واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

عملیات سری OPLAN 5015؛ نقشه براندازی حاکمیت کره شمالی با یک جنگ محدود +ویدیو

تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۰ 12 March 2017

رهبر غیر قابل پیش بینی کره شمالی، به تازگی نشان داده است که گزینه های متفاوت و بعضا هراسناکی را برای به زحمت انداختن همسایگان خود و یا در نهایت وارد شدن به جنگ با آنها پیش روی دارد. این گزینه ها از استفاده از کاماندوهای مأمورریت یافته برای ترور، استفاده از ابزارهای سایبری و یا استفاده از سلاح های کشتار جمعی، متفاوت است؛ اما این پرسش همیشه مطرح بوده است که آیا رهبر کره شمالی خواهد توانست آنقدر زنده بماند که نتایج گزینه های مختلف خود را به چشم ببیند؟


به گزارش «تابناک»؛ در چند هفته گذشته، موضوع کره شمالی و احتمال ورود جهان به یک جنگ اتمی بسیار جدی شده و تحلیلگرانی که این کشور را به عنوان یک بازیگر به معنای واقعی کلمه Reckless یا بی پروا قلمداد می کنند، در این مدت بارها در خصوص احتمالات و سناریوهای پیش رو در خصوص بروز چنین فاجعه ای سخن رانده اند. نشریه تایم، سه طیف از گزینه های مختلف برای مقابله با کره شمالی را پیشنهاد داده که عبارتند از گزینه نظامی، گزینه دیپلماتیک و گزینه انزوا، که خود این نشریه گزینه سوم را کم ریسک تر و اجرایی تر می داند.
با این حال، مشخص است که برای کشوری مانند آمریکا همچنان سایر گزینه ها هم روی میز است و البته یکی از این گزینه ها می تواند به قتل رساندن کیم جونگ اون، یا دفن وی زیر آوار دژ مستحکمش با استفاده از یک بمب هوشمند سنگرکوب باشد. در این میان از سلاح ها و موشک های هوشمند دیگر هم می توان برای از میان بردن مقرهای فرماندهی کیم جونگ اون و تسلیحات اتمی وی بهره برد تا کشور کره شمالی عملا به یک کشور بدون حاکمیت تبدیل شده و ساختار رهبری آن با استفاده از حملات دقیق و هوشمندانه از هم بپاشد.
 
عملیات سری OPLAN 5015؛ نقشه براندازی حاکمیت کره شمالی با یک جنگ محدود 
 
این یک داستان یا سناریوی خیالی و پیش فرض نیست و می تواند گزینه ای جدی برای جنگ آینده کره از سوی آمریکا مشاهده شود. اکنون که کره شمالی اقدام به آزمایش چندین موشک بالستیک کرده و کره جنوبی به همراه آمریکا در پی آزمون هایی برای چگونگی مقابله با این کشور هستند، این سناریو حتی بیش از همیشه محتمل شده است.

این تقریبا همان سناریویی است که با نام Operation Plan 5015 یا OPLAN 5015 تا کنون در رده طبقه بندی سری قرار داشته و هنوز هم بسیاری از بخش های آن سری است، ولی جزئیاتی از آن اخیرا در رسانه های کره جنوبی و ژاپن منتشر شده است؛ جزئیاتی که نشان می دهد که چگونه در سال 2015 رهیافت جدیدی برای مقابله با کره شمالی آماده به جنگ و رویارویی با زرادخانه عظیم سلاح های متعارف و غیر متعارف آن نمود و بروز یافت.

برای سال ها تصور بر آن بود که جنگ دوم کره، تا حد زیادی شبیه به جنگ نخست خواهد بود. جنگی در ابعاد وسیع با استفاده از سلاح های متعارف از سوی نیروهای کره جنوبی و آمریکا که ابتدا اقدام به متوقف ساختن دشمن کرده و سپس دست به ضد حملات برای ورود به خاک کره شمالی می زنند.

اما OPLAN 5015 یک رویکرد کاملا قرن بیست و یکمی به این جنگ داشته که محور آن جنگ محدود، استفاده از نیروهای ویژه و سلاح هایی با دقت بسیار بالاست. روزنامه «آساشی شیمبون» ژاپن در سال 2015 گزارش داد که این جنگ و عملیات بسیار شبیه یک جنگ چریکی است که طی آن نیروهای ویژه اقدام به قتل سران کره شمالی و تخریب تأسیسات هسته ای این کشور خواهند کرد. هدف این عملیات جمع بندی کامل از 7 طرح قبلی برای جنگ، کهش حداکثری تلفات در جنگ و حتی آمادگی برای فروپاشی رژیم کره شمالی بوده است.

از همه مهمتر اما این طرح شامل گزینه ای برای استفاده از حمله ابتدایی و پیش دستانه اتمی به کره شمالی بوده است. بنا بر گزارش GlobalSecurity این طرح جدید به گونه ای طراحی شده بود که مطابقت کامل با تغییراتی در شرایط امنیتی با تمرکز بر پاسخ های نظامی انرژیک تر و سریع تر از طرح قبلی (OPLAN 5027) و در بر دارنده فرضی برای حمله اتمی پیشدستانه بوده است. این طرح با توجه به خطراتی که در پی گسترده شدن جنگ وجود داشته است، استفاده از نیروهای ویژه پاسخ سریع آمریکا و گزینه های متعدد برای پاسخ به تهدیدات اتمی و موشکی کره شمالی را بررسی کرده بود.

به شکلی جالب توجه می توان دید که بخش های مهمی از جزئیات درز کرده از این طرح، اکنون در رزمایش مشترک آمریکا و کره جنوبی با نام Foal Eagle 2017 که بیش از 300 هزار نیروی نظامی از دو کشور را برای دو ماه با استفاده از شبیه سازی های رایانه ای آموزش می دهد، به کار گرفته شده است.

خبرگزاری Yonhap کره جنوبی و واشنگتن پست نیز اشاره کرده اند که نیروهای حاضر در رزمایش به شکلی ویژه طرح چهار بعدی عملیات برای شناسایی، تخریب، خرابکاری و در نهایت دفاع در برابر تهدیدات کره شمالی را آموزش می بینند.

با این همه، پرسش اساسی این است که OPLAN 5015 تا چه حد می تواند موفقیت آمیز باشد. «دیوید مکسول» ژنرال بازنشسته نیروهای ویژه ارتش آمریکا ـ که اکنون در مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون مشغول تدریس است ـ هشدار می دهد که نباید این عملیات را به شکلی که روی کاغذ آمده است نگاه کرد. طراحان نظامی طبق ماهیت و عادت خود معمولا بدترین طراحان هستند؛ اما به گونه ای برنامه ریزی می کنند که گزینه های متعددی را برای تصمیم سازان سیاسی، بر اساس محتمل ترین واکنش های دشمن، در اختیار قرار دهند. معمولا در این میان، هرچند گزینه های A و B و C موجود است، همواره یک گزینه D نیز وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته یا از ترکیب A و B ناشی می شود.

نشریه GlobalSecurity نیز بیان می کند که هرچند طرح جدید همه تمرکز خود را برای یک جنگ محدود گذاشته است، احتمال یک حمله پیشدستانه اتمی یا متعارف می تواند این جنگ را از حوزه محدود به یک جنگ وسیع تبدیل کند. این موضعی است که برخی از نشریات کره جنوبی نیز در هراس از تبدیل شدن جنگ محدود به یک جنگ وسیع با کره شمالی در همان سال 2015 به آن اشاره کردند از جمله سردبیر نشریه Korea Times.
همه این مسائل البته منجر به آن شده که همچنان و به رغم آنکه تهدیدات کره شمالی اخیرا به اوج خود طی چند سال گذشته رسیده، OPLAN 5015 به عنوان یک طرح که بخش های مهمی از آن هنوز سری مانده است، با اما و اگرهای جدی برای عملیاتی شدن مواجه باشد.

سوریه و یک انقلاب رفتاری در قوای نظامی ایران / چرا بیرون کردن ایران از سوریه دشوار است؟

جنگ در سوریه برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق، منجر به تحول و انقلاب اساسی در نیروی نظامی ایران به لحاظ رفتاری شده است؛ انقلابی که منجر به ایجاد لایه های تأثیرگذار جدید در بستر موازنه قوای منطقه ای شده و تبعات و اثرات آن از این پس بیشتر در تحولات امنیتی در منطقه خاورمیانه دیده خواهد شد. این انقلاب رفتاری که بنا بر ضرورت های عملیاتی در خاک سوریه بوده، نکات اساسی در مورد حضور نیروهای مقاومت در سوریه دارد.

تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۰ 09 March 2017

جنگ در سوریه برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق، منجر به تحول و انقلاب اساسی در نیروی نظامی ایران به لحاظ رفتاری شده است؛ انقلابی که منجر به ایجاد لایه های تأثیرگذار جدید در بستر موازنه قوای منطقه ای شده و تبعات و اثرات آن از این پس بیشتر در تحولات امنیتی در منطقه خاورمیانه دیده خواهد شد. این انقلاب رفتاری که بنا بر ضرورت های عملیاتی در خاک سوریه بوده، نکات اساسی در مورد حضور نیروهای مقاومت در سوریه دارد.

به گزارش «تابناک»؛ ایران از زمان حضور جدی نظامی در سوریه به شکلی اساسی، قوای نظامی خود را تغییر شکل داده که بتواند تا صدها کیلومتر دورتر از خاک خود قادر به هدایت و مدیریت جنگ در صورت متعارف آن باشد. این قابلیت که کمتر کشوری در دنیا آن را داراست، در نهایت توانسته است به شکلی اساسی محاسبات استراتژیک و توازن قوا در دل خاورمیانه را متأثر سازد.
 
سوریه و یک انقلاب رفتاری در قوای نظامی ایران / چرا بیرون کردن ایران از سوریه دشوار است؟ 
این تحول و تغییر، تغییر زودگذری نیست. فرماندهان نظامی ایران، دست به یک تغییر رفتاری در نیروهای مقاومت در سوریه زده اند تا با شرایط جدید جنگ در سوریه مطابقت و تناسب ایجاد کنند. مسیری که می تواند سرانجام منجر به آن شود که ایران قادر به ایجاد یک نیروی نظامی کلاسیک و سازمان یافته برای عملیات هایی فراتر از عملیات نامتقارن در خارج از مرزهای خود باشد.

بنا بر آمار و ارقام در دست، اکنون حدود سی هزار نیروی نظامی تحت مشاوره و هدایت ایران در سوریه حضور دارند که بزرگترین بخش از نیروهای حامی دولت سوریه حاضر در خاک این کشور را تشکیل می دهد. به شکل نسبی این تعداد نیروی نظامی، اکنون حدود یک ششم تا یک هشتم از کل نیروهای حامی دولت سوریه را شامل می شوند.

در بیش از یک سال گذشته، طراحان و فرماندهان نظامی ایران، در سوریه نیروها را به شکل کلاسیک آموزش و سازماندهی دادند تا در نهایت عملیات حلب بعد از یک محاصره همه گیر با موفقیت به پایان رسیده و به دولت سوریه بازگردانده شود. برای اولین بار بعد از جنگ ایران و عراق، این مقرهای نظامی، همه نیروهایی را که تا قبل از آن سنتی بر دفاع و عملیات های تدافعی در سوریه تمرکز داشتند، به شکل یک نیروی نظامی تهاجمی درآرودند که قادر به انجام و هدایت عملیات های مداوم و ثابت است.

البته می توان این تغییر و تحول اساسی رفتاری را ـ که بنا به ضروریات جنگ و عملیات در سوریه بوده است ـ به عنوان بخشی از تغییر استراتژی کلان تر نظامی ایران در راستای حرکت از نیرویی چریکی و نامتقارن به سوی یک قوای کلاسیک با قابلیت های تهاجمی دید. ایران اکنون به این نتیجه رسیده است که قابلیت های جنگ نامتقارن ـ که پیش از این برای بازدارندگی در برابر آمریکا و رژیم اسرائیل طراحی شده بود ـ دیگر به تنهایی پاسخگوی نیازهای جنگ کلاسیک در جایی مانند سوریه نیست.

حلب و عملیات آزادسازی این شهر بازتابی از این انقلاب رفتاری در تفکر نظامی ایران و موفقیت این رویکرد جدید بود. نیروهای زمینی که تحت نظارت و مشاوره ایران و فرماندهان نظامی ایران در این عملیات شرکت داشتند، بعد از دو سال موفق شدند تا حلب را از چنگ نیروهای تروریستی و شورشی درآورند تا تحولی بزرگ را در روند جنگ در سوریه ایجاد کنند.

قوای نظامی تحت رهبری فرماندهان ایران با موفقیت، طرح عملیات را پیاده سازی کرد، در کنار نیروهای محلی و شرکای خارجی جنگید، تلفات بالایی از دشمن به جای گذاشته و در یک الگوی چرخشی متناسب، توانست روند جنگ را تغییر دهد. همچنین ایران در این زمینه توانست نسل جدیدی از فرماندهان نظامی خود را نشان داده و آنها را در موقعیت اصلی خود برای تداوم تحول دکترین نظامی و نهاد نیروی نظامی ایران بنشاند.

به شکلی جالب توجه این تغییر و تحول در حال انجام و مدل هیبریدی جدید نیروی نظامی ایران که در سوریه متولد شده است، توان ایران برای اعمال و بروز قدرت در خاورمیانه را نیز افزایش خواهد داد. روندها و تاکتیک های نیروی نظامی ایران که در سوریه تدوین شده است به ایران این اجازه را خواهد داد تا در آینده نیز همانند یک قدرت بزرگ، توان حضور نظامی به شکل کلاسیک را در صحنه های لازم داشته باشد.

این شرایط نشان می دهد که حوزه عمل ایران در سوریه، حضور عملیاتی به عنوان یک بازیگر مسلط در خاک این کشور را، صرف نظر از هر وضعیت و کنشی که روس ها در آینده در سوریه داشته باشند، تضمین خواهد کرد. روس ها نیز به خوبی از این موضوع و این تحول اساسی در تفکر نظامی ایران آگاه شده اند و عملیات های زمینی در سوریه را به ایران واگذار کرده اند و چندان تمایلی برای جایگزین کردن هزاران نیروی سرباز روسی با نیروهای تحت هدایت فعلی ایران در سوریه ندارند.

از همین روی، نباید گفته های اخیر نتانیاهو و نیکی هیلی، سفیر جدید آمریکا در سازمان ملل، برای درخواست خروج ایران از سوریه را جدی تلقی کرد. خروج ایران از سوریه، به معنی آن است که دست کم سی هزار نیروی نظامی در این کشور جایگزین شوند. به نظر نمی رسد که ایالات متحده و اسرائیل، خود توان و تمایلی برای این جایگزینی داشته باشند. ترکیه هم اکنون نیز به شدت گرفتار عملیات سپر فرات است و هزینه ها و تلفات فراوان آن اجازه تزریق نیروی بیشتر بدون حمایت جانبی از سوی نیروهای ائتلاف آمریکا را به این کشور نمی دهد.  

گزینه دیگر کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی به عنوان متحدان آمریکا در منطقه هستند که جنگ یمن از یک سو و بی تجربگی نیروهای عربی در عملیات های روی زمین چالش بزرگی بر سر این راه است. ضمن آنکه آن گونه که بیان شد، جایگزینی هر نیرویی به جای نیروهای ایرانی به معنی تغییر اساسی در شرایط جنگ در سوریه است که روسیه به عنوان بازیگر اصلی این جنگ در حال حاضر، باید به نیروی جایگزین به اندازه ایران اعتماد و نزدیکی داشته باشد.
 
بدون شک، نیروهای عربی از این فاکتور محروم هستند. کردها از دیگر گزینه ها در این زمینه هستند که پیچیدگی های روابط آنها با ترکیه، آنکارا را به هیچ وجه متقاعد نخواهد کرد که آنها می توانند جایگزین نیروهای تحت هدایت ایران در سوریه باشند.

همه اینها به معنای آن است که جایگزین کردن ایران در سوریه و تقاضا برای خروج ایران و حزب الله از صحنه جنگ سوریه، تا حد زیادی غیر عملیاتی و شبیه آرزوست.

گزارشی از بعضی از رابطه های جنسی و چراییش در تهران

روزنامه مردم سالاری نوشت:

در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است.علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول،خود را به زنان متمول می‌سپارند.حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است.این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند،افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند.همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان ‌کنند. ازدواج‌های نامتعارف در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

عقربه‌های ساعت وقتی از ۹ شب می‌گذرد، در خیابان‌های کد دار شهر کنار خرید و فروش لباس و مواد غذایی و دیگر اقلام مصرفی، بازار دیگری نیز شکل می‌گیرد.

بازاری که در آن تن، خرید و فروش می‌شود. در این بازار ماراتن ماشین‌ها و انسان‌هایی را می‌توان دید که برای خرید بهتر به رقابت می‌پردازند و پس از معامله کثیف و غیر‌قانونی اما علنی، با افتخار از خرید خود از جلوی دیدگان دور می‌شوند. در این میان این بازار به میزان فراوانی پر درآمد و گسترده شده که خانه‌های تیمی‌فراوانی در شهر شکل گرفته است. افراد زیادی به عنوان رابط‌های موتورسوار نیز در این بازار درآمدهای فراوانی کسب می‌کنند. یک بازار پنهان در دل شب، که به صورت غیر قانونی اما علنی به کار خود ادامه می‌دهد و در نقاط مختلف شهر نفوذ کرده است.

بر همین اساس سعی کردیم از زندگی این قبیل افراد سر در بیاوریم و عمق فاجعه‌ای را که در شب‌های تاریک این شهر رخ می‌دهد به تصویر بکشیم.

پرده اول

از جمعیت زنان خیابانی آمار دقیقی وجود ندارد. اما طبق تحقیقات «مردم‌سالاری» اکثر زنانی که به فساد روی آورده‌اند، این کار را برای امرار معاش انجام می‌دهند. البته بسیاری از آنها بعد از مدتی معتاد به مواد مخدر می‌شوند و همین امر باعث فساد بیشتر در این زنان می‌شود. اما موضوع اصلی که بسیار به آن کم پرداخته می‌شود،چرایی وجود مردانی است که در خیابان‌ها به دنبال کالای مطلوبشان هستند. مشکلات اقتصادی و عوامل فرهنگی و رسانه‌ای در سالهای اخیر باعث شده است که آمار ازدواج کاهش یابد و همینطور به آمار طلاق‌ها افزوده شود. همین امر نیز باعث رشد روز افزون فساد و فحشا در سطح شهر شده است. از سوی دیگر گسترش خانه‌های تیمی ‌در سطح شهر وشکل گیری آنها در کنار منزل‌های افراد آبرومند باعث گول خوردن دختران و زنان بسیاری شده و آنها را وارد این بازار کثیف کرده است.

صحنه نخست:آرزوی مرگ

جلوی در بام تهران ایستاده‌اند. دختر وسطی سیگاری می‌کشد و دودش را با نظم خاصی از دهانش خارج کند. می‌گوید:« پدر و مادرم پزشک هستند. نیازی به پول ندارم. اما از زمانی که یادم می‌آید هیچ کس به من محبتی نکرده است. مادر و پدرم سالهاست که من را نمی‌بینند و حتی نمی‌پرسند که شبها کجا می‌روم. همین موضوع باعث شده به این کار روی بیاورم.» گلارا به شیشه نیز اعتیاد دارد و به جای پول از مشتری‌هایش مواد می‌گیرد. او دو ماه پیش 20 ساله شده است. همانطور که سیگارش را به زمین می‌اندازد و با پاشنه ده سانتی کفشش بی‌معطلی فیلتر سیگار را له می‌کند ادامه می‌دهد:«وقتی آدمی‌آرزوهایش تمام شود، دیگر چیزی برایش مهم نیست.»

همان لحظه تویوتا کمری جلوی پایش می‌ایستد و بعد از کمی‌چانه زدن سوار ماشین می‌شود. ماشین با سرعت زیادی به حرکت در می‌آید و چشمان دو دختر دیگر بر روی ماشین می‌ماند. دختر دیگر که موهای بلند مشکی دارد و از زیر شالش نمایان است، می‌گوید:«سه روز است که کسی سوارم نکرده و کنار خیابان‌ها خوابیده‌ام. من حتی پیشنهاد 5 هزار تومان هم می‌پذیرم. فقط جای خوابی در این سرما می‌خواهم.» قطره اشکی از میان مژه‌های بلندش خارج می‌شود و ادامه می‌دهد:« از دست نامادریم فرار کردم و مدتی در خانه‌ای تیمی‌زندگی می‌کردم. اما بهم تهمت دزدی زدند واز آنجا بیرونم انداخته‌اند.» او از اینکه سوار ماشینی شود و بعد در خانه با چندین نفر روبرو شود وحشت دارد و با اشکهایی که شدت گرفته است، می‌گوید:«دلم می‌خواهد تمام پول‌هایی را که در می‌آورم آتش بزنم اما چاره‌ای ندارم.»

 سمیه که تمام مدت گوشه‌ای ایستاده است و به حرف‌های دختر با موهای مشکی بلند گوش می‌دهد، زیر لب می‌گوید:«دعا کن زودتر بمیریم.» بدون اینکه چیز دیگری بگوید در تاریکی شب گم می‌شود.

صحنه دوم: فحشای شیک!

نمای برج که از نوع معماری یونانی است، هر چشمی‌را به خود مجذوب می‌کند. این برج در یکی از مناطق شمال شهر تهران قرار دارد. لابی شیک و لاکچری خبر از گران‌قیمت بودن آپارتمان‌های این برج می‌دهد. دختر قد‌بلند و بسیار زیبایی درب آپارتمان را باز می‌کند. با چشم می‌توان حدس زد که متراژ آپارتمان حدود 200 متر است.

با اینکه جلوی درب آپارتمان تابلویی مبنی بر آتلیه عکاسی نیست اما به راحتی با وسایل موجود درآنجا می‌توان فهمید که از این مکان به عنوان آتلیه عکاسی استفاده می‌شود. بعد از چند دقیقه زنی با موهای شرابی و آرایش ملایم وارد می‌شود. خانم‌ هاشمی‌ صاحب این خانه است و شغل رسمی‌ او عکاسی است؛ اما کار این آپارتمان به همین جا ختم نمی‌شود.

خانمی‌ که لیوان شربت خود را می‌نوشد، می‌گوید:« مادر من سالها دختران زیادی را تعلیم داده است و بعد از مرگش من این کار را انجام می‌دهم.» او با بادی که به غبغب می‌اندازد ادامه می‌دهد:«البته من بسیار شیک عمل می‌کنم. اولین بار با خواهرم شروع کردیم. ما مردهای ثروتمندی را در نظر می‌گیریم و فقط با آنها کار می‌کنیم. دخترها پیش ما امنیت دارند و پول خوبی در می‌آورند.» در همین حین مرد قوی هیکلی وارد می‌شود و او را صدا می‌کند.بعد از خروج او دختر قد بلند که خواهر خانم او نیز است؛ همانطور که سومین سیگارش را روشن می‌کند، می‌گوید:« من از کارهای خواهرم خسته شده‌ام. سه سال است که ناراحتی اعصاب گرفته‌ام. خواهرم حتی از من هم برای پول درآوردن استفاده می‌کند.» ابروهایش را که با مداد قهوه‌ای پهن کرده به هم گره می‌خورد و با بغض ادامه می‌دهد:«دوست دارم ازدواج کنم و از دست این خانه، خواهرم و دخترهایی که به اینجا می‌آیند راحت بشوم. از اینکه مردان پیر و پولدار را تیغ بزنم، خسته شده‌ام.» اما به اعتقاد خودش راهی برای بیرون آمدن از این باتلاق ندارد.

صحنه سوم:مردان متاهل


«بیشتر، مردان متاهل مشتری من هستند» . در قسمت مردانه مترو سوار شده است. در هر ایستگاه به یک مرد نزدیک می‌شود و زیر لبی چیزهایی می‌گوید. همانطور که زیر چادر رژ لبش را پر رنگ می‌کند،می‌گوید:«شوهرم 5 سال پیش به زندان افتاد و خرج 4 بچه به عهده من افتاد. سه سال اول را درخانه مردم کار می‌کردم. بیشتر خانه‌هایی که می‌رفتم، مرد خانه بعد از مدتی به من پیشنهاد می‌داد و من مجبور می‌شدم از آنجا بروم. بعد با خانمی‌ که همسایه روبرویم بود آشنا شدم. او به من گفت تا جوانم از این فرصت استفاده کنم؛ چم و خم کار را مدتی به من یاد داد. من هم بعد از مدتی کارم را در مترو شروع کردم و قیمتم از 50 هزار تومان تا 200 هزار تومان است.» مردی با کت و شلوار خاکستری وارد مترو می‌شود. او به سمت مرد می‌رود و زیر لب چیزهایی به مرد می‌گوید. مرد از جیبش 50 هزار تومان در می‌آورد و کف دست زن می‌گذارد. ایستگاه بعد نیز سریع خارج می‌شود. او سریع پول را در کیفش می‌گذارد و ادامه می‌دهد:«اقدس خانم به بعضی از زن‌های دیگر محله نیز آموزش داده است. آنها وارد این کار می‌شوند، چون پول خوبی می‌توانند از این راه در بیاورند و به شوهرهایشان کمک مالی کنند. البته اقدس خانم هم در این بین درصد خود را می‌گیرد.» بلند می‌خندد و می‌گوید:«شوهر بعضی از آنها می‌دانند زنشان چگونه پول در می‌آورد؛ ولی به خاطر اینکه پول خوبی به دست می‌آورند سکوت می‌کنند.» او سی و چهار سال سن دارد و فرزندانش بزرگ می‌شوند بدون اینکه بدانند مادرشان با چه پولی‌ شکم آن‌ها را سیر می‌کند.

صحنه چهارم:آرزوهای رنگی گلبرگ

دور هم ماهواره نگاه می‌کنند و تخمه می‌شکنند. گلبرگ دختری با چشمان آبی‌رنگ است که فقط 15 سال سن دارد. اومی‌گوید:«ما منتظر می‌مانیم که رابط بیاید و یکی از ما را ببرد یا کسی را با خود بیاورد.» او یک سال می‌شود که از خانه فرار کرده و از همان اول با گروه اکبر آشنا شده است. گلبرگ از آرزوهای دور و دراز خود می‌گوید:«شنیده‌ام مشتری یکی از دخترها عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. من هم خیلی دعا می‌کنم که این اتفاق برایم بیفتد.»همانطور که هق هق می‌کند به اتاق داخل راهرو پناه می‌برد. سودابه با پوزخندی که کنار لبش است، می‌گوید:«تازه کار است و هنوز رویابافی می‌کند. دخترانی که یک بار پاهایشان به این خانه‌ها برسد از نظر جامعه مرده‌اند. وقتی خانواده‌هایمان نمی‌خواهند ما را ببینند از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت.» نرگس بلند می‌خندد و می‌گوید:«اگر یک روز در خیابان بماند وبا 20 هزار تومان مجبور به فحشا شود، قدر این جا را می‌فهمد.» نرگس ده سال است که تن فروشی می‌کند و از اینکه وارد خانه‌های تیمی‌شده است ابراز خوشحالی می‌کند.

او می‌گوید:«تا چند سال پیش کنار خیابان می‌ایستادم و خیلی وقت‌ها پولم را نمی‌دادند و یا با توقع‌های نامتعارف روبرو می‌شدم.اما در این خانه امنیت دارم و قیمتم از 30 هزار تومان به 100 الی 200 هزار تومان رسیده است.» او از نگاه‌های مردان در لحظه انتخابشان متنفر است.بعد از چند لحظه سکوت ادامه می‌دهد:«تحمل اینکه یک نفر به قصد لذت نگاهم کند بدم می‌آید.اما با عضویت در این گروه کمی ‌احساس امنیت می‌کنم.»او معتاد است و از راه تن فروشی مواد خود را تهیه می‌کند.

در ادامه می‌گوید:«اولین بار شوهرم که معتاد بود،مجبورم به تن فروشی کرد.بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم و حالا هم کارم به اینجا کشیده شده است.» اما سودابه شرایط متفاوتی دارد و حامل ویروس اچ.ای.وی است.

او با لبخندی که انگار بر روی لبانش مهر شده است می‌گوید:«حدود یک سال پیش فهمیدم ایدز دارم.نمی‌دانم از چه زمانی و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده‌ام و ممکن است افراد زیادی را مبتلا کرده باشم.» مقداری صدای تلویزیون که سریال ترکیه ای نشان می‌دهد را کم می‌کند و ادامه می‌دهد:«خیلی وقت‌ها دلم برای همسر بعضی از این مردان که بی‌گناه فقط برای لذت یک ساعته مرد زندگیشان مبتلا به ایدز می‌شوند،می‌سوزد.»

نرگس با کنایه می‌گوید:«دلت برای خودت بسوزد که اگر اکبر از اینجا بیرونت کند دیگر جایی برای زندگی نداری.» او در ادامه می‌گوید:«بیشتر این خانه‌های تیمی‌با هم در ارتباط هستند و رابط‌های مشترکی دارند.به همین دلیل اگر کسی را از یک خانه بیرون کنند ممکن است، دیگر نتواند عضو گروه دیگری شود.» خانه آنها در اطراف یکی از خیابانهای مرکزی تهران قرار دارد و ساختمان خانه بسیار قدیمی‌است.

صحنه پنجم: فحشای مدرن

«دختران و پسرانی که با ما شروع به کار می‌کنند،حدود 3 الی 5 ماه تحت آموزش قرار می‌گیرند.»پرویز و آتوسا، زن و شوهری هستند که دختران و پسران را آموزش می‌دهند تا روش‌های نوین فحشا را ارائه دهند. پرویز می‌گوید:«در چند سال اخیر روش‌های گذشته از مد افتاده است و الان روابط افراد با حضور یک زن و شوهر مد شده است.» این زن و شوهر یک باشگاه ورزشی دارند که در صبح مخصوص بانوان است و شبها مردان در آنجا ورزش می‌کنند.آتوسا در ادامه می‌گوید:«بیشتر مشتریان را در همین باشگاه پیدا می‌کنیم.نصف در آمد دختر و پسرها نیز مال ما است.»پرویز معتقد است که کار آنها بسیار تخصصی و به روز است و آنها از درآمد خود راضی هستند.آتوسا می‌گوید:«ما ممکن است شبی 20 میلیون تومان بدست بیاوریم و این موضوع باعث شده است که ما به فکر گسترش کارمان نیز بیفتیم»!

پرده دوم

در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است.علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول،خود را به زنان متمول می‌سپارند.حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است.این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند،افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند.همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان ‌کنند. ازدواج‌های نامتعارف و غرب زدگی در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

صحنه ششم:سیکس پک عامل مهم

«زن‌ها به سراغ من می‌آمدند و من به دلیل مشکلات مالی پذیرفتم.»سامان مربی بدنسازی است و لیسانس تربیت بدنی دارد.همانطور که سیب زمینی‌های آب‌پز جلوی رویش را می‌خورد،می‌گوید:«چندین بار در خیابان زنان به من پیشنهاد داده بودند.اما من از این کار بدم می‌آمد.اما با بیمار شدن مادرم و هزینه‌های بالای درمان مجبور به این کار شدم.»اکثر دخترانی که از کنار سامان می‌گذرند او را با دقت نگاه می‌کنند.او ادامه می‌دهد:«اولین بار را با خانم بسیار زیبایی که همسر مسنی داشت بودم و برای یک هفته 12 میلیون تومان به من پول داد.همین پول بی زحمت باعث شد که به این کار ادامه دهم.»سامان عامل اصلی درآمد بالایش را سیکس پک و صورت زیبایش می‌داند.او می‌گوید:«من تا زمانی که قصد ازدواج نداشته باشم به کارم ادامه می‌دهم.»سامان این کار را برای مردان بد نمی‌داند، با این حال دوست ندارد کسی از کارش با خبر شود.

صحنه هفتم:پول برای ازدواج

سه نفری باهم زندگی می‌کنند.امیر حسابدار یک شرکت است و 28 سال سن دارد.او از همه جذاب‌تر است و سالهاست بدنسازی کار می‌کند.کمی‌از چایی داخل فنجانش را می‌نوشد و می‌گوید:« من از کاری که انجام می‌دهم،پشیمان نیستم.چندین زن متمول را می‌شناسم که پول خوبی به من می‌دهند.»کامی‌که پسر دیگر است با خنده در ادامه می‌گوید:« امیر کلی کتاب خوانده است که چگونه با زنان رفتار کند.»امیر با لبخند می‌گوید:«من با علاقه این کار را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم ظرافت‌های زنانه را بشناسم.در ازای کاری هم که انجام می‌دهم از 600 هزار تومان به بالا می‌گیرم.»کامی‌در ادامه با غیظ می‌گوید:«امیر خوب پول می‌گیرد چون سیکس پک دارد.اما من از سیصد هزار تومان به بالا می‌گیرم.البته من ترجیح می‌دهم بیشتر مشتریانم زنان زیر 50 سال باشند؛ ولی همیشه دنیا بر وفق مراد من نیست.»

بهروز که با نامزدش تلفنی مشغول حرف زدن بود،قطع می‌کند و می‌گوید:«من 3 سال است که این کار را انجام می‌دهم،تا پول خوبی برای ازدواجم جمع کنم.»سیگاری روشن می‌کند و ادامه می‌دهد:« کار پردرآمدی است ولی به همان اندازه حال آدم را بد می‌کند.من اولین بار به خاطر چکی مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می‌توانم پول سنگینی در بیاورم.» امیر و کامی ‌از کار خود راضی هستند.اما بهروز دوست ندارد نامزدش و هیچکس دیگر از تن فروشی‌اش با خبر شود.او شب‌ها با وحشت اینکه نامزدش از کارش اطلاع پیدا کند بارها از خواب می‌پرد.

صحنه هشتم:مردان فاحشه نیستند

دیوارها،سقف و زمین کافی‌شاپ از جنس چوب است.بوی سیگار و توتون از همه جا می‌آید.فرهاد جامعه شناسی می‌خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است.او می‌گوید:«من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می‌زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد.از آن روز در این کار افتاده‌ام.»فرهاد از 800 هزار تومان به بالا می‌گیرد.همانطور که قهوه تلخش را می‌نوشد،ادامه می‌دهد:«هزینه‌های زندگی‌ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است.چون باید به خودم و لباس‌هایم برسم.»او دیگر نمی‌تواند مثل گذشته زندگی کند به همین دلیل به تن فروشی ادامه می‌دهد.در آخر با لبخندی می‌گوید:«من زن نیستم که فاحشه خوانده شوم.از درآمدم و کارم راضی هستم.»او از زنانی که برده می‌خواهند بیزار است و سعی می‌کند مشتریانش از این نوع نباشند.

پرده آخر

با پاک کردن صورت مسئله نمی‌توان وجود مسئله را انکار کرد. مساله‌ای که امروز به شکل فاجعه‌ای در شهر تبلور یافته است. شاید به جای انکار کل موضوع، بهتر است به فکر یک راهکار باشیم؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.

تحلیل دکتر مسعود نیلی:حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد

مسعود نیلی: حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد

بامداد

مشاور اقتصادی حسن روحانی در تشریح ابرچالش های پیش روی اقتصاد ایران از تداوم بحران بیکاری و رفاه غیرقابل بازگشت گذشته خبر داد و با بیان اینکه “اسب چموش اقتصاد سیاست‌گذار خطاکار را زمین می‌زند”، اعلام کرد:حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد و امیدی به درمان نیست.



مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری، با به تصویر کشیدن وضعیت کنونی اقتصاد کشور، به تشریح ۶ ابرچالش اقتصادی پرداخت. مسعود نیلی برای رسیدن به یک فهم مشترک درباره مسائل قابل حل و غیر قابل حل کشور، نیاز به یک «گفت‌وگوی ملی آگاهانه و به دور از هیجانات سیاسی» را ضروری دانست.

مسعود نیلی در سمینار اتاق بازرگانی ایران، در سخنرانی خود که عنوان «ضرورت شکل‌گیری گفت‌وگوی ملی پیرامون حل مشکلات آینده کشور به بهانه چشم‌انداز رشد اقتصادی سال ۱۳۹۶» بود، ارائه کرد. به گزارش دنیای اقتصاد، او صحبت پیرامون رشد اقتصادی در سال آینده را بهانه‌ای دانست تا شرایط و چالش‌های اقتصاد ایران را به تصویر بکشد. صحبت‌های نیلی، به گونه‌ای بود که با یک مقدمه آماری، تصویری از محرک‌ها و مشکل‌های اقتصاد در شرایط کنونی ارائه داد و در ادامه مهم‌ترین چالش‌های اقتصاد در سال آینده را معرفی کرد.


ثابت ماندن درآمد سرانه در دهه اخیر

نیلی در ابتدای صحبت‌های خود از روند تولید ناخالص داخلی سرانه بدون نفت از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۹۵ تصویری ارائه داد. از نگاه نیلی، تولید ناخالص داخلی در سال‌های ۱۳۵۵، ۱۳۶۷ و ۱۳۸۸ سه نقطه چرخش (تغییر مسیر) داشته است. همچنین در سال‌های «۱۳۷۳ و ۱۳۷۴» و «۱۳۹۰ و ۱۳۹۱» دو بحران با شدت اثر متفاوت در اقتصاد رخ داده است.

مسعود نیلی با بیان کاهش ۶۰ درصدی درآمد سرانه غیرنفتی در فاصله زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۷ و این موضوع که در افت رفاه مردم اثرگذار بوده، تاکید کرد: بخشی از این کاهش به دلیل کاهش صورت کسر یعنی کم شدن حجم تولید ناخالص داخلی و بخشی به دلیل رشد مخرج، یعنی افزایش جمعیت کشور بوده است.

به گفته نیلی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۶، طی یک رشد نسبتا ناهموار، درآمد سرانه به دو برابر افزایش یافته، اما از سال ۱۳۸۶ تا کنون، درآمد سرانه ثابت باقی مانده است، به نحوی که رقم درآمد سرانه در دو سال ۱۳۸۶ و ۱۳۹۵ تقریبا برابر بوده است. نیلی پاسخ به این پرسش را مهم دانست که چرا از سال ۱۳۸۶ به بعد تمام شاخص‌های اقتصادی دچار روند نزولی شده است؟‌

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری، به بیان ۴ عامل موثر در رشد اقتصادی پرداخت که «ثبات اقتصاد کلان»، «فعال شدن ظرفیت‌های خالی»، «نهایی شدن برجام» و «تحولات اقتصاد جهانی»  را شامل می شود. به گفته او، کاهش و کنترل تورم به ثبات اقتصادی کمک کرد و برجام، این امکان را داد که به بازارهای جهانی دست پیدا کنیم. همچنین به دلیل کند شدن حرکت اقتصاد در سال ۱۳۹۴، به رغم کاهش روند سرمایه‌گذاری، بخشی از ظرفیت‌های اقتصادی در سال ۱۳۹۵ فعال شد و صادرات محصولات غیرنفتی به دلیل تحولات اقتصاد جهانی در سال جاری رشد کرد.

مسعود نیلی با اشاره به این تحولات سال ۱۳۹۵ را از سه جهت سال منحصر به فردی معرفی کرد. نخست آنکه تورم در سطح تک‌رقمی مانده است، رشد اقتصادی به بالای ۷ درصد می‌رسد و رقم اشتغال‌زایی نیز منحصر به فرد بوده است.

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری در ادامه با اشاره به  عوامل اثرگذار در رشد اقتصادی سال ۱۳۹۶ و اینکه بخشی از مکانیزم‌های رشد ۱۳۹۵ با شدت اثر کمتر در رشد سال آینده نیز اثرگذار خواهد بود به بیان مثالی پرداخت. به‌عنوان مثال ارزش افزوده نفت تداوم خواهد یافت و به رشد اقتصادی کمک خواهد کرد، اما اثر آن محدودتر (رشد ارزش افزوده‌ای معادل ۴یا ۵ درصد) خواهد شد و رشد ۶۰ تا ۷۰ درصد سال جاری تکرار نخواهد شد.

به گفته این استاد دانشگاه، ظرفیت‌های خالی زیادی در اقتصاد وجود دارد که با بالفعل شدن آن می تواند به رشد اقتصادی کمک کند و تداوم آثار مثبت برجام نیز در رشد اقتصادی موثر خواهد بود. با فعال شدن بخش مسکن در سال آینده، می‌توان گفت بخش زیادی از صنایع با رونق روبه‌رو شوند.

مسعود نیلی در مجموع با مقایسه روند سال جاری و سال آینده تاکید کرد: «شاید بتوان گفت رشد اقتصادی در سال جاری تحت تأثیر «سیاست‌گذاری در سیاست خارجی» بوده اما رشد اقتصادی سال ۹۶ باید تحت تاثیر «سیاست‌گذاری در سیاست‌های اقتصادی» باشد. به بیان دیگر کیفیت شرایط اقتصادی تابع سیاست‌گذاری است، در نتیجه باید ثبات کنونی اقتصاد تداوم یابد و سایر عوامل، بتواند در روند مثبت اقتصادی اثرگذار باشد.»

اعتقاد مسعود نیلی بر این است که کشور در سال آینده با دو عدم قطعیت داخلی و خارجی روبه‌رو خواهد بود، در بعد داخلی، پایان کار دولت یازدهم و شروع دولت دوازدهم، یک عدم قطعیتی به وجود می‌آورد که فارغ از مباحث سیاسی، این عامل بر اقتصاد اثر مثبت نخواهد گذاشت. او در بعد خارجی نیز روی کار آمدن رئیس‌جمهوری جدید آمریکا و عدم پیش‌بینی سیاست‌های او را یک عدم قطعیت نه برای اقتصاد کشور، بلکه برای کل دنیا توصیف کرد.

زشت و زیبای اقتصاد ایران

رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش، مدیریت و برنامه‌ریزی در کنار تصویر زیبا در سال ۱۳۹۵، تصویر دیگری از اقتصاد کشور که تا حدی نگران‌کننده هست، نیز ارائه کرد. از نگاه نیلی، عواملی که رشد اقتصادی را در سطح پایین نگه داشته، موقتی نیست و به آسانی قابل رفع نخواهد بود. به گفته او، در فصل اول و دوم سال ۱۳۹۵ نسبت به مدت مشابه سال قبل، یک میلیون و ۲۰۰ هزارنفر متقاضی شغل در بازار کار بوده‌اند.

مسعود نیلی با بیان اینکه ایجاد ۷۰۰ هزار شغل در سال ۱۳۹۵ انجام گرفته که این تصویر زیبای اقتصاد است، اما همزمان ۵۰۰ هزار نفر به تعداد بیکاران اضافه شده است که یک تصویر نگران‌کننده ایجاد کرده است.

از نگاه مسعود نیلی به دلایل متعدد این روند در اقتصاد کشور موقتی نخواهد بود و به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت. او یکی از این دلایل را «توسعه آموزش عالی بدون ارتباط با توسعه کشور» دانست. به گفته او، تقابل بین آموزش و اشتغال، ریشه شروع بحران‌های اجتماعی در تمام کشورهای منطقه و شمال آفریقا بوده است.

نیلی با اشاره به حافظه بلند مدت داشتن اقتصاد و نشان دادن اثرات هر اتفاقی در مدتها بعد، اقتصاد را به اسب چموشی تشبیه کرد که احترام سوارکار خود را نگه نمی‌دارد. به بیان دیگر، اشتباه در سیاست‌گذاری و رفتار نادرست با اقتصاد، باعث زمین خوردن سیاست‌گذار خواهد شد.

این اقتصاددان در ادامه صحبت‌های خود، دینامیک رشد اقتصادی پایین در شرایط کنونی را تشریح کرد. نیلی با مقایسه درآمد سرانه کنونی با سال ۵۵ با بیان اینکه درآمد سرانه ما در حال حاضر ۷۰ درصد درآمد سرانه سال ۱۳۵۵ است، توضیح داد: به رغم کاهش درآمد سرانه در این زمان، میزان مصرف نیز طی این مدت ۱٫۵ برابر رشد کرده است. در نتیجه با وجود «کاهش درآمد» و «افزایش مصرف» مابه‌التفاوت اضافه مصرف، از سهم سرمایه‌گذاری خرج شده است. به بیان دیگر، به قیمت کاهش سرمایه‌گذاری، میزان مصرف رو به رشد، ادامه یافته است. در نتیجه مقدار تشکیل سرمایه ثابت سرانه در اقتصاد کشور، کاهش شدیدی در این زمانه داشته است.

مسعود نیلی یکی از عوامل کاهش تولید ناخالص داخلی همزمان با افزایش مصرف را شروع به مصرف دارایی‌هایی نظیر آب، هوا، صندوق بازنشستگی، نظام بانکی و دارایی‌های دولت دانست. بنابراین رفاهی را که در گذشته وجود داشته، در حال حاضر نمی‌توان تداوم داد و حتی باید تقاص آن رفاه کسب شده را در شرایط کنونی پس داد.

مشاور رئیس‌جمهوری در امور اقتصادی تاکید کرد: دارایی آب را بدون اعمال کنترل مصرف کرده‌ایم و هم‌اکنون با کمبود آب مواجه شده‌ایم، منابع انرژی را به قیمت ارزان در اختیار مردم قرار داده‌ایم و امروز هوای قابل تنفس نداریم.


۶   ابرچالش اقتصاد کشور

مسعود نیلی در جمع‌بندی صحبت‌های خود از «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» به‌عنوان ۶ ابرچالش اقتصاد ایران یاد کرد که باید برای هر یک استراتژی مشخص و معینی داشت.

به گفته مسعود نیلی از این ۶ ابر چالش، سه مورد بحران آبی، محیط زیست و صندوق بازنشستگی در اقدامات نادرست طی سه دهه گذشته ریشه داشته و بذر آن در گذشته کاشته شده است. ریشه چالش‌های بحران بانکی و بودجه نیز در ۱۰ سال گذشته شکل گرفته است. نیلی معتقد است در نیمه دوم دهه ۸۰، با مصرف دیگر دارایی‌ها مانند دارایی‌های نظام بانکی، شروع مشکلات نظام بانکی را کلید زده و همچنین در بودجه، مخارج دولت در سطحی قرار گرفت که به اذعان آمارهای بانک جهانی، قیمت نفت برای بودجه متعادل ۱۰۵ دلار بوده است. در نتیجه با نفت ۵۰ دلار دچار کسری بودجه شدیدی شدیم.


گفت‌وگوی ملی به دور از هیجان سیاسی

مسعود نیلی در جمع‌بندی صحبت‌های خود تاکید کرد: همه در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته‌اند و بنابراین همه باید در حل این مشکل نقش ایفا کنند. در غیر این صورت وضعیت نامناسبی در انتظار ما خواهد بود.

او با بیان اینکه باید بین «تصمیم سخت» و «تصمیم بد» یکی را انتخاب کرد، گفت: هیچ کدام از این چالش‌ها به این شکل نیست که اگر دولت به شکل تمام وقت با تمام نیرو کار می‌کرد، می‌توانست مشکلات را حل کند. البته حتما نقاط ضعف در کار دولت وجود دارد.

او در ادامه وضعیت اقتصاد ایران را به بیماری تشبیه کرد که به جای جراحی واقعی، هر بخشی با یک چاقو به بیمار آسیب می‌زند و بستگان بیمار، بالای سر آن مجادله می‌کنند. در نتیجه در شرایط کنونی، حال بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد و امیدی به درمان نیست.

مسعود نیلی افزود: نکوهش یکدیگر، کلید کار نیست و موجب تضعیف نهادها می‌شود. مسائلی که طی دهه‌ها به صورت مشکل باقی مانده، در حال حاضر به "اَبَر مساله" تبدیل شده است.

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری برای حل این مشکلات، از جامعه سیاسیون، اقتصاددانان و جامعه کارآفرین دعوت کرد که با تشکیل یک گفت‌وگوی ملی از سر آگاهی و به دور از هیجانات سیاسی برای مسائل قابل حل و مسائل لاینحل اقتصاد ایران، به یک اتفاق نظر دست یابند.

به گفته مسعود نیلی ، این گفت‌ و گوی ملی باید حول محور چگونگی عبور یا حل این مشکلات و سایر مشکلاتی که در حال حاضر امکان حل آن در کوتاه‌مدت وجود ندارد، شکل گیرد. در غیر این‌صورت شاید فرصت برای حل این چالش‌ها از بین برود.

نیلی با بیان اینکه در حال حاضر با توجه به نزدیک شدن به موعد انتخابات، تمام وعده‌ها درخصوص مصارف و هزینه متمرکز است و هیچ نگاهی درخصوص حصول منابع وجود ندارد، تاکید کرد: نباید گفت‌وگوی انتخاباتی مانند مزایده‌ای شود که هر یک از طرفین، یک نرخی را وعده دهند، زیرا شرایط کنونی اقتصاد، ظرفیتی برای این مزایده نگذاشته است. بنابراین، باید یک اشتراک دیدگاه در نزد نخبگان و فعالان ایجاد شود، تا به جای اینکه بپرسیم چه کسی قرار است رئیس‌جمهوری شود، سوال کنیم قرار است چه طرز تفکری روی کار بیاید؟ و همه این تفکر را برای عبور از مشکل‌ها یاری کنیم.

منبع: تسنیم

8176156534

اکونومیست:هشدار به آمریکا درباره جنگ علیه ایران / جنگ با ایران یعنی درگیری در کل خاورمیانه

احتمالا آمریکا روسیه را از ایران جدا خواهد کرد
مجله اکونومیست بریتانیا نسبت به هرگونه جنگ علیه ایران هشدار داد و مدعی شد: ایران به دنبال ایجاد "هلال شیعی" شامل بغداد، دمشق و بیروت است و مقابله با این امر نیازمند یک اقدام نظامی است اما آمریکا به دنبال راهی جایگزین برای اقدام نظامی می‌باشد.

به گزارش عصرایران، مجله اکونومیست بریتانیا طی یادداشتی به تحلیل شیوه‌های مناسب پیش‌روی دولت جدید آمریکا برای مقابله با ایران پرداخت و از وقوع هر گونه جنگ میان ایران و آمریکا هشدار داد.

به ادعای این منبع تحلیلی انگلیسی زبان، هرگونه جنگ علیه ایران سراسر منطقه خاورمیانه را درگیر خواهد ساخت.

اکونومیست نوشت: دلایل زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد ایران تا چه اندازه از کاهش تحریم‌ها و آزاد شدن ثروت‌ 100 میلیارد دلاری در پی توافق هسته‌ای (برجام)، برای عرض اندام در منطقه استفاده کرده است.

این مجله مدعی شد، پس از برجام، ایران حمایت‌های خود از بشار اسد را افزایش داد، سلاح سنگین برای حزب الله لبنان ارسال کرد، از گروه‌های عراقی حمایت کرد که با شکست نیروهای داعش در موصل، عراق نیز از آن ایران خواهد شد، در یمن نیز ایران از حوثی‌ها (جنبش انصارالله) حمایت می‌کند و برای آنها سلاح ارسال می‌کند.

هفته نامه اکونومیست تاکید کرد: هشدار آمریکا به ایران ابهام بسیار دارد؛ زیرا مقابله با ایران باید بدون جنگ صورت بگیرد.

به گزارش این مجله بین‌المللی، آمریکا می‌تواند مقررات سختی درباره گردش‌های مالی ایران و ارتباط سپاه پاسداران با نهادهای تجاری وضع کند. هرچند ایران برای ایجاد "هلال شیعی" شامل بغداد، دمشق و بیروت تلاش می‌کند و مقابله با ایران در این راستا نیازمند اقدام نظامی است اما آمریکا از وزیر دفاع جدید خواسته است که در جهت یافتن جایگزین عمل کند.

مجله اکونومیست در ادامه به اقدامات احتمالی آمریکا برای مقابله با ایران اشاره کرد و نوشت: احتمالا آمریکا روسیه را از ایران جدا خواهد کرد و به آن پیشنهاد فعالیت مشترک برای مبارزه با داعش خواهد داد و در صورتی که این پیشنهاد رد شود، آمریکا نیروهای زمینی خود در منطقه را افزایش خواهد داد.

این گزارش مهمترین چالش پیش‌رو را مربوط به عراق دانست و تاکید کرد که "جیمز متیس" وزیر دفاع آمریکا آگاه است که اگر نیروهای آمریکایی در عراق وجود نداشته باشند پس از آزادسازی موصل از داعش، ایران یک دولت نزدیک به خود را بر سر کار خواهد آورد.

اکونومیست در پایان آورده است: متیس و "رکس تیلرسون" وزیر خارجه آمریکا باید برنامه محدود ساختن ایران بدون هرگونه درگیری احتمالی که ممکن است منجر به جنگ در خاورمیانه شود را مشخص کنند.

اکونومیست هفته‌نامه خبری و بین‌المللی انگلیسی زبان چاپ لندن است. این مجله در سال 2008 از قدرت یافتن مجدد روسیه در جهان خبر داده بود که تحلیل آن به واقعیت تبدیل شد.