واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

در عظمت سوگ امام حسین (ع): صاحب عزایی به عظمت خدا

امیر دبیری مهر
کد خبر: ۴۴۶۶۲۹
تاریخ انتشار:

۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۴


عشق و شوق فراگیر و عالمگیر به امام حسین (ع ) و فرزندان و اصحاب وفادار ایشان بسیار راز آلود و تامل برانگیز است . چه بسیار آزادگان و اصلاح گران و مبارزان و رهبران و حتی پیامبران در تاریخ بوده اند که نامشان به نیکی در جریده عالم ثبت شده است و آبروی بشریت محسوب می شوند و احترام انسانها را در ادوار تاریخ برانگیخته اند اما نام و یادشان اشکی بر چشم ، عشقی در دل و شوری در جان ایجاد نمی کند . بسیاری از این نام آوران در راه حقیقت وزیبایی و آزادی انسانها از طوق بندگی و خواری زجرها کشیده اند و دردها تحمل کرده اند و برخی شهد شهادت نوشیده اند اما هیچ کدام مانند حسین بن علی (ع ) بغض در گلو و شور در وجود انسانها ایجاد نمی کنند.
تکرار نقل و روایت تراژدیها و حماسه های تاریخی از جاذبه آنها می کاهد و به عبارتی همه رخدادها  کهنه و قدیمی و تکراری می شوند جز تاسوعا و عاشورای حسینی . هر سال که می گذرد این آیین و مناسک دینی و انسانی و روحانی پرشور تر و جذاب تر و دلربا تر می گردد. در این تردیدی نیست که راه حسین  و مصائب حسین منحصر به فرد است و این یکتایی و یگانگی مصائب ایشان هر روح سالم و هر وجدان بیداری را می گدازد و تاب و تحمل را از سوگواران حضرتش می ستاند  اما راز مانایی شور حسینی در پهنه تاریخ و درازنای روزگاران در چیست ؟ چگونه است که گویی روح بلند امام همام ناظر و حاضر بر این سوگواری هاست و دست عنایت و نوازش او بر سر همه سوگوارانش کشیده می شود. سفره  نعمت و رحمت و برکت و شفا و گشایش حسین نه تنها در 1400سال برچیده نشده بلکه هر سال گسترده تر و پر بارتر و جان افزا تر شده است ؟ راز این همه عزت و محبوبیت در چیست ؟ حقیقتا و بدون مجامله واژه عزت وامدار نام حسین است . حسین آبروی تاریخ است اما چرا و چگونه چنین واقعیتی در برابر دیدگان ما تجلی یافته است؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسش ارایه شده و داده خواهد شد اما حقیر در این نوشته نگاه دیگری به امام مظلومان و آقای عزت مندان و محبوب و معشوق آزادگان جهان کرده ام و آن بیان این واقعیت است که حسین بلاشک برگزیده خدا در اعطای عزت و کرامت است  . گویی حضرت حق در میان خیل انسانهای بزرگ و جاویدان اعصار مختلف امانتی را به آنها عرضه داشت به نام عشق و پرستش و البته  بسیاری با روح بزرگشان تحمل برداشتن این بار امانت را داشته اند ولی حسین است که یکجا و به شکل اکمل امانت دار خدا گشت و یگانه قهرمان صحنه عشق بازی با خدا در عاشورا شد . العیاذبالله و بروجه تمثیل خدا نیز بر این همه محبت و عشق و بندگی و فرمانبری حسین به خدای خود اشک ریخت . حسین آبروی انسان و بشریت را در دستگاه الهی و آفرینش خرید . بزرگی حرکت او و عمق مصیبت های او پرده ای شد بر همه زشتی ها و پلیدی هایی که به نام بشر ثبت شده است . او ضامن جاویدان هدایت پذیری و رستگاری انسان شد . ملایکه را در اطاعت مشتاقانه و پارسایانه حیرت زده کرد و شیطان را  بیش از همیشه در رد دعوت به خودخواهی خجلت زده نمود. خدای مهربان و غفور و شکور نیز به مصداق ایه شریفه
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ( توبه / 111)
به عهد خود وفا نموده است و مهر و عشق حسین را در فطرت ابنای بشر قرار داده است و چه محرومیت بزرگی است برای کسی که این دانه فطرتش را با اشک بر حسین پرورش ندهد.
در واقع امر امام حسین تجلی وعده برحق الهی مبنی بر
 وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا (اسرا /81) است .
خداوند در تاریخ برگزیده ای می خواست که غلبه حق و حقیقت و درستی و پاکی و زیبایی بر باطل و دروغ و پلیدی و زشتی را در یک هماورد و در یک میدان و به بهایی بالا و والا نشان دهد و این رسالت بزرگ هزینه و بهای بالایی داشت که هیچ کس تاب و توان آن را نداشت و ندارد و نخواهد داشت جز حسین (ع ) که با مظلومیت خود درروزها و شبها و ساعات غمبار قبل از عاشورا و در نهایت با  شهادت جانگداز خود در عاشورا بهای آن را پرداخت و لی برای همیشه تاریخ فریاد زد که حق و راستی و پاکی باقی و پابرجا و باطل و دروغ و زشتی میراست و باطل فقط گهگاهی ظاهر می شود ولی در نهایت زایل شدنی است
ضرب الله الحق والباطل فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ماینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال(رعد/17)
 اینچنین است که در واقع خداوند متعال بعنوان مظهر حق و حقیقت و منشا و خالق عالم صاحب عزای حسین است و خود ضامن زنده نگهداشتن نام و یاد حسین است و خود او سوز و گداز بر ای بنده برگزیده اش را در جانها می افشاند و شوق برپایی پرچمهای سوگواری و روضه و عزای حسین را در دلهای مومنین می تاباند . حال می توان فهمید که چرا دردانه هستی و هدف خلقت عالم یعنی رسول اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله وسلم می فرماید
  إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ وَ إِمَامٌ غَیْرُ وَهْنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخْرٌ وَ عِلْمٌ وَ ذُخْرٌ  (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏1، ص 59 – 64)
"قسم به خدایى که به حقّ مرا پیامبر فرموده است، [مقام‏]حسین بن على در آسمان بالاتر از [مقام‏] او در زمین است، و در طرف راست عرش الهى در باره او چنین نوشته شده است: چراغ هدایت و کشتى نجات، امام استوار، مایه عزّت و افتخار و [دریاى‏] علم و گنجینه."
از این رو می توان گفت ایام سوگواری حسین بن علی (ع ) همچون شب قدر فرصتی است برای رهایی از شر پلیدی ها و زشتی ها و دوستی و نزدیکی به خدای رحمان و زیبنده شدن به نیکی ها و پاکی ها . و این همه از برکت وجود امام حسین (ع )است و چون بسیاری با چشم دل و سر این راز را دیده و گشوده اند در برپایی عزای حسین و پرچم هدایت او پیشگام و پیشرو می شوند و سفره شکرگزاری او هیچ گاه جمع نمی گردد . اینچنین است که کودک و جوان و زن و مرد با هر میزان شور و شعور و سعادت زیر خیمه حسین قرارمیگیرند و باران رحمت الهی بواسطه شفاعت و آبروی حسین بر دل و جسم و جان همگان می بارد و جوانه های عشق و علاقه و شیفتگی به حضرت اباعبدالله را به نهال تقوا و رستگاری مبدل می سازد و تجلیل امام از عمق جانها بر زبانها جاری می شود که

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ علیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ.... السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...

آسمان قرضش را به دریاچه ارومیه پس داد؛ سهم آدمها در مدیریت منابع آبی هنوز مانده!

گویی مثل سلامتی که در بودش احساسش نمی‌کنیم، تازه دریافته باشیم بود نگین آبی آذربایجان تا چه اندازه برایمان مهم است. اینقدر مهم که در سفر انتخاباتی کاندیداها، برنامه ایشان برای احیای دریاچه را جویا شویم و از ایشان وعده بگیریم و...؛ اما واقعیت نشان می‌دهد که وعده‌ها به تحقق نرسیده، دریاچه با معجزه‌ای در آستانه احیا قرار گرفته تا به یادمان بیاورد اگر دست جنبانده بودیم، چه بسا امروز اوضاع بهتری را تجربه می‌کردیم.
کد خبر: ۴۴۷۲۸۴
تاریخ انتشار:
۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۰
-
06 November 2014
حال دریاچه ارومیه خوب شده‌ است؛ نه خوبِ خوب، ولی در قیاس با وضعیت اسفناکی که داشت می‌توان ادعا کرد رو به راه شده و در آستانه بهبودی قرار گرفته است.


به گزارش «تابناک»، هرچه بهار و تابستان امسال و حتی پاییز و زمستان سال گذشته کاهش حجم بارندگی‌ها نوید از بروز خشکسالی دامنه‌دار و طولانی مدتی برای سرزمین‌مان می‌داد و نگرانی کاهش منابع آب شیرین کشورمان را در قامت بحرانی قریب الوقوع یادآور می‌شد، حال ناخوش پهنه‌های آب شور میهنمان چون دریاچه ارومیه حکم نمکی بر زخم‌هایمان را داشت.
بزرگترین دریاچه کشورمان به ناگاه تا حدود زیادی خشک شده و به جای مزایایش، تهدید توفان نمک جایگزین شده بود و همه این اتفاقات شوم در حالی رخ داده بود که کمبود بارندگی‌ها مانع رها کردن آب انباشت شده پشت سدها برای احیای دریاچه می‌شد و همه این عوامل در کنار هم مجابمان می‌کرد که به نتیجه‌ای شوم قانع شویم: «احیای نیمه جنوبی دریاچه ده سال زمان می‌برد و با اما و اگرهای زیادی مواجه است، لذا بهتر است تلاشمان را برای حفظ نیمه شمالی به کار گیریم.»
البته دریاچه ارومیه تنها پهنه شور قربانی خشکسالی نبود و نیست ولی از این رو بیشتر در کانون توجهات قرار گرفت که بزرگترین آنهاست و زندگی شمار بیشتری از هموطنانمان با حیات و ممات آن گره خورده است. حیاتی که شاید اثرات مثبت آن زیاد دیده نمی‌شد ولی رو به موت قرار گرفتنش ورق را برگرداند.

