واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

اینترنت و فرصت‌های مجرمانه



اینترنت و فرصت‌های مجرمانه
یادداشت اجتماعی"رویکرد"؛

گروه جامعه "رویکرد" - مصطفی آب‌روشن*: بدیهی است که هر فناوری جدیدی به طور بالقوه می‌تواند به عنوان ابزاری برای رفتارهای مجرمانه باشد و اینترنت نیز از این امر مستثنی نیست؛ جعل هویت، جرایم اخلاقی، نامه‌های تهدیدآمیز، سرقت و بسیاری دیگر از جرایم با استفاده از تسهیلات اینترنتی ارتکاب می‌یابند.

در واقع اینترنت با در اختیار گذاشتن قربانیان در دسترس مجرم آن هم در طول یک دوره طولانی به جای یک برخورد کوتاه و زودگذر مجرمان را قادر می‌کند که بر قربانیانشان کنترل یابند یا اعتماد آن‌ها را جلب کرده و احتمالاً با آن‌ها یک ملاقات حضوری را ترتیب دهند، این فضا مجرمان را قادر می‌سازد تا بر قربانیان بالقوه یا بالفعل خود در سطوح مختلف نظارت داشته باشند که شامل گفت‌وگو با آنها، آشنا شدن با دیگر افراد حاضر در آن محیط،، جست‌وجوی اینترنتی برای یافتن اطلاعات دیگری در مورد قربانی و دسترسی به رایانه شخص قربانی برای کسب اطلاعات بیشتر است.

گفتنی است که بسیاری از افراد نام واقعی خود را در زمان اتصال به اینترنت مورد استفاده قرار می‌دهند و به طور موثری هویت خود را در معرض دید هر کسی که با رایانه آنها مرتبط می‌شوند، قرار می‌دهند؛ اگر چه زیر نظر گرفتن پنهانی قربانی در محیط اینترنت موجب افزایش خطر ردیابی و دستگیری برای مجرم می‌شود اما می‌تواند اطلاعات بیشتری راجع به قربانی داده و او را قادر می‌سازد افکار شیطانی‌اش را محقق سازد.

هر چند این گونه زیر نظر گرفتن‌ها در دنیای واقعی هم امکان‌پذیر است اما این‌ها اقداماتی با خطرپذیری بالا برای مجرم می‌باشد در حالی که زیر نظر گرفتن قربانی در فضای مجازی نسبتاً اقدام کم‌خطرتری به نظر می‌رسد.

اینترنت به دلایل مختلفی برای مجرمان جذاب است؛ اینترنت دسترسی گسترده‌ای به مجرم می‌دهد به نحوی که او را از یک محوطه محدود جغرافیایی به محدوده جهان هدایت می‌کند علاوه بر این، اینترنت حاوی حجم قابل توجهی از اطلاعات راجع به قربانیان بالقوه می‌باشد که یک شکارگر را قادر می‌سازد نوع خاصی از افراد را برای ارتکاب جرم انتخاب کند.

ممکن است مجرمی در پی یافتن تارنمایی 
بعضی از مجرمان آگاه نیستند که بسیار راحت می‌توان آن‌ها را مکان یابی کرد؛ تارنمای مجرم و حضور آنلاین او می‌تواند اطلاعاتی راجع به تصویر از خود، وضع ذهنی و علایق مجرم به پلیس ارائه دهد.
باشد که حاوی اطلاعاتی در مورد افرادی می‌باشد که با گروه‌های هنری بحث‌های موسیقی آنلاین مرتبط است، مجرمی دیگر ممکن است در پی یافتن قربانی با سن خاص باشد، یک شکارگر جنسی ممکن است عضو گروه‌های آنلاینی شود که در آن‌ها بتواند قربانیانی پیدا کند که از نظر مکانی به او نزدیک باشد.

علاوه بر این، اینترنت فرصت‌های زیادی را به مجرمان برای تغییر دادن یا پنهان نمودن هویتشان می‌دهد؛ همین که مجرمی تصمیم می‌گیرد شخص خاصی را مورد هدف قرار دهد، بایستی تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد هویتش را پنهان کند یا آن را به یک هویت جذاب تغییر دهد یا آن را آزادانه عرضه کند که هر کدام از این تصمیم‌ها به خطرپذیری مجرم و سطح مهارت او بستگی دارد.

شکارگران اینترنتی در صورتی هویت خود را پنهان نمی‌کنند که عقیده داشته باشند کار اشتباهی انجام نمی‌دهند یا احساس کنند که جدایی فیزیکی آن‌ها از قربانی که اینترنت موجب آن است ایمنی آن‌ها را تامین می‌کند؛ مجرمان همچنین ممکن است آنقدر مهارت داشته باشند که خود را شخص دیگری جلوه دهند.

بنابراین توانایی مجرمان برای در اختیار گرفتن قربانیان، جمع‌آوری اطلاعات، کمین کردن در فضای مجازی، تغییر دادن هویت خود و برقراری رابطه با دیگر مجرمان، اینترنت را تبدیل به یک بستر جذاب برای آن‌ها کرده است که احساس امنیت و نا‌شناسی در محیط اینترنت باعث می‌شود که افراد در آنجا اقداماتی انجام دهند که فقط خیال آن را در عالم خارج در سر می‌پرورانند و افکاری را از خود بروز دهند که در جاهای دیگر برای خود مخفی نگه می‌دارند.

گفتنی است که بعضی از مجرمان آگاه نیستند که بسیار راحت می‌توان آن‌ها را مکان یابی کرد؛ تارنمای مجرم و حضور آنلاین او می‌تواند اطلاعاتی راجع به تصویر از خود، وضع ذهنی و علایق مجرم به پلیس ارائه دهد.

نام مستعار انتخابی توسط مجرم می‌تواند گویای مطالب بسیاری باشد؛ همین طور صفحه تارنمای مجرم ممکن است حاوی اطلاعاتی راجع به انگیزه‌ها و توهمات مجرم بوده و ارجاعاتی که به دیگر تارنما‌ها داشته باشد می‌توان اطلاعاتی از دیگر قربانیان مجرم به دست آورد.

در واقع تارنمای مجرم ممکن است حاوی ارجاعاتی به مکان‌های خاص یا تصاویری از مکان‌های دلخواه مجرم باشد.

رفتار مجرم همچنین می‌تواند گویای انجام اقدامات احتیاطی از سوی او برای اجتناب از شناسایی و دستگیری باشد به عبارتی بعضی از مجرمان به وسیله نام‌های مستعار فانتزی از خود محافظت می‌کنند؛ به طور مثال به جای حرف (o) در کلمه از عدد صفر استفاده نموده و این امر باعث می‌شود موتور جستجوگر رایانه با وارد نمودن این کلمه قابل استفاده نباشد علاوه بر این یک مجرم ممکن است از یک نامه الکترونیکی بی‌نام یا جعلی برای پنهان نمودن هویت خود استفاده کند لذا در می‌یابیم، این گونه مجرمین با یک سهولت نسبی شیوه اجرای جرم خود را مکرر و همه جانبه تغییر می‌دهند و این امر باعث دشوار‌تر شدن کشف ارتباط میان مجرمین و جرایم می‌شود.

* عضو انجمن جرم‌ شناسی ایران

بسترهای اجتماعی نامساعد، علت‌ اصلی ناهنجاری‌های موجود

عضو انجمن جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با "رویکرد":
بسترهای اجتماعی نامساعد، علت‌ ناهنجاری‌ها
بسترهای اجتماعی نامساعد، علت‌ ناهنجاری‌های موجود
آقای مصطفی آب روشن عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفت‌وگو با رویکرد و در پاسخ به این سوال که چرا عده‌ای در جامعه به دنبال هنجار شکنی هستند، گفت: هنجارشکنی و انحراف از استانداردهای اجتماعی در همه جوامع وجود دارد و از منظر جامعه‌شناختی واقعیتی عادی و طبیعی تلقی می‌شود ولی زمانی که از حد متعارف خودش تجاوز کند و به شکل مرضی در جامعه مشاهده شود با نوعی مسئله اجتماعی مواجه خواهیم شد که وجدان جمعی را جریحه‌دار می‌کند.

وی افزود: به زبان ساده جوامعی که بستر رشد انسان‌ها در آن مهیا نشده مانند محیطی است که آماده تجمع میکروب و بیماری است؛ بنابراین همان‌گونه که برای رفع بیماری عفونی رعایت بهداشت عمومی لازم است ایجاد بستری که سلامت تعاملات بشری در آن شکل بگیرد نیز لازمه تنسیق اجتماعی است. اگر فقط با میکروب مبارزه شود و همزمان با آن بستر بهداشتی لازم جهت عدم رشد میکروب فراهم نشود شاهد دور باطلی خواهیم بود که برای همیشه ادامه خواهد داشت. پس همانگونه که یک پزشک در بروز بیماری، میکروب را عامل اصلی می‌داند، جامعه‌شناس نیز علت‌العلل ناهنجاری‌های اجتماعی را بسترهای اجتماعی نامساعد قلمداد می‌کند؛ تفاوت معناداری که در فراوانی کجروی‌های اجتماعی در جوامع مختلف مشاهده می‌شود، دلیل این مدعاست.

آب‌روشن درباره پیامدها و عوارض هنجارشکنی‌ها، گفت: هر جامعه‌ای نه فقط به لحاظ فرهنگی دارای هدف‌های مجاز و معینی است بلکه افزون بر آن به لحاظ اجتماعی نیز دارای ابزارهای تایید شده‌ای برای رسیدن به آن اهداف است. هرگاه فرد به ابزارهای مقبول و مشروع برای رسیدن به این اهداف دست پیدا نکند احتمال بروز رفتار انحرافی و کجروی برای وی وجود خواهد داشت و نتیجه این نابسامانی اخلال در آرامش و نظم عمومی است که از منظر کلان، امنیت شهروندان به مخاطره خواهد افتاد.

عضو انجمن جامعه شناسی ایران در مورد نحوه کنترل جوامع مختلف در مقابله با ناهنجاری‌های جامعه خود، گفت: در واقع برای پیشگیری از وقوع جرم در جامعه سه تئوری شناخته شده پیشگیری اجتماعی، وضعی و کیفری وجود دارد. در «پیشگیری اجتماعی» تاکید و تمرکز بر عوامل اجتماعی موثر در تکوین جرم است. این پیشگیری می‌کوشد تا با دستکاری و تغییر محیط و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و.. ریشه‌های جرم و یا انگیزه‌های مجرمانه را بخشکاند؛ مدل پیشگیری اجتماعی تاکید زیادی بر «دلایل ریشه‌ای» جرم دارد.
وی افزود: «پیشگیری وضعی» به محدود کردن فرصت‌های ارتکاب جرم یا مشکل کردن تحقق این فرصت برای مجرمین بالقوه می‌پردازد. به عبارت دیگر، پیشگیری وضعی از طریق کاهش و تقلیل فرصت‌های مجرمانه یا فرصت‌های ارتکاب جرم عملی می‌شود. «پیشگیری کیفری» نیز تاکید نظام اجتماعی به مجازات رساندن مجرمان است. منظور از پیشگیری کیفری، مداخله نهادهای نظام عدالت کیفری پس از ارتکاب جرم به منظور کاهش تکرار جرم و اصلاح مجرم و مجازات وی به منظور بازدارندگی و ایجاد رعب و هراس در دیگران است. در این روش تأکید بیش از حد بر مسئولیت فردی و مجازات‌های رسمی است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: در اکثر کشورهایی که کجروی و ناهنجاری به حداقل رسیده از سه روش یاد شده به صورت همزمان بهره می‌گیرند و پیشگیری اجتماعی را در اولویت قرار می‌دهند ولی متاسفانه در جامعه ما وزن بیشتری به مجازات‌های فردی داده شده است؛ به خصوص در مباحث جرایم خیابانی ما به نوعی به مجازات قربانیان جامعه می‌پردازیم.

عضو شورای مدیریت کارگروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی ایران درباره روش‌های مقابله با هنجارشکنی، گفت: علاوه بر مجازات مجرم، عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز جزء متغیرهای تاثیرگذاری است که در پیشگیری از هرگونه وقوع جرمی تاثیرگذار است. در واقع انگیزه‌های فردی مجرمانه در بستر اجتماع شکل می‌گیرد بنابراین با پیشگیری اجتماعی و ایجاد زمینه اشتغال، رفع بیکاری، نظام تامین اجتماعی کارآمد برای طردشدگان اجتماعی، حذف تبعیض و فراهم نمودن فرصت‌های برابر برای همه شهروندان و در کنار تغییر نگرش‌های کجروانه با رهنمون‌های دینی از عوامل پیشگیری فرهنگی است، می‌توان انگیزه‌های هنجارشکنی را تعدیل کرد.

وی افزود: متأسفانه هنوز در جامعه ما فرد، مسئول همه فرایند مجرمانه تلقی می‌شود و با این تئوری یکسونگرانه حذف بی‌نظمی در جامعه به دوش قوه قضاییه است و کمتر به انگیزه‌ها و فرصت‌های مجرمانه پرداخته شده است. با توجه به چنین شرایطی باید با تلاش همه جانبه و چند نهادی نگذاریم انگیزه‌های مجرمانه در افراد شکل بگیرد به عبارتی از راه آموزش، فرهنگ‌سازی، حساسیت آفرینی و ارائه الگوهای مناسب، در پیشگیری اجتماعی بکوشیم و همزمان با این فرآیند، فرصت‌های مجرمانه را با افزایش هزینه‌های افعال کجروانه، دشوار ساختن ارتکاب جرم یا کاهش منافع حاصل از آن، آسیب‌زایی در جامعه را به حداقل برسانیم.

نامناسب‌ترین افراد برای ازدواج را بشناسید


مشخصه این افراد دروغ گفتن بسیار است؛ آنها کاندیدای اول خیانت در زندگی هستند. در رابطه با این افراد طرف‌های مقابل به‌طور مکرر تصمیم می‌گیرند از رابطه خارج شوند ولی چرب‌زبانی این افراد مانع می‌شود.
از خانواده ایرانی - در شخصیت آدم‌ها به شدت باید از یک نوع شخصیت ترسید و آن آدم‌های خطرناک هستند. آدم‌های خطرناک قواعد اجتماعی را زیر پا می‌گذارند و ما به اشتباه، کار آنها را شجاعت تلقی می‌کنیم. مشخصه این افراد دروغ گفتن بسیار است؛ آنها کاندیدای اول خیانت در زندگی هستند. در رابطه با این افراد طرف‌های مقابل به‌طور مکرر تصمیم می‌گیرند از رابطه خارج شوند ولی چرب‌زبانی این افراد مانع می‌شود.

دکتر امان‌اللهی عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز در روزنامه شهروند نوشت: ١٥تا ٢٠‌درصد از شکست‌ها در زندگی مشترک ناشی از مشکلاتی است که به دنبال عدم شناخت زوجین از یکدیگر رخ می‌دهد.

اگر دختر و پسر حداقل اطلاعات درباره هم و ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را کسب کنند، بی‌شک شکست‌ها در زندگی مشترک به حداقل خواهد رسید، چرا که بسیاری از افرادی که در زندگی شکست می‌خورند، تعریف مشخصی از معیارهای مورد نظر خود ندارند.


به‌طور نمونه زمانی که از دختر یا پسری سوال می‌شود که چرا به طرف مقابل علاقه‌مند شده‌اید؟ پاسخ می‌دهد، «چون او فرد باشخصیتی است». سوال اینجاست که فرد باشخصیت چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد و از واژه‌هایی چون باشخصیت و بی‌شخصیت چه تعریفی به صورت عملیاتی داریم. شخصیت یک الگوی پایدار از رفتارهای انسان است که می‌توان براساس آن رفتارهای فرد را پیش‌بینی کرد.


یکی از بحران‌های اصلی در ازدواج وجود اختلال شخصیت در فرد است. یکی از نمودهای اختلال شخصیت در فرد، شکاک بودن اوست. وقتی وارد رابطه با این افراد می‌شوید همیشه مجبورید وفاداری خود را به آنها ثابت کنید. افراد شکاک در زندگی به دنبال این هستند که خیانت فرد مقابل را به نوعی ثابت کنند و تصور می‌کنند که طرف مقابل‌شان درحال خیانت به اوست، بنابراین به دنبال شواهدی هستند که افکار خود را به اثبات برسانند. این افراد به زمین و زمان بدبین‌اند و به شدت خطرناک هستند و احتمال آسیب رساندن به طرف مقابل از سوی آنان وجود دارد.


یکی از اختلالات شخصیت، شخصیت منزوی است. افرادی وجود دارند که منزوی هستند و ارتباطات اجتماعی محدود یا به ندرت دارند. در این بحث لازم است موضوع حجب و حیا را از بحث انزوا جدا کنیم. افراد دارای حجب و حیا قادر به برقراری ارتباطات اجتماعی هستند و در زمینه‌هایی که لازم باشد حجب و حیای خود را نشان خواهند داد. اما افراد منزوی این‌گونه نیستند؛ افراد منزوی همسفران خوبی برای زندگی مشترک نخواهند بود.


در روابط عاشقانه نشانه‌ها را ببینید و جدی بگیرید، نشانه‌ها خبر از آینده می‌دهند. یکی از نشانه‌هایی که در شناخت افراد کمک می‌کند، عجیب و غریب بودن آدم‌هاست. افرادی که دارای این شخصیت هستند شمایل عجیبی برای حضور در جامعه برای خود درست می‌کنند. برخی از این افراد عقاید ماورایی و عجیب دارند و همین امر موجب می‌شود دیگران جذب آنها شوند. این آدم‌ها به گونه‌ای ماهرانه به افراد نزدیک می‌شوند. احتمال ایجاد صمیمیت در ازدواج با این گونه آدم‌ها به هیچ عنوان وجود ندارد، لذا افراد عجیب و غریب را برای ازدواج انتخاب نکنید.


در شخصیت آدم‌ها به شدت باید از یک نوع شخصیت ترسید و آن آدم‌های خطرناک هستند. آدم‌های خطرناک قواعد اجتماعی را زیر پا می‌گذارند و ما به اشتباه، کار آنها را شجاعت تلقی می‌کنیم. مشخصه این افراد دروغ گفتن بسیار است؛ آنها کاندیدای اول خیانت در زندگی هستند. در رابطه با این افراد طرف‌های مقابل به‌طور مکرر تصمیم می‌گیرند از رابطه خارج شوند ولی چرب‌زبانی این افراد مانع می‌شود.


شخصیت طوفانی به‌عنوان یکی دیگر از اختلالات شخصیتی است. یکی از ویژگی‌های افراد دارای شخصیت طوفانی، بی‌ثباتی عاطفی است. این آدم‌ها در رابطه بسیار پرشور هستند و با انرژی وارد رابطه می‌شوند ولی بی‌ثباتی عاطفی در آنها موجب آسیب رسیدن به طرف مقابل می‌شود.


شخصیت نمایشی یکی دیگر از نمودهای اختلالات شخصیتی افراد است، برای رابطه برقرار کردن با این افراد باید توجه داشت که افراد دارای شخصیت نمایشی از ظاهر خود برای جلب توجه در جامعه استفاده می‌کنند، به‌طوری که خودنمایی و تظاهر آنها را می‌توان به وضوح دید. این آدم‌ها تصور می‌کنند از همه برتر هستند و همه باید در خدمت آنها باشند. معمولا در گفت‌وگوها، این افراد از عباراتی چون من چه هستم، من چه کردم یا چه موفقیت‌هایی کسب کردم، استفاده می‌کنند چون تنها خود را می‌بینند.


شخصیت چسب نیز یکی دیگر از اختلالات شخصیتی افراد است. به این لحاظ به این نوع شخصیت چنین عنوانی داده شده چون افراد دارای این شخصیت به نوعی انگل‌وار رفتار می‌کنند و به عبارتی به طرف مقابل چنان می‌چسبند که رفتار این افراد به نوعی عشق بی‌حد تعریف می‌شود، در صورتی که در انتخاب شریک زندگی رفتار این‌گونه افراد را نباید حمل بر عشق فراوان گذاشت. این نوع شخصیت در زندگی بسیار خطرناک است و افراد دارای این شخصیت برای جلب محبت طرف مقابل دست به هر کاری می‌زنند.


ازدواج یک تصمیم بسیار پیچیده است. باید تلاش کنیم دست به انتخابی آگاهانه برای زندگی مشترک خود بزنیم. میانگین کشوری درخصوص طلاق می‌گوید حداقل ٢٠‌درصد از ازدواج‌ها به دلایل مختلف به طلاق می‌انجامد، چرا که وقتی وارد زندگی مشترک می‌شوید افرادی که دارای شخصیت‌های فوق هستند قابل تغییر به هیچ عنوان نیستند لذا باید با چشم باز انتخاب کنید.


قبل از انتخاب، در مورد انتخاب درست مطالعه کرده و با علم و آگاهی شریک زندگی خود را انتخاب کنید.
منبع : شفانیوز

شخصیت شناسی از متمم-درس ۴: کارن هورنای و تامین امنیت اجتماعی


شخصیت شناسی-درس ۴: کارن هورنای و تامین امنیت اجتماعی (از متمم)

کارن هورنای و روش‌های تامین امنیت اجتماعی

در بحث‌های مربوط به شخصیت شناسی، قبلاً بهمعرفی کارن هورنای پرداختیم و سپس در مورد نبودن امنیت و زندگی عصبی حرف زدیم. با توجه به اینکه کارن هورنای مسئله عدم احساس امنیت و اضطراب را در انسان بسیار جدی می‌بیند، قسمت عمده‌ای از نظریه کارن هورنای بر روی «استراتژی‌های انسان‌ها برای تامین امنیت» متمرکز شده است.

اولین استراتژی مورد استفاده انسانها در دستیابی به امنیت، حرکت کردن به سمت مردم است.

بسیاری از ما احساس می‌کنیم اگر به سمت مردم حرکت کنیم و خواسته‌های آنها را رعایت کنیم، آنها ما را دوست خواهند داشت و ما را تایید و تحسین خواهند کرد. مثلاً زنی که می‌بیند همسرش او را آزار می‌دهد و با او خوب برخورد نمی‌کند، احساس می‌کند شاید اگر به خواسته‌هایش توجه داشته باشم  و بیشتر مطابق میل او راه بروم، او به من و بچه‌ها بیشتر توجه کند. به عبارتی اگر بخواهیم این رفتار را در یک باور کلیدی خلاصه کنیم، باید بگوییم که:

«اگر تو را دوست داشته باشم، تو به من آسیب نمی‌رسانی».

بدیهی است که حداقلی از این رفتار، چه در محیط خانواده و چه در محیط کار یا در گروه‌های دوستان، قابل درک است. اما شکل افراطی این رفتار می‌تواند آسیب‌های جدی به همراه داشته باشد.

دومین استراتژی مورد استفاده انسانها در دستیابی به امنیت، مخالفت کردن با مردم است.

رفتارهای تهاجمی و خشونت‌آمیز و سواستفاده از دیگران نمونه‌ای از این رفتارهاست. در این حالت، مدل ذهنی غالب بر من این است که: دنیا پر از آدمهای اهل سوءاستفاده و خودخواه است که اگر فرصتی داشته باشند، حتماً در راستای خودخواهی خود از من سو استفاده می‌کنند. بهترین روش این است که من دست پیش بگیرم و زودتر این کار را بکنم تا در رابطه با دیگران نبازم.

مجرمان، دولتمردان فاسد و مدیران قدرت طلبی که همه چیز و همه کس را فقط برای منافع خود بسیج می‌کنند، نمونه‌ی این نوع رفتار هستند. باور این گروه دوم را می‌توان به این شکل خلاصه کرد که:

«اگر قدرت داشته باشم، کسی نمی‌تواند به من آسیب برساند».

این نگاه به شدت بدبینانه به دیگران، ناخودآگاه به ما اجازه‌ی رفتارهای خودخواهانه و سودجویانه را می‌دهد. به همین دلیل است که مثلاً عمده‌ی دانشجویان قرض گرفتن جزوه را قابل توجیه و منطقی می‌دانند، اما وقتی در وضعیت قرض دادن جزوه قرار می‌گیرند،‌ وارد محاسبات و تردیدهای پیچیده می‌شوند!

 سومین استراتژی مورد استفاده انسانها در دستیابی به امنیت، دور شدن از مردم است.

در این روش، فرد خودش را از دیگران به صورت فیزیکی یا ذهنی دور می‌کند و از آنها فاصله می‌گیرد. او به دنیای خودش عقب نشینی می‌کند و به تدریج به این حس می‌رسد که خودش برای خودش و زندگیش کافی است. احساس استقلال به او لذت می‌دهد و می‌بیند که در نبود دیگران، تهدیدی هم وجود ندارد.

آیا تا به حال کسانی را دیده‌اید که از شکل گیری رابطه‌ی عاطفی می‌ترسند و اگر احساس کنند رابطه در حال عمیق شدن است، از آن فرار می‌کنند؟ این شیوه شاید امنیت را برای آنها تامین کند. اما شیوه‌ی گرانقیمتی برای تامین امنیت است. آنها بهای امنیت نسبی را با تنهایی خود می‌پردازند. باور گروه سوم را می‌توان به این صورت خلاصه کرد که:

«اگر از بقیه دور باشم، نمی‌توانند به من آسیب برسانند».

بگذارید شکل ساده‌تر این گزینه را هم بگوییم: کسی که ترجیح می‌دهد در یک مهمانی در کنار پنجره بایستد و به بیرون خیره شود تا اینکه وارد گفتگو با کسی شود و آن فرد ادامه گفتگو و رابطه با او را نپذیرد.

کارن هورنای معتقد بود همه ما به هر حال، به نوعی اضطراب و ناامنی را تجربه می‌کنیم. به همین دلیل،‌ همه ما گاه و بیگاه به سراغ برخی از استراتژی‌های مذکور می‌رویم. به همین دلیل هورنای استفاده از این استراتژی‌ها را به دو دسته «استفاده سالم» و «استفاده بیمارگونه یا نوروتیک» تقسیم کرد.

انسان سالم کسی است که بسته به شرایط به سراغ هر یک از این سه استراتژی برود. در واقع استفاده از هر سه مورد آنها را بلد باشد. ممکن است در رابطه با همسر به سراغ یکی برود و در رابطه با فرزند سراغ دیگری. در رابطه با مدیر به سراغ یکی برود و در رابطه با کارمند به سراغ دیگری. ممکن است در مواقع تهدید فیزیکی به سراغ یکی برود و در مواجهه با تهدید روانی به سمت دیگری. ممکن است در محیط کسب و کار به سمت یکی برود و در محیط خانواده یا در محیط های اجتماعی به سمت دیگری.

اما کسی که به شکل بیمارگونه از این استراتژی‌ها استفاده می‌کند، یکی از آنها را برای همه شرایط و همه زمان‌ها و همه رابطه‌ها به کار می‌گیرد.

ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری شخصیت شناسی به شما پیشنهاد میکند:

شخصیت شناسی از متمم-درس ۳: کارن هورنای، از نبودن امنیت تا زندگی عصبی



شخصیت شناسی -درس ۳: کارن هورنای، از نبودن امنیت تا زندگی عصبی (از متمم)

کارن هورنای و زفتارهای نوروتیک

وقتی از کارن هورنای حرف می‌زدیم گفتیم که یکی از واژه‌های کلیدی در مدل نگرش او به انسانها و شخصیت انسانها، «عصبی» بودن و نمایش رفتارهای نوروتیک است.  ما معمولاً عصبی بودن را با عصبانی بودن هم معنا می‌گیریم.  به همین دلیل شاید بد نباشد که نگاهی کوتاه و مختصر – و طبیعتاً غیردقیق – به واژه‌ی عصبانی بیندازیم.

عصبانی بودن – که از لحاظ بار معنایی می‌توان نزدیک به خشمگین بودن هم در نظر گرفت – یک احساس است. گاهی یک رویداد بیرونی ما را عصبانی می‌کند و گاهی یک تحلیل درونی. ترافیک، بی احترامی دیگران به ما یا سایر مردم، رفتارهای خشونت آمیز والدین با فرزندان در محیط‌های اجتماعی، همه و همه می‌توانند در ما احساس خشم و عصبانیت ایجاد کنند. گاهی هم فکر کردن و مرور خاطراتی که با یک همکار قدیمی داشته ایم، برای تجربه‌ی یک عصبانیت عمیق و خشم مهارنشدنی کافی است!

طبیعی است که میزان عصبانی شدن ما از هر رویداد، به نحوه تحلیل و نگرش ما نیز بازمی‌گردد:

ما ممکن است امروز از مشاهده‌ی برخوردهای خشونت آمیز در خیابان عصبانی شویم. اما وقتی شب هنگام با مشاهده‌ی تلویزیون متوجه می‌شویم که در کشورهایی مثل آمریکا، چقدر خشونت زیاد است و تقریباً همه در حال کشتن همدیگر هستند،‌ احتمالاً در برخورد با رویدادهای مشابه، کمتر عصبانی می‌شویم!

به عبارت دیگر، معیارهای مقایسه، اطلاعات قبلی، ارزش‌ها، اصول و فرهنگ و رسانه‌ها، می‌توانند مدل‌های ذهنیمتفاوتی در ما شکل دهند و هر انسانی با توجه به مدل ذهنی خود، نسبت به رویدادهای اطراف خود، به شکل متفاوتی واکنش نشان می‌دهد.

 زمانی که از هر احساسی حرف می‌زنیم، بلافاصله بحث «مدت زمان ماندگاری» آن احساس هم مطرح می‌شود.  هیچ احساسی برای همیشه باقی نمی‌ماند. احساس خشم یا ناراحتی یا خوشحالی یا هر احساس دیگری، پس از یک دقیقه یا یک ساعت یا یک روز به هر حال از بین می‌رود. اگر احساسی در ما برانگیخته شود و هرگز کاهش نیابد، بدیهی است که ما دچار یک بیماری هستیم!

اما وقتی از عصبی بودن حرف می‌زنیم از یک ویژگی شخصیتی حرف می‌زنیم. این ویژگی به صورت مقطعی به وجود نیامده که پس از مدت کوتاهی هم تغییر کند. همچنین تنها نماد شخصیت عصبی، عصبانی بودن نیست. یک نفر ممکن است بسیار آرام باشد. رفتار متین داشته باشد. اما از لحاظ شخصیتی، عصبی محسوب شود.

نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام می‌شود. برای اطلاعات بیشتر، لطفاً به این صفحه مراجعه نمایید.

بدیهی است که موارد فوق، الزاماً نشان‌دهنده‌ی شخصیت عصبی نیستند و قرار گرفتن آنها در کنار هم و همینطور حالت شدید آنها می‌تواند نشان‌دهنده شکل‌گیری یک شخصیت عصبی باشد. با مرور فهرست فوق، شاید بیشتر بتوان احساس کرد که چقدر نگاه کارن هورنای می‌تواند برای امروز ما مفید باشد. بسیاری از دغدغه‌هایی که ما امروز به اسم مهر طلبی و کمال گرایی و استقلال مفرط و وابستگی بیش از حد و موارد مشابه می‌شناسیم، در ادبیات و مدل ذهنی هورنای، به عنوان زیرمجموعه‌ای از یک شخصیت عصبی، مورد توجه و بررسی قرار گرفته‌اند.

ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری شخصیت شناسی به شما پیشنهاد میکند: