به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عبدالملک الحوثی در سخنانی با اشاره به تجاوز عربستان سعودی و ائتلاف عربی به یمن، تاکید کرد که عربستان با این جنگ امنیت، ثبات و اقتصاد یمن را هدف قرار داده و این حمله جنایتکارانه و ظالمانه هیچ توجیهی ندارد.
به گفته الحوثی، آمریکا دستور این حمله را صادر کرده و رژیم سعودی طلایه دار کشورهای متجاوز و جنایتکار می باشد.
الحوثی افزود: رژیم سعودی حق همسایگی و حسن همجواری را محترم نمی شمارد و قدرت های ظالم و در راس آن همسایه نابهکار، عربستان سعودی، تنها در صدد اجرای خواست آمریکا و ارادۀ اسراییل است. قدرت های طاغوتی و مستکبر به آمریکا پناه برده و به هر بهای ممکن برای جلب دوستی آن تلاش می کنند.
به گفته رهبر انصار الله، عربستان مجری طرح آمریکایی-اسراییلی برای انهدام کشورهای منطقه به ویژه یمن است و زمانی که ابزارهای دخالت غیرمستقیم سعودی ها در یمن با شکست مواجه شد، به طور مستقیم مداخله کردند، اما ارتش یمن و کمیته های مردمی شجاعت و مردانگی خود را در صحنه نبرد نشان دادند.
الحوثی با اشاره به روند انقلاب یمن تاکید کرد: مردم جنوب طلایه دار تحرک مردم یمن بودند و یمن دستنیافتنیتر از آن است که تصور می کنید. یمن لقمه ای آسان نیست که برخی بیایند و آن را ببلعند و متجاوزین به یمن بهایی گزاف خواهند پرداخت. اگر سعودی ها به آمریکا امید بسته اند، بدانند که ملت بزرگ یمن به خداوند متعال امید دارد.
به گفته الحوثی، این تجاوز نابخردانه، روح عزت و کرامت را در مردم یمن زنده کرد و مردم یمن در برابر این تجاوز ددمنشانه پایداری خواهد نمود.
الحوثی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که آیا برای نظام سعودی آن چیزی را که در گذشته علیه یمن آورده کافی نیست و همچنان به دنبال نابودی یمن است. ملت یمن قبول نخواهد کرد که بنده نظام سعودی باشد و ملت یمن را فرا میخوانم که برای مقابله با این حمله ظالمانه به پاخیزند.
رهبر جنبش انصارالله در این سخنرانی خواستار تشکیل جبهه داخلی برای مقابله با جنایتکاران و حفظ امنیت داخلی شد و از علما و فرهیختگان نیز خواست تا میان فرزندان ملت بسیج معنوی ایجاد کنند.
وی تاکید کرد: امکان ندارد که شکست بخوریم چون این با روحیه ملت یمن در تضاد است و از تمام ملتهای آزاد در جهان میخواهیم کا با ملت یمن ابراز همبستگی کنند.
الحوثی گفت: به نظام آل سعود میگوییم که شما در موضع ضعف قرار دارید و ملت بزرگ یمن در موضع قدرت قرار دارد چون حق با مردم یمن است. اگر ارتشهای اشغالگر برای اشغال کشورمان وارد یمن شوند، آنگاه ملت ما ثابت خواهد کرد که یمن به گورستان آنها تبدیل خواهد شد.
رهبر جنبش انصارالله به عربستان هشدار داد که حملات را متوقف کند در غیر اینصورت تمامی گزینهها برای پاسخگویی به این حملات باز خواهد بود. وی خطاب به تجاوزگران گفت: شما را نصیحت می کنم حمله را فورا متوقف کنید در غیر این صورت ممکن است پرونده های دیگر باز شود.
به گفته وی، مردم یمن ثابت می کند که یمن گورستان مهاجمانی خواهد بود که وارد کشور شوند و اگر حمله به یمن استمرار یابد، تمام گزینه ها امکان پذیر می باشد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عبدالباری عطوان که سردبیر "رأی الیوم" است، در سرمقالۀ امروز این پایگاه خبری نوشت: گسیل 185 جنگنده به یمن برای بمباران ائتلاف نظامی حوثی ها در صنعا و دیگر شهرها، نشان از تغییری بزرگ در سیاست عربستان سعودی دارد که بر اساس آن، این کشور، خویشتنداری را کنار گذاشته و توسل به گزینه نظامی را در دستور کار قرار داده است، اما این تغییر ناگهانی در سیاست های عربستان، نه تنها ریسکی بزرگ است، بلکه تصمیمی تضمین شده نیز نیست.
وی تاکید کرد که عربستان سعودی در برابر یمنی ها به سبب داشتن جنگنده های پیشرفتۀ "اف 15" و "اف 16" و در اختیار داشتن ضدهوایی سامانه های پدافند هوایی و 150 هزار سرباز؛ برتری دارند به ویژه که بودجه سه سال گذشتۀ عربستان برای خرید جنگنده ها و تانک های آمریکایی، آلمانی و اروپایی 150 میلیارد دلار بود که این مبلغ، با بودجه عمومی 40 سالِ یمن و حتی بیشتر، برابری می کند.
عطوان در ادامه افزود: با این حال، برتری نظامی و حملات هوایی، نمی تواند تضمین کنندۀ پیروزی در جنگ باشد، گواهِ زندۀ این مدعا، ایالات متحدۀ آمریکاست که تاکنون با وجود 3500 بار حمله هوایی به پایگاه های داعش در سوریه و عراق، نتوانسته است این سازمان تروریستی را شکست دهد.
نویسندۀ مقاله، یمن را از نظر جغرافیایی منطقه ای بسیار ناهموار و دشوار توصیف می کند که در طول تاریخ، توسط هیچ اشغالگر بیگانه یا عرب، اشغال نشده است. عثمانی ها، پرتغالی ها و انگلیسی ها، آن را نادیده گرفتند. در این میان، عربستان، در دوره ای که در پی توسعه طلبی بود، در صدد اشغال یمن برآمد، اما پادشاهِ وقت عربستان، یعنی ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار حکومت سعودی، فورا از پسرش خواست در میانۀ راه برگردد و از تصرف یمن دست بکشد. این در حالی است که نیروهای شاهزاده فیصل، تا زمان دریافت این پیام، دو منطقه نجران و جیزانِ یمن را تصرف کرده بودند.
عطوان، درباره مردم یمن نیز می نویسد: یمنی ها، چه حوثی ها و چه دشمنان حوثی ها، جنگ جویانی سرسخت هستند. اگر عربستان، در اقدامی شتابزده توانست ائتلافی از بیش از 10 کشور عربی و اسلامی تشکیل دهد که کشورهایی مانند مصر، سودان، اردن و پاکستان را شامل می شود؛ طرف مقابل نیز به ائتلافی پشتگرم است که چیزی از آن کم ندارد؛ ائتلافی که ایران و روسیه، عراق و سوریه و کشورهای گروه بریکس را شامل می شود.
در ادامه این مقاله آمده است که موضوعِ مهم تر از ائتلاف های خارجی، ائتلاف داخلی است. حوثی ها، با علی عبدالله صالح ائتلاف کرده اند که از نیروهایی بهره مند است که سال هاست به او وفادارند. وی رکورد دار بیشترین تاریخ حکومت در یمن است و ارتشی تشکیل داد که بیشترین وفاداری را به او داشت به طوری که اعضای آن، هنوز هم به او وفادارند، اما در مقابل؛ ائتلافی وجود دارد که ریاست آن را شخصی ضعف و کم تجربه و فاقد کاریزما به نام عبدربه منصور هادی به عهده دارد.
عبدالباری عطوان، انگیزه را یکی از مهم ترین عوامل در بسیج نیروها و افراد ارزیابی می کند و می نویسد: کسی که از سرزمین خود دفاع می کند و در سنگر دفاع از عزت ملی خود پایمردی می کند؛ از انگیزۀ بیشتری برای جنگ برخودار است تا سرباز یا خلبانی که از ارتفاعات بسیار بلند، هدفی را بمباران می کند.
نویسندۀ این مقاله سپس با انتقاد از سیاست یک بام و دو هوای عربستان در به رسمیت شناختن مشروعیت انقلاب ها تاکید کرد: هدفِ اعلام شدۀ عربستان از حمله هوایی، حمایت از عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور "قانونی" یمن و حاکمیت اوست. اما چه کسی تعیین می کند که کدام قانونی و کدام غیرقانونی است و بر اساس چه معیاری؟ آیا این معیارها بر پایه کودتای نظامی استوار است؟ یا برپایه انتخابات دموکراتیک و آزاد و سالم است؟ اگر قرار باشد عمل انجام شده، معیارِ تعیین مشروعیت باشد، لیبی، یمن و عراق، پیش از حمله به این کشورها، مانند همه کشورهای دارای نظام موروثی بودن حاکمیت، رئیسانی مشروع و قانونی داشته اند، اما اگر قرار باشد معیارهای دموکراسی، تعیین کننده باشد، اگر عبدربه منصور هادی را به عنوان رئیس جمهور مشروع و قانونی به رسمیت بشناسیم، چرا نباید محمد مرسی را بر همین اساس، رئیس جمهور بدانیم؟ چرا وقتی مرسی را برکنار کردند، عربستان برای برگرداندن او به قدرت، ائتلاف نظامی تشکیل نداد؟
وی در ادامه، بحث در این زمینه را با توجه به دوره ای که در آن منطق از بین رفته است، بی فایده می داند و ترجیح می دهد که به بررسی سرنوشت یمن و عربستان و همسایگانشان در پنج سال آینده بپردازد.
عبدالباری عطوان در این خصوص می نویسد: ابتدا باید اعتراف کنیم که عربستان، در واقع علیه ایران اعلام جنگ کرده است، نه علیه حوثی ها. عربستان از "جنگ به نمایندگی" دست کشید و به جنگ مستقیم روی آورد تا بتواند وجهه از دست رفتۀ خود را بازیابد. وجهه ای که پس از رویکرد آمریکا به ایران، پایداری سوریه در برابر اقدامات براندازانه عربستان، نابسامانی اوضاع در لیبی و اعمال نفوذ مستقیم و غیرمستقیمِ ایران بر چهار کشور اساسی عربی یعنی عراق، سوریه، یمن و لبنان و بخشی از فلسطین (حماس و جهاد اسلامی) خدشه دار شده بود. اما سئوال این است که آیا این گونه روی آوردن به گزینه نظامی، وجهۀ ازدست رفتۀ عربستان را باز می گرداند؟ و آیا از نفوذ ایران می کاهد؟
وی در ادامه نوشت: شکی نداریم که رهبران عربستان، در خصوص خطری که در یمن با آن مواجه هستند، از آگاهی بالایی برخوردارند. درست است که حوثی ها و هم پیمانانشان جنگنده های پیشرفته یا حتی جنگنده های عقب مانده در اختیار ندارند و حتی اگر هواپیماهای قدیمی و فرسودۀ زمان شوروی را داشته باشند، عربستان در حمله هوایی آن ها را نابود کرده است؛ اما در عوض، آن چه حوثی ها و هم پیمانانشان دارند و خواهند داشت، نیروی جنگی عظیمی در میدان است و ممکن است تجربه حزب الله لبنان و جنبش حماس و جهاد اسلامی در غزه را در یمن تکرار کنند و قدرتی موشکی به مرکزیت صعده و در مجاورت عربستان سعودی ایجاد کنند.
نویسنده این مقاله خاطرنشان کرد: علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، امروز در اظهاراتی قابل توجه گفت: "این آتش، دامنگیر عربستان خواهد شد زیرا جنگ، فقط در یک مکان واحد نخواهد بود." و این سخن، حامل پیام مهمی برای عربستان است.
عطوان در ادامه یکسره شدن جنگ در لیبی توسط ائتلاف ناتو و براندازی نظام قذافی را یادآوری کرد و نوشت: نتیجۀ این کار، پُر شدن لیبی از میلیشیاها و گروه های تندرویی نظیر القاعده، انصار الشریعه و داعش بود. اگر چنین الگویی در یمن نیز تکرار شود، چه باید کرد؟ باید گفت که عربستان، ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرد که ممکن است در دام آن گرفتار شود. این ماجراجویی جنگ فرسایشی طولانی مدت نام دارد. ممکن است کسی بگوید که عربستان چاره ای جز تکرار الگوی عملیات "توفان صحرا" و اجرای عملیات "توفان اراده" نداشت. عملیاتی که در آن ژنرال شوارسکوفِ آمریکایی برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت انجام داد.
وی افزود: اما فرق دو "توفان" مذکور در آن است که توفان صحرا، به فرماندهی آمریکا و ناوهای جنگی و نیروی هوایی و نیم میلیون سرباز صورت گرفت و در آن 30 کشور برای بیرون راندنِ کشوری متجاوز شرکت داشتند. اما "توفان اراده" چنین نیست. این عملیات، برای جنگ با نیروهای یمنی است که از خاک خود است. از آن گذشته، خودِ آمریکا و هم پیمانانش 15 سال در منطقه گرفتار شدند تا بتوانند اشتباهات عملیات "توفان صحرا" را تصحیح کنند، آن گاه پس از حمله به عراق، سرانجام پس از 10 سال، شکست خورده از این کشور خارج شدند.
عبدالباری عطوان در پایان تصریح کرد: یمن، کندوی زنبور یا درست تر بگویم، لانۀ مارهای سمی بوده و خواهد بود. بنابراین بهترین راه حل، اجتناب از نزدیک شدن به آن است. بحران عراق، بیش از 10 سال طول کشید، بحران سوریه 4 سال به طول انجامید و خدا می داند که بحران یمن، تا چند سال دامنگیر ما خواهد بود.
چرا چینیها در سه سال بیشتر از یک قرن آمریکا سیمان مصرف کردند؟! (از تابناک)
مصرف سیمان چین در فاصله سالهای 2011 تا 2013، بیشتر از مجموع مصرف سیمان ایالات متحده در تمام قرن بیستم بوده است.
به گزارش «تابناک» و به نقل از واشنگتن پست، این آمار چنان شگفتانگیز بوده که حتی واکنش بیل گیتس را در پی داشته است. ولی آیا این آمار میتواند درست باشد یا خیر و اگر درست است چگونه؟
بله؛ اقتصاد چین با سرعتی غیرعادی رشد کرده است و این کشور جمعیتی چهار برابر جمعیت ایالات متحده دارد. ولی قرن بیستم دوره توسعه شدید ایالات متحده هم بوده است؛ در این قرن بود که تقریبا همه جادهها و پلهای آمریکا، شبکه ارتباطی بین ایالات، سد هوور و بسیاری از بلندترین آسمانخراشهای دنیا ساخته شدند. چین و ایالات متحده از نظر اندازه جغرافیایی هم نزدیک به هم هستند و به ترتیب سومین و چهارمین کشورهای بزرگ دنیا هستند.
آمار فوق به نظر باورنکردنی هستند ولی بنا به منابع دولتی و صنعتی به نظر میرسد که دقیق هستند. بررسی این آمار واقعیتهای جالبی را در باره تفاوتهای دو کشور و نیز سیر تحولات در چین نشان میدهد.
منبع آمار اعلام شده توسط بیل گیتس، مورخی به نام واسلاو اسلیم است که سیمان را مهمترین ماده با حجم انبوه مورد استفاده در تمدن ما میداند. اسلیم این آمار را از منابعی آمریکایی (U.S. Geological Survey) استخراج کرده است که مصرف سیمان در ایالات متحده را به صورت زیر نشان میدهد.
این نمودار واقعیات مهمی از جمله کاهش مصرف سیمان در دوره رکود بزرگ بین دو جنگ جهانی، در دوره جنگ جهانی دوم و نیز دوره رکود در دهه 1980 میلادی را نشان میدهد. مجموع مصرف سیمان ایالات متحده در قرن بیستم، حدود 4.4 میلیارد تن بوده است.
در مقابل؛ چین در دوره سه ساله 2011 تا 2013 حدود 6.4 میلیارد تن سیمان مصرف کرده است. منبع آمار مربوط به چین، نشریهای صنعتی و مستقر در لندن است که آمار آن در باره مصرف سیمان در ایالات متحده مشابه آماری است که مرکز آمریکایی که در بالا به آن اشاره شد، اعلام کرده است. به گفته هندریک فون اوس متخصص کالاهای اساسی معدنی در موسسه USGS، مصرف سیمان چین در دوره 2010 تا 2012، چهل درصد بیشتر از مجموع مصرف سیمان در ایالات متحده در قرن بیستم بوده است.
سوال این است که چینیها چگونه این حجم عظیم سیمان را مصرف کردهاند؟
مساله اول رشد شهرنشینی در چین با نرخی تاریخی است، یعنی بیشتر از چیزی که در قرن بیستم در ایالات متحده اتفاق افتاد. هر سال بیش از بیست میلیون چینی به شهرها نقل مکان میکنند که بیشتر از مجموع افرادی است که در سه شهر نیویورک سیتی، لس انجلس و شیکاگو زندگی میکنند. این تغییر عظیم طی کمتر از پنجاه سال صورت پذیرفته است. در سال 1978، کمتر از یک پنجم جمعیت چین شهرنشین بودند ولی پیشبینی میشود در سال 2020، این میزان به شصت درصد برسد.
شهرهای چین باید متناسب با ایجاد فضای مسکونی برای چنین سیل جمعیتی تغییر کنند. تخمینها نشان میدهد که نیمی از زیرساختهای چین از سال 2000 به بعد ساخته شده است که شامل شبکه جدید راه اهن، راههای بین شهرها، سدها، فرودگاهها و نیز مجتمعهای عظیم مسکونی در سراسر کشور میشود. برای مثال، تصویر زیر تغییر در بخشی از مناطق شرقی شانگهای در فاصله سالهای 1987 تا 2013 را نشان میدهد.
شگفتانگیزتر از تغییر شانگهای، رشد دلتای رود مروارید (Pearl River Delta) ابرشهری در چین و نزدیک به منطقه هنگکنگ است. طبق گزارش بانک جهانی، این قطب صنعتی چین در سال 2010، جمعیتی برابر با 42 میلیون نفر را در خود جای میداده است. اگر همه این منطقه را یک شهر در نظر بگیریم – که به نظر کاری منطقی میآید- آن گاه، دلتای رود مروارید پرجمعیتترین و وسیعترین شهر دنیا خواهد بود.
علاوه بر این شهرهای عظیم، مسالهای که باید به آن توجه داشت، تعداد شگفتانگیز شهرهایی ظاهرا کوچکتر چین است که اسمی از آن هم شنیده نشده است. در سال 2009، چین دارای 221 شهر با جمعیت بیش از یک میلیون نفر بوده است و این در حالی است که همه قاره اروپا 35 شهر با چنین جمعیتی دارد. حتی شهرهای گمنامی مانند ژنگ ژو و جینان بیشتر از لسانجلس و شیکاگو جمعیت دارند.
علاوه بر رشد شدید شهرنشینی در چین، چند عامل دیگر نیز در مصرف عظیم سیمان در چین موثر هستند. همان گونه که گلدمن ساکس به آن اشاره کرده است، اگر چه جمعیت فعلی چین حدود چهار برابر جمعیت آمریکا است ولی 15 برابر جمعیت آمریکا در ابتدای قرن بیستم و نه برابر جمعیت آمریکا در سال 1950 است.
دنیا همیچنین شاهد تغییر در نوع استفاده از مواد ساختمانی بوده است. در سال 1950، تولید فولاد و سیمان در جهان تقریبا برابر بوده است ولی تا سال 2010، در حالی که تولید فولاد تقریبا هشت برابر شده، تولید سیمان 25 برابر شده است. ضمن این که در چین به علت کمبود الوار استفاده از چوب در بخش ساختمان کمتر است. برعکس ایالات متحده، در چین بیشتر مردم در ساختمانهای کوچک و بزرگ سیمانی زندگی میکنند.
عامل موثر دیگر، این است که صنعت سیمان چین بزرگتر از چیزی است که باید باشد. بسیاری از صنایع سیمان چین دولتی هستند و از حمایتهای دولتی و نیز سرمایه ارزان برخوردار هستند. همانند دیگر صنایع بیشتر از نیاز چین، مانند آلومینیوم، فولاد و کشتیسازی، صنعت سیمان چین هم دورهای از رشد شدید بدون توجه به کیفیت و سوددهی را پشت سر گذاشته است.
این صنعت بزرگ سیمان، آسیبهای فراوانی را هم به محیط زیست وارد کرده است. به عقیده دانشمندان، صنعت سیمان پنج درصد تولید دی اکسید کربن جهان را به خود اختصاص داده و چین نیمی از صنعت سیمان جهان را در اختیار دارد.
مساله دیگر این است که کیفیت پایین سیمان چین باعث میشود که بعضی از ساختمانهای چین بعد از بیست یا سی سال از بین برود. طبق آمار گلدمن ساکس، یک سوم از سیمان مصرفی چین، کیفیتی پایین دارد که در دیگر کشورها قابل استفاده نیست.
بیل گیتس در وبلاگ خود در مطلبی در باره مصرف عظیم سیمان در چین به نقش مواد اولیه در کمک به فقیرترین مردم در بهبود وضعیت زندگی خود اشاره کرده است، استفاده از سیمان در جادهسازی به کشاورزان امکان رساندن محصولاتشان به بازار را فراهم کرده، کودکان را به مدرسه نزدیکتر کرده و باعث شکوفایی اقتصادی میشود. در چین هم سرعت گرفتن ساخت و ساز، باعث رشد اقتصادی شده و صدها میلیون نفر را از فقر خارج کرده است.
روی دیگر صنعت سیمان چین، هدر رفتن منابع در اقتصادی دستوری و آلودگی محیط زیست است که میتواند در آینده مسائل جدیدی را پیش بیاورد.
بهترین ها و بزرگ ترین ها از دیدگاه ائمه اطهار (از وبلاگ راز پرواز)
الف) بهترین ها از دیدگاه پیامبر اعظم(ص):
! بهترین زندگی دنیا وآخرت، همراه با علم است.
! بهترین مردم کسی است که برای مردم مفیدتر باشد.
! بهترین شما کسی است که برای خاندان خود بهتر باشد.
! بهترین شما کسی است که قرآن را فراگیرد و بدیگران بیاموزد.
! بهترین همسایگان نزد خدا کسی است که برای همسایه بهتر باشد.
! بهترین شما کسی است که بخیرش امیدوار و از شرش در امان باشند.
! بهترین شما کسی است که خدا کمکش کرده تا به نفس خود مسلط شود.
! بهترین مردان کسی است که دیر به خشم آید و سریع خشنود گردد.
! بهترین خانه های شما خانه ای است که یتیمی در آن محترم باشد.
! بهترین برادران شما کسی است که عیوبتان را به شما هدیه دهد.
! بهترین توبه نزد خداوند دست کشیدن و پشیمانی از گناه است.
! بهترین شما کسی است که از نافرمانی و گناهان به دور باشد.
! بهترین شما کسی است که دیدار او شما را بیاد خدا اندازد.
! بهترین کارها آن است که به اعتدال نزدیک تر است.
! بهترین ازدواج هاآن است که آسان تر انجام گیرد.
! بهترین صفتی که در قلب نهاده شود یقین است.
! بهترین توشه ها تقواست.
ب) بهترین ها از دیدگاه حضرت علی(ع):
ü بهترین جان ها، پاکیزه ترین آنهاست.
ü بهترین امور آن است که از حق پرده بردارد.
ü بهترین برادران کسی است که دلسوزانه تر نصیحت کند.
ü بهترین اعمال آن است که انسان را بر بزرگواری ها کمک کند.
ü بهترین مردم کسی است که در هنگام گشایش بخشنده و شاکر باشد.
ü بهترین فرمانرواها کسی است که ظلم را از بین ببرد و عدالت را زنده کند.
ü بهترین بندگان خدا کسی است که وقتی نیکی کند خوشحال شود و زمانی که بدی کند،آمرزش طلبد.
ü بهترین کسی که مورد مشورت تو قرار گیرد؛ صاحبان عقل و علم و تجربه و دوراندیشی و آگاهی ها هستند.
ü بهترین ارثی که پدران به فرزندان خود می دهند؛ کمال و ادب است.
ü بهترین اخلاق ها آن است که از پرخاش و لجاجت دورتر باشد.
ü بهترین مردم کسی است که زشتی را با زیبائی مکافات کند.
ü بهترین جدیت و کوشش آن است که همراه با توفیق باشد.
ü بهترین کارها آن است که مدارا آن را زینت دهد.
ü بهترین اعمال برابری امید و ترس است.
ü بهترین جهادها، جهاد با نفس است.
ü بهترین همت ها بلندترین آنهاست.
ü بهترین صدقه پنهان ترین آنهاست.
ü بهترین سیاست ها عدل است.
ü بهترین موهبت ها عقل است.
ü بهترین کلام، راستی است.
ج) بهترین ها از دیدگاه سایر معصومین (ع):
P بهترین مردم کسانی هستند که به حق قضاوت کنند.(امام صادق(ع))
P بهترین آغاز کارها، راستی و درستی و نیکوترین پایان آنها وفاست.(امام سجاد(ع))
P بهترین برادر تو کسی است که بدی های تو را فراموش و نیکی های تو را بیاد آورد.(امام حسن عسکری(ع))
بزرگترین ها از دیدگاه مولا علی(ع):
v بزرگترین هدیه عفو است.
v بزرگترین گناه ترس است.
v بزرگترین تفریح کار است.
v بزرگترین افتخار ایمان است.
v بزرگترین بلا، نا امیدی است.
v بزرگترین اسرار، مرگ است.
v بزرگترین شجاعت صبر است.
v بزرگترین استاد تجربه است.
v بزرگترین سود، فرزند نیک است.
v بزرگترین سرمایه اعتماد بنفس است.
برگرفته از کتاب " آیا می دانید؟ " تالیف " رضا جاهد "