واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

دعای حرز امام جواد(ع) برای دفع بلا

دعای حرز امام جواد(ع) برای دفع بلا

سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸

دعای حرز امام جواد (ع) یکی از دعاهایی است که بر حسب روایات مختلف بسیار سفارش شده و خواص بسیاری از جمله برای دفع بلا و چشم زخم و ... دارد.خود را به این دعا حرز کن که اگر لشکرهای روم و ترک را ملاقات کنی و همگی به همراه جمیع اهل زمین علیه تو قیام کنند، از ایشان به تو بدی نرسد و از همه آن ها ایمن باشی.

معروف ترین حرز برای دفع بلایای زمینی و آسمانی حرز امام جواد (ع) است که توصیه فراوانی برای به همراه داشتن این حرز در همه حالات شده است. این حرز شما را بلایا حفظ می کند و خواص فراوانی دارد که در این بخش درباره آن صحبت خواهیم نمود.

"بسم الله الرحمن الرحیم"

یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنی الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَ اَسْئَلُکَ النَّجاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ


ای نور، ای دلیل روشن، ای آشکارکننده، ای نوربخش، پروردگارا کفایتم کن از شرور و آفات روزگار و از تو خواهم رهایی را در روزی که دمیده شود در صور

امام جواد (ع) :

خود را به این دعا حرز کن که اگر لشکرهای روم و ترک را ملاقات کنی و همگی به همراه جمیع اهل زمین علیه تو قیام کنند، از ایشان به تو بدی نرسد و از همه آن ها ایمن باشی.

آیت الله بهجت می فرمایند:

من در مورد ختومات از استادم (مرحوم آیت الله قاضی) چیزی نمی پرسیدم، اما گاهی خود ایشان می فرمودند. از جمله سه عمل را:

اول حرز امام جواد(ع) که باید به بازو بسته شود و خاصیت آن ( خصوصا برای باطل کردن سحر و طلسم) فقط در صورت بسته شدن به بازوست...
خواص دعای حرز امام جواد (ع)

دفع بلا:

بین همه دعاها و تعویذات دعای حرز امام جواد (ع) برای دفع بلا از همه معروف تر است. این دعا برای دفع بالایی مانند :

دفع نگاه و زبان بد دشمنان
جلوگیری از ضرر و زیان مردم، پادشاهان، شیاطین، اجنه و دیو ها
حفظ از وسوسه مردم و شیاطین
باطل کردن انواع سحر و جادو
محفوظ ماندن از مکر و فریب و عداوت
مصونیت از زخم ها، مغروق گشتن و مغلوب شدن
حفظ از جراحت و فساد و غرق شدن و هلاکت و شکست خوردن
حفظ عزت و آبرو
محفوظ ماندن از کشته شدن و انتقام گرفتن
جلوگیری از مریضی و اذیت و آزار
رفع تنگدستی، گرسنگی و تشنگی
محفوظ شدن از کاستی در دین و معیشت

کرونا، بهشت شداد و عجز بشریت/ گاهی به آسمان نگاه کن!

به‌رغم نگاه واقع‌گرایانه‌ای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب می‌کند این گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز می‌نگردو می خواهد بگوید: ‌گاهی به آسمان نگاه کن!


محمدباقر محسنی ساروی

 

برای موحّدان و کسانی‌ که اساطیر و داستان‌های پیشاتاریخی را می‌خوانند موضوعاتی چون «نمرود»، «بهشت شداد» و ماجرای «فرعون» که برخی در قرآن آمده و بعضی نیز در تورات و انجیل به اجمال یا به تفصیل، ناظر بر توهم کسب قدرت لایزالی است که برای پادشاهان ایجاد شد.

همان پادشاهان اما، که یادمان عظمت برخی از آنان هنوز هم پابرجاست، در مواجهه با یک «پشه» درماندند و با چنان سرعتی، تسلیم مرگ شدند که گویا هرگز از مادر زاده نشده بودند و تنها داستانی از آنان قرن‌هاست مایۀ عبرت نسل‌های بشری است.

به‌رغم نگاه واقع‌گرایانه‌ای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب می‌کند این گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز می‌نگردو می‌خواهد بگوید: گاهی به آسمان نگاه کن!

در آستانه دهه سوم از هزاره سوم و در شرایطی که بشر به تصور خود بر روی زمین، امر مجهولی ندارد و در کُراتِ دوردست، به دنبال کشفیات جدید است و اتفاقاً در این مسیر بسیار احساس قدرت می‌کند و به بیان عامیانه «هیچ خدایی را بنده نیست»، سر وکلۀ یک ویروس بسیار ریز، در کشور «چین»  پیدا می‌شود.

  در سایر کشورها مدتی او را مانند «سارس» و «مرس» چندان جدی نمی‌گیرند ولی او  کشتار می‌کند و ناگهان در کمتر از 15 روز در تمام دنیا منتشر و به بزرگترین «پندمیک» تاریخ تبدیل می‌شود و بیش از 160 کشور را آلوده می‌کند و زنگ‌های خطر را برای همه به صدا در می‌آورد.

تمام دانشمندان، بیولوژیست‌ها و لابراتوآرهای پزشکی دنیا از درمان آن عاجز می‌مانند و صراحتاً می‌گویند درمانی برای آن نمی‌شناسیم و به توصیه‌های پیش‌گیرانۀ غیردارویی از قبیل درخانه ماندن روی می‌آورند تا سرعت شیوع را کم کنند و زمان بخرند بلکه موفق به شکستن پوسته این غول ریزنقش با دارویی خاص شوند.

کرونا تنها سلامت دنیایی را که انسان بر آن خدایی می‌کند را تهدید نکرده بلکه اقتصاد و حتی مناسبات اجتماعی این دنیا را برهم ریخته و آسیب سنگینی بر نظم نوین، آوار کرده و زمینه‌ساز شرایطی در جهان شده که بشر نه مانند آن را دیده و نه می‌توانست تصور کند به سادگی مقهور و بازیچه ویروسی عجیب شود.

   «رامسس دوم» در اوج قدرت و در روزهایی که تمام نوباوگان پسر را می‌کشت تا قصاص پیش از جنایت کند و خطر را در نطفه خفه سازد، هرگز تصور این را نداشت که روزگاری توسط همان کودک خردسالی که «آسیه» چندروز پیشتر، از نیل گرفته بود- نابود خواهد شد یا «نمرود» با آن قدرت فائقه‌اش هرگز فکر نمی‌کرد که با ورود پشه‌ای به مجرای بینی، مضحکه خاص و عام در تمام تاریخ شود و با تحقیر کننده‌ترین نوعِ مرگ، بمیرد.

نمی‌خواهم بگویم خدای بزرگ که رحمان و رحیم است، برای بشر غافل در قرن بیست و یکم، عذابی فرستاد اما می‌‎خواهم بگویم بشریت غافل و مغرور، که حرمت بندگی از یاد بُرد، باید روی‌کرد و جهان‌بینی خود را تغییر دهد و این عجزی که دامنگیرش شده را به کلاس درس خداشناسی ارتقا دهد و همان‌طوری که توصیه‌های پزشکی را رعایت می‌کند، در خانه می‌ماند و در آزمایشگاه‌ها به دنبال راهی برای برون‌رفتن از این بحران و کشف دارو برای درمان کرونا است.

به موازات آن باید قدری تأمل کند و به این حقیقت ایمان بیاورد که هر که باشد و به هر جایی که برسد، «درمقایسه با قدرت فائقه خداوند، توانی ندارد».

کروناویروس با همه دردسرهایش، درس بزرگی هم برای انسان دارد، در دورانی که برخی آشکارا نوشتند و گفتند «خدا مرده است». در دورانی که بشر با تکیه بر دانش خود، احساس می‌کند نیازی به خدا ندارد و برای همه مشکلاتش، نسخه آماده دارد.

تفرعن هزاره سوم از تفرعن دوران باستان خطرناک‌تر است و تعداد فرعون‌ها و نمرودها در این هزاره از دوران باستان بیشتر است.

ما امیدواریم بشر، این روزها که عجز خود را دید، به موازات تلاشی که برای یافتن درمان قطعی برای این بیماری می‌کند، اندکی هم با خود فکر کند شاید به این نکته برسد که باید گاهی به آسمان نگاه کرد چون نه تنها، پس از مرگ بلکه در تمام دوران زندگی نیز ما به توجه خدا نیاز داریم.

---------------------------------------------------------

* بخش دوم تیتر (گاهی به آسمان نگاه کن) برگرفته از نام فیلمی ساختۀ کمال تبریزی. (‌نام فیلم البته برگرفته از یک شعر است).

امام على (ع) و ایرانیان‏

على (ع) و ایرانیان‏

شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

در این مقاله از رشته تعلقات و آشنایى هاى ایرانیان با على (ع) همچون، مدارا در اخذ خراج از ایرانیان- چه در زمان پیامبر (ص) که به یمن گسیل شد و گروهى از ایرانیان در آنجا مقیم بودند و چه در زمان خلافت خویش- خونخواهى آن حضرت از هرمزان ایرانى، اجراى عدالت در تقسیم بیت المال میان عرب و عجم و از جمله ایرانیان در زمان خلافت، حمایت ایرانیان از على (ع) در جنگ جمل سخن رفته است.



بى تردید موضوع آشنایى ایرانیان با حضرت على (ع) براى هر شیعه اى از اهمیت و جاذبه بسیارى برخوردار است. حوادث تاریخ ایران و اسلام در دهه هاى دوم، سوم و چهارم از سده نخست هجرى، بسترهاى مناسبى را براى آشنایى ایرانیان با آن بزرگ مرد تاریخ بشر فراهم ساخت.

دیدار «الابناء» با على (ع)

به سال دهم هجرى، پیامبر گرامى اسلام (ص) على (ع) را به یمن گسیل داشت تا امور آن منطقه را سامان بخشد و خراج ایشان را جمع آورد. در آن زمان، در یمن طبقه اى وجود داشت که اعراب به آنها «الابناء» و گاه «بنى الاحرار» مى گفتند. آنان در جامعه یمن از جایگاه خاصى برخوردار بودند و همواره به آزادگى و شرافت اتصاف داشتند. اینان ایرانى نژادهایى بودند که اجدادشان از جانب خسرو انوشیروان براى یارى مردم یمن و حمیریان تحت ستم حبشیان، به آن دیار اعزام شده بودند و آنان پس از در هم شکستن حبشى هاى مهاجم، در همانجا سکنا گزیدند. سال ها بعد بر اثر آمیزش آنان با ساکنان بومى عرب، همین نسل، یعنى «بنى الاحرار» به معناى «فرزندان ایرانیان» یا «پسران آزادگان» به وجود آمدند. 1

حضور على (ع) در یمن در سال دهم هجرى، این امکان را در اختیار الابناء ایرانى نژاد قرار داد تا از نزدیک با سیره انسان دوستانه، کریمانه و بزرگوارانه اش آشنا شده، از همان جا دوستى و محبت او را در دل هاى خویش جاى دهند. الابناء پس از آشنایى با على (ع) اسلام آورده، فیروز را از جانب خود به مدینه فرستادند و مراتب ایمان و وفادارى خود را به پیامبر (ص) عرضه داشتند. 2

فتوحات اسلامى پس از رحلت پیامبر (ص)

پس از رحلت رسول گرامى اسلام، دو اتفاق بزرگ رخ داد که تأثیرات شگرفى در سرنوشت آینده اسلام و مسلمین داشت:
یکى ماجراى سقیفه و دیگر، پدیده فتوحات. بزرگ ترین اشتباه و انحرافى که در سقیفه [صفر سال 11 ق.] انجام گرفت، تغافل، تجاهل و به فراموشى سپردن واقعه غدیر بود. غدیر به اهلیّت و صلاحیّت على (ع) براى جانشینى رسول خدا (ص) اشعار داشت. اما حوادث سقیفه به گونه اى دیگر رقم خورد و با انتخاب ابوبکر به خلافت، به واقع زاویه انحرافى آغاز شد، که در سال 61 ق. با کشتار فرزندان رسول خدا (ص)، به نقطه اوج خود رسید. اما حادثه مهم دیگر که در مبحث ما مى گنجد، آغاز فتوحات در دوران خلافت ابوبکر بود. هدف فتوحات، گسترش اسلام و از میان بردن سدها و موانع سیاسى موجود جهان آن روزگار بود که نمى گذاشتند پیام اسلام به امت هاى دیگر برسد. اندیشه و طرح فتوحات، اساساً سه خاستگاه مهم داشت:
نخست؛ جوهر اسلام که دینى بود متمم و مکمل ادیان دیگر و طبعاً آیینى جهانى؛ که همه ابناى بشر را مورد خطاب خود قرار مى داد.

دوم؛ سیره عملى پیامبر در جهت معرفى اسلام به خارج از مرزهاى شبه جزیره عربستان که نمونه بارز آن دعوت خسرو ایران، قیصر روم و مقوقس مصر به پذیرش این آیین بود.
سوم؛ ارضاى حسّ جاه طلبى و زیاده خواهى برخى از امیران و خلیفگان، و برطرف کردن مشکلات اقتصادى که از سرزمین خشک عربستان ناشى شده بود.

اینها عواملى بودند که ذهن، اندیشه و همت عرب را که تا پیش از اسلام به مناقشات خونین قبیله اى در حوزه هاى محدود، معطوف بود، به تسخیر سرزمین هاى دور و نزدیک متوجه ساخت. 3

فتح ایران و پیدایش طبقه موالى

با شروع فتوحات در زمان خلافت ابوبکر، کرانه هاى جغرافیاى اسلام، به سمت شرق و شمال و غرب گسترش یافت. در مدتى اندک ایران، شام و مصر فتح شدند. فتح ایران تقریباً در خلال دهه 12 تا 22 ق. تکمیل شد.

نخستین پیروزى قاطع در برابر ایرانیان در اوایل خلافت عمر در سال 16 ق. در قادسیه صورت پذیرفت. 4 على (ع) نیز، از آغاز طراحى این عملیات بزرگ در مدینه، در جریان قرار گرفته بود. به گفته طبرى و بر اساس خطبه 145 نهج البلاغه، آن حضرت پیشنهادهاى سودمندى را نیز در این باره به خلیفه دوم عرضه کرد. با فتح ایران بسیارى از خاندان هاى ایرانى در جوار اعراب و یا حتى در درون بافت و ساختار جامعه اعراب، تحت عنوان «موالى» جاى گرفتند. اینان از آن پس به عنوان طبقه اى نوظهور در جامعه اسلامى جایگاه خاصى را به خود اختصاص دادند. رابطه موالى با اعراب فاتح، الزاماً رابطه ارباب و رعیت و خواجه و برده نبود؛ بلکه در بیشتر موارد خاندان هاى ایرانى با خاندان هاى عرب پیمان ولاء و دوستى (موالى موالاة) داشتند تا آنکه این امر مکانیسم روابط اجتماعى خود را در قالبى استوار و مناسب انتظام بخشید. 5

با وجود این، خاندان هاى ایرانى از روح تعرّب و عصبیت عربى، که هنوز از جامعه اسلامى رخت بر نبسته بود، رنج مى بردند. این روحیه که حتى دستگاه خلافت نیز از آن بى بهره نبود، گاه عرصه را بر موالى ایرانى تنگ و دشوار مى ساخت. شاید بتوان ترور خلیفه دوم توسط ابولؤلؤ (فیروز ایرانى) 6 را به سال 23 ق. واکنش در برابر این فشارها تلقى کرد.

على (ع) خونخواه هرمزان ایرانى

در پى درگذشت خلیفه دوم، عبیدالله پسر او، نه تنها ابولؤلؤ و همسر و دخترش را به قتل رساند، بلکه هرمز را نیز با وجود هیچ مستمسک قابل قبول شرعى و عرفى کشت. عثمان خلیفه سوم وظیفه داشت عبیدالله را به سبب قتل بى دلیل یک ایرانى مسلمان، قصاص کند؛ زیرا از بى گناهى او آگاه بود. لیکن خلیفه جرأت نداشت تا در این مورد، به وظیفه اسلامى خود عمل کند. على (ع)، خیلفه سوم عثمان را در این مورد سخت نکوهش کرد و به عبیدالله بن عمر چنین فرمود:

اى فاسق اگر روزى بر تو دست یابم، تو را به خونخواهى هرمزان خواهم کشت.

عبیدالله تا پایان عمر از على (ع) برحذر بود. او در جنگ هاى جمل و صفین در مقابل آن حضرت قرار گرفت و سرانجام در یکى از نبردهاى جنگ صفین کشته شد.

دفاع على (ع) از حمراء

اعراب، ایرانیان ساکن کوفه و بصره را به نام هاى چندى از جمله «موالى»، «بنى عم»، «زط»، «سیابجه»، «اسواران» و «حمرا» مى خواندند. آنان را موالى مى گفتند، از آن رو که با قبائل عرب پیوند «ولا» داشتند و بنى عم مى نامیدند، از آن جهت که با طوایف عرب چنان موالاة و هم پیمانى داشتند که گویى پسرعموهاى ایشانند. زط، همان شکل تعریب شده جت است که در اصل قومى از هندوان بودند که کار ایشان نگهبانى در راه ها و مسالک و بعدها به اسواران ایرانى نیز که شغل نگهبانى داشتند، اطلاق گردید. سیابجه جمع «سیجى» معرّب سپاهى است که مانند زط غالباً به طبقه کارآزموده نظامى ایرانیان، اطلاق مى شود.

حمراء، به معنى سرخ رویان یا سپیدرویان نامى بود که به اعتبار رنگ روشن پوست ایرانیان به آنان مى دادند.
در نظام مالى که عمر و سپس عثمان اعمال مى کردند، معمولًا حقوق و عطایاى موالى ایرانى پایین تر از اعراب بود. از این رو وقتى که ایرانیان در دوران خلافت على (ع) از حقوق و عطایایى برخوردار شدند، جمعى از سران و اشراف کوفه از جمله اشعث بن قیس کندى، در برابر آن حضرت زبان به اعتراض گشودند که از چه روى ما را مغلوب این سرخ رویان ساخته اى؟ 8

عدالت على (ع) سخت مورد توجه ایرانیان قرار گرفت؛ زیرا پیش از این، شاهد بودند که چگونه خلیفگان و خاصه عاملان و کارگزاران ایشان در بصره و کوفه، پاى از جاده عدل و داد بیرون نهاده، حقوق آنان را تضییع مى نمایند. موالى که از حدود سال هاى شانزده ق. به بعد، رفته رفته در بصره و کوفه سکنا گزیدند، از نزدیک با اعمال ننگین امیران فاسق و ظالمى چون سعید بن عاص، مغیرة بن شعبه، ولید بن عقبه و عبدالله بن عامر آشنا بودند و هر گاه از ظلم و جور ایشان به خلیفه دوم و سوم شکایت مى کردند، راه به جایى نمى بردند. اما در همان حال به چشم خود شاهد بودند که على (ع) با آنکه هنوز به خلافت نرسیده بود، با جرأت و جسارت تمام، فرزندش حسن  را به اجراى حدّ شرعى در مورد ولید بن عقبه شراب خوار فرمان مى دهد و عبیدالله بن عمر را به قصاص خون به ناحق ریخته هرمزان تهدید مى کند و در میان موج مخالفت اشراف و بزرگان سرکش قریش که خود را تافته جدا بافته مى دانستند، حقوق موالى ایرانى را استیفا مى نماید.

این مشاهدات کافى بود تا قلب هر انسانى را به شوق و جذبه و کشش وادارد. ایرانیان در وجود على (ع) روح بزرگى را یافتند که فراتر از علایق نژادى و زبانى و قومى، به موضوع انسانیت و عدالت مى اندیشید. از همین رو در جریان جنگ هاى جمل و صفین از آن حضرت دفاع کرده، در رکابش به جنگ با ناکثین و قاسطین پرداختند.

جنگ جمل و حمایت ایرانیان از على (ع)

چنان که گفته شد، در دهه سوم و چهارم هجرى، (سال هاى 20 تا 40) بسیارى از ایرانیان در بصره و کوفه سکنا گزیده بودند. آنان تعدادى مهاجر و عده اى دیگر، از ساکنان اصیل و قدیمى همین منطقه بودند. بصره و کوفه تا پیش از فتوحات، بخش غربى ایران محسوب مى شد. از جمله این ساکنان قدیمى این دو شهر، طوایفى موسوم به زط و سیابجه بودند که همواره به عنوان بخش مهم از اسواران یعنى نیروهاى آزموده و مجرب دوران ساسانیان به حساب مى آمدند. این زطها و سیابجه در سال 36 ق. در جریان جنگ جمل در اطراف بصره با سپاهیان اصحاب جمل مقابله کردند و کار را بر عایشه، طلحه و زبیر سخت نمودند. 9

با تسخیر بصره توسط جملیات، زطها و سیابجه در کوفه به سپاه على (ع) پیوستند و تا پیروزى کامل در برابر ناکثین، در رکاب حضرتش نبرد کردند. آن حضرت که نظاره گر فداکارى هاى بى شائبه و خالصانه ایرانیان حاضر در سپاهش بود، همواره در چهره آنان مردمانى نجیب و آزاده را مشاهده مى کرد که مى تواند از یارى جدّى ایشان در راه بسط عدالت و دفع بیداد و ریشه کن کردن فتنه ریشه دار منافقان و بنى امیه، بهره مند گردد. از این رو، با ارسال نامه هایى به عاملان خود در همدان و آذربایجان، نیروهاى ایرانى را براى مقابله با معاویه در جنگ صفین، به یارى خود طلبید. 10

هدایاى ایرانیان به على (ع)

در زمانى که على (ع) در کوفه بودند، به رسم سابق شمارى از ایرانیان  11 نزد آن حضرت آمدند تا هدایایى تقدیم دارند. پیشتر کارگزاران عثمان همچون ولید بن عقبه و سعید بن عاص، افزون بر خراجى که از ایرانیان مسلمان مى گرفتند، ایشان را به اعطاى هدایاى نوروزگان و مهرگان نیز مکلف ساخته و از این راه میلیون ها دینار به چنگ آوردند. از این رو، هدایاى نوروزى به صورت سنتى رایج درآمده بود.

وقتى ایرانیان هدایاى خود را نزد حضرت آوردند، براى آنکه خاطر آنان مکدر نشود، هدایا را پذیرفتند اما دستور دادند، برابر قیمت آن هدایا، از میزان خراج آنان کسر گردد. همچنین، هنگامى که آن حضرت به عزم صفین از شهر انبار مى گذشتند، دهقانان (معرب دهبان به معناى بزرگ ده است که معمولًا از طبقات مرفّه و طراز اوّل جامعه محسوب مى شدند)، به همراه دیگر مردم به دنبال على (ع) راه افتاده دوان دوان ایشان را مشایعت مى کردند. على (ع) آنان را از این کار منع فرمودند. آنگاه دهقانان پیش کشى هاى خود را اهدا کردند. آن حضرت هدایا را تنها بدان شرط قبول نمودند که قیمت آنها را حساب کرده، به ایشان بپردازند. 12

در همین زمان ابوزید انصارى را به نحوه اخذ خراج و جزیه از ایرانیان رهنمون ساختند. 13 دستورهاى صریح و آشکار آن حضرت در این باره را باید به واقع پایه گذارى نظامى نوین، عادلانه و کارآمد در نظام اخذ مالیات بر افراد (خراج، براى مسلمانان و اهل جزیه و جزیه ویژه غیر مسلمانان) به حساب آورد.

این نظام عادلانه که از جانب على (ع) اعمال گردید، توجه عمیق تر ایرانیان را به شخصیت عدالت جوى انسانى اش بیش از پیش جلب نمود و طبعاً به دنبال آن عشق و محبتى را که در اعماق روح و جان ایرانى ریشه داشت، شعله ور کرد. عشقى که در طول قرون متمادى، هرگز خاموش نگشت و ولاى اهل بیت را در این سرزمین به صورت بخشى اساسى و تفکیک ناپذیر از فرهنگ ایرانیان، درآورد.

آرى اینها نمونه هایى بود از نخستین آشنایى هاى مردم ایران با على (ع) که بى تردید باید در موضوع گرایش و محبت ایرانیان نسبت به على (ع) و خاندان پاکش و در پس تسرى و رواج تشیع در ایران، بدان ها توجه کافى و وافى مبذول داشت.

پى نوشت ها:
محسن حیدرنیا
برگرفته از: پایگاه اینترنتى «باشگاه اندیشه».
______________________________
(1). یعقوبى، ابن واضح، تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 200. فیاض، على اکبر، تاریخ اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1367 ش، ص 27.
(2). فیاض، همان، ص 123.
(3). درباره فتوحات ر. ک: فتوح البلدان بلاذرى، الفتوح ابن اعثم کوفى، الاخبار الطول دینورى و تاریخ طبرى.
(4). بلاذرى، احمد بن یحیى. فتوح البلدان، ترجمه دکتر محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، چاپ نخست، 1367 ش، ص 365.
(5). راجع به موالى و انواع ولاء و رفتار هر یک از خلفا با موالى، ر. ک: الموالى و نظام الولاء، دکتر محمود مقدم، ترجمه و تحقیق محسن حیدرنیا، پایان نامه کارشناسى ارشد دانشکده الهیات دانشگاه تهران، 1372 ش.
(6). یعقوبى، ابن واضح، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، انتشارات علمى و فرهنگى، چ 6، 1371 ش، ج 2، ص 51.
(7). محمدى ملایرى، دکتر محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، ج 3، دل ایرانشهر، بخش دوم، تهران، انتشارات توس، چ 1، 1379 ش، ص 242.
(8). درباره اسواران، زط، سیابجه، و موالى ر. ک: دکتر ملایرى، ج 3،
ص 211 به بعد و ج 2، ص 422 و نیز، لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه ى حمراء و الموالى و نظام الولاء، دکتر مقداد.
(9). دکتر محمدى، ج 3، ص 211 و 212، به نقل از تاریخ طبرى.
(10). ابن اعثم کوفى، محمد بن على، الفتوح، ترجمه کهن فارسى، محمد بن احمد مستوفى هرورى، تصحیح غلامرضا طباطبایى مجد، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چ 1، 1372، صص 454- 456.
(11). درباره ایرانیان ساکن کوفه و بصره، ر. ک: فتوح البلدان، بلاذرى، ترجمه دکتر توکل، صفحات 65، 1366 ش، ص 198- 199.
(13). دکتر محمدى، ج 3، ص 274، به نقل از فتوح البلدان بلاذرى.

8265772200

بحران کرونا؛ بازگشت بشر به وضع طبیعی "هابز"!؟

شیوع جهانی ویروس کرونا منجر به شکل‌گیری رفتارهایی نسبتا یکسان و نگران کننده در بسیاری از جوامع شده است؛ رفتارهایی که پیش از این از انسان مدرن چندان متصور نبود.

سام سکوتی بداغ

برخی تحلیل‌گران به درستی شیوع جهانی  ویروس "کرونا" را نقطه عطفی در تاریخ زندگی بشر می‌دانند و  پس از "پاندمی" این ویروس در جهان، دنیا را به 2 دوره "پسا و پیشا" کرونا تقسیم کرده‌اند.

این ویروس منجر به شکل‌گیری رفتارهایی نسبتا یکسان و نگران کننده در بسیاری از جوامع شده است؛ رفتارهایی که پیش از این از  انسان مدرن چندان  متصور نبود و در برخی از جوامع به شگل‌گیری دوگانه دانش و مذهب هم منجر شده است!

با شیوع این ویروس در چین و برخورد نظامی دولت در اجرای کامل قرنطینه، اگر چه دولت موفق شد در سریع‌ترین زمان ممکن، "اپیدمی" را مهار و  مدیریت کند اما  ویدئوهایی از معابر و اماکن عمومی چین نشان می‌داد برخی از شهروندان غیر مسئول چینی سعی در اشاعه عمدی این ویروس دارند، در کشور ما هم از زمان فراگیر شدن این ویروس کشف انبارهای ماسک و مواد ضد عفونی کننده یا گران‌تر شدن یکباره برخی اقلام مورد نیاز، نشان از چالشی اخلاقی( morality) می‌داد اما در ادامه مسیر بویژه در کشور ایران، شکل‌گیری گروه‌های مردمی و همکاری با کادر درمانی تصور وضع طبیعی " توماس هابز" (فیلسوف سیاسی قرن هفدهم بریتانیا که جمله معروفی دارد: انسان گرگ انسان است.) در ایران  را منتفی کرد و شکلی متعالی از یک "آنارشیسم وطنی" را تصویر کرد.

اخلاق در علم سیاست علاوه بر معنای فوق‌الذکر به معیارها و کدهای اداره جامعه هم ترجمه می‌شود که نمونه بارز آن اخلاق قدرت در اندیشه‌های "ماکیاول" است که اگر چه چندان با جنس اخلاقی موعظه‌گرانه نسبتی ندارد اما برای حفظ سازمانِ اقتدار، بیشتر به کار شهریاران می‌آید.

بحران کرونا؛ بازگشت بشر به وضع طبیعی

 توماس هابز فیلسوف انگلیسی قائل به جنگ همگان بر علیه همگان بود و جمله "انسان گرگ انسان است" او یکی از پر تکرار ترین جملات اندیشکده‌های سیاست جهان است که کتاب‌ها و مقالات متعددی در رد و تأیید آن به چاپ رسیده‌اند و پُربیراه نیست اگر بگوییم نقطه عطف  دانش اندیشه سیاسی هابز است که با زایش سنت "قرارداد" که آنهم پاسخی به وضع طبیعی هابز بود، نقشی همچون کرونا در تقسیم زمانی علم سیاست داشت.

پیش از "جان لاک" و  "ژان ژاک روسو" اندیشه حاکم  در نسبت آغازین برخورد ما و دیگری این بود که اگر هر دوی ما  خواهان چیز واحدی بودیم، یگانه تکنیک حل منازعه حذف دیگری یا قید و افسار زدن به دیگری  برای رسیدن به هدف بود و این وضعیت چه در سطح کلان و دعوای مرزی کشورها و چه در روابط اجتماعی حاکم بود تا اینکه لاک به جای خشونت ذاتی انسان‌ها، عقل و صبر را ذاتی انسان معرفی کرد و با تبدیل انسان بربر  و ورود آنها به یک قرارداد اجتماعی، دست دادن‌های روزمره ما را از اطمینان از مسلح نبودن به دوستی و همکاری تغییر وضعیت داد.

 سنت قرارداد پس از جان لاک در اندیشه‌های روسو وَرز بیشتری خورد و در جهان مدرن دایر مدار تشکیل دولت ـ ملت‌های قرون اخیر گشت و منجر به تشکیل اتحادیه‌ها و سازمان‌های همکاری منطقه‌ای‌‌ و شاید بهترین نمونه آن "اتحادیه اروپا" بود که با همگرایی اکثریت کشورهای اروپایی سازمان یافت، اما امروزه شاهد هستیم که در اولین بحران جدی پایه‌های این سازمان شل شده‌اند و نه فقط مردم بلکه دولت‌های متحد هم چندان وقعی به توافق نامه‌های بین‌المللی و حتی همکاری‌های درون اتحادیه‌ای خود ندارند!

بحران کرونا؛ بازگشت بشر به وضع طبیعی

موضوع توقیف  ماسک‌های ارسالی که در گمرکات کشورها ضبط می‌شوند  و یا سرقت محموله‌های مورد نیاز مردم و بیمارستان‌ها در کشورهای مختلف از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا زنگ خطری است که به صدا در آمده است و اگر بحران ادامه پیدا کند باید با چشمانی باز صف‌های طولانی‌تر خرید اسلحه در آمریکا و پاره شدن سندهای همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای بیشتری را  نظاره گر باشیم!


بیشتر بخوانید:

کرونا در جهان (عکس)

ایتالیا غرق در تابوت: برگزاری مراسم عزاداری، ممنوع/ گورستان‌های شمال ایتالیا جا ندارند

"ماسک قاپی" متحدان اروپایی از ایتالیا

بحران کرونا و تحسین " مشت آهنین چینی"