واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

سر آغاز؛ به نام خدایی که جان آفرید

سر آغاز

 

 

به نام خدایی که جان آفرید

سخن گفتن اندر زبان آفرید

خداوند بخشندهٔ دستگیر

کریم خطا بخش پوزش پذیر

عزیزی که هر کز درش سر بتافت

به هر در که شد هیچ عزت نیافت

سر پادشاهان گردن فراز

به درگاه او بر زمین نیاز

نه گردن کشان را بگیرد به فور

نه عذرآوران را براند به جور

وگر خشم گیرد به کردار زشت

چو بازآمدی ماجرا در نوشت

دو کونش یکی قطره در بحر علم

گنه بیند و پرده پوشد بحلم

اگر با پدر جنگ جوید کسی

پدر بی گمان خشم گیرد بسی

وگر خویش راضی نباشد ز خویش

چو بیگانگانش براند ز پیش

وگر بنده چابک نیاید به کار

عزیزش ندارد خداوندگار

وگر بر رفیقان نباشی شفیق

بفرسنگ بگریزد از تو رفیق

وگر ترک خدمت کند لشکری

شود شاه لشکرکش از وی بری

ولیکن خداوند بالا و پست

به عصیان در رزق بر کس نبست

ادیم زمین، سفرهٔ عام اوست

چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست

وگر بر جفا پیشه بشتافتی

که از دست قهرش امان یافتی؟

بری، ذاتش از تهمت ضد و جنس

غنی، ملکش از طاعت جن و انس

پرستار امرش همه چیز و کس

بنی آدم و مرغ و مور و مگس

چنان پهن‌ خوان کرم گسترد

که سیمرغ در قاف قسمت خورد

مر او را رسد کبریا و منی

که ملکش قدیم است و ذاتش غنی

یکی را به سر برنهد تاج بخت

یکی را به خاک اندر آرد ز تخت

کلاه سعادت یکی بر سرش

گلیم شقاوت یکی در برش

گلستان کند آتشی بر خلیل

گروهی بر آتش برد ز آب نیل

گر آن است، منشور احسان اوست

وراین است، توقیع فرمان اوست

پس پرده بیند عملهای بد

همو پرده پوشد به آلای خود

بتهدید اگر برکشد تیغ حکم

بمانند کروبیان صم و بکم

وگر در دهد یک صلای کرم

عزازیل گوید نصیبی برم

به درگاه لطف و بزرگیش بر

بزرگان نهاده بزرگی ز سر

فروماندگان را به رحمت قریب

تضرع کنان را به دعوت مجیب

بر احوال نابوده، علمش بصیر

بر اسرار ناگفته، لطفش خبیر

به قدرت، نگهدار بالا و شیب

خداوند دیوان روز حسیب

نه مستغنی از طاعتش پشت کس

نه بر حرف او جای انگشت کس

قدیمی نکوکار نیکی پسند

به کلک قضا در رحم نقش بند

ز مشرق به مغرب مه و آفتاب

روان کرد و گسترد گیتی بر آب

زمین از تب لرزه آمد ستوه

فرو کوفت بر دامنش میخ کوه

دهد نطفه را صورتی چون پری

که کرده‌ست بر آب صورتگری؟

نهد لعل و فیروزه در صلب سنگ

گل لعل در شاخ پیروزه رنگ

ز ابر افگند قطره‌ای سوی یم

ز صلب اوفتد نطفه‌ای در شکم

از آن قطره لولوی لالا کند

وز این، صورتی سرو بالا کند

بر او علم یک ذره پوشیده نیست

که پیدا و پنهان به نزدش یکیست

مهیا کن روزی مار و مور

وگر چند بی‌دست و پایند و زور

به امرش وجود از عدم نقش بست

که داند جز او کردن از نیست، هست؟

دگر ره به کتم عدم در برد

وزان جا به صحرای محشر برد

جهان متفق بر الهیتش

فرومانده از کنه ماهیتش

بشر ماورای جلالش نیافت

بصر منتهای جمالش نیافت

نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم

نه در ذیل وصفش رسد دست فهم

در این ورطه کشتی فروشد هزار

که پیدا نشد تخته‌ای بر کنار

چه شبها نشستم در این سیر، گم

که دهشت گرفت آستینم که قم

محیط است علم ملک بر بسیط

قیاس تو بر وی نگردد محیط

نه ادراک در کنه ذاتش رسد

نه فکرت به غور صفاتش رسد

توان در بلاغت به سحبان رسید

نه در کنه بی چون سبحان رسید

که خاصان در این ره فرس رانده‌اند

به لااحصی از تگ فرومانده‌اند

نه هر جای مرکب توان تاختن

که جاها سپر باید انداختن

وگر سالکی محرم راز گشت

ببندند بر وی در بازگشت

کسی را در این بزم ساغر دهند

که داروی بیهوشیش در دهند

یکی باز را دیده بردوخته‌ست

یکی دیده‌ها باز و پر سوخته‌ست

کسی ره سوی گنج قارون نبرد

وگر برد، ره باز بیرون نبرد

بمردم در این موج دریای خون

کز او کس نبرده‌ست کشتی برون

اگر طالبی کاین زمین طی کنی

نخست اسب باز آمدن پی کنی

تأمل در آیینهٔ دل کنی

صفائی بتدریج حاصل کنی

مگر بویی از عشق مستت کند

طلبکار عهد الستت کند

به پای طلب ره بدان جا بری

وزان جا به بال محبت پری

بدرد یقین پرده‌های خیال

نماند سراپرده الا جلال

دگر مرکب عقل را پویه نیست

عنانش بگیرد تحیر که بیست

در این بحر جز مرد داعی نرفت

گم آن شد که دنبال راعی نرفت

کسانی کز این راه برگشته‌اند

برفتند بسیار و سرگشته‌اند

خلاف پیمبر کسی ره گزید

که هرگز به منزل نخواهد رسید

مپندار سعدی که راه صفا

توان رفت جز بر پی مصطفی

 

دینداری و کاهش وقوع جرم

دینداری و کاهش وقوع جرم (از مگیران)


