واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

یک بار خوراک در روز همانند روزه داری، کلید طلایی لاغری و طول عمر

کلید طلایی لاغری و طول عمر

کلید طلایی لاغری و طول عمر
گروه علمی: محققان در بررسی‌های اخیر خود به نکته‌ای دست یافتند که به طول عمر بیشتر، لاغر ماندن و به طور کلی سلامت بیشتر بدن کمک می‌کند.نتایج یک بررسی جدید روی موش‌ها نشان داده، روزه داری بهتر از کاهش کالری به طول عمر بیشتر و لاغر ماندن کمک می‌کند.
محققان دریافتند، ممکن است روزه‌داری برای کاهش وزن و افزایش سلامتی بهتر از کاهش کالری باشد؛ این بررسی به خوبی نشان داد بزرگترین مزایای سلامتی سهم موش‌هایی بوده که تنها یک وعده در روز غذا می‌خورند؛ وعده شام در ابتدای شب مصرف می‌شود.

گرچه کارشناسان هشدار می‌دهند، ممکن است این مطالعات به راحتی برای انسان تعمیم داده نشوند، اما به طورکلی این مطالعه بر روی موش‌ها نشان می‌دهد که کاهش کالری در شرایط روزه‌داری و خوردن همه آنها در یک وعده ممکن است بهترین راه برای طول عمر بیشتر و لاغر ماندن باشد.محققان دانشگاه ویسکانسین، یکی از معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا تاکید می‌کنند، در حالی که کاهش کالری برای سلامتی مفید است، اما روزه داری بهتر است. نتایج این مطالعه در مجله «Nature Metabolism» منتشر شد.

توصیه جدید درباره خوردن آسپرین

به گفته متخصصان خطرات خونریزی در افراد ۶۰ سال به بالا که سابقه سکته قلبی یا مغزی نداشته اند بیشتر از مزایای بالقوه مصرف قرص آسپرین است.



گروهی از متخصصان مرکز پزشکی "تافتس" در ایالات متحده براساس دستورالعملهای به روز شده اعلام کردند: افراد مسن که به بیماری قلبی مبتلا نیستند، نباید برای پیشگیری از بروز اولین حمله قلبی یا سکته مغزی به مصرف آسپرین اقدام کنند.

به گزارش ایسنا، این متخصصان در پیش نویس دستورالعملهای به روز شده اظهار داشتند: افرادی که دچار بیماری قلبی نیستند لازم نیست برای جلوگیری از وقوع اولین مورد حمله قلبی یا سکته مغزی دُز پایین آسپرین مصرف کنند.

به گفته متخصصان خطرات خونریزی در افراد ۶۰ سال به بالا که سابقه سکته قلبی یا مغزی نداشته اند بیشتر از مزایای بالقوه مصرف قرص آسپرین است.

برای اولین بار این گروه از متخصصان اظهار داشتند که ممکن است مصرف این دارو برای افراد ۴۰ ساله که خطر خونریزی آنان را تهدید نمی کند مزایای کمی داشته باشد. همچنین اطلاعات کافی در مورد مزایای مصرف این دارو در افراد سالم ۵۰ تا ۶۰ ساله وجود ندارد.

این توصیه ها تنها برای افرادی است که دارای فشار خون بالا، کلسترول بالا، چاقی یا سایر بیماریهایی هستند که احتمال حمله قلبی یا سکته مغزی را در آنان افزایش می دهد. صرف نظر از سن، بزرگسالان باید با پزشک در مورد قطع یا شروع مصرف آسپرین مشورت کنند.

به گزارش ایسنا به نقل از ژاپن تودی، محققان بر این باورند: استفاده از آسپرین می تواند آسیب های جدی ایجاد کند و با بالا رفتن سن این خطر افزایش می یابد.

وقتی آن‌قدر به زندگی فکر می‌کنی که دیگر نمی‌توانی زندگی کنی!

