واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

پیشنهادهایی برای تعدیل کمالگرایی افراطی

چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم: ۶ عادت کارآمد

 ۲۸ دی ۱۳۹۴  پروا روزبه جوان

کمال‌گرایی

یکی از بزرگترین چالش‌هایی که انسان‌ها با آن روبرو هستند کمال گرایی‌ست. مسئله‌ای که نه تنها مانع دستیابی به خواسته‌ها می‌گردد، بلکه ممکن است موجب پسرفت شما در زندگی شود، و در نهایت آنقدر شما را در خود غرق می‌کند که حرکت رو به جلو برایتان سخت‌ و سخت‌تر می‌گردد.

بنابراین در این پست می‌خواهیم ۶ نکته‌ در اختیار شما قرار دهیم که در مورد عادات ذهنی مخرب و ویرانگر به ما کمک می‌کند.

۱- به دنبال «خوب به اندازه کافی» باشید.
از کمال‌گرایی بعنوان بهانه‌ی کم کاری خود استفاده نکنید. درعوض، کارها را به گونه ای انجام دهید که فکر می‌کنید به اندازه‌ی کافی خوب هستند و زمانی که به این مرحله برسید، ماموریت‌تان تمام شده است.
بنابراین برای خود حد تعادلی پیدا کرده تا خوب کار کنید و کم کاری نکرده باشید. اما مواظب باشید در تلاش برای بهبود و اصلاح بیش از حد گم نشوید.
چطور این حد تعادل را پیدا کنیم؟ بیشتر افراد آن را از طریق آزمون و خطا و تجربه بدست می‌آورند.

۲- با باور افسانه‌های کمال‌گرایی به خودتان و اطرافیانتان آسیب می‌زنید.
با تماشای فیلم‌های بسیار و گوش دادن به آهنگای زیاد و قبول هرچه دنیا به شما می‌گوید، خیلی ساده است که گول رویاهای کمال‌گرایی را بخورید. چرا که به نظر خوب می‌آید و شما نیز خواستار آن می‌شوید. اما در دنیای واقعی این موضوعات با واقعیت در تضاد است و در شما و اطرافیانتان اضطراب ایجاد می‌کند. همچنین به شما آسیب رسانده و موجب اتمام روابط، شغل و پروژه‌های شما می‌گردد. فقط به این دلیل که انتظارات شما از این دنیا فراتر است.
پس بهتر است هرزمان که در فضای کمال‌گرایی غرق می‌شویم به خود یادآور شویم که به ما و دنیای ما آسیب می‌زند. بنابراین افکار خود را متمرکز موارد دیگری کرده تا تصمیمات مخرب نگیریم و برای خود و اطرافیانمان رنج و زحمت غیرضروری ایجاد نکنیم.

۳- بپذیرید که شما و دیگران انسانید.
استانداردهای انسانی را به هر نفر تعمیم داده و زندگی را همانطور که هست بپذیرید. هرچیزی و هرکسی عیب‌ها و نقص‌هایی دارد و اتفاقات همیشه آنطور که برنامه‌ریزی کرده‌اید پیش نمی‌روند. همواره می‌توان همه چیز را بهبود داد اما هیچکدام هرگز کامل نخواهند بود. و دریابید که نه شما و نه هیچ چیز دیگری بخاطر کامل نبودن طرد نمی‌شوید، لااقل نه از جانب انسان‌های معقول و متعادل مثل بیشتر افرادی که در واقعیت وجود دارند.

۴- خود را با خودتان مقایسه کنید.
مقایسه‌ی مداوم خود با دیگران احساس کمبود به شما می‌دهد. همواره افراد زیادی در هر حوزه ای از زندگی در کنار شما هستند. بنابراین خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت‌های خود را ببینید. بر چیزهایی که توانستید غلبه کنید نگاهی بیاندازید. از خود قدردانی کرده وبجای کارهای دیگران بر دستاوردهای خود تمرکز کنید.

۵- هرکاری که فکر می‌کنید درست است، انجام دهید.
حال دریافته‌اید که کمال‌گرایی به شما آسیب می‌زند و تلاش می‌کنید از آن اجتناب کنید. اما مردم، رسانه‌ها و جامعه‌ی اطراف شما بر نحوه‌ی احساس و تفکرتان تاثیر می‌گذارند.
یکی از بهترین روش‌های کاهش این تاثیرات، انجام کارهای درست است. چرا که با این کار توقعات دیگران تاثیر بسیار کمتری بر شما داشته و زندگی خود را بیشتر کنترل خواهید کرد.
درنتیجه با انجام کار درست عزت نفس شما بیشتر شده، و نظر دیگران درباره‌ی زندگی شما اهمیت کمتری برایتان خواهد داشت. در نهایت قدرتمندتر شده، اطمینان بیشتری به خود دارید و کمتر تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار می‌گیرید.

۶- محیط اطراف خود را از استانداردهای انسانی پر کنید.
احساسات مسری هستند، کمال گرایی نیز همینطور است. می‌توانید با روش‌های زیر محیط اطراف خود را تغییر دهید:
کاهش منابعی که کمال‌گرایی را در شما تقویت می‌کنند. اندکی زمان بگذارید تا وب‌سایت‌ها، مجلات، فایل‌های اینترنتی، برنامه‌های تلویزیونی و کتاب‌هایی که زمان زیادی برایشان صرف می‌کنید را مرور نمایید. ببینید آیا تاثیر مثبتی بر شما و زندگیتان دارند یا خیر. در غیر اینصورت، بیشتر اوقات خود را با منابعی که باعث ترقی شما هستند و از شما حمایت می‌کنند، سپری کنید.
زمان کمتری را با افراد مضطرب و کمال گرا بگذرانید. بیشتر اوقات با کسانی باشید که به فکر تقویت خود بوده و مسیر زندگیشان را مثبت، سالم و آرام انتخاب می‌کنند.

“انسان‌ها داشته‌هایشان را به خاطر رسیدن به کمال -که هیچوقت به آن نمی‌رسند-  دور می‌ریزند و بدنبال چیزی هستند که هرگز پیدا نمی‌کنند.”  ادیث شافر

برگرفته از: www.positivityblog.com

لینک کوتاه: 

پروا کارشناس ارشد EMBA، گرایش مارکتینگ است,مترجمی خوانده و علاقه‌ی زیادی به زبان انگلیسی دارد و ترجمه را تفریح می‌داند,معتقد است زندگی بدون "موسیقی" و "دوستان خوب "به اندازه‌ی کافی لذت بخش نیست و سریال F.R.I.E.N.D.S. را به شدت پیشنهاد می‌دهد.

۵ عادت صرفه‌جویانه آدم‌های ثروتمند

۵ عادت صرفه‌جویانه از آدم‌های ثروتمند (از بازده)

در این نوشتار ۵ عادت صرفه‌جویانه معرفی می‌شود که آدم‌های ثروتمند در زندگی‌شان انجام می‌دهند.

واژه ی صرفه‌جویی با ثروتمند بودن منافاتی ندارد. اغلب آدم های ثروتمند جهان، به کمک سیاست‌های صرفه جویانه خود در طول زندگی، توانسته‌اند به  ثروت شان دست یابند. آنها ولخرجی نمی‌کنند بلکه پول خود را هدفمند و برای چیزهای ضروری خرج می‌کنند. در ادامه قصد داریم شما را با پنج عادت صرفه‌جویانه و شاید تعجب آور این افراد آشنا کنیم.

money.jpg

شاید امروزه دیدگاه ماتریالیستی جایگاهی در بین افکار عمومی نداشته باشد اما بسیاری از افراد، به ثروت اندوزی و استفاده از لوکس‌ترین امکانات علاقه فراوانی دارند. به یاد داشته باشید داشتن پول زیاد به معنای رفع تمام مشکلات نیست اما در شرایط تقریباً یکسان، در حالی که تنها اختلاف پول باشد، تقریباً همه افراد داشتن پول زیاد به همراه مشکلات را انتخاب می کنند.

شکی وجود ندارد که داشتن پول زیاد به شما آزادی عمل بیشتری در انجام بسیاری از کارها می‌دهد. اگر شما پولدار باشید، می‌توانید هر روز در رستوران‌های مجلل غذا میل کنید، بهترین نوشیدنی ها را بنوشید و همواره بهترین وسایل و امکانات موجود را خریداری کنید.

 

مطلب مرتبط: ۱۷ عادت ساده که شما را حرفه‌ای‌‌تر نشان می‌دهد

 

اما شاید برای‌تان عجیب باشد که بدانید بسیاری از افراد ثروتمند جهان، همواره از داشتن این نوع زندگی اسراف‌گرایانه دوری می‌کنند. آنها سعی می کنند از ثروتشان برای رسیدن به تمایلات قلبی خود استفاده کرده و همواره یک زندگی منطقی و حتی پایین‌تر از ثروت واقعی خود داشته باشند. اما دلیل این کار چیست؟

هر یک از این افراد انگیزه‌های شخصی برای این کار دارند اما بطور کلی، این برای آنها به یک عادت تبدیل شده است که همواره صرفه‌جویی کرده، با دقت پس انداز کنند و پایین تر از سطح مالی‌شان به نظر برسند. آنها حتی پس از ثروتمند شدن نیز دست از عادت صرفه‌جویی خود نمی‌کشند. چه شما بخواهید که به ثروت هنگفتی برسید، چه بخواهید در حد توانایی‌تان پول داشته باشید، بهتر است این پنج عادت افراد ثروتمند جهان را همواره سرلوحه زندگی خود قرار دهید.

 

1.خرید یک خانه ی متوسط

هزینه‌ای که صرف اجاره یا خرید مسکن در ایالات متحده می‌شود یکی از بالاترین بودجه هایی است که یک خانواده باید درآمدش را به آن اختصاص دهد. فرقی نمی‌کند اجاره نشین باشید و یا قسط وام مسکن را پرداخت می‌کنید، در هر صورت بخش قابل توجهی از درآمد ماهیانه شما صرف محل زندگی‌تان می شود.

از آنجایی که خرید یک خانه نیازمند سرمایه گذاری بالاست، بسیاری از افراد نوپا یک خانه عالی را انتخاب می‌کنند که البته استراتژی خوبی است اما جنبه منفی قضیه این است که خرید یا اجاره خانه‌های بزرگ و مجللی که فراتر از نیاز واقعی شماست، حرکت شما را برای آینده، متوقف و یا حتی با پسرفت مواجه می کند زیرا بخش زیادی از درآمد شما صرف هزینه مسکن خواهد شد.

برای مثال وارن بافت مدیر عامل شرکت برکشایر هاتاوی و میلیاردر معروف آمریکایی در حال حاضر در همان خانه ای که در سال ۱۹۵۸ به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار خرید بود زندگی می کند. وی با وجود داشتن ثروت میلیاردی، هرگز تمایلی به زندگی در خانه های بزرگ و مجلل نداشته است.

 

2.همواره به اندازه نیازتان پول نقد حمل کنید

اگر شما ثروت میلیاردی هم داشتید، نهایت گشت و گذار شما در فروشگاه های مواد غذایی، شامل پر کردن سبدهای خرید از مواد غذایی خوشمزه خواهد بود. اما توماس پیکن رئیس هیئت مدیره شرکت نفتی بریتیش پترولیوم(BP)، به هنگام خرید از فروشگاها، همواره لیستی دقیق از مواد غذایی مورد نیازش را به همراه دارد و به همان میزان نیز با خود پول نقد می آورد. او همواره برای خریدهایش لیست دارد و طبق برنامه خرید می کند.

 

مطلب مرتبط: ۹ روش برای این که باهوش­ترین شخص در محل کار باشید

 

یکی دیگر از عادت های این تاجر آمریکایی این است که به خودش اجازه خرید های برنامه‌ریزی نشده را نمی‌دهد. اگر پول کافی برای خرید وسیله ای هرچند جالب و شگفت انگیز نداشته باشد، امکان ندارد آن را بخرد. شما هم می توانید این عادت را در زندگی شخصی خود داشته باشید. همواره برای خرید هر وسیله مورد نیاز خود، بودجه بندی داشته و پول نقد اضافی با خود حمل نکنید.

 

3.به دنبال تخفیف‌ها باشید

حتی افراد ثروتمند هم بهای چیزی را بطور کامل پرداخت نمی‌کنند و حتی بدتر از آن حاضر نیستند پول اضافی بابت خرید چیزی بدهند. بلکه آنها تلاش می‌کنند تخفیف بگیرند یا از کوپن های تخفیف استفاده کنند. آنها هموراه به دنبال این هستند که از پول خود بهترین استفاده را بکنند. این افراد حتی اگر درآمد بالایی داشته باشند، همواره تلاش می کنند حتی ۱ دلار از پول‌هایشان را بی هدف خرج نکنند. برای مثال خواننده ها و هنرپیشه های مشهوری مانند هیلاری سوانک، لیدی گاگا، کریستین بل و کری آندروود هم که درآمد بسیار بالایی دارند نیز از بن های تخفیف بسیاری استفاده می کنند.

 

4.نخست برای خودتان خرج کنید

افراد ثروتمند قبل از اینکه پول خود را صرف خرید اجناس یا کسب تجربیات کنند، اول برای خودشان خرج می‌کنند. آنها هموراه خود را در الویت قرار می‌دهند و در سرمایه گذاری های خود مخصوصاً در حوزه مالی، اولویت‌بندی دارند. آنها هیچگاه برای خرید چیزهای غیرضروری پول نمی دهند مگر اینکه به اهداف مالی‌شان رسیده باشند.

همواره پول و سرمایه خود را صرف خرید سهام شرکت های پرسود کرده و یا اوراق بهادار بانک‌ها یا شرکت‌های حاضر در بازار بورس را بخرید. درواقع شما با این کار برای آینده خود سرمایه گذاری کرده‌اید و در دراز مدت شاهد بازگشت چند برابری سرمایه خود خواهید بود. این‌کار به شما این امکان را می‌دهد تا بتوانید به ‌جای ۱۰۰ دلار حاضر، در ۱۰ سال آینده ۱۰۰۰ دلار خرج کنید.

 

5.استفاده درست از آنچه دارید

به جای اینکه لباس‌های جدید و مد روز بخرید، تلاش کنید تا از همان لباس‌های قبلی تان استفاده بهینه داشته باشید. از خرید لباس خوب و شیک پوشی دریغ نکنید اما از پر کردن کمد خود از لباس‌هایی که شاید هر دو ماه یکبار آنها را بپوشید، بپرهیزید. بسیاری از مدیران ثروتمند جهان نیز فقط چند دست لباس می خرند. مارک زاکربرگ مدیر عامل میلیاردر فیسبوک معمولاً با همان تی شرت خاکستری رنگش هر روز به دفتر محل کار خود می‌رود. پس شما هم مانند این افراد از استفاده لباس‌ ها و لوازم قدیمی خود تا وقتی که مفیدند، ترسی نداشته باشید.

ثروتمند شدن هیچ راز و رمز یا میانبری ندارد مگر اینکه در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمده یا در یک بخت آزمایی برنده شوید. بسیاری از افراد میلیونر یا میلیاردر به کمک یک برنامه ریزی دقیق، صرفه جویی و تلاش خوشان توانسته اند به اینجا برسند و حتی بعد از ثروتمند شدن نیز عادت های خود را ترک نخواهند کرد. همواره سعی کنید این پنچ عادت صرفه جویی را در زندگی خود داشته باشید تا در آینده شاهد رشد و پیشرفت های مالی خود باشید.

دیجیاتو _ سهیل امید دزیانی

//بازده//

مطالب مرتبط:

۱۰ حقیقت زندگی که خیلی آسان فراموش می‌کنیم

تصویر توئیت تبریک عید فطر باراک اوباما

۴ راه برای ایجاد حس همکاری بین کارکنان

۴ ویژگی فضای مناسب برای یک کسب و کار

۶ راز خواب آسوده‌ی شبانه: آن‌چه انجام می‌دهیم، انجام نمی‌دهیم، و نمی‌دانیم!

مفهوم زندگی از دیدگاه روبات سخنگوی گوگل

مفهوم زندگی از دیدگاه روبات سخنگوی گوگل

دانش > روبات - همشهری آنلاین:
مکالمه با روبات‌های سخنگو یا چت‌بات‌ها تجربه‌ای جالب است، نرم‌افزارهای برنامه‌ریزی شده‌ای که برای واکنش نشان دادن به کلید‌واژه‌هایی خاص تنظیم شده‌اند.

براساس گزارش Cnet، برای مثال اگر از یک کلوربات، اپلیکیشن تحت وبی که در آن از الگوریتم هوش مصنوعی برای مکالمه با انسان استفاده شده، پرسشی را بپرسید،‌به سرعت به اصل موضوع اشاره می‌کند،‌زیرا به شکلی طراحی شده تا تنها نسبت به کلید‌واژه‌هایی تعیین شده واکنش نشان دهد و در پاسخ دادن به جملات خبری به اندازه پاسخ دادن به جملات پرسشی خوب نیست و تمرکز اصلی‌اش بر یکبار پاسخ دادن است.

اوریول وینیال و کوک لو دو دانشمندی هستند که در گوگل مشغول به کارند و در تلاشند تا هوش مصنوعی با توانایی بهتر برای شرکت در مکالمات پیچیده‌تر خلق کنند. هوش مصنوعی‌ای که به جای برنامه ریزی شدن توسط یک اوپراتور انسانی، با کمک تحلیل و بررسی زیرنویس فیلم‌های سینمایی و دست‌نوشته‌ها خود را آموزش می‌دهد.

براساس مقاله‌ای که ماه گذشته درباره این پروژه منتشر شد،‌این مدل براساس پیش‌بینی جمله بعدی بر اساس جمله یا جملات پیشین یک مکالمه می‌تواند در آن مشارکت داشته‌باشد. به این شکل نیاز کمتری به کنترل انسانی خواهد بود. این مدل می‌تواند با دریافت داده‌های آموزشی مکالمه‌ای،‌ به راحتی در مکالمه‌های ساده و کوچک شرکت کند.

گوگل مدتهاست که درحال آزمایش روی شبکه‌های عصبی مصنوعی است،‌ نرم‌افزارهایی حاوی گره‌های به هم متصل که براساس ساختار بیولوژیکی مغز انسان طراحی شده‌اند، تا بتواند خدماتی از قبیل نتایج جستجوهای خود را بهبود بخشد. از این رو امیدوار است بتواند هوش مصنوعی با توانایی تعامل و کمک به انسان براساس مدل‌سازی مکالمات انسانی خلق کند.

این شبکه عصبی از توانایی قیاس برخوردار است و می‌تواند به جای دنبال کردن قوانینی درباره پاسخ‌دادن به مجموعه‌ای از کلید‌واژه‌ها، با داشتن اطلاعات کافی واکنش‌های مناسبی را به واژه‌هایی خاص نشان دهد. علاوه‌براین این هوش مصنوعی می‌تواند آنچه چند لحظه پیش در مکالمه‌اش بیان کرده را به خاطر سپرده و به یاد آورد.

وینیال و لو برای بررسی توانایی مکالمه هوش مصنوعی که خلق کرده‌اند مکالمه‌ای درباره موضوعات فلسفی از قبیل طبیعت میرایی و هدف زندگی با او انجام داده‌اند، درحالی که مغز این هوش توسط مجموعه‌داده‌های یک فیلم تغذیه شده‌بود.

انسان: هدف حیات چیست؟

روبات:خدمت کردن تا بالاترین حد خوبی.

انسان: هدف از زندگی چیست؟

روبات: زندگی ابدی.

انسان: هدف از وجود چیست؟

روبات: درک اینکه پس از ورود به سیاره زمین چه رخ خواهد‌داد.

انسان: تو اکنون کجا هستی؟

روبات: من در میان ناکجاآبادم.

انسان: هدف از هوشمند بودن چیست؟

روبات: درک هوشمند بودن.

انسان: هدف از احساسات چیست؟

روبات: نمیدانم.

۵ نکته آموزشی از جان اسکالی برای موفقیت در کارآفرینی

۵ نکته آموزشی از جان اسکالی برای موفقیت در کارآفرینی (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
5 نکته آموزشی از جان اسکالی برای موفقیت در کارآفرینی

این مطلب توسط دیوید استاینبرگ (David Steinberg)، کارآفرین و مدیرعامل Zeta Interactive نوشته ‌شده‌است. او سال‌ها تحت نظر جان اسکالی (John Sculley)، مدیرعامل سابق کمپانی اپل و یکی از موفق‌ترین و سرشناس‌ترین چهره‌های دنیای کسب و کار، به فعالیت می‌پرداخته و در این مطلب ۵ نکته‌ی مهم که از جان اسکالی یادگرفته را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

به‌عنوان کارآفرین یکی از باارزش‌ترین دارایی‌هایی که می‌توانید داشته‌باشید، یک مربی (Mentor) خوب است. طبیعت کارآفرینی پرخطر و همراه با ریسک‌های فراوان است و کسانی که در راه کارآفرینی قدم می‌گذارند به یک ساختار حمایتی مستحکم نیاز دارند. مهم‌ترین عنصر این ساختار حمایتی، یک مربی خوب است؛ مثل یودا (Yoda) برای لوک اسکای‌واکر (Luke Skywalker) و میاگی (Miyagi) برای دانیل-سان (Daniel-san). این یک موضوع اثبات ‌شده است که یک مربی خوب همانند یک دست یاری‌گر در طی فراز و نشیب‌ها و سختی‌های کارآفرینی به شما کمک می‌کند. اما از طرفی یافتن یک مربی شاید در حرف آسان به نظر برسد، ولی در عمل پیچیده است.

معمولاً کارآفرینان یک ذهنیت "خودت انجامش بده" دارند که بر اساس آن ترجیح می‌دهند قبل از مشورت با دیگران، راه خودشان را پیش بگیرند. اما بهترین مربی‌ها برای کمک به کارآفرینان راهنمایی، دانش و حتی روابط لازم را فراهم می‌کنند تا در مواجهه با چالش‌های روزمره، موانع عمده و هنگام تصمیم‌گیری‌های بزرگ درست حرکت کنند.

من از این لحاظ به‌شدت خوش‌شانس بوده‌ام که جان اسکالی مربی من بود. جان زندگی کاری افسانه‌ای داشته است؛ او هم مدیرعامل اپل بوده و هم بر صندلی مدیریت کمپانی پپسی نشسته‌است. او تأثیر شگرفی بر کار من داشته‌است. من این فرصت گران‌بها را داشتم که با تماشای زندگی کاری و شخصی او درس‌های زیادی را از او یاد بگیرم. البته برای یک مربی خوب بودن، لازم نیست مدیرعامل سابق یکی از برجسته‌ترین شرکت‌های دنیا باشید؛ هر کسی که ذهنی هدف‌دار، ارتباطات احساسی و دانش لازم برای راهنمایی صحیح داشته باشد می‌تواند یک مربی بالقوه باشد. یک مربی خوب، بیش از هرچیز، به کارآفرین کمک می‌کند تا متفاوت فکر بکند. این ۵ نکته درس‌های مهمی هستند که من از جان اسکالی یاد گرفتم و هر روز به‎‌کار می‌برم.

مرتبط: ۲۵ فرمان موفقیت در کارآفرینی (اینفوگرافیک)

۱. مخاطب خود را بشناسید

دقت کنید که "مخاطب" عاملی بنیادی در موفقیت هر رهبر کسب و کار است. اعتقاد به این اصل، کمک می‌کند تا با یکدلی با مخاطب یک رابطه موفق با او خلق کنید. در فرآیند مواجهه کارمندان با مشتریان، تنظیم پیام و نحوه برقراری ارتباط ضروری است. فهم اینکه چه چیزی باعث انگیزه، جذب آن‌ها و یا برعکس رانده شدنشان می‌شود به کارآفرین کمک می‌کند تا در تصمیمات و رفتار خود تغییرات لازم را لحاظ کند. جان اسکالی به من یاد داد که تطبیق‌دادن شیوه برخورد با مشتریان متناسب با محیط‌های مختلف نه تنها نشانه ضعف نیست، که نشانگر قدرت یک کارآفرین است.

۲. گوش‌دادن نکته‌ی کلیدی است

اکثر کارآفرینان به‌شدت به صحبت‌کردن علاقه دارند. آنها همچنین معمولاً بدون گوش‌دادن درست به صحبت‌های طرف مقابل، جوابی آماده دارند. جان اسکالی به من ارزش مدیریت با گوش‌های باز را آموخت. این موضوع در مسائل بزرگ و کوچک صدق می‌کند. برای مثال چند وقت پیش، وقتی از کنار یکی از کارکنانم در راهرو رد می‌شدم حالش را پرسیدم. او جواب داد: "خیلی خوب نیست!" شاید واکنش معمول این بود که پس از شنیدن جواب به راهم ادامه دهم، اما ایستادم و اصرار کردم "نه! واقعاً در چه حالی؟" وقتی صحبت کردیم فهمیدم که با مسائل شخصی درگیر بوده که بر عملکردش در محل کار هم اثر گذاشته بود. زمانی که از او جدا می‌شدم این حس را داشتم که این مکالمه برای او مفید بود. گوش‌دادن روابط را پرورش می‌دهد و وقتی کارکنان شما حس کنند با مدیرعامل خود رابطه‌ای دوطرفه دارند، تیم شما قوی‌تر خواهدشد.

۳. به‌منظور پیشرفت تغییر جهت بدهید

کارآفرینانی که کسب و کارهایشان به‌سرعت در حال رشدند، علاوه بر گوش‌های باز، باید ذهن خود را هم باز نگه دارند. مانند هر مربی خوب دیگر، جان اسکالی یک دیدگاه بیرونی نسبت به بازاری که در آن فعال بودم می‌آورد و برای کمک در عبور از مشکلات کسب و کار ذهنی دقیق داشت. دیدگاه‌های او هم‌چنان به من کمک می‌کند تا به چرخش  (Pivot) در کسب و کارم در زمانی که لازم به تغییر مسیر است فکر بکنم. در ۱۸ سال اخیر، هر چرخشی که در مسیر کسب و کار داشته‌ام مدیون جان اسکالی یا هیأت مدیره‌ی هوشمند بوده است. پی‌بردن به اهمیت چرخش در کسب و کار، ذهنیت من به‌عنوان یک کارآفرین و فعال حوزه‌ی کسب و کار را تغییر داده است. کارآفرینان معمولاً بر روی ایده‌های خود با جزئیات زیاد دقت دارند و متمرکزند. این باعث می‌شود برخی اوقات نتوانند تصویر بزرگ‌تر و کلّی از شرایط داشته‌باشند. یک مربی کسب و کار خوب می‌تواند در پذیرش ایده‌های بهتر به کارآفرینان کمک کند.

۴. مهربان باشید

مردم دائم از من می‌پرسند "آیا جان اسکالی واقعاً همین‌قدر که به‌نظر می‌رسد مهربان است؟" پاسخ مثبت است! او مهربانی خالصانه‌ای دارد که من نیز آن را تحسین می‌کنم و سعی دارم این مهربانی را از اسکالی تقلید کنم. تجربه به من نشان داده که مهربان ماندن به اندازه‌ی جان اسکالی برای افرادی که به سطح موفقیت او رسیده‌اند نادر است، اما او اینگونه است؛ نه فقط برای مشتریان بلکه برای هرکسی که با او برخورد می‌کند اسکالی فوق‌العاده مهربان است. من یاد گرفته‌ام که برای یک رهبر، لبخند یا کلامی محبت‌آمیز معجزه می‌کند. ابراز محبت در فعالیت‌های روزانه و کارهای اتفاقی کارآفرین را واجد صفات انسانی می‌کند و به ایجاد رابطه با کارکنان، مشتریان و صاحبان سهام کلیدی کمک می‌کند. اما مهربان بودن با مظلوم بودن فرق دارد. گویی ستون فقرات اسکالی از آهن ساخته شده است! تعادل، ظاهر مهربان و باطنی قوی مدلی است که من سعی می‌کنم در کسب و کار خود پیش بگیرم.

۵. اول آدم‌ها

بناکردن و راه‌اندازی یک استارتاپ مستلزم چند عامل بنیادی است؛ فرهنگ سازمانی قوی، مدل کسب و کار مقیاس‌پذیر و مهم‌تر از هرچیز، آدم‌های خوب. کارآفرینان غالباً فکر می‌کنند می‌توانند همه‌ی کارها را به‌تنهایی انجام بدهند. هرچه باشد اکثر ما کسب و کارهایمان را یک نفره شروع کردیم. جان اسکالی به من یاد داد که با ارائه‌ی چیزی بیش از آنچه جاهای دیگر پیشنهاد می‌دهند بهترین‌ها را استخدام کنم. گردآوردن تیمی از بهترین استعدادها هزینه دارد، اما ثابت شده که سرمایه‌ی انسانی باارزش‌ترین چیزی است که یک کسب و کار می‌تواند روی آن سرمایه‌گذاری کند.

درس‌های مهم در موضوع هنر کارآفرینی و موفقیت در کسب و کار برای هر فردی ممکن است متفاوت باشد. روش‌هایی که برای یک کارآفرین جواب می‌دهد ممکن است برای دیگری بی‌مصرف باشند. اما داشتن یک مربی خوب برای موفقیت در کارآفرینی یک موضوع مورد توافق است. من این شانس را داشتم که مربی بزرگی مثل جان اسکالی را برای ۱۸ سال در کنار خود را داشته‌ام، شما نیز مربی خود را پیدا کنید.

منبع: Inc.‎ | ترجمه: روزآفرین

مرتبط:

با افراد بیش از حد حساس و زودرنج چطور برخورد کنیم؟

تکمیل مطلب از واحد

در بخش نظرات پاسخی به نظر خواننده ای محترم داده شده است که تکمیل کننده این مطلب است

با افراد بیش از حد حساس و زودرنج چطور برخورد کنیم؟ (از پارس 20)

علت زودرنج بودن


فرد زود رنج در مقابل یکسری برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند، آزرده خاطر می شود

واژه ی زود رنج در فرهنگ لغات فارسی به معنی کسی که زود برنجد و آزرده شود و نازک دل بکار  باشد ، برده می شود. اما از این منظر می توان فرد زودرنج را کسی برشمرد که زود آزرده می شود و یا به کسی گفته می شود که بر اثر کنشی منطقی ویا غیر منطقی آزرده خاطر می شود و یا می توان گفت فرد زود رنج کسی است که در مقابل یکسری رفتارو برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند،آزرده خاطر می شود .
علت زودرنج بودن:
برخی افراد زود رنج و حساس هستند. افراد در برابر مشکل و ناراحتی واکنشهای مختلفی را بروز می دهند. به عنوان مثال برخی پرخاش کرده، بعضی به گریه می افتند و افرادی هم قهر می کنند و بروز این عکس العملها در افراد با هم فرق دارد و به شخصیت فرد بستگی دارد.وی تصریح کرد: افرادی هستند که حساس بوده و زودرنج هستند و عواطفشان رقیق تر بوده که در برابر مشکل و ناراحتی بسیار زود ناراحت می شوند و از خود نمی توانند دفاع کنند.صادقی در مورد علت بسیار حساس بودن برخی افراد بیان کرد: علت ایجاد این حساسیت های زیاد و زود رنج بودن به شخصیت فرد، ژنتیک، یادگیری و تربیت فرد در دوران کودکی باز گشت می کند.

بعضی افراد بیش از حد حساس و زودرنج  این ویژگی ها را دارند:
- میتوانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند.
- می توانند خیلی عمیق روی چیزی تمرکز کنند.
- در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.
- شدیداً وظیفه شناس هستند.

خصوصیات ظاهری افراد بیش از حد حساس:
- در اعمال حرکاتی مهارت دارند.
- بیشتر تحت تاثیر کافئین هستند.
- در ثابت ماندن مهارت دارند.
- نیمکره راست مغزشان قوی تر است: خلاق تر هستند.
- کندتر از محرک های شدید ریکاور می شوند.


درمان حساسیت وزود رنجی شدید

اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد

درمان زود رنجی شدید

پایین بودن اعتماد به نفس ، فرد را حساس و زود رنج می کند

افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.

حساس ها مراقب باشند
دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود. تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود. البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.

از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.

 بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.

 اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می دهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.

دیگران هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

بچه ها را درست تربیت کنیم
همان طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت ها موثر است و می تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می کند فرزندان شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب های زندگی را داشته و واقع نگر باشند. به این معنی که بچه ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.

گردآوری:بخش روانشناسی پارس20

منابع:

namnak.com

mscenter.ir

mardoman.net