این قلم 139 دلاری سرانجام در اواخر سال 2015 وارد بازار شد. LIX با یک بسته فیلامنت (ماده اولیه رشتهای شکل برای تولید قطعات سه بعدی) سیاه از جنس PLA و یک بسته چند رنگ ABS همراه است. مواد ABS به نسبت PLA به دمای بالاتری برای ذوب شدن نیاز دارند، به همین دلیل قلم LIX دو دکمه خروجی (برای هر دو جنس فیلامنت) دارد. در دفترچه راهنما ذکر شده است که هر دکمه برای کدام ماده است، اما عجیب است که چرا روی خود قلم LIX هیچ نشانهای برای آن وجود ندارد.
خوشبختانه استفاده از این قلم چندان دشوار نیست، بر خلاف سایر قلمهای چاپ سه بعدی در LIX خبری از باتری قابل شارژ نیست و شما باید آن را مستقیما به برق وصل کنید، بعد از وصل کردن LIX به برق باید در حدود دو دقیقه منتظر باشید تا گرم شود. چراغهای LED موجود در بدنه به شما نشان خواهد داد که این قلم چه زمانی به حداکثر دمای خود رسیده است. بعد از گرم شدن شما باید از طریق یک سوراخ ریز موجود در انتهای قلم (درست در کنار پورت پاور) فیلامنت باریک را وارد آن کنید. بر اساس نوع فیلامنتی که شما استفاده میکنید باید یکی از دو دکمه خروجی را نگه دارید. با این کار یک موتور کوچک تعبیه شده در داخل قلم، ماده PLA یا ABS را به داخل کشیده و آن را به سمت نوک بسیار داغ قلم هدایت میکند. به محض اینکه یک نوار باریک از ماده ذوب شده شروع به خارج شدن میکند اینجا دیگر وظیفه قلم LIX به پایان رسیده و نوبت به هنر و سلیقه شما میرسد.
صرف نظر از نوع مادهای که شما استفاده میکنید، معمولا ماده خارج شده بسیار نرم و قابل انعطاف است و هیچگاه به طور کامل ذوب نمیشود. از آنجا که ماده خروجی از نوک قلم LIX به شکل مایع نیست، کار با آن بسیار مشکل است. برای اینکه شما کار با این قلم را یاد بگیرید در بسته بندی آن یک صفحه قالب با دو طرح بسیار ساده شامل یک مربع و یک مستطیل قرار داده شده است. یکی از سختترین مراحل کار با قلم LIX این است که باید مواظب باشید مواد خارج شده از نوک آن هنگام ترسیم اشکال سه بعدی پیچ نخورد. یک روش برای جلوگیری از این مشکل این است که قسمتی از مواد خارج شده را با انگشت نگه دارید (این مواد پس از خروج به سرعت سرد میشود) تا بتوانید کنترل بیشتری روی مواد خروجی داشته باشید.
هنگام کار با این قلم میتوانید به راحتی فیلامنتهای آن را هم تعویض کنید، برای این کار شما باید هر دو دکمه خروجی را همزمان پایین نگه دارید تا جهت چرخش موتور معکوس شده و تمام مواد ذوب نشده داخل قلم را خارج کند.
وقتی آن روزها را با امروز مقایسه میکنم، میبینم این برداشت دقیقاً برعکس شده است. در حال حاضر اگر نوجوانی پای کامپیوتری بنشیند، بهطور ناخودآگاه اولین چیزی که به ذهن اطرافیان خطور میکند این است که یا درحال فیلم دیدن است یا در بهترین حالت، مشغول انجام یک بازی آنلاین است؛ به بیان دیگر، دارد وقت تلف میکند. این پیشفرض در دنیای امروز چنان قوی است که کافی است در یک محیط جمعی لپ تاپ خود را باز کنید و بهطور مثال؛ بخواهید مداری را که طراحی کردهاید، در یک محیط نرمافزاری شبیهسازی کنید. در این لحظه است که پیشداوریها آغاز میشود.
این پیشداوری حاصل یک روند طولانی حدوداً بیست ساله است و کسانی سبب بهوجود آمدن این پیش داوری نادرست شدهاند که به کامپیوتر، بیشتر بهعنوان یک سرگرمی مینگریستند تا یک ابزار جدیتر. ابزاری که با آن موسیقی گوش دهند، فیلم ببینند و در صفحات بعضاً بیهوده اینترنت، بچرخند. تا اینجای کار مشکلی پیش نمیآید و مشکل زمانی آغاز میشود که در استفاده از آن، افراط شود. نتیجه این افراط، تغییر نگرش جامعه نسبت به ابزار مهمی نظیر کامپیوتر است و تنزل کاربردهایش. در دنیای موبایل هم مشابه چنین پیشداوریهایی را شاهدیم.
آنقدر از توان ارتباطی موبایل در جهت استفاده از پیام رسانها و شبکههای اجتماعی و بازیها استفاده کردهایم که اگر کسی در یک جمع بخواهد با گوشی موبایل خود یک کتاب الکترونیکی بخواند، متن یک سایت را مرور کند یا حتی عکسهای اضافی خود را پاک کند، متهم به استفاده از شبکههای اجتماعی یا انجام بازیهای آنلاین میشود؛ اینکه میگویم متهم میشود، دلیل مشخصی دارد؛ چون در فرهنگی که امروزه در حال جا افتادن است، استفاده از شبکههای اجتماعی با اتلاف وقت به همان بدی نشستن بر سقف یک اتوبوس شباهت دارد! حال آنکه در صورت استفاده صحیح، همین شبکههای اجتماعی که اکنون بهعنوان متهم ردیف اول نابودی بنیان خانوادهها و اتلاف وقت معرفی میشوند و حتی بازی های آنلاین که عامل درجه یک وقت گذرانی در ایران به حساب میآیند، میتوانند نقشهای اساسی را در بهبود سبک زندگی ایفا کنند و این در گرو افزایش سطح سواد استفاده از این ابزارهاست.
حدود بیست سال پیش صحبت از این بود که بیست سال بعد یعنی حالا، اگر کسی نتواند با کامپیوتر کار کند، بیسواد به حساب خواهد آمد؛ اکنون همه، راه و رسم استفاده از انواع کامپیوترها از رومیزی گرفته تا جیبی را بلدند؛ اما آیا در این زمینه، با سواد محسوب میشوند؟ اینطور که پیداست، در زمینه کامپیوتر به آن سوادی که سالها پیش از آن سخن گفته شده بود، دست یافتهایم؛ اما آیا این سطح از سواد کافی است؟ قطعاً خیر. دنیای امروز نیازمند نوع دیگری از سواد کامپیوتری و بهطورکلیتر نوع دیگری از سواد دیجیتال است. سالها پیش صحبت از تعریف جدیدی از سواد بود؛ سواد استفاده از سختافزارهای کامپیوتری؛ امروزه قطعاً این سواد سختافزاری را کسب کردهایم و قادریم به سرعت، نحوه کارکردن با جدیدترین ابزارها را یاد بگیریم؛ اما نوع دیگری از سواد را نیز باید بیاموزیم که مهمتر از سواد سختافزاری است. چیزی که ضامن امنیت ما خواهد بود، ضامن یک زندگی شاد و با نشاط خواهد بود و سبک جدید شیرینی برای ما به ارمغان خواهد آورد.
منبع : http://www.shabakeh-mag.com/opinion/2750
محققان ژاپنی یک فناوری جدید را توسعه دادهاند که میتواند هزینههای تولید مدلهای چاپ سهبعدی اعضای انسان را به یک سوم کاهش دهد.
مدلهای سهبعدی اندام انسان، به آشکارسازی ساختار داخلی اندام پیچیده انسان کمک میکند و به پزشکان اجازه میدهد تا عملهای جراحی خود را شبیهسازی کنند و در نتیجه زمان عمل جراحی را کاهش دهند. این مدلها همچنین به بیماران برای درک بهتر وضعیت پزشکی آنها کمک میکند.
محققان در دانشگاه تسوکوبا طی یک همکاری با شرکت دای نیپون پرینتینگ یک روش کم هزینه تولید مدلهای اندام انسان را برای استفاده در چاپگرهای سه بعدی توسعه دادند.
این روش مدلهای اندام انسانی را در شکلی تولید میکند که دیدن ساختار داخلی، مانند عروق خونی در آن آسانتر است.
محققان در یک بیانیه رسمی اظهار کردند: انتظار میرود که توسعه این روش جدید به پیشرفت برنامههای کاربردی بالینی منجر شود.
منبع: ایسنا
شرکتها و سازمانهای بزرگ و کوچک هم از تمایل بسیاری افراد خلاق برای کار در خانه آگاهند و حداکثر استفاده از آن را میکنند. چرا که لازم نیست برای این دسته از کارکنان، ساختمان، فضای کار، میز و سیستم کامپیوتری، لوازم جانبی و نرمافزار فراهم کنند و مشکلات و درگیریهای معمول بین کارکنان را هم ندارند و هزینههای مربوط به بیمه و عیدی سنوات و... نیز به طور معمول شامل حال آنها نمیشود. دولتها هم مشغول سرمایهگذاری روی این نوع کار کردن هستند. «دورکاری» واژهای است که مدتی است که در فضای سازمانهای دولتی ما زیاد به گوش میخورد.کار در خانه میتواند مشکلاتی هم داشته باشد. برآورده کردن انتظارات مشتریان سخت است. همه کسانی که در خانه کار میکنند به مشکلاتی بر میخورند که باید از خانه بیرون بروند و حلشان کنند. برای آن که کار در خانه برای شما تبدیل به یک تجربه لذتبخش و موفقیتآمیز باشد، اصول و قواعدی وجود دارد. در این مقاله سعی میکنیم شما را با این اصول آشنا کنیم.
1. فضای کاری مخصوص به خودتان را داشته باشید
پیدا کردن یک جای اختصاصی برای کار کردن در خانه، از نان شب هم واجبتر است. کار کردن در خانهای که در آن حتی یک همخانه داشته باشید، سخت است. دنجترین جای خانه را پیدا کنید و بساطتان را پهن کنید؛ اگر اتاق کار مخصوص خودتان را ندارید، بعضی وقتها لازم است با پاراوان، یا چیزی شبیه آن یک بخش خانه را جدا کنید؛ اگر تعداد بچهها زیاد و یا همسرتان اهل مهمانبازی است، تیغه بکشید (البته مجوز بگیرید تا سرکارتان با ماموران شهرداری نیفتد!). این کار باعث میشود سر و صدا به حداقل ممکن برسد. برای جابجایی در خانه معمولا لپتاپ بهتر از کامپیوتر رومیزی است چون میتوانید اگر جایی از خانه شلوغ است، به بخش دیگری بروید، اما همیشه هم این کار ممکن نیست. پس جای خودتان را از اول مشخص کنید؛ حتی، اگر پیش از شروع کار مجبور بشوید به فکر تهیه یک خانه جدید باشید که به شما امکان کار بدون مزاحمت در خانه را بدهد.
2. به مشتریانتان امکان دسترسی به خودتان را بدهید
3. ابزارتان را کامل و بهروز کنید
برای کار در خانه به ابزارهای ذخیرهسازی مناسبی احتیاج دارید. هاردی که بتوانید کارها را ذخیره کنید و حتی در صورت لزوم آن را با خودتان به جایی ببرید. این روزها استفاده از سرویسهای ابری مثل دراپ باکس و گوگل درایو خیلی رایج شده است. شما حتی اگر برای کاری مثل یک سمینار، از دفتر/ خانه خودتان خارج بشوید، از طریق درآپ باکس به همه فایلهایتان دسترسی دارد. تازه میتوانید به مشتریانتان هم امکان دیدن فایلها را بدهید. امکانات ویدئو کنفرانس یکی از ضروریات کار در خانه است. اسکایپ و ابزارهای پیامرسانی مناسب و رایج را تهیه کنید و البته مهم تر از همه، یک اسمارتفون و یا تبلت خوب.
4. منظم باشید
5. خودتان را حبس نکنید
حالا که در خانه کار میکنید، مشتریانی که به شما پول میدهند، نباید این طور احساس کنند که شما یک آدم تنها، تارک دنیا یا بیجا و مکان هستید. علاوه بر تهیه زیرساختهای ارتباطی، آرشیوی و کاری، در همایشهای تخصصی و کاری شرکت کنید و با افراد دیگر حوزه کاریتان در ارتباط باشید. کار در خانه با همه مزایایی که دارد باعث میشود بیش از پیش به ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی وابسته شوید و این خطر بزرگی است. برنامههایی داشته باشید که در طول هفته، با مشتریانتان در یک فضای آرام ملاقات کنید. با دوستی در رستورانی قرار ناهار بگذارید. در برنامههای جمعی دوستانه مشارکت کنید تا دنیای شما فقط محدود به فضایی نشود که در آن زندگی و کار میکنید. ورزش - حتی یک پیاده روی نیم ساعته در روز - پاداشی است که میتوانید به دلیل رهایی از گیرکردن در ترافیک روزانه، به خودتان بدهید. با وجود چیزهایی که گفتم؛ شاید این طور به نظر برسد که کار در خانه هزینه بیشتری دارد تا کار در جایی مانند یک شرکت. شاید هم در نگاه اول همینطور باشد؛ اما شاید مهم ترین مزیت کار در خانه، نکته بعدی است.
