واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

گذشته هرگز نگذشته؛ با تاریخ‌مان منصفانه آشتی کنیم

  چرا سریال هایی مثل کریم‌خان زند با محبوبیت کم‌‌نظیر تکرار نمی‌شود؟ پادشاهی مردم‌دار که هرگز تاج بر سر نگذاشت و از تجملات پرهیز کرد و همۀ عمر خود را وکیل رعایا نامید.

عصر ایران؛ امید جهانشاهی - بدون برخورداری از درکی جامع و واقع‌بینانه از تاریخ و روند تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور، نه می‌توان از چیستی مسایل امروز ایران سخن گفت و نه برای چرایی این مسایل تحلیلی به دست داد. حتی ترسیم تصویر مطلوبی از آینده کشور در گرو درک وضعیت امروز و دیروز است.

  جامعه‌ای که فهم درستی از گذشتۀ خود ندارد هرگز نمی‌تواند درک درستی از امروز خود بیابد، چراکه به قول ادوارد سعید، «گذشته هرگز نگذشته‌» و روایتِ گذشته، نگاه به امروز را می‌سازد و در امروز جاری است.

  ذهنیت اغلب ما از تاریخ سیاهه‌ای است از سلسله‌های پرمصیبتِ شاهانِ پُرمعصیت. همین ذهنیت، بر نحوۀ نگاه و قضاوت ما بر رویدادهای امروزمان بیشترین تأثیر را بر جای گذاشته است.

   تاریخ اما سرشار است از فرازهای غرورانگیز در کنار لغزش‌های خسارت‌خیز و در گذارهای حساس هم انسان‌های راستین را به خود دیده و هم دغل‌کاران و بدکاران را.

  تحلیل این که چرا ذهنیتِ ته‌نشین شدۀ جامعۀ ما از تاریخ، تلخ و سیاه است، مجالی فراخ می‌طلبد اما ردپای آن را هم در مُبلّغان رژیم پهلوی اول می‌توان جُست که می‌خواستند رضاخان را پایه‌گذار همۀ مظاهر مدرن از مدرسه و ارتش و ... معرفی کنند (حال آن که مدرنیسم ایرانی ولو با شتاب کمتر با جنبش مشروطه و بعضا از عصر ناصری شروع شده بود) و هم در مبلغان پهلوی دوم و بعد از آن و هم البته پروپاگاندای دروغین گفتمان چپ که گفتمان غالب روشنفکری چند دهه در تاریخ متأخر بوده است. تاریخ، ریشه است و از جامعۀ ریشه سوخته، چگونه می‌توان انتظار هویت ملی و دینی داشت؟

  ژان پل سارتر در رمان تهوع می‌نویسد: «انسان همواره روایت‌گر است و در میان روایت‌های خود و دیگران زندگی می‌کند.» روایت‌های عمدتاً نفرت‌انگیز و تحقیرآمیز از تاریخ بر نحوۀ قضاوت‌های امروزمان تاثیر نمی‌گذارد؟ با هویت ملی و غیرت و پای‌بندی به آداب و سنت‌های ملی و دینی چه می‌کند؟

  آیا وقت آن نرسیده است که با تاریخ آشتی کنیم و به جای روایت‌هایی سراسر سیاه، نگاهی خاکستری داشته باشیم و البته فرازهای غرورانگیز را برکشیم و به آنها ببالیم تا بدانیم چه بزرگانی در چه شرایطی چه مرارت‌هایی کشیده‌اند؟

  استاد عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب «تاریخ در ترازو» توضیح می‌دهد که چگونه آشنایی با تاریخ به تمامی آنچه پیرامون انسان است معنی می‌بخشد و می‌نویسد: «آشنایی با تاریخ انسان را از بسیاری فریب‌های حقارت‌آمیز، از بسیاری از دل‌خوشی‌های بی‌حاصل نگه می‌دارد و نگاه انسان را آن مایه، قدرت تعمق می‌بخشد که در ورای حوادث، آنجا که چشم عادی چیزی نمی‌بیند نفوذ می‌کند و زندگی محدود و کوتاه خویش را از طریق تاریخ با زندگی دراز گذشتۀ انسانیت پیوند دهد و آن را عمیق‌تر و پرمعنی‌تر کند.»