نویسنده: مصطفی آب روشن*

انسان ها در طول تاریخ حیات اجتماعی شان از انواع انحراف ها و آسیب های اجتماعی رنج برده اند و همواره در جست وجوی عوامل رهایی از آن بحران ها بوده اند. مطالعه جامعه شناختی آسیب های اجتماعی در سال های اخیر بیش از گذشته در محافل دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است. عوارض ناهنجاری های اجتماعی کمتر از بیماری های جسمانی نیست، به همین دلیل شناسایی و انگیزه های به وجود آمدن آن ها و نیز راه های پیشگیری از وقوع جرم ضروری به نظر می رسد. جامعه شناسی به جایگاه دین در زندگی اجتماعی، تحولات آن و ارتباطش با کنش های فردی و اجتماعی توجه می کند و نقش دینداری در جامعه را در کاهش یا افزایش وقوع جرم مورد واکاوی قرار می دهد.
    اجتماعات سنتی که مبتنی بر همبستگی مکانیکی هستند رویکردی تنبیهی به پدیده جرم دارند. عده ای معتقدند نظام های مکانیکی عموماً در جوامع سنتی و تحت نفوذ دین هستند، پس به این نتیجه می رسند که نوع برخورد با مجرمان در جوامع دینی، برخوردی سختگیرانه است و با تبدیل جوامع سنتی به جوامع مدرن از کارکرد های نهاد دین کاسته خواهد شد، اما باید گفت دیدگاه های اسلامی که در بردارنده هر دو نگرش فردگرایانه و جامعه گرایانه نسبت به امور گوناگون زندگی است، از دستورات جامعی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی برخوردار است. از منظر فردی، دین احساسات درونی انسان را تقویت می کند و به زندگی انسان معنا و مفهوم می بخشد و اضطراب و از خود بیگانگی را در انسان کاهش می دهد زیرا دین به انسان فرصت می دهد از حصار محدود ماده خارج شود. تقویت و تربیت وجدان یا نفس سرزنشگر یکی از کارکردهای اساسی دین برای رویارویی با انحراف و پیشگیری از وقوع جرم است.
    از منظر اجتماعی، دین هنجارها و ارزش های نخستین جامعه را مهم می داند و پذیرش آنها را برای انسان، آسان می کند. دین سبب تقویت و حمایت از نظام اجتماعی شده و از نهادها و سازمان های اجتماعی که در معرض نابسامانی قرار می گیرند جانبداری می کند. دین از طریق شرکت افراد در مراسم مذهبی و احترام به مقدسات، مقدمات همبستگی اجتماعی را فراهم می کند و افراد با شرکت در مناسبات و آیین های مذهبی ارزش های پذیرفته شده جامعه را به تایید مجدد می رسانند.
    به عقیده برخی دانشمندان علوم اجتماعی نظیر دورکیم، همبستگی شدید اجتماعی یکی از عواملی است که مانع از ارتکاب بزهکاری می شود چرا که وقتی فردی احساس پیوند و همبستگی با گروه های اجتماعی داشته باشد و ارزش های مشترک جامعه را درونی کرده باشد از روی اختیار و اراده به هنجارهای پذیرفته شده احترام می گذارد. از این رو مشاهده می شود در جوامع روستایی که نظارت و کنترل اجتماعی قوی تر است بزهکاری نیز به همان اندازه ضعیف تر است زیرا در این اجتماعات پایه های دین و پایبندی به ارزش های اخلاقی قوی تر است. ‏این یک واقعیت اجتماعی است که بزهکاری تابع تحولات جامعه است. در شریعت اسلام برخی اعمال و آیین های مذهبی وجود دارد که مسلمانان را به یکدیگر نزدیک ساخته و پیوند میان آن ها را مستحکم تر می کند و براین مبنا فرد را از وقوع هر نوع جرمی باز می دارد. بنابراین نقش بازدارنده دین در برابر جرایم و جنایات قابل انکار نیست. دین نوعی ضمانت اجرایی درونی برای افراد به همراه دارد که وقتی با مقررات و نظارت های بیرونی جامعه جمع شود، همچون بازدارنده ای قوی شخص را واکسینه می کند و در مقابل وسوسه های مجرمانه به دور نگه می دارد. جدیدترین پژوهش های جامعه شناختی ما را به این نتیجه می رساند که میان ابعاد مختلف دینداری و همه ابعاد بزهکاری رابطه ای منفی برقرار است بدین معنی که همه اشکال یا ابعاد دینداری (اعتقادی، عاطفی و مناسکی) با بزهکاری در ابعاد و اشکال سرقت و تقلب، پرخاشگری، کجروی اخلاقی، کجروی جنسی و کجروی فرهنگی همبستگی معکوس دارد و بر این مبنا خانواده هایی که تربیت فرزندان خود را براساس آموزه های دینی قرار داده اند، انحراف فرزندان شان بسیار کم بوده است. گفتنی است دین آموزه های فراوانی دارد که در حوزه های مختلف زندگی راهکارهای کلی ارائه می دهد. بنابراین ما بایستی خطوط کلی، استراتژی و مبانی پیشگیری از وقوع جرم را که در آموزه های دینی نهفته است استخراج و آن ها را عملیاتی کرده و در برنامه ای مدون در زندگی به کار گیریم. بنابراین به این نتیجه می رسیم بدون یک منبع همه جانبه مانند دین که احاطه ای فراتر از انسان بر رفتار پیچیده نوع بشر دارد، هرگونه راهکاری برای حذف انحراف از هنجارها عبث و بدون نتیجه خواهد بود.
    
    عضو انجمن جامعه شناسی ایران *
     

آسیب شناسی اجتماعی تلفن همراه

آسیب شناسی تلفن همراه (از مگیران از ایران)