گویی مثل سلامتی که در بودش احساسش نمی‌کنیم، تازه دریافته باشیم بود نگین آبی آذربایجان تا چه اندازه برایمان مهم است. اینقدر مهم که در سفر انتخاباتی کاندیداهای مختلف ریاست جمهوری، برنامه ایشان برای احیای دریاچه را جویا شویم و از ایشان وعده بگیریم و اینقدر بر این موضوع تاکید کنیم که رئیس جمهور منتخب در نخستین نشست هیات دولت، یکی از موضوعات مورد بحث را نجات دریاچه معرفی کند.
دکتر روحانی به وعده خود وفا کرد و پیگیری وضعیت این دریاچه را در دستور کار قرار داد اما وقتی کاربلدترین افراد مامور مستقیم بررسی حال و روز دریاچه شدند، نتیجه آن چیزی نبود که انتظارش را می‌کشیدیم، بلکه همه چیز به وعده حفظ شرایط موجود، آن هم با در اختیار گرفتن بودجه و امکانات لازم ختم شد و فشار افکار عمومی کاری کرد که طرح های عجیب و غریب چون انتقال آب رود مرزی به دریاچه بار دیگر مطرح شود!
اوضاع بحرانی دریاچه نه تنها خوب نشده بود، که بحرانی تر از پیش جلوه می‌کرد تا اینکه در روزهای اخیر اتفاقی عجیب رخ داد و همه چیز دیگرگون شد؛ بی سابقه ترین بارندگی صد سال اخیر در حوزه آب ریز دریاچه ارومیه، اتفاقی بود که اگر بگوییم با معجره تفاوت چندانی ندارد، به نظر اغراق نکرده‌ایم.
در چند روز سطح آب دریاچه چند ده سانت بالا آمد تا نیمه خشک شده جنوبی دریاچه هم بعد از مدت ها رنگ آب به خود دیده و تصاویر ماهواره‌ای وقوع معجزه را تایید کنند؛ معجزه‌ای زمان دار که امیدواریم با تداوم بارندگی‌ها پایدار شود و کاری کند که دل سست شده مردم از احیای دریاچه بار دیگر قرص شود.
گویی آسمانی که همیشه محکوم است رنگ آبی‌اش را از پهنه‌های آبی زمین وام گرفته، برای پس دادن قرضش با تمام قوا به میدان آمده و نقشش را تمام و کمال ایفا کرده است؛ اما سهم ما چه می‌شود؟

نه اینکه بگوییم کاری صورت نگرفته که برعکس، یکی از دلایلی که وخامت اوضاع دریاچه ارومیه به خوبی درک شده، بررسی های علمی و کارشناسی صورت گرفته در دولت جدید است اما وقتی می‌شنویم که نتیجه همه این بررسی ها در قالب طرح هایی برای احیا دریاچه دیده شده که روز یکشنبه هفته جاری در جلسه‌ هیات دولت به امضای رئیس جمهور رسید، آیا نمی‌توان از کندی پیشرفت امور گلایه کرد؟


مطالب مرتبط

10 شغل جدید و شاید عجیبِ مردم در آینده

یک پزشک: اگر یک قرن پیش کسی به شما می‌گفت کسانی پیدا خواهند شد که کارشان مثلا برنامه‌نویسی یا طراحی صفحات وب باشد، آیا کسی پیدایش این مشاغل را باور می‌کرد و شناختی نسبت به ماهیت آنها می‌داشت؟
 
به همین ترتیب پیشرفت فناوری و تکامل جوامع انسانی، باعث خواهد شد که در آینده شاهد به وجود آمدن شغل‌ها و حرفه‌های تازه باشیم.
 
در این پست ۱۰ شغلی را با هم مرور خواهیم کرد که در آینده نسبتا نزدیک مثلا در دو دهه بعد رواج پیدا خواهند کرد.
 
۱- نوستالژیست

 
آدمی است دیگر! همیشه دوست دارد که محل زندگی خود را به سبک‌های مختلف آماده کند.
 
در فیلم Midnight in Paris قهرمان‌های فیلم شاهد بودند که آدم‌های هر دوره‌ای دلتنگ زندگی ساکنان دهه‌ها پیش پاریس می‌شدند و زندگی در دهه‌ها پیش را پررنگ و لعاب‌تر و رُمانتیک‌تر می‌دانستند.
 
به شیوه مشابهی هیچ بعید نیست که آدم‌های دهه، مخصوصا تحت فشار زندگی مدرن و بسیار ماشینی و احتمالا خالی از معنویت دهه‌ها بعد، هوس کنند که جلوه‌ای از گذشته مثلا دهه ۱۹۸۰ یا اصلا دهه‌ای را که ما در آن به سر می‌بریم، بازسازی کنند و برای این کار به آدم‌های متخصصی نیاز خواهند داشت که اتاق‌ها و خانه‌هایشان را به سبک گذشته بیارایند.
 
۲- جراح از راه دور یا Telesurgeon
 

همین حالا هم جلوه‌هایی از پزشکی از راه دور را شاهد هستیم، در دهه‌های آینده اما این کار بسیار رایج‌تر خواهد شد. با پیشرفت وسایل دقیق جراحی کنترل از راه دور، احتمالا جراحی‌ها چه به صورت جراحی‌های اورژانس بیماران دچار تروما یا جراحی‌هایی مثل جراحی‌های زیبایی، از حالت کنونی به درخواهند آمد.
 
