واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

فرمان بازگشت

ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه می‌گوید از روز سه شنبه خروج بخش عمده ای از نظامیان روس از سوریه آغاز می شود. 

به گزارش «تابناک» ،پوتین همچنین اعلام کرد نیروهای رزمی روسیه «بخش اعظمی» از ماموریت خود را در سوریه به انجام رسانده اند. 

پوتین این اظهارات را در نشستی با حضور وزرای خارجه و دفاع روسیه در کاخ کرملین بیان کرد. 

     به گزارش خبرگزاری اینترفاکس، پوتین در این دیدار گفت:«وظیفه تعیین شده برای وزارت دفاع  و نیروهای نظامی به انجام رسیده است. بر همین اساس من به وزیر دفاع دستور می دهم خروج بخش اعظمی از نیروهای نظامی را از جمهوری عربی سوریه از فردا (روز سه شنبه) آغاز کند.»

پوتین همچنین از وزیر خارجه روسیه درخواست کرد نقش پر رنگ تری در مذاکرات صلح روسیه ایفا کند. 

پوتین همچنین اظهار امیدواری کرد این تصمیم پیام خوبی برای همه طرف های درگیر در بحران سوریه باشد و کمک کند طرفین درگیر با اعتماد سازی، حل و فصل صلح آمیز بحران سوریه را تضمین کند. 

دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین گفت پوتین در گفتگوی تلفنی با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه، وی را از این تصمیم مطلع کرده است.

به گزارش خبرگزاری ریانوستی، بشار اسد در این تماس تلفنی ابراز امیدواری کرده است که مذاکرات صلح ژنو نتایج ملموسی در بر داشته باشد. 

روسیه از تاریخ هشتم مهر ماه 1394 با مجوز دولت دمشق حملات هوایی خود علیه مواضع گروه های تروریستی از جمله داعش و جبهه النصره را در سوریه آغاز کرده بود.

پشتیبانی هوایی روسیه از نیروهای دولت سوریه، مسیر را برای ادامه پیشروی‌های ارتش سوریه علیه گروه‌های تروریستی هموار کرد

مرتبط:

اوباما: بهترین کار این است که از خاورمیانه اجتناب کنیم

اوباما: بهترین کار این است که از خاورمیانه اجتناب کنیم


رییس‌جمهوری آمریکا در یک مصاحبه تفصیلی به بیان دیدگاه‌هایش درباره مسائل مختلف از جمله روابط آمریکا با روسیه و چین و دیگر مسائل نظیر وضعیت سوریه و لیبی پرداخت.

به گزارش ایسنا، باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا در یک مصاحبه تفصیلی با مجله آمریکایی آتلانتیک نسبت به وجود خطر جنگ کشورش با چین هشدار داد و در عین حال مقام‌های انگلیس را به دلیل «مفت‌خور بودن» مورد انتقاد قرار داد.

روسیه

اوباما در این مصاحبه درباره روابط واشنگتن با روسیه اظهار داشت: ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه در همه نشست‌هایی که با ما داشته، به شکلی کاملا وسواسی، مودب و صریح بوده است. نشست‌هایی که ما داشتیم بسیار حالت کاری داشتند. او هیچ‌گاه مرا به مدت دو ساعت منتظر نگه نمی‌دارد در حالی که برای یکسری از مقام‌های دیگر این کار را می‌کند.

با این حال اوباما گفت که جایگاه روسیه در جهان به شکل چشم‌گیری تضعیف شده است.

وی پذیرفت که اوکراین جزو منافع اساسی روسیه محسوب می‌شود در حالی که یکی از منافع اساسی آمریکا نیست بنابراین روسیه همواره خواهد توانست تسلط خود را در این کشور حفظ کرده و ظرفیت تشدید تنش‌ها در آن را داشته باشد.

اوباما گفت: اوکراین یکی از مثال‌هایی است که ما درخصوص آن باید صراحتا منافع اساسی خود را بدانیم و آگاه باشیم که برای چه چیزی در آن می‌خواهیم بجنگیم. در پایان همواره نوعی ابهام درباره اوکراین وجود دارد.

چین

اوباما در قسمتی دیگر از این مصاحبه درباره چالش‌های روابط آمریکا با چین گفت: من به لحاظ روابط سنتی میان کشورهای بزرگ معتقدم که روابط میان آمریکا و چین یکی از حیاتی‌ترین روابط خواهند بود. با این حال اوباما مساله وجود پتانسیل جنگ با پکن در صورتی که چین به خصومت علیه همسایگانش را ادامه دهد، رد نکرد.

وی افزود: اگر چین به جهان تنها از نقطه نظر حوزه‌های نفوذ منطقه‌ای نگاه کند، بنابراین نه تنها ما در این وضعیت شاهد پتانسیلی برای جنگ با چین هستیم بلکه خودمان را در وضعیتی دشوارتر به منظور تعامل با دیگر چالش‌هایی که مطرح خواهند شد، پیدا خواهیم کرد.

انگلیس

رییس‌جمهور آمریکا در ادامه درباره روابط آمریکا با انگلیس گفت که روابط ویژه دو کشور زیر سوال رفته است.

اوباما با طعنه به مقام‌های انگلیس گفت: مفت‌خورها باعث عصبانیت من می‌شوند.

وی به دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس هشدار داد: در صورتی که لندن به تعهدش برای صرف دست کم دو درصد از تولید ناخالص داخلی در بودجه دفاعی پس از دستورالعمل ناتو پایبند نباشد، واشنگتن دیگر هیچ روابط ویژه‌ای با انگلیس نخواهد داشت.

رییس‌جمهور آمریکا به کامرون خاطرنشان کرد: شما باید سهم عادلانه خود را درزمینه بودجه دفاعی تامین کنید.

لیبی

انتقادهای اوباما از انگلیس تنها به بودجه دفاعی منحصر نشد، رییس جمهور آمریکا، نخست وزیر انگلیس را متهم کرد به اینکه در زمینه مشکلات لیبی پس از سرنگونی معمر قذافی بیش از حد حواس پرت بوده است.

وی تاکید کرد: جا برای انتقاد وجود دارد زیرا من با توجه به نزدیک بودن لیبی به اروپایی‌ها فکر می‌کردم آنها در لیبی به سرمایه‌گذاری ادامه دهند، اما دیوید کامرون از توجه به مشکلات این کشور شمال آفریقا خودداری کرد زیرا به دلیل طیفی از مسائلی دیگر، حواس پرت شد.

اوباما گفت که از نظر وی مداخله در لیبی قرار بوده یک "کمپین ضد مفت‌خوری" باشد که در آن هم‌پیمانان می‌توانند خودشان رهبر کمپین باشند و واشنگتن از پشت صحنه مدیریت کند.

رییس جمهور آمریکا افزود: شما همواره مجبور نیستید که در خط مقدم باشید. بعضی اوقات ما به دنبال به دست آوردن چیزی که می‌خواهیم، از طریق یک دستور کار مشترک هستیم. چیزی که مضحک است این است که کمپین در لیبی برای آن بود که دیگر اروپایی‌ها و کشورهای عربی کنار نایستند تا ما همه جنگ را انجام دهیم.

اوباما تاکید کرد: رخدادهای لیبی ثابت کرد که بهترین کار این است که از خاورمیانه اجتناب کنیم. ما به هیچ وجه نباید متعهد به مدیریت خاورمیانه و شمال آفریقا شویم. این یک اشتباه اساسی و بنیادین خواهد بود.

سوریه

رییس‌جمهور آمریکا درباره عدم مداخله کشورش در سوریه نیز گفت که تصمیم گرفته به رغم عبور سوریه از خط قرمز تعیین شده از سوی دولتش، از قدرت نظامی استفاده نکرده و "دستور کار واشنگتن" را کنار بگذارد.

اوباما تصریح کرد: در واشنگتن فرض بر این است که روسای جمهور باید از این دستور کار پیروی کنند. این دستور کار حاصل نظام سیاست خارجی ما است. جایی که آمریکا مستقیما تهدید می شود چنین دستور کاری موثر است،‌ اما می‌تواند تبدیل به تله‌ای شود که ما را وادار به گرفتن تصمیم‌های بد کند. در مواجهه با چالش‌های بین‌المللی مثل سوریه شما در صورتی که از دستور کار پیروی نکنید، شدیدا مورد انتقاد قرار خواهید گرفت. حتی اگر دلایل موجهی برای عدم تبعیت از آن وجود داشته باشد.

رییس جمهور آمریکا گفت که بسیار از وضعیت حال حاضر خرسند بوده و به آن افتخار می‌کند زیرا می‌تواند به جای آنکه شتاب‌زده به یک کشور دیگر به خاورمیانه حمله کند می‌تواند مکث کرده و وضعیت را ارزیابی کند.

اوباما افزود: این حقیقت که من توانستم کمی از فشارهای اضطراری و فوری فاصله گرفته و به چیزی که در راستای منافع آمریکا است فکر کنم، به ویژه نه در ارتباط با سوریه بلکه در ارتباط با کل دموکراسی کشور ما، تصمیم دشواری بود که من اتخاذ کردم و معتقدم که این در نهایت درست‌ترین تصمیم خواهد بود.

عربستان

وی همچنین در این مصاحبه از عربستان نیز انتقاد کرد.

رییس جمهور آمریکا گفت: در جهان مدرن امروزی یک کشور زمانی که نیمی از جمعیت خود را سرکوب می‌کند نمی‌تواند کارآمد باشد.

اوباما گفت: عربستانی‌ها باید خاورمیانه را با رقیب‌شان ایران تقسیم کنند. رقابت میان عربستان و ایران که منجر به دامن زدن به آشوب و جنگ‌های نیابتی در سوریه، عراق و یمن شده است، ما را ملزم می‌کند که هم به دوستانمان و ایرانی‌ها بگوییم که آنها باید به دنبال راه موثری برای تقسیم امور همسایگی و برقراری یک نوع صلح سرد باشند.

رییس جمهور آمریکا معتقد است که عربستان با دریافت حمایت کامل از واشنگتن علیه ایران به جای آنکه باعث منزوی شدن تهران شود، تنها به دامن زدن به آتش جنگ فرقه‌ای در منطقه کمک کرده است.

اوباما اضافه کرد: این رویکرد که ما به دوستانمان بگوییم که حق با شماست و ایران سرچشمه همه مشکلات است و ما از آنها برای مقابله با ایران حمایت کنیم به این معنی است که این جنگ‌های فرقه‌ای همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و دوستان سنتی ما و شرکای ما در خلیج فارس، دیگر نخواهند توانست با اتکا به خودشان شعله‌های این جنگ‌ها را فرو نشانده و با اتکا به خودشان قاطعانه پیروز شوند. این بدان معنی است که ما دوباره مجبور خواهیم شد مداخله را شروع کرده و از قدرت نظامی برای برطرف کردن جنگ استفاده کنیم. این نه به نفع آمریکا و نه به نفع خاورمیانه خواهد بود.