نویسنده: مصطفی آب روشن *

زندگی در دنیای مدرن و عصر ارتباطات خواسته یا ناخواسته شکل گیری نوع خاصی از تعاملات اجتماعی را الزام آور کرده است، در واقع شهروندان دنیای واقعی چه بخواهند و چه نخواهند باید عضوی از شهروندان جهان مجازی هم باشند و به موازات زندگی در عالم واقع در دنیای مجازی هم به تعاملات خود ادامه دهند زیرا هزینه کم، سرعت انتقال اطلاعات بالاو امکان ارتباطات صوتی و تصویری به طور همزمان این شیوه از تعاملات اجتماعی را اجتناب ناپذیر ساخته است.
     هریک از ابزارهای فناوری اعم از تلفن همراه و اینترنت یا نرم افزارهای مربوط به این دو اگر بدون فرهنگ سازی و مهیا کردن زیرساخت های فرهنگی وارد جامعه شوند، به همراه خود آسیب های فراوانی خواهند داشت.
    روند شتابان افزایش استفاده از این نرم افزارها و البته مانند همیشه استفاده ناصحیح جوانان کشورمان از این نرم افزارها باعث شده متخصصان علوم اجتماعی نسبت به استفاده از آن حساس شده و حتی هشدار دهند.گفتنی است وجود نرم افزارها و شبکه های اجتماعی تلفن همراه به عنوان هرگونه ابزاری است که بالقوه می تواند کاربردی دوگانه داشته باشد، به عبارتی هم می توان تفسیری تهدیدوار از آن ارائه کرد و هم می توان فرصت های کارکردی و ارزشی آن را مدنظر قرار داد. لذا از منظر آسیب شناسی نرم افزارهای ارتباطی فی نفسه بد نیست بلکه فرهنگ استفاده از آن را باید با آموزش های لازم و بموقع نهادینه کرد. پس زدن و طرد تکنولوژی هایی که مواجه شدن با آن گریزناپذیر است به مرور جامعه را دچار آسیب زایی و واپس ماندگی فرهنگی می کند.
    با استفاده پیش هنگام از تلفن همراه و در دسترس قرار گرفتن این دستگاه در دست کودکان و نوجوانان و گسترش بیش از پیش تعاملات اجتماعی از طریق نرم افزارهای نوظهور، می توان پیش بینی کرد که نسل آینده در کنش های رو در رو دچار مشکل شده و حتی از ساده ترین مهارت های کلامی و رابطه ای بی بهره خواهند بود.
    گوشه گیری، انزوا و اعتماد به نفس پایین از آسیب های مهم استفاده کودکان از این وسیله ارتباطی است که شور و هیجان فیزیکی را از این گروه های سنی گرفته است. برخی والدین تلفن همراه را برای فرزندان خود وسیله ای ضروری می دانند تا بتوانند در هر لحظه با آنها ارتباط برقرار کنند اما در شرایطی که استفاده از این ابزار برای جوانان فرهنگ سازی نشده، همرا داشتن تلفن همراه دارای ضررهایی بیش از منفعت آن است که متاسفانه مشاهده می شود این شیوه افراطی در استفاده کردن از تلفن همراه، برای والدین به یک معضل و بحران تبدیل شده است چرا که وجود فضای اینترنت، دسترسی آسان به سایت های غیر اخلاقی، کلیپ های ناشایست و انتشارآن در بین جوانان و سوء استفاده احتمالی دیگران از آن، مشکلات اخلاقی زیادی را برای والدین به وجود آورده که غیر قابل انکار است. زیرا فرزندان در زمان و شرایط نامناسب از مسائلی آگاه می شوند که بسترهای ذهنی لازم برایشان مهیا نشده است که این آگاهی های لجام گسیخته، بلوغ زودرس را در آنان به وجود می آورد. در واقع این دانش افزایی نابهنگام باعث زیر سوال بردن ارزش ها و هنجارهای خانوادگی شده و اقتدار اخلاقی پدر و مادر را زیر سوال می برد و در همین راستا باعث تعارضات خانوادگی می شود.
    یکی دیگر از آسیب هایی که کاربران نرم افزارهای نوین را تهدید می کند جعل هویت در فضای مجازی است، به عبارتی این انتخاب فضایی آزاد را برای افراد فراهم می کند تا شخص بر اساس اهداف و تمایلات، شخصیت خود را به صورت های گوناگون جلوه دهد که این واقعیت به گسترش بی اعتمادی شدید در این فضا منجر خواهد شد و مدیریت تاثیر گذاری دوسویه را دچار اخلال می کند.
     به عبارتی کاربران از عکس، جملات زیبا و اشعار و اصطلاحات مختلف برای توصیف ظاهر خود و شخصیت و خصوصیات درونی خود استفاده می کنند و به شکلی دلخواه «خود» شان و وضعیت ظاهری شان را توصیف می کنند. در واقع این بستر نرم افزاری این فرصت را برای برخی افراد مهیا می کند تا شخص بتواند با جعلِ هویت خویش و به اشتراک گذاری آن در دنیای مجازی، به اهداف خود دست پیدا کند که این واقعیت ناهنجار، به طور بالقوه می تواند بی اعتمادی را در فضای مجازی تسری دهد و آسیب های اجتماعی و روانی فراوانی را برای کاربران جوان به ارمغان بیاورد لذا قبل از اینکه این پدیده اجتماعی نو ظهور به شکل مرضی، آسیب های جبران ناپذیری را بر جامعه تحمیل کند آسیب شناسی و آگاهی رساندن به خانواده ها، جوانان و به طور عام کاربران شبکه های اجتماعی را ضروری و الزام آور می سازد. به عبارتی با توصیه به خانواده ها در مورد ابعاد مختلف و پیچیده فعالیت های کجروانه در این فضا، به طور همزمان نیز به سایر متخلفان برای اصلاح رفتار، توقف فعالیت های خلاف اخلاق و عفت عمومی که تبعات قضایی و حقوقی شدیدی را در پی دارد، هشدارهای قانونی باید داده شود.
    
