دیپَک
چوپرا
موسس
بنیاد چوپرا
هر کسی خاطراتی از گذشته دارد که هر چقدر هم بخواهد آنها را فراموش کند، جایی می مانند و فراموش نمی شوند. ولی گذشتن از خاطرات و بخشیدن چه از دوران بچگی باشند، چه روابطی که به شکست انجامیده اند، کار بسیار سختی است. شکست هایی در زندگی کاری وجود دارد که موجب شک به خود می شود و اعتماد به نفس را کاهش می دهد. کلید حل این مشکل در این است که چگونه ببخشیم و فراموش کنیم. توانایی در بخشیدن به شما این امکان را میدهد که گذشته را رها کنید. این کار همیشه آسان نیست. کینه های قدیمی، نفرت از همسر گذشته، شعله مشکلات و شکایات قدیمی را برافروختن-دامنه مسائلی که در گذشته داشته اید به دلیل اینکه توانایی فراموش کردن آنها را ندارید، همواره همراه شما خواهد بود. در هر لحظه اکثریت جنگ ها و اختلافات مدنی در جهان می توانست اتمام یابد اگر یکی یا دوطرف می توانستند ببخشند. چرا این کار را نمی کنند؟
دلایل
به سطح شخصی برمیگردد، چون هر قدر ناسازگاری ها بزرگ یا کوچک باشند، عدم توانایی
در بخشیدن، مسئله ای شخصی است. به شخصی فکر کنید که نتوانسته اید او را ببخشید، دلایل
شما در دسته بندی های ذیل قرار می گیرند:
شما
منتظر هستید که ثابت کنید حق دارید
شما
هنوز می خواهید انتقام بگیرید
شما
حس می کنید عصبانی هستید و محق
شما
مطمئن هستید که طرف مقابل شایستگی بخشیده شدن را ندارد
شما
فکر می کنید که اول طرف مقابل باید کوتاه بیآید
طرف
مقابل از خط قرمزی رد شده است که هرگز نباید آن را رد می کرد
شما
آنقدر احساساتی هستید که نمی توانید به بخشیدن حتی فکر کنید
شما
بسیار جریحه دار شده اید
شما
باور ندارید که اول شما باید ببخشید
روانشناسی
انسانی بسیار پیچیده است و زمانی که ستیزه جویی تاریخچه ای دارد،تقریبا همه این
دلایل مذکور ممکن است دخیل باشند. کینه ها اگر بخشندگی حضور نداشته باشند، به
زندگی خود ادامه می دهند و تبدیل به چرک گندیده می شوند. من فکر می کنم واقع
بینانه نیست کسی را ببخشید نا زمانی که نتوانسته اید دلایل سرزنش و ملامت را در
خود حل کنید. به نظر خیلی خوب می آید که بتوانیم "همین جوری ببخشیم" ولی
به لحاظ روانشناسی در مورد آن صحبت کردن روندی است که باید شروع شود قبل از اینکه
این احساس را داشته باشید که می توانید بر شاکی بودن خود غلبه کنید.
مراحل
دستیابی به بخشندگی بسیار سرراست هستند:
1)
شما
تصمیم گرفته اید که به اندازه کافی عصبانی و سرزنشگر بوده اید
2)
حس
سرزنشگری شما دیگر آنقدر غالب نیست
3)
موقعیتی
پیش می آید که به شما این امکان را می دهد که تمایل بخشندگی خود را اعلام کنید
4)
شما
خود را به سوی کسی که به شما آسیب رسانده، باز می کنید
5)
احساسات
بهتری بین شما وطرف مقابل جریان می گیرد
6)
شما
به نظرات طرف مقابل توجه می کنید
7)
کینه
قدیمی فراموش شده و دیگر برای شما اهمیتی ندارد
این
مراحل سلسله ای را تشکیل می دهند که به جریان افتادن آن فقط به این بستگی دارد که
مرحله اول را شروع کنید و تصمیم بگیرید که دیگر بس است، دیگر نمی خواهید سرزنش
کنید، عصبانی باشید و همیشه شاکی باشید. به عبارت دیگر، در فکر منطقی شما تغییری
باید صورت پذیرد. خشم یک حس بسیار قوی است ولی آنقدر هم قوی نیست. منطق می تواند
بر آن غلبه کند و در بیشتر مواقع، پیدا کردن یک دلیل منطقی برای شروع جریان
بخشندگی بسیار لازم است.
زمانی
که با چیزی یا کسی برخورد می کنید که قادر نیستید ببخشید، باید دلایلی را که منجر
به حس سرزنش و شاکی بودن شما می شود را برگردانید، بدین گونه:
منتظر
هستید که حق را به شما بدهند
برعکس
آن: به این نتیجه می رسید که مهم نیست که حق را به شما بدهند.ارتباط خوب با هرکس
از جمله خودتان در گذشته، بستگی به انعطاف شما، چیزی را در زندگی دادن و در مقابل
چیزی را گرفتن، دارد. مضافا، اگر همیشه در انتظار باشید، باعث می شود که گیر کنید.
اگر می خواهید در زندگی حرکت کنید، گیر کردن در مسائل قبل به شما این امکان را نمی
دهد که اتفاق خوبی در آینده رخ دهد.
هنوز
می خواهید انتقام بگیرید
برعکس:
فرضیه این را که انتقام شیرین است را بیآزمایید. چقدر انتقامجویی فقط باعث دعواهای
بعدی، جنگ و حس سرزنش شده است؟ توجه داشته باشید که زمانی که انتقام خود را گرفته
اید، این مسائل رخ دهند و دیگرتحت کنترل
شما نباشند. برای اینکه انتقام هیچگاه عمل نهایی نیست، عواقبی که عمدی نبوده اند
هم در کمین هستند. نهایتا، قبول کنید که حس انتقام جویی فقط یک فرم تهی برای اهمیت
بخشی به خودتان است.
حس
می کنید که عصبانی هستید و حق هم دارید
برعکس:
حس محق بودن راهی است برای برقراری یک حس مخرب ( عصبانیت، سرزنش، شکایت) در رابطه با چیزی مثبت؛ یک حس حق جویی. ولی در
واقعیت، حس منفی گرایی خود را از دست نداده است، شما حس را فقط در لفافه منطقی
بودن پیچانده اید. چون حق واقعی طرف گرا نیست.حق به تعادل و متانتی نیاز دارد که
عصبانیت فقط می تواند آن را از بین ببرد.
شما
مطمئن هستید که طرف مقابل شایستگی بخشیدن را ندارد
برعکس:
از منطق کلی استفاده کنید: دیگرانی که در موقعیت شما هستند، راهی برای بخشیدن پیدا
کرده اند؟ آیا عواقب بخشیدن بهتر بود یا اینکه پایداری در ستیزه جویی؟ تا آنجایی
که می توانید به طرف مقابل غیر مغرضانه بنگرید. به نظر شما در هیچ کجا اشتباه در
دید نداشته اید؟ شاید یقین داشتن شما بدین دلیل باشد که شما لجوج و ستیزه جو هستید.
شما
فکر می کنید اول طرف مقابل باید کوتاه
بیآید
برعکس:
به این فکر کنید که اگر اول شما شروع می کردید، چه چیزی از دست می دادید؟ چیزی از
دست می دادید؟ اگربه موقعیت های خصومت آمیزی بنگرید که صلح جویانه خاتمه یافتند،
به طرفی که بیشترین احترام را می گذارند، کسی است که قدم اول را برداشته.
او
از خط قرمزی رد شده که هرگز نباید از آن رد می شد
برعکس:
جایگاه مطلق خودتان را کمی منعطف تر کنید. در مورد خط قرمزی فکر کنید که خود شما
رد کردید و از خودتان بپرسید چرا این اتفاق افتاد. دلیل نمی تواند فقط یک رنگ
باشد، سیاه یا سفید، در زندگی حالت های بسیاری وجود دارد. زمانی که به بی توجهی
های خود بنگرید و اذعان داشته باشید، برای بی توجهی های دیگران نیز درک بیشتری
خواهید داشت.
شما
آنقدر احساساتی هستید که نمی توانید حتی به بخشیدن کسی فکر کنید
برعکس:
به عواقب عصبانیت و سرزنشگری فکر کنید. فراموش نکنید که می گویند چقدر خوب است که
شما میتوانید ببخشید، شما بزرگی خود را نشان خواهید داد...مستقیما به عمق حس منفی
فکر کنید. ببینید اگر این حس را شکوفا کنید چه اتفاقی می افتد.هیچ کسی به غیر از
شما مسئولیتی در قبال عصبانیت شما نخواهد داشت و تا زمانی که شما درک نکرده باشید
که قربانی عصبانیت خود شده اید، تغییری در حس منفی خود نخواهید داد.
شما
عمیقا جریحه دار شده اید
برعکس:
به این فکرکنید که ادامه به این طرز زندگی راهی برای التیام جراحت های گذشته نیست-
غالبا نیست. اگر همواره جراحت های گذشته را در نظر بگیرید، در واقعیت زندگی نمی
کنید.جراحت ها یک چیز است ولی زندگی چیز دیگری است. اولین مرحله برای بهبود روانی
تمایل به رها شدن از ارواح گذشته است.شما در حال حاضر آن انسانی نیستید که در
گذشته بودید.
شما
باوری به بخشیدن ندارید که بخواهید آن را شروع کنید
برعکس:این
حالت واقعا نادر است. اگر حتی یک چیز کوچک هم پیدا کنید که در زندگی خود بخشیده
اید، باید اعتراف کنید که توانمندی در بخشیدن را دارید. مشکل در حال حاضر این است
که این توان را الآن در خود نمی بینید که این مسئله خاص را ببخشید.ولی اگر به مکتب
چشم در مقابل چشم اعتقاد دارید، برای عواقب این نظر هم آمادگی داشته باشید، چون
این عواقب زیبا نخواهند بود
اگر صادقانه سعی کنید
استدلالات خود را برای دستیابی به توان در بخشندگی ، تغییر دهید، نتیجه خواهید
گرفت و به نفع خودتان خواهد بود. ولی این دیدگاه ایجاد نخواهد شد مادامی که این تصور
بر شما حاکم باشد که راه درست از طریق ابراز خشم است. باورهای خود را که منجر به سرزنشگری و شاکی بودن شما شده اند، بررسی
کنید.بررسی به تنهایی منجر به بهبودی نمی شود.زمانی که باورهای خود را برعکس کنید،
انرژی های جدیدی شکوفا می شوند و التیام واقعی صورت می پذیرد.
شرکت پرستو بهاران شرق، تهران
منابع انسانی : شناسایی، ارزیابی و معرفی مدیران
کادر میانی و ارشد، تکنیک های مختلف و تخصصی مصاحبه، پیاده سازی پروسه های برون
سپاری،معرفی متخصصین خارجی، آموزش حضوری و مجازی، سنجش عملکرد سازمانی ،تحقیقات
کاربردی
88457893
Parastoo
Baharan-e-Shargh Co, Tehran-Iran
Human
Resource Management, Case Studies, Reports, Research