واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

سیره و صفات مهدى موعود (عج) در سخنان امام باقر (ع)

سیره و صفات مهدى موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)

جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸

سیره و صفات مهدى موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)

آیت ‏الله على کریمى جهرمى‏
روایات بسیارى از حضرت امام محمّدباقر (ع) درباره مهدى موعود (ع) رسیده که قسمتى از آنها درباره سیره و صفات آن حضرت است و هر کدام از آن روایات، گوشه‏ اى از صفات و حالات و سیره آسمانى آن بزرگوار را بازگو مى‏ کند و اینک این چند مورد را یادآور مى‏ شویم.

 

1. آن حضرت در مورد آیه شریف:
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ 1 همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى‏ دارند و زکات مى‏ دهند و به کارهاى پسندیده وامى‏ دارند و از کارهاى ناپسند باز مى‏ دارند و فرجام همه کارها از آن خداست» فرمودند:

این آیه براى قائم آل محمّد (ص) و یاران او است. خداوند، مشارق زمین و مغارب آن را به آنان مى‏ دهد:
«یُظْهِرُ الدِّینَ وَ یُمِیتُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ بِأَصْحَابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبَاطِلَ کَمَا أَمَاتَ السَّفَهَةُ الْحَقَّ حَتَّى لَا یُرَى أَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور؛ 2
خداوند به وسیله او دین را غالب و پیروز خواهد گردانید و به وسیله او و یاران او بدعت و باطل را از بین خواهد برد، همان گونه که سفیهان، حق را از بین برده و نابود کردند، اثرى از ظلم دیده نمى‏ شود و امر به معروف کرده و نهى از منکر مى‏ کنند و عاقبت امور از براى خداوند است.»

آنچه در این عبارت شاخص است، ظاهر نمودن دین، از بین بردن بدعت‏ ها، محو کردن آثار ظلم و امر به معروف و نهى از منکر است. همه این امور به دست حضرت ولى عصر (ع) صورت خواهد گرفت و با خواست و اراده آن بزرگوار تحقّق خواهد یافت و البتّه یاران آن بزرگوار، ایشان را در این امور یارى مى‏ کنند.

2. جابر جعفى نقل مى‏ کند که حضرت ابوجعفر، امام باقر (ع) فرمودند:
«والله لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّى یَبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَعْمَلُ بِکِتَابِ اللهِ وَ لَا یَرَى مُنْکَراً إِلَّا أَنْکَرَه؛ 3
به خدا سوگند دنیا تمام نمى‏ شود و به پایان نمى‏ رسد تا اینکه خداوند مردى از ما اهل بیت (ع) را برانگیزد مردى که به کتاب خدا عمل مى‏ کند و منکر و امر ناشایسته‏ اى را نمى‏ بیند، جز اینکه آن را انکار مى‏ نماید و از آن جلوگیرى خواهد فرمود.»

اینها صفات نورانى و سیره مقدّس آن بزرگ مصلحى است که در آخرالزّمان ظهور مى‏ کند و از خاندان پیامبر اکرم (ص) و از اعقاب و ذریّه آن حضرت است. آرى سیره و صفات او طبق این روایت:

الف) عمل به کتاب خداست. او به قرآن کریم عمل مى‏ کند و طبق کتاب آسمانى اسلام حرکت نموده و گام برمى‏ دارد او قرآن را در براى تشریفات نمى‏ داند؛ بلکه آن را کتاب عمل مى‏ داند که باید در جامعه پیاده شود و کارهاى روزمرّه جامعه با آن انطباق پیدا کرده و به عنوان منشور نجات و رهایى جامعه به اجرا در مى‏ آورد.

ب) برنامه و سیره آن حضرت نهى از منکر است. بنگرید که حضرت باقر (ع) این مطلب را به چه صورتى ادا مى‏ کنند. مى‏ فرماید: «و لا یرى منکراً الّا انکره» او منکر و خلاف شرعى را نمى‏ بیند جز اینکه اعتراض مى‏ کند و خروش برمى‏ آورد و عدم رضایت خود را نسبت به انجام آن منکر در جامعه ابراز مى‏ دارد. او طبیعت منکر و جنس عمل بد را آفت و آسیب جامعه دانسته و عامل فساد امّت، عایق انسان از خدا، جهان ابدى و سیر اکمالى مى‏ داند و از این رو نه تنها خود از اعمال بد و کارهاى نادرست و مورد انکار دورى مى‏ گزیند که هر کسى مرتکب آن شود نیز مورد انکار و اعتراض آن حضرت قرار خواهد گرفت، منکر هر منکرى باشد و مرتکب آن هر کس باشد.

3. علّامه مجلسى نقل کرده که حضرت امام محمّد باقر (ع) فرمودند:
«اذا قام قائم اهل البیت قسّم بالسویّه و عدل فى الرعیّة؛ 4
هنگامى که قائم اهل بیت (ع) ظهور کند، اموال را بالسّویه و مطابق قانون تساوى در میان مردم تقسیم مى‏ کند و در میان رعیّت با عدالت رفتار خواهد نمود.»
انسان‏ها در اعصار مختلف، همواره این اضطراب و دغدغه را داشته و دارند که حاکمان آنان، دو اصل اساسى و دو قانون‏ راحتى‏ بخش و اطمینان‏ آور را رعایت ننموده؛ بلکه آن دو را خدشه‏ دار کنند، یکى تقسیم مال در میان رعیّت به طور مساوى و بدون ترجیح کسى بر دیگرى بر اساس روابط و پیوندها و معیارهاى ناصحیح و دیگرى مراعات نکردن عدل و قسط در جامعه و خلاصه ملّت را با دو چشم دیدن و با هر گروهى به صورت خاص و شکل ویژه‏ اى رفتار کردن. به این ترتیب پیروان حضرت بقیّة الله (ع) و منتظران ظهور آن بزرگوار باید هم اکنون این دو اصل اصیل را کاملًا در نظر بگیرند و همواره بر آن پافشارى کنند اگر در گروه حاکمیّت مملکت قرار دارند، خداى را در نظر بیاورند و با ملّت بر اساس این دو قانون سازنده و حیات بخش مواجه و روبه‏ رو گردند و اگر خود در طبقات مستضعفند براى رفع این ظلم فاحش و این ناهنجارى اجتماعى تلاش جدّى خود را به کار ببرند.

4. از کتاب «غیبت نعمانى» از زراره نقل شده است که مى‏ گوید:
به حضرت ابى‏ جعفر، امام محمّدباقر (ع) عرض کردم: صالح از صالحان را برایم نام بیاور. فرمودند: «اسم او اسم من است.» عرض کردم: آیا به سیره محمّد (ص) رفتار مى‏ کند؟ فرمودند: «هیهات هیهات اى زراره!» (یعنى چه دور است که بسان پیامبر (ص) رفتار کند.) عرض کردم: جانم به فداى شما. براى چه به سیره پیامبر (ص) رفتار نمى‏ کند؟! فرمودند: «ان رسول الله سار فى امّته باللّین (بالمنّ) کان یتألّف الناس و القائم یسیر بالقتل، بذاک امر فى الکتاب الذى معه ان یسیر بالقتل و لا یستتیب احداً ویل لمن ناواه؛ 5

یعنى پیامبر در میان امّتش با نرمى و مهربانى سیر کرد، همواره با مردم الفت مى‏ گرفت ولى قائم، با قتل و کشتنِ سرکشان سیر مى‏ کند که در کتابى که با اوست امر به او شده که با قتل حرکت کند و کسى را به توبه فرا نمى‏ خواند واى بر کسى که با او مخالفت و دشمنى کند.»

شایان ذکر است که در این روایت آمده که امام زمان (ع) به سیره پیامبر (ص) رفتار نمى‏ کند. حال آنکه در روایات بسیارى آمده که سیره او سیره رسول الله (ص) است و سیر و حرکت آن حضرت را خواهد داشت و چه بسا تصوّر شود که این روایت با آن روایات منافات دارد و ناهماهنگ است.

ولى تأمّل در این روایت، خود رفع کننده مشکل است؛ زیرا این روایت جهت قیام به سیف، مأمور به قتل بودن و نفى تشابه مى‏ کند. آرى پیامبر (ص) هر چند بالأخره جنگید و غزواتى در دوران آن حضرت روى داد، ولى قیام و حرکت او همراه با قتل و کشتن افراد نبود؛ بلکه مأمور بود که با ایجاد الفت و با نرمى و مدارا دعوت را آغاز کند؛ در حالى که امام زمان (ع) طبق منشورى که در دست دارند، مأمور به قتل طاغیان است و از آن طرف امام زمان (ع) در منهدم ساختن اساس کفر و ضلال و از بین بردن عادات زشت و قوانین و نظام‏ هاى باطل همانند پیامبر (ص)، رفتار نموده و راه آن حضرت را سیر مى‏ کند و همان اهداف را دنبال مى‏ نماید.

امّا اینکه در این روایت آمده که از کسى درخواست توبه نمى‏ کند یا کسى را امر به توبه نمى‏ نماید، این هم اشکالى به بارنمى‏ آورد؛ زیرا درخواست توبه نکردن یک مطلب است و قبول نکردن توبه مطلب دیگرى و آنچه که در اینجا نفى شده، درخواست توبه است؛ ولى اگر کسى خود به خود توبه کرد، چه بسا که بپذیرد و مى‏ پذیرد؛ زیرا مقتضاى اطلاقات آیات و روایاتى که راجع به توبه داریم، پذیرش آن است و اینکه توبه انسان تائب، مقبول واقع خواهد شد و شخص نادم و پشیمان را رد نخواهند نمود.


یا اینکه مقصود، گناهانى است که حدّ آنها قتل است و توبه هر چند پذیرفته شود؛ ولى حکم قتل را برنمى‏ دارد، مانند ارتداد و امثال آن که در عین حالى که شخص توبه مى‏ کند، حکم قتل از او برداشته نخواهد شد.

و امّا اینکه چرا آنقدر از اشخاص را مى‏ کشد، پاسخ آن روشن است؛ زیرا بعد از آن همه اتمام حجّت و دعوت و ابلاغ پیام دین در دوران غیبت صغرا و کبرا و فرا رسیدن روز ظهور، اگر کسى به خود نیامده باشد، معلوم مى‏ شود که او عنصرى ناباب و ناپاک و خطرناک است و عضوى است که مخلّ سلامت اعضاى دیگر بوده و فساد را به همه جا مى‏ کشاند و عضو سرطانى چه چاره‏اى جز قطع کردن و بریدن دارد؟

بسوزند شاخ درختان بى‏بر        سزا خود همین است هر بى‏برى را


پى‏ نوشت‏ها:
______________________________
(1). سوره حج (22)، آیه 41.
(2). بحارالانوار، ج 51، ص 47.
(3). همان، ج 49، ص 266.
(4). غیبت نعمانى، ص 231.
(5). بحارالانوار، ج 52، ص 354؛ غیبت نعمانى، ص 233.

هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ زمان جاهلیت مرده است

بی‌مرگی: امام را بشناس!

چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۸


اگر چند لحظه - بدون در نظر گرفتن آیات و روایات - در کار خودمان تأمل کنیم، درمی‌یابیم که ممکن نیست بدون راهنما، از پس رسیدن به مقصد - حتّی اگر دنیایی باشد - بربیاییم؛ همان‌گونه که در جاده ها، بدون تابلوهای «ایست»، «لطفاً آهسته برانید»، «خطر ریزش سنگ»، «5 کیلومتر تا مسجد» و «استراحتگاه»، یا گم می‌شویم یا از منحرف می‌شویم و به ته دره سقوط می‌کنیم.

ما عقل کل نیستیم و اگر قرار است در مسیری وارد شویم، باید معلّمی داشته باشیم.

نخستین وظیفه و تکلیفی که در عصر غیبت بر دوش منتظران گذاشته شده، شناخت امام زمان(عج) است؛ شناخت معلمی که تمام و کمال خود را در اختیارش بگذاریم تا در مسیر تا مقصد، راهنما و نجات بخش ما باشد.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:
«هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ زمان جاهلیت مرده است.»

برگرفته از کتاب «#انتظار منتظر و تکلیف منتظران»؛ به نقل از مکیال المکارم.

خرید
کتاب «#انتظار منتظر و تکلیف منتظران» از یاران شاپ  http://yon.ir/9SGmy





حدیث من مات

حدیث من مات
اطلاعات روایت
موضوع: شناخت امام
صادره از: پیامبر اسلام(ص)
اعتبار سند: ادعای تواتر در منابع شیعه و اهل سنت
منابع شیعه: کافی، کمال الدین و تمام النعمة، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر
منابع سنی: صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل، مسند ابوداود طیالسی، مسند الشامیین
احادیث مشهور

حدیث سلسلةالذهب.حدیث ثقلین.حدیث کساء.مقبوله عمر بن حنظلة.حدیث قرب نوافل.حدیث معراج. حدیث ولایت.حدیث وصایت.حدیث جنود عقل و جهل.حدیث شجره

پیامبر اسلام(ص):
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.

مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶؛

حَدیث مَنْ مات گفتار معروفی است از پیامبر اسلام(ص) که هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. این حدیث با الفاظ مختلف در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است. شیعیان این حدیث را درباره مسئله امامت می‌دانند و لزوم شناخت و اطاعت از امام را از آن استنباط می‌کنند. اهل سنت این روایت را مربوط به بحث ارتباط مردم با حاکم اسلامی و لزوم بیعت با او دانسته‌اند.

محتویات

متن حدیث در منابع شیعه و اهل سنت

این حدیث در منابع مختلف شیعه و اهل سنت نقل شده است:

منابع شیعی

در منابع اسلامی روایاتی با عبارت «من مات» نقل شده است.[۱] اما مقصود از تعبیر (حدیث «من مات») کلام معروف پیامبر اکرم است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است».[۲]

ابن ابی یعفور نقل می‌کند: از امام صادق(ع) درباره گفتار پیامبر اسلام: «مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد، مرگش، مرگ جاهلی است» پرسیدم که آیا مقصود مردن در حالت کفر است؟ امام صادق(ع) فرمود: مردن در حالت گمراهی است. عرض کردم: هر که در این زمان هم بمیرد و او را پیشوائی نباشد، مرگش، مرگ جاهلیت است؟ فرمود: آری.[۳] برخی علمای شیعه روایت من مات را متواتر در منابع شیعه و اهل سنت دانسته‌اند.[۴]

پیامبر اسلام(ص):
مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است.

احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸

منابع اهل سنت

حدیث «من مات» با تفاوتی مختصر در الفاظ، در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛ در برخی منابع از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند: «مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است»؛[۵] در برخی منابع دیگر چنین روایت شده: «مَنْ خَلَعَ یدًا مِنْ طَاعَةٍ، لَقِی اللهَ یوْمَ الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَ لَیسَ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ، مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که دست خود را از طاعت شخصی خارج کند (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت؛ دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد؛ به مرگ جاهلی مرده است.[۶] علمای اهل سنت، حدیث فوق را صحیح[۷] و حسن[۸] دانسته‌اند.

منابع حدیث

تعدادی از منابع شیعه و اهل سنت روایت «من مات» را نقل کرده‌اند.

منابع اهل سنت

منابع شیعه

  • کافی، کلینی[۱۲]
  • کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق[۱۳]
  • کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، خزاز رازی.[۱۴]

معنای حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت

علمای شیعه و سنی هرکدام بنا به عقاید کلامی خود از این روایت استفاده کرده‌اند و برای نظرات خود به آن استناد کرده‌اند.

