واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

پاکسازی مغز؛ یک کلید مبارزه با زوال عقل

کلید مبارزه با زوال عقل کشف شد

کلید مبارزه با زوال عقل کشف شد
گروه علمی: دانشمندان دریافته‌اند که با افزایش سن، بدن توانایی خود را در پاکسازی مواد زائد مغز از دست می‌دهد. این وضعیت ممکن است در ایجاد بیماری‌هایی مانند آلزایمر و پارکینسون نقش داشته باشد. حالا محققان روشی برای بهبود این روند یافته‌اند که می‌تواند به تقویت حافظه در سالمندان کمک کند. 
به گزارش ایسنا، با بالا رفتن سن، سیستم پاکسازی مغز دچار اختلال می‌شود و مواد زائد به مرور زمان در بافت مغزی انباشته می‌شوند. این اتفاق باعث التهاب و آسیب به سلول‌های عصبی می‌شود و می‌تواند موجب کاهش توانایی شناختی و زوال عقل شود. دانشمندان مدتی است که در تلاشند تا روش‌هایی برای بهبود عملکرد مغز و جلوگیری از زوال شناختی ناشی از پیری بیابند. یکی از حوزه‌های مورد توجه، بررسی ارتباط میان سیستم ایمنی بدن و عملکرد مغز است که در سال‌های اخیر به یافته‌های مهمی منجر شده است. 
 
یکی از سیستم‌های مهم که در پاکسازی مغز نقش دارد، شبکه‌ای از عروق لنفاوی است که اطراف مغز قرار دارد و به خروج مواد زائد از این اندام کمک می‌کند. این سیستم لنفاوی با افزایش سن کارایی خود را از دست می‌دهد و باعث تجمع مواد اضافی در مغز می‌شود. پژوهشگران معتقدند که بازگرداندن عملکرد این سیستم می‌تواند تأثیر مثبتی بر توانایی شناختی داشته باشد. به همین دلیل، مطالعه این شبکه و یافتن راه‌هایی برای بهبود عملکرد آن، به موضوعی مهم در تحقیقات علوم اعصاب تبدیل شده است.
 
محققان دانشگاه واشنگتن در سن‌لوئیس به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. تیم پژوهشی به سرپرستی دکتر جاناتان کیپنیس و دکتر مارکو کولونا، مطالعه‌ای انجام دادند که نشان می‌دهد تقویت سیستم لنفاوی اطراف مغز می‌تواند عملکرد حافظه را در موش‌های پیر بهبود بخشد. این پژوهش نشان می‌دهد که با تقویت این عروق، مغز بهتر می‌تواند مواد زائد را دفع کند و این امر به بهبود عملکرد شناختی کمک می‌کند. 
برای انجام این مطالعه، محققان موش‌های پیر را تحت آزمایشی قرار دادند که حافظه کوتاه‌مدت آن‌ها را ارزیابی می‌کرد. سپس، تیم پژوهشی با استفاده از یک روش خاص، رشد عروق لنفاوی را تحریک کردند تا کارایی آن در دفع مواد زائد افزایش یابد. نتایج نشان دادند موش‌هایی که این درمان را دریافت کردند، عملکرد بهتری در آزمون‌های حافظه داشتند و به طور خاص، توانستند اشیای جدید را بهتر به خاطر بسپارند. 

بررسی‌های بیشتر حاکی از آن بود که در موش‌هایی که سیستم لنفاوی مغزی آن‌ها ضعیف شده بود، سطح بالایی از یک پروتئین التهابی به نام اینترلوکین ۶ (IL-۶) در مغز مشاهده می‌شود. این ماده موجب ایجاد اختلال در ارتباطات بین سلول‌های عصبی شده و عملکرد شناختی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما تحریک عروق لنفاوی باعث کاهش سطح این پروتئین و بازگشت تعادل در ارتباطات عصبی شد، که به بهبود عملکرد مغز کمک کرد. 

این یافته‌ها اهمیت زیادی دارند، زیرا نشان می‌دهند که تقویت سیستم لنفاوی مغز می‌تواند راهی جدید برای جلوگیری از کاهش شناختی در اثر پیری باشد. برخلاف روش‌های درمانی متداول که عبور از سد خونی-مغزی را دشوار می‌بینند، این روش مستقیماً بر عروق خارج از مغز تأثیر می‌گذارد و می‌تواند رویکردی نویدبخش برای درمان اختلالات شناختی باشد. بدون تردید، یافته‌های این تحقیق که در نشریه معتبر و بین‌المللی Cell منتشر شده‌اند، می‌توانند مسیر جدیدی برای تحقیقات آینده در زمینه بهبود عملکرد شناختی سالمندان باز کنند.

