هر چند بررسیها نشان میدهد جمعیت ایران با شتابی قابل توجه به سمت سالمندی در حرکت است، اما همچنان درصد بالایی از این جمعیت را جوانان تشکیل داده و کشور ما در پنجره جمعیتی و فرصت طلایی قرار دارد. پنجره طلایی به موقعیتی گفته میشود که در آن جوانان آماده به کار که به مراتب راندمان کاری بالاتری نسبت به میان سالان و سالمندان دارند، درصد بالایی از جمعیت را تشکیل میدهند. این وضعیت از آنجا یک فرصت طلایی محسوب میشود که میتوان با برنامهریزی درست اقتصادی سود سرشار اقتصادی عاید کشور کند. با وجود این، بررسیها در ایران نشان میدهد نه تنها از این فرصت طلایی استفاده نشده که بیکاری بالای جوانان و تحصیلکردگان خود زیان زیادی را متوجه اقتصاد کشور ما کرده است.
به گزارش آرمان، هفته جمعیت از 20 تیر در ایران شروع میشود. بررسیها در این زمینه نشان میدهد اگر رشد جمعیت ایران که در سالهای اخیر روند کاهشی داشته همچنان روند کاهشی اش ادامه یابد یا اینکه در همین حد باقی بماند، در آیندهای نه چندان دور ما دچار بحران سالمندی خواهیم شد. این مساله که معمولا در حوزه جمعیتشناسی بررسی میشود یک طرف مساله است و مساله دیگر در این زمینه استفاده از پنجره جمعیتی یا همان فرصت طلایی است که وجود میلیونها جوان در کشور برای ما به وجود آورده است. تجربه کشورهای دیگر در این زمینه نشان میدهد وقتی آنها در چنین شرایطی بودهاند، به نحوی از این مساله استفاده کردهاند که در یک دوره به رشد اقتصادی قابل توجهی رسیدهاند. تعداد بالای جوانان در یک کشور یعنی وجود نیروی کاری که انرژی و انگیزه بالایی دارد. میتوان با تخصص آموزی به این جوانان گامهای بلندی در راستای رونق اقتصادی برداشت. در ایران حداقل روی کاغذ این تخصص آموزی هم اتفاق افتاده است، چرا که درصد بالایی از جوانان کشور تحصیلات عالی دارند، اما مشکل اینجاست که جوانانی که میتوانند با کار کردن، اقتصاد کشور را پویا کنند، مشکلات عدیدهای در زمینه کاریابی دارند. آمارهای رسمی نشان میدهد نرخ بیکاری جوانان و همچنین نرخ بیکاری تحصیل کردگان به مراتب بالاتر از میانگین بیکاری است. این واقعیت یعنی اینکه بیکاری علاوه بر زیانهای اجتماعی و روانی، سالانه میلیاردها تومان زیان اقتصادی به دلیل فرصت سوزی و به دلیل اینکه افراد با هزینهای گزاف تحصیل میکنند اما بیکار میماند، بر ما تحمیل میکند.
نرخ بالای بیکاری جوانان و تحصیلکردگان
سونامی بیکاری جوانان؛ این تعبیری آشناست چرا که در سالهای اخیر بارها آن را شنیدهایم و شنیدن آن نشاندهنده واقعیتی است که درباره بیکاری در کشور ما وجود دارد. هر چند بنابر آخرین بررسیها نرخ بیکاری در کشور ما حدود 10 درصد است اما سهم جوانان، تحصیلکردگان و زنان از بیکاری به مراتب بیشتر از این است، حال آنکه این اقشار میتوانند بیشترین راندمان کاری را داشته باشند. در حال حاضر نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۰ سال ۲۱ درصد است، در حالی که نرخ بیکاری کل ما 10.5 درصد عنوان شده است. چندی پیش رئیس مرکز آمار ایران گفت: استانداردها اینگونه میگویند: هرگاه نرخ بیکاری جوانان، حداقل دو برابر نرخ بیکاری کلی بود (نرخ بیکاری کلی، ۱۵ تا ۶۴ سال است) شما به نقطه بحران رسیدهاید، که در حال حاضر ما در چنین وضعیتی قرار داریم.
البته در زمانی این رقم تا 2.5 برابر هم افزایش پیدا کرد اما اکنون در دو برابر نرخ بیکاری کلی قرار داریم. عادل آذر تصریح کرد: نکته جالب اینجاست که اگر مبنای محاسبات از حداقل یک ساعت به حداقل هشت ساعت افزایش یابد، هیچگونه تغییری در نرخ بیکاری در ایران صورت نمیگیرد، اما هنگامی که مبنای محاسبات خود را به ۱۶ ساعت کار در هفته افزایش دهیم، هر میزانی که نرخ بیکاری را اعلام میکنیم شما یک درصد به آن اضافه کنید، یعنی در حال حاضر نرخ بیکاری بر اساس ۱۶ ساعت کار در هفته 11.5 درصد است. از طرف دیگر، عنوان میشود بیکاری تحصیل کردگان 42 درصد است یعنی اینکه، حدودا از هر دو جوان تحصیل کرده یک نفر بیکار میماند که با این فرض که سالانه یک میلیون جوان ایرانی فارغالتحصیل میشوند، چیزی حدود 500 هزار جوان تحصیل کرده ایرانی هر سال به جمعیت میلیونی بیکاران اضافه میشود.
خسارتی که قابل محاسبه نیست
از آنجا که بیکاری تبعات مختلف اجتماعی، سیاسی، روانی، فرهنگی، اقتصادی و... دارد نمیتوان خسارت بیکار ماندن یک جوان را صرفا با آوردن عدد و رقم محاسبه کرد. با وجود این، گذشته از زیانهای دیگر بیکاری، زیان اقتصادی آن مسالهای مهم است که بیش از هر چیز ما را به یاد پنجره جمعیتی و فرصت طلایی میاندازد؛ پنجرهای که بسته مانده و فرصتی که در حال سوختن است. در حال حاضر حدود 30 درصد از جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند یعنی اکنون بیش از 20 میلیون جوان در کشور ما زندگی میکنند. نرخ 21 درصدی بیکاری جوانان که البته بر اساس برخی تحلیلها خوشبینانه نیز به حساب میآید به این معناست که بیش از پنج میلیون جوان ایرانی بیکار مانده است. تنها اگر فرض کنیم که هر فرد شاغل بتواند در ماه یک میلیون تومان سودآوری داشته باشد بیکاری جوانان ماهانه پنج هزار میلیارد و در سال حدود 60هزار میلیارد تومان به زیان کشور تمام میشود. حال اگر در این میان به محاسبه زیان اقتصادی بیکاری تحصیلکردگان بپردازیم به اعداد عجیب و غریبی میرسیم که خود وضعیت نه چندان خوشایند کشور ما در این زمینه را نشان میدهد. تحصیل هر فرد در دانشگاههای کشور چه تحصیل رایگان و چه تحصیل در دانشگاههایی که شهریه میگیرند، هزینههای اقتصادی زیادی دارد.
چندی پیش وزارت علوم درباره زیان اقتصادی خروج نخبگان از ایران عنوان کرد که این خروج سالانه 150 میلیارد دلار به اقتصاد کشور ضرر میزند. مبنای این محاسبه این بود که هر دانشآموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار برای کشور زیان اقتصادی دارد. همین عدد را اگر مبنا قرار دهیم حدود 500 هزار تحصیل کردهای که هر سال به جمعیت بیکاران کشور اضافه میشود، سالانه 500 میلیارد دلار خسارت اقتصادی برای ما دارند. این خسارت به صورت کلی محاسبه میشود و در واقع، پولی است که از جیب مردم و دولت همزمان خارج میشود. بررسیهای فوق نشان میدهد پنجره جمعیتی و فرصت طلایی جمعیت در کشور نه تنها برای ما سودی نداشته که زیانهای زیادی نیز متوجه اقتصاد ما کرده است. این در حالی است که زیان بیکاری تنها اقتصادی نیست و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، روانی و... نیز پیدا میکند. شاید به همین دلیل است که بررسیها نشان میدهد دغدغه اصلی خانوادههای ایرانی در حال حاضر بیکاری است.
شنبه 20 تیر 1394 ساعت 14:16