شیعه

شیعیان از حدیث «من مات» در بحث امامت استفاده کرده و آن‌را دلیلی بر لزوم وجود امام در تمام دوران‌ها[۱۵] و ضرورت شناخت و اطاعت از امام دانسته‌اند.[۱۶] بنابر اعتقادات شیعه، مراد از امام در این روایت، اهل بیت و امامان معصوم است و در دوران حاضر، باید به امام مهدی، ایمان داشت.[۱۷]

اهل سنت

اهل سنت تفسیر و معنای دیگری از این روایت، ارائه کرده‌اند: در صحیح مسلم، این حدیث در بابی تحت عنوان «بَابُ الْأَمْرِ بِلُزُومِ الْجَمَاعَةِ عِنْدَ ظُهُورِ الْفِتَنِ وتحذیر الدعاة إلی الکفر؛ باب لزوم حفظ جماعت در زمان ظهور فتنه‌ها و پرهیز از دعوت کنندگان به کفر» آمده[۱۸] که همین می‌تواند معنای حدیث در نزد مسلم را مشخص کند. برخی منابع اهل سنت این حدیث را هم‌معنا با حدیث دیگری از پیامبر دانسته‌اند: «من مات مفارقًا للجماعة مات میتة جاهلیة؛ کسی که بمیرد در حالی که جدای از جماعت بوده باشد؛ به مرگ جاهلی مرده است».[۱۹]

اهل سنت مقصود از «امام» در این روایت را حاکم جامعه اسلامی می‌دانند که برای حفظ جماعت باید از او تبعیت و در بیعت او باقی ماند.[۲۰] این لزوم تبعیت از حاکم اسلامی، شامل تمام حاکمان مسلمان می‌شود و ظالم بودن، گناه کار بودن و... خللی در این لزوم تبعیت ایجاد نمی‌کند؛ ابن تیمیه در تفسیر حدیث فوق، لزوم تبعیت و بیعت صحابه پیامبر و تابعان با یزید بن معاویه را استنباط کرده است: («پس از واقعه حره، عبدالله بن مطیع که از سردمداران مخالف یزید در مدینه بود، به مکه فرار کرد. عبدالله بن عمر به ملاقات او رفت. ابن مطیع: برای ابن عمر متکائی بگذارید تا بنشیند. ابن عمر: برای نشستن به پیش تو نیامدم. آمدم تا حدیثی از پیامبر برای تو بخوانم. پیامبر فرمودند: کسی که دست خود را از طاعت شخصی خارج کند (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت، دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.» این حدیث را عبدالله بن عمر برای عبدالله بن مطیع، زمانی که از اطاعت امیر زمان خودش، یزید، سر باز زده بود خواند. در حالی که یزید ظلم کرده بود و در واقعه حره امور ناشایستی را انجام داد. در نتیجه از این حدیث به دست می‌آوریم که بر حاکمان مسلمان نباید با شمشیر قیام کرد و اگر شخصی در غیر اطاعت از این حاکمان بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است).[۲۱]

البته برخی از منابع اهل سنت، امام در روایت فوق را به پیامبر اسلام معنا کرده‌اند و معتقدند باید به پیامبر اسلام ایمان داشت؛ زیرا او امام اهل زمین در این دنیا است.[۲۲]



منابع

  • ابن ابی‌عاصم، أبوبکر بن أبی عاصم، السنه، المحقق: محمد ناصر الدین الألبانی، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • ابن تیمِیة، تقی الدین، مختصر منهاج السنة، خلاصه کننده عبد الله بن محمد الغنیمان، صنعاء،‌دار الصدیق، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق: دکتر محمد جعفر یاحقی و دکتر محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • طبرانی، سلیمان بن أحمد، مسند الشامیین، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، السعادة، بجوار محافظة مصر، ۱۳۹۴ق.
  • أحمد بن حنبل، أبو عبدالله، مسند احمد، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، بیروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق.
  • برقی، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، قم،‌ دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
  • حلیمی، ابوعبدالله، منهاج فی شعب الایمان، المحقق: حلمی محمد فودة،‌ بیروت، دار الفکر،‌ ۱۳۹۹ق.
  • خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۱ق.
  • سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، قم، ‌انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: علی اکبر غفاری، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
  • صهیب عبدالجبار،‌ الجامع الصحیح للسنن والمسانید، بی‌جا، بی‌نا، ۲۰۱۴م.
  • ابوداود طیالسی، سلیمان بن داود، مسند ابی داود الطیالسی، محقق:‌ محمد بن عبدالمحسن ترکی، مصر،‌ دار هجر، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم (المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله)، محقق:‌ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • علامه مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: سید هاشم رسولی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • محمد بن حبان بن احمد، صحیح ابن حبان، محقق: شعیب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • ملاصدرا، صدرالدین شیرازی محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، محقق و مصحح: محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.



مرتبط:

- سیره و صفات مهدى موعود (عج) در سخنان امام باقر (ع)

- انعکاس معانی در آینه نامهای امام منتظر (عج)


8252326376

تحلیلی از 313 نفر یار مخصوص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

تحلیلی از 313 نفر یار مخصوص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )


برای شناخت این یاران مخصوص به مطالب زیر توجّه کنید:

تواتر حدیث 313 نفر:

در همه جا معروف است و در کتاب های مربوط به امام زمان علیه السّلام نوشته شده که هنگام ظهور آن حضرت، 313 نفر یاران مخصوصش به او می پیوندند و هم چون کوه در برابر حوادث ایستادگی کرده و همراه امام علیه السّلام هستند، اکنون به جاست که در این کتاب درباره ی این افراد خاص به بررسی فشرده ای بپردازیم. برای روشن شدن مطلب نخست صحّت اصل حدیث را مورد بررسی قرار داده، سپس ویژگی های این یاران را بیان می کنیم. به طوری که در کتب مربوطه مانند بحارالانوار (ج52) اثبات الهداة (ج 7)، منتخب الأثر و ... آمده، حدیث ماجرای پیوستن 313 نفر از یاران خاصّ حضرت قائم علیه السّلام به آن حضرت، هنگام ظهور در مکه متواتر است ، یعنی به اندازه ای نقل شده که انسان با بررسی آن ها علم پیدا می کند که این حدیث صحیح است، و از پیامبر و ائمه علیهم السّلام نقل شده است. بنابراین نباید شکّی در صدور حدیث مذکور از جانب معصومین علیهم السّلام نمود. توضیح بیش تر این که: این حدیث با تعبیرات گوناگون نقل شده و در مجموع به اصطلاح تواتر معنوی بر صحّت صدور آن از معصومین علیهم السّلام داریم، اکنون با توضیحات کوتاه، ویژگی های این افراد و یاران مخلص دیگر امام قائم علیه السّلام را در امور ده گانه زیر بررسی می کنیم:
 

1-امام در انتظار آن ها به سر می برد

هنگام ظهور امام قائم علیه السّلام ، آن حضرت قبل از آن که کنار کعبه برود و تکیه بر کعبه (کانون و مرکز توحید) کند و صدای دل آرای خود را بلند کرده و به جهانیان برساند، در مکانی به نام «ذی طوی» در انتظار 313 نفر از یاران خاصّش توقف می کند، تا این که آن ها می آیند و به آن حضرت می پیوندند... 1 و در آن جا همراه امام به کنار کعبه می روند ...2
 

2- آن ها از اطراف جهان جمع می شوند

این 313 نفر از اطراف جهان و دورترین نقطه ها جمع شده و به امام قائم علیه السّلام می پیوندند ، چنان که در حدیثی از امام باقر علیه السّلام بیان شده: « یَجمَعُ اللهُ مِن أَقاصِی البِلادِ عَلی عِدَّةِ أَهلِ بَدرٍ ثَلاثَمِأَةَ وَ ثَلاثَ عَشَرَ رَجُلاً ؛ خداوند – برای حضرت قائم علیه السّلام – از دورترین شهرها، به تعداد جنگ آوران جنگ بدر، 313 مرد را جمع می کند»3 .
 

3- آن ها نخستین بیعت کنندگان با امام قائم هستند

هنگام ظهور، نخستین کسانی که پس از جبرییل امین با امام قائم علیه السّلام بیعت می کنند ، همین 313 نفر هستند. این مطلب را امام باقر علیه السّلام در ضمن حدیثی فرمود4 . البته باید توجّه داشت که در آغاز ظهور، یاران امام زمان علیه السّلام 313 نفرند، وگرنه به طور سریع بر یاران آن حضرت افزوده می شود، به طوری که در همان آغاز به ده هزار نفر می رسند، چنان که امام صادق علیه السّلام فرمود: « مایَخرُجُ إِلّا فِی أَوَّلِهِ قَومٌ وَ ما یَکُونُ أُولُوا القُوَّةِ أَقَلَّ مِن عَشَرَةَ آلافٍ ؛ امام زمان علیه السّلام خروج و ظهور نمی کند مگر همراه یاران نیرومند و رشید، و این یاران کمتر از ده هزار نفر نیستند»5 .
 

4- آن ها جانبازان سلحشورند

این 313 نفر در حدّی از ایثار و جانبازی و شجاعت و سلحشوری هستند که دشمنان قائم علیه السّلام جمع می شوند تا آن حضرت را به قتل برسانند، همین 313 نفر با دفاع قهرمانانه و جانبازی در راه آن بزرگوار، دشمنان را دفع کرده و آنان را در راه رسیدن به هدف شوم خود، مفتضحانه شکست می دهند ، چنان که این مطلب در ضمن حدیثی از امام سجّاد علیه السّلام نقل شده است6 .
 

5- آن ها پرچم داران و حاکمان روی زمینند

این افراد، در روایات بسیار، تشبیه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشوری شده اند که در جنگ بدر، نخستین شکست بزرگ را بر کفّار و دشمنان اسلام وارد آوردند، که تا آن وقت دشمنان چنین شکستی از اسلام نخورده بودند و اصلاً تصوّر چنین شکستی را نمی کردند. به علاوه، این 313 نفر پرچم داران روی زمین و حاکمان خدا بر مردم در سراسر زمین می باشند، این ویژگی ها حکایت از آن می کند که این افراد علاوه بر سلحشوری و شجاعت، دارای علم و بینش بوده که لیاقت رهبری جامعه ها را دارند و شایستگی آن را دارند که پرچم دار کشورها باشند. شاید بتوان گفت: هنگام برقراری حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السّلام همه ی جهان به 313 ایالت و استان تقسیم گردد و در هر یک از این ایالت ها و استان ها، این مردان بزرگ رهبر آن جا گردند. اینک به اصل روایت توجّه کنید که امام صادق علیه السّلام فرمود: « وَ کَأَنِّی أَنظُرُ القآئِمِ علیه السّلام عَلی مِنبَرِ الکُوفَةِ وَ حَولُهُ أَصحابُهُ ثَلاثَمِأَةَ وَ ثَلاثَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّةٌ أَهلِ البَدرِ ؛ وَ هُم أَصحابُ الأَلوِیَةِ وَ هُم حُکّامُ اللهِ فِی أَرضِهِ عَلی خَلقِهِ...؛ گویا امام قائم علیه السّلام را بر بالای منبر کوفه می نگرم که یارانش 313 نفر ، به تعداد جنگ آوران مسلمان جنگ بدر، اطرافش را گرفته اند، این یاران پرچم داران و حاکمان بر مردم در زمین از جانب خدا هستند»7 .
 

6- آن ها امّت معدوده و هم چون پاره های ابرهای متراکم هستند

در قرآن می خوانیم: « هر جا باشید، خداوند همه ی شما را حاضر می کند»8 . در تفسیر این آیه ، امام باقر علیه السّلام فرمود: « یَعنِی أَصحابَ القآئِمِ علیه السّلام ، اَلثَّلاثَمِأَةَ وَ البِضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً ،وَ للّهِ هُمُ الأُمَّةُ المَعدُودَةُ. یَجتَمِعُونَ وَاللهِ فِی ساعَةٍ واحِدَةٍ قُزَعٌ کَقُزَعِ الخَرِیفِ ؛ منظور یاران قائم علیه السّلام هستند که 313 نفرند، به خدا سوگند! منظور از امّت معدوده (که در آیه ی 8، سوره ی هود آمده) آن ها هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت همگی جمع می شوند هم چون پاره های ابر پاییزی که بر اثر باد جمع و متراکم می گردد»9 . و در حقیقت آیه ی مبارکه ی مذکور می گوید: خدایی که قدرت دارد ذرّات پراکنده ی خاک انسان ها را در قیامت از نقاط مختلف جهان جمع آوری کند، به آسانی می تواند یاران مهدی علیه السّلام را در یک روز و یک ساعت برای افروختن نخستین جرقّه های انقلاب به منظور تأسیس حکومت جهانی عدل الهی و پایان دادن به ظلم و ستم جمع نماید. تعبیر « أمّة معدودة» و هم چنین تشبیه به پاره های ابر پاییزی که توده های آن جمع و متراکم هستند و هم چون توده های ابر متراکم ، تیز پرواز و نیرومند می باشند.
 

7- آن ها رکن ها و پایه های خلل ناپذیر و پشتیبان محکمند

امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه ی 80، سوره ی هود، که در آن آمده، حضرت لوط علیه السّلام به قوم سرکش و تبهکار خود گفت: (لَو أَنَّ لِی بِکُم قُوَّةً اَو آوِی إِلی رُکنٍ شَدِیدٍ )؛ (افسوس) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود (آن گاه می دانستم که با شما پست فطرتان چه کنم)». فرمود: « منظور از قوّة ، همان قائم علیه السّلام است و منظور از رکن شدید (پشتیبان محکم) 313 نفر از یارانش هستند»10 آری، حضرت لوط علیه السّلام آرزو می کند که ای کاش مردانی مصمّم ، با قدرت روحی و جسمی کافی و هم پیمان های نیرومند همانند 313 نفر مردانی که هسته مرکزی حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السّلام را تشکیل می دهند ، در اختیار داشت تا قیام کند و با تکیه بر قدرت، با فساد و انحراف مبارزه نماید. و طبق روایتی می خوانیم آن ها هم چون پاره های آهن، محکم استوار هستند11 .
 

8- چند نشانه ی دیگر از این 313 نفر

امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران مخصوص به نام مفضّل رحمت الله علیه فرمود: « هنگامی که امام قائم علیه السّلام از سوی خداوند اجازه ی خروج و ظهور بگیرد، خدا را به اسم اکبر در لغت عبرانی بخواند و 313 نفر از اصحابش که از افراد نخستین در مورد قبول ولایت امام هستند، مانند پاره های ابر پاییزی به سوی او می شتابند، جمعی شبانگاه از بستر خود ناپدید شوند، و صبح گاه در مکه باشند و جمعی در روز دیده شوند که بر روی ابر حرکت می کنند. پس فرمود: این آیه « هر کجا باشید خداوند همه را حاضر می کند»12 درباره ی آن ها نازل شده است»13 . یکی از اصحاب می گوید: در مسجدالحرام در مکه در حضور امام باقر علیه السّلام بودم، آن حضرت دستم را گرفت و فرمود: « به زودی خداوند متعال 313 نفر را در همین مسجد حاضر کند، مردم مکه می دانند که هنوز پدران و اجداد آن ها خلق نشده اند، همراه آن ها شمشیرهایی است که بر هر شمشیری نام شخص و نام پدر و اوصاف و نصبش نوشته شده، سپس به دستور امام علیه السّلام شخصی اعلام می کند: این مهدی علیه السّلام هم چون داوود و سلیمان علیهما السّلام قضاوت می کند و گواه نمی خواهد»14 . و در ضمن روایتی از امام صادق علیه السّلام می فرماید: « بر شمشیرهای آن ها هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه ی آن، کلید هزار کلمه ی دیگر است و آن حضرت باد را در هر درّه ای بفرستد که ندا کند: این مهدی علیه السّلام است که قضاوت و حکومتش هم چون قضاوت و حکومت داوود علیه السّلام است و گواهی از متخلّفین نمی خواهد»15 . و بالاخره امام باقر علیه السّلام فرمود: « امام قائم علیه السّلام دارای 313 نفر یاور است که این افراد از نژاد عجم هستند، بعضی از آن ها در روز بر روی ابر سوار شده و راه می روند، و به نام و پدر و اوصاف و نسب معروفند16 و بعضی از آن ها در بستر خود خوابیده اند و بدون وعده ی قبلی در مکّه به حضور امام قائم علیه السّلام شرفیاب می گردند»17 . این روایات حاکی است که 313 نفر در همه ی ابعاد انسانی، افراد شایسته و شخصیت های ممتاز و قاطع و دلیر و دارای امکانات وسیع بوده و شایستگی آن را دارند که نخستین دسته ی گروندگان به آن حضرت باشند و هسته ی مرکزی حکومت حضرت قائم علیه السّلام و سران ارتش انقلاب جهانی ایشان را تشکیل می دهند.
 

9- دست خدا بالای سر امام علیه السّلام و یارانش :

از آن جا که این مردان آزاده، به راستی به امام قائم علیه السّلام می پیوندند تا در راه او هرگونه جانبازی لازم را بنمایند، خداوند نیز یار و یاور آن هاست و با نیروهای غیبی اش آن ها را کمک می کند. چنان که قرآن می فرماید: ( إِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت أَقدامَکُم)؛ اگر خدا را یاری کنید ، خداوند شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می دارد»18 . امام سجّادفرمود: « گویا صاحب شما (حضرت قائم علیه السّلام ) را می بینم که همراه سیصد و اندی نفر در پشت کوفه به نجف مشرف شده، جبرییل در طرف راست و میکاییل در طرف چپ و اسرافیل در پیش روی او است، پرچم پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم را برافراشته و آن پرچم را به جانب هیچ گروهی از مخالفان متمایل نکند، مگر این که خداوند آنان را به هلاکت می رساند»19 . نیز در ضمن روایتی رسول خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم فرمود: « هنگام خروج قائم علیه السّلام منادی خدا از آسمان فریاد می زند: ای مردم! مدت ستمگران تمام شد و کار به دست بهترین امّت محمد صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم افتاد، روانه مکّه شوید»20 . به این ترتیب می بینیم دست خدا همراه مهدی علیه السّلام و یارانش است، در این صورت پیروزی آن ها حتمی است. از طرفی در روایات می خوانیم : خداوند خروج قائم علیه السّلام را در یک شب سامان می بخشد21 . به هر حال طبق مضمون فرموده ی امام باقر علیه السّلام ، این انقلاب نیاز به یاران قهرمان و رشید دارد، و باید در این راه خون ها ریخته شود و عرق ها در بدن جاری گردد 22. یارانی که شایسته ی اطراف امامی باشند که پرچم رسول خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم را به دست گرفته و اسلحه های پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم را با خود حمل می کند و پیراهن خونی شده ای را که پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم در جنگ اُحد در تن داشت، به تن دارد23 .
 

