واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چگونه رفتار مردم با خودمان را تنظیم کنیم؟


 

اغلب مردم با نا آشنایان رفتار بهتری دارند تا با نزدیکان خویش.

مردم چگونه با شما رفتار می کنند؟آیا مدام مورد سواستفاده قرار می گیرید؟آیا حس می کنید به عنوان فردی مستقل از احترام کافی برخوردار نیستید؟آیا دوستان و اطرافیانتان در برنامه های گروهی نیازی به مشورت با شما حس نمی کنند؟آیا اغلب بر حسب میل و علاقه دیگران وظایفی که دوست ندارید به شما واگذار می شود؟

دکتر وین دایر میگوید میگوید من از سوی اغلب مراجعینم با شکوه و گله هایی از این دست روبه رو هستم و پاسخ من همواره به آنان چنین بوده است:"این شما هستید که به مردم می آموزید چگونه با شما رفتار کنند."هر وقت حس کردید که اطرافیانتان با گفتار و رفتارشان از شما سواستفاده می کنند از خود بپرسید :"چه کرده ام که به آنان اجازه سواستفاده از خود را داده ام."مادام که خود را در قبال واکنش دیگران خود را مسئول ندانید تردید نکنید که همچنان تحت سیطره و نفوذ اطرافیانتان قرار خواهید داشت.بد نیست که به گفته حکیمانه اپیکتتوس فیلسوف نامدار رومی اشاره کنیم ،وی می گوید:"فردی که شما را آلت دست قرار می دهد به ظاهر به شما اهانت نمی کند بلکه تصویر عملکردش در ذهن شما اهانت آمیز به نظر می رسد.از این رو وقتی از کسی رنجش به دل می گیرید در واقع طرز تلقی شما مسئول ناراحتی شماست." به هر حال ما میخواهیم به این نکته اشاره کنیم که ناراحتی ها،ضررها و صدماتی که از سوی دیگران تحمل می کنید نتیجه رفتار و طرز برخورد نامناسب خودتان است و برای رهایی از این مخمصه تنها باید گفتار و رفتارتان را بررسی کرده و طرز برخورد خود را با دیگران اصلاح کنید.

 

صدور مجوز: ***

چنانچه گفتیم شما بر حسب انتظار و آنچه مورد قبولتان واقع می شود واکنش دیگران را در قبال خود تعیین میکنید

اگر در برابر سواستفاده از خود مقاومتی نشان ندهید این پیام را به دیگران ارسال میکنید که برای بازیچه شدن آمادگی کامل را دارید.به عکس چنانچه به گفتار و اعمالتان به طرف مقابل القا کنید که سواستفاده برایتان قابل تحمل نیست و برخورد مناسبی با او داشته باشید فرد قربانی کننده را خلع سلاح کرده و مهماتش را از چنگش ربوده اید.هرگونه تردید و تزلزل و مخالفت سطحی و ملایم موید این نکته است که شما فردی سلطه پذیر هستید و با کمی اصرار و پافشاری میتوان شما را قربانی کرد.مثالی می زنیم:

"خانم گیل یکی از مراجعین دکتر دایر با صدایی غمبار و بغض آلود شرح زندگی نابسامان خود را به تفصیل برای دکتر تعریف کرد و گفت که شوهر مستبد سلطه جویش او را به شدت تحت کنترل داشته و برخوردهای ناهنجارش شخصیت او را در حد یک پادری کاهش داده است و فرزندانش نیز تحت تاثیر رفتار شوهرش کمترین احترامی برای او قائل نیستند.دکتر پس از شنیدن سرگذشت زندگی این بانو دریافت که او از اوان کودکی به دیگران اجازه می داده که به جایش تصمیم بگیرند و مقدراتش را تعین کنند.از قرار معلوم پدر خانم گیل فردی سلطه جو و برتری طلب بود و اغلب به جای وی تصمیم می گرفت و حتی سخن می گفت.از آن گذشته او با مردی ازدواج کرد که مانند پدرش سلطه جو بود و به وی هرگز مجال نداد که از مخمصه ای که از کودکی گریبانش را گرفته بود رهایی یابد.خانم گیل خود را فردی بد اقبال می پنداشت،کسی که در تمام عمر با افراد زورگو و سلطه طلب سر و کار داشته است. دکتر به او گفت برای اینکه خود را از زیر بار تیغ سواستفاده بیرون کشد و گریز گاهی بجوید باید بپذیرد که تاکنون از طریق تحمل و پذیرش سواستفاده از دیگران خود را بازیچه کرده است و به او تفهیم کرد که اجتناب از مقابله با دیگران و هراس از تحریک عناد و عداوت آنان و خود را کوچک و حقیر پنداشتن و تحمل هجو و دشنام ،عرصه زندگی را به میدان تاخت و تاز افراد سلطه جو تبدیل می کند.

 

***با رفتارمان به مردم بیاموزیم و نه با کلمه ها:

فرناندو رویاس ،نویسنده اسپانیایی سال ها پیش گفت:"از کلمه ها کاری ساخته نیست ،تنها به عمل و اقدام تکیه کنید." اگر بکوشید از طریق مباحثه و جدل راه سواستفاده  افراد سلطه جو را سد کنید،آنچه عایدتان می شود رد و بدل تعدادی لغت و عبارت است. به علاوه افراد قربانی کننده اغلب از طریق مباحثه های طولانی راه سواستفاده خویش را صاف و هموار می کنند .چه بسا ارتباط دوستانه ای بین شما و طرف مقابل حکمفرما باشد.با وجود این مادام که حراست از حقوق خود را نیاموزید به طعمه مناسبی برای افراد سلطه جو خواهید بود .حتی در مقام مشورت و مصلحت جویی تنها ارائه راه حل کافی نیست.شما می توانید برای رهایی از یک تنگنا ساعت ها به پند و اندرز اطرافیانتان گوش فرا دهید .اما مادام که این کسان با رفتار و عملکردشان شما را حمایت و پشتیبانی نکنند ،یک بازیچه تمام عیار خواهید بود. اقدام ،بزرگترین آموزگار روی زمین است.یک حرکت به جا و مناسب معادل میلیونها کلمه سنجیده شده ارزشمند است(دو صد گفته چون نیم کردار نیست).

