واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

پیام محمدعلی کشاورز به مردم در سالروز 90 سالگی اش

پیام محمدعلی کشاورز به مردم در سالروز 90 سالگی اشمحمدعلی کشاورز همزمان با سالروز تولدش، ضمن آرزوی آرامش، صبر و سلامتی برای هموطنانش در این روزها که مردم کشورمان با بحران کرونا دست و پنجه نرم می‌کنند، گفت: عزیزانم یادمان بماند که این بلای همه‌گیر چه به ما می‌آموزد؟ این شرایط سخت تلنگری است برای تمام انسان‌ها. تمام انسان‌های فراموشکار!

محمدعلی کشاورز ـ هنرمند پیشکسوت کشورمان ـ امروز (۲۶ فروردین ماه) ۹۰ ساله شد؛ بازیگری که از او به عنوان سالار سینما و تلویزیون ایران یاد می‌شود.

کشاورز به همین مناسبت پیامی را برای انتشار در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داده است.

آنچه در متن زیر می‌خوانید گفته‌های محمدعلی کشاورز در سالروز ۹۰ سالگی‌اش است:


«سپاس بی‌پایان ایزد منان را که تا کنون فرصت زیست در نود رستاخیز زیبای طبیعت را سهم من از این روزگار کرده است.

نود سال شکست و پیروزی، غم و شادی، سختی و آرامش.

و اما این روزها، روزهای سختی است. روزهای سخت برای مردمی که سالیان درازی است شادی آنها شادی من و غمشان غم من است؛ مردمی که نفسم به نفسشان بند است.

آنچه در این روزهای سخت امید و لبخند را زنده نگه می‌دارد، صحنه‌های ماندگاری است از انسانیت، محبت و همدلی. صحنه‌هایی که در گوشه گوشه‌ی این کشور رقم می‌خورد و روح انسان را به پرواز در می‌آورد. این همدلی، این همراهی، این محبت ما را از این گذرگاه سخت نیز عبور خواهد داد. فردا روزهای بهتری است.

عزیزانم یادمان بماند که این بلای همه‌گیر چه به ما می آموزد؟

این شرایط سخت تلنگری است برای تمام انسان ها. تمام انسان‌های فراموشکار!

برای ما که عزیزترین و زیباترین لحظه های زندگی را در کنار خود داریم و قدر نمی دانیم.

روزهای زیبا می آید. ای کاش یادمان بماند از این پس با طبیعت مهربان تر باشیم، باهم مهربان تر باشیم.

قدر تک تک ثانیه های حضور عزیزان و دوستان مان را بدانیم.
زندگی را پاس بداریم.

در این واپسین دهه زندگیم برای همه هم وطنانم صبر، سلامتی و آرامش آرزو می‌کنم.»


محمدعلی کشاورز از بازیگران ماندگار و پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران در ۲۶ فروردین ۱۳۰۹ در اصفهان متولد شد. این هنرمند که دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر است، در سینما، تئاتر و تلویزیون بارها در نقش‌ها و ژانرهای گوناگون حضور داشته است.

او در بازیگری، همراهِ علی نصیریان، زنده‌یاد جمشید مشایخی، داود رشیدی و عزت‌الله انتظامی پنج بازیگر مرد ماندگار تاریخ تئاتر و سینما و تلویزیون ایران به‌شمار می‌آیند.

کشاورز تاکنون در حدود ۵۰ فیلم سینمایی، بیش از ۳۰ سریال تلویزیونی و چندین تئاتر و تله‌تئاتر ایفای نقش کرده است.

از آثار ماندگار وی می‌توان به مجموعه‌های تلویزیونی دایی‌جان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان (در نقش شعبان استخوانی)، سربداران (در نقش خواجه قشیری)، افسانه سلطان و شبان (در نقش خوابگزار اعظم)، پدرسالار و گرگ‌ها اشاره کرد.

این هنرمند ایفاگر نقش‌های ماندگاری در تاریخ سینما بوده است که از جمله آنها می‌توان به فیلم‌های «خشت وآینه»، «آقای هالو»، «رگبار»، «صادق کرده»، «شطرنج باد»، «کمال‌الملک»، «مردی که موش شد»، «کفش‌های میرزا نوروز»، «مادر»، «پول خارجی»، «دلشدگان»، «روز واقعه»، «ناصرالدین شاه اکتورسینما»، «خسوف»، «زیردرختان زیتون»، «غزال» اشاره کرد.

چگونه "سرسخت" شویم؛ 10 توصیه برای تاب‌آوری در بحران

کسانی که تغییر را در شرایط تنش به عنوان چالش مثبت در نظر می‌گیرند و نسبت به تغییر ایده‌ها نگرش مثبت دارند، احساس اعتماد به نفس و توانایی بیشتری دارند و به دنبال حل مشکلات هستند و نه اجتناب از آنها و کمتر دچار بیماری فیزیکی و روحی می‌شوند.


سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی؛ سید محمد مهدی شهیدی-در دو ماه اخیر بواسطه همه‌گیری بیماری کرونا و خانه‌نشینی ناشی از قرنطینه اغلب ما تنش‌های زیادی را تجربه کرده‌ایم. وجود این تنش‌ها در هر یک از ما تأثیرات متفاوتی بر جا می‌گذارد. برخی رنجیده خاطر می‌شوند و احساس خستگی، بی حوصلگی، خشم و پرخاشگری می‌کنند یا افسرده می‌شوند و انگیزه های عادی‌شان را برای کار و زندگی روزمره از دست می‌دهند. حتی ممکن است خوابشان مختل شود یا از انجام درست کارهای روزانه باز بمانند.

تاب آوری

برخی هم انگار از این تنش ها نیرویی مضاعف گرفته باشند با قدرت بیشتری امور روزانه شان را سر و سامان می دهند. آنها هنگام مواجهه با استرس ناشی از تنش و مشکلات عقب نشینی نمی‌کنند و به جای احساس عجز و ناتوانی، شرایط را کنترل می‌کنند و مشکلات را فرصتی برای رشد می‌دانند و نه تهدید و درصدد حل آن ها بر‌می‌آیند و به دیگران نیز رسیدگی می‌کنند.

اما چرا برخی در شرایط تنش و استرس سرسخت‌تر و به اصطلاح "پوست کلفت" هستند و برخی دیگر به اصطلاح وا می‌دهند یا می‌برند.

کشف سرسختی (تاب‌آوری)

در سال 1979 مدیران شرکت ایلینویز بل تلفن (IBT)اقدام به تغییر و بازسازی قوانین و شرایط سازمان کردند و در نتیجه تعداد زیادی از کارکنان دچار عوارض استرس ناشی از تغییرات از قبیل حمله های قلبی، سرطان، خودکشی، اضطراب و افسردگی، اعتیاد به الکل و دارو شدند و تعداد کمی حدود یک سوم هم با این شرایط سازگار شده و حتی رشد و پیشرفت کردند.

دکتر سالواتر مدی 
(Dr.Salvatore Maddi)روانشناس تحصیل کرده دانشگاه هاروارد کمبریج به همراه سوزان کوباسا  (Suzanne C.kobasa) طی ۱۲ سال آزمایش و تحقیق بر روی کارکنان شرکت ایلینویز بل تلفن (IBT) به این نتیجه رسیدند که آن دسته از کارکنانی که توانسته بودند از این تغییرات سازمانی و تنش ناشی از آن جان سالم به در بردند دارای شخصیت سرسخت‌ (تاب‌آور) یا به اصطلاح پوست کلفت بودند.

نتیجه سال ها تحقیق، آزمایش، مطالعه و مصاحبه های دکتر مدی و کوباسا روی گروه های متعددی از سربازان، مدیران، ورزشکاران و دانشجویان که در قالب کتابی با نام سرسختی* (Hardiness) این است:

"کسانی که تغییر را در شرایط تنش به عنوان چالش مثبت در نظر می‌گیرند و نسبت به تغییر ایده‌ها نگرش مثبت دارند، احساس اعتماد به نفس و توانایی بیشتری دارند و به دنبال حل مشکلات هستند و نه اجتناب از آنها و کمتر دچار بیماری فیزیکی و روحی می‌شوند
."

سرسختی (تاب‌آوری) چه فایده‌هایی دارد

سرسختی(تاب آوری) مانند سپری از ما در شرایط پرتنش و سخت و استرس زا محافظت می‌کند. باعث رشد و پرورش شخصیت فرد و انعطاف پذیری و بازیابی می شود.

سرسختی ترکیبی از مکانیزم های شناختی، رفتاری و فرآیندهای بیولوژیکی است و از این رو موجب جسارت افراد برای روبه رو شدن با شرایط پرتنش و استرس‌زا می شود.

افراد تاب‌آور فعال تر و هدفمندترند و با علاقه و هیجان زندگی می کنند. آنها قدرت انتخاب دارند و مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرند.

آنها وقتی در زندگی با موقعیت های استرس‌زا روبرو می‌شوند آن را نه انکار می‌کنند و نه با خشونت با آن مواجه می شوند بلکه می‌پذیرند.

تاب‌آوری قدرت جایگزینی افکار و روش های تفکر مثبت را به جای تفکر منفی به فرد می دهد و موجب می‌شود افراد بتوانند هیجان، تعارض و تنش را مدیریت کنند.

خبر خوب آنکه این صفت در همه افراد قابل ایجاد، آموزش و ارتقاء است و هرچند بهترین زمان آن دوران کودکی و از طریق حمایت والدین و معلمان و تشویق آن ها برای حل مشکلات است اما در بزرگسالی نیز می توان با شناخت و تمرین انسان سرسخت و تاب‌آور شد.

10 توصیه برای تاب‌آوری در بحران‌ها

در ادامه 10 شیوه برای ایجاد و افزایش استقامت و تاب آوری به هنگام مواجهه با مشکلات و شرایط سخت که از سوی انجمن روانشناسی امریکا پیشنهاد می شود، ارائه شده است. این موارد را می‌توانید برای خود و هم برای نزدیکان به کار گیرید.

1. با اطرافیانمان رابطه برقرار کنیم: حفظ روابط خوب با اعضای خانواده و دوستان، عامل مهمی در تاب آوری است. به این دلیل برای کمک به خود و افراد باید رابطه خوبی را با دیگران برای افزایش سطح تاب آوری ایجاد کرد.

2. موقعیت های بحرانی را همیشگی ندانیم: شیب و فرازهای زندگی غیرقابل اجتناب هستند. هر کسی ممکن است لحظات دشواری را تجربه کند. ما نمی توانیم این حقیقت را تغییر دهیم. به هر حال می توانیم شیوه هایی را که چنین موقعیت هایی را دریافت، یا تفسیر می کنیم و به آنها پاسخ می دهیم، تغییر دهیم. لحظه ای که موقعیت های نامطلوب زندگی را به صورت مسائلی برطرف نشدنی می بینیم، گام های مثبتی را که قادریم برداریم، محدود می کنیم.

3. بپذیریم که تغییر در زندگی غیرقابل اجتناب است: تنها واقعیت در زندگی این است که هر چیزی تغییر می‌کند. گاهی اوقات ما قادر نیستیم به دلیل بعضی موقعیت های نامطلوب زندگی، به اهداف خود دست یابیم. پذیرش موقعیت هایی که ما نمی توانیم آنها را تغییر دهیم و تمرکز بر شرایطی که می تواند تغییر کند گام مهمی در جهت تاب آوری شخصی است.

4. هدف گذاری کنید: داشتن هدف در زندگی و توانمندی برای هدف گذاری، شاخص مهمی در تاب آوری است. فردی که هدف گذاری را به زندگی خود ضمیمه می کند، جهت گیری آینده خود را افزایش می دهد و می تواند به زمانِ شخصی ساختار دهد. وقتی که اهدافی را تعیین می کنیم برای تحقق آنها کار خواهیم کرد. تلاش برای این منظور و دستاورد آن، منبعی برای خشنودی و رضایت ما خواهد بود. لازم است توجه داشته باشیم که هدف گذاری باید ملموس و گام به گام باشد.

5. قاطعانه عمل کنید: برخی افراد هنگامی که با مساله ای مواجه می شوند ممکن است منفعل باقی بمانند در انتظار اینکه مسائل خودشان حل شوند. این نوع برخورد با مسائل، شاخصی از عدم تاب آوری است. در مقابل، توانمندی برای عمل جسورانه در موقعیت های نامطلوب به منظور حل مسائل می تواند شاخصی از تاب آوری باشد. پس اگر فکر می کنید کاری را باید انجام دهید بی محابا اقدام کنید و به خود اعتماد داشته باشید.

6. باور داشته باشید که بحران ها فرصت‌هایی برای خودکاوی هستند: افرادی که در زندگی با بحران مواجه نمی شود، فرصتی برای شناخت خود ندارند. مسائل و مشکلات فرصت هایی برای خود-کاوی هستند. اگر مسائل را به صورت فرصت هایی برای خود-کاوی بینید، تاب آوریتان در بحران ها افزوده می شود

7. همواره به خود نگاه مثبتی داشته باشید: دارا بودن اعتماد به نفس و اعتماد به قابلیت های شخصی خود شاخصی از تاب آوری است. قبل از سعی برای حل موفقیت امیز مسائل، فرد بایستی به توانایی خود برای انجام آن باور داشته باشد. شخصی بدون این باور نمی تواند گام های ضروری را برای حل مسائل بردارد.

8. دورنمای موقعیت ها و مسائل را تاریخی تجسم کنید: اگر فردی که با موقعیت های نامطلوب زندگی مواجه می شود، آنها را با دورنمایی مختصر ارزیابی کند، این موقعیت های مشکل ممکن است بزرگتر از آنچه هستند به نظر بیایند. به این دلیل ارزیابی موقعیت های مساله در دورنمایی گسترده، شاخص مهم تاب آوری است. افرادی که می توانند مسائل را در بافتی تاریخی ببینند، می توانند مساله را به طور واقع بینانه تری درک کنند بدون اینکه بار هیجانی قوی آن را بر دوش کشند. حفظ دورنمایی گسترده از موقعیت مساله و مقابله با آنها در بافتی تاریخی اثرات منفی را که مساله برای شخص در پی دارد، کاهش خواهد داد.

9. خوش بین باشید: حفظ نقطه نظر خوش بینانه به مسائل، شاخص مهمی در تاب آوری است. افراد خوش بین انتظار دارند که چیزهای خوب اتفاق افتد، در حالی که افراد بدبین می ترسند که اتفاق های بدی رخ دهد.

10. مراقب خود باشید: مراقب خود بودن شاخص مهمی از تاب آوری است. این مراقبت می تواند با حساسیت نسبت به هیجانها و نیازهای شخصی خود، صرف زمان برای خود، حفظ سلامت جسمانی و مشارکت در فعالیت هایی که از آن لذت می برید، مشخص شود. فردی که می تواند خود را به لحاظ جسمانی و روانشناختی متناسب نگه دارد، کوشش و اشتیاق بیشتری را برای حل مسائل نشان خواهد داد.

* کتاب سرسختی (بهره گیری از شرایط استرس زا در جهت رشد تاب آوری) Hardiness (Turning Stressful Circumstances into Resilient Growth) را میتوانید از اینجا خریداری کنید


آیا شما خودتان هستید؟! توصیه‌هایی برای "خودبودن" و زندگی اصیل

خودبودن یعنی رو راست بودن با خود، یعنی بر اساس باور و اندیشه و عاطفه خود زندگی کردن. خودبودن یعنی اختیارِ زندگی خود را خود بر عهده گرفتن و مسئولیت آن را پذیرفتن.

سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی؛ سیدمحمدمهدی شهیدی- تا به حال شده از خودتان بپرسید که چقدر خودتان‌اید؟ نه، این پرسشی بیهوده یا سرگرمی نیست. در واقع پرسشی اساسی و البته دشوار است.

خود بودن

ما از روزی که متولد می‌شویم مدام در پی تطبیق خود با تصویری هستیم که دیگران از ما دارند. تصویری که به مرور و هر چه بزرگتر می‌شویم بیشتر از خود واقعیمان فاصله می‌گیرد تا جایی که دیگر خودمان نیستیم. تبدیل می‌شویم به کلیشه‌ایی که بر اساس انتظارات و توقعات دیگرانی شکل گرفته که آنها نیز در نهایت حاصل تبلیغات سبک زندگی و شخصیت پردازی‌های رسانه‌ای هستند.

رفتارها و عواطف ما را انتظاراتی شکل می‌دهد که در کمپانی‌های بزرگ چند ملیتی و نیز در شبکه‌های اجتماعی طراحی شده‌اند. این که به چه بخندیم و به چه بگرییم، چه رنگی را دوست داشته باشیم و چه طعمی را بپسندیم. ما به یکی از محصولات تولید انبوهی تبدیل شده‌ایم که آرزوها و رویاهای شبانه‌مان نیز در بسته‌بندی‌های شیک عرضه می‌شود.

در خانه مادر، پدر، خواهر و برادر، بعدها همسرو فرزندان، در مدرسه معلم و همشاگردی‌ها، در محل کار رئیس و سایر همکاران، در محل زندگی همسایه‌ها، فامیل و همینطور الی آخر؛ ما مدام خودمان را با توقعات و انتظاراتِ اطرافیان، جامعه، دولت و غیره تطبیق می‌دهیم؛ چرا که می‌خواهیم از سوی آنها دوست داشته‌شویم، تایید شویم، پذیرفته شویم، اعتبار بگیریم، و و و  و.

در این میان احساسات، علایق و خواسته‌های قلبی خودمان را روز به روز بیشتر فاکتور می‌گیریم. مادر می‌خواهد ویلون بزنیم، پدر می‌خواهد مهندس شویم، رئیس می خواهد مثل او فکر کنیم، همسر می‌خواهد اعتبارش باشیم. فرزندان می‌خواهند با ما پُز بدهند و دوست و آشنا و همسایه هر یک تصویر و توقع و انتظاری از ما دارند.

 پس ما کِی خودمان هستیم؟

واقعیت این است که ما اغلب اوقات اساساً به این نمی اندیشیم. اما زمانی به ناچار با آن رودررو می‌شویم. معمولا پس از دوران جوانی و در آستانه میان‌سالی که خود را در میان انبوه انتظارات دیگران به جا نمی‌آوریم، نمی‌شناسیم و با خود بیگانه‌ایم.

این است که از تنها ماندن گریزانیم و به هر دَری می‌زنیم تا دوباره خود را در آئینه توقعات دیگران باز شناسیم.

در این دوران معمولاً دچار سرگشتگی، افسردگی و از خود بیگانگی می شویم. غمگینِ رویاها، اندیشه‌ها و توانایی‌هایی که داشتیم و نامحقق ماندند. اغلب عصبانی و بی حوصله، ناامید و ناشاد روزها را سر می‌کنیم و عبوس و تلخ به زمین و زمان غُر می‌زنیم و ناسزا می‌گوییم تا دوران بازنشستگی و سال‌مندی و بالاخره مرگ در رسد و تنها فرصت ما برای زندگی بر این کره خاکی پایان یابد.

خود بودن یعنی چه؟

اما ببینیم خود بودن یعنی چه؟ مهمترین تمایز نوع انسان از سایر انواع توانِ متفاوت‌بودن است. ما انسانها به دلایل زیستی و ساختاری با یکدیگر متفاوت هستیم و این تفاوت ریشه "خودبودن" ماست.
 همانطور که سرانگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست؛ احساسات، اندیشه‌ها، باورها و رفتارهای ما نیز با یکدیگر فرق می کند. ما انسانها به لطف تکامل توان آن را داریم که در محدوده اختیارات خود و امکانات جامعه، خود را کشف کنیم و به آنچه گوهر وجودی انسان نامیده می‌شود دست یابیم.

 بدیهی است که خود بودن به معنی خودخواه بودن و نادیده گرفتن دیگران یا سرباز زدن از تعهدی که به خانواده، محل کار و جامعه خود داریم نیست. خود بودن یعنی کشف تفاوت‌های فردی خود، پذیرش آن ها با شادی و خرسندی و رشد و پرورش آن بر اساس آنچه که در فکر و رویای خود احساس می کنیم.

 خودبودن یعنی روراست بودن با خود، یعنی بر اساس باور و اندیشه و عاطفه خود زندگی کردن. خودبودن یعنی اختیارِ زندگی خود را خود بر عهده گرفتن و مسئولیت آن را پذیرفتن.

توصیه‌هایی برای "خودبودن"

اگر احساس ناشادی و ناخرسندی دارید، اگر از ابراز عواطف خود خجالت می کشید یا در بیان رویاها و باورهایتان مشکل دارید؛ اگر به رغم سلامت جسمی بی حوصله و کلافه هستید و اگر شبها در خواب کابوس می‌بینید مطمئن باشید که خودتان را گم کرده‌اید.

بخش اعظم افسردگی‌ها، استرس و اضطراب‌ها از این نشأت می‌گیرد که ما در جامعه بالاجبار نقش هایی بر عهده داریم که چندان مورد رضایت‌مان نیست. اما این مانع از این نمی‌شود که حتی در ایفای آن نقش‌ها خودمان نباشیم.

 خود بودن بیش از هر چه مبتنی بر روراست بودن با خود است. زندگی اصیل داشتن به معنی بی‌نقاب زندگی کردن است و برای به دست آوردن آن تنها باید خودتان را کشف کنید و خودتان باشید.

توصیه های زیر راهکارهایی تجربه شده و مبتنی بر مطالعات روانشناسی است که انجام آنها می‌تواند به شما در بدست آوردن آسایش و شادی ناشی از "خودبودن" کمک کند.

خودتان را در آینه کشف کنید

روبروی یک آینه بنشینید و به خودتان نگاه کنید. از خودتان چند سوال بپرسید. این کار را با صدای بلند انجام دهید. شاید ابتدا خنده تان بگیرد یا به نظرتان مسخره بیاید یا حتی از خودتان خجالت بکشید. اینها همه نشانه های "خود نبودن" شماست. پس ادامه دهید.

چند سوال مشخص از خودتان بپرسید و سعی کنید با خیره شدن به چشمان خود صادقانه به آنها جواب دهید:

1- من کی ام؟

2-آیا از کسی که هستم راضی‌ام؟ اگر نه/ بله چرا؟

این کار و پرسیدن و پاسخ دادن به این دو پرسش شاید ابتدا ساده به نظر بیاید، اما ساده نیست و شما نباید از تکرار آن خسته شوید. می توانید روالی روزانه یا هفتگی را برای آن تعیین کنید و آنقدر به آن ادامه دهید تا از پاسخ های خود راضی شوید.

این کار به شما کمک می کند تا تصویری واقعی را از خودتان در ذهن ثبت کنید. هر چه فاصله این تصویر با آنچه در طی روز هستید کمتر شود شما به خود واقعی تان نزدیکتر شده اید.

از گذشته فاصله بگیرید

رویدادها و اتفاقاتی که در گذشته روی داده، تمام شده‌اند و اگر وجود دارند تنها در ذهن ما وجود دارند. آنچه مهم است اکنون است؛ پس درگیر گذشته خود نشوید.

 بدیهی است که هر رفتار اشتباه یا خسارتی را می توان در حد توان جبران کرد، اما نشخوار گذشته و درگیرشدن با اماها و اگرها تنها به از دست دادن اکنون و امکانات حال می انجامد.

 شما همین هستید که هستید و هر تلاشی برای تغییر آن تنها با پذیرش آنچه که اکنون هستید امکان پذیر است.

از آنچه هستید شرمسار نباشید

بسیاری از افراد به این دلیل در دور باطل دیگری بودن (خود نبودن) گرفتار می شوند که از آنچه هستند شرمسارند. هر فردی در خانواده ای متولد می شود که متعلق به یک طبقه اجتماعی است. اینکه پدر من کارگری ساده بوده یا کارمند یا مغازه دار یا کارخانه دار یا تاجری ثروتمند و یا سیاستمدار، انتخابی است که دخلی به من ندارد.

اینکه رنگ پوست من چیست یا به چه زبان یا لهجه ای حرف می زنم همه از جمله امکاناتی هستند که ما در انتخاب آنها نقشی نداشته ایم. یک معلول یا من که لکنت زبان دارم یا فردی که کم شنواست؛ این خصوصیات بخشی از خود ما است که درافتادن با آن یا انکار و پنهان کردنشان نه تنها کمکی نمی کند که بیشتر مارا اسیر خود می سازد.

 من تنها زمانی توانستم بر لکنت زبانم فایق بیایم که آموختم آن را بپذیرم و بی‌خجالت و خشم در کلاس یا بقالی محل حرفم را بزنم. اغلبِ ناخرسندی های ما مربوط به آن بخش از شخصیت ماست که از قضا مسئولیتی در پذیرش و انتخاب آن نداشته ایم.

 اگر این موارد را با خود شفاف کنیم، لحظه‌ای می رسد که شرمساری و خجالت از وجود آنها در ما متوقف می شود و ما امکان تغییر آنها را پیدا می کنیم.

تناقض‌های خود را دریابید و بپذیرید

هیچ کس کامل نیست و هیچ دین، باور و مذهبی نیز انسان را کامل نمی داند. ما سرشار از تناقض هستیم. عدم تناقض تنها در معادلات ریاضی و منطق ممکن است. زندگی واقعی و عینی از تضاد سرچشمه و نیرو می گیرد. پس تلاش کنید تا احساسات و رفتارهای متضاد خود را به جای پنهان یا سرکوب کردن بشناسید و با آنها کنار بیایید. مهم این است که این احساسات و رفتارها از خودتان نشات بگیرد؛ در آن صورت وجود آنها همانقدر اصیل و مهم است که هر رفتار یا عمل دیگری. پس، از تضادهای رفتاری و عاطفی خود ناراحت نباشید و برای پنهان یا سرکوب کردن آنها تلاش نکنید.

مقایسه و قضاوت نکنید

ما تنها زمانی میتوانیم به خود واقعیمان دست یابیم که از مقایسه کردن خود با هر کس یا الگوی دیگری دست برداریم. همه ما لحظاتی را تجربه کرده ایم که در اوج شادی یا ماتم، رها از هر مقایسه و قضاوتی خودمان بوده ایم: به صدای بلند خندیده ایم و شادمانی ما را به رقص در آورده یا های‌های گریسته‌ایم و مویه سرداده‌ایم . از قضا در این اوقات همواره کسی بوده که به ما گوشزد کند که: "مراعات شخصیت/موقعیت خود را بکن". "خودت رو جمع و جور کن". "چرا حواست نیست، کجایی؟" و از این قبیل توصیه ها برای فرو رفتن در لاکِ خود نبودن. سعی کنید این لحظه ها و انرژی سرشارِ نهفته در آن را به یاد بیاورید؛ لحظاتی که بی فکر قضاوت دیگران خودتان بوده‌اید.

همچنین ما اغلب اوقات درگیرِ مقایسه خود با دیگران هستیم و آنچه از این مقایسه نصیب ما می‌شود جز کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی از خود چیزی نیست. ما وقتی خود را با دیگری مقایسه می کنیم تنها یک بُعد از خود را با یک بُعد از دیگری مقایسه کرده ایم در حالی که کوچکترین رفتار و کنش هر فرد مجموعه‌ای پیچیده از ده‌ها فرایند عصبی، شیمیایی و حسی- حرکتی است.

 به عبارت دیگر، ساده ترین رفتارها و کنش های ما مثل کوه یخی است که تنها نوک آن قابل دیدن است و از این رو امکان هر نوع مقایسه منتفی است. با دست کشیدن از مقایسه و قضاوت البته بار سنگین انتخاب و مسئولیتِ ناشی از آن را برگزیده ایم؛ اما آرامش و فراغتی در آن است که اگر تجربه کنید دیگر رهایش نمی کنید.

کرونا، بهشت شداد و عجز بشریت/ گاهی به آسمان نگاه کن!

به‌رغم نگاه واقع‌گرایانه‌ای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب می‌کند این گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز می‌نگردو می خواهد بگوید: ‌گاهی به آسمان نگاه کن!


محمدباقر محسنی ساروی

 

برای موحّدان و کسانی‌ که اساطیر و داستان‌های پیشاتاریخی را می‌خوانند موضوعاتی چون «نمرود»، «بهشت شداد» و ماجرای «فرعون» که برخی در قرآن آمده و بعضی نیز در تورات و انجیل به اجمال یا به تفصیل، ناظر بر توهم کسب قدرت لایزالی است که برای پادشاهان ایجاد شد.

همان پادشاهان اما، که یادمان عظمت برخی از آنان هنوز هم پابرجاست، در مواجهه با یک «پشه» درماندند و با چنان سرعتی، تسلیم مرگ شدند که گویا هرگز از مادر زاده نشده بودند و تنها داستانی از آنان قرن‌هاست مایۀ عبرت نسل‌های بشری است.

به‌رغم نگاه واقع‌گرایانه‌ای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب می‌کند این گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز می‌نگردو می‌خواهد بگوید: گاهی به آسمان نگاه کن!

در آستانه دهه سوم از هزاره سوم و در شرایطی که بشر به تصور خود بر روی زمین، امر مجهولی ندارد و در کُراتِ دوردست، به دنبال کشفیات جدید است و اتفاقاً در این مسیر بسیار احساس قدرت می‌کند و به بیان عامیانه «هیچ خدایی را بنده نیست»، سر وکلۀ یک ویروس بسیار ریز، در کشور «چین»  پیدا می‌شود.

  در سایر کشورها مدتی او را مانند «سارس» و «مرس» چندان جدی نمی‌گیرند ولی او  کشتار می‌کند و ناگهان در کمتر از 15 روز در تمام دنیا منتشر و به بزرگترین «پندمیک» تاریخ تبدیل می‌شود و بیش از 160 کشور را آلوده می‌کند و زنگ‌های خطر را برای همه به صدا در می‌آورد.

تمام دانشمندان، بیولوژیست‌ها و لابراتوآرهای پزشکی دنیا از درمان آن عاجز می‌مانند و صراحتاً می‌گویند درمانی برای آن نمی‌شناسیم و به توصیه‌های پیش‌گیرانۀ غیردارویی از قبیل درخانه ماندن روی می‌آورند تا سرعت شیوع را کم کنند و زمان بخرند بلکه موفق به شکستن پوسته این غول ریزنقش با دارویی خاص شوند.

کرونا تنها سلامت دنیایی را که انسان بر آن خدایی می‌کند را تهدید نکرده بلکه اقتصاد و حتی مناسبات اجتماعی این دنیا را برهم ریخته و آسیب سنگینی بر نظم نوین، آوار کرده و زمینه‌ساز شرایطی در جهان شده که بشر نه مانند آن را دیده و نه می‌توانست تصور کند به سادگی مقهور و بازیچه ویروسی عجیب شود.

   «رامسس دوم» در اوج قدرت و در روزهایی که تمام نوباوگان پسر را می‌کشت تا قصاص پیش از جنایت کند و خطر را در نطفه خفه سازد، هرگز تصور این را نداشت که روزگاری توسط همان کودک خردسالی که «آسیه» چندروز پیشتر، از نیل گرفته بود- نابود خواهد شد یا «نمرود» با آن قدرت فائقه‌اش هرگز فکر نمی‌کرد که با ورود پشه‌ای به مجرای بینی، مضحکه خاص و عام در تمام تاریخ شود و با تحقیر کننده‌ترین نوعِ مرگ، بمیرد.

نمی‌خواهم بگویم خدای بزرگ که رحمان و رحیم است، برای بشر غافل در قرن بیست و یکم، عذابی فرستاد اما می‌‎خواهم بگویم بشریت غافل و مغرور، که حرمت بندگی از یاد بُرد، باید روی‌کرد و جهان‌بینی خود را تغییر دهد و این عجزی که دامنگیرش شده را به کلاس درس خداشناسی ارتقا دهد و همان‌طوری که توصیه‌های پزشکی را رعایت می‌کند، در خانه می‌ماند و در آزمایشگاه‌ها به دنبال راهی برای برون‌رفتن از این بحران و کشف دارو برای درمان کرونا است.

به موازات آن باید قدری تأمل کند و به این حقیقت ایمان بیاورد که هر که باشد و به هر جایی که برسد، «درمقایسه با قدرت فائقه خداوند، توانی ندارد».

کروناویروس با همه دردسرهایش، درس بزرگی هم برای انسان دارد، در دورانی که برخی آشکارا نوشتند و گفتند «خدا مرده است». در دورانی که بشر با تکیه بر دانش خود، احساس می‌کند نیازی به خدا ندارد و برای همه مشکلاتش، نسخه آماده دارد.

تفرعن هزاره سوم از تفرعن دوران باستان خطرناک‌تر است و تعداد فرعون‌ها و نمرودها در این هزاره از دوران باستان بیشتر است.

ما امیدواریم بشر، این روزها که عجز خود را دید، به موازات تلاشی که برای یافتن درمان قطعی برای این بیماری می‌کند، اندکی هم با خود فکر کند شاید به این نکته برسد که باید گاهی به آسمان نگاه کرد چون نه تنها، پس از مرگ بلکه در تمام دوران زندگی نیز ما به توجه خدا نیاز داریم.

---------------------------------------------------------

* بخش دوم تیتر (گاهی به آسمان نگاه کن) برگرفته از نام فیلمی ساختۀ کمال تبریزی. (‌نام فیلم البته برگرفته از یک شعر است).