دکتر پرویز اجلالی؛ جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران نوشت:
1- چرا این روزها جامعه شناسان ایرانی این همه درباره مسائل سیاسی صحبت
می کنند؟ تا آنجا که من جامعه شناس محتاط ،که امروزه علاقه چندانی به وارد
شدن در این نوع امور ندارم هم به فکر رویکرد جامعه شناسانه به سیاست افتاده
ام .
پاسخ را من از لویی آلتوسر جامعه شناس فرانسوی می گیرم که می
گفت درهر جامعه ای در هر لحظه تاریخی یکی از سطوح اقتصاد،سیاست یا
ایدئولوژی تعیین کننده است (البته من به جای ایدئولوژی فرهنگ می گذارم). به
گمان من در حال حاضر تعیین کننده ترین وجه جامعه ایران سیاست است و فقط با
اصلاح و تکامل آن وجه است که سایر وجوه می توانند در جهت بهبود حرکت کنند.
بحرانی که جامعه امروز ایران را فراگرفته راه حل سیاسی می طلبد . مسئله کودکان خیابانی و توسعه اقتصادی و رابطه با جهان و رشد فرهنگ و هنر همه و همه وابسته به تحلیل درست از ضرورت ها و باید و نباید های قدرت است پس من محافظه کار هم وادار می شوم به مصداق کلکم راعا وکلکم مسئول در این باره اظهار نظری بکنم و خودی نشان دهم .بدین امید که سرکنگبین سخنان من بر صفرا نیفزاید و باعث زحمت قارئین محترم ومحترمه نگردد.
2- تشخیص راه های درست حل مسائل و مشکلات خیلی دشوار نیست اما وقتی در
عرصه سیاست وارد می شویم چند عامل مانع یافتن راه حل درست می شوند که
در اینجا من از آنها نام می برم و البته معتقد نیستم که حرفم حتماً درست است
و آماده ام نقطه نظرهای مخالف دیگران را بشنوم و طرز فکر خود را تصحیح کنم .
الف
- تعصبات ایدئولوژیک ،دینی ، قومی : وقتی کسی تصور کند که باید راهی را
برود که ایدئولوژی، قومیت یا دین برایش تعیین کرده و هر کاری غیر از آن
شیطانی و پلید است .هرگز درباره دلیل و نتیجه کارش در شرایط مشخص و در زمان
مشخص و برای انسان های معین فکر نمی کند .بنابراین عقل را به طورکامل کنار
می گذارد و مطابق تعصباتش حرکت می کند تا به چاله بیفتد یا نیروی پر
زورتری مانع حرکت او شود. این دیدگاه معمولا نه به راه حل بلکه به پیچیده
تر شدن مسئله و در عالم سیاست به فاجعه ختم می شود.
ب - منافع شامل
قدرت ،ثروت و منزلت : گروه های اجتماعی قدرتمند که وضع موجود برایشان قدرت
و ثروت و منزلت فراهم کرده ناخودآگاه از ترس از دست دادن منافع خود نمی
توانند واقع بینانه و عاقلانه عمل کنند. آن گاه که لازم است خویشتنداری به
خرج دهند برعکس خشونت می کنند .آنگاه که باید دفاع کنند حمله می کنند. در
واقع اینان برای آن که خود را راضی کنند ناخودآگاه واقعیت را کژمژ می کنند و
دنیا را آنطور می بینند که می خواهند .
ج - عواطف و احساساتی مثل
خشم ،شیفتگی ،عشق و نفرت : در برخورد با حوادث انسان ها دچار خشم ، رنج
،افسردگی و کینه ورزی می شوند .در این شرایط انسان ها نمی توانند عاقلانه
تبعات رفتار خود را بفهمند . توده مردم و گاه حتی روشنفکران (بویژه در
کشورهای درحال توسعه) یک روز از روی احساسات از یک رهبر یا نظام سیاسی چنان
حمایت می کنند که هیچکس جرائت نمی کند کلامی بر علیه آن بر زبان آورد و دست
آن را برای هر عمل نابخردانه ای باز می گذارند و روز دیگر چنان بر
اوآشوبند که توانایی تحلیل درست عملکرد فرد یا نظام را از دست می دهند .
معمولا توده مردم میان صفر و صد حرکت می کنند .برای همین سرنوشت نظام های استبدادی و نیمه استبدادی را نه رقابت احزاب بلکه شورش توده ها تعیین می کند . نظام های استبدادی ونیمه استبدادی احزاب و جریانات سیاسی را درهم می کوبند و وضعی به وجود می آورند که در شرایط بحران هیچ نیروی عاقلی برای مدیریت بحران و هدایت شورش به سوی منافع جمعی وجود نداشته باشد .این نظام ها هم درزمان قدرتشان به جامعه لطمه می زنند و هم آینده جامعه را تباه می کنند.
نتایج یک تحقیق در ایالات متحده حاکی از آن است که حدود نیمی از از خانوارهای ساکن این کشور قادر به فراهم کردن مایحتاج اصلی زندگی از قبیل غذا، مسکن، آموزش، نگهداری از کودکان، حمل و نقل، تلفن همراه و بهداشت نیستند.
به گزارش یورونیوز، براساس یافتههای محققان شرکت کننده در این پروژه موسوم به «پروژه یونایتد وی آلیس» قریب به ۵۱ میلیون خانوار در ایالات متحده درآمد کافی برای تامین نیازهای اساسی خود ندارند.
پروژه یونایتد وی آلیس (The United Way ALICE Project) یک طرح تحقیقاتی در مورد درآمد و وضعیت معیشتی مردم آمریکا است که به کمک موسسه غیرانتفاعی یونایتد وی به اجرا درآمده است.
در این تحقیق برآورد شده است که حدود ۴۳٪ از خانوادههای آمریکایی که در ایالتهای مختلف این کشور ساکن هستند قادر به تامین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند.
با این وجود درصد عدم توانایی برای برآورده کردن نیازهای اولیه در سراسر آمریکا یکی نیست. به عنوان مثال سه ایالت کالیفرنیا، نیومکزیکو و هاوایی بیشترین سهم خانوادههای کمدرآمد با ۴۹٪ و ایالت داکوتای شمالی کمترین میزان خانوادههای محروم با ۳۲٪ را دارا هستند.
براساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری در ایالات متحده از سال ۲۰۰۰ برای نخستین بار به زیر ۴ درصد رسیده است، با این حال درآمد اغلب مردم برای برآورده کردن نیازهای اولیه آنها ناکافی است.
از این تعداد حدود ۱۶ میلیون خانوار در فقر زندگی میکنند و باقی آنها درآمدشان کمتر از چیزی است که «برای زنده ماندن در اقتصاد مدرن» به آن نیاز دارند.
آستانه فقر در ایالات متحده هر ساله توسط «اداره آمار ایالات متحده (United States Census Bureau)» هرساله اعلام میشود. حداقل درآمد سالانه برای خانواده تک نفری حدود ۱۲ هزار دلار و برای یک خانواده نه نفری یا بیشتر حدود ۴۷ هزار دلار است.
بدین ترتیب، به نظر میرسد که حدود ۱۴ درصد از مردم ایالات متحده زیر خط فقر زندگی میکنند. البته باید توجه داشت که در سالهای گذشته فقر در آمریکا کاهش چشمگیری یافته و در طی چهار دهه به یک سوم رسیده است.
دکتر مجتبی لشکربلوکی
پروفسور ادگار شاین دانش آموخته
دانشگاه هاروارد و رییس دانشکده مدیریت آم.آی.تی در زمینه شستشوی مغزی
نگاه جالبی دارد. زمانی شستشوی مغزی در زندان های چین بسیار معروف بود.
وی
با بررسی روش های اعمال شده در زندان های چینی و همچنین ترفندهایی که
سازمان ها برای متقاعدسازی و همرنگ سازی کارکنان خود به کار می برند، به
این نتیجه رسید که این دو (یعنی زندان های چینی و سازمان های بزرگ)، نقاط
مشترکی دارند که آن را شستشوی مغزی یا متقاعدسازی اجباری خواند.
شستشوی
مغزی به این معناست که تحت شرایط خاص، فرد ناخودآگاه وادار به تبعیت از
اندیشه یا خواستههای افراد دیگر می شود و تغییرات عمدهای در باورها و در
نتیجه در رفتارهای او به وجود می آید. ادگار شاین «ایزوله شدن از دیگران» و
«دستبندهای طلایی» را دو ایدهی اصلی شستشوی مغزی میداند. ایزوله شدن از
دیگران یعنی اینکه ارتباطات وی را با دیگران کم یا قطع کنیم تا از منابع
دیگر ورودی نداشته باشد و دستبندهای طلایی یعنی آن که به نوعی منافعش را
گره بزنیم به خودمان که تداوم وضعیت فعلی برایش جذاب باشد.
تحلیل و تجویز راهبردی:
نشانه های فرآیند شستشوی مغزی چیست؟ در واقع می توان 5 شاه کلید اصلی شستشوگران را به ترتیب زیر برشمرد:
• تکرار خستگی ناپذیر: یک ایده اصلی یا جمله محوری مرتب تکرار می شود تا کاملا ملکه ذهن تان شود.
• ترس آفرینی از دیگران: ایده ها و دیدگاه های متفاوت با ایده اصلی معمولا به توطئه، خطای فاحش، سو نیت، ساده دلی یا فریب کاری متهم می شوند.
• تعمیق بخشی هیجانی: برای محکم کاری و رفتن ذهن شما به مراحل عمیق تر از شستشوهای احساسی و شور انگیز استفاده می شود. به این ترتیب فکر منطقی و بکارگیری ادراک مشکل تر می شود.