بازی بچه ها مملو از صحنه های سلطه جویی و سلطه پذیری است.ببینید که بچه سلطه جو با چه برخوردها و  

 الفاظی همبازیها و همپایگانش را تحت سلطه خود درمی آورد. اما همین بچه زورگو گاهی اوقات بچه کوچکتر از خودش را حریف نمی شود و ناگزیر است در برابر نفوذ ناپذیری او به اصطلاح کوتاه بیاید و حتی حالت تدافعی در پیش گیرد.او در دل می گوید:"این یکی کسی نیست که بتوانم او را تحت سلطه و نفوذ خود در آورم .بهتر است او را به حال خود گذاشته و به دنبال کسی بروم که نرم و نفوذ پذیر است."بنابراین طرز برخورد شما تنها راهی است که می توانید با توسل به آن به دیگران بیاموزید که به اصطلاح پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند و به حقوق شما احترام بگذارند.از یاد نبرید که بنای زندگی بر سلطه پذیری قرار ندارد. این خود ما هستیم که با ندانم کاری ،از اصول و قواعد اجتماع عدول کرده و اسباب سواستفاده از خویش را فراهم می سازیم و زندگی را به کام خود تلخ و ناگوار می کنیم.

اگر مایلید کسی را از انجام کار مثبتی باز دارید،شرایطی را فراهم کنید که او به سخن گفتن بسنده کند.زیرا انسان هرچه بیشتر سخن بگوید ،کمتر ذهن را به عمل متمرکز می کند.هرگاه تصمیم گرفتید که با توسل به کلمه ها طرز برخورد دیگران را نسبت به خود تعیین کنید از خود بپرسید که با این کار چه نتیجه ای عایدتان می شود.آیا فروشنده با شنیدن سخنان شما تغییر موضع می دهد و یا اینکه بدون توجه به نقطه نظرهایتان هدفش را دنبال می کند؟آیا آنچه می گویید مورد قبول فرزندانتان قرار گرفته و یا گفته های شما از یک گوش آنان فرو رفته و از گوش دیگر خارج می شود؟ِ همسرتان آرام و ساکت به سخنان شما گوش فرا داده و یا همچنان سرگرم کاری است که همواره با آنان مخالف بوده اید؟پس روشن است که کلمه ها و عبارت هایی تنها زمانی موثر واقع می گردند که با کار و اقدام و حمایت پشتیبانی شوند.

قاطعیت : ابزاری برای اعمال قدرت

اکثریت قریب به اتفاق مردم بر این باورند که قاطعیت با رفتار خشک و خشونت آمیز مترادف است . حال آن که جدیت یعنی دفاع از حقوق و امتیازات حقه خویش است و اطمینان از بازیچه نشدن توسط دیگران. شما می توانید بدون اینکه فردی منفی یا دردسر ساز و جنجال آفرین باشید به ابزار قاطعیت مجهز شوید و از حقوق و مزایای خود حراست کنید. کوته سخن آن که تنها در پرتوی قاطعیت و جدیت می توان از سوء استفاده شدن خلاصی یافت.

افرادی که بر زندگی خود تسلط آگاهانه دارند، اهداف خود را به رغم دشوار و غیر عملی بودنش تحقق می بخشند و بدون توجه به هر گونه تهدید و ارعاب در موضع خود پافشاری کرده و کمترین ضعفی از خود نشان نمی دهند. چه بسا این افراد شجاع و با شهامت نباشد اما هرگز حاضر نیستند از موضع به حق خود سر سوزنی پس نشینی اختیار کنند. به هر حال شما با سستی و تزلزل زمینه را برای سلطه پذیری خویش فراهم کرده و به دیگران

می آموزید که شما را بازیچه و آلت دست کنند. مثال های زیر صدق گفتار مرا نشان می دهد:

لوئیز هنگام مراجعه به بانک پسر پنج ساله اش را با خود برد، هنگامی که سرگرم گفتگو با تحویلدار بانک بود ، ناگهان پسرش محتاج رفتن به دستشویی شد. لوئیز به تحویلدار بانک گفت : " آیا می توانم از دستشویی بانک استفاده کنم . پسرم باید به توالت برود." تحویلدار بانک با ترشرویی گفت: " ما دستشویی عمومی نداریم." لوئیز به ظاهر دو راه پیش رو داشت : یا این که حرف تحویلدار را بپذیرد و به خیس شدن شلوار بچه اش رضایت دهد و یا این که در مکان دیگری درصدد یافتن توالت باشد. اما او که فرد قاطعی بود بی محابا به سراغ رییس بانک رفته و با جدیت هر چه تمامتر گفت: " پسرم باید به توالت برود و کارمند شما مرا از استفاده از دستشویی بازمی دارد . اگر شما هم چنین نظری دارید آماده ام که حساب جاری ام را در بانک ببندم ." رئیس بانک از استواری شخصیت لوئیز یکه خورد و از بی توجهی کارمندش عذر خواهی و او را به طرف دستشویی هدایت کرد. دیگر بار نتیجه می گیریم که: این شما هستید که به دیگران می آموزید چگونه با شما رفتار کنند.

 تدابیر لازم برای این که به دیگران بیاموزیم چگونه با ما رفتار کنند

·         برای اینکه مرکز و محور جهان خویش باشید ، در قبال رفتار قربانی کنند ه دیگران خود را مسئول و مقصر بدانید. در واقع این شما هستید که با شیوه رفتار و حالات  و حرکات و لحن کلام به دیگران

می آموزید که طعمه خوب و مناسبی برای سود جویی آنان هستید. پس با تغییر طرز تفکر و بالا بردن سطح آگاهی خویش رفتار و گفتاری سنجیده و قاطع در پیش گیرید و عرصه را برای تاخت و تاز و سوء استفاده کننده ها باقی نگذارید.

·         با رعایت شماری از اصول و قواعد اخلاقی برای خود یک سنگر بسازید و بدون کوچکترین اهمال و یا تعلل در برابر افراد سلطه جو از آن استفاده کنید برای مثال با خود پیمان ببندید که :

الف ) از این پس به افراد پست و لا یعقل اجازه نمی دهم که از من سوء استفاده کنند. در صورت برخورد اتفاقی با این افراد بیش از چند لحظه با آنان گفتگو نخواهم کرد. همچنین هیچ گاه در اتومبیلی که راننده اش مست باشد نخواهم نشست .

ب ) از توصیف مسائل و تنگناهای زندگیم برای کسانی که تمایلی به شنیدن آن ندارند خودداری می کنم. به مجرد این که حس کنم طرف مقابل برای شنیدن سخنانم آمادگی ندارد لب از سخن فرو می بندم  و از ادامه مطلب صرفنظر می نمایم .

این قواعد زمانی کار ساز است که به منصه عمل درآید و اهمیتش برای دیگران محسوس شود. بنابراین چنانچه قصد دارید از رفتن به دنبال دوستان همسرتان و رساندن آنان به زمین گلف خودداری کنید، تنها به گفتگو بسنده نکنید و با تحت کنترل در آوردن افکار و احساسات خویش در این موضع ثابت قدم باقی بمانید.