در این صورت احتمالا ما شاهد مسائل جدیدی خواهیم بود:
 
- بیماران ثروتمندی که خودپسندانه ترجیح می‌دهند در یکی از مراکز نزدیک پزشکی، توسط بهترین جراحان دنیا عمل شوند.
 
- یا جراحان چینی که با نصف قیمت، جراحی می‌کنند و کار و کسب جراحان داخلی را کساد می‌کنند.
 
- شاید هم بازار سیاه جراحی‌های غیرقانونی را شاهد باشیم!
  
۳- احیاکنندگان طبیعت

 
هیچ نمی‌دانیم که در دهه‌ها بعد اصولا طبیعتی هم باقی خواهد ماند یا نه. می‌توان حدس زد در آن زمان آنقدر مساحت نقاط بکر و دست‌نخورده طبیعت کم شود که به جای حرفه حفظ محیط زیست، شاهد رونق گرفتن حرفه احیای طبیعت باشیم.
 
احیاکنندگان طبیعت، احتمالا با داشتن دانش زیست‌شناسی و ژنتیک پیشرفته و فناوری‌های نوین تلاش خواهند کرد به صورت محدود برای آدم‌های دلتنگ، جلوه‌هایی از طبیعت را ایجاد کنند.
 
۴- طراحان زباله

 
در ادامه مشاغل کنونی مثل بازیافت زباله و با تکامل دانش‌هایی مثل مهندسی مواد، احتمالا سر و کله «طراحان زباله» پیدا خواهد شد. حجم زباله در دهه‌ها بعد بسیار بیشتر خواهد شد و انسان‌های مجبور خواهد شد که توده‌ها بزرگ زباله را به صورت‌های جدیدی بیارایند، طوری که تحمل آنها ساده‌تر شود.
 
شاید به سبک Wall E!
 
5- متخصصان تسهیل پروژه‌ها

 
پروژه‌های آینده بسیار پیچیده‌تر از پروژه‌های کنونی خواهند بود و بنابراین لازم است که کسانی پیدا شوند که کارشان تبدیل مراحل متعدد یک کار، به مراحل ساده‌تر و کمتر بشود. آنها یاوران مدیران پروژه خواهند شد.
 
۶- راهنماهای سیستم‌های بهداشتی و درمانی
 

همین حالا هم شاید به چنین حرفه‌ای نیاز داشته باشیم. در سیستم درمانی ایران که اصولا خبری از ارجاع و اجرای الگوریتم‌های از پیش‌تعریف‌شده درمانی و بهداشتی نیست، این خود بیماران هستند که انتخاب می‌کنند بیماری‌شان به کدام تخصص مربوط است، خود پزشک را انتخاب می‌کنند و پزشک مربوطه هم تنها از زاویه تنگ تخصص خود، به بررسی بیماری می‌پردازد. گذشته از آن، اگر عضوی از خانواده شما مبتلا به بیماری شود، عملا اجرای مراحل تشخیصی و درمانی بسیار گیج‌کننده خواهد بود.
 
اما صرف‌نظر از شرایط خاص ما در ایران، در آینده با پیشرفت دانش پزشکی و ایجاد زیرشاخه‌های فوق‌تخصصی، روند تشخیص و درمان بیماری‌ها پیچیده خواهد بود و بیماران و اعضای خانواده آنها نیاز به راهنماهای ویژه‌ای خواهند داشت.
 
این راهنماها ترکیبی از دانش پزشکی، مشاوران روانپزشکی و کارشناسان اقتصادی را خواهند داشت و می‌توانند به خوبی بیماران و اعضای خانواده آنها را راهنمایی کنند.
 
۷- درمانگرهای سال‌های پایانی عمر

 
با افزایش امید به زندگی، سال‌های پایانی عمر انسان‌ها، توأم با شرایط ایستایی خاصی خواهد شد. در این سال‌ها که ما علیرغم داشتن بیماری‌های متعدد، همچنان زنده خواهیم بود، کیفیت زندگی کاهش خواهد یافت. پس لازم است که علاوه بر متخصصان کنونی طب سالخوردگی، درمانگرهایی هم به مردم کمک کنند و به آنها در مورد چگونگی گذران مناسب سال‌های پایانی مشاوره بدهند.
 
۸- طراحان بازی‌وارسازی

 
در دهه‌های آینده ما نیاز خواهیم داشت که کارها پیشرفته و دشوار آن زمان را با روحیه و نشاط بهتری انجام بدهیم و در این راستا، سر و کله متخصصان بازی‌وارسازی یا Gamification پیدا خواهد شد.
 
آنها دنیا را به محیط قابل تحمل‌تری تبدیل می‌کنند و ترتیبی می‌دهند که روند آموختن مهارت‌ها یا انجام کارها، ساده‌تر شود، انگیزه انجام کارها را پیدا کنیم و تنش‌های روزانه ما کم شود.
 
۹- مشاوران ربات‌ها

 
کسانی پیدا خواهند شد که به شما در مورد مدل‌های بسیار متنوع ربات‌ها مشاوره بدهند و بتوانند در انتخاب مدل‌ مناسب ربات خانه‌دار یا مربی توصیه‌های خوبی کنند.

۱۰- سرگرم‌کننده‌های چندرسانه‌ای

 
دی جی‌ها یا خوانندگان مراسم جشن کنونی را فراموش کنید. در آینده سر و کله کسانی پیدا خواهد شد که برای برگزاری بهتر مراسم ازدواج یا کارزارهای تبلیغاتی می‌توانند به صورت چندرسانه‌ای به ما کمک کنند.
 
آنها صوت و ویدئو و عکس و واقعیت افزوده را با هم ترکیب می‌کنند و از ترکیب آنها شیوه جدیدی برای سرگرم کردن ما ایجاد خواهند کرد.

خطای تایید خود یا Self Confirmation Bias

خطای تایید خود یا Self Confirmation Bias (از سایت متمم)

خطای تایید خود

ما دوست داریم،‌ کسانی در اطرافمان باشند که شبیه ما هستند. اگر باورها و عقیده‌های کسی با ما شبیه باشد، احتمالاً به او بیشتر علاقه خواهیم داشت و میل خواهیم داشت که با او دوست شویم.

این رفتار چیز بدی نیست. همین رفتار است که باعث می‌شود زندگی برای ما شیرین‌تر و لذت‌بخش‌تر شود. اما اتفاق دیگری هم در حال روی دادن است. عملاً ما به صورت ناخودآگاه و ناخواسته، هر چیزی را که با باورهای ما یا نگرش‌های ما به جهان اطراف در تضاد باشد،‌ کنار می‌گذاریم. یا اگر بخواهیم به شکل دیگر بگوییم، ما اطرافمان را با اطلاعات و افرادی پر می‌کنیم که مدل ذهنی فعلی ما را تایید کنند.

ذهن ما، اطلاعاتی را که به نفعش باشد مورد توجه قرار می‌دهد و از اطلاعاتی که با دانسته‌ها و مفروضات فعلی‌اش در تضاد است، می‌گریزد. این یک خطای شناختی است که به آن Self Confirmation Bias یا خطای تایید خود، گفته می‌شود.

آیا تا به حال شده که یک ماشین جدید بخرید و ببینید که آن ماشین در خیابان خیلی زیاد شده است؟ این رویداد هم، یک خطای ذهنی است که ریشه آن کاملاً شبیه خطای «تایید خود» است. قبلاً همه‌ی آن ماشین‌ها در خیابان بوده‌اند اما مغز آنها را بی‌اهمیت تلقی می‌کرده و فیلتر می‌کرده. حالا که ما آن ماشین را انتخاب کرده‌ایم،‌ برایمان مهم و جذاب است که ببینیم دیگران هم، سلیقه‌ی ما را تایید و انتخاب کرده‌اند. پس دیگر آن را فیلتر نمی‌کنیم!

بعضی وقت‌ها در توصیف این خطای ذهنی می‌گویند: زنان باردار، هر روز و همه جا، به زنان باردار برخورد می‌کنند.

در سال ۱۹۷۹، در دانشگاه مینه سوتا، آزمایش جالبی ترتیب داده شد. به آزمایش شوندگان، متنی درباره‌ی زندگی دختری به نام جین داده شد. در نیمی از این متن تصویر یک فرد درونگرا از جین ساخته شده بود و در نیمی دیگر، تصویر یک فرد برونگرا. به طوری که نمی‌شد به طور مطلق جین را درونگرا یا برونگرا فرض کرد.

آزمایش شوندگان به خانه‌های خود رفتند و مدتی بعد دوباره آنها را برای آزمایش دعوت کردند. آنها را به دو گروه تقسیم کردند. به گروه اول گفتند: می‌خواهیم جین را به عنوان کارمند کتابخانه بگذاریم. آیا به نظر شما مناسب است؟ مخاطبان کمی فکر کردند و ویژگی‌های درونگرایانه جین را به خاطر آوردند. گفتند: بله! او درونگراست و به درد این کار می‌خورد. پرسیدند: آیا به نظر شما می‌تواند در یک بنگاه معاملات املاک هم کار کند؟ پاسخ شنیدند: نه! او درونگراست. نمی‌تواند.

به گروه دوم – که پرسش و پاسخ گروه اول را نشنیده بودند – گفتند: می‌خواهیم جین را به یک بنگاه معاملات املاک بفرستیم. آیا می‌تواند آنجا خوب کار کند؟ همه گفتند: بله! او برونگراست و می‌تواند. بعد پرسیدند: یک فرصت شغلی دیگر هم هست و آن کار کردن در کتابخانه است. اکثریت پاسخ دادند: نه! او برونگراست. کار کردن در کتابخانه به یک فرد درونگرا نیاز دارد.

خطای شناختی: خطای تایید خود Self Confirmation Biasبه همین دلیل است که کسی که فکر کند مردم یک شهر خاص،‌ کم هوش هستند، هر روز نمونه‌های بیشتری در تایید حرف خود پیدا می‌کند و فرد دیگری که فکر می‌کند مردم آن شهر خاص، تیزهوش هستند، هر روز نمونه‌های دیگری در تایید باورش پیدا می‌کند.

به همین دلیل است که موافقان یک عقیده و باور،‌ هر روز معتقدتر می‌شوند و منتقدان آن باور و عقیده، هر روز در مخالفت با آن باور و عقیده، مصمم‌تر می‌شوند.

دیوید مک رانی می‌گوید: ذهن انسان، بیشتر به دنبال امنیت می‌گردد تا واقعیت. و امنیت از تایید دانسته‌های قبلی حاصل می‌شود.

ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

Download Original]" class="imagefield imagefield-lightbox2 imagefield-lightbox2-200x200 imagefield-field_picture imagecache imagecache-field_picture imagecache-200x200 imagecache-field_picture-200x200 lightbox-processed" style="margin: 0px; padding: 0px 0px 0px 3px; text-decoration: none; color: rgb(0, 100, 0); outline: none; float: right;">ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

... خستگی، تکرار، دلزدگی، تنهایی، جدایی، روزْمرگی، روزمرِّگی، افسردگی، میل به مردن،..، واژه‌هایی آشنا در عصر جدید امکانات و فناوری و تکنولوژی‌هایی که برای رهایی انسان از تنهایی آمده‌اند، اما روز به روز او تنها‌تر و تنها‌تر گشته است. 

اگر به دانشگاه بروم زندگی بهتر می‌شود. اگر ازدواج کنم زندگی بهتر می‌شود. اگر بچەدار شوم زندگی بهتر می‌شود. اگر بچه‌ها بزرگ‌تر شوند زندگی بهتر می‌شود. اگر کار مورد علاقه‌ام را به دست آورم زندگی بهتر می‌شود. اگر پول کافی به دست آورم زندگی بهتر می‌شود و اگر...، اگرهایی که هرگز پایان نمی‌پذیرند و زندگی بهتر نمی‌شود. به راستی چرا؟ 

هر اگری که به آن می‌رسیم چالش‌های بعد از آن، لذت به دست آوردنش را از ما می‌گیرد. مثلاً وقتی وارد دانشگاه می‌شویم تازه می‌فهمیم رشتەی بهتر و مراحل بالاتری وجود دارند پس، این مرحله که در آن هستم بهتر نیست باید به مرحلەی دیگر بروم تا زندگی بهتر شود. اما این تسلسل، مرتب تکرار می‌شود و ما احساس رضایت و بهتر شدن اوضاع را نداریم! به راستی چرا؟! 

شاید ما زندگی نمی‌کنیم، فقط زنده‌ایم و شاید درگیر عناوین بهتر شدن زندگی هستیم، عناوینی که سازندەی آن خود واقعی ما نیستند، بلکه تعریف دیگران و جامعه از بهتر شدن است و... شاید... 

روان‌شناسی، روشی را برای رهایی از این چالش به ما معرفی می‌کند. روشی بسیار موثر و کارآمد جهت باز‏یابی آرامش در اوج تنش، درمان دردهای مزمن روحی و ذهنی، رفع استرس و افسردگی و افزایش خلاقیت، تقویت حافظه، انعطاف‌‏پذیری ذهن و افزایش‏ زمان واکنش و همچنین ضریب هوشی. این روش نوین را ذهن‌آگاهی یا (Mindfulness) نامیده‌اند. 

لانگر (۱۹۸۹) واژه ذهن آگاهی را برای توصیف یک رویکرد تحقیق علمی به کار برد. به نظر لانگر، ذهن‌آگاهی یک فرایند‌ شناختی خلاق و سازنده است و زمانی که یک فرد سه ویژگی کلیدی زیر را به کار می‌گیرد؛ آشکار می‌شود. 

 آن سه ویژگی عبارتند از: 

۱-خلق یک طبقەبندی جدید

۲-پذیرا بودن اطلاعات جدید

۳-آگاهی از دید و زوایای دید ژرف‌تر و بیشتر (ساین و همکاران، ۲۰۰۵). 

بر اساس نظر بایرون (۲۰۰۶)، راهبردهای سازگاری مفید ذهن‌آگاهی برای ایجاد و حفظ آگاهی عبارتند از: فقدان قضاوت ارزشیابی؛ صبر و شکیبایی؛ صبر و پایداری؛ ذهن آغازگر؛ درگیر نشدن؛ پذیرش؛ و‌‌ رها شدن. 

ذهن‌آگاهی در غرب از دهەی ۱۹۷۰ مورد توجه قرار گرفت. (۱) 

ریشەی بسیاری از بیماری‌های روحی و جسمی به افکار بر می‌گردد، افکاری که راه خود را نمی‌یابد و نمی‌داند چه چیزی را می‌خواهد و دائماً در تعارض و سرگردانی و گم کردن خویشتن خویش به جستجو می‌پردازد. (۲) 

ذهن‌آگاهی؛ یعنی حواس جمعیِ کامل نسبت به تک‌تک اتفاقاتی که همین الان و همین جا در زندگی ما دارد رخ می‌دهد. ما چه ذهن‌آگاه، باشیم و چه نباشیم این اتفاقات بالاخره رخ می‌دهند. اما وقتی در حالت ذهن‌آگاهی هستیم تک‌تک این رخداد‌ها را می‌بینیم و با تمام وجود حس می‌کنیم و درمی‌یابیم. ذهن‌آگاهی چیزی از جنس آگاهی است و یک علم و دانش نیست که آن را با حفظ کردن و به خاطر سپردن، بیاموزیم. 

 ذهن‌آگاهی از جنس بیداری و هشیاری است و هنر و مهارت نیست که آن را به یک شکلی بیاموزیم و بعد تا آخر عمر با خیال راحت به کار ببریم. ذهن‌آگاهی یک جور روش زندگی کردن تا آخر عمر است. روش هم خیلی ساده است. کافی است حواسمان را جمع لحظه‌های زندگیمان کنیم و به جای ماندن در زمان‌های گذشته و آینده، در واقعی‌ترین زمان زندگیمان یعنی همین الان قرار گیریم. 

-ذهن‌آگاهی یعنی بیداری و هشیاری صد درصد با لحظه لحظه اتفاقاتی که همین الان دارند رخ می‌دهند. ممکن است یک فرد کاملاً بی‌سواد، بتواند ذهن آگاه باشد اما یک استاد دانشگاه با سال‌ها تجربه‌ی تدریس، نتواند آن را دریابد. 

-اگر شما فکر می‌کنید اشتباه کرده‌اید و یا دیگران فکر می‌کنند شما شکست خورده‌اید، این نظر و فکر خودتان و دیگران، ربطی به واقعیت زندگی شما ندارد. فقط یک فکر و نظر است. فکر هم چیزی جز گردش ذهن در لابلای تصاویر حافظه و ایده‌ها و نظرات ذهنی نیست. همین و بس. 

 فرد ذهن‌آگاه خودش را با فکر خودش یکی نمی‌داند و بر اساس افکار و احساساتش، هویت خود را شناسایی نمی‌کند. شاید به همین دلیل است که اکثر اوقات، فرد ذهن‌آگاه بیشتر شبیه بچه‌ها به نظر می‌رسد، تا آدم بزرگ‌ها. 

فرد ذهن‌آگاه با قصد و نیت مشخص و از روی عمد، شش دانگ حواسش را حتی در سخت‌ترین شرایط حواس جمعی روی زمان حال زندگی‌اش متمرکز می‌کند. اما فرد معمولی کنترل اوضاع را به ضمیر ناخودآگاه و عادت‌ها می‌سپارد. 

 فرد ذهن‌آگاه در هر لحظه با ارادەی خود، توجه خودش را روی یک موضوع متمرکز می‌کند. اگر هم حواسش پرت شد و فکرش جای دیگر رفت بلافاصله به خاطر ذهن‌آگاه بودنش این انحراف فکر را می‌فهمد و با مهربانی و بدون اینکه خود را سرزنش یا انتقاد کند، دوباره حواسش را روی موضوع دلخواه و انتخابی خودش جمع می‌کند. فرد ذهن‌آگاه خیلی حواس جمع است. بهرەوری و کارآیی او در فعالیت‌های زندگی عالی است. چون با تمام توجه هر کدام از کارهای روزمره‌اش را انجام می‌دهد. او سرشار از انرژی است چون انرژی حیاتی‌اش را روی افکار بی‌ربط هدر نمی‌دهد. (۳) 

فرد ذهن‌آگاه در زمان حال، حضور کامل دارد در حالی که فرد معمولی در گذشته و آینده زندگی می‌کند و هیچ سهمی از حیات را برای همین الان زندگی‌اش کنار نمی‌گذارد. 

در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت روحیەی فرد ذهن‌آگاه با فرد معمولی را مشخص کنیم باید هفت عنصر کلیدی ذهن آگاهی را از قبل بشناسیم تا بتوانیم نسبت به ذهن‌آگاه بودن یک فرد یا معمولی بودن او اظهار نظر کنیم. 

ـ هفت عنصر اساسی ذهن‌آگاهی عبارتند از: 

۱) بی‌قضاوتی: یعنی بدون پیشداوری و حذف و تأیید با زندگی برخورد کنیم و بخش نهفته‌ی درستی و نادرستی اتفاقات درون و بیرون خود را نظاره کنیم. 

۲) صبور بودن: یعنی حوصلەداشتن، شکیبا بودن و حق دادن به اتفاقات برای اینکه در زمان مناسب خودشان رخ دهند. 

۳) داشتن ذهنی باز: یعنی درک همه چیز، همانگونه که هستند. یعنی تقسیم نکردن ذهن به سیاه و سفید. یعنی آمادگی کامل درونی داشتن برای روبرو شدن با واقعیت‌های زندگی بی‌کم و کاست، همانگونه که هستند. 

۴) اطمینان داشتن: یعنی مطمئن بودن به اینکه توانایی«ذهن‏‌آگاه»شدن در وجود همەی آدم‌ها هست و هر انسانی می‌تواند این شکل متفاوت بیداری و هشیاری را در تمام لحظات زندگی‌اش حفظ کند. یعنی یقین داشتن که درست‌ترین شیوەی زندگی، ذهن‌آگاهی است. 

۵) اصالت بخشیدن به بودن به جای سرگرم کاری شدن: یعنی به جای فرار از لحظەی الان و مشغول ساختن عمدی خود به انجام یک کار (و چه بسا کارهای بی‌فایده)، بپذیریم که «بودن» و «حضور ذهن داشتن» در لحظەی «اکنون»، بسیار ارزشمند‌تر از انجام هر کار دیگری است. 

۶) پذیرفتن واقعیت‌های زندگی در هر لحظه: به این شکل که اوضاع و اتفاقات و شرایط زندگی خود را همینطوری که واقعاً هست بپذیریم و آن‌ها را انکار نکنیم. در حقیقت با دیدن واقعیت به همین شکلی که هست خود را برای تغییر و اصلاح آن به شکل درست آماده می‌کنیم. 

۷) دلبسته نبودن و‌‌ رها کردن: یعنی خود را با هیچ چیز دیگری در این عالم یکی ندانستن و اسیر و دلبسته نبودن به هیچ چیز! 

اگر این هفت عنصر کلیدی در وجود یک شخص پیدا شود، آن شخص را می‌توان یک فرد ذهن‌آگاه دانست. و به محض اینکه یکی از این عناصر از وجود شخص دور شود او از حالت ذهن‌آگاهی دور می‌شود. حال فرقی نمی‌کند که آن شخص پنجاه سال تمرین ذهن‌آگاهی کرده باشد یا پنج دقیقه. مهم این است که اگر می‌خواهیم ذهن‌آگاه باشیم باید همیشه این عناصر کلیدی را در روحیه و شخصیت خود حفظ کنیم و آن‌ها را شناسایی و تقویت نماییم. (۴) 

بعد از بررسی مختصر ذهن‌آگاهی لازم به ذکر است که قرآن به عنوان برنامه هدایت بسیار دقیق و زیبا به بیان خصوصیات مٶمنان پرداخته است و آنان را کسانی معرفی کرده است که پس از شناخت خداوند به عنوان فرمانروا و فریادرس زندگی‌اشان، دیگر نگران چیزی نیستند و بسیار هوشیارانه و دقیق در مسیر تعیین شده‌ی پروردگارشان حرکت می‌نمایند و در این راه هیچ خوف و هراسی به دل ندارند. 

آنان در زمان حال زندگی می‌کنند در آرامشی هستند که نه غصه‌ای نسبت به گذشته دارند و نه ترس و هراسی نسبت به آینده. ذهن‌آگاهی در انسان مٶمن بیش از بیش خود را نمایان می‌سازد، آنجا که خداوند متعال می‌فرماید: 

(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ) ﴿۵)

 (در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما الله است»؛ سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آیند [و مى گویند:] غمگین مباشید و مترسید و بشارت باد شما را به بهشتی که وعده داده شده است.) 

 (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ) (۶) 

محققاً کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد. 

 (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ) ﴿۷﴾

کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده‌اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند. 

خوف و حزن در این آیات و جاهای فراون دیگر در قران به معنای ترس نسبت به آینده (خوف) و غصه و حسرت نسبت به گذشته (حزن) می‌باشد. (۸) 

اشارەی آیات نسبت به مٶمنانی است که الله را پروردگار خود برگزیدند و سپس اعمال صالح انجام دادند و نماز و زکات را ادا کردند و ایشان نه ترس و خوفی نسبت به آینده دارند و نه حزن و غصه‌ای نسبت به گذشته و در آرامشی به سر می‌برند که فرشتگان آن را برایشان به ارمغان می‌آورند. و بعد از گرفتن چنین پاداشی در دنیا در آخرت هم مشمول رحمت الهی قرار گرفته و درباغ‌های بهشت استقرار می‌یابند. (۹) 

بهشت جایی است که جدایی، تنهایی، درد، رنج، خستگی، دلزدگی، دلمردگی و... وجود ندارد. 

به اختصار می‌توان گفت: انسان مٶمن، با توکل بر پروردگارش ذهن‌آگاه کامل است. (وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) و هر کس به خداوند توکل کند او برایش کافی می‌باشد. (۱۰) و‌‌ رها از غصه و ترس، در آرامش به سر می‌برد و در یک جمله در حال زندگی می‌کند و به سوی دستیابی به احسن احوال تلاش مستمر دارد. 

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق                              نیست فردا گفتن شرط طریق

منابع:

۱-گل‌پور، رضا و محمد امینی، زرار، (۱۳۹۱) اثربخشی استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر بهبود ذهن‌آگاهی و افزایش ابراز وجود در دانش‌آموزان مبتلا به اضطراب امتحان، مجلەی روان‌شناسی مدرسه، دوره‌ی ۱، شماره‌ی ۳/۱۰۰-۸۲. 

۲-پریور، علی، نابسامانیهای روانی و بیماری حاصله از آن، مٶسسەی انتشارات آسیا، ۱۳۵۰. 

۳-http://mindfulness.blogsky.com/

۴-مصفا، محمد جعفر، تفکر زائد، چاپ بیستم، نشر پریشان، ۱۳۹۲. 

۵-فصلت: ۳۰

۶-احقاف: ۱۳

۷-بقره: ۲۷۷

۸-راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین، مفردات الفاظ قرآن، غلامرضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم، ج ۱، ص ۴۷۸. 

۹-الجوزیه، ابن‌قیم، تهذیب مدارج السالکین، دار المنطلق، امارات العربیة المتحدة، ج۱، ص۴۳۱. 

۱۰-طلاق: ۳