سواد زندگی؛ توسعه
توانمندی های فردی- در درس امروز یکی از بخش های مغز را خواهیم شناخت تا بر اساس آن، بتوانیم تحولی واقعاً جدی و مثبت در زندگی مان پدید آوریم.
شبکه
ای بزرگ از مدارهای عصبی در حد فاصل ساقه مغز و تالاموس وجود دارد که یکی
از مهم ترین اجزای بدن انسان است؛ نام این شبکه "تشکیلات مشبک" است که به
اختصار "RAS" نامیده می شود.
RAS فیلتری برای تقریبا هشت میلیون بیت اطلاعاتی است که مدام و به صورت ناخودآگاه به
سوی مغز جریان می یابند. حتی این سیستم می تواند سر و صداهای مزاحم ذهن
ما را از میان بردارد.
هنگامی که یک پیام
از فیلتراسیون RAS
گذر می کند، وارد مخ
شده و در آن جا به افکار و احساسات خودآگاه و یا هر دوی آنها تبدیل می شود؛ پس RAS به طور مختصر دروازه ورود اطلاعات به مخ است.
Rubén González نویسنده کتاب "شجاعت
موفقیت" در این باره می
گوید: مخ انسان بدون دریافت مجوز از RAS به هیچ پیامی پاسخ نمی دهد. از این رو
می توان گفت که RAS
درست مانند گوگل است؛ میلیون ها وب سایت وجود دارند که شما تنها با تایپ یک
کلید واژه خاص، انواع ناخواسته را فیلتر می کنید.
سوال مهم این است که چه پیام هایی توسط RAS
دریافت و تجزیه و تحلیل می شوند و اجازه می یابند تا به مخ بروند؟
و پاسخ مهم تر این است: فقط مواردی که
RAS
تشخیص دهد برای شما اهمیت زیادی دارند.
اما RAS از کجا تشخیص می دهد
که چه مواردی برای شما مهم هستند؟ پاسخ به این سوال بسیار حیاتی و کاربردی
است: RAS به طور مستمر، شما را زیر نظر دارد و دقت می کند که شما به چه
چیزهایی توجه و تمرکز می کنید و خودش هم نسبت به آنها حساس می شود و جذب
شان می کند.
به عنوان مثال وقتی به دنبال خرید خودروی خاصی هستید،
بیش از همیشه آن را در خیابان ها می بینید چرا که وقتی RAS متوجه می شود
که فلان خودرو برایتان اهمیت دارد، آن را نادیده نمی گیرد در حالی که قبلاً
نادیده می گرفت و شما اصلاً متوجه وجود آن خودرو در خیابان ها نمی شدید. برای آن که بتوانید
عملکرد دقیق و ارزشمند این سیستم را بررسی کنید، می توانید یک آزمایش ساده انجام
دهید: همین الان بر رنگ آبی متمرکز شوید و مغز شما بدون آن که متوجه شوید و یا حتی تلاش خاصی نیاز
باشد، در هر کنجی به دنبال آیتم هایی هرچند جزئی با رنگ آبی خواهد بود!
بنابر این اگر در حال آماده شدن برای یک سخنرانی مهم هستید RAS
تنها در حالتی اقدام به فیلتراسیون مطالب مرتبط می کند که عمده تمرکزتان را روی همین موضوع حفظ کرده باشید.
در واقع به هر چیزی که
بیشتر فکر کنید، RAS آن را مهم تر قلمداد و توجه بیشتری بدان می کند.
Rubén González می گوید: هرچه بیشتر بر اهداف خود متمرکز شوید، ضمیر ناخودآگاه نیز تلاش سخت گیرانه تری برای دست یابی شما به آنها انجام می دهد. دقیقا به همین علت است که نوشتن اهداف به صورت روزانه، تجسم نتیجه مورد انتظار و تمرکز ذهنی منظم بر آنها بسیار اثرگذار خواهد بود چرا که RAS را درگیر می کند.
مثبت نگری و منفی نگری از فیلتر RAS
اگر تصور می کنید فردی منفی نگر هستید، دلیل این موضوع
تمرکز بیشتر شما بر اطلاعات منفی است. یعنی RAS از میان انبوه اطلاعات پیرامونی تان تنها قطعات منفی از پیام های ورودی را گزینش کرده و به فکر یا احساس تان تبدیل می کند.
در مقابل اگر بیشتر زمان خود را به تفکر در مورد موضوعات
مثبت اختصاص می دهید یا اصطلاحاً به نیمه پر لیوان نگاه می کنید RAS به صورت ناخودآگاه هنگام بروز مشکلات نیز هزاران راه حل
کاربردی پیش روی تان قرار می دهد.
RAS بر اساس پارامترهای فردی فیلتر می کند
در صورتی که به جست و جوی بدی ها، موانع و مشکلات باشید، RAS هیچ گاه نمی تواند شما را به
اهداف مثبت تان نزدیک کند. در واقع با تفکرات منفی با دستان خودتان از رسیدن به آینده ای روشن جلوگیری می کنید.
روند
فیلتراسیون اطلاعات، کیفیت زندگی هر فرد تا پایان عمر او را شکل می دهد و
تمام بخش
های اساسی حیات را به تسخیر خود در می آورد. به عنوان مثال وضعیت اقتصادی
را در
نظر بگیرید: چرا برخی افراد با وجود تلاش زیادی که می کنند، به موفقیت مالی
قابل
توجهی دست نمی یابند؟ عمده این افراد در اعماق
ناخودآگاه خود، ایمان و باور دارند که نمی توانند تبدیل به شخصی ثروتمند
شوند. از این رو، RAS هم موقعیت های مناسب برای پیشرفت را نادیده می گیرد و
به مخ راه نمی دهد.
البته منکر واقعیت های بیرونی نیستیم و در این درس، صرفاً موضوع را از منظر RAS بررسی می کنیم.
باید بدانیم که ما خودمان سازنده محدودیت هایی هستیم که در
زندگی تجربه می کنیم . همانطور که گفته شد این محدودیت ها با افکاری
که در ناخودآگاه ذهن نهادینه می شوند، ساخته خواهند شد و RAS نیز آنها را مرتبا تایید خواهد کرد. به همین دلیل اگر به دنبال یک
زندگی توام با آرامش و موفقیت هستیم، باید سیستم RAS را تحت کنترل خود
درآوریم. نحوه این کار نیز بسیار ساده است! تنها لازم است روی مسائلی متمرکز شویم
که می خواهیم به آنها برسیم.
RAS
سیستمی تمرین پذیر است و نمی توان انتظار داشت که ظرف مدت زمان یک شب، این بخش از
مغز حیاتی منحصر به فرد را برای شما رقم بزند. باید به مرور تمرین پذیری RAS را افزایش دهید و کمی در این مسیر
صبور باشید.
"هر چیزی که آن را به طور ثابت در ذهن خود نگه دارید، دقیقا تبدیل به همان تجربیات شما در زندگی می شوند" این جمله ای معروف از آنتونی رابینز اسطوره انگیزه، نویسنده، سخنران و مربی آمریکایی است.
زمانی که این کار را به طور مداوم و طی مدت زمانی طولانی
انجام دهید، کم کم فیلترهای قدیمی RAS
مغز خود را با فیلترهایی بسیار قوی تر جایگزین خواهید کرد که می توانند موفقیت شما
در مراحل مختلف زندگی را تضمین کنند.
بر اساس مطالعات Michael Merzenich عصب پژوه آمریکایی با 30
ساعت تمرین مشخص طبق تکنیک های عصب شناسی، می توان به حافظه، عملکردهای شناختی،
الگوهای کلامی، خوانش و حتی قابلیت های RAS
قوت بخشید. بنابراین کافی است یک ساعت در
روز به مدت یک ماه مسیر زیر را دنبال کنید. قطعاً بعد از کسب نتایج حیرت
انگیز این تمرین ها، آنها را تا آخر عمر ادامه خواهید داد و لذت خواهید
برد:
- مدیتیشن و یوگا : حتماً در یک کلاس ثبت نام کنید یا اگر دسترسی ندارید بکوشید با استفاده از اینترنت یا کتاب های معتبر، مدیتیشین و یوگا را بیاموزید و انجام دهید.
- تغذیه حاوی مقادیر مناسب از امگا 3 و اسیدهای چرب ضروری: سرچ کنید و ببینید چه غذاهایی حاوی این مواد هستند.
- نوشتن واژه ها، عبارات و جملات مثبت مرتبط با اهداف شخصی: دفترچه ای داشته باشید و در آن اهداف و توانمندی هایتان را با جملات کاملا مثبت بنویسید و مدام بروز کنید و بخوانید.
- تکرار کلامی هدف هر روز صبح و شب: هر روز، اهداف تان را بر زبان بیاورید.
- خواب مناسب بین 6.5 تا 8 ساعت: این درس را بخوانید (کلیک کنید).
- دوری از محیط های پرتنش: هر چند سخت است ولی تا حد امکان این کار را بکنید. مثلاً چرا باید ویدئویی که حاوی صحنه های دلخراش است را تماشا کنید؟
- تصویر پردازی: خود را در جایی که می خواهید بدان برسید تصور کنید.حتی در بهترین روزها، ممکن است با احساس خستگی مواجه شوید. اگر با کمبود انرژی در میانه روز مواجه می شوید، چرت زدن روشی سالم برای احیای سطوح انرژی و جبران کمبود خواب است.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "لیو استرانگ"، به هر دلیل که خواب خوب شبانه را تجربه نکرده باشید، چرتی کوتاه در روز بعد می تواند به بهبود شرایط خلق و خو و سطوح انرژی شما کمک کند.
البته اگر معمولا هنگام شب در به خواب رفتن با دشواری مواجه هستید یا به بی خوابی مبتلا هستید، چرت روزانه می تواند علیه شما وارد عمل شود. چرت روزانه می تواند احتمال خواب آلودگی هنگام شب را کاهش دهد، از این رو، باید به چرخه ای معیوب سلام کنید!
اجازه دهید این گونه در نظر بگیریم که چرت زدن برای شما خوب است. در همین راستا، چرت 20 تا 30 دقیقه ای برای شما کفایت می کند و چرت طولانیتر ممکن است موجب احساس سستی و بی حالی در شما شود.
در صورت امکان، هر روز زمانی یکسان را برای چرت زدن انتخاب کنید، از این رو، مغز می داند چه زمانی انتظار خواب و بیداری را داشته باشد. برنامه ریزی چرت روزانه پیش از ساعت دو بعد از ظهر حالت ایده آل است زیرا در خواب شبانه اختلالی ایجاد نمی کند.
البته چرت زدن به معنای آن نیست که لزوما مجبور به خوابیدن باشید. در واقع، مجبور کردن خود به خوابیدن در زمانی مشخص گاهی اوقات می تواند احساس فشار بیش از حد را در انسان ایجاد کند. در عوض، به اتاقی تاریک رفته، دستگاه های خود را خاموش کنید، کفش های خود را درآورید، در وضعیتی راحت دراز بکشید، چشم های خود را ببندید و درباره چیزی دلپذیر و آرامش بخش فکر کنید. اگر به خواب رفتید که فوق العاده است و اگر این گونه نشد، همچنان می توانید از فواید یک استراحت خوب بهرهمند شوید. در اصل، مهم نیست که چه اتفاقی در این مدت رخ می دهد زیرا در هر صورت با یک بازی برد برد مواجه هستید و احتمالا پس از آن پر انرژی به فعالیت های خود ادامه می دهید. این ذهنیت روشی خوب برای چرت زدن و به طور کلی خوابیدن است.
یک استراحت کوتاه در طول روز می تواند برای سلامت قلب شما مفید باشد. یک مطالعه که در سپتامبر 2019 در نشریه Heart منتشر شد، به بررسی شرایط بیش از 3,600 نفر پرداخت و مشخص شد خطر تجربه یک حمله قلبی یا سکته مغزی در افرادی که یک یا دو بار در هفته چرت می زدند، تقریبا نصف آنهایی بود که هرگز این کار را انجام نمی دادند. پژوهشگران این فرضیه را مطرح کردند که چرت زدن های گاه به گاه می تواند به کاهش استرس کمک کند که این شرایط نیز خطر مواجهه با مشکلات قلبی را کاهش می دهد.
آیا پس از یک دوره خواب ناکافی با احساس ابتلا به بیماری مواجه هستید؟ چرت زدن می تواند برای شما مفید باشد. در مطالعه ای کوچک که در مارس 2015 در نشریه The Journal of Clinical Endocrinology & Metabolism منتشر شد، 11 مرد سالم تنها به دو ساعت خواب شبانه محدود شدند. روز بعد، آنها یا 30 دقیقه هنگام صبح یا بعد از ظهر چرت می زدند یا از این کار منع می شدند. پژوهشگران دریافتند که اگرچه کمبود خواب تاثیر منفی بر برخی نشانگرهای زیستی مرتبط با استرس و عملکرد سیستم ایمنی داشته است، اما چرت زدن می تواند به بازگشت سطوح آنها به شرایط عادی کمک کند.
مطالعه ای که در فوریه 2019 در نشریه Journal of Sleep Research منتشر شد، نشان داد که چرت زدن پس از یادگیری به مغز در تفسیر بهتر اطلاعات کمک می کند. اساسا، افراد پس از بیدار شدن از بینش و بصیرت بیشتری برخوردار بودند که یک ابزار حل مساله قدرتمند محسوب می شود و ممکن است به کسب آگاهی و رسیدن به نتایجی بهتر کمک کند.
در میان فواید شناختی چرت زدن، تقویت مغز و حفظ اطلاعات از جایگاه بالایی برخوردار است. طی مطالعه ای که در ژانویه 2019 در نشریه Sleep منتشر شد، بزرگسالان جوان اطلاعات آموزشی را فرا گرفته و پس از چرتی یک ساعته یا وقت استراحتی کوتاه به مطالعه ادامه دادند. پژوهشگران دریافتند که چرت زدن به تقویت حافظه کمک کرده است. همچنین، آنهایی که چرت زده بودند، هوشیاری بهتر در ادامه روز را گزارش کردند که به افزایش بهرهوری آنها منتج شده بود.
مشخص شده است که چرت زدن نه تنها برای فرایندهای ذهنی مفید است، بلکه اثر مثبتی بر استقامت و عملکرد بدن نیز دارد. طی مطالعه ای در سال 2007 که در نشریه Journal of Sports Sciences منتشر شد، 10 مرد سالم یک سری دوی سرعت را پیش و پس از 30 دقیقه چرت پس از ناهار انجام دادند. رکوردهای زمانی آنها پس از چرت زدن بهتر شده بود. به گفته پژوهشگران، چرت زدن ممکن است بخشی مهم از رژیم ورزشکارانی باشد که طی تمرینات و مسابقات با محدودیت هایی در زمینه خواب مواجه می شوند.
(زمان تقریبی برای مطالعه کل مطلب: 5 دقیقه)
سواد زندگی؛ جعفر محمدی - همان گونه که عضلات ما بعد از کار کردن زیاد خسته می شوند، مغز نیز بعد از تصمیم گیری های متعدد در طول روز، دچار خستگی می شود که به آن، "خستگی تصمیم" (Decision fatigue) می گویند.
ما مدام در حال تصمیم گیری هستیم و با هر تصمیمی، یک قدم به "خستگی تصمیم" نزدیک می شویم. هر چند همه تصمیم ها بزرگ و حیاتی نیستند ولی هر کدام شان، به سهم خود بخشی از انرژی مغزمان را می گیرند: از انتخاب بین دو نوع خمیردندان برای مسواک صبحگاهی و تصمیم گیری درباره این که امروز چه بپوشم و انتخاب درجه حرارت بخاری یا کولر ماشین و انتخاب موسیقی برای شنیدن و برداشتن یک نوع پینر از قفسه پنیرهای سوپرمارکت تا تصمیم گیری درباره نحوه برخورد با خطای فرزند و انتخاب بین چند گزینه برای سرمایه گذاری و مهاجرت و ... همه و همه تصمیم گیری هستند.
نکته جالب توجه این که ما بعضی تصمیم گیری ها را عرفاً تصمیم گیری نمی
دانیم. مثلاً برای بالا رفتن از یک برج که دارای 3 آسانسور است، وقتی دکمه
یکی از آنها را می فشاریم، در واقع، تصمیم گرفته ایم، هر چند که آن را در
زمره تصمیمات روزانه نیاوریم.
افرادی که کار و زندگی شان به گونه ای است که باید مدام تصمیم بگیرند،
بیش از بقیه در معرض خستگی تصمیم قرار دارند. در یک تحقیق در آمریکا،
تعدادی قاضی که باید درباره عفو زندانیان تصمیم گیری می کردند، مورد بررسی
قرار گرفتند. مشخص شد که آنها در ابتدای روز، پرونده ها را بهتر بررسی می
کنند و افراد بیشتری را مشمول عفو می دانند ولی هر چه به پایان روز نزدیک
می شوند،
افراد کمتری را عفو می کنند. پرونده ها کما بیش یکسان بودند و
قضات نیز ثابت. آنچه در ساعات پایانی روز تغییر کرده بود، پدیدار شدن حالت
"خستگی تصمیم" بود که هنگام صبح وجود نداشت.
رولف دوبلی در کتاب "هنر خوب زندگی کردن" می گوید: وقتی مغز به خاطر تصمیم گیری های متعدد خسته می شود، معمولاً سر راست ترین تصمیمات را می گیرد که عمدتاً هم بدترین است.
5 راهکار عملی برای در امان ماندن از "خستگی تصمیم":
چه کنیم؟
1 - وقتی
از "مارک زاکر برگ" بنیانگذار و مدیر "فیس بوک" پرسیدند چرا همیشه یک نوع
تی شرت می پوشی پاسخ داد: نمی خواهم هر روز صبح درگیر تصمیم گیری درباره
این که کدام لباس را بپوشم.
او با این کار در واقع، یکی از تصمیمات صبحگاهی اش را حذف و انرژی آن را برای تصمیم گیری های مهم تر کاری، ذخیره می کند.
خانم "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان هم از این روش استفاده می کند و اکثراً یک نوع لباس می پوشد. استیو جابز نیز همین گونه بود.
برای این که خستگی تصمیم دیرتر رخ بدهد، تا حد امکان خود را در معرض تصمیم
گیری های کم اهمیت قرار ندهیم. راهش این است که درباره برخی چیزها، یک
تصمیم ثابت بگیریم. به عنوان مثال، به جای این که هر روز تصمیم بگیریم
امروز چه غذایی درست کنیم، یک برنامه هفتگی یا ماهانه تدوین کنیم و از قید
تصمیمات روزمره خلاص شویم و انرژی مغزمان را ذخیره کنیم.
یا یک مدیر
می تواند جلسات خود را فقط در روزهای چهارشنبه برگزار کند و هر که از او
وقت بخواهد، به جای این که فکر کند و درباره زمان جلسه با او تصمیم بگیرد،
روز چهارشنبه را با او وعده کند. یا یک پدر روز خاصی را در هفته، برای
بیرون بردن بچه ها در نظر بگیرد و ... . ( هر کسی می تواند به فراخور زندگی
اش، چند مورد را مشمول یک تصمیم واحد کند و از تصمیم گیری های متعدد راحت
شود.)
2 - تصمیمات مهم را صبح بگیریم. یادمان باشد که هر چه از روز می گذرد، به "خستگی تصمیم" بیشتر نزدیک می شویم.
3 - وقتی گزینه های قابل انتخاب برای تصمیم گیری زیادتر باشد، "خستگی تصمیم" نیز بیشتر می شود.
اگر
برای خرید کاغذ دیواری به خیابانی که بورس کاغذ دیواری است برویم، در دهها
فروشگاه، صدها طرح می بینیم و تعدد گزینه ها ما را سردرگم می کند. در واقع
ما بعد از دیدن دهها طرح اولیه، دچار خستگی تصمیم می شویم و بعد از مدتی
یکی از طرح ها را نه از سر شوق و علاقه که به خاطر خستگی تصمیم و گریز از
ادامه این روند انتخاب می کنیم.
یکی از راه های مواجهه منطقی با
تعدد گزینه ها، این است که به جای آن که مثلاً 12 گزینه را یک جا بررسی
کنیم و به یکی برسیم، آنها را به چند گروه کوچک تر تقسیم کنیم و سه تا سه
تا بررسی کنیم تا به انتخاب نهایی برسیم.
4 -
وقتی دچار خستگی تصمیم هستیم، تصمیم نگیریم؛ فرصتی به مغز دهیم تا خود را
بازسازی کند. کمی استراحت و خوردن اندکی غذا که گلوکز مغز را تأمین کند، می
تواند خستگی تصمیم را کاهش دهد. نیم ساعت خواب در وسط روز، می تواند در
جلوگیری از خستگی تصمیم مؤثر باشد.
5 - انسان
های کمال گرا که می خواهند بهترین خروجی را داشته باشند، بیش از بقیه دچار
خستگی تصمیم می شوند. بهتر است به یک گام جلوتر بسنده کنیم و راحت تر و
سریع تر تصمیم بگیریم. کش دادن تصمیم گیری، انرژی زیادی از مغز می گیرد.
"سواد زندگی"، مدرسه آموزش های دانش پایه عصر ایران است.
همه رسانه ها می توانند از مطالب این سایت استفاده کنند. اما خواهش می
کنیم برای سهیم شدن در گسترش دانایی، با لینک سواد زندگی منتشر فرمایید:
http://www.savadezendegi.com/*پیشنهاد می کنیم هر روز 5 الی 10 دقیقه سواد زندگی بخوانید: سرمایه گذاری برای عمر.
*دعوت می کنیم عضو کانال "سواد زندگی" شوید:
t.me/savadzendegi
عصر ایران -
آیا شما نیز جز آن دسته افرادی هستید که حس می کنند تنها در حال سپری کردن
روز هایشان اند؟ اگر این چنین است، احتمالاً رویای آزادی بیشتر، زمان
بیشتر، هیجان بیشتر و حتی عشق بیشتری را در سر می پرورانید.
برای
بهره بردن از عمر و داشتن آرامش - برغم وجود همه مشکلات - این چند پیشنهاد
را جدی بگیرید. یادتان باشد که هر لحظه از زندگی تان که می گذرد قابلیت
بازگشت ندارد و باز یادتان باشد که هنر ما به عنوان انسان این است که می
توانیم در عین داشتن مشکلات فراوان، جزیره زندگی مان را بنا کنیم و آسوده
اش داریم. قبل از خواندن این پیشنهادها، این باور را در خود ایجاد کنید که
شاد بودن حق شماست و شما هم می توانید و باید شاد باشید:
1 - یک
لیست از علاقه مندی های خود تهیه کنید و هر کدام را که به انجام می رسانید
تیک بزنید. برخی از این تیک ها شاید سال ها طول بکشد ولی ارزشش را دارد.
یادتان باشد که نوشتن علاقه مندی ها، باعث تمرکز انرژی و انگیزه بیشتر برای
تحقق آنها می شود.
2 - زندگی خیلی ها مانند رانندگی بی مقصد است. شما این طور نباشید. اهداف تان را مشخص کرده و آن ها را یادداشت کنید. این هدف بندی می تواند ماهانه، 5 ساله، 10 ساله و ... باشد. نقشه راه تان همیشه جلوی چشم تان باشد. نمی شود صبر کرد تا زندگی خودش برای ما مسیرمان را تعیین کند! باید دست به کار شد و هر چه در توان هست را در جهت عملی ساختن ایده ها و هدف ها به کار بست.
3 - برای دیگران زندگی نکنید. مسیر زندگی خود را بنا بر انتظاراتی که دیگران از شما دارند، برنامه ریزی نکنید، فرقی ندارند که منظور از دیگران چه کسانی باشد. در یک پژوهش از سالمندانی که در پایان عمرشان قرار داشتند از حسرت هایشان پرسیدند و اکثرشان در این جمله متفق القول بودند: ای کاش برای دیگران زندگی نمی کردم.
البته که نباید مسیری را نیز انتخاب کنید که سبب صدمه زدن به دیگران شود و این نکته، مرز بین خودخواهی و زندگی برای خود است.
4 - یاد بگیرید که "مسؤولیت صد در صدی" زندگی تان را خودتان بپذیرید. اگر با کسی مشکل دارید، به فکر انداختن تقصیر بر گردن او نباشید. او صد در صد از جانب خودش مقصر است و شما صد در صد از جانب خودتان مسؤول هستید. این را تمرین کنید، آنگاه از غر زدن، فرافکنی و ایفای نقش قربانی رها می شوید و انرژی تان برای مدیریت خودتان متمرکز می شود.
5 - خرچنگ های درون سطل مانع رهایی تان نشوند! خرچنگ ها اگر در یک سطل باشند و یکی از آن ها در حال بیرون رفتن از آن باشد، او را دوباره به داخل می کشند. زمانی که شما نیز نُرم موجود در اطراف تان را می شکنید، از جانب کسانی که دوست تان دارند، عقب کشیده می شوید و این از نظر آنها یک عکس العمل طبیعی است. وقتی راهی متفاوت را معقولانه انتخاب کردید، اجازه ندهید کلیشه های جامعه و ذهنیت های قبلی خودتان و ترس های اطرافیان مانع از حرکت شما شود. شما که نمی خواهید تا ابد داخل سطل زندگی کنید.
6 - از شکست نترسید. کسانی که از شکست می ترسند، اساساً کار جدیدی را آغاز نمی کنند چون ممکن است شکست بخورند. شکست بخشی از روند تکاملی ماست. از آن استقبال کنید.
تحقیقات متعددی ثابت کرده است که افراد درباره چیزهایی می ترسند که در اغلب مواقع، یا اصلاً اتفاق نمی افتد یا خطر و آسیب به حدی که تصور می شده، نیست.
7 - خود را در معرض افکار منفی، سخنان منفی و آهنگ های غم انگیز قرار ندهید. دانشمندان ثابت کرده اند حرف می تواند حتی روی روندهای بدنی هم اثرگذار باشد.
8 - چیز هایی که نمی توانید تغییر دهید را رها کنید ( حتی فکرتان را هم مشغول شان نکنید؛ خب نمی شود دیگر!). انرژی و زمان خود را بر اصلاح و تغییر آن چه می توانید تغییر دهید متمرکز کنید، نه چیز هایی که کاری از دستتان بر نمی آید! گاهی وقت ها بی خیالی ، عین خردمندی است.
9 - از بدن خود محافظت کنید. آب به اندازه کافی بنوشید، غذای سالم بخورید، خواب شبانه کافی و با کیفیت داشته باشید و ورزش را نیز فراموش نکنید. هر کدام از ما فقط یک بدن داریم.
10 - از ذهن خود محافظت کنید. بیشتر کتاب بخواهید. همان طور که اجازه نمی دهید هر اطلاعاتی وارد رایانه تان شود و آن را ویروسی کنید، اجازه ندهید اطلاعات ویروسی هم وارد مغزتان شود. مثلاً چه نیازی هست حتماً صحنه خشونت باری را در یک رسانه ببینید و فکر و روح تان به هم بریزد؟ از 40 سالگی به بعد هم کار فکری مثل حل کردن جدول یادتان نرود تا مغز آمادگی اش را حفظ کند.
11 - زندگی های بسیاری در "حسرت گذشته" و "نگرانی آینده" تباه شده است. برای آینده برنامه ریزی کنید ولی تمرین کنید که در "حال" و "لحظه اکنون" زندگی کنید. "زندگی واقعی" شما درست در "همین ثانیه" ای که در آن هستید جریان دارد.
12 - به کودک درون تان اجازه دهید به زندگی اش ادامه دهد. پدر، مادر، دانشجو، مدیرعامل، کارمند و کاسب شدن، دلیل های موجهی برای یک زندگی عصا قورت داده و خشک نیستند.
13 - با ترس های خود رو به رو شوید. یا آنها را به رسمیت بشناسید یا از بین ببرید. تکلیف تان را با آنها مشخص کنید. هیچ اشکالی ندارد آدم ها از بعضی چیزها بترسند. فقط حواس تان باشد اکثر ترس ها غیر واقعی اند و خطری برای تان ندارند. مثلاً حرف زدن در جمع، خیلی ها را می ترساند اما واقعیت این است که حرف زدن در جمع، تا حالا کسی را نکشته و حتی مجروح هم نکرده و آسیب روحی هم نرسانده است! هر چه بیشتر ترس هایتان را بشناسید و بکوشید یکی یکی از بین شان ببرید، زندگی زیباتر و رهاتری خواهید داشت.
14 - بکوشید چیزهای تازه یاد بگیرید. در دوره های آموزشی شرکت کنید. به ویژه وقتی سن تان بالا می رود، در دوره های آموزشی که به زندگی و کارتان مرتبط نمی شوند شرکت کنید تا مغزتان به چالش کشیده شود و شادابی اش حفظ شود. مثلاً حتی اگر نمی خواهید کافی شاپ بزنید، به یک دوره چند روزه آموزش کافی شاپ بروید. مغز با ورودی های غیرمنتظره، رفرش می شود.
15 - کاری را
انجام دهید که از صمیم قلب دوستش دارید. اگر کارتان را دوست ندارید، ریسک
کنید و تغییرش دهید اما اگر به دلیل مسائل اقتصادی و نظایر آن، امکان تغییر
شغل برای تان میسر نیست، بکوشید با همین کار فعلی تان ارتباط بگیرید،
برایش معنا تعریف کنید و با علاقه انجامش دهید. منظور از معنا بخشیدن به
کار این است که ارزش و نتیجه کار را در نظر بگیرید. اگر مسؤول بایگانی یک
اداره دولتی هستید، فقط به این فکر نکنید که بین یک سری پرونده نشسته اید و
عمرتان را تباه می کنید بلکه به این فکر کنید که حافظ اسناد مردم هستید و
هر جا که نیازشان باشد، این شما هستید که می توانید با در اختیار دادن
مدارک، به آنها و به جریان زندگی شان کمک کنید. واقعیت هم این است که هر
شغلی معنایی دارد که بدون توجه به آن معنا، کسالت بار خواهد شد.
یادتان باشد که شما و شغل تان همنشین هم هستید و اگر رابطه تان را با هم خوب نکنید، فرسوده می شوید.
16 - به پیروزی و موفقیت فکر کنید. خود را برای پیروزی آماده کنید. ذهن تان پیروزی محور باشد. همه ما به صورت ذاتی علاقه به برد داریم اما تنها عده محدودی خود را برای آن آماده می کنند. همیشه به خودتان بگویید پیروز شدن حق من است.
17 - مهربان باشید و عشق بورزید. محققان دریافته اند مهربانی باعث سلامت بیشتر انسان می شود چون مهربانی ترشح هورمون های مفید در بدن را افزایش می دهد. ویژگی هایی مانند حسادت، دشمنی، کینه و ... باعث ترشح هورمون های استرس در بدن هستند.
18 - به والدین خود عشق بورزید و آنها را گرامی بدارید. آنها پشتوانه روحی شما هستند، حتی اگر خودتان پدر و مادر شده اید.
19 - لبخند بخشی از وجودتان باشد. راحت تر از قبل بخندید و برای خندیدن منتظر بهانه های بزرگ نباشید. خنده، حتی اگر الکی هم باشد، مغز را شاد می کند.
20 - زمانی را منحصرا به کارهایی که دوست دارید، اختصاص دهید. اگر از نداشتن فرصت کافی شکایت دارید، در وهله اول باید بدانید که خودتان این شرایط را به وجود آورده اید (مسؤولیت صد در صدی). به روح خود نیز اهمیت دهید. مشغله های روزمره توجیه مناسبی برای نداشتن زمان در جهت انجام کارهایی که آرزویش را دارید نیست. عمرتان دارد می گذرد.
21 - با تنبلی مبارزه کنید که عامل اصلی بسیاری از عقب ماندگی هاست. روش ابتکاری خودتان را برای مبارزه با تنبلی ابداع کنید. یکی از سخنرانان "تد" می گفت هر گاه برای کاری تنبلی می کند، از 5 به یک، شمارش معکوس می کند و خود را ملزم به انجام آن کار می نماید. همین یک راه ساده، زندگی او را متحول کرده است. شما هم راه خودتان را بیابید.
22 - نقاط ضعف خود را بی هیچ تعارفی شناسایی کنید. یکی از سخت ترین کارهای ممکن برای مردم، واقع گرا بودن است آن هم درست هنگامی است که نوبت به ضعف های خودشان می رسد. زمانی که قادر به تشخیص این نقاط ضعف و درک آن ها باشید، می توانید برای بهبود وضعیت تان روی خود کار کنید. مثلاً اگر بدانید نقطه ضعف تان زود از کوره در رفتن است، در موقعیت خشم، مراقبت بیشتری نسبت به خودتان خواهید داشت.
23 - خودتان را برای کارهای خوبی که می کنید، تشویق کنید و منتظر تحسین دیگرتان نباشید.
24 - از پیچیده و مرموز بودن بپرهیزید؛ ساده باشید. هر چه تقلای کمتری برای شاد بودن کنید، شاد تر خواهید بود.
25 - با افرادی معاشرت داشته باشید که دوست دارید آن گونه باشید. گفته می شود هر کس میانگینی از 5 نفر اطرافیان اش است.
26 - نا امیدی را کنار بگذارید. خطر های ناامیدی را به جان نخرید! خیلی از مواقع به هدف خود بسیار نزدیک هستیم اما به دلیل نا امیدی، آن را رها می کنیم بدون آن که بدانیم چقدر نزدیک بوده ایم.
27 - انتقادپذیر باشید.کسانی که ما را نقد می کنند به ما نقاط ضعف مان را نشان می دهند و این بهترین چیز است. به جای مقابله با آن ها و نظراتشان، کمی فکر کنید. شاید واقعا در مسیر اشتباه هستید.
28 - به جای آن که دنبال پول باشید، دنبال خوب کار کردن باشید. تجربه کارآفرینان و ثروت آفرینان بزرگ می گوید که آنها صرفاً روی درست انجام دادن کار تمرکز کرده اند و پول هم البته به دنبالش آمده است. با این روش، شادتر و آسوده تر زندگی خواهید کرد.
29 - ریسک کنید اما نه تمام زندگی تان را. انسان هایی که ریسک نمی کنند، ممکن است سقوط نکنند ولی پرواز هم نخواهند کرد.
30 - سفر بروید. دنیا فقط همین محله و شهر و کشوری نیست که در آن هستید. سفر سرزنده تان می کند.
31 - مهارت های اجتماعی و ارتباطی خود را تقویت کنید. گروه دوستان تان را تقویت کنید و با آنها معاشرت کنید.
32 - کمی
از سرعت کار کردن تان بکاهید و بیشتر به خود، خانواده و دوستان تان برسید.
کار کنید ولی غرق در کار نشوید که از زندگی لذت نخواهید برد.
33 - همه احساسات
تان را سرکوب نکنید. یک محقق استرالیایی که درباره حسرت های انسان ها
تحقیق کرده می گوید که افراد سالمند زیادی به او گفته اند: ای کاش شجاعت آن
را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگویم... ای کاش به او می گفتم:
دوستت دارم.
پژوهشگران آمریکایی با نقشهبرداری از نحوه تصمیمگیری مغز، نشان دادند که افزایش گزینههای انتخابی میتواند مغز را از تصمیمگیری منصرف کند.
به گزارش ایسنا و آورده (به نقل) از ساینسالرت، دانشمندان موفق شدند از نحوه تصمیمگیری در مغز، نقشهبرداری کنند. آنها نشان دادند که اگر مغز گزینههای بسیاری برای انتخاب داشته باشد، از تصمیمگیری منصرف میشود.
انصراف از تصمیمگیری، در پژوهشهای پیشین نیز نشان داده شده بود اما این پژوهش توانست مناطقی را در مغز مشخص کند که به قضاوت برای تصمیم گرفتن یا تصمیم نگرفتن کمک میکنند. مهمترین مناطق مربوط به این فرآیند، "قشر کمربندی قدامی" (ACC) و "جسم مخطط" یا "استریاتوم" (striatum) هستند.
در این بررسی، تصاویر چند چشمانداز به 19 داوطلب ارائه شد تا آنها را روی یک تیشرت یا فنجان چاپ کنند. این کار، فعالیت هر دو ناحیه از مغز را افزایش میدهد. این بررسی نشان داد هر زمان که مغز باید بین بیش از 12 تصویر انتخاب کند، فرآیند تصمیمگیری متوقف میشود.
"کالین کامرر"(Colin Camerer)، یکی از پژوهشگران "موسسه فناوری کالیفرنیا" (Caltech) گفت: این بررسی نشان میدهد که انتخاب از میان 12 تصویر به خوبی پیش میرود اما انتخاب از میان 24 تصویر، پیشرفت خوبی ندارد.
البته این تعداد مشخص، درباره همه موارد صدق نمیکند، بلکه عوامل بسیاری در تصمیمگیری نقش دارند که از آن میان میتوان به ویژگیهای فردی و یا دشواری تغییر انتخابها اشاره کرد.
کامرر، عدد کامل را برای انتخاب، بین هشت تا 15 تخمین میزند و باور دارد هنوز باید پژوهشهای بسیاری در این مورد انجام شوند.
پژوهشگران از سال 2000 در حال بررسی نحوه تصمیمگیری مغز هستند و هنوز هم جزئیات جدیدی در مورد عملکرد مغز کشف میکنند.
این پژوهش، در مجله " Nature Human Behaviour" به چاپ رسید.