  بی‌تردید از مهم‌ترین رسالت‌های رسانه‌ها تقویت همبستگی ملی و انتقال میراث ملی به نسل حاضر است و یکی از مهم‌ترین ابزارهای آن گفتن از تاریخ کشور است. آنچه استاد زرین‌کوب عمق بخشیدن به درک و قضاوت جامعه خوانده آشنایی جامعه با تاریخ است که در گام نخست مستلزم آشتی با تاریخ است.

  برنامه‌های مستند و به ویژه سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی نقش پررنگی در ایفای این خویش‌کاریِ اساسی و تقویت هویت ملی و دینی و همبستگی ملی دارند.

  چرا سریال هایی مثل کریم‌خان زند با محبوبیت کم‌‌نظیر تکرار نمی شود؟ پادشاهی مردم‌دار که هرگز تاج بر سر نگذاشت و از تجملات پرهیز کرد و همۀ عمر خود را وکیل رعایا نامید.گذشته هرگز نگذشته؛ با تاریخ‌مان آشتی کنیم

 وضعیت عمومی در دوره او به مراتب بهتر بود از آنچه ایران تجربه کرده بود. او راه‌ها را از راهزنان پاک و گزمه ها مستقر کرد. شهرها را سامان داد و امور دیوانی را نظم بخشید. 

  از تلاش‌های شاه عباس برای صلابت ایران در عهد صفوی، فاخرتر سوژه‌ای هست؟ برای نخستین بار ارتشی ۴۰ هزار نفری را سامان داد و به بیش از ده سال بی‌ثباتی و جنگ داخلی پایان داد. سپس روابط بازرگانی خود را با اروپا گسترش داد به گونه‌ای که هیچ کشوری در آسیا و حتی اروپا وجود نداشت که بازرگانانش را به اصفهان نفرستد. داستان این شکوه، یادکردنی نیست؟

  تاریخ البته فقط تاریخ پادشاهان نیست. گذر به گذرِ تاریخ بسیارند مردان و زنانی که سهمی در تاریخ ثبت کرده‌اند. چرا داستان جذاب اسدالله معرفت تصویر نشود که بی‌سواد بود و اولین مدرسه غیر مکتبی را در ۱۲۷۵ بنا بر آنچه در روسیه دیده بود بنا کرد؛ با تخته سیاهی که نبود و او خود از روسیه آورد. داستان عاشقیِ او ستودنی است که تا بود حتی حقوق معلم با خودش بود و پس از فوتش چند باب مغازه وقف روشنای چراغ مدرسه کرد.

  یا داستان زندگی مرتضی‌قلی خان هدایت معروف به صنیع‌الدوله که داستان تلاشی است امیدآفرین و انگیزه بخش برای ایران امروز.

  او در زمان ناصرالدین‌شاه در آلمان درس معدن خواند و متأثر از آنچه در اروپا دیده بود همۀ زندگی خود را وقف «صنعتی‌سازی» ایران کرد. همۀ همت او صرف احداث معدن و کارخانه شد. این ایده که هزینۀ ساخت راه‌آهن باید از منابع داخلی و با مالیات بر کالاهای اساسی مثل قند و چای تأمین شود از اوست.

   ایده‌هایش را هم در رساله‌ای جمع کرد به نام «راه نجات» و در آن بر صنعتی شدن و اهمیت آموزش و پرورش تأکید کرد: «امنیت، فقط داشتن نیروی نظامی نیست، وقتی کشور آموزش و پرورش درستی ندارد تا مردم تخصصی برای نان درآوردن کسب کنند و وقتی کشور راه‌های مناسبی ندارد تا مردم معیشت خود را تأمین کنند، امنیت وجود ندارد.» 


  هم او اما چهار سال پس از مشروطه ترور شد. از داستان تلاش مردی کاردان برای ایران، جذاب‌تر هم داستانی هست؟ خاصه ماجرای ترور او. همین‌قدر بدانیم که ضارب او فردی بود گرجی‌روس به نام ایلاریون که همدستی داشت ارمنی به نام ایوان. ضارب طبق قانون کاپیتولاسیون تحویل دولت روسیه شد و از مجازات او خبری باز نیامد.

  اینها مشتی نشانه خروار است. گذر به گذر سند گذار سخت به امروز است. با تاریخ آشتی کنیم تا خود را بشناسیم. حق با ادوارد سعید است: گذشته هرگز نگذشته است!

در مقابل پرخاشگری نوجوانان سکوت کنید

در مقابل پرخاشگری نوجوانان سکوت کنید

در مقابل پرخاشگری نوجوانان سکوت کنید
گروه جامعه: عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان انجمن ازدواج و خانواده کشور با اشاره به پرخاشگری نوجوانان، گفت: در لحظه عصبانیت نوجوان به دلیل اینکه غیر قابل کنترل و ممکن است حرفی بزند یا رفتاری داشته باشد که حرمت میان او و والدین شکسته شود؛ بهتر است والدین موقعیت را ترک کرده، سکوت کنند و به هیچ عنوان عصبانی نشده و با او مقابله به مثل نکنند.
 
دکتر آسیه اناری  اظهار کرد: پس از فروکش کردن عصبانیت و خشم نوجوان، باید والد دیگر _والدی که نوجوان با او بحث نکرده است_ درباره موضوع مورد بحث با نوجوان صحبت کند. نکته مهم آن است که به هیچ عنوان در لحظه عصبانیت نوجوان، والدین نباید عصبانی شوند و با نوجوان بحث کنند بلکه پس از فروکش کردن خشم باید والد دیگر درباره تبعات رفتار و گفتار نوجوان با او صحبت کند.
این مدرس و عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان انجمن ازدواج و خانواده کشور تصریح کرد: والدین نباید در چنین موقعیت‌هایی پا به پای نوجوان عصبانی شوند. والدین خواهر یا برادر و یا دوست نوجوان نیستند که با او مقابله به مثل کنند بلکه افراد بزرگسالی هستند بنابراین باید در جایگاه بالاتری بایستند و به عنوان افرادی بالغ از موقعیت فاصله بگیرند تا نوجوان آرام شود. اناری با بیان اینکه پرخاشگری نوجوان لزوما ربطی به عدم ارتباط دوستانه والدین با او ندارد، این را هم گفت که در دوران بلوغ شاهد پرخاشگری نوجوانان هستیم که در این مواقع بهتر است والدین برای حفظ حرمت و حریم خود از موقعیت فاصله بگیرند.

رابطه صمیمانه به معنای درد دل کردن با نوجوان نیست
وی همچنین در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به اینکه برخی والدین تصور می‌کنند برقراری رابطه صمیمانه با فرزندان به معنای درد دل کردن با آنها است، ادامه داد: درد دل کردن با فرزندان برای رسیدن به صمیمت تصور اشتباهی است. فرزندان تا سن ۱۸، ۲۰ سالگی صلاحیت شنیدن درد دل والدین را ندارند، کمااینکه چنین کاری مصداق کودک آزاری نیز هست.

این مدرس و عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان انجمن ازدواج و خانواده کشور، افزود: به هیچ عنوان برای ایجاد رابطه صمیمی نباید نوجوان را در جریان تمام موضوعات قرار دهیم بلکه کلید رابطه صمیمانه والدین با نوجوان در همدلی، درک، احترام به استقلال و شخصیت و هویت یابی نوجوان است. ارتباط صمیمانه با نوجوان به این معنا نیست که والدین بچه‌ها را در جریان تمامی موضوعات بگذارند بلکه باید وقت گذرانی مثبت با نوجوان داشته باشند. نباید با نوجوان درد دل کرد و یا از او خواست مشکلات والدین را حل کند.

وی تصریح کرد: کلید رابطه صمیمانه در همدلی و گوش کردن فعال به نوجوان و عدم نصیحت، سرزنش و انتقاد اوست. اگر بتوانیم رابطه مثبتی با نوجوان برقرار کنیم در عین حال نوجوان نیز به قوانین خانواده احترام گذاشته و آنها را زیر پا نمی‌گذارد. از سوی دیگر نوجوان می‌داند در صورت زیر پا گذاشتن قوانین نیز تنبیهی برای او در نظر گرفته می‌شود.

حضور موثر "یاور کمکی" برای انتقال غیر مستقیم سخنان والدین به نوجوان
اناری با اشاره به اهمیت حضور یک فرد قابل اعتماد بزرگسال و دوستی او با نوجوان، گفت: حضور فردی که با نوجوان رابطه خوبی دارد، نوجوان به او اعتماد دارد و در عین حال همانند والدینش برای او قوانینی وضع نمی‌کند بسیار اثرگذار است و می‌تواند بسیاری از مسائل مد نظر والدین را غیر مستقیم به نوجوان منتقل کند که می‌توان نام او را "یاور کمکی" گذاشت.

عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان انجمن ازدواج و خانواده کشور ادامه داد: این "یاور کمکی" به شرط آنکه حداقل پنج سال از نوجوان بزرگتر باشد و دارای هدف و مسیر زندگی مشخص و یا شغل و درس مشخصی باشد؛ نقش بسیار اثرگذار و کمک کننده‌ای خواهد داشت. بهتر است این فرد ساعاتی را در هفته با نوجوان سپری کند و غیر مستقیم حرف‌های والدین را به نوجوان منتقل کند. چنین فردی حتی می‌تواند یک مشاور یا روانشناس دلسوز باشد.

وی در پایان به والدین توصیه کرد: در کلاسهای آموزش فرزندپروری شرکت کنند. سعی کنند دوران نوجوانی را بشناسند چراکه با نحوه صحیح قانون گذاری و نحوه صحیح ارتباط با نوجوان می‌توان از بسیاری مسائل دوران نوجوانی پیشگیری کرد. متاسفانه مهارت فرزند پروری در والدین بسیار ضعیف است درحالی که این آموزشها باید پیش از تولد فرزندان به والدین ارائه شوند.

رهایی از پرخوری رسانه‌ای (فیلم) و رعایت رژیم ذهنی فکری

همان‌طور که در رژیم غذایی اجازه ورود هر ماده غذایی را به بدنمان نمی‌دهیم باید با همان دقت ورودی‌های ذهنی‌مان را بر روی اطلاعاتی که نباید دریافت کنیم، ببندیم.
سواد رسانه‌ای درکی مبتنی بر مهارت و نوعی توانایی است که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و تولیدات آن‌ها را شناخت و از همدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این توانایی به چه‌کار می‌آید؟ یکی از کارکرد‌های سواد رسانه‌ای این است که مثل یک رژیم غذایی، هوشمندانه از شما مراقبت می‌کند و مواظب است که چه مواد رسانه‌ای مناسب و چه موادی مضر هستند؟ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؟ و اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد؛ بنابراین یکی از شاخص‌های دستیابی به سواد رسانه‌ای اخذ رژیم مصرف رسانه‌ای است. رژیم مصرف رسانه‌ای به ما می‌گوید که از سفره رنگین رسانه‌های مختلف، چه میزان، چه زمان و چگونه مصرف کنیم؟
 
برای دستیابی به یک رژیم مناسب مصرف رسانه‌ای چه راهکار‌هایی وجود دارد؟ برای استفاده از رسانه‌ها حتماً محدوده زمانی مشخص کنید؛ به نحوی که الگوی مصرف شما برای اطرافیانتان هم قابل‌لمس باشد.
 
زمان‌هایی را به فضای مجازی اختصاص دهید که در آن زمان نمی‌توانید کار‌هایی که نیاز به تمرکز دارند را انجام دهید. اگر به دلیل شغل و فعالیت اجتماعی‌تان باید میزان مصرف رسانه‌ای خود را افزایش دهید برای این کار نیاز نیست که به‌صورت تمام‌وقت آنلاین باشید بلکه می‌توانید بازه‌های زمانی مشخصی را برای خود تعیین کنید و براساس این الگو آنلاین شوید. ساعاتی که با خانواده‌اید و یا مشغول به کاری هستید که اهمیت و اولویت دارد، تلفن خود را در حالت پرواز قرار دهید.
 
گرفتن رژیم مصرف رسانه‌ای در ابتدا مانند رژیم غذایی کار سختی است؛ مخصوصاً برای ما که به پرخوری رسانه‌ای عادت کرده‌ایم، اما کافی است به قوانینی که برای خود گذاشته ایم پایبند باشیم. لطفاً رژیم مصرف رسانه‌ای را به شنبه موکول نکنید بلکه از همین حالا شروع کنید.

در باب خودشناسی (1) شناختِ خود سخت است اما ارزشش را دارد

شناختن خود "پیک‌نیک" رفتن نیست. کاوش در عمیق‌ترین خاطرات و احساسات خود و پذیرفتن اینکه چه کسی هستید و چه کسی نیستید، به زمان، تلاش و صداقت نیاز دارد. اگرچه شاید بسیاری مایل به انجام چنین کاری نباشند یا توان آن را در خود نبینند، اما سرمایه‌گذاری برای این حرکت می‌تواند شما را به جذاب‌ترین سفر زندگی خود ببرد.
- دستیابی به خودشناسی می‌تواند بسیار دشوار باشد، بااین‌حال خودشناسی از همین خواندن راجع به آن تا اشراف بر خود، در گام‌های روبه‌جلو تحقق می‌یابد و در هر گام، این رضایت خاطر شما است که ارزش ادامه دادن را به آن می‌بخشد.

