واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

بار دیگر ما غلط کردیم راه!ا


‏چند سالى از آن روز که در سرمقاله یکى از شماره هاى موعود، خبر از «طوفانى سهمگین» به میان آمد، مى گذرد. آنجا آمده بود:
طوفانى سهمگین از جاى خود کنده شده است؛ توفنده و بى امان. بى آنکه مرزى و ساحتى بشناسد، پیش مى آید. از هیچ تیغ و سنان و سرنیزه اى بیم به دل راه نمى دهد. گستاخ و بى رحم همه جا را درمى نوردد، بى آنکه هماوردى فراروى خود بیند ...

 
آن زمان، زلزله هاى پى در پى هر شهر و روستایى را درننوردیده و بر وسعت قبرستان ها نیافزوده بود؛
آن زمان، چونان امروز، درهاى آسمان بسته نبود و خشکى ابرها، بر وسعت بیابان ها نمى افزود؛ آن زمان بحران ها و بن بست ها در عرصه هاى مختلف، حیات فردى و جمعى ساکنان زمین را چونان امروز مبتلاى انفعال و ابتذال نساخته بود و گرسنگى، فسق و فجور فراگیر، خشکى و دریا را از خود آکنده نساخته بود و ...
آن روز غریو توپ ها و موشک ها، در جاى جاى زمین خدا، در گوش بندگان، زنگ پایان روزگارِ بى فریاد را به صدا درنیاورده بود؛ امّا امروز، عارف و عامى دریافته اند که:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» 1
فسق و فساد فراگیر که همه پهنه های خشکى و دریا را درنوردیده، حاصل دست همه مردمى است که گوش ها را فروبسته و در ادبار و پشت کردنى دیوانه وار به آسمان، همه برخوردارى و لذّت هاى شهوانى را در غفلت از چشمى نظاره گر، بى پاسخ مى پندارند.
این همه بحران و بن بست در مناسبات فرهنگى و تمدّنى خلق روزگار و این همه فلاکت و درماندگى، پاسخ ناگزیر آسمان و زمین، و برآمده از سنّت ثابتى است که همه انبیاء و اولیاء، با چشم دل، آمدنش را اعلام داشته اند.
اینک، ساکنان زمین، کِشته مزرعه عمل و نظر خود را درو مى کنند و از آن نیز گریزى ندارند. آنان برآیند همه سال هایى که در غفلت از حضرت محبوب، در خودکامگى تمام روزگار گذرانده اند، را مى بینند و از اینجا، تیغ تدبیرها هر روز کند و کندتر و ناکامى ها افزون و افزون تر مى شوند.
در این موقعیت و شرایط به بارنشسته، از سویى یأس و نومیدى و بیم فردایى سیاه تر از امروز، جگر را مى سوزاند و از دیگر سو، امید فرارسیدن فصل رهایى، چشم را به افق فرارو مى دوزد؛ شاید که طلایه دار موکبش را نظاره کند.

خداوند، کلید گشاینده بستگى ها را در صندوق خانه یأس و نومیدى از غیر خود گذارده است. یأس و نومیدى از مدّعیان دروغزن و چشم امید فروبستن بر گندم نمایان جوفروش، هم آنان که بانگ برمى آورند:
هر یکى از ما مسیح عالمى است             هم الم را در کف ما مرهمى است

و امّا از این نکته غافل هستند که هر کجا پاى ادّعا به میان آید، پاى ابتلا و امتحان نیز به میان مى آید و بدین سبب است که از میان صحن خانه دل مدّعیان و خودبینان مغرور، جز عجز و ناتوانى و فساد سر برنیاورد؛ لذا:
هر چه کردند از علاج و از دوا             گشت رنج افزون و حاجت ناروا
از قضا سرکنگبین صفرا فزود             روغن بادام خشکى مى نمود

تجربه فساد فراگیر که همه خشکى و دریا را مبتلاى تباهى و سیاهى ساخته، هر هشیارمردى را متذکّر اقرار و اعتراف بر خطاى رفته و برگشت به گنج خانه صاحب همه دارایى ها و توانایى ها و طلب رهایى از عمق جان مى شود.
بى سبب نیست که ما را به محراب خواهش صمیمانه و تمنّاى صادقانه دعوت مى کنند.
«فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ وَلِیِّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى لَا یَظْفَرَ بِشَىْ ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ وَ یُحِقُّ اللَّهُ بِهِ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقُه؛ 2
پس اى پروردگار من! ولى خود و پسر دختر پیغمبرت، همو که مسمّى به نام پیغمبر است، بر ما ظاهر کن تا آنکه بر هر باطل ظفر یابد و آن را محو و نابود سازد و حق را ثابت و محقّق گرداند.»

(پس آشکار فرما پروردگار من برای ما ولیت و پسر ولیت و پسر دختر پیامبرت، همان نامیده به نام فرستاده ات صلواتت بر او و خاندانش در دنیا و آخرت، تا پیروز نشود بر چیزی از باطل مگر آنکه نابودش سازد و حق گرداند خداوند با او حق را و محقق فرمایدش)


کاى کمینه بخششت ملک جهان             من چه گویم چون تو مى دانى نهان

اى همیشه حاجت ما را پناه             بار دیگر ما غلط کردیم راه

چون در میان دریاى سیاه ابتلائات، افتاده اى از ژرفاى جان، نجات بخشى را طلب کند، دریاى لطف خداوند به جوش آمده و سائل را پاسخى شایسته مى دهد.
چنان که سیاهى از خانه اندیشه و عمل آدمى بر پهنه دریا و خشکى باریدن گرفته، روشنایى و نور نیز از همان خانه سر برمى آورد. به عبارت دیگر، هر امّتى هماره شاهد طلب و تمنّاى خویش خواهد بود، هر چند آنها را ناخوشایند بداند.
به قول جناب مولانا، آنگاه که پادشاه مأیوس و درمانده و عاجز از طبابت حکیمان و طبیبانِ آکنده از غرور شد، به دنبال قدرت حق رفت.
چون برآورد از میان جان خروش             اندر آمد بحر بخشایش به جوش
در میان گریه خوابش در ربود             دید در خواب او که پیرى رو نمود
گفت اى شه! مژده حاجاتت رواست             گر غریبى آیدت فردا ز ماست
در علاجش سحر مطلق را ببین             در مزاجش قدرت حقّ را ببین

ترک بنیادهاى آکنده از فساد، روى آوردن به محراب نیاز و تمنّا و هم افقى نظرى و عملى با ساحت قدسى رهایى بخش آسمانى، سه شرط اساسى گشوده شدن درهاى رحمت و نعمت است. یله و رهاگذاردن هریک از این سه گانه شروط رهایى، باعث تداوم همه سال هاى دورى و درماندگى است.


«وَ اجْعَلْهُ اللّهمّ مَفْزَعاً لِلْمَظْلُومِ مِنْ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لَا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَک؛ 3

خدایا! او را قرار ده پناهگاهى براى ستمدیدگان از بندگانت و یاور براى کسى که یارى براى خود جز تو نمى یابد.»

(خدایا! او را قرار ده پناهگاهى براى ستمدیده از بندگانت و یاور براى کسى که یاورى برایش جز تو نمى یابد)

پى نوشت ها:

__________________________________________________
(1). سوره روم، آیه 41.
(2). قمى، عبّاس، «مفاتیح الجنان»، دعاى عهد.
(3). همان.

کاهش شدید سن ورود دختران به بازار کارگری جنسی/ نیمی از کارگران جنسی متأهل‌اند

کاهش وحشتناک سن ورود دختران به بازار کارگری جنسییک مددکار اجتماعی و فعال حوزه زنان گفت: متاسفانه گاهی دخترانی را می‌بینیم که در سنین بسیار کم، حدود 12 سالگی به این مسائل کشیده می‌شوند. از طرفی بر اساس آمارهایی که سازمان بهزیستی ایران اعلام کرده است، 50%از کارگران جنسی ایران را زنان متاهل تشکیل می‌دهند که به دلیل مشکلات اقتصادی به این کار روی می‌آورند.



به گزارش برنا؛ شهین شمس‌محمدی در خصوص افزایش کارگران جنسی در سطح شهر گفت: مهمترین دلیلی که می‌توان برای افزایش این آسیب اجتماعی عنوان کرد، فقر است.

او ادامه داد: فقر روی تندرستی، چگونگی فرهنگ خانواده و امکانات تحصیلی اثر می‌گذارد. به علاوه این فقر است که از حضور یک فرد به عنوان عضوی فعال در جامعه جلوگیری کرده و در نتیجه او را از گرفتن حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منصرف می‌کند.

این فعال حوزه زنان با تاکید بر اینکه افزایش کارگران جنسی در هر جامعه‌ای می‌تواند متاثر از عوامل گوناگونی باشد، عنوان کرد: از عمده‌ترین این عوامل، بالا رفتن خط فقر و عدم مهارت و توانایی‌های لازم در جهت تامین مایحتاج زندگی، از سوی زنان است که این مساله نیز به نبود برنامه‌ریزی‌های اساسی از سوی دولتمردان برای توانمندسازی زنان و همچنین نبود بستری مناسب در جامعه، در راستای کسب مهارت، درآمدزایی و استقلال مالی، این قشر تاثیرگذار در جامعه باز می‌گردد.

شمس محمدی اضافه کرد: با وجود سیر رو به رشد تحصیل زنان، به دلیل بستر سنتی جامعه و اینکه توجه به توانمندسازی و کسب مهارت برای استقلال مالی برای مردان در درجه اول اهمیت قرار دارد، هنوز آن طور که باید و شاید به این مساله مهم پرداخته نشده و ما غافل از اهمیت و تاثیرگذاری این عامل، به دنبال رفع آسیب‌های اجتماعی ناشی از کارگران جنسی در جامعه هستیم.

این مددکار اجتماعی با اشاره به اینکه کارشناس مسائل اجتماعی به رابطه متقابل میان فقر و پیدایش کارگران جنسی در جامعه تاکید فراوان دارند، توضیح داد: جامعه شرایط را با ایجاد تورم، بیکاری و فقر به نحوی ساخته است که زنان بی سرپرست و بد سرپرست به خاطر درماندگی در تامین هزینه‌های جاری خود و فرزندان‌شان، به این کار روی می آورند، در نتیجه کارگران جنسی نیز افزایش پیدا می‌کنند.

او از کاهش وحشتناک سن ورود دختران به بازار کارگری جنسی خبر داد و گفت: متاسفانه گاهی دخترانی را می‌بینیم که در سنین بسیار کم، حدود 12 سالگی به این مسائل کشیده می‌شوند. از طرفی بر اساس آمارهایی که سازمان بهزیستی ایران اعلام کرده است، 50%از کارگران جنسی ایران را زنان متاهل تشکیل می‌دهند که به دلیل مشکلات اقتصادی به این کار روی می‌آورند که پس از ورود این زنان به بازار کارگری جنسی، در معرض آسیب‌های چون ایدز، مواد مخدر و خشونت قرار می‌گیرند، که به نوبه خود به آسیب‌های اجتماعی دامن می‌زند.

این فعال حوزه زنان ادامه داد: بخش عظیمی از قشر فقیر جامعه را زنان تشکیل می‌دهند. متاسفانه فلاکت و فقر با ستم جنسی و طبقاتی گره خورده و آسیب‌ها را تشدید کرده است. باید تاکید کنم کارگری جنسی، آزار جنسی محسوب می‌شود و هیچ زنی راضی نخواهد بود به این کار تن دهد، اما به دلیل نیاز و تامین مایحتاج خود به این کار روی می آورد.

شمس محمدی در پایان توضیح داد: برای جلوگیری از انحرافات و آسیب‌های اجتماعی باید به توزیع درآمدها در جامعه توجه داشت چراکه یکی از مهم ترین عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه است که این نابرابری‌های اقتصادی زاینده فساد، تباهی و انواع کجروی‌ها خواهد بود.

بررسی اثر شاخص فلاکت (تورم + بیکاری) بر جرم و جنایت در جامعه

با هر بار افزایش تورم و بیکاری، جرم و جنایت در جامعه چند برابر می‌شود

(با افزایش تورم و بیکاری، جرم و جنایت در جامعه ۴.۵ برابر می‌شود)

با افزایش تورم و بیکاری، جرم و جنایت در جامعه ۴.۵ برابر می‌شودیک جامعه شناس می گوید: اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر می‌شود. اگر بیکاری در جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا می‌کند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر می‌گردد.


به گزارش ایسنا، افزایش مداوم و بی‌رویه‌ی سطح عمومی قیمت‌ها آثار زیان باری را بر ابعاد مختلف زندگی انسان تحمیل می‌کند. اینکه تورم ناشی از امواج و انعکاس بحران مالی و اقتصادی جهانی است یا نشان دهنده‌ی ضعف در دستگاه‌های نظارتی بازار، درست مشخص نیست، اما آنچه در خصوص وجود وضعیت بیمار اقتصادی و تداوم این شرایط بدیهی به نظر می‌رسد، تبعات روانی و آسیب‌های اجتماعی متعدد و فراوانی است که در پی این امر تشدید خواهد شد.

به گزارش ایسنا، تورم به عنوان مقوله‌ای اقتصادی، رابطه‌ای انکارنشدنی و قابل رؤیت با مشکلات اجتماعی دارد و بر همین اساس نمی‌توان آن را منفک از دیگر پدیده‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... به شمار آورد؛ لذا رخدادهای اقتصادی همواره تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر شرایط و موقعیت افراد جامعه خواهند داشت.


تورم اقتصادی و تبعات آن بر بدنه‌ی اجتماع

یکی از مباحثی که در شرایط تورم و گرانی بسیار اهمیت دارد این است که افراد احساس از خودبیگانگی پیدا می‌کنند؛ چرا که به اندازه‌ی تلاش و کارشان، پول دریافت نکرده و میزان دریافتی نیز متناسب با رشد تورم و گرانی در جامعه نبوده و بسیار از شرایط جامعه و اقتصاد عقب است. همین باعث می‌شود افراد احساس بدی نسبت به خودشان داشته باشند و از خودشان فاصله بگیرند. علاوه بر این، احساس محرومیت نسبی افراد جامعه بیش از پیش برجسته و به موازات آن احساس شادی و رفاه ذهنی آنان کمرنگ می‌گردد.

سید ابراهیم مساوات، دکترای جامعه شناسی در رابطه با تبعات این رویداد اقتصادی در جامعه بیان می‌کند: «این ماجرا را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد. از جمله پیامدهای گرانی و تورم بر زندگی اجتماعی انسان‌ها ترس و احساس عدم اطمینان آنان نسبت به آینده و شرایط جامعه است و این دلهره و نگرانی نسبت به اینکه فردا قرار است چه اتفاقی رخ دهد و آینده‌ی شغلی و زندگی فرد چه خواهد شد، وجود دارد.»


کاهش مسئولیت پذیری

این مدرس دانشگاه می‌افزاید: «مورد بعد این است که مقوله‌های سرمایه‌ی اجتماعی مثل اعتماد، مشارکت افراد، برقراری ارتباطات مناسب و تعهد و مسئولیت پذیری در چنین جامعه‌ای که تورم و گرانی بیداد می‌کند، به شدت کاهش می یابد. این کاهش سرمایه‌ی اجتماعی در دو بعد خود را نشان می‌دهد؛ یکی در ارتباطات بین فردی که به شدت اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کمرنگ شده و نگاهی بدبینانه نسبت به هم خواهند داشت و مورد مهم تر، اعتماد اجتماعی و به طور کلی سرمایه‌ی اجتماعی در ارتباط با دولت است. زمانی که اعتماد مردم نسبت به دولت کم شود، قاعدتاً مشارکت در فعالیت‌های سیاسی نیز کاهش پیدا خواهد کرد و ارتباطات کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود که تبعات خاص خودش را دارد و پرداختن به آن از این مجال خارج است.»

تورم نه تنها در زندگی اقتصادی که در لایه‌های پیدا و پنهان زیست اجتماعی و اخلاقی یک جامعه نیز نقش دارد، یعنی عامل بی‌ثباتی و از بین بردن اشتغال، تخریب سرمایه‌ی اجتماعی، افزایش جرم و جنایت و... نیز می‌باشد.


ارتباط افزایش تورم و بیکاری با میزان جرم و جنایت

مساوات در این باره عنوان می‌کند: «مهم‌ترین نکته‌ای که شاید در بسیاری از تحلیل‌ها و مسائل مربوط به این قضیه به آن توجه نشده باشد، بحث شاخص فلاکت است. شاخص فلاکت مجموعه‌ای از نرخ تورم به علاوه‌ی نرخ بیکاری است. بسیاری اوقات تورم و افزایش نرخ قیمت‌ها، تأثیرات مستقیمی بر بیکاری می‌گذارند؛ افراد زیادی کار خود را از دست می‌دهند و بسیاری دیگر نیز مجبور به تعدیل نیرو می‌شوند. در چنین شرایطی که نرخ تورم افزایش پیدا می‌کند و بیکاری نیز بیشتر می‌شود، شاخص فلاکت بالا می‌رود. اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر می‌شود. اگر بیکاری در جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا می‌کند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر می‌گردد.»

وی همچنین ادامه می‌دهد: «در سال ۲۰۱۸ در نتایج به دست آمده از یک پژوهش، ایران در بین ۹۵ کشور انتخاب شده در دنیا رتبه‌ی چهارم را از نظر شاخص فلاکت به دست آورد. طبق آماری که مسئولین داده اند در کشور ما در تابستان ۱۳۹۸ شاخص فلاکت ۵۳.۲ واحد بوده است در صورتی که مؤسسه‌ی بین‌المللی کاتو این شاخص فلاکت را در ایران ۷۵.۷ واحد اعلام کرده است. طبق شاخص‌ها و آمارهای موجود، تشدید این وضعیت تبعات اجتماعی زیادی در حیطه‌های مختلف مخصوصاً در افزایش جرم و جنایت دارد.»

مساوات در پایان می‌گوید: «امیدوارم با آینده نگری، برنامه ریزی درست و پیروی از اصول قانونی بتوانیم مسئله‌ی تورم و گرانی و شرایط فعلی اقتصادی را تحت مدیریت دربیاوریم.»

تاثیر هدف و معنا داشتن زندگی بر طول عمر

طول عمریک مطالعه جدید در آمریکا نشان می‌دهد که یافتن هدف و معنایی در زندگی می‌تواند خطر مرگ زودرس را کاهش دهد.


به گزارش ایسنا، محققان در این مطالعه داده‌های بیش از ۱۰۰۰ بزرگسال آمریکایی را که به پرسشنامه‌های روانشناختی در مورد هدف زندگی پاسخ داده بودند، مورد بررسی قرار دادند. 

آن‌ها دریافتند افرادی که احساس می‌کردند معنای زندگی را پیدا کرده‌اند، بهزیستی جسمی و روانی بهتری را گزارش داده و تمایل به داشتن عمر طولانی‌تری دارند اما افرادی که هنوز به دنبال معنای زندگی بودند، بهزیستی روانی بدتر و هم‌چنین عملکرد ضعیف‌تر شناختی داشتند.

یافته‌های این تیم تحقیقاتی از دانشگاه کالیفرنیای سن دیگو حاکی از آن است که عدم دستیابی به هدف زندگی به خودی خود یک عامل خطر برای مرگ زودرس بوده و یافتن آن ممکن است به افزایش سال‌های عمر کمک کند.

به گفته یک استاد روانپزشکی و علوم اعصاب دانشکده پزشکی سن دیگوی آمریکا، بسیاری از افراد از منظر فلسفی به معنی و هدف در زندگی فکر می‌کنند. نکته آن است که افرادی که به این معنا دست می‌یابند نسبت به اشخاصی که در یافتن آن موفق نیستند، زندگی شادتر و سالم‌تری دارند.

در این مطالعه که داده‌های بیش از ۱۰۰۰ بزرگسال آمریکاییِ بین ۲۱ تا بیش از ۱۰۰ ساله مورد بررسی قرار گرفته، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا عباراتی از جمله "من به دنبال یک هدف یا مأموریت برای زندگی خودم هستم" و "من یک هدف رضایت‌بخش در یافته‌ام" را امتیازبندی کنند.

نتایج نشان داد افرادی که به این هدف دست‌ یافته‌اند از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردارند. هم‌چنین افرادی که در جست‌وجوی این معنا بودند از افرادی که به دنبال آن نیستند، از وضعیت سلامت بهتری برخوردار هستند.

هم‌چنین اثرات دستیابی به این معنا در افراد کمتر و بیشتر از ۶۰ ساله متفاوت بوده است. در دهه دوم زندگی افراد به طور معمول در مورد شغل، شریک زندگی و هدف خود مطمئن نیستند. با ورود به دهه سوم و چهارم زندگی امکان دارد افراد شغل و شریک زندگی خود را پیدا کرده و جست‌وجو برای یافتن معنای زندگی کاهش یافته و در عوض معنا افزایش می‌یابد. 

بعد از ۶۰ سالگی معمولا این روند تغییر می‌کند. افراد در این سن اغلب بازنشسته شده‌اند. درست همان طور که داشتن شغلی ثابت منجر به شفافیت هدف زندگی می‌شود، از دست دادن آن منجر به ایجاد حسی مبهم در مورد هدف زندگی می‌شود. 

بسیاری تصور می‌کنند با از دست دادن شغلشان، بخشی از هویت خود را از دست داده‌اند. هم‌چنین در این سنین مشکلات سلامتی آغاز شده و احتمال دارد افراد بسیاری از اعضای خانواده و عزیزان خود را از دست بدهند. از همین رو با تغییر معنای قبلی افراد شروع به جست‌وجوی دوباره برای یافتن معنایی جدید در زندگی خود می‌کنند. 

به نوشته روزنامه دیلی میل، در اوایل سال جاری میلادی (۲۰۱۹)، مطالعه‌ای در مورد ۷۰۰۰ آمریکایی میانسال نشان داد افرادی که هدفی قوی در زندگی ندارند، بیش از دو برابر افرادی که حداقل یک هدف قوی در زندگی خود دارند، احتمال مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی طی یک دوره پنج ساله را دارند. این هدف حتی در جلوگیری از مرگ و میر زودرس بیش از ترک دخانیات یا ورزش منظم تاثیر دارد.

شرح حدیث برتری مؤمنانی که بدون دیدن پیامبر اعظم (ص) به ایشان ایمان می‌آورند

آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد میکند از آنها بالاترند.

شرح حدیثی از رسول اکرم(ص) توسط رهبر انقلاب؛

جوان مجاهد امروز از اصحاب پیامبر(ص) بالاتر است

آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد میکند از آنها بالاترند.

گروه معارف - رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه روز یکشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ به بیان و شرح حدیثی درباره رجحان و برتری مؤمنانی که بدون دیدن پیامبر اعظم صلی‌الله‌ علیه و آله و سلم به ایشان ایمان می‌آورند نسبت به صحابه پرداختند. متن کامل این بیانات به شرح زیر است:

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

اَخبَرَنا اَبُو الحَسَنِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ مَخلَدٍ قالَ: حَدَّثَنا اَبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَمرِو بنِ البَختَریِّ الرَّزّازُ اِملاءً فِی السَّنَةِ المُقَدَّمِ ذِکرُها قالَ: حَدَّثَنا سَعدانُ بنُ نَصرٍ قالَ: حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ مُصعَبٍ القِرقِسانیُّ قالَ: حَدَّثَنا الاَوزاعیُّ، عَن اَسیدِ بنِ خالِدِ بنِ دُرَیکٍ، عَن عَبدِ اللهِ بنِ مُحَیریزٍ قالَ: قُلتُ‌ لِرَجُلٍ‌ مَن‌ اَصحابُ‌ النَّبیّ‌ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی.(۱)
                                                                                                                                                                               
عن عبدالله بن مُحَیریز قُلتُ‌ لِرَجُلٍ‌ مَن‌ اَصحابُ‌ النَّبیّ‌ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)
 شخص [عبدالله بن‌محیریز] فرصت پیدا کرده، دستش به یکی از اصحاب پیغمبر -که اوزاعی میگوید گمان میکنم این شخصی که از او نقل میکند، کنیه‌اش اباجمعه بود- رسیده و میخواهد استفاده کند؛ میگوید: یک حدیثی که از پیغمبر شنیدی را برای ما نقل کن.

قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ
آن صحابی گفت که یک حدیث خوبی برایتان نقل میکنم؛ یک روز مثلاً صبحانه یا ناهار در خدمت حضرت بودیم و غذا خوردیم؛ ابوعبیده که جزو رجال معروفِ دوروبرِ پیغمبر بود [حضور داشت و گفتیم:] شما کسی بهتر از ما هم می‌شناسید؟ اوّل که به تو ایمان آوردیم، اسلام را اختیار کردیم؛ بعد هم که با تو آمدیم و جنگ کردیم؛ بهتر از این چه میشود؟ شما کسی بهتر از ما را سراغ دارید؟

قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی
پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودآن کسانی که به من ایمان می‌آورند، در حالی که من را ندیده‌اند، از شما افضلند. در دعای سمات میخوانید که «وَ آمَنّا بِهِ وَ لَم ‌نَرَهُ صِدقاً وَ عَدلاً»؛(۲) یعنی به پیغمبر ایمان آوردیم -«صِدقاً وَ عَدلاً» قید «آمَنّا» است- در حالی که پیغمبر را ندیده‌ایم. آن کسانی که آن وجود نورانی را ندیده‌اند، آن معجزات را ندیده‌اند، آن تأثیرِ نَفَس را ندیده‌اند، آن کسانی که آن تجسّم توحید، تجسّم اخلاق، تجسّم فضیلت، تجسّم همه‌ی آرزوهایی را که ممکن است به ذهنِ برترینِ انسانها برسد -که رسول اکرم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله) بود- ندیده‌اند، در عین حال به او ایمان آورده‌اند و وظایف شرعی‌شان را انجام داده‌اند و جهاد در راه خدا هم کرده‌اند، معلوم است که از شما افضلند؛ درست است؛ مقتضای عقل و قاعده هم همین است.

امام (رضوان ‌الله ‌علیه) فرمودند این کسانی که امروز هستند، از اصحاب پیغمبر، یا بالاترند یا کمتر نیستند؛(۳) واقعش همین است. آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد [میکند] -حالا یا در جبهه‌های دفاع مقدّس، مثل آن دورانها، یا در جبهه‌ی دفاع از حرم، مثل زمان ما، یا دفاع از امنیّت، فرق نمیکند- از آنها بالاترند. قدر این حالت را باید دانست؛ و قدردانی‌اش هم به این است که واقعاً و حقیقتاً آن جوری که از ما توقّع هست عمل کنیم؛ بخصوص ما عمّامه‌ای‌ها که خب مرجعِ دینِ مردم محسوب میشویم و دینشان را از ما میخواهند سؤال کنند، تقیّد به دین داشته باشیم. و اگر ماها از جهت تقوا و پرهیزکاری و ورع از محارم و بی‌رغبتی به جلوه‌های مادّیِ دنیا و زیبایی‌های دنیا و مانند اینها، تقیّد را به خودمان تحمیل کنیم و وادار کنیم خودمان را به این معنا، مسلّماً بهتر از آنها هستیم.


۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۱؛ «عبداﷲبن‌محیریز گفته است: به مردی از اصحاب پیامبر -که اوزاعی [از راویان این حدیث] گفته گمان میکنم که کنیه‌اش ابوجمعه بود- گفتم حدیثی از رسول خدا که خودت آن را شنیده باشی برایمان بگو. او گفت حدیثی خوب برایتان خواهم گفت: روزی با رسول خدا صبحانه میخوردیم و ابوعبیدة‌بن‌جرّاح هم با ما بود که گفتیم: آیا مردمانی بهتر از ما هستند، حال آنکه به تو اسلام آوردیم و به همراهت جنگیدیم؟ ایشان فرمود: آری! گروهی از امّتم پس از شما می‌آیند که [ندیده] به من ایمان می‌آورند.»
۲) مصباح المتهجّد، ج ۱، ص ۴۱۹
۳) صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۴۱۰ (با اندکی تفاوت)