روزگاری تحصیلات بیشتر معنایش کار بهتر، درآمد بهتر و جایگاه اجتماعی بالاتر بود. اما امروز تحصیلات بیشتر، مخصوصاً در برخی رشته‌ها، فقط به درد این می‌خورد که عمیق‌تر و با اطلاعات بیشتری غصه بخوریم.
جیا تولنتینو
ترجمۀ: محمدحسن شریفیان / فصلنامه ترجمان
مرجع: Newyorker
 

جیا تولنتینو، نیویورکر — یکی از ویراستاران قدیمی و عزیز من شعاری داشت که شبیه جمله‌های قصار بودایی بود. او هرازگاهی به من می‌گفت «ایده‌ها احمقت می‌کنند». هیچ‌وقت از او نخواستم بیشتر توضیح دهد، چون می‌ترسیدم نتیجه هرچه باشد، همان‌طور که گفته، مرا احمق کند، یعنی به‌قدری درگیر فهمیدن شوم که از فهمیدنِ واقعی باز بمانم، و به‌قدری بر مفهوم متمرکز شوم که از چرخش جهان غافل شوم. یکی از دلایلی که می‌ترسیدم سؤال کنم این بود که من هم، مثل خیلی‌ از آشنایانم، تاحدی احمق بودم، مثل کسی که خوب زندگی را تحلیل می‌کند ولی بد آن را تجربه می‌کند.

تحلیل‌کردن به‌جای تجربه‌کردن، در بعضی موقعیت‌ها مثل دانشگاه و رسانه و توییتر، استعدادی همه‌گیر و کم‌و‌بیش مطلوب است. چطور می‌شود تجربه‌ای کامل داشت وقتی سه‌و‌نیم میلیارد نفر افکارشان را در اینترنت به اشتراک می‌گذارند، ثروت بیست‌وشش میلیاردر به اندازۀ نیمی از مردم جهان است، و فاجعۀ اقلیمی بقای همۀ ما را تهدید می‌کند؟ به همۀ این‌ها، زندگی در گوشت و پوستی متحرک با یک قلب و یک خود را هم اضافه کنید. جواب این است: معمولاً تجربۀ کاملی نداریم.

اولین رمان کریستین اسمالوود، زندگی ذهن، کتاب ارزشمندی است. شخصیت اصلی رمان، دوروتی، مدرس مدعو درس زبان انگلیسی در دانشگاهی بی‌نام و نشان در نیویورک است که در دهۀ چهارم زندگی‌اش به سر می‌برد. موجودی حساب بانکی‌اش او را به وحشت می‌اندازد، و این در حالی است که بهترین دوستش، مُبلی ده‌هزار دلاری را بی‌ارزش قلمداد می‌کند.

دوروتی، درحالی‌که به آب‌سردکُن دانشگاه خیره شده است، با خودش فکر می‌کند «بقیه حداقل شغلی دارند که مجبور نباشند از این آب‌سردکن کثیف آب بخورند». او دکترای زبان انگلیسی دارد و بیکار است. مجبور است کتاب‌هایی که دوست ندارد را به دانشجویانی درس بدهد که از نظرش آدم‌های جالبی نیستند و زندگی آهسته‌آهسته امید را از او می‌گیرد، مثل اینکه در هواپیما بخواهید پتویتان را از زیر بغل‌دستی‌تان که دارد خروپف می‌کند بیرون بکشید.

اسمالوود می‌نویسد «او یادش می‌آید زمانی انجام کاری که برایش آموزش دیده بود چندان سخت به نظر نمی‌رسید، ولی الآن دیگر خواستن مربوط به گذشته است. او در دورانِ پساخواستن زندگی می‌کند».

در آغاز رمان، شش روز از سقط جنین ناخواستۀ دوروتی می‌گذرد. او در دستشویی تک‌نفره و تمیز کتابخانه است و با خودش فکر می‌کند سقط جنین ناخواسته «چیزی بیشتر از ناراحتی، و کمتر از ضربۀ روانی» است؛ بارداری‌اش هم مثل بقیۀ چیزهای زندگی‌اش نه حاصلِ خواستن بود، نه نتیجۀ نخواستن.

دوروتی علاقه‌ای به بدنش ندارد. او که نمی‌تواند سقط جنین ناخواسته‌اش را در چارچوبِ داستانِ زندگی‌اش جای دهد ترجیح می‌دهد راجع به آن صحبت نکند، نه با شریک زندگی‌اش، راگ، که مردی محترم ولی سرد است؛ نه با دوست پولدار و خودشیفته‌اش، گبی؛ نه با روان‌درمانگرش؛ نه با روان‌درمانگر کمکی‌اش که با او راجع به نیازش به داشتن روان‌درمانگر کمکی صحبت می‌کند. فقط این آدم‌ها هستند که دوروتی راجع به خودش با آن‌ها حرف می‌زند، ولی حتی در کنار آن‌ها هم بیشتر فکر می‌کند و ساکت می‌نشیند.

به نظرش حرف‌زدن راجع به زنده‌بودن خیلی سخت است؛ زنده‌بودن خیلی پیچیده است، مخصوصاً این روزها. با خودش فکر می‌کند «مواجهه با درد و لذتی که لابلای جمعیت یک واگن مترو جا خوش کرده، کار سختی است. هرکس ناامیدی‌ها، نقاط عطف، لذت‌ها، و عشق‌هایی دارد. تنها چاره این است که از وجود -که گوش‌خراش، تپنده، و نفرت‌انگیز است- پنهان شوید و خود را بی‌حس کنید».

دوروتی هم، مثل خیلی از کسانی که این رمان را دوست خواهند داشت، گاهی شدیداً افسرده و ناکارآمد است و گاهی کاملاً عادی و خوب. با خودش فکر می‌کند «آیا خسته است؟ چه احساسی باید داشته باشد؟». او در حریم خصوصی ذهنش زندگی می‌کند و آهسته در امواج خروشان افکارش به ماجراجویی مشغول است، ولی در دنیای فیزیکی کار زیادی نمی‌کند.

اسمالوود صحنه‌های زیادی را خلق می‌کند که در آن‌ها اختلاف بین افکار و اعمال دوروتی صحنه‌های خنده‌داری را رقم می‌زند. مثلاً فکر می‌کند، در فضایی آخرالزمانی، گروهی از بچه‌های آویزان از قایق، مثل یک هیئت منصفه، به قضاوت دربارۀ او نشسته‌اند و او برایشان توضیح می‌دهد که اگر در زمینۀ مسائل اقلیمی کنشی انجام نداده، به‌خاطر این بوده است که «از حریم خودش که تحت حملۀ شبکه‌های اجتماعی بوده است محافظت کند» و بعد، در واقعیت، خودش را در دستشویی با دستمال پاک می‌کند.

اسمالوود، که روزنامه‌نگار و محقق است، دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه کلمبیا دارد. موضوع رساله‌اش «رئالیسمِ افسرده‌‌خو» بوده است و در آن به تحلیل آثار نویسندگانی پرداخته که «درجات مختلفی از گرفتاری یا جراحت را نشان می‌دهند و به راهبردهای مختلف برای تحمل وضع یا عبورکردن از تردیدها اشاره می‌کنند» (اصطلاح رئالیسمِ افسرده‌خو از آثار روان‌شناسانی وام گرفته شده است که معتقدند آدم‌های افسرده جهان را دقیق‌تر می‌بینند). او، در صفحۀ سوم این رساله، جمله‌ای را این‌طور آغاز می‌کند «نمی‌گویم تلاش‌های علمیِ انتقادی لزوماً بیهوده است».

چنین احساساتی را -‌که به کار بردنش در چنین بافتی بسیار خنده‌دار است- به‌ شکلِ شدیدتری در رمان می‌بینیم؛ تلاش علمیِ انتقادی هم رویکرد اصلی دوروتی برای فهم دنیا است و هم فرایندی که مدام خود را از آن منفک می‌کند. دوروتی وقتی در مترو می‌بیند چشم مردی آب‌مروارید دارد و هنگام تعریف قصۀ زندگی‌اش همه را مورد خطاب قرار می‌دهد، فکر می‌کند چطور همۀ مسافران یک گروه را شکل می‌دهند («دوروتی فکر می‌کند این به‌خاطر قدرت گوینده است»). مرد راجع به زمانی حرف می‌زند که به عفونت استاف مبتلا شده بود و اینکه چطور فهمیده بود که در یازده سپتامبر باید در شمال شهر بماند.

دوروتی ناگهان به یاد شعر «سرود ملوان کهن» می‌افتد، شعری که دوستش ندارد. نتیجه می‌گیرد «مقاومت نوعی تجربه‌ای هنری بود». روزی دیگر، موقع فکرکردن به تغییرات اقلیمی، ماکارونی‌های چسبیده به ته قابلمه را جدا می‌کند و به شریک زندگی‌اش می‌گوید «درست است که هرکسی باید به دنبال جایی برای زندگی باشد، ولی راهبردهای جغرافیایی نباید ما را از قدرتِ فائق و دسیسه‌های بخت غافل کند». و بلافاصله اضافه می‌کند: «ماکارونی‌ها هم سفت شده، هم تُرد».

چنین انفکاکی را، هرچند به گونه‌ای کمتر طنزآمیز، می‌توان در واکنش دوروتی به سقط جنین ناخواسته‌اش هم مشاهده کرد. او نسبت به این موضوع هم کنجکاو است و هم از آن خجالت می‌کشد -‌وقتی پای بدنش درمیان باشد، ‌مثل یک بچۀ ناوارد می‌شود. خون دلمه‌بستۀ بدنش را وارسی می‌کند، کمی مزه مزه‌اش می‌کند و تصور می‌کند در رستورانی شیک نشسته است، بعد در حالی به رختخواب می‌رود که مزۀ آن خون در دهانش است.

بدنش عجیب و توصیف‌ناپذیر است: دوروتی موضوعاتی ساده‌تر مثل مصائب تمدن بشری، یا مفهوم شرم-تحقیر و سرافکندگی-‌‌انزجار را که توسط روان‌شناسی به نام سیلوان تامکینز مطرح شده است، ترجیح می‌دهد. در لحظاتی که به نظر می‌رسد بیش از همه با بارداری شکست‌خورده‌اش تناسب داشته باشد وارد مسائل انتزاعی می‌شود، موقع سونوگرافی از رحم ناسازگارش، به «تناقض‌های حس‌آمیزی» و کتاب کوه جادو اثر توماس مان فکر می‌کند. ولی ذهنش همچنان تصاویری از تقدم بحران‌هایی که با چنان آرامشی شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند که نمی‌دانید چطور به آن‌ها واکنش نشان دهید، و بدقوارگی بدن را پیش چشمانش می‌آورد: سگی را قبلاً می‌شناخت که بدنش به‌قدری پر از غده شده بود که مثل «جورابی بود که آن را از سنگ‌ریزه پر کرده باشند». یا یکی از دوستانش کیستی در آرنجش داشت، و وقتی داشت موهایش را دم‌اسبی می‌کرد ناگهان «یک عالمه رشته‌های سفیدرنگ از دستش بیرون پاشید».


زندگی ذهن به دستۀ روزافزونی از رمان‌های خیالی تعلق دارد که در آن زن سفیدپوست تحصیل‌کرده‌ای می‌کوشد تا حضورِ هم‌زمان امتیاز و خطر را در زندگی‌اش هضم کند. کتاب اسمالوود مثل فرزندِ عموزاده‌تان در مهمانی است که لباس مشکی به تن کرده است. بعضی از رمان‌های جدیدی که در این دسته قرار می‌گیرند عبارتند از؛ "خواستن" اثر لین استیگر استرانگ که مشکلات قهرمانی را روایت می‌کند که محیط دانشگاهی او را طرد کرده است. "مادری" اثر شیلا هتی که راوی آن، درست مثل دوروتی، نسبت به تولیدمثل شدیداً منفعل و مردد است؛ و "آب‌وهوا" اثر جنی آفیل که از زبان کتاب‌داری روایت می‌شود که دانشی سرّی به دست می‌آورد و مدام به فکر تغییرات اقلیمی است. در این رمان‌ها، زنان می‌خواهند تا بحران‌ها را به روشنی درک کنند، اما برای اجتناب‌ از آن بحران‌ها تقریباً هیچ‌کاری نمی‌کنند؛ و معمولاً خشم سرکوب‌شده و ناکامی اجتماعی از رگ گردن به آن‌ها نزدیک‌تر است. دوروتی هرازگاهی دچار ناراحتی‌های لحظه‌ای می‌شود که معمولاً به‌خاطر احساس بی‌فایدگی یا اضافه‌بودن است، ویژگی‌هایی که می‌ترسد خودش در دایرۀ اختیاراتی که داشته، به آن‌ها پر و بال داده باشد. در قسمتی از رمان، می‌خواهد به لاس‌وگاس برود تا در همایشی علمی، مقاله‌ای ارائه کند. اسمالوود می‌نویسد «یک بخش طولانی از مقاله را با این جملات آغاز کرده بود که معنای گوارش چیست؟ در آخر هم معنایش را روشن نمی‌کرد، بلکه به حاشیه می‌رفت و دربارۀ عشای ربانی، غذا‌پختن، گفتمان‌های قرن نوزدهمی راجع به لولۀ گوارش، و همه‌گیری وبا صحبت می‌کرد تا بگوید معنایش دست‌نیافتنی ولی مطلوب و پرمغز است». در هواپیما چشمش به کتابی از نظریه‌پرداز ادبی، فرانکو مورتی، می‌افتد و خیال می‌کند این کتاب او را به‌خاطر غیرضروری‌بودن کارش ملامت می‌کند. کتاب با اخم می‌گوید «بزرگ‌ترین مشکل قرن بیست‌و‌یکم ضایعات است. چیزی راجع بهش نشنیده‌ای انسان‌دوستِ قلابی؟ چربیِ متحرکِ غرق در بدهی؟» مهماندار سرمی‌رسد و بادام‌زمینی تعارف می‌کند.

زندگی ذهن یک ماه و نیم از زندگی دوروتی را در بر می‌گیرد، حدوداً زمانی که طول می‌کشد تا سقط جنین مرموزش کامل شود. شاید بتوان سقط جنین ناخواسته را استعارۀ اصلی رمان دانست: استعاره‌ای برای قابلیت‌های ازدست‌رفتۀ دوروتی یا ناتوانی او در فهمیدن اینکه استعدادهایش از اول چه بوده است. با خودش فکر می‌کند «انگار آدم‌های دیگر با اطمینان بیشتری راجع به انسان‌بودن یا نبودنِ جنین اظهارنظر می‌کنند. اگر بخواهندش، مثل یک بچه‌ به حسابش می‌آورند و عکسش را برای دیگران ایمیل می‌کنند، ولی اگر نخواهندش، حتی اینکه از آن‌ها بخواهی نگاهش کنند را حرکتی خشونت‌بار تلقی می‌کنند». ولی، در این رمان، سقط جنین فقط یکی از مواردی از این دست است: بحران‌هایی که با چنان آرامشی شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند که نمی‌دانید چطور به آن‌ها واکنش نشان دهید، تجربه‌هایی که ناگهان مثل مرگ و زندگی به نظر می‌رسد، و شواهد مختلفی از شکست و به نتیجه‌نرسیدن. در مهمانی‌ای که گابی در آپارتمان چندمیلیون ‌دلاری‌اش به راه انداخته مهمان‌ها شروع می‌کنند به خوانندگی روی آهنگ‌های مشهور، و دوروتی فکر می‌کند همین کاری که زمانی برایش نشاط‌آور بود الآن ناراحتش می‌کند. بابت «شکنندگی و محوشدن جوانی و لذت‌های شیرین گذشته» ناراحت است و تنهایی و غم هم باعث ناراحتی‌اش می‌شود.

گاهی این دو ناراحتی با هم ترکیب می‌شود و دوروتی درد شدیدی مثل مرگ و زندگی را تجربه می‌کند که باعث می‌شود احساس کند دارد، با تمام کوچکی وجودش، به تمام چیزهای دیگری که عظیم و درک‌ناپذیرند دوخته می‌شود. او علایق شدیدش را ابراز می‌کند و به عزایشان می‌نشیند. با هیجان‌زدگی به خانه می‌آید درحالی‌که تمام نغمه‌های خوانده و ناخوانده‌ در سینه‌اش مویه می‌کند، سرشار از اضطراب و پشیمانی است، ذوق‌زده و ناامید، بیشتر می‌خواهد و درعین‌حال آرزو می‌کند ای کاش کمتر می‌داشت.

بخشی از من که از ایده‌های احمقانه بدش می‌آید می‌خواهد دوروتی دو دقیقه این افکار را دور بریزد، آهنگ «به راه خودت برو» را گوش کند و به دنبال لذت‌های حیوانی باشد. ولی بعد می‌بینم چنین پاراگرافی هیجانی را به وجود می‌آورد که، مثل بقیۀ بخش‌های رمانِ دردآور و رضایت‌بخش اسمالوود، تنها از طریق تفکر بیش‌ازحد و وسواسی امکان‌پذیر است. چرا در لحظه زندگی کنید وقتی می‌توانید آن را تا جای ممکن تجزیه و تحلیل کنید؟
 

علائمی که بدن یک ماه قبل از سکته قلبی نشان می دهد


خستگی غیر معمول، یکی از علائم اصلی یک حمله قلبی قریب الوقوع است، زنان این نوع علائم را بیشتر از مردان گزارش داده اند.


در بدن افرادی که دچار سکته قلبی می‌شوند از یک ماه قبل نشانه‌های اولیه برای هشدار حمله قلبی رخ می‌دهد که با شناخت آن‌ها می توانید از حملات قلبی جلوگیری کنید.
 
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، یک ماه قبل از یک حمله قلبی، بدن شما با این ۸ سیگنال اخطار خواهد داد، بنابراین پیشگیری بهتر از درمان است، این قاعده ساده برای هر بیماری در نظر گرفته می‌شود و زمانی که علائم به درستی تایید نشوند بسیار ارزشمند خواهد بود. در این جا علائم حیاتی را که ممکن است یک ماه و یا (حتی قبل از آن) قبل از حمله قلبی رخ دهد برای شما آورده ایم.
 
شما نیاز به تبدیل شدن به یک متخصص کامل ندارید، اما کمی آگاهی از سلامتی هرگز به کسی آسیب نزده است، در مواردی که در معرض خطر هستید توجه دقیقی به آن‌ها داشته باشید.

۸ نشانه اولیه سکته قلبی

۱. خستگی:
خستگی غیر معمول، یکی از علائم اصلی یک حمله قلبی قریب الوقوع است، زنان این نوع علائم را بیشتر از مردان گزارش داده اند.
 
توضیحات:
 در خستگی‌های غیر معمول برای انجام وظایف ساده مانند مرتب کردن یک تخت یا حتی دوش گرفتن دچار خستگی شدید میشوید.
 
۲. درد شکمی:
درد شکم، حالت تهوع، احساس خالی یا پر بودن شکم یا ناراحتی معده، از شایع‌ترین علائم هستند، این اتفاق در مردان و زنان به یک اندازه رخ می دهد.
 
توضیحات:
درد‌های شکم قبل از حمله قلبی، یک اتفاق طبیعی هستند و سپس بعد از مدت کوتاهی کاهش می‌یابد، تنش فیزیکی نیز ممکن است باعث تشدید درد شکم شود.
 
۳. بی خوابی:
بی خوابی نیز با افزایش خطر ابتلا به حمله قلبی و سکته مغزی همراه است که در میان زنان شایع‌تر است، علائم بی خوابی معمولا شامل بالا رفتن سطح اضطراب و نداشتن تمرکز می‌شود.
 
توضیحات:
علائم شامل مشکل در شروع خواب، خوابیدن آرام و صبح زود بیدار شدن است.
 
۴. تنگی نفس:
تنگی نفس یا نفس نفس زدن، یک احساس قوی است که قادر به نفس عمیق کشیدن نیست، این اغلب در میان مردان و زنان بیش از ۶ ماه قبل از حمله قلبی رخ میدهد و معمولا یک نشانه هشدار دهنده از یک وضعیت پزشکی است.
 
توضیحات:
احساس شما در این موارد سرگیجه و سخت نفس کشیدن است.
 
۵. ریزش مو:
ریزش مو‌های شما یک شاخص قابل مشاهده برای خطر بیماری قلبی است، اغلب اوقات مردان بالای ۵۰ سال را تحت تاثیر را قرار میدهد، اما بعضی از زنان نیز ممکن است در این گروه قرار بگیرند.
 
توضیحات:
به ریزش مو از تاج سر خود توجه بسیار داشته باشید.
 
۶. ضربان قلب نا منظم:
ضربان قلب شدید یا بی نظمی در ضربان قلب اغلب با حمله قلبی و اضطراب، بویژه در میان زنان همراه است، این اتفاق به طور غیر منتظره و خود به خود رخ میدهد، اما تمرینات جسمانی ممکن است محرک اضافی برای افزایش ضربان قلب، به خصوص در مورد بیماری آترواسکروروز باشد.
 
توضیحات:
ضربان قلب نامنظم به مدت یک تا دو دقیقه طول میکشد، اگر این اتفاق بیش از این طول کشید، ممکن است احساس سرگیجه و خستگی نیز باشد که باید بلافاصله با پزشک تماس بگیرید.
 
۷. عرق کردن بیش از حد:
عرق کردن غیر عادی و بیش از حد، یکی از نشانه‌های هشدار اولیه از حمله قلبی است و ممکن است در هر زمان از شبانه روز رخ دهد، این علائم در زنان بیشتر است و اغلب با عرق‌های شبانه معمول دوران یائسگی اشتباه گرفته می شود و گیج کننده است.
 
۸. درد قفسه سینه:
زنان و مردان در شدت و اشکال مختلفی دچار درد قفسه سینه میشوند، در مردان این علامت جزو مهمترین نشانه‌های اولیه قلبی است که نباید نادیده گرفته شود، از سوی دیگر تنها ۳۰ درصد از زنان را تحت تاثیر قرار میدهد.
 
توضیحات:
درد قفسه سینه میتواند منجر به احساس ناراحتی و سوزش در یک یا هر دو دست (اغلب اوقات سمت چپ)، پایین فک، گردن، شانه‌ها یا شکم شود، که ممکن است دائمی یا موقت باشد.

عوامل خطر سکته قلبی:

همه ما در مورد شایع‌ترین عوامل خطر، مانند چاقی، عدم ورزش و سیگار کشیدن میدانیم، با این حال برخی از علائم از یاد رفته وجود دارد که ممکن است آگاهی سلامتی شما را بهبود بخشد و از حمله قلبی پیشگیری کند:
 
وجود یک لکه به صورت مورب در کانال گوش یا نرمه گوش
لکه‌های زرد در گوشه‌های داخلی پلک‌ها
درد‌های ملایم که با راه رفتن شدت می گیرند
وجود مو در کانال گوش (در میان مردان)
سفید شدن زودرس مو‌ها (در میان مردان)
 
توجه داشته باشید که علائم اشاره شده چنانچه با علائم دیگری همراه باشد می تواند نشانه‌ی اختلال دیگری به جز سکته‌ی قلبی در بدن باشد، اما به طور کلی باید به این علائم و نشانه‌های اشاره شده در این بخش توجه و با بروز آن‌ها به پزشک مراجعه کنید.

داروی گیاهی "مدبر کرونای غدیر" تا کنون جان بسیاری از بیماران بدحال کرونایی را نجات داده است (+ آموزش فراوری خانگی)

اشتراک گذاری یک تجربه موفق
در یک مورد، پزشک معالج، بعد از دیدن اثر بالینی این دارو، فرمول آن را از خانواده بیمار گرفته تا همسرش را با همین شربت مداوا کند که خوشبختانه موثر واقع شد.

این پست، بعد از آن منتشر می شود که طبق مشاهدات خبرنگاران عصر ایران، داروی گیاهی "مدبر" در درمان بیماران کرونایی، حتی کسانی که بیش از 50 درصد ریه هایشان درگیر بود، موثر واقع شده است.

 در این شرایط کرونایی که هر روز شاهد مرگ عزیزان مان هستیم، به عنوان وظیفه ای انسانی این "تجربه" را به اشتراک می گذاریم تا شاید جان هایی نجات یابند؛ گواه این که بیماری کرونای چند نفر از بستگانِ همکاران ما با این دارو، بهبود یافته و سلامت خود را باز یافته اند. در یک مورد‌، پزشک معالج بعد از دیدن اثر بالینی این دارو، فرمول آن را از خانواده بیمار گرفته تا همسرش را با همین شربت مداوا کند که خوشبختانه موثر واقع شد.

قطعاً اگر این مشاهدات وجود نداشت، این ترکیب را معرفی نمی کردیم ولی وقتی می بینیم یک داروی گیاهی وجود دارد که می تواند کمک حال بیماران کرونایی باشد، چرا خِست به خرج دهیم یا از نکوهش افرادی که به طب ایرانی باور ندارند، نگران باشیم و این تجربه را که تا کنون افراد زیادی داشته و تایید می کنند، به اشتراک نگذاریم؟!

تاکید می کنیم که این شربت، به هیچ عنوان توصیه دارویی نیست و صرفا به اشتراک گذاشتن تجربه است. حتما با اولین علائم بیماری کرونا به پزشک مراجعه کنید و با مشورت او از این دارو استفاده کنید.

از  وزارت بهداشت نیز می خواهیم با توجه به گزارش های متعددی که از اثر مثبت و سریع این دارو در بهبود بیماران کرونایی وجود دارد، آن را تحت کارآزمایی بالینی قرار دهد.

گفتنی است این دارو توسط یکی از استادان طب ایرانی به نام آقای طالقانی فرموله شده و به رایگان در فضای مجازی منتشر شده است.

ویدئوی آموزشی تهیه و ساخت این دارو را بینید:


ویدیوی آموزشی تهیه شربت:


مرتبط: