دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به تشدید تهدید و تفرقه در جهان هشدار داد و گفت ما در لبه پرتگاه هستیم و در جهت اشتباه حرکت میکنیم، جهان باید بیدار شود.
به گزارش ایرنا، آنتونیو گوترش روز سهشنبه در سخنرانی افتتاحیه هفتاد و ششمین نشست سران عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، افزود: من اینجا هستم تا زنگ خطر را به صدا درآورم؛ جهان ما هرگز بیش از این، تهدید یا متفرق نشده است.
وی ادامه داد: ما با بزرگترین آبشار بحران در طول عمر خود روبرو هستیم. همه گیری کووید -۱۹ نابرابریهای خیرهکننده را افزایش داده، بحران آب و هوا این سیاره را به شدت درگیر و تحول از افغانستان و اتیوپی تا یمن و فراتر از آن، صلح را خنثی کرده است.
دبیرکل سازمان ملل متحد اضافه کرد: موج بیاعتمادی و اطلاعات غلط، مردم را دو قطبی و جوامع را فلج کرده است. حقوق بشر زیر رگبار است. علم مورد حمله قرار گرفته است و راههای اقتصادی اگر رخ دهند، برای آسیبپذیرترین افراد، بسیار کم و خیلی دیر پیش میرود. همبستگی عملی در حال از بین رفتن است، درست زمانی که ما به آن بیشتر نیاز داریم.
تراژدی عدم اراده سیاسی در واکسیناسیون
گوترش توضیح داد: شاید یک تصویر گویای آنچه باشد که در حال رخ دادن است، تصویری که از برخی از نقاط جهان از واکسنهای کووید -۱۹ در سطل زباله دیدهایم؛ منقضی شده و استفاده نشده. از یک سو، ما شاهد تولید واکسنها در زمان بی سابقه هستیم که پیروزی علم و نبوغ بشری است و از سوی دیگر، میبینیم که این پیروزی با تراژدی عدم اراده سیاسی، خودخواهی و بیاعتمادی ناتمام میماند.وی اظهار کرد: مازاد در برخی از کشورها، قفسههای خالی در کشورهای دیگر، بیشتر کشورهای ثروتمند جهان واکسینه شدهاند اما بیش از ۹۰ درصد آفریقاییها هنوز منتظر نخستین دُز واکسن خود هستند. این یک کیفرخواست اخلاقی برای وضعیت جهان ما و قباحت است. ما در آزمون علوم قبول اما در اخلاق رد شدیم.
فاصله سالهای نوری تا اهداف آب و هوایی
دبیرکل سازمان ملل متحد با هشدار نسبت به خطر تغییرات آب و هوایی گفت: گزارش اخیر هیات بین دولتی تغییرات آب و هوا یک زنگ قرمز برای بشریت بود. ما علائم هشدار دهنده را در هر قاره و منطقه مشاهده میکنیم؛ دمای سوزان، از دست دادن تنوع زیستی، هوای آلوده، آب و فضاهای طبیعی و بلایای مرتبط با آب و هوا در هربار.
گوترش با بیان اینکه حتی این شهر (نیویورک) به عنوان پایتخت اقتصادی جهان نیز مصون نیست، افزود: دانشمندان آب و هوا به ما میگویند هنوز برای زنده نگه داشتن هدف ۱.۵ درجه توافق آب و هوایی پاریس دیر نیست اما پنجره به سرعت بسته میشود.
وی ادامه داد: ما به کاهش ۴۵ درصدی انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۳۰ نیاز داریم. با این حال ، گزارش اخیر سازمان ملل متحد نشان میدهد که با تعهدات ملی آب و هوایی فعلی، انتشار این گازها تا سال ۲۰۳۰، ۱۶ درصد افزایش مییابد. این ما را به جهنم افزایش دما حداقل ۲.۷ درجه بالاتر از سطح پیش از صنعتی شدن، محکوم میکند. دبیرکل سازمان ملل متحد همچنین با استناد به گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از فاصله ۲۰ میلیارد دلاری در منابع ضروری و وعده داده شده به کشورهای در حال توسعه، انتقاد کرد.
گوترش اضافه کرد: فاصله تا کنفرانس آب و هوایی سازمان ملل در گلاسکو چند هفته است اما به نظر میرسد سالهای نوری تا رسیدن به اهدافمان فاصله داریم. باید جدی بگیریم و سریع عمل کنیم.
وی خاطرنشان کرد: همهگیری کووید-۱۹ و بحران آب و هوا، شکنندگیهای عمیقی را به عنوان جوامع و به عنوان یک سیاره نشان داده است. با این حال، به جای فروتنی در برابر این چالشهای عظیم تهاجمی، غرور را میبینیم. به جای راه همبستگی، ما در بن بست نابودی هستیم.
بیماری بیاعتمادی
دبیرکل سازمان ملل متحد تاکید کرد: همزمان بیماری دیگری در جهان امروز در حال گسترش است؛ بیماری بی اعتمادی. وقتی مردم میبینند که وعدههای پیشرفت توسط واقعیتهای سخت روزمره زندگی آنها انکار شده است،
وقتی میبینند که حقوق و آزادیهای اساسی آنها محدود شده است، وقتی میبینند که فساد کوچک و بزرگ در اطراف آنها وجود دارد، وقتی میبینند که میلیاردرها به فضا میروند و میلیونها نفر بر روی زمین گرسنه میمانند، وقتی والدین آیندهای غمافزاتر از تلاش امروزشان برای فرزندان خود میبینند.
گوترش عنوان کرد: و هنگامی که جوانان اصلاً آیندهای نمیبینند، افرادی که به آنها خدمت میکنیم و نماینده آنها هستیم، ممکن است ایمان خود را نه تنها به دولتها و نهادهای خود بلکه به ارزشهایی که برای بیش از ۷۵ سال محرک سازمان ملل متحد بوده است، از دست بدهند.
وی، صلح، حقوق بشر، کرامت برای همه، برابری، عدالت و همبستگی را در کانون ارزشها دانست که شکست اعتماد منجر به شکست آنها میشود.
دبیرکل سازمان ملل متحد تصریح کرد: اگر مردم در زندگی روزمره خود نتیجهای نبینند، ارزش نمی یابند. فضا ندادن برای خلاقیت به افراد، انگیزههای بشریت را تباه میکند. این اکسیژن را برای اصلاح آسان، راه حلهای کاذب و نظریههای توطئه فراهم میسازد.
تاکید بر چندجانبهگرایی
گوترش در بخش دیگری از سخنان خود به چالشهای موجود جهانی اشاره و اظهار کرد: سیستم چندجانبه امروزی در ابزارها و ظرفیتهای خود ، نسبت به آنچه برای مدیریت موثر مدیریت کالاهای عمومی جهانی مورد نیاز است، بسیار محدود است. ما باید حکومت جهانی را تقویت، بر آینده تمرکز، قرارداد اجتماعی را تمدید و اطمینان حاصل کنیم که سازمان ملل متحد برای دوره جدید مناسب است.
وی یادآور شد: دستور کار مشترک ما بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار و توافق آب و هوایی پاریس است.
چالشهای امنیتی جهان
دبیرکل سازمان ملل متحد با تاکید بر اینکه در وهله نخست باید شکاف صلح را پر کنیم، افزود: برای بسیاری از مردم در سراسر جهان، صلح و ثبات یک رویای دور باقی مانده است. در افغانستان، جایی که ما باید کمکهای بشردوستانه را تقویت و از حقوق بشر به ویژه زنان و دختران دفاع کنیم.
گوترش ادامه داد: در اتیوپی، جایی که ما از همه طرفها میخواهیم که فوری خصومتها را متوقف، دسترسی بشردوستانه را تضمین و شرایط را برای شروع گفتوگوی سیاسی به رهبری اتیوپی ایجاد کنند. در میانمار، جایی که ما حمایت بیدریغ مردم را در پی دستیابی به دموکراسی، صلح، حقوق بشر و حاکمیت قانون تاکید میکنیم.
وی اضافه کرد: در ساحل عاج، جایی که ما متعهد به بسیج کمکهای بینالمللی برای امنیت، توسعه و حکمرانی منطقه هستیم. در مناطقی چون یمن، لیبی و سوریه، جایی که باید از بنبست عبور و برای صلح تلاش کنیم.
دبیرکل سازمان ملل متحد اظهار کرد: در اسرائیل و فلسطین، جایی که ما از سران آن میخواهیم گفتوگوی معناداری را از سر بگیرند، راه حل دو کشور را به عنوان تنها راه صلح عادلانه و همه جانبه به رسمیت بشناسند. در هائیتی و بسیاری از نقاط دیگر باقی مانده، جایی که ما در هر مرحله از بحران همبستگی قرار داریم.
بازگشت کودتاها و تصرف قدرت با زور
گوترش از انفجار تصرف قدرت با زور هم سخن گفت و افزود: کودتای نظامی برمی گردد. عدم وحدت بین جامعه بینالمللی کمکی نمیکند. تقسیمات ژئوپلیتیکی همکاری بینالمللی را تضعیف و ظرفیت شورای امنیت را برای اتخاذ تصمیمات لازم محدود میکند.
وی با بیان اینکه احساس معافیت از مجازات در حال گسترش است، گفت: در عین حال ، پرداختن به چالشهای اقتصادی و توسعه چشمگیر غیرممکن خواهد بود در حالی که دو اقتصاد بزرگ جهان با یکدیگر در تضاد هستند.
نگرانی از اختلاف قدرتهای جهانی
دبیرکل سازمان ملل متحد افزود: با این وجود، میترسم جهان ما در حال خزیدن به سمت دو مجموعه متفاوت از قوانین اقتصادی، تجاری، مالی و فناوری، دو رویکرد متفاوت در توسعه هوش مصنوعی و در نهایت دو استراتژی نظامی و ژئوپلتیک متفاوت باشد.
گوترش اظهار کرد: این دستورالعملی مشکلدار و بسیار پیشبینی پذیرتر از جنگ سرد است. برای بازگرداندن اعتماد و القای امید به همکاری نیاز داریم. ما به گفتوگو، به مفاهمه نیاز داریم و باید در زمینه پیشگیری، حفظ و ایجاد صلح سرمایهگذاری کنیم.
وی تصریح کرد: ما به پیشرفت در زمینه خلع سلاح هستهای و تلاشهای مشترک خود برای مقابله با تروریسم نیاز داریم. ما برای مبارزه با خشونت جنسیتی در هر کشوری به یک برنامه اضطراری نیاز داریم. برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار و ایجاد دنیایی بهتر، ما میتوانیم و باید شکاف جنسیتی را بر هم بزنیم.
تهدیدهای سایبری و سوءاستفاده از دادهها
دبیرکل سازمان ملل متحد چالش جهانی دیگر را موضوع دیجیتال دانست و توضیح داد: بازگرداندن اعتماد و الهام بخشیدن به امید به معنای رفع شکاف دیجیتالی است. نیمی از بشریت به اینترنت دسترسی ندارند و ما باید همه را تا سال ۲۰۳۰ به هم متصل کنیم.
گوترش خاطرنشان کرد: این چشمانداز نقشه راه من برای همکاری دیجیتال است تا از وعده فناوری دیجیتال در عین محافظت از مردم در برابر خطرات آن استقبال کنم. یکی از بزرگترین خطراتی که ما با آن روبرو هستیم دسترسی روزافزون بسترهای دیجیتالی و استفاده و سوء استفاده از دادهها است.
وی اضافه کرد: یک کتابخانه وسیع از اطلاعات در مورد هر یک از ما جمع آوری شده است اما ما کلیدهای آن کتابخانه را نداریم. ما نمی دانیم این اطلاعات چگونه، توسط چه کسی یا با چه اهدافی جمع آوری شده است اما میدانیم که دادههای ما به صورت تجاری برای افزایش سود شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد.
دبیرکل سازمان ملل متحد یادآور شد: الگوهای رفتاری ما همچون قراردادهای آتی، کالا شده و فروخته میشود. دادههای ما همچنین برای تأثیر بر ادراک و نظرات ما استفاده میشود. دولتها و دیگران میتوانند از آن برای کنترل یا دستکاری رفتار مردم، نقض حقوق بشر افراد یا گروهها و تضعیف دموکراسی سوء استفاده کنند. این یک داستان علمی تخیلی نیست؛ یک واقعیت علمی است.
گوترش حمله سایبری را سرآغاز جنگ احتمالی آتی دانست و گفت: من مطمئن هستم که هرگونه رویارویی بزرگ آینده - خدای ناکرده - با یک حمله سایبری بزرگ آغاز خواهد شد. چارچوبهای قانونی برای رسیدگی به این مساله کجاست؟ سلاحهای خودمختار، امروزه میتوانند اهداف را انتخاب کرده و افراد را بدون دخالت انسان بکشند. آنها باید ممنوع شوند.
انتصاب یک نماینده ویژه
وی با انتقاد از اینکه در مورد چگونگی تنظیم این فناوریها اجماع وجود ندارد، نسل جوان را محور تحولات آتی دانست و افزود: ما به استعدادها، ایدهها و انرژی نسل جدید نیاز داریم. من یک نماینده ویژه برای نسلهای آینده تعیین و دفتر جوانان سازمان ملل متحد را ایجاد میکنم.
دبیرکل سازمان ملل متحد وابستگی متقابل را منطق قرن ۲۱ خواند و اظهار کرد: در این وابستگی، ستاره اصلی سازمان ملل متحد است. این زمان ما است. لحظه ای برای تحول، عصری برای شعله ور شدن مجدد چند جانبه گرایی و امکانات. اجازه دهید اعتماد را بازگردانیم؛ بگذارید امید را القا کنیم و بگذارید همین حالا شروع کنیم.
عصرایران؛ مصطفی داننده- دخترک در کوچه مشغول بازی است. موتور سوار از کنارش رد میشود و دوباره کوچه رفته را دور میزند و به سمت دختر بر میگردد. کوچه خلوت است. برق گوشوارهها چشم مرد جوان را گرفته؛ دخترک را صدا میکند. احتمالا به او میگوید:« عمو جان، میشه یک لحظه بیای کارت دارم.» دختر بچه از همه جا بیخبر هم به سمت او میآید و یک لحظه بعد مرد گوشوارهها را از گوش بچه میکشد و فرار.
این محتوای فیلمی است که چند روزی است در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. قلب آدمی از دیدن آن به درد میآید اما چاره چیست؟ باید دید و در مورد آن حرف زد تا دوباره شاهد چنین رفتارهای خشونت آمیز نباشیم.
طلا زیباست؛ فکر نمیکنم کسی در دنیا باشد و زیبایی طلا را انکار کند. همین زیبای زرد رنگ به راحتی میتواند برای ما تبدیل به یک خاطره بسیار تلخ شود. دخترک، هیچگاه این روز را فراموش نمیکند. او هر زمان گوشواره ببیند یا مرد موتور سوار میافتد.
بچهها مغازه طلا فروشی نیستند، لطفا آنها را با انداختن گوشواره به گوش و النگو به دست به خطر نیندازیم. کودک احتیاجی به انگشتر طلا، النگو و یا گوشواره ندارد، به ویژه زمانی که در حال بازی با همسالان خود در خیابان است. این طلاها میتواند انسانها را وسوسه کند. قتل برخی از کودکان تنها به خاطر سرقت طلا بوده است.
متاسفانه دیوانههایی در این جامعه زندگی می کنند که به خاطر یک الگو یا گوشواره ، کودکی را می دزدند یا می کشند.همیشه برای گرگها شکار برهها راحتتر است.
وضعیت اقتصادی جامعه، انگشت شماری از آدمها را به سمت دزدی سوق داده است. چندی پیش پلیس اعلام کرده بود که 50 درصد کسانی که در ماههای اخیر دستگیر شدهاند، برای اولین بار بود که دزدی میکردند و هیچ سابقهای نداشتند.طلای آویزان به گردن فرزندمان میتواند نقش شیطان را برای فردی بازی کند که دچار مشکلات عدیده اقتصادی است.
بچهها بدون گوشواره و النگو هم بزرگ میشوند و آنقدر زمان دارند که از زیورآلات استفاده کنند. اجازه ندهیم فرزندانمان قربانی، رفتار غلط ما شوند.
چرا باید بچهها وقتی برای بازی به خیابان میآیند، گوشی موبایل یا تبلت دستشان باشد؟ اصلا مگر مادران محترم وقتی میخواهند پیاده روی بروند یا در باشگاهی فعالیت ورزشی داشته باشند، به خود طلا آویزان میکنند که بچهها همیشه النگو به دست دارند یا گوشواره به گوش!
در این زمانه، بیشتر باید مواظب بچهها بود.
بله، میدانم که الان با خود میگویید، پس پلیس چه کاره است؟ حق با شماست پلیس باید وظیفه خود را به درستی انجام دهد و نمایندگان مجلس هم باید قوانینی تصویب کنند که روزگار زورگیرها تیره و تار شود اما اینها باعث نمیشود ما مواظب بچهها خود نباشیم و با خودنمایی و آویزان کردن چند تکه طلا، جان آنها را به خطر بیندازیم.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر بگویم خبر اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی همان قدر تلخ است که احتمال سقوط «پنجشیر» و ورود طالبان به حریم احمد شاه مسعود در بیستمین سالگرد شهادت او، مپندارید که قصد اغراق دارم و گزاف است چرا که هر دو از چیرگی تعصب بر خِرَدورزی و رواداری حکایت میکند.
اعتبار یک دانشگاه به استادان و مدرسان و پژوهشگران
آن است که در کار تولید اندیشهاند نه به صرف تعداد مقالات منتشره و مدارک
صادره و اگر دیگران به استادی و تدریس و تحقیق در دانشگاهی میبالند به
سبب آن است که استادان و مدرسان و محققانی پیش از آنان بدان اعتبار و منزلت
بخشیدهاند و بر این سیاق میتوان گفت آن که در این میان آسیب میبیند و
اعتبار از کف میدهد نه دکتر بیژن عبدالکریمی که اعتبار دانشگاه آزاد
اسلامی است چندان که امثال دکتر حسین بشیریه به دانشگاه امام صادق اعتبار افزونتری بخشیدند.
امروز اعتبار دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران بیشتر است یا 60 سال قبل؟
دانشگاه و ساختمان که همان است و بودجه و شمار دانشجویان هم که بسیار بیشتر
شده. پس چه بود و چه داشت که حالا نیست و ندارد؟ اسلامی ندوشن و جلالالدین همایی و فروزانفر و ملکالشعرای بهار و امثال آنها و همین حالا باز شفیعی کدکنی
است که اعتبار میدهد نه در و پنجره. یا در جاهای دیگر استادانی که یک
جزوه را سیسال درس میدهند و سؤال کردن بلدند و پاسخدادن نه و دغدغۀ
اجتماعی ندارند. این که دیگر دانشگاه نیست. دبیرستان است.
بیژن عبدالکریمی مسلمانی ایران دوست و آزاده است و اندیشۀ خود را در پستو پنهان نکرد و در برنامۀ «زاویه» شبکه چهار سیما به مردم شناسانده شد. سیمای جمهوری اسلامی ایران نه تلویزیون فارسی بیبیسی.
اهمیت استاد چنان است که روحانیون نمیگویند در فلان حوزه یا مدرسۀ علمیه
درس خواندهاند بلکه به نام استاد اشاره میکنند و اخراج استاد یعنی
سرمایهسوزی و اهانت به جایگاه علم و استقلال فکری. «شرف المکان بالمکین».
اعتبار هر جای، به جایگیران آن است.
سرمایۀ دانشگاه آزاد، ساختمانها و املاکی نیست که به پشتوانۀ نفوذ و حمایت و اعتبار هاشمی رفسنجانی و سبک خاص مدیریت دکتر جاسبی
گرد آمد. سرمایۀ دانشگاه آزاد، استادان آن و دانش آموختگانی است که اگر
دانش و مهارت داشته باشند اعتبار میآفرینند و اگر نه برند آسیب میبیند.
نخستین نکتهای که به ذهن متبادر میشود این است که دانشگاه آزاد با استاد خود مثل کارمند تحت امر رفتار میکند. مرحوم شیخ محمد یزدی هم البته میخواست حوزه را چنین زیر تیول دربیاورد و به مرجع محبوبی چون آیتالله موسی شبیری زنجانی هم تشر میزد اما حوزه تا توانسته زیر بار نرفته است.
نهاد دانشگاه باید مستقل بماند و در عصر کالاییشدن فرهنگ و تجاری شدن
همه چیز و غیر سیاسی شدن دانشجویان، امثال دکتر عبدالکریمی را باید حفظ کرد
نه آن که برانید چون اعتبار خودتان زایل و ضایع میشود.
به یاد آوریم که اعتبار و وجهۀ دکتر غلامعلی افروز
رییس وقت دانشگاه تهران به خاطر اخراج دو استاد از دانشکدۀ حقوق چگونه
آسیب دید در حالی که به سبب برنامههای روانشناسی در تلویزیون محبوب بود.
دکتر افروز البته به نویسندۀ این سطور لطف فراوان دارد و 17 سال قبل در سوگ عموی من چندان میگریست که از دو رفیق شفیق، در داغ فراق دیگری انتظار میرود اما این که در روز معارفۀ رییس جدید از بیم اعتراض دانشجویان از درِ پشتی خارج شد یک واقعیت است و من هم آن روز سخت برای او اندوهگین شدم. او که در جریان اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359 اگر اسکاتلندیارد دیرتر اقدام میکرد سومین قربانی گروگانگیری میشد و اینگونه از مرگی چنان دهشتناک رسته بود اعتبار خود را به خاطر اخراج دو استاد چنین به مخاطره انداخت.
از این رو امیدوارم در سطح عالی این
خطا جبران شود چرا که دستور به بازگشت دکتر عبدالکریمی به دانشگاه آزاد عقب
نشینی نیست. پاسداشتِ سرمایه و اعتبار و تکرار نکردن آن تجربه در دانشگاه
مادر است.
در غیر این صورت چه نیاز به اندیشیدن و فلسفیدن؟ یک
جزوه به همه بدهید همان را از رو بخوانند. اصلا شهریه بگیرید مدرک بدهید.
خلاص.
اخراجی این گونه این شایبه را هم ایجاد میکند که کرسیهای
تدریس را خالی میکنند تا نیروهایی که با سهمیه و سفارش و رابطه تحصیلات
تکمیلی را تمام کردهاند بر جای آنان بنشینند و در واقع جا را برای آنها
باز میکنند.
هر چند ترجیح اغلب کسانی که چندان پرمایه نیستند
استفاده از مدرک برای تصدی مناصب آب و ناندارتر است. چرا که در دانشگاه،
میزان سواد استاد در مواجهه و محاجه با دانشجویان و در کلاس و سخنرانی محک
میخورد و از حتی از دستخط او میتوان دریافت چه در چنته دارد و در واقع
چقدر ندارد ولی در اداره با زیردستانی سرو کار دارد که در گیر و دار زندگی و
تأمین معیشت کاری به او ندارند. (کما این که یکی دو ماه است یک کانال
تلگرامی به پروپای استادان تاریخ میپیچد و ادعاهایی دربارۀ سواد و نوع
اخذ مدرک و تعداد مقاله هاشان مطرح میکند هر چند میتواند ناشی از
پارهای خرده حسابهای شخصی هم باشد اما از این واقعیت حکایت میکند که زیر
ذرهبین قضاوت بضاعت علمیاند).
همچنین بهانهای به دستگاههای تبلیغی مخالف جمهوری اسلامی میدهد تا بگویند در رژیم پهلوی، آیتالله مرتضی مطهری (که اگرچه اهل مبارزه علنی به سبک طالقانی و منتظری
نبود اما همه میدانستند که با حکومت نیست) بدون تحصیلات دانشگاهی جذب و
عضو هیأت علمی دانشکده الهیات (معقول و منقول) دانشگاه تهران میشود و رییس
پرآوازۀ دانشگاه تهران که دانشمندی بینالمللی بود در پاسخ به برخی
انتقادات و اعتراضات، به داوری استاد دیگر دانشگاه - دکتر عبدالحسین زرینکوب- ارجاع میدهد که خود، استادِ استادان بود و چند روز دیگر سالگرد درگذشت اوست.
مطهری هم توان و بنیۀ علمی خود را چنان بروز میدهد که روزی پرفسور رضا
رییس دانشگاه وقتی او را منتظر اتوبوس یا تاکسی میبیند توقف میکند تا
سوار شود و شخصا به خانه میرساندش و روز بعد دستور میدهد حقوق مطهری چنان
افزایش یابد تا بتواند بهترین اتومبیل را خریداری کند و پس از آن استاد
دانشکده، بنز سوار میشود.
تا آن زمان سابقه نداشت یک روحانی نه
از ارث پدری یا خرید و فروش املاک یا درآمد منبر یا به خاطر حمایت تاجر و
کاسبی یا مسؤولیت یک موقوفه که با پول تدریس و حقالتالیف و نه هیچ درآمد
دیگر اتومبیلی در حد بنز سوار شود. نهایت فولکس قورباغهای بود و اگر
محضردار بودند پژو 504 و تیپهایی مثل ناطق نوری هم با پیکان رفت و آمد میکردند و اغلب البته فاقد خودرو شخصی بودند.
بیژن عبدالکریمی بنز که ندارد هیچ، یک بار جایی گفته بود خانه هم ندارد و
مستأجر است و بعید است در این چند سال که امکان خرید خانه جز با مالکیت
املاکی دیگر سلب شده خانهدار شده باشد. پس او نیست که از دست میدهد.
دانشگاه است که خود را محروم میکند و نسلی که از اندیشه و تفکر دورتر
میشوند و اگر قرار است استاد، مستقل نباشد و طوطیوار هر چه را گفتند
تکرار کند چه نیاز به استاد؟ در هر کلاس دانشجویان را بنشانند و شبکههای
متعدد تلویزیون را برای آنان روشن کنند و یکی را هم مراقب بگذارند تا چشم
برندارند.
«ناوالنی» رهبر اپوزسیون روسیه و مشهورترین زندانی مخالف پوتین در مصاحبۀ اخیر خود با «نیویورک تایمز»
دربارۀ این که روزها را در زندان چگونه میگذراند گفته است هر روز باید 8
ساعت پای تلویزیون بنشینیم تا آگاهیمان زیاد شود: «مطالعه و نوشتن و هر
کار دیگری ممنوع است. شما باید روی یک صندلی بنشینید و فقط تلویزیون تماشا
کنید و اگر خوابتان ببرد نگهبان فریاد میزند: نخواب! تلویزیون تماشا
کن».
در این واقعیت که سوء عملکردها و جذاب نبودن صدا و سیما و
جوان بودن اکثریت جمعیت جوان موجب اثرگذاری نگاه تلویزیون «من و تو» به
تاریخ و گذشته شده تردیدی نیست ولی با حذف امثال عبدالکریمی نه تنها اصلاح
نمیشود که به مثابه گزاره ای در تأیید به میدان میآید.
برای آن که بدانیم بیژن عبدالکریمی کیست و چقدر در حق این انسان شریف جفا شده بخش آخر سخنرانی اخیر او در «نشست عاشورا و امروز ما» در همین محرم امسال که به همت انجمن اندیشه و قلم و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار و خبر آن در عصر ایران هم منتشر شد بهترین گواه است:
«روی آوردن ایرانیان به اسلام و شیعه و عشق به امام حسینع
یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی و شیعه و از بزرگترین سرمایههای
ماست. این عشق در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست
و از دل سنت عاشورایی هرگز قبیلهپرستی، ستیزه جویی و تجاوز به حقوق
دیگران در نمیآید. از این رو شبه روشنفکران نباید به نام عقل و عقلانیت
مدرن، نمادهای یک ملت را از او بگیرند و در برهوت بیهویتی رها کنند. این
ملت، ملت امام حسین است و تا پیرو حسین است نه قدرت داخلی و نه خارجی
نمیتواند با این ملت کاری کند.»
این سخنان را همین
امسال و یک ماه پیش گفته و منتشر شده است. به آنچه به صورت تقطیع شده در
فضای مجازی منتشر میشود یا شبه دانشجویی حسب وظیفه یا نادانی گزارش یا ضبط
یا سعایت میکند اعتماد نکنید.
نه به خاطر بیژن عبدالکریمی که به تعبیر بامداد شاعر «نوالۀ ناگزیر را گردن کج نمیکند» که به خاطر اعتبار خودتان این خطا را اصلاح کنید.