واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

تخمین بلومبرگ: زندگی عادی پس از کرونا در سال 2027

برخی کشورها تا چند ماه دیگر با واکسیناسیون سراسری ایمنی جمعی حاصل خواهند کرد.

تخمین خبرگزاری بلومبرگ آمریکا حاکی است در صورتی که روند واکسیناسیون جهانی با سرعت کنونی پیش برود برای رسیدن به ایمنی جمعی مردم جهان در برابر ویروس کرونا 7 سال زمان لازم است.

به گزارش عصرایران، برای تهیه این گزارش داده های واکسیناسیون سراسری از 67 کشور دنیا جمع آوری شده است.

تاکنون و در 2 ماه گذشته حدود 124 میلیون نفر از مردم دنیا در برابر کرونا ویروس واکسینه شده اند و هنوز راه درازی تا کسب ایمنی گله ای (ایمنی جمعی) با واکسیناسیون 75 درصد از مردم دنیا در برابر کرونا ویروس جدید در پیش است.

در کشورهای مختلف زمان بازگشت به زندگی عادی متفاوت است و در حالی که در برخی کشورها از جمله در اسراییل یا انگلستان تخمین زده می شود تا ماه های آینده زندگی عادی با واکسیناسیون بیش از 75 درصد جمعیت برقرار شود، اما در برخی دیگر از کشورها از جمله در چین یا کانادا با سرعت واکسیناسیون کنونی ممکن است بازگشت به روند عادی و کسب ایمنی جمعی مردم دستکم 5 سال دیگر زمان بخواهد.

تخمین بلومبرگ: زندگی عادی پس از کرونا در سال 2027

بر اساس تخمین بلومبرگ با سرعت کنونی دستکم 7 سال زمان طول خواهد کشید تا واکسیناسیون 75 درصد از مردم دنیا در 2 دوز دریافتی به فاصله 3 هفته از یکدیگر، تکمیل شود و به همین خاطر ممکن است کابوس کرونا ویروس تا 7 سال دیگر به عنوان یک پاندمی جهانی طول بکشد.

این روند به ویژه با توجه به شکاف موجود بین کشورهای دارا و ندار در زمینه تهیه واکسن تشدید می شود و در حالی که بسیاری از کشورهای ثروتمند واکسیناسیون را آغاز کرده اند اما هنوز چشم اندازی برای آغاز واکسیناسیون در بسیاری از کشورهای متوسط و کم درآمد حتی تا پایان سال جاری میلادی دیده نمی شود.

از سوی دیگر در مبنای این محاسبه عامل احتمالی "جهش ویروس" در نظر گرفته نشده است و با این فرض انجام شده که واکسن های تولیدی برای کرونا همچنان روی جهش های ویروس کرونا در آینده هم موثر باشند.

همچنین محاسبات انجام شده بلومبرگ بر مبنای داده ها و اطلاعات کنونی است و اگر طی ماه ها و سال های آتی واکسنی موثر و یا درمانی قطعی برای ویروس کرونا کشف شود، طبیعی است که این پاندمی ممکن است خیلی زودتر از تخمین 7 ساله فروکش کند.

بر اساس محاسبات انجام شده کشورهایی چون اسراییل و بریتانیا تا نیمه سال جاری میلادی با واکسیناسیون دستکم 75 درصد از جمعیت شان به ایمنی جمعی برسند. اسراییل می تواند خیلی زودتر به این هدف برسد چون با سرعت کنونی واکسیناسیون  دست یابی به واکسیناسیون 75 درصد از جمعیت آن در مدتی کمتر از 3 ماه حاصل خواهد شد.

در ایالات متحده آمریکا هم با سرعت کنونی یعنی با تزریق روزانه بیش از 1 میلیون و 339 هزار دوز واکسن تا 11 ماه دیگر ایمنی جمعی با واکسیناسیون 75 درصد از جمعیت این کشور حاصل خواهد شد . جو بایدن رییس جمهوری جدید آمریکا طرحی برای واکسیناسیون 100 میلیون نفر طی 100 روز در دست اقدام دارد.

اما در کشورهای اروپایی به استثنای بریتانیا وضع متفاوت است و پیش بینی می شود با سرعت کنونی برخی کشورهای اروپایی بین 3 تا 4 سال برای ایمنی جمعی فرصت بخواهند.

در آلمان با سرعت کنونی دستیابی به ایمنی جمعی دستکم 3 سال زمان خواهد برد. در بریتانیا تا پایان سال جاری این ایمنی حاصل است و در برخی کشورها از جمله بلژیک ممکن است تا حدود 4 سال زمان ببرد.

ترکیه 3 سال و چین و کانادا هم با سرعت کنونی واکسیناسیون 5 سال زمان نیاز دارند تا 75 درصد از جمعیت خود را واکسینه کنند.  در برزیل هم دستیابی به این هدف 4 سال زمان خواهد برد.

این محاسبه با توجه به داده های استخراج شده از روند واکسیناسیون در 67 کشور انجام شده و ممکن است با داده ها و اتفاقات جدید در واکسیناسیون و درمان بیماری کووید19 نتایج این محاسبه هم دستخوش تغییر شود.

تخمین بلومبرگ: زندگی عادی پس از کرونا در سال 2027

 

«تواضع فکری»؛ نادانی خود را بپذیریم/ پذیرش نادانی چه فوایدی دارد؟

تواضع فکری به این معنا نیست که بزدل و ضعیف باشیم یا در برابر هر نظر مخالفی دستانمان را به علامت تسلیم بالا ببریم و عقب بنشینیم، بلکه به این معناست که از گزافه‌گویی، خودنمایی، یا غرور فکری عاری باشیم و، در کنارِ این، ببینیم آیا باورهایمان اصولاً مبنای منطقی دارند. با تاکید بر این که پرورش تواضع فکری بسیار دشوار است، در این درس سه راه اصلی به سمت تواضع فکری نشان داده می‌شود
سواد زندگی؛ توسعه توانمندی‌های فردی؛ سید محمد مهدی شهیدی- چارلز داروین در سال 1871 نوشت: "نادانی، بیشتر از دانش، اعتماد به نفس می‌آورد." 
تا به حال این سوالات را از خود پرسیده‌اید:
چه زمان به اشتباه خود اقرار می کنید؟
چه زمان حتی با وجود مدارکی واضح دال بر اشتباهتان آن را انکار می‌کنید؟
چه موقع در برابر ایراد دیگران موضع تدافعی می گیرید؟
چه زمان به خود می‌گویید «من هرچیزی را که باید، درباره‌ی این موضوع می دانم»؛ یا «من هم به اندازه‌ی او می‌دانم. فکر می کند کیست که عقیده اش را به من تحمیل می‌کند؟»

تواضع فکری

چرا متواضع باشیم؟ 
نقل است از ارسطو که گفته است: «انسان ذاتاً تمایل به دانستن دارد.» تواضع فکری نمونه‌ی کم‌نظیری از تواضع است، زیرا آدم ممکن است از جهات بسیاری فروتن باشد ولی همچنان محدودیت‌های ذهنی‌اش را نپذیرد. تواضع فکری یعنی تشخیص دادن این که ما همه چیز را نمی‌دانیم. به جای آن، باید بپذیریم که شاید در مورد این که چقدر می‌فهمیم تعصب داریم، و به دنبال منابعی برای رفع کمبودهای معرفتیِ خود باشیم.

امروزه رسانه‌های اینترنتی و دیجیتالی این تصور را به وجود آورده‌اند که دانش نامحدود به راحتی در دسترس ما قرار دارد؛ اما این رسانه‌ها با تنبل کردن ما، فضایی برای رشد نادانی به وجود آورده‌اند. تانیا لومبروزو، استاد روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، در مورد این که چگونه فن‌آوری توهم عقلانیت ما را دامن می‌زند توضیح می‌دهد. او توضیح می‌دهد روشی که ما با آن در مورد یک موضوع کسب اطلاع می‌کنیم نقش مهمی در فهم ما دارد. ما هرچه راحت‌تر تصویر یا جمله‌ای را به یاد آوریم، بیشتر فکر می‌کنیم که در یادگیری آن موفق بوده‌ایم، و بنابراین از فرایندهای شناختیِ پرزحمت پرهیز می‌کنیم. برای مثال، معماهای استدلالی که با حروف نأمانوس ارائه می‌شوند، بیشتر شخص را تشویق می‌کنند که برای حل آن‌ها تلاش کند. اما این رویکرد خلاف طراحی‌های روشن برنامک‌‌ها (اَپ‌ها) و وب‌سایت‌هایی است که صفحات گوشی همراه ما را پر کرده‌اند. در آن‌جا روند بازپردازی اطلاعات در مغز ما به شکل فریبنده‌ای نرم و روان است.

چرا پذیرش نادانی بسیار دشوار است؟ 
جولیا روهرر روانشناس شخصیت در انستیتوی توسعه انسانی ماکس پلانک چند سال پیش تلاش کرد همسالان خود -دانشمندان علوم اجتماعی را وادار کند که وقتی اشتباه می کنند به طور علنی و با کمال میل آن را بپذیرند.برای این کار ، او به همراه برخی از همکارانش سایتی را به نام "پروژه از دست دادن اعتماد به نفس" راه انداختند. این سایت  به گونه ای طراحی شد که محققان می توانستند در آن اعلام کنند که دیگر به صحت یکی از یافته های قبلی خود اعتقاد ندارند. 

 روهرر می گوید: "من فکر می کنم این یک مسئله فرهنگی است که مردم تمایلی ندارند که اشتباه خود را بپذیرند در حالی که امری عادی و طبیعی است و انتظار می رود محققان نیز اشتباهات گذشته را بپذیرند و به دلیل آن جریمه نشوند".
انجام این پروژه بی دلیل نبود زیرا تعداد زیادی از یافته های علمی در سال های اخیر رد شده اند. بر اساس نتایج یکی از مطالعات در بررسی مجدد 100 آزمایش روانشناختی، تنها در 40 درصد آنها نتایج قبل تکرار شد. این دوره ای دردناک برای دانشمندان علوم اجتماعی بوده است چرا که " ندانستنِ دامنه ناآگاهی، خودْ بخشی از شرایط انسانی است".
تلاش برای درک نادانیِ خود، تواضع فکری است و این ابزاری حیاتی برای یادگیری است، به ویژه در دنیایی که به طور فزاینده ای به هم پیوسته است. اکنون  که فناوری،  دروغ گفتن و انتشار اطلاعات نادرست را به سرعت باورنکردنی آسان کرده است، ما به افرادی نیاز داریم که از نظر فکری فروتن و کنجکاو باشند.

با تاکید بر این که پرورش تواضع فکری بسیار دشوار است، در این درس سه راه اصلی به سمت تواضع فکری نشان داده می شود:

1. برای اینکه تواضع فکری بیشتری کسب کنیم، همه ما، حتی باهوش ترین مان، باید نقاط کور شناختی خود را بهتر بشناسیم. ذهن ما ناقص تر و نادرست تر از آن است که اغلب دوست داریم بپذیریم. جهل ما می تواند نامرئی باشد.
2. حتی وقتی که بر این چالش بزرگ غلبه کردیم و خطاهای خود را کشف کردیم، باید به خاطر داشته باشیم که لزوماً به دلیل گفتن "اشتباه کردم" مجازات نخواهیم شد. پس باید در گفتن اشتباهات و خطاهایمان شجاع تر باشیم. ما به فرهنگی نیاز داریم که پذیرشِ اشتباه را جشن بگیرد.
3. ما هرگز به تواضع ذهنی کامل نخواهیم رسید. بنابراین عقایدمان را باید متفکرانه انتخاب کنیم.
همه اینها برای گفتن این است: فروتنی فکری آسان نیست؛ اما فضیلتی است که ارزش تلاشش را دارد.

تواضع فکری چیست؟
تواضع فکری نقطه‌ی مقابل خودبزرگ‌بینی فکری است. شاید ساده‌ترین تعریف از «تواضع فکری» این باشد: بدانیم و آگاه باشیم و اعتراف کنیم (و به این اعتراف پایبند باشیم) که دانستنی‌های زیادی هستند که ما آنها را نمی‌دانیم.
تواضع فکری یعنی اینکه از محدودیت‌های دانش و شناخت خودمان آگاه باشیم و، از جمله، آگاه باشیم که نوعی خودمحوری به طور طبیعی در ما وجود دارد که، تحت شرایطی، ممکن است ما را فریب دهد و زمانی که این «شرایط» پیش می‌آید باید به‌دقت مراقب باشیم. همچنین باید مراقبِ تعصب، پیش‌داوری، و محدودیت‌های نظرگاهی باشیم که از آن به امور می‌نگریم.
لازمه‌ی اینکه شخص از نظر فکری متواضع باشد درک و فهم این مطلب است که نباید فراتر از آنچه واقعاً می‌داند ادعا کند. 
همانطور که مارک لیری، روانشناس اجتماعی و شخصیت در دانشگاه دوک می گوید: فروتنی فکری به سادگی "تشخیص این است که اعتقادات شما ممکن است غلط باشد".تواضع فکری به این معنا نیست که بزدل و ضعیف باشیم یا در برابر هر نظر مخالفی دستانمان را به علامت تسلیم بالا ببریم و عقب بنشینیم، بلکه به این معناست که از گزافه‌گویی، خودنمایی، یا غرور فکری عاری باشیم و، در کنارِ این، به مبانی منطقیِ باورهایمان توجه کنیم و ببینیم مبنای باورهایمان چیست و آیا باورهایمان اصولاً مبنای منطقی دارند.1

مثال ایده‌آلْ روشی است، که در آن یک دانشمند فعالانه فرضیه خود را زیر سوال می برد و تلاش می‌کند قبل از هر گونه نتیجه گیری هر توضیح ممکن دیگری را برای یک پدیده ببیند و بیان کند. تواضع فکری این سوال است: اینجا چه چیزی کم است؟. 
 تنله پورتر روانشناسی که روی فروتنی فکری مطالعه کرده است، می گوید: "نمی‌دانم آیا می‌توانم به شما بگویم که فروتنی شما را از تکبر دور می‎کند". فروتنیِ معرفتی، فضیلتی فکری است. این واقعیتی اساسی است که دانش ما همیشه موقتی، مشروط و ناقص است - و با هر مدرک جدیدی باید در آن تجدید نظر کرد. البته، نباید دچار افراط شد: لازم نیست در مورد اعتقاد خود به اینکه جهان گرد است فروتن باشید.  

 مایکل لینچ، استاد فلسفه  می گوید: پرسش شخصی و بنیادی که من و شما و هر انسانی متفکری با آن روبرو است، این است که، چگونه نسبت به دیگران ذهنیتی باز داشته باشیم و در عین حال، عقاید اخلاقی خود را محکم حفظ کنیم؟" لینچ می گوید "این مسئله ای برای همه ما است."
فروتن بودن به معنی دست کشیدن از ایده هایی نیست که دوستشان داریم و به آنها اعتقاد داریم؛ بلکه  با این معنی است که در انتخاب عقاید خود متفکر باشیم، آماده وفق دادن آنها باشیم، عیب هایشان را جستجو کنیم، و کنجکاو نباشیم که چرا به اعتقاداتمان، باور داریم. 
تواضع فکری به ضریب هوشی بالا یا مجموعه مهارت خاصی نیاز ندارد. با این حال، ما باید عادت کنیم که به محدودیت های خود بیندیشیم. کاری که می تواند رنج آور باشد. لیری می گوید: "این فرآیند نظارت بر اعتماد به نفس شماست".
تواضع فکری چگونه به ما کمک می‌کند؟
برخلاف فروتنی کلی - که مشخصه آن صداقت ، اخلاص و از خودگذشتگی است - فروتنی فکری در مورد کنجکاوی وسواس گونه است. شما همه چیز را به چالش می کشید - حتی آنچه را فکر می کنید درست است. این مسئله به دلیل عدم اعتماد به نفس یا تغییر دائمی نظر شما نیست بلکه تصمیم شما برای کشف نقاط کور است. تنوع اندیشه برای یافتن بهترین راه حل ها ضروری است. تکبر، کوری فکری است.
تواضع فکری یکی از ویژگی های کلیدی است که غول های بزرگ تجاری مانند گوگل در استخدام های جدید مد نظر قرار می دهند. رهبران خردمند وانمود نمی کنند که همه پاسخ ها را دارند - آنها به جای راه حل با سوال رهبری می کنند. کار آنها این است که بهترین ایده ها را از تیم های خود بگیرند. این مستلزم کنار گذاشتن منیّت و کنار گذاشتن نیاز به همیشه درست بودن است. 
یافته های یک مطالعه نشان داد که مدیران عامل متواضع تأثیر مثبتی در اطراف خود ایجاد می کنند: تیم های آنها از همکاری، شفافیت و اشتیاق بیشتری برای یادگیری برخوردار هستند. 

ادگار شاین در کتاب خود "فروتنانه" سه شکل مختلف فروتنی را مشخص می کند:

 1- فروتنی که در پیرامون بزرگان احساس می کنیم - که بخشی اساسی از زندگی اجتماعی بزرگان است.
 2- فروتنی که در حضور کسانی احساس می کنیم که با موفقیت های خود - که بخشی منظم از زندگی حرفه ای آنها است - ما را حیرت زده می کنند. 

3- "فروتنی اینجا و اکنون" بیشتر مربوط به کسانی است که می خواهند به کارهای بزرگ دست بزنند. "اینجا و اکنون" بازی معمولِ قدرت را به چالش می‌کشد.  دانش بیش از اختیارات رسمی مهم است. 

چه طور شروع کنیم

 1. نقاط کور را بشناسید 
همانطور که به درستی می گویند: "اشتباهات بزرگ از خطاهای کوچک ناشی می شوند". بیاموزید که به کوچکترین جزئیاتی که شما را به عنوان یک حرفه ای نگران می کند توجه کنید. دریابید که نادانی شما قابل مشاهده نیست. عنوان خود را رها کنید. تصمیمات باید مبتنی بر حقایق باشد. نگذارید خودخواهی شما را کور کند.

 2. به اشتباه خود اعتراف کنید
برخلاف تصور عمومی، مردم با کسانی که به اشتباهشان اعتراف می کنند سختگیری نمی کنند. متواضعان فکری در جمع دوستانه تر دیده می شوند - مردم رهبری را که به اشتباه و خطای خود اعتراف می کند به یک رهبر متکبر ترجیح می دهند. از همه مهمتر ، رهبران متواضع فکری مایلند به اشتباه خود اعتراف کنند - آنها اشتباهات خود را می پذیرند و از آنها می آموزند.

3- با بی باکی از منیّت خود بگذرید
بعضی از افراد با تظاهر به این که همیشه کار درست را انجام میدهند مشهور می شوند - آنها معتقدند تصدیق اشتباهاتشان به چهره آنها آسیب می رساند. دفاع از شهرت خود به هر قیمتی بی معنی است. به جای آن انرژی را برای یافتن حقیقت صرف کنید و فراموش نکنید که تواضع فکری ترس از مجازات را برطرف کرده و مردم را به گفتگو و بیان دیدگاه های جایگزین دعوت می کند. همکار خود را تشویق کنید تا وضعیت موجود و دیدگاه های شما را به چالش بکشد. یک فرهنگ منحط از این که مردم به اشتباهات خود اعتراف کنند احساس خطر می کند.

 4- به خرد پاداش دهید و ایده ها را ادغام کنید 
آیا آنقدر اعتماد به نفس دارید که بفهمید همه جوابها را ندارید؟ آیا حاضرید از دیگران یاد بگیرید؟ گفتگوهای سازنده به دلسوزی، همدلی و گوش دادن فعال نیاز دارد. شما باید یاد بگیرید که واقعیت را از چشم دیگران ببینید. خلاقیت از وفور، تغذیه می کند نه از کمبود. به جای گفتن "نه" از اصل "بله " استفاده کنید. 
ما هرگز به تواضع ذهنی کامل نخواهیم رسید. توسعه خودآگاهی یک سفر مادام العمر است. یافتن بهترین راه حل مهمتر از پیروزی در یک بحث است. بخاطر بسپارید که همیشه عاقل بودن بهتر از تصور زرنگ بودن است. 

1-  برگرفته از کتاب «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه» نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر بازنویسی مهدی خسروانی ناشر: نشر نو صفحه‌ی 37

کانال سواد زندگی در تلگرام:savadzendegi@







_____________________

درس های دیگری در سواد زندگی
مدرسه آموزش‌های دانش پایه و کاربردی عصر ایران

پنج قانونِ دستیابی به خرسندی، رضایت و تندرستی (توصیه‌هایی برای آرامش درونی)

شش دلیلی که نمی‌گذارد مردم تغییر کنند (+"چه‌بایدکرد"‌های عملی)

چگونه با دیگران ارتباط موثر داشته باشیم (+ نکات کاربردی و توصیه‌های عملی)

پرورش تفکر انتقادی در کودکان: چرا باید پرسش‌های بچه‌ها را جدی بگیریم؟

آیا شما خودتان هستید؟! توصیه‌هایی برای "خودبودن" و زندگی اصیل

چگونه "سرسخت" شویم؛ 10 توصیه برای تاب‌آوری در بحران

فرمول ساده "عزت نفس" و 4 راه عملی برای افزایش آن (+ پرسشنامه سنجش عزت نفس)

تحلیل دکتر لیلاز از وضعیت اقتصادی کنونی و آینده

باید با هم صریح باشیم اگر صادرکنندگان، بانک مرکزی و دولت می‌دانند که ارز یا صادراتی که از کشور خارج می‌شود امکان بازگشت برای آن وجود ندارد همین الان باید جلوی خروج آن را بگیرند چون با این اقدام فشار به محرومان را کاهش می‌دهند و قطعاً قیمت مثلاً گوجه فرنگی ارزان‌تر می‌شود. استدلال من بسیار روشن و منسجم است.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در واکنش به انتقادها از او برای مقایسه عملکرد دولت مصدق با روحانی گفت: هنوز سرحرفم هستم رکورد اقتصاد بدون نفت مصدق را دولت روحانی شکست؛ صادرات غیرنفتی در دولت مصدق افزایش شدیدی یافت اما صادرات از اسفند گذشته تا خرداد امسال تقریباً صفر شد.

به گزارش ایرنا، سعید لیلاز روز جمعه درباره سخنان چندی پیش رییس مجلس مبنی بر اینکه ریشه مشکلات کشور را نه در خارج بلکه باید در باب همایون (وزارت اقتصاد)، بهارستان (مجلس) و پاستور (دولت) جست و جو کرد، اظهار کرد: ممکن است گفته او حرف حق و مراد از آن نادرست باشد. شخصاً معتقدم ریشه اصلی همه مشکلات و مسائل، داخلی است ولی اینکه بگوییم تحولات بین‌المللی یا سایر موضوعات روی ایران اثر نمی‌گذارد، حرف نادرستی است. در عین حال اینکه همه مشکلات ما ناشی از آمریکا است را قبول ندارم.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی افزود: آمریکا توان اثرگذاری روی مناسبات داخلی ایران را دارد ولی این اثرگذاری تعیین‌کننده نیست و به تنهایی نمی‌تواند سمت و سوی اوضاع کشور را تغییر دهد و دیگر اینکه این اثر اولیه نیست و پیامد تحولات دیگر است.
حمله به دولت روحانی فضیلت نیست

لیلاز افزود: رییس مجلس این اظهارات را در فضای سیاسی موجود مطرح می‌کند ما هم روش مدیریت و سوابق او را می‌شناسیم و می‌دانیم این صحبت را از چه منظری بیان می‌کند.

این اقتصاددان، حمله به دولت روحانی را در شرایط کنونی فضیلت ندانست و گفت: آقای روحانی و دولت او چون دولت‌های گذشته نقاط مثبت و منفی دارد اما معتقدم در شرایط کنونی باید از دولت و نظام حمایت کنیم. ممکن است الان در صحنه بین‌الملل و حتی در خانواده بپرسند چرا به تازگی به راست گرایش پیدا کرده ام، در حالیکه اینطور نیست مواضع من در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و داخلی چون گذشته فرقی نکرده است.

لیلاز تصریح کرد: به اعتقاد من راه‌حل مشکلات ایران را باید در رای مردم جست و جو کرد. اتفاقاً اظهارات رییس مجلس بر مبنای راه‌حل مسائل اقتصادی در داخل، به این معناست که بدون طبقه متوسط حل مشکلات اقتصادی کشور امکان پذیر نیست. اینکه او رای مردم را به شکل گزینشی قبول دارد اما راه‌حل مسائل را در داخل جست و جو می کند نادرست است. بخشی از مسائل این است که اگر مصالح و منافع طبقه متوسط در نظر گرفته نشود کاری پیش نمی‌رود. اکنون درآمد نفتی نداریم و در آینده هم نخواهیم داشت با این شرایط دیگر نمی‌توان بدون توجه به طبقه متوسط کارها را پیش برد.

وی یادآور شد: معتقدم برای ثبات در کشور به طبقات پایین و متوسط و برای پیشرفت به طبقات متوسط و بالای جامعه نیاز داریم. بنابراین طبقه متوسط در هر دو بخش نقش مهمی ایفا می‌کند. باید سخن رییس مجلس را بر مبنای یک نظام فکری منسجم بیان کنیم نه اینکه بخشی از صحبت او را قبول کنیم.

لیلاز تاکید کرد: معتقدم که الان زمان ایستادگی جمهوری اسلامی و دولت برابر آمریکا است که بخشی از آن مرتبط با حمایت و حفاظت از طبقات متوسط و محروم جامعه و بخشی هم حمایت از دولت است. ما اکنون باید بی‌قید و شرط در نبرد با آمریکا از نظام حمایت کنیم اما نباید تضادها و مشکلات را فراموش کرده یا با آن کنار بیاییم.

وی رویکرد مجلس در قبال دولت را احتمالاً انتخاباتی عنوان کرد و گفت: در این موضوع اشکالی نمی‌بینم. من از اینکه طبقات فرودست جامعه مورد حمایت قرار بگیرند، به شدت دفاع می‌کنم. نرخ تورم از ابتدای سال ۹۷ و سطح عمومی قیمت‌ها تاکنون حدود ۱۶۰ تا ۱۷۰ درصد افزایش پیدا کرده که این عدد بسیار سنگین در تاریخ ایران کم‌سابقه است در این چارچوب طبقات پایین حتماً باید مورد حمایت قرار گیرند. ولی این مساله با دعوای سیاسی و طرح یارانه‌ای احتمالاً تورم‌زای مجلس حل نمی‌شود.

این فعال سیاسی افزود: ایراد قانونی شورای نگهبان هم به منابع مالی این طرح سرانجام برطرف شد. گرچه خود من هم این طرح را ۲ سال و نیم پیش و قبل از تولد مجلس یازدهم به دولت ارائه کردم و پیشنهاد روشن شدن منابع این طرح را دادم.

لیلاز در ادامه خواستار خویشتنداری مجلس و همراهی با دولت در این دوره سخت انتقالی شد و افزود: مجلس باید نگرانی‌های خود را به دولت منتقل کرده و به یک طرح مشترک برسند. روحانی قطعاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نخواهد بود. بنابراین دعوا با او بر سر مسائل سیاسی نیست چرا که دولت روحانی تا آن زمان به پایان می‌رسد.

وی ادامه داد: کاملاً مشخص است که نمی‌توانیم واقعیت سیاسی چون مجلس یازدهم را نادیده بگیریم ولی تجربه نشان داده آن چیزی که همواره نصیب ملت می‌شود از دعوای میان جناح‌ها است.بنابراین این دعواها از نظر من مذموم نیست و در جهان هم همین‌گونه است. موضوع نگران‌کننده این است که مصالح کشور به دلیل منافع جناحی زیرپا گذاشته شود. گاهی به نظر می‌رسد مجلس یازدهم از این محدوده خارج می‌شود و وارد خط قرمزی می‌شود که برای آینده ایران نگران‌کننده است.

لیلاز با اشاره به سخنان رییس مجلس درباره ریشه داخلی مسائل، بخش مهمی از مشکلات فعلی را محصول پوپولیسم ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر دانست و گفت: در این سالها ۲ تا ۳ یادداشت سیاسی در مطبوعات نوشتم و در آن مطرح کردم که این طرح‌های پوپولیستی که تصویب می‌کنید در آینده ما را گرفتار خواهد کرد و الان هم می‌بینیم که گرفتار شده‌ایم. طرح‌هایی چون صندوق‌های بازنشستگی، سن بازنشستگی، مسائل مربوط به بازنشسته‌ها و دستمزدها نمونه این طرح هاست.

این اقتصاددان افزود: «ما دائماً و بدون توجه به اینکه ماشین تولید ثروت، چقدر ثروت تولید می‌کند، روی توزیع ثروت فشار می‌آوریم.» در ۱۵ سال گذشته میانگین پس‌انداز ناخالص داخلی به کل تولید ناخالص داخلی ایران از حدود ۳۵- ۴۰ درصد به کمتر از ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده یعنی ماشین تولید ثروت ایران در حال مردن است. در برخی از سال‌ها از جمله سال گذشته و امسال نرخ مقدار استهلاک سرمایه و قیمت ثابت از مقدار تشکیل سرمایه بیشتر شده و یقین دارم که ثروت ملی ایران به طور سرانه روند کاهشی داشته است و باید برای این مسائل چاره‌ای بیندیشیم.
روی معیشت توده‌های فقیر تمرکز کنیم

لیلاز یادآور شد: معتقدم که در شرایط کنونی باید روی معیشت توده‌های فقیر تمرکز کنیم و پیشنهادم این است که این اقدام باید با هماهنگی دولت و با در نظر گرفتن منابع دولت صورت گیرد. سازمان برنامه فقط محمد باقر نوبخت نیست. این سازمان یک نظام فکری و یک سازمان کارشناسی نیرومند با دهها کارشناس زبده است که با مجلس تعامل می‌کنند. اینکه ما از حالا برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ عجله کنیم زیان آن را حتماً سال‌ها و دهه‌های آینده خواهیم دید.

وی درباره سود یا زیان طبقات اجتماعی از تحریم‌ها، گفت: روشن است که کاسبان تحریم و همه کسانی که میان بازار خرید ایران با بازار فروش خارج قرار می‌گیرند و منجر به افزایش شدید قیمت می‌شوند اعم از افراد داخل و خارج، همه موافق تحریم هستند. تصور می‌کنم هیچ کشوری در دنیا خواستار لغو صد درصدی تحریم ایران نیست چرا که همه این کشورها به نحوی از این تحریم منتفع می‌شوند. حدس من این است به طور میانگین ماهانه ۱۰ میلیارد دلار تا قبل از سقوط قیمت نفت خام در اسفندماه گذشته از دست می‌دادیم و شاید تا الان ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار به‌دلیل تحریم‌ها از دست داده‌ایم و باید پرسید که این مبالغ به جیب چه کسانی رفته است.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: به اعتقاد من رفع تحریم‌ها ماموریت فوق‌العاده و مهمی است که حتماً باید انجام شود. اما در وهله نخست به دلیل همین مساله مخالف وادادگی برابر آمریکا هستم و موضع من کاملاً روشن است. به اعتقاد من روی کار آمدن هر شخصی در آمریکا به‌لحاظ استراتژیک برای ما تفاوتی نمی‌کند. البته حتماً در روی کار آمدن جو بایدن یا دونالد ترامپ تفاوت وجود دارد. وقتی ما به اثر پروانه‌ای در عالم خلقت معتقدیم و می‌گوییم تکان خوردن بال یک پروانه در آمریکا ممکن است در چین توفان ایجاد کند چگونه ممکن است بایدن و ترامپ برای ایران تفاوتی نداشته باشند؟

لیلاز ادامه داد: همانطور که گفتم تنها و یگانه کشور جهان که مناسبات داخلی آن روی مسائل کشورها اثر می‌گذارد آمریکا است چرا که ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی ( GDP) جهان را دارا است و نمی‌توان این را نادیده گرفت. در مصاحبه‌ای تصویری که با یکی از رسانه‌ها انجام دادم گفتم که از موضع جمهوری اسلامی و آقای روحانی دفاع و تکرار می‌کنم هر گامی که دولت آمریکا در جهت کاهش فشار بر ایران بردارد ایران هم باید متناسب با آن گام بردارد.

وی تاکید کرد: نباید دچار وادادگی به غرب شویم و بیش از امتیازی که می‌گیریم به آنها امتیاز بدهیم چرا که همه این روابط بستگی به قدرت داخلی ما دارد و باید بتوانیم مسائل اقتصادی خود را حل کنیم. همین کشمکش مجلس با دولت روی قدرت چانه‌زنی ایران با آمریکا اثر منفی می‌گذارد و حمایتی که رهبر انقلاب اسلامی از آقای روحانی یا شخص آقای ظریف انجام می‌دهند روی قدرت چانه‌زنی ایران اثر مثبت می‌گذارد. این مسائل کاملاً روشن است و آنها متوجه می‌شوند یکصدا از ایران بیرون می‌آید.

مناسبات ایران و آمریکا ماهیت ژئوپولتیک دارد

لیلاز خاطرنشان کرد: بازگشت آمریکا به برجام موجب واکنش متناسب ایران می‌شود و این موضوع بر اقتصاد ایران اثرگذار خواهد بود. دوباره هشدار می‌دهم که این حلال همه مسائل ایران نخواهد بود. نخست اینکه مناسبات ایران و آمریکا ماهیتی ژئوپولتیکی دارد و با این دولت و آن دولت حل شدنی نیست چون مسائل ما با آمریکا از ۵-۶ سال پیش از انقلاب رو به بحرانی شدن رفت. از زمانی که ایران روند قدرتمند شدن خود را آغاز کرد، منافع‌اش با آمریکا در برخی‌ها موضوعات تضاد و برخورد پیدا کرد که مهمترین این تضادها در خلیج‌فارس و سپس در خاورمیانه عربی است.
برجام سند حقانیت دولت روحانی است

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ادامه داد: این موضوع مشکلات داخلی ایران را حل نمی‌کند. میزان درآمد نفتی ما در سال ۱۳۹۶ و در اوج برجام، معادل بدترین سال تحریم‌ها بود چرا که قیمت جهانی نفت خام کاهش پیدا کرده و این موضوع بسیار مهمی است. برجام سند حقانیت دولت روحانی است. اینکه می‌گویند برجام فایده‌ای نداشت و به این دلیل است که سقوط قیمت جهانی نفت خام همه آثار مثبت برجام را از بین برد. من این مساله را فقط از جنبه اقتصادی آن مطرح می‌کنم و اگر برجام نبود وضعیت از این هم بدتر می‌شد. پس اینکه تصور کنیم مصالحه ایران و آمریکا مسائل ژئوپلیتیک ما را حل می‌کند، اشتباه است.

لیلاز افزود: مساله بزرگ ما این است که نمی‌توانیم به نفت تکیه کنیم چون اگر تحریم‌ها برداشته شود با سقوط قیمت جهانی نفت مواجه هستیم. در یکی از استراتژیک‌ترین پژوهش‌هایی که انجام دادم که شاید زمانی به چاپ برسد، عنوان کردم که اگر ایران بخواهد تجربه درآمد نفتی سال ۹۰ با فقط ۳ تا ۳.۵ درصد رشد اقتصادی را تکرار کند، قیمت نفت باید به بشکه‌ای ۲۵۰ تا ۳۰۰ دلار و صادرات نفتی ایران باید ۲.۵ تا سه میلیون بشکه در روز برسد که این غیرممکن است. بنابراین روندی که ما در سه سال اخیر تحت تحریم داشتیم تغییر شگرفی نخواهد داشت البته اگر تحریم‌ها برداشته شود و آثار روانی آن فرو بریزد قیمت‌ها کاهش می‌یابد.

این فعال اصلاح طلب عنوان کرد: چه کسی گفته نرخ واقعی دلار ۳۲ هزار تومان است؟ البته محاسبه قیمت واقعی دلار بسیار مشکل است ولی به اعتقاد من در شرایط فعلی نرخ دلار حدود ۱۸ تا ۲۲ هزار تومان است که البته به رشد نقدینگی هم بستگی دارد. ما از یک طرف تقاضا و طرف دیگر عرضه را داریم. از طرف تقاضا که رشد نقدینگی است روزانه ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان پول به جامعه می‌آید. البته بانک مرکزی را سرزنش نمی‌کنم چون مقابل شیوع کووید ۱۹ پیشنهادم این بود که سیاست انبساطی پولی داشته باشیم که همه دنیا هم این کار را می‌کنند و خودمان را نمی‌توانیم سرزنش کنیم.

عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی با وجود فشارها قابل قبول است

لیلاز اضافه کرد: می‌دانید که کسری بودجه دولت عربستان ۱۵ درصد تولید ناخالص این کشور در سال ۲۰۲۰ است اگر الان کشور ما با این میزان کسری بودجه مواجه بود، آقای همتی را دار می‌زدند. کسری بودجه ما احتمالاً به ۵ درصد هم نمی‌رسد و یک سوم عربستان هستیم. جمهوری اسلامی به لحاظ عملکرد اقتصادی با وجود این همه فشار نمره قابل قبولی می‌گیرد ولی همانطور که می‌بینید مسائل از داخل است. روحانی هر پنجشنبه طرح‌هایی را افتتاح می‌کند او بارها این جمله را تکرار می‌کند که از دوره مغول تا الان چنان فشار بیرونی شدیدی را بر ایران ندیده‌ام.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: ما در ابتدای سال ۹۸، یک و نیم تا ۲ درصد GDP یعنی حدود ۳۵ تا ۴۰ هزار میلیارد تومان را به دلیل سیل از دست دادیم. آخر سال ۹۸ هم یک و نیم تا ۲ درصد GDP را به دلیل کرونا از دست دادیم و با همه فشاری که تحریم‌ها در سال ۹۸ در کشور وارد کرد، باز هم این اقتصاد زنده است و نفس می‌کشد. از اردیبهشت امسال رشد اقتصادی در کشاورزی، خودروسازی، فولادسازی مثبت شده است. البته در بخش خدمات تحت فشار شدید هستیم به این دلیل که ۱۷ درصد اقتصاد ایران رستوران‌داری، بازرگانی، خرده‌فروشی و مغازه‌دارانی است که همه تعطیل هستند.

وی ادامه داد: البته ۱۷ درصد در اقتصاد ایران عدد بسیار بالایی است ولی اگر ما اثر این ۱۷ درصد را برداریم از اول اسفند این آمار نسبت به سال گذشته مثبت خواهد شد. رشد اقتصادی همواره نسبت به دوره مشابه محاسبه می‌شود «اگر بخواهید ناسزا بگویید به بازه این فرمول ناسزا بگویید. من گناهی ندارم و فقط سعی می‌کنم همه حقیقت را برای شما بازگو کنم.»

لیلاز در پاسخ به این پرسش که چرا این رشد اقتصادی برای مردم ملموس نیست، گفت: این مساله حتماً برای مردم ملموس است. دولت ترامپ در دسامبر ۲۰۱۷ که از برجام خارج شد روی زلزله، سیل و کرونا حساب نکرده بود. بر این باور بود و حتی جان بولتون هم اعلام کرده بود بعد از ۳۳ ماه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را نخواهیم دید. از آنجایی که تضاد اصلی من با آمریکا است به آنها می‌گویم ما باید تا سالها پیروزی انقلاب را جشن بگیریم. مشکل، فرق و ایراد من با دیگر دوستانم در این است که تضادهای خود را اصلی و فرعی می‌کنم و تضاد اصلی من الان آمریکا است. معتقدم که اگر بخواهیم در ایران دموکراسی برقرار کنیم باید بتوانیم در داخل با یکدیگر تعامل کنیم «رادیکالیسم آمریکا، فضای داخلی ایران را رادیکالیزه می‌کند که این کار را هم انجام داد.»

این کارشناس اقتصاد افزود: «اگر می‌خواهید به رادیکالیسم موجود در ایران ناسزا بگویید ابتدا باید این ناسزا را به آمریکا بگویید.» آنها اعلام کردند که ما در این ۳۳ ماه فشاری بر ایران وارد خواهیم کرد که ایران دو راه بیشتر نخواهد داشت یا فرو می‌پاشد یا تسلیم می‌شود و دیدیم که نه از هم پاشید و نه تسلیم شد. وقتی آنها به این یقین رسیدند که جمهوری اسلامی نه از هم می‌پاشد و نه تسلیم می‌شود سردار سلیمانی را ترور کردند.

لیلاز خاطرنشان کرد: این یک حرف ژئوپولتیک است. آنها نگران این بودند که با فرا رسیدن اکتبر ۲۰۲۰ تحریم‌های تسلیحاتی ایران لغو شود اما «جمهوری اسلامی نه عصبانی و نه تسلیم شد چرا که اگر عصبانی می‌شد روابط عمومی جهان را از دست می‌داد و این کار را با خردمندی و خویشتنداری شگفت‌آوری انجام داد.»

وی خاطرنشان کرد: یک روز ملکه انگلیس در سفری که به استرالیا داشت به دلیل طولانی بودن مسیر، چند ساعتی در فرودگاه مهرآباد توقف کرد. آن زمان انگلیس سلسله پهلوی را به حساب نمی‌آورد چون آنها را بچه پاسبان می‌دانستند. پهلوی

قهرمان مقاومت مقابل آمریکا، اقتصاد و ملت ایران است / ‏برجام‬ مصالحه شرافتمندانه‌ای بود

لیلاز تاکید کرد: «مقاومت ما جواب داده است و قهرمان این مقاومت هم اقتصاد ایران و قهرمان‌تر از اقتصاد، ملت ایران بودند.» من از گفتن این جمله اشکم سرازیر می‌شود! نرخ تورم فقط از اول تیرماه امسال تا آخر آبان حدود ۲۵ درصد بوده است. گفتن این جمله مرا بسیار ناراحت می‌کند ولی در همین دولت روحانی در دو سال پیاپی مجموع نرخ تورم به ۲۰ درصد نرسید ولی این پنج ماه بیش از همه آن دو سال بوده است. ملت ایران فشار وحشتناکی را تحمل کرد و البته ثمرات آن را هم می‌بیند.

این فعال سیاسی تاکید کرد: هیچ مصالحه شرافتمندانه‌ای را رد نمی‌کنم و برجام را یک مصالحه شرافتمندانه می‌دانم. اتفاقاً به این دلیل که آمریکا از آن خارج شد. معتقدم که ما باید این کف را نگه داریم. همه اقداماتی که آقای روحانی و دکتر ظریف در قبال برجام انجام دادند صد در صد مورد تایید ما است. «برجام یک مصالحه شرافتمندانه بر مبنای همه زوری بود که ما داشتیم.» مذاکره کنندگان در همه جای دنیا چیزی جز عقبه خود نیستند. اگر این عقبه منسجم باشد آنها هم منسجم هستند، اگر این عقبه در اقتصاد نیرومند باشد آنها هم نیرومند هستند، اگر این عقبه تحمل کند یا متشتت باشد آنها هم تحمل می‌کنند یا متشتت می‌شوند. روحانی و ظریف بر مبنای انسجام داخلی و اقتصاد نیرومند توانستند به مصالحه برسند.

لیلاز یادآور شد: مسائل ایران به هیچ عنوان یک شبه پدید نیامده تا یک شبه هم از میان برداشته شود. جهان پساتحریم و پساکرونا متفاوت خواهد بود و ما باید این مسائل را شرافتمندانه و صادقانه به ملت بگوییم که تصور نکنند با آمدن جو بایدن یک شبه همه مسائل ایران حل می‌شود چرا که دیگر نفت ۱۲۰ دلاری در کار نیست و اگر هم باشد ایران مدت سه سال از بازارهای نفت خارج بوده است. الان در جهان ۶ تا ۷ میلیون بشکه مازاد عرضه داریم و جهان هیچگاه با چنین مازاد عرضه‌ای روبرو نبوده است. بازگشت ایران به بازارهای نفتی جهان فوق‌العاده دشوار خواهد بود ضمن اینکه در این بازار باید نفت را ۳۵ تا ۳۶ دلار هم بفروشد و قیمت آن حتماً کاهش خواهد یافت.

وی گفت: چشم‌انداز کووید ۱۹ هم مشخص نیست و آنطور که گفته می‌شود اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۱ بازسازی خود را آغاز می‌کند. بنابراین اینطور نیست که دوباره درآمدهای ارزی ایران یک شبه ۴۰-۵۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کند. ما از حدود ۶۰۰-۷۰۰ هزار بشکه‌ای که الان داریم شروع می‌کنیم و به تدریج آن را به ۱.۵ میلیون بشکه می‌رسانیم. ممکن است تا سال ۲۰۲۱ بتوانیم این میزان را به حداکثر ۱.۵ – ۲ میلیون بشکه و آن هم روزی ۷۰ میلیون دلار با قیمت فعلی برسانیم که در سال حدود ۲۰ میلیارد دلار است. ما باید رشد نقدینگی و مسائل مختلف خود را سر و سامان دهیم.
اقتصاد رانتی پایان یافت

لیلاز در پاسخ به پرسشی درباره فاصله گرفتن دولت از درآمدهای نفتی و رانتی نیز یادآور شد: اقتصاد رانتی در دولت ایران پایان یافت و این یکی از خوشبختی‌های من است. با افتخار بیان می‌کنم که نفت دیگر قادر به متلاطم کردن اقتصاد و ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نخواهد بود.چهار رکن ایجاد تلاطم در ساختارهای اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی ایران نفت، مهاجرت، رشد جمعیت و مسائل بین‌المللی بود. نفت فرو مرده است و با چشم‌اندازی که من دارم دیگر نمی‌تواند تلاطم جدی ایجاد کند.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره اظهارات یکی از اصولگرایان در مورد اینکه مذاکره با آمریکا با تغییر دولت امکان‌پذیر است، تاکید کرد: تمایل اصولگرایان به مذاکره با آمریکا است و نشان‌دهنده این است که آنها، غرب‌گراتر از اصلاح‌طلبان هستند. نظر اصولگرایان این است که خودشان با آمریکایی‌ها صحبت کنند. خوشبختی این است که سیاست خارجی ایران اساساً تحت نظارت رهبری است و یک مدیریت واحد به ما این امید را می‌دهد که ما بیش از اندازه به غرب وا ندهیم. در برجام هم همین اتفاق افتاد و من هیچ وادادگی در برجام ندیدم.

وی یادآور شد: آن زمان هم از برجام دفاع کردم و همواره عنوان می‌کردم نباید درباره پیامدهای برجام اغراق کنیم. ولی الان آقایان می‌گویند که باید اینقدر این دست و آن دست کنیم تا خودمان با آمریکا مذاکره کنیم و حیف است که آقای روحانی و اصلاح‌طلبان از آن بهره ببرند. این همان سیاستی است که جناح راست از قدیم در ایران داشته است. من آنها را جناح راست می‌دانم و شما آنها را اصولگرا خطاب می‌کنید ولی من کسی را اصولگرا می‌دانم که به خاطر افکار و صحبت‌هایش هزینه بدهد. اینکه در شبکه‌های اجتماعی به من ناسزا می‌گویند بخشی از هزینه اصولگرایی خودم می‌دانم.

لیلاز خاطرنشان کرد: معتقد به پوپولیسم نیستم ولی ترجیح می‌دهم این دوستان را محافظه‌کاران جناح راست بدانم چرا که آنها حاضر نیستند به خاطر حرف‌ها و افکارشان هزینه بدهند. بسیاری از آنها حاضرند که فشار بر ملت ایران اضافه شود ولی چیزی نصیب جناح سیاسی رقیب نشود.

وی درباره اظهارات برخی فعالان اصلاح طلب در مورد بالا رفتن نرخ ارز و کالا به دلیل رویکرد مجلس یازدهم، گفت: این حرف را قبول ندارم. رابطه افزایش قیمت ارز با تشکیل مجلس یازدهم یک رابطه همزمانی است نه رابطه علت و معلولی. با این صحبت در اینجا قدری به آقای احمدی‌نژاد نزدیک می‌شوم. من برای مجلس در ایران اینقدر کارکرد قائل نیستم که بتواند قیمت ارز را سه برابر کند چرا که معنای این حرف این است که آنها می‌توانند قیمت ارز به یک سوم کاهش دهند ولی می‌دانیم مجلس نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: امکان دارد تقابل مجلس با دولت مقداری تاثیر بگذارد ولی اثر تعیین کننده ندارد. سعی می‌کنم انصاف را رعایت کنم. مجلس تا الان در این چند ماه کار موثری انجام نداده است. من با اصل ارائه کوپن و یارانه به مردم موافقم به شرطی که منابع آن مشخص شود و با دولت نیز در این زمینه همفکری صورت گیرد. معتقدم باید ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت کشور را برابر موج تورم حمایت کنیم.

وی ادامه داد: یکی از عوامل سه برابر شدن قیمت دلار، افزایش شدید نقدینگی در ۷ تا ۸ ماه گذشته به دلیل کووید ۱۹ و عامل بعد هم کاهش شدید واردات بوده است. در مصاحبه اردیبهشت ماه با روزنامه ایران برای نخستین بار بیان کردم که اگر ما از مرداد و شهریور عبور کنیم زنده می‌مانیم. مبنای سخن من هم این بود که از ابتدای اسفند ۹۸، صادرات نفتی و غیرنفتی ایران به صفر رسید و ما چنین تجربه‌ای را در دولت مصدق هم نداشتیم.
سرحرفم هستم دولت روحانی رکورد مصدق را شکست

لیلاز عنوان کرد: یک بزرگواری اخیراً در جایی عنوان کرده که این حرف «لیلاز» جنایت در حق مصدق است! تعجب می‌کنم که وقتی که یک شخصی سخنی را بیان و یا خبری را می‌دهد. خبر در منطق محتمل صدق و کذب است. اگر حرف من اشتباه است بگوییدکجای آن اشتباه و اگر درست است بگوییم کجای آن درست است. جنایات و مکافات معنایی ندارد. من هنوز هم سر حرفم هستم که رکورد آقای مصدق را در دولت آقای روحانی شکستیم. صادرات غیرنفتی در دولت مرحوم مصدق افزایش شدیدی پیدا کرد ولی صادرات ما در اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد تقریباً به صفر گرایش پیدا کرد. این فشار عجیب و بی‌سابقه در تاریخ ایران موجب افزایش ۳ برابری نرخ دلار شد.

این اقتصاددان درباره رفتار برخی از صادرکنندگان که از منابع ارزی استفاده می‌کنند ولی ارز را برنمی‌گرداندند، گفت: قبول ندارم که کسی ارز را از کشور خارج کند و برنگرداند. چرا که به منزله فرار سرمایه است. صادراتی که ارز آن به داخل بازنگردد هرگز نباید انجام شود. برخی از صادرکنندگان اعتراض کردند که ما امکان برگرداندن ارز خود را نداریم. خب اگر امکان بازگرداندن ارز را ندارید صادر نکنید! در این میان برخی صادرات انجام دادند و با وجود اینکه می‌توانستند اما ارز خود را برنگرداندند. این جنایت است و به هیچ وجه این را نمی‌پذیرم.

لیلاز ادامه داد: اقدام آنها در حالی که کشور در شرایط فوق‌جنگی قرار دارد، معنایی جز فرار سرمایه ندارد. فشار جنگ ایران و عراق برابر شرایط «فوق‌جنگی» الان، زیاد نبوده است. ما در جنگ تحمیلی شهید دادیم و این موضوع همواره ما را ناراحت می‌کند و جایگاه این شهیدان تا ابد جاودان است ولی فشاری که الان تحمل می‌کنیم خیلی بیشتر از جنگ ایران و عراق است. بنابراین در این شرایط نباید صادراتی انجام دهیم که ارز آن را به کشور برنگردانیم. اگر بانک مرکزی می‌داند که در صورت صادرات، امکان بازگرداندن ارز وجود ندارد، نباید اجازه این کار را بدهد.

