واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

سخنرانی آیت‌الله میرباقری در موضوع صبر بر مسیر حق

سخنرانی آیت‌الله میرباقری در بزرگداشت مرحوم استاد صدوق:

اگر صفین نبود، خوارج هم مدعی بودند که شیعیان امیرالمؤمنین(ع) هستند

در این درگیری پیچیده، حقیقت این است که انقلاب اسلامی یک تجلی الهی است. گمان می‌کنم بعد از رنسانس در غرب هیچ انقلاب واقعی وجود ندارد مگر انقلاب اسلامی. یک حرکتی است در مقابل جبهه‌ی باطل برای احیاء کلمه‌ی توحید در عالم و زمینه‌سازی برای تحقق دولت انبیاء و اولیاء در عالم! این حرکت با عظمت هر روز پیروزتر بوده است.

گروه معارف - رجانیوز: مراسم بزرگداشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین استاد مسعود صدوق از اساتید برجسته حوزه روز جمعه 18 فروردین برگزار شد.

 

به گزارش رجانیوز مراسم بزرگداشت مرحوم استاد صدوق روز جمعه با سخنرانی آیت الله میرباقری و با حضور شخصیت های  لشکری و کشوری، شاگردان و مردم متدین برگزار شد. 
 
در ادامه متن کامل سخنرانی آیت الله میرباقری را از نظر می‌گذرانید:
 

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین. احمده و استعینه و اؤمن به و اتوکل علیه و استهدیه و استنصره و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه حبیب اله العالمین اباالقاسم محمد(ص). صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین الهداه المهدیین. سیما بقیه‌الله فی الارضین. ارواحنا لتراب مقدمه فداه و اللعنه علی اعدائهم اجمعین.

 

خدای متعال قلوب ما را با معرفت امام زمان(عج) منور بفرماید و مجلس را مورد لطف و رضایت خاص حضرت قرار بدهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص).

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه. فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا. در قرآن مجید در عین این که به وضوح توضیح داده شده است که اله عالم یکی است، هوالذی فی السماء اله و فی الارض اله. رب عالم یکی است. خدای متعال رب العالمین است، اما در موضوع ولایت به صراحت قرآن بیان می‌کند که دو جریان ولایت در عالم هست. یکی جریان ولایت الله است؛ «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» و در مقابل ولایت اولیاء طاغوت است؛ «والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات». جریان ولایت الله در عالم که ولایت نور است و هر کسی از این ولایت برخوردار شد، متنعم شد، سیرش در وادی نور است، این جریان از طریق اولیاء الهی در عالم جاری می‌شود.

 

این حدیث نورانی در خاطر مبارکتان است که بسیار حدیث شریفی است، حضرت فرمودند: «خلطنا بنفسه و جعل ولایتنا ولایته». خدای متعال ما را با خودش یکی کرده است. تعبیر «خلط» را علماء، محققین و بزرگان معنا می‌فرمایند که یعنی چه؟!: «خلطنا بنفسه و جعل ولایتنا ولایته و قال: انما ولیکم الله و رسوله. الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون». خدای متعال ما را با خودش یکی کرد و ولایت ما را ولایت خود قرار داد و فرمود: «انما» ولی شما خداست و رسول و اهل بیت(ع). پس دو جریان ولایت در عالم هست؛ یکی ولایت الله که از طریق ولایت معصومین(ع) در عالم جاری می‌شود و همان ولایت الله است و همه‌ی انبیاء مبعوث به همین ولایتند و مأموریتشان بسط این ولایت است. «ولایتنا ولایت‌الله التی لم یبعث نبی قط الا بها

 

دوم جریان سرپرستی اولیاء طاغوت است: «یخرجونهم من النور الی الظلمات.» آن کسانی که ولایت الله را قبول نکنند، توحید را نپذیرند، اسیر اولیاء طاغوت می‌شوند و پایان ولایت: «اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون». این دو جریان در عالم هست، جریان ایمان و کفر. خدای متعال هم بنایش بر این نیست که کسی را مجبور به ایمان بکند «لا اکراه فی الدین». خدای متعال بعد از اینکه توحید را در آیه‌ی مبارک آیه‌الکرسی توضیح می‌دهد: «الله لا اله الا هو...» تا آخر، بعد می‌فرماید: «لا اکراه فی الدین.» در پذیرش این توحید اکراهی نیست، ولی اگر مؤمن شدید نتیجه‌اش برخورداری از ولایت الله است اگر به توحید کفر ورزیدید، نتیجه‌اش سلطه‌ی اولیاء طاغوت بر انسان است.

 

این داستان این عالم است. این درگیری مستمر بین ولایت نور و ظلمت، ولایت حق و باطل، یک درگیری است که شاید از آغاز خلقت انسان وجود داشته و از نظر قرآن دو مطلب حتمی و قطعی است. یکی پیروزی جبهه‌ی انبیاء و اولیاء و جبهه‌ی حق است در این هیچ تردیدی نیست که این جبهه قطعاً پیروز است. این مطلب را قرآن با بیان‌های مختلفی ذکر می‌کند. گاه می‌فرماید: «هوالذی ارسله رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.» این به خواست دیگران مربوط نیست. چراکه اراده‌ی الهی است. دین این رسول، دین غالب و ولایتش ولایت غالب است. همه‌ی ادیان تحت پوشش او قرار می‌گیرند. چون کفار هم برای خود دین دارند: «لکم دینکم ولی دین»؛ دعوا بر سر دین است. دعوا در عالم بر سر اله است. در سوره‌ی کافرون خدای متعال می‌فرماید: «قل یا ایهاالکافرون. لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد» اختلاف بر سر معبود و بر سر خداپرستی و بت‌پرستی و دنیاپرستی است. به این اختلاف، اختلاف در دین ختم می‌شود. «لکم دینکم و لی دین.» دین انبیاء، دین خداپرستی و دین دیگران، دین دنیاپرستی! این دین خداپرستی که دین توحید است، چیزی نیست که خدای متعال انسان‌ها را به آن مکره کند. اگر پذیرفتند تحت ولایت الله قرار می‌گیرند و اگر نپذیرفتند تحت ولایت اولیاء طاغوت. غلبه هم با این دین حق است. «لیظهره علی الدین کله» همه‌ی ادیان مادی از بین می‌روند و دین توحید بر سایر ادیان غلبه پیدا می‌کند. دینی که انبیاء آوردند. ملاحظه فرمودید که این دین در این آیه به ولایت امیرالمؤمنین(ع) تفسیر شده است. «هو الذی ارسله بالهدی و دین الحق» دین حق، نبی اکرم را مأمور کرد که ولایت امیرالمؤمنین(ع) را در عالم ابلاغ و جاری کند. بنابراین از نظر قرآن غلبه ولایت حق و نورانی شدن پایان عالم به نور ولایت حق، «اشرقت الارض بنور ربها» زمین در عصر ظهور با نور امام(ع) روشن می‌شود و همه‌ی اهل عالم زنده می‌شوند. «اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها» از این دست آیاتی که غلبه‌ی حق را قطعی می‌داند. «جاء الحق و زهق الباطل».

 

این یک نکته‌ قطعی است. نکته‌ قطعی دیگر که در قرآن بیان شده است این است که این دو جریان به تدریج از هم تفکیک می‌شوند. در عالم دنیا این دو جریان یک اختلاط و آمیختگی دارند. این یک خصوصیت عالم دنیاست. در عالم دنیا این دو دستگاه با هم آمیخته هستند. لذا گاهی صفات مؤمنین به کفار سرایت می‌کند، صفات دستگاه باطل به مؤمنین سرایت می‌کند. می‌بینید که مؤمنین هم به ظاهر دنیاگرا می‌شوند. بعضی از صفات کفار در آنان پیدا می‌شود. کفار هم بعضی از صفات خوب را پیدا می‌کنند، این ناشی از اختلاط عالم دنیاست. حکم دوم قطعی این است که این اختلاط پایان پذیر است و تمام می‌شود. در سوره‌ی مبارکه‌ی بینه این را به وضوح توضیح داده‌اند. «بسم‌الله الرحمن الرحیم. لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البینه. رسول من الله یتلو صحفا مطهره.» وقتی پیغمبر گرامی با صحف و کتب الهی می‌آید، این دو صف از هم جدا می‌شوند. این تفکیک تا جایی می‌رسد که دو دسته می‌شوند: «شر البریه و خیرالبریه». «ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریه». این یک دسته می‌شوند. مخلد در آتش. مؤمنین هم، «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه. ذلک لمن خشی ربه» این دعوا بر سر دنیا نیست. پایان آن هم غلبه‌ی دنیایی نیست. وقتی تفکیک شد، رضی الله عنهم و رضوا عنه. بنابراین پایان این دو جریان این‌گونه است. در این دنیا که عالم اختلاط است، اختلاط در حد صفات هم می‌رود. صفات کفار به مؤمنین و مؤمنین به کفار سرایت می‌کند. تفکیک می‌شوند. این تفکیک بگونه‌ای است که در بهشت هیچ صفت رذیله‌ای نیست. در جهنم هم وقتی کسانی که باید خلاص شوند، خلاص می‌شوند و کسانی که خالد هستند باقی می‌مانند، هیچ صفت حمیده و هیچ پاکی نیست. این دو جریان از نظر قرآن حکم دومش این است.

 

تفکیک میان خیر و شر بر مدار امیرالمؤمنین(ع) است

 

عنایت دارید که حکم دوم نیز بر محور ولایت است. روایات متعددی نقل کرده‌اند که به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: یا علی! شما و شیعیانتان خیرالبریه هستید. این تفکیک بر مدار امیرالمؤمنین(ع) است. در عالم با ولایت امیرالمؤمنین(ع) با تدبیر و برنامه‌ریزی و مدیریتی که می‌کنند، این صف‌ّهای آمیخته به تدریج از هم جدا می‌شوند. می‌بینید صفین خیلی صف‌ها را از هم جدا کرد. اگر صفین نبود، خوارج هم مدعی بودند که شیعیان امیرالمؤمنین(ع) هستند. وقتی حضرت این صحنه را بپا می‌کنند، صف‌ها جدا می‌شود. تفکیک در عالم بر محور ولایت امام واقع می‌شود. این دو جبهه از هم تفکیک می‌شوند. پس این حکم قطعی قرآن است؛ یکی غلبه ولایت حق و دوم مسیر تفکیک این دو جریان تا خالص شدن این دو جریان. یک دسته می‌شوند بدترین و یک دسته می‌شوند بهترین. آنان خالد در جهنم اند و اینان خالد در بهشت و نعم. حال در این درگیری که در عالم است، مسیر جبهه‌ی حق تا پیروزی یک مسیر پر از فراز و نشیب است. چون بناست اراده‌های انسانی، به اختیار خودشان، «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» مسیر بت پرستی و خداپرستی را انتخاب کنند. حجت‌ها تمام شود، اراده‌ها بالغ شوند. یک دسته مستقر در کفر شوند و یک دسته مستقر در ایمان شوند که تمام سختی‌ها و دشواری‌ها آنان را از مسیر ایمان متزلزل نکند، این مسیر پر فراز و نشیب و بسیار پیچیده‌ای است که گاهی انبیاء الهی هم قرآن می‌فرماید، با این که پیغمبر بودند با این که میثاق‌هایی را در عالم گذشته گذرانده بودند ــ‌ البته بنده در رابطه با انبیاء جسارت نمی‌کنم ــ پایداری نکردند نتوانستد پای این حکم الهی صبر کنند، عجله کردند. «فاصبر لحکم ربک» در سوره‌ی مبارکه‌ی «ن و القلم» که داستان بعثت نبی‌اکرم(ص) و جبهه‌ی مقابل حضرت خیلی عجیب توضیح داده شده است، قرآن در پایان می‌فرماید: ای پیغمبر! فاصبر لحکم ربک. غلبه با شماست. ولی صبر کن برای حکم پروردگارت! آن حکم باید در عالم جاری شود. «ولا تکن کصاحب الحوت» این هم تعبیر عجیبی است از حضرت یونس(ع). مانند مصاحب شکم ماهی نباش! البته این تعبیر معانی باطنی دارد. از قوم خود جدا شد و عجله کرد نتوانست آن تدبیر را تحمل کند. سال‌ها دعوت کرد، تنها دو نفر ایمان آوردند. شتاب کرد‍! ای پیغمبر ما، صبر کن! یا در جای دیگر می‌فرماید: «و اصبر حتی یحکم الله»! در پایان سوره‌ی یونس وقتی داستان پیچیده‌ی درگیری انبیاء و کفار را توضیح می‌دهد، در پایان می‌فرماید: «و اصبر حتی یحکم الله»؛ صبر کنید تا فرمان خدا در عالم جاری شود «و هُو خیر الحاکمین» عجله نکنید پای حکم خدا ایستادن خیلی کار دشواری است. همین جاست که بسیاری کم آوردند. همین جاست که بسیاری از انبیاء جدا شدند. با حضرت نوح(ع) همراه شدند وقتی پیروزی به تأخیر افتاد یکی یکی جدا شدند. حضرت ماند و یک عده‌ی محدود! این داستان هم نکته‌ی بعدی است که مسیر پیروزی یک مسیر پرفراز و نشیبی است که بسیاری از رمز و راز آن بر ما پنهان است. حتی غیر از نبی اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) گاهی رمز و راز مسیر بر انبیاء هم پیچیده و پوشیده بود. نمی‌دانستند که چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. تا کی و چرا باید صبر کنند؟ ولی پای حکم خدا باید صبر کرد. این هم نکته‌ی بعدی تا غلبه‌ی قطعی واقع شود.

 

در این درگیری انسان‌ها دو دسته می‌شوند یک دسته طرفدار جبهه‌ی انبیاء می‌شوند و پای حرف انبیاء می‌ایستند و یک دسته هم از صف انبیاء به تدریج جدا می‌شوند. سختی‌های راه را نمی‌توانند تحمل کنند. کسانی که پای درگیری و پای انبیاء می‌ایستند درجاتی دارند. یک عده هستند که تحمل ولایت معصوم را می‌کنند و حامل ولایت برای دیگران می‌شوند. می‌توانند این حقیقت و این سرّ را به دیگران برسانند.

 

 حالا فرصت کوتاه است و مجلس، مجلس بزرگداشت یک عالم ربانی است. اگر نبود شخصیت این مرد بزرگ [مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین استاد صدوق] ـ که به نظر من، عمرش را وقف امام زمان(عج) کرد و آن هم به شکل صحیح! انسان وقف، انسانی که با تمام انگیزه و با تمام قوا در این مسیر قدم برمی‌داشت ـ بنده بحث را به این جا نمی‌کشاندم. قاعدتاً مجلس ختم، مجلس تذکر به عالم آخرت و مجلس مؤعظه است. ولی چون مجلس منسوب به این عالم عزیز است، عرض می‌کنم.

 

درگیری بین جبهه حق و  باطل در پیچیده‌ترین مراحل تاریخی خودش قرار دارد

 

این درگیری [بین جبهه حق و جبهه باطل] در دوران ما، در پیچیده‌ترین مراحل تاریخی خودش است. به تعبیر بعضی بزرگان تبدیل شده است به درگیری بین اسلام و تجدد! یعنی درگیری ایمان و کفر و درگیری حق و باطل در دوران ما، نوک پیکانش درگیری اسلام و تجدد است. که آن تمدن شیطانی است که همه‌ی زوایای زندگی بشر را زیر سلطه‌ی خودش قرار می‌دهد. می‌دانید که این تمدن، مدعی برنامه‌ریزی در مقیاس توسعه‌ی پایدار برای همه‌ی عرصه‌های حیات اجتماعی است. یعنی مدعی هستند که ولایت خودشان را بر همه‌ی زوایای زندگی بشر جاری کنند. برای انسان قبل از تولدش برنامه‌ریزی می‌کنند، برای به دنیا آمدنش و زایمانش تا مهد کودکش تا دوران تحصیلش تا دوران اشتغال و دوران فراغت و پیری‌اش خانه‌‌های سالمندان و اتاق مرگش و السلام! لحظه‌ و عرصه و جامعه‌ای را هم خالی نگذاشته‌اند. مدعی دهکده‌‌ی واحد جهانی هستند. البته این حرف‌ها امروز بدیهی شده و احتیاجی به گفتن ندارد. ما با یک چنین تمدن پیچیده‌ی شیطانی که برای همه‌ی عرصه‌ها تدبیر کرده است، مواجهیم! تمدنی که «ظلمات بعضها فوق بعض» است. 

 

ادامه سقیفه در امپراتوری مدرن تجسد پیدا کرده است/ واژگونی اخلاقی و فرهنگی رخ داده، پیچیده‌ترین صورت کفر در طول تاریخ است

 

ادامه‌ی سقیفه در امپراطوری بنی‌امیه و بنی عباس است و از آن‌جا وارد غرب شده و در امپراتوری مدرن تجسد پیدا کرده است. امپراتوری که مثل اسلاف خود، جبهه‌ی انبیاء را متهم به عدم عقلانیت می‌کند. مکرر در قرآن ذکر شده که: «والقلم و ما یسطرون. و ما انت بنعمت ربک بمجنون» و در آیه‌ی «و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون». اینها وقتی قرآن را می‌شنوند، می‌گویند اینان مجنون اند. چرا؟ آیا این جنون یعنی یک بیماری روانی؟! این که نیست. این همان عدم عقلانیتی است که الآن هم ادیان را به آن متهم می‌کنند. و الا ادعای جنونِ این‌گونه نسبت به پیامبر(ص) نداشتند. در همان آیه بلافاصله می‌فرماید: «ولاتطع المکذبین. ودوا لو تدهن فیدهنون» اینها که با یک مجنون، بنای مداهنه و سازش ندارند. این سازش، اطاعت کردن است: «ولا تطع المکذبین» امروز هم همین طور است. این تمدن پیچیده‌ی غرب برای همه‌ی عرصه‌های زندگی بشر برنامه دارد و چنانچه از روایت‌های آخرالزمانی استفاده می‌شود، یک مرکزیتی در عالم است که تلاش می‌کند برای واژگونی فرهنگی؛ به طوری که در این تمدن همه‌ی خوبی‌ها بدی می‌شود و بدی‌ها خوب! معروف، منکر می‌شود و منکر، معروف!! روایت‌ّهای آخرالزمان را ببینید. بخش عمده‌ای از آن‌ها علائم آخرالزمان را که بیان می‌کند، یک واژگونی اخلاقی و یک واژگونی فرهنگی است که پیداست از مرکزیتی اداره می‌شود. این پیچیده‌ترین صورت کفر در طول تاریخ است. پیچیده‌ترین نوع ایجاد درگیری بین انبیاء و جبهه‌ی باطل است. «حملوا ‌الناس علی اکتاف آل محمد(ص)» مردم را در مقابل دین قرار می‌دهد. آراء را در مقابل ادیان قرار می‌دهند. 

 

بعد از غلبه‌ رنسانس، برخورد تمدن‌ّها به پرچم‌داری دو تمدن اسلام و غرب آغاز شده است

 

در این درگیری پیچیده، حقیقت این است که انقلاب اسلامی یک تجلی الهی است. گمان می‌کنم بعد از رنسانس در غرب هیچ انقلاب واقعی وجود ندارد مگر انقلاب اسلامی. یک حرکتی است در مقابل جبهه‌ی باطل برای احیاء کلمه‌ی توحید در عالم و زمینه‌سازی برای تحقق دولت انبیاء و اولیاء در عالم! این حرکت با عظمت هر روز پیروزتر بوده است. خدا رحمت کند امام بزرگوار ما را آن روزی که می‌گفت آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند کند، بعضی‌ها تعجب می‌کردند. چون قدرت اقتصادی و نظامی و جریان‌های قدرت در دست آنان است. امام نمی‌خواستند بگویند آنان نمی‌توانند محاصره اقتصادی کنند، نمی‌خواستند بگویند آنان حمله‌ی نظامی نمی‌کنند یا قدرت نظامی ندارند. فرمایش امام یک کلمه بود: اگر شما استقامت کنید آنان با همه‌ی قوا به میدان می‌آیند ولی با همه‌ی قوا هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. الآن هم همین طور شده است. امروز که سی و هفت سال از انقلاب می‌گذرد و پانزده سال است که از حمله‌ی مستقیم آنان به دنیای اسلام می‌گذرد، با همه‌ی قوا هم آمده‌اند اما الحمدلله ما هر روز مقتدرتر شده‌ایم. معنایش این است که هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. الحمدلله این انقلاب اسلامی مسیر خودش را طی می‌کند و به دنبال دولت مستعجل هم نباید بود. عجله بسیار خطاست. ما هر روز پیش رفته‌ایم. درگیری بین اسلام و غرب عمیق‌تر شده است و به مرحله‌ی برخورد تمدن‌ها رسیده است. چه کسی فکر می‌کرد بعد از غلبه‌ی رنسانس، برخورد تمدن‌ّها آغاز بشود؟ آن هم عمده‌اش بین دو تمدن اسلام و غرب باشد به پرچم‌داری ایران و آمریکا! این اتفاق افتاده و این حرف ما نیست.

 

چه کسی فکر می‌کرد در این درگیری عظیم با این که مرتب تأکید می‌شود بر وحدت دنیای اسلام، جبهه‌ی نفاق در دنیای اسلام به حدی احساس خطر کند که کار را به اینجا برساند و هر کسی سر درون دنیای اسلام می‌کند، بفهمد در دنیای اسلام دو جریان است: جریان معقول جریان مکتب اهل بیت است و جریان خشن و کور که جریان سلفی گری است. امروز هر کسی سر درون دنیای اسلام می‌کند این را می‌فهمد. تا دو سه دهه قبل، برای خود مسلمانان در داخل دنیای اسلام این مسئله مبهم بود. یکی از نکات بسیار مهم که در این پنج شش سال اخیر اتفاق افتاد ـ که این هم به غلبه‌ی اسلام ناب به تعبیر حضرت امام(ره) و غلبه‌ی مکتب اهل‌بیت(ع) منتهی شده است ـ همین درگیری‌های منطقه‌ای است. این درگیری‌های منطقه‌ای را دشمن هدایت کرده است. غرب وارد منطقه شده است برای سرکوب دنیای اسلام و تجزیه‌ی کشورهای اسلامی و ایجاد درگیری درون دنیای اسلام. این درگیری الحمدلله به نفع مکتب اهل‌بیت(ع) تمام شده است. چه کسی است که نداند بسیاری از کشورهای مهم دنیا از شما دعوت می‌کند که بیاید مکتب اهل بیت را به جای مکتب انحرافی سلفی در کشور ما تبلیغ کنید. مثل روسیه و چین. بنابراین این انقلاب مسیر خود را طی می‌کند.

 

 منتها در مقابل برنامه و نظم پیچیده‌ای که عقلانیت مادی غرب برای تمام عرصه‌های حیات ایجاد کرده است، طراحی یک برنامه جامع حقیقتاً یک کار بسیار دشواری است. برخلاف این که در ابتدا سهل می‌نمایاند. درک عمیق از مسئله‌ی ما که مسئله‌ی ما چیست؟ این که ما یک کارشناس مسلمان نداریم؟! خیر، فراوان داشته‌ایم و داریم. مسئله این است که اینان کنار فقها نمی‌نشینند؟! سی سال است کنار هم می‌نشینند. تئوریزه کردن انقلاب اسلامی، و بیان یک تئوری اداره‌ی متناسب با این مرحله‌ی انقلاب که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مرحله‌ی عبور از نظام اسلامی به دولت اسلامی است. تئوریزه کردن رفتار دولت که تداول ایام بین جریان‌ها صرفاً یک تداول ایام سیاسی نباشد و حقیقتاً یک اتفاق فرهنگی بیفتد. این کار بسیار دشواری است. برخی این را یک کار ساده تلقی کرده‌اند و به تدریج روشن می‌شود که این‌گونه نیست. من اهل مبالغه نیستم و قصدم این نیست ولی این‌جا با قاطعیت عرض می‌کنم ـ از محضر همه‌ی فرهیختگان عزیز و بزرگانی که حضور دارند، عذر خواهی می‌کنم ـ بنده مدعی‌ام این کار، کاری است که یک متفکر عمیق که بتواند عمق درگیری جبهه‌ی حق و باطل را بفهمد در همه‌ی مظاهر و سر سپرده‌ی به آستان ولایت حقه باشد، هیچ چیز را در عرض امیرالمؤمنین(ع) قبول نداشته باشد، این کار از عهده‌ی او برمی‌آید. و من مدعی‌ام تنها فیلسوف انقلاب اسلامی، استاد بزرگوار ما ـ که من شاگرد کوچک ایشان هستم ـ علامه سید منیرالدین حسینی(ره) است. بنده ایشان را فیلسوف انقلاب می‌دانم و لاغیر. کسی که عمق درگیری فرهنگی جبهه‌ی حق و باطل را بفهمد، و بتواند مسیر انقلاب اسلامی را برای عبور از این فضا تئوریزه کند. عرض کردم بسیاری مدعی هستند. الحمدلله نیروهای بسیار خوب و فرهیخته‌ای داریم که از محصولات برجسته‌ی انقلاب اسلامی است. به فضل الهی آنقدر ظرفیت حوزه و دانشگاه‌های ما با ۴ دهه‌ی قبل تفاوت کرده است که اصلاً قابل مقایسه نیست. متفکرینی که در دانشگاه و حوزه‌ی علمیه هستند و دغدغه‌ی آنان همین مسئله است، حقیقتاً فراوان و بسیارند و برخی از آنان نخبه به مفهوم حقیقی هستند. اینان مایه‌ی امیدند. اما تئوری بنیادین که بتواند عمق استراتژیک انقلاب اسلامی و عمق فرهنگی‌اش را بفهمد و طراحی کند، من فقط یک فیلسوف می‌شناسم. اگر دیگران می‌شناسند، معرفی کنند بگویند کدام فلسفه تولید شده است؟! کدام فلسفه‌ی جدید که فلسفه‌ی عمل باشد و ناظر به تحول فرهنگ در همه‌ی عرصه‌ها باشد، طراحی شده است؟!  کدام تئوری تولید شده است که بخواهد وحی را حاکم بر همه‌ی عقلانیت بشری ـ اعم از عقلانیت فلسفی، تجربی، اعم از معارف شهودی و غیر شهودی ـ کند؟! خدای متعال بر درجات همه‌ی عالمان اسلام بیفزاید. زحمت‌ها فراوان کشیده شده است. بنده نمی‌خواهم قدر زحمتی را کم کنم، خیر غرضم این نیست. می‌خواهم بگویم مسئله‌ی انقلاب اسلامی بسیار جدی‌تر و عمیق‌تر است. ما در لایه‌های بسیار عمیق از آن درگیریم. که اگر مبارزه را به آن عمق نکشانیم... مثلاً گاهی در حوزه‌ی ما روش تحقیق‌های غربی برای پایان‌نامه‌های فضلای حوزه تدریس می‌شود! به نظر شما ما به این نحو به عمق انقلاب فرهنگی می‌رسیم؟! اگر ما در روش تحقیق با غربی‌ها دعوا نداریم، سر چه دعوا داریم؟! تمام دعوا همین‌جاست. الآن عرض کردم الحمدلله نخبگان فراوان و ارزشمندی در حوزه و دانشگاه مشغولند که این از سرمایه‌های ماست، اما تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و مراحل آن، مسئله‌ی جدی ماست.