    
    * جامعه شناس
    
    
     


 روزنامه ایران، شماره 5779 به تاریخ 6/8/93، صفحه 12 (شوک امروز) 

لینک کوتاه به این مطلب:     
 


    دفعات مطالعه این مطلب: 48 بار
     



آثار دیگری از "مصطفی آب روشن "

  ریشه های جامعه شناختی اسیدپاشی
مصطفی آب روشن*، ایران 10/9/93
مشاهده متن    
  مبارزه با مجرم یا فرایند وقوع جرم؟!
مصطفی آب روشن*، ایران 9/9/93
مشاهده متن    
  پیشداوری در مناسبات اجتماعی
مصطفی آب روشن*، ایران 1/9/93
مشاهده متن    
  ارتباط موثر، ضرورت جامعه امروزی
مصطفی آب روشن*، ایران 26/8/93
مشاهده متن    
  جایگزینی اقدام های تامینی و تربیتی به جای مجازات ها
مصطفی آب روشن*، ایران 8/8/93
مشاهده متن    

بازتولید تملق و چاپلوسی در جامعه

یادداشت ریشه‌های جامعه‌شناختی دروغ در جامعه؛

بازتولید تملق و چاپلوسی در جامعه


گروه جامعه رویکرد - مصطفی آب‌روشن*: اگر نگاهی تاریخی به گذشته جامعه ایران داشته باشیم پی به نظام‌هایی خواهیم برد که پادشاهان فرمان می‌راندند و رعایا جزء فرمان‌برداری و اطاعت، نقش دیگری نداشتند.


اشراف خود را صاحب اختیار جان غلامان و رعایا می‌دانستند و وضع رعایا در برابر اشراف و ملاک به هیچ وجه با احوال غلامان تفاوتی نداشت؛ به عبارتی در جوامعی که کنش‌های افراد در چارچوب قانون تعریف نشده باشد، افرادی که در نظام سلطه و در موقعیت فرادستی قرار داشتند، زندگی افراد فرو دست را تحت تاثیر قرار می‌دادند.

در این جوامع که نا‌امنی اولین شاخصه آن است، خوش آمد فرادستان و باج دادن به آن‌ها جهت کسب منفعت و دفع ضرر جزء ضرورتی الزام‌آور می‌شود.

جلب رضایت از طریق کنش‌هایی همچون تملق‌، چاپلوسی‌، شیرین‌زبانی‌، خوش‌زبانی‌، مردم‌داری، خوش‌رقصی‌، خوش‌خدمتی‌، چرب‌زبانی‌، بادمجان‌ دور قاب‌ چینی، زبان بازی و... مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

