واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

هشدارسازمان‌های اطلاعاتی آمریکا: تغییر اقلیم باعث تنشهای جهانی خواهد شد

تغییر اقلیم باعث تنش جهانی خواهد شد

تغییر اقلیم باعث تنش جهانی خواهد شد
گروه بین الملل: سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا در یک ارزیابی اخطار داده اند که تغییر اقلیم به تنش‌های فزاینده بین المللی منجر خواهد شد.گزارش برآورد دستگاه‌های اطلاعاتی درباره تغییر اقلیم که اولین گزارش از این نوع است تاثیر شرایط اقلیمی بر امنیت ملی تا سال ۲۰۴۰ را بررسی می‌کند.
براساس این گزارش تغییر اقلیم باعث جدال میان کشورها در مورد چگونگی واکنش دادن به این تغییرات خواهد شد و می‌گوید که کشورهای کم درآمدتر بیش از دیگران تاثیر آن را احساس خواهند کرد.این گزارش همچنین در مورد خطرات به کارگیری فناوری‌های مهندسی زمین در آینده به طور یکجانبه از سوی برخی کشورها هشدار می‌دهد.این ارزیابی ۲۷ صفحه ای دیدگاه جمعی کلیه ۱۸ سازمان اطلاعاتی آمریکاست. این اولین بار است که این سازمان‌ها تاثیر تغییر اقلیم بر امنیت ملی را بررسی می‌کنند.
این گزارش تصویری از عدم همکاری کشورها که به رقابت و بی ثباتی خطرناک منجر خواهد شد ترسیم می‌کند. این گزارش در آستانه اجلاس اقلیمی کاپ ۲۶ گلاسگو که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، در آن شرکت خواهد کرد منتشر می‌شود. هدف این اجلاس که در پایان ماه اکتبر شروع می‌شود جلب همکاری بین المللی برای مقابله با گرمایش است.
این سازمان‌ها هشدار می‌دهند که برخی کشورها ممکن است در برابر میل به اقدام مقاومت کنند، و در این میان بیش از ۲۰ کشور هستند که برای بیش از ۵۰ درصد درآمد صادراتی خود به سوخت‌های فسیلی تکیه دارند.این گزارش می‌گوید: افت درآمد سوخت‌های فسیلی، کشورهای خاورمیانه را بیش از پیش تحت فشار قرار خواهد داد، درحالی که پیش بینی می‌شود این کشورها با آثار شدیدتر تغییر اقلیم مواجه باشند.آنها هشدار می‌دهند که تاثیر تغییر اقلیم به زودی در اطراف جهان احساس خواهد شد.
سازمان‌های اطلاعات امنیتی آمریکا ۱۱ کشور و دو منطقه را به عنوان نقاطی که به خصوص انرژی، غذا، آب و سلامتی در آنها در معرض خطر است فهرست می‌کند. اینها عمدتا کشورهای فقیرتر هستند که توانایی کمتری برای انطباق با شرایط تازه دارند، که خطر بی ثباتی و مناقشه داخلی را در آنها بیشتر می‌کند. موج‌های گرما و خشکسالی‌ها باعث فشار بیشتر بر خدماتی مثل برق رسانی خواهد شد.پنج عدد از این کشورها در جنوب و شرق آسیا قرار دارند - افغانستان، میانمار، هند، پاکستان و کره شمالی - و چهار کشور در آمریکای مرکزی و کارائیب هستند - گواتمالا،‌هائیتی، هندوراس و نیکاراگوئه. کلمبیا و عراق دیگر کشورهای این فهرست هستند. آفریقای مرکزی و کشورهای کوچک در اقیانوسیه هم مناطق در معرض خطرند.براساس این گزارش خطر سرریز شدن بی‌ثباتی به خصوص به شکل سیل پناهجویانی که می‌تواند مرز جنوبی آمریکا را تحت فشار بگذارد وجود دارد.
قطب شمال احتمالا یکی از نقاط بالقوه تنش زاست، چون با کاهش یخ‌ها دسترسی به آن آسانتر می‌شود. با ذوب یخ‌ها امکان ایجاد مسیرهای جدید کشتیرانی و دسترسی به منابع ماهی در آنجا وجود دارد اما همین می‌تواند خطر سوءمحاسبه و درگیری نظامی‌را افزایش دهد.این گزارش می‌گوید دسترسی به آب هم مشکل زا خواهد بود. در خاورمیانه و آفریقای شمالی، حدود ۶۰ درصد سطح منابع آبی فرامرزی است. پاکستان و هند از دیرباز بر سر منابع آب اختلاف داشته اند. در همین حال حوضه آبریز مکونگ می‌تواند باعث ایجاد اختلاف میان چین، کامبوج و ویتنام شود.
خطر بالقوه دیگر این احتمال است که برخی کشورها راسا تصمیم به استفاده از مهندسی زمین برای مقابله با تغییر اقلیم بگیرند.این شامل استفاده از فناوری‌های آینده مثل پراکندن ذرات انعکاسی در لایه‌های بالایی جو یا پخش ذرات برای خنک کردن اقیانوس در یک ناحیه خاص می‌شود که می‌تواند تاثیری خنک کننده داشته باشد.اما اگر یک کشور تصمیم بگیرد تنها عمل کند می‌تواند باعث ایجاد مشکل در مناطق دیگر شود و خشم سایر ملل که نمی‌توانند خود در این زمینه کاری کنند را برانگیزد.
محققان در چندین کشور از جمله استرالیا، چین، هند، روسیه، بریتانیا و آمریکا و همچنین اعضای اتحادیه اروپا مشغول بررسی این فناوری‌ها هستند اما هنوز نظم و مقرراتی برای استفاده از آنها وجود ندارد.این گزارش می‌گوید که راه‌هایی برای پرهیز از این آینده تیره وجود دارد. فناوری‌های پیشرفته، از جمله استفاده قابل قبول از مهندسی زمین، از جمله اینها هستند. یک سناریوی دیگر، بروز یک فاجعه اقلیمی است به طوری که کشورها را به همکاری وادارد.این گزارش نشان می‌دهد که موضوع اقلیم اکنون بخشی محوری از محاسبات امنیتی است و نه فقط مشکلات جاری را تشدید خواهد کرد بلکه دردسرهای تازه ای ایجاد خواهد کرد.
ارین سیکورسکی مدیر مرکز اقلیم و امنیت گفت: دولت‌ها بیش از پیش تشخیص می‌دهند که تغییر اقلیم به شکلی بی سابقه درحال عوض کردن منظره امنیت ملی است.ملاحظات اقلیمی را نمی‌توان از سایر نگرانی‌های امنیتی مثل رقابت با چین جدا دانست. این کشور با خطرات پیچیده اقلیمی روبروست، از بالا آمدن سطح دریاها که بر زندگی میلیون‌ها نفر در شهرهای ساحلی تاثیر خواهد گذاشت تا سیل در نواحی داخلی که زیرساخت‌های انرژی را تهدید می‌کند و بیابان زایی و مهاجرت ماهی‌ها که امنیت غذایی اش را به خطر خواهد انداخت. یک استراتژی امنیت ملی که این فاکتورها را در نظر نگیرد پاسخ‌های غلطی به سوالات مهم درباره رفتار چین خواهد داد.
این ارزیابی تازه اطلاعاتی، مشکلات فاحش آینده را تشریح می‌کند. اما سوال واقعی این است که سیاستگذاران در آمریکا درباره هشدار سازمان‌های جاسوسی خود چه خواهند کرد.






هشدار یک نهاد اطلاعاتی آمریکا:

خشکسالی‌ مکرر در ایران به جابه‌جایی جمعیت منجر خواهد شد

گروه جامعه: یک نهاد وابسته به دفتر اداره‌کننده اطلاعات ملی ایالات متحده در گزارش جدید خود از تغییرات اقلیمی در کشورهای مختلف، با اشاره به بروز خشکسالی‌ مکرر در ایران گفته است در دهه‌های آینده ایران با خطر بی‌ثباتی، درگیری‌های محلی و آوارگی جمعیت مواجه خواهد شد.
خشکسالی‌ مکرر در ایران به جابه‌جایی جمعیت منجر خواهد شد
در این گزارش تاکید شده است که ایران با موج‌های گرمایی شدید و افزایش بیابان‌زایی مواجه است و از مدیریت ضعیف منابع آب، کاهش تولید مواد غذایی و افزایش هزینه‌های واردات، به عنوان دیگر مشکلات مرتبط با این بحران نام برده شده است. در گزارش این مرکز همچنین پیش‌بینی شده است که تغییرات آب‌ و هوایی در سطح جهانی نیز به تنش‌های ژئوپولتیکی بیشتری منجر خواهد شد و پیامدهای ناشی از این بحران پس از سال ۲۰۳۰ در نقاط مختلف جهان بیشتر دیده خواهد شد. این نهاد همچنین تاکید کرده است که سیاست‌ها و تعهدات فعلی کشورها برای تحقق اهداف توافق‌نامه پاریس کافی نیست. در یک گزارش تحقیقی نیز که روز ۲۴ شهریور امسال منتشر شد، یک موسسه علمی گزارش داد که تقریبا هیچ‌یک از کشورها اقدامات ضروری بر اساس توافق‌های بین‌المللی برای مهار تغییرات اقلیمی را انجام نمی‌دهند و فقط کشور کوچک گامبیا در قاره آفریقا، اقدامات ضروری را برای کاهش انتشار گازهای آلاینده انجام می‌دهد. کاهش گازهای آلاینده در سراسر جهان یکی از محورهای اصلی توافق اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۵ برای مهار گرمایش زمین در حد ۱.۵ درجه سانتیگراد بالاتر از دوران ماقبل صنعتی است.

وحید جلیلی: فرموده امام علی (ع):در مسیر حق، هیچ بزرگی بی‌نیاز و هیچ کوچکی ناتوان از یاری نیست

دو سال از ارائه راهبرد «حلقه‌های میانی» از سوی رهبر معظم انقلاب گذشته و اکنون با استقرار دولت مردمی که برخاسته از بدنه انقلابی کشور است، مسیر جدیدی برای پیاده‌سازی این راهبرد گشوده شده است.

دو سال از ارائه راهبرد «حلقه‌های میانی» از سوی رهبر معظم انقلاب گذشته و اکنون با استقرار دولت مردمی که برخاسته از بدنه انقلابی کشور است، مسیر جدیدی برای پیاده‌سازی این راهبرد گشوده شده است.

گروه اندیشه - رجانیوز: رهبر انقلاب اسلامی در دیدار سال ۹۸ با دانشجویان، مفهوم جدیدی با عنوان «حلقه‌های میانی» را طرح کردند و برای حلقه‌های میانی وظایفی از قبیل: تشکیل کارگروه‌های فرهنگی، گروه‌های فعالیت سیاسی، تشکیل کرسی‌های آزاداندیشی، گروه‌های نهضتی در خصوص مسائل جهانی، گروه‌های علمی، فعالیت‌های اطلاعاتی مردمی و کارهای اجتماعی برشمردند و تاکید کردند: «همه‌ این کارها باید به وسیله‌ جوان‌ها برنامه‌ریزی بشود. البتّه همه اینها هم بایستی با الهام‌گیری از آن جهت‌گیری کلّی که عرض کردم یعنی در جهتِ رسیدن به جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همه این کارها، آن برنامه‌ریزان، آن مراکز برنامه‌ریزی و هدایت -که گفتیم حلقه‌های میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهت‌گیری توجّه داشته باشند». پایگاه «حلقه‌های میانی» برای بسط و تبیین مفهوم حلقه‌های میانی به سراغ وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی رفته و به تحلیل این بیانات و بررسی ابعاد، فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی «حلقه‌های میانی» پرداخته است. متن این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

 

به‌عنوان مقدمه، لطفاً دیدگاه‌تان را در خصوص طرح مفهومی به نام «حلقه‌های میانی» توسط رهبر انقلاب بفرمایید.
هر حرکت اجرایی و اقدام میدانی، بایستی ناظر به مبانی معرفتی مشخصی باشد؛ همان‌طور که آقا در بیانیه گام دوم تاکید کردند، برای نیروهای انقلابی «چرایی» حرکت‌ها خیلی مهم است. در واقع یکی از مهمترین ویژگی‌های نیروی انقلابی – که حرکت او را از حرکت‌های دیگر در دنیا متمایز می‌کند- این است که چرایی یا مبانی معرفتی و علل غایی برایش مهم است. در این راستا اولین و مهمترین نکته که باید به آن توجه کنیم این است که هیچ‌کس از دایره خطاب برنامه دین خارج نیست؛ اگر قرآن می‌گوید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ» و یا می‌فرماید «حَریصٌ عَلَیکُم» به این خاطر است که پیغمبر حاضر بودند جان بدهند اما یک نفر هم از دایره خطاب ایشان بیرون نماند و حرص می‌زدند برای اینکه همه بشریت پای کار آرمان‌های الهی توحیدی باشند.


امیرالمؤمنین در خطبه ۲۱۶ نهج‌البلاغه بیانی دارند به این مضمون که تحقق عبادت شایسته خدا در روی زمین، صرفاً به وسیله اولیای خدا وسلسله انبیا و ائمه ممکن نیست؛ بلکه اگر می‌خواهیم خدا در طرازی که حق اوست در جهان پرستش شود، باید همه آحاد مردم به این کاروان وارد شوند. حضرت می‌فرمایند: «وَ لَیْسَ امْرُؤٌ -وَ إِنْ عَظُمَتْ فِی الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِی الدِّینِ فَضِیلَتُهُ- بِفَوْقِ أَنْ یُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ؛ وَ لَا امْرُؤٌ -وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُیُونُ- بِدُونِ أَنْ یُعِینَ عَلَى ذَلِکَ أَوْ یُعَانَ عَلَیْهِ» یعنی هیچ کس – هر چند جایگاه او بزرگ و ارزش او در دین بالا باشد- بى‌نیاز نیست که او را در انجام حق یارى رسانند و هیچ کس گرچه مردم او را خوار شمارند و در دیده‌ها بى‌‏ارزش باشد، کوچک‏تر از آن نیست که کسى را در انجام حق یارى کند، یا دیگرى به یارى او برخیزد.


بنابراین وقتی صحبت از «حلقه‌های میانی» می‌کنیم قاعدتاً هدف ما، ایجاد بستری در جامعه است که مفاهیم و معارف و آرمان‌های دینی و عمل صالح را به صورت «حداکثری» در جامعه گسترش دهد. بعضی فکر می‌کنند حلقه میانی صرفاً برای کمک به ولی‌فقیه، نظام یا دستگاه‌هاست- البته این هم هست- ولی به نظر می‌آید رسالت اصلی حلقه‌های میانی «دعوت» است؛ در واقع حلقه‌های‌ میانی، حلقه‌های دعوت هستند؛ حلقه‌های فراخوان موثر قاعده جامعه و جمهور مردم به مسیر مبارزه و مقاومت و سازندگی هستند.

 

شما مفهوم حلقه‌های میانی را چگونه تعریف می‌کنید؟
من فکر می‌کنم حلقه‌های میانی یک مفهوم نسبی است. این‌طور نیست که حلقه‌هایی در سطح بالا باشند و حلقه‌هایی در سطح میانی. اگر مفهوم حلقه‌های میانی را بخواهیم درست بفهمیم بایستی به تعبیری که آقا اخیراً تحت عنوان «زنجیره تواصی» به کاربردند دقت کنیم؛ تواصی یک تعامل دوطرفه است به این معنی که هیچ انسان مسلمانی حق ندارد صرفاً گوش باشد یا صرفاً زبان. بلکه اگر می‌خواهد در مسیر تکامل باشد بایستی از یک طرف گوش و از یک طرف زبان باشد. وقتی در گروه‌های بالاتر از سطح معرفتی خود هست، بایستی بشنود و سطح معرفتی خود را ارتقا دهد و وقتی در گروه‌های پایین‌تر از سطح خود است، بایستی آنچه را می‌داند، به آنها هم تعلیم دهد. پس هر فردی دو نقش در حلقه میانی خود دارد، زمانی تعلیم‌دهنده است و زمانی یادگیرنده. خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» یعنی این تفاوت‌های ظاهری که در شما ایجاد کردیم هدفی دارد، حکمتی دارد و آن این است که هر کدام از شما به تبعِ نژاد، ژنتیک، موقعیت جغرافیایی، تجربه تاریخی و… مزیتی نسبت به دیگری پیدا می‌کنید و بایستی در مسیر معرفت‌افزایی با هم دیگر «هم‌افزایی کنید» – لتعارفوا – با هم‌افزایی می‌توانید به معرفت‌های بالا و بالاتر دست پیدا کنید و متعالی شوید. اگر این مبنا را بپذیریم، آنگاه هدف اصلی حلقه میانی باید گسترش و ارتقای هم‌افزایی اجتماعی باشد؛ به این صورت که ظرفیت‌ها و نیازها را شناسایی و این دو را به یکدیگر متصل می‌کند. این‌طور هم نیست که یک عده فقط ظرفیت داشته باشند، یک عده فقط نیاز داشته باشند. باز قرآن در این رابطه می‌فرماید: « فضل الله بعضکم علی بعض» این را مفسرین گفته‌اند منظور این نیست که یک عده، برای همیشه و در همه ساحات بر دیگران برتری یافتند؛ بلکه به این معناست که ما شما را محتاج یکدیگر قرار دادیم. حضرت آقا در تعبیر زیبایی در«طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» این را «ولایت افقی» نامیده‌اند؛ «المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَیَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ». بنابراین کار اصلی حلقه‌های میانی این است که ارتباطات اجتماعی و هم‌افزایی اجتماعی در جامعه را به اوج برسانند.

 

متاسفانه در خصوص مبانی این مباحث خیلی کم کار شده است؛ قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ» (خداوند دوست دارد کسانی را که چونان زنجیره به هم پیوسته و بنایی آهنین در راه او جهاد می‌کنند). امیرالمؤمنین در خطبه ۳۴ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «غُلِبَ والله المتخاذلون»؛ یعنی شماها هر چقدر هم قوی باشید، اما فردی و تنهایی و جدا از هم عمل کنید، به قسم جلاله منِ امیرالمؤمنین شکست خواهید خورد! حتی اگر رهبرتان علی ابن ابی‌طالب باشد! تا وقتی هم‌افزایی نکنید پیروزی حاصل نخواهد شد.


بنابراین رسالت اصلی حلقه‌های میانی، فعال‌سازی ظرفیت‌های اجتماعی است. یک حلقه میانی بایستی رصد کند و هر جا که ظرفیت هم‌افزایی فعال نشده‌ای وجود دارد، به سراغش برود و برایش طراحی کند تا به شکوفایی برسد. این ظرفیت می‌تواند مادی، معنوی یا معرفتی باشد.

 

به عنوان مثال اردوهای جهادی یکی از نمونه‌های فعال شده هم‌افزایی اجتماعی است. بچه‌ها در اردوها چه می‌کنند، یک روستای محروم را پیدا می‌کنند، از طرفی می‌بینند در دانشگاه، دانشجویان وقت خالی زیادی دارند – به ویژه در تابستان و ایام نوروز – آن نیاز را به این ظرفیت متصل می‌کنند. بعد می‌روند سراغ پول‌های ریز و درشت دست مردم و خیرین، آن‌ها را هم پای کار می‌آورند… این می‌شود حلقه میانی.

 

رهبر انقلاب فرمودند کار حلقه‌های میانی را دولت و دستگاه‌های دولتی نمی‌توانند انجام دهند؛ به نظر شما آقا این را از باب ناامیدی از نقش‌آفرینی دستگاه‌های رسمی در این حوزه فرمودند یا اینکه اساساً رسالت حلقه‌های میانی، طرحی ویژه و استثنایی است؟
مطمئناً دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی برای بسترسازی حضور گسترده مردم در عرصه آرمان‌های انقلاب اسلامی وظایف مشخصی دارند. به عنوان مثال در آخرین حکمی که آقا برای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر کردند، مفصلاً تبیین شده است که وظیفه شما – به مثابه یک نهاد حاکمیتی- آماده‌سازی زمینه برای حضور مردم است. پس قطعاً حکومت وظایفی دارد و متاسفانه بسیاری از این وظایف را یا تعطیل کرده یا ضعیف ظاهر شده است.

 

در هر صورت حتی اگر دستگاه‌های حکومتی به وظایف خود، به نحو احسن هم عمل کنند باز کفایت نمی‌کند. چه اینکه طبق مبانی معرفتی انقلاب، ظرفیت حضور مردم در صحنه، آن‌قدر گسترده و بزرگ است که هر چقدر تلاش بشود، بازهم جا دارد. مطابق مبانی دینی ما هر آدمی، به تنهایی یک عالَم است: «اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» اگر زمینه مناسب فراهم بشود هر انسانی در فضای انقلاب اسلامی می‌تواند به اوج شکوفایی برسد و عالَم درونش را بیابد. از این نمونه‌ها در انقلاب بسیار داریم؛ یک بچه چوپان در روستایی دورافتاده که به معنای واقعی کلمه محروم و مستضعف است آن‌چنان رشد می‌کند که رأس طواغیت جهان، شخصاً دستور ترور او را می‌دهد؛ حاج قاسم سلیمانی و ده‌ها و صدها نمونه مشابه حاج قاسم در انقلاب داریم؛ از احمد متوسلیان‌ها تا محسن حججی‌ها و احمدی روشن‌ها. اساساً انقلاب اسلامی و نظام دینی برای رشد تک‌تک آدم‌ها و به فعلیت رساندن ظرفیت‌های عظیم آنهاست. بنابراین اینکه آقا فرمودند کار حلقه‌های میانی را نه رهبر می‌تواند انجام دهد و نه دولت، به نظرم بیشتر به مبانی فکری و نظام معرفتی انقلاب اسلامی برمی‌گردد. از این جهت که برای شکوفایی ظرفیت‌های تک‌تک مردم، محتاج فعالیت‌های بسیار گسترده‌ای هستیم تا این ظرفیت‌ها در هم‌افزایی با یکدیگر، جامعه را به رشدی در طراز جامعه اسلامی برساند.

 

نسبت حلقه‌های میانی و چالش‌ها و مسائل کلان نظام را چگونه تبیین می‌کنید؟
در این خصوص یک نکته اساسی وجود دارد و آن تعریف «طرح مسئله» است. این بحث را من قبلاً هم بارها مطرح کرده‌ام که « طرح مسئله» یعنی ترکیبی از معلومات و مجهولات، به شکلی که با کمک معلومات، بتوان مجهولات را به‌دست آورد. حلقه‌های میانی بایستی در جامعه اقدام به طرح مسئله کنند. بعضی طرح آسیب‌ها، محرومیت‌ها، ناهنجاری‌ها و مشکلات را با طرح مسئله یکی گرفتند در حالی که این کار، فقط طرح مجهولات است که اگر ضلع دیگرش دیده نشود به القای بن‌بست می‌انجامد. حلقه‌های میانی بایستی با طرح معلومات و داشته‌ها و به میدان آوردن آنها برای رفع کاستی‌ها و نواقص تلاش کنند. حضرت آقا اخیراً تعبیر جالبی به کار بردند و گفتند عده‌ای می‌خواهند با نداشته‌های انقلاب، داشته‌ها را از بین ببرند! در حالی که راه منطقی این است که با داشته‌ها، نداشته‌ها را به‌دست آورید.


من اگر بخواهم کلیدواژه‌ای برای این کارکرد حلقه‌های میانی به کار ببرم، آن کلیدواژه «اِعداد استطاعت‌ها»است. کار حلقه‌های میانی، اِعداد است: « وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم» آماده کردن ظرفیت‌هاست؛ شناسایی و شکوفا کردن ظرفیت‌ها و به فعلیت درآوردن آن‌هاست و اگر این کار با موفقیت محقق شد آن وقت آن هدف اصلی که گسترش و ارتقای هم‌افزایی اجتماعی در جامعه است، به اوج خود نزدیک خواهد شد.

 

به نظر شما دلایلی که در این مقطع از انقلاب، حضرت آقا تاکید ویژه‌ای درباره عرصه‌های اجتماعی دارند، چیست؟
به نظرم در مقاطعی نگاه فعالان جبهه انقلاب – به معنای عام – خیلی سیاست‌زده شد؛ به این معنی که فکر کردیم صرفاً با بردن انتخابات‌ها، اهداف انقلاب محقق خواهد شد، یا با شکست در انتخابات‌ها همه چیز از دست خواهد رفت. مثلا سه دوره مجلس مطلقاً در اختیار جریان اصولگرا بود؛ ۱۲سال فرصت کمی نیست. ضمن اینکه در مقطعی همزمان شد با دولت اصول‌گرا. غرض اینکه در دوره‌ای تصور می‌شد صرفاً با در اختیار گرفتن نهادهای دولتی و حکومتی می‌شود اهداف انقلاب را محقق کرد. من فکر می‌کنم بخشی از این تفکر- که مردم و حوزه اجتماعی را بازنشسته می‌کند – محصول جریان نفوذ در حزب‌الله است. ما در دوره‌ای مبانی معرفتی اسلام و انقلاب اسلامی را کنار گذاشتیم یا به آن کم‌توجهی کردیم و نتیجتاً آن سازماندهی اجتماعی که قرآن، نهج‌البلاغه و اهل‌بیت(ع) به ما پیشنهاد می‌کنند، کنار گذاشتیم و گفتیم نیازی به هم‌افزایی اجتماعی، به «لیقوم الناس بالقسط» و به میدان آوردن آحاد مردم نداریم. این به معنای پشت کردن به معارف انقلاب اسلامی بود. به نظرم بخشی از این نگرش برآمده از تفکر مارکسیستی است. مارکسیست‌ها معتقد به دیکتاتوری طبقه پرولتاریا هستند و می‌گویند همه چیز باید از بالا، آن هم به شیوه کاملاً دیکتاتوری اصلاح و اعمال شود. متاسفانه الان می‌بینیم این نگرش در بسیاری از بچه حزب‌اللهی‌ها ریشه دوانده است؛ یعنی ترجیح می‌دهند رهبرانقلاب، «شاه» باشد تا «ولی». دوست دارند آقا، همه چیز را با دستور و انتصاب، شخصاً درست کند! در حالی که کار ولی‌فقیه هدایت و راهبری امت و امامت است.

 

به همین خاطر مرتباً تاکید می‌کنیم که مبانی معرفتی انقلاب اسلامی را بایستی تازه‌گردانی و بازخوانی کنیم و نسبت به آن مراقبه داشته باشیم و اگر در این تازه‌گردانی مبانی معرفتی، غفلت کردیم، مجدداً تفکر سلطنتی و اشرافی – حتی در ظاهر و قالب حزب‌اللهی، انقلابی و اصولگرایی- برمی‌گردد و بر اذهان چیره می‌شود. پس اگر نسبت به مبانی معرفتی اسلام ناب و نقش مردم، وظایف مردم، حقوق مردم و… در آن بی‌توجه باشیم، سازوکارهای هم‌افزایی اجتماعی به جای اینکه از قرآن و سیره گرفته شود از چین و اروپا وارد خواهد شد. اینکه امام فرمودند مراقب اسلام سلطنتی و اسلام التقاطی باشید، واقعاً مسئله امروزِ ما، در مبانی معرفتی است. اسلام سلطنتی یعنی اهداف و آرمان‌ها صرفاً از طریق ابزارهای حکومتی و از «بالا» دنبال شود و اینکه در «جمهور» ملت، چه میزان آمادگی و شوق و حرکت نسبت به آرمان‌ها می‌توانید به وجود آورید، محلی از اعراب ندارد. این در حالی است که در سوره حدید آمده است: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ» آنچه اولویت دارد اول کار فرهنگی است:«لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ» هدف کار فرهنگی باید فراخوان اجتماع به حضور فعال در صحنه مبارزه باشد: «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» و در مرحله آخر حوزه سیاست و قدرت قرار دارد: «وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ» در این آیه می‌فرماید: ما پیغمبران را می‌فرستیم و آنها اول کار فرهنگی تبیینی می‌کنند، روی مبانی معرفتی کار می‌کنند وقتی این تحکیم شد، زمینه برای خیزش و ایستادگی اجتماعی فراهم می‌شود، یعنی جمهور مردم به صحنه می‌آیند «لیقوم الناس بالقسط»، بعد در امتداد این کار، قدرت سیاسی هم محقق می‌شود. این سرنا را نمی‌شود از سر گشادش زد!


در مجموع من فکر می‌کنم اینکه بچه‌های انقلابی درگیر سیاست‌زدگی و تمرکز برای گرفتن نهادهای قدرت شدند، یکی از دلایلی است که آقا روی مباحث اجتماعی تاکید ویژه‌ای داشتند؛ هرچند ایشان از قدیم به این حوزه تاکید داشتند و این حرف، حرف بدیعی نیست. ضمن اینکه جریان‌های معارض سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی کارهای فرهنگی اجتماعی داشتند. مثلاً در همین ده سال گذشته آمریکا سرمایه‌گذاری کلانی در حوزه فرهنگ عمومی در ایران کرد و جواب هم گرفت. یعنی کار فرهنگی، اجتماعی و رسانه‌ای آنها به همراه غفلت‌ها و کم‌کاری‌هایی که در داخل داشتیم باعث شد جریانی در حوزه سیاست سر کار بیاید، که بالاخره نسبت به دیگران، برای غرب مطلوب‌تر بودند.

 

اگر بخواهیم کمی مصداقی هم بحث کنیم، مصادیق موفق حلقه‌های میانی را کدام موارد می‌دانید؟
من تاکید می‌کنم حلقه میانی همانند یک پل است؛ ولی متاسفانه امروز پل‌های معلق زیادی در کشور داریم به این معنا که معلوم نیست متصل کننده چه چیزی به چه چیزی هستند! یک نمونه از این پل‌های معلق، «حلقه‌های صالحین» است. ادعا این بود که ۲۰۰ هزار حلقه صالحین ایجاد شده است ولی معلوم نبود از این «پل» قرار است چه چیزی به کجا برده شود. اگر چه خدمات زیادی هم توسط این حلقه‌ها صورت گرفت اما من درحوزه تخصصی خودم بحث می‌کنم؛ مثلاً ما از یک‌سو بخشی داریم تحت عنوان هنر انقلاب اسلامی و از دیگر سو بدنه اجتماعی داریم که حلقه صالحین به آن دسترسی دارند. از این ۲۰۰ هزار حلقه، اگر هر کدام ۱۰ نفر را پای کار مصرف و توزیع آثار هنر انقلابی بیاورند، ۲ میلیون نفر با آثار و عناصر و مراکز هنری انقلاب و… آشنا می‌شوند و باز هر کدام پلی می‌شوند برای معرفی آنها به دیگران؛ ولی این اتفاق نمی‌افتد! انگار حلقه صالحین خودش شده است هدف! پل برای پل که معنا ندارد. مثال دیگرش نمازهای جمعه است. گفته می‌شود ۸۰۰ نماز جمعه در کشور برگزار می‌شود؛ خودِ نماز جمعه یک حلقه میانی است. همان‌طور که پیغمبر اسلام – که گل سرسبد دو عالم است – دون شان خود نمی‌دانست که از شخصی مثل حسان بن ثابت- ضمن اینکه حسان انسان کاملی نبود و بعد از پیغمبر هم سرنوشت خوبی پیدا نکرد- که در مقطعی با هنرش در خدمت اسلام بود، حمایت کند و او را تبلیغ و ترویج کند؛ در تریبون‌های نمازجمعه هم بایستی شاهد معرفی ظرفیت‌ها و هنرمندان جبهه انقلاب اسلامی به مردم باشیم؛ همان‌طور که پیغمبر واسطه معرفی حسان به مردم بود. چرا این اتفاق نمی‌افتد!؟ حلقه‌های میانی همین نمازهای جمعه، ۷۰هزار مسجد، ۴۳هزار پایگاه بسیج، حلقه‌های صالحین و امثالهم هستند. بعضی فکر می‌کنند حلقه میانی چیز جدیدی است و بایستی یک ساختار و تشکیلات جدیدی به‌وجود آورد؛ نخیر! اگر همین‌ها احیا و تازه‌گردانی معرفتی بشود خواهیم دید چه انقلابی به وجود می‌آورند. من در حوزه کاری خودم می گویم اینها یک پنجاهم نقشی که می‌توانند بعنوان یک حلقه میانی در خصوص معرفی هنر انقلاب اسلامی به بدنه اجتماعی داشته باشند، انجام ندادند چون اساساً چنین شانی برای خود قائل نیستند و خودشان هدف شدند!


اگر بخواهیم شاخصی برای حلقه‌های میانی ارائه دهیم فکر می‌کنم آن شاخص این باشد که یک حلقه میانی چه مقدار از ظرفیت‌های بالقوه را توانسته به فعلیت برساند. مثلاً اردوهای راهیان نور را در نظر بگیرید. این اردوها به مثابه بستری است که توانست ظرفیت‌های مردمی و خودجوش را پای صحنه بیاورد. این‌طور نیست که هزاران اردوی راهیان نور را تماماً دولت و بسیج و سپاه تأمین کنند، خیلی از این اردوها توسط بچه‌های مسجدی و فرهنگی به صورت خودجوش راه‌اندازی می‌شد؛ به تعبیر رهبرانقلاب، راهیان نور یک فناوری نوین فرهنگی ایجاد کرد؛ یعنی سازوکاری ابداع شد که ظرفیت‌های مردمی را به صحنه کشید. یک نفر برنامه‌ریزی اردو می‌کرد، یکی تولید محتوا، یکی مداحی، یک نفر خاطره‌انگاری می‌کرد، مستند تهیه می‌شد و… . حلقه میانی آن مجموعه‌ای است که می‌تواند سازوکار شکوفاگر ظرفیت‌های مردمی را ایجاد کند و من معتقدم این‌قدر در حوزه اجتماعی و مردمی ظرفیت وجود دارد که اگر ده‌ها و صدها فناوری نوین فرهنگی دیگری مشابه راهیان نور ایجاد کنیم، باز هم جای کار وجود دارد؛ این در حالی است که متاسفانه نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب، در مقاطعی به نوعی محافظه‌کاری رسیدند، یعنی به آنچه داریم اکتفا کردیم.

 

به عنوان سؤال پایانی، اگر نکته‌ای در خصوص الزامات ورود به عرصه‌های اجتماعی و هم‌افزایی اجتماعی دارید، بفرمایید.
به نظرم مهمترین چیزی که بچه‌های انقلابی و حزب‌اللهی می‌توانند به آن فخر کنند، «تکلیف‌گرا» بودن آنهاست. اما قرآن می‌گوید نمی‌توانید تکلیف‌گرا باشید مگر اینکه «وُسع‌شناس» باشید: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وسعها». می‌فرماید تکلیف، فرع بر وسع است. اگر مجموعه وسعتان، ظرفیت‌ها، دامنه استطاعت‌ها و قابلیت‌هایتان را شناختید و احصا کردید، آن موقع می‌توانید در انجام تکالیفتان سربلند باشید. ولی اگر در وسع‌شناسی لنگ بزنید قطعاً در تکلیف‌گرایی لنگ خواهید زد.


بنابراین مهمترین ویژگی انسان تکلیف‌گرا، وسع‌شناسی است. بچه حزب‌اللهی باید بتواند وسع خودش را فهرست کند؛ متاسفانه الان اینطور نیست؛ یعنی می‌تواند ده‌ها ساعت راجع به محرومیت‌ها، فسادها، ناکارآمدی‌ها و آسیب‌ها و کمبودها حرف بزند اما بعضاً نیم ساعت هم نمی‌تواند وُسعش را فهرست کند. می‌گویند از میکل آنژ، سؤال کردند تو چطور این مجسمه‌های زیبای سنگی را خلق می‌کنی!؟ پاسخ جالبی داده و گفته این مجسمه‌ها در این توده سنگی که به من می‌دهند وجود دارد، من فقط اضافه‌ها را برمی‌دارم! حضرت امام اولین روزی که وارد ایران شد، در بهشت زهرا فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم. امام در همان لجن سینمای قبل انقلاب – آن زمان سینما خیلی سخیف و کثیف بود – فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی می‌دید که بعدها از دلش کارهایی مثل بچه‌های آسمان، آژانس شیشه‌ای، بازمانده و ده‌ها و صدها اثر انقلابی دیگر سربرآورد. من فکر می‌کنم مهمترین کار بچه‌های انقلابی «وُسع شناسی» است؛ قدرشناسی باشد؛ قدر به معنای اندازه است. ما بعضاً متوجه نیستیم که در یک موقعیت تاریخی قرار گرفتیم که انبیا و اولیای الهی – که ما در برابر عظمت وجودی آنها خیلی کوچک هستیم – در آرزوی این موقعیت و اقتدار بودند و نصیبشان نشد. اینکه در دوره‌ای هستیم که قدرت و عظمت اسلام برقرار است و خدا این توفیق را به ما داده که در کشوری زندگی می‌کنیم که پرچمدار اسلام در جهان است، نعمتی بی‌نظیر و استثنایی است؛ نعمتی که با خون شهدا و فداکاری‌های بزرگی به‌دست آمده است. اگر ما همواره متوجه این فرصت و نعمت بی‌نظیر جمهوری اسلامی باشیم آن‌وقت درمی‌یابیم که چه تکالیف بزرگی روی دوشمان است و برای انجام این تکالیف معطل هیچ‌کس نخواهیم ماند و شبانه‌روز برای شکوفا کردن فرصت‌ها و ظرفیت‌های عظیم به‌وجود آمده توسط انقلاب اسلامی تلاش خواهیم کرد.

آینده، کدام آینده؟!/ جای خالیِ روایت‌سازیِ آینده در جامعۀ ایران

در کشوری از کودکان خواستند آینده را نقاشی کنند. آنها ربات‌ در آشپزخانه کشیدند. می‌خواستند مادران‌شان با آنها بازی کنند و کارهای خانه را ربات‌ها انجام دهند.

عصر ایران؛ امید جهانشاهی-  همه می‌دانیم و خوانده و شنیده‌ایم که اگر یک جوان، هدفی نداشته باشد تا برای آن بکوشد آینده‌ای هم نخواهد داشت و آن که آینده‌ای سزاوار و مطلوب را برای خود متصور نباشد، انگیزه‌ای برای تلاش ندارد و در نتیجه آینده‌ای برای خود نمی‌سازد.

    آینده در گرو تلاش هدف‌مند است و این تلاش مستلزم داشتن تصویری مطلوب از آینده برای خود.

  این «تصویر مطلوب از آینده» اما بر اساس عوامل مختلفی در ذهن فرد شکل می‌گیرد و از جمله می‌توان به این سه اشاره کرد: درکی که از خودش دارد، درکی که از دیگران دارد و درکی که از محیط خود دارد ( جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند).
 
  این سه درک بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، میزان دانسته‌ها یا دانش زمینه‌ای، خاطره‌ها و مانند اینها شکل می‌پذیرد و با روایت‌ها و داستان‌هایی که از خود و از دیگران و از شهر و کشورش تعریف می‌کند، به بحث می‌گذارد و تأیید می‌گیرد؛ به تدریج در ذهن و باور او ته‌نشین می شود. به تعبیر «باربارا تاچمن» انسان چیزی را که با الگوهای ذهنی‌اش منطبق نباشد، نمی‌تواند بپذیرد و باور کند. تصویر ذهنی هر کس از آینده نیز مثل هر ذهنیت دیگری به شدت متاثر از درک از خود، از دیگران و از جامعه شکل می‌گیرد.

آینده، کدام آینده؟!/ آینده را به متن گفت و‌گوها بیاوریم

      از سوی دیگر پژوهش های ویلیام کالوین نشان داده ذهن انسان به طور مداوم در حال روایت‌سازی دربارۀ آینده است. مدام آینده می‌سازد، گاهی بیم‌ناک و ناامیدکننده و گاهی دل‌گرم کننده و انگیزه‌بخش.

    آنچه در مورد فرد و آینده‌اش گفته شد در مورد ملت هم صدق می‌کند: ملت‌ها هم مدام در حال روایت‌سازی از آینده‌اند و بر آن اساس نگران یا امیدوار می‌شوند. ملت‌ها هم خاطره دارند. گفت‌وگوی ملی و مدنی و دانش و فهم جمعی و گفت‌و‌گو شده دارند.

     بر این اساس آنچه انتظار می‌رود مقامات و کار به دستان روی آن حساس باشند درک شهروندان نسبت به ایران و ایرانی بودن، زندگی در ایران و تلقی آنها از دیگر جوامع و کشورهاست. چون همه اینها برای اینکه مردم بتوانند تصویر مطلوبی از آینده داشته باشند مهم است حال آن که همه می‌دانیم متأسفانه در این موارد دچار کاستی هایی جدی هستیم.

     متاسفانه به دلایلی (که بماند) ایران و ایرانیت و هویت ایرانی مغفول مانده و کمرنگ شده است. همچنین واقعیت این است که درک بسیاری از شهروندان از غرب بیش از آنکه واقع بینانه باشد، متاثر از بازنمایی‌های رسانه‌ای، ستایش گرانه است.

  به هرحال کشوری آینده دارد که مردمش بتوانند یک آینده مطلوب را تصور کنند و تحققش را باور داشته باشند.
آیا چنین تصوری در قاطبه مردم وجود دارد و مردم آینده مطلوبی متصور هستند؟ این سوالی است که البته با تحقیق باید به پاسخ آن رسید.

  آخرین پژوهش ملی در مورد وضعیت اجتماعی فرهنگی ایرانیان با عنوان وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایرانی است در سال 1395 از سوی دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با همکاری دانشگاه تهران انجام شده و مجریان آن دانشیاران دانشگاه تهران -آقایان دکتر غلامرضا غفاری ودکتر محمد رضا جوادی یگانه- بودند. در این پروژه ملی بین 82 هزار و پانصد نفر در 426 شهر پرسشنامه توزیع شده است.
در این پژوهش ملی آمده است که حدود 37 درصد پاسخگویان معتقدند که «نسل های آینده وضع شان بدتر خواهد بود.»

  اگر بخواهیم بدانیم مردم چه تصوری از دیگران دارند: بر اساس این پژوهش، پاسخگویان در مورد «کشورهای مورد تمایل برای زندگی» به ترتیب: کشورهای اروپایی (با حدود 46 درصد)، امریکا و کانادا (19 درصد)، ترکیه (حدود 11 درصد) و اقیانوسیه و کشورهای حوزه خلیج فارس (هر کدام با حدود 3 درصد) را انتخاب کرده اند.

   لازم به ذکر است که این پژوهش ملی مربوط به سال 1395 است که وضعیت اقتصادی و معیشتی و قدرت خرید مردم به نسبت امروز بسیار بهتر بود.

   فارغ از این آمار و یافته ها همه می دانیم وضع امید به آینده در میان شهروندان مطلوب نیست. یکی از ریشه ای ترین دلایل میل به مهاجرت در جوانان و نخبگان کشور نیز همین است.

   برای مواجهه با این چالش جدی، مسئولان باید دغدغه اقناع مردم را داشته باشند که سیاست گذاری ها، اقدامات و موضع گیری هایشان در راستای تحقق آینده مطلوب است و اقتصاد و فرهنگ را بهتر می کند. این اقناع قطعا و به تجربه با شعار حاصل نمی شود بلکه تنها و تنها محصول عملکرد رسانه های توانمند و دارای استقلال حرفه ای می تواند باشد.

   وقتی برنامه ها و موضع گیری های مسئولان در ظرف گفت و گوی ملی مورد تحلیل و نقد و بررسی کارشناسان و روزنامه نگاران رسانه های موافق و مخالف دولت مستقر قرار گیرد، در نهایت آنچه در سطح به عنوان برآیند نقد و نظرها قرار می گیرد اعتماد به سلامت و صلاحیت مسئولان و اقناع عمومی نسبت به مسیر درست کشور برای آینده مطلوب است. این ظرف گفت وگوی ملی چیزی جز رسانه های توانمند و دارای استقلال حرفه ای و دانشگاه مستقل از سیاست و جامعه مدنی نیست. اینها ابزار ساختن آینده مطلوب هستند.

   نکته دیگری که برای مقابله با این چالش لازم است ترویج و به اصطلاح فرهنگ سازی «نگاه به آینده» است. نه تنها در سطح سازمانی و شرکتی، مدیریت مبتنی بر سناریو و تفکر آینده نگری باید در همه سازمان ها و ارگان ها ترویج شود بلکه در سطح عموم شهروندان هم «عادت رو به جلو بودن» و نماندن در گذشته و «تاکید بر آینده» باید فرهنگ سازی شود. این مهم را باید در مدارس جدی گرفت. دانش آموزان همیشه به آینده فکر می کنند، چیزی که مدام باید آنرا تحلیل کرد چون به شدت برای آینده کشور مهم است.

  در کشوری از کودکان خواستند آینده را نقاشی کنند. آنها ربات هایی را در آشپزخانه کشیدند. تحلیلش آن بود که آنها می خواستند مادران شان زمان بیشتری با آنها بازی کند و کارهای خانه را ربات ها انجام دهند. از این رو، آموزش و پرورش یکی از استراتژیک ترین سازمانها برای ساختن آینده است.

   باور کنیم که آینده چیزی نیست که با گذشت زمان از راه می رسد، بلکه چیزی است که یک ملت با ذهنیت و اقدام خود می سازد. اگر نسبت به آن بی تفاوت باشیم آینده خوشایندی نخواهیم داشت.

دبیرکل سازمان ملل: در لبه پرتگاه هستیم/ جهان بیدار شود

موج بی‌اعتمادی و اطلاعات غلط، مردم را دو قطبی و جوامع را فلج کرده است./ علم مورد حمله قرار گرفته است و راه‌های اقتصادی اگر رخ دهند، برای آسیب‌پذیرترین افراد، بسیار کم و خیلی دیر پیش می‌رود

دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به تشدید تهدید و تفرقه در جهان هشدار داد و گفت ما در لبه پرتگاه هستیم و در جهت اشتباه حرکت می‌کنیم، جهان باید بیدار شود.

به گزارش ایرنا، آنتونیو گوترش روز سه‌شنبه در سخنرانی افتتاحیه هفتاد و ششمین نشست سران عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، افزود: من اینجا هستم تا زنگ خطر را به صدا درآورم؛ جهان ما هرگز بیش از این، تهدید یا متفرق نشده است.

وی ادامه داد: ما با بزرگترین آبشار بحران در طول عمر خود روبرو هستیم. همه گیری کووید -۱۹ نابرابری‌های خیره‌کننده را افزایش داده، بحران آب و هوا این سیاره را به شدت درگیر و تحول از افغانستان و اتیوپی تا یمن و فراتر از آن، صلح را خنثی کرده است.

دبیرکل سازمان ملل متحد اضافه کرد: موج بی‌اعتمادی و اطلاعات غلط، مردم را دو قطبی و جوامع را فلج کرده است. حقوق بشر زیر رگبار است. علم مورد حمله قرار گرفته است و راه‌های اقتصادی اگر رخ دهند، برای آسیب‌پذیرترین افراد، بسیار کم و خیلی دیر پیش می‌رود. همبستگی عملی در حال از بین رفتن است، درست زمانی که ما به آن بیشتر نیاز داریم.

تراژدی عدم اراده سیاسی در واکسیناسیون

گوترش توضیح داد: شاید یک تصویر گویای آنچه باشد که در حال رخ دادن است، تصویری که از برخی از نقاط جهان از واکسن‌های کووید -۱۹ در سطل زباله دیده‌ایم؛ منقضی شده و استفاده نشده. از یک سو، ما شاهد تولید واکسن‌ها در زمان بی سابقه هستیم که پیروزی علم و نبوغ بشری است و از سوی دیگر، می‌بینیم که این پیروزی با تراژدی عدم اراده سیاسی، خودخواهی و بی‌اعتمادی ناتمام می‌ماند.

وی اظهار کرد: مازاد در برخی از کشورها، قفسه‌های خالی در کشورهای دیگر، بیشتر کشورهای ثروتمند جهان واکسینه شده‌اند اما بیش از ۹۰ درصد آفریقایی‌ها هنوز منتظر نخستین دُز واکسن خود هستند. این یک کیفرخواست اخلاقی برای وضعیت جهان ما و قباحت است. ما در آزمون علوم قبول اما در اخلاق رد شدیم.

فاصله سال‌های نوری تا اهداف آب و هوایی

دبیرکل سازمان ملل متحد با هشدار نسبت به خطر تغییرات آب و هوایی گفت: گزارش اخیر هیات بین دولتی تغییرات آب و هوا یک زنگ قرمز برای بشریت بود. ما علائم هشدار دهنده را در هر قاره و منطقه مشاهده می‌کنیم؛ دمای سوزان، از دست دادن تنوع زیستی، هوای آلوده، آب و فضاهای طبیعی و بلایای مرتبط با آب و هوا در هربار.

گوترش با بیان اینکه حتی این شهر (نیویورک) به عنوان پایتخت اقتصادی جهان نیز مصون نیست، افزود: دانشمندان آب و هوا به ما می‌گویند هنوز برای زنده نگه داشتن هدف ۱.۵ درجه توافق آب و هوایی پاریس دیر نیست اما پنجره به سرعت بسته می‌شود.

وی ادامه داد: ما به کاهش ۴۵ درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای تا سال ۲۰۳۰ نیاز داریم. با این حال ، گزارش اخیر سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که با تعهدات ملی آب و هوایی فعلی، انتشار این گازها تا سال ۲۰۳۰، ۱۶ درصد افزایش می‌یابد. این ما را به جهنم افزایش دما حداقل ۲.۷ درجه بالاتر از سطح پیش از صنعتی شدن، محکوم می‌کند. دبیرکل سازمان ملل متحد همچنین با استناد به گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از فاصله ۲۰ میلیارد دلاری در منابع ضروری و وعده داده شده به کشورهای در حال توسعه، انتقاد کرد.

گوترش اضافه کرد: فاصله تا کنفرانس آب و هوایی سازمان ملل در گلاسکو چند هفته است اما به نظر می‌رسد سالهای نوری تا رسیدن به اهدافمان فاصله داریم. باید جدی بگیریم و سریع عمل کنیم.

وی خاطرنشان کرد: همه‌گیری کووید-۱۹ و بحران آب و هوا، شکنندگی‌های عمیقی را به عنوان جوامع و به عنوان یک سیاره نشان داده است. با این حال، به جای فروتنی در برابر این چالش‌های عظیم تهاجمی، غرور را می‌بینیم. به جای راه همبستگی، ما در بن بست نابودی هستیم.

بیماری بی‌اعتمادی

دبیرکل سازمان ملل متحد تاکید کرد: همزمان بیماری دیگری در جهان امروز در حال گسترش است؛ بیماری بی اعتمادی. وقتی مردم می‌بینند که وعده‌های پیشرفت توسط واقعیت‌های سخت روزمره زندگی آنها انکار شده است،

وقتی می‌بینند که حقوق و آزادی‌های اساسی آنها محدود شده است، وقتی می‌بینند که فساد کوچک و بزرگ در اطراف آنها وجود دارد، وقتی می‌بینند که میلیاردرها به فضا می‌روند و میلیون‌ها نفر بر روی زمین گرسنه می‌مانند، وقتی والدین آینده‌ای غم‌افزاتر از تلاش امروزشان برای فرزندان خود می‌بینند.

گوترش عنوان کرد: و هنگامی که جوانان اصلاً آینده‌ای نمی‌بینند، افرادی که به آنها خدمت می‌کنیم و نماینده آنها هستیم، ممکن است ایمان خود را نه تنها به دولت‌ها و نهادهای خود بلکه به ارزش‌هایی که برای بیش از ۷۵ سال محرک سازمان ملل متحد بوده است، از دست بدهند.

وی، صلح، حقوق بشر، کرامت برای همه، برابری، عدالت و همبستگی را در کانون ارزش‌ها دانست که شکست اعتماد منجر به شکست آنها می‌شود.

دبیرکل سازمان ملل متحد تصریح کرد: اگر مردم در زندگی روزمره خود نتیجه‌ای نبینند، ارزش نمی یابند. فضا ندادن برای خلاقیت به افراد، انگیزه‌های بشریت را تباه می‌کند. این اکسیژن را برای اصلاح آسان، راه حل‌های کاذب و نظریه‌های توطئه فراهم می‌سازد.

تاکید بر چندجانبه‌گرایی

گوترش در بخش دیگری از سخنان خود به چالش‌های موجود جهانی اشاره و اظهار کرد: سیستم چندجانبه امروزی در ابزارها و ظرفیت‌های خود ، نسبت به آنچه برای مدیریت موثر مدیریت کالاهای عمومی جهانی مورد نیاز است، بسیار محدود است. ما باید حکومت جهانی را تقویت، بر آینده تمرکز، قرارداد اجتماعی را تمدید و اطمینان حاصل کنیم که سازمان ملل متحد برای دوره جدید مناسب است.

وی یادآور شد: دستور کار مشترک ما بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار و توافق آب و هوایی پاریس است.

چالش‌های امنیتی جهان

دبیرکل سازمان ملل متحد با تاکید بر اینکه در وهله نخست باید شکاف صلح را پر کنیم، افزود: برای بسیاری از مردم در سراسر جهان، صلح و ثبات یک رویای دور باقی مانده است. در افغانستان، جایی که ما باید کمک‌های بشردوستانه را تقویت و از حقوق بشر به ویژه زنان و دختران دفاع کنیم.

گوترش ادامه داد: در اتیوپی، جایی که ما از همه طرف‌ها می‌خواهیم که فوری خصومت‌ها را متوقف، دسترسی بشردوستانه را تضمین و شرایط را برای شروع گفت‌وگوی سیاسی به رهبری اتیوپی ایجاد کنند. در میانمار، جایی که ما حمایت بی‌دریغ مردم را در پی دستیابی به دموکراسی، صلح، حقوق بشر و حاکمیت قانون تاکید می‌کنیم.

وی اضافه کرد: در ساحل عاج، جایی که ما متعهد به بسیج کمک‌های بین‌المللی برای امنیت، توسعه و حکمرانی منطقه هستیم. در مناطقی چون یمن، لیبی و سوریه، جایی که باید از بن‌بست عبور و برای صلح تلاش کنیم.

دبیرکل سازمان ملل متحد اظهار کرد: در اسرائیل و فلسطین، جایی که ما از سران آن می‌خواهیم گفت‌وگوی معناداری را از سر بگیرند، راه حل دو کشور را به عنوان تنها راه صلح عادلانه و همه جانبه به رسمیت بشناسند. در هائیتی و بسیاری از نقاط دیگر باقی مانده، جایی که ما در هر مرحله از بحران همبستگی قرار داریم.

بازگشت کودتاها و تصرف قدرت با زور

گوترش از انفجار تصرف قدرت با زور هم سخن گفت و افزود: کودتای نظامی برمی گردد. عدم وحدت بین جامعه بین‌المللی کمکی نمی‌کند. تقسیمات ژئوپلیتیکی همکاری بین‌المللی را تضعیف و ظرفیت شورای امنیت را برای اتخاذ تصمیمات لازم محدود می‌کند.

وی با بیان اینکه احساس معافیت از مجازات در حال گسترش است، گفت: در عین حال ، پرداختن به چالش‌های اقتصادی و توسعه چشمگیر غیرممکن خواهد بود در حالی که دو اقتصاد بزرگ جهان با یکدیگر در تضاد هستند.

نگرانی از اختلاف قدرت‌های جهانی

دبیرکل سازمان ملل متحد افزود: با این وجود، می‌ترسم جهان ما در حال خزیدن به سمت دو مجموعه متفاوت از قوانین اقتصادی، تجاری، مالی و فناوری، دو رویکرد متفاوت در توسعه هوش مصنوعی و در نهایت دو استراتژی نظامی و ژئوپلتیک متفاوت باشد.

گوترش اظهار کرد: این دستورالعملی مشکل‌دار و بسیار پیش‌بینی پذیرتر از جنگ سرد است. برای بازگرداندن اعتماد و القای امید به همکاری نیاز داریم. ما به گفت‌وگو، به مفاهمه نیاز داریم و باید در زمینه پیشگیری، حفظ و ایجاد صلح سرمایه‌گذاری کنیم.

وی تصریح کرد: ما به پیشرفت در زمینه خلع سلاح هسته‌ای و تلاش‌های مشترک خود برای مقابله با تروریسم نیاز داریم. ما برای مبارزه با خشونت جنسیتی در هر کشوری به یک برنامه اضطراری نیاز داریم. برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار و ایجاد دنیایی بهتر، ما می‌توانیم و باید شکاف جنسیتی را بر هم بزنیم.

تهدیدهای سایبری و سوءاستفاده از داده‌ها

دبیرکل سازمان ملل متحد چالش جهانی دیگر را موضوع دیجیتال دانست و توضیح داد: بازگرداندن اعتماد و الهام بخشیدن به امید به معنای رفع شکاف دیجیتالی است. نیمی از بشریت به اینترنت دسترسی ندارند و ما باید همه را تا سال ۲۰۳۰ به هم متصل کنیم.

گوترش خاطرنشان کرد: این چشم‌انداز نقشه راه من برای همکاری دیجیتال است تا از وعده فناوری دیجیتال در عین محافظت از مردم در برابر خطرات آن استقبال کنم. یکی از بزرگترین خطراتی که ما با آن روبرو هستیم دسترسی روزافزون بسترهای دیجیتالی و استفاده و سوء استفاده از داده‌ها است.

وی اضافه کرد: یک کتابخانه وسیع از اطلاعات در مورد هر یک از ما جمع آوری شده است اما ما کلیدهای آن کتابخانه را نداریم. ما نمی دانیم این اطلاعات چگونه، توسط چه کسی یا با چه اهدافی جمع آوری شده است اما می‌دانیم که داده‌های ما به صورت تجاری برای افزایش سود شرکت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد یادآور شد: الگوهای رفتاری ما همچون قراردادهای آتی، کالا شده و فروخته می‌شود. داده‌های ما همچنین برای تأثیر بر ادراک و نظرات ما استفاده می‌شود. دولتها و دیگران می‌توانند از آن برای کنترل یا دستکاری رفتار مردم، نقض حقوق بشر افراد یا گروه‌ها و تضعیف دموکراسی سوء استفاده کنند. این یک داستان علمی تخیلی نیست؛ یک واقعیت علمی است.

گوترش حمله سایبری را سرآغاز جنگ احتمالی آتی دانست و گفت: من مطمئن هستم که هرگونه رویارویی بزرگ آینده - خدای ناکرده - با یک حمله سایبری بزرگ آغاز خواهد شد. چارچوب‌های قانونی برای رسیدگی به این مساله کجاست؟ سلاح‌های خودمختار، امروزه می‌توانند اهداف را انتخاب کرده و افراد را بدون دخالت انسان بکشند. آنها باید ممنوع شوند.

انتصاب یک نماینده ویژه

وی با انتقاد از اینکه در مورد چگونگی تنظیم این فناوری‌ها اجماع وجود ندارد، نسل جوان را محور تحولات آتی دانست و افزود: ما به استعدادها، ایده‌ها و انرژی نسل جدید نیاز داریم. من یک نماینده ویژه برای نسل‌های آینده تعیین و دفتر جوانان سازمان ملل متحد را ایجاد می‌کنم.

دبیرکل سازمان ملل متحد وابستگی متقابل را منطق قرن ۲۱ خواند و اظهار کرد: در این وابستگی، ستاره اصلی سازمان ملل متحد است. این زمان ما است. لحظه ای برای تحول، عصری برای شعله ور شدن مجدد چند جانبه گرایی و امکانات. اجازه دهید اعتماد را بازگردانیم؛ بگذارید امید را القا کنیم و بگذارید همین حالا شروع کنیم.

هشدار درباره احتمال شیوع کووید-22 از چند ماه آینده

کووید-22 احتمالاً حاصل ترکیب سویه های کنونی ویروس کرونا از جمله نوع بتا، دلتا و گاما بوده و کشندگی و مقاومت آن در برابر واکسن بیشتر خواهد بود.

یک دانشمند "ایمونولوژیست" (متخصص سیستم ایمنی بدن) سوئیسی درباره احتمال شیوع سویه کشنده، مسری و مقاوم تر ویروس کرونا تا چند ماه آینده هشدار داده است.


به گزارش عصرایران، دکتر "سای ردی" ، "ایمونولوژیست " سوئیسی که در دپارتمان علوم و مهندسی سیستم های زیستی در زوریخ سوئیس کار می کند، هشدار داده که جامعه جهانی باید درباره احتمال شیوع سویه جدید ویروس کرونا در سال آینده میلادی (2022) که به مراتب ممکن است کشنده تر، مسری تر و مقاوم تر در برابر درمان و واکسن باشد، هوشیار باشد.


او نام این سویه احتمالی جدید را "کووید-22" گذاشته است.


به گفته این متخصص سوئیسی، سویه جدید با ترکیب واریانت های (جهش های) یک سال و نیم گذشته ویروس کرونا از جمله واریانت "دلتا" (هندی) (نوع غالب کنونی در جهان)، "بتا" (افریقای جنوبی) و گاما (برزیل) پدید خواهد آمد.


او هشدار داده که دنیا باید آماده چنین جهشی در ویروس کرونا باشد و از هم اکنون باید به فکر ساخت واکسن های ایمن برای واریانت آتی بود.


او گفته کووید22 در مقابل واکسن های کنونی مقاوم خواهد بود این واکسن ها قادر به ایمنی زایی کافی در برابر شیوع سویه جدید کرونا نخواهند بود.


این دانشمند سوئیسی گفته:" در صورت ظاهر شدن چنین گونه ای، ما باید آن را در اسرع وقت شناسایی کرده و اطمینان حاصل کنیم که تولیدکنندگان واکسن به سرعت واکسن را با نوع جدید تطبیق می دهند."


گفتنی است اخیرا نیز یک گروه مشاوره علمی در گزارشی به دولت بریتانیا، درباره جهش ژنتیکی ویروس کرونا به گونه ای که قدرت کُشندگی آن به اندازه ویروس "مرس" به حدود 35 درصد مبتلایان برساند، هشدار داده بود.

تدفین فوتی های سویه دلتا ویروس کرونا در شهر دهلی هند/ عکس آرشیوی/ رویترز

هشدار درباره شیوع کووید-22 از چند ماه آینده