واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

رهنمودهای جناب آیت‌الله جوادی‌آملی در دیدار با مشاوران دولت

آیت‌الله جوادی‌آملی:

یکی از مراجع تقلید با بیان اینکه کشور با نفت و گازفروشی ورشکست می‌شود، گفت: باید مشخص شود که نفت و گاز سرمایه است و با فروش سرمایه‌ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود.

خبرگزاری فارس: کشور با نفت‌فروشی ورشکست می‌شود/ نباید در کشوری با این امکانات 6 میلیون جوان بیکار باشد

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی پیش از ظهر امروز در دیدار با مشاوران روحانی استانداران سراسر کشور با تسلیت سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) اظهار کرد: این امام همام در حدیثی می‌فرمایند که خواندن نماز شب فهم انسان را افزایش می‌دهد و کسی به فکر مردم است که در نیمه‌های شب از خواب بیدار شده و نماز شب بخواند و 40 نفر را دعا کند.

وی با اشاره به اینکه راه را کسی می‌تواند به مردم نشان دهد که خود به بی‌راهه نرفته باشد، افزود: مسئولی در خدمت به مردم موفق خواهد بود که راه صحیح را بداند و برای حرکت در این مسیر برنامه‌ریزی داشته باشد.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه مسئولان وظیفه دارند که مسیر حرکت مردم را غبارروبی کنند، گفت: مسئولان باید در این مسیر تلاش کرده و به فکر حل مشکلات مردم باشند.

وی وظایف وزارت کشور را مورد توجه قرار داد و اظهار کرد: وظایف این وزارتخانه از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که در نتیجه فعالیت این وزارتخانه مردم احساس امنیت و آرامش می‌کنند.

آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به اینکه باید مشاوران روحانی استانداران در سراسر کشور به فکر حل مشکلات مردم باشند، تصریح کرد: باید مشاوران روحانی چشمان بیدار باشند و برای حل مشکلات پیگیری لازم را داشته باشند.

وی با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب نسبت به مسئله اقتصاد مقاومتی بارها تاکید داشته‌اند، اظهار کرد: باید نسبت به مسئله اقتصاد مقاومتی اهتمام لازم را داشت؛ اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که با واردات نیازهای کشور را برطرف کرد بلکه اقتصاد مقاومتی این است که ملت بتواند روی پای خود بایستد.

این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه بودجه باید در اختیار کسی قرار گیرد که قدرت مدیریت داشته باشد، افزود: کسی که تصور کند درآمد نفت قابل بهره‌برداری است از مدیریت دانشی ندارند.

وی با اشاره به اینکه کشور با نفت و گاز فروشی ورشکست می‌شود، اظهار کرد: باید مشخص شود که نفت و گاز سرمایه است و با فروش سرمایه‌ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود.

آیت‌الله جوادی آملی ضعف کشور با وجود فراوانی نعمات الهی را مدیریت دانست و افزود: ما صدها کیلومتر دیوار به دیوار دریا هستیم و آن وقت از برزیل نهاده دامی وارد می‌کنیم؛ تنها با مدیریت است که می‌توان در داخل کشور محصول تولید کرد و اگر چنین شود گوشت و لبنیات نیز ارزان می‌شود.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه امروز امنیت در کشور ایران به لطف الهی برقرار است اضافه کرد: این در حالی است که کشور اکنون در احاطه میدان مین واقع شده و شرق، غرب و شمال و جنوب ما گرفتار جنگ است.

وی با اشاره به اینکه نباید در کشوری که این همه امکانات دارد 6 میلیون جوان بیکار باشند، افزود: باید از ظرفیت جوانان استفاده کرد و همه به اندازه خود مسئول هستیم.

مصاحبه ای درباره آینده افغانستان


زمان انتشار خبر:چهار شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۹

آیا افغانستان آبستن حوادث امنیتی دیگری است؟ (از شبکه خبر)

طی روزهای اخیر شاهد حرکت نمادین تحویل نیروهای امنیتی افغانستان توسط نیروهای ناتو و همچنین خروج آنها هستیم. ناتو طی حضور ۱۳ ساله خود در افغانستان دستاوردهایی را معرفی کرد که هیچ کدام از آنها به صورت مستند قابل اعتماد نیستند.

با خروج رسمی بخش بزرگی از نیروهای آیساف - نیروهای بین المللی کمک به امنیت isaf - از افغانستان و ماندن بخش کوچکی از آنها در این کشور سوال بزرگ مربوط به آینده افغانستان بیش از پیش مطرح شده است. این در حالی است که پس از 13 سال بحران، طالبان همچنان کنترل مناطق داخلی افغانستان را در دست دارند و القاعده در حال بازسازی و رشد است. هدف از براندازی طالبان و حضور نیروهای خارجی در افغانستان رسما «ایجاد ثبات در این کشور و برپایی کشوری دمکراتیک بود که نتواند دوباره به پناهگاهی برای افراطیون بدل شود». حالا اما به نظر نمی رسد که خروج نیروهای خارجی از افغانستان لزوما به دلیل دستیابی به اهداف فوق باشد. این مهم باعث تا با دکتر سید وحید ظهوری حسینی، رئیس موسسه الکوثر افغانستان و استاد دانشگاه کابل گفت وگویی داشته باشیم:

خروج نیروهای ناتو از افغانستان بعد از 13 سال از روز گذشته آغاز شد. این تصمیم چه پیامدهای امنیتی را متوجه آینده افغانستان خواهد کرد؟

طی روزهای اخیر شاهد حرکت نمادین تحویل نیروهای امنیتی افغانستان توسط نیروهای ناتو و همچنین خروج آنها هستیم. ناتو طی حضور 13 ساله خود در افغانستان دستاوردهایی را معرفی کرد که هیچ کدام از آنها به صورت مستند قابل اعتماد نیستند. حرکت نیروهای ناتو در افغانستان بیشتر جنبه تامین امنیت نیروهای خود را داشته و در آینده ممکن است به صورت دیگری حضور آنها ادامه داشته باشد. می دانید که باید طی مدت حضور نیروهای ناتو، اردوی ملی افغانستان، آموزش و مجهز می شد، تا بتوانند به صورت شفاف و قدرتمند وظیفه امنیت را بر عهده بگیرند.