ونزوئلا

رییس جمهور آمریکا همچنین گفت که در رابطه با مساله ونزوئلا نیز هرگز مداخله نظامی برای مقابله با این کشور به ذهنمان نرسیده است زیرا ونزوئلا تهدیدی علیه آمریکا نبوده است.

اوباما ادامه داد: ما از ابتدا در رابطه با ونزوئلا یک تصمیم بسیار راهبردی گرفتیم و آن این بود که به جای ضربه زدن به هوگو چاوز، گفتیم که اتفاقات ونزوئلا را نمی‌پسندیم اما این کشور تهدیدی برای آمریکا نیست. 


اوباما: ایران و عربستان باید با هم کنار بیایند

اوباما تاکید کرد مادامی که ایران و عربستان نتوانسته اند با تقسیم منطقه و ایجاد نوعی صلح مسلح به رقابت خود پایان دهند، منطقه گرفتار هرج و مرج و جنگ خواهد بود. اوباما از اینکه کشورهای عربی منشا همه مشکلات منطقه را ایران می دانند، انتقاد کرد.
رییس جمهوری آمریکا می گوید ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت منطقه ای باید راهی برای کنار آمدن با هم بیابند.اوباما: ایران و عربستان باید با هم کنار بیایند

به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز باراک اوباما در مصاحبه ای تفصیلی با مجله آتلانتیک تاکید کرد مادامی که عربستان سعودی و ایران نتوانسته اند به راهکاری همچون یک صلح مسلح دست یابند، هرج و مرج و جنگ در منطقه خاورمیانه تداوم خواهد یافت.

رییس جمهوری آمریکا در این مصاحبه به سیاست های متحدان سنتی واشنگتن در منطقه تاخت و آنها را متهم کرد که تلاش دارند آمریکا را بدون داشتن منافع خاص وارد درگیر یهای منطقه ای خود کنند.

اوباما رقابت بین عربستان سعودی و ایران را سبب ایجاد و تشدید هرج و مرج و جنگ های نیابتی در خاورمیانه در کشورهایی چون سوریه ، عراق و یمن دانست و افزود: "باید به دوستانمان و همچنین به طرف ایرانی بگوییم که آنها باید راه موثری برای تقسیم منطقه و ایجاد نوعی صلح سرد پیدا کنند."

اوباما در ادامه تاکید کرد رویکردی که بخواهد همه حق را به کشورهای عربی منطقه بدهد و ایران را سرمنشا تمامی مشکلات منطقه معرفی کرده و تنها از متحدان سنتی واشنگتن در منطقه حمایت کند، به معنای تداوم اختلافات فرقه ای موجود در خاورمیانه است.

او انتظار برخی کشورهای عربی منطقه برای مداخله نظامی واشنگتن در بحران های منطقه ای به نفع این کشورها را رد کرد و گفت مداخله مستقیم نظامی آمریکا در خاورمیانه نه به نفع آمریکا خواهد بود و نه به نفع منطقه.

اوباما همچنین با دفاع از رویکرد سیاست خارجی خود در قبال بحران های منطقه خاورمیانه از جمله در سوریه، تاکید کرد تصمیم او در عدم حمله نظامی به سوریه در سال 2013 و متعاقب بحران استفاده از سلاح های شیمیایی تصمیمی درست بوده است.

او تاکید کرد در آن لحظه تصمیمی درست گرفته است چون او در نهایت باید بین باقی ماندن بخش بزرگی از سلاح های شیمیایی در دست حکومت سوریه و خلع سلاح شیمیایی سوریه یکی را انتخاب می کرد و او راه درست تر را انتخاب کرده است.

بسیاری از متحدان منطقه ای آمریکا در تابستان سال 2013 و هنگامی که دولت بشار اسد را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی علیه مخالفان کردند، انتظار داشتند اوباما با توجه به خط قرمزی که پیشتر درباره استفاده از این نوع سلاح از سوی بشار اسد مطرح کرده بود، دست به مداخله نظامی علیه حکومت سوریه بزند، اما دولت اوباما با همکاری روسیه ، راه حل خلع سلاح شیمیایی دولت سوریه را مناسب تر دید.

اوباما همچنین درباره روسیه تاکید کرد دیدارهایی بسیار عملی و سازنده با ولادیمیر پوتین داشته است. اوباما گفت پوتین دریافته است که موقعیت کلی کشورش در جهان به طور قابل توجهی کاهش یافته است.

تحلیل نشنال اینترست: داعش پس از سوریه به عربستان خواهد رفت

با وجود اینکه منابع درآمدی داعش رو به اتمام است و این گروه تروریستی با فشار جامعه جهانی مواجه شده اما اعضای آن به آسانی و در یک آن ناپدید نخواهند شد،‌ بیشتر اعضای داعش را مزدوران خارجی تشکیل می‌دهند
 مجله نشنال اینترست نوشت،‌ با چالش‌های جغرافیای جمعیتی،‌ اجتماعی و اقتصادی که عربستان در چند سال اخیر با آن مواجه بوده،‌ این کشور به محلی برای تجمع احتمالی نسل‌های آتی داعش که اکنون در سوریه در حال شکست است،‌ تبدیل خواهد شد.

به گزارش ایسنا، ، این مجلۀ آمریکایی در ادامه تحلیلی در این باره می‌نویسد: مهاجران حدود یک سوم کل نیروی کار جمعیت 30 میلیونی عربستان را تشکیل می‌دهند و درصد بسیار بالایی از جمعیت این کشور زیر 30 سال سن دارند که نرخ بیکاری در این گروه حدود 30 درصد است. شهروندان سعودی و غیر سعودی تحت عنوان شریعت اسلامی حکم خاندان حاکم را تحمل می‌کند،‌ اما مهاجران با این مساله مقابله می‌کنند.

این روزنامه در ادامه نوشت، تمامی این مسایل عربستان را به خطر می‌اندازد زیرا در این کشور تعداد زیادی جوان بیکار وجود دارد و عضویت آنها در داعش بسیار آسان خواهد بود و این درحالیست که نارضایتی از آل سعود به دلیل کاهش بودجه ناشی از سقوط قیمت نفت رو به افزایش است.

نشنال اینترست تاکید کرد، ‌با وجود اینکه منابع درآمدی داعش رو به اتمام است و این گروه تروریستی با فشار جامعه جهانی مواجه شده اما اعضای آن به آسانی و در یک آن ناپدید نخواهند شد،‌ بیشتر اعضای داعش را مزدوران خارجی تشکیل می‌دهند که متعلق به کشور مشخصی نبوده و به راحتی می‌توانند به کشورهای مختلف بروند و البته در بیشتر موارد مقصد بعدی آنها می‌تواند عربستان باشد. 
منبع: ایسنا

منشأ اثرات خشکسالی از نگاه نخبگان کارشناس

دچار خشکسالی اقتصادی اجتماعی شدیم/ چرا در ایران نمی‌مانیم

محقق ایرانی برجسته دنیا در مدیریت آب از عدم استفاده از محققان ایرانی خارج از کشور در حل مسئله خشکسالی و بحران آب گلایه کرد و گفت: خشکسالی ما بیشتر اقتصادی – اجتماعی است نه هیدرولوژیکی.

دچار خشکسالی اقتصادی اجتماعی شدیم/ چرا در ایران نمی‌مانیم

زنگ هشدار بحران آب خیلی وقت است که در ایران به صدا درآمده اما دوای درد آن هنوز مشخص نشده و همچنان دلایل و راه حلهای مختلفی برای آن پیشنهاد می شود. ما در گفتگویی مشروح با کاوه مدنی، استاد ایرانی مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن که چندی پیش از سوی اتحادیه علوم زمین اروپا به عنوان یکی از چهار دانشمند جوان برجسته دنیا در علوم زمین معرفی شد به بحث درباره این مشکلات پرداختیم. 

مدنی دارای درجه دکترا در رشته مهندسی عمران و محیط زیست از دانشگاه کالیفرنیا، کارشناسی ارشد منابع آبی از دانشگاه «لوند» سوئد و مدرک کارشناسی در رشته مهندسی عمران از دانشگاه تبریز است.

این محقق برجسته به ارائه اساسی ترین راهکارها برای بحران آب و نجات دریاچه ارومیه پرداخت. وی همچنین از عدم بکارگیری از نیرو و تخصص محققان ایرانی خارج برای حل چنین مشکلاتی در کشور گلایه کرد.

* موضوع بحران آب یا خشکسالی به یکی از مسائل اساسی کشور ما بدل شده است. این در حالی است که محققان زیادی چه در داخل کشور و چه در خارج در این زمینه تخصص دارند. به عنوان اولین سئوال نظرتان درباره استفاده از پیشنهادات و راهکارهای این محققان در حل بحران چیست آیا تا به حال آن طور که باید از این نیروی علمی استفاده شده است؟

در زمینه خشکسالی و تغییر اقلیم، ایرانیان زیادی در خارج از کشور وجود دارند اما هیچ کس از ایران با این افراد تماس نمی گیرد و از آنها برای حل مشکل راهنمایی نمی گیرد این در حالی است که این کار به بودجه تحقیقاتی نیاز ندارد.

محققان ایرانی متخصص و حرفه ای بسیاری هستند که در این حوزه فعالیت دارند اما تاکنون یک نفر هم با آنها صحبت نکرده در صورتی که بعضی تحقیقات را حتی بدون بودجه تحقیقاتی و فقط با پیدا کردن متخصص واقعی نیز می توان انجام داد. برای مثال، من به همراه ۱۰ محقق، استاد و دکترای آب ایرانی که در امریکای شمالی و انگلستان در حال فعالیت هستند، پروژه ای را درباره دریاچه ارومیه انجام دادیم. از این ۱۰ محقق آیا اسمی در ایران برده شده است؟ آیا کسی برای حل مساله بحران دریاچه ارومیه با آنها تماس گرفته است؟ این پروژه حتی بودجه تحقیقاتی نیز نداشت و تنها برای پاسخگویی به سوالات ذهنی خودمان آن را آغاز کردیم. زیرا بحران ارومیه همیشه در ایران به مواردی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم نسبت داده می شود و ما این تحقیق را انجام دادیم تا از صحت و سقم این موضوع اطلاع پیدا کنیم.

محققان ایرانی هستند که حاضرند به صورت رایگان و بدون هیچ گونه چشم داشتی زمانی که حرف کشورشان ایران وسط باشد شروع به فعالیت کنند و ادعایی نیز ندارند اما مشکلی که در ایران وجود دارد، این است که محققان این حوزه ها را نمی شناسند یا تلاش نمی کنند که آنها را بشناسیم. برای مثال، در حال حاضر کمیته ۶۰۰ نفره احیای دریاچه ارومیه وجود دارد اما برای مثال از این ۱۰ محقق ایرانی که چنین تحقیقی را درباره دریاچه ارومیه انجام داده یا در تلاش برای نجات این دریاچه هستند، حتی اسم یک نفر نیز در این لیست و کمیته نیست و با آنها نیز تاکنون تماسی گرفته نشده است.

سال گذشته نیز من به همراه تیمی ۱۵ نفره به ایران آمدیم و راهکارهایی را برای نجات زاینده رود مطرح کردیم اما هیچ پیگیری یا تماسی مبنی بر ادامه یافتن این همکاری از سوی مسئولان ایرانی انجام نشد. این موضوع در حدی بود که حتی تیم ۱۵ نفره ای که با من به ایران آمده بودند، دائما از من می پرسیدند الان به کدام قسمت از پروژه زاینده رود رسیده ایم، آیا طرح پذیرفته شد؟ گام بعدی چیست ؟ چه کاری باید انجام دهیم؟ من هیچ پاسخی برای آنها نداشتم.

حلقه مفقوده اتصال و ارتباط بین دانشگاه و صنعت و تصمیم گیر و تصمیم ساز در سراسر دنیا وجود دارد اما این حلقه مفقوده در ایران بیشتر احساس می شود.

* آیا پروژه ای که درباره دریاچه ارومیه عنوان کردید در ایران نیز بازخوردی داشت؟

جالب است بگویم رسانه های ایرانی تنها زمانی به این تحقیق پرداختند که این پروژه در گاردین بازتاب داشت. حتی آن زمان هم همه رسانه های ایرانی نگفتند که محققان ایرانی چنین فعالیت یا پروژه ای را انجام داده اند و می گفتند: «گاردین هم از خشکی و بحران ارومیه به صدا درآمد!». زمانی که رسانه ها به این موضوع پرداختند، توجه همه به این تحقیق جلب شد و حتی خانم ابتکار نیز به این مقاله در صحبت هایش اشاره کرد.

این موارد همان حلقه های مفقوده ارتباطی علم روز و تصمیم گیری ها هستند، البته باید بگویم در سراسر دنیا نیز چنین وضعیتی وجود دارد و زمانی که یک تحقیق یا پروژه ای رسانه ای می شود تازه توجه مسئولان به آن جلب می شود.

*آقای مدنی، آیا در تحقیقی که اشاره کردید به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کردید؟ آیا می توان گفت محققان ایرانی خارج از کشور به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه رسیده اند؟

در مقاله ای که درباره آن صحبت کردم ما فقط به این موضوع پرداختیم که آیا تغییر اقلیم و خشکسالی عامل خشکی دریاچه ارومیه است یا خیر و نتایج تحقیقات منفی بود. ما به این نتیجه رسیدیم که تنها عامل این بحران تاثیرات انسانی است. مشکل دریاچه ارومیه با مشکل بحران آب تفاوتی ندارد.

مشکل دریاچه ارومیه با رهاسازی آب سد حل نمی شود. اشتباه دیگر درباره دریاچه ارومیه این است که ما تنها یک راه حل و یک نسخه می خواهیم. نمی توان مشکلی که هزاران دلیل دارد را تنها با یک نسخه یا یک راه حل درمان کرد.

* به نظر شما مهمترین راه حل برای بحران آب در ایران چیست. چه راهکارهای اساسی علمی برای این موضوع پیشنهاد می کنید.

یکی از اساسی ترین کارهایی که باید انجام شود، مساله شناسی است. حدودا یک ماه پیش، جلسه ای در ارومیه داشتیم و من از حاضرین در جلسه که من را نمی شناختند، پرسیدم دلیل خشکی ارومیه چه بوده است؟ یک نفر گفت: تغییر آب و هوا، دیگری گفت: خشکسالی. جواب هایی که برای این سوال شنیدم کاملا متفاوت بودند. این موضوع از عدم مساله شناسی نشات می گیرد و تا مساله شناسی نکنیم، نمی توانیم این مشکل را حل کنیم. همه معتقدند، وضعیت دریاچه ارومیه بحرانی شده و سریعا باید وارد فاز اجرایی و عملی شد. به همین دلیل وقت مطالعه و بررسی نداریم. اینجا است که یک سوال مهم مطرح می شود: «پس طی مدتی که این دریاچه با بحران دست و پنجه نرم می کرد، چه کارهایی انجام شده است؟».

یکی دیگر از مسائل مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که بروز بحران آب یا مشکلاتی که در پی آن به وجود آمده اند یا حتی حل مشکلات، معطوف به واحد مدیریت منابع آب کشور نیست. یعنی فقط سازمان محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت نیرو در این موضوع دخیل نیستند. بلکه یک سری از مسائل خارج از حوزه استحفاظی این نهادها است. آیا زمانی که در مورد راه حل ها صحبت می شود، این افراد دور میز مذاکره حضور دارند؟ زمانی که از سوء مدیریت در رابطه با چنین بحران هایی صحبت می شود، سوء مدیریت چه کسی مطرح است؟ درباره فرد صحبت می کنیم یا سیستم مدیریتی؟

در واقع، مشکل بحران آب در ایران به این دولت یا دولت قبل بر نمی گردد. بلکه مشکل از سیستم مدیریتی و تفکر ماست. زیرا دائما دنبال یک مقصر هستیم تا انگشت اتهام را به سوی او بگیریم، بدون اینکه دنبال دلیل باشیم.

*بسیاری از مسئولان از کلمه و یا عبارت بحران خشکسالی به عنوان مشکل اساسی ایران یاد می کنند. رابطه خشکسالی و بحران آب را از منظر علمی چگونه ارزیابی می کنید.

خشکسالی همیشه منجر به بحران آب نمی شود. خشکسالی اخیر ایران با خشکسالی اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی قابل مقایسه نیست. اما چرا در حال حاضر کشور بیشتر دچار مشکل شده است؟ مسئولان مربوطه ساده ترین و راحت ترین پاسخ را داده و تغییر اقلیم را در جواب چرایی این موضوع مطرح می کنند تا بگویند که ما کار نادرستی انجام ندادیم. عدم بارش باران، آب و هوا و ... مشکل ساز شده اند.

خشکسالی ما بیشتر یک خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است نه خشکسالی هیدرولوژیکی. خشکسالی هایی مانند خشکسالی هیدرولوژیکی و هواشناسی و خشکسالی کشاورزی هم داریم اما خشکسالی ایران، خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است. بدین معنا که این سیستم دچار ورشکستگی منابع آبی و محیط زیست شده زیرا بهره برداری بیش از توان مجاز سیستم آبی داشته ایم.

تمامی سازمان ها و نهادها از بحران آب ناراحت هستند اما این نارضایتی باید چگونه توزیع شود ؟ اگر قرار باشد تمام این نارضایتی و کمبود آب سهم سازمان محیط زیست باشد که سازمان های دیگر در جاهای دیگر چوب این موضوع را می خورند. در نهایت اینکه، بله. ما خشکسالی داریم اما عامل بحران آب نیست، تشدید کننده است. ما تحریم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است. تغییر اقلیم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است.

از سوی دیگر اثبات رخداد تغییر اقلیم نیز برای ایران از نظر علمی به این سادگی نیست. کالیفرنیا نیز در حال تجربه خشکسالی بی سابقه ای است اما کسی نگفته که این موضوع به دلیل تغییر اقلیم بروز کرده است.

مساله این است که اگر من به عنوان شخص مسئولی که در وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی یا سازمان محیط زیست فعالیت دارد، چنین دلیلی را مطرح کنم پس این موضوع از حوزه استحفاظی من خارج شده و توپ را به زمین سازمان دیگری انداخته ام. یکی از مشکلات اساسی ما این است که موضوعات مختلف را به سمت سازمان یا نهاد دیگری هدایت می کنیم اما باید بدانیم که این سیستم ها بسیار پیچیده بوده و به شکل چرخ دنده ای به یکدیگر وابسته هستند. از طرفی دیگر به شدت پویا بوده و سرعت تغییرات آنها نیز بسیار بالاست به طوریکه در اکثر مواقع نمی توانیم به رصد آنها بپردازیم. بنابراین تمامی موارد ذکر شده به ما یادآوری می کند که باید با دقت بیشتری پیش رفته و محتاط تر باشیم.

* آقای مدنی در صحبت هایتان کالیفرنیا را مثال زدید. چه شهرها یا کشورهای دیگری هم وجود دارند که از نظر بحران آب مثل ایران باشند. چگونه می شود از تجربیات آنها استفاده کرد.

بله. اسپانیا ، مکزیک، آفریقای جنوبی و استرالیا بسیار شبیه به ایران هستند. اما من معتقدم قبل از اینکه به دنبال الگوبرداری از سایر کشورها باشیم باید تحقیق کنیم که آنها در نتیجه انجام چه خطاهایی با این بحران مواجه شدند یا به سنجش خطاهای آنها بپردازیم.

قبل از هر تصمیمی باید از خطاهای دیگران عبرت بگیریم و تنها در عطش توسعه غرق نباشیم و کارهای عجیب و غریب بدون فکر انجام ندهیم. برای مثال، اگر تغذیه مصنوعی ابرها جواب می داد که نقاط بحران زده ای مثل کالیفرنیا از آن استفاده می کردند. اما در این میان، یکی از مسئولان ایران مصاحبه می کند که بارندگی های اخیر به دلیل باروری ابرها بوده است!

یا یکی از مسئولان در مصاحبه دیگری گفته بود، ایران در سی سال آینده خشک خواهد بود. با چه استدلالی این طور شتاب زده صحبت می کنیم؟ کسی قادر به پیش بینی شش ماه آینده نیست پس چطور شما آب و هوای سی سال آینده را پیش بینیمی کنید؟

از اظهارنظرهای شتاب زده بپرهیزیم و سعی کنیم از دانش افراد متخصص و حرفه ای استفاده کنیم. بسیاری از شرکت های خارجی و مشاوران تنها به بهانه کاسبی و با هدف فروش طرح های عجیب و غریب وارد ایران می شوند. چرا از افراد متخصصی که حاضرند برای مملکتشان کار کنند، استفاده نکنیم.

