واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

یک استاد دانشگاه: دانشجویان ترجیح می‌دهند با شرکت در آزمون دکتری، بیکاری را به تأخیر بیندازند

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اینکه یکی از دلایل تمایل دانشجویان برای شرکت در آزمون دکتری، فراهم نبودن بازار کار است، گفت: اگر وضعیت بازار کار مناسب بود، دانشجویان با مدرک لیسانس و فوق لیسانس جذب بازار کار می‌شدند ولی با این شرایط ترجیح می‌دهند بیکاری را مقداری به تأخیر بیندازند. آنها تصور می‌کنند با مدرک دکتری راحت تر می‌توانند شغل پیدا کنند در حالی که شاغل شدن با مدرک دکتری بسیار سخت‌تر است.

دکتر مختار جلالی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه تعداد بسیاری بیکار با مدرک دکتری در کشور وجود دارد، گفت: دلیل اصلی این معضل توجه کشور ما به کمیت است در حالی که به کیفیت توجه چندانی نمی‌شود.

دکتر جلالی در ادامه تصریح کرد: تعداد دانشگاه‌های ما تا سال ۸۲ حدود ۷۰۰ دانشگاه بود ولی در پایان سال ۹۲ تعداد دانشگاه‌ها به ۱۸۰۰ مرکز رسید، درواقع تعداد دانشگاه‌ها بیش از دوبرابر افزایش پیدا کرد. مجوز پذیرش دانشجوی دکتری به دانشگاه‌هایی دادند که حتی امکانات اولیه هم نداشتند از جمله بعضی دانشگاه‌های آزاد غیرانتفاعی و پیام نور.

وی افزود: نباید فارغ‌التحصیلان ما را به بی سوادی متهم کنند، واقعیت این است که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های با کیفیت در هر نقطه‌ای از دنیا که درخواست کنند به راحتی شغل پیدا می‌کند، مشکلات بیکاری از زمانی به وجود آمد که دانشگاه‌های بی کیفیت تأسیس شدند و فقط مدرک تولید کردند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه اظهار کرد: این رشد سرطانی و بی رویه آموزش عالی به این دلیل است که هر فردی یا نماینده‌ای که درخواست کرد، مجوز تأسیس دانشگاه گرفت، اگرچه تعطیل کردن این دانشگاه‌ها هم باعث بیکاری کارکنان دانشگاه می‌شود ولی نباید اشتباه را با اشتباه جبران کرد، بهتر است که این دانشگاه‌ها را تعطیل کنند و این کارکنان را در جای دیگری مشغول کنند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه وجود این دانشگاه‌ها باعث می‌شود دانشجو چند سالی از عمرش را در این دانشگاه صرف کند در حالی که کیفیت لازم برای کارآفرینی را پیدا نمی‌کند، اظهار کرد: در سال‌های گذشته افراد مختلف با مدرک دیپلم نیز به راحتی در کارگاهی مشغول به کار می‌شدند، در حالی که اکنون با مدرک لیسانس به دنبال دفتر و بعد از دریافت مدرک دکتری به دنبال هیئت علمی شدن هستند طبیعتاً ظرفیت هیئت علمی دانشگاه‌ها محدود است. در نتیجه افرادی که می‌توانستند کار آفرین بشوند با گرفتن مدرک بی کیفیت از این مسیر خارج و خود به یک معضل اجتماعی تبدیل شدند.

دکتر جلالی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برای اصلاح وضعیت موجود چه باید کرد، گفت: وزارت علوم باید یک نظارت و کنترل بر اساس آمایش سرزمین انجام دهد و نیاز جامعه را در نظر بگیرد که بر اساس نیازها نیرو تربیت کند.

وی افزود: گام بعدی این است که وزارتخانه‌های اقتصادی، به وظایف خود عمل کنند. وزارت‌کار، وزارت صنعت و وزارت کشاورزی ملزم به کارآفرینی هستند، علاوه بر این وزارتخانه‌ها باید از بخش خصوصی نیز حمایت کنند.