اما این امر محقق نشده است. از طرفی تقریبا نیروهای ناتو با 140 هزار نیرو نتوانستند امنیت را تامین کنند. اکنون پایان سال 2014 است و نیروهای ناتو در حال خارج شدن از افغانستان هستند. آنها قسمت هایی از وظایف امنیتی را بر عهده نیروهای دولتی و اردوی ملی می سپارند. از این رو شاید استقلال و آزادی کامل و حاکمیت نظامی در افغانستان مطرح باشد مبنی بر اینکه نیروهای ناتو وظایف خود را به مسئولین امنیتی افغانستان تحویل خواهند داد. موضوع کنونی تغییر حضور نیروهای ناتو در افغانستان است.

حضور 13 هزار نفری آنها در قالب مشورت و آموزش ادامه خواهد داشت. از این رو ممکن است سال های زیادی - حدود 10 سال - آنها در افغانستان به صورت غیرمستقیم حضور داشته باشند. این در حالی است که طالبان چالش بزرگی برای افغانستان است. نیروهای خارجی از ابتدای حضور تا به امروز نتوانستند در مقابل این چالش ایستادگی کنند یا نخواستند. طالبان همچنان در افغانستان فعال بوده و ممکن است در صورت عدم حضور نیروهای خارجی دست به فعالیت های به مراتب بزرگتری نسبت به گذشته بزند، زیرا اردوی ملی تقویت نشده و به آن صورتی نیست که بتواند در مقابل طالبان که از طرف نیروهای خارجی و دشمان امنیت افغانستان تجهیز می شود، بایستد. خروج نیروهای ناتو می تواند دستاویزی برای طالبان به منظور اقدام علیه امنیت باشد.

آیا این امکان وجود دارد که بعد از خروج نیروهای نظامی، تحرکاتی از سوی طالبان در ابعاد وسیع تری صورت بگیرد و نیروهای نظامی به افغانستان بازگردند؟ یا ناتو به همین تعداد نیرو بسنده کرده و تنها به انجام عملیات های هوایی اقدام کند؟

بازگشت مجدد نیروهای خارجی به افغانستان بعید به نظر می رسد. حضور 13 هزار نیرو به نحوی می تواند سرپرستی یا مدیریت اردوی ملی افغانستان را بر عهده داشته باشد. در صورتی که نیاز به کمک های مقطعی باشد، تعدادی محدود حال کمتر یا بیشتر از 13 هزار نفر با جابه جایی سعی می کنند نیروهای بومی و ملی را مدیریت کرده تا هزینه های سنگینی که در گذشته متحمل شدند را تکرار نکنند. در واقع نیروهای باقی مانده با استخدام نیروهای بومی، در راستای اعمال حرکت ها و خواسته های خود عمل می کنند.

سرباز آمریکایی

تا چه حد امکان دارد با خروج نیروهای نظامی اتفاقاتی شبیه عراق در افغانستان رخ دهد؟

بعید است از نظر امنیتی شرایطی مانند عراق در افغانستان به وجود آید. با این حال محدوده جغرافیایی افغانستان اقتضا می کند که در کل افغانستان ناامنی های پراکنده و دخالت هایی صورت گیرد. البته نیروهای خارجی در افغانستان به نحوی عمل خواهند کرد که پس از خروج تعدادی از آنها، قدرت دولت و اردوی ملی افغانستان به چشم نیاید یا سعی می کنند قدرت اردوی ملی ضعیف بماند تا بدین وسیله اعمال نفوذ نیروهای ناتو استمرار داشته باشد و تنها در مناطق مختلفی از نیروهای بومی استفاده می کنند. با این کار می توانند هم نیروهای بومی را مدیریت کرده و هم قدرت کامل را در اختیار اردوی ملی قرار ندهند.

درحال حاضر افغانستان همچنان با چالش سیاسی به خصوص برای تشکیل دولت و کابینه مواجه است. البته رییس جمهوری وظایف رییس شورای اجرایی را ابلاغ کرده است. با توجه به همزمانی این چالش با خروج نیروهای نظامی، چه آینده ای را می توان برای نظام سیاسی افغانستان متصور شد؟

افغانستان با چالش بزرگی مواجه شد. پس از برگزاری انتخابات دو نامزد به عنوان دو مسئول بزرگ افغانستان معرفی شدند، یکی به عنوان رییس جمهور و دیگری به عنوان رییس شورای اجرایی. گرچه قرار است در آینده شورای اجرایی به صورت قانونی در پارلمان افغانستان و در راستای تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی قانونمند شود، اما فاصله زیادی تا آن زمان وجود دارد که ممکن است چالش بزرگتری را به دنبال داشته باشد. خطر و حساسیت این مساله وجود دارد.

با وجود اینکه اشرف غنی مسئولیت های آقای عبدالله را مشخص کرده اما همچنین مساله بزرگتر که همان معرفی کابینه بوده، مشخص نشده است. هنوز نتوانستند پس از فرصت های داده شده، به نتیجه برسند و کابینه را معرفی کنند. افق روشنی هم برای آینده آن دیده نمی شود. این موضوع می تواند چالش بزرگی را برای افغانستان به وجود آورد؛ بدین صورت که ممکن است مردم به خیابان ها بیایند و خواسته خود را در قالب تظاهرات مطرح کنند. باید این مشکل هرچه زودتر حل شود. اگر برطرف نشود، ساختار یا دولت وحدت ملی به وجود آمده دچار بحران شده و نمی تواند به صورت قانونمند به مردم معرفی شود. شاید وظایف رییس جمهور و رییس اجرایی با هم اصطکاکی داشته باشد، اما هر دو باید به نحوی با هم کنار بیایند و در قالب کابینه وظایف را تقسیم کنند.

دانلود

 

*ایران دیپلماسی

استقبال فوکویاما از کاهش قیمت نفت/ برنده نوبل اقتصاد: روسیه، ونزوئلایی با سلاح های هسته ای است

آنچه در کنفرانس استراتژی عربی در دوبی گذشت
پل کروگمان در پاسخ به این که آیا کاهش قیمت نفت، توطئه‌ای مشترک از سوی عربستان و آمریکا برای وارد کردن فشار به روسیه است؟ گفت: «باور کند. من این آدم‌ها را می‌شناسم، آنقدر باهوش نیستند."
عصرایران - ایام پایانی سال ، روزهای بررسی و عملکرد سال و پیش بینی سال جدید است. این سنت در غرب سالهاست که اجرایی می شود. اما چند سالی است که منطقه خاورمیانه نیز با دعوت از برخی از چهره های معروف چنین نشست هایی را میزبانی می کند. کمتر از یک هفته پیش امارات میزبانی کنفرانسی را بر عهده گرفت که اهمیت زیادی از منظر اندیشه های سیاسی داشت.