• قدرت انتخاب توهمی: شستشودهنده، تعدادی انتخاب جلوی شما می گذارد اما در واقع تمام انتخاب ها به یکی ختم می شوند. شستشودهندگان عاشق دادن انتخاب های فراوانی هستند که به یک محصول/ایده یکسان ختم می شوند. ایده اصلی در لباس های متفاوت پیش روی شما گذاشته می شود.
• ایزوله سازی و قطع ارتباط: برای اطمینان از اینکه شما در معرض ایده های متفاوت از ایده اصلی قرار نگیرید سعی می شود به ترفندهای مختلف، ارتباط شما با دیگران و دیگر اندیشان قطع شود.
امپراطوری های رسانه ای معمولا از این شاه کلیدها به خوبی استفاده می کنند.
چه می توان کرد؟
راهبرد اصلی مبارزه با شستشوی مغزی سه گانه «تنوع، ارتباط و مقایسه» است.
قبل
از آن که این سه گانه را توضیح دهم. این خاطره بسیار درس آموز را با هم
بخوانیم. مشاور ارشد اقتصادی شرکت آلیانز (شرکت چندملیتی خدمات مالی) خاطره
جالبی از دوران کودکی خود تعریف می کند. او در پاریس بزرگ شده است. پدرش
سفیر مصر در فرانسه بود. ما عادت داشتیم هر روز حداقل چهار روزنامه بخریم.
از روزنامهی فیگارو که در زمرهی راست سیاسی قرار داشت تا اومانیته که
روزنامه چپ متعلق به حزب کمونیست بود. به خاطر دارم روزی از پدرم پرسیدم،
چرا ما هر روز چهار روزنامه مختلف می خریم چه نیازی هست که چهار روزنامه
بخریم. اخبار همه آن ها یکی است. پدرش پاسخ داد: اگر دیدگاههای متفاوت
دیگران را دنبال نکنی، نهایتا ذهنت بسته خواهد ماند و تو به زندانی یک تفکر
خاص تبدیل خواهی شد که هیچگاه سوالی درباره آن نمیپرسد.
جانمایه سه گانه تنوع، ارتباط و مقایسه در خاطره بالا گنجانده شده است.
1- شما باید منابع مختلف داشته باشید. چند روزنامه، چند سایت، چند حزب، چند کانال با دیدگاه های متفاوت داشته باشید.
2-
در شبکه ارتباطی متنوع حضور داشته باشید. ارتباط محدود و در یک فضای بسته
شما را به بن بست ذهنی و استبداد فکری می کشاند. گروه های فکری، اقوام
متفاوت، تیم های کاری مختلف، پروژه های متنوع باعث می شود اتاق ذهن شما
پنجره های متفاوتی داشته باشد. وگرنه اگر اتاق شما فقط یک پنجره در یک
زاویه داشته باشد تصاویر شما تکراری خواهند شد.
3-
هر چیزی که به شدت تکرار می شود اما دلیلی برای آن ذکر نمی شود را بگذارید
در لیست سیاه. و آن را با ایده های متضاد و متفاوتش مقایسه و بررسی کنید و
آن را که بر اساس شواهد و دلایل، عقلانی تر و موجه تر بود تا اطلاع ثانوی
بپذیرید.
محسن رنانی، اقتصاددان که به گفته خود یک دهه قبل، پیشبینی کرده بود پول کاغذی تا ٢٠ سال آینده از اقتصاد جهان حذف میشود، با توسعه فضای مجازی و ایجاد نهادهای مجازی، این پیشگویی خود را تغییر داده و امروز معتقد است که کاغذ فقط تا چند سال آینده در مبادلات تجاری در قالب پول ردوبدل خواهد شد. او که دیروز در نشست «نقش نهادهای مدنی در آینده توسعه ایران» سخن میگفت، از حذف پول کاغذی در یکی از کشورهای اروپایی خبر داد.
به گزارش عصرایران به نقل از روزنامه شرق، این اقتصاددان گفت در نخستین گامها پولهای الکترونیک از سوی دولتها تهیه میشوند، اما بهسرعت نهادهای مدنی و خود مردم تولید این شکل از پول را برعهده خواهند گرفت. او در این نشست، شکلگیری نهادهای مدنی را حاصل حرکت جامعه سنتی به سمت مدرن تعریف کرد و به بررسی تحولات نهادهای مدنی در ایران پرداخت. به گفته این اقتصاددان، نهادهای مدنی مجازی بهسرعت در ایران در حال شکلگیریاند. نهادهای مجازی یکی از قدرتمندترین حوزهها را شکل میدهند و این نهادها حتی بر نحوه تعاملات اقتصادی جهان نیز تأثیرگذار خواهند بود.
