واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

بوئینگ در حال ساخت پرنده‌ای (پهپادی) برای انتشار بدافزار از آسمان


این روزها، حال و هوای تکنولوژی‌های جاسوسی و رصد کاربران، به اندازه ای عجیب است که گاه‌ شاهد اخباری شگفت از پیشرفت های تکنولوژیک و فناورانه در خصوص جاسوسی هستیم. مانند این آخرین خبر که نشان می‌دهد جدیدترین جبهه هک و جاسوسی به زودی می‌تواند در آسمان تشکیل شود.
به گزارش «تابناک»، یکی از بخش های تابعه شرکت بوئینگ، که تخصص ویژه ای در ساخت وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین دارد، ظاهرا در حال طراحی و کار ‌روی پرنده ای بدون سرنشین است که قادر به پخش و انتشار بد‌افزار از آسمان به سوی دستگاه های مختلف کند.

این پروژه در واقع کاری مشترک میان شرکت Insitu – شرکتی متعلق به کمپانی بوئینگ و متخصص در ساخت پرنده های کوچک بدون سرنشین یا Drone – و Hacking Team شرکت ایتالیایی سازنده بد افزارهای جاسوسی به قصد فروش به دولت‌ها که همین چندی پیش هک شد و بسیاری از اطلاعات آن لو رفت، است. ظاهرا لو رفتن این پروژه نیز ناشی از انتشار اطلاعات شرکت Hacking Team بوده است.

بوئینگ در حال ساخت پرنده ای برای انتشار بدافزار از آسمان

نشریه Intercept گزارش داده ‌که هدف و طرح اولیه این تکنولوژی برای انتشار بدافزار از آسمان بسیار جالب توجه است؛ طراحی و به دست دادن راهی برای آلوده ساختن دستگاه ها به وسیله پرنده بدون سر‌نشین؛ بنابراین، یک طرح مهندسی برای طراحی و ساخت دستگاهی برای انتشار آلودگی سایبری به شکلی با دوام و قابل حمل توسط پرنده بدون سر‌نشین، در دستور کار قرار گرفته است.

همچنین در صورت اجرایی شدن این طرح، این پرنده قادر خواهد بود اطلاعات دستگاه های آلوده شده را تخلیه کند و با شبکه های WiFi نیز جفت و جور شود تا عملیات انتشار کدهای مخرب و جاسوسی از دستگاه های متصل به شبکه را انجام دهد. گفته می‌شود، ‌هنوز این دستگاه در مراحل ابتدایی طراحی است و هیچ نامی از مشتریان احتمالی آن برده نشده است.

چندی پیش که شرکت Hacking Team هک شد و اطلاعات آن بر روی ویکی لیکس قرار گرفت، برخی از جالب ترین فعالیت های این گروه نیز لو رفت؛ از جمله همین پروژه با شرکت بوئینگ و همچنین موضوع بد‌افزار جاسوسی که تحت یک اپلیکیشن اندروید خود را معرفی کرده و توانسته است محدودیت های نظارتی و امنیتی گوگل در Play Store را نیز دور بزند.


۵ عادت صرفه‌جویانه آدم‌های ثروتمند

۵ عادت صرفه‌جویانه از آدم‌های ثروتمند (از بازده)

در این نوشتار ۵ عادت صرفه‌جویانه معرفی می‌شود که آدم‌های ثروتمند در زندگی‌شان انجام می‌دهند.

واژه ی صرفه‌جویی با ثروتمند بودن منافاتی ندارد. اغلب آدم های ثروتمند جهان، به کمک سیاست‌های صرفه جویانه خود در طول زندگی، توانسته‌اند به  ثروت شان دست یابند. آنها ولخرجی نمی‌کنند بلکه پول خود را هدفمند و برای چیزهای ضروری خرج می‌کنند. در ادامه قصد داریم شما را با پنج عادت صرفه‌جویانه و شاید تعجب آور این افراد آشنا کنیم.

money.jpg

شاید امروزه دیدگاه ماتریالیستی جایگاهی در بین افکار عمومی نداشته باشد اما بسیاری از افراد، به ثروت اندوزی و استفاده از لوکس‌ترین امکانات علاقه فراوانی دارند. به یاد داشته باشید داشتن پول زیاد به معنای رفع تمام مشکلات نیست اما در شرایط تقریباً یکسان، در حالی که تنها اختلاف پول باشد، تقریباً همه افراد داشتن پول زیاد به همراه مشکلات را انتخاب می کنند.

شکی وجود ندارد که داشتن پول زیاد به شما آزادی عمل بیشتری در انجام بسیاری از کارها می‌دهد. اگر شما پولدار باشید، می‌توانید هر روز در رستوران‌های مجلل غذا میل کنید، بهترین نوشیدنی ها را بنوشید و همواره بهترین وسایل و امکانات موجود را خریداری کنید.

