یک
مددکار اجتماعی و فعال حوزه زنان گفت: متاسفانه گاهی دخترانی را میبینیم
که در سنین بسیار کم، حدود 12 سالگی به این مسائل کشیده میشوند. از طرفی
بر اساس آمارهایی که سازمان بهزیستی ایران اعلام کرده است، 50%از کارگران
جنسی ایران را زنان متاهل تشکیل میدهند که به دلیل مشکلات اقتصادی به این
کار روی میآورند.
به گزارش برنا؛ شهین شمسمحمدی در خصوص افزایش کارگران جنسی در سطح شهر گفت: مهمترین دلیلی که میتوان برای افزایش این آسیب اجتماعی عنوان کرد، فقر است.
او ادامه داد: فقر روی تندرستی، چگونگی فرهنگ خانواده و امکانات تحصیلی اثر میگذارد. به علاوه این فقر است که از حضور یک فرد به عنوان عضوی فعال در جامعه جلوگیری کرده و در نتیجه او را از گرفتن حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منصرف میکند.
این فعال حوزه زنان با تاکید بر اینکه افزایش کارگران جنسی در هر جامعهای میتواند متاثر از عوامل گوناگونی باشد، عنوان کرد: از عمدهترین این عوامل، بالا رفتن خط فقر و عدم مهارت و تواناییهای لازم در جهت تامین مایحتاج زندگی، از سوی زنان است که این مساله نیز به نبود برنامهریزیهای اساسی از سوی دولتمردان برای توانمندسازی زنان و همچنین نبود بستری مناسب در جامعه، در راستای کسب مهارت، درآمدزایی و استقلال مالی، این قشر تاثیرگذار در جامعه باز میگردد.
شمس محمدی اضافه کرد: با وجود سیر رو به رشد تحصیل زنان، به دلیل بستر سنتی جامعه و اینکه توجه به توانمندسازی و کسب مهارت برای استقلال مالی برای مردان در درجه اول اهمیت قرار دارد، هنوز آن طور که باید و شاید به این مساله مهم پرداخته نشده و ما غافل از اهمیت و تاثیرگذاری این عامل، به دنبال رفع آسیبهای اجتماعی ناشی از کارگران جنسی در جامعه هستیم.
این مددکار اجتماعی با اشاره به اینکه کارشناس مسائل اجتماعی به رابطه متقابل میان فقر و پیدایش کارگران جنسی در جامعه تاکید فراوان دارند، توضیح داد: جامعه شرایط را با ایجاد تورم، بیکاری و فقر به نحوی ساخته است که زنان بی سرپرست و بد سرپرست به خاطر درماندگی در تامین هزینههای جاری خود و فرزندانشان، به این کار روی می آورند، در نتیجه کارگران جنسی نیز افزایش پیدا میکنند.
او از کاهش وحشتناک سن ورود دختران به بازار کارگری جنسی خبر داد و گفت: متاسفانه گاهی دخترانی را میبینیم که در سنین بسیار کم، حدود 12 سالگی به این مسائل کشیده میشوند. از طرفی بر اساس آمارهایی که سازمان بهزیستی ایران اعلام کرده است، 50%از کارگران جنسی ایران را زنان متاهل تشکیل میدهند که به دلیل مشکلات اقتصادی به این کار روی میآورند که پس از ورود این زنان به بازار کارگری جنسی، در معرض آسیبهای چون ایدز، مواد مخدر و خشونت قرار میگیرند، که به نوبه خود به آسیبهای اجتماعی دامن میزند.
این فعال حوزه زنان ادامه داد: بخش عظیمی از قشر فقیر جامعه را زنان تشکیل میدهند. متاسفانه فلاکت و فقر با ستم جنسی و طبقاتی گره خورده و آسیبها را تشدید کرده است. باید تاکید کنم کارگری جنسی، آزار جنسی محسوب میشود و هیچ زنی راضی نخواهد بود به این کار تن دهد، اما به دلیل نیاز و تامین مایحتاج خود به این کار روی می آورد.
شمس محمدی در پایان توضیح داد: برای جلوگیری از انحرافات و آسیبهای اجتماعی باید به توزیع درآمدها در جامعه توجه داشت چراکه یکی از مهم ترین عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه است که این نابرابریهای اقتصادی زاینده فساد، تباهی و انواع کجرویها خواهد بود.
بازار سیاه خریدو فروش سیگارهای گران قیمت، لاکچری و قاچاق در کوچه احمدی داغ است؛ کوچهای در محله قدیمی مولوی منطقه ۱۲ پایتخت که مشتریانش بچه پولدارهای تهران هستند.
به گزارش عصرایران به نقل از همشهری، به گفته اهالی و کسبه، شوتیها (قاچاقبرها با وسایل نقلیه سواری و شخصی) از ساعت ۳ تا ۵ صبح باکس سیگارهای خارجی قاچاق را در کوچههای خلوت خالی میکنند تا دلالان از ساعت حوالی ۱۰ صبح با بساطگستری محسوس و نامحسوس کار فروش غیرمجاز سیگارهای عجیب و غریب را آغاز کنند.
این روایت هر روز بازار سیگارفروشان تهران است که نظارت بر آن از سوی مسئولان دستاورد مؤثری ندارد. آنقدر که اغلب دلالان برای ارائه خدمات بهتر و بیشتر به مشتریان با دایره گسترده سلایق، حتی پیک موتوری و بازاریاب نیز استخدام میکنند. به همین دلیل روزانه بر تنوع قیمت سیگار از نخی ۵۰ تا ۸۹۰ هزار تومان و کیفیت انواع سیگارهای قاچاق از تنباکو تا مت آمفتامین در آن افزوده میشود. این گزارش حاصل یک روز بازارگردی در کوچه احمدی است.
مافیای فربه سیگار
همان ابتدای بازار سیگارفروشها در کسوت مشتری وارد یکی از مغازهها میشوم. مغازه کوچکی که انبوه بستههای مختلف سیگارهای ایرانی و خارجی در آن از کف تا نزدیکی سقف روی هم تلنبار شدهاند.
«محمد» مهندس برق است و کشتیگیر که نزدیک به ۲سال پیش این مغازه جمع و جور را اجاره کردهاست. هیکل ورزشکاری و درشتش را به سختی میان بستههای سیگار پشت صندوق تکان میدهد و میگوید: «آنهایی که اینجا مغازهدارند در واقع عاملیتهای مجازی هستند که عمده فروشند و همه خرید وفروشهایشان در سامانه جامع ثبت میشود. این کار را هم انجام میدهیم که مثلاً جلو قاچاق سیگار گرفته شود. اما چه پیشگیری و جلوگیری؟ اگرترتیب اثری داشت که مافیای سیگار هر روز فربهتر نمیشد و دلالها و قاچاقچیهای سیگار، روزها این وسط برای خودشان جولان نمیدادند.
فعالیتهای غیرمجاز آنها کسب و کار ما را کساد کردهاست. حالا این وسط خلافهای دیگر هم انجام میشود که کسی پیگیرش نیست. مثلاً سیگارهای دستسازی را که محتوای اغلب آنها مواد شیمیایی و مرگبار است به اسم سیگارهای لاکچری و وارداتی به قیمتهای نجومی میفروشند. گاهی مأموری میآید و میرود اما اتفاق خاصی نمیافتد.»
او بستههای سیگار خارجی و گران قیمت را در ویترین جابهجا میکند تا بیشتر به چشم بیاید. حوصلهاش از سؤالهایم سر رفتهاست. به همین دلیل با یک عذرخواهی میگوید: «ببخشید من خیلی کار دارم.»
بفرما سیگار با طعم شراب قرمز
از مغازه که بیرون میآیم چند پسر جوان دورهام میکنند و میپرسند: «دنبال سیگارهای مسافری هستی؟ تنوع سیگاری که ما داریم هیچکس در تهران ندارد آبجی. بیا اینجا یک نگاه بینداز...» بساطشان را داخل یک جعبه محکم جا دادهاند و جعبه را روی زین موتوری زهوار در رفته گذاشتهاند.
یکیشان که «دانیال» صدایش میکنند، پارچه برزنتی را از روی جعبه کنار میزند و میگوید: «سیگار سبک زنانه اگر بخواهی سیگار با طعم شراب قرمز دارم یا لوئیکس ۱۵ سانتی جعبه فلزی برای هدیه دادن. خلاصه هرچه بخواهی داریم. سیگارهای برگ هم داریم که برای شما کمی سنگین است اما خب شاید بخواهید مثل بعضیها کلکسیونتان را با آن کامل کنید. حالا شماچی میخواهید؟» بیمعطلی میگویم: «گرانترین سیگار را میخواهم؟»
حالت صورتش عوض میشود و میپرسد: «برای مهمانی میخواهی؟ اگر برای مهمانی باشد که باید تا عصر صبر کنی چون جنسهای خاص را اینجا نگه نمیداریم.»
گفتوگو به اینجا که میرسد «وحید» دوست دانیال به حرف میآید و میگوید: «مهمانیتان چند نفره است؟» نگاه دیگری به بساطشان میاندازم و پاسخ میدهم: «۲۰ نفره. برای هدیه دادنچی دارید؟» وحید از لابهلای بساط یک جعبه فلزی صورتی رنگ بیرون میکشد و با صدایی آرام میگوید: «۱۰ بسته ۶ تایی داخل جعبه است. امریکایی است؛ با طعم بلوبری. خیلی مشتری دارد. برای شما یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان میزنیم. خوب است؟ کادوی خیلی شیکی میشود.»
بازاریابی سیگارهای لاکچری
کوچه احمدی را کمی جلوتر میروم. چند نفر کنار پیادهراه با خیال آسوده بساط کردهاند. بساط اولی برای مرد میانسالی است که «باشور» نام دارد. گرانترین بسته سیگارش را در گاوصندوق مغازه مقابل گذاشته تا اگر مشتری را به خرید متقاعد کرد از آن رونمایی کند.
میپرسم: «این سیگارهای عجیب و گران قیمتتان را چه کسانی میخرند؟» میخندد و میگوید: «آدم بیدغدغه و پولدار زیاد است که حتی به خودشان زحمت هم نمیدهند به این محله و بازار پا بگذارند. به همین دلیل به رابط یا همان بازاریابهایمان زنگ میزنند و ما هم با پیک برایشان ارسال میکنیم. فروش غیرحضوریما بیشتر از فروش حضوری است. از بستهای ۴۰۰ هزار تومان دارم تا بستهای ۲ میلیون تومان.
البته یکسری از سیگارها هم هست که قیمتشان خیلی بالاست؛ مثلاً هر نخ آن را حدود ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان قیمت میگذارند. این سری از سیگارها را اول سفارش میگیریم بعد به آدمهایی که آن طرف آب سراغ داریم میگوییم برایمان بیاورند. در ماه ۲، ۳ بار پیش میآید که سفارشهای لاکچری داشته باشیم. بقیهفروشهایمان هم روزانه بد نیست. بعضیها میگویند ما از مغازهدارهای اینجا بیشتر میفروشیم اما همیشه اینطور نیست. مثلاً سال گذشته که بازار سیگار یک نوسان قیمت باورنکردنی داشت همه سود کردند.»
سیگار دانشجویی هم داریم!
ساعت نزدیک ۱۰ صبح است. حتی سردی غیرمنتظره هوای پاییزی هم مانع از تردد کاسبان و مشتریان در این بازار سیاه نمیشود.
«ناصر» معروف به «ناصر قرقی» بساطش انتهای راسته سیگارفروشها خوش نمایی میکند. ظاهر بساط او با باقی بساطها فرقی ندارد اما همه در این بازار میدانند که انواع سیگار از سوپر لاکچری تا برگهای دست پیچ هندی با طعم واقعی تنباکوی اصل و ملزومات آن را میتوان در بساط ناصر قرقی یافت.
بعضی به کنایه از او بهعنوان یکی از مهرههای اصلی مافیای سیگار که نگذاشته است مالیات واردات سیگار افزایش یابد یاد میکنند! تا نگاهش به من میافتد میپرسد: «سیگار دانشجویی میخواهی آبجی؟» میپرسم: «سیگار دانشجویی؟» میگوید: «همان سیگارهایی که کشیدنش فقط در حیاط دانشگاه فاز میدهد. بوی بدی ندارد و بعد از کشیدنش انگار تازه از خواب صد ساله بیدار شده ای!»
