واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

حدیث انتظار در کلام معصومین علیهم السلام

حدیث انتظار در کلام معصومین علیهم السلام (از اعتدال)

سخن زیباى قرآن: اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا، براستى همراه با دشوارى، آسانى وجود دارد سنّتی الهى است که تنها در زندگى فردى جریان ندارد و مخصوص یک بُعد از ابعاد زندگى فرهنگى، اقتصادى، درمانى و خانوادگى انسان نیست، بلکه در نظام جامعه و در سطح جهانى هم این سنّت الهى نمود دارد و وعده خدا بر این است که مستضعف مؤمن و نیکوکار، مورد لطف و محبت الهى قرار گیرد و رهبران زمان و وارثان زمین شوند.

اعتدال حدیث انتظار را به روایت حضرات معصومین تقدیم می‌کند.

 

سخن زیباى قرآن: اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا، براستى همراه با دشوارى، آسانى وجود دارد سنّتی الهى است که تنها در زندگى فردى جریان ندارد و مخصوص یک بُعد از ابعاد زندگى فرهنگى، اقتصادى، درمانى و خانوادگى انسان نیست، بلکه در نظام جامعه و در سطح جهانى هم این سنّت الهى نمود دارد و وعده خدا بر این است که مستضعف مؤمن و نیکوکار، مورد لطف و محبت الهى قرار گیرد و رهبران زمان و وارثان زمین شوند.



 قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : سَیَأْتى قَومٌ مَنْ بَعْدِ کُمُ الرَّجُلُ الْواحِدُ مِنْهُمْ، لَهُ اَجْرُ خَمْسینَ مِنْکُمْ، قالُوا: یا رَسُولَ اللّه ِ نَحْنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَ اُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ، وَ نَزَلَ فینَا الْقُرْانُ، فَقالَ صلی الله علیه و آله: اِنَّکُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِما حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ.  

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به زودى بعد از شما گروهى مى آیند که پاداش یک نفر از آنها به اندازه پاداش پنجاه نفر از شماست. آنها گفتند: اى رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودیم و درباره ما قرآن نازل شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنچه را آنها به دوش گرفتند، اگر بر دوش شما مى نهادند، مثل آنها صبر و استقامت نمى کردید.

بحارج52

*شهادت و انتظار

   قْالَ امیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام: اَلاْخْذُ بِاَمْرِنا مَعَنا غَدا فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ وَالْمُنْتَظِرُ لِأمْرِنا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبیلِ اللّه ِ.  

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: کسى که مطیع فرمان ما باشد در حظیره القدس با ما خواهد بود، و کسى که منتظر امر ما باشد همانند کسى است که در راه خدا در خونش غلتیده باشد

.بحار ج52   

 

*چند علامت ظهور

 الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَقُولُ لَا یَکُونُ الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَ حَتَّى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ یَتْفُلَ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ حَتَّى یُسَمِّیَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً کَذَّابِی

 از امام حسن مجتبى علیه السّلام روایت شده که فرمود: این امر که مردم انتظار آن را می کشند پدید نمی آید مگر بعد از آنکه بعضى از شما از بعضى دیگر بیزارى جویند و بعضى آب دهان به صورت دیگران بیاندازند، و یکدیگر را لعنت کنند و بعضى از شما بعضى دیگر را دروغگو بنامند. بحار  ج52

*منتظرات مانند مجاهدان در رکاب پیامبر(ص)

قالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِىٍّ علیه السلام: لَهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فیها اَقْوامٌ وَیَثْبِتُ فیها اخَرُونَ فَیَوُذُّونَ وَ یُقالُ لَهُمْ: «مَتى هذَا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ». اَما اَنَّ الصّابِرَ فى غَیْبَتِةِ عَلَى الاَْذى وَالتَّکْذیبِ بَمِنْزِلَةِ المجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَىْ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله.  

امام حسین علیه السلام فرمود: حضرت مهدى داراى غیبتى است که گروهى در آن مرحله مرتد مى شوند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى کنند. افراد مرتد به آنها مى گویند: «این وعده کى خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟» ولى کسى که در زمان غیبت در مقابل اذیّت و آزار و تکذیب آنها صبور باشد، مجاهدى است که با شمشیر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله جهاد کرده است. بحار ج51

  *بشارت به منتظران

  قالَ سَیِّدُ الْعابِدینَ علیه السلام: مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فى غَیْبَةِ قائِمِنا اَعْطاهُ اللّه ُ اَجْرَ اَلْفِ شَهیدٍ مِثْلَ شُهَداء بَدْرٍ وَ اُحُدٍ.

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: کسى که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار باشد، خداوند پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و احد را به او خواهد داد. بحار ج52

 عَنْ اَبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیا طُوبى لِلثّابِتینَ عَلى اَمْرِنا فى ذلِکَ الزَّمانِ.  

امام باقر علیه السلام فرمود: زمانى بر مردم مى آید که امام و پیشواى آنان غیبت مى کند، پس خوشا به حال کسانى که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند.بحار ج52

*شیعه در قرآن

*  عَنِ الصّادِقِ علیه السلام فى هذِهِ الاْیَةِ الْکَریمَةِ: (هُدىً لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیبِ) اَلْمُتَّقُونَ: شیعَةُ عَلِىٍّ، وَالْغَیبُ هُوَالْحُجَّةُ الغائبُ.  

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در مورد آیه: «هُدَىً لِلْمتَّقینُ الَّذینَ یُؤمنُـونَ بِالْغَیْبِ» فرمود: متّقین، شیعیان على بن ابیطالب علیه السلام هستند و غیب هم حضرت مهـدى علیه السلام غایب است. یوم الخلاص، ص 223،  

 *خوش به حال این مردم

  قالَ الکاظِمُ علیه السلام: طُوبى لِشیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکینَ بِحُبِّنا فى غَیْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتینَ عَلى مُوالاتِنا وَالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِمْ شیعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَاللّه ِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا یَوْمَ الْقِیامِةِ.

امام کاظم علیه السلام فرمود: خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستیم، آنها به پیشوائى ما راضى شدند و ما هم به شیعه بودن آنها راضى وخشنودیم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قیامت با ما و مرتبه ما هستند بحار ج51   

*در ناامیدی بسی امید است

قالَ الرِّضا علیه السلام : ما اَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ اِنْتِظارَ الْفَرَجِ، اَما سَمِعْتَ قَوْلَ اللّه ِ تَعالى: «فَاْرْتَقِبُوا اِنّى مَعَکُمْ رَقیبٌ» حدیث وَقَولَهُ عَزَّوَجَلَّ: «فَانْتَظِرُوا اِنّى مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ»حدیث فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَاِنَّهُ اِنَّما یَجیئُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ، فَقَدْ کانَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ اَصْبَرَ مِنْکُمْ.  

امام رضا علیه السلام فرمود: شکیبائى و انتظار فرج چقدر نیکو ست، آیا گفته خدا را شنیدید که فرمود. «شما منتظر باشید که من هم با شما منتظرم» و همچنین فرمود: «انتظار بکشید که من هم با شما از انتظار کشندگانم»، بنابراین صبور باشید، چون فرج بعد از زمان یأس و ناامیدى مى رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودندبحار ج52

*منتظرات آگاه باشید!

  قالَ الاِمامُ الْجَوادُ علیه السلام : اِنَّ الْقائِمَ مِنّا هُوَ الْمَهْدِىُّ الَّذى یَجِبُ اَنْ یُنْتَظَرَ فى غَیْبَتِهِ وَ یُطاعَ فى ظُهُورِهِ. حدیث

امام جواد علیه السلام فرمود: همانا قائم ما مهدى علیه السلام است که برهر مسلمان واجب است در زمان غیبت او منتظرش باشد و هنگام ظهورش از او اطاعت کند.منتخب الاثر

 *برترین اعمال امت پیامبر(ص)

 عَنِ الاِمامِ الْعَسْکَرى علیه السلام لاِبْنِ بابِویْهِ: ...وَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ وَ اِنْتِظارِ الْفَرَجِ، فَاِنَّ النَّبِىَّ صلی الله علیه و آله قالَ: اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ الْفَرَجِ.  

امام عسگرى علیه السلام به ابن بابویه فرمود: ...بر تو باد به صـبر و انتـظار فـرج، چون پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله فرمود: برترین اعمال امّتم انتظار فرج است.منتخب الاثر

 عَنْ الاِمامِ الْمَهْدىّ علیه السلام فى تَوْقیعِهِ اِلى مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ: وَ اَکْثِرُوا الدُّعآءَ بتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ. حدیث

حضرت مهدى علیه السلام در نامه مبارکش به سفیر خود محّمد بن عثمان فرمود: براى تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج شماست. منتخب الاثر

تهدید داعش علیه ایران چقدر جدی است؟

تهدید داعش علیه ایران چقدر جدی است؟  (از اعتدال)

شعار و رسالت اصلی آنها مقابله و مبارزه با جریان شیعه در منطقه است. در چند روز گذشته یکی از بلندپایه‌ترین مقامات اسرائیلی گفته است که بزرگترین خدمت را داعش به ما کرده است. بنابراین می‌توانیم بگوئیم داعش برای ایران تهدید جدی است.

 داوود آقایی کارشناس مسائل خاورمیانه و امور عراق  در گفت‌و‌گو با آفتاب با اشاره به تهدیدات داعش علیه ایران گفت: برای تضعیف جبهه حزب الله، اسرائیل، ایران را کانون مبارزه با خود قرار داده است. بنابراین می‌توان گفت داعش برای کمک به اسرائیل و مشغول کردن نیروهای تندروی مسلمان با سایر مسلمانان -به‌خصوص با شیعیانان- ایران را هدف قرار داده است.

در روزهایی که همگان فکر می‌کردند ‌داعش روزهای پایانی خود را سپری می‌کند، ناگهان خبرهایی از پیشروی سریع داعش در الرمادی عراق به گوش رسید. این روند ادامه داشت تا اینکه مقامات کشورمان از خطر نزدیک شدن داعش به مرزهای کشور پرده داشتند و تهدید کردند که اگر داعش به 40 کیلومتری مرزهای کشورمان برسد، ایران دخالت خواهد کرد.

آقائی در همین باره گفت: شعار و رسالت اصلی آنها مقابله و مبارزه با جریان شیعه در منطقه است. در چند روز گذشته یکی از بلندپایه‌ترین مقامات اسرائیلی گفته است که بزرگترین خدمت را داعش به ما کرده است. بنابراین می‌توانیم بگوئیم داعش برای ایران تهدید جدی است، زیرا تلاش می‌کند به مذهب ما و یا دست‌کم به منطقه تشیع‌نشین که تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران است، ضربه بزنند.

وی در ادامه افزود: بر همین اساس است که یکی از اهداف اصلی آنها درگیر‌کردن داعش با ایران است و تلاش دارند که داعش را به منطقه درگیری با ما برسانند و خود این مسئله یک تهدید جدی است.

این کارشناس درباره ضرورت مبارزه با داعش گفت: بنابراین لازم است که تمهیدات لازم را بیاندیشیم و ساز و کار مناسب را برای مقابله با آن در نظر گیریم.

گفته می‌شود، داعش هم اکنون تا 70 کیلومتر خارج از شهر تدمر پیشروی کرده و یک معدن فسفات را نیز به تصرف خود در‌آورده است. این در حالی است که پیشروی‌های اخیر داعش، موجب شده این گروه تروریستی کمک‌های مالی بیشتری را به خود جلب کند.

آقائی تقویت بنیه نظامی را نه تنها در مقابل داعش، بلکه در مقابل تهدیدات جدی‌تر ضروری دانست و گفت: نه تنها درباره داعش، بلکه درباره سرکردگان داعش لازم است که به فکر تجهیزات نظامی خود باشیم. بنابراین در برابر خطرات بزرگتر از داعش نیز لازم است به فکر تقویت بنیه نظامی خود باشیم.

تحلیلی از جنگ نیابتی در منطقه

آمریکا پای میز مذاکره نمی‌نشیند که با شما مشکلش را حل کند، بلکه می‌خواهد آنچه از طریق جنگ به‌ دست نیاورده است، از طریق مذاکره محقق کند. جمهوری اسلامی ایران که تاکنون خالق فرصت‌ها در دل بحران‌ها بوده است، این مسئله را هم تبدیل به یک فرصت خواهد کرد.

خبرگزاری فارس: دست برتر ایران در جنگ نیابتی

رهبر انقلاب در بازدید خود از دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام به موضوع کشاندن جنگ نیابتی به مرزهای ایران اشاره کرده و فرمودند: «بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگ‌های نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمان‌های مختلف بیدارند، هشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.» درباره‌ی دلایل ایجاد جنگ نیابتی از سوی نظام سلطه، و هم‌چنین چگونگی واکنش ایران در قبال آن، با حسن کاظمی قمی، مشاور وزیر امور خارجه به گفتگو نشستیم.

نقطه‌ی آغاز، ورود نظامی به غرب آسیا
اگر بخواهیم یک تحلیل واقعی از صحنه‌ی تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک در منطقه‌ی غرب آسیا داشته باشیم، باید نقبی به تحولات چندساله‌ی اخیر بزنیم. باید گفت که نقطه‌ی شروع تحولات چند سال اخیر را باید از سال 2001، یعنی بعد از حادثه‌ی یازده سپتامبر دانست که آمریکایی‌ها به بهانه‌ی رهبری جهانی مبارزه با تروریسم، به غرب آسیا لشکرکشی کردند. آمریکایی‌ها به بهانه‌ی رهبری جهانی مبارزه با تروریسم و برای کمک به صلح و امنیت جهانی که از ناحیه‌ی تروریسم در خطر قرار گرفته بود، با لشکرکشی نظامی، خودشان را به منطقه‌ی غرب آسیا رساندند. شروع این حرکت هم از افغانستان بود؛ به بهانه‌ی اینکه طالبان متهم به همکاری با جریان القاعده‌ای بود که در حادثه‌ی یازده سپتامبر، به تعبیر آمریکایی‌ها مجرم بود؛ اگر چه ماهیت این حادثه هنوز هم به‌درستی کشف نشده است. آمریکایی‌ها در گام اول، در جهت سقوط رژیم طالبان اقدام کردند؛ رژیمی که توسط خود آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و با پول سعودی‌ها و برخی کشورهای منطقه، جهت ایجاد یک نظام جدید، در افغانستان شکل گرفته بود.
سناریوی جدیدی که امروز طراحی شده، در حقیقت در چارچوب همان اهداف سال 2003 آمریکاست، اما این سناریو متفاوت از اشغال و تجاوز نظامی است. امروز سناریوی جدید در منطقه‌ی غرب آسیا، از طریق «ایجاد جنگ نیابتی»، «کشاندن منطقه به فضای تجزیه»، «به ‌وجود آوردن ائتلاف‌های تصنعی به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم» و امثالهم است.
با فضایی که در افغانستان به ‌وجود آمد، دومین هدف آمریکایی‌ها، کشور عراق بود. در عراق هم به بهانه‌ی وجود رژیم دیکتاتور و مجهز به سلاح‌های کشتارجمعی وارد شدند. آن‌ها مدعی بودند رژیم عراق با تروریسم در ارتباط است. به‌زعم آمریکایی‌ها، امکان داشت رژیم صدام، سلاح‌های کشتارجمعی را در اختیار تروریست‌ها قرار بدهد. با این سناریو، حمله‌ی نظامی به عراق صورت گرفت، درحالی‌که آمریکایی‌ها از شورای امنیت سازمان ملل هم مجوز نگرفته بودند. در واقع آن‌ها می‌خواستند بگویند که رویه‌ی بین‌المللی عوض شده است. آمریکا بعد از سقوط رژیم صدام، به‌دنبال اشغال این کشور و ایجاد یک نظام سیاسی به‌ظاهر دموکراتیک، اما با مدل آمریکایی بود و اینکه بتواند حضور نظامی خودش را دائمی کند و ساختار دفاع امنیتی عراق را هم آمریکایی کند. آمریکا با این اهداف وارد عراق شد، اما با مقاومت مردم مواجه گردید. در حقیقت، آمریکایی‌ها نتوانستند سلطه‌ی خودشان را بر این کشور تحمیل کنند. تا سال 2010 که توافقنامه‌ی امنیتی دلخواه آمریکایی‌ها امضا نشد و آن‌ها مجبور شدند که نیروهای نظامی خودشان را از عراق خارج کنند.
این ناکامی فقط در عراق نبود. در سوریه، فلسطین اشغالی، مقاومت اسلامی لبنان و جنگ 33‌روزه هم این اتفاق افتاد. برایند عملکرد آمریکایی‌ها از سال 2003 تا به امروز، در همه‌ی جبهه‌ها، از جمله جبهه‌ی جمهوری اسلامی، شکست خورده است. شما می‌بینید بدترین نوع تحریم‌ها را تحمیل کردند، اما باز هم ناکام ماندند.
از طرف دیگر، امروز آمریکایی‌ها توان اقدام مستقیم نظامی را به دلایل متعددی ندارند. عدم اجماع در داخل آمریکا، شرایط اقتصادی این کشور، شرایط منطقه و شرایط امروز جبهه‌ی مقاومت با سردمداری جمهوری اسلامی ایران و نیز شرایط صحنه‌ی بین‌المللی، به آمریکا این اجازه را نمی‌دهد. از طرف دیگر، آمریکایی‌ها نشان داده‌اند که نمی‌توانند دو بحران را هم‌زمان مدیریت کنند. این عوامل موجب شده است تا آمریکایی‌ها نتوانند با هژمونی نظامی، سلطه‌ی خودشان را بر یک منطقه تحمیل کنند؛ یعنی دیگر این توان وجود ندارد. این موضوع نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها در بُعد «اقتدار» دچار مشکل اساسی شده‌اند. این واقعیت را شما در سخنان رئیس‌جمهور آمریکا هم می‌بینید. البته باید تأکید کنم که برای آمریکا مطلوب این است که به‌منظور به زانو درآوردن حریف، از طریق تهدید نظامی، به توان و خواسته‌ی خودش برسد. تهدید نظامی این خاصیت را برای آمریکا دارد که اراده‌ی خودش را تحمیل می‌کند و به دیگران پیام می‌دهد که همین حالت برای آن کشور هم می‌تواند اجرا شود. یعنی در حقیقت، از طریق یک عملیات نظامی، فضای روانی ایجاد می‌کند. به همین خاطر، وقتی می‌خواست عراق را اشغال کند، حاضر نشد به شورای امنیت رجوع کند تا مجوز بگیرد. در واقع می‌خواست به دنیا نشان بدهد که رویه‌ی بین‌المللی عوض شده است.
 سناریوی جایگزین اقدام نظامی مستقیم
سناریوی جدیدی که امروز طراحی شده، در حقیقت در چارچوب همان اهداف سال 2003 آمریکاست، اما این سناریو متفاوت از اشغال و تجاوز نظامی است. امروز سناریوی جدید در منطقه‌ی غرب آسیا، از طریق «ایجاد جنگ نیابتی»، «کشاندن منطقه به فضای تجزیه»، «به ‌وجود آوردن ائتلاف‌های تصنعی به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم» و... است، اما در حقیقت در چارچوب همان هدف‌های «بازگشت به سلطه»، «ایجاد تفرقه در امت اسلامی» و نیز مسئله‌ی «تحریم‌های اقتصادی و انسانی» است. مجموعه‌ی این سناریوها یا راهکارها، جایگزین آن حضور، اشغال و تجاوز نظامی شده است. این سناریوها در مقابل جبهه‌ی مقاومت و بیداری اسلامی (که متأسفانه اگر چه آغاز خوبی داشت، اما با توطئه‌هایی که صورت گرفت، در برخی کشورها به‌سمت انحراف کشیده شد) طراحی شده است. جنگ نیابتی دو بال دارد. یک بال آن جریان تکفیری استعماری فرقه‌ای با ویژگی‌های جهالت و خباثت است که شما نمادش را امروز در داعش می‌بینید. بال دوم آن، تهاجم‌ها و تجاوزهای نظامی توسط کشورهای هم‌پیمان با آمریکاست که نمادش را از سعودی‌ها در تجاوز به یمن مشاهده می‌کنید. همان رویه‌ای که آمریکا آغاز کرد و بدون رجوع به شورای امنیت، خودش رأساً به عراق لشکرکشی کرد، امروز در آل‌سعود می‌بینید که خیلی خطرناک است. اگر این کار به یک رویه تبدیل شود، دیگر می‌توان به هر کشوری تجاوز کرد، بدون اینکه جامعه‌ی جهانی به آن متعرض بشود.
در موضوع ائتلاف‌سازی تصنعی هم که به بهانه‌ی مبارزه با داعش ایجاد کرده‌اند، به‌دنبال از بین بردن داعش نیستند، چون اگر بنای مبارزه با داعش داشتند، با این توانمندی‌های فنی، نظامی، اطلاعاتی و تکنولوژیکی که دارند، می‌توانستند به دولت عراق برای نابودی داعش کمک کنند. اما در حقیقت آمریکا به بهانه‌ی مبارزه با داعش، می‌خواهد ائتلافی درست کند تا گروه‌های داخل عراق را بدون هماهنگی با دولت این کشور، تسلیح کند. اگر داعش از بین برود، آن‌ها دیگر بهانه‌ای برای حضور در این کشور ندارند. آمریکا هنوز به‌دنبال تحقق همان هدف‌هاست؛ یعنی بازگشت و سلطه‌ی مجدد.
منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، امروز در محدوده‌ی مرزهای سیاسی تعریف‌شده در نقشه نیست. علتش هم این است که امروز طراحی دشمن برای کل منطقه است. به همین خاطر، وقتی جمهوری اسلامی ایران از مظلومین یمن، غزه یا لبنان حمایت می‌کند، فارغ از اینکه این کار یک اقدام انسانی، اخلاقی و اسلامی است، در چارچوب منافع ملی ما قرار دارد.
برپایه‌ی این دو عامل، امروز می‌بینید که منطقه‌ی ما دچار یک تحول ژئوپلیتیک شده است. همین که داعش می‌گوید جغرافیای حکومت من از لیبی است تا مرزهای شرقی ایران و بعد موصل را می‌گیرد و خلافت اسلامی شکل می‌دهد و مرزهای سیاسی بین عراق و سوریه از بین می‌رود، این یک تغییر ژئوپلیتیک است. تجاوز سعودی‌ها هم به همین شکل است. از این منظر، باید گفت این سناریو جایگزین حضور، اشغال و تجاوز نظامی آمریکاست. اگر آمریکا در سال 2003 به‌دنبال این بود که هژمونی سلطه‌ی خودش را از طریق حضور نظامی در منطقه پیاده کند و امنیت و ناامنی را مدیریت کند، امروز سعی دارد با جنگ نیابتی، منطقه را به‌سمت ناآرامی و آشوب و تجزیه بکشاند. این یک امر طبیعی است. با خصومتی که این مثلث حامی تکفیر یعنی نظام سلطه به رهبری آمریکا، صهیونیسم و سران ارتجاعی عرب و غیرعرب منطقه نسبت به کشورهای مستقلی چون جمهوری اسلامی ایران دارند، این امر طبیعی است. امروز در موضوعاتی مثل سوریه، این حقیقت دیده می‌شود و کشورهایی مثل عربستان سعودی، قطر و ترکیه به‌طور مستقیم وارد عمل شده‌اند.
به‌عنوان مثال، در موضوع برخورد با تکفیری‌ها در عراق، دیدیم که جمهوری اسلامی ایران پیشگام این صحنه بود. البته این بدان مفهوم نیست که جمهوری اسلامی ایران به منافع ملی و امنیت ملی خود بی‌توجه است، بلکه دقیقاً منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، امروز در محدوده‌ی مرزهای سیاسی تعریف‌شده در نقشه نیست. علتش هم این است که امروز طراحی دشمن برای کل منطقه است. اگر تروریسم در منطقه شکل می‌گیرد، محدود به یک منطقه‌ی جغرافیایی خاص نیست و این ناامنی تسری پیدا می‌کند. به همین خاطر، وقتی جمهوری اسلامی ایران از مظلومین یمن، غزه یا لبنان حمایت می‌کند، فارغ از اینکه این کار یک اقدام انسانی، اخلاقی و اسلامی است، در چارچوب منافع ملی ما قرار دارد.
ایجاد درگیری فرسایشی برای ایران
امروز برای به زانو درآوردن و شکستن مقاومت ملت ایران، از تحریم‌های ظالمانه گرفته تا ایجاد هرج‌و مرج و ناامنی در منطقه، استفاده می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند جمهوری اسلامی دچار درگیری فرسایشی با تحولات منطقه‌ای بشود. اگر چه تاکنون جبهه‌ی دشمن در منطقه ناکام مانده است، اما اینکه سعی می‌کند سمت‌و سوی حرکت خودش را به مرزهای جمهوری اسلامی ایران بکشاند، با توجه به اینکه امسال سال انتخابات است، مؤید این مطلب است. این قابل توجه است که آمریکایی‌ها از یک طرف تحریم‌های اقتصادی را همچنان دنبال می‌کنند و از طرف دیگر، در محیط پیرامونی ما، به ناامنی دامن می‌زنند. با کمک‌ آمریکایی‌ها، امروز حتی در پاکستان و افغانستان هم بحث داعش در حال جدی ‌شدن است؛ به‌نحوی‌که موقعیت طالبان تضعیف شده است و داعش را جایگزین آن کرده‌اند. بنابراین در محیط پیرامونی ما، این مسئله قابل پیش‌بینی است که آمریکا می‌خواهد درگیری‌ها به‌سمت مرزهای ما کشیده شود. از نظر آمریکا، حمله‌ی نظامی، مذاکره‌ی سیاسی و همکاری‌های اقتصادی و حتی تحریم اقتصادی، هر کدام ابزاری هستند برای تحقق اهداف این کشور. مفهومش این است که آمریکا پای میز مذاکره نمی‌نشیند که با شما مشکلش را حل کند، بلکه می‌خواهد آنچه از طریق جنگ به‌ دست نیاورده است، از طریق مذاکره محقق کند.
در همین قضیه‌ی تحریم‌ها، ابتدا هدف‌گذاری تحریم‌ها به‌سمت دولت بود، اما کم‌کم به ملت کشیده شد. شما می‌بینید که داروها را هم تحریم می‌کنند. استدلال آمریکایی‌ها این است که این تحریم‌ها باید موجب شود که مردم اعتراض کنند و یک خیزش مردمی علیه دولت شکل بگیرد. این نشان می‌دهد که حربه‌ی ضد دولت جواب نداده است و الآن برای شکستن مقاومت ملت کار می‌کنند. مشابه این طرح را در غزه هم می‌بینید. در جنگ 51روزه‌ی رژیم اشغالگر قدس، حمله‌ی مستقیم آن‌ها این‌بار به کجا بود؟ به زیرساخت‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها، نیروگاه‌ها و حتی خانه‌های مسکونی مردم. برای اینکه مقاومت مردم بشکند و به نیروهای جهادی فشار بیاورند. مشابه همین کار را در تجاوز هوایی آل‌سعود علیه مردم یمن می‌بینید. تکنیک و تاکتیک در جنگ و تحریم اقتصادی، مشابه هم عمل می‌کنند؛ از کودک‌کشی به سبک نظامی تا تحریم داروها علیه ضعیف‌ترین انسان‌ها که در شرایط سخت جسمی یا روحی به سر می‌برند.
آمریکایی‌ها به‌دنبال توسعه‌ی ناآرامی و آشوب در منطقه هستند؛ چراکه از این رهگذر می‌توانند توان کشورهای جبهه‌ی مقاومت را تحلیل دهند و به‌جای اینکه ارتش‌های اسلامی با قشون نظامی آمریکا درگیر باشند، با یکدیگر و جریانات تکفیری درگیر شوند. این به معنای انحراف در بیداری اسلامی است. اگر نوک پیکان به‌سمت رژیم اشغالگر قدس بود، امروز آمریکایی‌ها در لبه‌ی تیغ خطر بودند.
از دشمنان جمهوری اسلامی ایران انتظاری غیر از این نمی‌رود. جمهوری اسلامی ایران به دلیل اتکا به خدا و ایمانش و وحدت بین ملت و دولت و رهبری بی‌بدیلش، در همه‌ی صحنه‌ها پیشتاز است و در بسیاری از صحنه‌ها، جلوتر از مجموعه‌های دیگر است. تجربه نشان داده که امروز جمهوری اسلامی ایران در احاطه بر محیط داخلی و امنیت مرزهایش و کمک به همسایگان برای برقراری امنیت در محیط پیرامونی، موفق بوده است، اما باید با تلاش مضاعف، پیمان‌های منطقه‌ای شکل بگیرد، وگرنه پدیده‌ای که امروز به‌عنوان جنگ نیابتی بروز کرده و ائتلاف دروغینی که آمریکا به ‌وجود آورده است، نشان می‌دهد که آن‌ها برای سالیان متعدد و متمادی، سناریوی ایجاد آشوب و ناآرامی در منطقه را دنبال می‌کنند. به همین دلیل، نباید سیگنال غلط داده شود که سردمداری این حرکت با آل‌سعود است. قطعاً تجاوز آل‌سعود به مردم مظلوم یمن، یک جنایت ضدبشری است، اما طراحی این سناریو با نظام سلطه و صهیونیسم است. با مواضعی که آمریکا در پیش دارد و مواضعی که امروز سعودی‌ها اتخاذ کرده‌اند، می‌خواهند این جنگ نیابتی را در کمک به جریانات تروریستی امثال داعش، به‌سمت مرزهای جمهوری اسلامی ایران گسیل کنند.
 خالق فرصت‌ها در دل بحران‌ها
از نظر آمریکا، حمله‌ی نظامی، مذاکره‌ی سیاسی و همکاری‌های اقتصادی و حتی تحریم اقتصادی، هر کدام ابزاری هستند برای تحقق اهداف این کشور. مفهومش این است که آمریکا پای میز مذاکره نمی‌نشیند که با شما مشکلش را حل کند، بلکه می‌خواهد آنچه از طریق جنگ به‌ دست نیاورده است، از طریق مذاکره محقق کند.
جمهوری اسلامی ایران که تاکنون خالق فرصت‌ها در دل بحران‌ها بوده است، این مسئله را هم تبدیل به یک فرصت خواهد کرد. البته با هوشمندی باید ائتلاف و اتحاد در منطقه شکل بگیرد. به نظر می‌آید که این سناریو یک سناریوی کوتاه‌مدت نخواهد بود. این خطر اگر در محیط پیرامونی مهار نشود، قطعاً جدی است، چون آن‌ها مرزی ندارند. جریان تروریسم یک جریان سیال است. اینکه یک هسته‌ی عملیاتی بیاید در یک نقطه‌ی مرزی و عملیاتی انجام دهد، یک امر غیرطبیعی نیست. در مرزهای ما هم تأمین امنیت با کشورهای همجوار است. ما در همسایگی‌مان عراقی را داریم که با بحران امنیتی مواجه است. افغانستان هم به‌شکل دیگری دچار بحران امنیت است. احتمال اینکه این رخنه‌ها صورت بگیرد، منتفی نیست، اما احاطه و کنترل ما بر مرزها جدی است و باید به آن توجه داشته باشیم.
اگر جریان‌های تکفیری ده‌ها هزار نفر را بکشند، کسی جواب‌گو نیست. همان‌طور که امروز دست به جنایت می‌زنند. آیا جامعه‌ی جهانی این جنایتکار را محکوم می‌کند؟ وقتی داعش به عراق حمله کرد، بیش از سه ماه آمریکا و جهان غرب به‌کلی سکوت کرده بودند. این مسئله نشان می‌دهد که هماهنگی بین آن‌ها وجود دارد. البته آمریکایی‌ها همواره با عقل ابزاری به مسائل نگاه می‌کنند. امروز مصالحشان این است در برابر کشورهای مستقل و جبهه‌ی مقاومت، جریانی مثل تکفیر (که مصداق واقعی اسلام آمریکایی است) را علم کنند تا به جان این کشورها بیفتد. اگر موفق شد، قطعاً آن‌ها را کنار خواهد زد، چون این جریان مطلوب آمریکایی‌ها نیست، اما به‌عنوان ابزار، تا زمانی که مفید باشند، از آن‌ها استفاده می‌کنند. البته طبیعی است که خود این جریان‌های تکفیری، در مواردی از کشورهای حامی زاویه می‌گیرند. نمونه‌اش را در قضیه‌ی طالبان و القاعده دیدیم.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سید علی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

دورنمایی از حکومت امام مهدی (ع)

اگر مهدی موعود (عج) ظهور کند، چه حکومتی برقرار خواهد شد؟
نیمه شعبان رسید و منتظران واقعی جشن میلاد مهدی موعود (عج) را در روزگار غیبت کبرای آن حضرت برپا کرده‌اند و خشنودند که روزگاری، عدل الهی با مدد ظهور پربرکتش بر سراسر این عالم خاکی مستقر خواهد شد؛ اما در دوران برقراری حکومت عدلِ الهی، چه شرایطی بر جهان حاکم خواهد شد؟

تا آنجا که در روایات مورد توجه بوده و بارها به آن اشاره شده است سیره و روش آن حضرت پس از امر ظهور است. عدالت را می توان شاخصة اصلی منش حکومتی حضرت مهدی(ع) دانست، در حقیقت امر ظهور ملازم با عدالت گستری در جهان است که به دست آن حضرت اِعمال می شود.

پیامبر اکرم(ص) در حدیثی می فرمایند: «اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را طولانی می کند تا مردی از فرزندان من ظهور کرده و زمین را آکنده از عدل و داد نماید همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است».

این مطلب در روایات متعدّدی بیان شده است. ابوسعید خدری از رسول الله(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «امت (حضرت مهدی(ع)) به او پناه می برند، همان گونه که زنبوران عسل به ملکه خود پناه می برند، او زمین را پر از عدل می کند همان گونه که از ستم پر شده است، تا اینکه مردم به مانند حالت اولشان (زمان رسول خدا(ص) یا زمان حضرت آدم)3 باشند. خوابیده ای را بیدار نمی کند و خونی را نمی ریزد».

امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) در مورد سیره و روش آن حضرت پس از امر ظهور می فرمایند: «زمانی که مردم هدایت را با هواهای نفسانی خود تطبیق می کنند، آن حضرت هوا را با هدایت تطبیق کرده و هدایت را بر آن ترجیح می دهند و آرا و نظریات را با قرآن می سنجد این در حالی است که مردم، قرآن را بر طبق نظریات خود معنا می کنند... تا آنجا که جنگ هائی مانند شتر وحشی برپا شده که دندان هایش را نشان داده و پستان هایشان از شیر پر شده و شیرش نیز شیرین می باشد اما نتیجه آن بد خواهد بود. بدانید که فردائی خواهد آمد با چیزهائی که نمی شناسید. آنگاه والی، عمال و کارگزاران بد و خائن را به خاطر کارهای بدشان مؤاخذه می نماید.

آن زمانی است که زمین، پاره های جگرش را (گنج های خود را) برای حضرت نمایان ساخته و آرام و بدون زحمت افسار و اختیار خود را به او می سپارد، آنگاه حضرت سیره و روش عدالت را به شما نشان داده و کتاب و سنتی را که مرده است، زنده می نماید».

پیامبر اکرم(ص) نیز در روایاتی منش و رفتار آن حضرت را پس از ظهور بیان کرده اند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم؛

1. بذل و بخشش فراوان


پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «در آخرالزمان ـ در مدت طولانی و سختی و تنگدستی ـ امامی وجود دارد که به مردم بذل و بخشش می نماید، شخصی پیش او می رود و او با دو دست خویش مال را جمع نموده و به او می دهد، در آن زمان آن قدر مال و خیر به مردم می رسد که همّ و غم شخص این است که در میان فامیلیش کسی را بیابد که صدقه مالش را از او قبول نماید».

2. بخشش بدون شمارش


آن حضرت در این زمینه می فرمایند: مژده باد شما را به ظهور و برانگیخته شدن مهدی (عج) در امت من، در حالی که اختلافات، تمام مردم را در بر گرفته و فاصلة طبقاتی زیاد گشته است، آنگاه حضرتش زمین را از عدل و داد پر می کند، همان گونه که از جور و ستم پر شده بود، ساکنان آسمان و زمین از او راضی و خشنود بوده، اموال را به طور مساوی بین مردم تقسیم می نمایند،... خداوند دل های امت محمّد(ص) را غنی و بی نیاز گردانیده و عدل آن حضرت را گسترش داده تا جایی که دستور می دهد منادی فریاد زند و بگوید: چه کسی نیاز به مال دارد؟ کسی از مردم به جز یک نفر پاسخ نمی دهد، به او گفته می شود برو پیش خزانه دار و به او بگو که مهدی(ع) دستور داده به من مال عطا کنی، خزانه دار به او می گوید: آن چه می خواهی بدون شمارش برگیر و ببر، تا آن اموال در اختیار او قرار می گیرد پشیمان می شود و می گوید من حریص ترین و طمع کارترین فرد امت حضرت محمّد(ص) بودم... آن مرد اموال را برمی گرداند اما از او نمی پذیرند و به او گفته می شود: و به او گفته می شود: ما آنچه را که دادیم پس نمی گیریم. وضع به همین صورت هفت سال یا هشت سال یا نه سال می ماند و دیگر بعد از آن خبری در زندگانی نیست، یا این که پس از آن خیری در زنده بودن نیست.

پس از ظهور، آن قدر نعمت ها فزونی می یابد که زنده ها آرزو می کنند، کاش مرده ها زنده بودند و این فراوانی نعمت را می دیدند، پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «ساکنان زمین و آسمان از او (حضرت مهدی(ع)) راضی و خشنودند، آسمان تمام بارانش را فرو می ریزد و زمین تمام گیاهانش را خارج می سازد تا جایی که زنده ها آرزو می کنند که کاش مرده ها زنده بودند و موضع ما را از فراوانی نعمت می دیدند».

3. محبت نسبت به مساکین

پیامبر اکرم(ص) محبت امام مهدی(ع) به مساکین را این گونه بیان می کنند: «حضرت مهدی(ع) به خاطر علاقة فراوانِ وی به مساکین، دوست دارد با دست خود به مساکین و فقرا طعام انفاق کند».

4. سخت گیری بر کارگزاران و ترحم بر مساکین


پیامبر اعظم(ص) دربارة نحوة برخورد حضرت مهدی با کارگزاران خود و دیگر مردمان می فرمایند: «علامت و نشانة حضرت مهدی(ع) این است که آن حضرت نسبت به وزراء و کارگزاران خود شدید و سخت گیر است، اموال را بذل و بخشش می کند و بر مساکین و بی نوایان، ترحّم و دلسوزی می نماید».

5. برگرداندن حقوق غصب شدة مظلومین


حضرت مهدی(ع) حقوق مردم را گرفته، حتّی اگر آن حق، غصب شده و زیر دندان فردی باشد، آن را پس گرفته و به صاحبش برمی گرداند و سرانجام خداوند ملک و حکومتی بزرگ تر از ملک و حکومت ذی القرنین و سلیمان به حضرت مهدی(ع) عطا می فرماید؛ جابربن عبدالله انصاری می گوید که از رسول خدا(ص) شنیدم که آن حضرت فرمودند:

ذوالقرنین بندة صالح خداوند بود که خداوند او را برای بندگانش راهنما قرار داده بود، قوم خود را به سوی خداوند دعوت نموده، آن ها را به تقوای الهی امر نمود، لکن مردم ضربه ای بر یک طرف سر او زدند، پس از این، مدتی از دیدگان آنها پنهان شد تا آنجا که گفتند : ذوالقرنین مُرد یا هلاک شد، کجا رفت؟ پس از آن ظاهر شده به سوی قومش برگشت که ضربه دیگری به طرف دیگر سر او زدند. آن گاه حضرت فرمود: در میان شما کسی است که بر سنّت اوست (شاید مراد حضرت علی(ع) باشد که دوبار شمشیر بر سر مبارکش زدند، یک ضربه توسط عمروبن عبدود و ضربة دیگر توسط ابن ملجم مرادی که لعنت خدا بر او باد).

خداوند از هر چیزی علتی برای ذوالقرنین قرار داده و سیطرة او را بر شرق و غرب عالم کشانید، و زود است که خداوند متعال سنت او را در قائم از فرزندان من جاری کند و او را بر شرق و غرب عالم مسلط نماید. هیچ مکانی از کوه و دشت و بیابان نخواهد ماند که ذوالقرنین در آن قدم گذاشته باشد مگر این که حضرت مهدی(ع) بر آن قدم خواهد گذاشت، و خداوند برای او گنج ها و معدن های زمین را ظاهر کرده و با ترس انداختن در دل دشمنانش او را یاری خواهد نمود، و زمین را پس از پر شدن از ظلم و جور از عدل و داد پُر خواهد کرد..

و مگر خدا نفرموده: «مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را (غافر/ 60)»؟ پس اکنون که دلم رانده شده و بغضم شکسته و لرزش پاهایم دیگر آرام نمی‏گیرد؛ خدا را می‏خوانم: پروردگارا! تو را به چشم های مضطر و بغض همه دل شکستگان قسم، قدمهایش را استوار و ظهورش را نزدیک کن

اصلاح؛ پیش‌نیاز، همراه و هدف ظهور

اصلاح پیش‌نیاز ظهور (از روزنامه شرق)
به مناسبت ولادت باسعادت حضرت ولیعصر(عج) یادآوری چند موضوع ضروری است. اولین موضوع، مسئله مهدویت و ضرورت وجود مهدی موعود یا به عبارت دیگر موعود جهانی است. ازآنجایی‌که اصل امید و انتظار عامل حیات، بقا، تحرک و پویایی جامعه است، لذا همه ادیان آسمانی و همه مذاهب نسبت به وجود مهدی موعود البته با عناوین و اسامی گوناگون اتفاق‌نظر دارند. همه این ادیان و مذاهب متفق‌القول هستند که در پایان جهان موعودی خواهد آمد و به همه آرمان‌ها و ایده‌های الهی و خواسته‌های بشریت جامه عمل می‌پوشاند. مسیحیت، یهود‌ و حتی دین زرتشت و سایر ادیانی که آسمانی هستند، درباره این موضوع سخن گفته‌اند. همچنین در دین مبین اسلام به‌صراحت و آشکارا این مسئله بیان شده است. در میان فرقه‌های اسلامی در کنار شیعه که پرچم‌دار مهدویت است و آن را در مصداق مشخصی به نام فرزند امام حسن‌عسکری(ع) خلاصه می‌کند، فرقه‌های دیگر نیز درباره این موضوع سخن گفته‌اند. برای مثال در روایات متعددی که از علمای سنی‌مذهب نقل شده است، بیان می‌شود که موعود جهانی و منجی سرانجام ظهور می‌کند و جهان را از منجلاب ظلم و ستم نجات خواهد داد. بنابراین همان‌طورکه شرح شد، ظهور مهدی موعود به‌عنوان منجی بشریت در آخرالزمان مورداتفاق همه ادیان و مذاهب است. 
با پذیرش این موضوع، مسئله دوم مطرح می‌شود و آن این است که وظیفه منتظران مهدی موعود در زمان غیبت چیست؟ به‌طور خلاصه، انتظار چه مفهومی دارد و به چه معناست؟ ضرورت بررسی این موضوع زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در روایات ائمه و معصومین(ع) بر موضوع انتظار تأکید بسیاری شده است و حتی بهترین کار برای مؤمن را انتظار فرج عنوان کرده‌اند. بنابراین در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که این انتظار چه معنی و تفسیری دارد؟ در کشور ما قبل از انقلاب اسلامی یک تفسیر غلط درباره انتظار وجود داشت که متأسفانه هنوز هم در جامعه دیده می‌شود. در این تفسیر غلط از انتظار که برخی آن را مطرح و از آن پیروی می‌کنند، انتظار به این معنی است که منتظران بدون هیچ اقدامی منتظرند تا صاحب دین و ولی خدا ظهور کند و همه کارهای برزمین‌مانده را شخصا برعهده بگیرند و هیچ مسئولیت و وظیفه‌ای برعهده منتظران نیست مگر دعا برای اینکه خداوند ظهور را نزدیک کند. این تفسیر از انتظار، یک تفکر ارتجاعی و انحرافی است که هنوز هم در برخی از شیعیان وجود دارد. از آن جهت این تفکر را ارتجاعی و انحرافی معرفی کردم زیرا چنین برداشتی احساس مسئولیت را از انسان می‌گیرد و انسان هیچ اقدام اصلاحی برای خود و جامعه‌اش انجام نمی‌دهد. در مقابل چنین برداشتی از مفهوم انتظار، تفسیر صحیح این است که منتظران در کنار دعا برای تعجیل در ظهور امام‌زمان(عج) برای ظهور زمینه‌سازی هم می‌کنند زیرا آنچه مسلم است این است که غیبت حضرت به‌دلیل موانعی است که در جوامع بشری وجود دارد و به‌محض رفع این موانع خدواند اراده می‌کند و حضرت از پرده غیبت بیرون می‌آیند. البته این تفسیر مخالفانی هم دارد. مخالفان استدلال می‌کنند مهم‌ترین موانع موجود در جوامع کنونی وجود قدرت‌های جهانی مستبد و ستمگر است و منتظران توانایی این را ندارند در برابر آنها ایستادگی کنند. از طرف دیگر وجود ظلم و ستم در جهان خود مقدمه ظهور منجی است که قرار است جهان را از جور و ظلم پاک کند. باید به این افراد پاسخ داد که مهم‌ترین مانع موجود در جوامع بشری این است که افراد دچار خودباختگی و خودفراموشی شوند، وظایفشان را فراموش کنند و آگاهی‌شان را از دست بدهند. یکی از وظایف منتظران که مقدمه ظهور است، اتفاقا همین آگاهی‌بخشی و آشناکردن مردم با امام‌زمان(عج)، اسلام ناب و رسالت‌های مؤمنان در زمان غیبت است. 
زمانی که حضرت ظهور می‌کنند، فقط دو دسته از افراد در مقابل ایشان می‌ایستند؛ یکی ستمکاران و دیگری فریبکاران. وظیفه منتظران این است که ستمکاران و فریبکاران را بشناسند. در این صورت است که پذیرش ظهور در جامعه ایجاد می‌شود و مردم از امام عصر خود پشتیبانی می‌کنند. اگر مردم آگاه نباشند و سره را از ناسره و فساد را از صلاح تشخیص ندهند، این پذیرش ایجاد نخواهد شد. همه کسانی که انتظار موعود را دارند هم باید خودشان آگاه باشند و هم مردم را آگاه کنند؛ زیرا بهترین زمینه‌سازی برای ظهور از طریق آماده‌سازی افکارعمومی است. در این صورت است که ما جزء منتظران و معتقدان به آرمان بلند انتظار و فرج خواهیم بود.