واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

5 راهنما برای ایده های کسب‌و‌کار سودآور

5 راهنما برای ایده های کسب‌و‌کار سودآور


برای کسب‌و‌‌کار چیزی بیش از ایده‌ای بزرگ مورد نیاز است، اما رسیدن به آن ایده بزرگ شروع خوبی است. اگر به دنبال ایده کسب‌و‌کار سودآور هستید، در اینجا پنج راه به شما معرفی می‌کنیم تا ایده بیافرینید و بهترین ایده‌ها را از باقی ایده‌هایی که در آینده با شکست‌ روبرو خواهند شد، جدا نمایید. 

من سه معیار ساده برای کسب‌وکارهایم دارم:

·         باید تا حد معقول پیچیده باشند تا به سادگی تکرار نشوند.

·         باید فراتر از محدویت های زمانی باشند.

·         باید جریان پولی پایداری داشته‌ باشند.

در ادامه این مطلب با اسکیل ما همراه باشید.

1. ایده‌ها به ندرت از هیچ و پوچ تحقق می‌یابند

گاهی اوقات ممکن است ایده‌ای اتفاقی به شما الهام شود، اما یک ایده کسب‌وکار خوب، به چیزی بیش از ظاهری فریبنده نیازمند است. بعضی وقت‌ها ایده شما از مفهوم تجاری موفقی که به راحتی قابل کپی‌برداری است، تقلید می‌کند، اما ممکن است بعدها به هنگام ثبت با انبوهی از رقابت‌ها روبرو شوید.

من می‌توانستم تشخیص دهم کدام‌یک از ایده‌های کسب‌وکارم خوب است و کدام یک پتانسیل داشتن سه معیار ذکر شده را دارند. می‌دانستم که به دنبال کسب‌وکاری نیستم که کارآفرینان به محض ارائه ایده به راحتی از آن کپی‌برداری کنند. همچنین نمی‌خواستم از مدل کسب‌وکاری استفاده کنم که درآمدم را به ساعاتی مشخص از روز یا فصل فروش خاصی محدود کنم. این معیارها موفقیت‌آمیز بودند – که به اولین استارتاپ کوچک سودآور من منجر شد.

 پس از تاسیس چندین کسب‌وکار موفق، سرانجام نرم‌افزار Patriot را راه‌اندازی کردم. Patriot نرم‌افزار شرکتی حقوق و حسابداری آنلاین با مقیاس‌بندی نامحدود و مبتنی بر مدل درآمدی حق عضویت است.


2. شکست می‌تواند به نفع کسب‌وکار شما باشد

شما در کسب‌وکارتان با شکست مواجه خواهید شد. حتی اگر کسب‌وکاری راه بیندازید و در کل موفق باشد، باز هم با موانع کوچکی روبرو خواهید شد. شکست باعث می‌شود سری خارانده و کارتان را از نو ارزیابی کنید. این شکست‌ها بهترین فرصت برای یادگیری و رشد هستند، پس به استقبال آنها بروید.

 شکست یکی از بهترین معلم‌های زندگیست. نه تنها نقص‌های ایده‌هایمان را به ما نمایان می‌کند، بلکه آن دیوار ضخیم خودبینی که هر کارآفرین موفق به هنگام موفقیت به دور خود می‌سازد را در هم می‌شکند.

ایده‌های خوب در محیطی گل می‌کنند که تعادل مناسبی از اعتماد‌ به نفس و تردید در آن به چشم بخورد. شکست به شما کمک می‌کند که بدانید انسان هستید و ایده‌هایتان باید مورد آزمایش قرار گیرند. بکارگیری تفکر انتقادی که ایرادات را نمایان می‌کند و مدل‌های کسب‌وکار دیگر را موشکافی می‌کند، به خلق ایده‌های جدید کمک می کند.

از شکست خوردن نهراسید؛ بلکه از درجا زدن و پیشرفت نکردن بترسید.


3. ایده‌هایتان را تکرار کنید

شما می‌توانید شکست‌هایتان را با برنامه‌ریزی کنترل کنید. پس به جای اجرای ایده‌های بزرگتان، ایده‌تان را در مقدار کم مورد آزمایش قرار دهید. بدین ترتیب می‌توانید تشخیص دهید چه چیزی باعث موفقیت بوده و چه چیزی نبوده، و طبق آن می‌توانید تغییرات لازم را ایجاد کنید.

به عنوان مثال، شرکت من نوعی مدیریت پروژه‌ را پیاده می‌کند که به سرعت در حال خلق ایده برای محصولات جدید است – نقشه‌برداری، نمونه‌سازی، و آزمایش کردن آنها. در برخی موارد، یک هفته کاری زمان می‌برد تا به نمونه اولیه کاربردی قابل استفاده دست یافت. در آخر روز پنجم، محصول تا تکمیل شدنش بسیار فاصله دارد، اما اطلاعاتی که از این پروسه حاصل شده بسیار ارزشمند است.

به فکر جایگزین باشید: ماه‌ها زمان می‌برد تا محصولی کارآمد تولید کنید که در آخر از کار میفتد فقط بدین خاطر که پیش از این مورد آزمایش قرار نگرفته بود. اگر با طرز فکر اینکه شکست غیرقابل قبول است کار خود را شروع کنید، و ایده‌هایتان را در مقدارهای کوچک مورد آزمایش قرار ندهید، کارتان به سرنوشت تایتانیکی ختم می‌شود که می‌توانست برای رفع ایرادهایش ابتدا بر روی قایق اسباب بازی تست شود.


4. تاثیر زمان را دریابید

اگر ایده کسب‌وکار سودآورتان را سریعا به مرحله اجرا درنیاورید یا نتوانید عملی‌اش کنید، و پولی از مشتری برای پرداخت قبض‌هایتان دریافت نکنید، چندان هم عالی نیست. در واقع، این یکی از دلایل رایج شکست کارآفرینان است. آنها برای کسب‌وکارشان به ایده‌ای می‌رسند، اما به محض رویارویی با حقیقت دیگر ایده عملی در کار نیست یا پولتان تمام می‌شود. به عنوان مثال، شاید ایده ساخت قاب گوشی هوشمند دارید؛ با این‌حال نسخه بزرگ‌تر، و به روز شده این گوشی هوشمند قبل از شروع فروش قاب‌های شما که حالا کوچک به حساب می آید، به بازار ارائه می‌شود. ای وای.

وقتی ایده کسب‌وکاری به ذهنتان می‌رسد، تاثیری که زمان بر خلق و پیاده‌ سازی ایده‌تان دارد را دریابید. حتی انقلابی‌ترین کسب‌وکار برف‌روبی هم اگر در ماه آوریل (پس از زمستان) راه‌اندازی شود، به دلیل شروع بد آن با شکست روبرو خواهد بود. زمان می‌تواند هم به نفع شما کار کند و هم برعلیه‌تان.


5. چیزی که می‌دانید مهم نیست، بلکه افرادی که می‌شناسید مهمند

یکی از مهم‌ترین صفاتی که هر کارآفرین مدرنی باید داشته باشد، مهارت شبکه سازی و ایجاد ارتباطات قوی می باشد.  داشتن " ارتباط "  با افراد باتجربه و با‌بصیرت در صنعتتان دارایی با ارزشیست. اگر برای اولین بار است که کسب‌وکاری راه می‌اندازید، احتمال اینکه بعضی نکات را درباره صنعت یا حتی خود کار ندانید وجود دارد.

داشتن دوستان حسابدار، وکیل، کارمند داخلی، کهنه‌کار بازار تجارت می‌تواند کمک بزرگی برای اجتناب از اشتباهات گزاف باشد. می‌توانید از تخصص آنها بهره بجویید، و برای انجام بهتر کارها می‌توانند پیشنهادهای بسیار خوبی داشته باشند.

اما داشتن دوستانی که در دنیای تجارت به شما مشاوره دهند تنها بخشی از شبکه سازی است. به خاطر داشته باشید که می‌توانید بهترین کسب‌وکار دنیا را داشته باشید، اما اگر مشتریانتان از وجود آن بی‌خبر باشند چندان ارزشی ندارد.

بسیاری از ایده‌های کسب و کار بدلیل اینکه در شروع تبلیغ چندانی نداشت، از دور خارج شدند. اگر قصد فروش دارید، مردم باید شما را ببینند. همانطور که به ایده کسب‌وکارتان جان می‌بخشید، بدنبال این باشید که چطور آن را بشناسانید و این‌که چه کسی در این راه می‌تواند به شما کمک کند.


کارآفرینان به ایده‌های خوب، بد، و بزرگی برای کسب و کار می‌رسند. چالش آن دانستن چی به چی بودن ماجراست. این لیست راهی برای استخراج طلا در بانک ایده‌های کسب‌وکار و یافتن قطعه ایست که قرار است ایده بزرگ بعدی شما باشد.




منبع: www.forbes.com

نویسنده: Mike Kappel



کلمات کلیدی :

چه زمان از ایده استارتاپ خود دست بکشید؟

 من یکی از معدود کارآفرینان خوش شانسی هستم که ایده‌های استارتاپی اش به کسب‌و‌کارهای موفق تبدیل شده است. اما باز هم باید در نظر داشته باشم که چه زمانی از ایده‌ای که فقط برای مدتی خوب به نظر می‌رسیده دست بکشم. این چهار فاکتور طرز فکر من را شکل داده اند. در ادامه این مطلب با اسکیل ما همراه باشید تا با این چهار فاکتور آشنا شوید.


کمبود مالی 

هیچ چیز سریع‌تر از مشکلات مالی ایده‌ای را از بین نمی‌برد. کمبود پول نقد، هزینه‌های کمرشکن، عدم کسب درآمد، عدم توانایی در جذب سرمایه‌گذاران— این‌ها علائمیست که نشان می‌دهد ایده شما فاقد توان مالی برای عملی شدن است. به خاطر داشته باشید که داشتن ایده تنها یک مفهوم است. تفاوتی کلیدی میان آنچه خوب به نظر می‌رسد و چیزی که واقعا در عمل خوب است وجود دارد. شاید بازار و ایده هوشمندانه شما، آماده یافتن تراز لازم میان این دو نباشد. در واقع، بسیاری از ایده‌های خوب بسیار جلوتر از زمان خودشان هستند تا به موفقیت برسند. ایده دات کام را به یاد دارید که حسابی گل کرد؟ چند شرکت از بین رفته بر اساس ایده‌هایی بود که بعدها که بازار پا گرفت خودشان را نشان دادند؟ اگر بعضی از ایده‌های اصلی بازار شبکه های اجتماعی قادر بود توجه بازار را در دهه 1990 به جای دهه بعدی آن به خود جلب کند، می‌توانست امروزه وضع به مراتب متفاوت‌تری داشته باشد.


کشتی بی‌سکان

 اگر به جای حرکت به سمت جلو، بی‌هدف در دریایی از ابهام غوطه‌ور شوید ایده شما با مرگ روبروست. این مسئله از مسائل مالی مهم‌تر است. عدم توانایی در ایجاد مدل کسب و کار منسجم بدین معناست که ایده شما بیش از حد مبهم است. عدم توانایی در برقراری ارتباط میان ایده‌تـان و دیگران، نشانه دیگری برای رها کردن آن است. یکی از دوستانم ایده بسیار خوبی داشت، که در تئوری بی‌نظیر بود، و در طول یک سال با تحولات بسیاری روبرو بود. همه این‌ها می‌توانست به کسب و کارهای گوناگونی منجر شود. او در آخر به این نتیجه رسید که طبیعت این ایده بسیار وسیع‌تر از آن است که عملی شود. و پس از یک سال غوطه‌وری در دریایی پرابهام، کشتی را ترک کرد.


قلب ناراضی

 آیا آن حس اشتیاق را از دست داده‌اید؟ رابطه شما با ایده‌تان شاید همان راه رابطه شکست خورده قبلی‌تان را برود. شاید ایده‌تان دیگر شما را به جنبش نیندازد. اگر چنین است، شاید زمان رویارویی با این حقیقت باشد که فقط دور از هم رشد کرده‌اید تا با هم بودنتان را توجیه کنید. فقط چون زمانی به یک ایده حس خوشایندی داشته‌اید، به آن نچسبید. یکی از مربیانم به من میگفت که ایده‌های خوب هیچوقت ظاهر خود را از دست نمی‌دهند، حتی اگر همیشه کسب موفقیت در بازار شامل حالشان نشود. اگر ایده ما بیشتر شبیه غل و زنجیر باشد و کمتر علاقه‌ای به آن داشته باشیم، زمان آن فرا رسیده که از چیزی که زمانی به نظرمان عالی می‌رسیده، دست بکشیم.


بازار گریزان

 بازار همیشه در حال تغییر است، و ایده‌های ما شاید مختصر شانسی برای جذب مشتری داشته باشد. شرایط بازار همانند محیط طبیعی است، فشار رقابتی مداومی دارد که برای زنده ماندن نیازمند تطبیق است. در نتیجه، ایده‌های استارتاپ طبق همان اصول انتخاب طبیعی عمل می‌کنند. ایده‌های ما شاید به خاطر بازار همیشه در حال تغییر منسوخ شوند. ایده‌های ما در حباب معنایی ندارند. اهمیت آنها وابسته به شرایط بازار است. اگر طبق ارزیابی، بازار دیگر حامی ایده شما نباشد، به اشتباه به آن امید دارید.


سخن پایانی

ایده‌ها همانند کودکانند. از بدو تولد تا بلوغ در حال رشدند. طبیعی است که نتوانیم از آنها دل بکنیم. اما درست مثل کودکان، ایده‌ها برای اینکه بتوانند روی پای خود بایستند باید رها شوند. من دوست ندارم ایده‌هایم در سنی که باید مستقل باشند باز هم در خانه زندگی کنند. میدانم که زمانی که ایده‌هایم بی‌ هدف سرگردانند، درآمدی برایم ندارند و دلم را به تنگ می‌آورند باید رها شوند. خداحافظی سخت است، اما هرچه زودتر آن را به پایان برسانم با رویی باز، پذیرای فرزند بعدی خواهم بود.

 



نویسنده: استاو ویسمن موسس OurPlan App


با تعویق کارها مقابله کنید


درک اینکه چرا انجام برخی کارها را عقب می اندازید برای شکستن این عادت کلیدی می باشد.


با جستجو در وب سایت ها، هزاران مقاله در رابطه با چگونگی مواجهه با تعویق کارها خواهید یافت، اگر مایل هستید می توانید بعد از خواندن این مقاله، یکی از آنها را نیز  بخوانید. شاید بهتر است قبل از پرداختن به چگونگی مواجهه، به چرایی تعویق کارها بپردازید.

ابتدا با این سوال شروع کنید: آیا روالی برای تعویق کارهای من وجود دارد؟ آیا فعالیت ها یا مسئولیت هایی وجود دارند که باعث شود من فورا دکمه تعویق را بفشارم؟  برای پاسخ دادن به این سوال ها با اسکیل ما همراه شوید.

همین الان لیست کوتاهی از محرک ها تهیه کنید، لیستی شامل مسئولیت های شخصی و حرفه ای، وظایف عمده و فعالیت های خرد. مشخص کنید چه چیزی برای شما ناخرسندی ایجاد می کند برنامه ریزی پروژه تان یا تماس با مادرتان؟ تعویض روغن خودروی تان، خواندن گزارش ها یا خالی کردن اینباکس ایمیلتان؟ تفکر انتقادی در رابطه با اینکه چطور شما به این وظایف عمل می کنید به تشخیصتان کمک خواهد کرد.

بعد از اینکه لیست کامل شد هر چیزی را که نوشته اید ارزیابی کنید و اگر می توانید الگویی در آن بیابید. بدیهی است که نمی توانم لیست های شما را ببینیم. اما برای بیان یک وجه اشتراک نیازی به دیدن آیتم های شخصی شما نمی باشد: هر کاری که شما در این لیست نوشته اید انجامش برای شما ناخوشایند است.

عموما این انتظار می رود که مردم فعالیت هایی که برایشان آرامش بخش، لذت آور و ارضا کننده باشد به عقب نمی اندازند. هنگامی که آنها با سختی کار مواجه می شوند همراه با وظایفی که حس می کنند ناخوشایند است، تمایل به، به تعویق انداختن کارها پیدا می کنند. در ادامه مقاله به دو موضوع در رابطه با تعویق اشاره می شود.


1-    تعویق برای شما هزینه به همراه دارد

وظایف ناتمام نشاندهنده کاهش بهره وری است. اما هزینه سنگین تری وجود دارد که ندانسته آن را می پردازید. این حالت مربوط به پدیده شناخته شده ای به نام اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) است.

روانشناسی به نام بلوما زیگارنیک کشف کرد که لیست کارهای در انتظار انجام و مسئولیت های برآورده نشده حجم ارزشمندی از ذهن را به خود مشغول می کند. این تکالیف و مسئولیت ها اطراف مغز سرگردانند و در هر لحظه به مغز فشار می آورند و باعث می شود حس بی کفایتی نیز به شما دست دهد.


2-   مواجه شدن با وظایف ناخوشایند مزایای غیر منتظره ای به همراه دارد

تحقیق زیگارنیک همچنین ویژگی های متناظری را کشف کرد که نشان می داد انجام دادن کوچکترین وظیفه نیز به خوبی ارزشمند است: لحظه ای که شما وظیفه ای را به انجام می رسانید خواه این وظیفه بزرگ باشد یا کوچک، شما بلافاصله بخشی از ذهن خود را آزاد می کنید، استرس کم می شود و ظرفیت مغز افزایش می یابد.

این تحقیق حاکی از این است که انجام دادن یک کار بیشتر از کنار گذاشتن آن از لیست ارزشمند است. این باعث می شود شما به طور موثرتری فکر کنید. مغز بدوی تان به شما هشدار می دهد تا از سختی های کار بگریزید اما چطور می توانید مغز را برای استقبال از سختی های کار آماده کنید؟


چرا؟ زیرا همیشه زحمت با فرصتی برای رشد همراه است.


اینها دقیقا اصول درمان رفتارهای شناختی در محل کار یا  به اختصار CBT می باشند. درباره پاسخ تان فکر کنید قبل از اینکه به آن عمل کنید؛ فکر کردن معادل شناخت از مساله است و عمل کردن معادل رفتار کردن است. شما همین الان می توانید تصمیم بگیرید که از سختی های کار استقبال کنید. حتی قبل از اینکه کارفرمایان ومسئولان بهتان بگویند که باید وظیفه خود را کامل انجام دهید.

تصور کنید که شما فراموش کرده اید با نمایندگی بیمه عمرتان تماس بگیرید. شما می دانید که هوشمندانه است تا پوشش بیمه ای تان را بررسی کنید و می دانید که تماس باید گرفته شود اما درمی یابید که این کار کسل کننده است و انجام آن را به تعویق می اندازید. شما می توانید در همین لحظه تصمیم بگیرید که انجام دادن این تکلیف باعث خواهد شد احساس رضایتمندی بهتان دست دهد. انجام این کار مغزتان را راحت و فضای ذهنی آن را آزاد خواهد کرد و جهت گیری زندگی تان بهتر خواهد شد.

یاد بگیرید که با هر وظیفه ای براساس این استراتژی برخورد کنید اینگونه شما می توانید کارها را بهتر و بیشتر انجام دهید. با این کار احساس رضایتمندی می کنید و مغزتان را فعال می کنید تا فضای بیشتری را به انجام دادن چیزهای بزرگتر اختصاص دهد.  


خوب همین حالا بروید و لیست کارهایی که باید انجام بدهید را خلوت کنید!



منبع: https://www.entrepreneur.com

 

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها -1

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها

موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است. آنتونی رابینز

 

موفقیت،موفقیت بی انتها

چکیده ای از کتاب موفقیت بی انتها

لطفا به ذهن خود تلقین کنید

حتما همه یکبار پای صحبتهای مدرسین موفقیت نشسته و یا در اینگونه کلاسها شرکت نموده اید و یا کتاب های متعدد روانشناسی و موفقیت و انگیزش را خوانده اید و ناگهان احساس می کنیم که این افکار جدید می تواند سبک زندگی شما را دگرگون کند.

حس میکنید مملو از انرژی مثبت و مثبت اندیشی شده اید تنتان داغ می شود مغزتان دچار یک جهش تمام عیار می شود و چه بسا تا مدتها این حس را با خود دارید ولی متاسفانه با گذشت زمان کم کم آن حس و حال از بین رفته و ذهن ما کم کم رنگ می بازد و نهایتا همه آن مطالب محو شده و بصورت کامل پاک می شود . با این متد خواندن به شما تضمین می دهم که براحتی مطالب را به ضمیر ناخودآگاه خود تلقین خواهید نمود و در همه صحنه های زندگی و مخصوصا در جایگاه خود به کار خواهید بست لطفا ذهن خود را معطوف به اهم مطالب نمائید.

در سال ۱۹۰۶ یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفر دو پارتو در حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.

پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید.

قانون مذکور یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در زمینه مدیریت و زندگی است، به مثال های زیر توجه کنید:

۸۰% سود شما مربوط به ۲۰% از محصولات یا خدمات شماست.

۸۰% بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.

۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.

۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.

۸۰% شاخص سهام مربوط به ۲۰% شرکت هاست.

۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است…..ادامه دارد

دکتر سید مازیار میر

توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه نمایید:

موفقیت نامحدود با زبان بدن

شاه کلید موفقیت

اصول طلائی برای کسب موفقیت

رازهایی از زبان بدن برای موفقیت شغلی

زبان بدن : 5 حرکت زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند

زبان بدن : 5 حرکت زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند

وقتی در مکالمه‌ مهمی حاضر می‌شوید، می بایست استراتژی‌هایی را مورد استفاده قراردهید که نشان دهد قوی هستید و می‌توانید هرکاری انجام دهید. در ادامه، به بیان پنج حرکت از زبان بدن که باعث می‌شوند تا دیگران به شما اعتماد کنند خواهیم پرداخت:

1. چشم‌های باز و هشیار
چشمان شما، توجه‌تان را آشکار می‌کند. بنابراین اگر دارید کرک و نخ را از شلوارتان جدا می‌کنید و یا به‌ دنبال راهی برای خروج از آن موقعیت هستید، نشان می‌دهید که حواس‌تان جای دیگری است و فرد مقابل را تحقیر می‌کنید. برای آنکه بیشترین توجه را به طرف مقابل داشته باشید،اول از نظر فیزیکی وانمود کنید که توجه دارید تا واقعا توجه‌تان جلب شود. از چشم‌ها شروع کنید، ارتباط قوی برقرار کنید و سپس برای موافقت و هم‌عقیده بودن سر تکان دهید و ابروهای‌تان را به علامت گوش دادن بالا ببرید، با این حرکات علاقه‌مند و هشیار به‌نظر می‌رسید.

2. خودتان را درآغوش بگیرید
حواستان به بازوهایتان باشد. اگر بازوها پشت شما باشند، باشکوه و شاهانه و دور به‌نظر می‌رسید و اگر ضربدری روی سینه‌تان باشند کمی تهدیدکننده خواهید بود. برای آنکه مانند یک رئیس جلوه کنید، بازوهایتان را باز و راحت بگذارید، حتی بندکردن انگشتان به یکدیگر و در جلوی شما، نشان‌دهنده تمرکز، راحتی و علاقه‌مندی شماست.

3. کشیده و سربلند باشید
شانه‌ها هم مهم هستند. اگرپشت‌تان را خم کنید و شانه‌های‌تان افتاده باشد، به‌نظر می‌رسد که با خودتان هم راحت نیستید و دیگران هم دلسرد و مایوس خواهند شد. برای آنکه اعتماد و اطمینان را منتقل کنید، بازوهای‌تان را صاف و محکم نگه دارید. پاهایتان مقابل کسی که با او حرف می‌زنید باشد نه به سمت در و به‌سمت چیزی هم متمایل نشوید. ژست و قیافه قدرتمندانه را تمرین کنید -همانند قهرمانان، دست‌ها را به کمر زده و پاهایتان را به شکل A نگه دارید- این ژست حتی پیش از شروع صحبت هم می‌تواند اعتماد بنفس‌تان را افزایش دهد.

4. مثل آینه تقلید کنید
فرد مقابل‌تان چه‌کار می‌کند؟ طرز ایستادن و رفتارش را تقلید کنید تا فشار روحی و تنش را دور کرده و ارتباط بگیرید. اگر او نشسته است، شما هم همان‌طور بنشینید. اگر ایستاده است، مانند او بایستید. تنظیم کردن ژست‌تان با دیگری می‌تواند حسن تفاهم و رابطه دوستانه ایجاد کند.

5. لبخند را فراموش نکنید
لبخند، به اطرافیان‌تان راحتی و آرامش می‌دهد و یعنی اینکه دارید به هدف‌تان نزدیک می‌شوید. لبخند به شما اعتمادبنفس می‌دهد تا به آنچه در ذهن دارید برسید.