*شما در صحبت هایتان از عدم بکارگیری از متخصصان در حل مشکل آب بسیار گفتید. آیا خود شما به عنوان یک محقق ایرانی که تمایل به همکاری با داخل دارید، گامی برداشته اید ؟

بله. به عنوان مثال من بسیار پیگیر بودم که بتوانیم یک اتاق فکر در زمینه «آب» در ایران داشته باشیم و از کمک محققان ایرانی خارج از کشور برای حل بحران آب استفاده کنیم. بسیاری از این محققان حتی نیازی به پول هم ندارند و فقط باید با آنها تماس گرفته شود. اما زمانی که این طرح وارد سیستم و بروکراسی های اداری شد، در حدی با موانع متعدد مواجه شد که مرا از ادامه مسیر نا امید کرد. 

*در حال حاضر شما با دانشگاه های داخل کشور همکاری دارید؟

بله، البته در گذشته همکاری دانشگاهیم نسبت به امروز بیشتر بود و به شکل استاد راهنما یا مشاور با دانشگاه های داخلی همکاری داشتم، در حال حاضر نیز این ارتباط دانشگاهی وجود دارد اما پیوسته نیست. با سازمان های ایرانی نیز کم و بیش همکاری دارم اما این همکاری به ارتباطات فرد بستگی دارد. برای مثال، اگر شخص یا سازمانی من را بشناسد برای شرکت در پروژه، همایش یا سمینار با من تماس می گیرد.

* به عنوان یک محقق ایرانی مقیم خارج از کشور که هم تجربه هایی از همکاری با داخل را داشته و هم تمایل به همکاری در پروژه های علمی و اجرایی داخل دارد، بفرمایید مهمترین عواملی که مانع استفاده از تجربه و علم محققان ایرانی خارج می شود، چیست؟

برنامه مدونی برای جذب محققان ایرانی خارج از کشور وجود ندارد. عدم شناسایی محققان ایرانی خارج از کشور توسط دستگاه های اجرایی نیز یک مشکل دیگر است. از سوی دیگر زمانی هم که شناخته می شوند راهی برای ورود یا جذب این محققان وجود ندارد. برعکس بروکراسی های اداری دست و پا گیر در برابر آنها قرار داده می شود. محققان ایرانی خارج از کشور در سیستم ها و دانشگاه هایی به فعالیت پرداخته اند که تنظیم فکری و رفتاری آنها را تغییر داده و نظم خاصی را تجربه کرده اند اما با ورود به ایران با سیستم آشفته ای مواجه می شوند که آنها را دچار سردرگمی کرده و ترجیح می دهند به خارج از کشور بازگردند. تنها بحث مالی در اینجا حائز اهمیت نیست بلکه محققی که وارد ایران می شود با برنامه ریزی مدونی برای پیشبرد اهدافش وارد سیستم می شود اما زمانی که راه به جایی نمی برد، تصمیم به بازگشت می گیرد.

مقایسه گروه موسوم به «خراسان» و داعش


روزنامه اعتماد نوشت: این دومین بار است که منابع امریکایی از عملیات موفقیت‌آمیز خود برای کشتن رهبر گروه تندرو موسوم به خراسان در سوریه خبر می‌دهند.

محسن فضلی جوان ۳۴ ساله‌ای که نامش در یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل نیز آمده، کسی است که از سال پیش هدف پنتاگون بوده است. اکنون وزارت دفاع امریکا از شکار این هدف خبر می‌دهد و می‌گوید این رهبر باتجربه‌ شبکه القاعده توسط جنگنده‌های امریکا در سوریه کشته شده است.

قبلا ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴ بود که منابع امریکایی از به تور انداختن این سرکرده القاعده خبر داده بودند. پنتاگون اکنون مدعی است محسن فضلی، رهبر گروه تروریستی خراسان روز هشتم جولای (۱۷ تیر) هنگامی که سوار بر خودرو در نزدیکی شهر سرمدا در شمال سوریه در حال حرکت بوده، هدف حمله هوایی جنگنده‌های ارتش امریکا قرار گرفته و کشته شده است.

محسن فضلی کیست؟

او را باید میراث اسامه بن‌لادن برای القاعده دانست. میان تروریست‌های القاعده از فضلی با عناوینی چون «ابوعثامه کویتی» و «ابوعثامه جراوی» نیز یاد می‌شد. گفته می‌شود متولد۲۴ آوریل ۱۹۸۱ در کویت است.

نکته جالب توجه در زندگی فضلی گزارش وزارت خارجه امریکا است که می‌گوید محسن فضلی به بن‌لادن نزدیک بود و جزو اندک کسانی بود که پیش از یازده سپتامبر از آن طرح باخبر بود. در واقع فضلی زمانی که چیزی حدود ۲۰ سال داشته، به محرم اسرار سرکرده اسرارآمیز القاعده تبدیل شده بود.

به نوشته نیویورک تایمز، آژانس‌های اطلاعاتی امریکا از حدود یک دهه پیش محسن فضلی را که شهروند کویت است زیرنظر داشته‌اند. به گزارش وزارت خارجه امریکا، فضلی با یک فرد ثروتمند کویتی که از تامین‌کنندگان مالی تروریست‌هاست همکاری می‌کرده تا اینکه آن فرد در پی اعلام پاداش هفت میلیون دلاری برای دستگیری او، بازداشت شد.

بر اساس گزارش‌ها جرج بوش، رییس‌جمهوری سابق امریکا هم در سال ۲۰۰۵ در یکی از سخنرانی‌های خود به نام محسن فضلی اشاره کرده بود. به گفته جرج بوش، محسن فضلی به تروریست‌هایی که در سال ۲۰۰۲ یک نفتکش فرانسوی را در نزدیکی ساحل یمن منفجر کردند کمک کرده بود. آن انفجار یک کشته برجای گذاشت و وسعت زیادی از ساحل را با نشت ۵۰هزار بشکه نفت آلوده کرد. وی همچنین سابقه جنگ علیه نیروهای روس در چچن و برای القاعده درافغانستان را هم در پرونده‌اش دارد.

عربستان نیز در سال ۲۰۰۵ فضلی را در فهرست تروریست‌های تحت تعقیب خود قرار داد چرا که با چند مورد حملات القاعده در عربستان ارتباط داشت. به همین دلایل شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در سال ۲۰۰۵ فضلی را به اتهام دست داشتن در برنامه‌ریزی، سازماندهی و تامین هزینه‌های مالی حملات القاعده تحت تحریم قرار داد.

اما این فشارها محدودیتی برای رفتارهای تروریستی فضلی ایجاد نکرد. در سال ۲۰۱۲ امریکا فضلی را به خاطر انتقال شبه نظامیان و منابع مالی از طریق ترکیه و برای حمایت از شبه نظامیان در سوریه متهم کرد.

سال گذشته بود که دیلی میل گزارش داد جیمز کومی، رییس اداره تحقیقات فدرال امریکا هشدار داده است که گروه تروریستی خراسان به رهبری فضلی به احتمال زیاد خیلی زود به منافع امریکا حمله می‌کند. کومی آن زمان هشدار داد گروه خراسان «تمایل به ویران کردن» دارد و به نظر می‌رسد در تلاش برای حمله مستقیم به منافع امریکا و متحدان آن است.

خراسان نام اسرار‌آمیز

همزمان با خبر تایید مرگ محسن فضلی شایان توجه است، سال گذشته امریکا از تشکیل یک گروه تروریستی زیرزمینی با نام «خراسان» به عنوان گروهی بسیار خطرناک‌تر از داعش خبر داد و بدین‌ترتیب خراسان در یک سال اخیر به کلمه‌ای مرموز در رسانه‌های جهان تبدیل شد. تاکنون اطلاعات ذیل درباره ترکیب اعضا و اهداف و روش‌ها و توانمندی این گروه در برخی منابع منتشر شده است:

۱- ترکیب اعضای این گروه چند ملیتی است. بیشتر اعضای این گروه از کشورهای افغانستان، پاکستان، یمن، سوریه و برخی کشورهای اروپایی هستند.

۲- از نظر تشکیلاتی این گروه زیر مجموعه القاعده بوده و با گروه نصرت در سوریه ارتباط دارد. طبق برآورد سرویس‌های مخفی امریکا، اعضای گروه «خراسان» از در هم ریختگی اوضاع سوریه از سال ۲۰۱۱ به بعد، استفاده کرده و از افغانستان، پاکستان به شمال این کشور رفته‌‌اند تا از آنجا بدون هیچ مزاحمتی به طراحی سوءقصدهای خود بپردازند.

۳- دستور کار اصلی این گروه هدایت و اجرای عملیات خرابکاری در کشورهای اروپایی است. براساس برآوردهای دستگاه‌های جاسوسی سری امریکا، افراد مسلح وابسته به خراسان برای آزمایش راه‌های جدید انتقال مواد منفجره از گیت فرودگاه‌ها با سازندگان بمب شاخه القاعده در یمن همکاری می‌کنند.

۴- برآوردهای اطلاعاتی غربی نشان می‌دهد که این گروه توانمندی‌های خاص‌تری نسبت به گروه‌های مشابه خود دارد. این گروه توانایی انتقال مواد منفجره با ابعاد سنگین‌تر و پیچیده‌تر به اروپا را داراست.

۵- این گروه شبکه‌ای از گروه‌های شهروندان با ویزای امریکایی را در اختیار دارد که می‌توانند با حساسیت کمتری به هواپیماهای امریکایی دسترسی داشته باشند.

در همین حال تحلیلگران امنیتی امریکا اذعان دارند که آغاز حمله امریکا و متحدانش به مواضع تروریست‌ها در سوریه، موجب شد روند تشکیل گروه‌های تروریستی چون خراسان صعودی شود. ارتش امریکا اعلام کرده هواپیماهای جنگی این کشور در کنار حمله‌های خود به مواضع داعش در سوریه، حملات جداگانه‌ای نیز به این گروه انجام می‌دهد.

بر اساس گزارش‌ها با همکاری امریکا و برخی نهادهای اطلاعاتی منطقه، فهرستی با نام ۱۴ تن از اعضای هسته موسوم به «هسته گرگ» وابسته به القاعده در میان آوارها پیدا شده که این فهرست به اعضای گروه خراسان تعلق دارد.

در این لیست نام سرکرده‌های زبده القاعده از جمله چهار شهروند ترکیه، دو مصری، دو یمنی، دو تونسی، یک فلسطینی، یک صرب و یک نفر دیگر از قفقاز آمده است و احتمال داده می‌شود که این‌ افراد شکارهای آینده حملات هوایی جنگنده‌های ایالات متحده باشند.