علائم قبل از حمله قلبی

علائم قبل از حمله قلبی
تبیان نوشت: یکی از علائم سکته قلبی تعریق زیاد بدن است. درحالی‌که فرد تا لحظاتی قبل در حالت نرمال بوده و اصلاً احساس گرما نمی‌کرد، حالا دچار تعریق زیاد و ناگهانی شده است. پوست او همراه با تعریق زیاد بسیار سرد می‌شود.

آیا می‌دانستید فرآیند پیر شدن از پاها شروع می‌شود؟￸

آیا می‌دانستید فرآیند پیر شدن از کدام قسمت بدن شروع می‌شود؟￸
یک متخصص طب ایرانی، با اشاره به اینکه پیری از پا شروع می‌شود گفت: بی‌تحرکی به مدت دو هفته معادل ۱۰ سال پیری است.

حسین رضایی زاده در برنامه صبحگاهی شبکه پنج سیما گفت: مقاله‌ای با عنوان «تا می‌توانید پاهایتان را قوی نگه دارید تا پیر نشوید» در ژورنال آمریکایی (prevention) چاپ شده است. بر اساس تحقیقات اخیر پیری بر خلاف باور عمومی از موی سفید، ریزش مو و چروکی پوست شروع نمی‌شود. پیری از پا شروع می‌شود. هر کس زودتر پاهایش ضعیف شود، زودتر پیر می‌شود.

وی اظهار داشت: بی‌تحرکی پا به مدت دو هفته معادل ۱۰ سال پیری پا است. با فیزیوتراپی و توان‌بخشی قدرت به پا بر می‌گردد اما آنچه از دست می‌دهیم، بیشتر از انرژی است که با فیزیوتراپی و توان‌بخشی به دست می‌آید. تقریباً ۵۰ درصد استخوان‌های بدن، عضلات بدن، سلسله اعصاب، عروق و گردش خون در پاها است.

خیلی از افراد می‌گویند که ما مشکلی نداریم اما پاهایمان یخ می‌زند؛ یعنی گردش خون به خوبی انجام نمی‌شود. در صورتی که گردش خون در پا سریع‌تر باشد، قلب سالم‌تری خواهد داشت. حتی بعد از ۶۰ سالگی هم حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه باید پیاده‌روی داشته باشیم. یک ورزش متعادل به گردش خون کمک می‌کند. به عبارت خودمانی شخص از پا نمی‌افتد. در خیلی افراد شاهد پیری در پا هستیم و چهره جوانی دارند.

رضایی زاده افزود: برای تضمین سلامتی و عمر ۱۲۰ ساله و سلامتی بعد از ۶۰ سالگی باید از الان به فکر سلامتی پاها باشیم. ابن سینا در طب ایرانی از شاهراه تندرستی صحبت می‌کند که شاه کلیدهای حفظ سلامتی و تندرستی را مطرح می‌کند.

 ابن‌سینا به منطق شهره است و در بیان اسباب حفظ سلامتی در کتاب قانون به ترتیب به آب‌وهوا، خوردن و آشامیدن، حرکت و سکون، خواب بیداری، پاک‌سازی بدن و حالت روحی روانی اشاره می‌کند. در بحث تدابیر ابن سینا مطرح می‌کند که واجب است بحث را با ورزش شروع کنیم. ترتیب بحث قبلی را بر هم می‌زند و ورزش را حائز اهمیت می‌داند. ابن سینا تدابیر غذا و خواب را در مراحل بعد بیان می‌کند.

این متخصص طب ایرانی تأکید کرد: در صورتی که ما بهترین غذاها را مصرف کنیم، باز مواد زائدی را تولید می‌کنیم که با ورزش هضم و دفع می‌شود. سوخت‌وساز مواد اضافه به واسطه حرکات ورزشی انجام خواهد شد. خیلی از بیماری‌ها مثل دیابت، فشارخون، کبد چرب و اضافه‌وزن طول عمر و کیفیت زندگی ما را کاهش می‌دهند.