·         به جای استفاده از کلام  و سخن، واکنش هایی غیر منتظره و قاطع از خود نشان دهید. با تمرین و ممارست رفتاری در پیش گیرید که افراد سلطه جو به خود آیند و پایشان را از گلیم خود درازتر نکنند.

برای مثال چنانچه پیش از این در برابر سوگند فردی کوتاه می آیید ، این بار خود با استفاده از این روش او را خلع سلاح کنید و به او تفهیم کنید که چون گذشته آلت دست نخواهید شد. اگر کسی نسبت به شما بی حرمتی روا داشت بی درنگ او را ترک کنید.

·         برای این که به دیگران بیاموزید جهت گیری تازه ای در زندگی خود ایجاد کرده و دیگر مورد اعمال نفوذ قرار نخواهید گرفت، قاطعیت را سر لوحه رفتار و گفتارتان قرار داده و با حالات و حرکات مناسب راه هر گونه نفوذی را در زندگیتان سد کنید.

·         اگر فرزندانتان در قبال مسئولیتها و تعهداتشان کوتاهی می کنند به شکوه و گلایه اکتفا نکنید بلکه با اقدامی بازدارنده در برابرشان بایستید. برای مثال اگر پسرتان به رغم تقاضای مکرر شما از بردن سطل زباله به خارج از منزل امتناع می کند، برایش ضرب الاجل قایل شوید و در صورت تکرار سطل زباله را در رختخوابش خالی کنید. یک اقدام موثر و قاطع از هزاران کلمه خشک و خالی کار ساز تر است.

·         کلمه ها و عبارت های گلایه آمیز را از واژه نامه شخصی خود خط بزنید. به جای این که دیگران را به خاطر خطاهای خود به باد ملامت بگیرید و انگشت اتهام به سویشان دراز کنید  و بگویید:" این گرفتاری را تو برایم ایجاد کردی ." خود را مقصر و مسئول شناخته و در دل بگویید:" من خود به آنان مجال دادم چنین رفتاری با من در پیش گیرند." این طرز برخورد سبب می شود که الگوهای رفتاری خود را مرور و مواضع ضعیف و قربانی کننده را تصحیح کنید.

·         هرگز انتظار نداشته باشید که گذشت زمان سوء استفاده از شما را متوقف کند بلکه با اقدامی مناسب به طرف مقابل بیاموزید که نفوذ نا پذیرید و به اصطلاح بیدی نیستید که با این بادها بلرزید.

·         با خود پیمان ببندید که در صورت برخورد با افراد سوء استفاده کننده به هر گونه خطری تن در خواهید داد. جرأت برخورد قاطع با افراد سود جو را در خود تقویت کرده و دستاوردهای حاصل از آن را کانون توجه قرار دهید.

·         دست کم یکبار در برابر افراد یکدنده و سمج بایستید و در این راستا سر سوزنی از موضع خود عقب نشینی نکنید . اجازه ندهید که تصمیمات یک گروه خاص شما را با زیچه کند و یا موجب اتلاف وقت و نیروی شما شود . ایستادگی در برابر موقعیت های قربانی کننده و ترس آور در نخستین برخورد دشوار بوده و به تدریج آسان می شود. این نکته را از یاد نبرید که سفرهزار سنگی با نخستین گام آغاز می شود.

·         به عنوان تمرین ، در برخوردهای روزانه با فروشنده ها ، پیشخدمت ها ، رانندگان تاکسی و افراد فرودست ، قاطعیت را به لحن کلام ، ژست ها و حرکات خود بیامیزید. عبارت های جدی و قاطع را از پیش در ذهن خود آماده کنید. این کار را بایستی به اندازه ای ادامه دهید که در قالب وجودتان شکل بگیرید و جا بیفتد.

·         از به کار بردن کلمه ها و عبارت هایی که شما را کم رو، مفلوک و حقیر معرفی می کند سخت بپرهیزید. به بیانی دیگر با به کار گیری عبارت هایی نظیر:" من که آدم مهمی نیستم." ،  " چندان هم با هوش نیستم"،" حسابم قوی نیست ."، " هرگز مسایل حقوقی را به روشنی درک نمی کنم." مجوز بازیچه کردن خود را در اختیار طرف مقابل قرار ندهید. اگر به پیشخدمت رستوران بگویید که در محاسبه ضعیف هستید، این پیام را به او منتقل کرده اید که هر گونه خطا در صورت حساب غذا را متوجه نخواهید شد.

·             از انجام کارهایی که از آن بیزارید و وظیفه ای در قبال انجام آن به عهده ندارید بپرهیزید. اگر از کوتاه کردن چمن و یا انباشتن لباسها در ماشین لباسشویی دل خوشی ندارید برای مدتی مثلاً دو هفته از انجام آن صرفنظر کرده و به نتایج آن توجه کنید. برای این منظور می توانید در صورت استطاعت فردی را به خدمت بگیرید و یا هر یک از اعضای خانواده را درباره انجام بخشی از کار منزل مسئول و موظف بشناسید.  با این کار نه تنها به افراد خانواده می آموزید که روی پای خود بایستند بلکه بار این زحمت گران را از روی دوش خود بر می بردارید. در غیر این صورت آنان به این نتیجه می رسند که می توانند در حد یک برده از شما استفاده کنند. این استدلال در مورد شرکت ، موسسه و یا محل کارتان نیز صادق است . برای مثال اگر کارهایی از قبیل نوشتن صورتجلسه و یا انجام خدمات شخصی همکارانتان را به عهده دارید صرفاً به این خاطر است که با رفتار و گفتار خویش به آنان آموخته اید که می توانند چنین انتظاری از شما داشته باشند.

·         با برخوردهای شدید افراد سود جو نظیر حرکات خشم آلود ، صدای بلند و یا لحن تندشان از موضع خود عقب نشینی نکنید. همچنین به آنان اجازه ندهید که با تطمیع و دادن هدیه و رشوه و جز اینها رفتار قاطع و جدی شما را سست و لرزان کنند . این گونه برخوردها را یک آزمون تلقی کرده و ببینید که تا چه اندازه می توانید از آن سر بلند بیرون آیید.

·         بدون توجه به واکنش های طرف مقابل هرگز به فکر تغییر جهت در تصمیم و یا رفتارتان نباشید. یقین بدانید به مجرد این که اطرافیانتان حس کنند جهت گیری تازه ای در زندگی آغاز کرده اید و در رفتار و گفتارتان جدی و ثابت قدم هستید در واکنش های خود تجدید نظر کرده و رفتاری آمیخته با احترام با شما در پیش خواهند گرفت.

