واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

نوسازی ارتش چین تا 2020 و آمادگی جنگ

 براساس طرح توسعه پنج ‌ساله ارتش چین، پکن درصدد است تا سال 2020 اصلاح ارتش قدرتمند خود را تکمیل کرده و ظرفیت‌های جنگ‌افزاری مدرن نیروهای مسلح‌اش را افزایش دهد و بدین ترتیب ارتش آزادی‌بخش خلق چین به قوی‌ترین و مدرنترین ارتش در سطح جهانی تبدیل می‌شود.

به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری پی‌تی‌آی، سیزدهمین طرح توسعه پنج‌ ساله ارتش چین برای سال 2016 تا 2020 از سوی کمیسیون مرکزی ارتش منتشر شد. ریاست این کمیسیون بر عهده شی جینپینگ، رئیس‌جمهوری چین است. در این طرح آمده است، در پنج سال آتی نیروهای مسلح چین به اهمیت افزایش ظرفیت‌های رزمی مهم پی می‌برند.

براساس این طرح، تا سال 2020 ارتش آزادی‌بخش خلق چین مکانیزه کردن تمام نیروها را پایان می‌دهد و پیشرفت مهمی در فناوری رایانه‌ای و اطلاعاتی فراهم می‌شود. پنج سال آتی بنیان اصلی ارتش برای تبدیل شدن به نیروی نظامی جهانی فراهم می‌شود.

اولویت‌های طرح شامل بازسازی استراتژیک سرویس‌های مختلف، توسعه لجستیکی و تسلیحاتی، تاسیسات آی تی، آموزش رزمی و همکاری نظامی بین‌المللی می‌شود.


رئیس جمهوری چین دستور داده است نظامیان این کشور از آمریکا بیاموزند که در شرایط آب و هوایی مختلف عملیات های رزمی انجام می دهد.
 ارتش چین با برگزاری تمرینات و رزمایش های مختلف و فشرده نیروهای سه گانه دریایی، زمینی و هوایی، خود را برای نبرد احتمالی در منطقه شرق آسیا آماده می‌کند.

به گزارش ایرنا، بیشترین نگرانی چین رویارویی این کشور با آمریکا و برخی از متحدانش در دریای جنوبی و بر سر منازعات مربوط به مالکیت بر جزایر این منطقه است.

منازعات بر سر جزایر موجود در دریای جنوبی با برخی همسایگان و همچنین حضور ناوهای جنگی آمریکا در این منطقه باعث بروز نگرانی های فزاینده برای چین شده و این کشور را بر آن داشته تا خود را برای رویارویی احتمالی آماده کند.

آمریکا که همواره برای حضور نظامی در منطقه شرق آسیا تلاش دارد، به تازگی دور تازه ای از اعزام ناوهای خود به منطقه را آغاز کرده که آخرین مورد آن حضور ناوشکن «لارنس» این کشور در حریم جزایر «نن شا» در دریای جنوبی چین بود که این هفته انجام شد.

همین موضوع و احتمال برخورد نظامی میان چین و برخی کشورهای مدعی در دریای جنوبی و حتی آمریکا باعث شده بخصوص نیروهای دریایی و هوایی این کشور در ماه های گذشته به طور متوالی رزمایش ها و تمرینات مختلفی را برگزار کنند که بعضا هدف آنها بالا بردن توان رزمی این نیروها عنوان شده است.

«شی جین پینگ» رئیس جمهوری و فرمانده کل قوای چین نیز در روزهای گذشته و در جریان دیدار با مسئولان نظامی این کشور خواستار مدرن سازی ارتش و بالا بردن توان جنگی نظامیان شده است.
به نظر می رسد هواپیمای چینی هم که روز چهارشنبه این هفته (22 اردیبهشت)در جریان تمرینات در شرق این کشور سقوط کرد بخشی از برنامه های چین برای بالا بردن آمادگی های رزمی بوده است.

ارتش چین در تارنمای خود آورده است که این جنگنده شب هنگام در جریان تمرین بر روی یک کارخانه ریسندگی سقوط کرده است.

این سقوط در شرایطی صورت گرفت که آب و هوای منطقه بد بود و در واقع بخشی از اهداف ارتش آماده شدن برای عملیات و جنگیدن در هر نوع آب و هوایی است.

ساوت چاینا روزنامه هنگ کنگی می نویسد که چین سعی دارد از تجربیات کشورهای پیشرفته برای عملیات در شرایط مختلف بیاموزد.

نشریه می افزاید: رئیس جمهوری چین دستور داده است نظامیان این کشور از آمریکا بیاموزند که در شرایط آب و هوایی مختلف عملیات های رزمی انجام می دهد.

آمار نشان می دهد که در شرق چین در شش ماه گذشته دو جنگنده سقوط کرده است که البته خلبان های آنها سالم به زمین رسیده اند.

ارتش چین بخصوص در دریاهای شرقی و جنوبی در حال اعزام کشتی ها، ناوها و جنگنده هایش برای برگزاری رزمایش های مختلف است.

هشدار وزیر بهداشت درباره سرطان و بیماری اعصاب


وزیر بهداشت ، وضع برخی بیماری ها در کشور را در مقایسه با کشورهای منطقه بسیار نگران کننده ارزیابی کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، دکتر قاضی زاده هاشمی در همایش فرماندهان بهداشت و درمان سپاه افزود: از سه سال قبل که فعالیت خودمان را در دولت آغاز کردیم شبه بحران در وضعیت بیماریها داشتیم اما آنچه که اکنون درباره بیماری ها مشاهده می کنیم در مقایسه با کشورهای منطقه واقعا نگران کننده است.

وزیر بهداشت گفت: وضعیت بیماریهایی همچون قلبی عروقی ، سکته های مغزی، اعتیاد، سرطان، بیماری های اعصاب و روان بسیار نگران کننده شده و در آینده نیز از مهمترین مشکلات اجتماعی کشور بهداشت و درمان خواهد بود.

وی خاطرنشان کرد: سبک زندگی ، رفتار و خورد و خوراک مردم تغییر کرده و مشکلات نیز در مقایسه با پنجاه سال گذشته متفاوت است .

قاضی زاده هاشمی تصریح کرد: به عنوان نمونه 60 درصد مردم تهران و یا 70 درصد خانمهای میانسال به بالای یزد اضافه وزن دارند و 5 میلیون نفر از مردم کشور به دیابت مبتلا شده اند و 6 تا 7 میلیون نفر نیز در آستانه ابتلا هستند بنابراین ما باید روی پیشگیری بیشتر کار کنیم.

وی ایجاد و گسترش شبکه های بهداشت در روستاها و شهرها در پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای پیشگیری از بیماریها موثر دانست و در عین حال گفت: این شبکه ها در روستاها و شهرها گسترش یافت اما زمانی که مشکل مهاجرت به حاشیه شهرها و نه شهرها پیش آمد ، برخی در بیست و پنج سال گذشته معتقد بودند که نباید در حاشیه شهرها به مردم خدمات ارائه کنیم تا در نتیجه آن زندگیشان بهتر نشود و در نتیجه این موضوع را راهکاری برای جلوگیری از مهاجرت به شهرها می دانستند.

وزیر بهداشت گفت: اگر در موضوع پیشگیری کار بیشتری صورت گیرد بسیاری از هزینه ها از دوش جامعه برداشته خواهد شد که البته این مهم بستگی به اقدام عملی از سوی دولت و مردم دارد.
وی افزود: هم اکنون از طریق شبکه های بهداشت، درصدد هستیم تا برای افراد جامعه پرونده سلامت تشکیل دهیم تا حداکثر سه سال آینده همه این پرونده ها را داشته باشند و وضع سلامت و یا خدای نکرده بیماری آنان مشخص و درباره آن راهکار ارائه شود.

وزیر بهداشت تحرک و ورزش را در پیشگیری از بیماری ها موثر دانست و گفت: بسیاری از مراجع ، کیفیت زندگیشان به گونه ای است که کمتر دچار بیماری می شوند به عنوان نمونه آیات عظام مکارم شیرازی ، سبحانی، نوری همدانی اینگونه اند و آنها از امام بزرگوار تاسی کردند .

وی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بر ورزش تاکید ویژه دارند، گفت: از نگاه ایشان ورزش برای افراد زیر چهل سال مستحب و بالای چهل سال واجب است و حتی آقای روحانی رئیس جمهور نیز به من گفتند که مقام معظم رهبری چندبار به ایشان توصیه به ورزش کرده اند.
هاشمی افزود: آیت الله نوری همدانی ، نود و دو سال سن دارند و به من گفتند که وضعیت کیفیت زندگی ام در چهل سال گذشته تغییری نکرده و نه آمپولی زدم و نه دارویی مصرف کردم و حاضرم با کوهنوردان رقابت کنم.

وزیر بهداشت با بیان اینکه مسئولان باید در پیشگیری و تحرک و ورزش پیش قدم باشند، گفت: اگر مردم ببینند که ما خود عمل می کنیم موثر خواهد بود اما اگر مشاهده کردند که بین حرف تا عمل فاصله زیاد است آنگاه مصیبت خواهد بود.

وی در پایان گفت: ما در تندرستی مردم حداکثر 18 تا 20 درصد مسئولیم و بقیه به وزارت صنعت ، نفت، ارشاد، کشاورزی و نیرو مرتبط است و اگر همکاری های میان بخشی گسترش یابد آنوقت پیشرفت بیشتر و موثرتری خواهیم داشت.

توصیه نیوزویکی:کنار بایستید و بگذارید ایران با داعش بجنگد!

ما دون کیشوت وار شاهزاده های عرب خلیج فارس را متحد قرار می دهیم، در حالی که بخش بزرگی از حمایت مالی از داعش توسط آن ها انجام می شود. از سوی دیگر، ایران شیعه قدرتی است که علاقه خود به مقابله با داعش سنی را به خوبی نشان داده.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس بین الملل «انتخاب»؛ نیوزویک نوشت: نفوذ داعش به اراضی فلسطینی می تواند نیروی زمینی آمریکا را وارد درگیر بی ثمر بعدی خاورمیانه کند. برای دور نگه داشتن داعشی های سنی باید بگذاریم ایران شیعه درگیر جنگ فرقه ای خاورمیانه باشد. 

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، این نشریه آورده است: هرچند اکثر پوشش خبری داعش بر سوریه و عراق تمرکز داشته، نفوذ این گروه به مصر شاخص ترین دستاورد سال گذشته آن ها بود. براندازی معمر قذافی در لیبی باعث شد سلاح های این کشور به داعش و از طریق آن به چندین کشور آفریقایی سرازیر شود. کودتای نظامی خونین علیه رئیس جمهور منتخب و البته بی کفایت مصر، محمد مرسی، معترضان آرام را به زندان فرستاد و آزادی خواهان و روزنامه نگاران را راهی اتاق های شکنجه کرد. ده ها هزار فعال هوادار اخوان المسلمین از معترضان و آسیب دیدگان اصلی این کودتا بودند. یک جوان عضو اخوان المسلمین به المانیتور گفت هم بندهای آرام قدیمیش به "تب داعش" مبتلا شده اند.

پس از آنکه مصر به پایگاه های داعش در لیبی حمله کرد، در واکنش به آن داعش وارد صحرای همسایه خود در مصر شد و یک هواپیمای روسی را منهدم کرد. شاخه ای از داعش در منطقه سینای مصر مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. حالا داعش در حال نفوذ به کرانه باختری است.

در سال 2014 مقامات دولت اوباما نسبت به ورود اسرائیل به درگیری با داعش ابراز نگرانی کردند. و اوایل امسال مشاور ارشد اوباما در حوزه داعش در سمیناری در تل آویو به مقامات امنیتی اسرائیل و کشورهای دیگر گفت داعش در عراق و سوریه تحت فشار قرار دارد، اما همچنان خطر جدی برای مناطق دیگر است. اگر داعش بخواهد به اسرائیل حمله کند، آیا نیروی زمینی آمریکا به جنگ خاورمیانه وارد می شود؟

این چالش اصلی داعش برای آمریکا است، نه حملات تروریستی هر از گاهی. 

اما نخست وزیر اسرائیل، نتانیاهو، معتقد است خطر از جانب شمال و ایران است، نه از جنوب. ما دون کیشوت وار شاهزاده های عرب خلیج فارس را متحد قرار می دهیم، در حالی که بخش بزرگی از حمایت مالی از داعش توسط آن ها انجام می شود. از سوی دیگر، ایران شیعه قدرتی است که علاقه خود به مقابله با داعش سنی را به خوبی نشان داده. 

خطر اصلی داعش برای آمریکا افراط گرایی نیست، بلکه مداخله نظامی دیگری در یک جنگ فرقه ای/تاریخی است که می تواند برای چندین دهه سربازان آمریکا را در خود درگیر کند. علاوه بر آن ممکن است مجبور به مقابله با برتری جویی جهانی چین شویم. آیا آمریکا می تواند به جنگ در دو درگیری طولانی تا انتهای قرن ادامه دهد؟

گزینه دیگری هم وجود دارد. "ایجاد تعادل در بیرون مرزها" گزینه ای است که انگلستان در طول جنگ های فرقه ای قرن 16 و 17 اعمال کرد، که از بسیاری جهات مشابه درگیری کنونی میان شیعه و سنی در خاورمیانه است. درگیری کاتولیک ها و پروتستان ها (که با جنگ سی ساله پایان یافت) با اصلاحات پروتستان ها در دهه 1520 آغاز شد که تا معاهده صلح وستفالی در 1648 ادامه داشت. انگلستان با هوشمندی از فرستادن سربازان خود به میدان نبرد قاره ای خودداری کرد، اما با استفاده از دیپلماسی و روابط خود تلاش کرد اجازه ندهد هیچ قدرتی – کاتولیک یا پروتستان، هاپسبورگ یا بوربن، فرانسه یا اسپانیا – بر قاره اروپا تسلط داشته باشد.

انگلستان این موضع را حفظ کرد و با گذشت چند قرن همچنان به آن ادامه می دهد. جنگ سی ساله و یک قرن جنگ فرقه ای به عصر روشنگری ختم شد. حالت ایده آل برای آمریکا و اسرائیل موردنظر آن ها معاهده صلحی میان مسلمانان مانند معاهده وستفالی است. آمریکا باید استراتژی مشابهی را دنبال کند، و به مخالفان منطقه ای داعش مانند ایران اجازه دهد جنگ را به عهده بگیرند. 

شکیبایی به انگلستان اجازه داد تمرکز خود را بر ساخت نیروی علمی، تکنولوژی، مالی و نظامی بی همتایی قرار دهد. با پایان جنگ طولانی اروپا، عصر روشنگری با خود پیشرفت تجاری، علمی، تکنولوژی، فلسفی و سیاسی به همراه آورد.

درحالیکه هدف القاعده غرب، "دشمن دور" است، هدف خلیفه خودخوانده داعش "دشمن نزدیک" مانند عراق، سوریه، اردن، لبنان، شمال آفریقا، آسیای مرکزی، مصر و اسرائیل است. داعش بر خلاف القاعده در جهان 1500 سال پیش زندگی می کند. داعش علت حملات خود در پاریس را تلافی حملات هوایی و دریایی فرانسه در سوریه عنوان کرد. با وجود فریادهای سیاست مداران و کارشناسان در واشنگتن که حملات پاریس و بروکسل را نشانه ای از یک "تهدید تروریستی جهانی" می دانند، تمرکز داعش بر "دشمن نزدیک" قرار دارد.

"برند خلیفه" به جهادی های اروپایی (بخش کوچکی از مسلمانان آن) نه فقط جهادی از نوع القاعده، که نیروی نظامی و کشور ارائه می کند. 

برای مقابله با جهادی های جهانی و خلیفه های آن ها باید نهادهای حامی مالی آن ها را تحریم کرد، پایگاه های آموزشی جهانی آن ها را با نیروهای ضد تروریستی محدود نابود کرد، زیرساخت ها را تقویت کرد، به سوی آسیای دور رفت؛ باید قوی ماند، اما هوشمند بود.

ترکیه و درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان

درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ در شرایطی شدت گرفته که برخی می‌پرسند، چرا این اختلاف تاریخی و سی ساله در این بازه زمانی که منطقه درگیر منازعات دیگری است، اتفاق افتاد؟ در این میان، برخی شواهد نشان از دخالت‌های دولت ترکیه و شخص اردوغان در این درگیری دارد؛ دخالت‌هایی که در راستای رقابت‌های منطقه‌ای ترکیه با روسیه و اندیشه‌های خیالی نوعثمانی گری قابل تشریح است.

به گزارش «تابناک»، درگیری و جنگ کوتاه مدت ولی پر هزینه ارمنستان و جمهوری آذربایجان، که در روز شنبه 14 فروردین بر سر یک اختلاف تاریخی سی ساله یعنی مسئله قره باغ شکل گرفت، موج دیگری از نگرانی‌های منطقه‌ای و جهانی را ایجاد کرد؛ هرچند ظاهر این جنگ نشان از دو طرفه بودن آن و نگرانی سایر بازیگران منطقه‌ای از این اختلاف داشت، شواهد و مواضع دولت ترکیه در روزهای اخیر، این گمانه را ایجاد کرد که پشت پرده این درگیری و جنگ منطقه‌ای نیز دولت ترکیه قرار داشته باشد؛ دولتی که در رابطه با دیگر درگیری‌ها و جنگ‌های خاورمیانه نظیر جنگ داخلی عراق و سوریه نیز نقش مخربی داشته است.

در این رابطه می‌توان به مطلب حبیب فوعانی اشاره کرد که در شبکه خبری «روسیا الیوم» به نقل از مطبوعات آذربایجان تأکید کرد، سفر الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان در روز 25 اسفند ماه 1395 به ترکیه و دیدار با دولتمردان این کشور، بدون شک از مهمترین رویدادهای این ماه بود؛ رویدادی که در رابطه با آن پایگاه اینترنتی آذربایجانی «1 نیوز» نیز گزارش داد: «این سفر روح تازه‌ای در شعار علی اف درباره "ملت واحد و دو کشور" دمیده است».

رجب طیب اردوغان نیز در خبری که در پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی «تی آر تی» منتشر شد، بر حمایت کامل دولت ترکیه از دولت آذربایجان تأکید کرد و در گفت و گوی تلفنی با الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان گفت: «دولت و مردم ترکیه همواره در کنار مردم جمهوری آذربایجان خواهند بود». 

از سوی دیگر در خبری که در خبرگزاری «ترند» جمهوری آذربایجان منتشر شد، محمت علی شاهین، سخنگوی سابق شورای بزرگ ملی ترکیه اعلام کرد: اتحادیه‌های ملی گرای ترکیه در جنگ اخیر به طور کامل پشتیبان دولت جمهوری آذربایجان خواهند بود. محمت علی شاهین با اشغالگر توصیف کردن نیروهای نظامی و سیاسی ارمنستان تأکید کرد که ارمنستان در این جنگ محکوم است و باید منطقه قره باغ را به آذربایجان واگذار کند. خبرگزاری «آسوشیتدپرس» نیز از قول رئیس جمهور ترکیه نوشت اردوغان معتقد است باید تا پیروزی نهایی در این جنگ از جمهوری آذربایجان حمایت کند.

این در حالی است که حسین جابری انصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در همین رابطه گفت: «تشدید درگیری‌ها در منطقه قره باغ میان آذربایجان و ارمنستان موجب نگرانی شدید جمهوری اسلامی ایران است و ایران هر دو همسایه شمالی خود را به خویشتنداری و توقف فوری درگیری دعوت می‌کند». 

در رابطه با دیگر بازیگر مهم منطقه یعنی روسیه نیز باید گفت، بنا به گزارش خبرگزاری «اسپوتنیک»، وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف در رابطه با درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان اعلام کرد: «پیام ما این است که باید هر چه زودتر آتش‌بس برقرار شود و طرفین اوضاع را به سمتی پیش نبرند که حل و فصل مسالمت‌آمیز آن دشوار شود. مناقشه قره باغ راه حل نظامی ندارد و حتماً باید از طریق راه‌های مسالمت‌آمیز حل شود». 

از سوی دیگر، معاون دومای روسیه نیز از دست داشتن «کشوری ثالث» در شعله ور کردن مناقشه قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان خبر داد. سرگئی ژلزنیاک بدون اشاره به نام کشوری به طور تلویحی با انتشار مطلبی در صفحه فیسپبوک خود نوشت: «کاملاً آشکار است که نیرویی به تشدید مناقشه در قره باغ دامن می زند، نیرویی که به جنگ افروزی در خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز علاقه مند است». 

معاون دومای روسیه افزود: «جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیازی به این تنش‌ها ندارند. تاریکی کوهستان‌های منطقه کافی است تا یک گروه مسلح آموزش دیده آشنا با منطقه برای ایجاد درگیری اقدامات تحریک آمیز انجام دهد».

واقعیت آن است، در شرایطی که بیشتر بازیگران منطقه‌ای از جمله ایران و روسیه در رابطه با درگیری میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تلاش‌هایی در جهت بازگشت آرامش در دو کشور شروع کردند و اصولاً علاقه‌ای به ایجاد درگیری میان این دو کشور ندارند، دولت ترکیه و شخص رئیس جمهور این کشور بر آتش بر افروخته دامن می‌زنند.

چرایی حمایت‌های علنی و همه جانبه دولت ترکیه از جمهوری آذربایجان در این جنگ دوطرفه موضوعی است که می‌توان آن را از دو بعد بررسی کرد؛

1 ـ رقابت منطقه‌ای ترکیه با روسیه


در این رابطه نخست باید اشاره کرد که روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به منظور ارتقای ظرفیت‌ها و متحد نگه داشتن کشورهای عضو سابق اتحاد به تشکیل سازمان پیمان امنیت جمعی اقدام کرد. در این سازمان، کشورهای نظیر ارمنستان، بلاروس، تاجیکستان، قرقیزستان و... عضویت دارند که در تأمین امنیت به ویژه در بزنگاه‌ها و حملات خارجی همواره چشم امید فراوانی به روسیه دارند.

از همین روی، رهبران این پیمان و روسیه بارها در رابطه با بحران قره باغ تأکید کرده‌اند که مخالف هر گونه اقدام نظامی برای حل و فصل مناقشه قره باغ هستند و مقامات سیاسی ارمنستان نیز بارها اعلام کرده‌اند که با توجه به عضویت در این سازمان، به واکنش مناسب و حمایت متحدانشان در این سازمان در مواقع اضطراری امیدوارند.

بنا بر آنچه آمد، به نظر می‌رسد دولت ترکیه پس از آغاز درگیری‌های علنی و جدی با روسیه در ماجرای بحران عراق و سوریه که با سرنگون کردن جنگنده روسی دامنه دار شد، این بار نیز قصد دارد جبهه جدیدی را علیه روسیه باز کند و در حیات خلوت روسیه به رقابت با این کشور بپردازد.

2- تداوم اندیشه نوعثمانی گری اردوغان


رئیس جمهور ترکیه بارها در اظهاراتی عجیب به تاریخچه امپراتوری عثمانی اشاره کرده و از علایق خود برای احیای آن دوران پرده برداشته است. برای مثال، پایگاه اینترنتی آذربایجانی «1 نیوز» در مطلبی به این موضوع پرداخت و به با اشاره به علایق عثمانی گری اردوغان نوشت که اردوغان گفته است: «مساجد ما پادگان‌های ماست، گنبدهای ما کلاه خود ماست، گلدسته‌های ما نیزه‌های ماست، نمازگزاران ما، سربازان ما هستند، این ارتش مقدس از دین ما حفاظت می‌کند».

بر همین مبنا می‌توان یکی دیگر از دلایل حمایت‌های یکجانبه و تنش زای دولت ترکیه در رابطه با جنگ میان آذربایجان و ارمنستان را مسأله نوعثمانی گری و علایق خیالی و تاریخی اردوغان دانست.

با این تفاسیر، به نظر می‌رسد، رئیس جمهور ترکیه بدون توجه به آثار و عواقب حمایت‌های آشکار و دنباله دار خود از گروه‌های تروریستی عراق و سوریه که باعث کشته و آواره شدن میلیون‌ها انسان بی گناه شد، این بار نیز در راستای ارضای علایق شخصی خود جان انسان‌های بی گناه دیگری را به خطر انداخته است.

گفتنی است، منازعات و اختلافات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر مسأله قره باغ از سال 1988 آغاز شده و به عبارتی، تاریخی سی ساله دارد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال این دو کشور حل نشده مانده و بهترین راهکار در این زمینه برای حل اختلاف، ارجاع مسأله به مجامع بین المللی و گفت و گوهای دو طرفه است.

تحلیل فریدمن از استراتژی آمریکا برای دور ماندن از بحران و جنگ های پیش رو

فریدمن: آمریکا برای دور ماندن از بحران، دیگران را با هم درگیر می‌کند/جهان در دوران گذار است، آماده جنگ باشید!


«جورج فریدمن» تحلیلگر سیاسی سرشناس در اواخر ماه گذشته گفت‌وگویی انجام داد با مجله «بیزنس اینسایدر» و گفت جهان در مرحله گذار قرار دارد و باید آماده وقوع جنگ‌های بزرگ بین کشورها بود.


خبرگزاری فارس: فریدمن: آمریکا برای دور ماندن از بحران، دیگران را با هم درگیر می‌کند/ جهان در دوران گذار است، آماده جنگ باشید!

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «جورج فریدمن» در سال 1996 موسسه «پیش‌بینی استراتژیک» (Strategic Forecasting) را بنیان نهاد. موجودیت «استراتفور» بر این فرض بحث‌برانگیز شکل گرفته که احتمال وقوع رویدادهای ژئوپولیتیک قابل سنجش است و این رویدادها حتی به روشی قابل پیش‌بینی هستند که برای بخش خصوصی منفعت‌زا باشد.

فریدمن تا ماه می 2015 به فعالیت در این موسسه پیشرو در بررسی معادلات سیاسی ادامه داد و پس از آن موسسه جدیدی با نام «آینده ژئوپولیتیک» راه اندازی کرد. 

فریدمن مفسر امور بین‌الملل و نویسنده کتاب «100 سال آینده» است.

فریدمن در گفتگوی ماه گذشته خود (28 فوریه) با «بیزنس اینسایدر» درباره آینده جنگ و مرحله بعدی بحران بدهی اروپا و اینکه اصلا چطور ممکن است بتوان آینده را پیش‌بینی کرد سخن گفته است.

 

وی دور بودن آمریکا از نقاط درگیری را عامل قدرت گرفتن این کشور دانسته و گفته است که تنها کاری که آمریکا باید بکند این است که دیگر کشورها را با یکدیگر درگیر کند تا توان حمله به این کشور را نداشته باشند. فریدمن می‌گوید: «حالا در موقعیتی هستیم که هدفمان جلوگیری از ظهور هژمونی است. نیاز نیست برنده شویم. کافیست نبازیم

 

در ادامه بخش‌هایی از این مصاحبه طولانی آمده است:

ب.ا: شما در زمینه مخاطرات سیاسی و درنظر گرفتن تاثیر رویدادهای سیاسی بر کسب و کار و اقتصاد مبتکر هستید. خط تمایز میان مخاطره سیاسی با آنچه بخش پژوهش سرمایه‌گذاری بانک‌ها انجام می‌دهند یا نوع کاری که در اتاق‌های فکر انجام می‌شود در چیست؟ شما در تاثیر مخاطره سیاسی چه چیزی می‌بینید که اینگونه موسسات قادر به دیدن آن نیستند؟

ج.ف: اتاق‌های فکر از خط مشی‌ها حمایت می‌کنند. بخش پژوهشی برای معامله‌کننده‌ها زیرساخت اطلاعاتی بازاریابی را مهیا می‌کنند. ما هیچ موضع سیاسی نداریم. اگر موضع سیاسی داشته باشید احتمالا نمی‌توانید پیش‌بینی کنید.

تا زمانی که می‌خواهید چیزی اتفاق بیفتد، شروع می‌کنید به تحریف اطلاعات به نحوی که خواسته‌تان را پشتیبانی کند. ما هیچ موضع یا ایده پیش‌فرضی نداریم به همین دلیل تحلیل‌هایمان برای تصمیم‌گیرنده‌ها ارزشمند هستند.

به «بروکینگز» بروید یا به «هریتیج» یا سایرین. این موسسات پیش از انجام تحقیقات، موضع خود را در مواجهه با هر موضوعی می‌دانند. اگر به بانک سرمایه‌گذاری بروید متوجه می‌شوید که دقیقا می‌دانند که چه بخش‌هایی از جهان را پوشش می‌دهند و بسته به علایق مشتریانشان، چه بخش‌هایی از جهان را تحت پوشش ندارند.

ما جهان را بدون تحریفی که داشتن موضع آن‌را ناگزیر می‌کند، پوشش می‌دهیم و همین است که تحلیل ما را ارزشمند می‌سازد.

ادلب سوریه در 12 ژانویه 2016 پس از حملات هوایی - عکس از رویترز

 

ب.ا: اصلا چطور ممکن است که بشود امور بین‌الملل را پیش‌بینی کرد؟ بطور مثال به نظر می‌رسد مردم درباره بحران سوریه در هر فاز از درگیری به خطا رفته‌اند.

ج.ف: ما اشتباه نکردیم.

باید با غیرممکن‌ها شروع کنید. اگر بروید سراغ تهیه فهرستی از مواردی که رخداد آنها غیرممکن است، هرچه می‌ماند امکان‌پذیر است. نام فانتزی این روش «تئوری محدودیت» است. یک مدل غیرکمی است اما زمینه‌ای در ریاضیات دارد.

تئوری محدودیت درباره یک سری موارد صحبت می‌کند. اول اینکه غیرممکن‌ها باید شناسایی شوند. در گام دوم نقش‌آفرینان می‌بایست با موقعیت‌هایی که در آن به شیوه‌ای خاص عمل می‌کنند محدود شوند. به طور مثال آیا باید به داعش حمله کنیم؟ آیا می‌توانیم به داعش حمله کنیم؟ حمله به داعش چه هزینه‌ای دارد؟ به محض پرسیدن این سوالات بهای این گزینه بدست می‌آید و پس از آن به سیاست‌های آمریکا نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که این کشور برای سرمایه‌گذاری روی 2 تا 3 میلیون نفر که برای شکست داعش و شورش پس از آن نیاز دارد، آماده نیست. خب، پس این مورد بنا نیست اتفاق بیفتد.

در نتیجه کل ماجرا درباره کاری که با داعش باید انجام دهیم شکل دیگری به خود می‌گیرد. تئوری محدودیت تعریف می‌کند که چه نتایجی ممکن و کدام‌ها ناممکن هستند. این تئوری همچنین جلوی افکار واهی و هیچ و پوچ را می‌گیرد.

قانون‌گذاران به دلیل آنکه در تلاشند تا کاری را به انجام برسانند غالبا در تفکرات واهی گرفتار می‌شوند. من نمی‌خواهم هیچ کاری انجام دهم.

همچنین به خاطر آورید که سیاستمداران بسیار هوشمند و منطقی هستند. آنها علایق مشترکی با بازرگانان و تجار ندارند... اما مردی بر فراز ایالات متحده طلوع می‌کند. از میان 330 میلیون نفر سر بر می‌آورد. بسیار خوب. او این کار را به خاطر خوش‌شانسی یا حماقت یا چیزهایی مثل این انجام نداده بلکه کسی است که قدرت را درک کرده و فهمیده که چطور آن را حفظ کند.

اجازه دهید نگاهی بیاندازیم به دو مرد که به نظر می‌رسد بیشترین اختلاف را با هم دارند: «جورج دبلیو بوش» و «باراک اوباما». این دو وجوه مشترکی بیشتری با هم دارند نسبت به هرکس دیگری چرا که هر دو رییس جمهور بوده‌اند. همچنین نگاه کنید که چقدر سیاست‌گذاری‌های اوباما به بوش شبیه است. اگر واقعا بفهمید که چطور باید شطرنج بازی کرد متوجه خواهید شد که واقعا فقط تعداد معدودی حرکت برای انجام دادن هست. شما شطرنج بازی می‌کنید؟

ب.ا: بله. خیلی خوب نه ولی بازی می‌کنم.

ج.ف: بسیار خوب. اگر خوب بازی کنید متوجه خواهید شد که تصورتان از همه آن حرکت‌های مختلفی که انجام داده‌اید در واقع تصور درستی نیست. بنابراین اگرچه روی تخته شطرنج ممکن است اینطور به نظر برسد که 16 یا 20 حرکت مختلف در آغاز بازی انجام داده‌اید، در واقع این تعداد 3 یا 4 تا هستند. و وقتی مشغول بازی هستید یک حرکت بهینه وجود دارد.

به همین دلیل است که می‌توان بازی‌های اساتید بزرگ شطرنج را به خاطر سپرد. حالا اگر بتوانید بازی اساتید بزرگ را بخاطر بسپرید پیش زمینه لازم برای درک اینکه «موگابه» _رییس‌جمهور زیمبابوه_ از مهلکه جان سالم به در برده را بدست خواهید آورد و یک پیش‌فرض ساده مبنی بر اینکه آنچه رخ داده تصادفی نبوده به کمک شما می‌آید تا دریابید چرا و چگونه این امر رخ داده است. حالا شما در موقعیتی هستید که می‌توانید پیش‌بینی کنید... کلید پیش‌بینی، فهم این امر است که ملت‌های محدود تحت تاثیر مبارزه برای قدرت که رهبران را شکل می‌دهد هستند.

بشار اسد رییس جمهور سوریه در بازدید از شهر رقه در بخش شرقی کشور - نوامبر 2011

ب.ا: برای نمونه برگردیم به موضوع سوریه. برای سال‌ها این فرض وجود داشت که بشار اسد تحصیل‌کرده غرب است، اصلاح‌طلب است و این یعنی رفتارش در قدرت به گونه‌ای متفاوت از پدرش، خواهد بود. در آخر همه این مفروضات اشتباه از آب درآمد. چطور این بخش از طبیعت بشری را که بسیار هم متغیر است جدا می‌کنید درحالی که می‌تواند تاثیر شگرفی در رویدادهای جهانی داشته باشد؟

ج.ف: من خبرنگار نیستم. بنابراین اجازه ندادم اسد مرا افسون کند. من نگفتم که «وای خدای من او کامپیوتر اپل دارد و واقعا بیانسه را دوست دارد پس باید لیبرال باشد.»

شما خبرنگار هستید و با افراد مصاحبه می‌کنید و آنها می‌توانند شما را فریب دهند.

اگر کارتان را با مطالعه تاریخ درباره اینکه چطور اقلیت علوی به قدرت رسید شروع کنید و سپس خانواده اسد را فراموش کنید، درخواهید یافت که علوی‌ها از تحصیل‌کرده‌ترین و به ضرورت از سخت‌ترین مردمان سوریه هستند و خواهید پرسید این جنبش از هم گسسته چطور می‌تواند آنها را شکست دهد.

پس از آن نکته دیگری را به یاد می‌آورید. هیچ رژیمی تا به حال سرنگون نشده مگر آنکه ارتشش تقسیم شده باشد یا به دشمن پیوسته باشد. ارتش اسد از هم نگسست...

ب.ا: آیا بناست اسد سرنگون شود یا در قدرت بماند؟ آیا تغییر رژیم دیگری در خاورمیانه خواهیم دید؟

ج.ف: با کاهش منافع آمریکا در منطقه، چسبی که تکه‌ها را نزدیک هم نگه دارد وجود ندارد. آخرین تضمین برای مرزهای منطقه ایالات متحده بود که اساسا گفته است «به جهنم». آنچه واقعا دارید از هم پاشیدگی دولت‌هاست چون ملتی وجود ندارد. آنجا فقط دولت داریم.

در ضمن روسیه را داریم که بخاطر دلایل بسیاری که برای خودش دارد در تلاش است سوریه را یکپارچه نگه دارد. اما نمی‌توان آنرا چسبیده بهم نگه داشت. دارد از هم می‌گسلد.

به همین دلیل است که داعش این اندازه جالب است. خدا به ما کمک کند. تنها جنبش بومی طبیعی در منطقه همین داعش است.

ناو هواپیمابر تئودور روزولت

 

ب.ا: چرا دولت‌ها اشتباه برداشت می‌کنند؟ چرا آمریکا و متحدانش این اندازه سخت می‌توانند امور را پیش‌بینی کنند؟

ج.ف: پیش از همه استراتژی آمریکایی چیست؟ استراتژی آمریکایی فرمانروایی بر دریاهاست درست است؟ بنیانگذار قدرت ما کنترل دریایی است. هیچکس نمی‌تواند به خاک ما تجاوز کند ولی ما می‌توانیم به آنها تجاوز کنیم.

بزرگترین ترس ایالات متحده چیست؟ اینکه قدرت‌های شرقی با نیروی دریایی‌شان ما را به چالش بکشند. چطور جلوی آنها را می‌گیریم؟ آن‌ها را به جان هم میاندازیم تا دیگر پولی برای این کار نداشته باشند. به خاطر همین بود که ما در جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد جنگیدیم.

حالا در موقعیتی هستیم که هدفمان جلوگیری از ظهور هژمونی است. نیاز نیست برنده شویم. کافیست نبازیم.

اولین چیزی که لازمست انجام دهیم درک این است که موفقیت شبیه چیست. و برای درک این موضوع باید بفهمید که مقصد کجاست. اگر فهمیده باشید که هدف، دستیابی به اطمینان از امنیت خطوط دریاییست پس ناگهان بمباران کوزوو معنا پیدا می‌کند، چون نمی‌خواهید صربستان به عنوان قدرتی بزرگ ظهور کند.

ب.ا : خب با توجه به اهداف ژئوپولیتیک ما (آمریکا) شکست چه تعریفی دارد؟

ج.ف: خب اهداف ژئوپولیتیک ما چه هستند؟ اول اینکه آمریکای شمالی در صلح و آرامش و رفاه و تحت سلطه ایالات متحده باشد. دوم اینکه هیچ ملتی توان حمله نظامی به ایالات متحده را نداشته باشد... اینها اهداف ما هستند. خیلی ساده است. تمام درگیری‌ها را در نیمکره شرقی به راه می‌اندازیم و اینجا درگیری نخواهیم داشت.

موفقیت یعنی اینجا بنشینید و اطمینان کامل داشته باشید که بنا نیست یک تیپ مسلح بیاید و سر شما را از تن جدا کند. خب فکر نمی‌کنم الان نگرانی اصلی شما این باشد، بنابراین سیاست خارجی ایالات متحده موفق عمل کرده است.

منبع: گلوبال ریسرچ

 

ب.ا: فکر می‌کنید بحران بدهی آمریکا چقدر جدی است؟

ج.ف: وقتی که از من پرسیده می‌شود که «آیا می‌خواهم به شما وام دهم؟» می‌خواهم بدانم که درآمدتان چقدر است؟ دیون شما چه اندازه است؟ ثروت خالصتان چه میزان است؟ وقتی مردم درباره کشورها حرف می‌زنند به دلایلی فقط می‌پرسند درآمد و بدهی‌اش چقدر است؟

ارزش داریی‌های خالص ایالات متحده به حدی است که بدهی ما در مقابلش شبیه جوک است... سال 2008 نوشتیم که ایالات متحده به سرعت از بحران اقتصادی بیرون می‌آید. اتحادیه اروپا به سمت گسست پیش می‌رود و چینی‌ها به خاکستر می‌نشینند. چرا ما از مهلکه بیرون جستیم؟ چرا به گواه آنچه رخ داد همه تئوری‌های اقتصادی اشتباه می‌کردند؟ چون ثروتمندیم و می‌توانیم از پس هزینه‌ها برآییم.

در یک کشور میان روابط نظامی، اقتصادی و سیاسی تفاوتی نیست. این تقسیم‌بندی برای بیزنس اینسایدر مفید است. این تقسیم‌بندی برای برنامه کالج مفید است. اما کشور کشور است. چطور می‌توان اقتصاد چین را بدون درک ارتش چین فهمید؟ اگر این موضوعات را درنظر بگیرید برای پاسخ به سوالاتی مثل این آماده خواهید بود: «چطور ایالات متحده مشکلی با بدهی‌هایش ندارد؟»

چون ایالات متحده بر دریاها کنترل دارد. چون ایالات متحده ثروتمند است. چون ایالات متحده تنها کشوری است که از زمان جنگ داخلی‌اش هیچ جنگی را در خاک خودش تجربه نکرد... بنابراین می‌تواند از پس هزینه اشتباهاتی که دیگر کشورها را به ورطه نابودی می‌کشاند، برآید. و بنابراین ما ریسک‌هایی را می‌پذیریم که باقی کشورها نمی‌توانند... پاسخ کلیدی به این سوال اینست که ما جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد را اینجا (در خاک خودمان) نجنگیدیم.

بحران بدهی ایتالیا منبع: بلومبرگ

 

ب.ا: شما درباره وضعیت سیستم بانکی ایتالیا بسیار نوشته‌اید. واقعا فکر می‌کنید چقدر اوضاعش بد است؟ آیا فکر می‌کنید بناست موسسه‌ای در حد و اندازه دویچه بانک  لحظه‌ای لِمان-گونه را در اروپا تجربه کند؟

ج.ف: ایتالیا چهارمین اقتصاد بزرگ اروپا و هشتمین اقتصاد بزرگ جهان است و سیستم بانکی‌اش درحال فروپاشی است. آلمان درمانده است. باید استاندارد زندگی‌اش را حفظ کند. تنها با صادرات است که می‌تواند از پس این کار برآید و دویچه بانک در معرض بدهی‌های ایتالیا قرار گرفته است، مثل بقیه اروپا.   

