تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۰
گروه جامعه «رویکرد» - مصطفی آب روشن*:متاسفانه عدهای از کارشناسان برای کیفیت زندگی بهتر دائماً نسخه "شاد باشید" را تکرار میکنند، گویی شادی و خنده امری دستوری و تجویزی است و مشکل این گونه تبیینها از اینجا نشات میگیرد که مسئله شادی را پدیدهای پیشینی و علتالعللی انتخابی در نظر میگیرند در صورتی که شادی همانند احساس غم و اندوه، علت نیست بلکه معلول یک علت پیشینی است.
ما فقط وقتی میتوانیم شاد باشیم که باورهای نامعقول که زیرساخت مشکلات عصبی و روانی از قبیل اضطراب، افسردگی، ناامیدی، خشم و تجاوز است را با باورهای معقولتر جایگزین کنیم که بر همین اساس اگر این فرآیند در مسیر درستش هدایت شود، بدون تردید آرامش و شادی را در پی خواهد داشت؛ بنابراین به جای نسخه تکراری "شاد باشید" روش عملیاتی کردن آن را بایستی جستوجو کرد و شیوه درست فکر کردن را بایستی به مردم آموخت.
البته این نکته نباید از نظر دور بماند که افراد در سلسله مراتب اجتماعی و در روند قشربندی جامعهای، نقشهای مختلفی را به عهده دارند به طوری که عدهای در منزلتهای فرادست و عدهای نیز در پایگاه اجتماعی پایینتری قرار دارند.
بدیهی است، افرادی که در پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتری قرار دارند و یا از بخت زندگی بهتری نسبت به بقیه افراد بر خوردار هستند، فشارهای جامعهای کمتری را احساس میکنند چرا که نه تنها از انتخابهای بیشتری در زندگی برخوردار هستند، بلکه با داشتن منابع مادی و معنوی، توان بالاتری جهت مقابله با عوامل استرسزا دارند و به طور منطقی افراد شادتری به نظر میرسند که بر همین اساس سبک زندگی و قابلیت دسترسی به پتانسیلهای مادی وسرمایه اجتماعی، کنش افراد را به طور نسبی در طیفی از غم، بیتفاوتی و شادی سوق میدهد به طوری که آنانی که در زندگی استرسهای کمتری را احساس میکنند، انسانهای شادتری به نظر میرسند.
انسانها معمولاً در یک حالت نسبتاً موزون، آرام و حالت توازن که دال بر تعادل، سلامتی و شادکامی است، زندگی میکند اما با وجود این، در زندگی اجتماعی فرد، تعداد نامعینی رویداد وجود دارند که میتوانند برای فرد اتفاق بیفتند که از جانب او به سازگاری مجدد نیاز دارد یعنی رویدادها همان تغییرات زندگی هستند وهر رویدادی بیانگر مقدار معینی "واحد تغییر در زندگی" بر مبنای یک مقیاس اندازهگیری است.
اگر فردی به طور نسبی مقدار زیادی "تغییر در زندگی" در یک دوره زمانی کوتاه داشته باشد، ممکن است قادر نباشد توازن یا تعادل مجدد ایجاد کند و این امر ممکن است سبب استرس و ناراحتی افراد شود؛ بنابراین صرفاً با مفاهیمی چون شاد باشید و یا مزایای شاد زیستن را بیان داشتن مشکل حل نخواهد شد و این در حالی است که وجود استرس و شاد نبودن در پی وقایع ناخوشایند زندگی، امری است طبیعی است که بایستی با تغییر نگرش افراد، وضعیتهای ناخوشایند زندگی را عادیسازی کرد.
شادی یکی از هیجانات انسانها است؛ طیف هیجانان انسان از سوگ و ناامیدی تا وجد و سر خوشی را در بر میگیرد.
شادی واژهای است که شاید به سادگی از کنار آن بگذریم و نسبت به آن توجهی نشان ندهیم اما در واقع برای شاد شدن به دنبال بهانههای گوناگون میگردیم.
شادی نیازی به یادآوری ندارد چرا که همیشه با ماست و تنها کاری که باید انجام دهیم، کشف شادی در وقایع و زندگی روزمرهمان است.
شادی و خوشبختی همان بدبختیهایی است که به سراغمان نیامده است، شادی امری درونی و شخصی است.
واقعیتی که باعث خوشحالی یک فرد میشود، ممکن است در دیگری هیچ احساسی را بیدار نکند یا حتی در برخی موارد باعث ناراحتی وی شود. طریقه درک شادی و ابراز آن در افراد، متفاوت است اما در بین این تفاوتها، یک عامل مشترک وجود دارد و آن، احساس رضایت و خشنودی است.
اغلب مردم تقریباً به همان اندازهای شاد هستند که انتظارش را دارند، اما شاد بودن همیشه آسان نیست.
شاد بودن میتواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد و گاه میتواند تمام پافشاریها، انضباط فردی و تصمیماتی را که برای خود فراهم آوردهایم مخدوش کند اما شادی واقعاً چیست و چه معنایی دارد؟ شادی از دید انسانهای مختلف متفاوت درک میشود مردم عادی، لذت را شادی میدانند؛ این در حالی است که افراد موفق عملکرد خوب را، شادی تلقی میکنند و دانشمندان نیز شادی را همان زندگی متفکرانه معنا میکنند.
شادی و غم در هر موقعیتی توامان وجود دارند، مهم این است که ما چگونه موقعیت را تفسیر میکنیم بنابراین نوع برداشت ما از مسائل پیش رو، شادی و غم را در ما به وجود میآورد؛ به طور مثال اگر در ترافیک شهری گیر افتادهایم به جای ناراحتی و غم اگر به افرادی فکر کنیم که آرزوی داشتن ماشین را در سر دارند مطمئناً احساسمان فرق میکند و یا اگر در شرایطی، به علت نداشتن وسیله نقلیه مسیری طولانی را پیاده طی کردهایم دو اندیشه میتواند بر ذهن متبادر شود اول اینکه حسرت داشتن اتومبیل را در سر بپرورانیم و زمینه ناراحتی خودمان را فراهم کنیم و یا سپاسگزار باشیم که از سلامت کافی بر خورداریم که میتوانیم پیادهروی کنم، چه بسا افرادی که آرزوی آن را دارند که روزی بتوانند راه بروند و یا اگر در محیط کاری احساس رضایت شغلی نداریم و یا با مشکلاتی مواجه میشویم که دائماً احساس ناخوشایندی به ما دست میدهد چرا به افرادی فکر نکنیم که بیکارند و آرزوی به دست آوردن شغلی را در سر دارند.
بنابراین در اکثر مواقع، داشتههای ما آرزوی دیگران است به عبارت دیگر انسان دائماً در معرض تقابلهای دوگانه شادی و غم قرار دارد ولی فرق انسانهای موفق و شاد با آدمهای غمگین در شیوه نگرش به زندگی است، معجزه سپاسگزاری نسبت به داشتهها، شادی انسان را دو چندان خواهد کرد.
ما نمیتوانیم موقعیتهای ناخوشایند زندگی را از خودمان دور کنیم چرا که بعضی از وقایع و امور در زندگی از کنترل ما خارج است و به عنوان امری خارجی بر ما تحمیل میشود؛ بنابراین اگر رویکردمان به زندگی این باشد که همه زندگی حل مسئله است، به طور قطع با وقایع ناخوشایند زندگی راحتتر همساز میشویم تا اینکه فرض را بر این قرار دهیم که قرار نیست مشکلی دامنگیر من شود؛ بنابراین با فرض اول معضلات زندگی جزیی از فرآیند زندگی و عادی قلمداد میشود و در صورت فرض دوم، مشکلات همچون کوهی بر دوش ما سنگینی میکند و غم و اندوه را برایمان به ارمغان میآورد چرا که انتظار بروز وقایع ناگوار را نداشتهایم.
بنابراین به این نتیجه میرسیم که همه زندگی، تفسیر انسان از شرایط و موقعیت است که بر همین اساس مهمترین نکته این است که ما چه تفسیر و چه معنایی از یک واقعیت اجتماعی، در ذهنمان تداعی میکنیم.
انسان میتواند یک واقعیت اجتماعی را در ذهنش بسیار بزرگنمایی کند و یا همان واقعیت را را بینهایت کوچک جلوه دهد، بنابر همین واقعیت است که یک مسئله اجتماعی مشترک، واکنشهای متفاوتی را در افراد به وجود میآورد که یکی آن را به عنوان فرصت در زندگی در نظر میگیرد و به تکاپوی بیشتری برای حل معضل یاد شده ترغیب میشود و یکی بیتفاوت از آن میگذرد و شخص دیگری به شدت غمگین و مستاصل میشود و آن دیگری شاید دست به خودکشی بزند.
بنابراین در پاسخ به این سئوال بنیادی که چه تفسیری ما را در بهترین مسیر انتخاب قرار میدهد، به این نتیجه الزامآور رهنمون میشویم که تفسیری از موقعیت مناسبترین است که میل به زندگی واستمرار شادی در انسان را تقویت و دائماً باز تولید میکند.
* عضو انجمن جامعهشناسی ایران
پنجشنبه 29 آبان 1393 ساعت 11:49