عصر ایران - به چند علت، در مواجهه با کرونا دچار سستی شده ایم و همین باعث شده که موج بعدی کرونا در راه باشد:
1 - فراگیری کرونا به درازا کشیده است و خسته شده ایم.
2 - خبرهایی که از واکسن می رسد، باعث شده که تصور کنیم به انتهای ماجرای کرونا نزدیک شده ایم و به زودی همه چیز عادی می شود.
3 - کسانی هم که تا حالا مبتلا نشده اند، بعضاً دچار نوعی توهم شده اند که از این پس هم کرونا نخواهند گرفت!
4 - آمار رسمی فوتی های کرونا در مقطعی به بیش از 400 نفر در روز رسید و بعد از مدتی به زیر 100 بازگشت. لذا ابهت اعداد شکست و فکر می کنیم که این روند به صفر میل می کند کرونا در حال ته کشیدن است!
واقعیت
اما چیز دیگری است: کرونا همچنان می کُشد. در بهترین حالت، یک سال طول می
کشد تا واکسیناسیون در ایران به اتمام برسد و تازه، معلوم نیست واکسن های
موجود و آتی، چقدر اثرگذار خواهند بود.
پس چاره ای نداریم جز تقویت دیوارهای دفاعی مان در برابر کرونا ، که جنگ هنوز ادامه دارد. با توجه به این که حتی با رعایت پروتکل های بهداشتی هم ممکن است ویروس وارد بدن مان شود، بهترین استراتژی تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن است تا بتواند عامل مهاجم خارجی را شکست دهد.
*مجموعه عکس های مرگ به وقت تنهایی؛ عکاس: مرتضی خیری
تا
کنون مطالب متعددی درباره روش های مقابله با کرونا و تقویت سیستم ایمنی
بدن منتشر کرده ایم که به طور جدی پیشنهاد می کنیم یک بار دیگر بخوانید و
عملی کنید تا به امید خدا، در دستکم یک سالی که هنوز با کرونا درگیر خواهیم
بود، از شر آن در امان باشید:
1 -
در این لینک، دکتر فصیحی، متخصص بیماری های نوپدید و عفونی راه هایی را به
شما می گوید تا در برابر کرونا به ایمنی حداکثر برسید. او تا کنون بسیاری
از بیماران کرونایی را درمان کرده است: «فرمول های ضد کرونا» از زبان متخصص بیماری های عفونی: پیشگیری و کاهش فوق العاده مرگ و میر
2 - دکتر شیردل که در زمینه نمک، پژوهش می کند، می گوید که با غرغره و شست و شوی روزانه درون بینی، احتمال ابتل به کرونا به شدت کاهش می یابد: محلول آب و نمک رقیق سلاح مهم ما در برابر کرونا: در حلق و بینی تان به ویروس حمله کنید، قبل از آن که به ریه های شما حمله کند 3 - یک داروساز ایرانی از همکارش در چین این فرمول ضدکرونا را آموخته و به ما یاد داده است: دمنوش مؤثر چینی ها در برابر کرونا4 - آسپرین هم در دوران کرونا - با مشورت پزشک - توصیه می شود: «آسپرین» داروی معجزهآسای کرونا
5 - چند تحقیق علمی در جهان، چند گیاه دارویی تقویت کننده سیستم ایمنی را به ما معرفی می کنند: گیاهان تقویت کننده سیستم ایمنی: آویشن، سرخارگل، پونه، بابونه، دارچین، زنجبیل (+ رفرنس های علمی)
6 - این هم خلاصه ای از آموزه های مهم در برابر کرونا: 10 تجربه برای جلوگیری و درمان کرونا
به امید سلامتی برای همه انسان ها.
«صدای
موتور که میشنود پنج متر از جا میپرد. کافی است خیابان کمی تاریک باشد و
صدای موتورسواری را از دور بشنود. گوشهایش را میگیرد و پا میگذارد به
فرار. فقط مسأله موتورسوارها نیست. اگر در جای خلوتی باشد و چند نفر پشت
سرش هم باشند همین احساس را دارد، دائم برمیگردد و پشت سرش را میپاید.