بنابراین اروپا، که آشکارا در بحران اقتصادی و رکود نیست، دارد توسط ایتالیا خرد می‌شود. برویم سراغ تئوری محدودیت: ایتالیا بدهی 17 درصدی دارد. باور کنید. چه می‌شود اگر این بدهی 17 درصدی غیرقابل پرداخت شود؟

یکی از کارهایی که وقتی پیش‌بینی می‌کنید باید بتوانید انجام دهید اینست که به آنچه می‌بینید باور داشته باشید حتی اگر آنچه می‌بینید با آنچه نیویورک تایمز می‌گوید تفاوت داشته باشد. این ماجرا به چه راه دیگری ممکن است ختم شود؟ آیا آلمان نجاتشان می‌دهد؟ در نهایت مجبور است اما آیا در توانش هم هست؟ 17 درصد از سیستم بانکی ایتالیا رقم بزرگی است.

ب.ا: فکر می‌کنید این مسئله به دیگر کشورهای عضو «پیگس» مثل پرتغال یا اسپانیا هم سرایت خواهد کرد؟

*کشورهای عضو پیگس: پرتغال، ایتالیا، ایرلند، یونان و اسپانیا

ج.ف: به هلند سرایت خواهد کرد. دامن آلمان را خواهد گرفت. آلمان عضو جدید پیگس است. آلمان به صادرات وابسته است و بازارش درحال نابود شدن است. وقتی نرخ بیکاری در آلمان به 10% یا 15% برسد که واقعا متغیر است، چطور می‌توانند از پسش برآیند؟

بحران ایتالیا به همه‌جا سرایت خواهد کرد. ایتالیا سیستم بانکی غول پیکری است. در اروپای شرقی سیستم بانکی اصلی بوده است. با سیستم بانکی اتریش کار می‌کند. همه انواع تبادلات در آن رخ می‌دهد. پس تنها پیگس نیست که باید درباره‌اش نگران بود. سقوط آلمان حتی هنوز شروع نشده است. وقتی که آلمان شروع به سقوط کند، که خواهد کرد، زمانی است که وحشت شروع به گسترده شدن می‌کند.

3 سپتامبر 2015 - پکن: رژه ارتش چین به مناسبت هفتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم /عکس از رویترز

 

ب.ا: فکر می‌کنید در طول زندگی من حمله اتمی در هر نقطه از جهان رخ خواهد داد؟ اگر ممکن است برای شانس رخداد آن درصد تعریف کنید.

ج.ف: احتمالش خیلی کم است. یک دلیل بسیار ساده وجود دارد. کشوری که این حمله را انجام دهد «شیشه اتمی» می‌شود و فردی که شلیک را انجام می‌دهد حتی اگر در کره باشد نمی‌خواهد این اتفاق بیوفتد. پس بنابر تئوری محدودیت اتفاق نمی‌افتد.

تئوری محدودیت می‌پرسد: بهای انجام این کار چیست؟ حالا یک راه برای دور زدن تئوری محدودیت این است که بگوییم دشمن دیوانه است. دیوانگی و حماقت مفاهیم مورد کاربرد در پیش‌بینی نیستند.

وقتی مردم می‌گویند که آنها واقعا دیوانه و احمقند، این تنبلی است. معنی‌اش این است که نمی‌خواهم درباره اینکه می‌خواهد چکار کند یا موضعش چیست فکرکنم.

ب.ا: امروزه در این نسل اینکه ملت‌ها بخواهند به جنگ با دیگری بروند غیرمعمول است. آیا این روند را در حال تغییر می‌بینید؟ فکر می‌کنید جنگ میان دولت‌ها درحال بازگشتن است؟

ج.ف: از 1815 تا 1871 در اروپا جنگ میان دولت‌ها اتفاق نیفتاد. پس از آن جنگ جهانی اول رخ داد که رویداد بزرگی بود.

یک آمار دیگر به شما بدهم. تا الان قرنی نبوده که در آن جنگ سیستماتیک رخ نداده باشد. جنگ سیستماتیک یعنی وقتی که کل سیستم متشنج می‌شود. از جنگ هفت ساله ناپلئون در اروپا در قرن 19 تا جنگ جهانی اول، در هر قرن یکی رخ داده است.

می‌خواهید شرط ببندید که قرن حاضر تنها قرنی خواهد بوذ که در آن چنین جنگی رخ نمی‌دهد؟ خب حاضرم شرط ببندم که رخ خواهد داد.

وقتی کشورهایی دارید مثل آلمان، چین و روسیه که در حال سقوطند و با دیگران جایگزین می‌شوند، در نقطه شروع جنگ سیستماتیک قرار دارید. درست همین جاست که اوضاع خطرناک می‌شود چون این کشورها هنوز نتوانسته‌اند به تعادل برسند. آلمان در 1871 متحد شد و جهنم به پا کرد. ژاپن در اوایل قرن بیستم ظهور پیدا کرد و بعد از آن هرج و مرج آمد. پس حالا که داریم به تغییر سیستماتیک نگاه می‌کنیم برای جنگ آماده باشید.

 ب.ا: پیش‌بینی دارید که کجا ممکن است رخ دهد؟

ج.ف: خب به احتمال زیاد از کشورهای مثل ژاپن، ترکیه و لهستان شروع می‌شود. بگذارید بگویم اروپای شرقی، خاورمیانه و جنگ دریایی از سوی ژاپن با ایالات متحده.

هربار که قدرت‌های نوظهور پدید می‌آیند باید تعادل خود را پیدا کنند. قدرت‌های جدید پدیدار می‌شوند و قدرت‌های قدیمی سقوط می‌کنند. این فرآیند خطرناکی نیست، این موقعیت درحال ظهور بودن است که خطرناک است. 

مرتبط:

فرمان بازگشت

اوباما: بهترین کار این است که از خاورمیانه اجتناب کنیم