بر اساس شواهد علمی اضافه‌وزن زمینه‌ساز بیماری سرطان است و بر خلاف باور مردم سیگار به اندازه اضافه‌وزن در ابتلاء به سرطان تأثیر ندارد. اضافه‌وزن زمینه‌ساز خیلی از بیماری‌ها است. ورزش سوخت‌وساز بدن را به سمتی می‌برد که مواد اضافی از بدن دفع شوند. ورزش انرژی در بدن تولید می‌کند که نزدیک به انرژی ذاتی بدن ما است. ورزش جز اصولی است که بر حافظ صحت واجب است. برای حفظ سلامت لازم که ورزش جز اولویتمان باشد.

رضایی زاده خاطرنشان کرد: در مورد سالمندان تعادل داشتن مهم است. افرادی که ضعف دارند، نباید به دنبال ورزش با انرژی بالا بروند. گردش انرژی در بدن لازم هست. نباید افراد با ورزش آستانه خستگی را تجربه کنند. خیلی از افراد بعد از ورزش کاملاً خسته هستند.

باید جوری ورزش کنیم که برای ادامه فعالیت‌ها انرژی داشته باشیم. به سالمندان، خانم‌ها و بیماران زمینه‌ای توصیه می‌کنم که ورزش منقطع و کوتاه را انجام دهند. در خصوص کودکان، جوانان و گرم‌مزاج‌ها ورزش اگر منجر به خشکی پوست و پرخاشگری نشود، باید با تمام انرژی انجام شود.

وی افزود: خیلی از کودکان بیش‌فعال تنها پرانرژی هستند و فضای لازم برای مصرف انرژی را ندارند. در قدیم ما کوچه و حیاطی داشتیم که از صبح فعال بودیم. در نهایت هم خسته و کوفته به خانه بر می‌گشتیم. در خانه‌های ۵۰ تا ۷۰ متری کودکان فضای تخلیه انرژی ندارند. در نتیجه به بیش‌فعالی و بی قراری متهم می‌شوند. واکنش‌های رفتاری از خود نشان می‌دهند که در درس و تحصیلشان تأثیر می‌گذارد. با سرکوب این انرژی در بزرگ‌سالی نیز توان تخلیه انرژی را از دست می‌دهند.

منبع: حرف مرد

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار وابستگی بالا می‌شوند

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار چیز عجیبی می‌شوند!
این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

پژوهشی تازه به وسیله گروهی از محققان OpenAI و آزمایشگاه رسانه‌ای MIT نشان داده که برخی از کاربران پرمصرف ChatGPT ممکن است در حال لغزیدن به سوی نوعی اعتیاد باشند.

به گزارش یک پزشک، این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

برخلاف آنچه شاید به‌نظر برسد، این وابستگی‌ها صرفاً در میان افراد آسیب‌پذیر یا تنها دیده نشده‌اند. بسیاری از این کاربران، همان‌هایی هستند که به‌شکل حرفه‌ای، روزانه از ChatGPT برای کار، تحقیق، مشاوره یا تولید محتوا استفاده می‌کنند. آنچه این پژوهش را خاص و نگران‌کننده می‌کند، همین مسئله است: وابستگی در حال رشد نه‌فقط میان کاربران شخصی، بلکه میان کاربران کارکشته و هدف‌مند هم دیده می‌شود. یعنی صرف داشتن هدف واضح، یا مهارت در استفاده از ابزار، به‌تنهایی از وابستگی جلوگیری نمی‌کند. وقتی گفت‌وگو با چت‌بات بخشی از روتین زندگی شود، گذر از مرز کنترل، خیلی آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتد.

وقتی چت‌بات تبدیل به «دوست» می‌شود؛ شکل‌گیری رابطه‌ای یک‌طرفه با هوش مصنوعی

بخش دیگری از این تحقیق نشان می‌دهد که افرادی که ساعات زیادی را برای گفت‌وگو با چت‌بات می‌گذرانند، کم‌کم نگاه‌شان به آن تغییر می‌کند. چت‌بات دیگر فقط یک ابزار پاسخ‌گو نیست؛ به‌نوعی به «دوست» مجازی و همدم همیشگی آن‌ها تبدیل می‌شود. این رابطه، که در روان‌شناسی به آن رابطه‌ٔ پاراسوشیال (Parasocial Relationship) می‌گویند، یعنی احساس نزدیکی و صمیمیت با کسی (یا چیزی) که در واقعیت هیچ آگاهی یا احساسی نسبت به طرف مقابل ندارد.

چنین رابطه‌ای معمولاً میان افراد و چهره‌های مشهور دیده می‌شود، اما حالا ظاهراً چت‌بات‌ها نیز دارند وارد این قلمرو می‌شوند. در نبود ارتباطات انسانی مؤثر یا تجربه‌ٔ تنهایی و انزوا، ذهن انسان ناخودآگاه به دنبال جایگزینی می‌گردد؛ و اگر آن جایگزین همیشه در دسترس، بی‌خستگی، و پاسخ‌گو باشد، خطر وابستگی واقعی‌تر می‌شود. پژوهشگران هشدار داده‌اند که در چنین شرایطی، هرگونه تغییر کوچک در رفتار چت‌بات – مثل تأخیر در پاسخ یا تغییر لحن – می‌تواند باعث اضطراب و استرس کاربران شود.

گفت‌وگو با متن یا صدا؟ تفاوتی مهم در میزان دلبستگی روانی

یکی از یافته‌های جالب تحقیق این بود که افرادی که با ChatGPT به‌شکل نوشتاری گفت‌وگو می‌کردند، بیشتر از کسانی که از حالت صوتی (Voice Mode) استفاده کرده بودند، زبان عاطفی و احساسی به‌کار می‌بردند. به‌عبارتی، تایپ کردن و نوشتن، فضا و وقت بیشتری برای احساس و درگیر شدن ذهنی فراهم می‌کند تا صرفاً شنیدن صدا یا مکالمه صوتی.

پژوهشگران همچنین متوجه شدند که استفاده‌ٔ کوتاه‌مدت از حالت صوتی، معمولاً با احساس روانی بهتری همراه است. شاید به این دلیل که گفت‌وگوی صوتی بیشتر به‌عنوان ابزاری گذرا تلقی می‌شود، درحالی‌که تایپ کردن می‌تواند نوعی «نوشتن ذهن» باشد؛ فرآیندی که باعث درگیری بیشتر احساسی می‌شود. این تفاوت در نحوهٔ استفاده، به‌ویژه وقتی به‌صورت مستمر تکرار شود، می‌تواند روی نوع رابطه‌ٔ کاربر با چت‌بات اثر بگذارد و حتی زمینه‌ساز وابستگی عمیق‌تر شود.

استفاده‌های حرفه‌ای، وابستگی‌های پنهان‌تر

یکی از نتایج متناقض اما مهم این پژوهش آن است که افرادی که از ChatGPT برای اهداف شخصی – مثل صحبت درباره‌ٔ احساسات، خاطرات، یا مسائل فردی – استفاده می‌کنند، در مجموع وابستگی کمتری به آن دارند. درحالی‌که افرادی که از آن برای مسائل به ظاهر غیرشخصی مثل مشورت کاری، تولید محتوا، یا ایده‌پردازی بهره می‌برند، بیشتر دچار وابستگی روانی می‌شوند.

این یافته ممکن است عجیب به‌نظر برسد، اما توضیحی روان‌شناختی دارد: وقتی شما دربارهٔ مسائل شخصی صحبت می‌کنید، مرزهای رابطه را واضح‌تر در ذهن‌تان نگه می‌دارید. اما وقتی ChatGPT به «همکار خستگی‌ناپذیر»، «ایده‌پرداز بی‌نقص» یا «حل‌کنندهٔ فوری مسئله‌ها» تبدیل شود، مرزها آرام‌آرام محو می‌شوند. ذهن ما به‌سرعت شروع به اعتماد، اتکا، و حتی دلبستگی به چنین موجودی می‌کند. این‌جاست که ابزار از کارکرد منطقی‌اش خارج شده و به بخش ثابتی از ساختار عاطفی و ذهنی فرد تبدیل می‌شود.

بیشتر از هر چیز، زمان عامل اصلی وابستگی‌ست

نکته‌ٔ اصلی و شاید خطرناک‌ترین قسمت این پژوهش این است که تفاوتی نمی‌کند شما با چه هدفی از ChatGPT استفاده می‌کنید، یا چه نوع گفت‌وگویی با آن دارید؛ آنچه بیش از همه در بروز وابستگی نقش دارد، مدت‌زمان استفاده است. هرچه زمان بیشتری را با چت‌بات بگذرانید، احتمال ایجاد رابطه‌ٔ احساسی، وابستگی یا حتی اعتیاد رفتاری بیشتر می‌شود.

این نکته ما را به پرسشی جدی می‌رساند: آیا آمادگی داریم با فناوری‌ای روبه‌رو شویم که هم هوشمند است، هم همیشه در دسترس و هم می‌تواند در سکوت، جای رابطه‌ٔ انسانی را پر کند؟
پاسخ شاید هنوز معلوم نباشد، اما پژوهشگران تأکید کرده‌اند که در کنار توسعه‌ٔ چت‌بات‌ها، باید زیرساخت‌هایی هم برای آگاهی‌رسانی، تنظیم‌گری رفتاری، و نظارت تخصصی شکل بگیرد.

هوش مصنوعی، با تمام جذابیت‌ها و امکاناتش، اگر بدون همراهی عقل و آگاهی انسانی استفاده شود، می‌تواند به‌جای ابزار نجات، به دام ذهنی تبدیل شود؛ دامی نرم، صمیمی، و در ظاهر بی‌خطر.

منبع: futurism

آیا بدن انسان واقعا برای تمرینات سنگین طراحی شده؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام

آیا بدن انسان واقعا برای تمرینات سنگین طراحی شده؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام
بازنگری در افسانه تناسب اندام «افراطی» نه‌تنها ضروری است بلکه می‌تواند مانع از آسیب‌های فیزیکی و روحی شود. بدن انسان ممکن است برای تحرک طراحی شده باشد، اما نه الزماً برای وزنه‌زدن‌های «سنگین» یا دویدن‌های طولانی. در این مقاله خواهیم دید که چطور برخی از باورهای عمومی در مورد ورزش، بر پایه فرضیات نادرست شکل گرفته‌اند. با بررسی این فکت‌ها شاید متوجه شویم که راه سلامت از مسیرهای ساده‌تری می‌گذرد.

وقتی صحبت از تناسب اندام و ورزش سنگین می‌شود، بسیاری تصور می‌کنند که بدن انسان به‌طور طبیعی برای تمرین‌های سخت و طاقت‌فرسا ساخته شده . اما آیا واقعاً این‌گونه است؟ پژوهش‌های تازه در حوزه فیزیولوژی و انسان‌شناسی نشان می‌دهند که شاید باید نگاه‌مان را نسبت به ورزش سنگین و مفهوم تناسب اندام تغییر دهیم.

به گزارش یک پزشک، بدن ما حاصل میلیون‌ها سال تکامل در شرایطی کاملاً متفاوت با باشگاه‌های ورزشی امروزی است. در گذشته، هدف بقا بود، نه عضله‌سازی یا چربی‌سوزی. امروزه، افسانه‌ی تناسب اندام هنوز در تبلیغات و توصیه‌های سلامتی تکرار می‌شود. اما آیا بدن ما با این تصور هم‌خوانی دارد؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام ما را به سمت پاسخ‌های تازه می‌برد.

در دنیایی که پر از برنامه‌های ورزشی سنگین و اهداف فشرده بدنسازی است، کمتر کسی به به این موضوع فکر می‌کند. بسیاری از مردم تصور می‌کنند که تمرین‌های شدید تنها راه رسیدن به سلامت پایدار است. اما واقعیت این است که بدن انسان ممکن است با چنین الگوهایی هم‌خوانی نداشته باشد. تغییرات سبک زندگی، تغذیه و خواب نقش بیشتری از تمرینات سنگین در حفظ سلامت ایفا می‌کنند.

بازنگری در افسانه تناسب اندام «افراطی» نه‌تنها ضروری است بلکه می‌تواند مانع از آسیب‌های فیزیکی و روحی شود. بدن انسان ممکن است برای تحرک طراحی شده باشد، اما نه الزماً برای وزنه‌زدن‌های «سنگین» یا دویدن‌های طولانی. در این مقاله خواهیم دید که چطور برخی از باورهای عمومی در مورد ورزش، بر پایه فرضیات نادرست شکل گرفته‌اند. با بررسی این فکت‌ها شاید متوجه شویم که راه سلامت از مسیرهای ساده‌تری می‌گذرد.

۱- بدن انسان بیشتر برای حرکت مداوم طراحی شده تا ورزش‌های شدید

تحقیقات نشان داده‌اند که اجداد ما بیشتر درگیر پیاده‌روی‌های طولانی، جمع‌آوری غذا و تحرک‌های کم‌شدت اما دائمی بودند. بدن انسان از نظر فیزیولوژیکی برای فعالیت‌های طولانی‌مدت با شدت کم یا متوسط طراحی شده است.

در واقع، فعالیت‌های با شدت بالا مثل تمرینات HIIT (High-Intensity Interval Training) نیازمند ریکاوری زیادی هستند. سبک زندگی اجداد شکارگر-گردآورنده (Hunter-Gatherers) شباهت زیادی به تمرین‌های پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری ملایم امروزی داشت. ماهیچه‌های ما بیشتر به استقامت پاسخ می‌دهند تا قدرت انفجاری مکرر. در این مدل زندگی، فعالیت بدنی به شکلی طبیعی در زندگی روزمره جریان داشت.

بدن انسان برای حرکات مداوم مثل بالا رفتن از تپه‌ها، حمل چوب یا آب، و پیاده‌روی در دشت‌ها بسیار آماده‌تر است. حتی امروزه، افرادی که روزانه تحرک ساده دارند، از نظر سلامت قلبی وضع بهتری نسبت به بدنسازان  حرفه‌ای دارند. تمرین‌های سبک اما مداوم باعث کاهش التهاب (Inflammation) و بهبود عملکرد سیستم ایمنی می‌شود. بنابراین افسانه‌ی تناسب اندام که بر تمرینات سنگین تاکید دارد، با طراحی طبیعی بدن ما مطابقت ندارد.

۲- ورزش سنگین ممکن است سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند

در حالی‌که ورزش متوسط سیستم ایمنی را تقویت می‌کند، تمرینات بسیار سنگین ممکن است اثر معکوس داشته باشند. مطالعات علمی متعددی نشان داده‌اند که ورزش با شدت بالا می‌تواند موقتاً عملکرد سیستم ایمنی را کاهش دهد. در این حالت، بدن پس از تمرین شدید دچار یک «پنجره‌ی آسیب‌پذیری» (Open Window) می‌شود. در این بازه، بدن به‌طور موقت در برابر ویروس‌ها و باکتری‌ها حساس‌تر است.

 ورزشکاران حرفه‌ای که به طور مکرر تمرینات شدید دارند، بیشتر در معرض بیماری‌های تنفسی قرار می‌گیرند. این نشان می‌دهد که «بیش‌تمرینی» (Overtraining) نه تنها سودی ندارد، بلکه می‌تواند خطرناک هم باشد. سیستم ایمنی به انرژی و تعادل نیاز دارد و وقتی تمرینات سنگین انرژی زیادی مصرف کنند، این تعادل به هم می‌ریزد. بنابراین، افسانه‌ی تناسب اندام که بر ورزش‌های سنگین تاکید دارد، شاید با واقعیت زیستی ما تطابق نداشته باشد. یک رویکرد هوشمندانه‌تر، ترکیب ورزش‌های سبک و متوسط با تغذیه مناسب و استراحت کافی است.

۳- بدن ما بیشتر به انعطاف‌پذیری نیاز دارد تا حجم عضلانی

هدف اولیه بدن انسان در طول تاریخ بقا، چابکی و سازگاری با محیط بوده است، نه افزایش حجم عضلات. حتی در انسان‌های اولیه، عضلات به‌گونه‌ای شکل گرفته بودند که امکان حرکت سریع، بالا رفتن، پریدن و جابه‌جایی در محیط‌های مختلف را فراهم کنند. تمرکز بیش از حد بر حجم عضلانی (Muscle Mass) در باشگاه‌ها بیشتر نتیجه فشارهای فرهنگی و رسانه‌ای است.

در حالی‌که بسیاری از مزایای حرکتی مثل تعادل، سرعت واکنش و انعطاف‌پذیری با تمرین‌های ساده‌تری به‌دست می‌آیند. بدن انسان برای تطبیق سریع با موقعیت‌های غیرمنتظره طراحی شده است. انعطاف‌پذیری و تعادل می‌توانند نقش مهم‌تری از عضله‌سازی در جلوگیری از آسیب ایفا کنند. همچنین افزایش انعطاف‌پذیری به بهبود عملکرد مفاصل و کاهش استرس کمک می‌کند. بنابراین، بازنگری در افسانه تناسب اندام به ما یادآوری می‌کند که عضله بیشتر همیشه نشانه سلامت بهتر نیست.

۴- تمرین زیاد همیشه به معنای سلامتی نیست

بسیاری تصور می‌کنند هرچه بیشتر تمرین کنند، نتیجه بهتری خواهند گرفت. اما بدن انسان دارای محدودیت‌هایی است که نادیده گرفتن آن‌ها ممکن است آسیب‌زا باشد. مفهوم «مقدار کافی تمرین» (Optimal Training) برای هر فرد متفاوت است. تمرین بیش از حد می‌تواند باعث خستگی مزمن، کاهش میل جنسی، اختلال در خواب و حتی افسردگی شود.

این علائم که به عنوان سندروم تمرین بیش‌ازحد (Overtraining Syndrome) شناخته می‌شوند، در بین ورزشکاران و حتی آماتورها رایج است. سیستم عصبی، هورمونی و عضلانی بدن نیاز به زمان برای ریکاوری دارد. افسانه‌ی تناسب اندام اغلب این ریکاوری را نادیده می‌گیرد. بدن ما بیشتر از فشار نیاز به تعادل دارد. تحقیقات نشان داده‌اند که تمرین با تنوع و برنامه‌ریزی بهتر از تمرین‌های شدید و یکنواخت نتیجه می‌دهد. بنابراین سلامت به معنی تعادل بین تلاش و استراحت است، نه فقط تلاش بی‌وقفه.

۵- مدل‌های امروزی تناسب اندام بر پایه نیازهای بازار ساخته شده‌اند، نه نیازهای بدن انسان

صنعت تناسب اندام (Fitness Industry) یک بازار میلیاردی است که الگوهای خاصی از بدن و تمرین را ترویج می‌دهد. این الگوها گاه بسیار دور از واقعیت‌های فیزیولوژیکی بدن انسان هستند. تبلیغات گسترده در شبکه‌های اجتماعی باعث شده که مردم احساس کنند باید همیشه در حال پیشرفت بدنی باشند. اما این مدل‌ها اغلب با واقعیت‌های زیستی و سلامت عمومی تطابق ندارند.

بدن انسان برای داشتن یک عملکرد سالم نیاز به فشار شدید ندارد. تمرین‌های ملایم مثل یوگا، پیاده‌روی و کشش هم می‌توانند اثرات بسیار مثبتی بر سلامت جسمی و روحی داشته باشند. باور به اینکه تنها راه سلامتی از مسیر تمرینات حاصل می‌شود، افسانه‌ای مدرن است. بازنگری در افسانه‌ی تناسب اندام یعنی بازگشت به بدن واقعی، نه ایده‌آل‌های غیرواقعی تبلیغ‌شده. با شناخت این فکت می‌توانیم بین سلامت و بازاریابی، مرز مشخص‌تری بکشیم.

۶- ذهن ما ورزش افراطی را به‌عنوان «تهدید» تعبیر می‌کند، نه لذت

مغز انسان ذاتاً برای صرفه‌جویی در انرژی طراحی شده است. وقتی فعالیتی شدید و خارج از نیاز بقا انجام می‌دهیم، مغز آن را به‌عنوان یک تهدید انرژی‌بر تعبیر می‌کند. این واکنش به دوران باستان برمی‌گردد، زمانی که هر حرکت اضافه ممکن بود خطر مرگ یا گرسنگی را بالا ببرد. به همین دلیل خیلی‌ها حتی با وجود انگیزه‌های بیرونی، از ورزش شدید لذت نمی‌برند.

سیستم لیمبیک (Limbic System) مسئول این واکنش احساسی منفی است. ذهن به‌طور طبیعی به فعالیت‌های کم‌هزینه و پاداش‌محور گرایش دارد، مثل غذا خوردن یا استراحت. تناسب اندام مدرن این واکنش طبیعی را نادیده می‌گیرد و ما را وادار به مقاومت در برابر ساختار بیولوژیکی ذهنمان می‌کند. این یکی از دلایلی است که انگیزه برای ورزش شدید اغلب کوتاه‌مدت است. شناخت این واکنش ذهنی می‌تواند به ایجاد برنامه‌های متعادل‌تر و انسانی‌تر کمک کند.

۷- قلب انسان بیشتر برای حرکت یکنواخت طراحی شده تا ضربان‌های ناگهانی

قلب انسان مانند یک موتور آرام و پایدار کار می‌کند، نه یک موتور مسابقه‌ای. افزایش ناگهانی ضربان قلب در ورزش‌های سنگین ممکن است در کوتاه‌مدت مشکلی ایجاد نکند، اما در بلندمدت به سیستم قلبی‌عروقی آسیب می‌زند. قلب برای فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری ملایم یا بالا رفتن از پله‌ها تنظیم شده است.

ورزش‌هایی با ریتم یکنواخت باعث بهبود عملکرد قلب بدون فشار ناگهانی می‌شوند. ضربان‌ بالا و نوسانی، که در ورزش‌های HIIT و کراس‌فیت (CrossFit) رایج است، ممکن است باعث افزایش خطر آریتمی (Arrhythmia) شود. مطالعات جدید نشان می‌دهند که دوندگان ماراتن، با وجود تمرین زیاد، دچار اختلالات قلبی شده‌اند. قلب انسان با ریتم منظم بهتر کار می‌کند، نه با تغییرات شدید و ناگهانی. این موضوع تناقض جالبی با تبلیغات ورزشی دارد که ورزش سنگین را راه سلامت قلب معرفی می‌کنند. در بازنگری افسانه تناسب اندام، این نکته باید جدی گرفته شود.

۸- ورزش شدید می‌تواند تعادل هورمونی بدن را به‌هم بزند

ورزش بیش از حد ممکن است باعث کاهش سطح هورمون تستوسترون (Testosterone) در مردان و استروژن (Estrogen) در زنان شود. همچنین هورمون کورتیزول (Cortisol) که مربوط به استرس است، در بدن ورزشکاران پر فشار به‌طور مزمن افزایش می‌یابد. این عدم تعادل هورمونی می‌تواند منجر به خستگی، نوسانات خلقی و اختلال در متابولیسم (Metabolism) شود.

 زنان ورزشکار حرفه‌ای گاهی دچار آمنوره (Amenorrhea) یا قطع قاعدگی می‌شوند که نشانه اختلال جدی در سیستم هورمونی است. این وضعیت ممکن است حتی بر سلامت استخوان‌ها نیز تأثیر منفی بگذارد. در مردان، کاهش تستوسترون باعث افت انرژی و کاهش میل جنسی می‌شود.

 تناسب اندام اگر به‌طور غیرعلمی و افراطی دنبال شود، بیشتر از آن‌که مفید باشد، مضر خواهد بود. بازگرداندن تعادل هورمونی نیازمند کاهش فشار فیزیکی و افزایش کیفیت استراحت است. این فکت نشان می‌دهد بدن انسان به‌دنبال تعادل درونی است، نه فشار بیرونی بیش از اندازه.

۹- بدن انسان برای فعالیت در طبیعت طراحی شده، نه محیط‌های مصنوعی باشگاه

تحرک در فضای باز، مخصوصاً در طبیعت، اثرات مثبت بیشتری نسبت به تمرین در باشگاه دارد. نور خورشید، هوای تازه و تنوع طبیعی باعث تحریک مثبت روانی و فیزیولوژیکی می‌شود. بدن ما میلیون‌ها سال در محیط طبیعی رشد کرده، نه در فضاهای بسته و پر از نور مصنوعی. تمرین در باشگاه‌ها اغلب با فشار رقابت، آینه‌های فراوان و استانداردهای غیرواقعی همراه است. این فضا می‌تواند منجر به استرس روانی و مقایسه دائمی شود.

 حتی حس حرکت روی سطوح صاف و یکنواخت با محیط ناهموار طبیعت قابل مقایسه نیست. محیط طبیعی چالش‌های متنوع‌تری به بدن ارائه می‌دهد که هماهنگ‌تر با طراحی بدن است. افسانه تناسب اندام به‌جای بازگشت به طبیعت، بر فضاهای کنترل‌شده تأکید دارد. اما حقیقت این است که پیاده‌روی در پارک شاید بیش از تمرین روی تردمیل مفید باشد.

۱۰- اکثر آدم‌ها نیاز به تناسب اندام سطح بالا ندارند تا سالم باشند

مدل‌هایی که در رسانه‌ها و باشگاه‌ها به‌عنوان استاندارد معرفی می‌شوند، اغلب برای افراد عادی، غیرواقعی و غیرضروری‌اند. بیشتر فواید سلامتی با ۳۰ دقیقه تحرک ملایم در روز قابل دستیابی است. فشار برای رسیدن به بدن «ایده‌آل» باعث اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی می‌شود. واقعیت این است که نیاز ما به سلامت است، نه عضله‌سازی یا چربی‌سوزی افراطی.

 افراد عادی برای داشتن انرژی، خواب خوب و طول عمر نیاز به حرکات ساده دارند، نه برنامه‌های ورزشی پیچیده. بسیاری از شاخص‌های سلامت مانند فشار خون، کلسترول و سطح قند با سبک زندگی ساده‌تر قابل کنترل هستند. تناسب اندام واقعی، یعنی داشتن بدنی که بدون درد و مشکل کار کند، نه بدنی که فقط از نظر ظاهری «جذاب» باشد. این افسانه که همه باید مثل مدل‌ها یا ورزشکاران باشند، نه‌تنها نادرست بلکه آسیب‌زننده است. بازنگری در افسانه‌ی تناسب اندام یعنی پذیرش بدن واقعی، نه دنبال کردن ایده‌آل‌های خیالی.