گروه معارف رجانیوز: وجود
ویژگیهای مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین
از او شده، میتواند انگیزهای برای وسوسه شیادان و فرصتطلبانی باشد که
برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند. لذا، این احتمال
همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر،
عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چهبسا با این
عنوان تا مرز تشکیل "حکومت و قیام نظامی مسلحانه"، نیز پیش بروند و بر
امنیت کشورهای شیعی قبل از ظهور، تاثیرگذار خواهد بود. همچنانکه در عصر
معاصر و در کشور عراق، مدعی دروغین مهدویت، احمد الحسن بصری، در طی نامه ای
به مقام معظم رهبری با طرح این موضوع که نائب خاص و فرستاده امام عصر می
باشد، از مقام معظم رهبری به عنوان نائب عام، میخواهند که به ایشان ایمان
آورده و حکومت ایران را تسلیم او نماید.[1]
از اینرو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی از جمله مکان قیام
یمانی و تحرکات نظامی وی و همپیمانان یمانی، براساس اصول علمی شناسایی شود و
البته همانطور که نیز در ادامه بیان خواهد شد، "شاخصه اصلی" تشخیص یمانی،
هم پیمانی نظامی یمانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور هنگام حمله سفیانی به
عراق خواهد بود.
جایگاه سنجی معطوف به بیان نشانه های ظهور
دیدبانی حوادث کشورهای عصر ظهور
چند
کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان، وجود دارد که
شناخت و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می
تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور
امام زمان(ع) در علم "آینده پژوهی"، یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت
است از: منطقه شام و سوریه، ایران، عراق، یمن، فلسطین و عربستان؛ کشورهای
مذکور در جغرافیایی عصر ظهور و در مثلث "مکه ـ کوفه ـ قدس"، مرکز تحولات و
رویدادهای مهمی خواهند بود و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی
بسیار سریع و شگفت آور رخ خواهد داد که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی
جهانی خواهند گذاشت.
بنابراین
دیده بانی سیاسی و نظامی این کشورها در هر برهه ای از زمان، می تواند
اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد. و این امر محقق نخواهد
شد جز با رصد تحولات و نشانه های ظهور و بویژه حوادث در "احادیث تمهید
مباشر"ـ احادیثی که به حوادث و اتفاقات قبل از علائم و نشانه های حتمی
ظهور، در کشور سوریه، عراق، عربستان ـ اشاره دارند. از اینرو، شناخت این
علائم، تکلیف آور خواهد بود.
همچنین،
از نظر علم آینده پژوهی و مطالعه رویدادهای آینده و تحلیل آنها، هر نوع
علامت و سیگنال مورد توجه قرار می گیرد و نمی توان به آنها بی اعتنا بود.
در واقع آینده پژوهی در صدد ایجاد آمادگی در مردم در حالت ها و سناریوهای
مختلف است و می کوشد مردم در برابر حوادث آینده غافلگیر نشده و تکالیف و
مسئولیت های خود را فراموش نکنند. از این رو نشانه های ظهور و تحلیل درست
آنها یکی از ابراز های مهم آینده پژوهی برای رسوخ به آینده است.
شناخت نشانه های حتمی ظهور
از
اینرو، برخی از فقهاء، یادگیری و شناخت نشانه های ظهور را از باب جلوگیری
از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانسته اند.
از جمله، آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب ارزشمند منتخب الأثر فی الإمام
الثانی عشر، چنین می فرمایند:
هل
یجب معرفة علائم الظهور، لیعلم به عند وقوعه، و یعرف المحقّ من المبطل، و
یمیز بین الخبیث و الطیّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع فی الضلالة، و
دفعا للضرر المحتمل. [2]
آیا
شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها،
علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائل شوند؟
آری؛ ظاهر وجوب یادگیری و شناخت نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و
گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، از باب دفع ضرر احتمالی ناشی از
عدم شناخت نشانه های ظهور، نیز واجب است.
پیشوایان
معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از
طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و
بی هدفی، وجود داشته باشد.
البته
برخی از نشانه های ظهور، کارکرد ایجابی (پیش برنده) دارند و برخی کارکرد
سلبی (بازدارنده)؛ به این معنا که کارکردهای ایجابی، اگر تحقق پیدا کنند،
در شناخت جبهه حق و پرچم های هدایت قبل از ظهور، کاربرد دارند. به عنوان
مثال، آیا همراهی و تبعیت از یمانی به عنوان اهدی الرایات، بدون آگاهی از
شناخت مکان خروج و قیام یمانی، ممکن و میسر است؟
همچنین،
نشانههای ظهور، میتوانند در هنگام جهل یا سیطره شبهات، مفید بوده و
کارکرد سلبی نیز داشته باشند. در پرتو کارکرد سلبی آن میتوان مدعیان
دروغین را شناخت و دروغ کسانی که پیش از تحقق نشانههای حتمی ادعای مهدویت
دارند، را شناسایی کرد.[3] به عنوان مثال، در پرتو شناخت ویژگی ها و مختصات حقیقی یمانی، ادعای خروج دروغین مدعی یمانی، احمد الحسن بصری[4] قبل از وقوع دیگر علائم حتمی ظهور همچون خروج سفیانی و ندای آسمانی، به آسانی قابل فهم خواهد بود.
فوائد و کارکردهای شناخت نشانه های حتمی ظهور در تحلیل حوادث آخرالزمانی
در
بیان فوائد و کارکردهای شناخت علائم مهدوی، به اجمال اینکه: برخی از نشانه
های ظهور، به صورتی هستند که هم شناخت صحیح آن، دارای آثار مفید و اثربخشی
است و هم شناخت نادرست آن، ما را دچار خسران و زیان خواهد کرد. به عنوان
مثال، یمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور و پرچم هدایت، اگر قیام نماید و در
عین حال جبهه حق در شناسایی "مکان قیام یمانی" در تردید قرار گیرد، نمی
تواند او را در حرکت و قیام اش، یاری نمایند و نیز اگر در تعیین دیگر
مختصات قیام یمانی، سیادت، زمان خروج و ...، دچار اشتباه گردند، در دام
مدعیان دروغین یمانی و مدعیان مهدویت، گرفتار شده؛ و جامعه مومنان، به
پرتگاه انحراف در عقیده و عمل، سوق داده می شوند. و اصولا آیا همراهی و
تبعیت از پرچم های هدایت در سال ظهور همچون قیام یمانی و خراسانی[5]،
بدون آگاهی از شناخت نشانه های ظهور و حوادث مرتبط به آنها، ممکن و میسر
است؟ بنابراین، کارکردهای اصلی و مهم علائم حتمی ظهور، تقویت روحیه امید و
انتظار، شناخت جبهه حق و نیز رسوا شدن مدعیان دروغین مهدویت و شناسایی ظهور
امام مهدی، می باشد.[6]
عمار یاسر و امتداد تاریخ در فوائد شناخت نشانه های حتمی ظهور
برای
درک لزوم و فوائد آگاهی از نشانه های ظهور، به گذشته و تاریخ اسلام، برمی
گردیم. چنانکه میدانیم رسول گرامی اسلام، بارها، درباره امامت و جانشینی
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، سخن گفت و با بینات و هدایتهای خود این
مسئله را برای مردم توضیح داد و حقانیت امام علی و لزوم پیروی مردم از
ایشان پس از رحلت خود را تا آنجا که میسور بود، بازگو کرد. این هدایتها و
بینات آنقدر زیاد بودند که اگر کسی واقعاً به دنبال شناخت حق بود، با
مراجعه به برخی از آنها، میتوانست بدان دست یابد. با این حال، آن حضرت در
کنار این روشنگریها و ارائه ضوابط، نشانههایی نیز بیان فرمود. برای
مثال، از عماریاسر، به عنوان نشانه جبهه حق یاد کرد و با جمله معروف «تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِیَة»[7]
به مسلمانان فهماند که هر گاه در فضای فتنه از شناخت حق و باطل، ناتوان
شدند، بدانند گروهی که عمار را به قتل می رساند، جبهه باطل است.
روشن
است که وجود این نشانهها به معنای بینیازی از بینات و معیارها نیست و
بدین معنا نیست که پیامبر گرامی اسلام برای تشخیص حق از باطل، روشنگری
نفرموده است، بلکه به گواهی تاریخ، آن حضرت در طول دوران رسالت خود بارها
معیارها را فرموده بود. با این حال، در کنار آنها به عنوان مکمل،
نشانههایی نیز قرار داد تا در وقت ضرورت برای کسانی که از اصول و معیارها
بیاطلاعند، یا گرفتار شبهاتند و در فضای غبارآلودی که دشمن ایجاد کرده،
نمیتوانند فهم درستی از معیارها داشته باشند، بتوانند مسیر حق را شناسایی
کنند.
همچنین
است وضعیت نشانههای ظهور؛ بدین معنا که در کنار اصول، ضوابط و شرایط
ظهور، علائم ظهور نیز نقش متمم و کمکی دارند و میتوانند در هنگام جهل یا
سیطره شبهات، مفید بوده و کارکرد سلبی و ایجابی داشته باشند. بدین معنا که،
در پرتو کارکرد سلبی نشانه های ظهور، میتوان مدعیان دروغین را شناخت و
دروغ کسانی که پیش از تحقق نشانههای حتمی ادعای مهدویت دارند را شناسایی
کرد و در کارکرد ایجابی آن، میتوان به ایجاد روحیه امید و نشاط و آمادگی
منتظران ظهور و فهم قرب و نزدیکی ظهور، اشاره کرد.[8]
نشانه های ظهور
معرفی نشانه های حتمی ظهور
در احادیث و منابع حدیثی شیعه، برای هشت نشانه ظهور، تعبیر "محتوم" و حتمی به کار برده شده است که عبارتند از: سفیانی[9]، یمانی[10]، ندای آسمانی[11]، قتل نفس زکیه[12]، خسف بیداء[13]، پدیدار شدن دستی در آسمان[14]، طلوع خورشید از مغرب[15] و اختلاف بنی فلان.[16]
و
اما در این میان، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی،
قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل، سخن به میان آمده است.
اهمیت این پنج نشانه را میتوان هم از تعدد روایات مربوط به آنها و هم از
جداسازی و بیان این نشانهها در لسان و بیان ائمه معصومین، به شکل مستقل
دریافت. [17]
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبر[18] نقل کرده است:
قَبْلَ
قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ
السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیةِ وَ الْخَسْفُ
بِالْبَیدَاء.[19]
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
و نیز مرحوم کلینی در کتاب الکافی، در حدیث معتبر[20]، از امام صادق نقل کرده است:
خَمسُ عَلاماتٍ قَبلَ قِیامِ القائمِ الصَّیحَةُ وَ السَّفیانِیُّ وَ الخَسفُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّة وَ الیَمانِیُِّ.[21]
پیش
از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: ندای آسمانی، سفیانی، خسف و فرو
رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه و یمانی.
خَمْسٌ
قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خُرُوجُ الْیَمَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ
الْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفُ الْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ
النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ.[22]
پیش
از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: خروج یمانی، سفیانی، ندای
آسمانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه.
این
احادیث معتبر در کتاب الکافی کلینی و کتاب کمال الدین صدوق، و حدیث های
مشابه و متعدد دیگر، دلالت بر این دارد که ظهور امام مهدی علیهالسلام،
متوقف بر نشانه های حتمی است که باید به وقوع بپیوندد.
توضیح اینکه[23]:
طبق احادیث، ندای آسمانی، اشاره به این موضوع دارد که، شیعیان امام علی و
پیرو مذهب اثنی عشری بر حق بوده و امام مهدی، از طرف خداوند متعال، برگزیده
و فرستاده شده است[24] و خروج سفیانی به عنوان پرچم ضلالت و دشمن اصلی امام عصر[25] و قیام یمانی، به عنوان پرچم هدایت و ضرورت وجود قوا و لشکر جبهه حق برای نصرت و یاری امام مهدی[26]، اشاره دارد و شهادت نفس زکیه به همراه قتل غلام بالمدینۀ، توسط نظامیان حکومت آل بنی فلان در عربستان[27] که به طغیان حکومت و وجود حکومت ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور حجاز در سال ظهور، اشاره می کند.[28] خسف بیداء و فرو رفتن لشکر سفیانی که در جستجوی امام عصر می باشند[29]، در منطقه بیداء (در بین مکه و مدینه)، نیز نشانگر صحت پیشگویی و صدق خبر غیبی پیامبر[30] و بیانگر این است که حکومت جهانی امام مهدی، ادامه حکومت رسول الله و اتمام رسالت پیامبر اسلام، می باشد.[31]
جایگاه سنجی قیام یمانی برپایه سنخ صدوری
تعدد روایات، تواتر و اشتراک فریقینی، صحت سندی و حتمیت یمانی
احادیث و منابع حدیثی، قیام یمانی را، از علائم حتمی ظهور امام مهدی، برشمردهاند،[32] روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، فراوان، ذکر شده است[33]، که در این میان، حداقل 10 حدیث درباره یمانی، در منابع حدیثی شیعه[34]، وجود دارد و 24 حدیث درباره یمانی در منابع اهل سنت[35]، نیز وجود دارد. از اینرو، از نگاه برخی از کارشناسان مهدویت، روایات یمانی، مستفیض[36]، بلکه متواتر معنوی[37]، است. در این میان، چند حدیث شیعی (حداقل سه حدیث) از نظر سند، نیز معتبر می باشد.[38]
جایگاه کارکردی و اثربخشی قیام یمانی
همچنین، در احادیث شیعه، تعبیراتی چون: «رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم»[39]، «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِی»[40]، «یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم»[41]، «یَهْدِی إِلَى الْحَق»[42]، «الْیَمَانِیُّ یَتَوَالَى عَلِیّا»[43]،
به وضوح و آشکارا، بر شخصیت مثبت یمانی دلالت دارند. همچنین در احادیث
شیعه، تصریح شده است که مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی، در آتش جهنم است.[44]
توصیفات و تاکیدات در نصرت و یاری یمانی و دعوت وی به صراط مستقیم و امام
عصر، حاکی از اهمیت فراوان قیام یمانی، می باشد؛ شگفت انگیزتر اینکه، چنین
تعابیری، درباره شخصیت ها و دیگر پرچم های مثبت عصر ظهور[45]،
استفاده نشده است. بنابراین، با توجه به مجموعه روایات یاد شده در منابع
حدیثی شیعه، مثبت بودن شخصیت یمانی و نیز پرچم هدایت وی و فضیلت محور بودن
قیام یمانی، اثبات می شود.
علاوه بر این، دلایل بسیاری اهمیت موضوع یمانی و کندوکاو درباره مکان قیام یمانی، را دوچندان می کند، از جمله:
1.
قیام یمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور، فضیلتمحور و حق محور است و
روایات، بر وجوب کمک و نصرت یمانی، تأکید ویژه کردهاند. مضاف بر اینکه،
تکلیف شرعی شیعه در سال ظهور، حمایت و پیوستن به پرچم یمانی خواهد بود.
بیگمان جانبداری از این حرکتِ ارزشی و تقویت آن، زمانی امکانپذیر خواهد
بود که جزئیات مربوط به جنبش وی از جمله مکان قیام یمانی، شناسایی و تبیین
شود.[46]
2.
از طرفی، وجود ویژگیهای مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در
کلمات پیشوایان دین از او شده، میتواند انگیزهای برای وسوسه شیادان و
فرصتطلبانی باشد که برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده
کنند. لذا، این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی
کنند و از این رهگذر، عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب
کنند و چهبسا با این عنوان تا مرز تشکیل حکومت و قیام مسلحانه، نیز پیش
بروند. از اینرو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی از جمله مکان
قیام یمانی، براساس اصول علمی، شناسایی شود تا بتوان در مقام عمل، مدعیان
دروغین را از یمانی واقعی، شناسایی کرد.[47]
تبیین مدل الگوی ائمه در بیان مختصات قیام یمانی
دین، مذهب و گرایش یمانی
یمانی، شیعه یا سنی؟
احادیث،
یمانی را پیرو و شیعه حضرت علی علیهالسلام معرفی کرده اند. وی، پیرو مذهب
اهل بیت و تابع آیین حق و قطعا مسلمان شیعه دوازده امامی می باشد. شیخ
طوسی در کتاب الامالی از امام صادق، چنین نقل می کند:
... الْیَمَانِیُّ یُوَالِی عَلِیّا ... .[48]
... یمانی از پیروان حضرت علی است ... .
نعمانی در کتاب الغیبۀ از امام باقر نیز چنین نقل می کند:
... وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ ... .[49]
در میان پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما دعوت میکند.
از
دو روایت فوق، فهمیده می شود که مذهب یمانی، شیعه دوازده امامی است، زیرا
از اعتقاد به امامت امام علی آغاز (الیمانی یوالی علیا) و به امامت امام
دوازدهم، امام مهدی، ختم می شود (یدعو الی صاحبکم). این دعوت و اعتقاد
یمانی به امام دوازدهم، نشانگر شیعه اثنا عشری بودن یمانی است.
نسب یمانی؛ سیادت یمانی در بوته نقد
حال که دین و مذهب یمانی، مشخص گردید، آیا در احادیث، به نسب وی نیز تصریح شده است تا راه شناخت یمانی، بیش از بیش هموار گردد؟
در
روایات معتبر به نسب یمانی، تصریح نشده است؛ تنها در روایتی در کتاب فلاح
السائل از کتب ادعیه شیعه، از سید بن طاووس، به خروج شخصی از نسل زید بن
علی بن حسین علیهم السلام، اشاره شده است که ممکن است، در ابتدا چنین توهم
شود که اشاره به یمانی است؛ متن روایت کتاب فلاح السائل، در حدیثی منقول از
امام باقر علیهالسلام چنین است:
دَخَلْتُ
عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ بِالْمَدِینَةِ حِینَ فَرَغَ مِنْ مَکْتُوبَةِ
الظُّهْرِ وَ قَدْ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ ... وَ قال: دَعَوْتُ
لِنُورِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَائِقِهِمْ وَ الْمُنْتَقِمِ بِأَمْرِ اللَّهِ
مِنْ أَعْدَائِهِمْ. قُلْتُ: فَلَهُ عَلَامَةٌ قَبْلَ ذَلِکَ؟. قَالَ
نَعَمْ عَلَامَاتٌ شَتَّى. قُلْتُ مِثْلُ مَا ذَا؟ قَال: خُروجُ رایَةٍ
مِنَ المَشرِقِ، ورایَةٍ مِنَ المَغرِبِ، وفِتنَةٌ تُظِلُّ أهلَ
الزَّوراءِ، و خُروجُ رَجُلٍ مِن وُلدِ عَمّی زَیدٍ بِالیَمَنِ، وَانتِهابُ
سِتارَةِ البَیت ... .[50]
در
مدینه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم.ایشان نماز ظهرشان را خوانده
بود و با دستانشان رو به آسمان، دعا مى کرد: ... فرمود: «براى نور آل
محمّد و پیش راننده آنها، انتقام گیرنده از دشمنانشان به فرمان خداوند، دعا
کردم». گفتم: پیش از قیام قائم، نشانه اى دارد؟. امام فرمود: «آرى، علامت
هاى گوناگونى دارد». گفتم: مانند چه؟ امام فرمود: خروج کردن پرچمى از مشرق و
پرچمى از مغرب و فتنه اى که اهل زَّوراءِ بغداد را فرا مى گیرد و خروج مردى از
فرزندان عمویم زید در یمن و به غارت بردن پوشش کعبه ... .
در
این حدیث اگر خروج مردی از یمن، همان یمانی باشد، نشان می دهد که یمانی،
از نسل زید بن علی و از سادات بنی هاشم، می باشد. اما دلالت این حدیث بر
یمانی ناتمام است؛ زیرا در حدیث فوق، هیچ اشاره ای به علائم حتمی ظهور
همچون: خروج سفیانی، صیحه آسمانی، شهادت نفس زکیه، خسف بیداء، نشده است[51]؛
و در فرض پذیرش سندی و دلالی این روایت، به قرینه "سیاق" روایت، مبنی بر
ذکر نشانه هایی همچون: قیام پرچم هایی از مشرق زمین، برپایی فتنه در عراق
قبل از ظهور و ...، محتوای حدیث، به برخی از نشانه های غیرحتمی قبل از
ظهور، اشاره دارد و نه نشانه های حتمی همچون یمانی. از اینرو، ممکن است در
این حدیث، به قیام شخصی از سادات علوی از زیدی های یمن به عنوان نشانه
غیرحتمی قبل از ظهور، اشاره شده باشد.
بنابراین،
از مجموع احادیث معتبر مهدوی، سیادت یمانی، ثابت نیست؛ بلکه از فحوای برخی
احادیث، خلاف آن، استنباط می شود. زیرا، به طور معمول در احادیث هنگام ذکر
اوصاف و ویژگی های شخصیت های عصر ظهور، همچون: هاشمی خراسانی[52]، سید حسنی در عراق[53]، نفس زکیه شهید بین رکن و مقام از سادات حسینی[54] یا حسنی[55]، سید حسینی مدعو لابیه[56]
و ...، انتساب آنان به بنی هاشم، تصریح شده است؛ لکن یمانی، به سیادت
توصیف نشده و از نسب وی، سخنی به میان نیامده است و این گمان تقویت می شود
که یمانی، سید نخواهد بود؛ زیرا در صورت سیادت وی، طبیعتا همچون دیگر شخصیت
های سادات عصر ظهور، در احادیث انتساب یمانی به بنی هاشم نیز تصریح می شد.
بهرحال،
"نسب یمانی" ، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و انتساب یمانی به
بنی هاشم، ثابت نیست. از اینرو، ادعای احمد حسن بصری مبنی بر اینکه وی، سید
یمانی و فرزند امام عصر می باشد، نیز مورد خدشه قرار می گیرد.
چرایی تحفظ بر شناخت تفصیلی مختصات قیام یمانی
البته
بنظر می رسد، ابهام در "نسب یمانی" و دیگر مشخصات یمانی، تدبیری حساب شده
از طرف اهل بیت بوده که برای تحفظ هر چه بیشتر بر جان یمانی می باشد. و
احتمالاً این پنهان کاری و ابهام در مختصات یمانی، عمدی و به منظور
پیشگیری از برنامه ریزی دقیق دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای یمانی در
سال ظهور، بوده است. زیرا قیام یمانی ـ برخلاف جنبش رایات من خراسان و
ایرانیان زمینه ساز ظهور[57]، که با قیام مردی از قم[58] آغاز و از مدت ها پیش شکل گرفته است و در نهایت به حکومت جهانی امام عصر، متصل خواهد شد[59]ـ،
جنبش نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از اینرو، پیشوایان
معصوم کوشیده اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که کارکردهایی
چون دلالت بر بسیار نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی
با یمانی و ... دارد- از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند
تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار نگیرد.[60]
توضیح بیشتر اینکه: نقش زمینه سازی و تمهید در احادیث، بر عهده قومی از مشرق زمین (ایرانیان) نهاده شده است که با قیام مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَق)[61]
آغاز و حکومت ایرانیان، ادامه یافته تا اینکه در آستانه ظهور و هنگام حمله
سفیانی (به عنوان اصلی ترین دشمن امام عصر) به عراق و کوفه، رایات من
خراسان، که پرچم هدایت است و همراه ایشان اصحاب حضرت مهدی حضور دارند (مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم)[62]، به همراه یمانی[63]،
اولین شکست سفیانی را در عراق، به لشکر سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم
خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده می شود (بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَةِ)[64].
بنابراین، خطری متوجه خراسانی و لشکر رایات من خراسان نیست؛ اما جنبش
یمانی از آنجا که بسیار نزدیک ظهور و در سال ظهور، شکل می گیرد[65]،
صاحب دولت و حکومت نیست و تا زمان ظهور، اندکی بیش فاصله ندارد. از اینرو،
یمانی، به دلیل قیام در سال ظهور و نوپابودن قیام، صاحب دولت و حکومت نیست
و از اینرو، مخفی ماندن برخی مشخصات یمانی و ابهام در مکان قیام یمانی،
بنابر مصالح و امنیت بیشتر، به عنوان کارکرد ایمنی بخش از طرف معصومین،
لحاظ و توجه شده است.
جایگاه سنجی برآمده از اهداف و کارکردهای قیام یمانی: دعوت به تشیع دوازده امامی و زمینه سازی ظهور
اهداف قیام یمانی
البته
هرچند، یکی از راه های شناخت یمانی ـ به عنوان پرچم هدایت در سال ظهور ـ،
شناخت نسب یمانی و دیگر مشخصات وی می باشد؛ اما در احادیث اهل بیت، تاکید
بیشتری بر دو مقوله"دین، مذهب یمانی" و "اهداف یمانی" شده که راه شناخت وی
را آسان تر و ابهام را نیز برطرف خواهد کرد. افزون براینکه، بررسی "اهداف
قیام یمانی"، ما را در شناخت هرچه بیشتر یمانی واقعی از مدعیان دروغین
مهدویت، نیز یاری رسان و سودمند خواهد بود.
دعوت رسمی یمانی به مذهب شیعه
از
مهترین اهداف یمانی، دعوت و فراخوان یمانی به دین حق و صراط مستقیم، دین
اسلام و مذهب شیعه، می باشد که در روایات، تصریح شده است. از جمله در
روایتی از امام باقر نقل شده است که فرمودند:
...
وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ
رَایَةُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ
فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى
الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم ... .[66]
...
چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب، زیرا پرچم او پرچم هدایت است و بر
هیچ مسلمانی جایز نیست که با او مقابله نماید. پس هر کس چنین کند، او اهل
آتش خواهد بود، زیرا او به حق و راه مستقیم فرا میخواند ... .
واضح
است که منظور از دعوت به حق و صراط مستقیم، در احادیث اهل بیت، دعوت به
امامت و ولایت امیرالمومنین، و دیگر امامان معصوم و مذهب شیعه، می باشد. از
اینرو، دیگر فرق شیعی، همچون زیدیه، اسماعیلیه و ... شایستگی پرچمداری و
فرماندهی هدایت یافته ترین پرچم سال ظهور را ندارد.[67] زیرا این فرق، شیعه اثنی عشری نیستند؛ در حالیکه یمانی صراحتا به صراط مستقیم، دعوت می کند.
دعوت یمانی به بیعت با امام عصر
همچنین،
درباره یمانی به عنوان نشانه حتمی ظهور، صریح ترین و ممتازترین تعبیر در
میان پرچم های عصر ظهور، به کار رفته است. تعابیری همچون "اهدی الرایات" و
دعوت به امام عصر، "یدعو الی صاحبکم"، یعنی دعوت به مذهب اهلبیت و مذهب
شیعه اثناعشری، از اختصاصات یمانی می باشد؛ از جمله امام باقر در این باره
فرمودهاند:
... وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم ... .[68]
... در میان پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست. زیرا به سوی صاحب شما دعوت می کند ... .
دریافت
مدال لیاقت دعوت به امام عصر، و هدایت یافته ترین پرچم عصر ظهور، مخصوص
یمانی است و چنین تعابیری برای هیچ یک از شخصیت های مثبت عصر ظهور، به کار
نرفته است.[69]
بنابراین،
پیروان یمانی نیز باید مانند وی، شیعه اثناعشری و اعتقاد واقعی به امامت
امام عصر به عنوان امام دوازدهم، داشته باشند؛ زیرا، احادیث، با بیان
"یتوالی علیا" و در ادامه بیان عبارت "یدعو الی صاحبکم"، مبداء و مقصد هدف
قیام یمانی، کاملا مشخص و در مناطق منتظران امام عصر و شیعیان اثناعشری، می
باشد. از اینرو، مناطق و کشورهایی که حضور دیگر فرق شیعی همچون زیدیه،
اسماعیلیه و ... در آنها به فور وجود دارد، بطور طبیعی، نمی تواند از انصار
و پیروان یمانی به عنوان اهدی الرایات، محسوب شوند؛ بلکه باید لشکریان
یمانی از "شیعیان اثنا عشری" باشند که تعبیر حدیثی "یدعو الی صاحبکم"، نیز
مشعر به این معنا می باشد:
ان
رایة هذا الیمانی اهدى الرایات معناه ان هذه الرایة من اصحاب العقیدة
الإمامیة الثابتة الدقیقة وهؤلاء هم اهل الهدى وهذا الرجل وجیشه من هؤلاء،
لذلک لا یمکن ان نتردد فی رفض ای قضیة تقول ان جیش الیمانی یمکن ان یأتی من
بیئة لا علاقة لها بالهدى بل محکوم علیها بانها غیر مهتدیة فی الوقت الذی
یُقال انه من الیمن یجب ایجاد بیئة اجتماعیة تتحدث عن الهدى لکی نقول انه
سیخرج من هذا الهدى صاحب اهدى الرایات، لأننا لا نتحدث عن الهدى فقط وانما
نتحدث عن الاهدى والاکثر هدى من غیره، هذه القضیة تُلزمنا بأن هذه الرایة
لا یمکن ان تخرج الا من خلال قاعدة اجتماعیة مهتدیة تماماً لکی یخرج منها
جیش الهدى وعلى رأسه صاحب اهدى الرایات، لا نستطیع التوجه الى بیئة لا
علاقة لها بالتشیع الامامی ولا تعتقد بالإمام المنتظر صلوات الله وسلامه
علیه بعنوانه الثانی عشر من الائمة الهداة وبعنوانه الرابع عشر من
المعصومین صلوات الله وسلامه علیهم.[70]
هم پیمانی نظامی یمانی و ایرانیان شیعی در جنگ با سفیانی
با
فرض قبول دیدگاه مشهور (مکان خروج یمانی از یمن)، در روایات مربوط به قیام
یمانی در منابع اهل سنت، به همپیمانی نظامی یمانی با خراسانی در برابر
سفیانی، اشاراتی رفته است. در بیان امیرمؤمنان (ع)، درباره خصوصیات مشترک
یمانی و خراسانی در جنگ دمشق منطقه شام و سوریه و آزادسازی آن از سیطره
سفیانی، چنین آمده است:
و
یعمل عمل الجبابرة الاولى (السفیانی) فیغضب الله من السماء على عمله،
فیبعث علیه فتى من المشرق یدعو الى اهل بیت النبی صلّى اللّه علیه و سلّم
هم اصحاب الرایات السود المستضعفون، فیعزهم الله و ینزل علیهم النصر، فلا
یقاتلهم احد الا هزموه و یسیر الجیش القحطانی .. و فتى الیمن فی نحر حماز
الجزیرة، حتى ینزلوا دمشق فیفتحوها اسرع من التماع البحر.[71]
و
[سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل میکند و خداوند از آسمان بر عملش
خشم میگیرد، آنگاه جوانمردی (خراسانی) از مشرق که به اهل بیت پیامبر (مذهب
شیعه) فرامیخواند، علیه سفیانی، برمیانگیزاند. مشرقیان، اصحاب پرچمهای
سیاه مستضعف هستند. خداوند به ایشان، عزت اعطا و پیروزی را برایشان نازل
میفرماید، پس احدی با ایشان (ایرانیان) به نبرد نمیپردازد، مگر اینکه او
را شکست میدهند و آنگاه سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمیآید ... و
جوانمرد یمنی (یمانی)، در پی نابود کردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنکه
در دمشق فرود میآیند و آن را [در مدّت زمانی] سریعتر از دریا فتح
میکنند.
سفیانی به عنوان حاکم دمشق و سوریه قبل از ظهور، و برآمده از مثلث شوم "روم[72]، یهود[73] و خاندان آل فلان حاکم بر عربستان[74]"
و محور "غربی، عبری و عربی"، می باشد؛ و از اینرو سفیانی،"حماز الجزیرۀ"،
لقب گرفته است که بزرگترین مانع و دشمن اصلی در منطقه کشورهای عربی در
برابر امام عصر، حکومت سفیانی در منطقه شام، می باشد. به هر روی، این حدیث
در مقام توصیف رویارویی نظامی بین خراسانی و سفیانی، در سوریه و منطقه شام
است که سپاه قحطانی (یمانی)، برای یاری رساندن به لشکر خراسانی و ایرانیان،
وارد میدان نبرد با سفیانی، در منطقه شام و سوریه میشوند؛ لکن، مضمون این
حدیث، در دیگر منابع شیعی، یافت نشد، بنابراین، نمی توان به محتوای آن
قاطعانه رای داد. علاوه بر اینکه، ممکن است قحطانی، شخصی غیر از یمانی
باشد. به عبارت دیگر، قحطانی، اشاره به شخصیتی اصالت یمنی، دارد که در
حوادث منطقه شام، نقش دارد و از حامیان خراسانیان و ایرانیان زمینه ساز
ظهور، در مقابل جریان حامی سفیانی در منطقه شام و سوریه، می باشد.
به
هر حال، دیدگاه مشهور، معتقد است، در احادیث شیعه سیر حرکت و قیام یمانی و
منطقه فعالیتهای یمانی، به صورت دقیق منعکس نشده است و ابهام وجود دارد.
گاهی سخن از "یمن" به میان آمده است و گاهی سخن از فعالیت نظامی لشکر یمانی
در سوریه و گاهی سخن از عراق. البته بنا بر فرض صحت دیدگاه مشهور در مکان
خروج یمانی از یمن، بنظر می رسد یمانی، علاوه بر حضور فعال در جبهه دمشق و
سوریه برای مبارزه با جریان سفیانی، در ادامه رهبری جبهه یمن را نیز بر
عهده خواهد گرفت. آنگاه و در هنگام حمله سفیانی به عراق، به همراه خراسانی و
رایات مِن خراسان، در کوفه و عراق، با لشکر نظامی سفیانی نیز خواهد جنگید.
دیدگاه
مشهور، هرچند مکان جنگ یمانی با سفیانی را مبهم می داند؛ لکن چنین بیان می
دارد: احتمالاً این پنهان کاری در تعیین دقیق مکان خروج یمانی، عمدی و به
منظور پیشگیری از برنامه ریزی دقیق قبلی دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای
یمانی در سال ظهور بوده است. زیرا قیام یمانی، برخلاف جنبش رایات من
خراسان و ایرانیان زمینه ساز ظهور، که از مدت ها پیش شکل گرفته اند، جنبش
نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از اینرو، پیشوایان
معصوم کوشیده اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که کارکردهایی
چون دلالت بر نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی با
یمانی و ... دارد- از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند تا
موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار نگیرد.[75]
به
نظر می رسد، یکی از راه های شناخت یمانی، تحالف، انسجام و هم پیمانی نظامی
وی با قیام خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور (رایات من خراسان و معهم
نفر من اصحاب القائم) می باشد.[76]
توضیح اینکه: برخی احادیث از وجود تحرک نظامی یمانی در کوفه، گزارشاتی ذکر
کرده اند، از جمله، اصبغ بن نباته به نقل از امام علی (ع) در خصوص همکاری
نظامی یمانی و خراسانی، در عراق برای مقابله با جرائم لشکر نظامی سفیانی،
چنین نقل میکند:
السُّفْیَانِی
... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ
أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا
فَرَسَی رِهَانٍ شُعْثٌ غُبْرٌ جُرْدٌ أَصْلَابُ نَوَاطِی وَ أَقْدَاحٍ
إِذَا نَظَرْتَ أَحَدَهُمْ بِرِجْلِهِ بَاطِنِهِ (إِذْ یَضْرِبُ أَحَدُهُمْ
بِرِجْلِهِ بَاکِیَةً) فَیقُولُ لَا خَیرَ فِی مَجْلِسِنَا بَعْدَ
یوْمِنَا هَذَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا التَّائِبُونَ وَ هُمُ الْأَبْدَالُ
الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ إِنَّ اللَّهَ
یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرِین ... .[77]
سفیانی
... صد و سی هزار نظامی را به سمت کوفه عراق، گسیل می کند ... در این
هنگام (قتل و کشتار لشکر سفیانی در عراق)، سپاه یمانی و خراسانی نمایان
میشوند. آنها سوار بر اسب تیرهایی محکم به دست در حالی که ژولیده موی،
غبارآلود و قوی دل اند، مانند دو اسب مسابقه، بر یکدیگر پیشی میگیرند.
چون به پاهای خود نگاه کنند، میگویند بعد از امروز، خیری در نشستن ما
نیست. بار خدایا ما به درگاه تو، توبه می کنیم و اینها همان ابدالی هستند
که خداوند در کتاب عزیزش آنها را چنین توصیف کرده است: خداوند توبهکاران و
پاکیزگان را دوست میدارد ... .
در
تقویت این دیدگاه، در حدیث کتاب الغیبة نعمانی منقول از امام باقر(ع)، پس از
اشاره به قتل و غارت کوفیان توسط سپاه سفیانی، از حرکت و اعزام لشکر
خراسانیان به سمت کوفه، (محل درگیری نظامی یمانی با سفیانی)، نیز سخن به
میان آمده است:
یَبْعَثُ
السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ
أَلْفاً فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ
سَبْیاً فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ
خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ
مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم ... .[78]
سفیانی،
لشکر نظامی هفت هزار نفری را به سمت کوفه، اعزام می کند و در حالی که سپاه
سفیانی مشغول قتل و غارت اهل کوفه است، به ناگاه پرچم هایی از سوی خراسان
روی می آورند که به سرعت و شتابان منازل را می پیمایند. در میان آنان
تعدادی از اصحاب قَائِم (امام مهدی(ع)) نیز حضور دارند ... .
مضمون این حدیث در کتاب التفسیر عیاشی نیز نقل شده است:
وَ
یَظْهَرُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ مَعَهُ حَتَّى لَا یَکُونَ لَهُ هِمَّةٌ
إِلَّا آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتَهُمْ فَیَبْعَثُ بَعْثاً إِلَى الْکُوفَةِ
فَیُصَابُ بِأُنَاسٍ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالْکُوفَةِ قَتْلًا وَ
صَلْباً وَ یُقْبِلُ رَایَةٌ مِنْ خُرَاسَانَ حَتَّى یَنْزِلَ سَاحِلَ
الدِّجْلۀ.[79]
سفیانی
و حامیان وی، بر منطقه شام، حاکم می شوند؛ سپس سفیانی، هدفی جز آلَ مُحَمَّدٍ وَ شیعیان آل
محمد ندارد. از اینرو، لشکر نظامی به سوی کوفه در عراق، گسیل می کند. و
شیعیان بسیاری را قتل عام می کند. در این زمان، پرچم هایی از خراسان، به
سمت عراق حمله می کنند تا اینکه به دجله می رسند.
این
امر، با توجه به هدف مشترک یمانی و خراسانی در جبهه حق و یاری امام عصر در
جهت مقابله با پیشروی های لشکر سفیانی در عراق، نیز کاملا مشهود است.
لازم به ذکر است خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. (شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.) خراسانی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود: السُّفْیَانِی ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ.
(حلی، مختصر البصائر، ص 471.) خراسانی، صاحب و فرمانده رایات مِن خراسان می
باشد که در پرچم هدایت و لشکر نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. (نعمانی، الغیبة، ص 392.) خراسانی، سید حسینی و از سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. (نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195.) یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا. (شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 246.) لشکر نظامی خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308.) هنگامیکه امام عصر، ظهور و قیام نمایند، لشکر سید خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. (شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.)
جمع بندی
احادیث و منابع حدیثی، قیام یمانی را از علائم حتمی ظهور امام مهدی، برشمردهاند[80] روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، فراوان، ذکر شده است[81]، که در این میان، حداقل 10 حدیث درباره یمانی، در منابع حدیثی شیعه[82]، وجود دارد و 24 حدیث درباره یمانی در منابع اهل سنت[83]، نیز وجود دارد. از این رو، از نگاه برخی از کارشناسان مهدویت، روایات یمانی، مستفیض[84]، بلکه متواتر معنوی[85]، است. در این میان، چند حدیث شیعی (حداقل سه حدیث) از نظر سند، نیز معتبر می باشد.[86]
وجود
ویژگیهای مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین
از وی شده، میتواند انگیزهای برای وسوسه شیادان و فرصتطلبانی باشد که
برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند. لذا، این احتمال
همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر،
عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چهبسا با این
عنوان تا مرز تشکیل حکومت و قیام نظامی مسلحانه در جغرافیای کشورهای عصر
ظهور، نیز پیش بروند. از اینرو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی
ازجمله نسب و مذهب وی، براساس اصول علمی، شناسایی شود تا بتوان در مقام
عمل، مدعیان دروغین را از یمانی واقعی، شناسایی کرد.[87]
این
نوشتار، عهده دار بررسی مختصات قیام یمانی، کارکردها و اهداف وی و همپیمانی
یمانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور است؛ لکن با جستجو و تتبع در احادیث
مهدویت، دیگر مختصات یمانی همچون: خصوصیات یمانی، بویژه "نسب یمانی" و
انتساب وی به بنی هاشم، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. بلکه از
مجموع احادیث معتبر مهدوی، سیادت یمانی قابل اثبات نیست؛ بلکه از فحوای
برخی احادیث، خلاف آن نیز استنباط می شود. زیرا عادتا در احادیث هنگام ذکر
اوصاف و ویژگی های شخصیت های عصر ظهور همچون: هاشمی خراسانی[88]، سید حسنی در عراق[89]، نفس زکیه شهید بین رکن و مقام از سادات حسینی[90] یا حسنی[91]، سید حسینی مدعو لابیه[92]
و ...، انتساب آنان به بنی هاشم، ذکر شده است؛ لکن یمانی، به سیادت توصیف
نشده و از نسب وی سخنی به میان نیامده است و این گمان تقویت می شود که
یمانی، سید نخواهد بود؛ زیرا در صورت سیادت وی، طبیعتا همچون دیگر شخصیت
های سادات عصر ظهور، در احادیث انتساب یمانی به بنی هاشم نیز تصریح می شد.
البته
بنظر می رسد، این ابهامات در بیان تفصیلی مختصات و جزئیات قیام یمانی،
تدبیری حساب شده از طرف اهل بیت بوده که برای تحفظ هر چه بیشتر بر جان
یمانی می باشد. و احتمالاً این پنهان کاری و ابهام، عمدی و به منظور
پیشگیری از برنامه ریزی دقیق دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای یمانی در
سال ظهور بوده است. زیرا قیام یمانی ـ برخلاف جنبش رایات من خراسان و
ایرانیان زمینه ساز ظهور[93]، که با قیام مردی از قم[94] آغاز و از مدت ها پیش شکل گرفته است و در نهایت به حکومت جهانی امام عصر، متصل خواهد شد[95]
ـ، جنبش نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از اینرو،
پیشوایان معصوم کوشیده اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که
کارکردهایی چون دلالت بر بسیار نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان
برای همراهی با یمانی و ... دارد- از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم،
خودداری نمایند تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار
نگیرد.[96]
البته هرچند، یکی از راه های شناخت احتمالی یمانی به عنوان پرچم هدایت در
سال ظهور، شناخت نسب وی می باشد؛ اما در احادیث اهل بیت، تاکید بیشتری بر
دو مقوله"دین، مذهب یمانی" و "اهداف یمانی" شده که راه شناخت وی را آسان تر
و ابهام در نسب یمانی را نیز برطرف خواهد کرد. مضاف براینکه، بررسی "اهداف
قیام یمانی"، ما را در شناخت هرچه بیشتر یمانی واقعی از مدعیان دروغین
مهدویت، نیز یاری رسان و سودمند خواهد بود.
به
هر تقدیر، سیادت یمانی و اینکه وی از سادات بنی هاشم، می باشد یا خیر؟، در
پرده ای از ابهام است؛ بلکه قراینی به عدم سید بودن یمانی، می توان اقامه
نمود؛ و آنچه در افواه مردم به عنوان "سید یمانی"، مشهور شده، قطعیت ندارد.
لکن وظیفه شیعه، اجابت دعوت و نصرت پرچم های هدایت در عصر ظهور است که در
پرچم رایات مِن خراسان (رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ)[97] و پرچم یمانی (یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم، یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم)[98]،
متجلی خواهد شد. و آنچه مهم است، با صرف نظر از انتخاب یکی از این دو
دیدگاه در تعیین نسب وی، جنگ یمانی به عنوان پرچم هدایت با سفیانی به عنوان
پرچم ضلالت، در کوفه و عراق، ثابت است و البته یکی از راه های شناخت
یمانی، هماهنگی نظامی یمانی با سپاه اعزامی خراسانی[99] و رایات مِن خراسان از ایران به عراق[100]، خواهد بود[101]، امری که به آسانی قابل فهم و دریافت است؛ و مهم تر اینکه، یمانی به خویشتن دعوت نمی کند، بلکه شیعه را به امام عصر، فرا می خواند (یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم)
و این در خلال عمل و رفتار وی نیز مشخص خواهد شد. و اما در عصر غیبت، تمسک
به مرجعیت اصیل شیعه و نائبان عام امام عصر، راه نجات شیعه برای در امان
ماندن از فتنه های مدعیان دروغین مهدویت، همچون احمد الحسن بصری، دجال
البصرة و ... قبل از ظهور خواهد بود.
* مصطفی امیری - دانش آموخته حوزه علمیه قم
منابع
[1]
. رسالة الى سماحة السید القائد الخامنئی حفظه الله، و یطلب منه أن یسلمه
قیادة إیران، لأنه رسول المهدی. (کورانی، دجال البصرۀ، ص 30 و ص 59-60.)
[2]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ج3، ص 303
[3] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 21.
[4] . ر.ک: آیتی، مقاله نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت با تکیه بر آراء احمد الحسن، مجله مشرق موعود، ش 25.
[5]
. خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ
الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ
وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.
[6]
. محمدرضا سجادی طلب، مقاله دفاع از احادیث نشانه های ظهور، مجله مشرق
موعود، ش 43، سال 1396. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 414.
[7]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.
[8] . ر.ک: آیتی، جایگاه نشانه های ظهور در هندسه دین، مجله پژوهش های مهدوی، ش 1. آیتی، تاملی در نشانه ای حتمی ظهور، ص 19-24.
[9] . السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْمَحْتُوم. نعمانی، الغیبۀ، ص 301.
[10] . قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ ... الْیمَانِی. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652.
[11] . النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُوم. کلینی، الکافی ج 8، ص 310.
[12] . قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ الْمَحْتُوم. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1161.
[13] . خَسْفُ الْبَیْدَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم. نعمانی، الغیبۀ، ص 257.
[14] . کَفٌّ یَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم. نعمانی، الغیبۀ، ص 252.
[15] . طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مَحْتُومٌ. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 435.
[16] . اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ مِنَ الْمَحْتُومِ. شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 133.
[17] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45 و 222.
[18] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22.
[19]
. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 204. و
مشابه آن: ابن بابویه، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 128. شیخ صدوق، کمال
الدین، ج 2، ص 649. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 436. کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.
نعمانی، الغیبۀ، ص 252.
[20] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 48-49.
[21] . کلینی، الکافی، ج 8، ص 310. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 305.
[22]
. ابن بابویه، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 128. شیخ صدوق، کمال الدین،
ج 2، ص 649. لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ص 244. مجلسی، بحارالانوار، ج
52، ص 203.
[23] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-116.
[24]
. یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاء ... إِنَّ عَلِیّاً وَ شِیعَتَهُ هُمُ
الْفَائِزُون. کلینی، الکافی، ج 8، ص 310. صَیْحَةٌ مِنَ السَّمَاءِ
بِأَنَّ الْحَقَّ فِیهِ وَ فِی شِیعَتِه. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص
331. الصَّوْتُ ... وَ بِهِ یُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر. نعمانی،
الغیبۀ، ص 258.
[25] . السُّفْیَانِیُّ یُقَاتِلُ الْقَائِم. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 346.
[26] . رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیرَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم. نعمانی، الغیبة، ص 256.
[27]
. یا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ
جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیسَ یقْتُلُهُ جَیشُ السُّفْیانِی قَالَ لَا وَ
لَکِنْ یقْتُلُهُ جَیشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یجِیءُ حَتَّى یدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیأْخُذُ الْغُلَامَ فَیقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یمْهَلُونَ. کلینی، الکافی، ج 1، ص 337.
[28] . أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِآخِرِ مُلْکِ بَنِی فُلَانٍ ... قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِی یَوْمٍ حَرَامٍ فِی بَلَدٍ حَرَامٍ ... مَا لَهُمْ مُلْکٌ بَعْدَهُ غَیْرَ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.
[29]
. وَ یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِینَةِ فَیَنْفَرُ
الْمَهْدِیُّ مِنْهَا إِلَى مَکَّةَ فَیَبْلُغُ أَمِیرَ جَیْشِ
السُّفْیَانِیِّ أَنَّ الْمَهْدِیَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَکَّةَ فَیَبْعَثُ
جَیْشاً عَلَى أَثَرِهِ. نعمانی، الغیبۀ، ص 280.
[30]
. ِ أَنَّ النَّبِیَّ ذَکَرَ ... وَ یَحُلُّ الْجَیْشُ الثَّانِی
بِالْمَدِینَةِ ... ثُمَّ یَخْرُجُونَ مُتَوَجِّهِینَ إِلَى مَکَّةَ حَتَّى
إِذَا کَانُوا بِالْبَیْدَاءِ ... یَخْسِفُ اللَّهُ بِهِمْ عِنْدَهَا.
مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 186.
[31]
. إِنَّا وَ آلُ أَبِی سُفْیَانَ أَهْلُ بَیْتَیْنِ تَعَادَیْنَا فِی
اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا کَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو
سُفْیَانَ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَاتَلَ مُعَاوِیَةُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی
طَالِبٍ وَ قَاتَلَ یَزِیدُ بْنُ مُعَاوِیَةَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ السُّفْیَانِیُّ یُقَاتِلُ الْقَائِم. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 346.
[32]
. قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ:
الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ
الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص
652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.
[33]
. برخی از محققین، 24 روایت مستقل شیعی درباره یمانی را شمارش کرده اند.
برای آگاهی بیشتر، ر.ک: نجم الدین طبسی، کتاب روایات الیمانی عرض و نقد.
[34] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-125.
[35] . مهدوی راد، مقاله بررسی تطبیقی روایات یمانی از منظر فریقین، مجله حدیث پژوهی، شماره 12، ص 26.
[36] . طبسی، روایات الیمانی عرض و نقد، ص 95.
[37] . طبسی، تا ظهور، ج 2، ص 384.
[38] . محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 444. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22. و ص 48-49.
[39] . نعمانی، الغیبة، ص 256.
[40] . شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. نعمانی، الغیبة، ص 256.
[41] . نعمانی، الغیبة، ص 256.
[42] . شیخ طوسی، الغیبة، ص447.
[43] . شیخ طوسی، الامالی، ص 661.
[44] . وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّار. نعمانی، الغیبة، ص 256.
[45] . ر.ک: میرباقری، موسوعۀ الامام المنتظر، ج 3، ص 286.
[46] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقه الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 295.
[47] . ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45-47.
[48] . شیخ طوسی، الامالی، ص 661. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 275.
[49] . نعمانی، الغیبة، ص 256. بحارالانوار، ج 52، ص 230.
[50] . سید بن طاووس، فلاح السائل، ص 171. مجلسی، بحارالانوار، ج 83، ص 63.
[51]
. قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ:
الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ
الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص
652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.
[52] . خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ
وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ
وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج
2، ص 375. وی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود:
السُّفْیَانِی ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی
یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471.
خراسانی، صاحب و فرمانده رایات مِن خراسان میباشد که در پرچم هدایت و لشکر
نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً
إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ
وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ
أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392. خراسانی، سید حسینی و از
سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195. یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا، شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 5، ص 246. لشکر خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا
لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. مجلسی،
بحارالانوار، ج 52، ص 308. هنگامیکه حضرت ظهور و قیام نماید، لشکر سید
خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.
[53] . فَیُقْبِلُ الْحَسَنِیُّ حَتَّى یَنْزِلَ بِقُرْبِ الْمَهْدِی ... فَیَقُولُ الْحَسَنِیُّ: إِنْ کُنْتَ مَهْدِیَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَأَیْنَ هِرَاوَةُ جَدِّی رَسُولِ اللَّه. حلی، مختصر البصائر، ص 452.
[54] . النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 65.
[55] . ذَبْحُ رَجُلٍ هَاشِمِیٍّ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368. قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّة. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331. بنظر میرسد نفس زکیه از سادات حسنی باشد: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ
إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ
یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ
عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة. کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. برای
آگاهی از اتحاد و یکی بودن سید حسنی در مکه و شهادت نفس زکیه، ر.ک: آیتی،
تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234. و نیز سخن شیخ مفید: و قتل رجل من ولد الحسن بن علی
یخرج بالمدینة داعیا إلى إمام الزمان. شیخ مفید، الفصول العشرۀ فی
الغیبۀ، ص 122. از اینرو، نفس زکیه از سادات حسنی، ممکن است در مدینه، قیام
خویش را آغاز نماید، لکن سرانجام در مکه به شهادت برسد. جلال الدین علی
الصغیر، علامات الظهور، بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 380.
[56] . و یُقبِلُ بِالکوفَةِ رَجُلٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ یَدعو إلى أبیهِ، ثُمَّ یَبُثُّ السُّفیانِیُّ جُیوشَهُ. ابن حماد، الفتن، ص 196. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 92.
[57]
. تعابیر مشرق، خراسان، طالقان، قوم سلمان و ... به قرینه احادیث مرتبط و
همخانواده همچون حدیث امام صادق ذیل آیه 5 سوره اسراء همچون تعبیر اهل قم
به نمادی از ایران شیعی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، اطلاق میشده است؛ مضاف
بر اینکه، آیات استبدال و آیات قوم جایگزین در آخرالزمان، بر ایرانیان و
قوم سلمان فارسی تطبیق شده است. (ر.ک: پورسیدآقایی، مواجهه امام زمان با قوم
یهود در عصر ظهور، مجله مشرق موعود، ش 42، ص 65. فتلاوی، سقوط اسرئیل من
العلو و الافساد الی الزوال؛ ص 135-158. گروه نویسندگان، مجموعه آثار
پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 143-145.)
[58]
. رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ
مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ
الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ
عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین. مجلسی،
بحارالانوار، ج 57، ص 218. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 455.
[59] . گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 165 و ص 170-171.
[60] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.
[61] . مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 216.
[62] . نعمانی، الغیبۀ، ص 280.
[63] . السُّفْیَانِی ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83.
[64] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.
[65]
. زیرا، در چند روایت، به خروج سفیانی و یمانی در سال واحد، تصریح شده
است: خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ ... فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ
فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. نعمانی، الغیبۀ، ص 255. مجلسی،
بحارالانوار، ج 52، ص 232. و مشابه آن: شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید،
الارشاد، ج 2، ص 375. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 210. از طرفی، در حدیث
دیگری، به خروج سفیانی در سال ظهور، تصریح شده است: السُّفْیانِی وَ
الْقَائِمُ فِی سَنَةٍ وَاحِدَة. نعمانی، الغیبۀ، ص267. مجلسی،
بحارالانوار، ج 52، ص 267.
[66] . نعمانی، الغیبة، ص 256. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 232.
[67] . لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِی. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. نعمانی، الغیبة، ص 256.
[68] . نعمانی، الغیبة، ص 256. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 232.
[69] . ر.ک: میرباقری، موسوعة الامام المنتظر، ج 3، ص 286
[70] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 295.
[71] . متقی هندی، کنز العمال، ج 14، ح 39680. به نقل از: فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 103.
[72]
. سفیانی، مورد حمایت غربی ها است: یُقْبِلُ السُّفْیَانِیُّ مِنْ بِلَادِ
الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ.
شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 463.
[73]
. سفیانی، مورد حمایت یهود است: إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا (سورۀ اسراء، آیه
8)، یَعْنِی إِنْ عُدْتُمْ بِالسُّفْیَانِیِّ عُدْنَا بِالْقَائِمِ مِنْ
آلِ مُحَمَّد. قمی، تفسیر القمی، ج 2، ص 14. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص
46.
[74] . سفیانی مورد حمایت، خاندان آل فلان حاکم در عربستان است: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة.
کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. هماهنگی در به شهادت رساندن سید حسنی که نفس
زکیه می باشد (ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234.) به ارتباط
عمیق خاندان حاکم در عربستان با حاکم سوریه و منطقه شام در سال ظهور دارد
که متعاقب آن، سفیانی، لشکر نظامی را به مدینه اعزام ولی در منطقه بیداء،
خسف خواهد شد.
[75] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.
[76] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 341.
[77]
. حلی، مختصر البصائر، ص 471. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83. نیلی نجفی،
سرور اهل الایمان، ص 53. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 273-274.
[78] . نعمانی، الغیبة، ص 392. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 238.
[79] . عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 64. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 222.
[80]
. قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ:
الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ
الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص
652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.
[81]
. برخی از محققین، 24 روایت مستقل شیعی درباره یمانی را شمارش کرده اند.
برای آگاهی بیشتر، ر.ک: نجم الدین طبسی، کتاب روایات الیمانی عرض و نقد.
[82] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-125.
[83] . مهدوی راد، مقاله بررسی تطبیقی روایات یمانی از منظر فریقین، مجله حدیث پژوهی، شماره 12، ص 26.
[84] . طبسی، روایات الیمانی عرض و نقد، ص 95.
[85] . طبسی، تا ظهور، ج 2، ص 384.
[86] . محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 444. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22. و ص 48-49.
[87] . ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45-47.
[88] . خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ
وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ
وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج
2، ص 375. وی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود:
السُّفْیَانِی ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی
یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471.
خراسانی، صاحب و فرمانده رایات من خراسان میباشد که در پرچم هدایت و لشکر
نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً
إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ
وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ
أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392. خراسانی، سید حسینی و از
سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195. یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا، شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 246. لشکر خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا
لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. مجلسی،
بحارالانوار، ج 52، ص 308. هنگامیکه حضرت ظهور و قیام نماید، لشکر سید
خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.
[89] . فَیُقْبِلُ الْحَسَنِیُّ حَتَّى یَنْزِلَ بِقُرْبِ الْمَهْدِی ... فَیَقُولُ الْحَسَنِیُّ: إِنْ کُنْتَ مَهْدِیَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَأَیْنَ هِرَاوَةُ جَدِّی رَسُولِ اللَّه. حلی، مختصر البصائر، ص 452.
[90] . النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 65.
[91] . ذَبْحُ رَجُلٍ هَاشِمِیٍّ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368. قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّة. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331. بنظر میرسد نفس زکیه از سادات حسنی باشد: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ
إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ
یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ
عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة. کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. برای
آگاهی از اتحاد و یکی بودن سید حسنی در مکه و شهادت نفس زکیه، ر.ک: آیتی،
تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234. و نیز سخن شیخ مفید: و قتل رجل من ولد الحسن بن علی
یخرج بالمدینة داعیا إلى إمام الزمان. شیخ مفید، الفصول العشرۀ فی
الغیبۀ، ص 122. از اینرو، نفس زکیه از سادات حسنی، ممکن است در مدینه، قیام
خویش را آغاز نماید، لکن سرانجام در مکه به شهادت برسد. جلال الدین علی
الصغیر، علامات الظهور، بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 380.
[92] . ویُقبِلُ بِالکوفَةِ رَجُلٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ یَدعو إلى أبیهِ، ثُمَّ یَبُثُّ السُّفیانِیُّ جُیوشَهُ. ابن حماد، الفتن، ص 196. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 92.
[93]
. تعابیر مشرق، خراسان، طالقان، قوم سلمان و ... به قرینه احادیث مرتبط و
همخانواده همچون حدیث امام صادق ذیل آیه 5 سوره اسراء همچون تعبیر اهل قم
به نمادی از ایران شیعی و ایرانیان زمنیه ساز ظهور، اطلاق میشده است؛ مضاف
بر اینکه، آیات استبدال و آیات قوم جایگزین در آخرالزمان، بر ایرانیان و
قوم سلمان فارسی تطبیق شده است. ر.ک: پورسیدآقایی، مواجه امام زمان با قوم
یهود در عصر ظهور، مجله مشرق موعود، ش 42، ص 65. فتلاوی، سقوط اسرئیل من
العلو و الافساد الی الزوال؛ ص 135-158. گروه نویسندگان، مجموعه آثار
پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 143-145.
[94]
. رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ
مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ
الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ
عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین. مجلسی،
بحارالانوار، ج 57، ص 218. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 455.
[95] . گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 165 و ص 170-171.
[96] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.
[97] . نعمانی، الغیبة، ص 280. مجلسی.
[98] . نعمانی، الغیبة، ص 256. شیخ طوسی، الغیبة، ص447.
[99]
. خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ
الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ
وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.
[100] . یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392.
[101] . السُّفْیَانِی ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی
یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471.
مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83. نیلی نجفی، سرور اهل الایمان، ص 53.
مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 273-274.