واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

شبه‌نظامیان «داعش» در تکاپوی حمله به ازبکستان هستند

مقامات امنیتی ازبکستان:

افسر خدمات امنیت ملی ازبکستان می‌گوید که گروه تکفیری تروریستی «داعش» در حال برنامه‌ریزی برای حمله به ازبکستان است.

خبرگزاری فارس: شبه‌نظامیان «داعش» در تکاپوی حمله به ازبکستان هستند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در تاشکند به نقل از سایت خبری «12نیوز.اوز»، به گفته مقامات ازبکستان گروه افراطی «داعش» در حال برنامه‌ریزی است تا به ازبکستان حمله کنند.

بنا به این گزارش، دولت ازبکستان در ماه ژانویه(بهمن‌ماه) سال جاری برای تحکیم مرزهای خود اقداماتی را صورت داده است.

«علیشیر همدم‌اف» افسر خدمات امنیت ملی ازبکستان گفت: طبق اطلاعاتی که از افراد بازداشت شده گروه داعش در ازبکستان به دست آمده، فعالیت این گروه افراطی در منطقه بر علیه حکومت‌ها و به خصوص «تاشکند» افزایش یافته است.

 وی افزود: اعضای گروه داعش برنامه‌ریزی می‌کنند در فصل بهار سال جاری (2015) در قلمرو ازبکستان یک سری حملات تروریستی را انجام دهند، به همین دلیل ما تدابیری برای تحکیم مرزهای کشور در نظر گرفته‌ایم.

همدم‌اف اظهار داشت: براساس اطلاعات موجود تجمع شبه نظامیان در مرزهای مشترک ازبکستان و افغانستان نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته و با توجه به این که در آینده نزدیک انتخابات ریاست جمهوری در کشور آغاز می‌شود، ما علاوه بر تحکیم مرزها، تدابیر امنیتی در کشور برقرار کرده‌ایم. 

وی خاطرنشان کرد: اطلاعات به دست آمده از اعضای «جنبش اسلامی ازبکستان» و گروه داعش بازداشت شده در ماه‌های نوامبر و دسامبر سال 2014 میلادی (آذر و دی‌ماه سال 1393) در ازبکستان در اختیار سازمان‌های امنیتی و انتظامی قرار گرفته است.  

همدم‌اف عنوان کرد: افراد بازداشت شده در سال 2013 میلادی در پاکستان آموزش نظامی دیدند و پس از آن در سال 2014 میلادی برای جذب جوانان به صفوف داعش به ازبکستان بازگشته‌اند.

افسر خدمات امنیتی ازبکستان در ادامه از نگرانی کشورهای منطقه نسبت به فعالیت این گروه‌ها مطالبی را نیز بیان کرد.

همداف گفت: کارشناسان و مقامات قرقیزی نیز در مورد خطر داعش اقداماتی و سخنانی را ابراز کرده‌اند.

«قادر ملک‌اف» مدیر مرکز تحلیلی «دین، حقوق و سیاست» در تاریخ 20 ژانویه (30 دی‌ماه) در یک نشست مطبوعاتی گفت: داعش برای سازماندهی حملات تروریستی در «وادی فرغانه» 70 میلیون دلار (4 میلیارد و 200 میلیون صوم قرقیز) اختصاص داده است.

«راحت سلیمان‌اف» نماینده کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان عنوان کرد: مقامات قرقیزستان در تاریخ  20 ژانویه (30 دی‌ماه) در شهر «اوش» 6 نفر را به ظن برنامه‌ریزی حملات تروریستی در ازبکستان و قرقیزستان بازداشت کردند.

وی افزود: بازداشت شدگان اعضای جنبش اسلامی ازبکستان هستند که 4 نفر از آنها در اردوگاه‌های سازمان‌های تروریستی بین‌المللی در سوریه آموزش تخصصی دیده‌اند.


تابعیت کامل از جمع گاهی منجر به حماقت گروهی می شود

علیرضا مجیدی     

حماقت گروهی: آیا مغزهای ما واقعا برای اندیشه مستقل سیم‌کشی شده‌اند؟ تکرار آزمایش معروف «سالومون اَش» با وسایل مدرن (از سایت 1 پزشک)

2-3-2015 12-03-38 PM

گریگوری برنز، استاد روانشناسی و علوم رفتاری دانشگاه Emory در آتلانتا است. مقاله جالبی از او دیدم، که بد ندیدم در اینجا به شما به اشتراک بگذارم.

