عصر ایران؛ جعفر محمدی* - جامعه یا جمعیت؟
این سوالی است که در بررسی وضعیت بحرانی ایران امروز نمی توان آن را
نادیده گرفت. در این نوشتار می خواهم به یکی از ریشه های بحرانی که درگیرش
هستیم اشاره کنم؛ موضوعی که می تواند بهای بسیار گزافی بر همه ما و فرزندان
مان تحمیل کند.
می کوشم ساده و مختصر بنویسم.
ساده ترین تعریف برای "جمعیت" این است: گروهی انسان که در یک سکونتگاه زندگی می کنند.
و
ساده ترین تعریف برای "جامعه": انسان هایی که در یک سکونتگاه زندگی می
کنند، دارای همبستگی هستند، رویکردها و منافع جمعی دارند و برای نیل به
اهداف مشترک، با همدیگر تعامل می کنند.
فاجعه عمیقی که درگیرش هستیم این است: "جامعه" ما به سرعت در حال تبدیل شدن به "جمعیت" است.
شعارها و تعارفات را کنار بگذارید و به این چند سؤال بیندیشید:
- همبستگی ما رو به استحکام است یا مدام در حال دور شدن از همدیگر
هستیم؟ یگانگی در میان ما ایرانیان بیشتر نمود دارد یا چندگانگی؟ روز به
روز با یکدیگر آشناتر و نزدیک تر می شویم یا مدام در حال دور شدن از همیم؟
- رویکردهایمان عمدتاً شبیه هم است یا هر کدام مان در سیاست و
اقتصاد و ایدئولوژی و اخلاقیات و ... ساز خودمان را می زنیم؟ اکثرمان به
منافع جمعی فکر می کنیم یا نفع شخصی مان را بر نفع عمومی ترجیح می دهیم و
پایش بیفتد نفع عمومی را قربانی سود شخصی می کنیم؟
- اهداف
مشترکی که تقریباً همه مردم بر آن اتفاق نظر داشته باشند داریم یا خیر و
اگر داریم آیا تعامل مستمر و نهادینه شده ای برای رسیده به آن اهداف جمعی
تردید ناپذیر داریم؟
پاسخ هایی که من به این پرسش ها دارم، به شدت
نگرانم می کند که ما در حال تبدیل شدن از "جامعه" به "جمعیت" هستیم، یعنی
تعدادی انسان که روز به روز مشترکات شان کم می شود و در نهایت آنچه می
ماند یک سکونتگاه مشترک است؛ سکونتگاهی که در فقدان همگرایی بین ساکنانش،
می تواند دچار از هم پاشیدگی نیز بشود.
این زنگ خطری است که اگر
بدان توجه جدی و عملی نشود، به زودی مهم ترین زیر ساخت مان، یعنی داشتن
"جامعه" را از دست خواهیم داد و فرو خواهیم ریخت.
یک
جامعه شناس می گوید: اگر تورم در کشوری یک
برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود. اگر بیکاری در
جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و
جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند،
میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.
به گزارش ایسنا، افزایش مداوم و بیرویهی سطح عمومی قیمتها آثار زیان
باری را بر ابعاد مختلف زندگی انسان تحمیل میکند. اینکه تورم ناشی از
امواج و انعکاس بحران مالی و اقتصادی جهانی است یا نشان دهندهی ضعف در
دستگاههای نظارتی بازار، درست مشخص نیست، اما آنچه در خصوص وجود وضعیت
بیمار اقتصادی و تداوم این شرایط بدیهی به نظر میرسد، تبعات روانی و
آسیبهای اجتماعی متعدد و فراوانی است که در پی این امر تشدید خواهد شد.
به گزارش ایسنا، تورم به عنوان مقولهای اقتصادی، رابطهای انکارنشدنی و قابل رؤیت با مشکلات اجتماعی دارد و بر همین اساس نمیتوان آن را منفک از دیگر پدیدههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... به شمار آورد؛ لذا رخدادهای اقتصادی همواره تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر شرایط و موقعیت افراد جامعه خواهند داشت.
تورم اقتصادی و تبعات آن بر بدنهی اجتماع
یکی از مباحثی که در شرایط تورم و گرانی بسیار اهمیت دارد این است که افراد احساس از خودبیگانگی پیدا میکنند؛ چرا که به اندازهی تلاش و کارشان، پول دریافت نکرده و میزان دریافتی نیز متناسب با رشد تورم و گرانی در جامعه نبوده و بسیار از شرایط جامعه و اقتصاد عقب است. همین باعث میشود افراد احساس بدی نسبت به خودشان داشته باشند و از خودشان فاصله بگیرند. علاوه بر این، احساس محرومیت نسبی افراد جامعه بیش از پیش برجسته و به موازات آن احساس شادی و رفاه ذهنی آنان کمرنگ میگردد.
سید ابراهیم مساوات، دکترای جامعه شناسی در رابطه با تبعات این رویداد اقتصادی در جامعه بیان میکند: «این ماجرا را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. از جمله پیامدهای گرانی و تورم بر زندگی اجتماعی انسانها ترس و احساس عدم اطمینان آنان نسبت به آینده و شرایط جامعه است و این دلهره و نگرانی نسبت به اینکه فردا قرار است چه اتفاقی رخ دهد و آیندهی شغلی و زندگی فرد چه خواهد شد، وجود دارد.»
کاهش مسئولیت پذیری
این مدرس دانشگاه میافزاید: «مورد بعد این است که مقولههای سرمایهی اجتماعی مثل اعتماد، مشارکت افراد، برقراری ارتباطات مناسب و تعهد و مسئولیت پذیری در چنین جامعهای که تورم و گرانی بیداد میکند، به شدت کاهش می یابد. این کاهش سرمایهی اجتماعی در دو بعد خود را نشان میدهد؛ یکی در ارتباطات بین فردی که به شدت اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کمرنگ شده و نگاهی بدبینانه نسبت به هم خواهند داشت و مورد مهم تر، اعتماد اجتماعی و به طور کلی سرمایهی اجتماعی در ارتباط با دولت است. زمانی که اعتماد مردم نسبت به دولت کم شود، قاعدتاً مشارکت در فعالیتهای سیاسی نیز کاهش پیدا خواهد کرد و ارتباطات کمرنگ و کمرنگتر میشود که تبعات خاص خودش را دارد و پرداختن به آن از این مجال خارج است.»
تورم نه تنها در زندگی اقتصادی که در لایههای پیدا و پنهان زیست اجتماعی و اخلاقی یک جامعه نیز نقش دارد، یعنی عامل بیثباتی و از بین بردن اشتغال، تخریب سرمایهی اجتماعی، افزایش جرم و جنایت و... نیز میباشد.
ارتباط افزایش تورم و بیکاری با میزان جرم و جنایت
مساوات در این باره عنوان میکند: «مهمترین نکتهای که شاید در بسیاری از تحلیلها و مسائل مربوط به این قضیه به آن توجه نشده باشد، بحث شاخص فلاکت است. شاخص فلاکت مجموعهای از نرخ تورم به علاوهی نرخ بیکاری است. بسیاری اوقات تورم و افزایش نرخ قیمتها، تأثیرات مستقیمی بر بیکاری میگذارند؛ افراد زیادی کار خود را از دست میدهند و بسیاری دیگر نیز مجبور به تعدیل نیرو میشوند. در چنین شرایطی که نرخ تورم افزایش پیدا میکند و بیکاری نیز بیشتر میشود، شاخص فلاکت بالا میرود. اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود. اگر بیکاری در جامعه یک برابر افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک برابر افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.»
وی همچنین ادامه میدهد: «در سال ۲۰۱۸ در نتایج به دست آمده از یک پژوهش، ایران در بین ۹۵ کشور انتخاب شده در دنیا رتبهی چهارم را از نظر شاخص فلاکت به دست آورد. طبق آماری که مسئولین داده اند در کشور ما در تابستان ۱۳۹۸ شاخص فلاکت ۵۳.۲ واحد بوده است در صورتی که مؤسسهی بینالمللی کاتو این شاخص فلاکت را در ایران ۷۵.۷ واحد اعلام کرده است. طبق شاخصها و آمارهای موجود، تشدید این وضعیت تبعات اجتماعی زیادی در حیطههای مختلف مخصوصاً در افزایش جرم و جنایت دارد.»
مساوات در پایان میگوید: «امیدوارم با آینده نگری، برنامه ریزی درست و پیروی از اصول قانونی بتوانیم مسئلهی تورم و گرانی و شرایط فعلی اقتصادی را تحت مدیریت دربیاوریم.»
یک مطالعه جدید در آمریکا نشان میدهد که یافتن هدف و معنایی در زندگی میتواند خطر مرگ زودرس را کاهش دهد.
به گزارش ایسنا، محققان در این مطالعه دادههای بیش از ۱۰۰۰ بزرگسال آمریکایی را که به پرسشنامههای روانشناختی در مورد هدف زندگی پاسخ داده بودند، مورد بررسی قرار دادند.
آنها دریافتند افرادی که احساس میکردند معنای زندگی را پیدا کردهاند، بهزیستی جسمی و روانی بهتری را گزارش داده و تمایل به داشتن عمر طولانیتری دارند اما افرادی که هنوز به دنبال معنای زندگی بودند، بهزیستی روانی بدتر و همچنین عملکرد ضعیفتر شناختی داشتند.
یافتههای این تیم تحقیقاتی از دانشگاه کالیفرنیای سن دیگو حاکی از آن است که عدم دستیابی به هدف زندگی به خودی خود یک عامل خطر برای مرگ زودرس بوده و یافتن آن ممکن است به افزایش سالهای عمر کمک کند.
به گفته یک استاد روانپزشکی و علوم اعصاب دانشکده پزشکی سن دیگوی آمریکا، بسیاری از افراد از منظر فلسفی به معنی و هدف در زندگی فکر میکنند. نکته آن است که افرادی که به این معنا دست مییابند نسبت به اشخاصی که در یافتن آن موفق نیستند، زندگی شادتر و سالمتری دارند.
در این مطالعه که دادههای بیش از ۱۰۰۰ بزرگسال آمریکاییِ بین ۲۱ تا بیش از ۱۰۰ ساله مورد بررسی قرار گرفته، از شرکتکنندگان خواسته شد تا عباراتی از جمله "من به دنبال یک هدف یا مأموریت برای زندگی خودم هستم" و "من یک هدف رضایتبخش در یافتهام" را امتیازبندی کنند.
نتایج نشان داد افرادی که به این هدف دست یافتهاند از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردارند. همچنین افرادی که در جستوجوی این معنا بودند از افرادی که به دنبال آن نیستند، از وضعیت سلامت بهتری برخوردار هستند.
همچنین اثرات دستیابی به این معنا در افراد کمتر و بیشتر از ۶۰ ساله متفاوت بوده است. در دهه دوم زندگی افراد به طور معمول در مورد شغل، شریک زندگی و هدف خود مطمئن نیستند. با ورود به دهه سوم و چهارم زندگی امکان دارد افراد شغل و شریک زندگی خود را پیدا کرده و جستوجو برای یافتن معنای زندگی کاهش یافته و در عوض معنا افزایش مییابد.
بعد از ۶۰ سالگی معمولا این روند تغییر میکند. افراد در این سن اغلب بازنشسته شدهاند. درست همان طور که داشتن شغلی ثابت منجر به شفافیت هدف زندگی میشود، از دست دادن آن منجر به ایجاد حسی مبهم در مورد هدف زندگی میشود.
بسیاری تصور میکنند با از دست دادن شغلشان، بخشی از هویت خود را از دست دادهاند. همچنین در این سنین مشکلات سلامتی آغاز شده و احتمال دارد افراد بسیاری از اعضای خانواده و عزیزان خود را از دست بدهند. از همین رو با تغییر معنای قبلی افراد شروع به جستوجوی دوباره برای یافتن معنایی جدید در زندگی خود میکنند.
به نوشته روزنامه دیلی میل، در اوایل سال جاری میلادی (۲۰۱۹)، مطالعهای در مورد ۷۰۰۰ آمریکایی میانسال نشان داد افرادی که هدفی قوی در زندگی ندارند، بیش از دو برابر افرادی که حداقل یک هدف قوی در زندگی خود دارند، احتمال مرگ ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی طی یک دوره پنج ساله را دارند. این هدف حتی در جلوگیری از مرگ و میر زودرس بیش از ترک دخانیات یا ورزش منظم تاثیر دارد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اگر مدیریت کشور به همین سبک ادامه پیدا کند و به روح جوان انقلابی بها داده نشود، دهه به دهه از عدالت دور میشویم، هرچند پس از انقلاب گامهای بزرگی در عرصه عدالت برداشته شده است.
به گزارش عصرایران به نقل از تسنیم، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ویژه برنامه روز دانشجو که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) با عنوان «دانشجو و مسیر عدالت» برگزار شد، با بیان اینکه عدالت در تفکر شیعی از اهمیت ویژهای برخوردار است، گفت: عدالت اقتصادی پیشانی عدالت اجتماعی است، هرچند که نباید عدالت اجتماعی را منحصر در عدالت اجتماعی کرد.
وی ادامه داد: روی کاغذ این تقسیمبندیها معنا دارد، ولی در عمل عدالت، بیعدالتی و کم عدالتی داریم.
رحیمپور ازغدی افزود: یک نگاه معتقد است در عرصه عمل برقراری عدالت ممکن نیست. باید واقعبین بود نه واقعگرا! انسان واقعگرا تسلیم واقعیت میشود ولی انسان واقعبین علیرغم توجه به واقعیت تلاش میکند تا واقعیت را تغییر دهد!
بیشتر بخوانید..
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: راه رشد از نظر تئوری توحید و از نظر عملی عدالت است، که هدف همه این موارد در یک راستا و در یک پروژه هستند. این مورد انگیره اسلامی از ورود به عدالت است(نگاه پازلگونه).
وی یادآور شد: تصور مارکسیست ها از عدالت این است که انسانها را گاوهایی میپندارند که باید از علوفه برابر برخوردار باشد!
رحیمپور ازغدی بیان کرد: لیبرالها معتقدند اساسا با برابری چرخ جامعه نمیچرخد و لازمه توسعه وجود نابرابری است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: کفر یعنی واقعپوشی و کافر کسی است که بزرگترین واقعیت که خداوند باشد را انکار میکند. ظالم به خود نیز ظلم میکند، قرآن میگوید در ظلم هم ظالم و هم مظلوم ضرر می کنند.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: معنویت هم در افراط هم در تفریط از بین میرود، به عنوان مثال هم کمخوری غیرارادی باعث کاهش معنویت میشود هم پرخوری.
وی یادآور شد: قدرت، ثروت، شهوت و حتی علم اگر به عنوان وسیله استخدام شوند میتوانند انسان را به خدا برسانند اما اگر تبدیل به هدف شوند تبدیل به تور شیطان میشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود:گروههای متعددی سعی کردند پرچمدار عدالت باشد، از سوسیالیسم تا اسلام. شهید مطهری معتقد بود نزدیکترین مدل اقتصادی به اسلام از منظر عدالت، سوسیالیسم آرمانخواه است!
رحیمپور ازغدی گفت: لیبرالیسم قابل تفکیک است و میتوان در برخی موارد نظیر پاسخگو بودن قدرت، کرامت زن و حقوق بشر را الگو برداری نماییم و این امر با التقاط فرق دارد!
وی تاکید کرد: در حوزه عدالت اجتماعی اقتصادی جریانهای اسلامی با نه گفتن به سوسیالیسم و کاپیتالیسم، اقدام به نظریهپردازی کردند هرچند در اقلیت بودند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خطاب به دانشجویان تاکید کرد: بروزرسانی نظریهها و حل مسائل (عملی) وظیفه شماست، دوران شما نباید از صفر شروع شود، باید بررسی کرد کجا خوب جلو آمدیم و کجا درجا زدیم.
رحیمپور ازغدی اظهار داشت: مدیران خوبِ عدالتخواه به مرور زمان رسوب میکنند و محافظهکار میشوند ولی عقل تجربی آنها برخلاف جوانان زیاد میشود. مدیر جوان دو بار چرتکه میاندازد و صدبار عمل میکند ولی مدیر پیر صدبار چرتکه میاندازد و شاید دوبار هم عمل نکند!
وی تاکید کرد: اگر مدیریت کشور به همین سبک ادامه پیدا کند و به روح جوان انقلابی بها داده نشود، دهه به دهه از عدالت دور میشویم، هرچند که پس از انقلاب گامهای بزرگی در عرصه عدالت برداشته شده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: پوتین در جایی نقل کرده است تنها یک کشور کمونیسم در جهان داریم آنهم ایران است که انرژی را مفت میدهد و تنها بخاطر نفت است که ورشکست نشده است.
وی افزود: برخی معتقدتد سوپسید عین عدالت است، برخی آن را ضد عدالت میدانند. جالب است هر دو هم با معادلات و نمودارهای ریاضی اقتصادی حرفشان را اثبات میکنند!
رحیمپور ازغدی گفت: افزایش سن مدیران نباید موجب کاهش آرمانگرایی بشود و باید ریسک عقلایی کرد.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر گفت: به عنوان یک مسلمان اگر با گران فروشی مواجه میشویم شرعاً موظفیم که هم تذکر بدهیم و هم گزارش، از آنجا که نهی از منکر یک واجب الهی مانند نماز و روزه است، در چنین مواقعی سکوت کردن به معنی ترک «نهی از منکر» و حرام است.
به گزارش فارس، جلیل محبی عصر امروز در همایش نقش سرمایههای اجتماعی در احیای امر به معروف و نهی از منکر در اصفهان اظهار داشت: آنچه مدنظر امام بود وزارتخانه امر به معروف بود و ستاد احیایی که الان وجود دارد، کارکرد آن چه در نگاه امام بود را ندارد.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر افزود: در حال حاضر سازمان بازرسی آن کاری را انجام میدهد که حضرت امام اشاره کردند، هرچند اسم امر به معروف را یدک نمیکشد.
وی با اشاره به انتشار یک فیلم در فضای مجازی گفت: احتمالاً همه حاضران در جلسه کلیپ کودکی که توسط یک جوان به درون سطل زباله انداخته میشود را دیدهاند؛ با این که کار جرم سنگینی نبود ظرف مدت کوتاهی هم بخش خبری صدا و سیما به آن پرداخت و هم نیروهای امنیت برای پیدا کردن آن بسیج شدند و توانستند 24 ساعته آن شخص را بازداشت کنند.
محبی اضافه کرد: این در حالی است که اگر این تصاویر پخش نمیشد و یا به این اندازه انعکاس پیدا نمیکرد شاید هرگز آن شخص گرفتار قانون نمیشد، اما همین که مردم در صفحات بازنشر دادند و از آن انتقاد کردند، «فشار اجتماعی» ایجاد کرد و نتیجه دیگری رقم خورد.
وی با بیان این که این اتفاق یک راه اعتراض صحیح است، توضیح داد: مردم نه آشوب کردند و بانک آتش زدند اما با گفتن و نوشتن نسبت به یک منکر واکنش نشان دادند؛ ستاد احیا باید روی مردم کار کند، به طوری که خود مردم نسبت به بدیها واکنش نشان دهند، امر به معروف چیزی به جز فشار اجتماعی نیست و ما در ستاد احیا باید همین فشار اجتماعی را ایجاد کنیم.
دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر تصریح کرد: کاری که ستاد احیای اصفهان انجام میدهد این است وقتی مشکلی را میبیند، بر خلاف آنچه تصور میشود که رأسا اقدام کند، باید به سراغ مسؤول اداره مربوطه برود و به او تذکر دهد که این مشکل را حل کند.
وی تاکید کرد: ستاد احیای امر به معروف فقط یک وظیفه دارد، این که معروف امر به معروف را گسترش دهد نه این که افراد جامعه تصور کنند امر به معروف وظیفه ستاد احیاست و آنها دیگر لازم نیست کاری انجام دهند، همانطور که بارها گفته شده امر به معروف و نهی از منکر واجب و وظیفهای همگانی است.
محبی یادآور: به عنوان یک مسلمان اگر با گران فروشی مواجه میشویم شرعاً موظفیم که هم تذکر بدهیم و هم گزارش، از آنجا که نهی از منکر یک واجب الهی مانند نماز و روزه است، در چنین مواقعی سکوت کردن به معنی ترک «نهی از منکر» و حرام است.
تحول در ستاد امر به معروف نیاز به همراهی بدنه دارد
در این جلسه تعدادی از نمایندگان اقشار مردم صحبت کردند، علی صالحی مدیر دفتر خبرگزاری فارس اصفهان نیز در این جلسه با اشاره به سخنان دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر اظهار داشت: به عنوان ناظر رسانهای از بیرون به ریل آمدن و حرکت ستاد احیای امر به معروف را میبینیم.
صالحی ادامه داد: وظیفهای که از سوی دبیر ستاد برای ستاد مطرح شد شبیه همان تعریفی است که در خصوص رسانهها گفته میشود، جریان سازی و تأثیرگذاری؛ از همین بحث اهمیت رسانه در کار امر به معروف را میتوان درک کرد.
وی تصریح کرد: در برخی موضوعاتی که مربوط به امر به معروف است دچار بحران درونی هستیم، با این معنا که نیروهای خودی نسبت به مسائل اقناع نشدهاند و حاضر نیستند به میدان بیایند.
مدیر دفتر خبرگزاری فارس اصفهان عنوان کرد: موضوع دیگر، نگاه راهبردی و داشتن چشم اندازهای بلند مدت است که برای مثال بدانیم با این سبک زندگی فعلی چه مسائلی در آینده خواهیم داشت.
وی با اشاره به اهمیت فرهنگسازی از زمان کودکی و نوجوانی گفت: این کار نیز با داشتن یک چشمانداز بلندمدت میسر میشود.
صالحی در پایان با تمجید از ایجاد تحول در ستاد احیای امر به معروف خاطرنشان کرد: نباید از این نکته غافل شد که همراهی بدنه نیز باید وجود داشته باشد، در این راستا تشکیل یک شورای فقهی میتوانند به همراه شدن کل مجموعه ستاد امر به معروف کمک کند.