این استاد دانشگاه با اشاره اینکه کشورهای موفقی مثل چین و روسیه مسیر خود را تغییر دادند و به بخش دولتی اتکا نکردند، تاکید کرد: بخش خصوصی می‌تواند مشکل اشتغال جوانان ما را حل کند، باید بدانیم که بخش‌های دولتی به دلیل محدود بودن نمی‌توانند به تنهایی باعث شکوفایی اقتصادی شوند.

وی در ادامه تصریح کرد: اگر وزارتخانه‌ها قصد حمایت از بخش خصوصی را ندارند، حداقل به آن آسیبی نرسانند. اگر به جای آسیب رساندن به بخش خصوصی از آن حمایت می‌کردیم اکنون این همه مشکل اشتغال نداشتیم.

دکتر جلالی با بیان اینکه تبدیل کردن تهدیدها به فرصت هنر است، افزود: عطش علمی در ایران وجود دارد و افراد علاقه به تحصیل دارند، اما باید به این عطش جهت بدهیم تا در مسیر درست حرکت کند و افرادی که استعداد و توانایی دارند، در دانشگاه‌های با کیفیت تحصیل کنند تا سواد لازم را به دست آورند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: من به آینده کشورمان خوش‌بینم، کشور ما استعدادهای زیادی دارد، ما باید کمی به مردم و بخش خصوصی اعتماد کنیم تا مردم عرصه دار اقتصاد باشند و باعث اشتغال و کارآفرینی شوند.

تولید خمیر نانویی در ایران که در کمتر از یک دقیقه خونریزی را قطع می‌کند

یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان به فرمولاسیون تولید خمیر بندآورنده خونریزی با استفاده از نانو هیدروکسی آپاتیت دست یافته است و به گفته این محققان نانو ساختار‌های مورد استفاده در این خمیر پیش از این برای تولید خمیردندان استفاده شده است.

به گزارش ایسنا، یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان خمیر بندآورنده خونریزی با استفاده از فناوری‌نانو تولید کرده است. این محصول به دلیل فعالیت‌های ضدمیکروبی می‌تواند با کارایی بالا مانع از خونریزی شده و در مدت زمان کمتر از یک دقیقه خونریزی را متوقف کند.

ملیحه باقری از محققان این طرح با بیان اینکه در ساختار این خمیر از نانوهیدروکسی‌آپاتیت و بیوگلس استفاده شده است، اظهار کرد: یکی از مزیت‌های این محصول استفاده از نانوهیدروکسی آپاتیت کربناته نانوساختار است. کربناته بودن آن شباهت زیادی به ساختار‌های استخوانی و دندانی بدن دارد و از این رو بسیار زیست‌سازگار است. همچنین نانوحفره‌های موجود در این محصول موجب افزایش سطح ویژه آن شده که این ویژگی دامنه کاربرد این ماده را افزایش می‌دهد.

وی با تاکید بر اینکه پودر نانوهیدروکسی آپاتیت کربناته تولید شده دارای کاربرد‌های مختلفی است، اظهار کرد: این محصول دارای مجوز از سازمان غذا و دارو است و در حال حاضر این فناوری توسط یکی از شرکت‌ها برای تولید خمیردندان، خریداری شده است.

باقری خاطرنشان کرد: پانسمان‌های نوین زخم، بندآورنده‌های خونریزی و محلول‌های ضدعفونی کننده بر پایه نانونقره از جمله محصولات دانش بنیان ما به شمار می‌رود و در حال حاضر ۸۰ محصول دانش‌بنیان در حوزه پزشکی تولید می‌کنیم که به ۱۵ کشور اروپایی صادر می‌شود.

احساس مسؤولیت مان را متناسب کنیم!

از پربیننده های "سواد زندگی"
اگر احساس مسؤولیت های خود را به "قدرتی که داریم" محدود کنیم، اثر فوری آن را در کاهش استرس هایمان خواهیم دید. ما مسؤول خیلی چیزها نیستیم، واقعاً نیستیم.
سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی/ جعفر محمدی - چرا استرس داریم؟ هیچ کس پاسخ جامعی برای این پرسش ندارد؛ ریشه استرس را می توان از دلایل فیزیولوژیک گرفته تا عوامل محیطی، جست و جو کرد.

در این درس، می خواهیم به یکی از عوامل بسیار مهم استرس بپردازیم که پدید آورنده طیف وسیعی از استرس هاست : عدم تطابق بین "قدرت" و "احساس مسؤولیت". 

همه ما، کم یا زیاد، از احساس مسؤولیت برخورداریم:
- به عنوان پدر یا مادر در برابر آینده فرزندان مان
- به عنوان مدیر در قبال شرکت و همکاران مان
- به عنوان یک تاجر درباره آینده مالی کسب و کارمان
- به عنوان یک شهروند در خصوص فردای کشورمان
- به عنوان یک انسان درباره وضعیت انسان ها در جهان
- ...

این فهرست را می توانیم شخصی سازی کنیم و احساس مسؤولیت های خاص خودمان را لیست کنیم.
حالا مقابل هر کدام از احساس مسؤولیت های خود، میزان قدرتی را که برای محقق کردن خواسته مان داریم در نظر بگیریم.

مثلاً به عنوان والدین، در برابر آینده اخلاقی، تحصیلی و شغلی فرزندان مان احساس مسؤولیت داریم ولی آیا به اندازه مسؤولیتی که احساس می کنیم قدرت و اختیار هم داریم؟ مثلاً آیا این قدرت را داریم که تضمین کنیم فرزندان مان بهترین تحصیلات را خواهند داشت یا اخلاقی متعالی خواهند داشت و حتماً شغلی آبرومند و پردرآمد و موفق خواهند داشت؟ معلوم است که نه!

احساس مسؤولیت مان را کم کنیم!
یا اگر صاحب کسب و کاری هستیم و خواهان آینده مالی موفقی برای مجموعه تجاری مان و احساس مسؤولیت هم می کنیم، آیا معنایش این است که حتماً قدرت و اختیار کافی هم برای تحقق خواسته هایمان داریم؟ و مطمئن هستیم که می توانیم نوسانات مالی ناگهانی یا تغییر قوانین و رقبا و تکنولوژی و ...  را صد در صد پیش بینی کنیم و بر همه چالش ها غلبه کنیم؟ باز هم معلوم است که نه!

استرس دقیقاً از جایی آغاز می شود که ما احساس مسؤولیت هایی داریم که در قبال آنها قدرت و اختیار کافی نداریم. 

راهکار چیست؟
باید بین احساس مسؤولیت و قدرتی که داریم توازن ایجاد کنیم. مثلاً درباره احساس مسؤولیت پدری یا مادری در قبال فرزندان مان، باید بدانیم که ما تنها وظیفه داریم در حد توان خودمان مراقب شان باشیم و تربیت شان کنیم؛ بعد از آن، دیگر در دایره اختیارات ما نیست و نیازی نیست به بیش از آن حتی فکر کنیم.

ما به عنوان مدیر یک کسب و کار، موظفیم بهترین روش های مدیریتی را در حال حاضر به کار ببریم و تا حد امکان، آینده پژوهی و تدبیر کنیم؛ ولی این که واقعاً در آینده چه اتفاقی می افتد و ورشکست می شویم یا توسعه می یابیم  در حوزه قدرت و اختیار ما نیست و نباید نگرانش باشیم.

ما به عنوان یک شهروند خوب تنها می توانیم اصول شهروندی و قوانین را رعایت کنیم و در حد خودمان برای بهتر شدن جامعه مان کاری کنیم؛ ولی هیچکدام از ما توانایی آن را نداریم که یک تنه به مبارزه با همه نارسایی های کشورمان برویم و معجزه کنیم.