 

 و این عالم عزیزی [مرحوم استاد صدوق] که ما در فقدان او دور هم جمع شده‌ایم و فقدان ایشان برای همه‌ی ما غیر مترقبه و سنگین است ـ خدای متعال مسائل را می‌داند ـ امیدوارم امثال این عزیز، کسانی باشند که اهل رجعت باشند و ادامه‌ی راهشان را در رجعت در کنار معصوم(ع) به پایان برسانند. ایشان از کسانی بود که خودش را وقف کرد. کسانی که با ایشان آشنا هستند می‌دانند، موقعیت‌های خوبی که از دوران جوانی خودشان در دانشگاه، در نظام اجرا و در حوزه داشتند اما به همه پشت پا زدند و سی و پنج سال از فاخرترین دوران خود را وقف این راه کردند. شب و روز نمی‌شناختند. همه می‌دانند یک خانه‌ی مسکونی از خود نداشت، همه می‌دانند معیشتش بسیار تنگ بود ـ البته این تعبیر زشتی است. چون عیش اینان، عیش واسع است. ظاهر را عرض می‌کنم ـ با این که همه چیز برای ایشان فراهم بود. این‌طور نبود که حال به دنیایش هم برسد. خیر، خودشان را وقف کرده بودند. به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، خودش و شئون دنیایی خودش بود. به تمام معنا آدمِ وقف بود. همه‌ی وجودش دغدغه بود و مهم این است که دغدغه‌اش دغدغه‌ی عمیقی بود. اندیشه‌های بنیادین انقلاب اسلامی و به دنبالش اندیشه‌های راهبردی را پیش می‌برد و ارائه می‌کرد. الحمدلله برکاتی هم داشتند، شاگردان خوبی را تربیت کردند. من این تعبیرِ «اندیشمند گفتمان انقلاب اسلامی» ـ که سرور عزیزم جناب سردار نجات راجع به ایشان بکار بردند ـ واقعاً تعبیر بسزایی می‌دانم. حقیقتاً یک اندیشمند بود و خود را وقف کرده بود برای حل مسائل انقلاب اسلامی. به فضل الهی، به نتایج خوبی هم رسیدند؛ منتهی نیاز است که ان شاءالله شاگردان و همکاران ایشان این مسیر را ادامه دهند. عاش سعیدا و مات سعیدا!

 

 یک جمله‌ای بعنوان پایان عرایضم عرض کنم از امیرالمؤمنین(ع). وقتی خبر رحلت خباب به ایشان رسید ـ که صحابی رسول اسلام و جزو اول مسلمانان بود، بسیار شکنجه شده بود در دوران صدر اسلام برای این که از حضرت روی گردان شود، اما پایدار ایستاده بود و در جنگ‌ها کنار نبی‌اکرم(ص) بود. حتی برخی می‌گفتند در صفین در کنار امیرالمؤمنین(ع) بود، اگر عمرش کفاف داده باشد ـ وقتی خبر رسید، حضرت چند جمله فرمودند که در حکمت‌های ۴۳و۴۴ نهج‌البلاغه نقل شده است: با محبت و از سر رغبت ایمان آورد. مانند منافقین نبود که از سر کراهت ایمان بیاورند، یا بعد از پیروزی «یدخلون فی دین الله افواجا» باشند، همین‌طوری سرشان را بیندازند و بیایند. به کفاف قانع بود و از خدای خودش راضی بود و همه‌ی زندگانی‌اش جهاد بود. بعد فرمودند: گوارا باد این سعادت، برای کسانی که همه‌ی توجه‌شان به عالم آخرت است. و برای روز حساب عمل می‌کنند و به کفاف در این دنیا قانع‌اند. وقتی بدست آوردند دیگر هم‌افزایی نمی‌کنند. آن کسانی می‌توانند در درگیری حق و باطل کنار اولیاء خدا بایستند که اینجور باشند. اگر قناعت به کفاف نداشته باشند، اگر حیات مجاهدانه نداشته باشند، از صف اولیاء الهی جدا می‌شوند، سختی‌های راه آنان را جدا می‌کند. هوس‌ها و لذت‌ها آنان را جدا می‌کند.

 

خدای متعال بر درجات این عالم بزرگوار بیفزاید. ان شاءالله راهشان را پر رهرو قرار دهد، به شاگردانشان توفیق دهد با جدیت و قاطعیت و تدبیر دقیق و صحیح این مسیر را ان شاءالله ادامه دهند. فقدان ایشان را به همه‌ی بازماندگان محترم، پدر بزرگوارشان، فرزندان فاضل و ارجمندشان، صبیه مکرمه و اهل بیت مکرمه‌شان و سایر بازماندگان عزیزشان، شاگردان و همکاران و دوستان عزیزشان صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم و از خدای متعال برای ایشان علو درجات و ادامه‌ی راهشان را درخواست می‌کنم. و از همه‌ی قدم‌هایی که در راه تکریم این عالم بزرگوار از اول تا کنون برداشته شد، از خدای متعال درخواست می‌کنم این قدم‌ها را در صراط مستقیم امیرالمؤمنین(ع) استوار و ثابت قدم بدارد.

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

ابرهای سیاه بر فراز شبه جزیره کره / آیا جنگ هسته‌ای در پیش است؟

یوشکا فیشر، وزیر خارجه سابق آلمان می‌نویسد: جنگ هسته‌ای یا جنگ متعارف در شبه جزیره کره مخاطرات نامعلومی در سطح جهانی و منطقه به بار خواهد آورد.
یوشکا فیشر

یوشکا فیشر (به آلمانی: Joschka Fischer) متولد ۱۲ آوریل ۱۹۴۸ است که  در دولت گرهارد شرودر وزیر امور خارجه آلمان بود.

مطالب بیشتر ...

نویسنده: یوشکا فیشر

دیپلماسی ایرانی: چندین دهه پس از پایان جنگ کره و دو پاره شدن این سرزمین، درگیری بر سر شبه جزیره کره همچنان یکی از خطرناک ترین و مهارنشدنی ترین معضلات زمانه ما بافی مانده است، و امروز حتی خطرناکتر – و علی الظاهر غیرقابل مهارتر – از همیشه شده است.

کره شمالی رژیم بر جای مانده از روزگار جنگ سرد است، دایناسوری استالینیستی که تا امروز دوام آورده، حال آنکه کره جنوبی به یک قدرت اقتصادی و پیشرفته در منطقه بدل شده است و چین، اصلی ترین متحد کره شمالی و تنها حامی مالی آن، سیاست مدرن سازی با موفقیت فزاینده در پیش گرفته است.

توسعه این قبیل کشورها، کره شمالی را در انزوا قرار داده و به حق در هراس و وحشت از آینده خویش است. از همین رو حزب کارگران کره، به رهبری دار و دسته کیم (جونگ اون)، برای اطمینان از بقای دیکتاتوری خود به ایده توسعه بمب هسته ای و سیستم هایی که برای حمل آن ضروری است، روی آورده است.

تا امروز، تمام تلاش های دیپلماتیک و علمی برای بازداشتن کره شمالی از تبدیل شدن به ارتشی هسته ای بازمانده است. موضوع صرفا زمان باقی مانده تا دستیابی کره شمالی به موشک های مجهز به بمب هسته ای است که قادر باشند کره جنوبی و پایتخت آن سئول، ژاپن و حتی شهرهای بزرگ کرانه غربی آمریکای شمالی را هدف قرار دهند.

ایالات متحده به نوبه خود سامانه دفاع موشکی در کره جنوبی مستقر کرده است و دولت ترامپ همچون دولت های پیشین (در آمریکا) تمایل کره شمالی برای دستیابی به موشک های قاره پیما برای هدف قرار دادن سان فرانسیسکو و لس آنجلس را توجیهی برای جنگ قلمداد می کند. اگر رنگی برای توصیف درجه تهدید ترور از جانب کره شمالی در نظر بگیریم، این رنگ امروز از نارنجی به قرمز رسیده است. در شرایطی که زمان برای دستیابی به راه حل دیپلماتیک – یا حتی مهار این بحران - به سرعت در حال گذر است، گزینه نظامی دارد به گزینه اصلی بدل می شود.

تحولات کنونی در منطقه ای حادث می شود که به لحاظ استراتژیک به شدت حساس است. کره جنوبی و ژاپن – هر دو بازیگران مهم اقتصاد جهانی و شرکای ایالات متحده- در سایه تهدید قریب الوقوع قرار دارند، و از دیگر سو چین و روسیه، همسایگان شمالی کره شمالی، قدرت های هسته ای جهان هستند و منافع خود را در خطر می بیند.

به طور خاص، چین شبه جزیره کره را بخشی از امنیت استراتژیک تلقی می کند. رهبران چین از یاد نبرده اند که ارتش امپراتوری ژاپن در دهه 1930 از شبه جزیره کره به شمال چین (منچوری) یورش برد، و همچنین اینکه دلیل مداخله نظامی چین در جنگ کره در اوایل دهه 1950، رویکرد قوای آمریکایی در قبال رودخانه یالو در مرز چین بود.

از آن زمان، چین به قیم و محافظ کره شمالی بدل شد و ایالات متحده نیز با استقرار گسترده نیروهای نظامی در منطقه حتی پس از پایان جنگ سرد به حامی کره جنوبی بدل شد. بدون حضور نظامی ایالات متحده به احتمال بالا جنگ بار دیگر در منطقه سایه می افکند و یا در بهترین حالت ژاپن و کره جنوبی نیز (قدرت) بازدارندگی اتمی خود را توسعه می دادند.

رودررویی نظامی در شبه جزیره کره می تواند به سناریویی کابوس وار بدل شود که در آن سلاح های اتمی مورد استفاده قرار می گیرد و یا حتی به درگیری بزرگ میان قدرت های جهانی مجهز به سلاح اتمی منجر می شود. هر کدام از این سناریوها عواقبی جدی، فرای تحولات جغرافیایی آنی در پی خواهد داشت. در همین حال تعجیل کره شمالی برای توسعه موشک های بالستیک قاره پیما بدین معنا است که دیگر سیاست صبر و انتظار، گزینه ای موثر نخواهد بود.

حالا، دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده چه برنامه ای دارد؟ سلسله سفرهای اخیر مقامات ارشد آمریکایی حکایت از آن دارد که دولت جدید اوضاع در شبه جزیره کره را تهدیدی بزرگ تلقی می کند. زمانی که اوایل این ماه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان برای دیدار با ترامپ به واشینگتن سفر کرده بود، رکس تیلرسون، وزیر خارجه ایالات متحده، نخستین سفر خود را به آسیای شرقی ترتیب داده بود، پیش از او جیمز متیس، وزیر دفاع در ماه فوریه به منطقه سفر کرده بود.

سخنان تیلرسون در کره جنوبی به هیچ روی اطمینان بخش نبود. وی از "تهدیدی فوری" سخن گفت و سر آمدن "سیاست صبوری استراتژیک" متعلق به باراک اوباما رئیس جمهور سابق را اعلام کرد و گفت "تمام گزینه ها روی میز است " – از جمله گزینه نظامی.

لحن تند و تیز تیلرسون اگر منجر به راه حلی بر مبنای مذاکره میان ایالات متحده، چین و کره شمالی بینجامد قابل توجیه است. اما اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، چه؟ جنگ هسته ای یا جنگ متعارف در شبه جزیره کره مخاطرات نامعلومی در سطح جهانی و منطقه به بار خواهد آورد. در واقع اگر کسی این مخاطرات را تمام و کمال بررسی کند درمی باید که تمام گزینه ها روی میز نیست، علی رغم تمام دشواری ها، فقط یک راه حل در کار است.

هر چند راه حل دیپلماتیک تنها در صورتی پیدا می شود که ایالات متحده و چین همکاری تنگاتنگی داشته باشند و اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. برای مثال دولت ترامپ سیاست بیش از حد تهاجمی خود در قابل چین و جنوب دریای چین را به خاطر بحران رو به رشد شبه جزیره کره کنار بگذارد.

روز به روز این واقعیت عیان تر می شود که ایالات متحده، حتی تحت ریاست جمهوری ترامپ، نمی تواند از نقش خود به عنوان قدرتی تثبیت شده در عرصه جهانی شانه خالی کند. چین هم برای آنکه اثبات کند قادر است به قدرتی تثبیت شده در قرن بیست و یکم بدل شود به نوبه خود می بایست وظیفه خود را برای حل و فصل نزاع در شبه جزیره کره به سامان برساند.

منبع : پراجکت سیندیکت/ ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی/

اتاق عملیات مشترک متحدان در سوریه: به حمله جدید آمریکا علیه سوریه پاسخ داده می‎شود

خبرگزاری فارس: به حمله جدید آمریکا علیه سوریه پاسخ داده می‎شود/ سناریوی «خان‌شیخون» برای حمله به سوریه بود

فرماندهی اتاق عملیات مشترک متحدان در سوریه متشکل از روسیه، ایران و نیروهای همپیمان در بیانیه‌ای اعلام کرد که از این به بعد به هرگونه حملات جدید آمریکا علیه سوریه پاسخ خواهد داد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس به نقل از المیادین، اتاق عملیات مشترک متحدان در سوریه در بیانیه‎ای به حملات موشکی آمریکا علیه سوریه واکنش نشان داد.

در ابتدای این بیانیه آمده است که کشورهای روسیه، ایران و سوریه و همپیمانان آنها در صورت هرگونه حمله جدید آمریکا علیه سوریه به آن پاسخ خواهند داد و به آمریکا اجازه نخواهند داد که بر جهان سیطره یابد.

در ادامه بیانیه تاکید شده است که حمله آمریکا به سوریه حمله خطرناکی است و تجاوز آشکار به حاکمیت ملت و دولت سوریه است. دشمن آمریکایی نشان داد که مجددا خطای محاسباتی داشته است.

اتاق عملیات مشترک متحدان در سوریه اعلام کرد که آمریکا در حالی به سوریه حمله کرد که این کشور برای تحقق پیروزی علیه تروریسم بهای سنگینی را پرداخت و در این راه بسیاری از سوری‌‎ها کشته شدند.

این بیانیه به حمله شیمیایی به خان شیخون اشاره و در آن اعلام کرد که هدف قرار دادن غیرنظامیان به هر شکلی را محکوم می‎کنیم و آنچه در خان شیخون رخ داد، محکوم است. مطمئن هستیم که آنچه در خان شیخون رخ داد، اقدام برنامه ریزی شده برخی کشورها و سازمان‌ها به بهانه حمله به سوریه بوده است.

در ادامه بیانیه همپیمانان و متحدان دولت سوریه آمده است: کسانی که از گروه های تروریستی در سوریه مانند داعش و جبهه النصره حمایت می کنند و آنها را آموزش می دهند، حق ندارند خود را مدافع حقوق بشر معرفی کنند.

این بیانیه افزود: آمریکا قبل از آنکه نتایج تحقیقات درباره حمله شیمیایی به خان شیخون مشخص شود، به سوریه حمله کرد و با وقاحت تمام رسما آن را اعلام کرد. آمریکا منتظر اجازه از کسی نماند و به کشورهای عضو سازمان ملل احترام نگذاشت.

در پایان بیانیه اتاق عملیات مشترک متحدان در سوریه تاکید شد که آنچه آمریکا علیه سوریه انجام داده است، تجاوز از خطوط قرمز است و از این به بعد به هرگونه عبور از خط قرمز از سوی هر کشوری که باشد، به شدت پاسخ داده می‎شود.

در این بیانیه تاکید شد که سوریه و همپیمانان آن نسبت به اهداف آمریکا در شمال سوریه و شمال غرب عراق غافل نیستند و همه تحرکات آن به دقت رصد می شود.

انتهای پیام/ح

متن و ترجمه زیارت آل یاسین ، همراه با صوت و تصویر

متن و ترجمه زیارت آل یاسین ، همراه با صوت و تصویر

 

زیارت آل یاسین

زیارت آل یاسین، از زیارت‌نامه‌های مشهور امام زمان (ع) است که با جملۀ «سلامٌ عَلی آلِ یاسین» آغاز می‌شود. راوی این زیارت ابو جعفر محمد بن عبدالله حمیری قمی است که در اواخر دوران غیبت صغری می‌زیسته و مکاتبات متعددی از او با امام زمان(ع) نقل شده که از جمله آنها توقیعی است که متضمن زیارت شریف آل یاسین است.
بنابر معیارهای سندشناسی، سندهای این زیارت صحیح و معتبر است و در کتاب‌های مهم حدیثی و دعایی نقل شده است. این زیارتنامه به تصریح برخی از علما، جامع و کامل و بهترینِ زیارت‏‌های امام زمان است و می‌توان در همه اوقات آن را قرائت کرد.

راوی زیارت

راوی و ناقل زیارت آل یاسین، ابوجعفر محمدبن عبداللّه بن جعفر حِمْیری است که علمای علم رجال و حدیث، از او به وثاقت و بزرگی یاد کرده‌اند. [۱] او کتاب‏هایی تالیف کرده که به ظاهر هیچ یک در دسترس نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می‌زیسته، مکاتباتی با امام مهدی (ع) داشته است.

محتوای زیارت

این زیارت با ۲۳ سلام آغاز می‌شود: سلام اوّل به آل یس (عترت پیامبر) و سلام‏های بعدی هر یک با عنوان خاصی به حضرت مهدی(ع). در این زیارت به بخش مهمی از معتقدات اسلامی و شیعی اشاره و ایمان به آنها برای زائر ضروری خوانده شده: توحید، نبوت حضرت محمد(ص)، امامت یکایک ائمه، حقانیت رجعت، مرگ، نکیر و منکر، قیامت، پل صراط، بهشت و جهنم و... .
پس از این، دعاهایی در زیارت نامه آمده که ترجمه بخشی از آن چنین است: «خداوندا از تو می‏‌خواهم که بر محمد، پیامبر رحمتت، و پرتو نورت، درود فرستی، و دلم را به نور یقین و سینه‌‏ام را به نور ایمان و اندیشه‌‏ام را به نور نیت‏های خوب و نصیبم را به نور دانش و نیرویم را با نور کار (شایسته) و زبانم را به نور راستگویی آکنده سازی». آن‌گاه با درود بر امام مهدی(ع) و دعا برای نصرت و سلامت و تعجیل در فرج و قیام، و پر شدن زمین از عدل و داد و نابودی کافران، منافقان و دشمنان دین به پایان می‌رسد.
در این زیارت نامه ۱۲ بار واژه «حق» و ۱۲ مرتبه واژه «حجت» به کار رفته است. این زیارت به تصریح برخی از علما، جامع و کامل و بهترین زیارت‏های امام مهدی(ع) است و آن را در همه اوقات می‌توان قرائت کرد.

سند زیارت

قدیمی‌ترین متنی که این زیارت در آن آمده‌است کتاب احتجاج است که از تألیفات احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی می‌باشد. علامه مجلسی در سه جای کتاب بحار الانوار آن را نقل کرده ‌است. [۲][۳][۴].
شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان نخستین زیارتی را که برای امام زمان نقل کرده زیارت آل یاسین است. سندهای این زیارت صحیح و معتبر بوده و در مجامع مهم حدیثی و دعایی نقل گردیده است.[۵] بعضی از شیعیان به خواندن این زیارت و دعای بعد از آن مداومت دارند، و جلسات خاصی برای خواندن آن به طور دسته جمعی در بلاد مختلف شیعه‏‌نشین برگزار می‏‌گردد.

منظور از آل یاسین

ابن عامر و نافع و یعقوب از قُرّاء سبعه، «آل یاسین» در آیۀ ۱۳۰ سورۀ صافّات: «سلامٌ علی ال یاسین»، را به مدّ خوانده و باقی قرّاء «إلیاسین» خوانده‌اند.
آنان که «آل یاسین» خواندند آیه را اینگونه معنا کرده‌اند «سلام بر آل محمد» و یاسین را نامی از نام‌های حضرت محمد(ص) و آل یاسین را اهل بیت پیامبر دانسته‌اند، و آنان که «إلیاسین» خواندند، گفتند این لغتی است برای الیاس نبی، چنان که «اسماعیل و اسمعیل» و «میکایل و میکاییل و میکال» نگارشهای مختلف یک مفهوم‌اند. [۶] شیخ طوسی در تفسیر تبیان و طبرسی نیز در مجمع البیان نزدیک به همین معانی را ذیل آیه ذکر کرده‌اند.
علامه طباطبایی در بحث روایی ذیل آیه [۷] از معانی الأخبار به اسنادش از امام صادق(ع) و نیز از عیون اخبارالرضا نقل می‌کند که فرمودند: «یس» محمد(ص) و ما «آل یس»، هستیم. که البته مبتنی بر قرائت «آل یس» است.
در تفسیر نمونه [۸] پس از نقل اقوال مختلف در قرائت «إل یاسین» و معانی که بنابر هر قرائت پیدا می‌کند «آل یاسین» را به معنی خاندان پیامبر اسلام(ص) یا خاندان «یاسین» پدر الیاس می‌داند.
بازگشت ضمیر مفرد در آیه بعد (« انّه من عبادنا المؤمنین؛ «او از بندگان مؤمن ما بود») احتمال قرائت «إل یاسین» که منظور از آن الیاس نبی باشد را تقویت می‌کند. هرچند،‌گاه ممکن است کلمه‌ای به دو صورت خوانده شده و در هر دو صورت معنی مناسبی داشته باشد. عترت پیامبر اکرم(ص) که عالم به ظاهر و باطن آیات هستند،[۹]‌گاه در تأویل آیات همین گونه عمل کرده‌اند.


متن و ترجمه زیارت آل یاسین

سَلامٌ عَلَى آلِ یس السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدا غَیْرَ مَکْذُوبٍ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ، 
سلام بر خاندان یس، سلام بر تو اى دعوت‏ کننده به سوى خدا، و آگاه به آیاتش، سلام بر تو اى باب خدا و سیاستمدار دینش، سلام بر تو اى خلیفه خدا و یاور حقّش، سلام بر تو اى حجّت خدا، و راهنما به سوى اراده ‏اش، سلام بر تو اى تلاوت‏ کننده کتاب خدا و تفسیرکننده‏ اش، سلام بر تو در تمام ساعات شب‏ و روز، سلام بر تو اى بجا مانده خدا در زمینش، سلام بر تو اى پیمان خدا که آن را برگرفت و محکمش کرد، سلام بر تو اى وعده خدا که آن را ضمانت نمود، سلام بر تو اى پرچم برافراشته‏ و دانش سرریز، و فریادرس و رحمت گسترده، و وعده بى‏ دروغ، سلام بر تو هنگامى‏ که‏ بر مى‏ خیزى، سلام بر تو زمانى‏ که مى‏ نشینى، سلام بر تو وقتى که مى‏خوانى و بیان مى کنى،سلام بر تو هنگامى‏ که نماز مى‏خوانى و قنوت بجا مى‏آورى،سلام بر تو زمانى‏ که رکوع و سجود مى‏ کنى،سلام بر تو وقتى که تهلیل و تکبیر مى‏ گویى‏ سلام بر تو هنگامى که سپاس و استغفار مى‏ کنى،
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی السَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلامِ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لا حَبِیبَ إِلا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلایَ أَنَّ عَلِیّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ ، 
سلام بر تو زمانى‏ که صبح و شام مى‏ کنى، سلام بر تو در شب هنگامى‏ که مى‏ پوشاند، و در روز وقتى‏ که آشکار مى ‏شود، سلام بر تو اى پیشواى امین، سلام بر تو اى‏ پیش نهاده آرزو شده، سلام بر تو به همه سلامها، تو را گواه مى‏گیرم اى مولایم، که گواهى مى‏ دهم معبودى‏ جز خدا نیست، یگانه است و شریکى ندارد، و محمد بنده و فرستاده اوست، محبوبى جز او و اهل بیتش نیست‏ و تو را گواه مى‏ گیرم اى مولایم، بر اینکه على امیر مؤمنان و حسن و حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر، و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على، حجّتهاى خدایند و گواهى مى‏دهم که تو حجّت خدایى،
أَنْتُمْ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فِیهَا یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْسا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرا وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاکِرا وَ نَکِیرا حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ یَا مَوْلایَ شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ وَ أَنَا وَلِیٌّ لَکَ بَرِی‏ءٌ مِنْ عَدُوِّکَ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِکُمْ یَا مَوْلایَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ لَکُمْ آمِینَ آمِینَ. 
شما آغاز و انجام هستید، و همانا بازگشت شما حق است، تردیدى در آن نیست، روزى که کسى را ایمانش سود نبخشد، که پیش از این ایمان نیاورده بود یا در ایمانش کسب خیرى نکرده بود، و گواهى مى‏دهم که مرگ، و ناکر و نکیر و زنده شدن و برانگیختن و صراط و کمینگاه و میزان و گرد ‏آوردن و حساب و بهشت و دوزخ و وعده و تهدید به هر دو حق است‏ اى مولاى من، بدبخت شد کسى‏که با شما مخالفت ورزید، و خوشبخت شد کسى‏که از شما اطاعت کرد،پ س گواه باش بر آنچه تو را بر آن گواه گرفتم،  و من‏ دوست تو،  و بیزار از دشمن توام، پس حق آن است که شما به آن خشنود شدید، و باطل آن است که شما از ان ناخشنود گشتید، و معروف آن است که‏ شما به آن امر فرمودید، و منکر آن است که شما از آن نهى کردید، پس نهاد من مؤمن به خداى یگانه بى‏ شریک، و به رسول او، و به امیر مؤمنان و به شماست اى مولاى من، به آغاز و انجام شما، و یارى‏ام براى شما آماده، و دوستى‏ ام نسبت به شما بى‏ آلایش‏ است، اجابت فرما، اجابت فرما.
 
و پس از آن، این دعا خوانده شود:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ وَ کَلِمَةِ نُورِکَ وَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی نُورَ الْیَقِینِ وَ صَدْرِی نُورَ الْإِیمَانِ وَ فِکْرِی نُورَ النِّیَّاتِ وَ عَزْمِی نُورَ الْعِلْمِ وَ قُوَّتِی نُورَ الْعَمَلِ وَ لِسَانِی نُورَ الصِّدْقِ وَ دِینِی نُورَ الْبَصَائِرِ مِنْ عِنْدِکَ وَ بَصَرِی نُورَ الضِّیَاءِ وَ سَمْعِی نُورَ الْحِکْمَةِ وَ مَوَدَّتِی نُورَ الْمُوَالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ حَتَّى أَلْقَاکَ وَ قَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیثَاقِکَ فَتُغَشِّیَنِی رَحْمَتَکَ [رَحْمَتُکَ‏] یَا وَلِیُّ یَا حَمِیدُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى [مُحَمَّدٍ] حُجَّتِکَ فِی أَرْضِکَ وَ خَلِیفَتِکَ فِی بِلادِکَ وَ الدَّاعِی إِلَى سَبِیلِکَ وَ الْقَائِمِ بِقِسْطِکَ وَ الثَّائِرِ بِأَمْرِکَ وَلِیِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَوَارِ الْکَافِرِینَ وَ مُجَلِّی الظُّلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِّ وَ النَّاطِقِ بِالْحِکْمَةِ وَ الصِّدْقِ وَ کَلِمَتِکَ التَّامَّةِ فِی أَرْضِکَ الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ وَ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ، 
خدایا من از تو مى‏ خواهم که بر محمّد پیامبر رحمتت، و کلمه نورت درود فرستى، و پر کنى دلم را با نور یقین، و سینه‏ ام را با نور ایمان، و فکرم را با نور تصمیم، و اراده‏ ام را با نور دانش، و نیرویم را با نور عمل، و زبانم را با نور راستى، و دینم را با نور بینایى از سوى خود، و دیده ‏ام را با نور روشنایى، و گوشم را با نور حکمت، و مودّتم را با نور دوستى محمّد و خاندانش (درود بر ایشان) تا دیدارت کنم درحالى‏که به عهد و پیمانت وفا کرده ‏ام، پس فرا بگیرد رحمتت مرا اى سرپرست و اى ستوده، خدایا درود فرست بر [محمّد] (نام مبارک امام دوازدهم) حجّتت در زمینت، و خلیفه‏ ات در کشورهایت، و دعوت‏ کننده‏ به راهت، و قیام‏ کننده به عدلت، و انقلاب‏ کننده به فرمانت، ولی و دوست اهل ایمان و نابودکننده کافران، و زداینده‏ تاریکى، و روشنی بخش حق، و گویاى به حکمت و راستى، و کلمه تمامت در زمین، آن منتظر بیمناک، و ولىّ خیرخواه،
سَفِینَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ مُجَلِّی الْعَمَى [الْغَمَّاءِ] الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلا وَ قِسْطا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیرا اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِکَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمُ اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ مِنْ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ ، 
کشتى نجات، و پرچم هدایت، و روشنى دیدگان مردم، و بهترین کسى‏که‏ جامه و رداى خلافت پوشید، و زداینده کوردلى، که زمین را پر از عدل‏ و داد مى‏ کند، چنان‏که از ستم ستمکاران پر شده‏ که تو بر هرچیز توانایى. خدایا درود فرست بر ولىّ‏ ات و فرزند اولیایت، آنان‏که اطاعتشان را لازم نمودى‏ و حقّشان را واجب کردى، و پلیدى را از ایشان زدودى، و پاکشان نمودى پاک ساختنى درخور. خدایا او را یارى کن، و به وسیله او براى دینت پیروزى آور، و اولیایت، و اولیایش، و پیروان و یارانش را، به سبب او یارى ده. خدایا پناهش ده‏ از شرّ هر متجاوز و سرکش، و از شرّ تمام آفریدگانت،  و او را محافظت فرما از پیش رو و پشت سرش، و از راست ‏ و چپ، و از او پاسدارى کن، و از اینکه به او آسیبى رسد نگهدارى‏اش فرما، و حفظ کن بوسیله او رسول و خاندان رسولت را،
وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقْصِمْ قَاصِمِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِی فِی آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مَا یَأْمُلُونَ وَ فِی عَدُوِّهِمْ مَا یَحْذَرُونَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . 
و عدالت را به وسیله او آشکار نما، و او را به پیروزى تایید کن، و یاورش را یارى ده، و واگذارنده‏ اش را به خوارى نشان‏ و شکننده‏ اش را بشکن، و به وسیله او گردنکشان کفر را درهم بکوب، و کافران را به قتل برسان و منافقان و همه بى‏ دینان را از میان بردار هر کجا که باشند، از مشارق و مغارب زمین، و خشکى و دریاى کره خاک، و به وسیله او زمین را از عدالت پر کن، و دین پیامبرت را به او نمایان ساز، خدایا قرار ده مرا از یاوران، و کمک‏کاران و پیروان و شیعیانش، و به من‏ بنمایان در باره خاندان محمد (درود بر ایشان)، آنچه آنان آرزو دارند، و درباره دشمنانشان آنچه از آن پرهیز مى‏ نمایند اى معبود حق آمین، اى صاحب بزرگى و بزرگوارى، اى مهربان‏ترین مهربانان.
 

پی نوشت:
1- الاحتجاج، ج ۲، ص۴۹۲
2- بحار الانوار جلد ۵۳، صص ۱۷۱ – ۱۷۳؛
3- بحار الانوار جلد ۹۴، ص۲ – ۵
4- بحار الانوار جلد ۱۰۲، ص۸۱- ۸۳
5- مستدرک‏الوسائل، ج ۱۰، ص۳۶۴، بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۷۱
6- راضی، ابوالفتح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح دکتر محمد جعفر یاحقی ـ دکتر محمد مهدی ناصح، ج ۱۶، ص۲۳۴
7- طباطبائی'، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ج ۱۷، ص۱۵۹
8- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، قم،ج۱۹ ص۱۴۵
9- وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم: تأویلش را جز خدا و ریشه‏داران در دانش کسی نمی‏داند. آل عمران/۷
منابع:
  • قرآن کریم
  • علامه مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، دارالکتب اسلامیة، تهران، ۱۳۶۲ ش.
  • نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت: لاحیاء التراث، طبعة الاولی، قم، ۱۴۰۷ ق.
  • طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق
  • ابوالفتح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح دکتر محمد جعفر یاحقی ـ دکتر محمد مهدی ناصح
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، قم
  • ویکی شیعه

پاورپوینت صوتی "زیارت آل یس"

گالری: 

خطر ترامپ برای محیط زیست کره زمین

 نیویورک تایمز نوشت: فرمان 'ترامپ' در مورد لغو اقدامات سَلَفش در مورد تغییرات آب و هوایی، وحشتناک است زیرا اوضاع کره زمین را از این که هست به مراتب بدتر خواهد کرد.

به گزارش ایرنا، روزنامه آمریکایی در سرمقاله روز سه شنبه خود افزود: هنوز بیشتر از ده هفته از ریاست جمهوری ' دونالد ترامپ' نگذشته است که او فرمان داده است سیاست گذاری مقام سلفش 'باراک اوباما' پیرامون مبارزه با تغییرات جوی که بر لزوم کاسته شدن از سوخت های فسیلی تاکید دارد منسوخ اعلام شود .

تاختن ترامپ به سمت سیاست گذاری هایی که اوباما در مورد تغییرات جوی انجام داده بود از موقعی شروع شد که او در 'دیترویت' اعلام کرد که استانداردهای بهره وری سوخت برای خودروها و کامیونها را منسوخ خواهد کرد . 

ترامپ در ادامه همین روند بودجه بسیار تنگ نظرانه دولت را آماده کرد و از جمله حوزه هایی که در این بودجه مشمول کاهش اعتبار بود برنامه های علمی - تحقیقاتی در زمینه تغییرات جوی بود. 

قله تصمیم گیریها در این زمینه روز سه شنبه اتفاق افتاد و ترامپ یک فرمان اجرایی صادر کرد و محور استراتژی انرژی پاک اوباما را بکلی منسوخ اعلام کرد. طبق استراتژی انرژی پاک اوباما تمام نیروگاههایی که با سوخت زغال سنگ کار می کنند تعطیل می شود و جلوی ساخت نیروگاههایی جدید از این دست هم گرفته می شود.

اما هیچ جای تعجب ندارد که شخصی چون ترامپ آمده است و دست به چنین تصمیم گیریهای حیرت آوری می زند.

ترامپ اصولا فردی است که معتقد است تغییرات آب و هوایی کره زمین یک شوخی مضحک و کار چینی هاست، با این هدف که صنایع آمریکا را به نابودی بکشاند. ترامپ رئیس جمهوری است که همه اشخاصی که در کابینه و دولت او را احاطه کرده اند، تماما افرادی هستند که کمترین اطلاعی از موضوع گرم شدن کره زمین و عواقب شوم آن ندارند. او شخصیتی است که در بسیاری از موارد تمام موفقیت سیاسیش را مرهون سخاوتمندی های شرکتهای نفت و گاز و زغال سنگ است.

ترامپ شخصی است که همواره گلایه کرده است همه مقررات جاری کشور اشتغال سوز است. او همواره وعده داده است که موجبات اشتغال بیشتری برای کارگران معادن زغال سنگ را فراهم سازد. این صنعت بنحوی جبران ناپذیر رو به انحطاط می رود، زیرا قیمت گاز طبیعی ارزان است و ظرفیت منابع انرژی های پاک مانند باد و خورشید هم از سال 2008 سه برابر شده است .

و اما حقیقتا باید فرمان ترامپ را در زمینه تغییرات جوی فرمانی وحشتناک و دلهره آور دانست.

این فرمان اجماع علمی به دست آمده در این زمینه را کاملا بی اعتبار و منسوخ می شمرد. این اجماع علمی صراحت دارد بر اینکه اگر هر چه سریعتر اقدامی مقتضی برای جلوگیری از گرمتر شدن کره زمین انجام نگیرد، آب دریاها بالا خوهد آمد، خشکسالی های ویرانگر بیشتری اتفاق خواهد افتاد، نسل های بیشتری از گونه های گیاهی و جانوری منقرض خواهد شد و بطور کل اوضاع کره زمین از اینکه هست به مراتب بدتر خواهد شد.

این فرمان هولناک است چون مانند گذشته تمام اتکای انرژیایی کره زمین را بر منابع انرژی های فرسوده و کثیف بنیاد می نهد، در حالیکه پویایی اقتصاد منوط به سرمایه گذاری بر انرژی های جدید و پاک است . 

این فرمان خطرناک است چون به همه حمایتهای مردمی از حفاظت محیط زیست پشت می کند، که معتقد است هزینه های شرکتهای آمریکایی بدون نوآوری در انرژی بالا خواهد رفت و سطح قابل رقابت بودن این شرکتها با شرکتهای خارجی تنزل خواهد کرد.

مهمترین اشکال این فرمان در این است که ترامپ با آن نقش رهبری جهانی آمریکا را در موضوعات جوی کاملا نادیده می گیرد.

جای شکرش باقیست که ترامپ دستور نداده است آمریکا پایش را از 'توافق پاریس' بیرون بکشد. 

توافق پاریس در دسامبر 2015 (آذر 94) به دست آمد و 195کشور برای اولین بار در یک تلاش جمعی موافقت کردند انتشار گازهای گلخانه ای خود را بکاهند. عمده موفقیت این کار مرهون تلاش پیگیر اوباما و 'جان کری' وزیر امور خارجه او بود که موفق شد چینی ها و هندی ها را هم با این دستورکار همسو سازد.

با این حال ترامپ با این فرمان خود توافق پاریس را عملا منسوخ کرده است.

طبق دستور کار اوباما قرار بود آمریکا سطح انتشار گازهای گلخانه ای خود را تا سال 2015 کاهش دهد و آن را به یک چهارم میزان سال 2015 برساند. 

حال اگر چنین شیوه نامه ای در دسترس نباشد، آمریکا دیگر نمی تواند مدعی رهبری جهان در زمینه کاهش گازهای گلخانه ای باشد. مسلما این همان چیزی است که چین و هند آن را آرزو می کنند.

این فرمان ترامپ دو خطر بزرگ به همراه دارد:

باعث خواهد شد سایر کشورهای بزرگ هم پایشان را از توافق پاریس بیرون بکشند و یا اینکه به فکر افتند ابتکار عمل را در مورد منابع انرژی پاک به دست بگیرند، که مسلما این به سود آب و هوای کره زمین، اما به زیان صنعت آمریکا خواهد بود.

آیا راهی هست که این جنون را واژگون کرد؟

بله. فرمان های ترامپ بفوریت به اجرا گذارده نخواهد شد. یک سال و یا بیشتر طول خواهد کشید تا 'آژانس حفاظت از محیط زیست' یک طرح و برنامه ای برای تولید برق از انرژی های پاک تهیه و تنظیم کند.

ایالت های مترقی نظیر کالیفرنیا و نیویورک یقینا دستور کار خود را برای کاستن از انتشار گازهای گلخانه ای دنبال خواهند کرد. موضوع دیگر افکار عمومی است.

پیش از این هم در سال 1994 هنگامی که 'نیوت گینگریچ' و یارانش سعی کردند قوانین در حوزه محیط زیست را تغییر دهند افکار عمومی وارد مبارزه شد و محکم جلوی دستور کار جمهوریخواهان در این زمینه ایستاد.

جمهوریخواهان بعد از هشت سال دروغ گویی و انکار در دوره ریاست جمهوری ' جرج بوش' (پسر)، یک بار دیگر در سال 2008 در همین زمینه تنبیه شدند (در آن سال اوباما به ریاست جمهوری انتخاب شد).

هنوز هم فرصت باقیست و ترامپ می تواند این نادانی خود را به یک سیاست گذاری حقیقی برای مردم بدل کند و مخالفتش را با این دستور کار ضد علمی به نمایش گذارد.
منبع: ایرنا