واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

کرفس پیشگیرِ دیابت و فشارخون

نه به دیابت و فشارخون با خوردن این سبزی

نه به دیابت و فشارخون با خوردن این سبزی
گروه سلامت: اگر همراه وعده‌های غذایی، از سبزی کرفس نیز استفاده کنید، خطر ابتلا به دیابت و فشار خون را کاهش می‌دهید. پزشکان تغذیه، نوشیدن آب کرفس را به بیماران مبتلا به دیابت توصیه می‌کنند و کسانی که از یبوست رنج می‌برند، می‌توانند از آب کرفس به عنوان یک ملین طبیعی بهره ببرند.
همچنین ویتامین‌های موجود در کرفس، پوست شما را شفاف و لکه‌های کدر سطح پوست تان را کمرنگ می‌کند.
آب کرفس برای مبتلایان به فشار خون هم توصیه می‌شود. کافی است نوشیدن آب کرفس چند بار در هفته را از یاد نبرید. این سبزی شگفت انگیز با کاهش فشار خون شما، آن را به حد متعادل می‌رساند، اما باعث احساس ضعف نخواهد شد.

یافته تازه: چربی اشباع شده در ماست و ماهی برای قلب و رگها خوب است

نقش مصرف چربی اشباع شده بر کاهش بیماری قلبی

نقش مصرف چربی اشباع شده بر کاهش بیماری قلبی
گروه علمی: دانشمندان دانشگاه کمبریج می‌گویند برخی چربی‌های اشباع شده برای سلامت قلب مفید هستند.
بیماری‌های قلبی – عروقی یکی از رایج‌ترین دلایل مرگ و میر در جهان محسوب می‌شود. براساس اعلام مقامات بهداشتی آمریکا، هر ۳۶ ثانیه یک نفر در این کشور به دلیل ابتلا به این بیماری‌ها جان خود را از دست می‌دهد.
سالانه نزدیک به ۶۶۰ هزار نفر در آمریکا به دلیل بیماری‌های قلبی – عروقی فوت می‌کنند که معادل یک مورد از هر چهار مورد مرگ و میر اتفاق افتاده در این کشور محسوب می‌شود. شاید شما هم شنیده باشید که به افراد توصیه می‌شود برای جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی از مصرف چربی‌های اشباع شده اجتناب کنند.

تبلیغ

فیزیوتراپی و هزینه‌هاش خسته‌ات کرده؟ کمردردت رو توی خونه درمان کن!

مشاهده
در حقیقت چربی‌های اشباع شده با رسوب در دیواره رگ‌ها و به ویژه رگ‌های کرونری که مسئول انتقال خون به بافت قلب هستند، موجب انسداد آن‌ها و بروز سکته قلبی می‌شود. همچنین با رسوب کلسترول ناشی از چربی‌های اشباع شده در جداره رگ ها، قابلیت ارتجاعی رگ‌ها کاسته شده و فرد دچار فشار خون بالا می‌شود. همین امر به نوبه خود باعث بیماری‌های قلبی خواهد شد.
تحقیقات جدید دانشمندان نشان می‌دهد برخی چربی‌های اشباع شده نه تنها باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی نمی‌شود، بلکه خطر ابتلا به این بیماری‌ها را کاهش می‌دهد.دانشمندان دانشگاه کمبریج در مطالعات خود دریافتند رابطه معنادار قوی میان مصرف چربی‌ها و افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی وجود ندارد. در حقیقت منبع غذایی در این موضوع دخیل است نه چربی که فرد مورد استفاده قرار می‌دهد.

محققان مشاهده کردند افرادی که از مواد غذایی با چربی‌های اشباع شده مانند گوشت قرمز و کره بهره می‌برند خطر بروز بیماری‌های قلبی در آن‌ها افزایش می‌یابد. این در حالی است که مصرف چربی‌های اشباع شده در مواد غذایی مانند ماهی و لبنیات تخمیر شده مانند ماست نه تنها باعث افزایش بیماری‌های قلبی نمی‌شود، بلکه خطر این بیماری‌ها را کاهش می‌دهد.

محققان تاکید دارند وجود چربی‌های اشباع شده به تنهایی نمی‌تواند یک ماده غذایی را ناسالم کند، بلکه ممکن است وجود پروبیوتیک و ویتامین K در ماست و پنیر باعث سالم‌تر بودن آن برای بدن باشد. یافته‌ها نشان می‌دهد پروبیوتیک باعث کاهش سطح کلسترول بد خون می‌شود.