 

مطلب مرتبط: ۱۷ عادت ساده که شما را حرفه‌ای‌‌تر نشان می‌دهد

 

اما شاید برای‌تان عجیب باشد که بدانید بسیاری از افراد ثروتمند جهان، همواره از داشتن این نوع زندگی اسراف‌گرایانه دوری می‌کنند. آنها سعی می کنند از ثروتشان برای رسیدن به تمایلات قلبی خود استفاده کرده و همواره یک زندگی منطقی و حتی پایین‌تر از ثروت واقعی خود داشته باشند. اما دلیل این کار چیست؟

هر یک از این افراد انگیزه‌های شخصی برای این کار دارند اما بطور کلی، این برای آنها به یک عادت تبدیل شده است که همواره صرفه‌جویی کرده، با دقت پس انداز کنند و پایین تر از سطح مالی‌شان به نظر برسند. آنها حتی پس از ثروتمند شدن نیز دست از عادت صرفه‌جویی خود نمی‌کشند. چه شما بخواهید که به ثروت هنگفتی برسید، چه بخواهید در حد توانایی‌تان پول داشته باشید، بهتر است این پنج عادت افراد ثروتمند جهان را همواره سرلوحه زندگی خود قرار دهید.

 

1.خرید یک خانه ی متوسط

هزینه‌ای که صرف اجاره یا خرید مسکن در ایالات متحده می‌شود یکی از بالاترین بودجه هایی است که یک خانواده باید درآمدش را به آن اختصاص دهد. فرقی نمی‌کند اجاره نشین باشید و یا قسط وام مسکن را پرداخت می‌کنید، در هر صورت بخش قابل توجهی از درآمد ماهیانه شما صرف محل زندگی‌تان می شود.

از آنجایی که خرید یک خانه نیازمند سرمایه گذاری بالاست، بسیاری از افراد نوپا یک خانه عالی را انتخاب می‌کنند که البته استراتژی خوبی است اما جنبه منفی قضیه این است که خرید یا اجاره خانه‌های بزرگ و مجللی که فراتر از نیاز واقعی شماست، حرکت شما را برای آینده، متوقف و یا حتی با پسرفت مواجه می کند زیرا بخش زیادی از درآمد شما صرف هزینه مسکن خواهد شد.

برای مثال وارن بافت مدیر عامل شرکت برکشایر هاتاوی و میلیاردر معروف آمریکایی در حال حاضر در همان خانه ای که در سال ۱۹۵۸ به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار خرید بود زندگی می کند. وی با وجود داشتن ثروت میلیاردی، هرگز تمایلی به زندگی در خانه های بزرگ و مجلل نداشته است.

 

2.همواره به اندازه نیازتان پول نقد حمل کنید

اگر شما ثروت میلیاردی هم داشتید، نهایت گشت و گذار شما در فروشگاه های مواد غذایی، شامل پر کردن سبدهای خرید از مواد غذایی خوشمزه خواهد بود. اما توماس پیکن رئیس هیئت مدیره شرکت نفتی بریتیش پترولیوم(BP)، به هنگام خرید از فروشگاها، همواره لیستی دقیق از مواد غذایی مورد نیازش را به همراه دارد و به همان میزان نیز با خود پول نقد می آورد. او همواره برای خریدهایش لیست دارد و طبق برنامه خرید می کند.

 

مطلب مرتبط: ۹ روش برای این که باهوش­ترین شخص در محل کار باشید

 

یکی دیگر از عادت های این تاجر آمریکایی این است که به خودش اجازه خرید های برنامه‌ریزی نشده را نمی‌دهد. اگر پول کافی برای خرید وسیله ای هرچند جالب و شگفت انگیز نداشته باشد، امکان ندارد آن را بخرد. شما هم می توانید این عادت را در زندگی شخصی خود داشته باشید. همواره برای خرید هر وسیله مورد نیاز خود، بودجه بندی داشته و پول نقد اضافی با خود حمل نکنید.

 

3.به دنبال تخفیف‌ها باشید

حتی افراد ثروتمند هم بهای چیزی را بطور کامل پرداخت نمی‌کنند و حتی بدتر از آن حاضر نیستند پول اضافی بابت خرید چیزی بدهند. بلکه آنها تلاش می‌کنند تخفیف بگیرند یا از کوپن های تخفیف استفاده کنند. آنها هموراه به دنبال این هستند که از پول خود بهترین استفاده را بکنند. این افراد حتی اگر درآمد بالایی داشته باشند، همواره تلاش می کنند حتی ۱ دلار از پول‌هایشان را بی هدف خرج نکنند. برای مثال خواننده ها و هنرپیشه های مشهوری مانند هیلاری سوانک، لیدی گاگا، کریستین بل و کری آندروود هم که درآمد بسیار بالایی دارند نیز از بن های تخفیف بسیاری استفاده می کنند.