وی خاطرنشان کرد: مادامی که گوجه فرنگی با تعیین قیمت قابل قبول دلاری از سوی دولت، به خارج کشور صادر شود و ارز آن به داخل بازگردد و بخشی از فشار اقتصادی را کاهش دهد با این اقدام بخشی از قدرت تولید کشاورزی و توان خرید کارگر نیازمند را به دلاری تبدیل می‌کنیم که در شرایط کنونی، فوق‌العاده برای کشور مهم است. اما به هیچ عنوان نمی‌پذیرم که طبقه کارگر، محرومان و کشاورزان ایران این فداکاری را انجام دهند ولی ارز آن به کشور بازنگردد. پس اینگونه مسائل موجب افزایش قیمت دلار به ۳۲ هزار تومان می‌شود و این از انصاف به‌دور است.

این فعال سیاسی افزود: باید با هم صریح باشیم اگر صادرکنندگان، بانک مرکزی و دولت می‌دانند که ارز یا صادراتی که از کشور خارج می‌شود امکان بازگشت برای آن وجود ندارد همین الان باید جلوی خروج آن را بگیرند چون با این اقدام فشار به محرومان را کاهش می‌دهند و قطعاً قیمت مثلاً گوجه فرنگی ارزان‌تر می‌شود. استدلال من بسیار روشن و منسجم است.

وی درباره برآورد خسارت کرونا بر اقتصاد کشور، بیان کرد: در اسفندماه به تحلیل و پیش‌بینی رسیدم که چاپ شد و نسخه‌ای از آن را به مقام‌ها دادم. حدس من این بود که اگر کرونا تا آخر اردیبهشت ۹۹ ادامه داشته باشد میان ۲ تا ۳ درصد GDP ایران از دست می‌رود و این عدد بسیار سنگین است اما این عدد برای سایر کشورها بیشتر بوده است. دلیل نخست اینکه بخش خدمات در کشورهای غربی بزرگ‌تر است و فشار این پاندومی (عالم‌گیری کرونا) روی خدمات قرار دارد و اقتصادهایی که بیشتر جهانی شده بود و صادرات و واردات بیشتری داشتند بیشتر آسیب دیده‌اند

لیلاز یادآور شد: از جهاتی کرونا انتقام الهی است چرا که آنها کشور من را تحت فشار بسیار ظالمانه‌ای قرار دادند و حالا خودشان هم یک مقداری از این فشار را چشیدند. در عین حال به اعتقاد من اوضاع برای غرب بدتر از این نخواهد شد. من در مورد ویروس کرونا چیزی نمی‌دانم و در مصاحبه و پیش‌بینی قبلی خودم عنوان کرده بودم کرونا تا آخر اردیبهشت امسال پایان یابد. من پزشک نیستم ضمن اینکه این ویروسی است که پزشکان هم درباره آن اطلاعاتی ندارند.

این اقتصاددان خاطرنشان کرد: سقوط اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۰ که در تحریم و پاندومی قرار داشت کمتر از سقوط اقتصاد عربستان بود. پیش‌بینی می‌شود عربستان با ۵ درصد، ایالات متحده ۶ درصد، اروپا ۷ درصد، بریتانیا ۱۱ درصد رشد اقتصادی منفی داشته باشند. بنابراین اقتصاد ایران که به دلیل تحریم سقوط خود را کرده بود به دلیل وابستگی کمتر به بخش خدمات و «جهانی شدن کمتر» این فشار را به شکل محدود تحمل کرد. رشد اقتصاد ایران در سال ۹۹ مثبت بوده و رشد کل اقتصاد ایران اعم از نفتی و غیرنفتی (تولیدی) و خدماتی از ابتدای اسفند مثبت خواهد شد.

لیلاز یادآور شد: ما همه فشار را پشت سر گذاشتیم و ۹۰ تا ۹۹ درصد راه را پیموده‌ایم و حیف است که به خاطر این دو سه ماهه، به دلیل دعواهای سیاسی، جناحی و اینکه صبرمان تمام شده نتیجه همه تلاش‌هایمان را از بین ببریم. «آنهایی که الان برای مصالحه فشار می‌آورند تقریباً مانند کسانی هستند که برای ایستادگی بیش از حد فشار می‌آورند. ما از رهبر انقلاب و حاکمیت نباید جلو بزنیم.»

وی تاکید کرد: ظریف هیچ‌گاه حرفی غیر از سخن رهبری بیان نمی‌کند و او اعلام کرد که به ازای هر یک سانتیمتری که آنها جلو بیایند ما هم جلو می‌رویم. معتقدم که این موضع ملت ایران و جناح‌های سیاسی باید باشد نه یک گام پیش و نه یک گام عقب‌. حیف است که ما از این موضع به سمت رادیکالیسم چپ و یا راست عدول کنیم.

ظهور ارتش ابرسربازان چین نزدیک است

ابرسربازان چین در حالی که چندین کشور از جمله چین و آمریکا در پی بهره‌برداری از فناوری‌های نوین به خصوص فناوری ویرایش ژن برای تقویت بدن سربازان خود هستند، به نظر می‌رسد ظهور ابرسربازان در آینده نزدیک دور از تصور نیست.

به گزارش ایسنا و به نقل از آی ای، درست مثل چیزی که در فیلم‌های ابرقهرمانی می‌بینیم، یک گزارش از سازمان اطلاعات آمریکا ادعا کرده است که چین آزمایشاتی را بر روی اعضای ارتش آزادی بخش خلق چین با هدف بلند پروازانه ایجاد سربازانی با قابلیت‌های بیولوژیک پیشرفته انجام داده است.

اگرچه به نظر می‌رسد این ادعا برگرفته از داستان‌های علمی-تخیلی باشد، اما فناوری‌های نوظهور نظیر فناوری ویرایش ژن قادر به تقویت بدن انسان هستند و می‌توانند نویدبخش ظهور ابرانسان ها باشند.

مفاهیمی مانند همزیستی با هوش مصنوعی، اعضای بیونیک بدن و اندام‌هایی که خود را بازسازی می‌کنند در آینده نه چندان دور خیلی دور از انتظار نیستند.

اگرچه ایده دستیابی به ابرانسان‌ها یا ابرسربازان هیجان انگیز به نظر می‌رسد، اما ترس‌ها و سوالات اخلاقی بسیاری وجود دارد که باید پاسخ داده شوند.

فناوری ویرایش ژن موسوم به "کریسپر"(CRISPR) یکی از اولین مراحل ایجاد ابرسربازان است و نشریه وال استریت ژورنال گزارش داده است که چین برای ایجاد ابرسربازان خود به این فناوری روی آورده است.

"کریسپر" ابزاری بدیع و ساده اما قدرتمند برای ویرایش ژنوم است و از این فناوری پزشکی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای پزشکی امروزه دانشمندان استقبال شده است، چرا که به راحتی می توان از آن برای تغییر توالی دی ان ای استفاده کرد.

فناوری "کریسپر" کاربردهای بسیاری دارد که شامل اصلاح نقایص ژنتیکی، درمان و جلوگیری از شیوع بیماری‌ها و بهبود محصولات زراعی است. با این حال، این ابزار پزشکی برخی نگرانی‌های اخلاقی را نیز ایجاد کرده است. اغلب دانشمندان غربی تلاش برای دستکاری ژن‌ها به منظور تقویت عملکرد انسان را غیراخلاقی می‌دانند. علاوه بر این، ایده تقویت انسان با استفاده از کریسپر هنوز در حاشیه علم است، اما این مانع از این نشده است که برخی کشورها به سراغ آزمایشات آن بروند.

در گزارشی که سال گذشته در نشریه "Jamestown" منتشر شد، نویسندگان آن "السا کانیا" و "ویلسون ورندیک" اطلاعاتی را در مورد علاقه چین به فناوری ویرایش ژن ارائه دادند.

"السا کانیا" متخصص فناوری های دفاعی چین در مرکز "امنیت جدید آمریکایی" و "ویلسون ورندیک" مشاور در امور چین و افسر سابق نیروی دریایی در این گزارش اظهار داشتند: در حالی که اهرم‌های احتمالی کریسپر برای افزایش توانایی‌های انسانی در میدان‌های جنگ در آینده در حال حاضر تنها یک احتمال فرضی است، نشانه‌هایی وجود دارد که محققان نظامی چینی در حال بررسی پتانسیل آن هستند.

به گفته این نویسندگان، کشورهای شرقی علاقه تازه‌ای به استفاده از بیوتکنولوژی برای مقابله با بیماری‌های عفونی، کشف پتانسیل‌های نظامی و حتی کاربردهای تهاجمی بیوتکنولوژی پیدا کرده اند.

این اولین باری نیست که یک کشور برای ایجاد یک ابرسرباز تلاش می‌کند. ارتش ایالات متحده در اوج جنگ سرد، سعی در ایجاد سربازانی با توانایی‌های فراطبیعی داشت و هم اکنون پنتاگون به منظور بهبود کارایی سربازان به تعدادی از فناوری‌ها مانند ایمن سازی در مقابل درد، تله پاتی، اسکلت‌های پوشیدنی و رباتیک‌های پوشیدنی چشم دارد.

ایده چین برای ایجاد ابرسربازان به همان اندازه که جذاب است، از لحاظ اخلاقی وحشتناک است. نیروهای مسلح چین با حدود ۲.۲ میلیون نفر پرسنل، بزرگترین ارتش در جهان هستند و تنها در سال جاری، چین ۱۷۸ میلیارد دلار برای بودجه دفاعی خود هزینه کرده است.

بنابراین به نظر می‌رسد ظهور ابرسربازان در آینده نه چندان دور اجتناب ناپذیر باشد، چرا که چندین کشور در حال حاضر بودجه خود را بر روی فناوری‌هایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که بتواند سربازان را تقویت کند. با این وجود، اغلب این موارد هنوز فرضی است و هنوز فناوری ویرایش ژن در مرحله تحقیقات ساده آزمایشگاهی است.

چگونه می توان ایران را قوی کرد؟ (قسمت دوم و سوم)

چگونه می توان ایران را قوی کرد؟ (قسمت دوم)
مانع اصلی در عدم موفقیت ایران در جذب گردشگر خارجی، یکی عدم شناخت کافی از جاذبه های گردشگری ایران و دیگری تصویر منفی است که از ایران در دنیا برساخته شده است.
عصر ایران؛ دکتر جلیل بیات*- در قسمت قبلی این یادداشت اشاره شد که برای قوی شدن یک کشور دو پیش شرط شامل اجماع در داخل و تنش زدایی در خارج لازم است. همچنین تاکید شد قدرتمند شدن باید به صورت همزمان در سه حوزه نظامی، اقتصادی و فرهنگی انجام شود. حال در این نوشتار به سه اقدام برای توسعه اقتصادی ایران اشاره می شود.
 
باید اذعان کرد توسعه اقتصادی تا حدود زیادی در توسعه دو حوزه نظامی و فرهنگی نیز نقش دارد. کشوری که از منابع مالی بالایی برخوردار است امکان تحقیق و توسعه بیشتری در حوزه نظامی یا خرید ادوات تسلیحاتی پیشرفته خواهد داشت. 
 
سه اقدام برای توسعه اقتصادی و ثروتمند شدن ایران
 
همچنین اگر مردم را به عنوان سرمایه های اصلی یک کشور تلقی کنیم، هرچه درآمد بالاتری داشته باشند فرهنگ قوی تری خواهند داشت. البته این رابطه لزوما همیشه درست نیست، اما به هر حال وقتی نیازهای اولیه افراد مانند خوراک، پوشاک، مسکن و تشکیل خانواده رفع شده باشد، آنگاه آنها می توانند مطالعه کنند، سینما و تئاتر بروند، سفر کنند و به طور کلی بیشتر «فکر» کنند. جامعه ای که دغدغه ذهنی آن پرداخت اقساط، بدهی، اجاره و تامین مایحتاج اولیه زندگی باشد دیگر نیرویی برای «تفکر» ندارد، پس با کوچک ترین تهاجم فرهنگ های بیگانه فرو می پاشد.
لذا اهمیت تولید ثروت و درآمد در یک کشور کاملا بدیهی است و با این توضیحات اکنون باید دید در صورتی که دو پیش شرط اجماع در داخل و تنش زدایی در خارج در راستای هدف قوی شدن ایران انجام گرفته باشد، چگونه و از چه راههایی می توان به توسعه اقتصادی اقدام کرد.
 
شاید در شرایط مفروض گرفته شده، راههای بسیاری برای افزایش درآمد ملی وجود داشته باشد، اما این نوشتار به سه موضوعی اشاره می کند که به لحاظ جغرافیایی، مزیت نسبی سرزمین ایران محسوب شده، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
 
1- صنعت گردشگری: صنعت گردشگری یکی از مزیت های اقتصادی بالقوه در ایران محسوب می شود که مورد غفلت قرار گرفته است. بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران رتبه دهم جاذبه‌های باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه‌های طبیعی را در جهان دارا است، اما از نظر رقابت پذیری گردشگری در سال 2019 در رتبه 93 قرار گرفته است. 
 
مانع اصلی در عدم موفقیت ایران در جذب گردشگر خارجی، یکی عدم شناخت کافی از جاذبه های گردشگری ایران و دیگری تصویر منفی است که از ایران در دنیا برساخته شده است. این فرضیه که ایران کشوری ناامن است و گردشگران خارجی در ایران امنیت ندارند، باعث شده بسیاری از گردشگران علی رغم میل باطنی تمایلی به بازدید از ایران نداشته باشند. متاسفانه در طول چند دهه اخیر مسئولان کشور هم هیچ تلاشی برای تغییر این تصویر و در مقابل تبلیغات مثبت برای سفر مردم دنیا به ایران نداشته اند. 
 
اما چنانچه سیاست تنش زدایی در خارج صورت بگیرد، آنگاه امکان ارائه تصویری مثبت از ایران به افکار عمومی دنیا فراهم خواهد شد. نابخردی است اگر گمان کنیم گردشگر غربی برای دیسکو رفتن یا مشروب خوردن به ایران می آید. لذا می توان با رعایت قوانین فعلی کشور و صرفا با تغییر تصویر ایران در دنیا درآمد سرشاری از این صنعت کسب کرد. 
 
در این مسیر می توان با جذب سرمایه گذاری خارجی به تامین برخی زیرساخت های صنعت گردشگری همچون توسعه راهها و حمل و نقل، ساخت هتل و اماکن اقامتی - تفریحی و ... پرداخت. ضمن آنکه قطعا با کشف واکسن و داروهای درمان کرونا وضعیت صنعت گردشگری نسبت به شرایط کنونی تغییر خواهد کرد.
 
2- صنعت ترانزیت کالا: با رشد جمعیت جهان و نیاز به کالاهای مصرفی مختلف، یکی از صنایعی که جایگاه مهمی در اقتصاد بین الملل پیدا کرده صنعت ترانزیت کالا است. چین با درک اهمیت این موضوع در سال 2013 پروژه ساخت جاده ابریشم جدید را ارائه کرد.
 
قرارگیری ایران میان قاره‌های آسیا و اروپا، دسترسی به آب‌های بین‌المللی در جنوب، وسعت بالا و تعداد زیاد همسایگان، به لحاظ ترانزیت کالا مزیت‌هایی به ایران داده که کمتر کشوری از آن‌ها بهره‌مند است. ایران بهترین مسیر برای عبور کالا از کشورهای تولیدکننده در شرق جهان (چین و شبه قاره هند) به کشورهای مصرف کننده در اروپا است. ایران وضعیت مشابهی نیز در خلیج فارس و ورودی اقیانوس هند دارد که در میان کشورهای تولیدکننده نفت در غرب آسیا بی نظیر محسوب می شود. 
 
با این حال وجود موانع داخلی (سوءمدیریت) و خارجی (تحریم ها)، مانع از برخورداری از این مزیت خدادادی شده است. ناگفته نماند توسعه راهها و حمل و نقل می تواند علاوه بر رونق صنعت گردشگری در توسعه صنعت ترانزیت هم موثر باشد و از این لحاظ می توان با یک تیر دو هدف را نشانه گرفت.
 
3- صادرات برق خورشیدی: سومین مزیت طبیعی سرزمین ایران که می توان از آن تولید ثروت کرد، تولید برق از طریق انرژی های تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی است. در ایران به طور میانگین سالیانه بیش از ۲۸۰ روز آفتابی گزارش شده است که بسیار قابل توجه است. این میزان حتی در برخی نقاط کویری و بیابانی بسیار بیشتر است. 
 
انرژی خورشیدی بر خلاف انرژی هسته ای که تکنولوژیی قدیمی و مربوط به 70 سال پیش است، یک تکنولوژی روز محسوب می شود و البته حساسیت های انرژی هسته ای را هم ندارد. ضمن آنکه برخی سازمان های بین المللی به کشورهایی که در زمینه تولید برق خورشیدی فعالیت می کنند وام و تسهیلات نیز می دهند. همچنین طی سال های اخیر خارجی ها علاقه بسیاری برای سرمایه گذاری در این موضوع در ایران داشته اند.
 
با این حال در این حوزه نیز با توجه به ظرفیت های بالای طبیعی در ایران هنوز در ابتدای راه قرار داریم. این در حالی است که به گفته کارشناسان ایران در صورت تجهیز مساحت بیابانی خود به سامانه‌های دریافت انرژی خورشیدی می‌تواند انرژی مورد نیاز بسیاری از کشورهای منطقه را نیز تأمین و در زمینه صدور انرژی برق فعال شود.
 
راههای بسیار دیگری برای توسعه اقتصادی ایران وجود دارد که در اینجا صرفا به سه مورد که مزیت نسبی سرزمین ایران محسوب می شود اشاره شد. البته همانطور که قبلا گفته شد عملیاتی شدن هرکدام از اینها نیازمند اجرای دو پیش شرطی است که قبلا توضیح داده شد.
 
*پژوهشگر روابط بین الملل