گاهی رفتارهایش موجب تعجب دیگران میشود اما او خاطرات خوبی از زندگی در
فضای این شهر ندارد. خودش میگوید دیگر از خیابان میترسم.»
روزنامه ایران در ادامه نوشت: «اینها بخشی از ترسهای سحر است که در یک سال گذشته دو بار از او سرقت شده. اولین دفعه در خیابان بهشتی قدم میزد که یک موتورسوار به او نزدیک شد و موبایلش را از دستش قاپید: «راستش موبایلم زنگ خورد. تا از کیفم درآوردم، روی هوا غیب شد. نگاهم تا چند ثانیه روی دست خالیام بود. بعد دیدم موتور بسرعت وارد اتوبان شد. فقط نگاه کردم و اشک ریختم. یک سال است دیگر از آن خیابان که محل تردد همیشگیام بود، عبور نمیکنم. راهم را دور میکنم اما حاضر نیستم از آنجا رد شوم.»
شش ماه بعد نزدیک خانهاش در شرق تهران برایش اتفاق مشابهی افتاد. کنار دیوار راه میرفت که موتور سواری پرتش کرد روی زمین و کیفش را زد: «زخمی شدم. باور کن از آن روز به بعد کمتر از خانه بیرون میآیم حالا هم که بهانه کرونا دارم اما راستش را بخواهی مسألهام کرونا نیست، من از خیابانها میترسم. فکر نمیکردم این اتفاق در یک سال دو بار برایم بیفتد و این طور اثر عمیقی رویم بگذارد. این روزها پیش مشاور میروم و امیدوارم دوباره روزی برسد که از خیابانهای شهر نترسم.»
ممکن است خیلی از ما تجربه مشابهی داشته باشیم. اگر هم خودمان خوششانس بودهایم و این مسأله را تجربه نکردهایم حتماً دوروبرمان کسی را میشناسیم که چنین تجربه دردناکی را از سر گذرانده است.
محسن مرتضوی قربانی اسیدپاشی است. به قول خودش بدترین تجربه ناامنی و خشونتی را که یک آدم میتواند در زندگی تجربه کند از سر گذرانده اما انگار احساس ناامنی در این شهر برایش پایانی ندارد. همین چند ماه پیش در خیابان قائم مقام توی ماشین منتظر بازگشت خانمش از محل کار بود که موتورسواری یک چاقو گذاشت بیخ گوشش و خواست موبایلش را تقدیم کند: «نوزده روز بود گوشیام را خریده بودم اما موبایل نو که چه عرض کنم سوئیچ ماشین را هم میخواست تقدیم میکردم. حال دوباره بیمارستان رفتن را نداشتم.»
محسن به خاطر حادثه اسیدپاشی که چند سال قبل برایش اتفاق افتاده بارها و بارها در بیمارستان بستری شده است: «باورت نمیشود بعد از این که پریدند ترک موتور و رفتند خلاف جهت ماشینها دنبالشان میکردم مثل فیلمها چند بار نزدیک بود تصادف کنم. آخر یک سیلی به خودم زدم و گفتم حالا که موبایلت را بردند، چرا میخواهی خودت و دیگران را بکشی؟»
اما این حادثه برای محسن تبعات دیگری هم داشت و آن بازگشت دوباره کابوس اسیدپاشی شدنش به خوابهای شبانه بود حتی وقتی درباره این ماجرا حرف میزند زبانش به لکنت میافتد: «دوباره هر شب خواب اسیدپاشم را میبینم؛ کسی که فکر میکردم بعد از سالها فراموشش کردهام. درباره آن خیابان هم که واقعاً حس بدی دارم اما چون محل کار خانمم آنجاست متأسفانه مجبورم هر بار به آنجا برگردم. هر بار که میآیم جای ماشینم را نگاه میکنم و قضیه را به یاد میآورم، عصبی میشوم و لکنت زبان میگیرم.»
محمد صادقی همین چند روز پیش تجربه موبایل قاپی از پسرش را از سر گذرانده: «تا پسرم از مغازه لوازمالتحریری بیرون آمد یک موتور از این سرعتیها نزدیکش شد. پسرم داشت با تلفن حرف میزد که دستش را گرفتند. موتور میرفت و پسرم روی زمین کشیده میشد. من صحنه را میدیدم. دیدم که پسرم چقدر ترسناک با یک طرف صورتش زمین خورد. آن لحظه نمیدانستم چطور رانندگی میکنم؛ لای مردم و ماشینها دنبال موتور میرفتم. آخرش هم نتوانستم ماشین را کنترل کنم و خوردم به بلوکهای بتنی بزرگ وسط بلوار. چند دنده سینه و دستم شکست. از آن طرف هم مردم پسرم را برده بودند بیمارستان. آرنجش شکسته بود و گوشش آسیب دیده بود. دائم میگویم یک گوشی سه - چهار میلیونی ارزش این همه عذاب برای دیگران را دارد؟ این که من و پسرم به این روز بیفتیم؟ یعنی این آدم ها یک لحظه فکر نمیکنند سر پسرم میخورد به جدول و بلایی سرش میآمد، چه میشد؟ واقعاً برایشان مهم نیست؟»
هنوز دست و پایش از به یاد آوردن این صحنهها میلرزد: «واقعاً مثل یک کابوس بود. آن قدر همه این اتفاقات ترسناک و غیر واقعی بود که هنوز هم فکر میکنم خواب دیدهام. من فقط این را فهمیدم که دیگر در این جامعه هیچ احساس امنیتی موقع تردد در پیادهروها ندارم. ما آسیب دیدیم. ماشینی که با آن امرار معاش میکنم مچاله شد و نمیتوانم درستش کنم. اینها هیچ وقت از یاد من نمیرود.»
سجاد هم که چند وقت پیش در یکی از کوچههای خیابان خرمشهر تهران خفت شده چنین احساسی دارد: «موبایل و نوتبوکم را گرفتند؛ یک چاقو روی شاهرگم گذاشتند و من هم چارهای نداشتم جز این که هر چه میخواهند تقدیم کنم. تا چند وقت از آن کوچه رد نمیشدم تا چند ماه بعد از حادثه هم مدام فکر میکردم کسی از پشت سر تعقیبم میکند و مدام برمیگشتم و نگاه میکردم. با این که مدت زیادی از این حادثه گذشته ولی هنوز هم در خیابان با تلفن همراه صحبت نمیکنم.»
یعقوب موسوی، جامعهشناس شهری درباره احساس ناامنی که این اتفاقات میتواند ایجاد کند، میگوید: «موبایل یا هر وسیله دیگری که به سرقت میرود پیرامون خود یک فضای ناامن ایجاد میکند. بخشی از آن چه تحت عنوان فضای ناامن شهری تعریف میکنیم معلول همین خلافها و بزههایی است که در محیط شهری رخ میدهد. این نوع اتفاقات در شهری مثل تهران مدام تکرار میشود و این محدود به یک منطقه نیست. این موضوع باعث تولید حس منفی نسبت به فضای شهری میشود، یعنی جرم تنها متوجه خساراتی نیست که به فرد قربانی وارد شده، بلکه حس ناامنی است که همه را درگیر میکند.»
به گفته موسوی در گذشته در جاهایی از شهر که افراد شرور در آنها دست به خشونتهای گروهی میزدند تا سالها کابوس ساکنان آن محلات میشد و به عنوان خاطراتی تلخ آنها را بازگو میکردند. کابوس جرم، چه بزرگ و چه کوچک، در ذهن افراد تا مدتها باقی میماند و برای قربانیان نوع خاصی از عارضههای عاطفی تولید میکند و موجب رنجش پنهان روان افراد میشود و خاطرات تلخ فضاها گاه تا پایان عمر با قربانی باقی میماند.
مازیار طلایی، دیگر جامعهشناس هم از دو منظر به موضوع احساس ناامنی نگاه میکند؛ اول تأثیری که احساس ناامنی روی فرد میگذارد و دوم تأثیراتی که ناامنی بر نسل بعدی دارد: «ناامنی در فرد احساس ترس به وجود میآورد و ترس هم از حس بقا میآید و این که این ترس منجر به محافظهکاری میشود و فرد تا جایی که میتواند کمتر در فضای شهری حضور پیدا میکند. این ترس تعاملات اجتماعی را کمتر می کند و از فضای بیرون یک محیط ناامن میسازد که زمینهساز اضطراب است و پیامدش هم ترس از تهاجم دائمی است که در نهایت منجر به کاهش مشارکت اجتماعی و محدودیتهای شغلی میشود. مجموعه اینها باعث کاهش رضایت از زندگی میشود چون امنیت با رضایت از زندگی ارتباط مستقیم دارد. وقتی امنیت نباشد رضایت از زندگی پایین میآید و سلامت اجتماعی افراد به خطر میافتد. همین طور این احساس عدم اعتماد به نهادهای اجتماعی را به همراه دارد.»
به عقیده این جامعهشناس، فردی که در نیازهای پایهای خود دچار مشکل است در تأمین نیازهای مراتب بالاتر هم مشکل پیدا میکند؛ کسی که امنیت اشتغال و بقا ندارد بدیهی است به نیازهای بالاتر که به سازندگی جامعه میرسد هم توجهی نمیکند و جامعهای که افرادی با احساس امنیت کمتری دارد جامعهای پویا و سالم نخواهد بود. اما بعد دیگر این که افرادی که دچار احساس عدم امنیت میشوند این مسأله را به دیگران بخصوص فرزندانشان انتقال میدهند. کسی که محیط بیرون را ناامن میداند دیگران را هم کنترل میکند و سعی میکند نزدیکانش را از جامعه دور نگه دارد. این نگرش به پرورش فرد در یک محیط کلینیکی منجر و باعث میشود محرومیت و نارضایتی شدیدی برای نسل بعد به وجود بیاید و فضای ذهنی و جامعهپذیری او را تحت تأثیر قرار می دهد. مشکل تنها تأمین امنیت افراد در لحظه نیست، مسأله این است که اگر اکنون امنیت افراد تأمین شود نسلهای بعد هم احساس امنیت خواهند کرد.»
عصر ایران؛ دکتر جلیل بیات*-
یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در سال های اخیر و به خصوص بعد از اعمال سیاست
فشار حداکثری دونالد ترامپ و شهادت سردار سلیمانی، لزوم قوی شدن ایران
بوده است. در همین راستا رهبر انقلاب در سخنرانی روز 13 آبان قوی شدن کشور
را در سه حوزه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار دادند و از
مسئولان خواستند با جدیت بیشتری در این سه حوزه کار کنند.
در
تایید این دیدگاه باید گفت اگر کشوری قصد دارد یک قدرت منطقهای یا جهانی
شود باید به صورت همزمان در این سه حوزه قدرتمند شود. اگر کشوری صرفا به
فرهنگ توجه کند، سرنوشتی مشابه تمدن هند در 500 سال گذشته پیدا خواهد کرد
که به علت غفلت از بُعد نظامی، مورد تهاجم کشورهای خارجی مختلف قرار گرفت.
اگر کشوری صرفا به قدرت نظامی توجه کند، سرنوشتی مشابه شوروی سابق پیدا
خواهد کرد که در برابر تهاجم فرهنگی و فشارهای اقتصادی از درون فرو پاشید. و
در نهایت اگر کشوری بخواهد صرفا به توسعه اقتصادی توجه داشته باشد،
سرنوشتی مشابه کره جنوبی خواهد یافت که امنیت خود را محتاج دیگران بوده و
هیچ استقلالی در سیاست خارجی از خود ندارد.
لذا برای قدرتمند شدن لازم است هر سه حوزه نظامی، اقتصادی و فرهنگی را به صورت متوازن توسعه داد. اما سوال اصلی این است که الزامات یا پیششرطهای قدرتمندشدن چیست؟ به نظر می رسد وجود حداقل دو پیششرط شامل اجماع در داخل و تنش زدایی در خارج برای قدرتمند شدن لازم است.
در بُعد داخلی باید اجماع برای هدف اصلی کشور جهت قدرتمند شدن شکل گیرد که در این صورت منافع ملی اولویت اصلی همه گروهها، احزاب و جناح ها خواهد شد. در بُعد خارجی نیز به یک دلیل منطقی می باید لزوم تنش زدایی سرلوحه کار قرار گیرد و آن دلیل این است که زمانی که انواع تهدیدات از بیرون متوجه کشور است، بخشی از نیرو و سرمایه های کشور مورد آسیب مستقیم قرار می گیرد و بخشی دیگر را باید صرف مقابله با این تهدیدات کرد. بدین ترتیب همیشه بخش عمده ای از سرمایه های بالقوه و بالفعل کشور به جای به کارگیری در توسعه سه حوزه نظامی، اقتصادی و فرهنگی، یا عملاً قابل دستیابی نخواهد بود یا بازدهی لازم را در راستای قوی شدن کشور نخواهد داشت.
بیان دو مثال تاریخی یکی از صدر اسلام و دیگری از دوره معاصر می تواند لزوم این دو پیش شرط برای تحقق قدرتمند شدن را بهتر تبیین کند.
صلح حدیبیه:
پیامبر اسلام (ص) پس از چندین جنگ با کفار مکه، به امر خداوند تصمیم به
صلح گرفت. این تصمیم از سوی برخی مسلمانان مورد انتقاد واقع شد. اما
بالاخره اجماع داخلی حاصل و قرارداد صلح امضا شد و خداوند در آیاتی از «صلح
حدیبیه» با عنوان «فتح الفتوح» نام برد. با این صلح مسلمانان توانستند به
بازسازی نیروهای خود پرداخته و ضمن تبلیغ دین اسلام در دیگر مناطق و افزایش
پیروان اسلام (توسعه فرهنگی) به توسعه اقتصادی نیز بپردازند.
در تاریخ آمده که هنگام مذاکره برای صلح، نماینده کفار با خطاب قرار دادن پیامبر به عنوان رسول خدا در متن صلح نامه مخالفت کرد و گفت اگر ما خدای تو و اینکه تو فرستاده او هستی را قبول داشتیم که با هم وارد جنگ نمی شدیم. با این حال پیامبر کوتاه آمد و با این صلح عملا زمینه فتح مکه را در چند سال بعد فراهم کرد.
توافق چین با امریکا: سفر ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری امریکا در 1972 به چین و دیدار با مائو و چوئن لای سرآغاز تحول در رابطه این دو کشور بود. این سفر که مقدمات آن از چند سال قبل فراهم شده بود، منجر به صدور اعلامیه شانگهای شد که زمینه را برای احیای روابط دیپلماتیک میان امریکا و چین فراهم کرد. البته تا برقراری روابط دیپلماتیک میان دو کشور در 1979 مخالفت های گسترده ای با این موضوع در چین و به خصوص بعد از مرگ مائو صورت گرفت. اما در نهایت اجماع برای قدرتمند شدن چین از طریق باز کردن درهای این کشور به سوی جهان صورت گرفت. در واقع رهبران چین به این نتیجه رسیده بودند که برای مقابله با تهدیدات شوروی از یکسو و توسعه اقتصادی از سوی دیگر، لازم است رابطه خصومت آمیز با امریکا تغییر کند.
در تاریخ آمده که هنگام مذاکره مائو با نیکسون یکی از موضوعات مهم مورد اختلاف مسئله تایوان بود. با این حال مائو با بیان این جمله که «بگذارید 100 سال دیگر درباره این موضوع تصمیم بگیریم» زمینه توافق را فراهم کرد. اکنون حدود 50 سال از آن رویداد می گذرد و چین دومین قدرت بزرگ دنیا است و کالاهای چینی عملا امریکا را فتح کرده اند و به گفته اکثر کارشناسان، چنانچه روند چند دهه اخیر ادامه یابد، هیچ بعید نیست چین در 50 سال آینده به قدرت اول دنیا تبدیل شود و شاید در آن زمان چنانکه مائو گفته بود مسئله تایوان را آنطور که چین می خواهد به سرانجام برساند.
این دو مثال تاریخی نشان می دهد آینده نگری و مصلحت سنجی لازمه سیاست و حکومت است و چنانچه کشوری قصد دارد به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، ابتدا باید در داخل پیرامون این هدف و چگونگی دستیابی به آن اجماع شود و سپس تا آنجا که ممکن است به تنش زدایی در خارج بپردازد تا در غیاب هرگونه تهدید خارجی، به توسعه توان داخلی در سه حوزه نظامی، اقتصادی و فرهنگی بپردازد.
در قسمت های بعدی این مقاله توضیح خواهم داد که ایران چگونه می تواند در این سه حوزه قدرتمند شود.
* پژوهشگر روابط بین الملل
دانشمندان در حالی بررسی ماندگاری علائم پساکرونایی در افراد بهبودیافته هستند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، 10 ماه از همه گیری ویروس کرونا در جهان میگذرد. در این مدت ۳۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تن در جهان به این ویروس آلوده و از این میان، یک میلیون و ۶۰ هزار تن جان خود را از دست داده اند. دانشمندان هنوز نتوانسته اند راهکاری قطعی و مطمئن برای مبارزه با کووید ۱۹ بیابند.
تب، سرفههای خشک و مداوم، بی حالی و ضعف، بثورات پوستی، سردرد، از دست دادن حس بویایی و چشایی، و اسهال از رایجترین علائم ابتلا به کروناست. با این حال، موضوعی که باعث نگرانی بیشتر دانشمندان میشود علائم ماندگار کرونا در میان بهبود یافتگان است.
بر این اساس، مطالعات متعدد نشان داده است درصد قابل توجهی از مبتلایان به کرونا پس از بهبودی همچنان علائم بیماری را با خود دارند. براساس اعلام مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا یک نفر از هر ۵ فرد، ۱۸ تا ۳۴ ساله که به کرونای خفیف مبتلا شده، نتوانسته است ۱۴ تا ۲۱ روز پس از ابتلا بهبودی خود را به طور کامل بازیابد و به زندگی پیش از بیماری بازگردد.
علائم بلند مدت کرونا همچنان در این افراد باقی مانده که رایجترین آنها شامل تنگی نفس، سردرد، مشکلات مربوط به حافظه، خستگی دائمی و از دست دادن حس بویایی و چشایی است
علائم کرونا در بهبود یافتگان حتی پس از منفی شدن آزمایش و گذشت ماهها همچنان ادامه مییابد. از این رو، دانشمندان آن را "کرونای بلند مدت" نامیده اند. با این حال سوال رعب آور دانشمندان این است: آیا علائم کرونا در افراد موقتی است یا برای همیشه با بیماران کرونایی خواهد ماند؟
محققان مرکز بریستول انگلیس با بررسی بیماران کرونایی اعلام کردند بیش از ۷۵ درصد بهبود یافتگان از کرونا همچنان از علائم این بیماری رنج میبرند. به طور میانگین این علائم برای سه ماه در بدن بیماران دیده شده است. تحقیقات گسترده در انگلیس نشان داده است بیش از ۶۰ هزار بیمار کرونایی برای بیش از ۳ ماه دارای علائم کرونا بوده اند.
با این وجود، به دلیل آنکه مدت زمان زیادی از شیوع کووید ۱۹ در جهان نمیگذرد، نمیتوان با قطعیت درباره رفتار این ویروس اظهار نظر کرد. دانشمندان تاکید دارند تنها گذشت زمان میتواند نشان دهد علائمی مانند سرفه مستمر یا ضف و بی حالی که در بهبود یافتگان از کرونا دیده میشود موقت خواهد بود یا به طور دائمی در بدن انسان به یادگار خواهد ماند.