واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

ظاهرا بحران آب ایران به زودی جدی است

چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.
عیسی کلانتری معتقد است ادامه  روند کنونی در بهره‌برداری از منابع آب و سرمایه‌گذاری ناکافی برای حفظ آن می‌تواند یکی از بدترین حادثه‌های تاریخ را از ۱۰ سال به بعد بر تاریخ این سرزمین تحمیل کند و جنگ آب سراسر این مرز و بوم را فرا گیرد و مردم استان‌های گوناگون را به جان هم بیندازد.

به گزارش عصر ایران این نظر تکان دهنده را وزیر اسبق کشاورزی و رییس کنونی ستاد احیای دریاچه ارومیه که به رییس جمهوری و معاون اول او نیز مشاوره می دهد در گفت و گو با تارنمای  «ساعت 24» بیان کرده است.

پشت پرده لابی سیاسی- اقتصادی سدسازان به روایت عیسی کلانتری

بخش هایی از این گفت و گو در این باره از این قرار است:
 
  عرضه آب و کشاورزی کشور در طول ۳۷ سال گذشته، شاهد رقابت دو گروه یا جبهه قدرتمند بوده است. وزارت نیرو و تمامی موسسات و شرکت‌های قدرتمندش به عنوان متولی تامین آب کشور و وزارت جهاد کشاورزی متولی تامین نان و غذا. در طول این مدت، بر اثر عواملی، زور وزارت نیرویی‌ها بر قدرت وزارت کشاورزی‌ها چربیده و بدین ترتیب، عرضه طبیعت، کوه‌ها و دشت‌های ایران به قلمرو سدهای بزرگ، نیروگاه‌ها، کانال‌های آبرسانی و... درآمده است. بفرمایید این نهضت تا کی ادامه دارد و با توجه به حجم سرمایه‌گذاری‌ها در این پروژه‌های سنگین، چرا انتظار مردم ایران هنوز برآورده نشده و آنان همچنان باید نگران بی‌آبی و کم‌آبی باشند و چرا باید همچنان با هشدار و قحطی و خشکسالی و... تهدید شوند. تفسیر شما از این پدیده‌ها و ریشه‌های بحران آب ایران چیست؟


 چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال آینده، بحران‌های غیرقابل تصوری در کشور پدید خواهد آمد که یکپارچگی کشور را تهدید کند.

اولا نمی‌توان منکر لزوم سدسازی بود. همین طور کانال‌سازی و حفط محیط زیست. به نظرم بهتر است سوال را دو قسمت کنیم. یکی زمانی بود که آگاهی‌ ما ناقص بود. مفهوم توسعه پایدار هنوز در ایران جایگاه واقعی خودش را نیافته بود (یعنی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) یعنی دانش بشر ناقص بود. فکر می‌کردند که همه جا آب‌ها را باید مهار کنند.

 فکرشان نمی‌رسید که این سیاست همیشه جواب نمی‌دهد. تا سال ۱۳۷۰ یا ۱۳۷۵ این کار قابل توجیه بود، ولی در سال ۱۳۷۵ به بعد دیگر قابل قبول نبود. وقتی واقعیت‌های توسعه پایدار مشخص شد، باید ما هم پایبند آن می‌شدیم. ولی واقعیت این بود که سدسازان و حامیان آنها قوی بودند و ساختن سد، حتی برای نمایندگان مجلس هم وسیله‌ای بود برای جلب آرای بیشتر. پیمانکاران و مشاورین قدرتمندش، از محل ساخت سد درآمد کسب می‌کنند. بنابراین بزرگ‌ترین اشتباه سدسازی بعد از سال ۱۳۷۵ اتفاق افتاد.

مثل ساختن سد گتوند در خوزستان نشان از لابی قدرتمند پیمانکاران و مشاورانش بود. هنوز هم هستند افرادی که معتقدند از منابع آبی باید بیشتر استفاده شود. در این فرایند فقط دولتیان مقصر نبودند. مجلس هم مقصر بود. [مجلس هفتم که] تلاش کرد  هرچه چاه غیرمجاز در کشور است، مجاز اعلام شود و این همان سیاست‌های پوپولیستی بود که پدر کشور را درآورد.

اشتباهات سیاسی و سیاست‌های اشتباه اقتصادی را می‌توان جبران کرد (با تغییر مسوولان عاقل‌تر) ولی سیاست‌های اشتباه آبی دیگر قابل جبران نیست. شما شاهد باشید اکنون در سال ۱۳۹۵ عرض می‌کنم. چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.

  پس چرا دولت در این مورد تصمیم جدی و فوری نمی‌گیرد و چرا اختصاص هزینه و بودجه کافی برای اجرای سیاست‌های چاره‌ساز چون طرح‌های گسترده آبخیزداری و... در برنامه ششم توسعه به گردن نمی‌گیرد و...

 
همین جا صبر کن! می‌گویم برنامه ششم اصلا برنامه نجات آبی کشور نیست. اکنون وضعیت ما به گونه‌ای است که پیوستگی بهره‌وری و استحصال از منابع آب گسسته است. سیاست‌های اعمال شده پس از سال ۱۳۷۵، اساسا قابل قبول نیست. همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفته‌اند، غیر از ما! آب در همه دنیا ماده‌ای طبیعی و تجدیدپذیر تلقی می‌شود ولی در اینجا ما آب را تجدیدناپذیر کرده‌ایم. و این جز با تجاوز روزمره و روزافزون به منابع آبی کشور حاصل نشده است.

در سال ۱۳۴۵ منابع آب تجدیدپذیر ما ۱۳۲ میلیارد مترمکعب بود ولی الان این رقم به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. وزارت نیرو هنوز بیلان منفی آب‌های زیرزمینی را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند ولی در واقع این بیلان منفی ۱۵ میلیارد مترمکعب است. آنان طوری رفتار می‌کنند که گویا همه چیز روبه‌راه است و در واقع در دل می‌گویند: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم. غافل از آنکه تهدید و بحران آب کشور بسیار بسیار جدی است.

  بر اساس آمار بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد مترمکعب آب‌های نازل شده از آسمان ایران، متاسفانه قبل از وارد شدن از چرخه مصرف بار دیگر راهی آسمان می‌شود و از طرف دیگر، متاسفانه بخش عمده‌ای از تعداد بارش سالانه، در فصولی رخ می‌دهد که با فصل کشت و نیاز آبی کشتزارها و مزارع هماهنگی ندارد (۸۰ درصد بارش‌ها در بهار و زمستان) نگاه کارشناس می‌گوید شیب زمین زیاد است و آب رها شده با سرعت زیاد به سوی دریا یا حوضه آبریز حرکت می‌کند و بنابراین آب مجال نفوذ در خاک و زمین را ندارد.

مراتع و جنگل‌ها هم تا حدودی به دست خود ما به نابودی کشیده می‌شود تا آب جذب خاک نشود و وارد آبخوان‌ها نشود. بعید است که مسوولان به این مسائل و نتایج آن واقف نبوده باشند. پس بفرمایید، چرا در این مدت ۳۰ ساله نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، طرح‌های مناسب برای مهار آب‌ها چون آبخیزداری و جنگل‌کاری و احیای مراتع را به طور گسترده اجرا کنند؟

دقت کنید. ما یک آب داریم. یک آب تجدیدپذیر و یک آب قابل بهره برداری اینکه چرا آب‌های تجدیدپذیر ما از ۱۳۲ میلیارد متر مکعب اکنون به ۸۸ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، دلایلی دارد. اول تغییر اقلیم بوده، حرارت زمین بالا رفته و تبخیر زیاد شده است.

 دوم تبدیل برف به باران بر اثر تغییر اقلیم موجب شده نفوذپذیری آب به زمین کمتر شود. سوم اینکه آب‌های جاری ما تاثیر خود را از دست داده‌اند. یعنی تعداد بارندگی ما از طرفی زیاد شده ولی مقدار بارش‌ها کمتر شده است. بدین ترتیب نحوه بارش‌های ما هم به ضرر ما تمام شده است.

 اکنون ۵۰ درصد روان آب‌های رودخانه‌های ما کاهش یافته است. مورد بعدی، افزایش وحشتناک برداشت‌های آبی ما از مخازن سطح زمین است. اینکه چرا دولت طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را جدی نگرفته و تعهدات خود را عمل نکرده، لابد برای او توجیه اقتصادی ندارد.

ولی آقای دکتر، اهمیت موضوع بالاتر و مهم‌تر از آن است که در دایره موضوع «توجیه اقتصادی» و... بگنجد!

آقاجان! دولت می‌گوید، منابع مالی ندارم نمی‌تواند بودجه کافی اختصاص بدهد. می‌گوید، حتی قدرت پرداخت ۹۰ درصد از حقوق پرسنل خود را هم ندارد، چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و... دولت که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند، بخش خصوصی هم طبیعتا قادر به این کار نیست و این همزمان شده با افزایش جمعیت و فشار بر منابع آبی کشور. سدهای ما هم‌اکنون تقریبا خالی هستند به غیر از سد کرخه  و حوزه «دز» که بارندگی زیاد بوده، بقیه سدها و حوزه‌ها سطح آب به شدت کاهش یافته است.

اما وزارت نیرو چیز دیگری می‌گوید و با نظر شما مغایر است. متولی آب کشور نظر دیگری دارد.

  وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمی‌گوید و از افشای حقایق می‌ترسد. مبادا که گناهکار شناخته شود.
 

شما از اطلاعات پشت صحنه خبر دارید؟

من عضو اتاق فکر وزارت نیرو هستم. متاسفانه آقای  در وزارت نیرو تنهاست، هیچ کس با او نیست، زیرمجموعه وی با وزیر هماهنگی ندارند و حاضر نیستند سخن حق را بپذیرند. وزارت نیرو می‌گوید آب‌های تجدیدپذیر زیرزمینی ما در سال ۳۳ میلیارد مترمکعب است، اما برداشت کنونی ما از این مخازن، ۶۲ میلیارد متر مکعب رانشان می‌دهد و این یعنی ۲۹ میلیارد مترمکعب کسری و اضافه برداشت که فاجعه است.

البته چنانچه مقدار ۱۲ میلیارد مترمکعب آب در فرآیند بازگشت و بازچرخانی به مقدار ۳۳ میلیارد مترمکعب اضافه شود، رقم ۴۵ میلیارد مترمکعب به دست می‌آید، اما در این صورت هم باز، حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بیلان منفی داریم ولی وزارت نیرو این مقدار را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند.
 

این وزارتخانه حقیقت عریان را نمی‌گوید. او متوسط ۳۰ سال گذشته را اعلام می‌کند. می‌گوید متوسط برداشت منفی آب از ذخایر زیرزمینی در طول ۳۰ سال گذشته ۶ میلیارد مترمکعب است ولی کسی نیست به این افراد بگوید، وقتی از تورم سالانه سخن می‌گویید، متوسط سال‌های گذشته را مد نظر ندارید، شما تورم به‌روز را باید اعلام کنید و اکنون بیلان منفی آب و برداشت آب‌های اضافی از مخازن زمینی، از ۶ میلیارد مترمکعب به بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب رسیده و این رقم را باید بگویند که از گفتن آن می‌ترسند. آن اختلاف نظر من با وزارت نیرو که شما می‌گویید، همین جاست.

آقای دکتر، وزارت نیرو از چه یا از که می‌ترسد؟

آنان می‌ترسند به خاطر اینکه فکر می‌کنند اگر واقعیت‌ها را بگویند شریک جرم محسوب می‌شوند.

کارخانه های مدرک چاپ کنی در ایران؛ فعالترین کارخانه ها و بی رکود

 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۵
بی سوادی و مدرک گرایی در ایران رو به افزایش است و موسساتی هم همانند قارچ در سراسر کشور رشد کرده اند و وظیفه بزرگ شان رواج بی سوادی بین جوانان است.
کارخانه مدرک چاپ کنی در ایران بیداد می کند
 
ایران خبر - درس خواندن و تحصیل هم همانند دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در ایران با چشم و هم چشمی روبرو شده است. البته اگر واقعا برای یادگیری علم و دانش رقابت وجود داشته باشد جای خوشحالی است اما متاسفانه رواج مدرک گرایی بیشتر از یادگیری دانش رو به افزایش است.

جامعه به اصطلاح دانشگاهی ایران به سمت مدرک گرایی پیش می رود و کمتر کسی پیدا می شود که فقط برای تحصیل وارد دانشگاه شود. اکثر افراد فقط به دنبال مدرک گرایی هستند و از لطف برخی موسسات مردک تحصیلی برای هر مقطعی حاضر و آماده در اختیار متقاضیان قرار می گیرد و دیگر نیازی نیست افراد زحمت رفتن به دانشگاه را داشته باشند. 

افرادی که مدرک فوق لیسانس و یا دکترا را با پرداخت مبلغ هنگفتی پول تحویل می گیرند هیچ تلاشی نمی کنند که حداقل اطلاعات عمومی خود را در حد مدرک کذایی که دارند بالا ببرند با همان بی سوادی خود به داشتن مدرک تحصیلی بالا فخر فروشی می کنند.

متاسفانه شرایط تحصیل به سمتی رفته که دانشجویان هیچ تلاش و زحمتی برای درس خواندن ندارند. اکثر دانشجویان کارشناسی ارشد از انجام دادن کارهای پایان نامه خود عاجز هستند و مشغله کاری بهانه خوبی برایشان شده تا جیب موسسات به اصطلاح آموزشی را مملو از پول کنند. از سوژه و موضوع تا تایپ و تمامی مراحل تهیه پایان نامه فقط به عهده موسسات است و دانشجوی ارشد فقط برای زمان دفاع پایان نامه تهیه شده را مرور می کند تا بتواند مدرک فوق لیسانس را هر چه سریع تر دریافت کند و شروع به فخر فروشی کند که بله من هم فوق لیسانس دارم!

اگر از دانشجویان فوق لیسانس پرسیده شود خانم / آقا شما چه اطلاعات علمی از این مقطع تحصیلی فرا گرفتید شک نکنید با لبخند اکثر آنها روبرو می شوید و جمله " کی دنبال درس خوندن هست ،فقط مدرک بگیریم خیالمون راحت بشه" 
را خواهید شنید. حال باید پرسید دقیقا ناراحتی خیالشان قبل از دریافت مدرک فوق لیسانس چه بوده؟ مطمئنا دغدغه ذهنی شان فقط چشم و هم چشمی در محفل و مجلس است که مبادا از قافله مدرک داران عقب بمانند!

بی سوادی و مدرک گرایی در ایران رو به افزایش است و موسساتی هم همانند قارچ در سراسر کشور رشد کرده اند و وظیفه بزرگ شان رواج بی سوادی بین جوانان است. مسئله جالبی که بین دانشجویان وجود دارد و گویا مد شده است این است که کسر شان دارد خودشان عهده دار کارهای تحصیلی شان باشند، فقط دنبال این هستند که فلان دانشجو مبلغی میلیونی برای تهیه پایان نامه پرداخت کرد پس حتما و حکما وی هم باید یا همان مبلغ و یا بیشتر پرداخت کند و پایان نامه اش را دریافت کند.

در ادامه تفاوت تحصیل در ایران و دیگر کشورها را می خوانید:

ایران ٥ برابر کشورهای پیشرفته د‌‌‌‌‌انشگاه د‌‌‌‌‌ارد.‌‌‌‌‌ ایران ٢٦٤٠ د‌‌‌‌‌انشگاه د‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌ر حالی که چین ٢٤٨١ و هند‌‌‌‌‌‌ ١٦٢٠ د‌‌‌‌‌انشگاه د‌‌‌‌‌ایر کرد‌‌‌‌‌ه است!

مدرک گرایی ایرانی‌ها، وضع دردناکی برای اقتصاد ایران رقم زده است. حالا کشور ما بیشتر از هند و چین یک‌میلیارد و چند صد‌میلیون نفری دانشگاه و مراکز آموزش عالی دارد. بنا به آخرین گزارش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ایران ٢٦٤٠ دانشگاه وجود دارد که از این میان سهم وزارت علوم از جمعیت دانشجویی ٦٨‌ درصد و سهم دانشگاه آزاد ٣٢‌ درصد است.

این درحالی است که براساس اعلام موسسه اسپانیایی CISC چین تنها ٢٤٨١ و هند‌ ١٦٢٠ دانشگاه دایر کرده است. این تعداد دانشگاه، حدود ٥‌ هزار‌میلیارد تومان از بودجه کل کشور را می‌بلعد و نزدیک به ٥٠‌ درصد از جمعیت بیکار کشور را تولید می‌کند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و نکته دیگر اینجاست که درنهایت بدنه اداری ایران نخبگان را به حاشیه می‌راند و متوسط‌ها و فارغ‌ التحصیلان رشته‌های غیرمرتبط را به خود جذب می‌کند.

بنا به اعلام مهدی سیدی رئیس کارگروه نخبگان شورایعالی انقلاب فرهنگی در‌سال ٢٠١٥ حدود ١١٣٠٠ دانشجوی نخبه از ایران مهاجرت کرده‌اند که این تعداد حاکی از رشد ١٦‌درصدی مهاجرت نخبگان از کشور نسبت به‌ سال ٢٠١٤ است و پدیده مدرک گرایی در بین مدیران و معضل دکتری یک شبه امکان رقابت سالم در بدنه اداری ایران را محدود و محدودتر کرده است. بیشتر از ٨٠‌ درصد وزرای انگلیس لیسانسیه‌اند و در ایران بیشتر مدیران ما مدرک دکتری دارند. خروجی بدنه اداری انگلیس این است که آنها به‌عنوان یک اقتصاد بزرگ جهان مطرح شوند و ایران به‌عنوان یک اقتصاد بحران زده!

 البته چه کسی می‌پذیرد که در شهر کوچکی مثل قم یا سمنان بیشتر از ٦ دانشگاه دولتی با ردیف بودجه‌ای وجود داشته باشد و در سیستان و بلوچستان بچه‌ها در کپر درس بخوانند و گونی برنج را به‌عنوان کیف مدرسه به دست بگیرند؟ کدام عقل اقتصادی می‌پذیرد که تایپیست یک اداره مدرک لیسانس بگیرد و به پست کارشناسی برسد اما نه کارشناس توانایی باشد و نه دیگر مثل گذشته کار تایپ انجام دهد؟

در ایران کارخانه مدرک چاپ کنی به راه افتاده است و صرف بودجه‌های کلان آموزشی، ارزش افزوده اقتصادی به دنبال ندارد. درواقع پرسشی که مطرح می‌شود این است که خروجی آن همه مدیر دکتر در ایران چیست؟ یا آمده‌ایم برای ورود به مجلس شرط گرفتن مدرک فوق‌لیسانس را لحاظ کرده‌ایم که این مسأله نیز از همان نگاه مدرک‌گرایی‌مان ناشی می‌شود. در ایران بی‌شمار دکتر داریم که حتی به یک زبان بین‌المللی اشراف ندارند و نمی‌توانند منابع اصلی علم را مطالعه کنند. کجای دنیا به کسی دکترا می‌دهند که قادر به مطالعه منابع اصلی و کتب مراجع رشته خود نیستم.

معاون وزیر بهداشت: 30% مردم ایران گرسنه اند و نان خوردن ندارند

معاون وزیر بهداشت در خصوص ارتباط با زنان ویژه افزود: کمترین میزان ارتباط با این دسته زنان به سیستان و بلوچستان، لرستان و همدان است. همچنین بیشترین میزان حضور این دسته از زنان در استان های گلستان، تهران، البرز و کمترین در خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی و زنجان است.
معاون وزیر بهداشت باارائه گزارشی ازآسیبهای اجتماعی در کشور گفت: نابرابریهای پنهان در جامعه رو به افزایش است و فقر، محرومیت اجتماعی، پایین بودن شاخص های توسعه انسانی از مسائل حاشیه نشینی است.

به گزارش مهر، علی اکبر سیاری در جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان با اشاره به گزارش آسیب های اجتماعی در شورای اجتماعی کشور، افزود: معتقدیم در برخورد با آسیب های اجتماعی نباید فقط به ظواهر پرداخت بلکه باید ریشه مشکلاتی همچون طلاق، اعتیاد و فقر شناخته شود.

کاهش نابرابری اجتماعی تنها راه مقابله با آسیب‌های اجتماعی

وی ادامه داد: شعار ما در مواجهه با آسیب های اجتماعی باید کاهش نابرابری های اجتماعی باشد. امروزه دنیا با عدد و رقم حرف می زند و باید با عزم و اراده سیاسی از بالا و حمایت اجتماعی از پایین به مبارزه با معضلات اجتماعی بپردازیم.

معاون بهداشت وزیر بهداشت اضافه کرد: باید شرایط زندگی روزانه مردم را بهبود ببخشیم، زیرا طی چند دهه اخیر شرایط زندگی مردم بر اساس شاخص های مختلف سخت تر شده است. بهره مندی ناعادلانه از قدرت، ثروت، منابع و خدمات، از ریشه های بروز آسیب های اجتماعی است که باید با آن مقابله شود.

سیاری تاکید کرد: در حال حاضر ۳۰ درصد مردم کشور گرسنه اند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تائید می کند.

وی با بیان اینکه روش های گذشته در برخورد با آسیب های اجتماعی، مشکلات مردم را حل نمی کند، خاطرنشان کرد: باید به دنبال عدالت اجتماعی، مشارکت مردمی، همکاری بین بخشی با تکنولوژی سلامت برویم که این موارد در قالب طرح تحول سلامت دیده شده است.

معاون بهداشت وزیر بهداشت گفت: سالانه ۷۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل هزینه های درمان ورشکست می شوند و مسئله آسیب های اجتماعی در حوزه سلامت یک مورد نوپدید است به طوری که ۵۵ درصد عوامل سلامت، عوامل اجتماعی است.

سیاری با بیان اینکه ۲۵ درصد جمعیت شهری ایران حاشیه نشین هستند، ادامه داد: ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سکونتگاه‌های غیر رسمی شناسایی شده اند و حاشیه نشین ها بیشتر مهاجران روستایی و تهیدستان شهری هستند.

معاون بهداشت وزیر بهداشت تاکید کرد: رویکرد دولت ها در مواجهه با حاشیه نشینی در ابتدا رویکرد چشم پوشی و انکار و در مرحله بعد اقدامات سلبی و ایذائی بوده است که در مواردی موجب نارضایتی عمومی شد اما در حال حاضر باید رویکرد ما برنامه ریزی ارتقاء شرایط حاشیه نشینان در جهت کاهش فقر و نابرابری های درون شهری باشد.

وی اضافه کرد: در حال حاضر یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در حاشیه شهر مشهد زندگی می کنند. همچنین شهر تبریز ۵۰۰ هزار نفر حاشیه نشین دارد.

سیاری با بیان اینکه نابرابری های پنهان در جامعه رو به افزایش است، افزود: فقر، محرومیت اجتماعی، پایین بودن شاخص های توسعه انسانی، بی بهره ماندن از خدمات شهری، پایین بودن سطح بهداشت عمومی و شیوع بیماری ها از جمله مسائل حاشیه نشینی است، به طوری که ۹۴ درصد افراد ساکن در حاشیه شهرها اعلام کرده اند که از سطح پایین بهداشت برخوردارند.

معاون بهداشت وزیر بهداشت همچنین خشونت، اعتیاد، فرار از منزل و زنان ویژه را از جمله مشکلات دیگر حاشیه نشینی دانست و گفت: برای مقابله با این آسیب ها باید حرفه آموزی و توانمندسازی، ایجاد اشتغال، ارائه تغذیه رایگان و درمان بیماری ها در راس فعالیت ها باشد.

وی تاکید کرد: بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، یک میلیون و ۳۵۰ هزار معتاد در کشور وجود دارد که آمار وزارت بهداشت رقم دیگری را نشان می دهد.

سیاری در خصوص ارتباط با زنان ویژه افزود: کمترین میزان ارتباط با این دسته زنان به سیستان و بلوچستان، لرستان و همدان است. همچنین بیشترین میزان حضور این دسته از زنان در استان های گلستان، تهران، البرز و کمترین در خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی و زنجان است.

منبع: مهر

آمریکا: موشک‌های ایران را با لیزر هدف قرار می‌دهیم


استفاده از لیزر برای هدف دادن موشک های دوربرد یکی از ارزانترین و کم هزینه ترین راه ها است که بیش از ۱۰ سال است وزارت دفاع آمریکا سرگرم مطالعه بر روی آن است.
وزارت دفاع آمریکا مدعی شد در آستانه استفاده از لیزر برای هدف قرار دادن موشک های ایران و کره شمالی قرار دارد.

به گزارش مهر به نقل از دیفنس نیوز، آمریکا به دنبال استفاده از لیزر برای هدف قرار دادن موشک های دوربرد شلیک شده از سوی ایران و کره شمالی است.

این خبر را یک مقام وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد. به گفته وی استفاده از لیزر برای هدف دادن موشک های دوربرد یکی از ارزانترین و کم هزینه ترین راه ها است که بیش از ۱۰ سال است وزارت دفاع آمریکا سرگرم مطالعه بر روی آن است.

«جیمز سیرینگ»، مدیر آژانس دفاع موشکی در این خصوص گفت: این، یک امیدواری نیست، بلکه کاری است که ما داریم انجام می‌دهیم. من این موضوع را برای آینده بسیار مهم می‌دانم.

نقد استاد ایرانی بر شرایط علمی ایران و مهاجرت نخبگان

گفت‌وگوی عصر ایران با دانشمند ایرانی
  عصر ایران؛ فرشته هاشمی - دکتر داوود دومیری گنجی ، دارای دکتری مکانیک از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ، 9 سال متمادی از سوی موسسه تامسون رویترز، به عنوان «دانشمند یک درصد برتر پراستناد جهان در حوزه مهندسی» معرفی می‌شود.

او در سال 78 به عنوان دانشجوی نمونه کشوری در مقطع دکتری معرفی شده بود، بعدها در مقام استادی نیز به عنوان پژوهشگر برتر معرفی شد و از رییس‌جمهور وقت لوح تقدیر گرفت.

استاد برجسته مهندسی کشور تا کنون بیش از 600 مقاله داخلی و خارجی منتشر کرده و هچنین از الزویر، بزرگترین انتشارات جهان به دلیل احراز بیشترین ارجاعات علمی و بیشترین مقالات در سال های 2014 و 2015 لوح سپاس دریافت کرد.

دکتر دومیری گنجی هم اکنون عضو انجمن ریاضی ایران، عضو انجمن هیدرولیک و مهندسی ایران، عضو انجمن برق و فیزیک امریکا و عضو انجمن مکانیک و برق آمریکا و اروپا است.
او، در حوزه اجرایی نیز معاون پژوهشی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بوده و از سال 89 به عنوان موسس بنیاد نخبگان استان مازندران، به مدت بیش از 5 سال ریاست این بنیاد را نیز بر عهده داشت.

چند سیاستگذار علمی و رییس دانشگاه، جزو دانشمندان یک درصد برتر جهان هستند؟!

وی از جمله دانشمندانی است که به گفته خود، از مظاهر مدیریت ناتوان علمی در کشور، رنج‌های فراوان برده و در بیان واقعیتهای « کاهش شتاب رشد علمی» چنان شفاف سخن گفت که خود را نیز در برابر نوک پیکان برخی از این واقعیت‌ها قرار داد.

استاد 51 ساله مهندسی مکانیک کشور که ماندن در وطن را بر کوچ کردن به  غرب ترجیح داده است، متعجب از رفتار برخی کسان است که در مسند مسوولیت تکیه زده و با فرزندان علمی این سرزمین، خواسته و ناخواسته، به دور از انصاف، عدالت و شایسته‌سالاری و با بخل عمل می‌‌کنند و این رفتارها را تیری در قلب محققان می‌داند.

او در گفت و گو با عصر ایران، «کاهش شتاب رشد علمی» کشور را موضوعی فراتر از این دولت و آن دولت می داند و هشدار می دهد که اگر فکری به حال، تولید علم در کشور و حمایت واقعی از نخبگان نشود، تمام دستاوردهای علمی چهار دهه اخیر، از دست می رود.

همه دانشگاههای کشور را جمع کنیم به اندازه یک دانشگاه ژاپن اختراع ندارند!

وی با تاکید بر حفظ خودباوری و سرمایههای موجود که به دشواری به دست آمدهاند گفت: وقتی از مرجعیت علمی در جهان صحبت میکنیم باید با قامتی بلند عرض اندام کنیم؛ نمیتوانیم به همین آمارهای موجود، دل خوش کنیم و بگوییم مثلا 35 دانشگاه کشور ما جزو دانشگاههای برتر جهان هستند یا این تعداد دانشمند پراستناد داریم! بلکه اگر به اقتدار شایسته کشور می‌اندیشیم، باید نگران این حقیقت نیز باشیم که تمام دانشگاه‌های کشور را جمع کنیم به اندازه یک دانشگاه ژاپن اختراع ندارند؛ یعنی به اندازه یک دوم یک کشور نیمه پیشرفته و نه کشور پیشرفته علمی مثل آمریکا! چرا؟ چون نه مشکل را خوب شناختهایم، نه سیاست علمی درستی داشتهایم و نه راهکار علمی مؤثری ارائه کردهایم.

وی با اشاره به دادههای پایگاه اسکوپوس گفت: دانشگاه توکیوی ژاپن به تنهایی 225 هزار و 760 (Document / مقاله) و دانشگاه کیوتو 176 هزار و 247 مقاله داشته و کوچکترین دانشگاه ژاپن نیز به تعداد بسیار بالا مقاله دارد. اما دانشگاه تهران با 36 هزار و 760 مقاله، 34 اختراع ، علوم پزشکی تهران با 26 هزار مقاله 12 اختراع داشته، دانشگاه شریف با 21 هزار مقاله اختراعی نداشته و امیرکبیر با 19 هزار مقاله 2 اختراع داشتهاند. به عبارتی میتوان گفت بررسیها نشان میدهد همه دانشگاههای ایران برابر یک دوم یک دانشگاه ژاپن اختراع نداشتهاند!

راه زیادی از Moving paper تا Science paper داریم

دانشمند پراستناد مهندسی کشور با بیان این که ما در ابتدای راه علمی هستیم اما با توجه به عقبماندگیهای تاریخی که رهبر معظم انقلاب هم بدان اشاره کردند،حرکت سریعی متناسب با این عقبماندگی ها نداریم، افزود: ما هنوز در مسیر علمی «Moving paper» (مقالات در حال توسعه) هستیم و نوسانات بسیار زیادی داشتهایم. ما راه زیادی تا «Hot paper» و نهایتا «Science paper» داریم.

هیچ یک از 10 طلایهدار علم کشور هنوز ژورنالهای معتبر علمی جهان را هدایت نمیکنند

وی با اشاره به این که «طلایهدار علمی» در دنیا معنی خاص خود را دارد و به محققانی اطلاق میشود که جزو ردههای بالای دانشمندان یک درصد برتر جهان هستند نه این که صرفا در این فهرست بیش از 2 هزار نفره جای داشته باشند، افزود: تعداد طلایهداران رده بالای علم ایران، بیش از 10 نفر نیستند. هیچ یک از آنها که من نیز از آن جمله‌ام، ژورنالهای معتبر علمی جهان را هدایت نمیکنند. ادیتور ژورنال معتبر علمی جهان بودن بسیار مهم است و باید شرایط پیشرفت به گونهای فراهم شود که محققان و طلایهداران علم ما بتوانند در ژورنالهای مهم علمی دست کم به عنوان ادیتور حضور داشته باشند.

استنادات مقالات ما قطرهای در برابر اقیانوس استنادات یک محقق تراز اول جهان است

وی اضافه کرد: بهترین‌های ایران در علم، بیش از 22 هزار Citation (ارجاع) در مقالاتشان نداشته‌اند. در حالیکه دانشمندان تراز اول دنیا بالای 300 هزار Citationدر مقالات دارند. یعنی ما به عنوان دانشمند پراستناد ، قطره‌ای در برابر عظمت علمی دنیا هستیم و راه بسیار زیادی تا مرجعیت علمی در پیش داریم.

طلایهداران علم ما عقبنشینی کردهاند!

وی با استناد به آمار و ارقامی در همین زمینه گفت: شرایط و موانع در حوزه علمی طی سالهای گذشته (فراتر از 3 یا چهار سال گذشته و دولت فعلی) به گونه‌ای پیش رفته است که  طلایه‌داران علم ما عقب کشیده‌اند و آمار و ارقام کاملا این موضوع را ثابت می‌کند.
به عنوان مثال دکتر موسوی موحدی، از دانشگاه تهران و  به عنوان یکی از طلایه‌داران علم کشور، در سال 2013 ، چهل و یک مقاله ، 2014 ، سی و سه مقاله و در 2015 ،  بیست و هشت مقاله داشته است.
دکتر پرویز نوروزی دانشمند یک درصد برتر حوزه شیمی با 10 هزار   Citation و اچ ایندکس 53 در سال 2009 ، هفتاد ‌مقاله، 2010، پنجاه و چهار مقاله،  2013 ، چهل و هشت مقاله ،  2014 ، بیست و یک مقاله ، 2015، بیست و چهار مقاله  و 2016 (تا کنون)، سیزده مقاله داشته است که نشان می دهد شتاب علمی وی نیز کاهش یافته است.
همچنین دکتر شمسی پور در سال 2013، چهل و هشت مقاله ، 2014 ، چهل و هفت مقاله و در 2015 ،  بیست و دو مقاله داشته و دکتر گنجعلی در سال 2009، یکصد مقاله، 2013 ، سی و دو مقاله، 2015 ، پنجاه مقاله و 2016 (تا کنون)، بیست و پنج مقاله داشته است.

این پژوهشگر برگزیده کشور خاطرنشان کرد که حرکت علمی ما باید از Moving paper (مقالات در حال توسعه) به Hot paper و بالاتر تبدیل می‌شد که متاسفانه جلوتر نرفتیم و حتی شاهد عقب‌ نشینی طلایه‌داران علم یا بهتر بگوییم فرماندهان علمی بودیم که درباره دلایل آن توضیح خواهم داد.

جنگ جهانی کشورها امروز در حوزه علمی است

وی با اشاره به این که جنگ جهانی کشورها امروز در حوزه علمی است و ما باید بدانیم که برای رشد علمی فقط به تولید مقاله نیاز نداریم و شروع هر راه علمی اگر کمیت است، ادامه و خاتمه آن باید ، کیفیت باشد، در پاسخ به کسانی که علت کاهش شتاب رشد علمی را پرداختن به کیفیت تولید علم میدانند گفت: منحنی مقالات و ارجاعات اگر 45 درجه زاویه داشته باشند، در بهترین حالت قرار دارند. اگر کسانی معتقدند که ما مشغول کیفیسازی تولید علم هستیم، من شمهای از وضع موجود را بویژه در ثبت اختراعات توضیح دادم. در حال حاضر یک محقق برجسته در جهان 300 هزار ارجاع دارد که محقق تراز اول ما با 21 هزار ارجاع مثل قطره‌ای در برابر اقیانوس علم اوست.

به جز وزارت بهداشت که معاون تحقیقاتش جزو یک درصد محققان برتر دنیاست من ندیدم در مجموعه سیاستگذاری علم کشور، محققان یک درصد برتر حضوری داشته باشند

دکتر دومیری گنجی به تشریح مشکلاتی پرداخت که عقبنشینی طلایهداران علم و در نتیجه کاهش شتاب رشد علمی را سبب شده است: مشکل اول سیاستگذاری علمی ماست. افرادی که به سیاستگذاری علمی در کشور ما مشغولند جزو یک درصد محققان برتر دنیا نیستند. باید خون تازهای وارد رگهای سیاست علم شود و محققان تراز اول که همان یک درصد برتر دنیا هستند بتوانند ایدههای جدید داده و راه را برای مبارزات علمی باز کنند. به جز وزارت بهداشت که معاون تحقیقاتش جزو یک درصد محققان برتر دنیاست من ندیدم در مجموعه سیاستگذاری علم کشور، محققان یک درصد برتر حضوری داشته باشند و بسیاری از سیاستگذاران با خیلی از مباحث روز علم آشنا نیستند؛ مثلا بسیاری از آنها نمی‌دانند « Hot paper» چیست و من مطمئنم هنوز خیلی از آنها ارزیابی نکرده‌اند که چرا مجموع دانشگاه‌های ما به اندازه ضعیف‌ترین دانشگاه ژاپن اختراع ندارند؟

بعضی‌ها با سرعت پایین مثل کامیون در خط سبقت سیاستگذاری‌ علمی مانده‌اند و به کسی راه نمی‌دهند!

دانشمند یک درصد برتر ایران در حوزه مهندسی، سیاستگذاری علم در کشور ما را به جادهای تشبیه کرد که عدهای سالهاست مثل کامیون در خط سبقت آن قرار گرفتهاند که نه حرکت سریع دارند و نه به کسی راه میدهند؛ حتی دو ثانیه هم توقف نمیکنند و کنار نمیزنند که افراد دیگری در این خط قرار گیرند تا جامعه علمی ما شاهد شتاب رشد علمی باشد و محققان هم نفسی بکشند.

مطمئنم خیلی از مسوولان علمی ما نقطه کور مشکلات علمی را نمیشناسند

وی معتقد است: متاسفانه در راس برخی مراکز بسیار مهم سیاستگذاری علمی کسانی هستند که چندان اعتقادی هم به علم ندارند و تمام سیاستهای آنها حول فناوری میچرخد. من خود استاد یک حوزه فنی هستم اما باید بدانیم وقتی صحبت از رشد علمی میشود ابتدا باید درک قوی از مشکلات تولید علم داشته باشیم تا آن گاه بدانیم که چرا از هر 800 مقاله ما فقط یکی منجر به تولید اختراع میشود. وقتی سیاستگذاران علمی ما با مراکز علمی مهم دنیا آشنا نیستند، خودشان مانع حرکت علمی می‌شوند و نمی‌دانند یک اختراع برای ثبت بین‌المللی دست کم باید مورد تایید 5 مرجع علمی بین‌المللی باشد.

اینها علم را فقط در حوزه داخلی میبینند. نمیدانند من به عنوان دانشمندی که 20 هزار ارجاع دارم در برابر 300 هزار ارجاع مقالات یک محقق در دنیا چه قدر کوچکم. یا اگر محققی 500 مقاله دارد و اچ ایندکس او 50 است بدان معنی است که خیلی از محققان کار او را ندیدهاند و بدان ارجاع نکردهاند؛ هر چند که امثال من جزو یک درصد محققان برتر دنیا باشند.

بنابراین خیلی فرق است بین من و کسی که دنیا کار او را دیده و بدان ارجاع کرده یا توانسته جایزه نوبل را ببرد. اگر ما به علم خود در این حد استاندارد نگاه کرده و مرجعیت علم در جهان را این گونه طلب کردیم، راه را برای محققان خود باز کرده و حمایتشان کردیم تا به این درجات برسند، آن گاه میتوانیم صحبت از سیاست علمی درست کنیم و امید داشته باشیم که جامعه علمی ما به شتاب رشد علمی خود ادامه خواهد داد.

به اعتقاد وی، متاسفانه مسوولان ما نمیدانند نقطه کور مشکلات کجاست و به کسی هم اجازه ورود نمیدهند.

بنیاد ملی نخبگان ، با این شرایط، تا 30 سال دیگر کاری برای نخبگان از پیش نمیبرد

دکتر دومیری گنجی، بر این باور است که ما در کشور هنوز مرجعیت علمی درست و حسابی نداریم. همه با هم در حال وضع سیاست علمی هستند.
معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، عمده توجهش به فناوری است؛ وزارت علوم هم در رقابت با معاونت علمی و فناوری، دغدغه فناوری یافته است و دغدغه
های علمی خیلی کمرنگ است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی سند می
نویسد و من خود به عنوان محقق کشور که در فهرست پراستنادترین دانشمندان کشور هستم از عاقبت تمام اسناد علمی بی خبرم.
نقشه جامع علمی می
نویسیم و هر دستگاه کار خود را میکند. جالب آن که یک محقق برای پیشبرد کار خود باید همه اینها را هم راضی نگه دارد. من خودم چند سالی که ریاست بنیاد نخبگان استان مازندران را بر عهده داشتم، گرفتار خیلی از مشکلات شده و عاقبت در این سیستم معیوب هضم شدم و خوشحالم که الان به جای کار اجرایی، به کار علمی خود مشغولم.
من هرگز به این نتیجه نرسیدم که با این سیاستهای دیکته شده، بتوان کاری برای نخبگان انجام داد. بنابراین معتقدم بنیاد ملی نخبگان اگر 30 سال دیگر حضور داشته باشد، با این شرایط، کاری برای نخبگان از پیش نمی
برد!

بنیاد ملی نخبگان از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری جدا شود

دکتر دومیری گنجی با اشاره به لزوم ارائه برنامههای جدی و صرف وقت کافی برای شناسایی و حفظ نخبگان اظهار کرد: به نظرم بنیاد ملی نخبگان در هر دولتی که باشد، باید از معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری جدا شود تا به معنای واقعی به امور نخبگان رسیدگی شود. چون وظایف ذاتی این دو متفاوت از یکدیگر است. رشد علمی وقتی اتفاق میافتد که بزرگان علم کشور تکریم شوند و شایستهسالاری حاکم شود. این درحالیست که ما در حوزه علمی، یا قوانین خوبی نداریم یا قوانین خوب را درست اجرا نمیکنیم.

پژوهشگران در دانشگاه‌ها مورد حسادت و بی مهری بسیار زیادی قرار می‌گیرند

عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: حفظ نخبگان توسط ما استادان دانشگاهها که مسوولیت پرورش دانشجویان برتر و مستعد را داریم در فضای فعلی کار بسیار سختی است. شما میدانید نخبهای که برود برنمیگردد. پس نخبهای که مانده است را باید حفظ کرد و مانع رفتنش شد.

آخرین وصیت بسیاری از کسانی که در دفاع مقدس شهید شدند و چند تن از آنها همرزمان من بودند، آن بود که ایران را تنها نگذارید. من و تمام کسانی که به این وصیت‌ها پایبندیم، می‌‌مانیم؛ اما آیا مسؤولی هست که بگوید چرا من به عنوان دانشمند یک درصد برتر و کسی که تمام زندگی‌اش را وقف کار علمی برای این خاک و سرزمین کرده، باید 6 سال درگیر ارتقای خود از دانشیاری باشم؛ آن هم درگیری جدی که فکر میکنم برای کمتر کسی چنین اتفاقی افتاده باشد. برای ارتقا از مرتبه دانشیاری، داشتن دو یا سه مقاله لازم است اما من با اسناد علمی فراوان، مشکلات جدی داشتم. معتقدم پژوهشگران مورد حسادت و بی مهری بسیار زیادی قرار می گیرند!

اجازه نمیدهند حتی فکر علمیات را مطرح کنی!

وی خطاب به سیاستگذاران و مسوولان علمی کشور گفت: چرا در سیاست علمی مهرههای درجه یک علمی کشور به بازی گرفته نمیشوند؟ آیا در هیچ دورهای شاهد بودهایم که مهرههای علمی کشور در تصمیمات مهم علمی به مشارکت گرفته شوند؟ یا ما یک سری مهره‌ها داریم که مدام در یک زنجیره می‌چرخند. چرا نباید خون تازه‌ای وارد رگهای سیاست علم کشور شود؟

در شهرستانها که وضع حتی بدتر است. پروژههای مهم را به شهرستانها نمیدهند. خدا میداند که اگر به محققان فضای کافی برای حضور و امکانات لازم را داده بودند، با این همه فداکاری محققان، ما الان در کدام مرتبه علمی جهان بودیم. شما شک نکنید که اگر مسوولان، دانشمندان تراز اول کشور را نه در شعار، بلکه به شکل عملی در سیاستها مشارکت داده بودند خیلی از مشکلات را شاهد نبودیم. اما الان حتی اجازه نمیدهند فکر علمیات را مطرح کنی!

محققان در داخل مجموعه خودشان غریبترند!

دکتر دومیری گنجی ادامه داد: فضای علمی طوری همراه با رقابتهای منفی است که من جرأت ندارم برای دانشجوی دکتری تز تعریف کنم. فضای دانشگاه خیلی این اجازه را به شما نمیدهد؛ در حالی که نظریه تخصصی من و کتابهایم بدون هیچ مشکلی در انتشارات مهمی مثل الزویر، کمبریج و .... چاپ می‌شود، در فضای دانشگاه جرات بیرون آوردن کتابهای خودم را ندارم.

محققان در داخل مجموعه خودشان غریبترند! خیلی از اوقات حتی من استاد تحت تهمت و حمله قرار میگیرم؛ چون رقبا به جای تشویق دانشجویان به آنها فشار میآورند با فلان استاد کار نکنند. من خود به چشمم دیدم دانشجویم از اتاق یکی از استادان با چشم اشکبار بیرون آمد چون روی او فشار بود که با من کار نکند. همین دانشجو برای ادامه تحصیل سرانجام به هلند رفت و الان عضو هیات دانشگاه «دلف» است.

شاخههایی که به یک محقق برتر وصل میشود را قیچی میکنند!

وی با بیان این که بیماریهای علم در کشور ما اساسی است و باید فکر جدی برای آن کرد در تشریح آنچه که «مشکلات متعدد محققان و دانشمندان در دانشگاهها» خواند گفت: اگر نقدی در کار باشد، اکثر شاخههایی که به یک محقق برتر وصل میشود را قیچی میکنند؛ اعم از دانشجو، امتیاز پژوهشی و ...! دانشجویی که در دنیا ساینتیست معرفی می‌شود این جا نمی‌تواند از طرح خود در آرامش فکری دفاع کند. چه قدر مقام معظم رهبری درباره تکریم استادان دانشگاه و دانشمندان کشور در سخنرانی‌های مختلف تذکر دادند و آن را مساله‌ای مهم دانستند؟

من سؤال دارم که چه طور یک استاد بازنشسته، ریاست یک دانشگاه را بر عهده میگیرد و محققان تراز اول آن دانشگاه در همان شرایط و نیاز، دیده نمی‌شوند؟ یا چه میشود که دولت و مجلس ، برای سکانداری وزارت علوم، کسی را از حوزه وزارت بهداشت انتخاب میکنند؟ آیا وزارت علوم هیچ دانشمند و طلایهدار علمی در مجموعه بزرگ خود ندارد؟ آیا هیچ دانشمندی در وزارت علوم شناخته شده نیست؟ به علاوه، در وزارت علوم، حتی در بسیاری از بخشهای دیگر به جز جایگاه وزارت، محققان به عنوان مهرههای ارزشمند، به بازی گرفته نمیشوند. به جز یک یا دو دانشگاه خاص،روسای هیچ دانشگاهی از دانشمندان یک درصد برتر که در حوزه علمی سرآمد آن دانشگاه باشند، نبوده است. آن وقت شما انتظار دارید که طلایه‌داران علم کشور عقب‌نشینی نکنند و شتاب رشد علمی اتفاق بیفتد؟

رؤسای برخی دانشگاهها حتی از تقدیر خشک وخالی دانشمندان خود هم بیم دارند!

دانشمند پراستناد حاضر در فهرست یک درصد برتر مهندسی جهان گفت: جالب تر آن که اگر دانشمند یک درصد برتر در یک دانشگاه، به یک موفقیت علمی دست یابد، مسؤولان برخی دانشگاه‌ها حتی با یک کاغذ خشک و خالی هم از او تقدیر نمی‌کنند. چرا؟ چون من استاد اگر رنج علمی نکشیده باشم و ندانم درد یک محقق چیست و برای رسیدن به یک موفقیت جهانی چه مشکلاتی را تحمل میکند و به مسؤولیتی در دانشگاه رسیده باشم، میتوانم ریشه علم را در آن جا بخشکانم و از این که دانشمندان آن دانشگاه به موفقیتهای علمی جهانی برسند بیم دارم. قبول کنید زجری که یک محقق برتر از حضور یک فرد نابرده رنج در بالای سرش میکشد سخت است و باید درختان خشکیده را از جامعه علمی پاک کرد. چون درختان خشکیده مانع رشد درختان دیگر میشوند بویژه این که درختان خشکیده ادعاهای بیشتری هم دارند. افرادی که دچار رکود علمی هستند واقعا به محققان ضربه میزنند و مزاحم شاخههای تازه هستند و تحملشان برای محققان دشوار است.

عضو هیات علمی دانشگاه نوشیروانی معتقد است برخی مسؤولان علمی واقعا در این وادی نیستند که یک نفر وقتی فدایی علم شده ، چه رنجی را تحمل کرده است؟ زندگی خیلی از آنها به مرحله بحرانی رسیده است. اگر داشتن هر مقاله برای محقق را معادل صرف یک ماه زمان بدانیم، محققی که 200 سند علمی Document/ داشته یعنی 200 ماه زمان صرف کرده است و برای هزار سند علمی یعنی هزار ماه رنج کشیده است؛ یعنی فردی مثل دکتر گنجعلی، دانشمند پراستناد کشور برای 750 سند علمی، شاید 750 ماه از خانواده دور بوده؛ به عبارتی در بین خانواده بوده اما در واقع نبوده و عمرش را صرف تلاش علمی کرده است.

نمیگذارند به حق و حقوق شخصی خود در کتب منتشره علمی برسیم!

دکتر دومیری گنجی در بیان دیگر علل وضع موجود گفت: اگر سیاسیون با دانشمندان کاری نداشته باشند و علم را سیاست زده نکنند، علم ما درخت تنومندی خواهد شد که کشور را از بسیاری از مشکلات رهایی میبخشد. متاسفانه سیاست های غلط علمی در دانشگاه‌ها سبب شده است که یک محقق حتی به حق و حقوق خودش هم نرسد. مثلا اگر کتابی بنویسد که 10 درصد قیمت آن حق نویسنده باشد، در داخل نمیتواند راحت به این حق و حقوق خود برسد؛ چون مانع ایجاد میکنند و سیاستزدگی مسیر علمی را بسته است . ولی میبینیم در خارج از کشور کتاب علمی که منتشر می‌شود نویسنده محقق، راحت به حق و حقوق خود میرسد و میتواند با درآمد آن کتاب حتی زندگیاش را اداره کند، یا تعداد زیادی دانشجو را تحت حمایت علمی قرار دهد.

من 9 سال (2008 2016) است که جزو ساینتیستهای بینالمللی هستم ؛ هنوز فضای مناسبی را در کشور نیافتهام که بتوانم از دانشمندان دیگر دعوت کنم یا با همین گرنتهایی که ایجاد کردهاند بتوانم کار علمی کنم؛ چرا که اگر گرنتی هم در کار است آن قدر دردسر دارد که نمیتوانی بموقع از آن بهره بگیری؛ در نتیجه باید از جیب خودم دانشجوی دکتری را که 150 مقاله و 10 کتاب خارجی دارد مورد حمایت قرار دهم تا دست کم چرخ زندگیاش بچرخد و کار علمی انجام دهد.

بین محققان جنگ داخلی پنهان راه انداختهاند!

وی در بخش دیگری از این گفت‌‌‌وگو به یک نکته مهم بنیادی نیز اشاره کرد و گفت: متاسفانه سیاستگذاران در فضای علمی کشور به گونهای عمل کردهاند که محققان از ارجاع دادن به مقالات یکدیگر ابا میکنند و این یک مشکل مهم فرهنگی در حوزه علمی ماست. چون ما در بخش داوری مقالات با مشکلات مختلفی مواجهیم و یک محقق بر این باور است که ارجاع به مقاله محقق دیگری به سبب افزایش ارجاعات، موجب ارتقای او و حذف خودش می‌شود. در بخش داوری، گاهی متاسفانه مقالات محققان را رد می‌کنند تا رقیب بالا نیاید؛ به عبارتی یک جنگ پنهان بین محققان برای ارتقا و امتیاز راه انداخته‌اند؛ درحالیکه در کشورهای پیشرفته مقالات را خیلی راحت اصلاح میکنند و طی فرایند درست داوری، مقاله را به سرانجام میرسانند و زمینه رقابت منفی بین محققان را فراهم نمیکنند و برای مقالات جنگ داخلی راه نمیاندازند.

زنجیرههای بسته مانع فعالیت پویای علمی شده‌اند

وی با اشاره به برخی زنجیرههای بسته که مانع فعالیت پویای علمی میشوند گفت: برای اولین بار که به عنوان ارزیاب ژورنالهای داخلی انتخاب شدم ، دریافتم که خودشان هم ادیتور و هم ارزیاب هستند یعنی یک زنجیره کاملا بسته و این زنجیره چنان بسته است که مثلا دانشگاه تهران 90 ژورنال علمی دارد و دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نمیتواند یک ژورنال علمی هم داشته باشد و معنای این حرف مرا محققان خوب می‌فهمند.

نباید در مسایل علمی حرص و طمع بی‌جا داشت

دانشمند بینالمللی ایران در حوزه مهندسی در ادامه گفتوگوی خود با اشاره به این که استقلال اولین هدف انقلاب اسلامی بوده و اولین استقلال کشور استقلال علمی است گفت: ما پایه و اساس استقلال علمی خود را درست نچیدهایم. در حال حاضر ما چه تعداد ژورنال علمی معتبر در انتشارات مهم جهانی داریم یا محققان ما در چند ژورنال معتبر بینالمللی نقشهای اصلی مثل ادیتور را ایفا میکنند؟

وی با ذکر مثالی از مشکلات فرهنگی حوزه علم در کشور گفت: ما حتی اگر به این فرصتهای علمی هم دست یابیم نمیدانیم از آن چه طور بهره ببریم و مطابق با فرهنگ علمی درست، رفتار کنیم. مثلا ژورنال یک دانشگاه معتبر کشور توانست در انتشارات الزویر منتشر شود. محقق مسؤول در این ژورنال آن قدر از خودشان مقاله چاپ کرد که پس از 6 ماه این ژورنال را حذفش کردند! نباید در مسایل علمی حرص و طمع بی‌جا داشت.

نماینده اسکوپوس گفت: سطح علمی شما هنوز بالا نیست

دکتر دومیری گنجی همچنین در مثالی دیگر یادآور شد: زمانی که نماینده اسکوپوس را به ایران دعوت کرده بودند از آن جایی که ما در کشور مجبوریم سالی 20 میلیارد بدهیم و مقالات آنها را خریداری کنیم من در دیدار با ایشان موضوع امکان گرفتن ژورنال توسط کشور خودمان را مطرح کردم که پاسخ داد سطح علمی شما هنوز بالا نیست. محققان ما هنوز در حد ادیتور ژورنالهای معتبر جهان نیستند. چون خیلی ها نمیتوانند مقالاتی بنویسند که تبدیل به کتاب و مرجع جهانی شود. برای کتاب مرجع نوشتن لازم است 30 درصد ریفرها متعلق به محقق نویسنده باشد. حتی باید گفت معدودی از محققان ما که کتاب مرجع خارجی دارند و ادیتور ژورنالهای معتبر جهانی هستند نتوانستهاند سردبیر این ژورنالها بشوند و نهایتا همه ما فعلا عضو هیات تحریریه این ژورنالها هستیم ؛ اما اگر موانع علمی نبودند ما توان آن را داشتیم که خیلی جلوتر حرکت کنیم. محققان باید بتوانند در ژورنالهای مهم و معتبر جهانی حضوری موثر داشته باشند.

کسب رتبه 600 توسط یک دانشگاه معتبر کشور چه کار بزرگی است؟

به گفته این دانشمند پراستناد مهندسی کشور، این که صرفا 200 یا 300 محقق حاضر در فهرست دانشمندان یک درصد برتر جهان داشته باشیم، آن هم نه در ردههای ابتدایی و بالای فهرست کافی نیست؛ چون فهرست دانشمندان یک درصد برتر 2370 نفر است و ما در آخر این فهرست جا داریم. درحالی که میتوانیم با حذف موانع دست و پاگیر علم در کشور جزو دانشمندانی شویم که مقالاتشان دنیا را در حوزهای از علم متحول میکند . اگر راه را بستیم و نخبه را در قفس نگه داشتیم و نگذاشتیم که پر و بال بگیرد امکان رفتنش خیلی زیاد است.

وی همچنین با تاکید بر این که در سیاست علمی باید جایگاه واقعی علم ایران در جهان را به شکلی آبرومند ببینیم نه آن که خود را با کشورهای نه چندان قوی منطقه مثل ترکیه مقایسه کنیم گفت: اگر به قدرت علمی خود در جهان فکر می‌کنیم باید وقتی اعلام می‌کنیم که چند دانشگاه معتبر ما در فهرست دانشگاه‌های برتر جهان قرار گرفته‌اند، در کنار آن بگوییم که مثلا کسب رتبه 600 برای یک دانشگاه کشور در این فهرست چه مشکلی را حل می‌کند؟ آن دانشگاه، چه کار بزرگی را انجام داده است؟ آیا صرفا ورود به فهرست اهمیت دارد یا این که کاری کنیم جزو 10 دانشگاه و یا دست کم 100 دانشگاه اول جهان باشیم؟ این که خود را در منطقه و دائما با ترکیه مقایسه کنیم هنر نکردهایم! چون پیشتازی بر ترکیه کار بزرگی نیست و ما ظرفیتمان بسیار عالیتر از اینهاست. در کشور محققان بسیار قوی داریم که ترکیه آنها را در اختیار ندارد.

شاخه های علمی دانشمندان تراز اول کشور قطع شود، شرایط به 35 سال پیش بازمیگردد

به اعتقاد دکتر دومیری گنجی، سرعت رشد علم در دنیا آن قدر بالاست که اگر همین فضای بسته علمی ما ادامه داشته باشد، و اساتید تراز اول کشور نتوانند شجره علمی داشته باشند، یعنی دانشجویان مستعد را پرورش دهند و شاخه‌های علمی این اساتید قطع شوند، کشور به شرایط 35 سال پیش باز می‌گردد.یعنی 35 سال هزینه کردیم و دانشمندان یک درصد برتر را پرورش دادیم و با عقبنشینی طلایهداران علم همه چیز به عقب برمیگردد.

میدانید که دنیا نیروهای علمی را قبول دارد که حرفی برای گفتن داشته باشد پس باید این سرمایههای عظیم را پس از آن همه هزینههای سنگین ، برای کشور حفظ کرد. دانشجویانی که استادان تراز اول کشور تربیت میکنند امروز بهترین و ارزشمندترین جایزههای جهانی را میگیرند و به مقام علمی بالایی در جهان میرسند. ما چه کم داریم که مانع این رشد علمی برای کشور میشویم؟ همین دانشجویانی که به این مقام در جهان میرسند بیتعارف بگویم وقتی وارد کشور میشوند صدها حاشیه و مانع برایشان ایجاد میکنیم. جلو جنب و جوش این دانشجویان ارزشمند را با ندانم کاری میگیریم و آن گاه آنها را هر چند سالی در جشنوارهای برنده اعلام میکنیم که مثلا 50 میلیون تومان به او بدهیم. در حالیکه یک دانشجوی پست دکتری در خارج فقط ماهانه 20 میلیون تومان دریافت میکند.

بگذارید به حق و حقوق علمی شخصی خود برسیم، حمایتها پیشکش!

دکتر دومیری گنجی در توضیح این اظهارات افزود: این بدان معنی نیست که همه باید بروند. اینجا سرزمین آبا و اجدادی ماست و برای حفظ آن شهدایی دادهایم که اگر الان بودند، در زمینه علمی هم موفق و اثرگذار بودند. اما منظور از این گلایهها آن است که بدانیم چه عواملی مانع شتاب رشد علمی ما شده است. من به عنوان دانشمند این کشور از مسوولان علمی درخواست میکنم مانع رسیدن ما به حق و حقوق خودمان نشوند، حمایتها، پیشکش! بگذارید به حق و حقوق خودمان از محل کتابی که چاپ میکنیم برسیم . شما کاری میکنید که محققان منزوی شوند!

تمسخر تحقیقات در دانشگاه!

وی گفت: وقتی نتوانید در دانشگاه که یک محیط علمی است،  وضعیت علمی را بدرستی نقد کنید و این فرصت را ندهند، از طلایهداران علم چه انتظاری دارید؟ ما انتظار داریم کسی به ریاست یک دانشگاه منصوب شود که از نظر علمی سرآمدترین باشد. این درد که مسؤولی در دانشگاه، مقاله یا تحقیق بنیادی یک محقق را به تمسخر می‌گیرد و خودش مانع جنب و جوش علمی در دانشگاه می‌شود را به کجا می‌توان برد؟

سفره علمی را برای جوانان بزرگتر نکردهایم

این دانشمند کشور افزود: من دانشجویانی دارم که در صداقت و عرق به وطن هیچ چیز از رزمندههای دفاع مقدس کم ندارند و امروز در کارزار علمی همان میکنند که شهدا برای حفظ این خاک کردند. اینها ادامه همان نسل هستند. این دانشجویان دوست دارند در کشور بمانند و خدمت کنند. اما با آنها رفتاری میکنیم که کمتر کشور پیشرفته علمی با دانشجویانش میکند. گروه خاصی سر سفره علمی نشستهاند؛ این سفره را هرگز بزرگتر نکرده‌ایم که جوانان بیایند و خود را نشان دهند. فردی که سالهای سال عضو هیات علمی بوده چرا میدان را به جوانان بدهد؟