در آغاز نوشته او نمونه‌هایی از رفتارهای آشفته، پانیک و گله‌ای مردم را شاهد آورده است، مثلا آنجا که متعاقب یک بحران اقتصادی مردم برای خارج کردن پول‌های خود از بانک هجوم می‌آورند. مثال بعدی او رفتار نامتناسب مردم موقع بروز حوادث طبیعی مثلا توفان‌هاست. او نوشته است که در آتلانتا هر ۳ سال یک بار، توفان بزرگی رخ می‌دهد که چند روزی نظم معمول را به هم می‌زند، اما هر بار مردم با خالی کردن سوپرمارکت‌ها از همه مواد غذایی یا هجوم به پمپ بنزین‌ها و تهی سازی همه آنها از سوخت، بحران می‌آفرینند، در صورتی که اگر کمی دندان روی جگر بگذارند، بحران موقت به سادگی، برطرف می‌شود.

اما سؤالی که مطرح می‌شود، این است که چرا ما انسان‌ها تمایل به چنین رفتارهای نامتناسب و اصطلاحا همنوایی با جمع داریم، چرا ناهمنوا شدن ما با جمع خیلی سخت است.

«در روانشناسی، «همنوایی» به تمایل و گرایش فرد به پیروی از رفتارهای گروه اجتماعی که به آن تعلّق دارد، گفته می‌شود. در دهه ۱۹۵۰، سالومون اَش، روانشناس، چند آزمایش در این مورد انجام داد. در این آزمایش‌های از گروهی از دانشجویان خواسته شده بود که در یک آزمون تصویری شرکت کنند.

2-3-2015 12-06-20 PM

هر دانشجو در اتاقی می‌نشست، چند شرکت‌کننده دیگر که در واقع همکاران اَش بودند، نیز در اتاق حضور داشتند.

خود آزمون‌های تصویری خیلی ساده بودند، مثلا یک خط مستقیم نمایش داده می‌شد و از دانشجو خواسته می‌شد که از بین سه خط دیگر، خطی را که طول‌اش برابر با خط اول است، انتخاب کند.

2-3-2015 12-04-31 PM

همدستان پژوهشگر که خود را در قالب شرکت‌کننده‌های عادی دیگر جا زده بودند، در ابتدا به صورت درست به سؤال‌ها پاسخ می‌دادند، اما بعدا عمدا به سؤال‌های چنین ساده، اشتباه پاسخ می‌داند.

اما جالب اینجا بود که نتایج این تحقیق نشان داد که:

- سوژه‌های آزمایش تحت تأثیر پاسخ‌های نادرست گروه قرار می‌گرفتند و در یک سوم موارد، با پاسخ واضحاً نادرست گروه، همنوا می‌شدند.

- وقتی تعداد همدست‌ها زیاد می‌شد، قدرت تأثیرگذاری آنها روی ذهن شرکت‌کننده‌ها بیشتر می‌شد.

- اگر به شرکت‌کننده‌ها فرصت داده می‌شد تا به جای اعلام شفاهی پاسخ، در حضور همه، روی کاغذ پاسخ بدهند، تقریبا در همه موارد پاسخ درست می‌دادند و میزان همنوایی کاهش می‌یافت.

- اگر از بین همدست‌ها، تنها یکی پاسخ درست می‌داد، شرکت‌کننده به نوعی جرأت پیدا می‌کرد و میزان همنوایی‌اش کاهش می‌یافت.

2-3-2015 12-10-46 PM


خب، این همنوایی را چطور می‌توانیم توجیه کنیم؟

- پرهیز از تمسخر بقیه

- باور واقعی به درستی نظر جمع یا همان خرد گروهی

- شاید هم پرهیز از تعارض و برخورد با دیگران


اما چرا مغز ما چنین عمل می‌کند؟ مغزهای ما بسیار تکامل یافته هستند، ما قشر پیش‌پیشانی یا prefrontal را داریم که ظاهرا باید با کمک آن بتوانیم تفکر و استدلال کنیم. اما چرا این بخش از مغز ما گاهی از فعالیت بازمی‌ماند؟

حالا ببینیم چند سال پیش، گریگوری برنز چه کرد. او از نوعی از دستگاه MRI موسوم به fMRI استفاده کرد که می‌تواند با دقت میزان جریان خون و فعالیت هر بخش مغز را به صورت زنده نمایش بدهد.

سپس همان آزمایش اَش را تکرار کرد.

نتایج آزمایش او جالب بود:

-  وقتی که سوژه‌ها، نظر جمع را تأیید می‌کردند -حتی اگر نظر جمع واقعاً اشتباه بود- مدارهای ادراکی مغز، آشکارا تغییراتی از خود بروز می‌داند. این مسئله پیشنهاد می‌کند که گروه، واقعاً بر نحوه ادراک ما از محیط پیرامونی‌مان تأثیر می‌گذارد.

- دوم اینکه اگر سوژه آزمایش در مقابل نظر جمع ایستادگی می‌کرد، میزان فعالیت قابل توجهی در بخشی از مغز به نام آمیگدال، مشاهده می‌شد. این بخش از مغز ما، مسئول القای وحشت و هراس در ما است.

2-3-2015 12-13-21 PM

نتیجه اینکه کلا مغزهای ما (شاید در یک روند تکاملی) برای تفکر مستقل سیم‌کشی نشده‌اند، و ما هر بار مجبوریم تلاش بسیار زیادی برای غلبه بر ترس‌هایمان برای ایستادگی در مقابل عقاید دیگران، به خرچ بدهیم!

و نکته جالب آخر این است که در همین آزمایش مشخص شد که اگر اقلیت کوچکی، هر بار پیدا شوند که مخالف نظر جمع باشند، فعالیت آمیگدال محو می‌شود!

2-3-2015 12-09-32 PM

وزیر خارجه انگلیس: چالش داعش چند نسل ادامه خواهد داشت

به گزارش ظهور به نقل از مشرق، روزنامه سیدنی مورنینگ هرالد، فیلیپ هاموند، وزیر خارجه انگلیس در این سفر با جولی بیشاب، همتای خود در استرالیا و چند مقام دفاعی دیدار و گفت‌وگو کرد و گفت: هدف اصلی از میان بردن و شکست ایدئولوژی و تفکر داعش است.

وی در مصاحبه‌ای با Fairfax Media گفت: این یک چالش چند نسلی است که ما باید با آن رو به رو شویم. سوریه و عراق در حال حاضر در مرکز توجه هستند اما ما نباید خودمان را فریب دهیم که حتی اگر این گروه را از خاک عراق بیرون برانیم و در سوریه شکست دهیم قصه تمام شده است. ما پیشتر این چنین گروه‌هایی را در نیجریه شاهد بوده‌ایم. آن‌ها همان بوکوحرام هستند.

هاموند ادامه داد: ما بوکوحرام را در منطقه ساحل می‌بینیم. شما استرالیایی‌ها نزیک به دو کشور مسلمان در منطقه اندونزی با بیش از ۲۰۰ میلیون جمعیت مسلمان و پاکستان یا هند با ۱۸۰ میلیون مسلمان هستید. آن‌ها درباره مشکلات و چالش‌هایی که در آینده گریبانشان را می‌گیرد فکر می‌کنند.

فیلیپ هاموند که پیشتر وزیر دفاع انگلیس بود، گفت: عناصر نظامی بخش سخت ماجرا نیستند. یک چالش کوتاه مدت نظامی در عراق و سوریه وجود دارد اما مساله اصلی چالش قطع کمک‌های مالی و پیوستن داوطلبانه مردم به داعش است. البته شاید مساله اصلی چالش ارتباط، استراتژی ایدئولوژی و انگیزه مردم است که به صورت فعالانه از داعش حمایت می‌کنند.

هاموند همچنین گفت که استرالیا و انگلیس به همکاری در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات می‌پردازند که بخشی از شبکه “پنج چشم” با همکاری آمریکا، کانادا و نیوزیلند است.

هاموند در جریان سفر امروز (سه شنبه) خود به نیوزلند نیز در پارلمان این کشور گفت که انتظار دارد نیوزلند به ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه داعش بپیوندد.

وی افزود: ما از توانایی و ظرفیت نیروهای مسلح با همکاری استرالیا و آمریکا برخورداریم و امیدواریم که نیوزلند نیز در این عملیات شرکت کند.

وزیر امور خارجه انگلیس در این سفر با جان کی، نخست وزیر نیوزلند و موری مک کولی همتای نیوزلندی‌اش دیدار و درباره طیف گسترده‌ای از مسائل گفت‌وگو کرد. 

فرزند والدی

فرزند والدی (از وبلاگ تا ساحل امید)

Parental child or parentification: نوعی واژگونی نقش بین والد و کودک می‌باشد که در آن نیازهای شخصی کودک به منظور مراقبت و تأمین نیازهای والدین فدا می‌شود؛ کودک از نیاز به راحتی، توجه و حتی هدایت خود برای تطبیق با نیازهای احساسی و منطقی والدینش دست می‌کشد. در فرزند والدی، والد از وظایف خود در قبال کودک دست کشیده وظایفش را به یکی یا چند تا از فرزندان محول می‌کند. و این گونه کودک، فرزند والد می‌شود.


انواع فرزند والدی
   فرزند والدی عاطفی: در این نوع نیروی فرزند صرف پاسخ‌دهی عاطفی به نیازهای عاطفی پدر، مادر و حتی دیگر خواهر و برادرانش می‌شود. مخرب‌ترین نوع فرزند والدی می‌باشد؛ کودک را از کودکی محروم می‌سازد و او را وارد مجموعه‌ای از اختلالات می‌کند که او را در زندگی ناتوان خواهد کرد. در این نقش، وی عملاً یک سری نقش‌های غیرممکنِ عاطفی و روانی را در قبال نیازهای پدر و مادرش به عهده می‌گیرد. کودک مورد اعتماد پدر و مادر می‌شود. به خصوص زمانی که نیازهای عاطفی زن توسط همسرش پاسخ داده نمی‌شود، او تلاش می‌کند تا این نیازها را از پسرش دریافت کند. و این گونه پسر جانشینِ احساسیِ شوهر می‌شود. 
کودک بی‌گناه توسط والدینش مورد سوء استفاده‌ی عاطفی قرار می‌گیرد. این نوع رابطه را می‌توان زنایِ عاطفی با محارم برشمرد. چنین کودکی مجبور است نیازهای خود را سرکوب کند و در پیِ آن رشد طبیعی وی دچار اختلال شده باعث عدم پیوند عاطفیِ سالم در کودک می‌شود.
این کودکان در بزرگسالی در ایجاد رابطه‌ی طبیعی با بزرگسال دچار مشکل خواهند بود.
   کودک والدی ابزاری: وقتی کودک چنین نقشی را به عهده می‌گیرد وی نیازهای فیزیکی یا ابزاریِ والدین را برعهده دارد. کودک اضطرابی را که به طور معمول باید توسط والدین برطرف شود را کاهش می‌دهد، او ممکن است وظایفی همچون نگهداری از کودک، طبخ غذا و ... را به عهده بگیرد و بدین شکل قسمت اعظم مسئولیت‌های والدین را به عهده بگیرد. دقت داشته باشید که این با یادگیری مسئولیت از طریق سپردن کارها و وظایف به کودک متفاوت است. تفاوت در این است که والدین، کودکیِ کودک را از وی می‌ربایند و او را مجبور می‌کنند بزرگسالی باشد که هیچ فرصتی یا فرصت بسیار محدود برای کودکی دارد! کودک مجبور است حس کند جانشین والد در قبال خواهر/برادارن و یا والد دیگر می‌باشد.
 
مشکلات بزرگسالی کودک 
   خشم شدید: این کودکان افرادی بسیار عصبانی‌‌‌اند. آن‌ها مایل‌اند با والدین‌شان یک رابطه‌ی عشق-نفرت داشته باشند. گاهی نمی‌دانند چرا عصبانی‌اند اما در ارتباط با دیگران عصبانی می‌شوند به خصوص در رابطه با دوستان، دوستان جنس مخالف، همسر و فرزندان‌شان. آن‌ها ممکن است خشمی انفجاری یا منفعل داشته باشند، به خصوص زمانی که بزرگسالی دیگر انتظاراتی دارد که زخم‌های دوره‌ی کودکی آنان را در بهره برداری عاطفی باز می‌کند.

   مشکلات ارتباطی با بزرگسالان دیگر: کودک والد در بزرگسالی مشکلات ارتباطی با دوستان، همسر و فرزندان‌شان را تجربه می‌کنند. او نمی‌داند که چطور باید رابطه برقرار کند، از این رو آن را به حساب سختی ایجاد یک رابطه صمیمی سالم با دیگران می‌گذارد، و رابطه در برخی سطوح تحریف می شود.


منبع:
Harming Your Child by Making Him Your Parent By Samuel López De Victoria, Ph.D

 

این هم یک ترجمه مهمان من (صاحب وبلاگ تا ساحل امید)، صرفاً به خاطر فقر شدید محتوای اینترنتی!

 

استفاده از این ترجمه صرفاً با ذکر منبع (وبلاگ تا ساحل امیدمجاز است.

آمریکا نگران است؛ پادشاه جدید عربستان هم بیمار است

در دوران بیماری پادشاه عربستان، حتی این مسئله مطرح شد که ممکن است تنش های خاندان حاکم بر عربستان به بحران داخلی یا اختلاف منجر شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
آمریکا نگران است؛ پادشاه جدید عربستان بیمار است و بعد از چند دقیقه گفتگو، حرف های بی ربط می‌زند

روزنامه الاخبار چاپ لبنان نوشت: پادشاه جدید عربستان از نظر ذهنی مشکل دارد و همین مسئله برای آمریکا نگران کننده است.

به گزارش «انتخاب»، برای آمریکایی ها و به خصوص ناظران امور عربستان، آینده روابط این دو کشور بعد از مرگ پادشاه عربستان، مبهم و معما گونه نیست بلکه مسلم است که این روابط تغییری نخواهد کرد. اما واقعیت متشنج خاورمیانه و اوضاع نفت سوال هایی را درباره قدرتمندان آینده عربستان و تاثیر آن بر سیاست منطقه ای مطرح می‌کند. قبل از اینکه پادشاه سابق عربستان به بیمارستان برود، آنتونی کوردسمن، پژوهشگر موسسه پژوهش های راهبردی و بین المللی واشنگتن، این سوال را مطرح کرد، که پادشاهی جدید عربستان چه تاثیری بر بحران های کنونی خاورمیانه خواهد گذاشت.

در دوران بیماری پادشاه عربستان، حتی این مسئله مطرح شد که ممکن است تنش های خاندان حاکم بر عربستان به بحران داخلی یا اختلاف منجر شود. 

سیمون هندرسون، پژوهشگر موسسه سیاست های خاورنزدیک در واشنگتن، نوشته است، سلمان بن عبدالعزیز از نظر عقلی مشکل دارد و وقتی با او صحبت می‌شود بعد از چند دقیقه، حرف های بی ربط می‌زند.

به نوشته هندرسون، به این ترتیب انتظار می‌رود بعد از مرگ پادشاه عربستان خلائی در دستگاه حاکم بر این کشور ایجاد شود و این مسئله به افزایش نگرانی در کشورهای جهان منجر خواهد شد؛ زیرا عربستان بزرگترین صادر کننده نفت جهان است. به نوشته هندرسون اما مسئله نگران کننده تر، تاثیر عربستان به عنوان مرکز رهبری در کشورهای عربی و کشورهای با اکثریت مسلمان است. به خصوص درباره آنچه به تعامل با تهدید داعش مربوط می‌شود.

با توجه به اینکه احتمال دارد اوضاع عربستان به سمت انتقال قدرت همراه با هرج و مرج پیش برود، آمریکا نیاز دارد تا مطمئن شود، فردی پادشاه عربستان خواهد شد که صلاحیت دارد و زمام امور را خیلی زود در دست می گیرد. علاوه بر این، با توجه به آنچه در رسانه های آمریکا درز یافته است، این نگرانی در واشنگتن وجود دارد که مرگ ملک عبدالله در زمانی رخ داد که نوعی تردید در روابط آمریکا و عربستان به وجود آمده است. اینکه آیا پادشاه عربستان می‌تواند در سایه روابط متشنج با آمریکا، با همکاری این کشور، خاورمیانه ناآرام را اداره کند، جای سوال است.

جرالد سب و جی سالمون، در روزنامه وال استریت ژورنال به این سوال پاسخ دادند. به گفته آنها در کوتاه مدت، مرگ پادشاه عربستان، ممکن است تنش در روابط دو کشور را کاهش داد. به خصوص اینکه عربستان، وارد دوره انتقال قدرت شده و ممکن است احساس کند بیشتر از هر زمان دیگری در معرض تهدیدهای خارجی قرار دارد در نتیجه تمایل بسیاری دارد تا در افکار عمومی جهان اینگونه نشان داده شود که همچنان از تایید قوی آمریکا برخوردار است. اما در طولانی مدت و با انتقال کامل قدرت در عربستان، سوال هایی درباره ماهیت دیدگاه رهبری جدید عربستان در خصوص روابطش با منطقه و جهان، مطرح خواهد شد. به عقیده دنیس راس، دیپلمات آمریکایی کارشناس امور خاورمیانه، به احتمال زیاد، رهبری جدید عربستان به صورت جمعی خواهد بود و سران این کشور در تصمیم گیری ها، با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد.

به گفته سب و سالمون، این واقعیت جدید که ممکن است در عربستان رخ دهد، شاید از توانایی سعودی ها برای اتخاذ تصمیم های قاطعانه درباره مسائل مهم و جنجالی در برابر ایران، یا عراق، داعش و نیز سیاست های نفتی کم کند به خصوص اینکه آمریکا و عربستان، تلاش می‌کردند در این خصوص این مسائل با هم همکاری کنند.

در پایان این مقاله آمده است: سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، فردی قوی به شمار نمی‌رود و از سلامت لازم برخوردار نیست و همین مسئله مقامات آمریکا را نگران کرده است، به همین سبب، آمریکایی ها تلاش می‌کنند خیلی زود با حاکمان جدید عربستان وارد عمل شوند تا بحران های بیشمار را بررسی کنند.