 دوبی ، میزبان چهره‌های زیادی نخبگان سیاسی دنیا از جمله فرانسیس فوکویاما نویسنده کتاب پایان تاریخ، پر کروگمان برنده نوبل در اقتصاد، وزیر خارجه سابق مصر ، دبیرکل اوپک و تعدادی از چهره‌های سرشناس دیگر است که هدف آنها ترسیم نقشه‌ای از آینده دنیا و همین طور دنیای عرب در سال 2015 است. این کنفرانس با عنوان «استراتژی عربی» در حالی در مرکز ریتس کارلتون در مرکز بین‌المللی مالی دوبیبرگزار شد که تحولات پرشتاب خارومیانه در سال 2014 ، این سال را یکی از پرتنش ترین سالهای اخیر در این منطقه کرده بود. 

این کنفرانس که در سال 2001 برای اولین بار برگزار شد، روی پیش‌بینی آینده و رسیدن به درکی عمق‌تر از مسائل سیاسی و اقتصادی که بر کشورهای عرب و جامعه جهانی اثر می‌گذارد تمرکز می‌کند. سخنرانان قبلی این کنفرانس بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا و رفیق حریری نخست‌وزیر سابق لبنان بوده‌اند. 

برنامه های کنفرانس 2014 شامل نشست‌هایی است که در آنها تغییرات در جهان سیاست دنیا و کشورهای عرب مورد بحث قرار می‌گیرد. مشکلات سیاسی و چالش‌های منطقه‌ای هم بخشی از کنفرانس امسال است. 

از نقطه نظر اقتصادی، کارشناسان روش‌ها و چالش‌های اقتصادی را در رشد دنیا بررسی می کنند. کارشناسان این کنفرانس همچنین راه‌حل‌های مشخص برای عبور از چالش‌ها را با رویکرد تقویت رقابت در دنیای اقتصاد مورد بحث قرار می‌دهند. 

پیش بینی تغییرات سیاسی و اجتماعی در دنیای عرب

 از همه جالب توجه تر، پیام افتتاحیه این کنفرانس بود که  محمد بن راشد ْآل مکتوم حاکم دوبی در آن معتقد بود که دنیای عرب شاهد تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌ای خواهد شد و دولت‌های عرب باید با اتحاد سیاست‌های انعطاف‌پذیر و تصمیمات خرمندانه خود را برای آنها آماده کنند.

شیخ محمد گفته است که سیاست‌مداران، اقتصاددانان و روشنفکران باید به فکر پاسخ‌ به مسأله هایی باشند که در آینده مطرح می‌شوند و با خود تغییرات را به همراه خواهند آورد. 
بخشی از این بیانیه چنین است: «بخشی از سرمایه‌گذاری در آینده، سرمایه‌گذاری برای پیش‌بینی آن و آماده کردن ابزارهای و نقشه‌های مناسب برای آن است ."

این سخنان شیخ محمد ناشی از چیست؟ آیا او نیز همانند بسیاری از حکام سنتی عربی پس از فروکش کردن موج بهار عربی در منطقه و مهار شدن آن توسط نظامیان در مصر و گروه های لیبرال در تونس و شکست در سوریه، موج جدیدی از اعتراضات را پیش بینی کرده اند که چنین سخن می گویند.

به نظر می رسد که شیخ محمد تغییرات سیاسی و اجتماعی مورد نظرش در منطقه را افراط گرایی گروه های اسلام سیاسی مانند داعش می داند که البته حق نیز با اوست.

فوکویا علیه ایران 

فرانسیس فوکویاما زندگی حرفه‌ای مورد توجه ای در دنیای آکادمیک و دنیای سیاست داشته است. او عضو هیات آمریکا در مذاکارت مربوط به فلسطین میان اسرائیل و مصر بوده و عضور شواری ریاست جمهوری آمریکا در کمیته اخلاق‌زیستی بوده است.
  او همچنین عضور دپارتمان علوم سیاسی موسسه راند کورپوریشن بوده و درحال حاضر عضو هیات مدیره تراستیز است.  او یکی از سخنرانان این نشست بود که در مورد قیمت رو به کاهش نفت و تاثیرات آن بر کشورهای نفت خیر سخن گفت. 
 نویسنده شهیر کتاب پایان تاریخ بدون اشاره به اینکه کشورهایی نظیر عربستان با مخالفت خود باکاهش سقف اوپک باعث کاهش سرسام آور قیمت نفت شده اند  گفت که معتقد است عربستان سعودی نسبتا از تاثیرات اقتصادی کاهش قیمت نفت مصون است و دلیل آن را ذخایر مالی عظیم این کشور دانست. فوکویاما در ادامه کاهش قیمت نفت را به عنوان گزینه ای برای تغییرات در ایران و روسیه دانست:«کشورهایی مانند ایران، روسیه و ونزوئلا از کاهش قیمت نفت ضربه خواهند خورد و این خوب است! این می‌تواند ثبات را به هم بریزد و یک کاتالیزور برای تغییرات باشد.»

بحران بزرگ در روسیه
پل کروگمان اقتصاددان برنده نوبل اقتصاد نیز یکی از سخنرانان این نشست بود که سخنان مهمی در مورد کاهش قیمت نفت،اقتصاد چین ،اروپا و آمریکا در سال 2015 بیان کرد. او در این نشست گفت که استراتژی تنوع اقتصادی در این منطقه این کشورها را در موقعیت بهتری قرار داده است تا در برابر کاهش قیمت نفت مقاومت کنند و امارات متحده و مشخصاً دوبی ، شاید حتی به عنوان پیامد کاهش قیمت نفت، از افزایش تجارت جهانی سود ببرد. اینجا صحبت از کاهش قیمت نفت نیست،البته این منطقه وابسته به نفت است بنابراین تاثیر خود را خواهد گذاشت، اما امارات حالا بیشتر از گذشته تنوع اقتصادی دارد. اگر پانزده سال پیش بود، کاهش قیمت نفت می‌توانست ضربه منفی بیشتری بزند. دوبی قطعا از هر چیزی که روی تجارت جهانی تاثیر منفی بگذارد حتما ضربه خواهد خورد اما می‌تواند از فعالیت‌های تشدید شده‌ای که ناشی از قیمت پایین نفت است هم سود ببرد.»