متاسفانه شاهد هستیم که دروغ در قالب تملق و چاپلوسی کارکرد پنهانش را حفظ کرده و دائماً بازتولید می‌شود که بر همین اساس عناوینی همچون چاکر، نوکر، مخلص، خانه‌زاد، دست‌بوس، خاک پا و... مفاهیم رایجی هستند که افراد فرودست در جامعه در برابر اشخاص حقیقی و حقوقی در قبال دریافت مزیتی به کار می‌برند.
بر همین اساس اغراق، غلو، بزرگ‌نمایی در مورد فرادستان و تحقیر افراطی خویشتن در مناسبات فرهنگی ما ریشه دوانده و همه این رفتارهای تکانشی تحت عنوان احترام انجام می‌گیرد؛ بنابراین این شیوه رفتاری به شکل الگوهای فرهنگی بر ما تحمیل شده و حاکم بر رفتارهای ماست آنچنان که بله قربان‌گویی و تمجید کردن به معنای احترام و مخالفت با عقیده، بی‌احترامی تلقی می‌شود و این معانی قراردادی باعث می‌شوند ما برای ابراز احترام به تعریف و تمجید دروغین از یکدیگر بپردازیم و در مقابل نقاط‌ ضعف‌ و یا عیوب‌ افراد (رئیس، مدیر، کارفرما، معلم، استاد، همکار، همسر و یا هر کس‌ دیگر) سکوت‌ اختیار کنیم؛ چرا که در غیر این صورت کار ما توهین تلقی شده و به خشم آن‌ها منجر می‌شود، خشم آنها انتقام بر می‌انگیزاند و آرامش و ‌گاه زندگی ما را به مخاطره می‌اندازد.

اگر نگاهی به پیشینه تاریخی بیندازیم، در می‌یابیم که ترس از بی‌رحمی‌های پادشاهان خونخوار ما را به احترامی دروغین وا می‌داشت که حتی نام فرزندانمان را چنگیز و تیمور می‌گذاشتیم؛ این جابه‌جایی هوشمندانه اما مخرب دو کلمه «احترام» و «ترس» باعث شده است که ما حتی آنجا که ترس از مال و جان و ناموس خویش نداریم نیز اسامی این چنینی در فرهنگ نام‌های ما بر چیده نشده است.

با دقت در تعاملات زندگی در جامعه در می‌یابیم این شیوه کنش متقابل مبالغه‌آمیز نوعی بی‌اعتمادی را در جامعه رواج داده که کوچک‌ترین توضیحی برای یک واقعیت روزمره را باید با کلماتی همچون به روح پدرم، مرگ مادرم، به جدم و... تبیین کند!

در بیان ابراز محبت و دوستی نیز از مفاهیمی همچون تصدقت گردم، فدایت شوم، پیش مرگت گردم و... و در ابراز احساسات دشمنانه از عباراتی مانند بری سینه قبرستون، الهی مرگتو ببینم، بری و بر نگردی و... در حالی که در بیان صمیمیت کمتر کسی حاضر است جانش را فدای دیگری کند و در بروز نفرت نیز واقعاً کسی راضی به مرگ دیگری نیست.

ما آنچنان به گفتن و شنیدن این مبالغه‌گویی‌ها عادت کرده‌ایم که تا حرف‌ها، خواسته‌ها و حوادث را چند ده یا چند صد برابر نکنیم کسی به اهمیت موضوع پی نمی‌برد.

به عنوان مثال اگر سرمان درد می‌کند و می‌خواهیم در خانه کمی سکوت برقرار باشد، باید اطرافیان را متقاعد کنیم که مغزمان از شدت درد در حال متلاشی شدن است و گرنه کسی به حرف ما توجهی نمی‌کند.

در یک جامعه متعارف، احترام نه از طریق دولا و راست شدن، قربان و صدقه رفتن، تعریف و تمجیدهای افراطی، موافقت‌های تام و تمام با عقاید، دست بوسیدن، عالی جناب و مهندس و دکتر خطاب کردن، اظهار ارادت و خاکساری‌های ظاهری، و ده‌ها رفتار و گفتار دیگر، بلکه با تحقیر نکردن یکدیگر به خاطر جنس، سن، لهجه، شغل، دخالت نکردن در کار و زندگی هم، قضاوت نکردن و برچسب نزدن بر یکدیگر و در یک جمله آزار نرساندن به یکدیگر خود را نشان می‌دهد.

بنابر آنچه آمده در این روند تاریخی و دور باطلی که ما در آن گرفتار آمدیم، شرایط نابسامان تاریخی خصوصیات ما را ساخته و خصوصیات ما نیز باعث حفظ و تثبیت این عادات غلط و دروغ‌گویی گردیده است.

پس بیاییم با هم به آن‏چه بر ما گذشته است از منظر دیگری بنگریم و براى درد بزرگى که ما را از درون رنج مى‏‌دهد و تحلیل مى‏‌برد، چاره‏‌جویى کنیم.

* جامعه‌شناس

جامعه ایران و تعارض‌های درونیش

یادداشت اجتماعی"رویکرد"؛

ما و تعارض‌های بی‌پایانمان

گروه جامعه "رویکرد" - مصطفی آب‌روشن*: متاسفانه در عصری زندگی می‌کنیم، که نوعی قالب‌گرایی بر شیوه رفتار مردم مستولی گشته است.


بدیهی است که سلامت اعضای جامعه منوط به این واقعیت است که کنش‌گران از راه‌ها ی مقبول و مشروع به اهداف جامعه دسترسی پیدا کنند.

آن چیزی که از اهمیت خاصی بر خوردار است محتوای ارزشی و اهداف پذیرفته شده اجتماعی است که در قالب مناسبات اجتماعی مشاهده می‌کنیم.

از منظر جامعه‌شناختی اگر عده‌ای از افراد، اهداف و یا محتوای قواعد زندگی را قبول نداشته باشند و یا کم‌اهمیت تلقی کنند و در عوض به ابزار و وسایل رسیدن به هدف تاکید کنند و یا به عبارتی دیگر توجه‌شان به ظواهر کار متمرکز شود، جزء منحرفین جامعه تلقی می‌شوند و اگر این معضل فردی در جامعه تسری پیدا کند و به مسئله اجتماعی تبدیل شود، ارتباطات اجتماعی را دچار نابسامانی خواهد کرد.

متاسفانه این عمل چنان در رفتارهای روزمره ما عجین شده و بخش بزرگی ازجامعه دچار قالب‌گرایی مزمن گردیده که تشخیص خوب و بد از هم مشکل شده است.

در طی زمان و در روند مدرنیته، قالب‌ها تغییر می‌کنند اما محتوا همچنان جزء هنجار‌ها باقی می‌مانند؛ اگر اصرار داشته باشیم که قالب‌ها حفظ شود اصل محتوا زیر سئوال می‌رود.

لذا چند نمونه از رفتار‌ها و نگرش‌های ظاهرگرایانه و ماهیت‌ستیز که در جامعه تسری پیدا کرده، بیان می‌شود: 

وجود یک سبک زندگی خاص در جامعه که شاخص‌های متناقض با هم دارند؛ به عبارتی مناسک‌گرایی شدید و کم‌توجهی به جوهره والای دین، خصوصاً در بین اعضای جدید جامعه و شرکت فعالانه در آیین‌های مذهبی بدون اینکه تغییر ملموسی در نگرش و شیوه رفتار افراد به وجود آمده باشد، کسانی که هم به مناسک دینی پایبند هستند (اهل شرکت در نماز جماعت و نماز جمعه و دعاهای مختلف هستند) و هم از ارتکاب انحرافات اخلاقی که با آن مواجه می‌شوند، رویگردان نیستند.

در واقع ماهیت دین در وجودشان درونی نشده و اجرای مراسم خود تبدیل به هدف شده که در واقع نوعی قالب‌گرایی را به ذهن متبادر می‌کند چرا که افراد مناسک‌گرا به ماهیت دین کمتر توجه می‌کنند و جنبه‌های احساسی و زیباشناختی دین را سرلوحه عمل خویش قرار می‌دهند.

پرداخت رشوه چه برای پرداخت کننده و چه برای دریافت کننده از نظر قانون و شرع ممنوع و ناپسند است اما عده‌ای برای اینکه دریافت غیر 

پرداخت رشوه چه برای پرداخت کننده و چه برای دریافت کننده از نظر قانون و شرع ممنوع و ناپسند است اما عده‌ای برای اینکه دریافت غیر مشروعشان رشوه تلقی نشود، یک معامله سوری بر سر یک شی بی‌ارزش برقرار می‌کنند تا به ظاهر معامله تطهیر و پاک شود

مشروعشان رشوه تلقی نشود، یک معامله سوری بر سر یک شی بی‌ارزش برقرار می‌کنند تا به ظاهر معامله تطهیر و پاک شود که متاسفانه این عمل نکوهیده به شدت در حال تسری است؛ به عنوان مثال کمربند رشوه گیرنده به مبلغ گزافی که‌‌ همان مبلغ توافق شده است، معامله می‌شود تا رشوه در قالب معامله پذیرفته شده در آید و مشروع گردد به عبارتی این افراد با اصلاح و رعایت ظواهر یک عمل قانونی و شرعی ماهیت ارزشمند یک قاعده قانونی و دینی را دور می‌زنند.