لطفا تست اچ آی وی بدهید؛ شرم و حیا را کنار بگذارید/ یک ویروس مرگبار که حضورش دارد فراموش می‌شود (فیلم)

حالا وقت نگرانی است؛ حالا که سن تجربه رابطه جنسی پایین آمده، آموزش و پرورش و صدا و سیما هم اطلاع‌رسانی نمی‌کنند.

عصر ایران؛ سمیه جاهد عطائیان _ حالا وقت نگرانی است؛ حالا که سن تجربه رابطه جنسی پایین آمده، آموزش و پرورش و صدا و سیما در مورد راه های انتقال اچ آی وی در ایران و خطرات این بیماری اطلاع رسانی چندانی ندارد، وقت نگرانی است تا بدانیم زنگ خطر شیوع ویروس اچ آی وی و گسترش بیماری ایدز در جامعه به صدا درآمده است. حالا دیگر شکل و شمایل مبتلایان و انتقال دهندگان این ویروس تنها درگیر اعتیاد نیستند و ممکن است جوان رعنایی که سوار بر اتومبیل آخرین مدل شده است، به این ویروس مبتلا بوده و از آن بی‌خبر باشد. برای همین است که انجمن احیای ارزش ها به صورت محرمانه و رایگان از تمام متقاضیان تست اچ آی وی می گیرد.

این روزها طرح جوانی جمعیت و حذف یارانه وسایل پیشگیری از بارداری مثل کاندوم از جمله موارد دیگری است که احتمال افزایش آمار ابتلا به اچ آی وی را به خصوص در میان دهک های پایین درآمدی جامعه و اقشار آسیب پذیر افرایش دهد..
از سوی دیگر با شیوع بیماری کرونا در سالهای اخیر و توجه ظرفیت درمانی کشور به این بخش از میزان آموزش های نصفه و نیمه گذشته در حوزه پیشگیری از ایدز کاسته و اهمیت آنرا نیز زیر سوال برده است. در حال حاضر که تمام فاکتور ها از احتمال گسترش این ویروس در ایران حکایت دارد باید بدون پرده در مورد راه های انتقال اچ آی وی و پیشگیری از آن با مردم به خصوص جوانان صحبت شود. بله پیشگیری بهتر از درمان است اما وقت آن رسیده که به این شعار در حوزه پیشگیری از ایدز بیشتر توجه شود.

دانلود ویدئو

"امگا ۳ " از بدن در برابر تنش (استرس) نگهداری می کند

ویتامینی که قاتل استرس است

گروه علمی: محققان دانشگاه ایالتی اوهایو دریافتند که مصرف روزانه مکمل‌های حاوی ۲.۵ گرم امگا ۳ بهترین کمک به بدن برای مقاومت در برابر اثرات مخرب استرس است.تحقیقات جدید نشان می‌دهد که مصرف مکمل امگا ۳ ممکن موجب افزایش محافظت در سطح سلولی مغز شده و نتیجتا استرس را کاهش دهد.
امگا ۳ با سرکوب آسیب و افزایش محافظت در سطح سلولی در طول و بعد از یک رویداد استرس زا، به کند کردن اثرات پیری کمک کند. محققان دانشگاه ایالتی اوهایو دریافتند که مصرف روزانه مکمل‌های حاوی ۲.۵ گرم امگا ۳ بهترین کمک به بدن برای مقاومت در برابر اثرات مخرب استرس است.

در آزمایشی که بدین منظور ترتیب داده شد، شرکت‌کنندگانی که مکمل‌های امگا ۳ مصرف می‌کردند، هورمون استرس زای کورتیزول و سطوح پایین‌تری از پروتئین پیش‌التهابی را طی یک رویداد استرس‌زا در آزمایشگاه تولید کردند.امگا ۳ به فرایندی که محققان آن را «انعطاف‌پذیری استرس» می‌نامند کمک کردند. کاهش آسیب در هنگام استرس و پس از استرس حاد، فعالیت ضد التهابی پایدار و محافظت از اجزای سلولی که در نتیجه پیری، کوچک‌تر می‌شوند.
یافته‌ها نشان می‌دهند که مکمل‌های امگا ۳ تغییر نسبتاً ساده‌ای است که افراد می‌توانند ایجاد کنند، به گونه‌ای تأثیر مثبتی در شکستن زنجیره بین استرس و اثرات منفی سلامتی داشته باشد.مکمل‌های امگا ۳ نسبت مصرف اسید‌های چرب را به گونه‌ای تغییر می‌دهند که به حفظ بخش‌های کوچک DNA در گلبول‌های سفید خون کمک می‌کند.