دیروز نشست «نقش نهادهای مدنی در آینده توسعه ایران» در سالن اجتماعات
سندیکای شرکتهای ساختمانی ایران برگزار شد. محسن رنانی، اقتصاددان، در این
نشست بهعنوان نخستین سخنرانی خود در سال ٩٦ و ٩٧، ابتدا به بررسی مفهوم
توسعه پرداخت. اگرچه این اقتصاددان درباره مفهوم توسعه تعریف خاص خود را
دارد، اما به تعریف توسعه از منظر کتاب دولتهای توسعهگرا پرداخت. به گفته
رنانی، بر اساس تعریف این کتاب، کارکردهای توسعه ٩ سطح دارد. این ٩ سطح
شامل توسعه بهمثابه پیشرفت تاریخی که معمولا هم معطوف به تجربه غرب است،
توسعه بهمثابه استخراج منابع طبیعی که بیشتر ریشه در تجربیات دوران
استعمار دارد، توسعه بهمثابه تدارک برنامهریزیشده پیشرفت، توسعه
بهمثابه یک وضعیت که تصویری کلی از شرایط به ما میدهد، توسعه بهمثابه یک
فرایند که گاهی فروافتادن یکسری از سازمانها و برآمدن تکنولوژی جدید را
بههمراه دارد، توسعه بهمثابه رشد اقتصادی، توسعه بهمثابه تغییر
ساختارها، توسعه بهمثابه نوسازی و توسعه به مفهوم جهش در نیروهای مولد
است.
او ادامه داد: در بسیاری از قسمتها دولتمردان رشد اقتصادی را توسعه میگویند. اگر سرمایهگذاری در کشور بالا برود؛ راه و جاده ساخته شود، میگوییم توسعه یافتهایم. اسناد زیادی برای این شکل از توسعه در ایران تدوین شدهاند، اما یک کلمه راجع به سرمایهگذاری برای صبورترشدن مردم و مسائلی از این دست مطرح نشده است.
تعریف منتخب این اقتصاددان از توسعه این است: توسعه عبارت است از سلسلهتحولاتی که در فرایند این تحولات سه عامل "رفاه، رضایت و معنا" در جامعه به طور همزمان بهبود یابد.
ما بهعنوان موجودات انسانی توسط سه عامل طبیعت، جامعه و هستی محاصره شدهایم. بنابراین اگر تحولاتی رخ دهد که رابطه من را با این سه، کمهزینه و دلپذیر کند، اسمش توسعه است. او ادامه داد: توسعه مثلثی است که یک ضلع آن رفاه، یک ضلع آن رضایت و یک ضلع دیگر آن معناست. هرچه مساحت این مثلث بزرگتر شود، توسعه ایجاد کردهایم.
به اعتقاد رنانی، توسعه یعنی تحول مستمر مثبت و نهادی. توسعه یعنی ارتقای مستمر کیفیت نهادها. نهاد نیز هرگونه ترکیبی است که بخشی از رفتارهای جامعه یا همه رفتارهای آن را کنترل میکند.
او نهادها را به دو دسته رسمی و غیررسمی سازمانیافته یا غیرسازمانیافته تقسیم کرده و در تشریح سخن خود مثالهایی ذکر میکند. به گفته رنانی، بانک مرکزی نهادی رسمی است و رفتارهای پولی ما را کنترل میکند. مسجد و خانواده هم نهادهای دیگری هستند. نوروز یک نهاد است که بخشی از ارتباطات اجتماعی را مدیریت میکند. گاهی قرضالحسنه محله که رفتارهای پولی یک محله را مدیریت میکند هم یک نهاد است. او جامعه را مجموعهای از نهادهای مختلف تعریف میکند که مردم را کنترل و هدایت میکنند. به اعتقاد رنانی، جامعهشناسان نهادها را به چهار دسته کلی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تقسیم میکنند.
نهادهای مدنی مجموعههای داوطلبانه و غیرانتفاعی
این
اقتصاددان بیان میکند: کل جامعه عبارت از ملغمهای از انواع نهادهاست.
نهاد مدنی، نهادی است که یکی از چهار قسم نهاد را در خود دارد، اما در
شکلگیری آن مشارکت داوطلبانه نقش دارد. تمام نهادهای مدنی باید مشارکت
داوطلبانه و غیرانتفاعی داشته باشند و باید بتوانند سرمایه اجتماعی هم
ایجاد کنند.
اگر سرمایه اجتماعی در نهاد مدنی ایجاد نشود، اصلا نهاد شکل نمیگیرد،
زیرا تولید مؤثر نهاد مدنی سرمایه اجتماعی است. ارتباطات، اعتماد، دوستی،
امید، مشارکت و تحرک از تولیدات مؤثر نهادهای مدنی هستند. او اضافه کرد:
فعالیت نهاد مدنی باید عقلانی و مستمر باشد. اگر زلزله شد و به کمک
زلزلهزدگان شتافتید، نهاد ایجاد نکردهاید. این یک حرکت تودهوار احساسی
است. فعالیت نهاد مدنی باید عقلانی و مستمر باشد. به اعتقاد رنانی، نهادهای
مدنی محصول جامعه مدرن هستند. زمانی که جامعه به سمت مدرنشدن حرکت کرد،
دیگر ساختارهای قدیمی کارکردهای خود را از دست دادند، به همین دلیل، باید
ساختارهای جدید در جامعه ایجاد میشد. دوره عبور جامعه از حالت سنتی به
مدرن دوره گذار نامیده میشود که در آن نهادهای مدنی بهتدریج تشکیل شدند.
او تقسیم کار و ارتباط مستمر اعضای جامعه مدرن را یکی از تفاوتهای اصلی جوامع امروزی با جوامع سنتی گذشته معرفی کرد. این اقتصاددان گفت: اعضای جوامع سنتی به شکل موزائیکی در کنار هم زندگی میکردند و ارتباط ارگانیکی با هم نداشتند زیرا یک حکومت مرکزی این اعضا را به هم مرتبط میکرد، اما در یک جامعه مدرن قطعات مختلف یک کالا، در کشورهای مختلف تولید میشود و در چنین شرایطی ارتباطات نقش مهمی خواهد داشت. او گفت: در دوره گذار از سنت به مدرنیته، یک تحولی رخ میدهد.
در دنیای سنتی اقتدار حکومت بالاست و اقتدار جامعه پایین است، اما در جوامع مدرن و توسعهیافته اقتدار جامعه بالاست و اقتدار حکومت در برابر جامعه پایین است. حکومت آمریکا اقتدارش در برابر جامعه مدنی پایین است. در این جابهجاییها اگر نهادهای مدنی شکل نگیرند، دچار اضمحلال میشویم. در دنیای مدرن مهم است که جامعه مدنی اقتدار یابد. اگر اقتدار جامعه بالا نرود، دچار فروپاشی و درهمریزی میشویم. رنانی اضافه میکند: برای اقتدار باید قدرت باشد.
نهادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که بهوجود آمدند، قدرت دارند اما برای تبدیلشدن قدرت به اقتدار، نیازمند نهادهای مدنی هستیم. یعنی نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اقتصادی باید بتوانند از جنس نهاد مدنی هم باشند تا بتوانند قدرت را به اقتدار تبدیل کنند. ما مزرعههای سنتی را منحل میکنیم و کشت و صنعت مدرن راهاندازی میکنیم. اینها قدرت اقتصادی دارند اما اگر تشکل مدنی نداشته باشند، قدرت اقتصادی خود را علیه دولت و جلوگیری از فشار دولت، نمیتوانند استفاده کنند.
وقتی میتوانند اقتدار داشته باشند که کارآفرینان دارای قدرت اقتصادی بین خود نهاد مدنی تشکیل دهند. این ابزار تبدیل قدرت به اقتدار است. او بیان کرد: هر نهاد مدنی حتما اجتماعی است اما هر نهاد اجتماعی، اقتصادی و... مدنی نمیشود. حزب یک نهاد مدنی سیاسی است. سمنها و انجیاوها نهادهای مدنی اجتماعی هستند. نهادهای جامعه که شامل نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند، قدرت جامعه را تشکیل میدهند. این مجموعهها به همراه سایر نهادهای قدرت مثل اطلاعات، دانش، ثروت و منابع طبیعی که دست این نهادهاست، قدرت جامعه را شکل میدهند. نهادهای مدنی قدرت دست نهادهای چهارگانه را به اقتدار تبدیل میکنند. پول نفت، بلوغ نهادهای مدنی را به تأخیر انداخت.
این اقتصاددان ادامه داد: چیزی که در جامعه ما رخ داده، این است که در پروسه گذار که از مشروطیت آغاز شده است، در زمینه بلوغ نهادهای مدنی خیلی پیش نرفتهایم. او گفت: دو مسئله در ایران رخ داده است: همزمان که ایران ما وارد دنیای مدرن شد، به فاصله یک سال نفت هم کشف شد. ١٢٨٥ یا ١٢٨٤ قانون مشروطیت تصویب شد. یک سال بعد اولین چاه نفت کشف شد. پول نفت را دولت به ابزار کنترل جدید تبدیل کرد. اقتدار حکومت قاجار به دلیل رشد شرایط جهانی بهشدت افت کرده بود. اما حکومت قاجار توانست با پول نفت، کنترل مصنوعی ایجاد کند. این کنترل مصنوعی از یک سو و سرازیرشدن رانتهای ناشی از پول نفت، نهادهای مدنی را به جای هدایت به سمت مسیرهای درست به فضایی هدایت کرد که به سمت چانهزنی و دریافت سهم از نفت حرکت کنند.
رنانی تأکید کرد: با ظهور نفت فرایند سقوط اقتدار حکومت متوقف شد. حکومت ابزار کنترل پول نفت را در اختیار گرفت. نهادهای مدنی به جای حرکت به سمت بلوغ به دنبال چانهزنی و لینکشدن با حکومت رفتند و روند تکامل جامعه مدنی کند شد. نهادهای مدنی خیلی طول میکشد که بالغ شوند. ولی در ایران به علت اینکه صبر در جامعه ایران پایین است و توانایی مشارکت در کارهای گروهی به دلایل مختلف نداریم، اگر نهادهای مدنی شکل بگیرند، بهسرعت به حکومت میچسبند. به همین دلیل احزاب و نهادهای قرضالحسنه و... به حکومتها چسبیدند.
او یادآور شد: درباره نهادهای مدنی مشکلی که وجود دارد، این است که به دلیل رانتهای ناشی از پول نفت نهادهای مدنی فرایند بلوغ خود را طی نمیکنند. اگر نهادهای مدنی سازماندهی پیدا کنند که هدفها را اولویتبندی کنند و منابع را تخصیص عقلانی دهند، در فعالیتهای خود استمرار ایجاد کنند، تقسیم کار کنند و بر فعالیت اعضا نظارت کنند، قطعا به مرحله بلوغ میرسند، اما اگر این اتفاقات رخ ندهد، نهاد مدنی به سازمان تبدیل نمیشود. مشکل در ایران این است که نهادهای مدنی بالغ نمیشوند و یکی از دلایل اصلی این مسئله رانتهای نفتی بوده است که سمت نهادهای مدنی میآیند.
رنانی اضافه کرد: ٤٠ سال است دو جناح در کشور داریم که نهاد مدنی هستند.
اصلاحطلبان و اصولگرایان دو جناحی هستند که فعالیت سازماندهیشده ندارند.
رئیس، معاون و تصمیمگیر در این احزاب معلوم نیست. بهترین نمونه از
ناتوانی بازیگران ما در ساخت نهاد مدنی این دو حزب است که ٤٠ سال است
فعالیت میکنند اما اقتدار ندارند.
او گفت: اصلیترین آسیب نهادهای مدنی
در جامعه ما این است که شکل میگیرند، همچنان نابالغ میمانند در نهایت هم
به صورت تودهوار و بدون سازمان و به شکل ژلهای باقی میمانند. این
مسئلهای است که نهادهای مدنی باید در درون خود حلش کنند. نهادهای مدنی
نیازی به ثبت ندارند. نهاد مدنی الزاما هویتش به پروانه نیست. به ارتباطات و
همکاری جمعی و همکاری مستمر عقلانی است. آن هویت باید ساختار سازمانی پیدا
کند اما متأسفانه ما در همکاری مدنی ناتوانی داریم. این اقتصاددان گفت:
خوشبختانه به علت کاهش درآمدهای دولت در ایران، این مسئله بهطور طبیعی از
بین میرود.
بودجههای سرشاری که به حوزههای مختلف تخصیص میدادند، دیگر نیست و نهادهای مدنی باید تمرین کنند که روی پای خود بایستند و با هم همکاری و مدارا داشته باشند. نبود توان همکاری بلندمدت در ایران یک معضل اساسی است که باید حل شود. او تأکید کرد: هیچ توسعه و دموکراسی پایداری شکل نمیگیرد، مگر اینکه نهادهای مدنی بالغ شکل بگیرند. بلوغ وقتی است که نهادهای مدنی از بیشکلی به سمت سازماندهی حرکت کنند. ١٠ هزار سمن تشکیل دادیم، اما چون این حرکت هیجانی بود و به سمت عقلانیت نرفت، ارتباطات مستمر شکل نگرفت و با اندک تغییری این ١٠ هزار سازمان مردمنهاد محو شدند. رنانی با اشاره به شکلگیری نهادهای مدنی مجازی عنوان کرد: درحالحاضر در ایران نهادهای مدنی مجازی را شکل میدهیم.
یکی از قدرتمندترین حوزههایی که دارد شکل میگیرد، این است که جامعه مدرن به سمت دولت مجازی میرود. او افزود: شاید ١٠ سال قبل پیشبینی کردم که تا ٢٠ سال دیگر پول حذف میشود. امروز پیشبینی میکنم در چند سال آینده پول کاغذی از ساختار مبادلات حذف خواهد شد. این اقتصاددان بیان کرد: نخستین کشور اروپایی در ماه جاری اعلام کرد پول کاغذی کاملا حذف است و به سمت پول دیجیتال میرود. این پول را دولت تولید میکند، اما به سرعت به سمت پول دیجیتالی میرویم که مردم آن را تولید کردهاند. الان فضاهای مجازی مستعد شکلگیری نهادهای مدنی مجازی هستند.
او ادامه داد: در گروههای مجازی فعلی، انبوهی از اطلاعات وجود دارد، اما چون سازماندهی ندارند، هیچ کاری نمیتوانند بکنند. نیروی انسانی دارد، اطلاعات میچرخد، قدرت اطلاعرسانی دارد، اما اقتدار ندارد. اگر بخواهیم نهادهای مدنی مجازی بالغ شوند، باید شروع به سازماندهی کنیم. هر گروه تلگرامی که به ١٠ نفر رسید، حتما هیئتمدیره تشکیل شود. در این گروهها رأیگیری شود. با تشکیل هیئتمدیره، قدرت ساماندهی دست ما میآید. میتوانیم افرادی را که قواعد بازی را رعایت نمیکنند، حذف کنیم و به تدریج گروه تلگرامی تبدیل به نهاد مدنی مقتدری میشود.
رنانی تأکید کرد: مهمترین آفتی که در ایران داریم، این است که نهاد مدنی بالغ نداریم. نهاد مدنی در برابر نهادهای زیادی که در دنیای مدرن شکل گرفته است، بسیار کم داریم. همین نهادهای کم نیز بالغ نشدهاند و همچنان به صورت نابالغ فعالیت میکنند.
یک روانشناس نسبت به اثر اخبار منفی بر سلامت جسمی، فکری و رفتاری افراد جامعه هشدار داد.
گوهر یسنا انزانی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه این روزها تعداد زیادی اخبار منفی و ناگوار از رسانهها و به ویژه شبکههای اجتماعی پخش میشود و عمدتا بر جنبههای منفی متمرکز هستند گفت: پژوهشهایی که طی سالهای اخیر صورت گرفته است نشان میدهد محتوای فیلمها، سریالها، اخبار، مشکلات کاری و خانوادگی، مشکلات اجتماعی و ... اثر مهمی بر سلامت روان افراد جامعه دارد و تمام جنبههای فکری، جسمی و رفتاری فرد را در بر میگیرد.
وی با اشاره به اینکه این اخبار گاهی تحت تاثیر شایعه پردازی قرار میگیرند اظهار کرد: چنین اخباری میزان نگرانی، اضطراب، خشونت، ناامیدی، عصبانیت، استرس و بیماریهای جسمی را در افراد جامعه افزایش میدهند و حتی مشاهده میشود که سرگرمی، جانشین ارائه اطلاعات دقیق و درست شده و حتی قضاوت دقیق جای خود را به افراط گرایی میدهد.
این روانشناس با اشاره به اینکه خبرهای تکان دهنده فارغ از آنکه درست و صادقانه هستند یا توام با شایعه شدهاند، به سرعت وارد مرز میشوند، تصریح کرد: این اخبار تکان دهنده میزان هورمونهای استرس موجود در خون را افزایش میدهند و این اتفاق ترس، ناامنی، مشکلات خواب، کابوس، ناامیدی، افسردگی، اضطراب، مشکلات تمرکز، بدبینی و بسیاری مشکلات فکری، حسی و جسمانی را در افراد و جامعه ایجاد میکند.
انزانی با بیان اینکه این روزها بیشتر افراد جامعه در شبکههای اجتماعی عضو هستند و اخبار منفی به سرعت بین آنها پخش میشود اضافه کرد: این شرایط گاهی اثرات مخرب و جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
وی در ادامه تصریح کرد: در عمل غیرممکن است که از گسترش اخبار منفی جلوگیری کنیم. چرا که نمیتوانیم از افراد بخواهیم خبری را منتقل نکنند یا جلوی اتفاقات منفی را بگیرند اما هر یک از ما میتوانیم به عنوان عضو کوچک یک جامعه بزرگ برای آرامش خودمان و خانوادهمان گامهای کوچکی برداریم تا در نهایت جامعه نیز به تدریج به حالت تعادل و امنیت برسد.
این روانشناس با بیان اینکه هر چه خانوادههای بیشتری بتوانند آرامش خود را حفظ کنند این آرامش به سطح جامعه منتقل شده و بیماریهای روحی و جسمی کمتری گریبانگیر مردم میشود، افزود: اولین و مهمترین گام برای رسیدن به این هدف کنترل فکر، احساس و رفتار خودمان است.
انزانی با بیان اینکه باید تمام انرژی خود را صرف افکارمان کنیم تا با تغییر افکار و مثبت اندیشی بتوانیم به احساس آرامش، رهایی و امیدواری برسیم، اظهار کرد: با تغییر فکر و احساس به تدریج علائم جسمانی و رفتارها نیز به حالت تعادل میرسد.
این روانشناس با بیان اینکه گاهی مثبت اندیشی در مراحل ابتدایی بسیار سخت و یا حتی غیرممکن به نظر میرسد ادامه داد: اما با تکرار و تمرین میتوان این مهارت را آموخت. با توجه به اینکه افکار، رفتار، احساسات و علائم جسمانی بر یکدیگر اثر متقابل دارند انجام تمرینهای ساده میتواند به خانوادهها کمک کند تا اگر در شرایط بحرانی و خبرهای منفی قرار دارند ایمنی خود را حفظ کنند.
وی با بیان اینکه این تمرینها بسیار ساده هستند اما باید به شکل روزانه انجام شوند تا اثر کافی را بر ذهن بگذارند توضیح داد: به همین دلیل برای نتیجه گرفتن باید در کنار این تمرینها صبر کافی نیز پیشه کرد.
این روانشناس در ادامه با اشاره به برخی از این توصیهها گفت که افراد باید در طی روز رفتارهای متناسبی را انتخاب کنند و به طور متعادل در کانالهای مثبتتر هم عضو شوند. به اخبار غیر موثق توجهی نکنند و خودشان نیز به شایعات دامن نزنند. این مسئله به ویژه در مورد اخبار منفی تصویری که اثر مخرب بیشتری دارد حائز اهمیت است.
وی در ادامه اظهار کرد: افراد باید به شکل روزانه از تمرینهای شکرگزاری استفاده کنند تا از این طریق بتوانند بر داشتههایشان متمرکز شوند، چرا که این تمرینها اضطراب، استرس و افسردگی را به شدت کاهش میدهد.
این روانشناس در ادامه به خانوادهها توصیه کرد تا هر گاه در مورد خبری دچار حس ترس، غم و احساس خشم شدید شدند به سرعت با فردی ایمن و مطلع صحبت کنند و یا تمام افکار خود را بنویسند سپس این نوشته را دور بیندازند و به اتفاقات مثبت فکر کنند.
انزانی در ادامه اظهار کرد: باید بپذیریم خیلی از مواقع اخبار توسط افراد منفعت طلب و سودجو تحریف شده و به شکل فاجعه آمیزتر و اغراق آمیزتر از آنچه واقعا هست بیان میشود. پس باید از منابع مطلع و رسمی اطلاعات کسب کنیم و اطلاعات نادرست را نادیده بگیریم. در دنیا و کشور ما اتفاقات مثبت و خبرهای خوبی نیز به گوش میرسد ولی ذهن ما بیشتر بر جنبههای منفی متمرکز میشود، در این حالت حتی دچار مشکل فاجعه سازی یا بدبینی نیز میشویم.
وی با تاکید بر اینکه افراد باید از کسانی که اخبار اتفاق افتاده را به شیوههای منفی نیز بیان میکنند دوری کرد، گفت: افراد باید تا جایی که میتوانند از دنبال کردن افکار منفی خودداری کنند چرا که هر چه وارد ذهن میشود اثر فراوانی بر سلامت جسمی و روانی ما باقی میگذارد و تا سالهای سال با ما خواهد بود.
این روانشناس در ادامه به خانوادهها توصیه کرد تا در مورد اخبار منفی و آزار دهنده با خودشان و افراد نزدیک خانواده و به ویژه فرزندان صحبت نکنند و در ادامه گفت: فرزندان با تکرار اخبار منفی دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد که حتی ممکن است سالهای سال آنها را درگیر کند.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه خانوادهها باید اطلاعات و اخبار تصویری را به شکل گزینشی انتخاب کنند نیز تصریح کرد: این خانوادهها باید فعالیتهای هدفمند و لذت بخشی را برای هر روز خود انتخاب کنند و برخی مواقع در کارهای داوطلبانه و خیریهای نیز مشارکت کنند.
وی در پایان تاکید کرد: به هر حال اخبار بخش جدایی ناپذیر زندگی ما هستند اما این خودمان هستیم که به فکرمان اجازه میدهیم به چه چیزهایی دقت کنیم.
تکمیل مطلب از واحد:
به نظر می رسد در جامعه ما (ایران) و دنیای کنونی نمی توان از اخبار و اتفاقات منفی دوری جست و حتی تا اندازه ای واجب است از "بخشی" از آنها که مهم و تأثیرگذار بر سرنوشت ماست، مطلع بود. پس راه چاره چیست؟ راه چاره بدست آوردن توانایی "مدیریت افکار و مدیریت تنش (استرس)" است. این توانایی از بدست آوردن دانشش و تمرین آن رشد می کند. در این مدیریتِ فعال و آگاهانه، باید هم مطالب مهم دنبال بشود و هم حجم دربرابرِ اخبار منفی بودن، آگاهانه کنترل شود تا اندازه فشار بر اعصاب و روان بیش از نیاز و تحمل نشود. ما باید آگاهی متعادلی از محیطمان داشته باشیم تا هم درگیر ناآگاهی (غفلت) و خواب و زیانهای آن نشویم و هم وجود خود را فدای اخبار منفی محیطی نکنیم.