کروگمان همچنین گفت که سه دلیل عمده برای کاهش قیمت نفت وجود دارد: کاهش تقاضا به خاطر شرایط ضعیف اقتصادی در آسیا و اروپا؛ افزایش تولید در دنیا به خاطر افزایش تولید در آمریکا؛ و قیمت بالای نفت آمریکا که باعث شده است تا عربستان تولید خود را در همین سطح نگه دارد که در نهایت به کاهش قیمت نفت آمریکا منجر خواهد شد. 

او در پاسخ به این که آیا کاهش قیمت نفت، توطئه‌ای مشترک از سوی عربستان و آمریکا برای وارد کردن فشار به روسیه است؟ گفت: «باور کند. من این آدم‌ها را می‌شناسم، آنقدر باهوش نیستند."

 کروگمان همچنین تصویری کلی از اقتصاد جهان در سال 2015 ترسیم کرد. او گفت که بحران اقتصادی سال 2009 همچنان روی اقتصاد جهانی تاثیر می‌گذارد. او همچنین گفت که اروپا تا اندازه زیادی به تورم نزدیک شده است و آینده بانک مرکزی اروپا بسیار ترسناک است. از نظر او، آمریکا ریکاوری بهتری نسبت به سال 2009 داشته است و آرام به پیش رفته است. ژاپن، چین و روسیه همگی از نظر او پتانسیل بالایی برای بروز مشکلات اقتصادی دارند

او همچنین پیش‌بینی کرد که روسیه هم در بحران عمیقی فرو برود و پیش‌بینی کرد که این کشور در آینده،‌می‌تواند ترسناک باشد: "روسیه واقعا ترسناک به نظر می‌رسد. این کشور یک ونزوئلا با سلاح‌های هسته‌ای است و این واقعا ترسناک است."

تفکر نقادانه چیست؟ متفکر نقّاد کیست؟

تفکر نقادانه چیست؟ متفکر نقّاد کیست؟ (از سایت انسان شناسی و فرهنگ)


critical-thinking.jpg

سنجشگرانه‌اندیشی (تفکرِ نقادانه) با عقلانیت ارتباطِ بسیار نزدیک دارد و می‌توان گفت با آن هم‌عنان است. به عبارتِ دیگر، با آنکه هم درباره‌ی سنجشگرانه‌اندیشی و هم درباره‌ی عقلانیت نظریه‌های گوناگونی وجود دارند، به‌سختی می‌توان از عقلانیتِ منهای سنجشگرانه‌اندیشی (یا از عقلانیتی که سنجشگرانه‌اندیشی را بالکل نفی کند) سخن گفت. بر این اساس، روشن ساختنِ مفهومِ سنجشگرانه‌اندیشی می‌تواند به روشن ساختنِ مفهومِ عقلانیت یاری برساند.

سنجشگرانه‌اندیشی[1] (تفکرِ نقادانه) با عقلانیت ارتباطِ بسیار نزدیک دارد و می‌توان گفت با آن هم‌عنان است. به عبارتِ دیگر، با آنکه هم درباره‌ی سنجشگرانه‌اندیشی و هم درباره‌ی عقلانیت نظریه‌های گوناگونی وجود دارند، به‌سختی می‌توان از عقلانیتِ منهای سنجشگرانه‌اندیشی (یا از عقلانیتی که سنجشگرانه‌اندیشی را بالکل نفیکند) سخن گفت. بر این اساس، روشن ساختنِ مفهومِ سنجشگرانه‌اندیشی می‌تواند به روشن ساختنِ مفهومِ عقلانیت یاری برساند.

سنجشگرانه‌اندیشی را به شیوه‌های گوناگون تعریف کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد این گوناگونیِ تعریف‌ها به گونه‌ای است که همچنان رگه‌های مشترکی در آنها وجود دارد،‌ به نحوی که آشنایی با یک تعریف می‌تواند ذهن خواننده برای فهم تعریف‌های دیگر آماده‌تر کند. در این نوشته، سعی می‌کنم سنجشگرانه‌اندیشی را بر اساس دیدگاه بروس رایشنباخ، که مؤلف یکی از کتاب‌های خوب در این زمینه‌ است، معرفی کنم. ابتدا به بیان مهارت‌ها و آمادگی‌هایی می‌پردازم که یک فردِ سنجشگرانه‌اندیش (متفکر نقاد) باید داشته باشد. سپس توضیحات تکمیلی‌ای درباره‌ی مفهومِ سنجشگرانه‌اندیشی به دست می‌دهم و در پایان نیز تعریف رایشنباخ از سنجشگرانه‌اندیشی را می‌آورم.

 

آمادگی‌های سنجشگرانه‌اندیشی

 

سنجشگرانه‌اندیشی مستلزم پاره‌ای آمادگی‌هاست. آمادگی به این معناست که فرد به عمل‌کردن یا اندیشیدن به شیوه‌ای خاص گرایش داشته باشد. آمادگی‌ها را می‌توان نوعی عادت یا خوی دانست اما عادت‌ها یا خوی‌هایی که در شخص عمیق شده‌اند. عادت‌ها نقش مهمی در عملکرد ما ایفا می‌کنند زیرا به ما کمک می‌کنند که با صرف انرژی کمتری، و بدون اینکه برای هر کاری نیاز به صرف وقت برای تصمیم‌گیری داشته باشیم،‌ با محیط خودمان تعامل داشته باشیم. برای درک بهتر این موضوع می‌توانید یک لحظه تصور کنید که شیوه‌ی رانندگی در انگلستان برای شما عادت نشده باشد و همواره لازم باشد کسی به شما یادآوری کند که باید از سمت چپ رانندگی کنید. یا برای یک لحظه تصور کنید که «نگاه به آینه قبل از تغییر مسیر» برای شما عادت نشده باشد. مطمئناً در این صورت، علاوه بر اینکه رانندگی برایتان تبدیل به کاری بسیار خسته‌کننده می‌شود، احتمال اینکه تصادف کنید نیز بسیار بالا می‌رود.

به همین ترتیب، پیدا کردنِ عادت‌ها یا آمادگی‌های سنجشگرانه‌اندیشی می‌تواند به شخص کمک کند تا بتواند بهتر بیندیشد و بهتر با خودش و محیط بیرون از خودش کنار بیاید. در اینجا شانزده مورد از این عادت‌ها و آمادگی‌ها را ذکر می‌کنیم. افرادِ سنجشگرانه‌اندیش (1) کنجکاوند و سعی می‌کنند مطلع و آگاه باشند، (2) خلاقانه پرسش مطرح می‌کنند، (3) همواره از چراییِ امور سؤال می‌کنند و در پی آن هستند که ببینند چه دلیل‌هایی برای دفاع از یک عقیده یا باور وجود دارد، (4) از مرجع‌ها‌ و منبع‌های معتبر استفاده می‌کنند و به مرجع‌ها و منبع‌های معتبر ارجاع می‌دهند، (5) وقتی که می‌خواهند چیزی را تفسیر کنند کل موقعیت و بافتار (کانتکست) را در نظر می‌گیرند، (6) وقتی که می‌خواهند درباره‌ی موضوعی فکر کنند سعی می‌کنند اندیشیدنشان ارتباط و پیوند خودش را با موضوع اصلی از دست ندهد و حواسشان هست که دائم از این شاخه به آن شاخه نپرند، (7) استدلال‌ها، دیدگاه‌ها، یا تبیین‌های بدیل را جستجو می‌کنند (8) گشاده‌ذهن هستند و نظرگاه‌هایی که با نظرگاهِ خودشان تفاوت دارند را به نحو جدی مورد توجه قرار می‌دهند (9) اگر شواهد، مبانی، یا دلیل‌های کافی به نفع یک دیدگاه وجود داشته باشد آن را می‌پذیرند و اگر شواهد، مبانی، یا دلیل‌های کافی علیه دیدگاهی وجود داشته باشد آن را کنار می‌گذارند، (10) وقتی که در مورد موضوعی شواهد، مبانی، یا دلیل‌های کافی وجود ندارد از داوری درباره‌ی آن پرهیز می‌کنند (11) تا آنجا که موضوع اجازه دهد دقت را رعایت می‌کنند (12) به حد و مرزهای شناخت توجه دارند و در نتیجه به جای آنکه به دنبال اثبات و برهان باشند به دنبال احتمالات می‌روند، (13) به نقش داوری‌ها، تعصب‌ها، و جانبداری‌های شخصی در فرایندِ شناخت توجه دارند (14) وقتی با یک کلِ پیچیده و در هم تافته مواجه می‌شوند، با انضباط و ترتیب مشخصی با آن برخورد می‌کنند؛ در این فرایند گام بعدی را پیش‌بینی می‌کنند (15) هنگامی که می‌خواهند یافته‌های خود را عرضه کنند، احساسات، سطح دانش، و میزانِ ظرافتِ اندیشه‌ی مخاطبانشان را به دقت در نظر می‌گیرند (16) توانایی‌های سنجشگرانه‌اندیشی خودشان را در طیفِ وسیعی از موضوعات به کار می‌گیرند.

 

مهارت‌های سنجشگرانه‌اندیشی

 

سنجشگرانه‌اندیشی، علاوه بر اینکه مستلزم پاره‌ای آمادگی‌هاست، شبیه فعالیت‌هایی است که پاره‌ای مهارت‌ها را ایجاد می‌کنند و آنها را به کار می‌گیرند؛‌ فعالیت‌هایی همچون نواختن یک ساز یا انجام دادن ورزشی مثل فوتبال. مهارت‌ها روی یکدیگر بنا می‌شوند. برای مثال، اگر کسی بخواهد یکی از کنسرتوهای موتزارت را بنوازد، باید برخی مهارت‌های پایه‌ را کسب کرده باشد و بر آنها مسلط شده باشد. بعد از تسلط بر این مهارت‌های پایه، دیگر درباره‌ی آنها فکر نمی‌کند و نیازی ندارد که بر آنها تمرکز کند، بلکه به طور خودکار آنها را به کار می‌برد.

 

در همه‌ی زمینه‌های مهارتی، شخص در ابتدا باید بر مهارت‌های پایه تمرکز کند و آنها را تمرین کند و این، بدون تردید، کار آسانی نیست. این مرحله مرحله‌ی لذت‌بخشی نیست، بلکه مرحله‌ای دشوار و حوصله‌بر است که شخص باید آن را طی کند تا بعداً بتواند از مهارت‌ها استفاده کند و احتمالاً از آنها لذت ببرد.

 

یادگیریِ سنجشگرانه‌اندیشی نیز شبیه یادگیریِ مهارت‌های دیگر است؛ یعنی مستلزم تسلط به برخی مهارت‌های پایه است که یادگیریِ آنها ممکن است به خودی خود لذتبخش نباشد و بلکه مستلزم زحمت‌دادن به خود و عرق‌ریزان ذهنی باشد، اما فایده‌هایی که این مهارت‌ها دارند شکی باقی نمی‌گذارد که باید به آن زحمت‌ها تن داد. برخی از مهارت‌های سنجشگرانه‌اندیشی را در اینجا ذکر می‌کنیم.

1.مهارت وضوح‌بخشی. مهارتِ وضوح‌بخشی یعنی اینکه ایده‌ی اصلیِ مطلبی را که می‌خوانید یا می‌شنوید تشخیص دهید. نشانه‌ی اینکه مطلب را فهمیده‌اید این است که بتوانید آن را به زبان خودتان توضیح دهید.

2.مهارت‌های مربوط به استنتاج. استنتاج یعنی اینکه باور داشته باشید که درستیِ یک یا چند گزاره دلیلی برای درستیِ یک یا چند گزاره‌ی دیگر به دست می‌دهد. برای مثال، اگر باور داشته باشید که درستیِ سه گزاره‌ی «بودجه‌ی پیشنهادی دولت تورم‌زاست» و «مجلس به تورم‌زا بودنِ بودجه آگاه است» و «مجلس بودجه امسال را تصویب کرده است» دلیلی است بر درستی این گزاره که «مجلس عزم جدی برای جلوگیری از تورم ندارد»، در این صورت شما این گزاره‌ی آخر را از سه گزاره‌ی نخست «استنتاج» کرده‌اید. برخی از مهارت‌های مربوط به استنتاج عبارتند از (1) تشخیص شواهد (مقدمه‌ها) و متمایز ساختنِ آنها از نتیجه‌ی استنتاج یا استدلال (2) بیرون کشیدنِ نتیجه‌های درست از اطلاعاتِ داده شده (3) ارزیابیِ درستیِ شواهد (4) مشخص کردنِ پیش‌فرض‌های استدلال (5) بررسیِ ربط‌داشتنِ اطلاعاتِ داده شده به نتیجه‌ی گرفته شده (5) ارزیابیِ اینکه آیا شواهد قوت کافی برای پشتیبانی کردن از نتیجه را دارند یا نه.

دسته‌ای از مهارت‌ها هم به تعیین راهبرد برای برخورد با یک مسئله مربوط می‌شوند. مهارت‌هایی همچون (1)‌ تعیینِ اینکه چه مسئله‌ یا معضلی مطرح است. (2) خلقِ گزینه‌های گوناگون برای پرداختن به مسئله (3) شناختنِ منابعِ کسب اطلاعات و چگونگی گرفتنِ اطلاعات از آنها (4) تشخیصِ ملاک‌هایی برای ارزیابیِ گزینه‌ها (5) تعیینِ اینکه چگونه می‌توان گزینه‌های گوناگون برای پرداختن به مسئله را آزمود (6)‌ ارزیابیِ نقاط ضعف و قوتِ گزینه‌ها یا راه‌حل‌های مطرح شده. این گروه از مهارت‌ها ما را قادر می‌سازند که به نحو نظام‌مند،‌ و در عین حال خلاقانه،‌ به مسائل بپردازیم.

مهارت‌های سنجشگرانه‌‌اندیشی غالباً با همدیگر رابطه‌ی متقابل دارند. این بدان معناست که آنچه فرد سنجشگرانه‌‌اندیش باید در خودش ایجاد کند چند مهارت‌ استدلال و حل مسئله‌ی جدا از هم نیست،‌ بلکه گروهی از مهارت‌هاست که در کنار هم کار می‌کنند تا تفکرِ سنجشگرانه درباره‌ی یک پرسش، مسئله، یا مدعا تحقق پیدا کند.

 

مشخصه‌های سنجشگرانه‌اندیشی

درباره‌ی آمادگی‌ها و مهارت‌های سنجشگرانه‌‌اندیشی سخن گفتیم. حال می‌کوشیم مشخصه‌های بیشتری از آن را ذکر کنیم. نوریس و انیس سنجشگرانه‌اندیشی را اندیشیدنِ معقول و متأملانه‌ای می‌دانند که متمرکز است بر تصمیم‌گیری درباره‌ی اینکه چه چیزی را باور کنیم یا چه کاری را انجام دهیم. در سنجشگرانه‌‌اندیشی نوعی از تفکر که استدلال نامیده‌ می‌شود به کار برده می‌شود. در این نوع از تفکر به برساخت یا ارزیابیِ دلیل‌هایی که پشتوانه‌ی یک باور هستند می‌پردازیم. سنجشگرانه‌اندیشی شاملِ تأمل نیز می‌شود؛ خصوصاً هنگامی که می‌خواهیم معقولیت اندیشه‌های خودمان یا دیگران را بررسی و ارزیابی کنیم. در نگاه نخست شاید به نظر برسد که فرد سنجشگرانه‌اندیش کسی است که اندیشه‌های دیگران را به چالش می‌کند یا تصحیح می‌کند، اما سنجشگرانه‌اندیشی زمانی درست به کار رفته‌ است که شخص آن را در مورد اندیشه‌های خودش هم اعمال کند.

به این ترتیب، سنجشگرانه‌اندیشی یعنی اینکه وقتی با یک ادعا یا با پیشنهادِ یک عمل مواجه می‌شویم، به نحو دقیق و سنجیده‌ تصمیم بگیریم که آن را بپذیریم،‌ رد کنیم، یا داوری درباره‌ی آن را معلق بگذاریم. به یک معنا، می‌توان گفت که سنجشگرانه‌اندیشان افرادی شکاک هستند. آنها تحلیل و نقد می‌کنند،‌ همواره از دلیل امور پرسش می‌کنند تا ببینند چه مبناها و شواهدی برای ادعاهای مطرح شده وجود دارند؟ تردید کردن، پرسیدن، و تعلیقِ حکم عادتِ آنهاست؛ چه در مورد ادعاهایی که مطرح می‌شود و چه در مورد کارهایی که باید درباره‌ی انجام دادن یا انجام ندادنشان تصمیم بگیرند. البته، شکاک بودنِ سنجشگرانه‌اندیشان به این معنا نیست که شکاکیتِ آنها مطلق است و هیچ چیزی را باور نمی‌کنند. همچنین به این معنا نیست که آنها منتظر می‌مانند تا در مورد موضوعی به یقین برسند و سپس عمل کنند. یقینِ مطلق دسترس‌ناپذیر است. دانش ما محدود است و در غالب موارد حداکثر کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که ببینیم درستیِ کدام ایده محتمل‌تر است و همان‌ را مبنای عمل قرار دهیم.

 

 

[1] Critical thinking: این اصطلاح را «تفکر انتقادی»، «تفکر نقدی»، و ... نیز ترجمه کرده‌اند. امّا، بنا بر دلیل‌هایی که در جاهای دیگر ذکر کرده‌ام، بهترین ترجمه برای این اصطلاح «سنجشگرانه‌اندیشی» است. می‌توانید به سایت «سنجشگرانه‌اندیشی» مراجعه فرمایید: www.ctth.ir

صفحه‌ی شخصی نویسنده در انسان شناسی و فرهنگ

http://www.anthropology.ir/node/25754

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی:
0108366716007
 شماره شبا:
 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
 شماره کارت:
6037991442341222
به نام خانم زهرا غزنویان

Share this

سبک زندگی مسلمانی در جامعه متکثر در اندیشه و عمل

پیش‌شرط‌های گفت‌وگو ،آزادی، احترام، اعتماد و تحمل است (از نیلوفر)

موسسه فرهنگی- تحقیقاتی امام‌موسی‌صدر در شانزدهمین‌نشست از سلسله‌نشست‌های «اندیشه و عمل» با حضور داوود فیرحی به موضوع «سبک زندگی مسلمانی در جامعه متکثر» پرداخت. فیرحی در این جلسه کوشید بر اساس اندیشه امام‌موسی‌صدر طرز تلقی‌، تفکر، رفتار، باورها و هر‌آنچه سبک زندگی افراد را می‌سازد، بررسی کند. آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای از سخنرانی او در این جلسه است که سه‌شنبه هفته گذشته برگزار شد.

 

اهمیت موضوع این جلسه را باید در امتداد پدیده «جهانی‌شدن» و نزدیک‌شدن انسان‌ها به یکدیگر بدون نزدیکی مکانی دید. جهان امروز به‌نحوی کوچک شده که انسان‌ها بدون نیاز به قرابت‌زمانی، نزدیکی فکری یافته‌اند. در حقیقت، جهانی که می‌کوشد به یک‌روستا بدل شود، نشان از تکثر جامعه جهانی دارد. یکی از دشواری‌های جامعه متکثر که نظریه‌پردازان علوم سیاسی و اجتماعی نیز بر آن تاکید دارند، مساله دین است. از این‌رو، پرسش اصلی چنین طرح می‌شود: چگونه یک باور دینی یقینی که دیگران را باطل می‌شمارد، می‌تواند در جامعه‌ای متکثر به زیست خود ادامه دهد؟ دامنه این پرسش انتقادی صرفا محدود به جوامع مسلمان نیست و امروز تمام جوامع متکثر را در بر می‌گیرد.


پس از حوادث 11سپتامبر، یورگن هابرماس در سمیناری در سال2004 از «بازگشت دین به حوزه‌ عمومی» سخن گفت. دغدغه او در این سخنرانی حفاظت از جامعه در برابر افراط‌گرایی بود؛ یعنی در شرایطی که به باور او، ادیان برخلاف گذشته دوباره به جوامع غربی بازگشته بودند. نظیر همین بحث را سال‌ها قبل، امام‌موسی‌صدر در جامعه لبنان به‌عنوان جامعه‌ای چندفرهنگی مطرح کرده بود؛ البته با تفاوت‌هایی. اما پیش از ورود به مباحث امام‌موسی‌صدر، نخست باید جامعه متکثر را تعریف کرد. منظور از جامعه متکثر یک‌واحد سیاسی- اجتماعی خاص است که از گروه‌های قومیتی، زبانی و مذهبی متفاوت و متمایز تشکیل شده است. درون این واحد سیاسی، شکاف‌های فرهنگی و هویتی خاصی وجود دارد که خرده‌فرهنگ‌های موجود هر‌کدام خطوط قرمز، باورها، علایق و درخواست‌های بعضا غیرقابل جمع با یکدیگر دارند. تا سال2000میلادی دو‌تصویر رایج از رابطه دین و جامعه متکثر در دانش سیاسی، علوم اجتماعی و حقوق عمومی وجود داشت؛ از این منظر جامعه متکثر تنها دو‌راه پیش‌روی خود دارد: یا باید دچار فرقه‌گرایی شود که نتیجه آن خشونت مذهبی است یا باید سکولاریسم را بپذیرد و به‌اجبار دین را از عرصه‌عمومی حذف کرده و خصوصی کند. به‌باور آنها اگرچه سکولاریسم عقاید دینی را در حوزه عمومی سرکوب می‌کند، در نهایت باعث می‌شود مذهبی‌ها یکدیگر را نکشند. در حقیقت، آنها تاکید داشتند خشونت سکولاریسم دست‌‌آخر کمتر از خشونت فرقه‌گرایی است و بنابراین بهترینِ بدهاست. به این ترتیب، نه در سکولاریسم، آزادی عمل وجود داشت و نه در فرقه‌گرایی. جالب آنکه امام‌موسی‌صدر با این معضل مواجه بوده و به این مساله پرداخته: اینکه ما باید یکی از جنبه‌های این دوگانه را بپذیریم یا راه‌حل سومی هم وجود دارد، همچنان‌که هابرماس نیز در سمینار «بازگشت دین به حوزه عمومی» بر وجود راه‌حل سوم تاکید داشت. هابرماس می‌کوشد با قرائت خاصی که از دموکراسی ارایه می‌دهد، سرانجام مسایل مذهبی را با تکیه بر قواعد سکولار حل کند. همین نکته وجه تمایز او از امام‌موسی‌صدر است. اما از سوی دیگر، در ادبیات اخیر سیاسی، دوگانه بدیلی ساخته شده که به نظر می‌رسد امام‌موسی‌صدر نیز به آن متمایل است. بر اساس این گفتار می‌توان دوگانه سکولاریسم و فرقه‌گرایی را کنار زد و دوگانه دیگری را مطرح کرد. در این دوگانه جدید، دین‌ورزی و دموکراسی جای فرقه‌گرایی و سکولاریسم را می‌گیرد. برای تحقق این گفتار شکلی از دموکراسی‌های غیرسکولار مطرح می‌شود که امروزه تحت عنوان دموکراسی انجمنی یا توافقی (Consensus democracy) می‌شناسیم. ساختار دموکراتیک این نظام‌ها، نه بر اساس دموکراسی اکثریتی بلکه سهمیه‌ای است. در‌واقع در این گفتارها دین‌ورزی وجود دارد. به گمانم، ادبیات سیاسی امام‌موسی‌صدر در این راستاست؛ یعنی گسست از دوگانه سکولاریسم و فرقه‌گرایی و فرار از اقتدارگرایی و تاکید بر اصول دموکراسی اما در مقام یک‌مسلمان.


امام‌موسی‌صدر در یکی از مصاحبه‌هایشان در سال1969 با مجله «الصیاد» در پاسخ به اینکه «آیا تلاش شما برای تاسیس مجلس اعلای شیعیان در لبنان، فرقه‌گرایی نیست؟ تصور ما از شما یک‌روحانی سکولار بود» می‌گوید: «من مسلمان هستم. به سکولاریسم اعتقادی ندارم. در این چارچوب اساسا به سکولاریسم باور ندارم. یعنی در چارچوب الگوی شهروندی اگرچه برخی تصور می‌کنند مردودشمردن فرقه‌گرایی به‌معنای پذیرفتن سکولاریسم است، اما چنین تصوری نادرست است. چرا که می‌توان سکولاریسم و فرقه‌گرایی را یک‌جا مردود دانست و در کنار آن از دستاوردهای دین و نتایج مثبت آن بهره گرفت، بی‌آنکه به آثار منفی فرقه‌گرایی و فروپاشی جوامع مبتلا شد.» درجای دیگری از همین مصاحبه می‌گوید: «فرقه‌گرایی منفی این است که فرقه خود را دیوار آهنین قرار دهیم که ما را از دیگران جدا کند. چنین کاری از سوی دین صحیح، مردود است.» فرقه‌گرایی برای حفظ خود یا باید دیگران و غیرخودش را حذف کند یا خود را حصار کند. امام‌موسی‌صدر می‌کوشید شیعیان لبنان در ساختار چندفرهنگی این کشور نه منزوی شوند و نه با دیگران بجنگند و در عین حال در سیستم سیاسی هم حضور داشته باشند. از این‌رو، او عناصر به‌ظاهر متناقض را می‌پذیرد: از یک‌سو، تکثر را کاملا می‌پذیرد و از سوی دیگر بر حضور مذهب تاکید اکید دارد. در حقیقت او در تلاش است با عبور از این منطق، بحث را به همزیستی در سطح جهانی بکشاند. در همان سال، در روزنامه «العصر» می‌گوید: «اگر تعدد فرق باعث جدایی یا ضعفی در جامعه شود، بی‌تردید خطری برای کشور است اما اگر این تعدد درنهایت منجر به تبادل معارف، تجارب و تمدن‌ها شود به‌منزله نیرویی برای کشور است.» در جایی دیگر نیز می‌گوید: «تنها سرمایه لبنان، مردم لبنان است و نباید آن را در تنور فرقه‌گرایی بسوزانیم.» در‌واقع او از یک‌سو بر حفظ دین تاکید داشت و از سوی دیگر این دین را نه انسان‌سوز بلکه انسان‌ساز تعریف می‌کرد. از این‌رو، در‌عین‌حال که تکثر را می‌پذیرد، اما احزاب اکثریتی را نفی می‌کند: «دولت باید دولتی آسمانی باشد. اگر دولت نماینده اقلیت باشد ظلم آشکاری در حق اکثریت است و اگر نماینده اکثریت باشد سرنوشت اقلیت چه خواهد شد؟ دولت نباید نماینده منافع اقلیت یا اکثریت باشد بلکه باید نماینده منافع عموم باشد.» البته منظور او از آسمانی‌بودن دولت نه قدسی‌بودن بلکه فراجناحی‌بودن آن است. بنابراین او با هرگونه دولت فرقه‌ای، اکثریتی و اقلیتی و همچنین هر شکل از ناسیونالیسم و ملی‌گرایی مخالف بود. پس به نظر می‌رسد امام‌موسی‌صدر فهم خاصی از دین داشته که باید مختصات آن را نشان داد.


برخی بر این باورند که درخت را باید از میوه‌اش شناخت. امام‌موسی‌صدر بر این باور بود که دین را نه از استدلال‌های کلامی بلکه باید از نتایج آن شناخت. در‌واقع نتایجی که نشان می‌دهد دینی توانسته بی‌نظمی را به نظم و بی‌سوادی را به آگاهی و باسوادی تبدیل کند و فقر و بی‌اخلاقی را از میان بردارد یا نه. از این‌رو، ایشان مهم‌ترین وجه دین را نه وجه کلامی آن بلکه خدمات اجتماعی‌ای می‌داند که صورت می‌دهد. به این ترتیب، «دین درست» را دینی می‌داند که «پیروان خود را از دیگران منزوی نکند و آنان را به رهاکردن فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی فرا نخواند. زیرا تقرب به خدا در این منطق از راه خدمت به خلق است. هدف ما ارتقای سطح زندگی شیعیان، تحقق آرزوهایشان، تحقق طرح‌های شکوفایی و غلبه بر عقب‌ماندگی است.» ایشان بخش عمده دین را با اهداف اجتماعی تعریف می‌کند؛ نظیر مبارزه با بی‌سوادی، مقابله با فقر و ناامنی و تحقق اهداف ملی. از این‌رو، با ادیان دیگر نیز وارد گفت‌وگو می‌شود و هدف تشکل مذهبی را حفظ امنیت ملی می‌داند. این پارادوکس‌ها در اندیشه او با انسجام خاصی به‌هم مرتبط است و نظریه منسجمی ارایه می‌کند. او در تبیین اندیشه خود «گفت‌وگو» را تنها راه ممکن‌ می‌داند: «راه این همبستگی، گفت‌وگویی است که قطعا به تفاهم، نزدیکی و وحدت می‌انجامد و گمان می‌کنم برای همبستگی راهی جز گفت‌وگو و هماهنگی نماند.» به این ترتیب، اندیشه او بسیار نزدیک به دموکراسی انجمنی است. دموکراسی انجمنی چند ویژگی برجسته دارد: نخست اینکه ساختار دولت حزبی نیست و بر سر ائتلافی بزرگ می‌ایستد. دوم، سیستم انتخاباتی در دموکراسی انجمنی سهمیه‌ای است؛ یعنی اقلیت را طرد یا سرکوب نمی‌کنند و برای آنها نیز سهمی قایل است. سوم، تاکید بر حکومت‌های محلی و خودمختاری است که امام‌موسی‌صدر این طرح را به‌جد در لبنان پیش می‌برد. اما به‌گمانم، این نوع نظام‌های سیاسی دوام نمی‌آورند مگراینکه نخبگان جامعه به‌هم اعتماد داشته باشند، همدیگر را تحمل و بتوانند اعتماد پیروان سیاسی خود را جلب کنند. بنابراین در دموکراسی انجمنی، نخبگان نخست باید خطر ذاتی نبود سیستم را حس کنند و سپس به هرقیمتی در حفظ سیستم و جامعه متعهد باشند و سرانجام شکاف‌های خرده‌فرهنگی را تحمل کنند. از این‌رو، پیش‌شرط‌های گفت‌وگو در جامعه انجمنی، آزادی، احترام، اعتماد و تحمل است؛ مولفه‌هایی که امام‌موسی‌صدر برای یک‌زیست دینی در یک‌جامعه متکثر بر آن تاکید داشت.

منبع: شرق