واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

کارایی ما با استراحتهای مستمر بین کار بهتر می شود


روز کاری 8  ساعته روشی قدیمی و ناکارآمد محسوب می‌شود. اگر می‌خواهید تا جای ممکن بازدهی بالا داشته باشید، باید بیخیال این روش شده و به دنبال راهکاری جدید باشید. روز کاری 8 ساعته در طی انقلاب صنعتی شکل گرفت تا از ساعات کار فیزیکی کارگرانی که در کارخانه بودند بکاهد. این پیشرفت غیرمنتظره روشی بوده است که دویست سال پیش کارایی داشته است، با این حال ارتباط کمی با امروز ما دارد.

همانند پیشینیان مان، از ما انتظار می‌رود تا 8 ساعت در روز کار کنیم، در ساعات طولانی، پشت سر هم، و با اندکی زمان استراحت یا حتی بدون آن. حتی خیلی از مردم در طول زمان ناهارشان نیز کار می‌کنند. این روش قدیمی و کهنه نه تنها کمکی به ما نمی‌کند؛ بلکه ما را به عقب نیز می‌راند. در ادامه این مطلب به راهکارهایی اشاره می شود که با استفاده از آنها قادر خواهید بود کارایی خود را افزایش دهید. با اسکیل ما همراه باشید.


بهترین راه برای شکل دهی روزتان

در طی مطالعاتی که توسط برنامه‌ای کامپیوتری در Draugiem Group انجام شد عادات کاری کارمندان مورد بررسی قرار گرفت.  این برنامه خصوصا زمانی که افراد برای کارهای گوناگون صرف می‌کردند را اندازه‌ گیری کرده و آن را با میزان بازدهی آنان مقایسه کرد.

در پروسه اندازه گیری میزان فعالیت افراد، آنها به نتیجه شگفت آوری برخوردند: مدت روز کاری اهمیت چندانی نداشت؛ چیزی که حائز اهمیت بود ساختار روز افراد بود. مخصوصا، افرادی که معتقد بودند باید زمان استراحت کوتاهی داشته باشند بازدهی بیشتری نسبت به کسانی داشتند که ساعات طولانی‌تری کار می‌کردند.

ایده‌ آل ترین نسبت کار به زمان استراحت 52 دقیقه کار، و به دنبال آن 17 دقیقه زمان استراحت بود. افرادی که به این برنامه پایبند بودند سطح تمرکز بالایی در کار داشتند. برای یک ساعت کار، آنها زمان‌شان را 100% وقف کاری که موظف به انجامش بودند کردند. آنها فیسبوک‌شان را چک نکرده یا با ایمیل حواسشان پرت نمی‌شد.

زمانی که احساس خستگی می‌کردند ( دوباره، بعد از حدود یک ساعت)، استراحت کوتاهی می‌کردند، که در طول آن کاملا خودشان را از کار جدا می‌کردند.  این کار به آنها کمک کرد تا ساعت پربازدهی را پیش رو داشته باشند.


مغز شما در هر یک ساعت به 15 دقیقه استراحت نیاز دارد

افرادی که این نسبت جادویی بازدهی را کشف کردند در این رقابت پیروز شدند چرا که آنها به نیاز اساسی ذهن انسان پی بردند: مغز به طور طبیعی می تواند به طور تقریبی یک ساعت با حداکثر انرژی کار کند که به دنبال آن 20-15 دقیقه  با انرژی پایین کار می کند. برای بیشتر ما، این فرونشینی طبیعی و گردش انرژی، ما را بین دوره‌های متمرکز و پر انرژی و به دنبال آن دوره‌هایی با بازدهی کمتر یعنی زمانی که خسته و تسلیم حواس پرتی هستیم مردد می‌گذارد.

بهترین راه برای شکست خستگی و حواس پرتی زیر نظر داشتن روز کاری‌تان است. به جای یک ساعت یا بیشتر کار کردن و نبرد با حواس پرتی و خستگی، زمانی که میزان بازدهی‌تان پایین می‌آید، را  نشانه‌ای برای زمان استراحت تلقی کنید. زمانی که بدانید این زمان‌های استراحت میزان بازدهی‌تان را بالا می‌برد، راحت‌تر به آن می‌پردازید. ما اغلب به خستگی اجازه می‌دهیم بر ما غلبه کند زیرا همچنان در حین خستگی نیز به کار می‌پردازیم ( حتی پس از اینکه انرژی و تمرکزمان را از دست می‌دهیم)، و حتی زمان‌های استراحت ما ارزش واقعی ندارند (چک کردن ایمیل و دیدن شبکه های اجتماعی به اندازه یک پیاده‌روی شما را سرحال نمی‌کند).


مسئولیت روز کاریتان را بر عهده بگیرید

روزکاری 8 ساعته به شرطی می‌تواند برایتان مفید باشد که زمان‌تان را به وقفه‌های استراتژیک بشکنید. به محض اینکه انرژی طبیعی‌تان را با تلاش به صف درآورید، همه چیز آرام و بی دغدغه‌ تر پیش خواهد رفت. در اینجا چهار راه به شما معرفی می‌کنیم تا به این ریتم برسید.

  • روزتان را به بازه های ساعتی تقسیم کنید. ما به طور طبیعی برای انجام دادن کارهایمان در آخر روز، هفته، یا ماه برنامه‌ریزی می‌کنیم، اما زمانی که بخواهیم برای آنچه که هم اکنون قصد انجامش را داریم تمرکز کنیم موفق‌تر هستیم؛ برنامه ریزی برای روزتان در بازه های یک ساعته، علاوه بر اینکه شما را به ریتم درستی می رساند، کارهای سخت تان را تبدیل به بخش‌های کنترل پذیر و ساده‌تر می‌کند. اگر می‌خواهید واقع بین باشید، می‌توانید برای روزتان بازه های 52 دقیقه‌ای برنامه بریزید، اما یک ساعت هم به همان میزان خوب است.
  • برای زمان‌تان احترام قائل باشید. این بازه های استراتژیک فقط به این خاطر کارایی دارد که اوج انرژی خود را برای دست یافتن به میزان بالای تمرکز در زمان کمی صرف می‌کنیم. وقتی برای زمانتان با پیام دادن، چک کردن ایمیل، یا چک کردن فیسبوک احترام قائل نشوید، هدف کلی این روش را نادیده می‌گیرید.
  • استراحتی واقعی داشته باشید. در طی مطالعات Draugiem، این نتیجه حاصل شد که کارمندانی که استراحت‌های مکرر بیشتری دارند نسبت به کسانی که اصلا استراحت نمی‌کنند بازدهی بیشتری دارند. به همین ترتیب، کسانی که عمدا زمان استراحت و ریلکسیشن داشتند بهتر از کسانی بودند که زمان استراحت‌شان، با جدا کردن خود از کار مشکل داشتند؛ جدا شدن از کامپیوتر، تلفن، و لیست انجام کارها برای بالا بردن میزان بازدهی حیاتی است. وقفه‌هایی مثل پیاده روی، مطالعه، و گفت و گو موثرترین راه‌های دست یافتن به انرژی دوباره است چراکه شما را از کارتان جدا می‌کند. در روزهای پرمشغله شاید وسوسه شوید و فکر کنید در زمان استراحت‌تان بهتر است به چک کردن ایمیل یا تلفن زدن به عنوان وقفه بپردازید، اما اینطور نیست، پس به این افکار توجه نکنید.


منتظر این نباشید تا بدنتان به شما بگوید که به استراحت نیاز دارید. اگر تا زمانی که بدنتان نیاز به استراحت کند صبر کنید، بسیار دیر است – و روزنه اوج بازدهی‌تان را از دست داده‌اید. پایبندی به برنامه‌تان این اطمینان خاطر را به شما می‌دهد که زمانی که بازدهی بالایی دارید کار کنید و زمانی که اینگونه نیست به استراحت بپردازید. به خاطر داشته باشید، اگر وقفه‌های کوتاهی را استراحت کنید بازدهی بیشتری نسبت به زمانی دارید که با اینکه خسته و حواس پرت هستید اما همچنان به کار ادامه می‌دهید.


جمع بندی کلی

با تقسیم کردن روزتان به بخش‌های کوچک‌تر و استراحت کردنی که متناسب با میزان انرژی طبیعی شماست، روزتان سریع‌تر گذشته، و میزان بازدهی‌ تان ارتقا می‌یابد.




 بازنشر و استفاده از مقالات اسکیل ما، به هر شکلی تنها با ذکر نام "اسکیل ما" در بخش منابع و ارائه هایپرلینک مجاز می باشد.

 


کلمات کلیدی :

درباره ترامپ، درباره دنیا

چگونه با یک بی‌شعور کار کنیم؟
آرون جیمز نوع و جنس «بی‌شعوری» دونالد ترامپ را نسب‌شناسی کرده و می‌نویسد:سؤال ما این نیست که آیا ترامپ واقعاً بی‌شعور است یا نه؟
عصر ایران؛ سیدجواد سیدپور - تصوری در جهان سیاست شکل‌گرفته که ترامپ تاکنون هر چیزی گفته برای رأی آوردن بوده و چون اکنون مسجل شده رئیس‌جمهور ایالات‌متحده است دیگر از آن‌جور حرف‌ها نخواهد زد و رئالیسم سیاسی او را مقید خواهد ساخت که در چارچوب خرد متداول سیاسی حرف بزند و هنجارها را نشکند. به‌بیان‌دیگر این عده که تعدادشان زیاد هم هست معتقدند «این حرف‌ها فقط برای رأی آوردن بوده» حالا اما وضعیت فرق کرده است.

 از باراک اوباما گرفته تا شخصیت‌های سیاسی وطنی مبلغ این دیدگاه هستند و باور دارند که ترامپ بعد از رأی آوردن نظراتی که در جریان انتخابات مطرح کرد را به کناری خواهد نهاد. عده‌ای دیگر هم هستند که این حرف را به زبان تکرار می‌کنند اما در دل‌نگران‌اند و آرزو می‌کنند که ای‌کاش ترامپ این‌گونه باشد و عوض شود.اما چرا این‌طوری است؟ چرا جهان از شخصیت واقعی ترامپ هراس دارد؟ او چگونه شخصیتی است و بخش آزاردهنده این کاراکتر برای جهان کجاست؟

تبیین نظریه بی شعوری 

دکتر«آرون جیمز» که مدرک دکترای فلسفه خود را از دانشگاه هاروارد گرفته و اکنون مدیر گروه فلسفه دانشگاه کالیفرنیا است به‌گونه‌ای غیرمستقیم اما بسیار مهم و اساسی به این پرسش‌ها پاسخ داده است. دکتر جیمز پس‌ازآنکه مشخص شد ترامپ گزینه نهایی جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری امریکاست کتابی نوشت با عنوان «عوضی‌ها» او در این کتاب که به فارسی هم ترجمه‌شده رفتارهای ترامپ را تا آن زمان تحلیل و نتیجه گرفت:« ترامپ یک بی‌شعور ابر دلقک سرگرم‌کننده است»!
چگونه با یک بی‌شعور کار کنیم؟

آرون جیمزکه پیش از این اثری با عنوان«اربابان بی شعور:یک نظریه» در سال2012 نوشته، نوع و جنس «بی‌شعوری» دونالد ترامپ را نسب‌شناسی کرده و می‌نویسد:«سؤال ما این نیست که آیا ترامپ واقعاً بی‌شعور است یا نه؟

به نظر می‌رسد در این‌یک مورد اتفاق‌نظر گسترده‌ای وجود دارد (می‌توانید یک صفت تک –کلمه‌ای بهتر برای او پیدا کنید؟)درواقع ،برای بسیاری از طرفدارانش احتمالاً همین ویژگی دلیل اول محبوبیت اوست.

در عوض سؤال این است که کدام بی‌شعوری می‌تواند چنین شاهکاری را تا این حد و این‌قدر فوق‌العاده پیش ببرد که باید گفت این سؤال از سؤالات شاخه بی شعورشناسی است. در میان گونه‌های بسیار در اکوسیستم بی‌شعوری گونه ترامپ دقیقاً از چه نوعی است؟»

دلقک – ابله سبک متمایز ترامپ در میان شاخه بی‌شعوران 

آرون جیمز سپس نظریه بی‌شعوری خود درباره ترامپ را این‌گونه صورت‌بندی می‌کند:« ازآنجاکه بی‌شعور خود را از دیگران جدا می‌داند به‌راحتی و تقریباً مثل سبکی از زندگی قراردادهای پذیرفته‌شده اجتماعی را نقض می‌کند...اغلب دارای حسی قوی برای بزرگ‌نمایی اخلاقی خود است...حس استحقاق ترامپ با سبک بی‌شعوری جدیدتری دیده می‌شود که آزادانه اما بدون از دست دادن اعتمادبه‌نفس توجیهات بیهوده و آبکی ارائه می‌دهد...دلقک – ابله سبک متمایز ترامپ در میان شاخه بی‌شعوران است.

این مسئله نه‌تنها موفقیتش را توجیه می‌کند بلکه تغییر تدریجی او به یک قدرتمند را نشان می‌دهد که باعث ترویج خشونت است... او مردی است که تمام درخواست‌هایش باید اجرا شود تا دیدی که از خود به‌صورت «بزرگ»،«برنده» و «موفق بزرگ» دارد تأیید و تقویت شود...ترامپ واقعاً سرگرم‌کننده است و همه ما می‌توانیم با این حس بلاهت ارتباط برقرار کنیم...او اغلب چرت می‌گوید یعنی نظرات نامربوطی در مورد افراد می‌دهد یک توهین‌کننده پرکار و پر جنب‌وجوش است...سخنانش به‌هم‌ریخته و تصحیح‌نشده است...کسی است که بدون هیچ‌گونه توجه و احترامی به حقیقت سخن می‌گوید...اغلب برایش مهم نیست که چه چیزی درست است و چه چیزی درست نیست...ترامپ یک ابر دلقک سرگرم‌کننده است چراکه نسبت به تفاوت بین مزخرف‌گویی و صحبت کردن با دقت همراه با توجه دائمی به حقایق، بی‌اعتناست...واقعاً فکر می‌کند که معاملات بهتر، بسیاری از مشکلات را حل می‌کند...ترامپ ترکیب سمی از بارنوم و قلدری است اگر هدف خوبی باشید بهترین دوست شما می‌شود اما اگر او را حین کلاه‌برداری خفت کنید شروع به شفاف‌سازی می‌کند»

سبک ترامپ در دروغ‌گویی؛اصلاً مطلب را طور دیگری گفتم!

دکتر جیمز با تحلیل رفتار ترامپ و توانش در منحرف کردن افکار از موضوع اصلی می‌نویسد:«اگر از او یک سؤال بپرسید بدون معطلی دروغ می‌گوید. او را دروغ‌گو بنامید او خود را بیش‌ازحد راست‌گو می‌نامد او را با شواهد متناقض روبه‌رو کنید او شانه بالا می‌اندازد و دروغش را تکرار می‌کند.

شاید موضوع بحث را تغییر دهد اما هرگز دروغ را تغییر نمی‌دهد... وکلا انکار می‌کند که مطلب را طور دیگری گفته باشد و همه این کارها را در کمال اعتمادبه‌نفس انجام می‌دهد به‌طوری‌که باور و اعتمادبه‌نفس طرف مقابل را تضعیف می‌کند...نگرانی اصلی‌اش پاسخگویی به واقعیات نیست بلکه برنده شدن در نمایش است...ترامپ بدون شک قهرمان توهین کردن است...او یک‌بار در سخنرانی‌اش گفت:«افراد زیادی در طول این سال‌ها به من خندیدند اما الآن دیگر خیلی نمی‌خندند»...هرگز مردی نتوانسته چیزی که روسو«عشق شدید به خود» می‌نامد تا این حد عملی کند که درواقع نگرانی‌اش برای چگونه دیده شدن از دید دیگران و به‌خصوص نیازی بی‌امان برای عالی دیده شدن است»

دلقکی در سیرک سیاست ایالات‌متحده

دکتر جیمز در ادامه این کتاب کوچک اما مهم و متفاوتش به هراسی می‌پردازد که اکنون جهان به آن دچار شده او با اشاره به شخصیت ترامپ می‌گوید:« با دلقک بودن سیاست ایالات‌متحده را به‌صورت همان سیرکی که به آن بدل شده است نشان داد...ترامپ چیز مضحکی را که سیاست ایالات‌متحده به آن تبدیل‌شده است برای همه آشکار کرد اما خودش به‌هیچ‌وجه ناراحت نیست...آیا اگر یک رهبر خارجی به او توهین کند می‌تواند آرامش خود را حفظ کند؟مردی که می‌گوید سیاست خارجی‌اش از «صحبت کردن با خودم» نشأت می‌گیرد چون«مغز خیلی خوبی دارم» به سخنان یک مشاور خون سرد گوش می‌دهد؟ آیا مشاوران عاقل یا چاپلوسان تملق‌گو خواهد داشت؟ او سر از حقایق درنمی‌آورد.آیا ممکن است به‌طور ناگهانی به پیچیدگی فوق‌العاده روابط خارجی توجه نشان دهد؟یا ممکن است در خشم جریحه‌دار شده به خاطر توهینی ناعادلانه با توجیهی ضعیف قانع شود که نیروی بی‌تناسب و سریع موردنیاز است و باعث خون و خونریزی بیهوده شود؟»

ویژگی بی‌شعوری ترامپ که او را محبوب کرد و بالا برد

اما چگونه چنین فردی توانسته زمام امور قدرتمندترین کشور جهان را فرا چنگ آورد؟ کدام ویژگی او را یاری رسانده است؟ دکتر جیمز می‌گوید:« چند شخصیتی بودن او باعث موفقیت و عظمتش به‌عنوان یک بی‌شعور است...نمایش او از هنر بی‌شعوری به‌عنوان قلدر مدرسه، یا بوکسوری بی‌ادب بی‌نظیر است و نمایش باشکوه خودش را دارد.این خود دلیل جذاب بودنش برای خیلی‌هاست اما سؤال این است که چرا ما کاملاً از او متنفر نمی‌شویم؟ پاسخ این است که بیشتر ما درواقع از یک دلقک ابله خوشمان می‌آید...حامیانش خطاهای او را می‌بخشند یا از آن چشم‌پوشی می‌کنند.لذت ما از نمایش و سردرگمی‌مان در مورد نوع شخصیتش ما را گیج بین احساساتمان رها می‌کند و او را آزاد می‌گذارد تا هر آنچه دوست دارد انجام دهد...او برده احساسات خودبزرگ ساز خودش است نمونه کاملی از اسارت».

پاسخ دکتر جیمز به یک پرسش بی‌نهایت مهم

همه‌کسانی که معتقدند ترامپ پیش و پس از رأی‌گیری فرق دارد و فرق می‌کند دوست دارند یا مایل‌اند که باور کنند حتی اگر ترامپ تفاوت هم نکند ساختارها در ایالات‌متحده به‌گونه‌ای است که او را مدیریت خواهند کرد. آرون جیمز به این موضوع هم پاسخی صریح و سریع می‌دهد. او می‌گوید:« مدیریت یک بی‌شعور خصوصاً در جامعه‌های بزرگ‌تر چالش‌برانگیز است...چه کسی آن‌قدر احمق است که گمان کند او را می‌توان کنترل کرد؟...او می تواند چیزهای دیگری را هم نابود کند» 

 درواقع آرون جیمز خیلی روشن و مشخص دارد به‌کل جهان اعلام می‌کند تصور اینکه چنین شخصیتی بعد از رأی آوردن تغییر کند خطاست و اشتباه مهلک‌تر اینکه فکر کنیم می‌توان او را کنترل کرد.با فرض پذیرفتن یافته‌های دکتر جیمز، پرسش فرا روی سیاست‌مداران جهان باید این باشد که چگونه می‌توان با یک بی‌شعور کارکرد؟ این پرسش راهبردی همه جهان غیر از مردم ایالات‌متحده است. اما مشکل ایالات‌متحده بسی عمیق‌تر از این حرفاست.

ظهور یک مستبد نشانه‌ای از فروپاشی و سقوط جامعه است 

آرون جمیز ریشه ظهور و اوج‌گیری ترامپ را ناشی از نارسایی اقتصادی آمریکا می‌داند:« داستان باخت دمکراسی به استبداد به دلیل فروپاشی اقتصاد ماست.ظهور یک مستبد نشانه‌ای از فروپاشی و سقوط جامعه است.بنابراین بر طبق نظر روسو اگر امریکا هنوز هم عظمت خود را داشته باشدترامپ پیروز نخواهد شد(جیمز اثرش را پیش از رأی‌گیری منتشر کرده بود) و اگر پیروز شود نمی‌توانیم دوباره عظمت خود را بیابیم هرچند که ادعای او خلاف این باشد.»

جهان ترسناک دیوانه‌ها

از اوباما تا خود ترامپ خیلی تلاش کردند که به مردم امریکا و جهان بگویند« او بعد از رأی آوردن چیز دیگری شده» و آنچه تاکنون گفته‌شده به خاطر رأی آوردن بوده و او واقعاً اینقدرترسناک نیست. حتی خودش هم در واکنش به راهپیمایی‌ها و اعتراضات مردم کشورش گفت:« از من نترسید »! اما واقعیت این است که او ترسناک است! به توئیتش درباره واکنش چین پیرامون تماس تلفنی با رییس‌جمهور تایوان مراجعه کنید. ترامپ در هروله میان برلوسکونی و هیتلر قرار دارد. دنیا می‌تواند به برلوسکنی بخندد اما هیتلر قطعاً اشک جهان را درخواهد آورد. 

خانه ‌برآب نسازیم

تاکنون تاریخ نمونه‌ای نداشته که کسی بتواند بااین‌همه اختلال شخصیتی حاد تصمیم درستی درباره پیچیده‌ترین مسائل جهان بگیرد. او قطعاً تصمیم خواهد گرفت اما نه از نوع درستش .

به یاد داشته باشیم اظهارات غلوآمیز ترامپ درباره خودش، بی‌توجهی به حقوق دیگران، رفتارهای فریبکارانه علنی، برخوردهای قلدرمآبانه و فحاشی‌های آشکار به دیگران، تمرکز افراطی‌اش روی دریافت تأیید، آشفتگی غیرمعمول در برابر انتقادها، پرخاشگری و نشانه‌هایی از نداشتن احساس گناه و احساس ندامت از رفتارهای نادرست نشان از ناهنجاری و عدم سلامت روان ترامپ است و این‌ها با رأی آوردن ترامپ برطرف نخواهند شد بلکه برعکس تشدید خواهد گردید. همه‌کسانی که تصور می‌کنند او بعد از انداختن ردای ریاست تغییر خواهد کرد خانه بر آب می‌سازند و سرمایه بر باد خواهند داد . چه نیک گفت افلاطون در رساله فائدو که« وقتی انسان عاقل به رقابت با یک دیوانه وارد می‌شود هیچ جایگاهی ندارد»!

مطالعات تاریخی نشان می‌دهد همواره پیش از آغاز جنگ‌های جهانی رویکردهای مساوات طلبانه و احساسات ملی‌گرایانه تشدید شده‌اند؛ ظهور و بروز ترامپ در امریکا، جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا و افزایش احساسات ناسیونالیستی درکشورهای مختلف مخصوصاً حوزه اروپا نشانه‌های خطرناکی از یک بحران جهانی بزرگ‌تر است.جهان وارد دوران بحران های بزرگ شده است.

مرتبط:- و اینک کم کم ترامپ
-
نوام چامسکی: انتخاب ترامپ برای بشریت تهدیدی بی‌سابقه است

-
چامسکی: اظهارات هسته‌ای ترامپ ترسناک است
-
مایکل مور: ترامپ ما را به کشتن می‌دهد
دنیا، برای ترامپ آماده ای؟
-
واشنگتن پست: ترامپ واقعا یک فاشیست است !

علائم هشدار دهنده خودکشی/ این نشانه ها می گویند شاید می‌خواهد خودش را بکشد!

دو مطلب از دو سایت مختلف:



افراد در آستانه خودکشی چطور رفتار می‌کنند؟

Meeting Of Support Group

 

نوروسافاری| محققان با مطالعه رفتاری افراد مبتلا به افسردگی الگویی را کشف کرده‌اند که در میان افراد در معرض خودکشی مشابه است.

  به گزارش نوروسافاری به نقل از خبرآنلاین، در این تحقیق ۲ هزار و ۸۱۱ فرد مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گرفته‌اند که ۶۲۸ نفر از آنها حداقل یک بار دست به خودکشی ناموفق زده‌اند. محققان ویژگی‌ها و رفتارهای غالب افرادی را که دست به خودکشی زده‌اند را بررسی کرده‌‌اند و اکنون به مجموعه‌ای از رفتارها رسیده‌اند که در بسیاری از کسانی که اقدام به خودکشی می‌کنند دیده شده است.

 

پژوهشگران این تحقیق که توسط کالج اروپایی نوروسایکو فارموکولوژی انجام شده، ابتدا ویژگی‌ها و رفتارهای غالب افراد گروهی را بررسی و بازبینی کرده که اقدام به خودکشی کرده‌اند. سپس الگوی رفتاری این افراد را با بیماران افسرده‌ای مقایسه کرده که هرگز دست به خودکشی نزده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که سالانه به صورت میانگین ۸۰۰ هزار نفر با خودکشی در جهان به زندگی خود پایان می‌دهند و ۲۰ برابر این رقم در هر سال اقدام به خودکشی ناموفق دارند. این رقم با گسترش افسردگی میان مردم جهان و تنهایی آنها رو به افزایش است. شناسایی علایم افراد در معرض خودکشی اما باعث کمک بستگان و دوستان این افراد می‌شود که حیاتی است و می‌تواند جان آنها را نجات دهد.

 

اگر در فرد افسرده‌ای این رفتارها را مشاهده کنید خطر اقدام او به خودکشی ۵۰ درصد بیشتر از دیگران است:

– رفتارهای پرخطر مانند رانندگی خطرناک یا بی‌بند و باری

– آژیتاسیون یا بی‌قراری روانی: یک سری حرکت‌های ناخواسته و بی‌هدف است که از تنش روانی و اضطراب فرد ریشه می‌گیرد. این موضوع شامل قدم زدن در اطراف اتاق، فشردن دستها، کشیدن لباس و پیچاندن آن و دیگر اقدامات مشابه و همچنین بی‌قراری شدید می‌شود.

– بروز رفتارهای ناگهانی بدون توجه به پیامدها و عواقب آن. این مسئله در روانشناسی به تکانه‌ای بودن (Impulsivity) مشهور است.

 

دانشمندان امیدوارند با شناسایی چنین رفتارهایی پیشرفت‌هایی در زمنیه درمان بالینی افراد مبتلا به افسردگی و کم کردن احتمال خودکشی در این افراد به دست آورند.

 

لینک گزارش این تحقیق در ۲۸th ECNP Congress:

Suicidal behaviour in major depressive episode: evidence from the BRIDGE-II-MIX study

 




علائم هشدار دهنده خودکشی/ این نشانه ها می گویند می‌خواهد خودش را بکشد!

خودکشی تنها یک خبر ناراحت کننده در روزنامه یا رسانه های اجتماعی نیست بلکه حتی می تواند برای اطرافیان و نزدیکان افراد نیز رخ دهد به همین دلیل باید نشانه های آن را شناخت تا از بروز آن جلوگیری کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ کارشناسان هشدار می دهند دوستان و اطرافیان افرادی که دچارافسردگی شدید هستند باید مراقب باشند زیرا فرد می تواند دچار تمایل به رفتارهای غیر عادی از جمله خودکشی باشد.

از جمله علائم و نشانه های تمایل به خوکشی می توان بی اشتهایی، تمایل برای خریدن وسایلی چون داروهای خواب آور، طناب، سلاح گرم و سرد، سم و موادی از این دست، تنفر فرد از خودش، صحبت در باره مرگ و ناامیدی از اینکه چرا بدنیا آمده است، بخشیدن وسایل و متعلقات شخصی گرانبها به دوستان و اطرافیان، آرام بودن و بی علاقگی به اتفاقات پیرامون، نوشتن نامه و وصیت نامه، عنوان تمایل به مرگ در شبکه های اجتماعی ، تمایل به دیدن اقوام و دوستان در گذشته در دنیای پس از مرگ و غیبت های طولانی مدت از خانه و محل کار را می توان نام برد.

در عین حال براساس تحقیقات بیشتر افرادی که عنوان می کنند می خواهند خودکشی کنند به دلایل مختلف این کار را نمی کنند  و همینطور باور عوامانه درباره اینکه هر فردی که خودکشی می کند دیوانه است درست نیست.

اما کارشناسان هشدار می دهند حتی یکبار عنوان این موضوع از سوی فرد می تواند نشان دهنده تمایل او به مرگ باشد و این هشداری بسیار خطرناک است اگر فرد سابقه خودکشی داشته باشد، ضربه روحی سختی دیده باشد، سابقه استفاده از داروهای مخدر و روان گردان را دارد، مبتلا به بیماری های روانی چون افسردگی ، اختلال دو قطبی و اسکیزوفزنی است یا سابقه خودکشی در خانواده او وجود دارد.

کارشناسان توصیه می کنند افراد و خانواده ها باید نسبت به مشکلات اعضای خانواده خود بویژه جوان ها جدی باشند و سعی کنند مشکلات را تا حد امکان برطرف کنند و یا شنونده خوبی باشند و در صورت نیاز حتما با پزشک و متخصص برای کمک گرفتن اورژانسی در تماس باشند.

برخی داروها، برطرف شدن مشکلات کاری و تحصیلی ، عبادت و توکل برخدا، مسافرت می تواند باعث تغییر روحیه مثبت درافراد و امیدواری به زندگی و بی علاقگی به خودکشی در آنها شود.

سه طریقی که استرس میتواند سبب سالمتر شدن شما شود


براساس مطالعات علمی، استرس داشتن در حد نرمال برای بدن شما خوب است.


نیاز نیست که مدرک پزشکی داشته باشید تا بفهمید که استرس می تواند برای بدنتان مضر باشد. تقریباً همه ما مقالاتی درباره عوارض استرس طولانی مدت بر بدن خوانده ایم، از مشکلات قلبی گرفته تا سردرد و بی خوابی. اما وقتی فردی دچار استرس می شود موضوع پیچیده تر از این خواهد بود. درست است که تجربه مداوم و طولانی مدت انواع استرس به بدن شما آسیب می زند. اما برخی استرس ها خوب هستند و مفید.

روی هم رفته، بر اساس گفته های فرانسسکا گینو استاد مدرسه بازرگانی هاروارد ، اگرچه متخصصین نگران اثر مشاغل  پر  استرس خود هستند امانقطه مقابل  استرس در واقع کسلی و ملالت است. اگر استرس خیلی کمی را تجربه کنید، بعید است بتوانید در اوج پیشرفت کاری خود باشید.

اما فقط به اینجا ختم نمی شود، استرس کم شما را نسبت به زندگی و وظایف مهم متعهد نگه می دارد. همانطور که اخیراً وای برید اشاره کرده است، استرس به میزان درست  برای بدن مفید نیز خواهد بود. اگر چه هیچ کسی اقرار ندارد استرسی که هفته ها، ماه ها و یا حتی سال ها طول بکشد برای بدن مفید است، اما " ضرورتاً همه فشارهایی که هر روز با آن روبرو هستید چیز بدی نیستند. چرا که:

 

استرس کوتاه مدت برای سیستم ایمنی بدن مفید است

همانطور که همه ما میدانیم شرایط  پر استرس  عکس العمل گریز- یا -جنگ را سبب می شود. اما چیزی که کمتر مورد توجه واقع شده این است که " بر اساس مطالعه ای در مدرسه پزشکی دانشگاه استنفورد، عکس العمل گریز- یا-جنگ که بواسطه استرس کوتاه مدت فعال شود... عملکرد سیستم ایمنی را بهبود بخشیده و قویتر میکند که در تیجه آن دفاع و نبرد بدنتان با عفونت ها و امراض راحت تر می گردد."


استرس کوتاه مدت از استرس طولانی مدت جلوگیری میکند

سلسه استرس کوتاه مدت و ناگهانی نه تنها سیستم ایمنی بدنتان را بهبود می بخشد بلکه با گذشت زمان نیز توانایی شما را برای مواجه شدن با موقعیت هایی با فشار کاری زیاد، بالا می برد. که سبب می شود کمتر از اثرات استرس  طولانی مدت آسیب ببنید.

" زمانی که برای اولین بار با موقعیت خاصی روبرو می شوید، ممکن است بهم بریزید و یا فکر کنید که قدرت مدیریت کردن این مانع را ندارید. اما هر چه بیشتر با مشکلی روبرو می شوید و بر عامل استرس زا غلبه  کنید در آینده راحت تر می توانید بر مشکلات غلبه کنید" اگر خود را قوی کنید و مثبت اندیشی را در خود بهبود بخشید تا بتوانید زمان و احساسات خود را کنترل کنید، احتمال کمتری وجود دارد که از استرس مزمن رنج ببرید."


استرس حتی ممکن است سبب  طول عمر بیشتر شود

وایز برد می گوید " طی یک مطالعه که در دانشگاه ایندیانا انجام گرفت مشخص شد که احتمال مرگ کارکنان تحت شرایط استرس زا یک سوم کمتر از کسانی است که در کارهای استرس پایین مشغول هستند. چرا؟ به نظر می رسد پاسخ این باشد آنهایی که بیشترین استرس های کاری را تجربه می کنند تمایل دارند کنترلی هم بر روزها و سرنوشت خود داشته باشند این مهمتر از آرامش مداوم برای سلامتی تان است.


اگرچه استرس مزمن که ناشی از تنش های کاری و مشکلات زندگی حل نشده و یا ناشی از ناتوانی شما در کنترل زندگی تان می باشد برای شما مضر است، استرس های دوره ای که با تلاش برای به سرانجام رساندن چیزهای بامعنی همراه می شود ممکن است در زمان حال خود ناخوشایند باشد اما با احتمال زیادی به سلامت کلی ذهن و جسمتان کمک خواهد کرد.


نگران این هستید که استرس اثر بدی بر سلامتی شما دارد؟

 


منبع: www.inc.com


کلمات کلیدی :

۶ روش واقعی آموزش مغز برای هوشمندتر شدن

هوش فقط ژنتیک نیست!
۶ روش واقعی آموزش مغز برای هوشمندتر شدن
در جهان امروز، مغز بیشتر از نیروی عضلانی ارزش دارد و حتی ترفندهای قدیمی هم می‌توانند موثر باشند. ما در عصر دیجیتال زندگی می‌کنیم و دستگاه‌های هوشمند و اتصال‌ها ما را احاطه کرده‌اند و هر کسی تلاش می‌کند باهوش‌تر و سریع‌تر باشد. به‌علاوه، به لطف هوش مصنوعی، ما فقط با انسان‌های دیگر در رقابت نیستیم. ما به راحتی به انواع اطلاعات دسترسی داریم. تنها راه جلو افتادن از دیگران و موفق بودن در زندگی، هوشمندتر شدن و یاد گرفتن و یادگرفتن است.

برای برخی‌ها این اتفاق به شکل طبیعی رخ می‌دهد، این افراد توانایی آن را دارند تا مفاهیم پیچیده را بدون تلاش زیادی بفهمند. به هرحال، چون شما به طور طبیعی "نابغه" نیستید، به این معنی نیست که نمی‌توانید هوش خود را از طریق تلاش و فداکاری توسعه دهید.


مطلب پیشنهادی

مطالعات نشان می‌دهند که  شما می‌توانید خودتان را باهوش‌تر کنید. هوش بالا چیزی غیر از توانایی فوق‌العاده برای بازشناخت الگوها و حل مشکلات نیست، که همه آن‌ها قابل آموزش هستند. مغز هم همانند عضلات شما نیاز به ورزش کردن دارد. آموزش دقیق، استراحت و ثبات به شما کمک می‌کنند تا هوش خود را ارتقا دهید. قبل از شروع، می‌خواهیم در مورد طرز فکر مصمم صحبت کنیم. گاهی اوقات شما می‌توانید بدترین دشمن خود باشید، و این سخت‌ترین مانع برای عبور کردن است. اگر باور دارید که توانایی ذهن شما تغییری نمی‌کند و ظرفیت آن ثابت است، هرگز پیشرفتی حاصل نمی‌کنید. بسیار مهم است که فکر کنید می‌توانید یاد بگیرید، پیشرفت کنید و همگام با زمان و تلاش خود به تکامل برسید، چرا که باور، ذهن شما را تحریک می‌کند.

و حالا 6 ترفندی که برای باهوش‌تر شدن نیاز دارید:

1- مصاحبت با افراد باهوش

احتمالاً متوجه شده‌اید که افرادی که هوش بالایی دارند اغلب با هم معاشرت می‌کنند و دلیل آن این است که آن‌ها می‌خواهند در مورد موضوعات بحث و گفتگو کنند بدون آنکه از سوی همراهان خود با اعتراض مواجه شوند. Jim Rohn می‌گوید که شما میانگین 5 نفری هستید که با آن‌ها مصاحبت دارید. حتماً فکر می‌کنید این جمله چه ارتباطی به IQ شما دارد؟ مصاحبت و معاشرت با افراد باهوش به طور غیر مستقیم  شما را وادار می‌کند که هوش خود را گسترش دهید. به طور حتم هرچه بیشتر روی توسعه فکری و ذهنی خود تمرکز کنید، بیشتر جذب اینگونه افراد می‌شوید.

2- مطالعه کردن

بسیاری از افراد از اهمیت و تاثیر مطالعه، بر پیشرفت ذهن غافل‌اند. کسانی که خوب مطالعه می‌کنند، نه تنها فن بیان خوبی دارند بلکه گنجینه وسیعی از دانش و اطلاعات دارند و همچنین ذهنی که دائم در حال تکامل است. مطالعه کردن و خواندن دامنه لغات شما را افزایش می‌دهد، مهارت‌های ارتباطی شما را گسترده کرده و قابلیت تجزیه و تحلیل شما را توسعه می‌بخشد.

3- استراحت

کمبود خواب و استراحت، و استرس زیاد می‌تواند ظرفیت ذهن شما را کاهش دهد. ذهن برای کار کردن به انرژی زیادی نیاز دارد، بنابراین اگر دائم احساس خستگی می‌کنید، ذهن شما توانایی یادگیری و پیشرفت ندارد.

4- خوردن غذای مغز

بله غذای مغز وجود دارد. غذا سوخت بدن ماست، اما مهم است که ما از چه نوع سوختی استفاده می‌کنیم. غذاهایی که ارزش تغذیه‌ای بالایی دارند، به مغز قدرت می‌بخشند. گردو منبع فوق‌العاده غذای مغز است، همچنین ماهی، ماهی تن، ماهی خال مخالی و ماهی قزل آلا حاوی اسیدهای چرب غنی هستند که ثابت شده به عملکرد سلول‌های عصبی کمک می‌کنند. هاروارد مطالعات جالبی را در خصوص این موضوع تحت عنوان " روانپزشکی تغذیه: مغز شما در مواد غذایی" انجام داده است.

و این که مطمئن شوید بقدر کافی امگا 3 مصرف می‌کنید. ذهن شما از این بابت قدردان شما خواهد بود.

5- انجام بازی‌های فکری

مغز شما برای پیشرفت کردن به چالش نیاز دارد. وقتی مغز شما بفهمد که در کاری خوب عمل می‌کند، دست از سعی کردن برمی‌دارد، مثل همه ما. راهکار این موضوع آن است که از تمام پتانسیل مغزتان استفاده کنید و محدودیت‌ها را کنار بزنید. بازی‌های فکری مثل سودوکو، جدول کلمات و گیم‌های حل مسئله انجام دهید. این بازی‌ها قدرت بازشناخت الگو، منطق و قدرت پردازش فکر را به سرعت افزایش می‌دهند. کارهایی که به نظرتان وقت تلف کردن می‌آیند می‌توانند یک تمرین فکری برای مغز شما باشند.

6- گزارشهای روزانه را نگه دارید

آیا می‌دانید انیشتین و توماس جفرسون چه وجه مشترکی با هم داشتند؟ هر دوی آن‌ها یادداشت‌های روزانه خود را نگاه می‌داشتند. یادداشت‌برداری یا نوشتن افکار و ایده‌هایتان به معنی ایجاد ضمیمه‌های فکری است. افکار شما ضبط خواهند شد و عادت به نوشتن آن‌ها، به شما امکان می‌دهد دقیق‌تر فکر کنید و روش فکری خود را بهبود ببخشید.

هوش فقط ژنیتیک نیست. ما می‌توانیم مغز خود را آموزش دهیم و به آن کمک کنیم تا به شکل کارآمدتری عمل کند. صبور باشید، کارهایی را انجام دهید که هوش شما را تقویت می‌کنند، در این صورت ذهن شما دستورالعمل‌ها را دنبال خواهد کرد.