واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

6 تاثیر عجیب استرس بر بدن

اشتهای سیری‌ناپذیر، تعریق بیش از حد و بالا رفتن فشارخون و ضربان قلب، تنها بخشی از علائم جسمی ظاهری استرس در زندگی روزمره هستند.

به گزارش ایسنا، استرس فراتر از این علائم ظاهری و آشکار می‌تواند با بیماری‌ها و بروز رفتارهای عجیبی در فرد همراه باشد که سایت مدیکال دیلی در این مقاله به برخی از آن‌ها اشاره کرده‌ است:

شوخی‌های غیرعادی: گاهی اوقات فرد به هنگام مضطرب بودن و وقتی تحت استرس است با موضوعات وحشتناکی چون بیماری‌ها یا دیگر شرایط تهدیدکننده زندگی شوخی می‌کند. کارشناسان انجمن علوم روانشناختی آمریکا معتقدند این رفتار که در اصطلاح "طنز پای چوبه‌دار" خوانده می‌شود با استناد به این جمله که "خنده بر هر درد بی‌درمان دواست" ممکن است واکنش چندان بدی هم نباشد. افرادی که در مواقع سخت، قادر به خندیدن هستند در واقع می‌توانند احساسات منفی را در شرایط استرس‌زا از خود دور کنند. این مکانیزم دیدگاه فرد را نسبت به آنچه تهدیدآور است، خنثی‌تر کرده و اثر تهدیدکنندگی آن فاکتور بیرونی را کاهش می‌دهد. از جنبه روانشناختی، توانایی فرد در به کارگیری شوخی برای تغییر برداشت از یک موقعیت، حائز اهمیت است.

ریزش مو: استرس به سه شیوه مختلف به ریزش مو منجر می‌شود. در برخی موارد استرس می‌تواند فولیکول‌های مو را وارد فاز استراحت رشد کند و در نتیجه مو به هنگام شست‌وشو یا شانه کردن از سر جدا می‌شود. در برخی شرایط استرس موجب می‌شود سیستم ایمنی به فولیکول‌های مو حمله کند. همچنین نوع دیگر ریزش مو زمانی است که فرد در شرایط استرس خود موهای کف سر، ابروها یا بخش‌های دیگر را از بدن جدا می‌کند که این اختلال "موکنی" نامیده می‌شود.

کابوس دیدن: استرس می‌تواند به هنگام خواب هم همراه فرد باشد. همچنین توهمات مرتبط با خواب هم که در فاصله بین بیداری و خواب اتفاق می‌افتد از اثرات استرس است. طبق اعلام انجمن خواب آمریکا در هنگام توهم فرد ممکن است در هوشیاری کامل باشد اما به دلیل فلج شدن در خواب قادر به حرکت کردن نیست.

اسهال: بروز این مشکل در افراد مضطرب شایع است. علاوه بر این استرس می‌تواند به سندرم روده تحریک‌پذیر منجر شود. در واقع بررسی‌ها حاکی از آن است که سطح استرس و عملکرد سیستم گوارشی با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. در زمان استرس ماده شیمیایی سروتونین تاثیر متفاوتی بر مغز دارد اما این ماده شیمیایی می‌تواند به شیوه‌های مختلفی بر روده تاثیر متقابل داشته باشد.

حساسیت پوستی: استرس یا تنش می‌تواند موجب ظاهر شدن جوش یا کهیر روی پوست شود که گاهی اوقات با خارش و احساس سوزش همراه است. این نقاط متورم در سایزهای مختلف هستند و در صورت تماس پیدا کردن با آن‌ها دردناک می‌شوند. همچنین حساسیت‌های پوستی زمانی خطرناک می‌شوند که نقاط متورم در بخش‌هایی از بدن همچون زبان یا گلو ظاهر می‌شوند که مجراهای هوا را مسدود می‌کنند.

دید تونلی یا احساس خفه بودن صدا: هر دو این علائم از جمله واکنش‌های معمول به استرس هستند. در واقع موارد بسیاری از عوارض احساسیِ ناشی از استرس از جمله "حساسیت به نور" یا "عدم هماهنگی" در افرادی که مضطرب و تحت استرس هستند، مشاهده می‌شود.
منبع: ایسنا

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها -1

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها

موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است. آنتونی رابینز

 

موفقیت،موفقیت بی انتها

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها

لطفا به ذهن خود تلقین کنید

حتما همه یکبار پای صحبتهای مدرسین موفقیت نشسته و یا در اینگونه کلاسها شرکت نموده اید و یا کتاب های متعدد روانشناسی و موفقیت و انگیزش را خوانده اید و ناگهان احساس می کنیم که این افکار جدید می تواند سبک زندگی شما را دگرگون کند.

حس میکنید مملو از انرژی مثبت و مثبت اندیشی شده اید تنتان داغ می شود مغزتان دچار یک جهش تمام عیار می شود و چه بسا تا مدتها این حس را با خود دارید ولی متاسفانه با گذشت زمان کم کم آن حس و حال از بین رفته و ذهن ما کم کم رنگ می بازد و نهایتا همه آن مطالب محو شده و بصورت کامل پاک می شود . با این متد خواندن به شما تضمین می دهم که براحتی مطالب را به ضمیر ناخودآگاه خود تلقین خواهید نمود و در همه صحنه های زندگی و مخصوصا در جایگاه خود به کار خواهید بست لطفا ذهن خود را معطوف به اهم مطالب نمائید.

در سال ۱۹۰۶ یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفر دو پارتو در حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.

پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید.

قانون مذکور یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در زمینه مدیریت و زندگی است، به مثال های زیر توجه کنید:

۸۰% سود شما مربوط به ۲۰% از محصولات یا خدمات شماست.

۸۰% بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.

۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.

۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.

۸۰% شاخص سهام مربوط به ۲۰% شرکت هاست.

۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است…..ادامه دارد

دکتر سید مازیار میر

توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه نمایید:

موفقیت نامحدود با زبان بدن

شاه کلید موفقیت

اصول طلائی برای کسب موفقیت

رازهایی از زبان بدن برای موفقیت شغلی

چرا خوابیدن مهم­تر از غذا خوردن است؟

چرا خوابیدن مهم­تر از غذا خوردن است؟



Narcolepsy-Treatment

نوروسافاری| رندی گاردنر را به ­عنوان نمونه­ ای برای این مساله در نظر نگیرید. رندی گاردنر فرد ۱۷ ساله ­ای بود که برای شکستن رکورد ۲۶۰ ساعت و ۱۷ دقیقه بی­خوابی در سال ۱۹۶۴، ده روز نخوابید و بهترین مورد برای قرار گرفتن تحت مطالعه محققان محسوب می­شد.

البته در نهایت طبیعت بهترین تواناییهای گاردنر را ناگهان از او گرفت، از کسی که توانست ۲۶۴ ساعت و ۱۱ دقیقه را بدون خواب سپری کند. گاردنر پس از یک هفته و نیم بی­خوابی شروع به هذیان گفتن کرد و تمامی توانایی­های شناختی و تمرکز خود را از دست داد. بسیاری از ما پس از تنها یک روز بی­خوابی، با قرار گرفتن در چنین شرایطی تسلیم می­شویم که نشان می­دهد با گذشت زمان تا چه حد رفتار مهم است.

به گزارش نوروسافاری به نقل از مدیکال دیلی، جالب توجه است که درمورد غذا چنین تصوری وجود ندارد. ما هر روز از مواد غذایی استفاده می­کنیم، اما در عین حال می­توانیم تمام هفته را با تکیه بر ذخایر انرژی موجود فعلی در بدنمان بگذرانیم. در واقع، تصور ما درمورد غذا شبیه به تصور ما درمورد مصرف آب است. این مسئله بسیار ارزشمند است زیرا بدن ما همین حالا به آن احتیاج دارد. در عین حال، تصور ما از خواب شبیه به تصوری است که از کارمان داریم. ممکن است جایی یک ساعت را از دست بدهیم و جای دیگری یک ساعت را جایگزین کنیم. به این ترتیب کاستی­ها تسویه می­شود. اما این مسئله واقعیت ندارد و حقیقت این است که تفکر ما کاملاً با بیخوابی پسرفت می­کند.

 

چه چیزی مهم است؟

در وهله اول هنگامی که گفته می­شود اهمیت غذا کمتر از خواب است، لازم است تعریفی از اهمیت ارائه شود. در شرایط واقعی آنچه مهم است، اهمیت نسبی غذا و خواب می­باشد، به این معنی که تا چه مدت بدن ما می­توان با اجتناب از این موارد بدون این که نابود شود، به فعالیت ادامه دهد – تا جایی که دیگر واکنشی نشان ندهد و فرد بمیرد.

مایکل پیل، محقق ارشد پزشکی در بنیاد پزشکی برای مراقبت از قربانیان شکنجه، در سال ۱۹۹۷ مطالعه­ ای از افراد اعتصاب کننده از غذا منتشر و در آن افرادی را معرفی کرد که ۲۸، ۳۶ گاهی تا ۴۰ روز را بدون غذا سپری کرده ­بودند. نشان دادن چنین استقامتی اکثراً ماهیت مذهبی داشته و برای اعلام پیامی به­ صورت نمادین طراحی می­شد. برای مثال مهاتما گاندی ۲۱ روز را بدون غذا سپری کرد و درطول این مدت تنها جرعه­ های کوچکی از آب می­نوشید.

از سوی دیگر، محرومیت از خواب بلافاصله اثرات مخرب خود را بر جای می­گذارد. درطول ۲۴ ساعت، فشار خون شما در اثر افزایش شدید کورتیزول، افزایش می­ یابد. درطول تقریباً یک هفته، شروع به هذیان گفتن می­کنید و تقریباً تمامی توانایی تمرکز خود را از دست می­دهید. مطالعات انجام شده بر روی موش­های صحرایی به­ عنوان نزدیک­ترین و شبیه­ ترین نمونه به نمونه­ های انسانی نشان داده ­اند که ۳۲ روز تقریباً بالاترین آستانه قبل از مرگ برای محرومیت از خواب می­ باشد. در حالی که برخی معتقدند مرگ موش­ها ناشی از هیپوترمی می­ باشد؛ دیگران بیان می­ کنند که سیستم ایمنی بدن آنان عملکردی بر علیه آن­ها داشته است. در عین حال نیز برخی بر این باورند که استرس دلیل اصلی مرگ بوده است.

 






چه چیزی در خطر است؟

جای تعجب نیست که محرومیت از خواب به­ عنوان نوعی از شکنجه شناخته می­ شود.  یکی از زندانیان محروم از خواب در کتاب خاطرات خود، درمورد ناامیدی بی­ پایان خود از این که مجبور بوده در زندان بیدار بماند، این چنین می­نویسد: «اغتشاشات فکری در ذهن زندانی تحت بازجویی در حال شکل­ گیری بود. روح او تا حد مرگ خسته بود، پاهایش رمق ایستادگی نداشت و تنها یک درخواست داشت: این که بخوابد … هرکس چنین میلی را تجربه کرده باشد می­داند که حتی گرسنگی و تشنگی با این خواسته قابل مقایسه نیست.»

محرومیت از خواب ذهن را به خطر می­ اندازد. گرسنگی فرآیند طولانی­تری را طی می­ کند، عملکرد اعضای حیاتی بدن را تخریب می­ کند تا جایی که بدن دیگر نمی­ تواند ادامه دهد. محرومیت از خواب مغز را که منبع اصلی توانایی اجرای عملکردهای بدن است، می­ رباید.

همه نشانه­ ها حاکی از آن است که سلامت روانی ما ازطریق خواب بیشتر حفظ می­ شود، اما حقیقت نگران­ کننده این است که ما همچنان اولویت بیشتری برای سلامت جسمانی نسبت به سلامت روانی قائل هستیم. نظرسنجی اخیر گالوپ نشان می دهد که هر ساله میزان خواب آمریکایی­ها کاهش می­ یابد. در حال حاضر تنها ۴۰ درصد از مردم ایالات متحده از خواب ۸ ساعته توصیه شده برخوردار هستند، در حالی که باقی افراد به­ طور متوسط تنها از ۶.۸ ساعت در هر شب برخوردارند.

با این حال، افراد چاق آمریکایی به­ ندرت موفق به رفع کامل گرسنگی می­شوند. چاقی در ایالات متحده با توجه به آمار مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری، به میزان شیوع ۳۴.۹ درصدی رسیده است. ما مدت زمانی طولانی در روز، پشت میز و بدون استفاده از پاهایمان کار می­کنیم مگر اینکه زمان کافی برای بازگشت به خانه و شروع کارهای منزل داشته باشیم. پس از تمامی این کارها، به ­دلیل دوختن چشمانمان به صفحه نمایش ال سی دی کامپیوتر تولید ملاتونین در مغز مختل شده و منجر به اختلال در خواب شبانه می­شود و احساس خستگی در روز بعد را برای فرد به جای می­گذارد.

غذا منبعی است که ما به وفور از آن بهره­ مند هستیم. اما چنین مسئله­ ای درمورد زمان صادق نیست (برای همین کمتر می خوابیم-مترجم). و اگر ما اهمیت خواب را دست کم بگیریم، حتی زمان کمتری در اختیار خواهیم داشت!


ترجمه و تلخیص: مریم شجاعی – وبسایت نوروسافاری

لینک منابع:

No More Late-Night Snacks: Why Sleep Is More Important Than Food
Hunger strikes | The BMJ
Awakening to Sleep – The New York Times
Sleep is More Important than Food
In U.S., 40% Get Less Than Recommended Amount of Sleep | Gallup

زبان بدن : 5 حرکت زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند

زبان بدن : 5 حرکت زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند

وقتی در مکالمه‌ مهمی حاضر می‌شوید، می بایست استراتژی‌هایی را مورد استفاده قراردهید که نشان دهد قوی هستید و می‌توانید هرکاری انجام دهید. در ادامه، به بیان پنج حرکت از زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند خواهیم پرداخت:

1. چشم‌های باز و هشیار
چشمان شما، توجه‌تان را آشکار می‌کند. بنابراین اگر دارید کرک و نخ را از شلوارتان جدا می‌کنید و یا به‌ دنبال راهی برای خروج از آن موقعیت هستید، نشان می‌دهید که حواس‌تان جای دیگری است و فرد مقابل را تحقیر می‌کنید. برای آنکه بیشترین توجه را به طرف مقابل داشته باشید،اول از نظر فیزیکی وانمود کنید که توجه دارید تا واقعا توجه‌تان جلب شود. از چشم‌ها شروع کنید، ارتباط قوی برقرار کنید و سپس برای موافقت و هم‌عقیده بودن سر تکان دهید و ابروهای‌تان را به علامت گوش دادن بالا ببرید، با این حرکات علاقه‌مند و هشیار به‌نظر می‌رسید.

2. خودتان را درآغوش بگیرید
حواستان به بازوهایتان باشد. اگر بازوها پشت شما باشند، باشکوه و شاهانه و دور به‌نظر می‌رسید و اگر ضربدری روی سینه‌تان باشند کمی تهدیدکننده خواهید بود. برای آنکه مانند یک رئیس جلوه کنید، بازوهایتان را باز و راحت بگذارید، حتی بندکردن انگشتان به یکدیگر و در جلوی شما، نشان‌دهنده تمرکز، راحتی و علاقه‌مندی شماست.

3. کشیده و سربلند باشید
شانه‌ها هم مهم هستند. اگرپشت‌تان را خم کنید و شانه‌های‌تان افتاده باشد، به‌نظر می‌رسد که با خودتان هم راحت نیستید و دیگران هم دلسرد و مایوس خواهند شد. برای آنکه اعتماد و اطمینان را منتقل کنید، بازوهای‌تان را صاف و محکم نگه دارید. پاهایتان مقابل کسی که با او حرف می‌زنید باشد نه به سمت در و به‌سمت چیزی هم متمایل نشوید. ژست و قیافه قدرتمندانه را تمرین کنید -همانند قهرمانان، دست‌ها را به کمر زده و پاهایتان را به شکل A نگه دارید- این ژست حتی پیش از شروع صحبت هم می‌تواند اعتماد بنفس‌تان را افزایش دهد.

4. مثل آینه تقلید کنید
فرد مقابل‌تان چه‌کار می‌کند؟ طرز ایستادن و رفتارش را تقلید کنید تا فشار روحی و تنش را دور کرده و ارتباط بگیرید. اگر او نشسته است، شما هم همان‌طور بنشینید. اگر ایستاده است، مانند او بایستید. تنظیم کردن ژست‌تان با دیگری می‌تواند حسن تفاهم و رابطه دوستانه ایجاد کند.

5. لبخند را فراموش نکنید
لبخند، به اطرافیان‌تان راحتی و آرامش می‌دهد و یعنی اینکه دارید به هدف‌تان نزدیک می‌شوید. لبخند به شما اعتمادبنفس می‌دهد تا به آنچه در ذهن دارید برسید.

چگونه ببخشیم و فراموش کنیم


پست روانشناسی و رفتاری -چگونه ببخشیم و فراموش کنیم
پست روانشناسی و رفتاری -چگونه ببخشیم و فراموش کنیم

دیپَک چوپرا
موسس بنیاد چوپرا

هر کسی خاطراتی از گذشته دارد که هر چقدر هم بخواهد آنها را فراموش کند، جایی می مانند و فراموش نمی شوند. ولی گذشتن از خاطرات و بخشیدن چه از دوران بچگی باشند، چه روابطی که به شکست انجامیده اند، کار بسیار سختی است. شکست هایی در زندگی کاری وجود دارد که موجب شک به خود می شود و اعتماد به نفس را کاهش می دهد. کلید حل این مشکل در این است که چگونه ببخشیم و فراموش کنیم. توانایی در بخشیدن به شما این امکان را میدهد که گذشته را رها کنید. این کار همیشه آسان نیست. کینه های قدیمی، نفرت از همسر گذشته، شعله مشکلات و شکایات قدیمی را برافروختن-دامنه مسائلی که در گذشته داشته اید به دلیل اینکه توانایی فراموش کردن آنها را ندارید، همواره همراه شما خواهد بود. در هر لحظه اکثریت جنگ ها و اختلافات مدنی در جهان می توانست اتمام یابد اگر یکی یا دوطرف می توانستند ببخشند. چرا این کار را نمی کنند؟

دلایل به سطح شخصی برمیگردد، چون هر قدر ناسازگاری ها بزرگ یا کوچک باشند، عدم توانایی در بخشیدن، مسئله ای شخصی است. به شخصی فکر کنید که نتوانسته اید او را ببخشید، دلایل شما در دسته بندی های ذیل قرار می گیرند:

شما منتظر هستید که ثابت کنید حق دارید
شما هنوز می خواهید انتقام بگیرید
شما حس می کنید عصبانی هستید و محق
شما مطمئن هستید که طرف مقابل شایستگی بخشیده شدن را ندارد
شما فکر می کنید که اول طرف مقابل باید کوتاه بیآید
طرف مقابل از خط قرمزی رد شده است که هرگز نباید آن را رد می کرد
شما آنقدر احساساتی هستید که نمی توانید به بخشیدن حتی فکر کنید
شما بسیار جریحه دار شده اید
شما باور ندارید که اول شما باید ببخشید

روانشناسی انسانی بسیار پیچیده است و زمانی که ستیزه جویی تاریخچه ای دارد،تقریبا همه این دلایل مذکور ممکن است دخیل باشند. کینه ها اگر بخشندگی حضور نداشته باشند، به زندگی خود ادامه می دهند و تبدیل به چرک گندیده می شوند. من فکر می کنم واقع بینانه نیست کسی را ببخشید نا زمانی که نتوانسته اید دلایل سرزنش و ملامت را در خود حل کنید. به نظر خیلی خوب می آید که بتوانیم "همین جوری ببخشیم" ولی به لحاظ روانشناسی در مورد آن صحبت کردن روندی است که باید شروع شود قبل از اینکه این احساس را داشته باشید که می توانید بر شاکی بودن خود غلبه کنید.

مراحل دستیابی به بخشندگی بسیار سرراست هستند:
1)
شما تصمیم گرفته اید که به اندازه کافی عصبانی و سرزنشگر بوده اید
2)
حس سرزنشگری شما دیگر آنقدر غالب نیست
3)
موقعیتی پیش می آید که به شما این امکان را می دهد که تمایل بخشندگی خود را اعلام کنید
4)
شما خود را به سوی کسی که به شما آسیب رسانده، باز می کنید
5)
احساسات بهتری بین شما وطرف مقابل جریان می گیرد
6)
شما به نظرات طرف مقابل توجه می کنید
7)
کینه قدیمی فراموش شده و دیگر برای شما اهمیتی ندارد

این مراحل سلسله ای را تشکیل می دهند که به جریان افتادن آن فقط به این بستگی دارد که مرحله اول را شروع کنید و تصمیم بگیرید که دیگر بس است، دیگر نمی خواهید سرزنش کنید، عصبانی باشید و همیشه شاکی باشید. به عبارت دیگر، در فکر منطقی شما تغییری باید صورت پذیرد. خشم یک حس بسیار قوی است ولی آنقدر هم قوی نیست. منطق می تواند بر آن غلبه کند و در بیشتر مواقع، پیدا کردن یک دلیل منطقی برای شروع جریان بخشندگی بسیار لازم است.
زمانی که با چیزی یا کسی برخورد می کنید که قادر نیستید ببخشید، باید دلایلی را که منجر به حس سرزنش و شاکی بودن شما می شود را برگردانید، بدین گونه:

منتظر هستید که حق را به شما بدهند
برعکس آن: به این نتیجه می رسید که مهم نیست که حق را به شما بدهند.ارتباط خوب با هرکس از جمله خودتان در گذشته، بستگی به انعطاف شما، چیزی را در زندگی دادن و در مقابل چیزی را گرفتن، دارد. مضافا، اگر همیشه در انتظار باشید، باعث می شود که گیر کنید. اگر می خواهید در زندگی حرکت کنید، گیر کردن در مسائل قبل به شما این امکان را نمی دهد که اتفاق خوبی در آینده رخ دهد.

هنوز می خواهید انتقام بگیرید
برعکس: فرضیه این را که انتقام شیرین است را بیآزمایید. چقدر انتقامجویی فقط باعث دعواهای بعدی، جنگ و حس سرزنش شده است؟ توجه داشته باشید که زمانی که انتقام خود را گرفته اید، این مسائل رخ دهند و  دیگرتحت کنترل شما نباشند. برای اینکه انتقام هیچگاه عمل نهایی نیست، عواقبی که عمدی نبوده اند هم در کمین هستند. نهایتا، قبول کنید که حس انتقام جویی فقط یک فرم تهی برای اهمیت بخشی به خودتان است.

حس می کنید که عصبانی هستید و حق هم دارید
برعکس: حس محق بودن راهی است برای برقراری یک حس مخرب ( عصبانیت، سرزنش، شکایت)  در رابطه با چیزی مثبت؛ یک حس حق جویی. ولی در واقعیت، حس منفی گرایی خود را از دست نداده است، شما حس را فقط در لفافه منطقی بودن پیچانده اید. چون حق واقعی طرف گرا نیست.حق به تعادل و متانتی نیاز دارد که عصبانیت فقط می تواند آن را از بین ببرد.

شما مطمئن هستید که طرف مقابل شایستگی بخشیدن را ندارد
برعکس: از منطق کلی استفاده کنید: دیگرانی که در موقعیت شما هستند، راهی برای بخشیدن پیدا کرده اند؟ آیا عواقب بخشیدن بهتر بود یا اینکه پایداری در ستیزه جویی؟ تا آنجایی که می توانید به طرف مقابل غیر مغرضانه بنگرید. به نظر شما در هیچ کجا اشتباه در دید نداشته اید؟ شاید یقین داشتن شما بدین دلیل باشد که شما لجوج و ستیزه جو هستید.

شما فکر می کنید  اول طرف مقابل باید کوتاه بیآید
برعکس: به این فکر کنید که اگر اول شما شروع می کردید، چه چیزی از دست می دادید؟ چیزی از دست می دادید؟ اگربه موقعیت های خصومت آمیزی بنگرید که صلح جویانه خاتمه یافتند، به طرفی که بیشترین احترام را می گذارند، کسی است که قدم اول را برداشته.

او از خط قرمزی رد شده که هرگز نباید از آن رد می شد
برعکس: جایگاه مطلق خودتان را کمی منعطف تر کنید. در مورد خط قرمزی فکر کنید که خود شما رد کردید و از خودتان بپرسید چرا این اتفاق افتاد. دلیل نمی تواند فقط یک رنگ باشد، سیاه یا سفید، در زندگی حالت های بسیاری وجود دارد. زمانی که به بی توجهی های خود بنگرید و اذعان داشته باشید، برای بی توجهی های دیگران نیز درک بیشتری خواهید داشت.

شما آنقدر احساساتی هستید که نمی توانید حتی به بخشیدن کسی فکر کنید
برعکس: به عواقب عصبانیت و سرزنشگری فکر کنید. فراموش نکنید که می گویند چقدر خوب است که شما میتوانید ببخشید، شما بزرگی خود را نشان خواهید داد...مستقیما به عمق حس منفی فکر کنید. ببینید اگر این حس را شکوفا کنید چه اتفاقی می افتد.هیچ کسی به غیر از شما مسئولیتی در قبال عصبانیت شما نخواهد داشت و تا زمانی که شما درک نکرده باشید که قربانی عصبانیت خود شده اید، تغییری در حس منفی خود نخواهید داد.

شما عمیقا جریحه دار شده اید
برعکس: به این فکرکنید که ادامه به این طرز زندگی راهی برای التیام جراحت های گذشته نیست- غالبا نیست. اگر همواره جراحت های گذشته را در نظر بگیرید، در واقعیت زندگی نمی کنید.جراحت ها یک چیز است ولی زندگی چیز دیگری است. اولین مرحله برای بهبود روانی تمایل به رها شدن از ارواح گذشته است.شما در حال حاضر آن انسانی نیستید که در گذشته بودید.


شما باوری به بخشیدن ندارید که بخواهید آن  را شروع کنید
برعکس:این حالت واقعا نادر است. اگر حتی یک چیز کوچک هم پیدا کنید که در زندگی خود بخشیده اید، باید اعتراف کنید که توانمندی در بخشیدن را دارید. مشکل در حال حاضر این است که این توان را الآن در خود نمی بینید که این مسئله خاص را ببخشید.ولی اگر به مکتب چشم در مقابل چشم اعتقاد دارید، برای عواقب این نظر هم آمادگی داشته باشید، چون این عواقب زیبا نخواهند بود

اگر صادقانه سعی کنید استدلالات خود را برای دستیابی به توان در بخشندگی ، تغییر دهید، نتیجه خواهید گرفت و به نفع خودتان خواهد بود. ولی این دیدگاه ایجاد نخواهد شد مادامی که این تصور بر شما حاکم باشد که راه درست از طریق ابراز خشم  است. باورهای خود را که منجر به سرزنشگری و شاکی بودن شما شده اند، بررسی کنید.بررسی به تنهایی منجر به بهبودی نمی شود.زمانی که باورهای خود را برعکس کنید، انرژی های جدیدی شکوفا می شوند و التیام واقعی صورت می پذیرد.



شرکت پرستو بهاران شرق، تهران
منابع انسانی : شناسایی، ارزیابی و معرفی مدیران کادر میانی و ارشد، تکنیک های مختلف و تخصصی مصاحبه، پیاده سازی پروسه های برون سپاری،معرفی متخصصین خارجی، آموزش حضوری و مجازی، سنجش عملکرد سازمانی ،تحقیقات کاربردی
88457893
Parastoo Baharan-e-Shargh Co, Tehran-Iran
Human Resource Management, Case Studies, Reports, Research