتماد کند، احتمال نزدیکی دوباره میان دو طرف را رد نکرد. او گفت: «وقتی دسترسی به بازار آمریکا دشوارتر می‌شود، طبیعی است که به دنبال شرکای تجاری جدید باشیم تا شرکت‌های‌مان راحت‌تر به بازارهای دیگر راه پیدا کنند.» رئیس کمیسیون اروپا که پیش‌تر از سیاست «کاهش وابستگی» در برابر چین حمایت می‌کرد در هفته‌های اخیر موضع ملایم‌تری اتخاذ کرده و از «دیپلماسی معاملاتی» سخن گفته که می‌تواند به همکاری سازنده با کشورهایی که لزوما با ارزش‌های اروپا همسو نیستند، منجر شود.
با این حال، نزدیکی بی‌حد و حصر میان شی جین‌پینگ و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه یکی از موانع بزرگ در مسیر بهبود روابط با چین به شمار می‌رود.
رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا هشدار داد که «جاه‌طلبی‌های امپریالیستی» پوتین می‌تواند او را به جایی برساند که به یکی از اعضای ناتو یا اتحادیه اروپا حمله کند. برخی از نهادهای اطلاعاتی برآورد کرده‌اند که کرملین ممکن است تا سال ۲۰۳۰ برای چنین حمله‌ای آماده باشد.در حالی که ترامپ تمایلی به ادامه کمک‌های مالی و نظامی به اوکراین ندارد، اروپا تلاش دارد جای خالی آمریکا را پر کند. هم‌زمان، متحدان غربی یک «ائتلاف داوطلبانه» تشکیل داده‌اند تا امنیت اوکراین را تضمین و زمینه‌ صلحی پایدار را فراهم کنند.
خانم فن در لاین در پاسخ به این سوال که آیا اروپا به تنهایی می‌تواند از اوکراین حمایت کند، گفت: «اوکراین با شجاعت و با کمک متحدانش از خود دفاع کرده. بسیار مهم است که ما پایداری‌مان را نشان دهیم، چون از ابتدا محاسبه پوتین این بود که حمایت از اوکراین فرو خواهد ریخت. اما اتفاقی که افتاده کاملا برعکس است.»