10-نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی علیه السّلام :

جالب این که از امام باقر علیه السّلام نقل شده ، فرمود: «... وَ یَجِی ءُ وَ اللهِ ثَلاثُمِأَةَ وَ بَضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِم خَمسُونَ اِمرَأَةً یَجتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلی غَیرِ مِیعادٍ قَزعاً کَقَزعِ الخَرِیفِ؛ سوگند به خدا! سیصد و اندی نفر می آیند در میان شان 50 نفر زن هستند، در مکّه اجتماع می کنند بی آن که قبلاً وعده داده شده باشند ، آمدن شان هم چون ابرهای پاییزی است ( که با حرکات تند می آیند و درآن مرکز جمع می گردند)»24 . شکی نیست و به تجربه ثابت شده که زنان در انقلاب ها نقش مؤثّر و تعیین کننده دارند، زنان هستند که جوانان رشید و سلحشور در دامان پاک خود می پرورانند و در پشت جبهه و خانه داری، پشتیبان محکم و خوب برای مردان می شوند، آن ها می توانند با تصمیم آهنین خود شهید پرور باشند، آتش انقلاب را شعله ور سازند، و در کنار جبهه ها به پانسمان زخمی ها بپردازند و نوازش گر انقلابیون شوند. در روایات آمده: پس از جنگ اُحُد بدن حضرت علی علیه السّلام پر از زخم شد، به طوری که شصت مورد از بدن مولا علی علیه السّلام بریدگی سخت پیدا کرد، پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم دو زن به نام امّ سلیم و امّ عطیّه را مأمور مداوا و پانسمان زخم های بدن مبارک امام علی علیه السّلام نمود، آن ها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند، بعد گزارش دادند به قدری بدن حضرت علی علیه السّلام پر از زخم شده که هر زخمی را می بندیم، در کنارش زخم دیگری شکافته می شود25 . و نیز در روایات آمده: پنجاه نفر از اصحاب (یاران خاصّ) حضرت قائم علیه السّلام زن هستند26 . به این ترتیب؛ زنان نیز باید شخصیت و نیروی معنوی خود را بیابند و بدانند که می توانند نقش سازنده ای داشته باشند و از اصحاب امام مهدی علیه السّلام گردند و در جبهه های سیاسی و نظامی شرکت و تلاش فعّال نمایند و هم چون زینب کبری علیها السّلام مسؤولیت های سنگین یک انسان کامل را به دوش بکشند و رسالت خود را انجام دهند. به امید آن روز ! به این حدیث نیز توجّه کنید: مفضل رحمت الله علیه گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: « همراه مهدی علیه السّلام سیزده زن هست. عرض کردم: این بانوان برای چه در کنار مهدی علیه السّلام هستند؟ فرمود: این ها مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می نمایند، چنان که زنان در زمان پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم در جنگ ها این کارها را به عهده می گرفتند»27 .

ضمناً ناگفته نماند که از کتاب خطبة البیان منسوب به امام علی علیه السّلام آمده: نخستین کسانی که از 313 نفر به خدمت امام عصر علیه السّلام می رسد، دو نفر بصری به نام علی و محارب ، و شش نفر دیگر از ابدال به نام عبدالله هستند28 . و بالاخره در وصف یاران مهدی علیه السّلام ، از امام صادق علیه السّلام به این مضمون آمده است: « آن چنان در برابر فرمانده ی کلّ قوا خبردار ایستاده اند که گویا مرغی برسرشان است و تکان نمی خورند غذای شان تمام شده در عین حال آثار سجده در پیشانی شان پیداست، شیران روز و پارسیان شب هستند و قلب شان هم چون پاره آهن محکم است. همراه آن ها پرچمی است که جبرییل علیه السّلام در جنگ بدر برای پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم آورد ... پرچمی که تا یک ماه راه از چهار طرفش ترس را بر دشمنان مسلّط می کند، از مکه بیرون نمی آید تا این که حلقه ای در اطرافش باشند. شخصی پرسید : این حلقه از چند نفر تشکیل شده؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: از ده هزار نفر که جبرییل علیه السّلام در طرف راست و میکاییل علیه السّلام در طرف چپ این حلقه هستند، سپس امام علیه السّلام پرچم فتح را بر افرازد و حرکت کند و در مشرق و مغرب کسی نماند جز این که از روی عناد بر آن پرچم لعنت کند» 29.

 

نتیجه بحث و بررسی بیش تر:

از گفتار گذشته چنین نتیجه می گیریم که یار و یاور، آن هم یاران جانباز، مخلص ، آگاه و متعهّد از شرایط اولیّه ظهور حضرت مهدی علیه السّلام باید در همه ی نقاط جهان، افرادی از مرد و زن آماده شوند و خود را با یاران حقیقی تطبیق دهند، یارانی ممتاز و آگاه در همه ی زمینه ها، یارانی ایثار گر و رزمنده و دشمن برانداز. و باید علاقه مندان به ظهور قائم علیه السّلام چنین باشند و چنین یارانی در همه جا به وجود آورند ، تا زمینه ی خوبی برای نزدیک شدن ظهور گردند. برای این که بیش تر به سلحشوری یاران حضرت مهدی علیه السّلام پی ببریم، در پایان به این روایت نیز توجّه کنید:

امام باقر علیه السّلام فرمود: « اَلقَی الرُّعبُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِنا مِن عَدُوِّنا ، فَإِذا وَقَعَ أَمرُنا وَ خَرَجَ مَهدِیُّنا کانَ أَحَدُهُم أَجری مِنَ اللَّیثِ وَ أَمضی مِنَ السِّنانِ وَیَطَأَ عَدُوُّنا بِقَدَمَیهِ وَ یَقتُلُهُ بِکَفِّیهِ؛

امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افکنده شده و چون امر ما واقع شود و حضرت مهدی علیه السّلام ما خروج کند، هر کدام از دوستان ما از شیر دلیرتر و از نیزه برّان تر شوند و دشمنان را پامال کنند و با دست و چنگ بکشند»30

به هر حال چنان که از روایات استفاده می شود : فتح و پیروزی همراه امام قائم علیه السّلام است و هر کجا می رود فتح و پیروزی در آن جا به دست می آید31 . پس در غرب و شرق به حمایت آن حضرت بر می خیزند 32 . و طبق روایتی: سیصد و شصت مرد کامل الهی در بین حجرالاسود و مقام ابراهیم علیه السّلام با امام قائم علیه السّلام بیعت می کنند... آن ها وزیران اویند که بار سنگین مسؤولیت های کشور جهانی را اداره می نمایند33 . آن حضرت در فتح روم دارای هفتاد هزار سپاه است که تکبیرگویان آن جا را فتح می کنند، غرّش تکبیر اوّل یک سوم روم را ، و غرّش دوم یک سوم دیگر روم را، و غرّش سوم که همراه یورش قهرمانان است همه ی مردم را تحت پرچم امام قائم علیه السّلام قرار می دهد، اسلام و مسلمین سربلند و پیروز می شوند و کفر و کافران ذلیل و خوار می گردند، و تنها دین خالص حکومت خواهد کرد.34 صلیب ها شکسته می شوند و خوک ها نابود می گردند ، عصر او عصر پرهیزکاران است، یارانش پاک و خالص هستند و از آلودگی ها به دورند و در خطّ حق که خط آن حضرت و یارانش می باشد ، گام برمی دارند و به عنوان رجال الهی و وزیران آن حضرت، یاد شده اند35 .

 

اوتاد ، عصائب ، ابدال ، نجباء ، رفقا و اعاجم؟

جالب این که در وصف یاران مهدی علیه السّلام واژه هایی مانند : « اوتاد، عصائب، ابدال، نجباء ، رفقا و اعاجم» آمده که با توجه به معانی این عناوین با ویژگی های یاران حضرت مهدی علیه السّلام نیز آشناتر می شویم:

اوتاد: قبلاً گفتیم که ایشان طبق روایات سی نفرند که همواره در خدمت امام عصر – ارواحناه له الفداء- به سر می برند، هر کدام از آن ها که از دنیا بروند، فرد شایسته ی دیگری جانشین او می گردد36 با توجه به کلمه «اوتاد» که جمع «وَتَد» به معنی میخ است و با توجه به آیه 7 سوره ی نبأ قرآن که خداوند می فرماید: ( وَالجِبالَ أَوتاداً )؛ ما کوه ها را میخ های زمین قرار دادیم» ( که زمین را نگهدارند و به وسیله ی آن ، زمین از هم نپاشند).نتیجه می گیریم که این یاران از مردان بسیار خالص و دلاور هستند که هم چون کوه استوار، در خدمت آن حضرت علیه السّلام به سر می برند.

عصائب: طبق بعضی از روایات ، این ها یاران حضرت مهدی علیه السّلام در عراق هستند که هنگام ظهور آن حضرت خود را به مکه می رسانند و با او بیعت می کنند37 . با توجّه به معنی «عصائب» که جمع «عصبه» به معنی جوان مردان رشید و نیرومند است، به دست می آوریم که یاران مهدی علیه السّلام باید چنین باشند. ناگفته نماند که در بعضی از روایات ،یاران حضرت مهدی علیه السّلام با عنوان «اخیار» خوانده شده اند38 .

ابدال: این ها یاران حضرت مهدی علیه السّلام در شام هستند و هنگام خروج و ظهور آن حضرت ، خود را به مکّه می رسانند و با آن حضرت بیعت می کنند39 . معنی ابدال چنان که مرحوم طریحی در مجمع البحرین می گوید: آن ها جمعی از صالحان می باشند ، که همواره در زمین هستند، وقتی یکی از آن ها فوت کرد، خداوند بدل او شخص صالح دیگر را می گذارد، این ها چهل یا هفتاد نفر در شام هستند و یا سی نفر در جای دیگر40 . بنابراین این ها مردان خالص و کامل و صالح روی زمین هستند. ضمناً نا گفته نماند : شخصی از حضرت رضا علیه السّلام در مورد ابدال پرسید، آن حضرت علیه السّلام فرمود: ابدال، اوصیای پیامبران هستند41 .

نجباء : طبق روایتی که از امام علی و امام باقر علیهما السّلام نقل شده: این ها یاران مهدی علیه السّلام از سرزمین مصر هستند42 . نیز در روایتی آمده که این ها از کوفه هستند43 . با توجه به معنی « نجباء» که جمع «نجیب» به معنی افرد پاک سرشت و خوش نفس و جوان مرد است،نیز به ویژگی دیگر یاران مهدی علیه السّلام پی می بریم.

رفقاء: یاران حضرت مهدی علیه السّلام از کوفه هستند و خود را هنگام ظهور به مکّه رسانده و با آن حضرت بیعت می کنند و هم چون پاره های متراکم ابر پاییزی به سوی مکّه روانه می شوند44 . و پنجاه نفر از سیصد و سیزده نفر اهل کوفه هستند45 با توجه به معنی «رفق» و «رفاقت» که نشان گر صفا و صمیمیت و پیوند محکم آن هاست، به ویژگی دیگر یاران مخلص حضرت مهدی علیه السّلام نیز پی می بریم.

اعاجم: یعنی غیر عرب، چنان که هم اکنون ما نیز نشانه هایش را در ایران، افغانستان و پاکستان و ... می بینیم. امام زمان علیه السّلام یاران بسیار مقاوم و خستگی ناپذیر و مخلص در این کشورهای عجمی دارد. همین ها می توانند هسته مرکزی ارتش نیرومند امام علیه السّلام را در کشورهای عجمی تشکیل دهند و به توسعه ی آن اقدام جدّی کنند46 . با توجّه به این که حکومت جهانی ارتش نیرومند و قوی و کامل می خواهد. آن هم در اطراف امامی که غرق در اسلحه های پیامبر اسلام صَلّی الله عَلَیه و آلِه وَ سَلَم است و حتّی اسب و شتر و دلدل و براق و پرچم پیامبر خدا صَلّی الله عَلَیه و آلِه وَ سَلَم همراه اوست و مصحف مخصوص امیرمؤمنان علی علیه السّلام را در دست دارد47 . این نیز قابل توجّه است که امیرمؤمنان علی علیه السّلام فرمود: « اصحاب مهدی علیه السّلام جوانند و پیر در آن ها یافت نمی شود، جز مثل سرمه در چشم و نمک در غذا ،که کم ترین چیزدر غذا نمک است»48 .

 

امدادهای غیبی

از آن جا که مردان خدا به یاری حضرت قائم علیه السّلام می شتابند و شب و روز برای برقراری حکومت جهانی تحت رهبری آن حضرت تلاش می کنند، خداوند نیز با امدادهای غیبی خود بهترین حمایت را از آن ها خواهد کرد، چنانکه در قرآن کریم می فرماید: « اگر شما خدارا یاری کنید، خدا نیز شما را یاری می کند، و قدم های شما را ثابت و استوار می دارد»49 . اینک به این روایت که فشرده ی روایات بسیاری است، توجّه کنید: « هنگام ظهور امام قائم علیه السّلام ، فرشته ای بالای سر آن حضرت فریاد می زند: این مهدی علیه السّلام خلیفه ی خدا است، پس از او پیروی کنید. مردم به سوی او سراسیمه می شوند و او حکومت شرق و غرب را به دست می گیرد، خداوند او را به سه هزار فرشته کمک می نماید، اصحاب کهف از یاران او هستند، جبرییل در پیشاپیش سپاهش و میکاییل در کنار سپاهش می باشند، و حضرت مهدی علیه السّلام صندوق سکینه را از غار انطاکیه بیرون آورد، و اسفار تورات را از کوهی در شام خارج کرده و به آن با یهود، احتجاج و استدلال می کند و بسیاری از یهودیان مسلمان می شوند»50 . به این ترتیب می بینیم : بزرگ ترین امدادهای غیبی به کمک حضرت مهدی علیه السّلام و یارانش می شتابند و همه ی سختی ها و ناگواری ها برای او و یارانش آسان می شوند. چنان که امام صادق علیه السّلام در روایتی فرمود: « یَذُلُّ لَهُ کُلُّ صَعبٍ؛ همه ی مشکلات در برابر امام قائم –عَجّل الله تعالی فَرجه الشریف – تسلیم و رام گردد»51 . و این موضوع باید مسلمین را قوی دل و محکم کند، آن ها نهراسند و بدانند کمک خدا پشت سر آن هاست.
 


پی نوشت ها:

1- این حدیث از امام باقر علیه السّلام نقل شده (بحارالانوار، ج52، ص 304 و 307).
2- اثبات الهداة ، ج7، ص92.
3- بحارالانوار، ج52، ص310- به همین مضمون در کتاب اثبات الهداة ج7، ص176، نقل شده با این بیان که حضرت قائم علیه السّلام کنار حرم می ایستد و با فریاد یارانش را می طلبد ، خداوند در یک شب 313 نفر یارانش را از دورترین نقاط زمین در آن جا گرد هم می آورد.
4- بحارالانوار، ج52،ص317، - « أَوَّلَ مَن بایَعَ جِبرَئِیلُ ثُمَّ ثَلاثُمِأَةَ وَ ثَلاثُ عَشَرَ رَجُلاً ».
5- همان، ص323، ص337.
6- همان، ص306.
7- بحارالانوار، ج52، ص436.
8- سوره ی بقره ، آیه 148.
9- تفسیرنورالثقلین، ج1، ص139، به نقل از روضه ی کافی و اثبات الهداة ، ج7، ص50؛ بحارالانوار، ج52، ص342.
10- تفسیر برهان، ج2، ص228،- اثبات الهداة ، ج7، ص100.
11- بحارالانوار، ج52، ص343.
12- سوره ی بقره، آیه 148.
13- اثبات الهداة ، ج7، ص94.
14- همان، ص90.
15- همان ، ص91.
16- اثبات الهداة ، ج7 ص92؛ بحارالانوار، ج52 ص370؛ المجالس السنیه ، ج5 ص24.
17- اثبات الهداة ، ج7، ص92.
18- سوره محمّد صَلّی الله عَلَیه و آلِه وَ سَلَم ، آیه 7.
19-اثبات الهداة، ج7، ص113.
20- همان.
21- همان، ص114، یصلح الله أمره فی لیلة.
22- بحارالانوار، ج52، ص358.
23- همان، ص242- 301.
24- مدرک پیشین ،ص223.
25- تفسیر المیزان، ج4، ص69، به نقل از اصول کافی.
26- المجالس السنیه، ج5، ص551.
27- اثبات الهداة ، ج7،ص150-171.
28- الاوائل، ص33.
29- بحارالانوار، ج52 ص367؛ اثبات الهداة ، ج7 ص88- گویا اشاره به شرقی های طرف دار کمونیسم و غربی های طرف دار کاپیتالیسم- که با این پرچم مخالفت می کنند- می باشد.
30-اثبات الهداة ، ج7، ص113.
31- المجالس السنیه، ج5، ص722.
32- همان، ص709.
33- همان، ص711.
34- المجالس السنیه، ج5، ص723.
35- همان.
36- غیبت طوسی ، ص102،بحارالانوار، ج52، ص158.
37- المجالس السنیه ، ج5 ص699 – در مورد وفاداری مردم کوفه (که شامل نجف نیز خواهد شد) روایات دیگری نیز رسیده ، از جمله این که پنجاه هزار نفر از دلیران مردم کوفه مدافع خاص امام قائم علیه السّلام در برابر دشمن هستند. – بحارالانوار، ج52، ص306.و این که مقرّ حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السّلام کوفه است. نیز حاکی است که مردم کوفه در پشتیبانی آن حضرت جدّی و شجاع هستند.- اثبات الهداة ، ج7، ص49.امام باقر علیه السّلام ضمن روایتی فرمود: « خوشبخت ترین مردم نسبت به امام قائم علیه السّلام مردم کوفه هستند».- اثبات الهداة ، ج7، ص169.
38- اثبات الهداة ، ج7، ص38.
39- المجالس السنیه، ج5، ص699و 709.
40- مجمع البحرین (ماده ی بدل).
41- سفینة البحار، ماده بدل.
42- امام علی علیه السّلام فرمود: الابدال بالشام و انجباء بمصر و العصائب بالعراق (مجمع البحرین ماده عصب).
43- بحارالانوار، ج52،ص347.
44- المجالس السنیه، ج5، ص709.
45- بحارالانوار، ج52، ص306.
46- ضمناً ناگفته نماند: طبق بعضی از روایات پس از ظهور آن حضرت، جبرییل علیه السّلام و فرشتگان و نجباء جن و نقباء مردم با او بیعت می کنند.(بحارالانوار، ج53، ص8و9)، پس واژه «نقباء» که به معنی مردان آگاه و متعهد است نیز بر یاران خاصّ امام افزوده می شود.
47- بحارالانوار، ج53، ص36.
48- اثبات الهداة ، ج7، ص37.
49- سوره ی محمّد ، آیه ی 7.
50- المجالس السنیه، ج5، ص710 به نقل از اسعاف الرّاغبین- در این باره مطالبی در بحارالانوار، ج52، ص328، نیز آمده است.
51- بحارالانوار، ج52، ص238.





نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی

منابع: 

کتاب «حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت»


8251062342


جامعه موعود مهدوی الگویى براى ساختن جامعه مطلوب

8235799126

جامعه موعود الگویى براى ساختن جامعه مطلوب

ابراهیم شفیعى سروستانى‏

حکومت جهانى موعود را از دو منظر مى توان مورد مطالعه قرار داد: در منظر اول به این حکومت تنها به عنوان آرمانى دوردست که باید در انتظار تحقق آن بود نگریسته مى شود، آرمانى که با وضع موجود ما نسبتى نداشته و هیچ تاثیرى هم در واقعیت هاى جارى جامعه ندارد.


اما در منظر دوم، این حکومت (
حکومت جهانى موعود) - با همه ویژگیهاى آرمانى آن- نه تنها به عنوان غایت آمال بشر و نهایت آرزوى عدالت خواهان بلکه به عنوان الگوى واقعى براى سامان بخشیدن به وضع موجود و هدفى عینى که مى تواند حرکتهاى اجتماعى ما را جهت بخشد؛ قابل مطالعه است. اگر چه تحقق کامل این آرمان جز به دست با کفایت بنده برگزیده خدا حضرت ولى الله الاعظم، ارواحناله الفداء، میسر نیست.

حضرت آیت الله خامنه اى، رهبر معظم انقلاب اسلامى در یکى از بیانات خود، ضمن اشاره به ضرورت «اهتمام به مساله عدالت اجتماعى در کشور» و لزوم مقابله با «طبقه بهره مندان از پولهاى حرام» و «مرفهان بى درد» به نکته مهمى اشاره کردند که توجه به آن مى تواند ما را در ارایه تصویرى روشن از منظر دوم یارى دهد.

ایشان در سخنان خود موضوع «عدالت گسترى» و «قسط آفرینى» را که در روایات اسلامى، به عنوان یکى از شاخصه هاى مهم انقلاب مهدوى بدان اشاره شده، بررسى کرده و توجه به این موضوع را در همه برنامه هاى نظام اسلامى ضرورى دانسته اند:
نظام اسلامى، نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشید مهدویت در آخرالزمان هستید و الان حدود هزار و دویست سال است که ملت اسلام و شیعه در انتظار ظهور مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف و جعلنا الله فداه است، چه خصوصیتى براى آن بزرگوار ذکر مى کنید؟ «الذى یملاء الله به الارض قسطا و عدلا» نمى گویید که «یملاء الله به الارض دینا». این نکته خیلى مهمى است. چرا به این نکته توجه نمى کنیم؟ اگرچه قسط و عدل متعلق به دین است اما هزار سال است که امت اسلامى براى قسط و عدل دعا مى کند و این نظام اسلامى که به وجود آمده است؛ اولین کارش اجراى قسط و عدل است.

قسط و عدل، واجب ترین کارهاست. ما رفاه را هم براى قسط و عدل مى خواهیم. کارهاى گوناگون، مبارزه، جنگ، سازندگى و توسعه را براى قسط و عدل مى خواهیم. براى این که در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده بکنند و عده اى محروم و مظلوم واقع نشوند. در محیط قسط و عدل است که انسانها مى توانند رشد کنند. به مقامات عالى بشرى برسند و کمال انسانى خود را به دست بیاورند. قسط و عدل، یک مقدمه واجب براى کمال نهایى انسان است. چطور مى شود به این قضیه بى اعتنایى کرد!؟ 1

جان کلام رهبر انقلاب در سخنان یاد شده این است که ما نباید به فرهنگ مهدویت و انتظار، با همه مشخصه هایى که در روایات ما براى آن برشمرده شده است، به عنوان‏ مجموعه معارفى که فقط ترسیم کننده وضعیت آینده جهان هستند و هیچ نسبتى با وضعیت کنونى مسلمانان ندارند، نگاه کنیم، بلکه باید این فرهنگ را در تمام عرصه هاى اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جامعه خود جارى و سارى بدانیم و در پى آن باشیم که ویژگیهاى ذکر شده براى جامعه موعود را، تا آن جا که در توان داریم، در جامعه خود پیاده کنیم و اگر فعلا توفیق دستیابى به جامعه موعود را نداریم، لااقل با الگو قرار دادن آن، جامعه مطلوب را بنیان نهیم. چنان که امام (خمینی) راحل قدس سره، نیز به این موضوع اشاره کرده و مى فرماید:
حالا البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم، اگر مى توانستیم مى کردیم، اما چون نمى توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند، الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. 2

اگر الگوپذیرى از قیام عدالت گستر مهدى موعود، علیه السلام، در جامعه اسلامى ما، به صورت یک فرهنگ درآید و همه دست اندرکاران نظام اسلامى خود را موظف به شناخت ویژگیهاى دولت کریمه آخرین ذخیره الهى بدانند و سعى کنند که زندگى فردى و فعالیت اجتماعى خود را بر آن ویژگیها منطبق سازند آن وقت است که معناى واقعى انتظار فرج تحقق مى یابد، زیرا ما وقتى مى توانیم خود را منتظر واقعى بدانیم که در عمل به آرمان هایى که تحقق آنها را انتظار مى کشیم پایبند باشیم.

بنابراین باید روایاتى را که به بیان خصایص یگانه مصلح موعود و ویژگیهاى حکومت جهانى آن حضرت پرداخته اند مورد بررسى قرار دهیم تا درنهایت بتوانیم به الگوى مناسبى از جامعه موعود دست یابیم، الگویى که بتواند حیات اجتماعى ما را در عصر حاضر سامان دهد.

در این جا براى روشن تر شدن موضوع بحث به برخى از ویژگیهایى که در
برخى روایات از حکومت جهانى آن امام غایب برشمرده شده است، اشاره مى کنیم:

1. ساده زیستى کارگزاران حکومت‏

دراین زمینه روایتى از امام صادق، علیه السلام، نقل شده که توجه به مفاد آن در ارائه تصویرى از شیوه زندگى کسى که درعصر ظهور، حکمران سراسر عالم خواهد بود، بسیار مفید است. آن حضرت بنا بر این روایت خطاب به یارانش مى فرمایند:
ما تستعجلون بخروج القائم! فوالله مالباسه الا الغلیظ و لاطعامه الا الجشب ... 3
به چه ملاک درباره خروج قائم، تعجیل مى طلبید؟ به خدا سوگند، او جامه درشت مى پوشد و خوراک خشک و ناگوار مى خورد ...

در روایت دیگرى امام صادق، علیه السلام، تصویرى جامع از شیوه زندگى حاکمان در عصر حکومت اهل بیت، علیهم السلام، ارایه مى دهند:
قال (المفضل): کنت عند ابى عبدالله، علیه السلام، بالطواف، فنظر الى و قال لى یا مفضل! مالى اراک مهموما متغیر اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فداک نظرى الى بنى العباس و ما فى ایدیهم من هذا الملک و السلطان و الجبروت، فلوکان ذلک لکم لکنا فیه معکم، فقال: یا مفضل اما لوکان ذلک لم یکن الا سیاسة اللیل و سیاحة النهار، اکل الجشب و لبس الخشن، شبه امیرالمؤمنین، علیه السلام، و الا فالنار. 4

مفضل (راوى معروف) مى گوید: سالى در حج، به هنگام طواف، خدمت امام جعفر صادق، علیه السلام، بودم. در اثناى طواف، امام نگاهى به من کرد و فرمود: چرا این گونه اندوهگینى و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! بنى عباس و حکومتشان را مى بینم و این مال و این تسلط و این قدرت و جبروت را، اگر همه در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم‏ بودیم. امام، علیه السلام، فرمود: اى مفضل! بدان، اگر حکومت در دست ما بود جز سیاست شب (عبادت، اقامه حدود و حقوق الهى و حراست مردم) و سیاحت روز (سیر کردن و رسیدگى به مشکلات مردم و جهاد و رفع ظلم و ...) و خوردن خوراکهاى خشن و نامطبوع و پوشیدن جامه هاى درشت، یعنى همان روش امیرالمؤمنین، علیه السلام، چیزى در کار نبود که اگر (در کار حکومت دینى)، جز این عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود.

نکته قابل توجه در این روایت این است که با وجود این که حضرت امام جعفر صادق، علیه السلام، خود در زمان امامتشان، بنابر بعضى روایات، از لباسهاى لطیف نیز استفاده مى کردند و به همین خاطر مورد طعن و انتقاد بعضى از مقدس مآبها واقع مى شدند، 5 در این جا مى فرمایند اگر ما به حکومت برسیم سهمى جز خوردن خوراک هاى ناگوار و پوشیدن جامه هاى تن آزار نداریم؛ که این بیانگر اهمیت ویژه زمامدارى و حکومت بر مسلمین و وظیفه خطیر کارگزاران حکومت اسلامى است و نشان مى دهد که پذیرفتن مسؤولیت حکومت مردم، تعهد مضاعفى را بر عهده پذیرنده این
مسؤولیت مى آورد و او را ناچار مى سازد که زندگانى خویش را با ضعیفترین طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا درد آنها را با تمام وجود احساس و همت خویش را صرف بهبود آلام آنها کند.

حکایت زیر، رسالت سنگین پیشوایان و کارگزاران جامعه عدل اسلامى را به خوبى بیان مى کند:
روزى یکى از یاران امیرالمؤمنین، علیه السلام، عرض کرد: اى امیرمؤمنان! از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مى کنم. فرمود: چرا؟ گفت: جامه هاى پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده. امام، علیه السلام، فرمودند: او را نزد من آرید. چون نزد ایشان آمد بدو گفت: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشته ات کرده و از راهت بدر برده. بر زن و فرزندانت رحمت نمى آرى و چنین مى پندارى که خدا آن چه را پاکیزه است و بر تو روا فرموده، اما ناخشنود است که از آن بردارى؟ تو نزد خدا خوار مایه تر از آنى که مى پندارى؟
گفت: اى امیرمؤمنان! و تو در این پوشاک زبر تن آزار باشى و خوراک دشوار خوار؟ فرمود:
و یحک انى لست کَأَنت، ان الله فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره». 6

واى بر تو! من نه چون توام. که خدا بر پیشوایان دادگر واجب فرموده، خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندى، (شخص) تنگدست را به هیجان نیارد و به طغیان وا ندارد.

2. قاطعیت با کارگزاران و ملاطفت با زیردستان‏

یکى از ویژگیهاى مهم حکومت جهانى امام مهدى، علیه السلام، که در روایات بدان اشاره شده، سختگیرى و قاطعیت نسبت به کارگزاران حکومت و مجریان امور و برخورد شدید با متخلفان است، چنان که در روایتى که در این زمینه از امام على، علیه السلام، نقل شده، آمده است:
«لینزعن عنکم قضاه السوء، و لیقبضن عنکم المراضین، و لیعزلن عنکم امراء الجور، و لیطهرن الارض من کل غاش ... 7

... امام مهدى، علیه السلام، قاضیان زشت کار را کنار مى گذارد و دست سازشکاران 8 را از سرتان کوتاه مى کند، و حکمرانان ستم پیشه را عزل مى نماید، و زمین را از هر نادرست و خائنى پاک مى سازد.

در روایت دیگرى قاطعیت و سازش ناپذیرى حضرت ولى عصر، علیه السلام، در مقابل کارگزاران ناشایست و ملاطفت و مهربانى آن حضرت با بیچارگان و مستمندان چنین توصیف شده است:
المهدى سمح بالمال، شدید على العمال، رحیم بالمساکین. 9

مهدى، (علیه السلام،) بخشنده است، او درباره عمال و کارگزاران و ماموران دولت خویش بسیار سختگیر است، و با ناتوانان و مستمندان بسیار دل رحم و مهربان.
شدت و قاطعیت در مقابل کارگزاران حکومت و رافت و ملاطفت نسبت به ناتوانان و زیردستان از ویژگیهاى مهمى هستند که حاکم اسلامى مى بایست بدانها آراسته باشد، تا بدانجا که امام صادق، علیه السلام، در نامه اى که خطاب به «نجاشى»، یکى از یاران خود- که به سمت استاندارى اهواز منصوب شده بود- رستگارى و نجات او را در گرو داشتن این ویژگیها دانسته و مى فرمایند:
و اعلم ان خلاصک و نجاتک فى حقن الدماء و کف الاذى عن اولیاء الله و الرفق بالرعیه و التانى و حسن المعاشره مع لین فى غیر ضعف و شدة فى غیر عنف. 10

بدان که نجات و رستگارى تو در گرو چند چیز است: جلوگیرى از ریختن خون (بى گناهان) خوددارى از آزار دوستان خدا، مدارا و ملاطفت با زیردستان و حسن سلوک همراه با رافت و مهربانیى که برخاسته از ضعف و ناتوانى
نباشد و شدت و قاطعیتى که برخاسته از زورگویى نباشد.
امام على، علیه السلام، نیز یکى از فرمانداران خود را چنین سفارش مى کنند:
و اخلط الشدة بضغث من اللین، و ارفق ما کان الرفق ارفق و اعتزم بالشد
ة حین لایغنى عنک الا الشدة ... 11

شدت و قاطعیت را با قدرى نرمى و ملاطفت بیامیز، و هر زمان که مهربانى و مدارا کردن شایسته تر است، مدارا کن و آن جا که چاره اى جز شدت و قاطعیت ندارى شدت و قاطعیت پیشه کن.

3. تامین رفاه اقتصادى مردم‏

در زمان حکومت امام مهدى، علیه السلام، رفاه اقتصادى و آسایش معیشتى بر تمام بخشها و زوایاى زندگى بشر پرتو مى افکند و انسانها آسوده خاطر از مشکلات روزمره تامین معاش مى توانند به سازندگى معنوى خود بپردازند.

در این زمینه روایتهاى بسیارى نقل شده که در اینجا به ذکر روایتى از امام على، علیه السلام، اکتفا مى کنیم:
... و اعلموا انکم ان اتبعتم طالع المشرق سلک بکم منهاج الرسول ... و کفیتم مؤونة الطلب و التعسف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق ... 12
... بدانید اگر شما از قیامگر مشرق (امام مهدى، علیه السلام) پیروى کنید، شما را به آیین پیامبر درآورد ... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستیابى به امور زندگى) آسوده شوید و بار سنگین (زندگى) را از شانه هاتان بر زمین نهید ...