·         پس از آنکه قاطعیت را سرمشق گفتار و رفتارتان قرار دادید، افرادی که منافع آنان به خطر می افتد   ،  به اشکال مختلف نظیر دلگیر شدن ،    التماس و عجز و لابه و یا ایجاد احساس شرم و گناه در وجودتان می کوشند شما را به الگوهای رفتاری گذشته سوق دهند. در چنین شرایطی با استواری و ثبات قدم در مواضع خود به این کسان بیاموزید که به جز تجدید نظر در روابط و احترام به حقوق شما راهی دیگر ندارند.   

·         در انجام کارهای شخصی خود را از آزاد و مستقل حس کنید. برای مثال در حین انجام کار در صورت تمایل وقت کوتاهی را برای استراحت خود قایل شوید. به اوقات استراحت و تفریح خویش بها بدهید و تحت هر شرایطی آن را به مرحله اجرا گذارید. چنانچه اطرافیانتان به دفعات سخن شما را قطع می کنند، از تدابیری که پیش از این به آن اشاره شد پیروی کنید .

·         از دخالت بیجا در نزاع و مشاجره دیگران به خصوص بین بچه ها به شدت احتراز کنید. به دیگران نشان دهید که ارزشمندی شما از یک مداخله گر بیشتر است . مگر اینکه ضرورت این کار را حس کنید و به عنوان میانجی دو طرف را به مصالحه و سازش هدایت کنید.

·         دفعاتی را که به وسیله کلمات و عبارات آلت دست قرار می گیرید یادداشت کنید. برای مثال چنانچه خود را مادری بیچاره حس می کنید ببینید که بچه ها در طول روز چند بار به شما می گویند:" مامان این کار را برای من انجام بده." تعداد دفعاتی که چنین عبارتهایی بکار می رود موید این نکته است که تا چه اندازه توسط فرزندانتان مورد سوء استفاده قرار می گیرید و چقدر در اعمال و رفتارتان باید تجدید  نظر کنید.

·         در برابر افرادی که به آنان آموخته اید با عصبانی شدن آلت دست قرار می گیرید بر اعصاب و احساسات خود مسلط شوید . اجازه ندهید گفته هایتان از احساسات منفی شما رنگ بگیرد، مراقب باشید صدایتان بلند و  لحن کلامتان خشن و طعن آمیز نباشد. از ژستهای خشم آلود مانند گره کردن مشت ، اخم کردن ، گره بر ابرو انداختن و نظایر آن بپرهیزید .

·         برای این که قاطعیت خویش را در گفتار و رفتارتان ارزیابی کنید یک مشاور و محرم راز پیدا کنید و درباره تدابیر ، خط مشی و موفقیت و شکستهایی که تا کنون در این زمینه تجربه کرده اید با وی به گفتگو بنشینید . از مشاوره و همفکری او به عنوان عامل پشتیبانی کننده سود برده و توانایی روحی خود را تقویت کنید .

·         برای اینکه به دیگران بیاموزید در اندیشه بازی کردن شما نباشند، روشهای مختلفی را در بوته آزمایش قرار دهید . حتی روشها و تدابیر به ظاهر غیر ممکن را در این فهرست جای دهیم و سپس با روش آزمون و خطا بهترین شیوه را برگزیند.

 

 

                    

یادمان باشد این خود ما هستیم که به مردم می آموزیم که چطور با ما رفتار کنند
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم آذر 1389ساعت 19:28  توسط دکتر مرتضایی  |  آرشیو نظرات

نقش سلامتی به عنوان اولین و مهمترین ابزار موفقیت

سلامتی اولین و مهمترین ابزار موفقیت (از سایت یادبگیر)

 نوشته: علی یزدی مقدم

سلامتی و موفقیت

در هر مقاله و مبحثی درباره موفقیت معمولاً پر تلاش بودن و سخت کوشی مورد تاکید قرار می گیرد همیشه از کار مداوم و خستگی ناپذیر صحبت می شود و افراد زیادی را به عنوان نمونه ذکر می کنند که با کار خستگی ناپذیر و طولانی مدت توانسته اند کار های خارق العاده ای انجام دهند و طعم موفقیت را بچشند. اما در این میان یک نکته فراموش می شود همه یا غریب به اتفاق این افراد سلامتی خود را بخاطر کسب موفقیت از دست نداده اند و اگر سلامت خود را برای کسب آن هدف از دست داده اند شاید نتوانیم آنها را انسان موفقی بدانیم. ولی من امروز حرف دیگری دارم اگر بخاطر رسیدن به موفقیت سلامتی خود را به خطر بیندازید موفقیت را هم بدست نخواهید آورد یا اگر آنرا بدست بیاورید از آن لذت نخواهید برد. اما آیا می توان هم به موفقیتی بزرگ دست یافت و هم سلامتی خود را حفظ کرد؟

 ما انسان ها قدر آنچه را که داریم نمی دانیم تا زمانیکه آن را از دست بدهیم سلامتی جسمی و روحی هم یکی از این داشته هاست و بهتر است بگویم یکی از ارزشمند ترین آنها. اما گاه آنچنان سلامتی را در میان اهداف بزرگ خود گم می کنیم و از آن غافل می شویم که فقط هنگامی که درد و بیماری به سراغ ما می آید متوجه می شویم چه گوهر ارزشمندی را از دست داده ایم.

سلامتی روح، سلامتی بدن

سلامتی فقط به سلامت جسمی محدود نمی شود بلکه شامل سلامت روان هم هست. برای داشتن روان سالم به استراحت و تفریح نیاز دارید به یک رابطه عاطفی سالم نیاز دارید باید با دوستان و اطرافیان ارتباط برقرار کنید و در این میان خانواده نقش اساسی در دست یافتن به سلامت روان افراد دارد. اگر بخاطر دست یافتن به هدف والای خود خانواده خود را از دست بدهید موفقیت را لمس نخواهید کرد. حتی زمانیکه به آن هدف می رسید احساس خوبی نخواهید داشت به عبارت دیگر سلامت روحی خود را به خطر انداخته اید منظور از از دست دادن خانواده دور شدن از آنها و وقت نداشتن برای آنهاست. همه افراد پر کار همیشه با این مشکل در گیر هستند و مدام باید تلاش کنند بین کار و زندگی خانوادگی خود تعادل برقرار کنند. این حقیقتی است که باید قبول کنیم اگر موفقیت بزرگی می خواهید مجبور هستید قسمتی از وقتی را که باید برای خود و خانواده تان بگذارید صرف کار بیشتر کنید. اما نباید از خود و خانواده خودتان غافل شوید. راه رسیدن به موفقیت یک مسیر طولانی است و نیاز به زمان زیادی دارد، باید بتوانید مدت طولانی با انگیزه بمانید، باید توان جسمانی بالایی داشته باشید، باید آرامش فکری داشته باشید و در یک کلام یک مدیر قدرتمند در تمامی جنبه های زندگی خود باشید و بتوانید همه جانبه مدیریت کنید. البته ساده نیست ولی این گونه تلاش کردن ارزشمند است.

هر از چند گاهی ترمز کنید!

اگر رسیدن به موفقیت را یک سفر طولانی برای مقصدی زیبا و دلپذیر بدانیم و شما راننده خودرو باشید به عنوان راننده مسئول جان خود و سرنشینان خودرو هستید. طبیعی است که پس از مدتی رانندگی هم شما و هم سرنشینان خودرو (که همان خانواده شما هستند) به استراحت نیاز خواهند داشت و باید هر از چند گاهی خودروی خود را متوقف کنید استراحت کنید و از مناظر زیبا لذت ببرید تا توان رانندگی با تمرکز دقت و ایمنی بالا را داشته باشید. به خاطر داشته باشید سفر موفقیت سفری بسیار طولانی است و باید به خود فرصت بیشتری بدهید تا بتوانید تا تجدید قوا کنید و درست تصمیم بگیرید و توان ادامه مسیر را داشته باشید.

سلامتی را یک هدف بزرگ قرار دهید.

اگر می خواهید همیشه سلامتی خود را حفظ کنید باید تکلیف خود را با آن مشخص کنید. باید آنرا یک هدف مهم بدانید هیچگاه نگویید: «مگه من چقدر می خوام عمر کنم!» ارزشمند ترین چیزی که دارید سلامتی شما و این فرصت زندگی است فرصتی که دوباره به شما داده نمی شود باور کنید عمر بسیار کوتاه است بسیار کوتاه تر از آنی که فکرش را می کنید این فقط حرف من نیست این سخن بسیاری از بزرگان است. خاطرم هست که چند سال پیش دوره ای آموزشی را زیر نظر استادی می گذراندم که سالها تجربه کاری داشت وقتی صحبت می کردیم خاطراتی از اروپا، آفریقا، خاورمیانه، کشور های عربی، ایران عزیزمان، چین و … نقل می کرد اما جمله ای که او در 76 سالگی مرتب تکرار می کرد این بود که زندگی کوتاه است بسیار کوتاه من همیشه او را به چشم فردی موفق می دیدم که تجربیات ارزشمندی دارد اما همیشه این حرف او مرا به فکر وا می داشت در آن لحظه که این جملات را می گفت یک پیام هم در چشمانش بود گویی با چشمانش می گفت که شما هم زودتر از آن که فکر می کنید متوجه می شوید که به سن من رسیده اید! من آن موقع 30 سال سن داشتم با خود فکر می کردم چقدر زود 30 ساله شدم آیا 30 سال بعدی هم به همین زودی می گذرد؟ آیا در آن زمان می توانم مانند او سرپا باشم و به مهندسان جوان مهارت هایم را بیاموزم؟

اما وقتی که با شور و شوق مشغول کار هستیم همه این حرف ها را فراموش می کنیم و به همین دلیل است که باید برای سلامتی خود هم باید هدف داشته باشیم هدف سلامتی هر یک از ما می تواند این باشد که طولانی عمر کنیم و تا آخر عمر سلامت باشیم. خوب عمر طولانی چقدر است؟ 90 سال 100 سال 120؟ یا بیشتر این را خود می دانید اما بهتر است یک عدد در ذهن خود داشته باشید و برای مثلاً صد سال زندگی موفق و سلامت برنامه ریزی و تلاش کنید.

راهکار های حفظ سلامتی و رسیدن به موفقیت:

  • اولویت اول خود را سلامتی قرار دهید سلامتی فقط سلامتی جسمی نیست سلامتی روحی هم هست

  • برنامه زمانی داشته باشید و در این برنامه برای استراحت، ورزش و تفریح زمان کافی در نظر بگیرید.

  • برنامه ورزشی منظمی داشته باشید یک برنامه ورزشی که به سلامتی شما کمک کند نه اینکه آنرا به خطر بیندازد.

  • یک روز از هفته را به خانوداه خود اختصاص دهید با فرزندان به گردش بروید یک برنامه پیاده روی، کوه نوردی رفتن به سینما یا باغ وحش می تواند در روحیه و سلامتی شما و خانواده شما نقش بزرگی داشته باشد.

  • هر از چند گاهی به کار های خانه مانند آشپزی بپردازید و سعی کنید خوراک مورد علاقه خود را بپزید. آشپزی می تواند یک تفریح باشد و در عین حال قوه ابتکار شما را تقویت کند. سعی کنید طعم خاص خود را به غذا هایی که می پزید بدهید آن موقع خواهید دید که آشپزی لذت بخش خواهد شد!

  • به اندازه کافی استراحت کنید. برنامه خواب منظم داشته باشید خوابیدن مانند شارژ کردن باتری بدن است. افراد که خواب نامنظم دارند بیشتر بیمار می شوند و عمر کوتاه تری دارند.

  • زمانی را برای صحبت کردن و درد و دل کردن با افراد خانواده اختصاص دهید به حرف های آنها گوش دهید و با آنها صحبت کنید به این ترتیب سوء تفاهم ها برداشته می شود و همه اعضای خانواده بهتر با هم همکاری می کنند. و با آرامش فکری بیشتر می توانید

  • از خانواده خود کمک بخواهید همه افراد خانواده باید در مورد مشکلات خانواده احساس مسئولیت کنند. همانطور که به مشکلات آنها رسیدگی می کنید باید از آنها هم بخواهید در وقت آزاد خود با شما همکاری کنند. این یک رابط سالم و سودمند برای دوطرف است. به این ترتیب وقت آزاد بیشتر خواهید داشت و با همکاری خانواده خود در مسیر درستی به سمت موفقیت گام برمی دارید.

  • زمانی را برای فکر کردن اختصاص دهید یکی از دلایلی که بسیاری خود را فراموش می کنند این است که با چشمان بسته فقط تلاش می کنند بدون اینکه به اندازه کافی فکر کنند آنها بیشتر خسته می شوند و کمتر وقت آزاد دارند و نتیجه کمتری هم می گیرند. پس زمانی را برای مرور کار های خود داشته باشید از تجربه های خود استفاده کنید و فکر کنید و راندمان خود را بالا ببرید تبر خود را تیز کنید بعد ضربه بزنید!

  • برنامه غذایی سالم داشته باشید و از پر خوری بپرهیزید شما می خواهید بیش از 100 سال سالم زندگی کنید پر کار و پر تلاش باشید به دیگران کمک کنید برای آنها الگو باشید و از این همه لذت ببرید به عبارت دیگر می خواهید زندگی کنید آیا باز هم می خواهید با پر خوری این فرصت ها را به خطر بیندازید؟

  • مثبت فکر کنید ارتباطی قوی بین مثبت فکر کردن و سلامت روحی و جسمی وجود دارد همچنان که مثبت فکر کردن به با شما کمک می کند با انگیزه بیشتری تلاش کنید و موفقیت را لمس کنید به آرامش فکری و روحی شما هم کمک می کند.

البته من نمی گویم اگر کسی سلامتی خود را از دست بدهد دیگر نمی تواند انسان موفقی باشد ولی راه رسیدن به موفقیت کار کردن تا حد به خطر انداختن سلامتی خود نیست! با این هدف که کمی زودتر به هدف خود برسید ارزشمند ترین چیزی را که خداوند به شما ارزانی کرده است را به خطر نیندازید.

سلامت و موفق باشید

نوشته: علی یزدی مقدم

مطالب مرتبط:

آسیب شناسی وایبر با نظر دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مشاور

نگاهی به اسیبهای فضای مجازی

آسیب شناسی وایبر (از سایت استاد محمد شجاعی)

شبکه های اجتماعی تلفن همراه روزبه روز همه گیر تر می شوند اما یکی از اولین و معروف ترین این شبکه ها وایبر است که افراد زیادی از دوست و آشنا گرفته تا اقوام و فامیل های دور و نزدیک را در آنها می بینیم، اما حضور در این شبکه ها چندان هم ایمن نیست و مشکلاتی را ایجاد می کند. دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مشاور به شما می گوید که وایبر برای سلامت روحی تان چه آسیب هایی دارد و چطور باید از این خطرات در امان بمانید.

 

دوری از خانواده ها

یکی از دلایل حضور افراد برای عضویت در گروه های مختلف وایبر این است که با حضور در این فضای مجازی می توانند با افراد بیشتری در تعامل باشند، ارتباطات اجتماعی شان را گسترده تر کنند، به مسافرت بروند و دسته ای از کمبود های شان برطرف شود. گاهی اوقات هم شرایط زندگی به گونه ای است که فرصتی برای معاشرت با افراد و دوستان باقی نمی ماند و ناچاریم برای آگاهی از حال و احوال اطرافیان به فضای مجازی پناه ببریم. به طور مثال فردی که از صبح سر کار می رود، بیشتر اوقات روز در محیط های بسته کار می کند و دایره ارتباطات محدودی دارد، چنین فردی از راه برقراری ارتباطات در شبکه های اجتماعی می تواند تبادلات اجتماعی بیشتری داشته باشد اما این موضوع همیشه هم بی عیب و نقص نیست.

مشکل زمانی پیش می آید که افرادخانواده زمان زیادی درگیر حضور در شبکه های اجتماعی مختلف می شوند و به این ترتیب از حضور و صحبت با خانواده دور می مانند. حتما شما هم این روزها افرادی را دیده اید که در خانه، رستوران، مهمانی های دوستانه و خانوادگی و حتی در مراسم عزاداری و عروسی هم از گوشی تلفن همراه و شبکه های اجتماعی جدا نمی شوند و هر لحظه می خواهند به روز باشند، اما این موضوع آسیب هایی را به همراه دارد و باعث غفلت از اعضای خانواده و بی توجهی به نیازهای آنها می شود. شاید افراد خانواده نتوانند این موضوع را به راحتی بپذیرند و هضم این ارتباطات مجازی برای شان مشکل باشد، درنتیجه گروه بازی باید در زمان مناسب انجام شود تا اعتراض شدید افراد مختلف خانواده را به دنبال نداشته باشد.

 

وابستگی روانی به وایبر

مشکل دیگری که با عضویت در گروه های وایبر پیش می آید، وابستگی روانی به این گروه هاست. بسیاری افراد از نظر روانی طوری به گروه وابسته می شوند که نمی توانند یک لحظه هم از آن دست بکشند، بنابراین در موقعیت های مختلف به دنبال این هستند که خودشان را به گروه برسانند و تبادل نظرات را از دست ندهند، در چنین شرایطی زندگی عادی فرد مختل شده و مشکلاتی برایش پیش می آید.

 

درماندگی در فضای مجازی

گروه های وایبر برای بعضی افراد که اعتمادبه نفس پایین دارند مانند سم و آسیب است، درواقع شمشیر دولبه ای است که هم می تواند برای این افراد مفید باشد و در مواردی ممکن است سبب بروز آسیب هایی شود. از آنجا که این افراد نمی توانند در فضای واقعی خشم و ناراحتی شان را اعلام کنند ممکن است برای بروز این احساسات به فضای مجازی پناه ببرند، درنتیجه هر بار که مشکلاتی برایشان پیش می آید به فضای مجازی اکتفا می کنند که بار منفی دارد چون در این فضا قرار می گیرند و نمی توانند در دنیای واقعی با آدم ها روبه رو شوند. به این ترتیب فردی با اعتمادبه نفس پایین به دلیل اینکه نمی تواند مسائلش را بیان کند دچار درماندگی می شود.

 

رعایت نشدن حریم های خانوادگی

 

در بعضی گروه ها حریم های شخصی و خانوادگی رعایت نمی شود که این موضوع در زندگی مشترک مشکلاتی ایجاد کرده و سبب از هم پاشیدگی نظام خانواده می شود. از سوی دیگر احتمال دارد سوءتفاهم های جدی و شدیدی هم پیش بیاید. شاید خانمی متوجه شود همسرش در این گروه ها هنگام صحبت با خانمی دیگر از کلمات محبت آمیز استفاده می کند و این موضوع را زنگ خطری برای زندگی اش احساس کند.

درمجموع برای پیشگیری از بروز مشکلات در وایبر به زوج ها توصیه می شود در گروه هایی عضو شوند که از نظر بار علمی و ارزش های اخلاقی اطلاعات خوبی در اختیارشان قرار دهد یا با اطلاع رسانی از زمان و مکان برگزاری سمینار ها به غنی شدن زندگی شان کمک کند. توصیه دیگر این است که زوج ها از به کار بردن کلمات خودمانی درون خانواده در گروه ها پرهیز کرده و در مجموع هوشیارانه تر و محتاط تر رفتار کنند. بعضی گروه ها ارزشمند نیستند و بهتر است با مشاهده نامناسب بودن شرایط، گروه را ترک کنید تا مشکلات جدی برای تان پیش نیاید و به اختلاف با همسر و از هم پاشیدگی زندگی خانوادگی منجر نشود.

 

آسیب برای نوجوانان

وایبر می تواند برای گروه های سنی مختلف پرخطر باشد اما ممکن است به نوجوانان آسیب بیشتری وارد کند. شاید نوجوانان وارد دنیا و ارتباطی شوند که دلخواه پدر و مادر نیست و در این گروه ها تصاویر، جوک، جملات و حرف هایی رد و بدل شود که برای یک نوجوان مناسب نیست. از این رو در مورد نوجوانان عضویت در گروه های وایبر را پرخطر می دانیم و این موضوع می تواند با بدآموزی هایی همراه باشد.

 

بی خوابی در کمین وایبربازها

اگر به تلفن همراه هوشمند معتاد هستید شاید برای تان پیش آمده که در کنار این یار همیشگی به خواب رفته باشید. این اتفاق فقط برای شما پیش نمی آید؛ تحقیقات نشان می دهد ۴۴ درصد از صاحبان تلفن همراه در کنار این ابزار هوشمند به خواب می روند. تلفن های همراه، تبلت ها، تلویزیون و گجت هایی که صفحه ال ای دی دارند از خودشان پرتوهایی ساطع می کنند که می تواند هورمون ملاتونین را تحت تاثیر قرار داده و در روند خواب شما اختلالاتی ایجاد کند.

این ابزارها نور آبی رنگی دارند، طول موج این نور شبیه نور زردی است که در طول روز می بینیم. از این رو بدن ما شب ها در کنار صفحات آبی رنگ گوشی ها ممکن است به اشتباه تصور کند که هنور روز است، درنتیجه چرخه خواب مان به هم می خورد و دچار بی خوابی می شویم. درواقع نور آبی رنگی که در صفحه کامپیوتر وجود دارد چرخه خواب و بیداری را به هم می زند و احتمال بروز بی خوابی را افزایش می دهد. پس شب ها دو ساعت قبل از خواب این ابزارها را در فاصله ای دورتر از خود قرار دهید.

بررسی ها نشان می دهد اعتیاد به اینترنت با اختلالات خواب هم در ارتباط است. در یک تحقیق دیگر گروهی از کودکان چینی و آمریکایی مورد بررسی قرار گرفتند، نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که از کامپیوتر زیاد استفاده می کنند دیرتر به خواب می روند و در طول شبانه روز کمتر می خوابند.

توصیه متخصصان برای رفع این مشکل این است که برای تنظیم ساعت خواب تان شب ها دو ساعت قبل از خواب، گوشی تلفن همراه و لپ تاپ را در فاصله ای دورتر از خودتان قرار دهید یا آنها را به طور کامل خاموش کنید. بهتر است زمان مشخصی از روز را به گروه بازی در وایبر اختصاص دهید و از صبح تا شب به اینترنت گوشی متصل نباشید، در این صورت آرامش بیشتری دارید زیرا هر لحظه منتظر دریافت پیام های تازه ای نیستید.

اگر برای انجام کارهای روزمره باید به اینترنت متصل باشید تنظیمات گروه ها را طوری تغییر دهید که نوشته های ارسال شده با بوق معروف وایبر به شما یادآوری نشود و به اصلاح وایبر را بی صدا کنید، درنتیجه با هر پیام جدید از جای تان نمی پرید و به سمت گوشی پرواز نمی کنید.

براساس یک مطالعه علمی جدید مشخص شد فصل تولد روی شخصیت آدمها تأثیر می‌گذارد

طالع‌بینی آن‌قدرها هم خرافات نیست؛ فصل تولد روی شخصیت شما تأثیر می‌گذارد (از خبرآنلاین)

دانش > پزشکی - تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد افرادی که در تابستان به دنیا می‌آیند، در مقایسه با متولدان فصل‌های دیگر بیشتر احتمال دارد که دمدمی‌مزاج باشند.

نسیبه خانلرزاده: گروهی از پژوهشگران می‌گویند نوزادانی که در تابستان به دنیا آمده‌اند، در مقایسه با نوزادانی که در زمستان به دنیا می‌آیند، به احتمال بیشتری دمدمی‌مزاج خواهند شد.

به گزارش دیلی تلگراف، این گروه پژوهشگران 400 نفر را مورد بررسی قرار داده و تیپ شخصیتی آن‌ها را با ماهی از سال که در آن به دنیا آمده‌اند، مطابقت دادند. به ادعای آن‌ها، متولدان روزهایی از سال که دما بیشتر از مواقع دیگر بوده، دچار نوعی دمدمی‌مزاجی هستند.

این پژوهشگران اهل بوداپست، دلیل این امر را این می‌دانند که فصل‌ها روی برخی نوروترنسمیترهای (انتقال‌دهنده‌های عصبی) به‌خصوص همچون دوپامین و سروتونین که رفتار را کنترل می‌کنند تأثیر می‌گذارند، هرچند تحقیقات بیشتری موردنیاز است تا چرایی این تاثیر آشکار شود.

آن‌ها کشف کرده‌اند تعداد افراد «ادواری خو» که حالت‌های روحی آن‌ها به‌سرعت بین ناراحتی و شادی تغییر می‌کنند؛ به‌طور قابل‌توجهی در متولدان فصل تابستان بیشتر است. هم‌چنین افرادی با رفتارهای هیجان‌زده (که عمدتاً تمایل به بیش‌ازاندازه مثبت بودن دارند) به‌طور قابل‌توجهی در متولدین فصل‌های تابستان و بهار بیشتر یافت می‌شوند.

این پژوهش همچنین نشان می‌دهد آن‌هایی که در فصل پاییز به دنیا می‌آیند، در مقایسه با دیگران کمتر افسرده‌اند و آن‌هایی که در فصل زمستان به دنیا می‌آیند، به‌احتمال کمتری زودرنج خواهند بود.

ژنیا گوندا، استادیار دانشگاه و رهبر این پژوهش می‌گوید: «پژوهش‌های زیست‌شیمیایی نشان می‌دهد فصلی که در آن به دنیا می‌آیید بر روی انتقال‌دهنده‌های عصبی خاصی همچون دوپامین و سروتونین تأثیر دارد که حتی در زندگی بزرگ‌سالی هم قابل‌تشخیص است. این امر سبب شد که به این فکر بیفتیم شاید فصل تولد اثر درازمدتی داشته باشد. در این تحقیق، 400 نفر را مورد مطالعه قرار دادیم و فصل تولد این افراد را با نوع شخصیت آن‌ها در زندگی بزرگ‌سالی تطبیق دادیم. اساساً این‌طور به نظر می‌رسد که فصل تولد شما، شانس‌تان را در ابتلا به اختلالات رفتاری افزایش یا کاهش دهد. ما هنوز نمی‌توانیم راجع به مکانیسم‌های مؤثر در این پدیده چیزی بگوییم. اکنون در حال بررسی این هستیم که آیا نشانه‌هایی ژنتیکی وجود دارند که به فصل تولد و اختلال در حالات روحی وابسته باشند یا خیر».

شاید این پژوهش سرنخی باشد برای فهم این‌که چرا برخی از معروف‌ترین شخصیت‌ها خلق‌وخوی خوبی دارند، درحالی‌که بقیه عصبانی‌تر هستند.

دوشس کمبریج (جدیدترین عضو خانواده سلطنتی انگلیس و ملکه احتمالی چند دهه آینده این کشور) در فصل زمستان و در روز 20 دی به دنیا آمد و در صورت صحت این پژوهش، احتمال کمتری خواهد داشت که زودرنج و عصبانی باشد، در حالی روی کین، فوتبالیست اسبق تیم منچستریونایتد که بسیار خشن بود در آگوست / مرداد (اوج تابستان) به دنیا آمده بود، یعنی همان وقتی از سال که به گفته این پژوهشگران متولدین آن احتمال بیشتری برای دمدمی‌مزاج بودن دارند.

به‌رغم این‌که هر دو عامل ژنتیک و محیط در خلق‌وخوی انسان دخیل هستند، حالا ما می‌دانیم که فصل تولد هم در این رابطه ایفای نقش می‌کند.

این پژوهش در مجمع سالیانه اروپایی نوروسایکوفارموکولوژی (ECNP) در برلین آلمان ارائه شده است.

شایان ذکر است تاکنون تحقیقات متعددی در مورد درستی یا نادرستی ادعاهای طالع‌بینی انجام شده و حاصل تمام آن‌ها بر بی‌ارتباط بودن ادعاهای طالع‌بینی با سرنوشت افراد است. 

چرا اشخاص مضطرب نمی توانند مشکلات خود را حل کنند/ 5 گام اساسی حل مشکل چیست؟

چرا اشخاص مضطرب نمی توانند مشکلات خود را حل کنند/ 5 گام اساسی حل مشکل چیست؟ (از خبرآنلاین)

جامعه > سلامت - فارس نوشت:

یک روانشناس بالینی با بیان اینکه حل مسأله نیاز به داشتن راه‌حل‌های مختلف دارد، گفت: شناخت، بارش افکار، تصمیم‌گیری، اجرایی کردن تصمیمات و بازخورد 5 گام اصلی مهارت حل مسأله هستند.

عبدالله امیدی با بیان اهمیت یادگیری مهارت حل مسأله به عنوان یکی از مهارت‌های زندگی، گفت: مهارت حل مسأله به سازگاری فرد کمک می‌کند تا بتواند بهتر از پس زندگی بر آید این مهارت الزاماً همان چیزی نیست که در کارگاه‌ها و کلاس‌ها آموزش داده می‌شود.

او گفت: مهارت حل مسئله که در کارگاه‌ها آموزش داده می‌شود نیاز به تفکر همگرا و در واقع یک نوع تفکر مشخص دارد اما این مهارت به معنای واقعی مستلزم داشتن تفکری واگرا است که شامل افکار و راه‌حل‌های مختلف می‌شود.


* گام اول؛ شناخت مسأله

این متخصص حوزه بهداشت روان گفت: بیشتر اوقات افراد با استرس مواجه هستند اما مسأله و مشکل را دقیقاً نمی‌دانند بنابراین گام اول در داشتن مهارت حل مسأله شناخت مشکل است.

یکی از مراجعان در جلسه مصاحبه تشخیصی از ابتلا به تب مالت شاکی بود و آن را علت بروز اضطراب و افسردگی خود می‌دانست بررسی‌های بیشتر نشان داد که قبولی وی در دانشگاه و جدایی‌اش از خانواده در حالی که او به شدت به آنها وابسته بود موجب اضطراب و افسردگی‌اش شده بود بنابراین نقش شناخت مسأله در حل آن اهمیت فراوانی دارد.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان اظهار داشت: گاهی مشکلات مبهم و در هم تنیده هستند و پیدا کردن مشکل اصلی نیاز به مهارت دارد. در این مواقع فرد باید اولویت‌بندی کرده تا فرد بداند کدام مشکل را باید ابتدا حل کند.

او گفت: فردی را در نظر بگیرید که از نظر اقتصادی به خانواده‌اش وابسته است و در عین حال برای تصمیم‌گیری نیاز به استقلال دارد. این فرد در صورتی که بخواهد مستقل شود باید خود را به لحاظ مالی تأمین کند.


* چه کسانی نمی‌توانند مسائل را حل کنند؟

این متخصص حوزه بهداشت روان گفت: مهارت حل مسأله نیاز به کنترل و مدیریت احساسات دارد فردی که نمی‌تواند هیجانات خود را مدیریت کند و رفتار تکانشی و عجولانه نشان می‌دهد یا کسانی که زود تصمیم می‌گیرند نمی‌توانند وارد حل مسأله شود؛ بنابراین حل مسأله نیاز به مهار تکانه‌ها دارد.

او ادامه داد: همچنین فرد برای حل مسأله باید خودآگاهی داشته باشد و حد و مرز خود را بشناسد و پس از آن وارد حل مسأله شود زیرا بخشی از حل مسأله به توانمندی‌های فرد بستگی دارد چنانچه فردی نمی‌تواند مسائل خود را حل کند باید از اطرافیان و مشاوران کمک بگیرد زیرا همانطور که اشاره شد حل مسأله مستلزم تفکر واگرا و استفاده از راه‌حل‌های مختلف است.


* گام دوم؛ بارش افکار

امیدی گفت: گام دوم در حل مسأله بارش افکار و راه‌حل‌های موجودی است که حاصل ذهن فرد و دیگران است. لازم است برای اجرای این مرحله ذهن را آزاد بگذاریم تا بتوانیم به راه‌حل‌های مختلف فکر کنیم. خلاقیت در اینجا نقش مؤثری دارد و افکار خلاق می‌توانند به راه‌حل‌های مختلفی فکر کنند.


* گام سوم؛ تصمیم‌گیری

او گفت: مرحله سوم در حل مسأله این است که فرد از بین راه‌حل‌های موجود یکی را انتخاب کند بنابراین تصمیم‌گیری اهمیت زیادی دارد زیرا انتخاب‌های ما در هر مرحله از زندگی‌مان سرنوشت‌ساز است.


* گام چهارم؛ اجرایی کردن تصمیمات

او گفت: گام چهارم در حل مسأله اجرایی کردن تصمیمی است که فرد گرفته است نکته مهم در اینجا نظارت و کنترل کیفی است تا فرد بتواند جنبه‌های مثبت و منفی تصمیم خود را بررسی کند تا بتواند در آینده از آنها استفاده کند.


* گام پنجم؛ بازخورد

این متخصص حوزه بهداشت روان گفت: مرحله پنجم در حل مسأله گرفتن بازخورد بدون پیشداوری و تعصب است وقتی فرد نتیجه نمی‌گیرد نباید دیگران را مقصر بداند بنابراین برای گرفتن بازخورد منطقی باید بدون تعصب و پیش‌داوری رفتار کند.

 


 

مطالب مرتبط