واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چهار روش برای استراحت دادن به مغز


چهار روش برای استراحت دادن به مغز (از وبلاگ rad)

آیا شما هم از فشارها و نیازهای زندگی مدرن خسته شده و حس می کنید مغزتان دیگر کشش تحمل آنها را ندارد؟ آیا بجای آنکه بخوابید و استراحت کنید در فیسبوک و توئیتر خود گشت می زنید و صبح ها وقتی بیدار می شوید ایمیل خود را چک می کنید؟

 آیا شما هم از فشارها و نیازهای زندگی مدرن خسته شده و حس می کنید مغزتان دیگر کشش تحمل آنها را ندارد؟ آیا بجای آنکه بخوابید واستراحت کنید در فیسبوک و توئیتر خود گشت می زنید و صبح ها وقتی بیدار می شوید ایمیل خود را چک می کنید؟

اگر شما هم از این دسته افراد هستید که هر روز اطلاعات زیادی را وارد مغزتان می کنید، باید بگوییم که تنها نیستید. ماریا کونیکووا، روانشناس روسی، پیام ساده ای برایتان دارد: نفس عمیق بکشید، تکیه بدهید و به هزینه هایی که این عادت ها برایتان دارند فکر کنید. کونیکووا چهار توصیه و پیشنهاد ساده برای افرادی دارد که می خواهد به مغزشان استراحت بدهند.

خواب خود را بیشتر کنید.

بسیاری از ما کمتر از آنچه لازم است می خوابیم. ولی مهم است بدانید که جبران کردن آن در روزهای تعطیل هیچ فایده ای برای شما ندارد. اگر هر شب شما مشکل خواب دارید و هر شب به اندازه لازم نمی خوابید (طبق تحقیقات انجام شده هر بزرگسال باید چیزی حدود 7 تا 9 ساعت در شب بخوابد) باید کاری کنید که اتاق خواب شما به دور از حواس پرتی های تکنولوژیک باشد. هیچ تلویزیون، تلفن هوشمند یا لپتاپی در اتاقتان نگذارید. زیرا وقتی به رختخواب می روید باید ذهنتان از این چیزها دور شود تا بتواند استراحت کند، نه اینکه هنگام خواب با این چیزها، مغزتان را پر از اطلاعات جدید کنید.

دکمه خروج را فشار دهید.

زمانی که اینترنت نبود را یادتان می آید؟ آن زمان نحوه جمع آوری اطلاعات و پردازش آنها بسیار متفاوت بود. حتی همین چند سال پیش و قبل از ظهور تلفن های همراه هوشمند، ما زمان بیشتری برای استراحت دادن به مغزمان داشتیم. ولی امروز وضع فرق می کند، از فیسبوک به توئیتر و از توئیتر به برنامه های دیگر آنلاین سوئیچ می کنیم تا از تازه ترین رخدادها باخبر باشیم.

کونیکووا توضیح می دهد: «مشکل زمانی آغاز می شود که می خواهید همه آنها را با هم و بطور همزمان انجام دهید. وقتی شروع به انجام چند کار با هم می کنید و فوراً توجه خود را از یک مقاله در یک سایت، به یک توئیت در توئیتر یا یک پست در فیسبوک منعطف می کنید و می خواهید همزمان همه جا باشید، تازه آغاز مشکل است.»

کونیکووا توصیه می کند که در استفاده از اینترنت برای خودتان حد و مرز بگذارید و در یک زمان فقط روی یک برنامه یا یک وبسایت تمرکز کنید.

کارها را یکی یکی انجام دهید.

ما در میان فرهنگی غرق شده ایم که به انجام چند کار بطور همزمان بها می دهد. در این فرهنگ افرادی که از عهده انجام چندین وظیفه بطور همزمان برمی آیند، تحسین می شوند، حتی اگر نتیجه کار آنها ایده آل نباشد. بنابراین اگر می خواهید در چنین محیطی از دیگران عقب نمانید، هر کاری را بطور جداگانه ولی با نظم و دقت بالا انجام دهید.

هیچ کاری نکنید.

راه حلی که کونیکووا برای سرریز اطلاعاتی ارائه می دهد، متفکر بودن است که در کتاب خودش (تفکر برتر: چطور مانند شرلوک هولمز فکر کنیم) به آن اشاره کرده است. او استدلال می کند که این کارآگاه مشهور به مغز خود استراحت زیادی می دهد. کونیکووا می گوید: «شرلوک روی مبل راحتی اش می نشیند و هیچ کاری نمی کند.»

هر روز در حدود 10 دقیقه به خودتان استراحت بدهید و این زمان را به "هیچ کاری نکردن" اختصاص دهید. ذهن شما مانند یک عضله رشد می کند و قویتر و بزرگتر می شود. زمانی می توانید راحت تر و طولانی تر تمرکز کنید که به ذهنتان استراحت داده باشید.

برترین ها

منبع :پرشین وی (چهار روش برای استراحت دادن به مغز )

بلای مواد مخدر و کاهلی و نزول اخلاق اجتماعی؛ قربانی بعدی کیست؟



گزارش باشگاه خبرنگاران: 
کارمندان آموزشگاه زبان با صدای کمک دختر جوان به خیابان آمدند. تعدادی از آنها نرگس را شناختند. تعدادی از بچه‌های آموزشگاه به‌دنبال راننده پژو 206 که در حال فرار بود رفتند که موفق نشدند او را متوقف کنند و راننده که پسر جوانی بود فرار کرد. امدادگران اورژانس نرگس را به بیمارستان رساندند اما پزشکان اعلام می‌کنند او دچار مرگ مغزی شده است. پدر و مادر دختر 23 ساله وارد بیمارستان شدند و با شنیدن موضوع مرگ مغزی دختر تصمیم به اهدای عضو گرفتند.

با اعلام مرگ مشکوک دختر جوان توسط افسر کلانتری، دستور معاینه جسد در همان بیمارستان را صادر کردم. پزشکی قانونی اعلام کرد شکستگی جمجمه،آثار شکستگی در تنه و دست و پا و کبودی روی بدن دختر 25 ساله مشهود است.

تحقیقات از پدر و مادر او را آغاز کردم. پدر مقتول مدعی شد دخترش از نخبگان کشور است و تاکنون چند اختراع به ثبت رسانده است. او هر روز به آموزشگاه زبانی می رفت که روبه روی محل قتلش است و با کسی اختلافی نداشت و سرش در کار خودش بود. در خودروی نرگس دو گوشی تلفن همراه و لپ تاپش بود که آنها نیز به سرقت رفته بود.

در ادامه متوجه شدم یکی از همکلاسی های نرگس قبل از انتقال او به بیمارستان با او صحبت کرده است.

دستور احضار افشین 27 ساله را دادم. او در بازجویی ها گفت: وقتی بالای سر نرگس رسیدم گفتم چه کسی این بلا را سرت آورده که او گفت خودروام را سرقت کرده اند. وقتی او را درون آمبولانس گذاشتیم بریده بریده گفت وقتی قصد داشته خودرو را پارک کند پسر جوانی به بهانه کمک به سمت او آمده و پس از تصادف، با سرقت خودرو از محل فرار کرده است.

با به دست آمدن این سرنخ دستور بررسی فیلم دوربین های مداربسته بانک ها و مغازه محل را صادر کردم. بررسی فیلم ها نشان می داد سارق خودرو دنده عقب در حال فرار از خیابان است. با بررسی فیلم هاچهره سارق شناسایی شد اما هیچ کدام از اعضای خانواده نرگس و دوستانش سارق را که پسری حدود 25 ساله بود، شناسایی نکردند.

دستور برای پیگیری و ردیابی تلفن های مقتول صادر شد اما هیچ ردی به دست نیامد. سه هفته از وقوع قتل نرگس می گذشت که مخابرات اعلام کرد گوشی های نرگس فعال شده است. با بررسی بیشتر دو استفاده کننده از گوشی دختر 23 ساله شناسایی و دستگیر شدند. آنها در بازجویی ها مدعی شدند گوشی را از پسر 25 ساله ای خریده اند و هیچ نشانی از او ندارند و فقط فروشنده دو شماره تلفن به آنها داده است. با بررسی شماره ها مشخص شد قاتل شماره تلفن های نرگس را در اختیار خریداران گوشی قرار داده است.

عکس متهم به قتل از سوی دو خریدار گوشی شناسایی شد و آنها مدعی شدند چهره فروشنده با عکس شباهت زیادی دارد. با توجه به این که این افراد در سرقت دخالتی نداشتند با تعهد آزاد شدند.

سه ماه از قتل نرگس می گذشت و هیچ سرنخی از قاتل به دست نیامده بود. تا این که مرد جوانی با اعلام شکایت مدعی شد دو سرنشین خودرو پژو نقره ای رنگ به بهانه تماس، تلفن همراه او را گرفته و پس از سرقت پا به فرار گذاشته اند. با بررسی شماره خودروی که از سوی شاکی اعلام شد متوجه شدیم خودرو متعلق به نرگس است.

عکس متهم فراری به مرد مالباخته نشان داده شد که این مرد بلافاصله او را شناخت و اعلام کرد این فرد سارق تلفن همراهش است. با ردیابی تلفن سرقت شده جوان 30 ساله شناسایی و دستگیر شد.

او در بازجویی ها منکر سرقت گوشی شد و ادعا کرد گوشی را از مرد دست فروشی به قیمت 30 هزار تومان خریده است.

مرد مالباخته با دیدن سارق او را شناسایی کرد و گفت: راننده خودرو 206 پسر دیگری بود و این مرد در کنار او نشسته بود.

با به دست آمدن این سرنخ پسر جوان لب به اعتراف گشود و گفت: من و همدستم ناصر به مواد مخدر شیشه و کراک اعتیاد داریم و یک بار به اتهام سرقت دستگیر شدیم. این بار نیز با او تصمیم به سرقت گرفتیم. با راهنمایی های متهم، ماموران مخفیگاه ناصر را شناسایی کردند اما پدر و مادر او مدعی شدند برای ترک به کمپ ترک اعتیاد رفته است. با شناسایی کمپ مورد نظر ناصر بازداشت و به دادسرا منتقل شد.

ناصر، جوانی 25 ساله و قدبلند بود و قیافه اش به معتادها نمی خورد. عکس به دست آمده از دوربین ها را با او مطابقت دادم 90 درصد خودش بود. بازجویی از او را آغاز کردم که به سرقت گوشی تلفن همراه اعتراف کرد.

در ادامه تحقیقات متوجه شدیم مشخصات خودروی او در سرقت با خودروی نرگس یکی است که با بررسی چهره نگاری ها، او لب به اعتراف گشود.

«آن روز با نامزدم بهاره قرار داشتم. چند وقتی بود با او در خیابان آشنا شده بودم. بهاره در مقابل رستورانی منتظرم بود و قرار بود تا 40 دقیقه دیگر او را ملاقات کنم. به مادرم زنگ زدم تا خودرواش را بگیرم اما او مدعی شد کار دارد و نمی تواند خودرو را به من بدهد. علاقه شدیدی به بهاره داشتم و تصمیم گرفتم با خودرو پیش او بروم حتی اگر مجبور به سرقت شوم.

در خیابان گاندی پرسه می زدم که دیدم دختر جوانی در حال پارک خودرو است. با خوشرویی به سمتش رفتم و پیشنهاد پارک خودرو را دادم که او هم قبول کرد. داشت با تلفن همراه صحبت می کرد. همین که سوار خودرو شدم دنده عقب به او کوبیدم و پرتاب شد. آیینه را نگاه کردم دیدم سرش سمت لاستیک است. فقط به فکر بهاره و دیدن او بودم به همین دلیل دنده عقب گرفتم که فرار کنم؛ فکر می کنم از روی بدنش رد شدم.

با چند خودرو تصادف کردم و چند نفری دنبالم کردند تا دستگیرم کنند اما موفق به این کار نشدند. سر قرار حاضر شدم و چند روزی با ماشین اینور و آنور رفتیم. دوستم و بهاره از وقوع قتل خبر ندارند. فقط به دوستم گفتم خودرو را از کنار خیابان سرقت کرده ام.

با کشف خودرو صحنه قتل بازسازی شد. وقتی ناصر فهمید یکی از نخبه های کشور را به قتل رسانده در آخرین دفاع از خود گفت: هیچ دفاعی ندارم و امیدوارم پدر و مادر دختر جوان من را ببخشند.

دوازده خصوصیت رفتاری و وجودی افراد موفق

دوازده عادت که افراد بسیار موفق را از دیگران متمایز می کند

دکتر ترویس بردبری

ترجمه و نشر از آقای دکتر سیامک احمدیان (در لینکدین) 

یک مطالعه در دانشگاه استریر نشان می دهد که بیشتر مردم فکر می کنند که تعریف موفقیت یعنی دستیابی به اهداف 

شخصی

افراد بسیار موفق در زوایای متعدد زندگی به موفقیت میرسند – در دوستی هایشان، در سلامت بدنی و روانی، در زندگی خانوادگی ودر زندگی حرفه ای خود (که نه تنها در آن خوب هستند که از آن لذت می برند).

تالنت اسمارت تحقیقی بر روی بیش از یک میلیون نفر انجام داده و به این نتیجه رسیده که افراد بسیار موفق نقاط مشترک زیادی با هم دارند. علی الخصوص، 90 درصد آنها کنترل بر روی احساسات خود دارند به نحوی که تمرکز خود را از دست نمی دهند، آرامش خود را حفظ می کنند و کارآمد به کار خود ادامه می دهند.

این گونه افراد موفق واز هوش احساسی بالایی برخوردار هستند، شاخص کیفیتی ای که برای دستیابی به رویاهای خود نیاز دارید.

من استراتژی های مختلف افراد بسیار موفق را در رسیدن به هدف های خود بررسی کردم و به دوازده نقطه مشترک در میان آنان رسیدم.بعضی از این نقاط به نظر واضح و ساده هستند ولی نکته اساسی در آن قرار دارد که شما زمان استفاده از آن ها را تشخیص دهید و توانایی استفاده را داشته باشید.

  1. 1. 

آنها همواره آرامش خود را حفظ می کنند

آرامش خود را حفظ می کنند چون مرتبا احساسات خود را کنترل می کنند، احساسات خود را به خوبی می شناسند، واز این شناخت در زمان های لازم و چالش برانگیزبرای کنترل خود استفاده می کنند. وقتی اوضاع خوب به نظر نمی رسد ، همواره آرام هستند و فکر متمرکزی دارند و خونسرد به نظر می آیند ( برای کسانی که این گونه افراد را نمی شناسند بسیار تعجب آور است). افراد بسیار موفق به خوبی میدانند که چه مسائل حل شود و چه اوضاع وخیم تر شود ، زمان همه چیز را تغییر می دهد. تنها کاری که می توانند بکنند این است که آماده باشند و کنترل خود را حفظ کنند.

2.

افراد بسیار موفق از دانش بالایی برخوردار هستند

افراد بسیار موفق همواره از دیگران بیشتر می دانند چون مرتب مطالعه می کنند. در پی پیشرفت مداوم هستند. هر زمانی که وقت آزاد دارند ، برای فراگیری موضوعی جدید استفاده می کنند. این کار را برای این انجام نمی دهند که "کار درست" این است، بلکه به این دلیل که شور و هیجان آنها بسیار بالا است. همواره در صدد جستجوی فرصت هایی برای پیشرفت هستند و میخواهند درمورد دنیای اطراف خود بیشتر و بیشتر بدانند. به این نگاه نمی کنند که ممکن است با پرسیدن سوالی احمق به نظر آیند، ترجیح می دهند که چیز جدیدی یاد بگیرند تا اینکه زرنگ و باهوش به نظر بیآیند.

3.

افراد بسیار موفق هدفمند هستند

افراد بسیار موفق بسیار تحقیق می کنند ، مشاوره بسیار می گیرند و سریع عمل نمی کنند.    آنها می دانند (برحسب مطالعات) که افکار و برداشت های مطالعه نشده ، نتیجه خوبی نخواهد داشت. می دانند که باید صبر داشته باشند ، منطق را حاکم کنند و سرآخر نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.

4.

افراد بسیار موفق با اطمینان  و یقین صحبت می کنند

به ندرت از افراد بسیار موفق می شنوید که بگویند مثلا: " مطمئن نیستم" ، "شاید.." .  با صراحت و یقین صحبت می کنند چون میدانند که دشوار است افراد را جذب کنید و بخواهید که به شما گوش فرا دهند اگر در مورد گفته های خود اطمینان نداشته باشید.

5.

از زبان بدن مثبت استفاده می کنند

اگر شناخت خوبی از حرکت های خود ، نحوه صحبت و تون صدای خود داشته باشید و بدانید که اثر مثبت دارند ، موفق به جذب دیگران می شوید. تون صحبت افراد بسیار موفق پر هیجان است ، موقع صحبت کردن دست هایشان را قفل بر روی سینه نمی کنند، ارتباط چشمی را حفظ می کنند (با مخاطب) و به سوی مخاطب خود متمایل هستند. زبان بدن مثبت در یک مذاکره بسیار مهم است چون چگونه مسئله ای را بیان می کنید از اینکه چه می گویید، مهم تر است.

6.

همواره در نظر اول برداشت خوبی از خود به جا می گذارند

تحقیقات نشان می دهد که بیشتر افراد در هفت ثانیه اول ملاقات با شما، نشان خواهند داد که از شما چه برداشتی دارند (مثبت یا منفی). و سپس مابقی زمان را صرف آن می کنند که نظر اولیه خود را توجیه نمایند. این حقیقت ممکن است ترسناک به نظر آید، ولی با علم به آن، می توانید از این دانستنی استفاده نمایید. به جا گذاشتن یک نظر اولیه مساعد در دید دیگران به طور مستقیم وابسته به زبان بدن مثبت است. طرز ایستادن راسخ، دست دادن محکم، لبخند و شانه های فراخ به شما در به جا گذاشتن یک برداشت خوب در نظر دیگران کمک می کند.

7.

افراد بسیار موفق در جستجوی نیل به موفقیت های کوچک هستند.

افراد بسیار موفق خودشان را به چالش می کشند ورقابت می کنند، حتی وقتی زحمات آنها منجر به رسیدن به موفقیت های کوچک می شود.موفقیت های کوچک گیرنده های آندروژنی جدید در مناطقی از مغز می سازند که برای ساختن انگیزه و احساس گرفتن پاداش، عمل می کنند. افزایش تعداد این گونه گیرنده ها اثر گذاری تستوسترون را افزایش می دهد که این باعث افزایش اعتماد به خود و تمایل به مقابله با چالش های جدید می شود. وقتی به یک سری موفقیت های کوچک دست یابید، بالا رفتن اعتماد به نفس شما برای ماه ها دوام خواهد داشت.

8.

افراد موفق ترس ندارند

ترس هیچ چیزی به جز طولانی شدن تصورات منفی شما نیست. خطر واقعی است. وقتی که در جلوی یک اتوبوس نشسته باشید و اجازه بدهید که آدرنالین شما بالا رود، ترس شما را فرا می گیرد.ترس یک انتخاب است. افراد استثتایی این را از همه بهتر می دانند و به این دلیل ترس را از مغز خود خارج می کنند. به جای اینکه تسلیم ترس شوند، معتاد احساس خوشی ای هستند که از غلبه کردن بر ترس به دست می آورند.

9.

افراد بسیار موفق دلنشین هستند

انسانهای دلنشین ترکیب بسیار خوبی از قدرت و محبت هستند. این گونه افراد تهدید نمی کنند، ترس اشاعه نمی دهند، توطئه نمی کنند ، وجود مهربان و مملو از اعتماد به نفس آنها ، هدف را در دسترس آنها قرار می دهد. مهربانی در کار، گاهی، باری به لحاظ حرفه ای منفی دارد ولی منظور دلنشین بودن است که نزد افراد بسیار موفق باعث قدرت آنها می شود. آنها کسانی هستند که می توانید با آنها صحبت کنید، دوست داشتنی هستند، برقراری ارتباط با آنها آسان است. همه اینها شاخص هایی هستند که این گونه افراد را در رسیدن به اهدافشان کمک می کنند.

  1. آنها صادق هستند

افراد بسیار موفق اطمینان دارند که صداقت و تعهد ، با اینکه بعضی مواقع بسیار سخت است، در دراز مدت همواره به نفع آنان است. می دانند که صداقت باعث ایجاد ارتباطات واقعی و ریشه ای می شود و عدم صداقت درست بالعکس . یک تحقیق سازمان نوتردام نشان می دهد که افرادی که مرتبا دروغ می گویند نسبت به دیگران مشکلات روحی وروانی بیشتری دارند.

11.

آنها همواره سپاسگزار هستند

افراد بسیار موفق میدانند که انگیزه بسیار بالا، تمایل به پیشرفت، و پشتکار آنها را به جایی رسانده که الآن هستند. به جای اینکه در احساس موفقیت خود غرق شوند، افراد بسیار موفق سپاسگزار هستند و از کارهای خوبی که دیگران برای آنها انجام داده اند ، همواره تشکر می کنند.

12.

آنها قدردان هستند

انسانهای به واقع استثنایی به جایگاه های زیادی می رسند برای اینکه درک می کنند که باید بعضی مواقع یواش تر پیش بروند و قدر دستیافته های خود را بدانند.  می دانند که قسمت بزرگی از مثبت گرایی آنها ، قدرت و انگیزه ای که دارند ، از فروتنی آنها و قدردانی از آن چیزهایی نشأت می گیرد، که زندگی در اختیار آنها قرار داده است.

نتیجه:

این عادت ها هر کدام از ما را به سوی موفقیت هدایت میکند ، به شرطی که هر روز آنها را بکار گیریم. سعی کنید و خواهید دید که به کجا خواهید رسید.

چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم

چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم

در دوران کارکردن احساس فرسودگی شغلی معمولاً مرحله‌ای شایع است، حتی اگر عاشق شغل خود باشید. مثلاً اگر به‌تازگی پروژه‌ای بزرگ را تمام کرده‌باشید، بالابردن انگیزه‌تان برای شروع پروژه‌ی بعدی دشوار خواهدبود. هم‌چنین، اگر زندگی شخصی‌تان انرژی زیادی از شما می‌گیرد، آن‌هم می‌تواند یکی دیگر از دلایل فرسودگی شغلی باشد؛ به‌همین طریق کسالت روحی نیز می‌تواند عامل دیگر باشد. بهترین راه برای ایجاد انگیزه و شوق برای شروع مجدد چیست؟ چگونه می‌توان حس فرسودگی شغلی را از احساسات معمولی و حتی مزمن (از قبیل کسالت‌ها یا نارضایتی‌های گهگاه و موقت) تشخیص داد؟

متخصصان چه می‌گویند

فرسودگی شغلی، یک خستگی روحی و جسمی است که وقتی مطالبات شغل شما به‌طور مستمر از توان و انرژی شما فراتر می‌رود آن‌را تجربه می‌کنید. فرسودگی شغلی امروزه بیماری همه‌گیر محل‌های کار مدرن نامیده شده‌است. رون فریدمن، مؤسس شرکت مشاوره‌ی ignite80 و مؤلف کتاب بهترین مکان کار کردن: علم و هنر خلق محل کار خارق‌العاده، می‌گوید "تردیدی نیست که ما امروزه در مقایسه با ۱۰ سال گذشته، در معرض ریسک بیشتری از فرسودگی شغلی هستیم." هایدی گرنت هَلوُرسون، روانشناس اجتماعی و نویسنده‌ی هیچ‌کس شما را درک نمی‌کند، چه باید کرد، هم با فریدمن موافق است. به گفته‌ی وی "در این چرخه‌ی کارهای شبانه‌روزی ما فشار زیادی وجود دارد. این فشار می‌تواند شما را به سمت احساس بی‌حالی، استرس و تهی‌شدگی، و به معنای واقعی کلمه ته‌کشیدگی ببرد." درنتیجه باید راه‌هایی برای "پرکردن باک بنزین خود" پیدا کنید!

چند ایده جهت تقویت روحیه و افزایش انگیزه برای جلوگیری از فرسودگی شغلی:

در طول روز استراحت کوتاهی داشته باشید

به گفته‌ی فریدمن، فرسودگی شغلی معمولاً از "ناآگاهی نسبت به آن‌چه برای رسیدن به اوج عملکرد کاری لازم است" نشأت می‌گیرد. ما معمولاً فرض می‌کنیم که دست‌یابی به حداکثر عملکردمان مستلزم تلاش بیش از حد یا کارکردن بیش از دیگران است؛ که البته ممکن است پیروی از این فرضیات برای شما نتایج کوتاه‌مدتی را هم به ‌همراه داشته‌باشد، اما از نظر فیزیولوژیکی یک اتفاق ناپایدار است."

فریدمن معتقد است برای داشتن بهترین عملکرد ممکن در بلندمدت، باید "فرصت‌های منظمی برای بازیابی انرژی روحی" داشته باشید. بدین منظور، در طول روز پیاده‌روی کوتاهی داشته باشید، و یا بدوید. نهار را دور از میز کاری بخورید. فریدمن توصیه می‌کند "دور شدن از رایانه، ذهن شما را از حالت اشباع بیرون می‌آورد و به بازبینی تصویر بزرگ‌تر وا می‌دارد. راه‌حل‌ مشکلات معمولاً در اوقاتی که قبل و بعدش به مشکلی جدّی فکرمی‌کنید به ذهنتان می‌رسد؛ لحظاتی که از مشکل اصلی فاصله‌گرفته‌اید." اما نظر هلورسون این است که باید در زمان درست و به‌موقع استراحت کرد. وقتی انرژی شما در بالاترین حد خود قراردارد، که معمولاً صبح‌ها بدین‌گونه است، باید بر روی کار تمرکز کنید و بهره‌وری خود را به حداکثر برسانید. او می‌گوید " در همین اوقات است که باید با دشوارترین چالش‌ها گلاویز شوید!" بعد از آن برای استراحت از میز خود دور بشوید.

وسایل الکترونیکی خود را کنار بگذارید

قبل از دوران گوشی‌های همراه بلک‌بری، وقتی از محل کار خارج می‌شدید، پیش‌فرض غالب این بود که تا صبح فردا دیگر به دفتر کار خود دسترسی ندارید. فریدمن می‌گوید "اگر می‌خواستید که بخشی از کار را با خود به خانه ببرید مجبور بودید برنامه‌ریزی کنید و مقدمات را برای بردن کار به منزل خود فراهم آورید." اما اکنون دیگر چنین نیست. "امروزه ما همگی در جیب خود، و در قالب یک گوشی هوشمند، یک دفترکار حمل می‌کنیم"، در نتیجه هم از نظر روانی و هم فیزیولوژیکی هنوز به محل کار خود متصل هستیم. فریدمن می‌گوید راه‌حل این مشکل، محدود کردن فعالانه‌ی کار با دستگاه‌های الکترونیک در ساعات بعد از کار است. وقتی به خانه می‌رسید تلفن هوشمند خود را در یک سبد یا کشو بگذارید تا وسوسه نشوید آن را بردارید و ایمیل‌های خود را چک کنید؛ یا لااقل برای خود قانونی بگذارید که مثلاً بعد از ساعت ۸ شب گوشی خود را خاموش می‌کنید. هلورسون می‌گوید: "گوشی همراه خود را در کناری بگذارید. هرچه باشد می‌تواند تا فردا صبر کند."

(شاید عادت به استفاده از شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های ارتباطی استفاده نکردن از گوشی همراه را غیرممکن جلوه دهد، اما اگر همین اپلیکیشن‌ها وسیله‌ای برای ادامه فعالیت‌های کاری در منزل هم بشوند، مثل پیغامی از مدیر یا رئیس‌تان یا ایمیلی از مشتری و ...، بهترین راه این است که استفاده از گوشی‌های هوشمند را از ساعات مشخصی به بعد محدود کنید.)

یک کار جالب انجام دهید

به جای تمرکز روی محدودکردن یا پرهیز از کار در ساعات غیرکاری، فریدمن برنامه‌ریزی برای یک جایگزین مطبوع، "تجاربی که شما بااشتیاق منتظرشان هستید" را توصیه می‌کند. مثلاًبرنامه‌ریزی برای بازی تنیس با یک دوست، یا پختن شام با همسر شما را تشویق می‌کند که "روی یک هدف نزدیک تمرکز کنید؛ انجام کاری لذت‌بخش." تحقیقاتنشان می‌دهند که دستیابی به اهداف نزدیک آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر است. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که انجام کاری که برای شما جالب است، حتی اگر آن فعالیت امور مالی باشد، برای شما از تمدد اعصاب ساده بهتر است. هلورسون می‌گوید "کاری که شما با اوقات فراغت خود می‌کنید مهم است." بله، لمیدن روی مبل با یک پاکت ذرت بوداده و تماشای فیلم و سریال‌های مختلف جذاب به نظر می‌آید، اما او توصیه می‌کند درگیر تفریحی پرچالش‌تر شوید؛ مثل حل‌کردن‌ جدول یا بازی شطرنج. "بااینکه دشوار است، انرژی بیشتری به شما می‌دهد."

آخرهفته‌های طولانی داشته باشید

به گفته‌ی هلورسون احساس خستگی روانی و جسمی می‌تواند نشانه‌ای باشد مبنی بر این‌که "تعطیلات لازم دارید." او می‌گوید تعطیلات لازم نیست دوهفته‌ای باشد، بلکه وقتی صحبت از کاهش استرس است "آخرهفته‌های سه و چهار روزه فواید بسیار بیشتری برای شما دارند." اما وقتی دور هستید به دفتر زنگ نزنید و ایمیل چک نکنید. او می‌گوید "باید دست بکشید..."

روی معنا تمرکز کنید

اگر مسئولیت‌های کاری شما مانع داشتن تعطیلات است، به پیشنهاد هلورسون "روی این موضوع که چرا کار برای شما مهم است؟ تمرکز کنید." برقراری اتصال بین مسئولیت‌های فعلی و یک هدف شخصی بزرگتر، برای تمام کردن این کار به شما کمک می‌کند ارتقا و موفقیت شغلی بعدی را از آن خود کنید. "به شما کمک خواهد کرد با وسوسه‌ی تنبلی مقابله کنید" و "برقی از انرژی فراهم خواهدکرد که آنچه برای گذراندن آن روز یا روزهای بعد نیاز دارید را به شما خواهد داد." اگر از بیش از حد کارکردن فرسوده شده‌اید، باید توقف کنید و به استراحت بپردازید."

مطمئن شوید که حس شما واقعاً فرسودگی است

اگر هیچکدام از این راهکارها اثر نکرد، ممکن است با چیزی جدی‌تر از فرسودگی کاری درگیر باشید. اگر بی‌میل و خسته هستید اما هنوز در کل مؤثرید، احتمالاً فرسودگی کاری است. اما هلورسون معتقد است "اگر حس می‌کنید پیشرفتی ندارید و به نظر می‌آید کاری که می‌کنید اهمیتی ندارد" مشکل متفاوتی دارید. آیا مدیر شما آن چرا که برای کارکردن به نحو احسن لازم دارید به شما می‌دهد؟ آیا طبیعت کار شما انرژی شما را تحلیل می‌برد؟ اگر چنین است شاید لازم است درباره‌ی شغل خود دوباره فکر کنید.  

اصولی که باید بخاطر داشته باشید

بایدها

برای استفاده از ابزار الکترونیک در ساعات غیرکاری محدودیت بگذارید.

اوقات استراحت منظم در روز کاری خود بگنجانید.

اگر وظایف و مسئولیت‌های حرفه‌ای شما تعطیلات را غیرممکن می‌سازد، بر روی یافتن پاسخ اینکه چرا کار برای شما اهمیت دارد تمرکز کنید.

نبایدها

چک کردن ایمیل موقعی که در تعطیلات یا آخرهفته‌ی طولانی هستید.

صرف‌کردن اوقات استراحت به کارهای معمولی و ساکن؛ در فعالیت‌هایی که شما را به چالش می‌کشند و برایتان جالب هستند درگیر شوید.

اشتباه گرفتن خستگی و بی‌علاقگی ممتد با فرسودگی کاری موقت؛ اگر هر روز احساس بیهوده بودن می‌کنید ممکن است زمان آن رسیده باشد که بدنبال کار جدید بگردید.

منبع: وبلاگ مجله کسب و کار هاروارد | ترجمه: روزآفرین

نحوه معنای زندگی و رویدادهایش میزان رضایت را تعیین می کند

چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۱۶
Share/Save/Bookmark


ساعت 24-همه ما دوست داریم روی زندگی خودمان کنترل داشته باشیم و این کنترل و چیرگی به ما حس خوبی می‌دهد . اما زندگی می‌تواند از کنترل ما خارج شود .
وقتی زندگی از کنترل‌مان خارج می‌شود چه‌طور راضی بمانیم ؟!
 
وقتی شرایط زندگی ازکنترل خارج شده و به میل‌ ما نمی‌چرخد ، چه‌طور احساس رضایت و تسلط کنیم ؟ همه ما دوست داریم روی زندگی خودمان کنترل داشته باشیم و این کنترل و چیرگی به ما حس خوبی می‌دهد . اما زندگی می‌تواند از کنترل ما خارج شود . مهم نیست که چه‌قدر تلاش می‌کنیم ، بعضی چیزها تغییرشان دشوار است . تحقیقات جدید نشان می‌دهد پذیرش و انطباق با موقعیت‌ها و شرایطی که تغییر ناپذیرند ، باعث می‌شود احساسات منفی کمتری داشته باشیم .
دکتراریک جی هلزر ، یکی از این محققان می‌گوید : " به آهنگ قدیمی فرانک سیناترا " راه من " فکر کنید :
" مردی به گذشته زندگی‌اش نگاه می‌کند ، و احساس رضایت می‌کند از این‌که چه‌طور کارها انجام شده ، اما تمامش هم شادی نبوده " 
این ، اندیشه و برداشت ارزشمندی از این مفهوم است که خوب و کامل زندگی کردن یعنی چه " .
این عقیده باعث می‌شود تجربیات منفی زندگی کم اهمیت جلوه داده شوند و همچنین جور دیگری با زندگی سروکار خواهیم داشت بنابراین این ارزیابی و یادگیری دوباره می‌تواند منجر به رضایت و خشنودی بزرگتری شود .
دراین مطالعه ، اثرات دو نوع متفاوت از کنترل احساسات بررسی شد . کنترل اولیه ، تماما در مورد کنترل و خلق سرنوشت است ، در حالی‌که کنترل ثانویه بیشتر به پذیرش چیزهایی برمی‌گردد که تغییرناپذیرند .

دکتر هلزر می‌گوید :
" کنترل ثانویه به توانایی فرد برای متناسب کردن تجربیاتش با روایتی گسترده‌تر از زندگی مربوط می‌شود . به‌دست آوردن سلطه بر زندگی‌تان و احساس رضایت نباید در دامنه انحصاری کنترل اولیه باشد . به دست آوردن کنترل و تسلط روی شرایط بدون جنگ و غلبه بر آنها ، نکته مهمی است . کنترل ثانویه نباید منفعل ، دست دوم و یک استراتژی آخرین چاره باشد . "
در بررسی بیش از ۵۰۰ نفر ، محققان دریافتند هم کنترل اولیه وهم کنترل ثانویه به احساسات مثبت مربوط می‌شوند و تنها کنترل اولیه به احساسات منفی برمی‌گردد . و این احتمالا به این دلیل است که تلاش برای جنگیدن با چیزهایی که تغییرناپذیرند اغلب بدتر از پذیرفتن آنهاست . 
دکتر هلز می‌گوید :
" شما روی خیلی از شرایط کنترلی ندارید ، مثلا در محل کار یا هرجای دیگری در زندگی . اما روی واکنشی که به آن نشان می‌دهید کنترل دارید ، روی معنایی که برای آن حادثه درنظر می‌گیرید . گاهی باید از این عقیده دست بکشید که " من فقط می‌خواهم نشان بدهم که حق با من است . "
باید توجه کنید که کنترل ثانویه می‌تواند مانند کنترل اولیه فعال و سود بخش باشد .
Share/Save/Bookmark