چنان که ملاحظه مى شود در این روایت پیروى از امام عادل و درآمدن به آیین پیامبر، صلى الله علیه و آله، مقدمه اى براى رسیدن به وضع مطلوب اقتصادى، آسودگى از رنج طلب و رهایى از بار سنگین زندگى ذکر شده است. نکته ظریفى که ازاین موضوع به دست مى آید این است که تامین رفاه اقتصادى و سامان بخشیدن به وضعیت معیشتى مردم یک جامعه، نه تنها با اهداف الهى و ارزشهاى معنوى آن جامعه منافات ندارد. بلکه تحقق این اهداف زمینه و بستر مناسبى براى رسیدن به رشد و توسعه اقتصادى و تامین رفاه و آسایش عمومى مردم جامعه است.
نکته یاد شده را در کلام دیگرى از امیرالمؤمنین، علیه السلام، مى توان مشاهده کرد، آن جا که مى فرماید:
اما والذى فلق الحبه و برا النسمه، لو اقتبستم العلم من معدنه، و ادخرتم الخیر من موضعه، و اخذتم الطریق من وضحه، و سلکتم من الحق نهجه، لنهجت بکم السبل، وبدت لکم الاعلام، و اضاء لکم الاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فیکم عائل و ظلم منکم مسلم و لامعاهد. 13

سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید و خبر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مى گشت و نشانه هاى هدایتگر پدید مى آمد و فروغ اسلام شما را فرا مى گرفت و به فراوانى غذا مى خوردید و دیگر هیچ عائله مندى بى هزینه نمى ماند و بر هیچ مسلمان و غیر مسلمانى ستم نمى رفت.

4. گسترش عدالت و مساوات‏

یکى از مهمترین ویژگیهاى حکومت مهدى (ع) گسترش عدالت در همه شؤون زندگى بشر است، مطابق حدیث مشهورى که به حد تواتر از شیعه و اهل سنت نقل شده آن حضرت «... زمین را از عدل و داد لبریز مى کند پس از آن که از ستم و بیداد لبریز شده باشد.» 14

عدالت مهدوى آن چنان فراگیر و گسترده است که حتى به درون خانه ها نیز نفوذ کرده و روابط خصوصى افراد خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد، کارى که از عهده هیچ نظام حقوقى برآمده نیست، چنان که امام صادق، علیه السلام، دراین باره مى فرمایند:
... و اما و الله لیدخلن (القائم) علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر. 15

به خدا سوگند مهدى، علیه السلام، عدالتش را تا آخرین زوایاى خانه هاى مردم وارد مى کند، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها مى شود.
در روایت دیگرى از امام باقر، علیه السلام، شمول دامنه عدالت آن حضرت چنین بیان شده است: ... فانه (القائم) یقسم بالسویه، و یعدل فى خلق الرحمن، البر منهم و الفاجر ... 16

... امام قائم (اموال را) برابر تقسیم مى کند و میان (همه) مردم، نیکوکار و بدکار، به عدالت رفتار مى نماید ...

امام
(خمینی)راحل، قدس سره، در بیان مفهوم واقعى عدالتى، که به دست تواناى امام مهدى، علیه السلام، تحقق مى یابد و سراسر زمین را فرا مى گیرد، مى فرماید:
قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمى است که به ما مسائلى مى فهماند، من جمله اینکه براى یک همچو کار بزرگى که در تمام دنیا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسى الا مهدى موعود، علیه السلام، که خداى تبارک و تعالى او را ذخیره کرده است براى بشر. هریک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجراى عدالت را در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند. حتى رسول ختمى مرتبت، صلى الله علیه و آله، که براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا ... وقتى که ایشان ظهور کنند، ان شاء الله خداوند تعجیل کند در ظهور او، تمام بشر را از انحطاط بیرون مى آورد، تمام کجى ها را راست مى کند، «یملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا» همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن مى فهمیم، که نه یک حکومت عادلى باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنى «یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الان زمین، و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از جور است، تمام نفوسى که هستند انحرافات در آنها هست، حتى نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایى هم که بشر مى کند. انحرافاتى معلوم است و ایشان مامورند براى این که تمام این کجى ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند: «یملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا. 17

با امید به اینکه بتوانیم با ترسیم ابعاد مختلف حکومت جهانى مهدوى موعود (عج)، به الگوى مناسبى براى ساختن جامعه مطلوب اسلامى دست یابیم.


پى نوشت‏ها:

__________________________________________________
(1). روزنامه جمهورى اسلامی پنجشنبه 26 تیرماه 1376، ص 3.
(2). صحیفه نور، مجموعه رهنمودهاى امام خمینى، تهران، ساز
مان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 20، ص 198.
(3). المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 354، به نقل از حکیمى، محمد، در فجر ساحل، ص 69، چاپ نوزدهم، تهران، آفاق، 1375.
(4). همان، ص 359، به نقل از مأخذ پیشین.
(5). رک.: امین، سید محسن، سیره معصومان ترجمه على حجتى کرمانى، ج 6، ص 51، تهران، سروش، 1374.
(6). نهج البلاغه، کلام 209، ترجمه سید جعفر شهیدى، چاپ ششم، صص 242- 231. تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.
(7). مجلسى، محمد باقر، همان، ج 51، ص 120؛ به نقل از حکیمى، محمد، عصر زندگى (چگونگى آینده انسان و اسلام، ص 51، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1374.
(8). رشوه بگیران، تباه‏ کنندگان و ساخت و پاخت کنان، ر. ک: حکیمى، محمد، همان.
(9). العسکرى، نجم الدین جعفر بن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنه و الامامیه، ج 1، ص 277، به نقل از حکیمى، محمد، همان.
(10). المجلسى، محمدباقر، همان، ج 177، ص 192، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.
(11). نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدى، ص 320، نامه 46.
(12). مجلسى، محمدباقر، همان، ج 51، ص 123، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص 113.
(13). کلینى، محمد بن یعقوب، «الکافى»، ج 8، ص 32؛ به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص 112.
(14). رک. الشیخ الصدوق، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 257، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1359 ق.
(15). المجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص 362، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص 42.
(16). همان، ج 51، ص 29، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص 159.
(17). صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى (ره)، ج 12، صص 207- 209.

گزینه های مرتبط (بر اساس برچسب)

سایر مطالب این مجموعه: « فجرمقدس‏




بیانی درباره یمانی در دوران نزدیک ظهور حضرت امام منتظر (عج)

8235754934

واحد: تابحال تفسیرها و تطبیقهای احتمالی زیادی برای احادیث و مباحث آخرالزمان و ظهور امام زمان (عج) با وقایع هر زمان انجام شده است که بسیار با عدم قطعیت همراه است، همچنین همیشه همراه با نگرش نویسنده و گوینده نسبت به جهان و تفسیر و اطلاع او از واقعیتهای جهان است که می تواند با تحلیلها و تفسیرهای خواننده و شنونده موافق یا متفاوت باشد. تحلیل زیر نیز همینطور است. به نظر واحد باید تحلیلها و سخنان متفاوت را خواند و شنید و تفکر و تعقل کرد تا بتوان به تحلیل خود از واقعیتها و علوم مربوطه رسید. نوشته زیر با این نگرش قرار داده شده است. 


گروه معارف رجانیوزوجود ویژگی‌های مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین از او شده، می‌تواند انگیزه‌ای برای وسوسه شیادان و فرصت‌طلبانی باشد که برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند. لذا، این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر، عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چه‌بسا با این عنوان تا مرز تشکیل "حکومت و قیام نظامی مسلحانه"، نیز پیش بروند و بر امنیت کشورهای شیعی قبل از ظهور، تاثیرگذار خواهد بود. همچنانکه در عصر معاصر و در کشور عراق، مدعی دروغین مهدویت، احمد الحسن بصری، در طی نامه ای به مقام معظم رهبری با طرح این موضوع که نائب خاص و فرستاده امام عصر می باشد، از مقام معظم رهبری به عنوان نائب عام، میخواهند که به ایشان ایمان آورده و حکومت ایران را تسلیم او نماید.[1] از این‌رو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی از جمله مکان قیام یمانی و تحرکات نظامی وی و همپیمانان یمانی، براساس اصول علمی شناسایی شود و البته همانطور که نیز در ادامه بیان خواهد شد، "شاخصه اصلی" تشخیص یمانی، هم پیمانی نظامی یمانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور هنگام حمله سفیانی به عراق خواهد بود.

 

جایگاه سنجی معطوف به بیان نشانه های ظهور

دیدبانی حوادث کشورهای عصر ظهور

 

چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان، وجود دارد که شناخت و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) در علم "آینده پژوهی"، یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: منطقه شام و سوریه، ایران، عراق، یمن، فلسطین و عربستان؛ کشورهای مذکور در جغرافیایی عصر ظهور و در مثلث "مکه ـ کوفه ـ قدس"، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهند بود و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور رخ خواهد داد که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهند گذاشت.

 

بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشورها در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد. و این امر محقق نخواهد شد جز با رصد تحولات و نشانه های ظهور و بویژه حوادث در "احادیث تمهید مباشر"ـ احادیثی که به حوادث و اتفاقات قبل از علائم و نشانه های حتمی ظهور، در کشور سوریه، عراق، عربستان ـ اشاره دارند. از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور خواهد بود.

 

همچنین، از نظر علم آینده پژوهی و مطالعه رویدادهای آینده و تحلیل آنها، هر نوع علامت و سیگنال مورد توجه قرار می گیرد و نمی توان به آنها بی اعتنا بود. در واقع آینده پژوهی در صدد ایجاد آمادگی در مردم در حالت ها و سناریوهای مختلف است و می کوشد مردم در برابر حوادث آینده غافلگیر نشده و تکالیف و مسئولیت های خود را فراموش نکنند. از این رو نشانه های ظهور و تحلیل درست آنها یکی از ابراز های مهم آینده پژوهی برای رسوخ به آینده است.

 

شناخت نشانه های حتمی ظهور

 

از اینرو، برخی از فقهاء، یادگیری و شناخت نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانسته اند. از جمله، آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب ارزشمند منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، چنین می فرمایند:

 

هل یجب معرفة علائم الظهور، لیعلم به عند وقوعه، و یعرف المحقّ من المبطل، و یمیز بین الخبیث و الطیّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع فی الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل. [2]

آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائل شوند؟ آری؛ ظاهر وجوب یادگیری و شناخت نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، از باب دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، نیز واجب است.

 

پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد.

 

البته برخی از نشانه های ظهور، کارکرد ایجابی (پیش برنده) دارند و برخی کارکرد سلبی (بازدارنده)؛ به این معنا که کارکردهای ایجابی، اگر تحقق پیدا کنند، در شناخت جبهه حق و پرچم های هدایت قبل از ظهور، کاربرد دارند. به عنوان مثال، آیا همراهی و تبعیت از یمانی به عنوان اهدی الرایات، بدون آگاهی از شناخت مکان خروج و قیام یمانی، ممکن و میسر است؟

 

همچنین، نشانه‌های ظهور، می‌توانند در هنگام جهل یا سیطره شبهات، مفید بوده و کارکرد سلبی نیز داشته باشند. در پرتو کارکرد سلبی آن می‌توان مدعیان دروغین را شناخت و دروغ کسانی که پیش از تحقق نشانه‌های حتمی ادعای مهدویت دارند، را شناسایی کرد.[3] به عنوان مثال، در پرتو شناخت ویژگی ها و مختصات حقیقی یمانی، ادعای خروج دروغین مدعی یمانی، احمد الحسن بصری[4] قبل از وقوع دیگر علائم حتمی ظهور همچون خروج سفیانی و ندای آسمانی، به آسانی قابل فهم خواهد بود.

 

فوائد و کارکردهای شناخت نشانه های حتمی ظهور در تحلیل حوادث آخرالزمانی

 

در بیان فوائد و کارکردهای شناخت علائم مهدوی، به اجمال اینکه: برخی از نشانه های ظهور، به صورتی هستند که هم شناخت صحیح آن، دارای آثار مفید و اثربخشی است و هم شناخت نادرست آن، ما را دچار خسران و زیان خواهد کرد. به عنوان مثال، یمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور و پرچم هدایت، اگر قیام نماید و در عین حال جبهه حق در شناسایی "مکان قیام یمانی" در تردید قرار گیرد، نمی تواند او را در حرکت و قیام اش، یاری نمایند و نیز اگر در تعیین دیگر مختصات قیام یمانی، سیادت، زمان خروج و ...، دچار اشتباه گردند، در دام مدعیان دروغین یمانی و مدعیان مهدویت، گرفتار شده؛ و جامعه مومنان، به پرتگاه انحراف در عقیده و عمل، سوق داده می شوند. و اصولا آیا همراهی و تبعیت از پرچم های هدایت در سال ظهور همچون قیام یمانی و خراسانی[5]، بدون آگاهی از شناخت نشانه های ظهور و حوادث مرتبط به آنها، ممکن و میسر است؟ بنابراین، کارکردهای اصلی و مهم علائم حتمی ظهور، تقویت روحیه امید و انتظار، شناخت جبهه حق و نیز رسوا شدن مدعیان دروغین مهدویت و شناسایی ظهور امام مهدی، می باشد.[6]

 

عمار یاسر و امتداد تاریخ در فوائد شناخت نشانه های حتمی ظهور

 

برای درک لزوم و فوائد آگاهی از نشانه های ظهور، به گذشته و تاریخ اسلام، برمی گردیم. چنان‌که می‌دانیم رسول گرامی اسلام، بارها، درباره امامت و جانشینی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، سخن گفت و با بینات و هدایت‌های خود این مسئله را برای مردم توضیح داد و حقانیت امام علی و لزوم پیروی مردم از ایشان پس از رحلت خود را تا آن‌جا که میسور بود، بازگو کرد. این هدایت‌ها و بینات آن‌قدر زیاد بودند که اگر کسی واقعاً به دنبال شناخت حق بود، با مراجعه به برخی از آن‌ها، می‌توانست بدان دست یابد. با این حال، آن حضرت در کنار این روشن‌گری‌ها و ارائه ضوابط، نشانه‌هایی نیز بیان فرمود. برای مثال، از عماریاسر، به عنوان نشانه جبهه حق یاد کرد و با جمله معروف «تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِیَة»[7] به مسلمانان فهماند که هر گاه در فضای فتنه از شناخت حق و باطل، ناتوان شدند، بدانند گروهی که عمار را به قتل می رساند، جبهه باطل است.

 

روشن است که وجود این نشانه‌ها به معنای بی‌نیازی از بینات و معیار‌ها نیست و بدین معنا نیست که پیامبر گرامی اسلام برای تشخیص حق از باطل، روشن‌گری نفرموده است، بلکه به گواهی تاریخ، آن حضرت در طول دوران رسالت خود بارها معیارها را فرموده بود. با این حال، در کنار آن‌ها به عنوان مکمل، نشانه‌هایی نیز قرار داد تا در وقت ضرورت برای کسانی که از اصول و معیارها بی‌اطلاعند، یا گرفتار شبهاتند و در فضای غبار‌آلودی که دشمن ایجاد کرده، نمی‌توانند فهم درستی از معیارها داشته باشند، بتوانند مسیر حق را شناسایی کنند.

 

همچنین است وضعیت نشانه‌های ظهور؛ بدین معنا که در کنار اصول، ضوابط و شرایط ظهور، علائم ظهور نیز نقش متمم و کمکی دارند و می‌توانند در هنگام جهل یا سیطره شبهات، مفید بوده و کارکرد سلبی و ایجابی داشته باشند. بدین معنا که، در پرتو کارکرد سلبی نشانه های ظهور، می‌توان مدعیان دروغین را شناخت و دروغ کسانی که پیش از تحقق نشانه‌های حتمی ادعای مهدویت دارند را شناسایی کرد و در کارکرد ایجابی آن، می‌توان به ایجاد روحیه امید و نشاط و آمادگی منتظران ظهور و فهم قرب و نزدیکی ظهور، اشاره کرد.[8]

 

نشانه های ظهور

معرفی نشانه های حتمی ظهور

 

در احادیث و منابع حدیثی شیعه، برای هشت نشانه ظهور، تعبیر "محتوم" و حتمی به کار برده شده است که عبارتند از: سفیانی[9]، یمانی[10]، ندای آسمانی[11]، قتل نفس زکیه[12]، خسف بیداء[13]، پدیدار شدن دستی در آسمان[14]، طلوع خورشید از مغرب[15] و اختلاف بنی فلان.[16]

 

و اما در این میان، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل، سخن به میان آمده است. اهمیت این پنج نشانه‌ را می‌توان هم از تعدد روایات مربوط به آن‌ها و هم از جداسازی و بیان این نشانه‌ها در لسان و بیان ائمه معصومین، به شکل مستقل دریافت. [17]

 

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، از امام صادق علیه‌السلام در حدیث معتبر[18] نقل کرده است:

 

قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء.[19]

پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.

 

و نیز مرحوم کلینی در کتاب الکافی، در حدیث معتبر[20]، از امام صادق نقل کرده است:

 

خَمسُ عَلاماتٍ قَبلَ قِیامِ القائمِ الصَّیحَةُ وَ السَّفیانِیُّ وَ الخَسفُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّة وَ الیَمانِیُِّ.[21]

پیش از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: ندای آسمانی، سفیانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه و یمانی.

 

خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خُرُوجُ الْیَمَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفُ الْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ.[22]

پیش از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: خروج یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه.

این احادیث معتبر در کتاب الکافی کلینی و کتاب کمال الدین صدوق، و حدیث های مشابه و متعدد دیگر، دلالت بر این دارد که ظهور امام مهدی علیه‌السلام، متوقف بر نشانه های حتمی است که باید به وقوع بپیوندد.

 

توضیح اینکه[23]: طبق احادیث، ندای آسمانی، اشاره به این موضوع دارد که، شیعیان امام علی و پیرو مذهب اثنی عشری بر حق بوده و امام مهدی، از طرف خداوند متعال، برگزیده و فرستاده شده است[24] و خروج سفیانی به عنوان پرچم ضلالت و دشمن اصلی امام عصر[25] و قیام یمانی، به عنوان پرچم هدایت و ضرورت وجود قوا و لشکر جبهه حق برای نصرت و یاری امام مهدی[26]، اشاره دارد و شهادت نفس زکیه به همراه قتل غلام بالمدینۀ، توسط نظامیان حکومت آل بنی فلان در عربستان[27] که به طغیان حکومت و وجود حکومت ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور حجاز در سال ظهور، اشاره می کند.[28] خسف بیداء و فرو رفتن لشکر سفیانی که در جستجوی امام عصر می باشند[29]، در منطقه بیداء (در بین مکه و مدینه)، نیز نشانگر صحت پیشگویی و صدق خبر غیبی پیامبر[30] و بیانگر این است که حکومت جهانی امام مهدی، ادامه حکومت رسول الله و اتمام رسالت پیامبر اسلام، می باشد.[31]

 

جایگاه سنجی قیام یمانی برپایه سنخ صدوری

تعدد روایات، تواتر و اشتراک فریقینی، صحت سندی و حتمیت یمانی

 

احادیث و منابع حدیثی، قیام یمانی را، از علائم حتمی ظهور امام مهدی، برشمرده‌اند،[32] روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، فراوان، ذکر شده است[33]، که در این میان، حداقل 10 حدیث درباره یمانی، در منابع حدیثی شیعه[34]، وجود دارد و 24 حدیث درباره یمانی در منابع اهل سنت[35]، نیز وجود دارد. از اینرو، از نگاه برخی از کارشناسان مهدویت، روایات یمانی، مستفیض[36]، بلکه متواتر معنوی[37]، است. در این میان، چند حدیث شیعی (حداقل سه حدیث) از نظر سند، نیز معتبر می باشد.[38]

 

جایگاه کارکردی و اثربخشی قیام یمانی

 

همچنین، در احادیث شیعه، تعبیراتی چون: «رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم»[39]، «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِی»[40]، «یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى  طَرِیقٍ مُسْتَقِیم»[41]، «یَهْدِی إِلَى الْحَق»[42]، «الْیَمَانِیُّ یَتَوَالَى عَلِیّا»[43]، به وضوح و آشکارا، بر شخصیت مثبت یمانی دلالت دارند. همچنین در احادیث شیعه، تصریح شده است که مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی، در آتش جهنم است.[44] توصیفات و تاکیدات در نصرت و یاری یمانی و دعوت وی به صراط مستقیم و امام عصر، حاکی از اهمیت فراوان قیام یمانی، می باشد؛ شگفت انگیزتر اینکه، چنین تعابیری، درباره شخصیت ها و دیگر پرچم های مثبت عصر ظهور[45]، استفاده نشده است. بنابراین، با توجه به مجموعه روایات یاد شده در منابع حدیثی شیعه، مثبت بودن شخصیت یمانی و نیز پرچم هدایت وی و فضیلت محور بودن قیام یمانی، اثبات می شود.

 

علاوه بر این، دلایل بسیاری اهمیت موضوع یمانی و کندوکاو درباره مکان قیام یمانی، را دوچندان می کند، از جمله:

 

‌1. قیام یمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور، فضیلت‌محور و حق محور است و روایات، بر وجوب کمک و نصرت یمانی، تأکید ویژه کرده‌اند. مضاف بر اینکه، تکلیف شرعی شیعه در سال ظهور، حمایت و پیوستن به پرچم یمانی خواهد بود. بی‌گمان جانب‌داری از این حرکتِ ارزشی و تقویت آن، زمانی امکان‌پذیر خواهد بود که جزئیات مربوط به جنبش وی از جمله مکان قیام یمانی، شناسایی و تبیین شود.[46]

 

2. از طرفی، وجود ویژگی‌های مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین از او شده، می‌تواند انگیزه‌ای برای وسوسه شیادان و فرصت‌طلبانی باشد که برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند. لذا، این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر، عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چه‌بسا با این عنوان تا مرز تشکیل حکومت و قیام مسلحانه، نیز پیش بروند. از این‌رو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی از جمله مکان قیام یمانی، براساس اصول علمی، شناسایی شود تا بتوان در مقام عمل، مدعیان دروغین را از یمانی واقعی، شناسایی کرد.[47]

 

تبیین مدل الگوی ائمه در بیان مختصات قیام یمانی

دین، مذهب و گرایش یمانی

یمانی، شیعه یا سنی؟

 

احادیث، یمانی را پیرو و شیعه حضرت علی علیه‌السلام معرفی کرده اند. وی، پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و قطعا مسلمان شیعه دوازده امامی می باشد. شیخ طوسی در کتاب الامالی از امام صادق، چنین نقل می کند:

 

... الْیَمَانِیُّ یُوَالِی عَلِیّا ... .[48]

... یمانی از پیروان حضرت علی است ... .

 

نعمانی در کتاب الغیبۀ از امام باقر نیز چنین نقل می کند:

 

... وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ ... .[49]

در میان پرچم­ها پرچمی هدایت یافته­ تر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما دعوت می‌کند.

 

از دو روایت فوق، فهمیده می شود که مذهب یمانی، شیعه دوازده امامی است، زیرا از اعتقاد به امامت امام علی آغاز (الیمانی یوالی علیا) و به امامت امام دوازدهم، امام مهدی، ختم می شود (یدعو الی صاحبکم). این دعوت و اعتقاد یمانی به امام دوازدهم، نشانگر شیعه اثنا عشری بودن یمانی است.

 

نسب یمانی؛ سیادت یمانی در بوته نقد

 

حال که دین و مذهب یمانی، مشخص گردید، آیا در احادیث، به نسب وی نیز تصریح شده است تا راه شناخت یمانی، بیش از بیش هموار گردد؟

 

در روایات معتبر به نسب یمانی، تصریح نشده است؛ تنها در روایتی در کتاب فلاح السائل از کتب ادعیه شیعه، از سید بن طاووس، به خروج شخصی از نسل زید بن علی بن حسین علیهم السلام، اشاره شده است که ممکن است، در ابتدا چنین توهم شود که اشاره به یمانی است؛ متن روایت کتاب فلاح السائل، در حدیثی منقول از امام باقر علیه‌السلام چنین است:

 

دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ بِالْمَدِینَةِ حِینَ فَرَغَ مِنْ مَکْتُوبَةِ الظُّهْرِ وَ قَدْ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ ... وَ قال: دَعَوْتُ لِنُورِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَائِقِهِمْ وَ الْمُنْتَقِمِ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِهِمْ. قُلْتُ: فَلَهُ عَلَامَةٌ قَبْلَ ذَلِکَ؟. قَالَ نَعَمْ عَلَامَاتٌ شَتَّى. قُلْتُ مِثْلُ مَا ذَا؟ قَال: خُروجُ رایَةٍ مِنَ المَشرِقِ، ورایَةٍ مِنَ المَغرِبِ، وفِتنَةٌ تُظِلُّ أهلَ الزَّوراءِ، و خُروجُ رَجُلٍ مِن وُلدِ عَمّی زَیدٍ بِالیَمَنِ، وَانتِهابُ سِتارَةِ البَیت  ... .[50]

در مدینه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم.ایشان نماز ظهرشان را خوانده  بود و با دستانشان رو به آسمان، دعا مى کرد: ... فرمود: «براى نور آل محمّد و پیش راننده آنها، انتقام گیرنده از دشمنانشان به فرمان خداوند، دعا کردم». گفتم: پیش از قیام قائم، نشانه اى دارد؟. امام فرمود: «آرى، علامت هاى گوناگونى دارد». گفتم: مانند چه؟ امام فرمود: خروج کردن پرچمى از مشرق و پرچمى از مغرب و فتنه اى که اهل زَّوراءِ بغداد  را فرا مى گیرد و خروج مردى از فرزندان عمویم زید در یمن و به غارت بردن پوشش کعبه ... .

 

در این حدیث اگر خروج مردی از یمن، همان یمانی باشد، نشان می دهد که یمانی، از نسل زید بن علی و از سادات بنی هاشم، می باشد. اما دلالت این حدیث بر یمانی ناتمام است؛ زیرا در حدیث فوق، هیچ اشاره ای به علائم حتمی ظهور همچون: خروج سفیانی، صیحه آسمانی، شهادت نفس زکیه، خسف بیداء، نشده است[51]؛ و در فرض پذیرش سندی و دلالی این روایت، به قرینه "سیاق" روایت، مبنی بر ذکر نشانه هایی همچون: قیام پرچم هایی از مشرق زمین، برپایی فتنه در عراق قبل از ظهور و ...، محتوای حدیث، به برخی از نشانه های غیرحتمی قبل از ظهور، اشاره دارد و نه نشانه های حتمی همچون یمانی. از اینرو، ممکن است در این حدیث، به قیام شخصی از سادات علوی از زیدی های یمن به عنوان نشانه غیرحتمی قبل از ظهور، اشاره شده باشد.

 

بنابراین، از مجموع احادیث معتبر مهدوی، سیادت یمانی، ثابت نیست؛ بلکه از فحوای برخی احادیث، خلاف آن، استنباط می شود. زیرا، به طور معمول در احادیث هنگام ذکر اوصاف و ویژگی های شخصیت های عصر ظهور، همچون: هاشمی خراسانی[52]، سید حسنی در عراق[53]، نفس زکیه شهید بین رکن و مقام از سادات حسینی[54] یا حسنی[55]، سید حسینی مدعو لابیه[56] و ...، انتساب آنان به بنی هاشم، تصریح شده است؛ لکن یمانی، به سیادت توصیف نشده و از نسب وی، سخنی به میان نیامده است و این گمان تقویت می شود که یمانی، سید نخواهد بود؛ زیرا در صورت سیادت وی، طبیعتا همچون دیگر شخصیت های سادات عصر ظهور، در احادیث انتساب یمانی به بنی هاشم نیز تصریح می شد.

 

بهرحال، "نسب یمانی" ، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و انتساب یمانی به بنی هاشم، ثابت نیست. از اینرو، ادعای احمد حسن بصری مبنی بر اینکه وی، سید یمانی و فرزند امام عصر می باشد، نیز مورد خدشه قرار می گیرد.

 

چرایی تحفظ بر شناخت تفصیلی مختصات قیام یمانی

 

البته بنظر می رسد، ابهام در "نسب یمانی" و دیگر مشخصات یمانی، تدبیری حساب شده از طرف اهل بیت بوده که برای تحفظ هر چه بیشتر بر جان یمانی می باشد. و احتمالاً این پنهان کاری و ابهام در مختصات یمانی، عمدی و به منظور پیش‌گیری از برنامه­ ریزی دقیق دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای یمانی در سال ظهور، بوده است. زیرا قیام یمانی ـ برخلاف جنبش رایات من خراسان و ایرانیان زمینه ساز ظهور[57]، که با قیام مردی از قم[58] آغاز و از مدت ها پیش شکل گرفته است و در نهایت به حکومت جهانی امام عصر، متصل خواهد شد[59]ـ، جنبش نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از اینرو، پیشوایان معصوم کوشیده ­اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که کارکردهایی چون دلالت بر بسیار نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی با یمانی و ... دارد- از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار نگیرد.[60]

 

توضیح بیشتر اینکه: نقش زمینه سازی و تمهید در احادیث، بر عهده قومی از مشرق زمین (ایرانیان) نهاده شده است که با قیام مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَق)[61] آغاز و حکومت ایرانیان، ادامه یافته تا اینکه در آستانه ظهور و هنگام حمله سفیانی (به عنوان اصلی ترین دشمن امام عصر) به عراق و کوفه، رایات من خراسان، که پرچم هدایت است و همراه ایشان اصحاب حضرت مهدی حضور دارند (مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم)[62]، به همراه یمانی[63]، اولین شکست سفیانی را در عراق، به لشکر سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده می شود (بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَةِ)[64]. بنابراین، خطری متوجه خراسانی و لشکر رایات من خراسان نیست؛ اما جنبش یمانی از آن‌جا که بسیار نزدیک ظهور و در سال ظهور، شکل می گیرد[65]، صاحب دولت و حکومت نیست و تا زمان ظهور، اندکی بیش فاصله ندارد. از اینرو، یمانی، به دلیل قیام در سال ظهور و نوپابودن قیام، صاحب دولت و حکومت نیست و از اینرو، مخفی ماندن برخی مشخصات یمانی و ابهام در مکان قیام یمانی، بنابر مصالح و امنیت بیشتر، به عنوان کارکرد ایمنی بخش از طرف معصومین، لحاظ و توجه شده است.

 

جایگاه سنجی برآمده از اهداف و کارکردهای قیام یمانی: دعوت به تشیع دوازده امامی و زمینه سازی ظهور

اهداف قیام یمانی

 

البته هرچند، یکی از راه های شناخت یمانی ـ به عنوان پرچم هدایت در سال ظهور ـ، شناخت نسب یمانی و دیگر مشخصات وی می باشد؛ اما در احادیث اهل بیت، تاکید بیشتری بر دو مقوله"دین، مذهب یمانی" و "اهداف یمانی" شده که راه شناخت وی را آسان تر و ابهام را نیز برطرف خواهد کرد. افزون براینکه، بررسی "اهداف قیام یمانی"، ما را در شناخت هرچه بیشتر یمانی واقعی از مدعیان دروغین مهدویت، نیز یاری رسان و سودمند خواهد بود.

 

دعوت رسمی یمانی به مذهب شیعه

 

از مهترین اهداف یمانی، دعوت و فراخوان یمانی به دین حق و صراط مستقیم، دین اسلام و مذهب شیعه، می باشد که در روایات، تصریح شده است. از جمله در روایتی از امام باقر نقل شده است که فرمودند:

 

... وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَةُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى  طَرِیقٍ مُسْتَقِیم ... .[66]

... چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب، زیرا پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او مقابله نماید. پس هر کس چنین کند، او اهل آتش خواهد بود، زیرا او به حق و راه مستقیم فرا می­خواند ... .

 

واضح است که منظور از دعوت به حق و صراط مستقیم، در احادیث اهل بیت، دعوت به امامت و ولایت امیرالمومنین، و دیگر امامان معصوم و مذهب شیعه، می باشد. از اینرو، دیگر فرق شیعی، همچون زیدیه، اسماعیلیه و ... شایستگی پرچمداری و فرماندهی هدایت یافته ترین پرچم سال ظهور را ندارد.[67] زیرا این فرق، شیعه اثنی عشری نیستند؛ در حالیکه یمانی صراحتا به صراط مستقیم، دعوت می کند.

 

دعوت یمانی به بیعت با امام عصر

 

همچنین، درباره یمانی به عنوان نشانه حتمی ظهور، صریح ترین و ممتازترین تعبیر در میان پرچم های عصر ظهور، به کار رفته است. تعابیری همچون "اهدی الرایات" و دعوت به امام عصر، "یدعو الی صاحبکم"، یعنی دعوت به مذهب اهل‌بیت و مذهب شیعه اثناعشری، از اختصاصات یمانی می باشد؛ از جمله امام باقر در این باره فرموده‌­اند:

 

... وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم ...  .[68]

... در میان پرچم­ها پرچمی هدایت یافته­ تر از پرچم یمانی نیست. زیرا به سوی صاحب شما دعوت می کند ... .

 

دریافت مدال لیاقت دعوت به امام عصر، و هدایت یافته ترین پرچم عصر ظهور، مخصوص یمانی است و چنین تعابیری برای هیچ یک از شخصیت های مثبت عصر ظهور، به کار نرفته است.[69]

 

بنابراین، پیروان یمانی نیز باید مانند وی، شیعه اثناعشری و اعتقاد واقعی به امامت امام عصر به عنوان امام دوازدهم، داشته باشند؛ زیرا، احادیث، با بیان "یتوالی علیا" و در ادامه بیان عبارت "یدعو الی صاحبکم"، مبداء و مقصد هدف قیام یمانی، کاملا مشخص و در مناطق منتظران امام عصر و شیعیان اثناعشری، می باشد. از اینرو، مناطق و کشورهایی که حضور دیگر فرق شیعی همچون زیدیه، اسماعیلیه و ... در آنها به فور وجود دارد، بطور طبیعی، نمی تواند از انصار و پیروان یمانی به عنوان اهدی الرایات، محسوب شوند؛ بلکه باید لشکریان یمانی از "شیعیان اثنا عشری" باشند که تعبیر حدیثی "یدعو الی صاحبکم"، نیز مشعر به این معنا می باشد:

 

ان رایة هذا الیمانی اهدى الرایات معناه ان هذه الرایة من اصحاب العقیدة الإمامیة الثابتة الدقیقة وهؤلاء هم اهل الهدى وهذا الرجل وجیشه من هؤلاء، لذلک لا یمکن ان نتردد فی رفض ای قضیة تقول ان جیش الیمانی یمکن ان یأتی من بیئة لا علاقة لها بالهدى بل محکوم علیها بانها غیر مهتدیة فی الوقت الذی یُقال انه من الیمن یجب ایجاد بیئة اجتماعیة تتحدث عن الهدى لکی نقول انه سیخرج من هذا الهدى صاحب اهدى الرایات، لأننا لا نتحدث عن الهدى فقط وانما نتحدث عن الاهدى والاکثر هدى من غیره، هذه القضیة تُلزمنا بأن هذه الرایة لا یمکن ان تخرج الا من خلال قاعدة اجتماعیة مهتدیة تماماً لکی یخرج منها جیش الهدى وعلى رأسه صاحب اهدى الرایات، لا نستطیع التوجه الى بیئة لا علاقة لها بالتشیع الامامی ولا تعتقد بالإمام المنتظر صلوات الله وسلامه علیه بعنوانه الثانی عشر من الائمة الهداة وبعنوانه الرابع عشر من المعصومین صلوات الله وسلامه علیهم.[70]

 

هم پیمانی نظامی یمانی و ایرانیان شیعی در جنگ با سفیانی

 

با فرض قبول دیدگاه مشهور (مکان خروج یمانی از یمن)، در روایات مربوط به قیام یمانی در منابع اهل سنت، به هم‌پیمانی نظامی یمانی با خراسانی در برابر سفیانی، اشاراتی رفته است. در بیان امیرمؤمنان (ع)، درباره خصوصیات مشترک یمانی و خراسانی در جنگ دمشق منطقه شام و سوریه و آزادسازی آن از سیطره سفیانی، چنین آمده است:

 

و یعمل عمل الجبابرة الاولى (السفیانی) فیغضب الله من السماء على عمله، فیبعث علیه فتى من المشرق یدعو الى اهل بیت النبی صلّى اللّه علیه و سلّم هم اصحاب الرایات السود المستضعفون، فیعزهم الله و ینزل علیهم النصر، فلا یقاتلهم احد الا هزموه و یسیر الجیش القحطانی .. و فتى الیمن فی نحر حماز الجزیرة، حتى ینزلوا دمشق فیفتحوها اسرع من التماع البحر.[71]

و [سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل می‌کند و خداوند از آسمان بر عملش خشم می‌گیرد، آنگاه جوانمردی (خراسانی) از مشرق که به اهل بیت پیامبر (مذهب شیعه) فرامی‌خواند، علیه سفیانی، برمی‌انگیزاند. مشرقیان، اصحاب پرچم‌های سیاه مستضعف هستند. خداوند به ایشان، عزت اعطا و پیروزی را برایشان نازل می‌فرماید، پس احدی با ایشان (ایرانیان) به نبرد نمی‌پردازد، مگر اینکه او را شکست می‌دهند و آنگاه سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمی‌آید ... و جوانمرد یمنی (یمانی)، در پی نابود کردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنکه در دمشق فرود می‌آیند و آن را [در مدّت زمانی] سریع‌تر از دریا فتح می‌کنند.

 

سفیانی به عنوان حاکم دمشق و سوریه قبل از ظهور، و برآمده از مثلث شوم "روم[72]، یهود[73] و خاندان آل فلان حاکم بر عربستان[74]" و محور "غربی، عبری و عربی"، می باشد؛ و از اینرو سفیانی،"حماز الجزیرۀ"، لقب گرفته است که بزرگترین مانع و دشمن اصلی در منطقه کشورهای عربی در برابر امام عصر، حکومت سفیانی در منطقه شام، می باشد. به هر روی، این حدیث در مقام توصیف رویارویی نظامی بین خراسانی و سفیانی، در سوریه و منطقه شام است که سپاه قحطانی (یمانی)، برای یاری رساندن به لشکر خراسانی و ایرانیان، وارد میدان نبرد با سفیانی، در منطقه شام و سوریه می‌شوند؛ لکن، مضمون این حدیث، در دیگر منابع شیعی، یافت نشد، بنابراین، نمی توان به محتوای آن قاطعانه رای داد. علاوه بر اینکه، ممکن است قحطانی، شخصی غیر از یمانی باشد. به عبارت دیگر، قحطانی، اشاره به شخصیتی اصالت یمنی، دارد که در حوادث منطقه شام، نقش دارد و از حامیان خراسانیان و ایرانیان زمینه ساز ظهور، در مقابل جریان حامی سفیانی در منطقه شام و سوریه، می باشد.

 

به هر حال، دیدگاه مشهور، معتقد است، در احادیث شیعه سیر حرکت و قیام یمانی و منطقه فعالیت­های یمانی، به صورت دقیق منعکس نشده است و ابهام وجود دارد. گاهی سخن از "یمن" به میان آمده است و گاهی سخن از فعالیت نظامی لشکر یمانی در سوریه و گاهی سخن از عراق. البته بنا بر فرض صحت دیدگاه مشهور در مکان خروج یمانی از یمن، بنظر می رسد یمانی، علاوه بر حضور فعال در جبهه دمشق و سوریه برای مبارزه با جریان سفیانی، در ادامه رهبری جبهه یمن را نیز بر عهده خواهد گرفت. آنگاه و در هنگام حمله سفیانی به عراق، به همراه خراسانی و رایات مِن خراسان، در کوفه و عراق، با لشکر نظامی سفیانی نیز خواهد جنگید.

 

دیدگاه مشهور، هرچند مکان جنگ یمانی با سفیانی را مبهم می داند؛ لکن چنین بیان می دارد: احتمالاً این پنهان کاری در تعیین دقیق مکان خروج یمانی، عمدی و به منظور پیش‌گیری از برنامه­ ریزی دقیق قبلی دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای یمانی در سال ظهور بوده است. زیرا قیام یمانی، برخلاف جنبش رایات من خراسان و ایرانیان زمینه ساز ظهور، که از مدت ها پیش شکل گرفته اند، جنبش نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از این­رو، پیشوایان معصوم کوشیده ­اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که کارکردهایی چون دلالت بر نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی با یمانی و ... دارد-  از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار نگیرد.[75]

 

به نظر می رسد، یکی از راه های شناخت یمانی، تحالف، انسجام و هم پیمانی نظامی وی با قیام خراسانی و ایرانیان زمینه ساز ظهور (رایات من خراسان و معهم نفر من اصحاب القائم) می باشد.[76] توضیح اینکه: برخی احادیث از وجود تحرک نظامی یمانی در کوفه، گزارشاتی ذکر کرده اند، از جمله، اصبغ بن نباته به نقل از امام علی (ع) در خصوص همکاری نظامی یمانی و خراسانی، در عراق برای مقابله با جرائم لشکر نظامی سفیانی، چنین نقل می­کند:

 

السُّفْیَانِی  ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ شُعْثٌ غُبْرٌ جُرْدٌ أَصْلَابُ نَوَاطِی وَ أَقْدَاحٍ إِذَا نَظَرْتَ أَحَدَهُمْ بِرِجْلِهِ بَاطِنِهِ (إِذْ یَضْرِبُ أَحَدُهُمْ بِرِجْلِهِ بَاکِیَةً) فَیقُولُ لَا خَیرَ فِی مَجْلِسِنَا بَعْدَ یوْمِنَا هَذَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا التَّائِبُونَ وَ هُمُ الْأَبْدَالُ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرِین  ... .[77]

سفیانی ... صد و سی هزار نظامی را به سمت کوفه عراق، گسیل می کند ... در این هنگام (قتل و کشتار لشکر سفیانی در عراق)، سپاه یمانی و خراسانی نمایان می­شوند. آنها سوار بر اسب تیرهایی محکم به دست در حالی که ژولیده موی، غبارآلود و قوی دل­ اند، مانند دو اسب مسابقه، بر یک‌دیگر پیشی می­گیرند. چون به پاهای خود نگاه کنند، می­گویند بعد از امروز، خیری در نشستن ما نیست. بار خدایا ما به درگاه تو، توبه می کنیم و اینها همان ابدالی هستند که خداوند در کتاب عزیزش آنها را چنین توصیف کرده است: خداوند توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست می­دارد ... .

 

در تقویت این دیدگاه، در حدیث کتاب الغیبة نعمانی منقول از امام باقر(ع)، پس از اشاره به قتل و غارت کوفیان توسط سپاه سفیانی، از حرکت و اعزام لشکر خراسانیان به سمت کوفه، (محل درگیری نظامی یمانی با سفیانی)، نیز سخن به میان آمده است:

 

یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ سَبْیاً فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم  ... .[78]

سفیانی، لشکر نظامی هفت هزار نفری را به سمت کوفه، اعزام می کند و در حالی که سپاه سفیانی مشغول قتل و غارت اهل کوفه است، به ناگاه پرچم هایی از سوی خراسان روی می آورند که به سرعت و شتابان منازل را می پیمایند. در میان آنان تعدادی از اصحاب قَائِم (امام مهدی(ع)) نیز حضور دارند ... .

 

مضمون این حدیث در کتاب التفسیر عیاشی نیز نقل شده است:

 

وَ یَظْهَرُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ مَعَهُ حَتَّى لَا یَکُونَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتَهُمْ فَیَبْعَثُ بَعْثاً إِلَى الْکُوفَةِ فَیُصَابُ بِأُنَاسٍ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالْکُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ یُقْبِلُ رَایَةٌ مِنْ خُرَاسَانَ حَتَّى یَنْزِلَ سَاحِلَ الدِّجْلۀ.[79]

سفیانی و حامیان وی، بر منطقه شام، حاکم می شوند؛ سپس سفیانی، هدفی جز آلَ مُحَمَّدٍ وَ شیعیان آل محمد ندارد. از اینرو، لشکر نظامی به سوی کوفه در عراق، گسیل می کند. و شیعیان بسیاری را قتل عام می کند. در این زمان، پرچم هایی از خراسان، به سمت عراق حمله می کنند تا اینکه به دجله می رسند.

 

این امر، با توجه به هدف مشترک یمانی و خراسانی در جبهه حق و یاری امام عصر در جهت مقابله با پیشروی های لشکر سفیانی در عراق، نیز کاملا مشهود است.

 

لازم به ذکر است خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. (شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.) خراسانی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود: السُّفْیَانِی  ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. (حلی، مختصر البصائر، ص 471.) خراسانی، صاحب و فرمانده رایات مِن خراسان می باشد که در پرچم هدایت و لشکر نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. (نعمانی، الغیبة، ص 392.) خراسانی، سید حسینی و از سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. (نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195.)  یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا. (شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 246.) لشکر نظامی خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308.) هنگامیکه امام عصر، ظهور و قیام نمایند، لشکر سید خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. (شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.)

 

جمع بندی

 

احادیث و منابع حدیثی، قیام یمانی را از علائم حتمی ظهور امام مهدی، برشمرده‌اند[80] روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، فراوان، ذکر شده است[81]، که در این میان، حداقل 10 حدیث درباره یمانی، در منابع حدیثی شیعه[82]، وجود دارد و 24 حدیث درباره یمانی در منابع اهل سنت[83]، نیز وجود دارد. از این رو، از نگاه برخی از کارشناسان مهدویت، روایات یمانی، مستفیض[84]، بلکه متواتر معنوی[85]، است. در این میان، چند حدیث شیعی (حداقل سه حدیث) از نظر سند، نیز معتبر می باشد.[86]

 

وجود ویژگی‌های مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین از وی شده، می‌تواند انگیزه‌ای برای وسوسه شیادان و فرصت‌طلبانی باشد که برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند. لذا، این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر، عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چه‌بسا با این عنوان تا مرز تشکیل حکومت و قیام نظامی مسلحانه در جغرافیای کشورهای عصر ظهور، نیز پیش بروند. از این‌رو، بجاست تا در حد ممکن، مختصات قیام یمانی ازجمله نسب و مذهب وی، براساس اصول علمی، شناسایی شود تا بتوان در مقام عمل، مدعیان دروغین را از یمانی واقعی، شناسایی کرد.[87]

 

این نوشتار، عهده دار بررسی مختصات قیام یمانی، کارکردها و اهداف وی و همپیمانی یمانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور است؛ لکن با جستجو و تتبع در احادیث مهدویت، دیگر مختصات یمانی همچون: خصوصیات یمانی، بویژه "نسب یمانی" و انتساب وی به بنی هاشم، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. بلکه از مجموع احادیث معتبر مهدوی، سیادت یمانی قابل اثبات نیست؛ بلکه از فحوای برخی احادیث، خلاف آن نیز استنباط می شود. زیرا عادتا در احادیث هنگام ذکر اوصاف و ویژگی های شخصیت های عصر ظهور همچون: هاشمی خراسانی[88]، سید حسنی در عراق[89]، نفس زکیه شهید بین رکن و مقام از سادات حسینی[90] یا حسنی[91]، سید حسینی مدعو لابیه[92] و ...، انتساب آنان به بنی هاشم، ذکر شده است؛ لکن یمانی، به سیادت توصیف نشده و از نسب وی سخنی به میان نیامده است و این گمان تقویت می شود که یمانی، سید نخواهد بود؛ زیرا در صورت سیادت وی، طبیعتا همچون دیگر شخصیت های سادات عصر ظهور، در احادیث انتساب یمانی به بنی هاشم نیز تصریح می شد.

 

البته بنظر می رسد، این ابهامات در بیان تفصیلی مختصات و جزئیات قیام یمانی، تدبیری حساب شده از طرف اهل بیت بوده که برای تحفظ هر چه بیشتر بر جان یمانی می باشد. و احتمالاً این پنهان کاری و ابهام، عمدی و به منظور پیش‌گیری از برنامه­ ریزی دقیق دشمنان برای مقابله با جنبش نوپای یمانی در سال ظهور بوده است. زیرا قیام یمانی ـ برخلاف جنبش رایات من خراسان و ایرانیان زمینه ساز ظهور[93]، که با قیام مردی از قم[94] آغاز و از مدت ها پیش شکل گرفته است و در نهایت به حکومت جهانی امام عصر، متصل خواهد شد[95] ـ، جنبش نوپا و جدیدی است که در سال ظهور شکل خواهد گرفت؛ از اینرو، پیشوایان معصوم کوشیده ­اند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانی ـ که کارکردهایی چون دلالت بر بسیار نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی با یمانی و ... دارد- از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین مهدویت قرار نگیرد.[96] البته هرچند، یکی از راه های شناخت احتمالی یمانی به عنوان پرچم هدایت در سال ظهور، شناخت نسب وی می باشد؛ اما در احادیث اهل بیت، تاکید بیشتری بر دو مقوله"دین، مذهب یمانی" و "اهداف یمانی" شده که راه شناخت وی را آسان تر و ابهام در نسب یمانی را نیز برطرف خواهد کرد. مضاف براینکه، بررسی "اهداف قیام یمانی"، ما را در شناخت هرچه بیشتر یمانی واقعی از مدعیان دروغین مهدویت، نیز یاری رسان و سودمند خواهد بود.

 

به هر تقدیر، سیادت یمانی و اینکه وی از سادات بنی هاشم، می باشد یا خیر؟، در پرده ای از ابهام است؛ بلکه قراینی به عدم سید بودن یمانی، می توان اقامه نمود؛ و آنچه در افواه مردم به عنوان "سید یمانی"، مشهور شده، قطعیت ندارد. لکن وظیفه شیعه، اجابت دعوت و نصرت پرچم های هدایت در عصر ظهور است که در پرچم رایات مِن خراسان (رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ)[97] و پرچم یمانی (یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم، یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى  طَرِیقٍ مُسْتَقِیم)[98]، متجلی خواهد شد. و آنچه مهم است، با صرف نظر از انتخاب یکی از این دو دیدگاه در تعیین نسب وی، جنگ یمانی به عنوان پرچم هدایت با سفیانی به عنوان پرچم ضلالت، در کوفه و عراق، ثابت است و البته یکی از راه های شناخت یمانی، هماهنگی نظامی یمانی با سپاه اعزامی خراسانی[99] و رایات مِن خراسان از ایران به عراق[100]، خواهد بود[101]، امری که به آسانی قابل فهم و دریافت است؛ و مهم تر اینکه، یمانی به خویشتن دعوت نمی کند، بلکه شیعه را به امام عصر، فرا می خواند (یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم) و این در خلال عمل و رفتار وی نیز مشخص خواهد شد. و اما در عصر غیبت، تمسک به مرجعیت اصیل شیعه و نائبان عام امام عصر، راه نجات شیعه برای در امان ماندن از فتنه های مدعیان دروغین مهدویت، همچون احمد الحسن بصری، دجال البصرة و ... قبل از ظهور خواهد بود.

 

* مصطفی امیری - دانش آموخته حوزه علمیه قم

منابع

 

[1] . رسالة الى سماحة السید القائد الخامنئی حفظه الله، و یطلب منه أن یسلمه قیادة إیران، لأنه رسول المهدی. (کورانی، دجال البصرۀ، ص 30 و ص 59-60.)

[2]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ج‏3، ص 303

[3] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 21.

[4] . ر.ک: آیتی، مقاله نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت با تکیه بر آراء احمد الحسن، مجله مشرق موعود، ش 25.

[5] . خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.

[6] . محمدرضا سجادی طلب، مقاله دفاع از احادیث نشانه های ظهور، مجله مشرق موعود، ش 43، سال 1396. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 414.

[7]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.

[8] . ر.ک: آیتی، جایگاه نشانه های ظهور در هندسه دین، مجله پژوهش های مهدوی، ش 1. آیتی، تاملی در نشانه ای حتمی ظهور، ص 19-24.

[9] . السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْمَحْتُوم‏. نعمانی، الغیبۀ، ص 301.

[10] . قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ ... الْیمَانِی. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652.

[11] . النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُوم‏. کلینی، الکافی ج 8، ص 310.

[12] . قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ الْمَحْتُوم‏. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1161.

[13] . خَسْفُ الْبَیْدَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم‏. نعمانی، الغیبۀ، ص 257.

[14] . کَفٌّ یَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم. نعمانی، الغیبۀ، ص 252.

[15] . طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مَحْتُومٌ. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 435.

[16] . اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ مِنَ الْمَحْتُومِ. شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 133.

[17] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45 و 222.

[18] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22.

[19] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 204. و مشابه آن: ابن بابویه، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 128. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 649. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 436. کلینی، الکافی، ج 8، ص 310. نعمانی، الغیبۀ، ص 252.

[20] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 48-49.

[21] . کلینی، الکافی، ج 8، ص 310. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 305.

[22] . ابن بابویه، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 128. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 649. لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ص 244. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 203.

[23] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-116.

[24] . یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاء ... إِنَّ عَلِیّاً وَ شِیعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُون‏. کلینی، الکافی، ج 8، ص 310. صَیْحَةٌ مِنَ السَّمَاءِ بِأَنَّ الْحَقَّ فِیهِ وَ فِی شِیعَتِه‏. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331. الصَّوْتُ ... وَ بِهِ یُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.

[25] . السُّفْیَانِیُّ یُقَاتِلُ الْقَائِم‏. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 346.

[26] . رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِی‏رَایَةُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُم‏. نعمانی، الغیبة، ص 256.

[27] . یا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیسَ یقْتُلُهُ جَیشُ السُّفْیانِی قَالَ لَا وَ لَکِنْ یقْتُلُهُ جَیشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یجِی‏ءُ حَتَّى یدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیأْخُذُ الْغُلَامَ فَیقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یمْهَلُونَ. کلینی، الکافی، ج 1، ص 337.

[28] . أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِآخِرِ مُلْکِ بَنِی فُلَانٍ ... قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِی یَوْمٍ حَرَامٍ فِی بَلَدٍ حَرَامٍ ... مَا لَهُمْ مُلْکٌ بَعْدَهُ غَیْرَ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً. نعمانی، الغیبۀ، ص 258.

[29] . وَ یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِینَةِ فَیَنْفَرُ الْمَهْدِیُّ مِنْهَا إِلَى مَکَّةَ فَیَبْلُغُ أَمِیرَ جَیْشِ السُّفْیَانِیِّ أَنَّ الْمَهْدِیَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَکَّةَ فَیَبْعَثُ جَیْشاً عَلَى أَثَرِهِ. نعمانی، الغیبۀ، ص 280.

[30] . ِ أَنَّ النَّبِیَّ ذَکَرَ ... وَ یَحُلُّ الْجَیْشُ الثَّانِی بِالْمَدِینَةِ ... ثُمَّ یَخْرُجُونَ مُتَوَجِّهِینَ إِلَى مَکَّةَ حَتَّى إِذَا کَانُوا بِالْبَیْدَاءِ ... یَخْسِفُ اللَّهُ بِهِمْ عِنْدَهَا. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 186.

[31] . إِنَّا وَ آلُ أَبِی سُفْیَانَ أَهْلُ بَیْتَیْنِ تَعَادَیْنَا فِی اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا کَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْیَانَ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَاتَلَ مُعَاوِیَةُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ قَاتَلَ یَزِیدُ بْنُ مُعَاوِیَةَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ السُّفْیَانِیُّ یُقَاتِلُ الْقَائِم‏. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 346.

[32] . قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.

[33] . برخی از محققین، 24 روایت مستقل شیعی درباره یمانی را شمارش کرده اند. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: نجم الدین طبسی، کتاب روایات الیمانی عرض و نقد.

[34] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-125.

[35] . مهدوی راد، مقاله بررسی تطبیقی روایات یمانی از منظر فریقین، مجله حدیث پژوهی، شماره 12، ص 26.

[36] . طبسی، روایات الیمانی عرض و نقد، ص 95.

[37] . طبسی، تا ظهور، ج 2، ص 384.

[38] . محمدی ری‏شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 444. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22. و ص 48-49.

[39] . نعمانی، الغیبة، ص 256.

[40] . شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. نعمانی، الغیبة، ص 256.

[41] . نعمانی، الغیبة، ص 256.

[42] . شیخ طوسی، الغیبة، ص447.

[43] . شیخ طوسی، الامالی، ص 661.

[44] . وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّار. نعمانی، الغیبة، ص 256.

[45] . ر.ک: میرباقری، موسوعۀ الامام المنتظر، ج 3، ص 286.

[46] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقه الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 295.

[47] . ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45-47.

[48] . شیخ طوسی، الامالی، ص 661. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 275.

[49] . نعمانی، الغیبة، ص 256. بحارالانوار، ج 52، ص 230.

[50] . سید بن طاووس، فلاح السائل، ص 171. مجلسی، بحارالانوار، ج 83، ص 63.

[51] . قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.

[52] . خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. وی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود: السُّفْیَانِی‏ ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471. خراسانی، صاحب و فرمانده رایات مِن خراسان می‏باشد که در پرچم هدایت و لشکر نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392. خراسانی، سید حسینی و از سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195.‏ یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا، شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 5، ص 246. لشکر خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308. هنگامیکه حضرت ظهور و قیام نماید، لشکر سید خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.

[53] . فَیُقْبِلُ الْحَسَنِیُّ حَتَّى یَنْزِلَ بِقُرْبِ الْمَهْدِی ... فَیَقُولُ الْحَسَنِیُّ: إِنْ کُنْتَ مَهْدِیَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَأَیْنَ هِرَاوَةُ جَدِّی رَسُولِ اللَّه‏‏. حلی، مختصر البصائر، ص 452.

[54] . النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن‏. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 65.

[55] . ذَبْحُ رَجُلٍ هَاشِمِیٍّ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام‏. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368. قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّة. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331. بنظر می‏رسد نفس زکیه از سادات حسنی باشد: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة. کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. برای آگاهی از اتحاد و یکی بودن سید حسنی در مکه و شهادت نفس زکیه، ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234. و نیز سخن شیخ مفید: و قتل رجل من ولد الحسن بن علی یخرج بالمدینة داعیا إلى إمام الزمان‏. شیخ مفید، الفصول العشرۀ فی الغیبۀ، ص 122. از اینرو، نفس زکیه از سادات حسنی، ممکن است در مدینه، قیام خویش را آغاز نماید، لکن سرانجام در مکه به شهادت برسد. جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور، بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 380.

[56] . و یُقبِلُ بِالکوفَةِ رَجُلٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ یَدعو إلى‏ أبیهِ، ثُمَّ یَبُثُّ السُّفیانِیُّ جُیوشَهُ. ابن حماد، الفتن، ص 196. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 92.

[57] . تعابیر مشرق، خراسان، طالقان، قوم سلمان و ... به قرینه احادیث مرتبط و هم‏خانواده همچون حدیث امام صادق ذیل آیه 5 سوره اسراء همچون تعبیر اهل قم به نمادی از ایران شیعی و ایرانیان زمینه ساز ظهور، اطلاق می‏شده است؛ مضاف بر اینکه، آیات استبدال و آیات قوم جایگزین در آخرالزمان، بر ایرانیان و قوم سلمان فارسی تطبیق شده است. (ر.ک: پورسیدآقایی، مواجهه امام زمان با قوم یهود در عصر ظهور، مجله مشرق موعود، ش 42، ص 65. فتلاوی، سقوط اسرئیل من العلو و الافساد الی الزوال؛ ص 135-158. گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 143-145.)

[58] . رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین‏. مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 218. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 455.

[59] . گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 165 و ص 170-171.

[60] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.

[61] . مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 216.

[62] . نعمانی، الغیبۀ، ص 280.

[63] . السُّفْیَانِی‏ ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83.

[64] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.

[65] . زیرا، در چند روایت، به خروج سفیانی و یمانی در سال واحد، تصریح شده است: خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ ... فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی‏ شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. نعمانی، الغیبۀ، ص 255. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 232. و مشابه آن: شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 210. از طرفی، در حدیث دیگری، به خروج سفیانی در سال ظهور، تصریح شده است: السُّفْیانِی وَ الْقَائِمُ فِی سَنَةٍ وَاحِدَة. نعمانی، الغیبۀ، ص267. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 267.

[66] . نعمانی، الغیبة، ص 256. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 232.

[67] . لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِی‏. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. نعمانی، الغیبة، ص 256.

[68] . نعمانی، الغیبة، ص 256. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 232.

[69] . ر.ک: میرباقری، موسوعة الامام المنتظر، ج 3، ص 286

[70] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 295.

[71] . متقی هندی، کنز العمال، ج 14، ح 39680.  به نقل از: فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 103.

[72] . سفیانی، مورد حمایت غربی ها است: یُقْبِلُ السُّفْیَانِیُّ مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 463.

[73] . سفیانی، مورد حمایت یهود است: إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا (سورۀ اسراء، آیه 8)، یَعْنِی إِنْ عُدْتُمْ بِالسُّفْیَانِیِّ عُدْنَا بِالْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّد. قمی، تفسیر القمی، ج 2، ص 14. مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 46.

[74] . سفیانی مورد حمایت، خاندان آل فلان حاکم در عربستان است: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة. کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. هماهنگی در به شهادت رساندن سید حسنی که نفس زکیه می باشد (ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234.) به ارتباط عمیق خاندان حاکم در عربستان با حاکم سوریه و منطقه شام در سال ظهور دارد که متعاقب آن، سفیانی، لشکر نظامی را به مدینه اعزام ولی در منطقه بیداء، خسف خواهد شد.

[75] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.

[76] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 341.

[77] . حلی، مختصر البصائر، ص 471. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83. نیلی نجفی، سرور اهل الایمان، ص 53. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 273-274.

[78] . نعمانی، الغیبة، ص 392. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 238.

[79] . عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 64. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 222.

[80] . قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652. و مشابه آن: کلینی، الکافی، ج 8، ص 310.

[81] . برخی از محققین، 24 روایت مستقل شیعی درباره یمانی را شمارش کرده اند. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: نجم الدین طبسی، کتاب روایات الیمانی عرض و نقد.

[82] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-125.

[83] . مهدوی راد، مقاله بررسی تطبیقی روایات یمانی از منظر فریقین، مجله حدیث پژوهی، شماره 12، ص 26.

[84] . طبسی، روایات الیمانی عرض و نقد، ص 95.

[85] . طبسی، تا ظهور، ج 2، ص 384.

[86] . محمدی ری‏شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 444. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22. و ص 48-49.

[87] . ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 45-47.

[88] . خراسانی، همزمان با سفیانی قیام خواهد کرد: خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375. وی در سال ظهور، در حال تسابق با سفیانی به سمت کوفه خواهد بود: السُّفْیَانِی‏ ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471. خراسانی، صاحب و فرمانده رایات من خراسان می‏باشد که در پرچم هدایت و لشکر نظامی وی، اصحاب قائم نیز حضور دارند: یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392. خراسانی، سید حسینی و از سادات بنی هاشم است: اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً بِخُرَاسَانَ ... یَقُودُهُمْ شَابٌّ مِنْ بَنِی هَاشِم. نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر القائم الحجّة، ص 195.‏ یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ لَوْ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَّهَا، شیخ حر عاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 246. لشکر خراسانی، قدرت نظامی قویی دارد: لَوْ حَمَلُوا عَلَى الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لَا یَقْصِدُونَ بِرَایَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلَّا خَرَّبُوهَا. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308. هنگامیکه حضرت ظهور و قیام نماید، لشکر سید خراسانی با وی بیعت خواهند نمود: تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452.

[89] . فَیُقْبِلُ الْحَسَنِیُّ حَتَّى یَنْزِلَ بِقُرْبِ الْمَهْدِی ... فَیَقُولُ الْحَسَنِیُّ: إِنْ کُنْتَ مَهْدِیَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَأَیْنَ هِرَاوَةُ جَدِّی رَسُولِ اللَّه‏‏. حلی، مختصر البصائر، ص 452.

[90] . النَّفْسُ الزَّکِیَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْن‏. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 65.

[91] . ذَبْحُ رَجُلٍ هَاشِمِیٍّ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام‏. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368. قَتْلُ غُلَامٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّکِیَّة. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331. بنظر می‏رسد نفس زکیه از سادات حسنی باشد: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة. کلینی، الکافی، ج 8، ص 225. برای آگاهی از اتحاد و یکی بودن سید حسنی در مکه و شهادت نفس زکیه، ر.ک: آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 234. و نیز سخن شیخ مفید: و قتل رجل من ولد الحسن بن علی یخرج بالمدینة داعیا إلى إمام الزمان‏. شیخ مفید، الفصول العشرۀ فی الغیبۀ، ص 122. از اینرو، نفس زکیه از سادات حسنی، ممکن است در مدینه، قیام خویش را آغاز نماید، لکن سرانجام در مکه به شهادت برسد. جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور، بحث فی فقۀ الدلالۀ و السلوک، ج 2، ص 380.

[92] . ویُقبِلُ بِالکوفَةِ رَجُلٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ یَدعو إلى‏ أبیهِ، ثُمَّ یَبُثُّ السُّفیانِیُّ جُیوشَهُ. ابن حماد، الفتن، ص 196. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 92.

[93] . تعابیر مشرق، خراسان، طالقان، قوم سلمان و ... به قرینه احادیث مرتبط و هم‏خانواده همچون حدیث امام صادق ذیل آیه 5 سوره اسراء همچون تعبیر اهل قم به نمادی از ایران شیعی و ایرانیان زمنیه ساز ظهور، اطلاق می‏شده است؛ مضاف بر اینکه، آیات استبدال و آیات قوم جایگزین در آخرالزمان، بر ایرانیان و قوم سلمان فارسی تطبیق شده است. ر.ک: پورسیدآقایی، مواجه امام زمان با قوم یهود در عصر ظهور، مجله مشرق موعود، ش 42، ص 65. فتلاوی، سقوط اسرئیل من العلو و الافساد الی الزوال؛ ص 135-158. گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 143-145.

[94] . رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین‏. مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 218. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 455.

[95] . گروه نویسندگان، مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، ج 3، ص 165 و ص 170-171.

[96] . آیتی، تاملی در نشانه های حتمی ظهور، ص 103.

[97] . نعمانی، الغیبة، ص 280. مجلسی.

[98] . نعمانی، الغیبة، ص 256. شیخ طوسی، الغیبة، ص447.

[99] . خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ. شیخ طوسی، الغیبة، ص446. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 375.

[100] . یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم. نعمانی، الغیبة، ص 392.

[101] . السُّفْیَانِی‏ ... یَبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْکُوفَة ... إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ. حلی، مختصر البصائر، ص 471. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 83. نیلی نجفی، سرور اهل الایمان، ص 53. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 273-274.