 

4.نخست برای خودتان خرج کنید

افراد ثروتمند قبل از اینکه پول خود را صرف خرید اجناس یا کسب تجربیات کنند، اول برای خودشان خرج می‌کنند. آنها هموراه خود را در الویت قرار می‌دهند و در سرمایه گذاری های خود مخصوصاً در حوزه مالی، اولویت‌بندی دارند. آنها هیچگاه برای خرید چیزهای غیرضروری پول نمی دهند مگر اینکه به اهداف مالی‌شان رسیده باشند.

همواره پول و سرمایه خود را صرف خرید سهام شرکت های پرسود کرده و یا اوراق بهادار بانک‌ها یا شرکت‌های حاضر در بازار بورس را بخرید. درواقع شما با این کار برای آینده خود سرمایه گذاری کرده‌اید و در دراز مدت شاهد بازگشت چند برابری سرمایه خود خواهید بود. این‌کار به شما این امکان را می‌دهد تا بتوانید به ‌جای ۱۰۰ دلار حاضر، در ۱۰ سال آینده ۱۰۰۰ دلار خرج کنید.

 

5.استفاده درست از آنچه دارید

به جای اینکه لباس‌های جدید و مد روز بخرید، تلاش کنید تا از همان لباس‌های قبلی تان استفاده بهینه داشته باشید. از خرید لباس خوب و شیک پوشی دریغ نکنید اما از پر کردن کمد خود از لباس‌هایی که شاید هر دو ماه یکبار آنها را بپوشید، بپرهیزید. بسیاری از مدیران ثروتمند جهان نیز فقط چند دست لباس می خرند. مارک زاکربرگ مدیر عامل میلیاردر فیسبوک معمولاً با همان تی شرت خاکستری رنگش هر روز به دفتر محل کار خود می‌رود. پس شما هم مانند این افراد از استفاده لباس‌ ها و لوازم قدیمی خود تا وقتی که مفیدند، ترسی نداشته باشید.

ثروتمند شدن هیچ راز و رمز یا میانبری ندارد مگر اینکه در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمده یا در یک بخت آزمایی برنده شوید. بسیاری از افراد میلیونر یا میلیاردر به کمک یک برنامه ریزی دقیق، صرفه جویی و تلاش خوشان توانسته اند به اینجا برسند و حتی بعد از ثروتمند شدن نیز عادت های خود را ترک نخواهند کرد. همواره سعی کنید این پنچ عادت صرفه جویی را در زندگی خود داشته باشید تا در آینده شاهد رشد و پیشرفت های مالی خود باشید.

دیجیاتو _ سهیل امید دزیانی

//بازده//

مطالب مرتبط:

۱۰ حقیقت زندگی که خیلی آسان فراموش می‌کنیم

تصویر توئیت تبریک عید فطر باراک اوباما

۴ راه برای ایجاد حس همکاری بین کارکنان

۴ ویژگی فضای مناسب برای یک کسب و کار

۶ راز خواب آسوده‌ی شبانه: آن‌چه انجام می‌دهیم، انجام نمی‌دهیم، و نمی‌دانیم!

آیا میدانید کمتر از ۲% از افراد میلیاردر متخصص هستند؟!!

بیل گیتس

چرا افراد کم سواد میلیاردر می شوند؟

آیا میدانید کمتر از ۲% از افراد میلیاردر متخصص هستند؟!!

کسب درجات عالی تحصیلات و مطالعه چند صد کتاب در زمینه خاصی، یعنی متخصص شدن در همان زمینه، می تواند خیلی هیجان انگیز باشد… اما هرگز شما را میلیاردر نخواهد کرد! البته، اگر هدف شما کسب ثروت و میلیارد شدن نیست؛ مهم هم نیست. می توانید در هر زمینه ای که علاقه دارید، متخصص شوید و لذت ببرید. اما اگر تصور می کنید برای میلیاردر شدن در کاری، باید در همان زمینه متخصص باشید، متاسفانه سخت در اشتباه هستید.

یکی از دلایلی که خیلی از جوانان به سمت ثروت آفرینی حرکت نمی کنند، اتفاقا همین تصور اشتباه است که فکر می کنند باید در آن زمینه متخصص باشند تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند، در صورتی که اصلا چنین نیست.

استیو جابز

برای مثال؛ قبل از شروع، بد نیست به چند میلیارد بزرگ که همه تقریبا آنها را می شناسیم اشاره کنیم:

استیو جابز – نه متخصص برنامه نویسی بود، نه متخصص طراحی بود و نه متخصص فنآوری های نوین بود.

بیل گیتس – همانند استیو جابز، تخصص خاصی در برنامه نویسی، طراحی و فناوری های نوین ندارد!

احد عظیم زاده – شاید فرش بافی بلد باشد، اما نه متخصص فرش بافی است، نه متخصص نساجی!

بابک بختیاری – خالق برند آیس پک، نه متخصص تغذیه است، نه متخصص بستنی سازی !
و …

احد عظیم زاده

حال به نظر شما از لیست میلیاردهای جهان، چند نفرشان متخصص هستند؟

کمتر از ۲%
پس به نظر شما، دلیل میلیاردر شدن این افراد چیست؟ چرا با وجود اینکه متخصصین، بیشتر از میلیاردهای اکنون می دانند، اما هرگز حتی درآمدشان به یک هزارم درآمد آنها نیز نمی رسد؟ چه چیزی این افراد را میلیارد می کند؟

شما در این مقاله، دقیقا دلیل میلیاردر شدن افراد غیر متخصص را می خوانید و یاد می گیرید:

چرا برای ثروتمند شدن نباید اصلا متخصص باشید؟
چرا افراد متخصص نمی توانند میلیاردر شوند؟
چرا به هر میزان ثروت افراد بیشتر است، تحصیلات آکادمیک آنها کمتر است؟
چطور بدون تخصص میلیاردر شوید؟
اگر متخصص هستید چطور میلیاردر شوید؟
و…

خب…

این مقاله دید شما را نسبت به ارتباط تخصص و میلیارد شدن در شرایط اقتصادی ایران و جهان را دگرگون خواهد کرد!

بابک بختیاری

چرا افراد کم سواد میلیاردر می‌شوند؟ اما؛ افراد متخصص برای همیشه کارمند باقی می مانند؟
متخصص شدن می‌تواند فواید بسیار زیادی داشته باشد، اما احتمال اینکه این تخصص، بخواهد بر قابلیت تفکر خلاق تان اثربگذار بسیار زیاد است! تحقیقات انجام شده ثابت کرده؛ تخصص شما می تواند باعث مرگ قوه خلاقیت شما شود…!!

نوآوری – در معنا، یعنی خلق چیزی جدید- همواره در خود فاکتوری نو بودن دارد. به هر میزان درباره چیزی بیشتر بدانید، به همان اندازه کمتر می توانید در همان زمینه به دستآوردهای بزرگی دست یابید. از طرف دیگر، تخصصی که شما را در راه ثروتمند شدن می خواهد همراهی کند، می تواند خلاقیت و اشتیاق تان را برای به دست آوردن ایده های جدید منهدم کند.

تحقیقاتی که توسط پرفسور کِوین بودرا (Kevin Boudreau) انجام شده، نشان می دهد افراد متخصص نه تنها بدنبال ایده های جدید نمی روند، بلکه به شدت نسبت به ایده های جدید حساس هستند و آنها را به باد انتقاد می گیرند.

به هر میزان عمیق تر وارد مبحثی می شوید، به همان میزان سخت تر می توانید تغییر آن را بپذیرید و معمولا نسبت به هر تغییری بدبین هستید. دقیقا در همین شرایط است که کارآفرینانِ کمتر متخصص گوی رقابت را از متخصصان می ربایند و با آن، ثروت خود را بنا می کنند.

این مورد، در روابط نیز صدق می کند. شما به هر میزان، در هر رابطه ای عمیق تر شوید، به همان میزان کمتر می توانید تغییرات را در رابطه تان ایجاد کنید و یا اگر در ورزشی به صورت تخصصی فعالیت می کنید، به سختی می توانید وارد ورزش دیگر شوید و از نو شروع کنید.

دلیل اینکه کارآفرینان کمتر متخصص هستند نیز دقیقا همین است. کارآفرینان بزرگ دنیا به علت کم بودن سواد تخصصی شان و به دلیل آنکه هرگز در موضوع مورد نظر زیاد عمیق نشده اند، به راحتی میتوانند خلاقانه درباره ان موضوع فکر کنند و بخواهند نوآوری های انجام دهند. افراد متخصص به علت تخصصی که دارند، بیش از حد لازم درباره تصمیم به خلاقیتشان فکر می کنند و همین امر باعث می شود بخواهند به صورت منطقی خلاقیتی ایجاد کنند که هرگز امکان پذیر نیست.

اما اگر در هر زمینه ای به هر دلیلی عمیق شده اید و تغییر و نوآوری در آن زمینه برایتان سخت است؛ می توانید از ۴ راهکار زیر، برای گریز از این دام استفاده کنید:

ایده ها را خرد کنید!
ایده هایی که به ذهن تان میرسد را خرد کنید، به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید و به ساده ترین صورت ممکن درآورید. زمانی که این کار را انجام دهید، بهتر می توانید ایده های جدید را قبول کنید زیرا کارکرد اجزای مختلف انرا درک میکنید.

یک دستیار منتقد طراحی کنید!
یک نفر را داشته باشید، تا هر ایده را که می خواهید بپذیرید نقد کند و شما دفاع کنید (و برعکس) تا قوه خلاقیت شما فعال شود و بخواهید درباره تمام جنبه های ایده فکر کنید.

لیستی از افراد مختلف برای صحبت داشته باشید!
افراد مختلف، با طرز فکرهای مختلفی در زندگی داشته باشید، برای مثال، وکیل، پزشک، کودک، دانشجو و … و ایده ای که به ذهن تان می رسد را با تمام آنها در میان بگذارید و قضیه را از انواع مختلف طرزفکرها بشنوید.

تازه کارانی پیدا کنید!
شاید مضحک به نظر برسد، اما اگر میخواهید واقعا خلاقانه فکر کنید، میتوانید از تازه کاران حوزه تان پرس و جو کنید؛ این افراد هنوز متخصص نشده اند و قوه خلاقیت شان فوق العاده فعال است. بعضی اوقات افکار غیرمتخصصانه آنها میتوانند کلید حل مسئله شما باشند.

منبع: صدای اقتصاد

گردآوری کننده : اعظم یزدی

۴ روش برای ایجاد فرهنگ نوآوری در یک کسب و کار نوپا

۴ روش برای ایجاد فرهنگ نوآوری در یک کسب و کار نوپا (استارتاپ)

نسخه PDFنسخه PDF
چهار روش برای ایجاد فرهنگ نوآوری در یک کسب و کار نوپا (استارتاپ)

اینکه در ابتدای کار، کسب و کارتان را به سمت نوآوری جهتدهی کنید شاید در میان اولویتهای استارتاپ شما نباشد؛ اگر اینگونه نیست، بد نیست در اولویتهای خود تجدید نظر کنید.

برندهای کسب و کارهای بزرگی چون گوگل، این غول دنیای فنآوری و اُگیلوی و ماتِر (Ogilvy & Mather)، بنیانگذار تبلیغات نوین، در حال تغییر راه و روش کسب و کار خود هستند و تجربیات آنها درسهای باارزشی برای کمک به رشد و توسعهی شرکتهای کوچک و استارتاپ‌ها فراهم میکند.

در ادامه چهار شیوهای که مدیران برای ترویج نوآوری در یک استارتاپ پیشنهاد میکنند را بررسی میکنیم.

۱. در جایگاه یک شریک تجاری قرار بگیرید، و یا شریکی پیدا کنید!

شرکتهای بزرگ معمولاً در نشان دادن واکنش به فنآوریهای جدید و نوآوریها کند عمل میکنند. شرکت TripAdvisor و آمازون هر دو از شکایتهایی دربارهی نقدهای جعلی که به منظور ارتقا و یا تخریب بعضی هتلها یا کتابها در وبسایتهایشان نوشته شده بود، آسیب دیدهاند. اما برخی برندهای شناخته شده برای جبران ضعفهایی از این قبیل (کند بودن در پذیرفتن و همراهی با نوآوری!) شروع به همکاری با شریکهای تجاری کوچکتر مثل شرکتهای نرم افزاری یا فنآوریِ اجتماعی کردهاند.

برای مثال، بخش ردورکس در اگیلوی از شبکهای جهانی از تیمهای طراحی و تولید که در انواع  رسانههای سنتی و دیجیتال فعال هستند بهره میبرد. به گفته هاوارد ریسین (Howard Rissin)، مدیر مشاورهی دیجیتال در اُگیلوی و مدیر پروژهی تعاملی در ردورکس، این تیم به صورت یک گروه تاکتیکی طراحی شده؛ "ما دیگر نگران خلق و توسعهی چیزی از صفر نیستیم. آنچه ما میخواهیم شرکایی با جعبهای پر از راهحل است تا بتوانیم به مشتریان خود بگوییم که همیشه آماده و مجهز هستیم."

(توضیح روزآفرین: منظور نویسنده از این پاراگراف این است که اگر شرکتی نوپا و در عین حال در زمرهی شرکتهای متوسط یا بزرگ هستید، به دلیل فرآیندهای موجود در شرکتهایی با این ابعاد، پذیرش نوآوریهای جدید (از قبیل استفاده از اپلیکیشنهایی که روزانه به بازار میآیند یا بهروزرسانیهایی که در فنآوریهای پیشین انجام میشود) زمانبر خواهد بود. برای بهروز بودن و حفظ یا ایجاد فرهنگ نوآوری در شرکت خود از کسب و کارهای نوپا که به دلیل ابعاد و اندازهی کوچک و محدود خود پویاتر هستند و مدام در حال تجربهی نوآوریهای بهروزند بهرهمند شوید. و اگر کسب و کار کوچک و نوپا (استارتاپ!) هستید سعی کنید با کمپانیهای بزرگتر ارتباط برقرار کنید، در صورت توان در قسمتی از پروژهها یا دپارتمانهای آنها شراکت کنید و یا مشاور آنها بشوید. در اینصورت مجبور هستید مدام نوآوریهای بهروز را دنبال کنید و این خود یکی از عواملیست که منجر به خلق یا حفظ فرهنگ نوآوری در کسب و کار نوپای شما میشود.)

 

۲. کارآفرین پرورش دهید.

با صراحت بگوییم، شکست حس مزخرفی است و رایان آینس (Ryan Aynes) شاهد زندهی آن است! این کارآفرین همیشه بازنده مؤسس یک شرکت تولید و پخش فیلم و یک شبکهی اجتماعی غیرانتفاعی بود که هر دو علایمی از موفقیت نشان دادند اما در نهایت به زمین خوردند. آینس میگوید اکثر کسب و کارهایش شکست خوردهاند! او پس از تعطیل کردن یکی از کسب و کارهایش نه ماه بیخانمان بود و کف زمین در مرکز جوانان مسیحی میخوابید! با این وجود او تسلیم نشده است. جدیدترین سرمایهگذاری او یک آژانس شبکهی اجتماعی و مرکز رشدی (incubator) به نام Edge Collective است. در طی چهار ماه این آژانس ۸ مشتری جلب کرد و تعداد کارمندانش دو برابر شد. آینس این موفقیت را تا حدی مدیون دادن آزادی خلاقانه و انعطافپذیری ِبیشتر به کارمندان برای تکمیل کارها در محیطهای مختلف و دیدن آنها در هیات "کارآفرینهایی" که قابلیت آوردن نوآوری به کسب و کار را دارند میداند.

(توضیح روزآفرین: گویا کسب و کار آخر رایان هم علیرغم پیشرفت جالب توجه آن در سال اول فعالیت، با شکست مواجه شده و این کارآفرین سریالی ِبازنده تجربه  شکست جدیدی را بدست آورده! سایت Edge Collective در تاریخ انتشار این مطلب در روزآفرین، از دسترس خارج است! اگر چه در صحت مورد شمارهی ۲ خللی وارد نمیکند. در ارتباط با این موضوع، یعنی پرورش کارآفرین درون کسب و کار خود که در اصطلاح به آن کارآفرینی سازمانی میگویند، در آینده مطالب بیشتری در روزآفرین ارائه خواهد شد.)

 

۳. محیط کار را عوض کنید.

مالکین شرکتهای بزرگ و استارتاپها چگونه محیطی مناسب برای تشویق نوآوری بهوجود میآورند؟ به گفتهی ریسین، اُگیلوی سعی کرده با ایجاد تغییرات فیزیکی و با باز نگهداشتن فضای کار با دفاتری بدون دیوار به این هدف برسد.

گوگل، که توسط مجله Fortune به عنوان دارندهی بهترین محیط کار نامیده شده، راهکار مشابهی پی گرفته است. اکثریت کارکنان گوگل در فضای کار یکدیگر سهیم هستند. خی لی (Khee Lee) رئیس توسعهی نمایندگی گوگل که هفت سال در این سمت بوده، میگوید: "مهمترین نکته دربارهی گوگل فرهنگ سازمانی آن است. ما تمرکز دیوانهواری بر نوآوری داریم!"

گوگل با زیرکی قانون مشهور ۷۰/۲۰/۱۰ خود را برای تداوم نوآوری حفظ کردهاست. لی معتقد است که کسب و کارهایی در هر مقیاس و اندازه میتوانند این فلسفه را اتخاذ کنند. به گفتهی او در حال حاضر این فلسفه عمدتاً توسط مهندسان گوگل که ۷۰ درصد وقت خود را صرف کار اصلیشان میکنند استفاده میشود. ۲۰ درصد وقت، معادل یک روز از پنج روز کاری در هفته، میتواند بر پروژههای بالقوه متمرکز شود و ۱۰ درصد وقت کارکنان میتواند صرف ایدههای دیوانهواری همچون ساخت آسانسور به ماه، که پیشنهاد یکی از کارکنان بود، شود! لی میگوید که ایدهی خلق جیمیل جزء همان ایدههای ۲۰ درصدی بود که در اوقاتی که رؤسا برای بازی با افکار کارکنان به آنها داده بودند برخاست.

 

۴. نوآوری را برونسپاری کنید.

جاستین برخیژن (Justin Barkhuizen)، یکی از استراتژیستهای ارشد بازاریابی بینالمللی شرکت SapientNitro، برای ترویج نوآوری پیشنهاد محیطهای جایگزین را ارائه میدهد. او توصیه میکند که باید به قواعد بازی در ارتش نگاه کرد و از "سلسله مراتب فرماندهی" که کارکنان را "متمرکز و هدفمند" نگه میدارد بهره برد. برخیژن در عین اینکه طرفدار گروههای قوی (آنها که کار را به سرانجام میرسانند!) است پیشنهاد میکند بخشهایی که شرکت برای نوآوری در آنها با مشکل مواجه است باید به بیرون سپرده شوند و سپس اطلاعات جدید در شرکت جذب شود تا بعدها از آن برای نوآوری استفاده گردد.  

(توضیح روزآفرین: البته الهام از سیستم "سلسله مراتب فرماندهی" ارتش، بهمنظور "هدفمند سازی" فعالیتهای کارکنان را با اتخاذ مدل مدیریت ارتشی اشتباه نگیرید! این نوع مدل مدیریتی قاتل خلاقیت و نوآوری در هر سازمانی است.)

 

شما چگونه در کسب و کار خود نوآوری ایجاد کردهاید؟ چه کارهایی برای حفظ فرهنگ نوآوری در کسب و کار خود انجام میدهید؟ لطفاً تجارب خود را برای استفاده دیگران به اشتراک بگذارید.

 

منبع:  Entrepreneur   |   ترجمه و تلخیص: روآفرین

بحران بیکاری جوانان و تحصیلکردگان


هر چند بررسی‌ها نشان می‌دهد جمعیت ایران با شتابی قابل توجه به سمت سالمندی در حرکت است، اما همچنان درصد بالایی از این جمعیت را جوانان تشکیل داده و کشور ما در پنجره جمعیتی و فرصت طلایی قرار دارد. پنجره طلایی به موقعیتی گفته می‌شود که در آن جوانان آماده به کار که به مراتب راندمان کاری بالاتری نسبت به میان سالان و سالمندان دارند، درصد بالایی از جمعیت را تشکیل می‌دهند. این وضعیت از آنجا یک فرصت طلایی محسوب می‌شود که می‌توان با برنامه‌ریزی درست اقتصادی سود سرشار اقتصادی عاید کشور کند. با وجود این، بررسی‌ها در ایران نشان می‌دهد نه تنها از این فرصت طلایی استفاده نشده که بیکاری بالای جوانان و تحصیلکردگان خود زیان زیادی را متوجه اقتصاد کشور ما کرده است.
 
به گزارش آرمان، هفته جمعیت از 20 تیر در ایران شروع می‌شود. بررسی‌ها در این زمینه نشان می‌دهد اگر رشد جمعیت ایران که در سال‌های اخیر روند کاهشی داشته همچنان روند کاهشی اش ادامه یابد یا اینکه در همین حد باقی بماند، در آینده‌ای نه چندان دور ما دچار بحران سالمندی خواهیم شد. این مساله که معمولا در حوزه جمعیت‌شناسی بررسی می‌شود یک طرف مساله است و مساله دیگر در این زمینه استفاده از پنجره جمعیتی یا همان فرصت طلایی است که وجود میلیون‌ها جوان در کشور برای ما به وجود آورده است. تجربه کشورهای دیگر در این زمینه نشان می‌دهد وقتی آنها در چنین شرایطی بوده‌اند، به نحوی از این مساله استفاده کرده‌اند که در یک دوره به رشد اقتصادی قابل توجهی رسیده‌اند. تعداد بالای جوانان در یک کشور یعنی وجود نیروی کاری که انرژی و انگیزه بالایی دارد. می‌توان با تخصص آموزی به این جوانان گام‌های بلندی در راستای رونق اقتصادی برداشت. در ایران حداقل روی کاغذ این تخصص آموزی هم اتفاق افتاده است، چرا که درصد بالایی از جوانان کشور تحصیلات عالی دارند، اما مشکل اینجاست که جوانانی که می‌توانند با کار کردن، اقتصاد کشور را پویا کنند، مشکلات عدیده‌ای در زمینه کاریابی دارند. آمارهای رسمی نشان می‌دهد نرخ بیکاری جوانان و همچنین نرخ بیکاری تحصیل کردگان به مراتب بالاتر از میانگین بیکاری است. این واقعیت یعنی اینکه بیکاری علاوه بر زیان‌های اجتماعی و روانی، سالانه میلیاردها تومان زیان اقتصادی به دلیل فرصت سوزی و به دلیل اینکه افراد با هزینه‌ای گزاف تحصیل می‌کنند اما بیکار می‌ماند، بر ما تحمیل می‌کند. 

 نرخ بالای بیکاری جوانان و تحصیلکردگان

سونامی بیکاری جوانان؛ این تعبیری آشناست چرا که در سال‌های اخیر بارها آن را شنیده‌ایم و شنیدن آن نشان‌دهنده واقعیتی است که درباره بیکاری در کشور ما وجود دارد. هر چند بنابر آخرین بررسی‌ها نرخ بیکاری در کشور ما حدود 10 درصد است اما سهم جوانان، تحصیلکردگان و زنان از بیکاری به مراتب بیشتر از این است، حال آنکه این اقشار می‌توانند بیشترین راندمان کاری را داشته باشند. در حال حاضر نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۰ سال ۲۱ درصد است، در حالی که نرخ بیکاری کل ما 10.5 درصد عنوان شده است. چندی پیش رئیس مرکز آمار ایران گفت: استانداردها اینگونه می‌گویند: هرگاه نرخ بیکاری جوانان، حداقل دو برابر نرخ بیکاری کلی بود (نرخ بیکاری کلی، ۱۵ تا ۶۴ سال است) شما به نقطه بحران رسیده‌اید، که در حال حاضر ما در چنین وضعیتی قرار داریم. 

البته در زمانی این رقم تا 2.5 برابر هم افزایش پیدا کرد اما اکنون در دو برابر نرخ بیکاری کلی قرار داریم. عادل آذر تصریح کرد: نکته جالب اینجاست که اگر مبنای محاسبات از حداقل یک ساعت به حداقل هشت ساعت افزایش یابد، هیچ‌گونه تغییری در نرخ بیکاری در ایران صورت نمی‌گیرد، اما هنگامی که مبنای محاسبات خود را به ۱۶ ساعت کار در هفته افزایش دهیم، هر میزانی که نرخ بیکاری را اعلام می‌کنیم شما یک درصد به آن اضافه کنید، یعنی در حال حاضر نرخ بیکاری بر اساس ۱۶ ساعت کار در هفته 11.5 درصد است.  از طرف دیگر، عنوان می‌شود بیکاری تحصیل کردگان 42 درصد است یعنی اینکه، حدودا از هر دو جوان تحصیل کرده یک نفر بیکار می‌ماند که با این فرض که سالانه یک میلیون جوان ایرانی فارغ‌التحصیل می‌شوند، چیزی حدود 500 هزار جوان تحصیل کرده ایرانی هر سال به جمعیت میلیونی بیکاران اضافه می‌شود. 

 خسارتی که قابل محاسبه نیست

از آنجا که بیکاری تبعات مختلف اجتماعی، سیاسی، روانی، فرهنگی، اقتصادی و... دارد نمی‌توان خسارت بیکار ماندن یک جوان را صرفا با آوردن عدد و رقم محاسبه کرد. با وجود این، گذشته از زیان‌های دیگر بیکاری، زیان اقتصادی آن مساله‌ای مهم است که بیش از هر چیز ما را به یاد پنجره جمعیتی و فرصت طلایی می‌اندازد؛ پنجره‌ای که بسته مانده و فرصتی که در حال سوختن است. در حال حاضر حدود 30 درصد از جمعیت کشور را جوانان تشکیل می‌دهند یعنی اکنون بیش از 20 میلیون جوان در کشور ما زندگی می‌کنند. نرخ 21 درصدی بیکاری جوانان که البته بر اساس برخی تحلیل‌ها خوشبینانه نیز به حساب می‌آید به این معناست که بیش از پنج میلیون جوان ایرانی بیکار مانده است. تنها اگر فرض کنیم که هر فرد شاغل بتواند در ماه یک میلیون تومان سودآوری داشته باشد بیکاری جوانان ماهانه پنج هزار میلیارد و در سال حدود 60‌هزار میلیارد تومان به زیان کشور تمام می‌شود. حال اگر در این میان به محاسبه زیان اقتصادی بیکاری تحصیل‌کردگان بپردازیم به اعداد عجیب و غریبی می‌رسیم که خود وضعیت نه چندان خوشایند کشور ما در این زمینه را نشان می‌دهد. تحصیل هر فرد در دانشگاه‌های کشور چه تحصیل رایگان و چه تحصیل در دانشگاه‌هایی که شهریه می‌گیرند، هزینه‌های اقتصادی زیادی دارد. 

چندی پیش وزارت علوم درباره زیان اقتصادی خروج نخبگان از ایران عنوان کرد که این خروج سالانه 150 میلیارد دلار به اقتصاد کشور ضرر می‌زند. مبنای این محاسبه این بود که هر دانش‌آموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار برای کشور زیان اقتصادی دارد. همین عدد را اگر مبنا قرار دهیم حدود 500 هزار تحصیل کرده‌ای که هر سال به جمعیت بیکاران کشور اضافه می‌شود، سالانه 500 میلیارد دلار خسارت اقتصادی برای ما دارند. این خسارت به صورت کلی محاسبه می‌شود و در واقع، پولی است که از جیب مردم و دولت همزمان خارج می‌شود. بررسی‌های فوق نشان می‌دهد پنجره جمعیتی و فرصت طلایی جمعیت در کشور نه تنها برای ما سودی نداشته که زیان‌های زیادی نیز متوجه اقتصاد ما کرده است. این در حالی است که زیان بیکاری تنها اقتصادی نیست و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، روانی و... نیز پیدا می‌کند. شاید به همین دلیل است که بررسی‌ها نشان می‌دهد دغدغه اصلی خانواده‌های ایرانی در حال حاضر بیکاری است.