واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چند راه‌ برای افزایش خلاقیت

راه‌های افزایش خلاقیت (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
راه‌های افزایش خلاقیت

همان‌طور که در مطلب پیش ذکرشد، خلاقیت را می‌توان به‌طور خلاصه توانایی فکرکردن به ایده‌های جدید تعریف کرد. خلاقیت یک ویژگی ذاتی است که در تمامی انسان‌ها وجود دارد ولی به مرور زمان، به دلایل مختلف از قبیل سیستم‌های آموزشی تعالی-محور، قوانین و هنجارهای اجتماعی و ...، از قدرت آن کاسته می‌شود. اما این بدین معنا نیست که نمی‌توان این توانایی را حفظ کرد یا افزایش داد. برای افزایش قدرت خلاقیت روش‌های رفتاری و عملی وجود دارند که با تکرار و تمرین آن‌ها می‌توان خلاقیت را تقویت کرد.

چرا خلاقیت مهم است؟

جهان با سرعتی شگفت‌انگیز در حال تغییر است؛ تغییراتی که در همه‌ی ابعاد زندگی بشر تاثیرگذار است. اینترنت پرسرعت، گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی با سرعتی غیرقابل باور در حال تغییر دنیای کسب‌وکار، ارزش‌ها و هنجارها و زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها در قرن ۲۱ هستند. فناوری در بالاترین حد خود در تاریخ بشر قراردارد و هر روز نسبت به روز قبل در حال پیشرفت است. در چنین دنیایی که آینده را به سختی می‌توان پیش‌بینی کرد، تنها ابزار موفقیت تطبیق با تغییرات و همراه شدن با دنیاست. بدون خلاقیت، بدون متفاوت فکرکردن، بدون نوآوری رقابت و بقا هر روز سخت‌تر از قبل می‌شود.

دنیای جدید این فرصت هیجان‌انگیز را در اختیار صاحبان ایده‌های خلاقانه و کارآفرینان سخت‌کوش قرارداده‌ تا مرزهای جغرافیایی را راحت‌تر از همیشه درنوردند و کسب و کار خود را رشد و گسترش دهند. رقابت دیگر محدود به رقبای محلی نیست، دنیای امروز، با همه‌ی بزرگی، یک میدان کسب و کار کوچک است که در آن یک مصرف‌کننده در آسیا می‌تواند در عرض چند ثانیه محصولی از یک کمپانی اروپایی را خریداری کند و در کمتر از چند روز آن‌را در اختیار داشته‌باشد. در این میدان کسب و کار کوچک، روزانه هزاران تولیده‌کننده یا ارائه‌دهنده خدمات وارد چرخه رقابت می‌شوند و عمر کالاها و ایده‌ها شاید حتی به یک سال هم نرسد؛ تنها راه رستگاری در دنیای کسب و کار، خلاقیت و نوآوری است.

حلاقیت در دنیای کسب و کار تنها به ایده‌های جدید محدود نمی‌شود. خلاقیت عنصر مهم فرآیند حل مساله است. تفکر خلاق به جای مشکلات، ظرفیت‌ها را می‌بیند و به جای موانع، فرصت‌ها را؛ به جای چالش‌ها، شانس تولید راه‌حل‌های جدید را می‌بیند و به جای فرار از مشکلات، به برطرف‌کردن دائمی آنها کمک می‌کند.

روش‌های رفتاری برای تقویت قدرت خلاقیت

برخی رفتارهای ما در افزایش یا کاهش قدرت خلاقیت ما تاثیر مستقیم دارند. برای افزایش خلاقیت رفتارهای زیر را در خود و کارمندان خود تقویت کنید:

۱. اعتماد به نفس

داشتن اعتماد به نفس باعث می‌شود بدون ترس از قضاوت‌شدن و به‌دور از وحشت از اشتباهات احتمالی، ایده‌های مختلف را به هم وصل کنید یا بین آن‌ها ارتباطات معنادار و یا حتی بی‌معنی برقرارکنید و در ادامه به نتایج جدید برسید. نداشتن اعتماد به نفس از سوی دیگر، ترسی در شما به وجود می‌آورد که از فکرکردن به هرنوع ایده‌ی جدید خودداری کنید.

۲. تواضع

داشتن تواضعی حقیقی و خالی از غرور کاذب نسبت به آن‌چه نمی‎‌دانیم راه ورود ایده‌های جدید را باز نگه می‌دارد؛ چه این ایده‌ها ساخته و پرداخته ذهن ما باشد و چه از سوی دیگران پیشنهاد شود، باورداشتن به اینکه دانسته‌های ما محدود است و همیشه برای آموختن موضوعی وجود دارد خلاقیت را تقویت می‌کند. کسی که احساس می‌کند در یک زمینه از سایرین برتر است، به‌طور غیرمستقیم راه ورود ایده‌های جدید را می‌بندد.

۳. دقت در مشاهدات روزمره جهان پیرامون

اگر بادقت و نه از سر عادت به محیط اطراف خود بنگریم، موارد متعددی را مشاهده می‌کنیم که نیاز به بهبود دارند. نیازها و مشکلات بی‌پاسخ زیادی را می‌بینیم که هر روز از کنار آن‌ها عبور می‌کنیم. دقت در نگاه‌کردن به جهان پیرامون، محیط اطراف و فضایی که به‌نظر تکراری می‌رسد با دید حل مساله، باعث خلق ایده‌های جدید می‌شود. بسیاری از ایده‌های خلاقانه‌ای که در نهایت توسط کارآفرینان مشهور به سرانجام رسیدند حاصل برطرف کردن یک نیاز معمولی روزمره بودند. نیازی که با یک نگاه دقیق پیدا شد و یک ذهن خلاق برای آن راه‌حل پیداکرد.

۴. آرامش

داشتن آرامش یکی از رفتارهایی است که به فرآیند خلاقیت ذهنی کمک فراوانی می‌کند. هرچند به‌دست آوردن آرامش در عمل، به‌سادگی صحبت‌کردن درباره آن نیست، ولی تمرین و تکرار و تمرکز نقش موثری در به‌دست آوردن آن ایفا می‌کند. بدن و ذهنی که به‌طور مستمر و هفته‌ها و ماه‌ها مشغول فعالیت پرفشار و پراسترس است، کم‌کم به سمت کلیشه‌های روزمره حرکت می‌کند. برای فرار از وقایع استرس‌زا، برای حل سریع مشکلاتی که می‌دانیم در صورت استمرار باعث آزار روحی می‌شوند به سمت راه‌حل‌های قدیمی می‌رویم. یک ذهن آرام به ما این امکان را می‌دهد که به راه‌حل‌های جدید فکرکنیم.

یک ذهن آرام و بدنی که خستگی در آن جمع نشده خیلی راحت‌تر مشکلات و نیازها را می‌بینید و سریع‌تر و خلاقانه‌تر به آن پاسخ می‌دهد.

اگر شما هم جزو آن دسته از افراد سخت‌کوش و پرکار هستید، حتماً هر از چندی به خود استراحت بدهید. در زمان استراحت به‌هیچ‌عنوان به کار فکر نکنید و از تمام زمانی که در اختیار دارید برای تجدید قوا استفاده کنید.

۵. کنجکاوی

بسیاری از آدم‌ها کنجکاوی را یک رفتار کودکانه و گهگاه یک عادت زشت اجتماعی فرض می‌کنند. در صورتی‌که اگر حس کنجکاوی به خوبی مدیریت شود، منجر به افزایش خلاقیت می‌گردد. یک ذهن کنجکاو به دنبال پاسخ‌های قانع‌کننده است. هرگز به‌راحتی از مسایل کوچک عبور نمی‌کند و تلاش می‌کند بین پدیده‌هایی که می‌بیند ارتباط برقرارکند. کنجکاوی یکی از بهترین رفتارهایی است که می‌تواند قدرت خلاقیت را در افراد افزایش دهد.

۶. ریسک‌پذیری

ریسک‌پذیری ارتباط نزدیکی با اعتماد به نفس و کنجکاوی دارد. فردی که ریسک‌پذیر است از اشتباه نمی‌ترسد و مشتاق مشاهده پدیده‌های جدید است. ریسک‌پذیری البته هزینه‌هایی نیز در بردارد که یک کارآفرین یا مدیرکسب و کار باید آماده پرداختن یا تقبل این هزینه‌ها برای رسیدن هدف نهایی خود باشد.

روش‌های عملی برای تقویت قدرت خلاقیت

علاوه بر رفتارهایی که قدرت خلاقیت را افزایش می‌دهند، روش‌های عملی زیر نیز در افزایش خلاقیت نقش موثری بازی می‌کنند:

۱. حضور در کنار افراد نخبه و خلاق

به عقیده‌ی انیشتن خلاقیت "مُسری" است و می‌تواند از فردی به فرد یا افرادی که در نزدیکی او هستند سرایت کند. در یک گروه که چند فرد با خلاقیت بالا در آن کار می‌کنند احتمال تقویت قدرت خلاقیت در بین سایر اعضای آن گروه زیاد است. البته در این بین تعامل و برقراری ارتباط و نشر دانش و تجارب نقش بسیار پررنگی در افزایش خلاقیت گروهی بازی می‌کند.

۲. حضور در سمینارها و کارگاه‌های آموزشی مرتبط

قرارگرفتن در معرض آخرین یافته‌ها و مباحث روز در حوزه‌ی مورد علاقه شما می‌تواند منجر به شکل‌گیری ایده‌های جدید و خلاقانه بشود.

۳. حضور در برنامه‌های آموزشی، کلاس درس و سخنرانی‌هایی غیرمرتبط

شنیدن مطالب تخصصی حوزه‌های دیگر و تلاش برای برقراری ارتباط بین مفاهیم جدید و مفاهیمی که قبلاً یادگرفته‌اید منجر به شکل‌گیری ایده‌ها جدید و باارزشی خواهدشد که می‌تواند مشکلات و نیازهای افراد بیشتری را نیز برطرف کند. تماشای ویدئوهای ارائه‌های برنامه‌هایی شبیه TED نیز می‌تواند اثربخش باشد.

۴. پیگیری اخبار

پیگیری اخبار و به‌روزبودن و شنیدن تحولات جدید در حوزه‌های فناوری، دانش، اجتماعی و حتی سیاسی می‌تواند به افزایش آگاهی از نیازهای موجود در کنار راه‌حل‌های در دسترس برسد.

۵. مشورت

بسیاری از آدم‌ها احساس می‌کنند مشورت کردن درباره ایده‌های کوچکی که در ذهن دارند کار اشتباهی است. آن‌ها معمولاً یا از کپی‌شدن ایده‌ی خود می‌ترسند یا از قضاوت‌شدن توسط سایرین. در هر دو حالت نکته مهم این است که مشورت و صحبت‌کردن درباره ایده‌هایی که در سر داریم علاوه بر افزایش تسلط ما نسبت به ابعاد مختلف آن ایده، این فرصت را در اختیارمان قرار می‌دهد که از بازخوردهای افراد نزدیک و صمیمی بهره‌مند شویم.

۶. تعمّد در انجام دادن کارها به روشی جدید

شاید کمی خسته‌کننده و ریسکی باشد، ولی به امتحان کردنش می‌ارزد. مهم نیست در اولین تلاش دقیقاً همان نتیجه‌ای که انتظار داریم را بگیریم، نکته حائز اهمیت تجربه‌ی جدید و گرفتن بازخورد و بهبود روش‌هاست.

۷. کشیدن نقاشی مشکلات

طراحی ساده‌ی مشکلات بر روی کاغذ به افزایش خلاقیت کمک می‌کند. کشیدن نقاشی دقت در جزئیات را افزایش می‌دهد، تمرکز را زیاد می‌کند و باعث خلق ایده‌های جدید می‌شود.

۸. شبیه کودکان رفتار کردن

برای یافتن راه‌حل مشکلات، بررسی مسائل و یافتن پاسخی برای نیازهای موجود می‌توانید خود را شبیه یک کودک فرض کنید. شبیه یک کودک، بدون ترس و بدون محدود کردن خود در قالب‌های ذهنی سعی کنید هر ایده‌ای که به ذهنتان می‌رسد را بنویسید. اصلاً به ارزشمندبودن یا نبودن ایده‌ها، حتی برای یک ثانیه، فکر نکنید. قرارنیست کسی نوشته‌ی شما را ببیند. وقتی تمام ایده‌های ممکن را نوشتید، می‌توانید موارد تخیلی یا غیرعملی را از لیست حذف کنید و به موارد باقی‌مانده مجدداً فکرکرده و آن‌ها را ارتقا و شاخ و برگ بدهید.

علاوه بر روش‌های فوق، روش‌های زیاد دیگری نیز برای افزایش خلاقیت وجود دارد. اما آن‌چه نباید فراموش نشود این است که نباید از هر تجربه‌ی جدید انتظار یک موفقیت جدید را داشته‌باشیم. اساساً خلاقیت با شکست‌های مقطعی نیز همراه است، آن‌چه در نهایت به کمک سازمان‌ها و افراد می‌آید استفاده از ایده‌های جدید و بازخوردها و بهبود روش‌ها و ایده‌ها برای تبدیل آن‌ها به نوآوری‌ست.

مرتبط: خلاقیت – ویژگی ذاتی یا مهارتی اکتسابی؟

تحلیلی از وضعیت رضایت زنان ایرانی

زنان و دختران علی‌رغم رشد تحصیلات‌شان بعضاً یا وارد زندگی تأهلی نشده‌اند که در این صورت از وضعیت‌شان ناراضی‌اند و یا به خاطر توانمندشدن بعد از ورود در زندگی، فقط زندگی خانوادگی آن‌ها را اقناع نمی‌کند و در بسیاری موارد از گران‌باری نقش رنج می برند و یا همسران‌شان را در حد و قواره خود نمی‌دانند. به این مسایل رو به رشد اعتیاد و خیانت هم اگر اضافه شود، نارضایتی صدچندان خواهد شد.

پایین‌بودن سطح سلامت روان زنان و نارضایتی عمومی از زندگی در زنان با هویت‌های گوناگون، بیش از هر چیز می‌تواند نشانه این موضوع باشد که هر یک از زنان نگاهی بالادست به زنان در دیگر اشکال هویتی داشته و بعضاً این انگاره ذهنی در آن‌ها وجود دارد که مثلاً به‌عنوان یک زن متأهل، افرادی را که تجرد گزیده‌اند یا جدا شده‌اند، خوشبخت‌تر می‌دانند؛ یا بالعکس دختران مجردی که به نظرشان زنان متأهل از زندگی راضی‌ترند و یا زنانی‌که از درد خیانت یا ناباروری رنجیده و منتهی‌الیه آروزهای‌شان برای رسیدن به خوشبختی حل این مسائل است؛ همگی بدون درک موقعیت دیگری تنها به دلایل نارضایتی خود از زندگی می‌اندیشند؛ نارضایتی که چاره‌اش لزوماً قرارگرفتن در جایگاه دیگری نیست و پس از آن هم‌ گویی تنها شکل و نوع مشکلات‌شان تغییر می‌یابد. 

به گزارش مهرخانه، در دهه‌های اخیر در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهانی، تحولاتی در زمینه‌های فرهنگی و ساختاری روی داده که سبب دگرگونی نقش‌های اجتماعی و آگاهی‌های زنان شده است. افزایش تحصیلات و اشتغال در میان زنان از سویی سبب کاهش مطلوبیت الگوی زن سنتی می‌شود و از سوی دیگر موجب دشواری در هماهنگ‌کردن نقش‌های سنتی با نقش‌های جدید، شده و به بحران هویت زنان منتهی می‌گردد. 

در عین حال اصلی‌ترین مسئله‌ای که در جمیع زندگی زنان با هر نوع هویت خانوادگی و در سطوح مختلف سنی، تحصیلی و شغلی دریافت می‌شود، موضوع سطح بالای نارضایتی در آن‌ها است. در واقع این حجم نارضایتی ناشی از بحران هویتی در زنان، منجر به سطح پایین سلامت روان و میزان بالای افسردگی 20 تا 40 درصدی در زنان شده است. 

به همین دلیل طی بررسی‌های انجام‌شده احساس تنهایی و سرخوردگی معضلاتی هستند که در بین زنان و دختران ما روند افزایشی را طی کرده و در آن‌ها عوامل سبب‌سازی مانند اختلافات خانوادگی و زناشویی، بیکاری و اختلالات روانشناختی که در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شوند، نقش اساسی دارند.

مفهوم هویت و منابع هویت ساز
مریم رفعت‌جاه؛ جامعه شناس و استاد دانشگاه در رابطه با تعریف هویت معتقد است: هویت فردی زنان از مجموع هویت‌های اجتماعی و هویت شخصی آن‌ها تشکیل می‌شود. هویت اجتماعی تعریفی است که فرد از خودش براساس عضویت در رده‌ها و گروه‌های گوناگون اجتماعی می‌کند و هویت شخصی به تعریف بازاندیشانه فرد از "خود" ش اطلاق می‌شود. خود و تعریفی که فرد از خودش می کند، یعنی هویت شخصی، هویت بنیادی و الگویی برای فهم همه هویت‌های بعدی است. شاخساری برای پیوندزدن این هویت‌هاست و جنسیت مهم‌ترین عاملی است که به تجربه فرد سامان می‌دهد و آن را در خویشتن ادغام می‌کند. 

وی ادامه داد: معمولاً افراد و به‌ویژه زنان نقش‌های اجتماعی متعددی دارند که تابع عضویت آن‌ها در نهادها و گروه‌های گوناگون است و هرکدام وجهی از هویت آن را می‌سازد، اما برخی از این نقش‌ها و هویت‌ها وزن و اهمیت بیش‌تری برای آن‌ها دارد. هویت اجتماعی غالب یا هویت نقشی مسلط همانی است که ارزش و اهمیت بیش‌تری برای او دارد و غالب اوقات خود را با آن نقش و هویت تعریف می‌کند. به‌علاوه هویتی که برای بازنمایی خود مورد استفاده قرار می‌گیرد، با تجربیات، ارزش‌ها و نگرش‌ها، انتظارات، اهداف، نیازهای جاری و دانش پس‌زمینه‌ای فرد در ارتباط است. خودی که در موقعیت‌های واقعی نمود می‌یابد، خود موقعیت‌یافته نسبتاً سیال و تغییرپذیر است؛ یعنی دارای ترجیحات تغییرپذیر است، اما خود آرمانی پایدارتر است. بنابراین خود آرمانی که مبتنی بر ارزش‌ها و نگرش‌های او است، هم در هویت نقشی مسلط و هم در هویت شخصی نفوذ دارد.

این جامعه‌شناس هم‌چنین در رابطه با منایع هویت‌بخش عنوان کرد: یکی از منابع مهم ارزشی و نگرشی باورهای دینی است. هم‌چنین سبک زندگی با هویت شخصی ارتباط دارد؛ زیرا روایت خاصی را که فرد برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران مجسم می‌سازد و مستلزم تصمیم‌گیری‌های روزانه درباره نحوه پوشش، مصرف، کار و فراغت است. به‌ویژه در فرهنگ مصرف‌گرای دوران معاصر به علت تکثریافتن زمینه‌های عمل و مراجع انتخاب، سبک زندگی بیش از پیش در ساخت هویت شخصی اهمیت یافته است.

وی ضمن ارائه الگویی از منابع هویت‌ساز تأکید کرد: در سطح نهادی، نهادها و سازمان‌ها کارگزاران تعیین هویت‌اند و قدرت و سیاست مستتر در آن‌ها در رده‌بندی و گروه‌بندی و هویت‌سازی افراد نقش مهمی دارد. 

در این الگو منابع هویت‌ساز در دو سطح هویت شخصی و ساختاری تعریف شده‌اند. در سطح شخصی منابع هویت‌ساز عبارت‌اند از: هویت نقشی مسلط، ارزش‌ها و نگرش‌ها، باورهای دینی، سبک زندگی و مصرف، نظارت و کنترل بدن، اعتماد بنیادین. هم‌چنین در موقعیت‌های ساختاری این عوامل شامل: دارایی‌ها، درآمد، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل و سن می‌شوند.

وضع‌سنجی سلامت روان زنان
رئیس انستیتو روانپزشکی تهران در گفتگو با مهرخانه درخصوص وضع‌سنجی سلامت روان زنان ایرانی تصریح کرد: مطالعاتی که به صورت خاص در رابطه با سلامت روان زنان باشد، انجام نشده است، اما در مطالعات کلی‌تر شیوع‌شناسی، مطالعات پایان نامه‌ای، استانی و کشوری به صورت مقایسه‌ای وضعیت سلامت روان زنان و مردان مورد بررسی قرار گرفته است.

وی ادامه داد: برای مثال اگر ماکسیموم اختلالات را 20 تا 30 درصد بدانیم، این عدد در رابطه با افسردگی در زنان 2 تا 3 برابر مردان، در اختلال اضطراب 2 برابر و در شکایات روان‌تنی 10 برابر بیش از مردان است، اما در اختلالات شدید روانی این اختلاف خیلی بارز نیست. البته به‌وضوح حضور زنان در تخت‌های بیمارستانی و به صورت بستری بسیار کمتر از مردان است که این موضوع نباید باعث تحلیل ساده‌انگارانه و اشتباه در بررسی شود؛ زیرا با توجه به عدم تفاوت در میزان اختلالات شدید، عدم بستری زنان نشانه غفلت از آن‌ها است که کسی زنان را برای بستری نمی‌آورد. در واقع توجه کم‌تری به آن‌ها برای مراجعه و بستری‌شدن می‌شود.

جعفر بوالهری افزود: هم‌چنین در رابطه با مصرف مواد و سیگار این میزان در زنان گرچه در حال حاضر پایین‌تر است، اما در حال رقابت با مردان است و از این لحاظ باید زنگ خطری برای جامعه تلقی شود؛ چرا که سال‌به‌سال در حال افزایش است. بحث دیگر PMS "سندروم روان‌شناختی ماهیانه" زنان است که مشکلات خلقی ماهیانه آزاردهنده برای زنان ایجاد کرده و معمولاً هم روی آن کمتر کار می‌شود. 

رئیس انستیتو روانپزشکی تهران دلایل وضعیت نه‌چندان مثبت سلامت روان زنان در ایران را چندعلی و چندبعدی خواند و اظهار داشت: پرواضح است که دلایل چنین وضعیتی نمی‌تواند تنها یک عامل باشد و ما با مسئله‌ای چندعلی روبه‌رو هستیم. اولین دلیل می‌تواند مسائل هورمونی و بیولوژیکی باشد که قطعاً بخشی از دلایل وضعیت سلامت روان زنان است. مسئله‌ای که بیشتر ژنتیکی است و چندان قابل دسترسی نیست و تنها دارودرمانی می‌تواند مؤثر واقع شود، اما واقعیت آن است که بخش اعظم دلایل وضعیت سلامت روان زنان، مسائل تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی است. 

تأثیر هویت های زنان بر سلامت روان آنان 
رابطه میان سلامت روان زنان و هویت آن‌ها در واقع مسئله‌ای است که بررسی آن می‌تواند پاسخ روشنی به این سؤال باشد که آیا سلامت روان زنان می‌تواند متأثر از وضعیت هویتی آن‌ها باشد. از همین جهت برای شناخت و بررسی هویت زنان ایرانی، خواسته‌ها، انتظارات، آرزوها، تعریفشان از خود و میزان رضایت‌شان از زندگی؛ تا به حال بررسی‌های گوناگونی انجام شده است. دغدغه زنان متأهل، مجرد، مطلقه یا بیوه چه میزان متفاوت است و می‌تواند افزایش‌دهنده یا کاهش‌دهنده رضایت زنان از زندگی باشد، سؤال دیگر این مبحث است.  

پایین‌بودن سطح سلامت روان زنان و نارضایتی عمومی از زندگی در زنان با هویت‌های گوناگون، بیش از هر چیز می‌تواند نشانه این موضوع باشد که هر یک از زنان نگاهی بالادست به زنان در دیگر اشکال هویتی داشته و بعضاً این انگاره ذهنی در آن‌ها وجود دارد که مثلاً به‌عنوان یک زن متأهل، افرادی را که تجرد گزیده‌اند یا جدا شده‌اند، خوشبخت‌تر می‌دانند؛ یا بالعکس دختران مجردی که به نظرشان زنان متأهل از زندگی راضی‌ترند و یا زنانی‌که از درد خیانت یا ناباروری رنجیده و منتهی‌الیه آروزهای‌شان برای رسیدن به خوشبختی حل این مسائل است؛ همگی بدون درک موقعیت دیگری تنها به دلایل نارضایتی خود از زندگی می‌اندیشند؛ نارضایتی که چاره‌اش لزوماً قرارگرفتن در جایگاه دیگری نیست و پس از آن هم‌ گویی تنها شکل و نوع مشکلات‌شان تغییر می‌یابد. 

به‌عبارتی دیگر زنان و دختران علی‌رغم رشد تحصیلات‌شان بعضاً یا وارد زندگی تأهلی نشده‌اند که در این صورت از وضعیت‌شان ناراضی‌اند و یا به خاطر توانمندشدن بعد از ورود در زندگی، فقط زندگی خانوادگی آن‌ها را اقناع نمی‌کند و در بسیاری موارد از گران‌باری نقش رنج می برند و یا همسران‌شان را در حد و قواره خود نمی‌دانند. به این مسایل رو به رشد اعتیاد و خیانت هم اگر اضافه شود، نارضایتی صدچندان خواهد شد.

در همین راستا نگاهی به دست‌نوشته‌ها و دل‌نوشته‌های زنانه در وبلاگ‌های اینترنتی شاید منبع خوب و دست اولی برای بررسی سطح رضایت زنان از زندگی باشد. برای نمونه یکی از دختران وبلاگ‌نویس در وبلاگ خود چنین می نویسد: "چرا حوصله ندارم؟ چرا زندگی اینقدر برام تلخ و طاقت‌فرسا شده؟ چرا اینقدر ترسو شدم؟یه حداقل‌هایی تو زندگیم دارم که چسبیدم بهشون از ترس....... از ترس این‌که همین‌ها رو هم از دست ندم و این افتضاح‌ترین حالت ممکنه..... قرارمون این نبود..... باید تو این سن قوی‌تر از این حرف‌ها می‌بودم، من الان همون آدم بزرگی‌ام که هر وقت تو بچگی بهش فکر می‌کردم، ازش توقع داشتم، قوی می‌دیدمش، خیلی کارا از دستش برمیومد. پس اون آدم کجاست؟ ‌چرا این‌قدر خسته است؟ چرا این‌قدر ناتوانه؟ چرا این‌قدر ناامیده؟ چرا این‌قدر ترسوئه؟ چرا این‌قدر قانع است به این‌که هیچی نداره، ‌هیچی برای از دست دادن نداره، ولی جرأت بلندشدن از جاشم نداره..... می‌ترسه تکون بخوره و همون‌ها رو هم از دست بده."

یا در نمونه دیگری زنی که چند سال از زندگی زناشویی‌اش می‌گذرد، می‌نویسد: "وقتی برمی‌گردم و پست‌های پارسال همین موقع را می‌خوانم دلم برای خودم می‌سوزد... سال‌های طولانی سختی را گذرانده بودم و اندک آرامشی که به دست آورده بودم برایم بسیار غنیمت بود..... خواستم تا گنجم را با شما شریک شوم و شکر نعمت به جای آورده باشم، .اما این شکر، نعمت مرا زایل کرد. امروز می‌بینم که عملاً چیز زیادی در زندگی من تغییر نکرده.... این من هستم که عوض شده‌ام و آن‌قدر سطح توقعم را از زندگی پایین آورده‌ام که هر کار خوب کوچکی برای من دل‌خوشی بزرگی محسوب می‌شود.... اما حقیقت غیر از این است. حقیقت این است که همسر من همان مرد بهانه‌گیر و لج‌باز و مغرور سال‌های قبل است.... حقیقت این است که سال‌هاست خواسته‌ها و آرزوهایم را در قلبم پنهان کرده و به زبان نمی‌آورم.... حقیقت این است که در این زندگی به مرگ گرفته‌ شده‌ام تا به تب راضی شوم."

همچنین در نمونه دیگری دختری می نویسد: "هرکسی راهکارش را ارائه می‌داد، دختر دلشکسته از غم معشوق دور از دسترسش اشک می‌ریخت و من به این فکر می‌کردم که خیلی از ما هنوز در این سن و سال نمی‌دانیم چگونه دل مردی را که دوست داریم به‌دست بیاوریم؛ چون همیشه فکر می‌کردیم او باید دل ما را به‌دست بیاورد و هیچ‌وقت از این بازی پیچیده سر در نیاوردیم. به ما یاد دادند دختر خوب خانه می‌نشیند تا یکی بیاید و ببردش. دختر خوب عاشق نمی‌شود. دختر خوب به مرد رو نمی‌دهد. دختر خوب بداخلاق است. دختر خوب دل ندارد. دختر خوب تسلیم است. دختر خوب سرش به درس و مشقش گرم است. دختر خوب منفعل است. حالا نسل جدید آمده‌اند و تمام این قواعد را به‌هم ریخته‌اند. بی‌تعارف و رودربایستی، شرم و حیا؟ بروبابا! مردها هم لذت می‌برند از این فضای شیطنت‌بار و مفرح. ما هنوز بین باید‌ها و نبایدها، اما و اگرها سرگردانیم."

با توجه به نمونه‌های یادشده به نظر می‌رسد جستجو برای رسیدن به یک حس "خوشبختی مطلق تعریف‌نشده‌ای" که بیشتر ایده‌آلی برگرفته از رسانه‌ها و خواسته‌های جامعه و نه خود افراد در دنیای واقعی است، منجر به عدم احساس رضایت دائمی ‌در زنان شده است

هم‌چنین شرایط سخت اقتصادی در کنار تظاهری‌شدن مصرف ثروت در جامعه، بالارفتن آمار آسیب‌های اجتماعی و ناامن‌شدن زندگی عاطفی زنان، افزایش آگاهی زنان نسبت به تفاوت‌های اجتماعی، کم‌رنگ‌شدن پیوندهای خانوادگی، افزایش طلاق و کاهش ازدواج، و در نهایت تنهاترشدن افراد در جامعه مدرن، همگی منجر به کاهش کیفیت زندگی، سلامت روان و رضایت از زندگی در زنان است. 

بازتعریف هویت زنانه؛ مهم‌ترین راهبرد حل تعارضات هویتی
مریم رفعت‌جاه؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در رابطه با راهکارهای حل تعارضات هویتی زنان در راستای ارتقای سلامت روان آن‌ها بازتعریف هویتی زنان را بهترین رویکرد دانست و اظهار داشت: از آن‌جاکه هویت شرط لازم زندگی اجتماعی است و ارتباط معنادار و مستمر زنان با یک‌دیگر و با جامعه بدون آن ممکن نیست، تنها راه‌حل بازتعریف و بازسازی هویت زنان توسط خود آن‌هاست. از این‌رو هویت‌یابی که پیش از این تحولات جامعه مدرن و در جامعه سنتی عمدتاً منفعلانه و مبتنی بر عوامل انتسابی به‌ویژه جنسیت بوده، حال تحت‌تأثیر عرضه انبوه منابع اجتماعی و فرهنگی هویت‌آفرین، وسعت یافتن روابط اجتماعی و تعلقات گروهی و آزادی و استقلال نسبی آن‌ها در خانواده، صورتی فعالانه و غالباً آگاهانه و تأملی (بازاندیشانه) به خود گرفته است.

این استاد دانشگاه در نهایت تصریج کرد: به‌نظر می‌رسد در بازتعریف هویت اجتماعی، تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی یعنی ارزش‌ها و نگرش‌های جدید و آگاهی‌های بیشتر مجهز می‌سازد، نقشی به مراتب تعیین‌کننده‌تر از اشتغال که تأمین‌کننده منابع مادی است، ایفا می‌کند. به علاوه موقعیت ساختاری که تأمین‌کننده منابع فرهنگی و مادی است، در مجموع نقشی بیشتر از هویت شخصی در بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته است. 

اهمیت "مراقبت" در بهبود سلامت روان
هم‌چنین رئیس انستیتو روان‌پزشکی مهم‌ترین راهکار برای بهبود وضعیت سلامت روان زنان را "مراقبت" دانست و تأکید کرد: در رابطه با چگونگی بهبود این وضعیت به نظر من بهترین راهکار توجه به مفهوم "care" یا همان مراقبت است؛ چون معتقدم ما نمی‌توانیم کل جامعه را تغییر بدهیم، پس بهتر است با سمینار و آموزش و کارگاه، به آگاهی‌رسانی به پزشکان و روان‌پزشکان و مددکاران و ... بپردازیم.

بوالهری در نهایت گفت: باید به افراد آموزش بدهیم هرکس در هر جایگاهی که هست وظایف سازمانی خود را به عنوان استراتژی جهت جلوگیری از شیوع اختلالات روانی به بهترین شکلی انجام دهد. افراد در جایگاه‌های شغلی مختلف در مواجهه با افراد آسیب‌دیده از آن‌ها مراقبت کرده و نسبت به مسائل چندوجهی آن‌ها آگاه باشند. برای مثال یک پزشک متخصص جدا از تخصص درمانی‌اش بداند با یک زن خشونت‌دیده چگونه برخورد کند. در واقع واژه مراقبت " care" شامل پیش‌گیری، درمان، توان‌بخشی، حمایت، پرستاری، بیمه و امکانات مالی در رابطه با فرد آسیب‌دیده می شود. این استراتژی به این می‌پردازد که در سه سطح هرکس وظیفه خودش را بشناسد، بداند چه سرویسی باید ارائه دهد و چه کمکی می‌تواند از متخصصان حوزه‌های دیگر بگیرد.

انتهای پیام/ 901201

مشکل کهن تحصیل مدرک و کار در جامعه نفتی-مصرفی

مدرک‌هایی برای دم کوزه! (از تابناک)


ابتکار در گزارشی نوشت:

گذشت آن زمانی که با شادمانی به انتظار روزهای تقریبا رو به اتمام تابستان می نشستیم. روبروی کیوسک های مطبوعاتی پر می شد از دختران و پسران هفده هجده ساله ای که از صبح علی الطلوع صف می بستند تا روزنامه بیاید و یکی یکی با دستان لرزان بخرند و با اضطراب، سرکی در صفحات بکشند و نام خود را بر اساس نام خانوادگی خود بجویند و باقی ماجرا... گذشت آن زمان. البته نه به واسطه اینترنت و غیره و ذالک بلکه به این دلیل که دیگر رفتن به دانشگاه، تمامی آن تمامیت خواهی یک جوان ایرانی نیست. ترس و دلهره و اضطراب از آینده نامعلوم رشته قبول شده، چنان چنگ به جانش می اندازد که گاهی همین همنوایی چنگ و جان و روح و روان، بن بستی را پیش رویش می گذارد به نام ناامیدی... البته پربیراه نگفته اند آنهایی که لطیفه ها ساختند از رشته های من درآوردی به نام آبیاری گیاهان دریایی و هویج شناسی و خوردن آب دریا با چنگال و ... هرازگاهی دردهایی را از میان لطیفه هایی که برای چند لحظه، لبخند بر لب مان می آورد می توان یافت و جست!

هشتگ هایی که ساخته می شود

کمی فاصله بگیریم از حرف هایی که خواندنش شاید به تعبیر بسیاری از مخاطبان، حرف های کلیشه ای باشد. اما تکرار کلیشه گاهی اوقات می تواند خوب باشد. کلید واژه های بسیاری را در مورد جوانان این روزها شنیده ایم و جستجو کرده ایم. از جمله # تحصیل # اشتغال # ازدواج و # ... اما این روزها، کلیدواژه دیگری به جمع دیگر کلمات اضافه شده است: # ناامیدی # خودکشی دانشجو... نه بحث بر سر سیاه نمایی است و نه جنجال و نه اضافه دیگری که بخواهد ذهن را تشویش کند و به بیراهه بکشاند. معضلی که دولت ها درگیرش بوده اند و امروز به این مساله رسیده اند که عدم تناسب بین رشته های دانشگاهی و بازار کار وجود دارد.

زیاد دور نرویم

باز هم دورتر برویم. البته نه زیاد دور... همین چند روز اخیر! خبر خودکشی دانشجوی دختری در دانشگاه شیراز، تیتر یک اخبار حوادث شد. آخرین پیامک دختری که در خوابگاه دانشگاه خودکشی کرد: پدر، مادر، خداحافظ! حلالم کنید. دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی بامداد پنجشنبه در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه، آخرین بار از گوشی همراه خود استفاده کرد و در پیامکی از خانواده خود خداحافظی و حلالیت خواست. این دانشجو که در ترم دوم رشته مهندسی آب دانشکده فناوری های کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی تحصیل می کرد ، پس از ارسال آخرین پیامک خود به خانواده اش از راه دور، چهار قرص برنج مصرف کرد... . 

اصلا منظور ما نه خودکشی است و نه دلیل خودکشی... نکته ای که در این خبر نهفته است، نظرات بسیاری از مخاطبان است که از دل خبر بیرون آمده و شاید درددل بسیاری از جوانان باشد. علی در این مورد می گوید: دختران آینده خودشان را می بینند. میلیون ها دختر مجرد بیکار تو سری خور در کشور وجود دارند. رحمان نظر متفاوت تری دارد. وی در گفتگو با خبرنگار ابتکار می گوید: من در رشته دکترای مهندسی آب درس می خوانم. متاسفانه باید بگویم که اگر دلیل خودکشی این دختر رشته و تحصیلش بود، حق داشته است. چون هیچ آینده ای ندارند. این رشته نه مهندسی است و نه کشاورزی. سالی یک بار هم عنوانش عوض می شود. سیالات و مقاومت و مصالح را در کنار هویج شناسی و زراعت می خوانیم. دوست دیگرش که در کنار رحمان ایستاده می گوید: به رحمان حق می دهم. من در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی عمران آب و سازه های هیدرولیکی درس می خوانم. باید هم کشاورزی و هم هواشناسی و زمین شناسی و سیالات و سازه بخوانی، آن وقت که تمام کردی، ببینی چقدر عقب هستی. از کشوری که با معضل بی آبی دست و پنجه نرم می کند، توقع داریم که در رشته آب برای مان کارآفرینی کند؟ مریـــم می گوید: با این وضعیتی که برای دانشجویان درست کرده اند، باید هم این اتفاقات بیفتد. در این کشور، فقط سه هزار فارغ التحصیل دکترای تخصصی بیکار داریم...

ترس از آینده نامعلوم

ترس از آینده نامعلوم، بیکار نشستن آنهایی که در کلاس های مقاطع مختلف مثل کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا روزگار گذرانده اند. اما در اینجا نظر علیرضا متفاوت تر از بقیه است. وی می گوید: باید از آنهایی که دایم می گویند، بیکاری علت ناامیدی جوان هاست، پرسید، فارغ التحصیلی که خوب درس خوانده و دکتر شده، باید بتواند برای خودش و هزاران نفر کار ایجاد کند. کجا رفته است روحیه کارآفرینی؟ این کیفیت پایین تحصیـــلات دانشــگاهی را در ایران نشان می دهد. مساله بورسیه های غیر قـــانـــونی اعطایی به برخی از دانشجویان، شاید گرم ترین مساله ای بود که ذهن بسیاری را به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری معطوف کرد ولی کمتر کسی از این وزارت پرسید که چرا تناسب بین رشته های دانشگاهی و بازار کار وجود ندارد؟

آماری که دردی درمان نمی کند

طبق آماری که در سال 1392 منتشر شد، حدود 9/5 میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی یا در حال تحصیل را مردان تشکیل می دادند که تعداد 3/2 میلیون نفر یعنی حدود 39 درصد آنان، غیر فعال بودند. از این میان، حدود 1/5 میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی یا در حال تحصیل به زنان اختصاص دارد که از این آمار 4/3 میلیون نفر، یعنی 6/65 درصد آنان بیکار هستند. بیشترین آمار بیکاری در میان مردان را رشته های تحصیلی علوم کامپیوتر، صنعت و فناوری و همچنین معماری و ساختمان سازی و در بین زنان، رشته های حفاظت محیط زیست، کشاورزی، جنگلداری و شیلات و باز هم معماری و ساختمان سازی تشکیل می دهد. تمامی این آمار و ارقام شاید تکراری به نظر برسد اما تداوم در کاربرد این تکراری ها، تکرار مکرراتی را پیش روی ما به نمایش می گذارد به نام عدم تناسب بین رشته های دانشگاهی و بازار کار موجود.

کار نداریم

کارشناسان بر این باور هستند که آنچه جوانان از دانشگاه ها می آموزند، منطبق بر نیازهای روز بازار کار کشور نیست. سئوال در اینجا مطرح می شود که با توجه به تکرار این موضوع از سوی کارفرمایان در خارج از دانشگاه، یا اساتید در داخل دانشگاه، ادامه این روند آیا از نرخ بیکاری می کاهد یا به نرخ آن اضافه می کند؟ آیا امکان توقف برخی از رشته ها به دلیل اشباع بازار وجود ندارد؟ آیا پیگیری قضیه بورسیه های غیر قانونی همچنان در صدر دستور کارها قرار دارد؟ سالیان سال است که دانشگاه ها رشته های گوناگونی را طرح ریزی کرده اند که هیچ تناسبی با بازار کار بیرونی ندارند. جوانان نیز به دلیل آنکه در کشوری زندگی می کنند که به به و چه چه ها بر سر ورود به دانشگاه و مدرک گرایی در آن موج می زند، بدون توجه آینده رشته آن را انتخاب می کنند. رشته هایی که نتیجه ای جز عریض و طویل کردن صف بیکاری برای آنان به ارمغان نخواهد گذاشت. به راستی مشکل کار کجاست؟ چشیدن تلخی بیکاری به کام میلیون ها فارغ التحصیل دانشگاهی را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

گزینه مناسب را انتخاب کنید

آمار مهاجرت جوانان نخبه در کشور، این حقیقت تلخ را می نمایاند که در ایران، کمبود شغل و امکانات تحقیقاتی موج می زند. نیازسنجی به صورت درست و اصولی در رشته های دانشگاهی صورت نمی گیرد. رییس مجلس شورای اسلامی، در این خصوص می گوید: متاسفانه مسئولان دانشگاه‌های مطرح ایران از به روز نبودن امکانات گلایه‌مند هستند و به حمایت مالی جهت بروز کردن وسایل تحقیقاتی خود نیاز دارند. مراکز پژوهشی دانش‌بنیان متعددی به وجود آمده، اما بین آن‌ها پیوند لازم برقرار نشده و حرکت خیلی از این موسسات هدفمند نیست. اما با توجه به تمامی صحبت های دکتر علی لاریجانی، این حقیقت همچنان پای برجاست که فاصله زیاد میان ایجاد علوم جدید و اجرایی شدن آن در کشور، بلاتکلیف ماندن ایجاد 33 مرکز پارک علمی- فناوری که تعدادی از آن به طور ناقص ایجاد شده، تمامی مراحل رشد و شکوفایی استعداد جوانان را زخمی کرده و چاره ای جز دغدغه بیکاری و ... را پیش روی شان نمی گذارد. 

زنگ خطر به نام سرگردانی در میان رشته و کار چندی است که به صدا درآمده است. اما همچنان با معضل توسعه نیافتگی رشته های دانشگاهی به تناسب بازار کار بیرونی روبرو هستیم. معضلی که نه تزریق بودجه درمانش می کند و نه راهکارهای دیگر، به این زودی ها، گرد ناامیدی را از روان دانشجویانی که با علاقه زمان و انرژی خود را در رشته هایی گذاشته اند که نمی دانستند روزگاری، به بحران بیکاری اش برسند، می زداید. رشته هایی همچون مهندسی کشاورزی، مهندسی آب و آبیاری و بسیاری از رشته های پزشکی که امکان تحقیقات علمی در کشور برایش فراهم نشده است. آیا مشکل در انتخاب این رشته هاست؟ آیا وجود این رشته با کرسی های خالی در کلاس هایی که روزی گرد و غبار رویش را می پوشاند، کار درستی است؟ وجود این رشته برای پر کردن دفترچه های کنکور برنامه ریزی شده است؟ از دانشجویان خواسته شده که آینده کاری خود را در رشته خود ترسیم کنند؟ همه موارد؟ هیچ کدام؟

تکنیک هایی برای جلوگیری از پشت گوش انداختن کارها

تکنیک های جلوگیری از پشت گوش انداختن کارها (از پارس 20)

به تعویق انداختن کارها,پشت گوش انداختن کارها

به تعویق انداختن کارها یکی از عادات ناپسندی است که خیلی از افراد به آن دچار هستند. امروز و فردا کردن نه تنها هیچ دردی را از ما دوا نمی کند، بلکه باعث تلمبار شدن انواع و اقسام کارها می شود و در نهایت، جملات معروف با پیشوند "ای کاش…” را به خود می گوییم.

اما با تکنیک های ساده ای می توان جلوی پشت گوش انداختن کارها را گرفت و به سادگی خود را مجاب به انجام امور در سریع ترین زمان ممکن کرد. در این مطلب قصد داریم به این موضوع بپردازیم و سادگی می توانید عادت طفره رفتن از کارها” را به فراموشی بسپارید.

۱ – زیر نظر داشتن تمامی فعالیت های روزانه
اولین قدم نوشتن فعالیت های روزانه است، یعنی هر کاری که طی روز انجام می دهید را لیست کنید. زمانی که من شروع به نوشتن لیست کارهای روزانه کردم، حس بد اتلاف وقت و انرژی داشتم. اما کمی بعد، وقتی نگاهی به آنالیز اطلاعات و کارهای انجام شده طی یک ماه انداختم، متوجه این نکته شدم که چقدر از زمان خود را در کجا تلف می کردم و چرا وقت کافی برای انجام امور مهم را نداشتم. این موضوع به من کمک کرد تا عادات بد خود را شناسایی کرده و در جهت رفع آنها قدم بردارم.

به طور مثال، من خودم بیشتر زمانم را صرف وب گردی و جستجو در شبکه های اجتماعی و مشاهده ویدیوهای آنلاین می کردم و از همین طریق متوجه شدم بیشتر زمان مفید من در این کار به هدر می رفت.

۲ – درک دلیل پشت گوش انداختن کارها
به طور کلی ما کارها را به دلیل عاداتی که طی زمان ساخته ایم، به تعویق می اندازیم. زمانی که ما در محل کار هستیم، انواع و اقسام افکار به ذهن خطور می کند. به طور مثال برای خود من این سوال ایجاد می شد: "این آخر هفته را چگونه بگذرانم؟”

سپس در اینترنت محل های احتمالی برای سفر را جستجو می کردم و به فیسبوک می رفتم تا ببینم دوستانم به کجا رفته اند و چنین کارها و سپس متوجه می شدم بیش از یک ساعت کاری است که من مشغول "کلیک کردن های بیهوده” هستم!

به تعویق انداختن کارها,پشت گوش انداختن کارها

۳ – ساخت عادات خوب
این عادت روزانه من که در مورد قبل گفته شد، منجر به اضافه کاری های بسیار زیاد من شده بود و عملا هیچ زمانی برای انجام امور شخصی نمی رسید. تمام این موضوع زمانی برای من روشن شد که کتاب "قدرت عادت” نوشته چارلز دوهگ را مطالعه کردم. با جایگزین کردن عادت های خوب با موارد ناپسند، به خوبی می توانید امور خود را با سرعت و کیفیت بهتری به انجام برسانید. اما در ابتدا باید روش ساخت عادات را بدانید.

- اول از همه با Cue یا نشانه آغاز می شود: در مورد من باید بگویم شخصا به یادگیری مطالب در اینترنت علاقه بسیاری دارم.

- سپس جریان یا Routine وارد کار می شود و من را مجاب به جستجو در اینترنت می کند و ناخودآگاه وارد پروسه کلیک های بدون انتها می شدم.

- در پایان این "پاداش” است که این چرخه را ثابت می کند و برای من، خروج موقت از استرس محیط کار و پاسخ دادن به سوالات همیشگی من بود.

- حالا با یک ترفند کوچک می توان این چرخه را به یک روال مثبت تبدیل کرد و آن، تغییر جریان (Routine) است. با این کار بهره وری بسیار بالا رفته و به خوبی می توانید مدیریت کارهای خود را به عهده بگیرید.

اما مورد اول (Cue) مثل کفشی برای دویدن است و جریان خوب یا بد را به حرکت می اندازد و آن را به "پاداش” می رساند. حال انتهای این چرخه می تواند به شما حس رضایت بخشی بدهد یا نارضایتی؛ تنها کافیست در انتخاب نشانه و جریان کمی بیشتر دقت داشته باشید.

۴ – نحوه درمان خود با تغییر جریان
من توانستم با انجام این کارها، "جریان” ذکر شده در مورد قبلی را بهبود ببخشم و به نوعی خود را از عادت پشت گوش انداختن درمان کنم:

قطع کردن اینترنت: بیشتر امور کاری من نیازی به اینترنت نداشت، پس در اولین قدم راه اتصال خود به دنیای صفر و یک را مسدود کردم.

دفترچه یادداشت: هر زمان که افکار و سوالات غیر کاری به ذهنم می رسید که من را مجاب به مرور در اینترنت می کرد، بلافاصله آنها را در دفترچه یادداشت خود می نوشتم تا در زمانی دیگر به آنها بپردازم.

قرار دادن محدودیت زمانی: من برای خودم مهلت معین برای به پایان رساندن کارها مشخص کردم و این کار باعث بالا رفتن تمرکزم شد. من حتی برای انجام امور شخصی مثل صحبت با دوستان هم محدودیت قائل شدم و بیشتر از ۵ دقیقه زمان خودم را صرف امور غیر کاری نکردم.

کلا برای تثبیت یک عادت خوب سه کار است که باید انجام داد:
زیر نظر داشتن فعالیت ها: شب به شب قبل خواب نیم ساعت از زمان خود را صرف یادداشت برداری از امور انجام شده در طول روز و آنالیز بگذرانید تا بدین صورت فعالیت های خود را زیر نظر داشته باشید.

اولیویت بندی کردن فعالیت های روز آینده: چکیده کارهای انجام شده و برنامه روز آینده به ما کمک می کند تا به فعالیت های روز آینده متمرکز شویم و بتوانیم آنها را اولویت بندی کنیم. برای شروع من فقط سه کار بسیار مهم خود را که حتما باید روز آینده به اتمام می رساندم را می نوشتم.

دوباره بررسی کردن ماهانه و فصلی: با بازرسی کردن مجدد اطلاعاتی که طی ماه و در یک فصل از خود به دست آورده اید می توانید عادات کاری خوب و بهره وری خود را تا حد بسیار زیادی تحت نظر بگیرید و آنها را بهبود ببخشید.

این تکنیک ها به من کمک بسیار زیادی کرد تا بتوانم به خودم کمک کنم تا هم در کارها موفق تر ظاهر شوم و هم به زندگی شخصی خود بپردازم.
منبع:آی بانو

در آغوش گرفتن کسانی که دوستشان دارید علیه استرس‌های زندگی

یک آغوش امن ضداسترس (از hellodronline) 

ra4 4070 یک آغوش امن ضداسترس

دانشمندان به تازگی اعلام کرده‌اند که در آغوش گرفتن کسانی که دوستشان دارید می‌تواند شما را علیه استرس‌های زندگی روزمره واکسینه کند.
نتایج مطالعه‌ای که به تازگی به‌وسیله محققان کالج علوم‌انسانی دانشگاه کارنگی کلون انجام شده، نشان می‌دهد در آغوش گرفتن افراد خانواده، دوستان و… نوعی حمایت اجتماعی است که باعث می‌شود افراد کمتر احساس اضطراب و استرس کنند و کمتر بیمار شوند.
همچنین در آغوش گرفتن بیمار نیز می‌تواند در تخفیف یافتن علائم بیماری اش موثر باشد. به گفته پروفسور شلدون کوهن، روان‌پزشک، بغل کردن گونه‌ای از ابراز حمایت اجتماعی است که به‌عنوان نشانه داشتن رابطه صمیمانه و مهربانانه تلقی می‌شود. به گفته وی، قرار گرفتن در معرض حمایت‌های اجتماعی از شیوع افسردگی در افراد می‌کاهد و استرس را نیز کاهش می‌دهد. در این مطالعه بیش از ۴۰۰ فرد بالغ و بزرگسال مورد بررسی قرار گرفته و از طریق پرسشنامه و مصاحبه‌های چهره به چهره به سوالاتی درباره زندگی اجتماعی و روابط صمیمانه خود با دوستان و اعضای خانواده پاسخ داده‌اند.
نتایج به دست آمده نشان داد که حمایت اجتماعی می‌تواند استرس را کم کند و مانع از بروز بیماری‌های ویروسی و…. درافراد شود و بغل کردن به‌عنوان یک نوع حمایت اجتماعی در ۳/۱ موارد موثر است.

 

منبع:هفته نامه زندگی مثبت