میپرسم: «هر پاکت چند؟» از سمت چپ بساطش یک پاکت با طراحی رنگارنگ و فانتزی برمیدارد و پاسخ میدهد: «پاکت ۱۰ تاییاش میشود ۱۰۷ هزار تومان. البته طعمهای سبکتر آن کمی گرانتر است. چون فیلترش مرغوبتر است. جعبه سیگار قلمکاری شده، فندک اورجینال با روکش طلا، زیرسیگاری عتیقه و انواع سیگار گیاهی هم بخواهی داریم. این شمارهام را هم بگیر تا هر وقت از شبانهروز خواستی به ویزیتورهایم بگویم برایت هرچه میخواهی بیاورند. بین دوستانت هم ما را تبلیغ کن.»
پُکهای طلایی
آنقدری که بساطیها و دلالان میانه کوچه احمدی سرشان شلوغ است، مغازهدارها بیمشتری و بیحوصله ساعت میگذرانند. «امین» همراه دوستش «سیاوش» منتظر بسته سفارشیشان گوشهای از بازار ایستادهاند.
نزدیک میشوم و میپرسم: «کاسب خوب سراغ دارید؟» امین پاسخ میدهد: «اگر از ناصر قرقی یک بار خرید کنی دیگر مشتری ثابتاش میشوی. اهل مهمانی دادن هم کهباشی با سیگارهای او محبوب همگانخواهی شد. مثلاً همین بسته سیگارهای وان پلاس انرژی زا را از هر جا قیمت گرفتیم زیر یک میلیون و صد هزار تومان نبود اما ناصر قرقی جنس خوب آن را میدهد ۹۹۰ هزار تومان.
چند وقت پیش یکی از دوستان ما دنبال سیگاری با روکش طلا بود که همینجا پیدا کرد. درست است که گران شد، نخی ۸۹۰ تومان اما خودش میگفت چنان لذتی بردم که تا به حال تجربه نکرده بودم. کاش ما هم آنقدر بچه پولدار بودیم که از این روکش طلاها دود میکردیم. تازه میگفت آن سیگار اصلاً مضرات سیگارهای معمولی را ندارد.»
سیاوش کم حرف است و به گفتن چند جمله کوتاه بسنده میکند: «تنوع سیگارهای اینجا را دوست دارم. سیگار با چاشنی پرتقال و ۷توتفرنگی؟؟ تا انواع مشروبات خنثی و تلخ که همه جور سلیقه را در بر میگیرد. تازه بوهای مشکوک و بدی هم ندارند. تفریح ما هم همینهاست دیگر. اینکهپز دود کردن طلا به هم بدهیم و یکدیگر را به پکهایی بکر یا لوکس مهمان کنیم!»
اماناللهقرایی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه: آسیب سیگارهای قاچاق را جدی بگیرید
«اماناللهقرایی» جامعهشناس و مدرس دانشگاه درباره آسیبهای مصرف رو به افزایش سیگارهای جدید و به اصطلاح لاکچری برندهای معروف حرفهایی برای گفتن دارد.
او میگوید: «آمارهای متفاوتی از سازمانهای مربوطه در بازههای زمانی مختلف منتشر میشود که همگی حکایت از افزایش فزاینده مصرف سیگار و دخانیات جدید در بین گروههای مختلف جامعه دارد. سود و گردش مالی هنگفت حاصل از تولید و فروش انواع آن موضوعی است که در مجال و مقالی دیگر باید پیرامونش بحث کرد.
آنچه پاسخ پرسش شماست این است که استفاده از سیگارهای جدید با محتواهای نامعلوم، مرز عادت و مدگرایی بین نوجوانان و حتی بانوان را درنوردیده است و به جایگاه خطرناکی رسیده که تضمینکننده افزایش ضریب احتمال گرایش به سایر دخانیات کشنده است. البته باید ضریب ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، تنفسی، سرطانها و در نهایت مرگ زودهنگام را نیز در نظر گرفت.
به موارد بالا میتوان کاهش روند آگاهی نسبت به مسائل و درگیری با امور سطحی، تخریب جهان بینی فردی و اجتماعی افراد را اضافه کرد. در دهههای گذشته پژوهشها نشان میداد که از نظر روانشناختی افرادی با شخصیت وابسته و افرادی با شخصیت ضد اجتماعی گرایش بیشتری به استفاده از سیگار دارند و اما واقعیت حال حاضر این است که به سبب عملکرد ضعیف و غیرتخصصی مدیران در نهادهای درگیر در ارائه آموزشهای لازم به افراد جامعه در سنین پایه، معرفی نکردن الگوهای رفتاری و اجتماعی مورد تأیید، فقر آموزش با موضوع سواد رابطه بین دوستان و همسالان اغلب شخصیتها حتی در شرایطهای گوناگون محیطی از آسیبهای جدی این دخانیات بینصیب نیستند.
روشن است که با توجه به این افزایش آمار استفاده از سیگار، شرکتهای تولیدکننده سیگار در برون از مرزها، نیز بازار خود را در ایران پیدا کردهاند. بازاری که روز به روز به کمک قاچاقچیان سیگار و تعریف مالیاتهای غیرمنطقی واردات آن رونق میگیرد و اقتصاد زیرزمینی این محصول انسان کش را توانمند میکند. در گام نخست خانوادهها و گام بعدی آموزش و پرورش باید از نسل آینده در برابر آسیبهای سیگار حفاظت کنند.»
پاسخ مسئول
عطاءالله معروف خانی، رئیس مرکز برنامهریزی و نظارت بر دخانیات:
افزایش مالیات برابر با افزایش قاچاق سیگارت
رئیس مرکز برنامهریزی و نظارت بر دخانیات کشور درباره چگونگی نظارت بر بازار سیاه و قاچاق سیگار میگوید: «سالانه بیش از ۶۵ میلیارد نخ سیگار در کشور مصرف میشود که با توجه به تبصره ۳ ماده ۱۰۲ قانون برنامه پنجم توسعه کشور برابر با قانون ممنوعیت ورود کالاهای غیرضروری به کشور از ابتدای سال ۱۳۹۷ تاکنون هیچگونه مجوزی برای واردات سیگار صادر نشده است.