دل‌جویی و همدردی از بازماندگان متوفی، جزء فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان است که در واقع شرکت در مراسمی این چنینی نوعی یگانگی وهمدردی را باز تولید می‌کند و حضور همدلانه در این مراسم‌ها ارزش‌های مشترک اجتماعی را به تایید مجدد می‌رساند.

شما دسته گل می‌برید، شخص دیگر یک دسته گل بزرگ‌تر می‌گیرد و آن یکی دسته گل را آنقدر بزرگ سفارش می‌دهد که با وانت قابل حمل است و نکته قابل ذکر آن است که خودش در مراسم شرکت نمی‌کند!؛ بر همین اساس در می‌یابیم که این الگوی رفتاری که در حال شیوع است، نوعی فخر فروشی غیراخلاقی را به حاضران در مراسم انتقال می‌دهد به عبارتی شخص با دسته گل آن‌چنانی، انتقام محبت می‌گیرد!

در صورتی که محتوای چنین قالب و یا مراسمی، تسلی و همدردی حضوری با بازماندگان بوده است نه نمادی برای برتری‌جویی.

یکی از اهداف نظام‌های اداری در جامعه، خدمت‌رسانی سریع و به موقع به شهروندان است ولی در عمل شاهد آن هستیم که افراد دائماً در پیچ و خم بخشنامه‌های اداری و دستورالعمل‌های تحقق ناپذیر سر در گم هستند؛ به عبارتی مشاهده می‌کنیم که محتوای این عمل که خدمت‌رسانی به شهروندان بوده، گم شده و ابزار کار که‌‌ همان بخشنامه‌هاست تبدیل به هدف گردیده است.

به طور مثال هدف از پرداخت تسهیلات بانکی رفع مشکل افراد و توسعه اقتصادی کشور به معنی عام است اما مشاهده می‌کنیم که بانک‌ها شرایطی را برای احراز وام تعیین اعلام می‌کنند که عملاً امکان استفاده از تسهیلات بانکی غیرممکن به نظر می‌رسد؛ در واقع دستورالعمل‌ها از اهمیت بالایی برخوردار می‌شوند که از نظر متقاضیان تبدیل به هدف می‌شود.

با تحلیل موقعیت در میهمانی‌ها و مناسبت‌های خانوادگی مشاهده می‌کنیم که هیچ کدام از حضار احساس رضایت ندارند چرا که به جای کمک به همبستگی و همدلی مشترک و گره‌گشایی از مشکلات یکدیگر در می‌یابیم که میهمان و میزبان به شکل غیرمستقیم و فعالانه‌ای در حال به نمایش گذاشتن شایستگی‌های مادی خود به یکدیگر هستند و تلاش فراوانی می‌کنند که در فرصت به وجود آمده خود را متمایز، شایسته‌تر و فرا‌تر از دیگران جلوه دهند. 

بنابراین بیان این نکته از اهمیت خاصی بر خوردار است که قالب و قواعد ظاهری وسیله‌ای است برای تسریع در رسیدن به محتوا و ارزش‌های پنهان در آن و بدون محتوا، قالب‌های اجتماعی دارای ارزش ذاتی نمی‌باشد. افزایش پیروان این الگوی رفتاری برای جامعه خطرناک بوده و موجب رشد نفاق و بی‌اعتمادی مردم در روابط شخصی خواهد شد. 

باید به این نکته توجه داشت که اگر قالب‌گرایی بر محتوای مناسبات اجتماعی چیره شود، امکان دست‌یابی به اهداف جامعه غیرممکن می‌شود و اثر معکوسی بر جامعه می‌گذارد و با گسترش ظاهرگرایی، دروغ‌پردازی زیاد می‌شود به طوری که انسان‌ها در تشخیص حقیقت دچار مشکل می‌شوند‌‌؛ همان چیزی که امروزه در جامعه شاهد آن هستیم.
* عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران