واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

افزایش تقاضای ژاپنی‌ها برای ساخت پناهگاه‌های هسته‌ای

با بالا گرفتن آزمایش‌های موشکی کره شمالی و بی اعتنایی این کشور به تحریم‌های سازمان ملل، تقاضا برای پناهگاه‌های هسته‌ای و فیلتر‌های هوای مخصوص ضد تشعشعات هسته‌ای، در ژاپن در هفته‌های اخیر افزایش یافته است.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، یک شرکت کوچک متخصص در ساخت جان‌پناه‌های هسته‌ای که معمولاً زیرخانه‌های مردم ساخته می‌شوند، تنها‌ در ماه آوریل ۸ سفارش برای ساخت چنین پناهگاه‌هایی دریافت کرده است و این در حالی است که چنین شرکت‌هایی به طور معمول طی یک سال ۶ سفارش می‌گیرند.

نوبوکو اُریب، رییس یکی از شرکت‌های سازنده این نوع پناهگاه‌ها همچنین گفت بیش از ۵۰ تصفیه هوای سوئیسی که تشعشعات و گاز سمی را فیلتر می‌کند، فروخته است و سعی می‌کند آمار فروش خود در زمینه این محصول را بیشتر نیز بکند.

تصفیه کننده‌هایی که برای استفاده ۶ نفر طراحی شده‌اند به ارزش ۶۲۰ هزار ین (۵۶۳۰ دلار) فروخته می‌شوند و آنهایی که برای ۱۳ نفر طراحی شده‌اند و معمولاً در جان‌پناه‌های خانوادگی استفاده می‌شوند ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار ین (۱۵.۴۴۰ دلار) فروخته می‌شوند.

از زمانی که شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن در یکی از جلسات ماه جاری میلادی پارلمان درباره احتمال آنکه کره شمالی توان پرتاب موشک مجهز به گاز اعصاب سارین را داشته باشد، صحبت کرد، نگرانی مردم ژاپن درباره احتمال وقوع یک حمله شیمیایی بیشتر شده است.

اُریب درباره این جان‌پناه‌ها می‌گوید: ساختن این جان پناه‌ها نیازمند صرف زمان و پول است. اما ما این روزها با توجه به جو متشنج موجود با کسانی روبه‌رو هستیم که می‌گویند همین الان یکی از این‌ها را می‌خواهند.

یک شرکت کوچک دیگر نیز که در شیزوکا قرار دارد شاهد رشد ۱۰ برابری سفارش‌ها و قیمت‌های جان‌پناه‌های زیرزمینی خود بوده است. بر اساس اظهارات یکی از مدیران فروش این شرکت افزایش سفارش‌ها از ماه فوریه کم کم شروع شده است و در ضمن مشتریان آنها از سرتاسر ژاپن به آنها مراجعه می‌کنند.

مانور تخلیه فوری

کره شمالی ماه گذشته چند موشک خود را به سمت ژاپن پرتاب کرد که ۳ فروند از آنها داخل آبهای منطقه تجاری ژاپن افتادند و تعدادی نیز با فاصله ۳۰۰-۳۵۰ کیلومتری از ساحل آکیتا در شمال ژاپن فرود آمدند.

دولت ژاپن روز جمعه از دولتهای محلی خواست که برای آمادگی مردم در صورت وقوع حمله موشکی احتمالی، مانور تخلیه ترتیب دهند.

بعضی از سفارشهای جان‌پناه‌ها مربوط به مالکین شرکتهای کوچک برای پرسنل شرکت است و برخی نیز توسط خانواده‌ها سفارش داده شده‌اند. هزینه ساخت یک جان پناه هسته‌ای که برای ۱۳ نفر طراحی شده باشد حدود ۲۵ میلیون ین (۲۲۷.۲۱۰ دلار) است و ساختن آن حدود ۴ ماه زمان می‌برد.

بنابر اظهارات اُریب در رابطه با میزان مقاومت این جان‌پناه‌ها، این اتاقک‌ها می‌توانند در برابر انفجاری در سطح بمب هسته‌ای هیروشیما که به فاصله ۶۰۰ متر دورتر منفجر شده باشد، مقاومت کنند.

کره شمالی دیروز اعلام کرد که برای نشان دادن قدرت نظامی خود آماده غرق کردن یکی از ناوهای هواپیمابر آمریکا است.
منبع: ایسنا

دستگیری زورگیران خشن و ۱۷ ساله در تهران

رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری چهار زورگیر خشن ۱۷ ساله که از ده‌ها نفر زورگیری کرده بودند، خبر داد.

به گزارش ایسنا، در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۷ فروردین ماه امسال مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک در اتوبان نیایش - تقاطع چمران به چهار سرنشین جوان یک دستگاه خودرو پراید به شماره انتظامی معلوم مشکوک شدند که پس از توقف پراید و در بازرسی اولیه، آنان موفق به کشف یک قبضه قمه، دو قبضه چاقوی ۳۰ سانتی متری، یک رشته زنجیر به همراه چند دستگاه گوشی تلفن همراه و همچنین مدارک شناسایی و کارت‌های عابربانک متعلق به افراد غیر از چهار سرنشین پراید شدند.

دستگیری زورگیران خشن و ۱۷ ساله در تهران (+ عکس)

با دستگیری چهار جوان به نام‌های فرهاد، کامران، سامان و حمید که همگی ۱۷ سال سن داشتند و اعتراف اولیه آنها به مسروقه بودن اموال کشف شده، پرونده مقدماتی با سرقت‌های به عنف تشکیل و پرونده به دستور معاون ارجاع دادسرای ناحیه ۲۹ تهران، برای رسیدگی در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان پایگاه یکم پلیس‌آگاهی با بهره‌گیری از اموال به دست آمده از متهمان موفق به شناسایی تعدادی از شکات و مالباختگانی شدند که تمامی آنها به شیوه‌ای مشابه مورد ضرب و جرح، تهدید و نهایتا سرقت به عنف اموال قرار گرفته بودند.

پیرمردی ۶۰ ساله پس از حضور در پایگاه یکم آگاهی و شناسایی دقیق و کامل متهمان، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در ساعت هشت صبح روز ۲۷ فروردین ماه از پل مدیریت به مقصد خیابان مطهری، سوار یک پراید با چهار سرنشین جوان شدم، سه سرنشین در صندلی عقب نشسته بودند و من نیز در صندلی جلو که پس از حرکت و طی مسافتی کوتاه، ناگهان سرنشینان عقب به‌گونه‌ای به من حمله‌ور شدند که تیزی چاقو را زیر گلویم احساس کردم و این افراد با وجود سن کم، بسیار خشن بودند. یک نفر از آنها چاقویش را زیر گلویم گذاشت و دو نفر دیگر، در حالیکه آنها نیز چاقو در دست داشتند با تهدید اقدام به گرفتن گوشی تلفن همراه، عابربانک و رمز آن و دو میلیون تومان پول همراهم کردند و سرانجام در اتوبان نیایش، مرا از ماشین پیاده کرده و از محل متواری شدند.

متهمان که هر چهار نفر آنها بچه محل یکدیگر در منطقه قلعه حسن خان هستند، در همان تحقیقات اولیه به ده‌ها فقره زورگیری در مناطق مختلف غرب و شمال غرب تهران بویژه در محدوده فرحزاد، میدان کتابی، نیایش و ... اعتراف کردند که با تجمیع پرونده‌های سرقت مشابه، کارآگاهان موفق به شناسایی ده‌ها مالباخته‌ای شدند که این افراد اقدام به زورگیری از آنها کرده بودند.

بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه کرم یوسف وند، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به سن زیر ۱۸ سال متهمان، قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و هر چهار متهم تحویل کانون اصلاح و تربیت شدند، اما همچنان پرونده آنها برای شناسایی دیگر شکات و مالباختگان، در پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال رسیدگی است.

وی از کلیه شکات و مالباختگانی که بدین شیوه و شگرد و توسط چهار سرنشین جوان یک دستگاه پراید سفیدرنگ مورد زورگیری قرار گرفته‌اند، خواست تا برای شناسایی تصاویر متهمان و پیگیری شکایات خود به نشانی پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اتوبان شهید صدر (مسیر شرق به غرب) - ابتدای خیابان شهید قلندری شمالی مراجعه کنند.
منبع: ایسنا

انتخابات، پوپولیسم، اقتصاد

خطر همه گیر شدن رویکرد پوپولیستی در حوزه های اقتصادی و اجتماعی، در کشور را باید جدی گرفت چرا که به جهت موفقیت استفاده از آن در ظهور احمدی نژادیسم ، فرهنگ استفاده از شیوه های عوام فریبانه گسترش یافته است .
انتخابات ، پوپولیسم ، اقتصادپول نیوز، حسین محمودی اصل* - استفاده از شیوه ای پوپولیستی و عوام گرایانه از سالیان دور رایج بوده است. با پیشرفت علم وصنعت درجوامع گوناگون اثرگذاری چنین حرکتهایی رو به کاهش بوده است اما حرکتهای پوپولیستی در آمریکای جنوبی و همچنین کشورمان، در دوره ریاست جمهوری نهم و دهم باعث شد که شیوه جدیدی از این رویکرد رایج شود.

 این حرکات به قدری موفقیت آمیز بود که در دوره جدید و در انتخابات آمریکا ترامپ به صورت کاملا شفاف و با پشتیبانی حزبی  و بصورت پوششی به این حرکات متوسل شد و در کمال تعجب همگان،  این کشور با ادعاهای جاه طلبانه خود در خصوص دموکراسی و پیشرفت، به حرکت پوپولیستی جواب داد و ترامپ رئیس جمهور شد و شوک گسست اجتماعی وارد آمد.

خطر شیوع مجدد این رویکرد  کل دنیا را تهدید میکند. این حرکات عوام فریبانه در کل سیاست های جهانی دیده می شود و نمونه اخیر آن ، حملات شیمیایی توسط تروریستها در سوریه  و پوشش تصویری گسترده آن در فضای عوام فریبی بود تا حمله موشکی سریع امریکا را توجیه کند .

خطر همه گیر شدن رویکرد پوپولیستی در حوزه های  اقتصادی و اجتماعی،  در کشور خودمان را نیز باید جدی گرفت چرا که به جهت موفقیت استفاده از آن در ظهور احمدی نژادیسم ، فرهنگ استفاده از شیوه های عوام فریبانه گسترش یافته است .

البته حرکتها و اقدامات عادی و ناشیانه وی و مدیرانش باعث شد حد توانایی رئیس جمهور ، وزیر و مدیران ارشد از حد متوسط جامعه تنزل یابد و بخش عظیمی از مردم عادی خود را دارای توانمندی اداره کشور با شعارهای رنگارنگ بدانند و تعداد بسیاری بدون داشتن شرایط و توانمندی مناسب در انتخابات مجلس، شوراها و حتی ریاست جمهوری شرکت نمایند .

کاهش عیار و منزلت ریاست جمهوری و مدیران کشور یکی از ضربات رویکردهای پوپولیستی بود. در این حالت عده بسیاری  هم در انتخابات مختلف شرکت نموده و شعار های عوام فریبانه می دهند و هم اینکه بخش قابل توجهی از جامعه خواستار حضور در پست های مدیریتی شده و حضور در مشاغل عادی بدون مشتری مانده و وجدان کاری و انگیزه های کار کاهش می یابد .

نکته مهم اینکه اکثر رویکردها و شعارهای پوپولیستی در حوزه اقتصادی مطرح و اجرایی می شود که همه انها فاقد  توجیه اقتصادی بوده و منافع ملی را به پرتگاه خطرناک هدایت می کنند حتی مزایای مقطعی این رویکردهای اقتصادی بسیار کوتاه مدت بوده و پس از مدت کوتاهی منافع طبقه ضعیف جامعه را که طبقه هدف هستند را نیز به چالش می کشد .

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شعارهای پوپولیستی باز رونق گرفت اما با رد صلاحیت بقایی و احمدی نژاد در بین مردم و شورای نگهبان، خوشبختانه استراتژی پوپولیستی رنگ باخت و این نشان می دهد که حتی حامیان اصلی این رویکرد در سطوح مختلف به عدم کارایی آن و ضربه سنگین به منافع ملی در دوره 8 ساله عکس العمل نشان می دهند .

مساله اصلی انتخابات  که بی برنامگی کاندیداها و احزاب است هنوز باقی است. متاسفانه احزاب در کشور با رویکرد کاملا سیاسی و بدون برنامه اقتصادی شکل می گیرد و اغلب به فکر کسب قدرت و سپس تدوین برنامه اقتصادی هستند و صرفا به داشتن چند اقتصاددان در حزب خود بسنده می کنند در حالی که مردم باید به برنامه ها رای دهند .

البته چند صفحه که در آن اهداف ، استراتژی ها و خط مشی بصورت کلی مشخص شده است  نمی توان برنامه گفت . سند برنامه بایستی در هر بخش اهداف، اقدامات و راهبردها را نشان دهد و بر پایه اعداد و وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و قابل تحقق را بصورت کامل ارائه دهد . نبود برنامه مناسب و عملیاتی باعث دادن وعده هایی می شود که شاید قابلیت دسترسی به آنها وجود نداشته باشد و فرد پیروز در مقام اجرا یا باید آمار را دستکاری کند و یا باید عملکرد خود را توجیه کند.

صحبت ها و برنامه های کاندیداها نشان می دهد که اصلا به وضعیت و امکانات و تنگناهای موجود هیچ اشرافی وجود ندارد . وعده یارانه چند برابری و یا افزایش درامد کشور به دو و نیم برابر از وعده های غیرقابل اجرا و فاقد توجیه است .  افزایش درامد کشور در 4 سال به دو و نیم برابر یعنی رسیدن به تولید ناخالص بیش از هزار میلیارد دلاری و رسیدن به نرخ رشد اقتصادی 25 درصدی است.

این در حالی است که تحقق رشد 8 درصدی در برنامه ششم در هاله ای از ابهام است چراکه برای تحقق آن نزدیک 800 هزار میلیارد سرمایه گذاری باید صورت گیرد و 168 هزار میلیارد آن باید از طریق جذب سرمایه گذاری خارجی صورت گیرد چرا که ظرفیت اقتصاد کشور محدود است. این درحالی است که سرمایه گذاری خارجی کمی صورت گرفته است و برای سالهای آتی نیز جذب سرمایه گذاری خارجی به میزان پیش بینی بودجه ای نیز دور از دسترس است پس این سرمایه گذاری چگونه می تواند صورت گیرد تا رشد درامد به دو ونیم برابر برسد؟

جالب است بدانیم نظام بانکی ورشکسته ، بدهی 700 هزار میلیاردی دولت و شرکتهای دولتی  که از دولت قبل به ارث رسیده است چگونه می تواند  اجازه حفظ وضعیت موجود را دهد  که به فکر رشد آرمانی دو و نیم برابری باشیم . به نظر می رسد توجه مردم به برنامه های واقعی و قابل تحقق که در آن بصورت کامل و گام به گام اقدامات مشخص باشد بسیار مهم است تا جامعه و مردمان آن ، واقع بینی را به کاندیداها تزریق کنند.

کارشناس اقتصادی*
منبع: پول نیوز

نخبگان بی خبرند؛ جامعه (آمریکا) در آستانه گسست قرار دارد

خبرگزاری فارس: نخبگان بی خبرند؛ جامعه در آستانه گسست قرار دارد

چیزی که این روزها از نظر من به شدت شگفت آور است، این است که محارم قدرت و نخبگان، هیچ اطلاعی از آنچه که درست زیر پوست جامعه در جریان است ندارند.

چیزی که این روزها از نظر من به شدت شگفت آور است، این است که محارم قدرت و نخبگان، هیچ اطلاعی از آنچه که درست زیر پوست جامعه در جریان است ندارند. درست است، شاید نخوت و تکبر است که این غفلت را تولید می کند، برای همین شاید نباید از نابینایی آنها تعجب کرد. آنها به تقویم نگاه نمی کنند که اگر نگاه می کردند، می فهمیدند که اکنون سال «1788» است (سال پیش از انقلاب بزرگ فرانسه). چیزی نزدیک است. بسیار نزدیک. جامعه در آستانه گسست است.

بنا به تجربه من، این به اصطلاح "نامقبول" های هیلاری کلینتون عملا خوددارترین، مودب ترین و صادق ترین گروه جمعیتی کشورند. آنها آگاه تر، متکی به نفس تر و علاوه بر چیزهای دیگر، مسلح شده تر از دیگران هستند.

از سوی دیگر آلت لفت ها (اصطلاحی که به دمکرات های امروزی نسبت داده می شود) نوفاشیست ها و نئوکان هایند. این آلت لفت ها هستند که فکر می کنند آزادی بیان تنها به معنای آزادی بیان آنهاست. این الت لفت ها هستند که به «فضاهای امن» نیاز دارند و می خواهند از طریق جرایم، قانون را به اجرا بگذارند.

این آلت لفت ها و سایت های رسانه ای آنهاست که ایده های متفاوت از ایدئولوژی مورد قبولشان  را به شدت سانسور می کنند. این آلت لفت ها هستند که پرچمدار تغییر رژیم و سر دادن شعار علیه روسیه هستند. این آلت لفت ها هستند که معتقدند در صورتی که این کار در خدمت هدف بزرگ ترشان باشد، واجد حقی ذاتی و حتی الزامی برای دروغ گفتن و مغشوش کردن اذهانند.

شاید مهم تر از همه این باشد که آلت لفت ها زمانی که با افراد و ایده هایی مواجه می شوند که آنها را در خود جای نداده اند، به سرعت به خشونت و اوباشگری روی می آورند. این موضوع هیچ گاه آنقدر که در این چرخه انتخاباتی  (آمریکا) مشهود است خود را نشان نداده است.

اما نامقبول ها دارای بردباری و مدارای نامتناهی نیستند، مثل کرم ابریشمی که پیله ای به دور خود تنیده نقطه ای وجود دارد که باید محصول کار خود را وارد چرخه اجتماع کند.

رسانه ها و سایر محارم قدرت بر این باورند که آنها مصون هستند. بی شک این تفکر از  تنیدن پیله ای به دور خود منتج می شود که در آن صداهای مخالف اجازه مطرح شدن نمی یابند. وقتی که پیله می شکافد یا کرم تغییر شکل خود را به نمایش می گذارد است که آنها متحیر می مانند.

عده زیادی از آنها  هر جایی هستند جز نزدیک بودن به مصونیتی که خودشان معتقدند واجد آنند. بعلاوه  آنچه که آنها فکر کنند یا امیدش را دارند که از آنها حمایت می کند، آن فضای امنی که معتقدند از آن برخوردارند، وجود خارجی ندارد. چرا که بیشتر پاسداران جامعه چه مامورین اجرای قانون و چه نظامی، اعضای کارت دار گروه نامقبول ها هستند.

فرانسه در اواخر دهه 1780 همین تجربه را از سر گذراند. نخبگان آرامش خاطری دروغین داشتند. به این ترتیب بود که آنها شجاعانه بهای تکبر و غفلت خود را پرداختند.

شاید تاریخ تکرار نشود، ولی ترجیع بندهایی دارد که تکرار می شود. واقعا به نظر می رسد که تقویم سال 1788 یا 1789- و1792- را نشان می دهد، سال هایی که آنقدرها دور نیست.

آنچه می نویسم فراخوانی برای در دست گرفتن سلاح نیست، فراخوانی به دیدن واقعیت است. اگر این فراخوان را نادیده بگیرید خودتان متضرر خواهید شد. برخی ممکن است این کلمات را به مثابه یک تهدید ببینند ولی چنین نیست. این کلمات یک هشدار هستند، هشداری از سوی یک دانشجوی تاریخ.

هر جامعه ای در نهایت به یک نقطه گسست می رسد. جامعه ما به این نقطه نزدیک است. برخی از کسانی که ممکن است احساس تهدید شدن کنند(به اصطلاح نخبگان و محارم قدرت) ممکن است فکر کنند که می توانند حفاظت و امنیت را نیز درست به همان سادگی که می توانند گلف استریم را خریداری کنند، بخرند. چقدر ساده اندیش هستند! پیمانکاران امنیتی شخصی چه کسانی هستند؟ سازمان های امنیتی مختلف که هستند؟ آنها نیز همچون نهاد اجرای قانون و بقیه نیروهای نظامی از نامقبول ها هستند. نامقبول ها پولتان را خواهند گرفت، ولی شما زندگی آنها را نخواهید گرفت. بهتر است بگوییم آنها از جان خودشان به خاطر جان شما و خانواده تان نخواهند گذشت. امنیتی که شما معتقدید خریداری کرده اید یک توهم است. فریب است. بهتر است هر چه زودتر این را باور کنید.

برخی از کسانی که احساس تهدید یا نگرانی می کنند، ممکن است به این اندرز نخ نما پناه ببرند که «این ما بودیم که به آنها (نامقبول ها) همه چیز دادیم، آنها فکر می کنند بدون ما چه خواهند کرد؟» خب استفاده از «ما» در اینجا نشانه خودپسندی است، چون کسانی که عملا  چیزی تولید کرده اند که به جامعه ارزش بخشیده اند اندک و انگشت شمارند. صنعت پیشگان- که به دلیل نبود اصطلاح بهتر از آن استفاده می کنم- کسانی هستند که برای جامعه چیزهای واجد ارزشی پایدار تولید کرده اند. امروز صنعت پیشگان انگشت شماری وجود دارند و بسیاری از آنها که هنوز باقی مانده اند، تولید خود را به خارج از کشور منتقل کرده اند و مزایای مدیران پاداش محور را مرتبا افزایش می دهند، ولی در میان تهی کردن آمریکا مشارکت دارند. صنعت پیشگان واقعی، اتومبیل، کامیون، ماشین آلات، ژنراتور، سرور و حتی رایانه تولید نمی کنند. آنها داروها و درمان های نجات دهنده زندگی انسان ها را تولید می کنند. آنها کارخانجات فولاد و خط راه آهن احداث می کنند. آنها شغل تولید می کنند. حتی سلاح هایی را تولید می کنند که نامقبول ها صدها میلیون از آنها را دارند.

اما مارک زوکربرگ، هنری فورد نیست. جک دورسی، اندرو کارنگی نیست. مارک بنیوف، جان راکفلر نیست. لوید بلنکفاین، جان پیرپونت مورگان نیست. بارون های دزد قدیمی با وجود تقصیراتشان چیزهایی تولید می کردند که واجد ارزش پایدار بود.

این غول های صنایع جدید چه به ما داده اند؟ فیسبوک؟ اسنپ شات؟ توئیتر؟ آنها ابتذال و خوراک فکری ای به ما داده اند که با وجود پیش پا افتاده بودنش از آن استقبال کنیم، شاید به این دلیل که تمام معناهای دیگر پیشاپیش از دست رفته اند، یعنی درست همان بلایی که بر سر مشاغل صادراتی آمریکا آمده است. این غول های جدید، نوغول های جدید، کار چندانی جز کمک به رخوت و کرختی جامعه نکرده اند.آنها از بهره وری، از کنجکاوی آمریکا کاسته اند و این کشور را بی روح تر کرده اند. این نوغول ها هیچ چیز، دست کم هیچ چیز مثبتی به آمریکا نداده اند. شبکه سازی اجتماعی؟ بازی ها، سلفی ها؟

نامقبول ها می توانند بدون فریب احمقانه ای به اسم شبکه سازی اجتماعی به زندگی خود ادامه دهند، همانطور که هر کس دیگری که بی طرفانه به آن نگاه کند، می فهمد که این دستاورد هر چیزی هست جز اجتماعی. برای ما اهمیتی ندارد که آن دو هزار دوست تقلبی توئیتری مان چه چیزی برای صبحانه خورده اند، یا اندرو راس سورکین درباره آخرین مناظره ریاست جمهوری چه نظری دارد. احتمالا او فکر می کند که نظر او برای ما اهمیت دارد. چرا که او «دنباله روهایی در توئیتر» دارد که گمان می کند با هر توئیت او می میرند و زنده می شوند. ما می توانیم بدون آن به زندگی خود ادامه دهیم. ولی در این فکرم که آیا منیت او نیز می تواند چنین کند؟ او و دیگر افراد از قماش او، هر یک بی آنکه بدانند صرفا یک کیم کارداشیان دیگر هستند. آنها با بی استعدادی و بی ذوقی، نان سفید را به گرسنگان عاطفی و معنوی تعارف می کنند.

برخی ممکن است فکر کنند که همه چیز تقصیر ترامپ است. باز هم این میزان غفلت و ساده لوحی را نشان می دهد که مشخصه های نخبگان هستند. ترامپ یک نشانه است نه یک علت. او حتی می تواند یک برده باشد، همانطور که تغییراتی که او احتمال دارد بتواند صورت دهد، ممکن است مقداری از خشم فعلی را تخلیه کند.

از طرف دیگر هیلاری  کبریتی روشن در یک انبار دینامیت است. او همچون بسیاری از کسانی که برای خود اهمیت زیادی قائلند، فکر می کند که صرف وجود او به نفع بقیه ماست. او مظهر بدترین های چیزی است که آمریکا به آن تبدیل شده است. فراتر از قانون، ثروتمند نه به این دلیل که موفقیت و دستاوردی داشته، بلکه صرفا از طریق اعمال نفوذ؛ از نظر تاثیری که می تواند بر داخل کشور و بر جهان داشته باشد، گاو نری است در یک مغازه چینی فروشی. (گرچه باید به خاطر این استعاره از گاوها عذرخواهی کنم.) جهان به دلیل وجود او جای بی ثبات تری می شود.

آمریکا به دلیل وجود او ناامن تر می شود. روسیه و آمریکا- این دو قدرت اتمی- به دلیل وجود او بیشتر رو در روی هم قرار می گیرند. با وجود او بر اریکه قدرت، ما در داخل کشور و در سطح بین المللی به نقطه گسست خواهیم رسید که شاید به یک جنگ اتمی«تصادفی» منجر شود، همانطور که از تشدید شعارها به ذهن متبادر می شود. جامعه به دلیل وجود او بیشتر لایه بندی خواهد شد. روابط نژادی به دلیل وجود او (و اوباما) وخیم تر شده است.

در یکی از ایمیل های هک شده جان پودستا به هیلاری می بینیم که می گوید: «هیلاری کم کم دارد از آمریکاییان معمولی منزجر می شود.» احساسی که در میان بسیاری از مردم نیز قابل مشاهده است. معلوم می شود که این احساس دوجانبه است.

هیلاری را انتخاب کنید و طبق معمول به کسب و کار و زندگی تان ادامه دهید تا این هشدار احتمالا به نوشته سنگ قبر آمریکایی که می شناسیم تبدیل شود. جامعه فارغ از انتخاب او نیز ممکن است دچار فروپاشی شود، به این دلیل که فساد و پوسیدگی همین حال به حد زیادی گسترش یافته، اما وجود او، از راه رسیدن روز بازپسین را تسریع خواهد کرد.

نامقبول ها پیشاپیش به آنچه که در پیش است اندیشیده اند. آنها تا جایی که می توانند خود را آماده کرده اند. سال ها افول و زوال بسیاری از آنها را قادر کرده تا مهارت های بقای خود را بیاموزند، که هر جا که محل اعتماد باشد ارتباطات واقعی برقرار کنند، تا کشف کنند که چه چیزی حقیقتا مهم است و چه چیزی را می توان و باید از این جامعه نجات داد.

در بیرون این دایره جمعیتی اما مردم کاملا عریانند. آنها به اشکالی که حتی نمی توانند تصورش را کنند در معرض آسیب پذیری قرار دارند. آنها برای آنچه که بیش از همه اهمیت دارد ناآماده و فاقد مهارت هستند. آنها گوشت دم توپی هستند که در وقت اضافه زندگی می کنند.

تاریخ انباشته از نمونه های این نوع فروپاشی است. ما انسان ها همیشه در امتداد یک موج سینوسی از پیشرفت و افول، از تمدن ورزی و ناآرامی اجتماعی به پیش درغلتیده ایم. ما فکر می کنیم که این نوع از هرج و مرج را که کتاب های تاریخی مملو از آنها هستند از سرگذرانده ایم، اما به نظر می رسد که این فکر برخاسته از سوگیری های  نوظهور باشد. بخش بیشتری از تاریخ-اکثریت غالب آن- صلح آمیز و مسالمت جویانه نیست.


نویسنده: تایلر دوردن  Tyler Durden   نویسنده و  پژوهشگر تاریخ

ترجمه: محمود سبزواری

منبع:

http://www.zerohedge.com/news/2016-10-14/elite-have-no-idea-society-near-breaking-point


مرتبط:

- چرا هزاران آمریکایی در حال رفتن از شهرهای بزرگ هستند


چرا هزاران آمریکایی در حال رفتن از شهرهای بزرگ هستند

هزاران آمریکایی در حال گریختن از شهرهای بزرگ هستند

شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶

نویسنده: تایلر دوردن (Tyler Durden)


چرا بسیاری از مردم به ناگهان در حال تخلیه شهرهای بزرگ در آمریکا هستند؟ اخیرا درباره اینگونه مهاجرت که در خارج از ایالت کالیفرنیا در حال رخ دادن است مطالبی نوشته ام اما واقعیت این است که آنچه که در آنجا روی میدهد فقط بخشی از یک اتفاق در سطح ملی است.

جمعیت تعدادی از بزرگترین شهرها مستمرا در حال کم شدن است و این باعث سردرگمی بسیاری از متخصصینی است که شاهد آمار و ارقام مربوط به آن هستند. البته دلایل زیادی وجود دارد که مردم بخواهند از شهرهای بزرگی چون شیکاگو، دیترویت، بالتیمور و کلیولند مهاجرت کنند.برای تعدادی از خانواده ها علت فقط یک زندگی بهتر برای کودکانشان است. اما همانطور که در زیر مشاهده می کنید دیگرانی هم هستند که فکر می کنند روزگار به سوی یک پیچ آخرالزمانی پیش میرود و شهرهای بزرگ جایی نیستند که کسی بخواهد در زمان فروپاشی اقتصادی، شورش ها، ناآرامی های شهری و... در آنها حضور داشته باشد.
طبق آمار منتشر شده از سوی دفتر سنای آمریکا شیکاگو در فاصله سال های 2015 تا 2016 بیشترین آمار مهاجرت را به خود اختصاص داده است. دیترویت و بالتیمور نیز در رده های بعدی قرار دارند.
کوک کانتری بیش از 66000 مهاجرت را شاهد بوده که رقم بالایی برای مهاجرت در فاصله یک سال است.
کلیولند و میلواکی نیز در رده بالای این لیست قرار داشتند. البته این شهرها بیشتر در مناطق سردسیر و یا مناطقی بوده اند که با مشکلات اقتصادی درگیر هستند.
بنابراین نباید مردم ساکن این شهرها را برای مهاجرت به شهرهای گرمتر یا با وضعیت اقتصادی بهتر ملامت کرد.
اما دیگرانی که از شهرهای بزرگ نقل مکان می کنند نگران سرنوشتی هستند که این کشور در حال رفتن به سوی آن است. احتیاج به هوش سرشار نیست که بشود فهمید ناامیدی و نفرت اطراف ما در حال گسترش است و بسیاری حتی بر این عقیده اند که شرایط آبستن نا آرامی و درگیری های مدنی است. در حقیقت داگ کیسی نویسنده یکی از کتاب های پرفروش بر این عقیده است که به زودی شاهد جنگی داخلی خواهیم بود که با بحران اقتصادی کلید خواهد خورد.
او می نویسد: ردپای بحران هنگامی دولت از کارتر به ریگان تغییر پیدا می کرد قابل مشاهده بود. اکنون نیز می توان بحرانی را پیش بینی کرد که همسان و یا بدتر از جنگ داخلی است. او می افزاید در آمریکای امروز میتوان ناسازگاری را مشاهده کرد که بی شباهت به شرایط قبل از جنگ داخلی نیست. در حال حاضر این بیشتر تنفر است که به چشم می آید. تا بحال این دو جناح دموکرات و جمهوری خواه بودند که با یکدیگر درگیر بودند اما با گفتگو به نتیجه میرسیدند، ولی اکنون شاهد تنفری بین این دو گروه هستیم که به نظر با خوشی به پایان نخواهد رسید.
این نویسنده بر این باور است که بحران اقتصادی پیش رو ماشه این انفجار خواهد بود. او میگوید: این اتفاق بالاخره روی خواهد داد و من نگران آن هستم اما در وضعیتی هستیم که انگار کشور در شرف وقوع جنگ داخلی است. آنچه روی خواهد داد بسیار جدی تر از یک سقوط اقتصادی خواهد بود اما با این سقوط اقتصادی آغاز خواهد شد.
بدون شک سیستم اقتصادی ما هم اکنون مستعد سقوط است و وقتی اوضاع واقعا بد شود مردم چگونه به آن پاسخ خواهند داد؟
بسیاری بر این باورند که باید قبل از اینکه ما جواب این سوال را بیابیم از مراکز پرجمعیت نقل مکان کنند.
برای مثال در گذشته نه چندان دور نشریه شیکاگو تریبیون مطلبی نوشت با این عنوان که چرا بسیاری در حال مهاجرت به منطقه گریت نورث وست هستند؟ یکی از این افراد به نام ترور ترلر سابقا ساکن کالیفرنیا بوده که قبل از انتخابات اخیر به ایداهو شمالی نقل مکان کرده.
ترور ترلر 44 ساله که به همراه خود یک اسلحه کمری اسمیت وسون دارد سال گذشته از لانگ بیچ کالیفرنیا به اینجا آمده و اخیرا کمی کمتر از 400 هزار دلار برای یک خانه سه خوابه هزینه کرده است.
ترلر که در یک مجموعه محلی مشغول کار است میگوید که اوباما فاکتور اصلی در انتخاب او بوده است. او میگوید که رئیس جمهور آتش تنش های نژادی را در آمریکا شعله ور کرده، میزان بدهی ملی را به صورت خطرناکی افزایش داده، با لایحه حقوق ثانویه مخالفت کرده و نتوانسته جلوی بلندپروازی های اتمی ایران و کره شمالی را بگیرد.
تلر میگوید هرکدام از این عوامل میتواند باعث هرج و مرج شود برای همین او و همسرش اقدام به ذخیره غذا، اسلحه و مهمات کرده و جلوی ورودی منزلشان دربی آهنی نصب کرده اند.البته این فقط آمریکایی های عادی نیستند که نگران آنچه در پیش است میباشند.
کمتر از یک هفته پیش سی ان ان برنامه ای را با این عنوان پخش کرد:" انبارهای میلیونرها:چطور آن یک درصد خود را برای آخرالزمان حاضر میکنند"
بسیاری از نخبگان دنیا از جمله مدیران بنیادهای تامینی، ستارگان ورزشی و مدیران صنعتی ( گفته میشود بیل گیتس در هر زمینه ای انبارهای دارایی برای خود فراهم کرده است) تصمیم گرفته اند که برای خود، خانواده و کارکنانشان پناهگاه های مخفی پیش بینی کنند.
گری لانچ مدیر کمپانی تگزاس بیس میگوید فروشش در سال 2016 به مشتری های صاحب انبارهای زیرزمینی در مقایسه با سال 2015 به میزان 700 درصد رشد داشته است در حالی که تنها پس ازانتخابات ماه نوامبر ریاست جمهوری آمریکا میزان فروش به میزان 300 درصد رشد داشته است.
پس اگر همه چیز روبراه است چرا بیل گیتس و دوستان میلیونرش تمایل دارند انبارهای لوکس مایحتاج را خریداری کنند؟
کسی هست که در اینباره توضیحی دهد؟
هرجا که نگاه میکنید خرده فروشی هایی در حال برچیده شدن هستند و نشانه های وضع قرمز اقتصادی در حال دیده شدن هستند اما آنهایی که انبارهای نیازمندی های حیاتی را به نخبگان میفروشند هر روز پول بیشتری درمی آورند.
خود من واقعا علاقه دارم که مالک یکی از این انبارها باشم چون بسیار فریبنده است.
یکی از این پناهگاه ها به نام ویواس ایکس پوینت در نزدیکی بلک هیلز در داکوتای جنوبی قرار دارد و شامل 575 انبار نظامی است که تا سال 1967 میلادی به عنوان انبار مهمات کاربرد داشته اند.
این مجموعه اکنون به مکانی تبدیل شده که میتواند 5000 نفر را اسکان دهد. برای امکانات داخلی هر انبار بین 25000 تا 200000 دلار هزینه شده است که این بستگی به این دارد که مالکین یک فضای کوچک را به عنوان خانه در نظر داشته باشند و یا مکانی با همه تجهیزات.
خود مجموعه نیز با تمامی نیازمندی های یک شهر کوچک تجهیز خواهد شد نیازمندی هایی همچون سالن تئاتر، مدرسه، باغچه و گلخانه، بیمارستان و باشگاه ورزشی.
هدف این ایده نخبه سالارانه این است که وقتی دوره آخرالزمانی در آمریکا فرا رسید این افراد بتوانند فارغ از دنیای خارج به سلامت از این بحران گذر کنند.
این در حالی است که اکثر مردم عادی جامعه کاملا شاهد آنچه در حال روی دادن است هستند. آن چیزی که ناگهان آنها را گرفتار میکند و فراری از آن نخواهد بود.


مجموعه مربوطه سیاست
برچسب ها

مرتبط:

- نخبگان بی خبرند؛ جامعه (آمریکا) در آستانه گسست قرار دارد