 خودشناسی به قول منطقیون سهل و ممتنع است؛ هم چنانکه به‌سادگی در دسترسمان است به‌راحتی از کف می‌گریزد و تنها با ممارستی توأم باانضباط است که طعم تلخ و شیرین آن رضایت خاطر به ذائقه جانمان گوارا می‌آید.

 خودشناسی

در معبد دلفیِ یونان باستان "سنگ‌نوشته‌ای وجود دارد که روی آن نوشته: خودت را بشناس (Gnothi seauton). این پیامی قدیمی و عمیق در مورد شناخت خود است، پیامی که از روزگار سقراط و افلاطون تا به امروز در آثار بسیاری از نویسندگان شرق و غرب تکرار شده است. شناخت خود در ادیان ابراهیمی، بودائی و مکتب کنفوسیوس نیز جایگاهی ویژه دارد.

خودشناسی هم‌زمان ستون و دروازه‌ای است که مسیر تحقق خود را باز می‌کند و بر خود استوار می‌شود. خودشناسی فرآیند تأمل است، چیزی که با گذراندن زندگی در مورد خود یاد می‌گیرید. انجام این کار به شما کمک می‌کند تا از نقاط قوت، ضعف و همه خصوصیات خودآگاه شوید.

خودشناسی چیست؟

شناخت خود، نقطه عطفی در زندگی شخص است که به فرد در دستیابی به رفاه و آرامش کمک می‌کند. وقتی خودتان را بشناسید، می‌دانید چه چیزی شما را خوشحال می‌کند، به چه چیزهایی نیاز دارید و به چه چیزهایی می‌توانید برسید. به‌علاوه، شناخت خود، نقش زیادی در عزت‌نفس و مدیریت و کنترل رفتار دارد.

شناخت خود همچنین دانستن حقوق، وظایف و مسئولیت‌های شما است. به یک معنا، خودشناسی تصویری وسیع‌تر و معتبرتر از خودتان به شما می‌دهد و شما به‌محض داشتن این عکس از خود، می‌توانید عشق به خود را تقویت کنید.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های هر شخص، دانشی است که درباره خود دارد. داشتن این دانش مترادف است با کمتر آسیب دیدن و آگاهی بیشتر از افکار، احساسات و رفتارها و اعمال خود. خودشناسی در سطوح بالاتر به معنی آگاهی از عواقب رفتار و اعمالی است که زندگی را با آن تجربه می‌کنیم.

پیمودن مسیر شناخت، خود راهی عالی برای سازگاری با محیط روان‌شناختی و دستیابی به خود پذیری است.

مسیر خودشناسی چگونه است؟

اکثر ما فکر می‌کنیم که خودمان را خوب می‌شناسیم، اما همیشه این‌طور نیست. شناختن خود کار ساده‌ای نیست. چراکه این کار ممکن است سال‌ها طول بکشد، و درعین‌حال ممکن است هیچ‌گاه به شناخت کامل خود دست نیابید، چراکه تجربیات شما مدام در حال تغییر است و شما همان شخصی که چند سال پیش بودید نیستید چنانکه احتمالاً 10 سال بعد کسی که امروز هستید نخواهید بود.

ما به‌طور مداوم در حال تغییر هستیم و ازنظر چگونگی تفکر، عمل و درک موجودیت خود، تحولات بی‌شماری را تجربه می‌کنیم.

بنابراین، اولین کاری که باید انجام دهید این است که با خود صادق باشید. برای انجام این کار، شما باید از دام خودفریبی و همه مکانیسم‌های دفاعی که ممکن است به‌ویژه به‌طور ناخودآگاه استفاده کنید، خلاص شوید. هدف این است که یاد بگیرید چگونه خود را عمیقاً تحلیل کنید.

مراحل خودشناسی

خودشناسی فرایندی است که گاه سالیان متمادی به طول می‌انجامد؛ با این حال آشنایی با مراحلی که بر اساس مطالعات علمی تعیین شده می تواند ضمن افزایش سرعت خودشناسی، ما را در پیمودن این مسیر یاری کند.

•        ادراک از خود

مشاهده‌ای خنثی اما واقع‌بینانه و صمیمی از خود.

 این می‌تواند به معنی یادداشت رفتارهای شاخص در طول زمانی مشخص باشد. با یادداشت‌برداری از واکنش‌ها و رفتارهای خود در برابر محیط بیرونی و احساسات خود می‌توانید مشاهده‌گر خود باشید.

•        آنالیز خود

افکار، احساسات و رفتارهای متعاقب آن را تجزیه‌وتحلیل کنید تا بتوانید درک کنید که چرا چنین رفتاری را انجام می‌دهید. برای این کار یادداشت‌ها بسیار به کار خواهد آمد.

•        حافظهٔ زندگی‌نامه‌ای

 مرور گذشته و خاطره‌هایی که از زندگی خود دارید. مرور خاطرات خود و به خاطر آوردن ایام زندگی و رویدادهایی که تجربه کرده‌اید، اگر به شیوه درست و با حفظ فاصله انجام گیرد، باعث می‌شود بتوانید دورترین خاطرات خود و چیزهایی را که برای شما اتفاق افتاده به‌راحتی به یاد بیاورید.

 این یادآوری به سبک شدن بار گذشته بر دوش شما می‌انجامد. به عبارتی از گذشته خود خلاص می‌شوید.

•        اعتمادبه‌نفس 

خود را دوست داشته باشید و به راه‌هایی فکر کنید که می‌توانید خود را پرورش دهید و وسعت بخشید.

 شناخت از خود می‌تواند به‌مثابه نوعی نقشه راهنما به شما نشان دهد که خودتان را چقدر دوست دارید، و آیا نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتری در این زمینه دارید یا خیر.

•       ایجاد خود پنداره

 خود پنداره یا تصویری که از خود دارید، بر اساس ارزش‌های شماست.

 با شناخت ارزش‌ها و اصولی که برایتان اهمیت دارند تصویر و خود پنداره صحیحی از خود خواهید داشت که از شما در برابر قضاوت و ارزش‌گذاری‌های دیگران محافظت می‌کند.

•        پذیرش خود

 بعد از طی مراحل ذکرشده در بالا زمان آن فرامی‌رسد که خود را بپذیرید، به آینه نگاه کنید و خود را همان‌گونه که هستید ببینید. این تنها راه برای رسیدن به بلوغ و آغاز مسیر شناخت خود است.

توصیه‌هایی برای شناخت خود

برای ماندن در مسیر شناخت، پرسیدن سؤالات مهم و معنادار از خود، مهم است. به‌عنوان‌مثال، "من کیستم؟" یا "هدف/اهداف من در زندگی چیست؟"
 این‌ها سؤالات حیاتی هستند که اطلاعات مهمی در مورد خودتان به شما می‌دهند.

تمرین ذهن آگاهی نیز می‌تواند ابزاری عالی برای خودشناسی باشد. ذهن آگاهی به شما کمک می‌کند تا به حالت‌هایی از آرامش و سکوت درونی برسید تا بتوانید عمیقاً در خود بنگرید که چه کسی هستید؟

همان‌طور که می‌بینید، شناختن خود "پیک‌نیک" رفتن نیست. کاوش در عمیق‌ترین خاطرات و احساسات خود و پذیرفتن اینکه چه کسی هستید و چه کسی نیستید، به زمان، تلاش و صداقت نیاز دارد.

 اگرچه شاید بسیاری مایل به انجام چنین کاری نباشند یا توان آن را در خود نبینند، اما سرمایه‌گذاری برای این حرکت می‌تواند شما را به جذاب‌ترین سفر زندگی خود ببرد.

 ادامه دارد

کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@

ضرورت بررسی کارشناسانه آسیبهای اجتماعی به ویژه خانوادگی

ریشه تنفر والدین بابک خرمدین کجاست؟

یکی از مهم‌ترین موضوعات پرونده خرمدین سن والدین است. اینکه چرا افرادی در سن سالخوردگی دست به ارتکاب جنایت زده‌اند، جای بحث دارد.

 
به گزارش رجانیوز، جامعه در حیرت قتل‌های سریالی اکبرخرمدین و همسرش که در جریان آن سه‌عضو خانواده‌شان را به قتل رسانده و اجسادشان را مثله‌کرده‌اند به سر می‌برد. اتفاق‌های هولناک که انتشار خبر آن افکار عمومی را به شدت تحت‌تأثیر قرار داده و چرایی وقوع آن مورد پرسش قرار گرفته‌است. نگرانی از تکرار این حادثه و بازگشت دو متهم به جامعه هم بخش دیگری از پرسش مطرح شده در جامعه است.
 
این روزها شیوع کرونا و معضلات اقتصادی روان جامعه را به شدت پریشان کرده و نگرانی‌های بسیاری را درباره پیامدهای این دو معضل بزرگ به همراه داشته‌است. در چنین شرایطی ناگوار، انتشار خبر هولناک پرونده خرمدین سبب شده افکار عمومی بیش از هر زمان دیگری متأثر از این حادثه شوم به پریشانی مضاعفی مبتلا شود. مطرح شدن ماجرا در شبکه‌های اجتماعی به عنوان فراگیرترین رسانه و قضاوت هیجانی درباره اعضای این خانواده از سوی کاربران و قرار گرفتن در معرض اینگونه قضاوت‌ها این نگرانی‌را هم در جامعه شدت بخشیده که ممکن است به تقویت استعدادهای پنهان در برخی خانواده‌ها و تکرار این حوادث منجر شود.
 
تجربه مطرح شدن پرونده‌های جنایی نشان داده است که ساختارهای اجتماعی در مواجهه با چنین پرونده‌هایی که «شمار آن هم زیاد است» معیوب و معلول است و شکاف بسیاری بین واقعیت و مسائل مطرح شده وجود دارد که ناشی از هیجان و طرح مسائلی غیرکارشناسی است که سبب می‌شود آسیب‌شناسی این دسته از پرونده‌ها همچنان مغفول بماند. آخرین نمونه این پرونده‌ها حادثه قتل رومینا اشرفی، دختر 14‌ساله تالشی است که یکسال قبل به دست پدرش به قتل رسید و به نگرانی‌های بسیاری دامن زد و پرونده بدون بررسی و چرایی وقوع حادثه از سوی تیم‌های کارشناسی به بایگانی سپرده شد.
در چنین پرونده‌ای باید مشخص می‌شد که چرا تنفر و پرخاشگری درون خانواده باید به عنوان یک الگو تبدیل‌ به یک انتخاب خشونت‌بار برای پدر خانواده شود که در برخی پرونده‌ها ماجرا عکس این هم اتفاق می‌افتد. در پرونده خرمدین هم ریشه‌ها و عواملی که والدین بابک را به این مرز از تنفر رسانده بحث مهمی است که باید به آن توجه شود.
 
ناکارآمدی الگوهای تربیتی
یکی از موضوعات مهم در این بین ناکارآمدی الگوهای تربیتی فرزند‌پروری در جامعه است که به اعتقاد کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران در چنین شرایطی فضا به‌قدری برای والدین و اعضای خانواده مشکل‌ساز می‌شود که والدین و فرزندان به مرز تنفر می‌رسند. یکی از مشکلاتی که باعث می‌شود این تنفر بین والدین و فرزندان اتفاق بیفتد حل نشدن تعارضات درونی والدین در زندگی گذشته خود و دوران سخت کودکی و نوجوانی آنها است که حس منفی نسبت به فرزند پیدا می‌کنند. وی بر این باور است که مجموع ناکامی‌هایی که والدین در ارتباط با تربیت فرزندان تجربه می‌کنند، در برخی شرایط براثر تداوم آزارهایی که والدین تجربه کرده و حس‌های منفی که دریافت کرده‌اند به بن‌بست می‌رسد، در این شرایط والدین برای تربیت فرزند و دریافت پاسخ مناسب از روش‌های تربیتی به ناکامی می‌رسند و این ناکامی‌ها به‌نوعی بر فاصله عاطفی و اجتماعی بین والدین و فرزندان اثر می‌گذارد و رفته‌رفته سازگاری بین والد و فرزند از بین می‌رود و گاهی اوقات به‌جایی می‌رسد که میزان تاب‌آوری آنها به‌شدت افت پیدا می‌کند و پاسخگوی نیازهایی که در ارتباط بین والد و فرزند وجود دارد نیست، بنابراین انگیزه‌ای برای والدین باقی نمی‌ماند که برای ایجاد سازگاری با یکدیگر تلاش کنند.
 
احساس رضایت به جنایت
یکی از مهم‌ترین موضوعات پرونده خرمدین سن والدین است. اینکه چرا افرادی در سن سالخوردگی دست به ارتکاب جنایت زده‌اند، جای بحث دارد. رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران به ایسنا گفته است: باید ببینیم سالمندی که در دوره پایانی عمر خود است به چه شرایطی می‌رسد که به کمک همسرش قانع می‌شوند فرزندانشان را به قتل برسانند و بعد از آن در مراجع انتظامی بابت این قتل احساس رضایت ‌کنند. محمدی معتقد است: این والدین در ارتباط با قضاوت اجتماعی باید به‌عنوان نمایندگان بخشی از نهاد خانواده که به مرز تنفر رسیده‌اند بررسی شوند. رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران یادآور می‌شود برای اینکه والدینی دست به قتل بزنند نیاز است شرایط دیگری هم وجود داشته باشد، به این معنی که در این ماجرا والدین تنها نیستند، بلکه مجموعه‌ای از رویکردها و ساختارهای معیوب اجتماعی و نگاه‌های پرخاشگرانه و رویکردها و نگرش‌های خشونت‌آمیز که بعضاً بذر آن در جامعه پراکنده‌ شده و در روابط کم‌وبیش ناموفق بین والدین و فرزندان به اشکال مختلف خود را نشان می‌دهد برای انگیزه قتل به والدین کمک می‌کند.
 
برخورد هیجانی
محمدی با یادآوری اینکه در جامعه ما همیشه مسائل این‌چنینی را با هیجانات بررسی می‌کنیم، تصریح کرد: این روزها در فضای مجازی شاهد هستیم بسیاری از قضاوت‌های اخلاقی و پیش‌داوری در رابطه با این پدر و مادر و حتی بابک خرمدین صورت می‌گیرد. این موضوع نشان می‌دهد هنوز با رویکرد هیجانی با این مسائل برخورد می‌کنیم، همان‌طور که در قتل رومینا اشرفی هم به‌قدری هیجانی رفتار کردیم که هیچ‌کسی متوجه نشد ریشه حقوقی، اجتماعی و تربیتی قتل رومینا اشرفی در کجا بود تا شاهد قتل‌های دیگر در این زمینه نباشیم.
 
انگیزه نهادینه شده
این آسیب‌شناس اجتماعی معتقد است: والدین بابک خرمدین انگیزه نهادینه‌شده و ریشه‌دار دارند که می‌توانیم ریشه آن را دوران پرورش و تربیت فرزندان آنها در فضای خانواده بررسی کنیم که در درازمدت کنش‌ها و واکنش‌هایی که اتفاق افتاده به‌جایی رسیده که تنفر هم پاسخگوی خشم درونی و حس منفی والدین نسبت به فرزند نشده و انگیزه برای قتل ایجاد کرده‌است، بنابراین این حادثه تلخ باید از نگاه روان‌شناسی و اجتماعی به‌دقت بررسی شود؛ چراکه وقوع این حادثه بار دیگر به ما نشان داد جامعه ما چقدر می‌تواند مستعد این حوادث تلخ باشد، جامعه ما چه نقاط ضعفی دارد و نسبت به چه مواردی غفلت کرده است. برای این موارد باید بررسی‌های لازم را داشته باشیم، در عین‌حال که این موضوع می‌تواند هشداری برای نهادهای اجتماعی ما باشد و نشان می‌دهد ساختارهای نهاد خانواده به‌نوعی به بزهکاری، خشونت و تنفرهای شدید به‌عنوان انتخاب برای گریز از شرایط موجود نگاه می‌کند و باید از این منظر مورد بررسی قرار گیرد.
 
شکاف واقعیت و هیجان
این فعال اجتماعی با ابراز تأسف از اینکه ساختارهای معیوب اجتماعی، دائماً شکاف بین واقعیت و مسائل غیر‌کارشناسی و هیجانی جامعه را بیشتر می‌کند، اظهار کرد: قضاوت‌های هیجانی مسیری در جامعه ایجاد می‌کند که به‌مرور تبدیل به الگوهای اخلاقی می‌شود، درحالی‌که شاهد مرگ ارزش‌های اخلاقی در جامعه خواهیم بود و می‌تواند حتی باورهای غلط در برخی والدین و فرزندان را تقویت کند. این پژوهشگر بابیان اینکه آسیبی که بدتر از قتل‌های خانوادگی است، بی‌توجهی و بی‌برنامگی در آسیب‌شناسی این پرونده‌هاست، ادامه می‌دهد: سازمان‌های متولی مثل بهزیستی، آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌ها باید که گروه‌های کارشناسی ویژه با قصد تعیین ریشه‌های چنین اتفاقاتی تشکیل دهند تا به مجموعه‌ای از اطلاعات در رابطه با اقشار مختلف جامعه برسیم، آسیب‌های جامعه و خانواده را ببینیم و آسیب‌شناسی کنیم، پیش از آنکه منجر به تنفر و خشونت شود یا به قتل ختم شود؛ چراکه اگر این رفتارها در جامعه ما با همین رویکرد ادامه پیدا کند هیچ نتیجه‌ای نخواهیم دید.
 
منبع: جوان