به همین دلیل نظارت بر بازار محصولات دخانی قاچاق یا جعلی مثل محدوده مولوی که به بورسی برای این کالا شهرت یافته از طریق گشتهای بازرسی آن هم با مشارکت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تعزیرات حکومتی، سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده، کمرگ، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و ستاد مبارزه با قاچاق کالا انجام میشود.»
«عطاءالله معروف خانی» با رد خبر ورود سیگارهای آلوده به موادمخدر کشنده به کشور ادامه میدهد: «سیگارهایی که از مبادی قانونی وارد کشور میشود مهر تأیید سازمان بهداشت و استاندارد دارد که این موضوع خود به نوعی کنترل کیفیت محصول به شمار میآید. اما در خصوص سیگارهایی که غیرقانونی و مسافری وارد بازار مصرفکنندگان کشور میشود این تأییدیه وجود ندارد.»
او همچنین از نتیجه معکوس افزایش مالیات بر واردات سیگار میگوید: «مالیات واردات سیگار برابر با میزان حقوق و عوارض گمرکی برای سیگار ۹۱درصد ارزش سیف کالا شامل ۱۲درصد مالیات ارزش افزوده، ۴۰درصد عوارض واردات و تولید، ۱۰درصد حق انحصار واردات، یکدرصد عوارض هلالاحمر، ۳درصد عوارض شهرداری، ۲۰درصد سود بازرگانی، ۵درصد حقوق ورودی، ۶۰۰ ریال به ازای هر نخ عوارض بودجه در سال ۱۳۹۸ تعیین شده است.
با این حال بسیاری از متولیان در حوزه وزارت بهداشت و درمان یا آموزش و پرورش معتقدند که با افزایش عوارض و مالیات میتوان به روند کاهش مصرف دخانیات کمک کرد اما واقعیت این است که این امر در عمل نه تنها میزان مصرف را کاهش نمیدهد بلکه باعث ورود بیش از حد کالاهای دخانی قاچاق غیراستاندارد به داخل کشور میشود که عواید قانونی دولت را نیز تحت تأثیر منفی قرار میدهد.»
گزارش از: سحر جعفریان
یک
جامعه شناس می گوید: اگر تورم در کشوری یک
برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود. اگر بیکاری در
جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و
جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند،
میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.
به گزارش ایسنا، افزایش مداوم و بیرویهی سطح عمومی قیمتها آثار زیان
باری را بر ابعاد مختلف زندگی انسان تحمیل میکند. اینکه تورم ناشی از
امواج و انعکاس بحران مالی و اقتصادی جهانی است یا نشان دهندهی ضعف در
دستگاههای نظارتی بازار، درست مشخص نیست، اما آنچه در خصوص وجود وضعیت
بیمار اقتصادی و تداوم این شرایط بدیهی به نظر میرسد، تبعات روانی و
آسیبهای اجتماعی متعدد و فراوانی است که در پی این امر تشدید خواهد شد.
به گزارش ایسنا، تورم به عنوان مقولهای اقتصادی، رابطهای انکارنشدنی و قابل رؤیت با مشکلات اجتماعی دارد و بر همین اساس نمیتوان آن را منفک از دیگر پدیدههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... به شمار آورد؛ لذا رخدادهای اقتصادی همواره تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر شرایط و موقعیت افراد جامعه خواهند داشت.
تورم اقتصادی و تبعات آن بر بدنهی اجتماع
یکی از مباحثی که در شرایط تورم و گرانی بسیار اهمیت دارد این است که افراد احساس از خودبیگانگی پیدا میکنند؛ چرا که به اندازهی تلاش و کارشان، پول دریافت نکرده و میزان دریافتی نیز متناسب با رشد تورم و گرانی در جامعه نبوده و بسیار از شرایط جامعه و اقتصاد عقب است. همین باعث میشود افراد احساس بدی نسبت به خودشان داشته باشند و از خودشان فاصله بگیرند. علاوه بر این، احساس محرومیت نسبی افراد جامعه بیش از پیش برجسته و به موازات آن احساس شادی و رفاه ذهنی آنان کمرنگ میگردد.
سید ابراهیم مساوات، دکترای جامعه شناسی در رابطه با تبعات این رویداد اقتصادی در جامعه بیان میکند: «این ماجرا را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. از جمله پیامدهای گرانی و تورم بر زندگی اجتماعی انسانها ترس و احساس عدم اطمینان آنان نسبت به آینده و شرایط جامعه است و این دلهره و نگرانی نسبت به اینکه فردا قرار است چه اتفاقی رخ دهد و آیندهی شغلی و زندگی فرد چه خواهد شد، وجود دارد.»
کاهش مسئولیت پذیری
این مدرس دانشگاه میافزاید: «مورد بعد این است که مقولههای سرمایهی اجتماعی مثل اعتماد، مشارکت افراد، برقراری ارتباطات مناسب و تعهد و مسئولیت پذیری در چنین جامعهای که تورم و گرانی بیداد میکند، به شدت کاهش می یابد. این کاهش سرمایهی اجتماعی در دو بعد خود را نشان میدهد؛ یکی در ارتباطات بین فردی که به شدت اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کمرنگ شده و نگاهی بدبینانه نسبت به هم خواهند داشت و مورد مهم تر، اعتماد اجتماعی و به طور کلی سرمایهی اجتماعی در ارتباط با دولت است. زمانی که اعتماد مردم نسبت به دولت کم شود، قاعدتاً مشارکت در فعالیتهای سیاسی نیز کاهش پیدا خواهد کرد و ارتباطات کمرنگ و کمرنگتر میشود که تبعات خاص خودش را دارد و پرداختن به آن از این مجال خارج است.»
تورم نه تنها در زندگی اقتصادی که در لایههای پیدا و پنهان زیست اجتماعی و اخلاقی یک جامعه نیز نقش دارد، یعنی عامل بیثباتی و از بین بردن اشتغال، تخریب سرمایهی اجتماعی، افزایش جرم و جنایت و... نیز میباشد.