ما به عنوان انسان، از این که در جهان امروز، جنگ و نابرابری و فقر وجود دارد ناخرسند هستیم؛ ولی اگر برای ایجاد صلح و عدالت در جهان احساس مسؤولیت می کنیم، آیا برای تحقق آن، واقعاً قدرت داریم؟

ما اغلب از تغییر دادن رفتار اعضای خانواده مان نیز عاجزیم چه رسد به تغییر جهان؟! پس چرا باید در قبال چیزی که بر آن تسلطی نداریم احساس مسؤولیت کنیم و دچار استرس شویم؟

همان طور که گفته شد بخش عمده ای از استرس های ما، ناشی از "احساس مسؤولیت های نامتوازن با قدرت" است. بنابراین اگر همین الان احساس مسؤولیت های خود را به "قدرتی که داریم" محدود کنیم، اثر فوری آن را در کاهش استرس هایمان خواهیم دید. ما مسؤول خیلی چیزها نیستیم، واقعاً نیستیم.

یادمان باشد تنها چیز و تنها کسی که روی آن اختیار داریم "خودمان" هستیم، تازه آن هم نه به طور مطلق. بنابراین سطح و عمق احساس مسؤولیت مان را کم کنیم و تنها روی چیزهایی تمرکز کنیم که بر آنها قدرت و اختیار داریم. 
کاهش احساس مسؤولیت در قبال دنیای پیرامون و در واقع، حذف احساس مسؤولیت های نامتوازن، بهترین کمک به خودمان و جهان پیرامون ما است؛ چون هر اندازه استرس کمتری داشته باشیم، انسان سالم تری هستیم و انسان سالم تر بودن، هم برای خودمان بهتر است، هم برای اطرافیان و جهان.

پس بیایید، احساس مسؤولیت مان را هرس کنیم، درست مانند بریدن شاخه های اضافی درختان که به رشد بهتر آنها می انجامد.

ریشه علمی موفقیت در مغز انسان: چگونه فیلتر مغزمان را عوض کنیم؟

ریشه علمی موفقیت در مغز انسان
RAS فیلتری برای تقریبا هشت میلیون بیت اطلاعاتی است که مدام و به صورت ناخودآگاه به سوی مغز جریان می یابند. حتی این سیستم می تواند سر و صداهای مزاحم ذهن ما را از میان بردارد. هنگامی که یک پیام از فیلتراسیون RAS گذر می کند، وارد مخ شده و در آن جا به افکار و احساسات خودآگاه و یا هر دوی آنها تبدیل می شود.



سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی- در درس امروز یکی از بخش های مغز را خواهیم شناخت تا بر اساس آن، بتوانیم تحولی واقعاً جدی و مثبت در زندگی مان پدید آوریم.

شبکه ای بزرگ از مدارهای عصبی در حد فاصل ساقه مغز و تالاموس وجود دارد که یکی از مهم ترین اجزای بدن انسان است؛ نام این شبکه "تشکیلات مشبک" است که به اختصار "
RAS" نامیده می شود.

RAS  فیلتری برای تقریبا هشت میلیون بیت اطلاعاتی است که مدام و به صورت ناخودآگاه به سوی مغز جریان می یابند. حتی این سیستم می تواند سر و صداهای مزاحم ذهن ما را از میان بردارد.
هنگامی که یک پیام از فیلتراسیون
RAS گذر می کند، وارد مخ شده و در آن جا به افکار و احساسات خودآگاه و یا هر دوی آنها تبدیل می شود؛ پس RAS  به طور مختصر دروازه ورود اطلاعات به مخ است.

چگونه فیلتر مغزمان را عوض کنیم؟ / RAS چه نقشی در سرنوشت مان دارد؟


Rubén González نویسنده کتاب "شجاعت موفقیت" در این باره می گوید: مخ انسان بدون دریافت مجوز از RAS به هیچ پیامی پاسخ نمی دهد. از این رو می توان گفت که RAS درست مانند گوگل است؛ میلیون ها وب سایت وجود دارند که شما تنها با تایپ یک کلید واژه خاص، انواع ناخواسته را فیلتر می کنید.

سوال مهم این است که چه پیام هایی توسط RAS دریافت و تجزیه و تحلیل می شوند و اجازه می یابند تا به مخ بروند؟
و پاسخ مهم تر این است: فقط مواردی که 
RAS تشخیص دهد برای شما اهمیت زیادی دارند.

اما RAS از کجا تشخیص می دهد که چه مواردی برای شما مهم هستند؟ پاسخ به این سوال بسیار حیاتی و کاربردی است: RAS به طور مستمر، شما را زیر نظر دارد و دقت می کند که شما به چه چیزهایی توجه و تمرکز می کنید و خودش هم نسبت به آنها حساس می شود و جذب شان می کند.

به عنوان مثال وقتی به دنبال خرید خودروی خاصی هستید، بیش از همیشه آن را در خیابان ها می بینید چرا که وقتی RAS  متوجه می شود که فلان خودرو برایتان اهمیت دارد، آن را نادیده نمی گیرد در حالی که قبلاً نادیده می گرفت و شما اصلاً متوجه وجود آن خودرو در خیابان ها نمی شدید.
برای آن که بتوانید عملکرد دقیق و ارزشمند این سیستم را بررسی کنید، می توانید یک آزمایش ساده انجام دهید: همین الان بر رنگ آبی متمرکز شوید و مغز شما بدون آن که متوجه شوید و یا حتی تلاش خاصی نیاز باشد، در هر کنجی به دنبال آیتم هایی هرچند جزئی با رنگ آبی خواهد بود! 

بنابر این اگر در حال آماده شدن برای یک سخنرانی مهم هستید RAS تنها در حالتی اقدام به فیلتراسیون مطالب مرتبط می کند  که عمده تمرکزتان را روی همین موضوع حفظ کرده باشید.
در واقع به هر چیزی که بیشتر فکر کنید، RAS آن را مهم تر قلمداد و توجه بیشتری بدان می کند.

Rubén González می گوید: هرچه بیشتر بر اهداف خود متمرکز شوید، ضمیر ناخودآگاه نیز تلاش سخت گیرانه تری برای دست یابی شما به آنها انجام می دهد. دقیقا به همین علت است که نوشتن اهداف به صورت روزانه، تجسم نتیجه مورد انتظار و تمرکز ذهنی منظم بر آنها بسیار اثرگذار خواهد بود چرا که RAS  را درگیر می کند.

چگونه فیلتر مغزمان را عوض کنیم؟ / RAS چه نقشی در سرنوشت مان دارد؟

مثبت نگری و منفی نگری از فیلتر RAS

اگر تصور می کنید فردی منفی نگر هستید، دلیل این موضوع تمرکز بیشتر شما بر اطلاعات منفی است. یعنی RAS از میان انبوه اطلاعات پیرامونی تان تنها قطعات منفی از پیام های ورودی را گزینش کرده و به فکر یا احساس تان تبدیل می کند.
در مقابل اگر بیشتر زمان خود را به تفکر در مورد موضوعات مثبت اختصاص می دهید یا اصطلاحاً به نیمه پر لیوان نگاه می کنید
RAS  به صورت ناخودآگاه هنگام بروز مشکلات نیز هزاران راه حل کاربردی پیش روی تان قرار می دهد.

 RAS بر اساس پارامترهای فردی فیلتر می کند 

در صورتی که به جست و جوی بدی ها، موانع و مشکلات باشید، RAS هیچ گاه نمی تواند شما را به اهداف مثبت تان نزدیک کند. در واقع با تفکرات منفی با دستان خودتان از رسیدن به آینده ای روشن جلوگیری می کنید.

روند فیلتراسیون اطلاعات، کیفیت زندگی هر فرد تا پایان عمر او را شکل می دهد و تمام بخش های اساسی حیات را به تسخیر خود در می آورد. به عنوان مثال وضعیت اقتصادی را در نظر بگیرید: چرا برخی افراد با وجود تلاش زیادی که می کنند، به موفقیت مالی قابل توجهی دست نمی یابند؟  عمده این افراد در اعماق ناخودآگاه خود، ایمان و باور دارند که نمی توانند تبدیل به شخصی ثروتمند شوند. از این رو، RAS  هم موقعیت های مناسب برای پیشرفت را نادیده می گیرد و به مخ راه نمی دهد.
البته منکر واقعیت های بیرونی نیستیم و در این درس، صرفاً موضوع را از منظر RAS  بررسی می کنیم.

باید بدانیم که ما خودمان سازنده محدودیت هایی هستیم که در زندگی تجربه می کنیم . همانطور که گفته شد این محدودیت ها با افکاری که در ناخودآگاه ذهن نهادینه می شوند، ساخته خواهند شد و RAS نیز آنها را مرتبا تایید خواهد کرد. به همین دلیل اگر به دنبال یک زندگی توام با آرامش و موفقیت هستیم، باید سیستم RAS را تحت کنترل خود درآوریم. نحوه این کار نیز بسیار ساده است! تنها لازم است روی مسائلی متمرکز شویم که می خواهیم به آنها برسیم.
 
RAS سیستمی تمرین پذیر است و نمی توان انتظار داشت که ظرف مدت زمان یک شب، این بخش از مغز حیاتی منحصر به فرد را برای شما رقم بزند. باید به مرور تمرین پذیری RAS را افزایش دهید و کمی در این مسیر صبور باشید.

"هر چیزی که آن را به طور ثابت در ذهن خود نگه دارید، دقیقا تبدیل به همان تجربیات شما در زندگی می شوند" این جمله ای معروف از آنتونی رابینز اسطوره انگیزه، نویسنده، سخنران و مربی آمریکایی است.

زمانی که این کار را به طور مداوم و طی مدت زمانی طولانی انجام دهید، کم کم فیلترهای قدیمی RAS مغز خود را با فیلترهایی بسیار قوی تر جایگزین خواهید کرد که می توانند موفقیت شما در مراحل مختلف زندگی را تضمین کنند.

بر اساس مطالعات
Michael Merzenich عصب پژوه آمریکایی با 30 ساعت تمرین مشخص طبق تکنیک های عصب شناسی، می توان به حافظه، عملکردهای شناختی، الگوهای کلامی، خوانش و حتی قابلیت های RAS قوت بخشید. بنابراین کافی است یک ساعت در روز به مدت یک ماه مسیر زیر را دنبال کنید. قطعاً بعد از کسب نتایج حیرت انگیز این تمرین ها، آنها را تا آخر عمر ادامه خواهید داد و لذت خواهید برد:

- مدیتیشن و یوگا : حتماً در یک کلاس ثبت نام کنید یا اگر دسترسی ندارید بکوشید با استفاده از اینترنت یا کتاب های معتبر، مدیتیشین و یوگا را بیاموزید و انجام دهید.

- تغذیه حاوی مقادیر مناسب از امگا 3 و اسیدهای چرب ضروری: سرچ کنید و ببینید چه غذاهایی حاوی این مواد هستند.

- نوشتن واژه ها، عبارات و جملات مثبت مرتبط با اهداف شخصی: دفترچه ای داشته باشید و در آن اهداف و توانمندی هایتان را با جملات کاملا مثبت بنویسید و مدام بروز کنید و بخوانید.

- تکرار کلامی هدف هر روز صبح و شب:  هر روز، اهداف تان را بر زبان بیاورید.

- خواب مناسب بین 6.5 تا 8 ساعت: این درس را بخوانید (کلیک کنید).

- دوری از محیط های پرتنش: هر چند سخت است ولی تا حد امکان این کار را بکنید. مثلاً چرا باید ویدئویی که حاوی صحنه های دلخراش است را تماشا کنید؟

- تصویر پردازی: خود را در جایی که می خواهید بدان برسید تصور کنید.

- خواندن کتاب های انگیزه بخش:  بسیاری از انسان های موفق، هر روز چند صفحه مطلب الهام بخش می خوانند. بی هیچ شعاری، واقعاً موثر است.
برچسب ها: موفقیت ، RAS

جامعه در اضطراب/ صادق زیبا کلام

روزنامه آرمان ملی؛ صادق زیبا کلام

بعید است کسی تردید داشته باشد که وضعیت جامعه امروز بحرانی است. درست است که ما قبلا هم شرایط سخت و تنگناهای سیاسی و اقتصادی همچون دوران جنگ تحمیلی داشته‌ایم، اما این امید وجود داشت که وضعیت بهتر می‌شود. به عبارت دیگر در اوج مشکلاتی که در نتیجه جنگ به‌وجود آمده بود شامل کمبودها و... این امید بود که بالاخره جنگ تمام می‌شود و امید به پایان جنگ وجود داشت.

