واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

داعش در پی کشیدن دامنه جنگ به خاور نزدیک (غرب آسیا) و مرز اروپا

حامیان داعش با ناکامی در عراق و سوریه به دنبال تشکیل پایگاه در سرزمین‌هایی دورتر از آتش ایران و روسیه است. براساس نقشه جدید، داعش در پی تصرف اسپانیا که زمانی جزو سرزمینهای تحت خلافت اسلامی بود و نیز کشورهای حوزه بالکان، شامل یونان، رومانی، بلغارستان، شرق اروپا و اتریش است!
محمد قانعی* - اگرچه به نظر می‌رسد که جنگ با داعش به روزهای پایانی خود نزدیک می شود اما گویا رهبران و حامیان مالی این گروهک تروریستی درحال تغییر تاکتیک و پوست اندازی هستند تا از خاکسترهای موصل و حلب، شکل تازه ای از داعش را متولد کنند، گروهکی که حالا به دنبال میدانهای جدید جنگ می گردد و با ناکامی در عراق و سوریه به دنبال تشکیل پایگاه در سرزمین هایی دورتر از آتش ایران و روسیه است.

ماجرا از این قرار است که گروهک تروریستی داعش پس از اعلام «خلافت اسلامی» در عراق و سوریه، نقشه ای از سرزمین‌هایی منتشر کرد که در پی تسخیر و حکومت بر آنهاست.

براساس نقشه جدید، داعش در پی تصرف اسپانیا که زمانی جزو سرزمینهای تحت خلافت اسلامی بود و نیز کشورهای حوزه بالکان، شامل یونان، رومانی، بلغارستان، شرق اروپا و اتریش است.

آنها قلمرو خیالی خود را به 13 ولایت تقسیم کرده و تحت عنوان ولایت های عراق، شام، حجاز، یمن، خراسان، کردستان، بلاد قفقاز، آناتولی، اروپا، اندلس، سرزمین کنانه، سرزمین حبشه و مغرب نامگذاری کرده اند.

به عنوان مثال ولایت شام شامل کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و صحرای سینا می شود و یا ولایت مغرب شامل بخش هایی از لیبی، تونس، مغرب، صحرای غربی، موریتانیا، سنگال، گینه، لیبریا، ساحل عاج، نیجریه، نیجر و مالی می شود.

اما سوال بزرگ این‌جاست که حامیان و اسپانسرهای داعش با کشیده شدن دامنه جنگ به خاور نزدیک و منطقه قفقاز چه استراتژی را دنبال می کنند؟ و آیا برنامه جدید، آن‌قدر ارزشمند هست که خلافت داعش به پشت مرزهای اتحادیه اروپا برسد؟

اسناد مکتوب و اظهارنظرهای برخی از سیاستمداران آمریکایی و اروپایی نشان می دهد که برنامه داعش چیزی فراتر از خلافت و حکومت است و غرب با حمایت این گروهک تروریستی سودای تغییر توازن در منطقه و نفوذ در قلب باورهای خاورمیانه دارد!

جیمز وولسی رئیس CIA در سال 2006 میلادی در جمع اساتید و دانشجویان یکی از دانشگاههای آمریکا در مورد برنامه آینده آمریکا برای مسلمانان افشا کرد: "در آینده، اسلامی برای مسلمانان بوجود خواهیم آورد که برای ما مناسب باشد، سپس کاری می کنیم که مردم این کشورها دست به انقلاب و اعتراض بزنند و به دلیل برخی تعصبات، بین آنها شکاف ایجاد شود و پس از آن بسوی پرتگاه خواهند رفت و ما پیروز خواهیم شد".

البته در این بین مدارکی وجود دارد که نشان می دهد آمریکا از همان روزهای اول برای افزایش توان سیاسی و نظامی داعش تلاش های بسیاری کرده ولی در آخرین لحظه با سقوط اخوان المسلمین در مصر محاسبات تغییر کرد.

به طور مثال در متن کتاب خاطرات هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق آمریکا آماده است: "ما داعش را برای تقسیم خاورمیانه ایجاد کردیم".

وی در جای دیگری از این کتاب می نویسد: "قرار بود، در روز پنجم ژوئیه سال 2013 در نشستی با دوستان اروپایی خود «دولت اسلامی» را به رسمیت بشناسیم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقشه آمریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی، بلافاصله پس از تشکیل آن توضیح دهم، اما به یکباره همه چیز در برابر چشمان ما فرو ریخت". در اینجا منظور از بهم ریختن همه چیز، کودتای 30 ژوئن در مصر علیه دولت اخوان المسلمین بوده است، زیرا طبق خاطرات کلینتون، یکی از گروههای که قرار بود در این نقشه آمریکا را یاری کند، اخوانی ها بودند!

همچنین در افشاگریهای ادوارد اسنودن پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا، علیه دستگاههای اطلاعاتی این کشور، آمده است: "سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیسی و رژیم صهیونیستی  در شکل گیری داعش نقش داشتند و در عملیاتی با نام «لانه زنبور» گروه داعش را تشکیل دادند، هدف از عملیات «لانه زنبور» تشکیل گروهی با شعارهای اسلامی بود که تندروها را از سراسر جهان جذب کرده تا سلاح خود را بسوی کشورهای مخالف موجودیت اسرائیل نشانه بگیرد.

آنچه مسلم است، حامیان داعش به رغم از دست دادن میدان عراق و سوریه بازی را تمام شده نمی دانند و با تغییر تاکتیک و انعطاف درصدد کشاندن دامنه جنگ به میدان های جدید هستند چرا که اساس این آتش افروزی چیزی فراتر از  تاراج چاه های نفت و سرقت آثار تاریخی است، آنها با نزدیک کردن داعش به پشت مرزهای اتحادیه اروپا به دنبال پشتیبانی و تامین لجستیکی داعش و از سوی دیگر تضمین امنیت اسرائیل و سست کردن باورهای مسلمانان خاورمیانه است.

*استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و بین‌الملل

تحولات و چالشهای دنیای امروز در تحلیل آقای محمد جواد ظریف وزیر خارجه

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، متن سخنرانی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در جمع اساتید دانشکده روابط بین الملل به مناسبت بزرگداشت مقام معلم و با عنوان" شرایط سیال روابط بین الملل و جایگاه و موقعیت جمهوری اسلامی ایران " در ذیل می‌آید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت خواهران و برادران عزیز، اعضای محترم هیات علمی دانشکده روابط بین الملل سلام عرض می‌کنم. روز معلم را  خدمت همه دوستان عزیز تبریک می گویم و یاد و خاطره مرحوم استاد شهید مطهری را که این روز به برکت خدمات و تلاش های ایشان نام گذاری شده است گرامی می‌داریم. همه ما به عنوان افرادی که عمر خود را در  این شغل شریف صرف کرده ایم، شما بیشتر و من کمتر، افتخار می کنیم که در چنین روزی با چنین افرادی همردیف و همنام هستیم و البته خود استاد شهید رحمه الله علیه نیز  افتخارشان این بود که همنام انبیا هستند که سرآمد معلمان بشریت بوده اند.

فرمودند که بحثی راجع به شرایط بین المللی و جایگاه و موقعیت جمهوری اسلامی ایران داشته باشم. شاید بهترین فرصت و بهترین جمع برای طرح چنین بحثی، جمع استادان دانشکده روابط بین الملل باشد که عموما هم سابقه علمی درخشان و هم سابقه عملی متمایز در حوزه دیپلماسی دارند؛ شاید بهتر بود جلسات بزرگداشت روز معلم را از ابتدا به همین کار اختصاص می دادیم و البته بیشتر از اینکه بنده خدمت شما عرایضی داشته باشم از دیدگاه و نظرات دوستان استفاده کنم.  نکاتی را مطرح می کنم و حتما دوستان از نظر فکری  کمک خواهند کرد.

در حال حاضر، همه ما با چندین چالش عمده روبرو هستیم. شاید مهمترین این چالشها، «چالش تغییر و تحول» و در واقع «نامشخص بودن شرایط و غیر قابل پیش بینی بودن» آن است. این، هم یک چالش عمده و هم یک فرصت عمده در روابط بین الملل است. در قرن گذشته پس از پایان جنگ سرد دورانی آغاز شد که، بسته به مخاطبی که با او سخن می گوییم، آن را دوران گذار یا دوران انتقالی می نامیم. هیچ دوره ای را به شدت و کثرت تحولات و پربسامدی تغییر و نیز با این میزان آشوب و مخاطره و فراز و نشیب سراغ نداریم. دلیل این امر کاملا روشن است. دنیا نظمی را طراحی و به آن عادت کرده و روابطش را بر اساس آن نظم تنظیم کرده بود.بسیاری حتی فکرش را هم نمیکردندکه این نظم مستقر به این زودیها دست خوش تغییر بشود.

 همه ما چارچوب‌های فکری‌مان را بر اساس این نظم تنظیم کرده بودیم: روابط غالبا در قالب جناح بندی میان بلوک شرق و غرب بودو هر کنشگر در درون این جناح بندی و یا در بازی بین میان دو بلوک تعریف می‌شد و لااقل محیط بازی،  چارچوب بازی و کنشگری و نوع ارتباطات مشخص و تعریف شده بود. قواعد بازی کم و بیش مشخص بود و کنشگران می‌توانستند انتخاب‌های قابل پیش بینی و با نتایج قابل پیش بینی داشته باشند.اکنون این منظومه فکری به هم ریخته است.در چنین شرایطی، یعنی در شرایطی که نظم دوقطبی کاملا فروریخته است، این که برخی از ما پسماندهای فکری و تحلیلی همان منظومه را برای تحلیل شرایط فعلی به کار می‌بریم بسیار خطرناک است. منظورم این است که در دورانی از روابط بین الملل که در  میانه جنگ جهانی دوم تا فروپاشی دیوار برلین و اتحاد جماهیر شوروی است، کاملا مشخص بود که وقایع چگونه تعریف می شوند. در این شرایط حتی می‌شد پیش بینی کرد که اگر کنشگری - مثل جمهوری اسلامی ایران- بخواهد خارج از سیستم بازی کند همه، اعم از بلوک شرق و غربو فارغ از همه تعارضات ایدئولوژیک که با هم داشتند با آن مقابله می کنند. کمااینکه در جنگ ایران و عراق مشاهده کردیم همه علیه کنشگری که می خواست خارج ازآن نظام کنشگری کند متحد شدند.

می‌دانید اولین بار چه زمانی پی 5 (P5) به عنوان یه مجموعه تشکیل شد؟ زمان تدوین قطعنامه 598! یعنی اولین بار ما اسم پی 5 –گروه پنج عضو دایم شورای امنیت - را به عنوان یک مجموعه که به عنوان یک گروه کار می‌کند، و نه صرفا به عنوان پنج عضو دائم شورای امنیت، همزمان با تدوین قطعنامه 598 شنیدیم. دبیر کل وقت ملل متحد در سخنرانی خود در اجلاس سران کنفرانس اسلامی در کویت پیشنهاد کرد کشورهای عضو دایم شورای امنیت دور هم بنشینند و برای این فاجعه –جنگ ایران و عراق - فکری بکنند. بعد از این سخنرانی پی 5 تشکیل شد و موضوع قطعنامه 598 را دستور کار قرار داد. جالب آنکه دیگر شاهد تشکیل این گروه نیستیم مگر زمان تدوین قطعنامه 1696!  دقت بفرمایید که سال 1987 میلادی یعنی سال تدوین قطعنامه 598، اوج جنگ سرد بود و سال 2006، یعنی سال تدوین قطعنامه 1696 هم اختلافات جدی حتی میان سه عضو غربی دایم شورای امنیت وجود داشت. اما موضوع ایران بار دیگر منجر به اجماع 5 عضو دایم شد.

به هرحال، در زمان جنگ سرد چارچوب بازی مشخص بود. حتی عواقب بازی کردن بیرون چارچوب هم مشخص بود. الان وضعیت تفاوت کرده است: چارچوب بازی کاملا مشخص نیست، کسانی که می‌خواهند در این معادله جدید با قواعد جدید کنشگری کنند باید به شدت محاسبه گر باشند و آن هم نه محاسبه گری با قالب های ذهنی باقی مانده از جنگ سرد بلکه با قالب های ذهنی جدید که البته هنوز هم به طور کامل شکل نگرفته است؛ هنوز سیال است: هم شرایط خارجی سیال است و هم به تبع شرایط سیال خارجی ذهن ما باید سیال باشد. کاری که ما باید سر کلاس ها انجام بدهیم این است که آنچه را که کم و بیش از 70 سال پیش نوشته شده مثل کتابی مقدس تدریس نکنیم. قالب ها و روابط سیال شده اند و لذا ما نیاز داریم که هم خودمان و هم دانشجویان و جوانانمان را با این سیالیت انطباق بدهیم. نمی‌توانیم در رسوبات نظریات و چارچوبهای پیشین خود را محدود کنیم؛ نه کنشگران می توانند در این قالبها بمانند و نه تحلیل گران. این تحول، تحول عمده ای است. به نظر من، هم چالش عمده ای است و هم همراه این چالش فرصت‌های عمده ای وجود دارد. ما الان از سویی فرصت داریم که برآمدن جدیدی را تجربه کنیم و از سویی هم ممکن است اضمحلال را تجربه کنیم. هر دو امکان وجود دارد و چون شرایط ایستا نیست اصلا نمی شود گفت ما کنار می‌ایستیم و تماشا می‌کنیم تا اوضاع به خیر و خوشی به سرانجام برسد. دیگران در حال حرکتند، برای آینده خودشان کنشگری می کنند. شما نمی توانید کنار بایستید و منتظر بمانید. اینجاست که نقش دانشگاه به ویژه این دانشکده برجسته می شود؛ دانشکده ای که مجموعه کوچکی است متشکل از استادانی که علاوه بر وجهه نظری از تجربه عملی خوبی هم برخوردارند. دانشکده می‌تواند علاوه بر آموزش، فکر  و تحلیل تولید کند. بنابرآنچه عرض کردم بزرگترین چالشی که ما و دیگران با آن  مواجه هستیم و لازم است به آن عنایت داشته باشیم همین چالش تغییر است.

چالش تغییر باعث سقوط خیلی ها شده است. از صدام حسین بگیرید تا میلوسوویچ. اشتباه نشود. اینها آدمهای بی حساب و کتابی نبودند. به تصور خودشان خیلی هم عاقل بودند. صدام فکر می‌کرد خیلی حسابگر است. حتی روز حمله به کویت را هم طوری انتخاب کرده بود که همه در تعطیلات باشند. فکر می‌کنم روز عاشورا برابر اول آگوست بود که از یک طرف ما در ایران تعطیل بودیم و از طرفی هم دنیای غرب در تعطیلات بود. میلوسوویچ به حساب خودش آدم عاقلی بود. اما هر دو اینها اشتباه محاسباتی کردند و شما ببینید الان کجا هستند. نوع دیگری از اشتباه محاسباتی را هم قذافی کرد. اشتباه صدام و میلوسوویچ در سرکشی واشتباه قذافی در سرسپردگی بود. این نشان می‌دهد اشتباه محاسباتی چه قدر می تواند خطرناک باشد.

بنابراین کل محیط بازی عوض شده و کنشگران جدیدی وارد عرصه شده اند. چه کسی فکر می‌کرد ما امروزه در شرایطی باشیم که القاعده و داعش نقش مهم و تعیین کننده ای در صحنه بین الملل ایفا کنند؟ زمانی صحبت از این بود که شرکت های فراملی و چند ملیتی و بین المللی نقش تعیین کننده ای در حوزه اقتصادی ایفا می‌کنند. الان می‌بینیم کنشگران و بازیگران غیر دولتی  در حوزه امنیتی وارد شده‌اند و نقش آفرینی تعیین کننده ای در این حوزه انحصاری دولت ها دارند.

نکته دیگری که در این فرایند تغییر مهم است و امیدوارم ما بتوانیم در جمهوری اسلامی به اندازه کافی به آن توجه کنیم این است که اگر چه قدرت های بزرگ نفوذ دارند ولی کنترل و توان تحمیل اراده خودشان را ندارند. دوران هژمونی به سر آمده است. حتی کنسرت قدرت های بزرگ هم نمی‌تواندتحمیل اراده کند. شما دیدید در سوریه آمریکا و روسیه تصمیم گرفتند آتش بس بشود اما نشد. این تحول، تحول عمده دیگری است که مخصوصا باید مورد توجه کسانی قرار بگیرد که آمریکا را قدر قدرت می‌دانند. بعضیها حتی فکر می‌کنند که اگر جایی آمریکا کاری انجام می‌دهد و ما منطق آن را نمی‌فهمیم نباید بگوییم آمریکا سر در گم است. اگر کاری از روی اجبار و یا ناچاری انجام داد که به نفع ما تمام شد، نباید بگوییم آمریکا ناگزیر به آن شده است. اینها می گویند حتما آمریکا برنامه کلی از پیش طراحی شده ای داشته که ما نمی فهمیم. می‌گویند مگر می شود آمریکائیها ندانند، مجبور شوند یا اشتباه کنند؟ آمریکا را در عمق ذهنشان عالم کل و فعال ما یشاء می‌دانند. اینها مدل های فکری به جا مانده از گذشته است.اینها رسوبات فکری دوره پیش از گذار است و لذا دومین چالشی که ما داریم این است که بسیاری از ما شرایط فعلی را با رسوبات فکری گذشته، چه رسوبات نظری چه رسوبات عملی، بررسی و فهم می کنیم. این چالشی است در سطح تحلیل که می‌تواند پیامدهای عظیمی به همراه داشته باشد: تفاوت میان موفقیت یعنی درست فهمیدن و نابودی یعنی فهم غلط از پیامدهای همین چالش است. بی توجهی به موضوع هم گزینه دیگر پیش روست که اگرچه ممکن است به نابودی نینجامد اما به حذف و به حاشیه رانده شدن منجر می‌شود.اگر توجهی نداشته باشید به این که در دنیا چه می گذرد و چه تحولاتی در جریان است و نتوانید خودتان را با این تحولات انطباق بدهید حداقل منزوی می شوید اگر نابود نشوید.

انطباق هم به معنی تسلیم شدن نیست؛ به معنی کنشگری بر اساس فهم دقیق این تحول است. بنده اتفاقا معتقدم شرایط برای کنشگری ایران بسیار مهیاست. ایران ماهیتش این است که همه داشته های خود را از درون خود می‌گیرد. تفاوت ما با عربستان و حتی با ترکیه چیست؟ اصلی‌ترین تفاوت در این است که آنها برای روابطشان، حتی برخی از آنها برای ادامه حیاتشان نیازمند به خارجی‌ها هستند. ما 37 سال است که نه تنها حمایتی از خارجی ها نداشته‌ایم بلکه علیرغم خارجی ها توانسته ایم هم امنیت داشته باشیم و هم پیشرفت فنی و هم منابع خودمان را مدیریت کنیم. با همه مشکلاتی که داریم و همه‌مان هم می دانیم. اما توجه بفرمایید که اگر ایرادی داریم به خاطر سوء مدیریت ماست نه به دلیل عدم وابستگی ما. یعنی آن چه به ما این توان را داده که بتوانیم حضور فعال در صحنه جهانی داشته باشیم این است که هم امنیت ما، هم اقتصاد ما، هم پیشرفت‌های ما در عرصه علم و فناوری و هم سایر دستاوردهای ما متکی به داخل است. این به معنی انزوا نیست. ما حتما نیاز به تعامل با خارج داریم ولی اگر روزی هم این تعامل نبود نابود نخواهیم شد.این وجه تمایز اصلی ما با همسایگان جنوبی‌مان است. بنابراین تحولات جدید در عرصه جهانی که به برخی از آنها اشاره کردم برای کشوری مثل ما می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد.

در شرایطی که آمریکا و روسیه نمی‌توانند به جنگ در منطقه پایان بدهند، واضح است که دنباله رو و وابسته به یکی از این دو بودن نمی تواند مشکلات ما را حل و فصل کند. به نظر من این نوع نگرش ناشی از رسوبات تفکرات جهان دوقطبی است. حتی برخی دوستان روشنفکر ما، دوستان خوش فکر ما بعضا هنوز با این دیدگاه نگاه می‌کنند. عرایض من به معنی سر شاخ شدن با دنیا نیست، به این معنی است که آدرس غلط به هم ندهیم. فکر نکنیم اگر رفتیم و سر مساله‌ای با آمریکا گفت‌وگو و توافق کردیم پس از آنجا به بعد مسیر ما با آمریکا یکی خواهد بود. البته این به این معنی هم نیست که هر روز دعوا کنیم. خوش خیالی نداشته باشیم نه فقط به علل ایدیولوژیک بلکه به علت درک دقیق شرایط بین المللی. بدانیم که در چنین شرایطی معادله بازی عوض شده است؛ ما باید برای این معادله جدید راهکارهای جدید پیدا کنیم. این دانشکده مناسب‌ترین جا برای این کار است. اینجا که هم محیط دانشگاهی است و هم تجربه عملی متراکم و ارزشمندی وجود دارد و دانشجویانی که جزو بهترین دانشجویان ایران هستند. باید این جوانها را با دنیای کنونی آنگونه که هست آشنا کنیم. دانشجو باید بتواند احساس کند آزاد است، باید فکر کند، باید آزادانه بیندیشد و فهمش را آزادانه و بدون واهمه بیان کند. دانشجویان من می دانندهر کس در کلاس با حرفهای من، البته با استدلال و نه با شعار، مخالفت کند نمره بهتری می گیرد.

چالش دیگر دنیای امروز این است که نسخه پیچیده و آماده ای برای حل مشکلات وجود ندارد. من و شما نسخه پیچیده شده ای برای مشکلات دنیا نداریم و هیچ کس دیگری هم ندارد. در گذشته ممکن بود حداقل نسخه هایی وجود داشته باشد، مدل‌هایی در دسترس باشد. امروز نسخه‌ای وجود ندارد و ما باید جوانترها را آماده کنیم که نسخه بسازند و ارائه کنند. اگر این کار را نکنیم نسخه‌های قدیمی رسوب شده دائما باز تولید می‌شوند. دانشجویان ما باید نسخه های جدید تولید کنند. امروز متاسفانه در محیط عمومی کشور مخصوصا در مطبوعات بسیاری از کسانی که عنوان دکتر را یدک می‌کشند تفکرات رسوب کرده از دوران جنگ سرد را بازتولید می کنند. در دنیای کنونی که همه چیز در حال تحول است باید آماده و مهیای اندیشیدن، شناختن و ارائه نسخه های جدید باشیم.

این تحول سیستمی که به آن اشاره کردم در منطقه ما هم اثرات عمیقی داشته است. شاید منطقه ما بیش از همه مناطق جهان، دستخوش تحولات سیستمی شده است. حتی در جاهایی که مدل دولت ملت جا افتاده داریم، کنشگران غیرحکومتی مداخله و ایفای نقش موثر میکنند چه رسد به منطقه ما که مدل دولت ملت موفق هم نداریم. نقشی که در بسیاری از کشورهای این منطقه کنشگران غیر حکومتی ایفا می‌کنند از نقش دولت ها قدرتمندتر است. اتفاقی که در منطقه ما در حال رخ دادن است همان تحولات سیستماتیک است به اضافه نابسامانی موجود در منطقه که عبارتست از ضعف دولت و ناکارآمدی و ناتوانی مجموعه جهان عرب. دولتهای منطقه نتوانسته اند پاسخگوی آنچه باشند که یک دولت باید انجام بدهد و این واقعیت، شرایط بحرانی و ناهنجاری را در منطقه ما ایجاد کرده است.شرایط بحرانی و نابهنجار منطقه نه تنها برای ما بحران و نابهنجاری ایجاد می کند بلکه ما را با چالشهای روزمره مواجه کرده است وبه همین خاطر است که این منطقه این قدر در اضطراب به سر می‌برد. منطقه ما واقعا «در حال شدن» است و «در حال شدن» بودن همواره همراه با چالش،درگیری و تنش خواهد بود.این منطقه در حال شکل گیری است.

نکته مهم دیگری که من فکر می‌کنم ما به عنوان کارگزار سیاست خارجی و هم به عنوان تحلیلگر سیاست خارجی باید به آن توجه داشته باشیم این است که بر خلاف تصور عمیق و نهادینه بسیاری از افرادی که دعوی انقلابی گری دارند، ما «موضوع» روابط بین الملل نیستیم بلکه «ایجاد کننده» آن هستیم. به حرف‌های خیلی تند افراد نباید نگاه کرد؛ به رسوبات فکری، به عمق فکر آنها که نگاه می کنید می‌بینید باورشان این است که ما یک«موضوع»، یک «سوژه» هستیم؛ یک کنشگر نیستیم. اما تحولات جهان آن قدر شدید و جدی است که اگر توجه نداشته باشیم حتما متضرر خواهیم شد. دنیای تک کنشگر و دو کنشگر به پایان رسیده است. انحصار کنشگری در دنیای کنونی به پایان رسیده است. حتی دولت ها دیگر انحصار ندارند. این حرفهایی که بنده می‌زنم ممکن است از نظر برخی از دوستان که در این حوزه ها مشغول مطالعه و تحقیق هستند بدیهی به نظر برسد اما برای بسیاری از مردم و حتی اهل اندیشه و سیاست چنین نیست. وقتی تحلیل می‌کنند که مثلا اگر آمریکا برجام را قبول کرد این حتما قسمتی از طراحی، قسمتی از نقشه، قسمتی از پازل آمریکا بوده و تو اگر نمی‌فهمی چگونه، حتما مشکل از توست. این یعنی هر کاری که آمریکا کرده باید حتما یک کار از پیش حساب شده و پیش بینی شده و تدوین شده باشد. باورشان این است که هر اتفاقی در سوریه می افتد حتما آمریکا یک برنامه ریزی کرده و این قسمتی از پازل اوست و تو اگر نمی‌فهمی مشکل از فهم توست. می گویند مگر می‌شود امریکای قدر قدرت بدون پیش بینی وارد سوریه شده باشد؟ تحلیل ها و محاوره ها را در سطوح بالای فکری - نه سیاسی- کشور ببینید. بعضا در همین سطح است.

این واقعیت کار ما را به عنوان افرادی که تلاشمان فهمیدن و فکر کردن و جا انداختن این موضوع برای دانشجوهاست دشوار می کند. اینکه به جوانهایمان بیاموزیم که فکر کنند و بیرون قالب ها فکر کنند بسیار حیاتی است و این هم خود یک چالش بزرگی است.

یک خطای کوچک در این محیط پرتنش و پرتشنج می‌تواند شرایط را عوض کند. ببینید! ما در آستانه اجرایی شدن برجام دو تحول مهم داشتیم: یکی حمله به سفارت عربستان و دیگری اتفاقی در خلیج فارس که برای ناو آمریکایی اتفاق افتاد. یکی بد مدیریت شد و دیگری درست مدیریت شد. حالا به این ادعا که هر دو حادثه با هدف جلوگیری از اجرایی شدن برجام طراحی شده بود نمی پردازیم.اما نوع مدیریت بسیار مهم است. ما روز حمله به سفارت عربستان در جلسه شورای عالی امنیت ملی حضور داشتیم و در آنجا اجماع داشتیم که اگر به سفارت عربستان حمله شود بهانه‌ای برای شرارت جدیدی از سوی سعودی آماده می شود که همین طور هم شد. اطمینان داشته باشید اگر این حماقت و به نظر من خیانت تاریخی رخ نداده بود امروز شرایط به شکل دیگری بود. من این را بدون هرگونه تردید به شما می‌گویم. کما اینکه اگر ما آن شب تا صبح بیدار نبودیم و موضوع ملوانان آمریکایی را با عزت و حکمت و سربلندی حل و فصل نکرده بودیم امروز وضعیت دیگری داشتیم.

وقتی آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا شد عده ای گفتند ترامپ گرفتاری های داخلی دارد و نمی‌خواهد در خارج وارد بحرانها بشود. یک اتفاق، یعنی وضعیت شیمیایی در سوریه، که اگر ساختگی هم باشد دیگر بدتر!- باعث شد 180 درجه برنامه آمریکا تغییر پیدا کند. حالا برخی می‌گویند این اتفاق از پیش تعیین شده بوده است؛ کما اینکه می‌گویند رخداد 11 سپتامبر هم از قبل برنامه ریزی شده است.

در مورد بوش پسر هم همین اتفاق رخ داد. استدلال بوش پسر این بود که ما نباید خودمان را نخود هر آشی بکنیم. من  در دوران ریاست جمهوری بوش مقاله ای نوشتم که در مجله دانشگاه‌ هاروارد چاپ شد. به همین صحبت‌های بوش استناد کردم و گفتم تو که در زمان انتخابات و مبارزات انتخاباتی گفته بودی آمریکا نباید درگیر مشکلات بیرونی بشود. در مقاله نقل قول مستقیم هم از بوش کردم. بوش هم که او را رییس جمهور جنگ می‌خواندند درست مثل ترامپ پیش از تصدی ریاست جمهوری همین ادعا را داشت ولی یک اتفاق، حالاهر چه که بوده توطئه بوده یا طراحی، باعث شد تاریخ عوض بشود. یک اتفاق در سوریه باعث شد جریان به هم بخورد و این به خاطر شرایط سیال روابط بین الملل است. در دوران دوقطبی کمتر مشاهده می‌شد که یک اتفاق بتواند مسیر تاریخ را عوض کند. لذا ما نیاز داریم به این که به این تحولات توجه کنیم و دقت کنیم و تحلیل بدهیم و دانشجویانی را پرورش بدهیم که اهل تحلیل باشند. جوانهایی که تو سری خور نباشند و نترسند از معلم و خیال نکنند حرف معلم وحی منزل است. چون فکر می‌کنند حرف من و شما وحی منزل است، فردا هم فکر می‌کنند حرف رییس‌شان در اداره و سازمان، وحی منزل است و ما آنوقت یک سیستم بله قربان‌گو تولید می‌کنیم که فقط تابع فرمایشات رییس می شویم. البته در دوران کوتاهی که من رئیس هستم بدم نمی آید فرمایشاتم تایید بشود اما بالاخره این فرهنگ فرهنگ خطرناکی است. هر رییسی روزی رییس نخواهد بود. «و تلک ایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین امنوا و یتخذ منکم شهداء والله لایحب الظالمین»

خیلی متشکرم»

متن کامل زیارت عاشورا همراه با ترجمه فارسی

متن کامل زیارت عاشورا همراه با ترجمه فارسی


 *- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء

132.jpg 

*- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى

 

 

*- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز

 

*- یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ

اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام

 

*- و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ

و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى را بر شما خاندان

 

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها

و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود

 

*- و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند

 

*- بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم

بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان

 

*- یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ

اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت

 

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ

و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را

 

*- وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو

 

*- بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ

پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را

 

*- وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ

و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله

 

*- اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ

خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت

 

*- یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ

اى اباعبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن

 

*- وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَةِ (مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ) مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَشْیاعِکُمْ

و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بیزارى جستن از کسى که شالوده ستم و ظلم بر شما را ریخت و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ریزى کرد شالوده این کار را و پایه گذارى کرد بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما

 

*- بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ

بیزارى جویم بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى دوستان شما

 

*- وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ

و به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى از یاران و پیروانشان

 

*- اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ

من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد

 

*- فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ

و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را

 

*- اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ

به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى) در دنیا و آخرت

 

*- وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ

و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشکار گویاى (به حق) که از شما (خاندان ) است

 

*- وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَه

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید ، که عطا کند به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى دهد به یک مصیبت زده از مصیبتى که دیده

 

*- وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ

براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا چنانم کن در اینجا که ایستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى

 

*- اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد

 

*- اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خدایا این روز روزى است که مبارک و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد

 

*- فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

در هر جا و هر مکانى که توقف کرد در آن مکان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله

 

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعاوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ

خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر ایشان باد از جانب تو براى همیشه

 

*- وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ

و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسین صلوات اللّه علیه را

 

*- اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ (الاَْلیمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا

خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناک را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم

 

*- وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ

و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد

178.jpg 

پس مى گوئى صد مرتبه :

 

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

خدایا لعنت کن نخستین ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد

 

*- اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

خدایا لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را

 

پس مى گوئى صد مرتبه :

 

*- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما

 

*- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین

 

پس مى گوئى :

 

*- اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ

خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را

 

*- اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ

خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت

 

پس به سجده مى روى و مى گوئى :

 

*- اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى

خدایا مخصوص تو است ستایش سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم

 

*- اَللّهُمَّ الرْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ

خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانکه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه السلام.


دو نمونه از سرگشتگی بعضی انسانها در غرب؛ داستان ازدواج مامور پلیس آمریکا با یک داعشی شده

وی سرانجام پس از ازدواج با خواننده آلمانی در سوریه به وی گفت که مامور انجام تحقیقاتی درباره وی برای پلیس فدرال آمریکا بوده است.
یک کارمند زن در پلیس فدرال آمریکا (اف. بی. آی) پس از آنکه عاشق یک عضو داعش شد برای رسیدن به عشق خود شغلش را رها کرد و به سوریه رفت و با جوان داعشی ازدواج کرد.

به گزارش عصرایران به نقل از سی ان ان. "دانیلا گرینه" دختر جوان آمریکایی به عنوان مترجم در اداره پلیس فدرال آمریکا (اف. بی. آی.) فعالیت می‌کرد. او سال 2014 پس از آنکه عاشق یک داعشی شد به سوریه رفت و همان‌جا با وی ازدواج کرد.
دانیلا گرینه؛ مترجم اداره پلیس فدرال آمریکا که عاشق جوان داعشی شد و برای ازدواج با او به سوریه رفت

داستان ازدواج مامور اف. بی. آی. با یک داعشی (+عکس)

این دختر جوان از طرف اداره پلیس اف بی آی ماموریت یافته بود درباره "دنیس کاسپرت" عضو داعش و خواننده سابق رپ آلمانی تحقیقاتی را انجام دهد و اطلاعاتی را راجع به وی گردآوری کند.

خانم "گرینه" در راستای انجام ماموریت خویش از طریق اسکایپ با وی ارتباط تلفنی برقرار کرد و برای مدتی با وی گفتگوی تلفنی داشت تا اینکه احساس کرد که عاشق وی شده است.

وی در سال 2014 به رئیس خود اعلام کرد که برای تکمیل تحقیقات درباره خواننده آلمانی به آلمان سفر می‌کند اما وی به کانادا و از آنجا به استانبول و سرانجام به سوریه سفر کرد تا دنیس کاسپرت (جوان داعشی) را از نزدیک ببیند.
دنیس کاسپرت؛ خواننده رپ آلمانی

داستان ازدواج مامور اف. بی. آی. با یک داعشی (+عکس)

وی سرانجام پس از ازدواج با خواننده آلمانی در سوریه به وی گفت که مامور انجام تحقیقاتی درباره وی برای پلیس فدرال آمریکا بوده است.

خانم "گرینه" مدتی پس از ازدواج احساس پشیمانی کرد و به اداره اش در آمریکا ایمیلی ارسال کرد و در آن نوشت که پشیمان است و زمانی که تصمیم به ازدواج با این فرد عضو داعش گرفت در حالت ضعف روانی قرار داشت.

دختر آمریکایی سرانجام 2 ماه پس از سفر به سوریه توانست به آمریکا برگردد.
وی پس از ورود به آمریکا، محاکمه شد و در حالی که پیش‌بینی می‌شد مجازات سنگینی در انتظارش است تنها به 2 سال حبس محکوم شد.

داستان این مامور اف بی آی پس از پایان مجازات و آزاد شدن از زندان رسانه‌ای شد. وی اکنون 38 سال سن دارد و در یک هتل استخدام شده است.

داستان ازدواج مامور پلیس آمریکا با یک داعشی (+عکس)

جانشین ولی عهد عربستان: کاری می کنیم که درگیری در ایران باشد

گفتگو با قدرتی که به دنبال برنامه ریزی برای بازگشت مهدی منتظر است چگونه ممکن است. چگونه می توان با آنها تفاهم کرد؟
جانشین ولیعهد عربستان سعودی گفتگو با ایران را رد کرد. او ایران را متهم کرد که در حال توطئه چینی علیه جهان اسلام است.
جانشین ولیعهد عربستان سعودی: چگونه با ایران مذاکره کنیم در حالی که به دنبال ظهور مهدی منتظر هستند/ ایران به دنبال رسیدن به قبله مسلمانان و سیطره بر جهان اسلام است

به گزارش عصرایران، شاهزاده محمد بن سلمان در مصاحبه با شبکه اول "ام بی سی" نظرات خود را درباره موضوعات مختلف مربوط به عربستان سعودی و تحولات منطقه مطرح کرد.

شاهزاده محمد بن سلمان پسر ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی است. او هم اکنون سمت های جانشین ولیعهد، وزیر دفاع و رئیس دفتر پادشاه را برعهده دارد. او مسوول اجرای چشم انداز سال 2030 عربستان سعودی است.

جانشین ولیعهد سعودی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا عربستان سعودی آماده گفتگوی مستقیم با ایران است گفت: گفتگو با قدرتی که به دنبال برنامه ریزی برای بازگشت مهدی منتظر است چگونه ممکن است. چگونه می توان با آنها تفاهم کرد؟ براساس منطق ایران، مهدی منتظر خواهد آمد و باید زمینه مناسب برای ظهور او را از طریق سیطره بر جهان اسلام فراهم کرد.

او مدعی شد: چگونه با (حکومتی) می توان به تفاهم رسید که دارای ایدئولوژی افراط گرایانه ای است که در قانون اساسی این کشور و وصیت نامه (امام) خمینی نیز آمده است که باید بر مسلمانان جهان سیطره داشته باشند و به گسترش مذهب وِیژه خود یعنی جعفری دوازده امامی در همه بخش های جهان اسلامی اقدام کنند تا مهدی منتظر، ظهور کند. من چگونه آنها را قانع کنم. چه منافعی میان ما و آنها وجود دارد. چگونه با آنها تفاهم کنم؟

وی توضیح داد: هدف اصلی (حکومت) ایران رسیدن به قبله مسلمین است. منتظر نخواهیم ماند تا درگیری به عربستان سعودی برسد بلکه کاری می کنیم که درگیری در ایران باشد.

جانشین ولیعهد عربستان سعودی: چگونه با ایران مذاکره کنیم در حالی که به دنبال ظهور مهدی منتظر هستند/ ایران به دنبال رسیدن به قبله مسلمانان و سیطره بر جهان اسلام است