در ادامه‌ی آزمایش یاد شده، پس از چهار ماه استفاده از مکمل‌ها، ۱۳۸ شرکت‌کننده در تحقیق، ۴۰ تا ۸۵ ساله، آزمایشی ۲۰ دقیقه‌ای را انجام دادند که ترکیبی از یک گفتار و یک تکلیف تفریق ریاضی است که به طور قابل اعتمادی پاسخ استرس التهابی ایجاد می‌کند.

نتایج حاصل از نمونه‌های خون شرکت‌کنندگان نشان داد که امگا ۳ از هرگونه تغییر در سطح تلومراز یا پروتئینی که التهاب را در دو ساعت پس از تجربه استرس حاد شرکت‌کنندگان کاهش می‌دهد، جلوگیری می‌کند. اما افرادی که به جای امگا ۳ قرص‌های دارونما استفاده کرده بودند، مکانیسم‌های ضد استرسی خود را از دست دادند.

به گفته محققان با کاهش التهاب ناشی از استرس، امگا ۳ ممکن است به مختل کردن ارتباط بین استرس مکرر و علائم افسردگی کمک کند. تحقیقات قبلی نشان داده است که افرادی که واکنش التهابی بالاتری نسبت به یک عامل استرس زا در آزمایشگاه دارند ممکن است در طول زمان علائم افسردگی بیشتری داشته باشند.

هرکسی که افسرده است التهاب تشدید شده ندارد، تقریباً یک سوم از افراد افسرده اینگونه هستند. این امر به توضیح اینکه چرا مکمل امگا ۳ همیشه منجر به کاهش علائم افسردگی نمی‌شود کمک می‌کند. اگر التهاب شدید ندارید، امگا ۳ ممکن است مفید نباشد. اما برای افرادی که افسردگی دارند، نتایج نشان می‌دهد که امگا ۳ مفیدتر است.دوز ۲.۵ گرمی امگا ۳ بسیار بالاتر است از آن چیزی که اکثر مردم به طور روزانه استفاده میکنند، اما شرکت کنندگان در مطالعه هیچ نشانه‌ای از مشکل داشتن با این اندازه از مکمل‌ها را نشان ندادند.

تحلیل دکتر ناصر فکوهی از ریشه های بحران‌های اجتماعی کنونی

سوء مدیریت در تقریبا همه زمینه‌ها چنان وضعیتی را در ایران ایجاد کرده است که افراد "احساس می‌کنند" بدترین شرایط را در کل جهان و در کل دوره‌های تاریخ تجربه می‌کنند و دایما نیز این وضعیت بدتر خواهد شد.


ناصر فکوهی - استاد دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ

یکی از بحث‌هایی که در هفته‌‎های اخیر بارها موضوع مناقشه و گاه سردرگمی بوده است اینکه: در شرایط کمابیش وخیمی که کشور ما در یکی دو سال اخیر تجربه می‌کند (بحران کرونا، سوء مدیریت‌ها، بحران‌‌های اجتماعی، گرانی و....) آیا هنوز جایگاهی هم برای فکر و اندیشه باقی می‌ماند؟ اصولا در چنین شرایطی می‌توان در آرامش فکر‌کرد و اگر هم اندیشه خود را بر موضوعی متمرکز کرد، چقدر می‌توان اطمینان داشت که مقطعی نیاندیشیده‌ایم؟ و یا تحت تاثیر فشار جوّ اجتماعی، پیرامون ِ سطحی‌نگر و ... تمرکز، جامعیت و اعتدال را در اندیشه و بیان خود از دست نداده‌ایم؟ شاید این یادداشت بتواند کمک کوچکی در پاسخ به این سئوال به همراه داشته باشد.

ابتدا از یک بحث معروف حرکت می‌کنم که به گمانم اکثر خوانندگان آن را بشناسند: قضیه‌ای با عنوان «هرم سلسله مراتبی مازلو». آبراهام مازلو(1908-1970) یک روانشناس آمریکایی بود. یکی از مباحث مهمی که او مطرح کرده و تا امروز بعد از ده‌ها سال هنوز کسی نتوانسته است به طور کامل آن را زیر سئوال ببرد، این است که انسان‌ها بر اساس یک نظام سلسله مراتبی از نیازهایشان، عمل می‌کنند. بنابراین چون «زیستی» بودن، مهم‌ترین موقعیت انسان است، ابتدا باید نیازهای زیستی‌ خود مثلا غذا و آب و حرکت و غیره خویش را تامین کند، تا سپس به نیازهای دیگر برسد. در این هرم، هر انسانی به باور مازلو، پس از رفع نیاز‌های رده‌های پایینی به نیازهای رده بالایی هدایت می شود، و اگر در میانه راه باز هم نیازهای اولیه دچار کاستی شوند، نیازهای رده بالا را به سود آن‌ها کنار می‌گذارد. بنابراین، پس از نیازهای زیستی بلافصل، مسئله نیازهایی چون امنیت و سرپناه داشتن، یعنی جلوگیری از خطراتی که موجودیتش را تهدید می‌کنند مطرح می‌‌شود؛ و سپس به نیازهای اجتماعی و عشق و علاقه دیگران نسبت به خود و خود نسبت به دیگران می‌رسد. و تنها در نهایت است که می‌تواند به شکوفایی فردی، خلاقیت و در یک کلام، به تاثیر‌گذاریِ ِفکری و کلامی و هنری برسد.

نظریه مازلو، گرچه مورد انتقادات شدید قرار گرفته و بسیاری از موارد تاریخی و معاصر آن را رد کرده‌اند، اما درباره اکثریتِ جوامع و اکثریت آدم‌های یک جامعه صادق است.

تنها چند مثال کوچک می تواند به جا بودن انتقادات بر این نظریه را نشان دهد: اگر باورها و اعتقادات دینی و یا عقیدتی را در نظر بگیریم، می‌بینیم که امروز برای بسیاری از انسان‌ها، این اعتقادات، یا حتی سلایق هنری‌شان، پیش از حتی نیازهای زیستی‌شان قرار می‌گیرند مثلا حاضرند غذای کمتری بخورند اما کتاب مورد علاقه‌شان را بخرند و غیره. و نوع دوستی و عشق به دیگران نیز چنین است؛ اما نه در همه جوامع و همه دوره‌ها و شرایط. تاریخ به ما نشان می‌دهد که درست برعکس آنچه مازلو می‌گوید، خلاقیت‌ها و شکوفایی‌های فردی به ویژه در هنر و اندیشه در دوره‌هایی شکوفا بوده‌اند و به فرازهایی خارق‌العاده رسیده‌اند که گاه بحران‌های بزرگی جوامع و کنشگرانشان را تهدید می‌کرده است.

در فرهنگ خود ما وضعیت حافظ و سعدی و مولوی و بسیاری دیگر تا امروز چنین بوده و هست. در اروپا پس از قرون وسطا و تفتیش عقاید و طاعون، هیچ دوره‌ای به سیاهی قرن بیستم، قرن اردوگاه‌های مرگ و توتالیتاریسم‌های راست و چپ وجود نداشته است. اما همین قرن آکنده از بالاترین ثمرات زیبایی فکر و هنر انسان در موسیقی و نقاشی و همه اندیشه های فلسفی هم بوده است.

حال اگر به وضعیت خود برسیم؛ دلیل آنکه ما در چنین بحرانی قرار گرفته‌ایم، که بسیاری از آدم‌ها احساس می‌کنند بالاتر از سیاهی رنگی نیست، به باور من، دست کم همان اندازه که به خود واقعیت ارتباط دارد، به احساس و بازتاب این واقعیت در ذهنیت افراد نیز مربوط است.

مثالی ساده بیاوریم؛ فقر و موقعیت شکننده مالی و محرومیت از نیازهایی اساسی، نظیر بهداشت و آموزش و گرانی در ایران یک واقعیت است که با بحران کرونا به مراتب بدتر شده است. اما کسی که جهان را بشناسد یا دست کم از طریق رسانه‌ها مسئله فقر و بحران‌های طبیعی و اجتماعی را دنبال کند به سرعت می‌تواند بفهمد که کشورهای آمریکای مرکزی و برخی از کشورهای آمریکای جنوبی، برخی از کشورهای آفریقای سیاه و آسیا (به ویژه هندوستان و منطقه اصلی سرزمین شرقی چین) و همین‌طور خاور‌میانه وضعیتی به مراتب بدتر از ایران دارند. نگاهی به افعانستان، لبنان و سوریه بیاندازیم تا به این واقعیت پی ببریم. اما سوء مدیریت در تقریبا همه زمینه‌ها چنان وضعیتی را در ایران ایجاد کرده است که افراد "احساس می‌کنند" بدترین شرایط را در کل جهان و در کل دوره‌های تاریخ تجربه می‌کنند و دایما نیز این وضعیت بدتر خواهد شد.

این باور به خودی خود نادرست نیست که اگر فکری به حال مشکلات نکنیم وضعیت ما می‌تواند بسیار بدتر از آنچه هست بشود، اما خوشبختانه می‌توان با تدبیرهایی مهم و البته جسورانه و ریشه‌ای این وضعیت را تغییر داد.

وقتی ما با بحران تحریم روبرو هستیم و یک جنگ اقتصادی تمام عیار، وقتی با بحران کرونا روبرو هستیم و اکثریت بزرگ جوانان تحصیلکرده‌ای که با شرایط اشرافی‌گری نولیبرالی، حتی دیگر نمی‌توانند طرف ازدواج بروند؛ در این شرایط چگونه و چرا انتظار داریم افراد دچار فشار عصبی نشوند و به گونه‌ای خود را در یک خطر آنی زیستی نبینند؟ و حال وقتی به روشنفکران و اهل فکر و هنر و قلم می‌رسیم، باز در شرایطی که با سوء‌مدیریت‌های بی‌شمار در طول ده‌ها سال همه این گروه‌ها شاهد آن بوده‌اند که تنها عده‌ای خاص که نامشان را «سلبریتی» گذاشته‌اند، از همه چیز برخوردارند و حتی نمی‌دانند با پول های بادآورده خود چه کنند، اما آن‌ها برای آنکه آبروی خود را حفظ کنند و بتوانند یک زندگی ساده داشته باشند، باید به زمین و زمان بزنند. و وقتی در کشوری که در آن ده‌ها میلیون نفر تحصیلات دانشگاهی دارند، از مردم بخواهیم که فراموش کنند جزو ده کشور ثروتمند جهان هستند، اما به دلایل سیاسی و عقیدتی و ایدئولوژیک باید شرایطی بدتر از بنگلادش را تحمل کنند، در این شرایط چطور انتظار داریم که حتی نخبگان فکری و هنرمندان، بتوانند آرامشی را داشته باشند که بدون آن بستر، نمی‌توان خلاقیتِ اندیشه و هنر را متصوّر شد.

دانشگاه، صحنه‌های نمایش، پهنه‌های خیالپردازی شاعرانه و ادبی و ... باید فارغ از دغدغه‌هایی چون ترس از فشار سیاسی، فشار پول و شهرت و زیر ضربه تبرهای مضحک کژاندیشی باشند تا بتوانند این خلاقیت‌ها را از وضعیت بالقوه به وضعیت بالفعل در بیاورند. در این حال است که می‌بینیم «احساس ناامنی و بیچارگی و فقر و سقوط اجتماعی» از خود این واقعیت‌ها در جامعه بیشتر است. راه حل در این میان آن نیست که دنبال مقصر بگردیم و با متهم کردن این و آن فرد به انتقام فکر کنیم و این تصوّر را داشته باشیم که انتقام گیری مشکلات را حل خواهد کرد و یا با چند تغییر در آدم‌ها و مدیران و روابط قانونی و غیر قانونی، معجزه‌ای اتفاق می‌افتد و همه چیز به وضعیت عادی باز خواهد گشت. مسئله در آن است که شجاعت پذیرش اشتباه‌های گذشته را داشته باشیم، دست از شعار دادن‌های بی‌معنا بکشیم و با هدف حفظ استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی که اهداف اصلی انقلاب بوده‌اند، سعی در آشتی همه مردم با هم داشته باشیم. وقتی می‌گوییم آشتی، منظور آن نیست که افراد هر عقیده‌ای را بپذیرند و هیچ کسی عقیده و باور و شیوه زندگی خود را نداشته باشد. اما باید بپذیریم که اگر در جهان قرن بیست و یکم هنوز از «شرق» و «غرب» خیالین صحبت شود و هنوز در این فکر باشیم که نظریه‌هایی را که حتی در قرن بیستم، پایه‌های مستحکمی نداشتند را برای خود به غذای توجیه وضعیت نابسامان و به هم ریخته اجتماعی و فرهنگی و سقوط اجتماعی تبدیل کنیم، مشکل هیچکس را حل نخواهد کرد. هیچ راه حلی جز تحمل دیگری و داشتن انعطاف و پرهیز از خشونت و تمایل به سلطه در برابر تفاوت وجود ندارد و خط سیر کنونی که دقیقا همه راه‌حل‌ها را به رویکرد سلبی خلاصه می‌کند، نزدیکترین راه، نه برای رسیدن به صلح و آسایش اجتماعی، بلکه برای بالا رفتن هر‌چه بیشتر احساس نگونبختی و دامن زدن هر‌چه بیشتر به مهاجرت و انفعال ذهنی و اجتماعی است که به همان میزان نیز سبب خواهد شد، فکر افراد از کار بیافتد.

برای جلوگیری از این وضعیت دست‌کم گروهی باید آن میزان شجاعت و جسارت داشته باشند که بتوانند در میانه بحران، به بحران بیاندیشند و راه‌حل هایی ولو کوچک برای برون رفت بیابند.