مشکلی که در حال حاضر به‌وجود آمده این است که امید داشتن سخت شده است. ضمن آنکه در دوران بعد از جنگ هیچ زمانی این وضعیت به‌وجود نیامده که مردم نسبت به آینده نگرانی داشته باشند و بپرسند که بالاخره چه خواهد شد. در 8 سال زمان مرحوم آیت‌ا... هاشمی و یا در 8 سالی که دوران اصلاحات بود و حتی در 8 سال احمدی‌نژاد منهای سال‌های آخر آن، اینکه چه خواهد شد و چه قرار است بشود چنین احساسی وجود نداشت.

هر چند مشکلات و انتقادات در زمان مرحوم آیت‌ا... هاشمی و دوره دولت اصلاحات و دوران احمدی‌نژاد هم وجود داشت، اما وضعیتی که به‌وجود آمده این است که زمانی که به هر کجا و در هر جمعی می‌روید اولین سوالی که افراد از یکدیگر می‌پرسند این است که بالاخره اوضاع چه می‌شود؟ این سوالی است که همه از یکدیگر می‌پرسند و هیچ پاسخی هم برای آن وجود ندارد. این مساله را می‌توان به شکل دیگری دید.

گفته می‌شود ظرف دو سال گذشته (96، 97 و حتی 98) حدود 30 تا 40 میلیارد دلار پول‌از کشور توسط ایرانی‌هایی که وضعیت مالی خوبی داشته‌اند خارج شده و بااین پول در کشورهایی همچون امارات، گرجستان، ترکیه و... سرمایه‌گذاری کرده و با این سرمایه‌ها ملک، آپارتمان خریده و یا در بانک‌های خارجی پس‌انداز کرده‌اند.

این مساله بسیار هولناک است. به‌دلیل آنکه این پول معادل یک سال درآمد نفتی کشور است آن هم در شرایطی که وضعیت عادی باشد و تحریم وجود نداشته باشد. این پولی است که باید در صنعت، کشاورزی، حمل و نقل و جهانگردی و... سرمایه‌گذاری شده و باعث رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و صادرات می‌شد. اما آنهایی که تا حدودی توان مالی بهتری دارند، امیدی به آینده ندارند، و برای همین سرمایه‌های خود را به خارج از کشور منتقل کرده‌اند.

در سوی دیگر هجوم و فشاری که برای رفتن به خارج از کشور وجود دارد، تا آنجایی که به‌خاطر دارم، سابقه نداشته است. به‌گونه‌ای که حتی بعد از انقلاب و یا زمانی که جنگ بود تا این میزان تمایل به مهاجرت و رفتن به بیرون از کشور در میان اقشار و لایه‌های جوان جامعه و تحصیل‌کرده جامعه وجود نداشت.

تمایل زیاد برای مهاجرت از ایران نشان دهنده آن است که نسل جوان آینده روشن و تابناکی نمی‌بیند و متاسفانه نمی‌توان مردم را در این مسائل مقصر دانست. سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا مردم هند، نروژ، ژاپن و یا حتی مردم عراق نمی‌پرسند فردا چه می‌شود؟ چرا مردم ما یکی دو سال است که احساس ناامنی می‌کنند و این سوال مدام مطرح می‌شود که آیا میان ایران و آمریکا درگیری خواهد شد، یا نخواهد شد؟

متاسفانه هر روز هم یک اتفاقی می‌افتد که آن نگرانی و اضطراب را بیشتر می‌کند. یک روز مساله نفتکش‌ها در خلیج فارس و روز دیگر مساله‌ای جدید مطرح می‌شود. این مسائل باعث نگرانی و تردید در میان مردم می‌شود. خیلی تاسف انگیز است که تا این میزان در بلاتکلیفی و استرس چه از نظر روحی و روانی و چه از نظر اقتصادی به سر ببرند و کسی هم حاضر نیست در داخل کشور سرمایه‌گذاری کند.