ارتباط افزایش تورم و بیکاری با میزان جرم و جنایت
مساوات در این باره عنوان میکند: «مهمترین نکتهای که شاید در بسیاری از تحلیلها و مسائل مربوط به این قضیه به آن توجه نشده باشد، بحث شاخص فلاکت است. شاخص فلاکت مجموعهای از نرخ تورم به علاوهی نرخ بیکاری است. بسیاری اوقات تورم و افزایش نرخ قیمتها، تأثیرات مستقیمی بر بیکاری میگذارند؛ افراد زیادی کار خود را از دست میدهند و بسیاری دیگر نیز مجبور به تعدیل نیرو میشوند. در چنین شرایطی که نرخ تورم افزایش پیدا میکند و بیکاری نیز بیشتر میشود، شاخص فلاکت بالا میرود. اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود. اگر بیکاری در جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.»
وی همچنین ادامه میدهد: «در سال ۲۰۱۸ در نتایج به دست آمده از یک پژوهش، ایران در بین ۹۵ کشور انتخاب شده در دنیا رتبهی چهارم را از نظر شاخص فلاکت به دست آورد. طبق آماری که مسئولین داده اند در کشور ما در تابستان ۱۳۹۸ شاخص فلاکت ۵۳.۲ واحد بوده است در صورتی که مؤسسهی بینالمللی کاتو این شاخص فلاکت را در ایران ۷۵.۷ واحد اعلام کرده است. طبق شاخصها و آمارهای موجود، تشدید این وضعیت تبعات اجتماعی زیادی در حیطههای مختلف مخصوصاً در افزایش جرم و جنایت دارد.»
مساوات در پایان میگوید: «امیدوارم با آینده نگری، برنامه ریزی درست و پیروی از اصول قانونی بتوانیم مسئلهی تورم و گرانی و شرایط فعلی اقتصادی را تحت مدیریت دربیاوریم.»
نشست "آتش زیر خاکستر" درمورد ناآرامی های آبان ماه امسال در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و تحلیلگران درباره حوادث آبان ماه بعد از گرانی بنزین به صحبت پرداختند.
به گزارش عصر ایران به نقل از انتخاب، در این نشست، علی شکوهی گفت که چند تحلیل درباره ناآرامیهای آبان وجود دارد:
دکتر مجاهدی هم گفت: بدلیل بحران اقتصادی پس از خروج امریکا از برجام، شاهد ایجاد یک طبقه عمودی اجتماعی ناشی از ریزش طبقات مختلف اقتصادی جامعه هستیم که ویژگی مشترک آن نارضایتی است.
این طبقه جدید که آن را بیقراران فرودست یا بی قرارگران مینامیم پیام مشترک سخن مشخصی ندارد بلکه به وضعیت موجود معترض است و حاضر است در این اعتراض به خود نیز صدمه بزند.
مهمترین اظهارات او به شرح زیر است:
برخی
تحلیلها مبنی بر توطئه بودن این حوادث، قابل تحلیل علمی نیست، حتی اگر
فرض کنیم هم توطئه باشد، باید بستری در نارضایتی اجتماعی داشته باشد که
باید آن بستر را فهم کرد.
اگر ما جامعه را واجد ساخت طبقاتی بدانیم، طبقات با یکدیگر تعاملاتی دارند و افراد هر طبقه هم با هم ارتباط و مناسباتی دارند که در وضعیت طبیعی با یکدیگر کار میکنند، اما در وضعیت غیرطبیعی و آنرمال، طبقات میانی دچار بدقوارگی شده و بخشی از طبقات میانی شروع به ریزش به طبقات پایینتر میکنند یعنی درآمدشان متناسب با همطبقههای سابق نیست و براساس این کاهش درآمد باید سبک زندگی و عادات خود را تغییر و با هم طبقهای جدید خود وفق دهند.
مشکل وقتی شدیدتر میشود که کل یا بخش بزرگی از طبقه متوسط دچار این ریزش شود. اگر بخشهای ریزش کرده، از چند طبقه باشند، میتوان یک طبقه عمودی اجتماعی را تحلیل کرد که دچار ریزش، نارضایتی، تغییر سبک زندگی و سردرگمی اجتماعی میباشند.
این بخش از جامعه که از چندین طبقه و قشر مختلف تشکیل شده، چون نارضایتی مهمترین ویژگیهای آن است، میتواند بستر انتقال و تحریک و اعتراض باشد و کلیت جامعه و وضع موجود را بد و نامطلوب میداند و خود و جامعه را سرزنش میکند.
این سیاه بینی به تدریج به سیاه شدن وضعیت میانجامد، یعنی ذهنیت جامعه، عینیت مییابد.
اگر در جامعه، امکان شکل گیری جنبشهای اجتماعی وجود داشته باشد، این نارضایتیها و اعتراضات را نمایندگی میکند و سخن میگوید، بنابراین به ناامیدی و انباشت نمیرسد.
شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، نشاندهنده همین فقدان جنبشهای نماینده تحولات اجتماعی بود.
در غیاب جنبشهای اجتماعی مثل جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، ناجنبش ها، فعال میشوند که ویژگیهای جنبشها را ندارند و بجای ویژگیهای اثباتی وارد مقاومت نرم در حوزههای مختلف مانند حجاب میشوند که جنبه سلبی دارند.
تفاوت بیقراریهای ٩٦ و ٩٨ این است که در ٩٦ تاحدی از ناجنبش عبور کرده و میتواند سخن بگوید و شعار درست کند.
اما در ٩٨، به همین حد از سخن گفتن هم نمیرسد و بیقراری ٩٨ بی زبان است.
این بی زبانی نشان میدهد که بخش خاصی از این طبقه عمودی فعال شده است که در جامعه شناسی به آن " فرودستان بی قرار" یا بی قرارگران تلفیقی از بیقرار و کارگر یا محروم است.
در تحلیل جهانی میبینیم بی قراریهای ٩٨، با سایر کشورها مانند عراق، لبنان، ونزوئلا و ... همزمان میشود.
اول گروهی که گذشتهای داشتند، اما از دست دادند، نه حال و نه آینده دارند، طبقه متوسط ریزش کرده نماد این گروه هستند
گروه دوم وضعیت حال را داشتند، اما بدلیل شرایط اقتصادی، آینده شان را از دست دادند که طبقات جوان و تحصیل کرده را شامل میشود
گروه سوم، کارگران و محرومانی هستند که شرایط زندگی برای آنها غیرقابل تحمل شده و گذشته، حال و آینده ندارند.
ویژگی طبقه بیقرار آن است که تغییر را از نابودی وضع موجود که ممکن است خودشان هم آسیب ببینند، اما برای آنها اهمیت ندارد و به هر قیمت حتی خودکشی میخواهند این وضع را تغییر دهند.
٨٥ درصد مردم ناراضی هستند و برای آنها روحانی و فلانی فرقی نمیکند
پساجمهوری اسلامی، تصویری سیاه است مانند وضعیت امروز عراق، لبنان و سایر کشورهای مشابه و اپوزیسیونهای نظیر سلطنت طلبها و مجاهدین خلق، اگر ایران را عراق نکنند، سوئیس نمیکنند.
پس مسئولان صدای مردم را بشنوند قبل از اینکه دیر شود.
ما با پدیدههای پسا مواجهیم: پسانفت (کاهش درامد نفت)، پسااعتماد (کاهش اعتماد)، پسابوروکراسی (کاهش ظرفیت اداره کشور) و ... که راه حل آن دموکراسی است، اما قبل از دموکراسی نیاز به اثبات صداقت حکومت به مردم است.
براساس نظرسنجیهای علمی، اکثر مردم ناراضی هستند و میدانند از اعتراضشان بیگانگان استفاده میکنند، اما چاره دیگری ندارند.
٦٢ درصد مردم خواستار گفتگوی حکومت با معترضان هستند.
انقلاب ما با وعده عدالت ایجاد شد، اما امروز با پدیده انباشت و افزایش مستضعفان مواجهیم.
مستضعف به معنای کسی است که به ضعف کشیده شده بنابراین فقط فقرا مستضعف نیستند و کسانی که در طبقات مختلف به ضعف و جایگاه پایینتر کشیده شده اند، مستضعفند.
مستضعفین در برابر بی عدالتیهای شدید نمیتوانند ساکت بمانند، بی عدالتی میان بخشهای مرفه شهر و حاشیه نشینها مانند تهران و مشهد، مناطق صنعتی و شهرهای فقیر کنار آنها مانند ماهشهر.
بی عدالتی شدید در توزیع امکانات، رفاه، بهداشت، آموزش، تفریحات و ... در کنار تخریب شدید محیط زیست حاشیه ها، موجب تشدید نارضایتیها میشوند.
جوانان بین ١٨ تا ٢٩ سال از همه گروههای سنی، ناراضیتر هستند، چرا که این گروه بیشتر رشد اقتصادی منفی یک دهه گذشته را احساس میکنند.
توسعه نامتوازن بهمراه گسترش فقر موجب شدیدترین مظاهر بی عدالتی مانند گسترش حاشیه نشینی، کارتن خوابی و گورخوابی و تن فروشی میشود.
اکثر معترضین کسانی هستند که ظرفیت شوک افزایش قیمت بنزین را ندارند و زندگی روزمره شان مختل میشود.
این وضعیت بی عدالتی اگر هر چه جلوتر برود، عریانتر و خشنتر شود، چشم اندازی برای آینده باقی نمیگذارد و امید اجتماعی را از بین میبرد.
راهکار این است که سیستم، خشنترین صورتهای بی عدالتی را شناسایی کند؛ مانند بحران زنان سرپرست خانوار، خانوادههای دارای چندبیکار یا بیماران شدید و پس از شناسایی، تلاش کند رنج آنها را کاهش دهد.
اینقدر مناقشه و اختلاف در جامعه زیاد است که قدرت تصمیم گیری وجود ندارد و نمیتوان امیدوار به کارآمدی بود.
باید مسئولان بفهمند که برای مردم، نظام و دولت تفاوتی ندارند، مردم میخواهند زندگی کنند و برایشان رییس جمهور و بقیه مسولان فرقی ندارند.
٨٥ درصد مردم از وضعیت کشور ناراضی هستند و فرقی بین روحانی و فلانی نمیگذارند.
مگر ما ترامپ را از حکومت امریکا جدا میکنیم؟ فرض بر اینکه مردم جدا هم بکنند چه تفاوتی برای مشکلات آنها مانند بیکاری و تورم دارد؟
بفهمیم که انسان موجودی مادی است، نیاز به هوا، آب، غذا، مسکن و پوشاک دارد و فقط با معنویات نمیتواند زنده بماند.
به این مردم توجه کنید که زنده بمانند تا بتوانند معنوی شوند.
زنده ماندن نیاز به ساختن اقتصاد و مدیریت کارامدی دارد و ما مثل همه مردم جهان نیازمند سلامت در حکومت، اقتصاد و امنیت و رفاه هستیم.
نتیجه شکاف بین نظام و دولت، توسعه متوازن و غیرمتوازن همین است، اگر شکاف ترمیم نشود به خشونت میانجامد.
خشونت کور، خشونتی است که از طبقه فرودست آغاز و به سایر طبقات توسعه مییابد.
پساجمهوری اسلامی، تصویری سیاه است مانند وضعیت امروز عراق، لبنان و سایر کشورهای مشابه و اپوزیسیونهای نظیر سلطنت طلبها و مجاهدین خلق، اگر ایران را عراق نکنند، سوئیس نمیکنند.
پس مسئولان صدای مردم را بشنوند قبل از اینکه دیر شود.
همچنین دکتر ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا به موارد زیر اشاره کرد:
عوامل ناآرامیهای آبان ماه که تنها در دو، سه روز گستره بزرگی از کشور را در بر گرفت، متعدد است و نباید آنها را صرفا اقتصادی یا صرفا امنیتی دید.
اگر تنها عامل این موضوع را قیمت بنزین بدانیم قطعا به خطا رفته ایم.
اگر عوامل امنیتی و نقش آفرینی خارجی را نادیده بگیریم خطاست. به ویژه که دلیل جدی این مشکلات تحریمهای آمریکاست.
یکی از مسائل امروز ما دولت ناکارآمد است که در نحوه اجرای شبانه و ضعیف طرح و جزییات آن خود را نشان داد.
اگر پرسیده شود این طرح درست بود یا نه، باید بگویم این طرح بسیاری از شعارهای دولت درباره پخش پول بین مردم و کارت سوخت و.. را زیر سوال برد.
نه تنها مردم که بخشهای دیگر حاکمیت هم توجیه نشده بودند.
یک جامعه شناس با یادآوری اینکه لحظات اعتراضات دارد به هم نزدیکتر می شود، گفت: مسئولین باید خیلی مواظب باشند.
به گزارش ایسنا، امیر محبیان در نشست منطق اجتماعی اعتراضات آبان ۹۸ اظهار کرد: لحظات اعتراضات دارد به هم نزدیک تر می شود. مسئولین باید خیلی مواظب باشند. آنچیزی که باعث شد اعتراضات با پایه بنزین گسترش پیدا کند این بود که چشم انداز منفی است ؛ مردم گرانی فزاینده محتمل بر افزایش قیمت بنزین را متصور شدند.
وی ادامه داد: ۲۸ استان و بیش از صد شهر را اعتراضات در برگرفت ؛ تفاوتش به نسبت اعتراضات ۹۶ این است که شدتش بیشتر شد. شاخصه های این اعتراضات از ۹۶ شروع شد و در ۹۸ هم خود را نشان داد. بر خلاف اعتراضات سال ۸۸ که جریان اصلاحات از اعتراضات مردم حمایت کرد در این اعتراضات هیچ جریان سیاسی از آن حمایت نکرد.
وی افزود: وقتی اعتراضات تحت حمایت جریان سیاسی است نظام سیاسی می داند با چه کسی صحبت کند، اما وقتی اعتراضات این طور اتمیزه می شود اعتراضها به شکل دینامیکی و انتظامی امنیتی تغییر میکند.
یک جامعه شناس، صف های جلوی درب سفارتخانه ها یا افزایش آمار اعتیاد را هم نوعی اعتراض خواند.
به گزارش ایسنا، حسین راغفر در نشست منطق اعتراضات آبان ماه ۹۸ اظهار کرد: کاملا قابل پیشبینی بود و ما سال ها است که پیشبینی اش را میکردیم. سال اول که دولت دهم سیاست های افزایش قیمت حامل ها را اعلام کرد همین استدلال هایی که رئیس دولت دوازدهم مطرح کرد را مطرح کردند.
وی ادامه داد: در آن زمان احتمال شورشها و اعتراضات مردمی مطرح شد خاطرم هست پایان سال ۸۹ سخنگوی دولت دهم در تلوزیون آمد و ادعا کرد مردم با آن ها همکاری کردند و کسانی پیشبینی شورش می کردند، اما شورشی رخ نداد. البته خاطرمان هست دی ۸۹ تمام پمپبنزین ها را نیروهای انتظامی کنترل میکرد، کاملا مشخص بود و این انتظار میان دولت مردان وجود داشت. اما وقتی سخنگو گفت مردم همکاری کردند و شورشی نشد، من جواب دادم این شورش اتفاق افتاد و شما ندیدید، مردم به جای آتش زدن پمپ بنزین ها خودشان را آتش زدند؛ رشد اعتیاد با افزایش قیمت بنزین بالا رفت.
این فعال سیاسی ابراز عقیده کرد: ما از آن سال شاهد اشکال مختلف شورش ها علیه خود هستیم. صف ها درب سفارتخانه ها شورش است، فرار مغزها شورش است.
راغفر گفت: از بعد از جنگ که در آن پایگاه اصلی انقلاب گروه های مردمی بودند، با تغییر سیاست های اقتصادی شاهد ایدئولوژی جدید بودهایم که حمایت از سرمایه و سرمایه دار و بعدها مفاهیمی مثل کارآفرینی جایگزینش شد و مردم به کنار رفتند.
وی همچنین اظهار کرد: وعده های دولتها طی سالیان گذشته مبنی بر کاهش درآمدهای دولت محقق نشد.
این کنشگر اجتماعی گفت: آنچیزی که تحت عنوان خصوصی سازی ها، بانکهای خصوصی و تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی رخ داد، به نفع سرمایه داران بود ؛ امروز شاهد این هستیم که منابع معدنی بسیار بزرگی دست اصحاب قدرت است. بسیاری از پتروشیمی ها به احزاب سیاسی داده شد همه کسانی که در درون نظام تصمیم گیری هستند، می دانند بانک ها در چه وضعیتی هستند و میدانند چه فسادهایی صورت گرفته است، اما انگیزه ای برای برخورد با آنان وجود ندارد.
راغفر در ادامه این نشست افزود: وحدت سرزمینی برای ما از هرچه که هست مهم تر است. بسیاری روی این موضوع سرمایه گذاری کردند که تهدید جدی برای کشور است.
وی خاطرنشان کرد: اعتراضات واکنش مردم به افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه سرکوب سه دهه نیروی کار و افزایش اشرافیگری است. چه کسانی مقصر بودند؟ آن هایی که به قدرت نزدیک هستند و جالب آنکه خود آنان و خانواده هایشان معترض به نظام هم هستند.
این جامعهشناس گفت: ۵۰۰ هزار میلیارد تومان سپرده های مردم نزد بانک های خصوصی گم شده است. سال ۹۶ مردم در اعتراض به عملکرد صندوق های اعتباری و بانک های خصوصی راه افتادند. مردم جلوی چشم میلیون ها نفر اعتراض می کردند. این ها همه نارضایتی هایی است که نارضایتی را در جامعه ما ریشه دار کرده است.
وی تصریح کرد: حتی اگر مردم می دانستند این افزایش قیمت آخرین افزایش قیمت است حتما رفتارشان متفاوت می بود اما می دانند که این چرخه افزایش قیمت ادامه دار خواهد بود. بعد عده ای می گویند فنر فشرده شد؛ کاری نکنید که فنر ایجاد شود. متاسفانه همه ارزیابی ها به پیامدها فقط توجه میکند نه ریشه ها.
راغفر گفت: آنقدر پول ملی سرکوب شد که برای افغانستان می ارزید از ایران سیب زمینی بخرد. ما برای اولین بار به افغانستان صادرات مواد غذایی داشتیم. ۷۵۰ تن سال گذشته پیاز و سیب زمینی صادر کردیم و شب عید مردم خودمان سیب زمینی و پیاز ندارند. سر ریز این ها روی زندگی مردم است. ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول کردند در جیب خصولتی ها. اسم ۲۰ شرکت خصولتی را نوشتیم و چاپ کردیم. کسی توجه نکرد. مالیاتی که دادند هیچ است. چرا از این ها مالیات نمی گیرید؟ چرا از رانت ها مالیات نمیگیرید؟
راغفر در ادامه گفت: چرا برای کارگرانی که چندماه حقوق نگرفتند حکم سنگین می دهیم و سرکوب می کنیم؟ چه اتفاقی برای ثامن الائمه در مشهد افتاد؟
وی با طرح این پرسش که چرا مردم در بعضی کشورها شورش نمیکنند، گفت: مفهوم محرومیت نسبی از اینجا حاصل می شود که مردم خود را با گروه مرجع خود مقایسه می کنند. این احساسات در دولت های نهم تا دوازدهم ایجاد شده و این سبب شده است که نارضایتی ها افزایش یابد. رژه اشرافیت را هم باید اضافه کرد؛ بازنده ها می بینند یک الف بچه ای پشت ماشین شش هفت میلیارد تومنی عیاشی می کند. در شهر ما هم فساد به اشکال مختلف وجود دارد. مردم مگر نمی بینند با فاصله چند کیلومتری یک خانه آنچنانی در اندرزگو است و در شوش بچه می فروشند؟
این جامعه شناس با بیان اینکه مکانیزم ها برای اعتراض بسته است، گفت: یک کارگر که چند ماه است حقوق نگرفته چگونه باید اعتراض خود را اعلام کند؟ طبیعی است که این انفجارها صورت می گیرد.
وی گفت: عمدتا ایندفعه معترضین از طبقات پایین جامعه هستند. آمارها این موضوع را نشان می دهد. طبقه متوسط احساس نابرابری دارند، اما طبقه پایین با پوست و گوشت این نابرابری را درک می کنند.
راغفر تصریح کرد که فرسوده شدن اعتماد عمومی کاملا خود را در اعتراضات اخیر نشان داده است.
وی گفت: رسانه های خارجی هم طبیعی است که روی اعتراضات مردم سرمایه گذاری کنند. یکی از گروه های معترض جدی در این میان جوان های بیکار و تحصیل کرده ها هستند. اگر درست برخورد نشود با چنین اعتراضاتی و درست مدیریت نشود منتظر انفجار بیش تری باید باشیم.
یک کارشناس بانکی معتقد است که با اجرای طرح رمز دوم پویا، این امید میرود که بحث فیشینگ در نظام بانکی منتفی شود. او همچنین از افزایش مدت زمان اعتبار این رمزها از ۶۰ ثانیه به ۱۲۰ ثانیه نیز خبر داد.
محمد رحیمزاده عبدی در گفتوگو با ایسنا، درباره طرح رمز دوم پویا با اشاره به افزایش میزان تقلب و کلاهبرداریها از کارتهای بانکی، اظهار کرد: از سال گذشته قوه قضاییه اعلام کرد که طرح رمز دوم یکبار مصرف باید تا اردیبهشت سال جاری توسط بانکها اجرایی شود.
وی افزود: برخی مشتریان به روشهایی که بانکها قرار بود نسبت به اجرای این طرح پیش بگیرند، اعتراض داشتند که موضوع اختیاری کردن رمز دوم پویا و پس از آن استفاده از این رمز برای تراکنشهای بالای ۵۰۰ هزار تومان مطرح که در نهایت همه اینها منتفی شد.
مدیر نرمفزار بانک پارسیان با بیان اینکه به این ترتیب، با روشهای پیشنهادی بانکها برای اجرای این طرح عملا قابل اجرا نبود، تصریح کرد: پس از این موضوعات بانک مرکزی تلاش کرد که این طرح به طور یکسان بین همه بانکها انجام شده و همه تراکنشها را نیز دربربگیرد که در همین راستا سامانه «هریم» که مبنای آن استفاده از پیامک است، راهاندازی شد.
رحیمزاده عبدی خاطرنشان کرد: این سامانه به گونهای عمل میکند که مشتری بانک برای استفاده از خدمات بدون حضور کارت که تاکنون برای انجام آنها از رمز دوم ایستا استفاده میکرده، از این پس از طریق دکمهای که در درگاه پرداخت آنلاین تعبیه میشود، درخواست رمز یکبار مصرف میکند.
وی ادامه داد: این درخواست از سوی درگاه پرداخت به بانک مرکزی و از بانک مرکزی به بانک صادرکننده کارت ارسال میشود که بانک صادرکننده نیز بر همین اساس پیامکی را حاوی رمز یکبار مصرف به شماره تلفن همراه ثبتشده مشتری ارسال میکند.
مدیر نرمافزار بانک پارسیان با تاکید بر اینکه این رمزها قابلیت یکبار مصرف را دارند، گفت: با اجرای طرح رمز دوم پویا این امید میرود که عملا بحث فیشینگ منتفی شود، چراکه دیگر حتی درگاههای پرداخت جعلی نیز نمیتوانند درخواست رمز دوم به بانک صادرکننده بدهند، چراکه این درگاهها به بانک مرکزی متصل نیستند، با این حال اگر به هر دلیلی رمز مشتری در زمان استفاده از آن لو برود هم اهمیتی ندارد، چراکه این رمز فقط یکبار قابلیت مصرف دارد و پس از آن باطل میشود.
رحیمزاده عبدی همچنین با اشاره به مدت زمان اعتبار رمز دوم پویا، گفت: زماندار بودن این رمزها نیز یکی دیگر از حسنهای آن است که امنیت را افزایش میدهد، به طوریکه هر رمز دوم پویا پس صدور توسط بانک تنها ۱۲۰ ثانیه معادل دو دقیقه فعال است و پس از آن باطل میشود.
وی درباره افزایش مدتزمان رمزهای دوم پویا از یک به دو دقیقه نیز، تصریح کرد: با توجه به اینکه ممکن است در نظام مخابراتی کشور تاخیرهایی در روند ارسال پیامک ایجاد شود، زمان این رمزها از یک دقیقه به دو دقیقه افزایش یافته است.
به گزارش ایسنا، این در حالی است که پیش از این بانک مرکزی مدت زمان استفاده از رمزهای دوم پویا را ۶۰ ثانیه (یک دقیقه) اعلام کرده بود.