واحد: کمال گرایی یا (Perfectionism) در معنای لغوی عام خود به مفهوم میل به کامل بودن و شدن است. انسانهای کمالگرا به دنبال کمال هستند و خصوصیاتی دارند که در زیر به پاره ای از آنها اشاره می شود. حد متعادل این خصوصیات نیکوست و موجب کمال، ولی وقتی به افراط مبتلا شود باعث نتایج ناگوار و رنج و سختی بی مورد، بی دلیل و نالازم، برای خود و دیگران می شود. خصوصیاتی مانند اینکه؛
- همواره برایشان درست و غلط مهم است، یعنی همیشه میخواهند کارهای شان درست و خوب باشد.
- همیشه فکر میکنند، باید کاری انجام دهند که بهتر شوند.
- این آدمها در تمام طول زندگی شان به دنبال انجام کارهایی هستند که مفید باشد.
- یک آدم کمال گرا انتظارات و توقعات بالایی از خودش، دیگران و دنیای پیرامون دارد.
- مرتب میزان پیشرفت شان را ارزیابی میکنند.
- برای این آدمها قوانین و چهارچوبها (تعیین شده توسط خود یا دیگرانی که مورد قبولشان هستند) خیلی مهم است.
- نظم و هماهنگی و همیشه مرتب و با برنامه بودن برایشان خیلی مهم است.
نوشته خانم میترا حق طلب + اصلاحات جزئی از واحد به رنگ آبی
البته همه نظر ها در طول سال ها معتدل تر می شود. روان شناس ها هم دیدند ، کمال گرایی هم خوب و بد دارد. در نیمه دوم قرن بیستم، روان شناسی به نام «هاماچک»، کمال گرایی را به بهنجار و نابهنجار تقسیم کرد.
کسانی که کمال گرای بهنجار یا سازگارانه هستند، معیار های بالایی را برای خود در نظر می گیرند اما به جای اینکه رسیدن یا نرسیدن به آن معیار ها برایشان مهم باشد، نفس تلاش کردن برای رسیدن به هدف برایشان اهمیت دارد. کمال گرایان مثبت از کار و تلاش زیاد لذت می برند و وقتی که در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند، سعی می کنند آن را به بهترین نحوی که می توانند انجام دهند.
کمال گرایی بهنجار نه تنها موجب مشکلی نمی شود بلکه باعث می شود که فرد استعداد های خود را شکوفا کند و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد.
(همانطور که گفته شد بعضی خصوصیات کمال گرایی در حد تعادلش مفید است و هرگاه به افراط برسد اثرات منفی بیشتر خواهد شد. این موارد با عبارت "افراط در اینکه:" در پایین مشخص شده است و حد متعادل آنها را می توان جزو خصوصیات کمالگرایی خوب دانست:)
همیشه در تصمیمگیری مشکل دارند چون از اشتباه کردن میترسند. تصمیمگیری قطعی برای شان سخت است مثلاً وقتی میخواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازههای مختلف را میبینند با دیگران مشورت میکنند بالاخره نمیتوانند به راحتی تصمیم بگیرند.
از این که مورد انتقاد قرار بگیرند میترسند، وقتی انتقادی را میشنوند ناراحت میشوند.
همانطور که از اسمش مشخص است، افراد این تیپ همیشه دنبال بهترینها هستند در حقیقت آدمهای آرمان گرایی هستند که خیلی برای شان مهم است خوب باشند.
این افراد میخواهند همیشه در زندگی نقش پسر خوب یا دختر خوب را بازی کنند.
دیگران نیز از اینگونه افراد انتظار دارند که همیشه آدم خوبه باشند، مثلاً والدین همیشه او را به عنوان پسر خوب یا دختر خوب میشناسند.
افراط در اینکه: همواره برایشان درست و غلط مهم است، یعنی همیشه میخواهند کارهای شان درستترین و بهترین باشد، بطوریکه اگر زمانی بفهمند کار نادرست یا اشتباهی کردهاند، کاملاً به هم میریزند.
همیشه یک ترس درونی از اشتباه کردن در آنها وجود دارد.
این افراد سرزنشهای درونی فراوانی دارند به همین دلیل همیشه در درون شان احساس گناه و سرزنش میکنند.
افراط در اینکه: همیشه فکر میکنند، باید کاری انجام دهند که بهتر شوند.
افراط در اینکه: این آدمها در تمام طول زندگی شان به دنبال انجام کارهایی هستند که مفید باشد.
این آدمها معمولاً از لحظات شان لذت نمیبرند و نمیتوانند در همان لحظه باشند یعنی همیشه در آینده به دنبال نتیجه هستند.
تنها وقتی به نتیجه برسند احساس خوبی خواهند داشت که البته این احساس خوب موقت است چون وقتی نتیجهای به دست میآید دیگر تمام است و تلاش برای نتیجه دیگری آغاز میشود.
افراط در اینکه: مدام در حال ارزیابی خودشان هستند و مدام در ذهن شان در حال پرسیدن سوالهایی مانند من به اندازه کافی خوب هستم؟ یا من به اندازه کافی کار میکنم؟ یا... هستند، یعنی همیشه در درون شان دادگاهی برپاست.
بسیاری از اوقات ناراضی و سرخورده و ناراحت هستند چون یک آدم کمال گرا انتظارات و توقعات زیادی از خودش، دیگران و دنیای پیرامون دارد.
افراط در اینکه: مرتب میزان پیشرفت شان را ارزیابی میکنند.
همیشه نگاه شان این است که یا همه یا هیچ. یعنی فکر میکنند، تنها یک راه درست وجود دارد.
افراط در اینکه: برای این آدمها قوانین و چهارچوبها خیلی مهم است.
آنقدر به دنبال بی نقصها و کاملها هستند که چندان از زندگی لذت نمیبرند.
ذهن خیلی شلوغی دارند.
افراط در اینکه: نظم و هماهنگی و همیشه مرتب و با برنامه بودن برای شان خیلی مهم است.
قضاوت گرایی بیش از حد دارند.
دلیل و برهان زیادی میآورند و سعی زیادی برای اثبات خود دارند، بدین معنا که کارهایی انجام میدهند درست و دیدگاههای درستی دارند.
عصبانیتهای بسیار زیاد و خشمهای ناگهانی دارند.
بسیار افراد تحمل ناپذیری هستند.
یکی از بزرگترین چالشهایی که انسانها با آن روبرو هستند کمال گراییست. مسئلهای که نه تنها مانع دستیابی به خواستهها میگردد، بلکه ممکن است موجب پسرفت شما در زندگی شود، و در نهایت آنقدر شما را در خود غرق میکند که حرکت رو به جلو برایتان سخت و سختتر میگردد.
بنابراین در این پست میخواهیم ۶ نکته در اختیار شما قرار دهیم که در مورد عادات ذهنی مخرب و ویرانگر به ما کمک میکند.
۱- به دنبال «خوب به اندازه کافی» باشید.
از
کمالگرایی بعنوان بهانهی کم کاری خود استفاده نکنید. درعوض، کارها را به
گونه ای انجام دهید که فکر میکنید به اندازهی کافی خوب هستند و زمانی که
به این مرحله برسید، ماموریتتان تمام شده است.
بنابراین
برای خود حد تعادلی پیدا کرده تا خوب کار کنید و کم کاری نکرده باشید. اما
مواظب باشید در تلاش برای بهبود و اصلاح بیش از حد گم نشوید.
چطور این حد تعادل را پیدا کنیم؟ بیشتر افراد آن را از طریق آزمون و خطا و تجربه بدست میآورند.
۲- با باور افسانههای کمالگرایی به خودتان و اطرافیانتان آسیب میزنید.
با
تماشای فیلمهای بسیار و گوش دادن به آهنگهای زیاد و قبول هرچه دنیا به شما
میگوید، خیلی ساده است که گول رویاهای کمالگرایی را بخورید. چرا که به
نظر خوب میآید و شما نیز خواستار آن میشوید. اما در دنیای واقعی این
موضوعات با واقعیت در تضاد است و در شما و اطرافیانتان اضطراب ایجاد
میکند. همچنین به شما آسیب رسانده و موجب اتمام روابط، شغل و پروژههای
شما میگردد. فقط به این دلیل که انتظارات شما از این دنیا فراتر است.
پس
بهتر است هرزمان که در فضای کمالگرایی غرق میشویم به خود یادآور شویم که
به ما و دنیای ما آسیب میزند. بنابراین افکار خود را متمرکز موارد دیگری
کرده تا تصمیمات مخرب نگیریم و برای خود و اطرافیانمان رنج و زحمت غیرضروری
ایجاد نکنیم.
۳- بپذیرید که شما و دیگران انسانید.
استانداردهای
انسانی را به هر نفر تعمیم داده و زندگی را همانطور که هست بپذیرید.
هرچیزی و هرکسی عیبها و نقصهایی دارد و اتفاقات همیشه آنطور که
برنامهریزی کردهاید پیش نمیروند. همواره میتوان همه چیز را بهبود داد اما هیچکدام هرگز کامل نخواهند بود.
و دریابید که نه شما و نه هیچ چیز دیگری بخاطر کامل نبودن طرد نمیشوید،
لااقل نه از جانب انسانهای معقول و متعادل مثل بیشتر افرادی که در واقعیت
وجود دارند.
۴- خود را با خودتان مقایسه کنید.
مقایسهی
مداوم خود با دیگران احساس کمبود به شما میدهد. همواره افراد زیادی در هر
حوزه ای از زندگی در کنار شما هستند. بنابراین خودتان را با خودتان مقایسه
کنید. پیشرفتهای خود را ببینید. بر چیزهایی که توانستید غلبه کنید نگاهی
بیاندازید. از خود قدردانی کرده وبجای کارهای دیگران بر دستاوردهای خود
تمرکز کنید.
۵- هرکاری که فکر میکنید درست است، انجام دهید.
حال
دریافتهاید که کمالگرایی به شما آسیب میزند و تلاش میکنید از آن
اجتناب کنید. اما مردم، رسانهها و جامعهی اطراف شما بر نحوهی احساس و
تفکرتان تاثیر میگذارند.
یکی
از بهترین روشهای کاهش این تاثیرات، انجام کارهای درست است. چرا که با
این کار توقعات دیگران تاثیر بسیار کمتری بر شما داشته و زندگی خود را
بیشتر کنترل خواهید کرد.
درنتیجه
با انجام کار درست عزت نفس شما بیشتر شده، و نظر دیگران دربارهی زندگی
شما اهمیت کمتری برایتان خواهد داشت. در نهایت قدرتمندتر شده، اطمینان
بیشتری به خود دارید و کمتر تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار میگیرید.
۶- محیط اطراف خود را از استانداردهای انسانی پر کنید.
احساسات مسری هستند، کمال گرایی نیز همینطور است. میتوانید با روشهای زیر محیط اطراف خود را تغییر دهید:
کاهش
منابعی که کمالگرایی را در شما تقویت میکنند. اندکی زمان بگذارید تا
وبسایتها، مجلات، فایلهای اینترنتی، برنامههای تلویزیونی و کتابهایی
که زمان زیادی برایشان صرف میکنید را مرور نمایید. ببینید آیا تاثیر مثبتی
بر شما و زندگیتان دارند یا خیر. در غیر اینصورت، بیشتر اوقات خود را با
منابعی که باعث ترقی شما هستند و از شما حمایت میکنند، سپری کنید.
زمان
کمتری را با افراد مضطرب و کمال گرا بگذرانید. بیشتر اوقات با کسانی باشید
که به فکر تقویت خود بوده و مسیر زندگیشان را مثبت، سالم و آرام انتخاب
میکنند.
“انسانها داشتههایشان را به خاطر رسیدن به کمال -که هیچوقت به آن نمیرسند- دور میریزند و بدنبال چیزی هستند که هرگز پیدا نمیکنند.” ادیث شافر
برگرفته از: www.positivityblog.com
عوامل موثر در کمالگرایی عبارتند از:
1)والدین قدرت طلب (دیکتاتور):
آدم هایی که بیش از حد کمال گرا هستند، در کودکی والدینی داشته اند قدرت طلب؛ پدر و مادری که همواره این حرف را به فرزندانشان القاء می کردند: «همیشه ما درست می گوییم، همیشه حق با ماست و همیشه ما درست رفتار می کنیم». چنین والدینی، تفاوت توانایی های خودشان و بچه های نازنینشان را درک نمی کنند، به همین خاطر سعی می کنند با تنبیه، کودکانشان را مجبور کنند به معیارهای والایشان دست یابند؛ معیارهایی که آن قدر غیرواقع بینانه اند که در کمتر موردی بچه ای می تواند به آنها دست یابد. روان شناس ها به این سبک به اصطلاح «تربیت بچه» می گویند: «سبک والدین قدرت طلبانه».
۲) والدین کمال گرا:
غیر از والدین دیکتاتور، والدین کمال گرا هم بچه های کمال گرا تحویل جامعه می دهند. والدینی که خودشان کمال گرا هستند، نه تنها موفقیت های کودکانشان را کوچک می شمارند بلکه حتی موفقیت های خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش از حد منظم دارند و کودکان این افراد به همین خاطر، هیچ وقت احساس خوبی نسبت به موفقیت هایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی نسبت به خودشان هم ندارند چون هیچ وقت نتوانسته اند والدینشان را خشنود کنند.
۳) باورهای فردی:
بعضی باورهای افراد که موجب کمال گرایی می شوند عبارتند از:
الف. نیاز به تایید؛ «همه افراد مهم زندگی من از جمله والدین، همسر، بچه ها و همکارانم باید مرا تایید کنند و دوستم بدارند».
ب) انتظارات بیش از حد از خود؛ «اگر من در همه زمینه ها با کفایت نباشم فرد بی ارزشی هستم».
ج) مستعد سرزنش؛ «اگر من نتوانم به پیروزی دست پیدا کنم، دیگران حق دارند مرا تنبیه کنند».
د) نگرانی بیش از اندازه؛ «چه موقعیت حساس باشد و چه نه، من باید به هر حال نگران باشم».
ه ) پرهیز از مشکلات؛ «فرار از مشکلات بهتر از درگیر شدن با آنهاست».
البته همه نظر ها در طول سال ها معتدل تر می شود. روان شناسان دریافتند، کمال گرایی هم خوب و بد دارد. در نیمه دوم قرن بیستم، روان شناسی به نام «هاماچک»، کمال گرایی را به بهنجار و نابهنجار تقسیم کرد.
کسانی که کمال گرای بهنجار یا سازگارانه هستند، معیار های بالایی را برای خود در نظر می گیرند اما به جای اینکه رسیدن یا نرسیدن به آن معیار ها برایشان مهم باشد، نفس تلاش کردن برای رسیدن به هدف برایشان اهمیت دارد. کمال گرایان مثبت از کار و تلاش زیاد لذت می برند و وقتی که در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند، سعی می کنند آن را به بهترین نحوی که می توانند انجام دهند.
کمال گرایی بهنجار نه تنها موجب مشکلی نمی شود بلکه باعث می شود که فرد استعداد های خود را شکوفا کند و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد.
برخلاف این نوع کمال گرایی، کمال گرایی نابهنجار به همان تعاریف اولیه نزدیک است؛ کمال گرایان نابهنجار یا روان رنجور بیشتر در فکر آن هستند که مبادا اشتباهی از آنها سر بزند. آنها هیچ وقت کاملا احساس پیروزی نمی کنند. آنها حتی اگر از دیگران بهتر کار کنند، باز هم احساس رضایت نمی کنند. این افراد هرچقدر هم که به موفقیت دست پیدا کنند، راضی نیستند و خود را سرزنش می کنند و هدف بالاتری را در نظر می گیرند. آنها در این زنجیره بی انتها گیر می کنند و همیشه با خودشان درگیرند.
روان شناسان با توجه به علت های کمال گرایی ، ۳ نوع از آن را مشخص کرده اند:
۱) کمال گرایی خودمدار
این همان نوع است که در تعریف های اول مطلب هم رویش تاکید کردیم؛ یعنی خود فرد در مورد خودش توقعات بالایی دارد و از شکست می ترسد.
۲) کمال گرایی دیگرمدار
این نوع از افراد کمال گرا، معمولا نه تنها خودشان بلکه دیگران را نیز اذیت می کنند. تصور کنید که یک مربی یا یک کاپیتان کمال گرا، چطور عزت نفس اعضای تیم رازیر سوال می برد، یا یک استاد کمال گرا با دانشجویانش چه می کند.
۳) کمال گرایی القا شده توسط اجتماع
بعضی وقت ها درد در جامعه است؛ یعنی ارزش های جامعه القا می کند که همه افرادش باید به بهترین ها برسند. تصور کنید که موقعی که تیم ملی به جام جهانی می رود، همه مردم توقع داشته باشند و همه مطبوعات تیتر بزنند که «ما باید قهرمان جام جهانی شویم».
● چه نسبتی با ورزش دارد؟
کمال گرایی خیلی به برد و باخت ربط دارد. برد و باخت هم اولین چیزی را که به خاطر می آورد ورزش است. می شود حدس زد که کمال گرایی در ورزشکاران خیلی شیوع داشته باشد. روان شناسان دانشگاه تورنتوی کانادا در تحقیقی که در مورد تاثیر کمال گرایی بر ورزشکاران انجام داده اند، به نتیجه های جالبی رسیده اند.
آنها که این پژوهش را در سال۲۰۰۶ انجام دادند، دریافتند که چه در ورزشکاران تفننی و چه در ورزشکاران حرفه ای؛
۱) انتظارات بالای جامعه، والدین و مربیان باعث می شود که آنها حالات غمگینی و افسردگی را تجربه کنند.
۲) اگر فقط و فقط مربی کمال گرا باشد، ورزشکاران حسابی تنش و اضطراب را تجربه می کنند.
۳) توقعات بیش از حد جامعه، مربیان و والدین باعث می شود که ورزشکاران نسبت به ورزشکاران دیگر هم احساس خشم و خصومت کنند.
● گام هایی برای تغییر کردن
خیلی سخت است، ما هم می دانیم تغییر دادن یک ویژگی شخصیتی که سال ها با آن زندگی کرده اید خیلی سخت است. برای همین ما چند توصیه به شما می کنیم، چند توصیه هم به آنهایی که در کمال گرا شدن شما مؤثر بوده اند:
۱) باور کنید که می شود تغییرش داد
خیلی از آدم ها تا اسم «ویژگی شخصیتی» یا «بیماری روان شناختی» می آید و حس می کنند آن ویژگی یا بیماری را دارند، خیال خودشان را راحت می کنند و به همه اعلام می کنند که «من این جوری ام و دیگه کاری نمی شه کرد». آنها رفتارشان را به بیماری یا شخصیت شان ربط می دهند و نه خودشان. تا وقتی این برچسب زدن ها ادامه داشته باشد، پیشگویی آنها درست از آب درمی آید؛ آنها تغییر نمی کنند چون باور دارند که تغییر نمی کنند.
2) ابتدا به خودتان در مورد آنچه انجام دادهاید اطمینان کنید
اگر تمایل به نشان دادن کمالگرایی مستقیم دارید، راههایی برای اعتبار بخشیدن به آنچه دیگران انجام میدهند جستوجو کنید. این عادت را در خود ایجاد کنید که به آنچه خود و دیگران کسب میکنند توجه کنید و به آن ارج بگذارید. بازخورد مثبت گرفتن احساس خوبی ایجاد میکند، حتی اگر از خودتان این بازخورد را بگیرید.
اشبی، توصیه میکند که نه تنها برای موفقیتهای عینی از قبیل نمره امتحان باید خود را تشویق کنید، بلکه روابط موفقی را که ایجاد کردهاید نیز باید شناسایی کنید و به خود پاداش دهید.
افراد کمالگرا اغلب سعی میکنند اشتباهات خود را انکار کنند و این تنها به بدتر شدن موقعیت منجر میشود. اگر شما اشتباهاتتان را ببخشید، میتوانید به تجربه یادگیری مثبت بازگردید. این پذیرش را نسبت به اشتباهات دیگران نیز باید ایجاد کنید
3)شکست خوردن را تمرین کنید
برای افراد کمالگرا ترس از شکست توانفرساست. برای غلبه بر ترس مواجه شدن با آن ضروری است. به خاطر بسپارید که ما از اشتباهاتمان بیش از موفقیتهایمان درس میگیریم. سعی کنید فعالیت جدیدی که در آن عملکرد خوبی ندارید انجام دهید. در تلاشهای اول احتمالاً نتایج عالی به دست نخواهید آورد. حتی ممکن است تا حدی احساس مضحک بودن کنید اما انجام دادن چنین کارهایی به شما کمک میکند تا متوجه شوید شکست مفید است. هر شکستی به شما یاد میدهد که چگونه در دفعات بعد بهتر عمل کنید. از آنجا که افراد کمالگرا تمایل دارند خیلی جدی به کارهایشان بپردازند، اگر شما یاد بگیرید که به خودتان بخندید، پاداشی بزرگ میگیرید: بیشتر لذت میبرید
4) علت کمال گرایی تان را بشناسید.
همین که بدانید والدینتان دیکتاتور بوده اند یا کمال گرا، همین که ته ذهنتان معلم کلاس اولتان را به یاد بیاورید که فقط بچه هایی که ۲۰ می گرفتند را دوست داشت. همین دانستن ها، باعث می شود که بهتر خودتان و کمال گرایی تان را بشناسید و این کمک کننده است.
5) باورهای غیرمنطقی تان را بازسازی کنید.
این گام در واقع شبیه این است که ما غذا را لقمه لقمه می کنیم تا بتوانیم آن را ببلعیم. ما که نمی توانیم چیز گنده و مبهمی مثل «کمال گرایی» را یکهو تغییر دهیم، پس می رویم سراغ باورهای تشکیل دهنده اش. یک بار دیگر بخش سوم علت های کمال گرایی را بخوانید؛ می بینید که تمام باورهایی که در آنجا نوشته شده اند از لحاظ منطقی درست نیستند اما چون افراد سال ها با آنها زندگی کرده اند در ناخودآگاه شان حک شده است.
این باورها وقتی که می خواهید یک کار- به گمان خودتان - بزرگ را انجام دهید یا وقتی که - باز هم به گمان خودتان - شکست می خورید، حسابی توی ذهنتان وول می خورند. آنها را شناسایی کنید. همان موقع یادداشت شان کنید و در مقابلش باوری را بنویسید که فقط ذره ای منصفانه تر است. تکرار این کار باعث می شود که کم کم ذهنتان یاد بگیرد خود به خود به همان باورهای منصفانه تر فکر کند و نه باورهای کمال گرایانه.
6) والدین تان را آگاه کنید.
اگر والدین آگاه باشند که تربیت کردن بچه هایشان به شیوه ارباب منشانه، تاثیری اینچنین ناخوشایند روی بچه هایشان دارد، احتمالا کمی خودشان را کنترل خواهند کرد.
این مطلب را می شود از طریق همان مشاوره های پیش از ازدواج یا در قالب مشاوره های روان شناختی هنگام بارداری یا بزرگ کردن بچه، آموزش داد.
http://www.tebyan.net/social/house_family/artathome/leatherflowers/2011/6/26/167437.html
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه > معرفت شناسی جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی رشد جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی شخصیت |
|
برنز (1980)، کمال گرایی را تمایل پایدار فرد به وضع استانداردهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آنها می داند. و هورنای1 (1934)، کمال گرایی را گرایش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناه نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار شوم آن را کشیدن، تعریف می کند.
ویژگی های افراد کمال گرا
با مروری در ادبیات پژوهش هایی که تا کنون انجام گرفته است می توان فهرستی از ویژگی های افراد کمال گرا را در مقایسه با افراد دارای انگیزش پیشرفت بالا نام برد که شرح و تفضیل آن در جدول زیر آمده است:
ویژگی های افراد کمال گرا
|
ویژگی های افراد پیشرفت گرا
|
|
|
چگونگی شکل گیری شخصیت کمال گرا
عوامل خانوادگی موثر در ایجاد کمال گرایی: هورنای (1934) اظهار می دارد که تاریخچه رشد بیمارانی که دچار گرایش شدید به کامل بودن هستند، نشان می دهد که این بیماران والدینی داشته اند سخت گیر و به ظاهر مقدس مآب که در منزل با قدرت مطلق حکم فرمایی می کردند و اغلب اوقات والدین میان فرزندانشان تبعیض قائل می شده اند و با کودکان خود رفتاری غیر عادلانه داشته اند.
هماچک (1978) نیز از جمله کسانی بود که بر رشد سبک شخصیتی کمال گرایی آن هم در قالب دو بعدی تاکید نمود. وی می گوید: کمال گرایی نابهنجار یا روان نژند (نگرانی زیاد درباره ارتکاب اشتباهات و ترس از داوری های منفی دیگران) حاصل تجربه های دوران کودکی است. این کودکان دارای والدین غیر تاییدگر هستند که علاقه شان به کودک بستگی به عملکرد کودک دارد.
والدین کمال گرا بیش از اندازه انتقاد می کنند، سخت گیر هستند و معمولاً کمتر از فرزندانشان پشتیبانی می کنند. هماچک (1978) معتقد است عدم تایید و یا تایید مشروط والدین عامل نمودار شدن کمال گرایی در کودکان است. فرد کمال گرا به تلاش خود ادامه می دهد تا اینکه تایید والدین را بدست آورد: "اگر من بیشتر تلاش کنم، اگر کمی بهتر انجام وظیفه نمایم و اگر کامل تر باشم والدینم مرا دوست خواهند داشت". در این شرایط جایی برای فضای خاکستری نیست، هر چه هست یا سیاه است یا سفید! افزون بر این برنز (1980) بیان می دارد: والدین کمال گرا از عشق ورزیدن و تایید کودکان خود دوری می کنند و بدین شیوه آنان را مورد تنبیه قرار می دهند. فرزندان این افراد به اشتباهات خود با ناامیدی، اضطراب و ترس پاسخ می گویند زیرا اشتباه چیزی است که می بایست از آن دوری می جستند. این سبک خود ارزیابی1 به محض اینکه در فرد ثبات یافت می تواند به خود- جاودان2 سازی بیانجامد و فشارهای شدیدی برای فرد بوجود آورد. همگام با این نظریات بارو3 و مور4 (1983) به توصیف چهار وضعیت که به تکامل تفکر کمال گرا می انجامد پرداختند:
1. والدین آشکارا عیب جو و پر توقع
2. مضامینی از انتقاد در انتظارات و استانداردهای والدین
3. فقدان معیارها و استانداردها
4. شکل دهی کمال گرایی به وسیله رفتارهای والدین کمال گرا
ترکیب این الگوهای کمال گرایی، درخواست ها و انتظارات افراطی بوسیله والدین کمال گرا کودکان را تشویق به "کمال طلب شدن" می کند.
عوامل فردی:
ارزیابی های غیر منطقی: افراد کمال گرا هنگام انجام کارها خلق و خوی خوشی ندارند زیرا به اندازه ای نگران اشتباه کردن هستند که انرژی اندکی برای لذت بردن از چالش برایشان باقی می ماند. کمال گراها در برخورد با مشکلات دچار ارزیابی های غیر منطقی و تحریف های شناختی می گردند. الیس (1987) اظهار می دارد که این گونه ارزیابی ها، نابخردانه و غیر منطقی اند زیرا واقع بینانه نیستند و به تجربه ای منفی می انجامند. ارزیابی های غیر منطقی مطلق گرا هستند و محتوای اینگونه ارزیابی ها بر "بایدها"، "حتما" و اصرار بر کامل بودن مبتنی است و از همین راه می توان آنها را شناخت. باورها و عقاید غیر منطقی زیر در یک سری از مطالعات مشخص شده است:
1. نیاز به تایید1: "همه افراد مهم در زندگی من، باید مرا تایید کنند و دوستم بدارند".
2. انتظارات بیش از اندازه از خود2: "من باید در تمام زمینه ها کاملاً با کفایت و شایسته باشم درغیر اینصورت فرد بی ارزشی هستم".
3. مستعد سرزنش3: "اگر من یا دیگران بد و شرور هستیم باید تنبیه شویم".
4. درماندگی عاطفی4: "علت تمام ناخوشی ها و بدبختی های من و یا دیگران تابع شرایطی است که من کنترلی بر آنها ندارم".
5. نگرانی بیش از اندازه5: "حتی اگر رخدادی چندان تهدید کننده یا خطرناک نباشد، من باید نگران شوم".
6. پرهیز از مشکلات6: "فرار از مشکلات برایم آسانتر از درگیر شدن با آنها است".
7. وابستگی7: "من به شخصی قوی تر از خودم نیاز دارم تا بر او تکیه کنم".
8. درماندگی8: "تنها گذشته من است که تعیین کننده رفتارهای فعلی ام است و اگر چیزی در گذشته من تاثیر گذاشته، اثرش همیشه باقی خواهد بود".
افرادی که بر این باورها و عقاید پافشاری می کنند در زندگی شان همیشه با مشکلاتی روبرو هستند، زیرا رسیدن به خشنودی برای آنها دشوار است.
درمان کمال گرایی
شاید برای شما شگفت انگیز باشد اگر بدانید که افراد کمال گرا در مقایسه با افرادی که کمتر نگران کامل انجام شدن کارها هستند، بیشتر دچار افسردگی و اضطرابند. کمال گراها استرس روان شناختی و جسمی بیشتری دارند. آنها به اندازه ای نگران اشتباه کردن هستند که در برابر مسائل رویکردی خشک و غیر اخلاقی از خود نشان می دهند. آنها به جای تمام کردن کارها، تعلل می ورزند. قابل درک است که وقتی افراد کمال گرا با شکست روبرو می شوند به خودشان شک می کنند و اعتماد بنفس خود را از دست می دهند. زمانی که گرایش به کامل بودن بیش از اندازه افراطی می شود تجربه شکست می تواند به رفتارهای خود ویرانگرانه و خودکشی بیانجامد (کلی اینک، 1998). افراد زمانی مضطرب می شوند که انتظاراتشان به گونه نامعقولی بالا است و بیش از اندازه نگران شکست های کوچک و اشتباهات جزئی هستند. وقتی درباره چیزهای زیادی نگران هستید به سختی می توانید آرام باشید و از زندگیتان لذت ببرید. با عمل به پیشنهادهای زیر می توانید کمال گرایی خود را مهار کنید (بورن1، 1995):
1. ارزشمند بودن خود را در گرو پیشرفت هایتان ندانید.
2. سبک تفکر کمال گرایانه خود را شناسایی و کنترل کنید و بکوشید با خودتان این گونه سخن نگویید:
"نباید اشتباه کنم".
"باید بتوانم همه کارها را درست انجام دهم".
"نمی توانم آن را انجام دهم".
"هر اندازه هم تلاش کنم سودی ندارد".
3. به جای آن بکوشید سخنان زیر را با خودتان بگویید:
"بیشترین توان خود را بکار خواهم گرفت".
"از اشتباهات خود درس می گیرم".
"باید کار را به بخش های کوچک تقسیم کنم".
4. در اهمیت دادن به خطاهای کوچک خود اغراق نکنید.
5. به جنبه های مثبت توجه کنید.
6. اهداف واقع بینانه ای انتخاب کنید.
7. زمانی را صرف تفریح خود کنید.
8. رویکردی تسلط گرا نسبت به زندگی خود داشته باشید.
منبع: برگرفته از پایان نامه مریم مهدوی غروی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه سمنان
1. Horney
1. Self evaluation
2. Self perpetuating
3. Barrow
4. Moore
1 Need for approval.
2. High self expectations
3. Blame proneness
4. Emotional helplessness
5. Overconcern
6. Problem avoidance
7. Dependency
8. Helplessness
1. Bourne
کمالطلبی،[۱] کمالگرایی[۲] یا کمالپرستی[نیازمند منبع]، (به انگلیسی: Perfectionism) در روانشناسی باوریست که که در آن باید تمام کارها را به شیوهای وسواسی کامل انجام داد و غیر از آن مورد قبول نیست. از دیدگاه پاتولوژی، کمالپرستی اختلال شخصیتیی مربوط به حالت وسواس و اجبار است که در آن اگر انجام کاری یا نتیجه کاری کمتر از کمال باشد، مورد قبول فرد قرار نمیگیرد. در چنین حالاتی باورهای یاد شده غیر سالم هستند و روانشناسان از چنین افرادی به عنوان کمالطلبان نابهنجار یاد میکنند.
پارکر محقق دانشگاه جان هاپکینز، تعریف سادهای از کمالطلبی دارد. او میگوید: انسانهای کمالطلب، فشاری دائمی برای حرکت به سمت هدفهای غیرقابل دستیابی در درون خود احساس میکنند. آنها ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهایشان میسنجند.[۳]
آکاایران: روان شناسان معتقدند داشتن معیارهای بالا برای موفقیت و ترس از شکست سلامت روان را به خطر می اندازد. «سنگ بزرگ نشانه نزدن است». نیاکان ما سال ها پیش با استفاده از عقل جمعی شان و آفریدن همین ضرب المثل، پرده از یک یافته قرن بیستمی روان شناسی برداشته اند.
دانشمندان
علوم رفتاری دریافته اند که بعضی افراد جوری بزرگ شده اند که معیارهای
موفقیت شان را دست بالا می گیرند. آنها اسم این ویژگی شخصیتی را گذاشته اند
کمال گرایی. کمال گرایی بستری را آماده می کند که آنها اضطراب زیادی را
تجربه کنند. گرفتید؟ قرار نیست با ۴ خط لید همه چیز را بگیرید که! مطلب را
بخوانید.
از همان اول قرن بیستم روان شناس ها گیر دادند به مفهوم کمال
گرایی. البته آنها واژه ای را که برای این ویژگی در نظر گرفتند، مثل ترجمه
فارسی اش این قدر مبهم و مثبت نما(!) نبود. شنیده اید استادان زبان وقتی که
یک متن را خیلی خوب می خوانید، چی می گویند؛ perfect یعنی عالی بود؛ درست و
بی عیب و بی نقص.
روان شناس ها هم از همین واژه استفاده کردند و به این
ویژگی گفتند Perfectionism؛ یعنی گرایش افراطی به بی عیب و نقص بودن. روان
شناسان ایرانی اما واژه درست و درمانی در برابرش نداشتند؛ بعضی ها گفتند
«کامل گرایی» که چندان مطلب را نمی رساند، بعضی ها هم گفتند «بی نقص گرایی»
که یک ملغمه نازیبا از واژه های عربی و فارسی است.
این بود که همه، بی
خیال وجه مذهبی، عرفانی و کلا وجه مثبت کلمه «کمال» شدند و الان کمال گرایی
ترجمه جا افتاده Perfectionism است. اینها را گفتیم که «کمال عرفانی» یا
پسر عمو کمالتان را با این کمال قاطی نکنید.
آکاایران: به هر حال اولین
کسانی که روی کمال گرایی کار کردند آن را این جور تعریف کردند: «گرایش
افراطی فرد به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی
پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم شکست را کشیدن». همان طور که
گفتیم، افراد کمال گرا معیار های خیلی خیلی بالایی را برای موفقیت در نظر
می گیرند و اگر به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خودشان را شکست خورده می
دانند.
آنها نسخه همه اتفاق های دنیا را با قانون «همه یا هیچ» می
پیچند. برای کمال گراها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل.
دانش آموزی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی، فقط دانشگاه تهران (فنی ها
بخوانند صنعتی شریف) را وارد برگ انتخاب رشته می کند، ورزشکار یا مربی ای
که همه مساوی گرفتن ها را یک شکست مفتضح می داند، نقاشی که آن قدر نمایشگاه
برگزار نمی کند تا موزه هنرهای معاصر بیاید سراغش و روزنامه
نگار جوانی که فقط نوشتن در همشهری جوان (آنها که شوخی سرشان نمی شود
بخوانند لوموند) راضی اش می کند؛ همه و همه نمونه های افراد کمال گرا
هستند.
ته تمام این آرمان های بالابلند، یک ترس ظریف از شکست خوردن خوابیده است؛ ترسی که موجب می شود فرد همیشه در حالت تنش و اضطراب باشد.
● کمال گرایی از کجا آب می خورد؟
برای
اینکه در روان یک آدم، یک ویژگی شخصیتی، حسابی پرورده شود و شکل بگیرد، از
لحظه تولد تا بزرگسالی، چندین و چند عامل دست به دست هم می دهند. کمال
گرایی هم طبق تعریف روان شناس ها، یک ویژگی شخصیتی است.
البته این به آن
معنی نیست که کمال گراها تا آخر عمرشان نمی توانند هیچ تغییری در این
ویژگی شان به وجود آورند؛ اگر این طور بود که ما مرض نداشتیم این مطلب را
توی صفحه کاربردی موفقیت بنویسیم، فوقش می گذاشتیم قاطی یادداشت ها و از
این جور آدم ها حسابی می نالیدیم! و اما مواد لازم برای طبخ یک کمال گرا:
۱) والدین قدرت طلب:
آدم هایی که بیش از حد کمال گرا هستند، در کودکی والدینی داشته اند قدرت طلب؛ پدر
و مادری که توی کله بچه شان فرو کرده اند «همیشه ما درست می گوییم، همیشه
حق با ماست و همیشه ما درست رفتار می کنیم». این والدین نه چندان محترم،
تفاوت توانایی های خودشان و بچه های نازنینشان را درک نمی کنند، به همین
خاطر سعی می کنند با تنبیه، کودکانشان را مجبور کنند به معیار های والایشان
دست یابند؛ معیارهایی که آن قدر غیرواقع بینانه اند که در کمتر موردی بچه
ای می تواند به آنها دست یابد. روان شناس ها به این سبک به اصطلاح «تربیت
بچه» می گویند: «سبک والدینی قدرت طلبانه».
۲) والدین کمال گرا:
از قدیم و ندیم گفته اند «گندم از گندم بروید، کمال گرا هم از کمال گرا». غیر از والدین دیکتاتور،
والدین کمال گرا هم بچه های کمال گرا تحویل جامعه می دهند. والدینی که
خودشان کمال گرا هستند، نه تنها موفقیت های کودکانشان را کوچک می شمارند
بلکه حتی موفقیت های خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش
از حد منظم دارند و کودکان این افراد به همین خاطر، هیچ وقت احساس خوبی
نسبت به موفقیت هایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی نسبت به خودشان هم
ندارند چون هیچ وقت نتوانسته اند والدینشان را خشنود کنند.
۳) باورهای فردی:
بعضی باورهای افراد که موجب کمال گرایی می شوند عبارتند از:
الف. نیاز به تایید؛ «همه افراد مهم زندگی من از جمله والدین، همسر، بچه ها و همکارانم باید مرا تایید کنند و دوستم بدارند».
ب) انتظارات بیش از حد از خود؛ «اگر من در همه زمینه ها با کفایت نباشم فرد بی ارزشی هستم».
ج) مستعد سرزنش؛ «اگر من نتوانم به پیروزی دست پیدا کنم، دیگران حق دارند مرا تنبیه کنند».
د) نگرانی بیش از اندازه؛ «چه موقعیت حساس باشد و چه نه، من باید به هر حال نگران باشم».
ه) پرهیز از مشکلات؛ «فرار از مشکلات بهتر از درگیر شدن با آنهاست».
● کمال گرایی خوب، کمال گرایی بد
البته
همه نظر ها در طول سال ها معتدل تر می شود. روان شناس ها هم دیدند نه
بابا، کمال گرایی هم خوب و بد دارد. در نیمه دوم قرن بیستم، روان شناسی به
نام «هاماچک»، کمال گرایی را به بهنجار و نابهنجار تقسیم کرد.
کسانی که
کمال گرای بهنجار یا سازگارانه هستند، معیار های بالایی را برای خود در نظر
می گیرند اما به جای اینکه رسیدن یا نرسیدن به آن معیار ها برایشان مهم
باشد، نفس تلاش کردن برای رسیدن به هدف برایشان اهمیت دارد. کمال گرایان
مثبت از کار و تلاش زیاد لذت می برند و وقتی که در انجام دادن یا ندادن
کاری آزادند، سعی می کنند آن را به بهترین نحوی که می توانند انجام دهند.
کمال
گرایی بهنجار نه تنها موجب مشکلی نمی شود بلکه باعث می شود که فرد استعداد
های خود را شکوفا کند و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد.
برخلاف
این نوع کمال گرایی، کمال گرایی نابهنجار به همان تعاریف اولیه نزدیک است؛
کمال گرایان نابهنجار یا روان رنجور بیشتر در فکر آن هستند که مبادا
اشتباهی از آنها سر بزند. آنها هیچ وقت کاملا احساس پیروزی نمی کنند. آنها
حتی اگر از دیگران بهتر کار کنند، باز هم احساس رضایت نمی کنند. این افراد
هرچقدر هم که به موفقیت دست پیدا کنند، راضی نیستند و خود را سرزنش می کنند
و هدف بالاتری را در نظر می گیرند. آنها در این زنجیره بی انتها گیر می
کنند و همیشه با خودشان درگیرند.
● چه انواعی دارد؟
روان شناسان با توجه به علت های کمال گرایی ، ۳ نوع از آن را مشخص کرده اند:
۱) کمال گرایی خودمدار
این همان نوع است که در تعریف های اول مطلب هم رویش تاکید کردیم؛ یعنی خود فرد در مورد خودش توقعات بالایی دارد و از شکست می ترسد.
۲) کمال گرایی دیگرمدار
این
نوع از افراد کمال گرا، معمولا نه تنها خودشان بلکه دیگران را نیز اذیت می
کنند. تصور کنید که یک مربی یا یک کاپیتان کمال گرا، چطور عزت نفس اعضای
تیم را له و لورده می کند یا یک استاد کمال گرا با دانشجویانش چه می کند.
۳) کمال گرایی القا شده توسط اجتماع
بعضی
وقت ها درد در جامعه است؛ یعنی ارزش های جامعه القا می کند که همه افرادش
باید به بهترین ها برسند. تصور کنید که موقعی که تیم ملی به جام جهانی می
رود، همه مردم توقع داشته باشند و همه مطبوعات تیتر بزنند که «ما باید
قهرمان جام جهانی شویم».
● چه نسبتی با ورزش دارد؟
کمال
گرایی خیلی به برد و باخت ربط دارد. برد و باخت هم اولین چیزی را که به
خاطر می آورد ورزش است. می شود حدس زد که کمال گرایی در ورزشکاران خیلی
شیوع داشته باشد. روان شناسان دانشگاه تورنتوی کانادا در تحقیقی که در مورد
تاثیر کمال گرایی بر ورزشکاران انجام داده اند، به نتیجه های جالبی رسیده
اند.
آنها که این پژوهش را در سال۲۰۰۶ انجام دادند، دریافتند که چه در ورزشکاران تفننی و چه در ورزشکاران حرفه ای؛
۱) انتظارات بالای جامعه، والدین و مربیان باعث می شود که آنها حالات غمگینی و افسردگی را تجربه کنند.
۲) اگر فقط و فقط مربی کمال گرا باشد، ورزشکاران حسابی تنش و اضطراب را تجربه می کنند.
۳)
قضیه فقط در قالب یک دپرس یا مضطرب شدن معمولی که تمام نمی شود؛ توقعات
بیش از حد جامعه، مربیان و والدین باعث می شود که ورزشکاران نسبت به
ورزشکاران دیگر هم احساس خشم و خصومت کنند.
● ۴ گام برای تغییر کردن
خیلی
سخت است، ما هم می دانیم تغییر دادن یک ویژگی شخصیتی که سال ها با آن
زندگی کرده اید خیلی سخت است. برای همین ما چند توصیه به شما می کنیم، چند
توصیه هم به آنهایی که در کمال گرا شدن شما مؤثر بوده اند:
۱) باور کنید که می شود تغییرش داد.
خیلی
از آدم ها تا اسم «ویژگی شخصیتی» یا «بیماری روان شناختی» می آید و حس می
کنند آن ویژگی یا بیماری را دارند، خیال خودشان را راحت می کنند و به عالم و
آدم اعلام می کنند که «من این جوری ام و دیگه کاری نمی شه کرد». آنها
رفتارشان را به بیماری یا شخصیت شان ربط می دهند و نه خودشان. تا وقتی این
برچسب زدن ها ادامه داشته باشد، پیشگویی آنها درست از آب درمی آید؛ آنها
تغییر نمی کنند چون باور دارند که تغییر نمی کنند.
۲) علت کمال گرایی تان را بشناسید.
همین که بدانید والدینتان دیکتاتور
بوده اند یا کمال گرا، همین که ته ذهنتان معلم کلاس اولتان را به یاد
بیاورید که فقط بچه هایی که ۲۰ می گرفتند را دوست داشت. همین دانستن ها،
باعث می شود که بهتر خودتان و کمال گرایی تان را بشناسید و این کمک کننده
است.
۳) باورهای غیرمنطقی تان را بازسازی کنید.
این
گام در واقع شبیه این است که ما غذا را لقمه لقمه می کنیم تا بتوانیم آن
را ببلعیم. ما که نمی توانیم چیز گنده و مبهمی مثل «کمال گرایی» را یکهو
تغییر دهیم، پس می رویم سراغ باورهای تشکیل دهنده اش. یک بار دیگر بخش سوم
علت های کمال گرایی را بخوانید؛ می بینید که تمام باورهایی که در آنجا
نوشته شده اند از لحاظ منطقی درست نیستند اما چون افراد سال ها با آنها
زندگی کرده اند در ناخودآگاه شان حک شده است.
این باورها وقتی که می
خواهید یک کار- به گمان خودتان - بزرگ را انجام دهید یا وقتی که - باز هم
به گمان خودتان - شکست می خورید، حسابی توی ذهنتان وول می خورند. آنها را
شناسایی کنید. همان موقع یادداشت شان کنید و در مقابلش باوری را بنویسید که
فقط ذره ای منصفانه تر است. تکرار این کار باعث می شود که کم کم ذهنتان
یاد بگیرد خود به خود به همان باورهای منصفانه تر فکر کند و نه باورهای
کمال گرایانه.
۴) والدین تان را آگاه کنید.
این
گام احتمالا بیشتر وظیفه ما مطبوعات چی ها و روان شناس های خانواده است.
اگر والدین آگاه باشند که تربیت کردن بچه هایشان به شیوه ارباب منشانه،
تاثیری اینچنین ناخوشایند روی بچه هایشان دارد، احتمالا کمی خودشان را
کنترل خواهند کرد.
این مطلب را می شود از طریق همان مشاوره های پیش از ازدواج یا در قالب مشاوره های روان شناختی هنگام بارداری یا بزرگ کردن بچه، آموزش داد؛ چیزهایی که ما هنوز به این شکل در ایران نداریم.
شمایی که کمال گرایید و الان جوان رشیدی شده اید می توانید لااقل به پدر و مادر احتمالا دیکتاتور یا کمال گرایتان بگویید که دارند با بچه های دیگرشان چه کار می کنند یا خودتان که پدر و مادرهای آینده اید بدانید که اگر این ویژگی را تغییر ندهید و همیشه از بچه هایتان ۲۰ بخواهید، چه نوع کودکانی را پرورش می دهید.
گردآوری: بخش خانواده آکاایران
Perfectionism, in psychology, is a personality trait characterized by a person's striving for flawlessness and setting excessively high performance standards, accompanied by overly critical self-evaluations and concerns regarding others' evaluations.[1][2] It is best conceptualized as a multidimensional characteristic, as psychologists agree that there are many positive and negative aspects.[3] In its maladaptive form, perfectionism drives people to attempt to achieve an unattainable ideal, and their adaptive perfectionism can sometimes motivate them to reach their goals. In the end, they derive pleasure from doing so. When perfectionists do not reach their goals, they often fall into depression.
Perfectionists strain compulsively and unceasingly toward unobtainable goals, and measure their self-worth by productivity and accomplishment.[4] Pressuring oneself to achieve unrealistic goals inevitably sets the person up for disappointment. Perfectionists tend to be harsh critics of themselves when they fail to meet their standards.
Dr. Hamachek in 1978 argued for two contrasting types of perfectionism, classifying people as tending towards normal perfectionism or neurotic perfectionism. Normal perfectionists are more inclined to pursue perfection without compromising their self-esteem, and derive pleasure from their efforts. Neurotic perfectionists are prone to strive for unrealistic goals and feel dissatisfied when they cannot reach them. Hamachek offers several strategies that have proven useful in helping people change from maladaptive towards healthier behavior.[5] Contemporary research supports the idea that these two basic aspects of perfectionistic behavior, as well as other dimensions such as "nonperfectionism", can be differentiated.[6] They have been labeled differently, and are sometimes referred to as positive striving and maladaptive evaluation concerns, active and passive perfectionism, positive and negative perfectionism, and adaptive and maladaptive perfectionism.[7] Although there is a general perfectionism that affects all realms of life, some researchers contend that levels of perfectionism are significantly different across different domains (i.e. work, academic, sport, interpersonal relationships, home life).[3]
Others such as T.S. Greenspon disagree with the terminology of "normal" vs. "neurotic" perfectionism, and hold that perfectionists desire perfection and fear imperfection and feel that other people will like them only if they are perfect.[8] For Greenspon, perfectionism itself is thus never seen as healthy or adaptive, and the terms "normal" or "healthy" perfectionism are misnomers, since absolute perfection is impossible. He argues that perfectionism should be distinguished from "striving for excellence",[8][9][10][11] in particular with regard to the meaning given to mistakes. Those who strive for excellence can take mistakes (imperfections) as incentive to work harder. Unhealthy perfectionists consider their mistakes a sign of personal defects. For these people, anxiety about potential failure is the reason perfectionism is felt as a burden.
J. Stoeber and K. Otto suggest that perfectionism consists of two main dimensions: perfectionistic strivings and perfectionistic concerns. Perfectionistic strivings are associated with positive aspects of perfectionism; perfectionistic concerns are associated with negative aspects (see below). Healthy perfectionists score high in perfectionistic strivings and low in perfectionistic concerns. Unhealthy perfectionists score high in both strivings and concerns. Non-perfectionists show low levels of perfectionistic strivings.[7] Prompted by earlier research providing empirical evidence that perfectionism could be associated with positive aspects (specifically perfectionistic strivings),[12] they challenged the widespread belief that perfectionism is only detrimental. In fact, people with high levels of perfectionistic strivings and low levels of perfectionist concerns demonstrated more self-esteem, agreeableness, academic success and social interaction. This type of perfectionist also showed fewer psychological and somatic issues typically associated with perfectionism, namely depression, anxiety and maladaptive coping styles.[7]
Randy O. Frost et al. (1990) developed a multidimensional perfectionism scale (now known as the "Frost Multidimensional Perfectionism Scale", FMPS) with six dimensions: concern over making mistakes, high personal standards (striving for excellence), the perception of high parental expectations, the perception of high parental criticism, the doubting of the quality of one's actions, and a preference for order and organization.[13]
Hewitt & Flett (1991) devised another Multidimensional Perfectionism Scale (MPS), a 45-item measure that rates three aspects of perfectionistic self-presentation: self-oriented perfectionism, other-oriented perfectionism, and socially prescribed perfectionism.[14] Self-oriented perfectionism is having unrealistic expectations and standards for oneself that lead to perfectionistic motivation.[15] An example is the constant desire to achieve an ideal physical appearance out of vanity. Other-oriented perfectionism is having unrealistic expectations and standards for others that in turn pressure them to have perfectionistic motivations of their own. Socially prescribed perfectionism is developing perfectionistic motivations due to the fact that significant others expect them to be perfect. Parents that push their children to be successful in certain endeavors (such as athletics or academics) provide an example of this type of perfectionism, as the children feel that they must meet their parents' lofty expectations.
A similarity has been pointed out among Frost's distinction between setting high standards for oneself and the level of concern over making mistakes in performance (the two most important dimensions of the FMPS) and Hewitt & Flett's distinction between self-oriented versus socially prescribed perfectionism.[16]
Slaney and his colleagues (1996) developed the Almost Perfect Scale-Revised (APS-R) to identify perfectionists (adaptive or maladaptive) and non-perfectionists.[17] People are classified based on their scores for High Standards, Order, and Discrepancy measures. Both adaptive and maladaptive perfectionists rate highly in High Standards and Order, but maladaptive perfectionists also rate highly in Discrepancy. Discrepancy refers to the belief that personal high standards are not being met, which is the defining negative aspect of perfectionism.[17] Maladaptive perfectionists typically yield the highest social stress and anxiety scores, reflecting their feelings of inadequacy and low self-esteem.[6] In general, the APS-R is a relatively easy instrument to administer, and can be used to identify perfectionist adolescents as well as adults, though it has yet to be proven useful for children.[6] Interestingly, in one study evaluating APS-R in an adolescent population, maladaptive perfectionists obtained higher satisfaction scores than non-perfectionists. This finding suggests that adolescents' high standards may protect them from challenges to personal satisfaction when their standards are not met.[6] Two other forms of the APS-R measure perfectionism directed towards intimate partners (Dyadic Almost Perfect Scale) and perceived perfectionism from one's family (Family Almost Perfect Scale).
The Physical Appearance Perfectionism Scale (PAPS) explains a particular type of perfectionism - the desire for a perfect physical appearance.[3] The PAPS is a multidimensional assessment of physical appearance perfectionism that provides the most insight when the sub-scales are evaluated separately.[3] In general, the PAPS allows researchers to determine participants' body image and self-conceptions of their looks, which is critical in present times when so much attention is paid to attractiveness and obtaining the ideal appearance.[3] The two sub-scales it uses to assess appearance concerns are Worry About Imperfection and Hope For Perfection. Those that obtain high Worry About Imperfection scores are usually greatly concerned with maladaptive aspects of perfectionism, physical appearance, and body control behavior.[3] They also demonstrate low positive self-perceptions of their appearance, whereas those scoring highly on Hope for Perfection yielded high positive self-perceptions.[3] Hope For Perfection also corresponded with impression management behaviors and striving for ambitious goals. In summary, Worry About Imperfection relates to negative aspects of appearance perfectionism, while Hope For Perfection relates to positive aspects. One limitation of using the PAPS is the lack of psychological literature evaluating its validity.[3]
Daniels & Price (2000) refer to perfectionists as "ones". Perfectionists are focused on personal integrity and can be wise, discerning and inspiring in their quest for the truth. They also tend to dissociate themselves from their flaws or what they believe are flaws (such as negative emotions) and can become hypocritical and hypercritical of others, seeking the illusion of virtue to hide their own vices.[18]
Researchers have begun to investigate the role of perfectionism in various mental disorders such as depression, anxiety, eating disorders and personality disorders.[15] Each disorder has varying levels of the three measures on the MPS-scale.[15] Socially prescribed perfectionism in young women has been associated with greater body-image dissatisfaction and avoidance of social situations that focus on weight and physical appearance.[19]
The self-help book Too Perfect: When Being in Control Gets Out of Control by Jeanette Dewyze and Allan Mallinger contends that perfectionists have obsessive personality types.[20] Obsessive personality type is different from obsessive-compulsive disorder (OCD) in that OCD is a clinical disorder that may be associated with specific ritualized behavior or thoughts. According to Mallinger and DeWyze, perfectionists are obsessives who need to feel in control at all times to protect themselves and ensure their own safety. By always being vigilant and trying extremely hard, they can ensure that they not only fail to disappoint or are beyond reproach but that they can protect against unforeseen issues caused by their environment. Vigilance refers to constant monitoring, often of the news, weather, and financial markets.[20]
The relationship that exists between perfectionistic tendencies and methods of coping with stress has also been examined with some detail. One recent study found that college students with adaptive perfectionistic traits, such as goal fixation or high standards of performance, were more likely to utilize active or problem focused coping.[21] Those who displayed maladaptive perfectionistic tendencies, such as rumination over past events or fixation on mistakes, tended to utilize more passive or avoidance coping.[21] Despite these differences, both groups tended to utilize self-criticism as a coping method.[21] This is consistent with theories that conceptualize self-criticism as a central element of perfectionism.[22]
There have been identified three main components of perfectionism:[23] self-oriented, other-oriented, and socially prescribed. Self-oriented perfectionism is an intrapersonal dimension characterized by a strong motivation to be perfect, setting and striving for unrealistic self-standards, focusing on flaws, and generalization of self-standards. Self-oriented perfectionism may also involve a well-articulated ideal self-schema. Other-oriented perfectionism involves similar behaviors, but these behaviors are directed toward others instead of toward the self. Socially prescribed perfectionism entails the belief that others have perfectionistic expectations and motives for oneself.