6. در زمانهای طلایی خودتان کار کنید
نتیجه این همه سرمایه گذاری مالی و انضباط شخصی و ارتباطی که به آنها اشاره کردم، این است که شما به لحاظ زمانی میتوانید کارها را طوری برنامهریزی کنید که به طور طبیعی در خلاقانه ترین زمان و موقعیت خود کار کنید. هر کسی خود بهتر میداند که چه ساعتی در شبانه روز به لحاظ خلاقیت و کارآمدی، در موقعیت مناسبتری است. وقتی برای خودتان کار میکنید، استفاده از این زمانهای طلایی دست خودتان است. نکته طلایی هم همین جاست. وقتی شما برای شرکتی کار میکنید، به دلیل آن که مقید به ساعات خاصی هستید و آن ساعات لزوما با زمانهای خلاقیت شما هماهنگ نیست، ممکن است دچار فرسودگی شغلی شوید. این موضوع به ویژه برای کسانی که کارهای خلاقانه یا هنری دارند مانند برنامهنویسی، طراحی وب، نویسندگی یا گرافیک بیشتر صدق میکند. یک ساعت کارکردن در زمانی که در اوج خلاقیت خود هستید، بیش از ده ساعت کار در زمانی که خُلق مناسبی ندارید، بازدهی دارد و در عین حال لذتی روانی (و نیز خستگی لذتبخشی) به همراه دارد که میتواند به زندگی شما رنگ و بویی از رضایت و خشنودی بدهد.
7. از دوستانتان بپرسید
از دوستان و افرادی که با شما همکاری میکنند بپرسید که از بیرون چگونه به نظر میرسید؛ اگر آنها مشتری شما باشند، آیا همه چیزهای لازم برای کار با شما را مهیا میبینند؟ فهرستی از کم و کاستیهایی که دوستانتان میگویند تهیه کنید و تلاش کنید که آنها را برطرف کنید. این که میگویند دوست آیینه شماست، همینجا مصداق پیدا میکند. بهویژه دوستانی که در حوزه کاری شما متخصص هستند و میتوانند از دید یک مشتری به کسب و کار شما نگاه کنند.
8. افراد مزاحم را برانید
9. استراحت و تفریح کنید
کار کردن در جایی، در عین حال زندگی کردن در همانجا، با همه مزایایش، میتواند آسیبزا هم باشد. شاید به نظرتان برسد که هنگام خستگی میتوانید کمیدراز بکشید و چرتی بزنید و این کار در شرکتها میسر نیست؛ اما استراحت و تفریح فقط درازکشیدن نیست. هر جا که زندگی میکنید، چه در کلان شهری مثل تهران یا شهری کوچک در شمال یا جنوب کشور، حتما جاهایی برای گشت و گذار وجود دارد. منظورم گشتو گذار مجازی نیست. حالا میتوانید درها را بازکنید و از دوستان و خانواده بخواهید که شما را همراهی کنند. آیا میدانید که موزه هنرهای معاصر در تهران تعدادی از مشهورترین نقاشیهای جهان را در خود جای داده است؟ آیا میدانید که در همین تهران پر از دود و دم، نمایشگاههایی برای گل و گیاه و آشپزی برگزار میشود؟ ساعتی گشتوگذار در آنها میتواند خُلق شما را بسیار بهتر کند. راستی آخرین باری که با همسرتان به یکی از درههای خوش آب هوای شمال تهران مثل اوین یا درکه رفتید یا فرزندتان را به باغ وحش یا شهر بازی بردید کی بود؟ زندگی در جاهای دیگری، غیر از فضای مجازی هم جریان دارد.
10. درک کنید که دوستان و فامیل شما را درک نکنند
قدیمیها میگفتند مرد باید صبح علیالطلوع از خانه خارج شود و شب در حالی که با شانههایش در را باز میکند بازگردد. با چنین باورهایی، کار کردن در خانه به ویژه برای مردان، میتواند از آنها موجوداتی عجیب و غریب یا بیکاره نزد همسایهها و فامیل ترسیم کند. فارغ از اینکه مرد هستید یا زن، اگر اصول کار در خانه را رعایت میکنید، نگران این حرف و حدیثها نباشید. سعی نکنید برایشان توضیح بدهید یا اثبات کنید که شما مشغول کارهستید. کارتان را بکنید و از کارتان لذت ببرید.
زنگ هشدار بحران آب خیلی وقت است که در ایران به صدا درآمده اما دوای درد آن هنوز مشخص نشده و همچنان دلایل و راه حلهای مختلفی برای آن پیشنهاد می شود. ما در گفتگویی مشروح با کاوه مدنی، استاد ایرانی مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن که چندی پیش از سوی اتحادیه علوم زمین اروپا به عنوان یکی از چهار دانشمند جوان برجسته دنیا در علوم زمین معرفی شد به بحث درباره این مشکلات پرداختیم.
مدنی دارای درجه دکترا در رشته مهندسی عمران و محیط زیست از دانشگاه کالیفرنیا، کارشناسی ارشد منابع آبی از دانشگاه «لوند» سوئد و مدرک کارشناسی در رشته مهندسی عمران از دانشگاه تبریز است.
این محقق برجسته به ارائه اساسی ترین راهکارها برای بحران آب و نجات دریاچه ارومیه پرداخت. وی همچنین از عدم بکارگیری از نیرو و تخصص محققان ایرانی خارج برای حل چنین مشکلاتی در کشور گلایه کرد.
* موضوع بحران آب یا خشکسالی به یکی از مسائل اساسی کشور ما بدل شده است. این در حالی است که محققان زیادی چه در داخل کشور و چه در خارج در این زمینه تخصص دارند. به عنوان اولین سئوال نظرتان درباره استفاده از پیشنهادات و راهکارهای این محققان در حل بحران چیست آیا تا به حال آن طور که باید از این نیروی علمی استفاده شده است؟
در زمینه خشکسالی و تغییر اقلیم، ایرانیان زیادی در خارج از کشور وجود دارند اما هیچ کس از ایران با این افراد تماس نمی گیرد و از آنها برای حل مشکل راهنمایی نمی گیرد این در حالی است که این کار به بودجه تحقیقاتی نیاز ندارد.
محققان ایرانی متخصص و حرفه ای بسیاری هستند که در این حوزه فعالیت دارند اما تاکنون یک نفر هم با آنها صحبت نکرده در صورتی که بعضی تحقیقات را حتی بدون بودجه تحقیقاتی و فقط با پیدا کردن متخصص واقعی نیز می توان انجام داد. برای مثال، من به همراه ۱۰ محقق، استاد و دکترای آب ایرانی که در امریکای شمالی و انگلستان در حال فعالیت هستند، پروژه ای را درباره دریاچه ارومیه انجام دادیم. از این ۱۰ محقق آیا اسمی در ایران برده شده است؟ آیا کسی برای حل مساله بحران دریاچه ارومیه با آنها تماس گرفته است؟ این پروژه حتی بودجه تحقیقاتی نیز نداشت و تنها برای پاسخگویی به سوالات ذهنی خودمان آن را آغاز کردیم. زیرا بحران ارومیه همیشه در ایران به مواردی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم نسبت داده می شود و ما این تحقیق را انجام دادیم تا از صحت و سقم این موضوع اطلاع پیدا کنیم.
محققان ایرانی هستند که حاضرند به صورت رایگان و بدون هیچ گونه چشم داشتی زمانی که حرف کشورشان ایران وسط باشد شروع به فعالیت کنند و ادعایی نیز ندارند اما مشکلی که در ایران وجود دارد، این است که محققان این حوزه ها را نمی شناسند یا تلاش نمی کنند که آنها را بشناسیم. برای مثال، در حال حاضر کمیته ۶۰۰ نفره احیای دریاچه ارومیه وجود دارد اما برای مثال از این ۱۰ محقق ایرانی که چنین تحقیقی را درباره دریاچه ارومیه انجام داده یا در تلاش برای نجات این دریاچه هستند، حتی اسم یک نفر نیز در این لیست و کمیته نیست و با آنها نیز تاکنون تماسی گرفته نشده است.
سال گذشته نیز من به همراه تیمی ۱۵ نفره به ایران آمدیم و راهکارهایی را برای نجات زاینده رود مطرح کردیم اما هیچ پیگیری یا تماسی مبنی بر ادامه یافتن این همکاری از سوی مسئولان ایرانی انجام نشد. این موضوع در حدی بود که حتی تیم ۱۵ نفره ای که با من به ایران آمده بودند، دائما از من می پرسیدند الان به کدام قسمت از پروژه زاینده رود رسیده ایم، آیا طرح پذیرفته شد؟ گام بعدی چیست ؟ چه کاری باید انجام دهیم؟ من هیچ پاسخی برای آنها نداشتم.
حلقه مفقوده اتصال و ارتباط بین دانشگاه و صنعت و تصمیم گیر و تصمیم ساز در سراسر دنیا وجود دارد اما این حلقه مفقوده در ایران بیشتر احساس می شود.
* آیا پروژه ای که درباره دریاچه ارومیه عنوان کردید در ایران نیز بازخوردی داشت؟
جالب است بگویم رسانه های ایرانی تنها زمانی به این تحقیق پرداختند که این پروژه در گاردین بازتاب داشت. حتی آن زمان هم همه رسانه های ایرانی نگفتند که محققان ایرانی چنین فعالیت یا پروژه ای را انجام داده اند و می گفتند: «گاردین هم از خشکی و بحران ارومیه به صدا درآمد!». زمانی که رسانه ها به این موضوع پرداختند، توجه همه به این تحقیق جلب شد و حتی خانم ابتکار نیز به این مقاله در صحبت هایش اشاره کرد.
این موارد همان حلقه های مفقوده ارتباطی علم روز و تصمیم گیری ها هستند، البته باید بگویم در سراسر دنیا نیز چنین وضعیتی وجود دارد و زمانی که یک تحقیق یا پروژه ای رسانه ای می شود تازه توجه مسئولان به آن جلب می شود.
*آقای مدنی، آیا در تحقیقی که اشاره کردید به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کردید؟ آیا می توان گفت محققان ایرانی خارج از کشور به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه رسیده اند؟
در مقاله ای که درباره آن صحبت کردم ما فقط به این موضوع پرداختیم که آیا تغییر اقلیم و خشکسالی عامل خشکی دریاچه ارومیه است یا خیر و نتایج تحقیقات منفی بود. ما به این نتیجه رسیدیم که تنها عامل این بحران تاثیرات انسانی است. مشکل دریاچه ارومیه با مشکل بحران آب تفاوتی ندارد.
مشکل دریاچه ارومیه با رهاسازی آب سد حل نمی شود. اشتباه دیگر درباره دریاچه ارومیه این است که ما تنها یک راه حل و یک نسخه می خواهیم. نمی توان مشکلی که هزاران دلیل دارد را تنها با یک نسخه یا یک راه حل درمان کرد.
* به نظر شما مهمترین راه حل برای بحران آب در ایران چیست. چه راهکارهای اساسی علمی برای این موضوع پیشنهاد می کنید.
یکی از اساسی ترین کارهایی که باید انجام شود، مساله شناسی است. حدودا یک ماه پیش، جلسه ای در ارومیه داشتیم و من از حاضرین در جلسه که من را نمی شناختند، پرسیدم دلیل خشکی ارومیه چه بوده است؟ یک نفر گفت: تغییر آب و هوا، دیگری گفت: خشکسالی. جواب هایی که برای این سوال شنیدم کاملا متفاوت بودند. این موضوع از عدم مساله شناسی نشات می گیرد و تا مساله شناسی نکنیم، نمی توانیم این مشکل را حل کنیم. همه معتقدند، وضعیت دریاچه ارومیه بحرانی شده و سریعا باید وارد فاز اجرایی و عملی شد. به همین دلیل وقت مطالعه و بررسی نداریم. اینجا است که یک سوال مهم مطرح می شود: «پس طی مدتی که این دریاچه با بحران دست و پنجه نرم می کرد، چه کارهایی انجام شده است؟».
یکی دیگر از مسائل مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که بروز بحران آب یا مشکلاتی که در پی آن به وجود آمده اند یا حتی حل مشکلات، معطوف به واحد مدیریت منابع آب کشور نیست. یعنی فقط سازمان محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت نیرو در این موضوع دخیل نیستند. بلکه یک سری از مسائل خارج از حوزه استحفاظی این نهادها است. آیا زمانی که در مورد راه حل ها صحبت می شود، این افراد دور میز مذاکره حضور دارند؟ زمانی که از سوء مدیریت در رابطه با چنین بحران هایی صحبت می شود، سوء مدیریت چه کسی مطرح است؟ درباره فرد صحبت می کنیم یا سیستم مدیریتی؟
در واقع، مشکل بحران آب در ایران به این دولت یا دولت قبل بر نمی گردد. بلکه مشکل از سیستم مدیریتی و تفکر ماست. زیرا دائما دنبال یک مقصر هستیم تا انگشت اتهام را به سوی او بگیریم، بدون اینکه دنبال دلیل باشیم.
*بسیاری از مسئولان از کلمه و یا عبارت بحران خشکسالی به عنوان مشکل اساسی ایران یاد می کنند. رابطه خشکسالی و بحران آب را از منظر علمی چگونه ارزیابی می کنید.
خشکسالی همیشه منجر به بحران آب نمی شود. خشکسالی اخیر ایران با خشکسالی اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی قابل مقایسه نیست. اما چرا در حال حاضر کشور بیشتر دچار مشکل شده است؟ مسئولان مربوطه ساده ترین و راحت ترین پاسخ را داده و تغییر اقلیم را در جواب چرایی این موضوع مطرح می کنند تا بگویند که ما کار نادرستی انجام ندادیم. عدم بارش باران، آب و هوا و ... مشکل ساز شده اند.
خشکسالی ما بیشتر یک خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است نه خشکسالی هیدرولوژیکی. خشکسالی هایی مانند خشکسالی هیدرولوژیکی و هواشناسی و خشکسالی کشاورزی هم داریم اما خشکسالی ایران، خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است. بدین معنا که این سیستم دچار ورشکستگی منابع آبی و محیط زیست شده زیرا بهره برداری بیش از توان مجاز سیستم آبی داشته ایم.
تمامی سازمان ها و نهادها از بحران آب ناراحت هستند اما این نارضایتی باید چگونه توزیع شود ؟ اگر قرار باشد تمام این نارضایتی و کمبود آب سهم سازمان محیط زیست باشد که سازمان های دیگر در جاهای دیگر چوب این موضوع را می خورند. در نهایت اینکه، بله. ما خشکسالی داریم اما عامل بحران آب نیست، تشدید کننده است. ما تحریم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است. تغییر اقلیم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است.
از سوی دیگر اثبات رخداد تغییر اقلیم نیز برای ایران از نظر علمی به این سادگی نیست. کالیفرنیا نیز در حال تجربه خشکسالی بی سابقه ای است اما کسی نگفته که این موضوع به دلیل تغییر اقلیم بروز کرده است.
مساله این است که اگر من به عنوان شخص مسئولی که در وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی یا سازمان محیط زیست فعالیت دارد، چنین دلیلی را مطرح کنم پس این موضوع از حوزه استحفاظی من خارج شده و توپ را به زمین سازمان دیگری انداخته ام. یکی از مشکلات اساسی ما این است که موضوعات مختلف را به سمت سازمان یا نهاد دیگری هدایت می کنیم اما باید بدانیم که این سیستم ها بسیار پیچیده بوده و به شکل چرخ دنده ای به یکدیگر وابسته هستند. از طرفی دیگر به شدت پویا بوده و سرعت تغییرات آنها نیز بسیار بالاست به طوریکه در اکثر مواقع نمی توانیم به رصد آنها بپردازیم. بنابراین تمامی موارد ذکر شده به ما یادآوری می کند که باید با دقت بیشتری پیش رفته و محتاط تر باشیم.
* آقای مدنی در صحبت هایتان کالیفرنیا را مثال زدید. چه شهرها یا کشورهای دیگری هم وجود دارند که از نظر بحران آب مثل ایران باشند. چگونه می شود از تجربیات آنها استفاده کرد.
بله. اسپانیا ، مکزیک، آفریقای جنوبی و استرالیا بسیار شبیه به ایران هستند. اما من معتقدم قبل از اینکه به دنبال الگوبرداری از سایر کشورها باشیم باید تحقیق کنیم که آنها در نتیجه انجام چه خطاهایی با این بحران مواجه شدند یا به سنجش خطاهای آنها بپردازیم.
قبل از هر تصمیمی باید از خطاهای دیگران عبرت بگیریم و تنها در عطش توسعه غرق نباشیم و کارهای عجیب و غریب بدون فکر انجام ندهیم. برای مثال، اگر تغذیه مصنوعی ابرها جواب می داد که نقاط بحران زده ای مثل کالیفرنیا از آن استفاده می کردند. اما در این میان، یکی از مسئولان ایران مصاحبه می کند که بارندگی های اخیر به دلیل باروری ابرها بوده است!
یا یکی از مسئولان در مصاحبه دیگری گفته بود، ایران در سی سال آینده خشک خواهد بود. با چه استدلالی این طور شتاب زده صحبت می کنیم؟ کسی قادر به پیش بینی شش ماه آینده نیست پس چطور شما آب و هوای سی سال آینده را پیش بینیمی کنید؟
از اظهارنظرهای شتاب زده بپرهیزیم و سعی کنیم از دانش افراد متخصص و حرفه ای استفاده کنیم. بسیاری از شرکت های خارجی و مشاوران تنها به بهانه کاسبی و با هدف فروش طرح های عجیب و غریب وارد ایران می شوند. چرا از افراد متخصصی که حاضرند برای مملکتشان کار کنند، استفاده نکنیم.
*شما در صحبت هایتان از عدم بکارگیری از متخصصان در حل مشکل آب بسیار گفتید. آیا خود شما به عنوان یک محقق ایرانی که تمایل به همکاری با داخل دارید، گامی برداشته اید ؟
بله. به عنوان مثال من بسیار پیگیر بودم که بتوانیم یک اتاق فکر در زمینه «آب» در ایران داشته باشیم و از کمک محققان ایرانی خارج از کشور برای حل بحران آب استفاده کنیم. بسیاری از این محققان حتی نیازی به پول هم ندارند و فقط باید با آنها تماس گرفته شود. اما زمانی که این طرح وارد سیستم و بروکراسی های اداری شد، در حدی با موانع متعدد مواجه شد که مرا از ادامه مسیر نا امید کرد.
*در حال حاضر شما با دانشگاه های داخل کشور همکاری دارید؟
بله، البته در گذشته همکاری دانشگاهیم نسبت به امروز بیشتر بود و به شکل استاد راهنما یا مشاور با دانشگاه های داخلی همکاری داشتم، در حال حاضر نیز این ارتباط دانشگاهی وجود دارد اما پیوسته نیست. با سازمان های ایرانی نیز کم و بیش همکاری دارم اما این همکاری به ارتباطات فرد بستگی دارد. برای مثال، اگر شخص یا سازمانی من را بشناسد برای شرکت در پروژه، همایش یا سمینار با من تماس می گیرد.
* به عنوان یک محقق ایرانی مقیم خارج از کشور که هم تجربه هایی از همکاری با داخل را داشته و هم تمایل به همکاری در پروژه های علمی و اجرایی داخل دارد، بفرمایید مهمترین عواملی که مانع استفاده از تجربه و علم محققان ایرانی خارج می شود، چیست؟
برنامه مدونی برای جذب محققان ایرانی خارج از کشور وجود ندارد. عدم شناسایی محققان ایرانی خارج از کشور توسط دستگاه های اجرایی نیز یک مشکل دیگر است. از سوی دیگر زمانی هم که شناخته می شوند راهی برای ورود یا جذب این محققان وجود ندارد. برعکس بروکراسی های اداری دست و پا گیر در برابر آنها قرار داده می شود. محققان ایرانی خارج از کشور در سیستم ها و دانشگاه هایی به فعالیت پرداخته اند که تنظیم فکری و رفتاری آنها را تغییر داده و نظم خاصی را تجربه کرده اند اما با ورود به ایران با سیستم آشفته ای مواجه می شوند که آنها را دچار سردرگمی کرده و ترجیح می دهند به خارج از کشور بازگردند. تنها بحث مالی در اینجا حائز اهمیت نیست بلکه محققی که وارد ایران می شود با برنامه ریزی مدونی برای پیشبرد اهدافش وارد سیستم می شود اما زمانی که راه به جایی نمی برد، تصمیم به بازگشت می گیرد.