Perfectionism can drive people to accomplishments and provide the motivation to persevere in the face of discouragement and obstacles. Roedell (1984) argues:
In a positive form, perfectionism can provide the driving energy which leads to great achievement. The meticulous attention to detail, necessary for scientific investigation, the commitment which pushes composers to keep working until the music realises the glorious sounds playing in the imagination, and the persistence which keeps great artists at their easels until their creation matches their conception all result from perfectionism.[24]
Slaney and his colleagues found that adaptive perfectionists had lower levels of procrastination than non-perfectionists. In the field of positive psychology, an adaptive and healthy variation of perfectionism is referred to as optimalism.[25]
Exceptionally talented people who excel in their field sometimes show signs of perfectionism. High-achieving athletes, scientists, and artists often show signs of perfectionism. For example, some contend that Michelangelo's perfectionism may have motivated him to painstakingly complete his masterpieces including the statue David and the Sistine Chapel. Scientists that intently pursue their interests in the laboratory are often considered perfectionists. This obsession with an end result may motivate them to work diligently and maintain an impressive work ethic. Famous figures have publicly admitted that they have perfectionist tendencies. Martha Stewart once described herself to Oprah Winfrey as a "maniacal perfectionist."[26] An intense focus on one's passion can lead to success.
The adaptive form of perfectionism is typically considered the positive component of this personality trait. Adaptive perfectionism includes preferences for order and organization, a persistent striving for excellence, and conscientious orientation to tasks and performance.[27] All of these characteristics are accompanied by low criticism and negativity, and high support and self-esteem.[27] The positive, adaptive forms of perfectionism are more closely associated with the Big Five personality factor of conscientiousness, whereas maladaptive forms are more similar to neuroticism (see below).[27]
In its pathological form, perfectionism can be damaging. It can take the form of procrastination when used to postpone tasks and self-deprecation when used to excuse poor performance or to seek sympathy and affirmation from other people. These together or separate are self-handicapping strategies perfectionists may use to protect sense of self-competence.[28][29] In general, maladaptive perfectionists feel constant pressure to meet their high standards, which creates cognitive dissonance when one cannot meet their own expectations. Perfectionism has been associated with numerous other psychological and physiological complications as well.
Perfectionism is increasingly being seen as a risk factor for suicide that has a double edged sword. The tendency of perfectionists to have excessively high expectations of self and to be self-critical when their efforts do not meet the standard they have established combined with their tendency to show a "perfect face" to the world increases their risk of suicide ideation while decreasing the likelihood they will seek help when they should.[30]
Perfectionism has been linked with Anorexia Nervosa in research for decades. Researchers in 1949 described the behavior of the average anorexic girl as being "rigid" and "hyperconscious", observing also a tendency to "neatness, meticulosity, and a mulish stubbornness not amenable to reason [which] make her a rank perfectionist".[31] Perfectionism is a life enduring trait in the biographies of anorexics. It is felt before the onset of the eating disorder, generally in childhood,[32] during the illness, and also, after remission.[33] The incessant striving for thinness among anorexics is itself a manifestation of this trait, of an insistence upon meeting unattainably high standards of performance.[34] Because of its chronicity, those with eating disorders also display perfectionistic tendencies in other domains of life than dieting and weight control. Over-achievement at school, for example, has been observed among anorexics,[34][35][36] as a result of their over-industrious behavior.[34][37][38]
Perfectionism often shows up in performance at work or school, neatness and aesthetics, organization, writing, speaking, physical appearance, and health and personal cleanliness.[39] In the workplace, perfectionism is often marked by low productivity and missed deadlines as people lose time and energy by paying attention to irrelevant details of their tasks, ranging from major projects to mundane daily activities. This can lead to depression, social alienation, and a greater risk of workplace "accidents".[40] Adderholdt-Elliot (1989) describes five characteristics of perfectionist students and teachers which contribute to underachievement: procrastination, fear of failure, an "all-or-nothing" mindset, paralysed perfectionism, and workaholism.[41]
According to C. Allen, in intimate relationships, unrealistic expectations can cause significant dissatisfaction for both partners.[42] Greenspon lists behaviors, thoughts, and feelings that typically characterize perfectionism.[10] Perfectionists will not be content with their work until it meets their standards, which can make perfectionists less efficient in finishing projects, and they therefore will struggle to meet deadlines.
In a different occupational context, athletes may develop perfectionist tendencies. Optimal physical and mental performance is critical for professional athletes, which are aspects that closely relate to perfectionism. Although perfectionist athletes strive to succeed, they can be limited by their intense fear of failure and therefore not exert themselves fully or feel overly personally responsible for a loss.[43] Because their success is frequently measured by a score or statistics, perfectionist athletes may feel excessive pressure to succeed.
Perfectionism sheds light on people's desire for structure and guidance. They tend to work well in structured environments with explicit instructions. Because perfectionists focus on concrete aspects of a task, they may be inflexible to change and lack creativity if problems arise. This can pose a problem when an unforeseen situation arises.[citation needed]
Perfectionists can suffer from anxiety and low self-esteem. Perfectionism is a risk factor for obsessive compulsive disorder, obsessive compulsive personality disorder, eating disorders, social anxiety, social phobia, body dysmorphic disorder, workaholism, self harm, substance abuse, and clinical depression as well as physical problems like chronic stress, and heart disease. In addition, studies have found that people with perfectionism have a higher mortality rate than those without perfectionism.[44] A possible reason for this is the additional stress and worry that accompanies the irrational belief that everything should be perfect.[citation needed]
Therapists[who?] attempt to tackle the negative thinking that surrounds perfectionism, in particular the "all-or-nothing" thinking in which the client believes that an achievement is either perfect or useless. They encourage clients to set realistic goals and to face their fear of failure.[citation needed]
Since perfectionism is a self-esteem issue based on emotional convictions about what one must do to be acceptable as a person, negative thinking is most successfully addressed in the context of a recovery process which directly addresses these emotional convictions.[8]
According to Arnold Cooper, narcissism can be considered as a self-perceived form of perfectionism – "an insistence on perfection in the idealized self-object and the limitless power of the grandiose self. These are rooted in traumatic injuries to the grandiose self."[45]
Narcissists often are pseudo-perfectionists and require being the center of attention and create situations where they will receive attention. This attempt at being perfect is cohesive with the narcissist's grandiose self-image. If a perceived state of perfection isn't reached it can lead to guilt, shame, anger or anxiety because he/she believes that he/she will lose the imagined love and admiration from other people if he or she is not perfect.[46]
Perfectionism is one of Raymond Cattell's 16 Personality Factors.[47] According to this construct, people that are organized, compulsive, self-disciplined, socially precise, exacting will power, controlled, and self-sentimental are perfectionists. In the Big Five personality traits, perfectionism is an extreme manifestation of conscientiousness and can provoke increasing neuroticism as the perfectionist's expectations are not met.[47]
Maladaptive perfectionism is more similar to neuroticism while adaptive perfectionism is more similar to conscientiousness. The latter positively corresponds with life satisfaction, self-esteem, secure attachment, and cohesive self-development.[27]
A study found that athletes with a respect and love for themselves ("basic self-esteem") exhibit more positive patterns of perfectionism, whereas individuals who have a self-esteem that is dependent on competence aspects ("earning self-esteem") show more negative perfectionism.[48]
Treatment for perfectionism can be approached from many therapeutic directions. Some examples of psychotherapy include: cognitive-behavioral therapy (the challenging of irrational thoughts and formation of alternative ways of coping and thinking), psychoanalytic therapy (an analysis of underlying motives and issues), group therapy (where two or more clients work with one or more therapists about a specific issue, this is beneficial for those who feel as if they are the only one experiencing a certain problem),[49] humanistic therapy (person-centered therapy where the positive aspects are highlighted), and self-therapy (personal time for the person where journaling, self-discipline, self-monitoring, and honesty with self are essential). Cognitive-behavioral therapy has been shown to successfully help perfectionists in reducing social anxiety, public self-consciousness, and perfectionism.[50] By using this approach, a person can begin to recognize his or her irrational thinking and find an alternative way to approach situations. Cognitive-behavioral therapy is intended to help the person understand that it is okay to make mistakes sometimes and that those mistakes can become lessons learned.
...even in the category of young women with low IQs, some had brilliant school records. This probably is the result of the persistence in work that characterizes anorexic patients.