واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

تحلیل دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان، از اقتصاد ایران: بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم

بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم

بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم
گروه اقتصادی:مسعود نیلی، اقتصاددان، پس از مناظره اقتصادی دوشنبه شب کاندیدا‌های انتخابات ریاست جمهوری، در یادداشتی نوشت: واقعیت این است که اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۶ به این طرف، وارد مرحله‌ای جدید از زندگی خود شده است که دیگر نمی‌توان به شیوه گذشته با آن رفتار کرد. به گزارش جماران،متن این یادداشت به شرح زیر است:

اقتصاد ایران در وضعیت کنونی، از نظر مسائل و چالش‌هایی که با آن مواجه است در مقطعی ویژه به سر می‌برد. مشکلات اقتصادی انباشته‌شده در طول سالیان گذشته، مانند زخم‌هایی کهنه، یکی پس از دیگری سر باز کرده‌اند و به‌دنبال آن، مرهم‌گذاری بر این زخم‌ها، جای علاج بیماری را گرفته است. انباشت مشکلاتی که در دهه‌های گذشته برای حل آن‌ها چاره‌اندیشی نشده، سبب شده است اقتصاد ایران امروز از نظر تعداد و عمق مسائل، در وضعیت تجربه‌نشده‌ای قرار گیرد.

همین امر باعث شده است که نه‌تن‌ها آیندۀ میان‌مدت، بلکه آیندۀ بلندمدت اقتصاد ایران نیز به نحوۀ مدیریت و تصمیماتی که در چند سال نزدیک پیش رو اتخاذ می‌شود وابستگی زیاد پیدا کند...» (بخشی از پیش‌گفتار کتاب دو جلدیِ اقتصاد ایران: چگونگی گذر از ابرچالش‌ها، مسعود نیلی و همکاران، انتشار پاییز ۱۳۹۶)

دوشنبه شب پس از دیدن بخش سوم و پایانی مناظرۀ اقتصادی نامزد‌های انتخاباتی ریاست جمهوری، خواب از سرم پریده بود و کابوس‌های مختلف، رهایم نمی‌کرد. در ذهنم، مشکلات عظیم اقتصادی را به‌صورتِ «دَرهم» در یک کفّۀ ترازو می‌گذاشتم و هر ۶ نامزد را نیز به‌صورت «دَرهم» در کفّۀ دیگر و نگاه می‌کردم که آیا این دوّمی تکانی می‌خورد یا نه. یک‌باره یادِ پیش‌گفتار کتاب چگونگی گذر از ابرچالش‌های اقتصاد ایران افتادم که در اوایل پاییز ۱۳۹۶ نوشته بودم.

جملاتی که در ابتدای این نوشته ملاحظه می‌کنید، در فضای آخرین اطلاعاتی که آن زمان در اختیار داشتیم، یعنی شرایطِ مساعدِ رشد اقتصادی ۸/۷ درصدی سال ۱۳۹۵ و تورم ۹ درصدی همان سال با ارقام مشابهِ ماه‌های در دسترس برای سال ۱۳۹۶ نوشته شده بود.

طبیعی است با این ارقام، آن متن خیلی تلخ و نامتناسب با واقعیت‌های آن زمانِ اقتصاد می‌نمود. اما امروز جملات آن، آشنا به نظر می‌رسد. کتاب را صبح سه‌شنبه تورق کردم و به فهرست آن نگاهی پس از چند سال انداختم. دیدم در آن، بیش از ۱۰۰ سرفصل شامل پیشنهاد‌های دقیق و قابل اجرا برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور به تفصیل ذکر شده بود. غم سنگین آن ایام دوباره قلبم را فشرد که چرا سیاست در کشور ما این مقدار در برابر تصمیمات سخت، اما صحیح، مقاوم است.

شاید در مورد این مطلب که شرایط امروز کشور ما به لحاظ تاریخی و از نظر نقشی که در تعیین سرنوشت آن در آینده ایفا می‌کند وضعیتی کاملا خاص قلمداد می‌شود، تردیدی وجود نداشته باشد. آنچه بر ما گذشته و ما را به اینجا رسانده، حاصل آن بوده است که اقتصاد با همۀ امکاناتش، شامل منابع انسانی، منابع طبیعی، ظرفیت‌های تولیدی و امکانات زیربنایی، برای دهه‌ها، قربانی مظلومِ سیاست بوده است. منابع سرشار نفت و گاز به جای آنکه در خدمت تأمین رفاه پایدار و بلندمدت اقتصاد قرار گیرد، آن‌گاه که جوان و پرنشاط بوده، به‌عنوان پوشاننده و ضربه گیر ناکارآمدی‌های حکمرانی به‌کار گرفته شده و اینک که ناتوان و فرتوت شده، دیگر نمی‌تواند نقش سابق را ایفا کند،  لذا در حال عیان‌کردن ناکارآمدی‌هاست.

منابعِ محدودِ آب کشور، آن زمان که نیازمند تیمار خاص بود تا بتواند برای سالیان طولانی عطش خاک را برطرف کند، از سر ناآگاهی به‌عنوان ابزار عدالت اجتماعی و از سر تعصب به‌عنوان ابزار خودکفایی مورد سوءاستفاده قرار گرفت. زمین تشنه، امروز دردمندانه، زبان خود را تنها به سوی آسمان گرفته که شاید قطره‌ای بر آن ببارد و چشمان کم‌سوی خود را از سرِ التماس، به سوی حاکمان دوخته که شاید پس از گذشت دوران و تجربه‌های دردناک، جهل و تعصب را به کناری گذارند و بفهمند که این نعمت الهی از اساس ابزار چنین اهدافی نبوده است.

بهره‌گیری ارزان و آسان از نعمت‌های طبیعی باعث شد تصور شود که حکمرانی کاری ساده و بدون دردسر است. فرآیندی انگاشته شد که در ابتدای آن، منابع و ظرفیت‌های خدادادی را می‌کاری و در انتها، محبوبیت درو می‌کنی. می‌توانی به درون مردم بروی و منابع طبیعی برگشت‌ناپذیر و منابع مالی تورم‌آفرین را میان آنان تقسیم کنی و از فریاد‌های شوق‌آمیز و قدرمندانۀ آن‌ها با غرور لذت ببری.

واقعیت اینست که اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۶ به این طرف، وارد مرحله‌ای جدید از زندگی خود شده است که دیگر نمی‌توان به شیوۀ گذشته با آن رفتار کرد. این تغییر بزرگ توسط سیاست‌مداران ما در جناح‌های مختلف، متأسفانه هنوز فهمیده نشده است و لذا آن‌ها «همگی» هنوز در دورانِ «شیرین زبانی» زندگی می‌کنند.

یکی از شما ۶ نفر، به‌جای دادن امید‌های واهی که اساساً باورپذیر نیست، بیاید و صادقانه به مردم بگوید که خوب می‌داند نخواهد توانست معجزه کند. اما بگوید که در اقتصاد همان‌طور که معجزه نداریم، بن‌بست هم نداریم. بگوید که می‌داند در چارچوب «راهبرد‌های موجود»، بودجۀ دولت به‌خاطر کسری‌های زیادی که دارد، ظرفیت کشف‌نشده‌ای برای افزایش حقوق معلمان و پرستاران و ... را ندارد. در نظام بانکی منابع اضافه‌ای برای کمک به تولید وجود ندارد مگر به قیمت اضافه‌کردن بار بیشتر تورم به زندگی مردم. نترسد که بگوید، در چارچوب شرایط تحریم و محدودیت‌های مالی بین‌المللی، منابع ارزی کشور به‌سختی می‌تواند از وضع موجود بیشتر شود.

صادقانه بگوید که می‌داند شرایط سختی را باید مدیریت کند. از سال ۱۳۹۶ به بعد، تا اطلاع ثانوی، دوران رؤسای جمهور محبوب به سر آمده است. بگوید که می‌داند مسیر توسعۀ موفقِ مسالمت‌آمیز کشور، بس طولانی است. یکی از شما، زبان صادق درد‌های مردم شود و بگوید که مردم! شما در هر حال، دوران دشواری را در پیش خواهید داشت و هرکس غیر از این بگوید یا از سر جهل است یا فریب.
بگوید که ما بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم. در یک راه، سختی‌های زیادِ «قطعی» که به سختی‌های بیشتر غیرقابل‌تحمل خواهد رسید و در انتخابی دیگر، سختی‌های زیادی قرار گرفته که به گشایش‌های «محتمل» و فردا‌های بهتر پس از آن، ختم خواهد شد. بگوید که او نمی‌خواهد کورتُن‌درمانی کند.

مسیر فریب، عواقبی دردناک و جبران‌ناپذیر دارد. به مردم بگوید که آنچه به‌طور قطع می‌تواند تعهد دهد آن است که زبانِ جمهور در نظام تصمیم‌گیری باشد. اطمینان دهد که ابرچالش‌های اقتصادی راه حل دارند، اما باید از معبرِ سختِ سیاست عبور کنند و او می‌داند عبور از این گذرگاه با دشواری‌های بسیار و ریسک‌های عدم موفقیت مواجه است. به‌جای آنکه به مردم تصویر زیبای نقاشی‌شده، اما رؤیایی از آینده را نشان دهد، عکس واقعی خودمان را ارائه کند. مردم واقعی در درون همان قابی قرار دارند که بر چهره‌هایشان لبخند خشکیده است.  پس تو هم در درون همان قاب بیا تا آن‌ها باور کنند در کنار آن‌ها هستی و خواهی بود.
 
باور من اینست که مردم به یک رئیس‌جمهور «معمولی» برای شرایط «غیرمعمولی» خود قانع هستند. پس تلاش نکن از خود قهرمان ترسیم کنی، چون واقعاً چنین نیستی. ما در مسیر گذار به سر می‌بریم. گذارِ اقتصادی، گذار فرهنگی و گذارِ سیاسی. این گذار طولانی خواهد بود و تو باید بتوانی نشان دهی که می‌توانی، تنها حلقه‌ای از این زنجیرۀ طولانی باشی. مردم در تاریکی با چراغ‌های ضعیف و کم‌نور، به‌دنبال سیاست‌مدارِ آگاهِ از جنس خودشان می‌گردند. در سیاست برخلاف اقتصاد، هم بن‌بست داریم هم معجزه. نمی‌گویم که تو با انتخاب این رویکرد می‌توانی معجزه کنی، اما از این روز‌های باقیمانده استفاده کن تا کمی از تنگنای بن‌بست بکاهی».

دوندگان حرفه‌ای سال‌ها بیشتر از افراد معمولی زندگی می‌کنند

دوندگان حرفه‌ای سال‌ها بیشتر از افراد معمولی زندگی می‌کنند!
دوندگان حرفه‌ای به‌طور میانگین پنج سال بیشتر از باقی جمعیت زندگی می‌کنند. پژوهشگران کانادایی و استرالیایی از داده‌های سلامت مربوط به ۲۰۰ نفر اولی استفاده کرده‌اند که در دهه‌های ۱۹۵۰، ۶۰ و ۷۰ موفق شدند یک مایل (۱٫۶ کیلومتر) را در کمتر از چهار دقیقه بدوند.

پژوهشگران می‌گویند بخشی از این مزایا احتمالاً به این بازمی‌گردد که دوندگان حرفه‌ای ژن‌های بهتری دارند، و سبک زندگی به‌تنهایی در این خروجی دخیل نیست.

به گزارش دیجیاتو، ده ساعت یا بیش از ۱۲۰ کیلومتر دویدن در هفته مطمئناً ورزش بسیار سنگینی است. اما علاوه بر شکستن مرزهای بدن، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که برخی از ورزشکاران حرفه‌ای با یک برنامه دویدن سخت‌گیرانه، چند سال به طول عمر خود می‌افزایند.

طبق نتایج یک مطالعه جدید در British Journal of Sports Medicine، دوندگان حرفه‌ای به‌طور میانگین پنج سال بیشتر از باقی جمعیت زندگی می‌کنند. پژوهشگران کانادایی و استرالیایی از داده‌های سلامت مربوط به ۲۰۰ نفر اولی استفاده کرده‌اند که در دهه‌های ۱۹۵۰.۶۰ و ۷۰ موفق شدند یک مایل (۱٫۶ کیلومتر) را در کمتر از چهار دقیقه بدوند.

این نتایج مخالف باور مرسومی هستند که می‌گوید ورزش بسیار سنگین در بلندمدت عواقب سلامتی منفی دارد. در حقیقت به‌نظر می‌رسد که رکوردشکنی با بدن، حداقل برای برخی، مفید است.

مطالعات فراوانی نشان می‌دهند که فعالیت فیزیکی باعث افزایش طول عمر می‌شود. اما همچنان مشخص نیست که ورزش بیش از حد توصیه‌شده برای سلامتی خوب است یا بد.

برخی از دانشمندان می‌گویند سبک زندگی ورزشکارانی که در ماراتن، دوچرخه‌سواری استقامت یا ورزش سه‌گانه شرکت می‌کنند می‌تواند فشاری غیرضروری به قلب وارد کند و آن‌ها را در معرض ریسک مرگ زودهنگام قرار دهد. اما با این که این سبک زندگی برای ورزشکاران تازه‌کار یا معمولی مشکلاتی ایجاد می‌کند، احتمالاً نتایج آن برای ورزشکاران حرفه‌ای متفاوت است.

مزایای سلامتی ورزش حرفه ایمزایای سلامتی ورزش‌های شدید احتمالاً منحصر به ورزشکاران حرفه‌ای است.

ارتباط دویدن حرفه‌ای با طول عمر

مطالعات گذشته نشان می‌دهند که دوچرخه‌سواران تور دو فرانس، ورزشکاران المپیک و قایق‌رانان بیشتر از جمعیت عادی عمر می‌کنند.

حالا پژوهشگران نشان داده‌اند این الگو در سریع‌ترین دوندگان یک مایل نیز وجود دارد. افرادی که می‌توانند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدوند بسیار کم هستند. این افراد دستگاه‌های تنفسی، قلبی‌عروقی، متابولیک و ماهیچه-استخوانی خود را تا بیشترین حد ممکن به‌کار می‌گیرند.

این ورزشکاران، برای رسیدن به این سرعت، در طول هفته به‌طور منظم در راندهای فعالیت فیزیکی بسیار شدید شرکت می‌کنند.

 متخصصان قلب و عروق نشان دادند ۲۰ نفر اولی که توانستند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدوند، به‌طور میانگین، ۱۲ سال بیشتر از امید به زندگیِ عمومی عمر کردند. پژوهشگران تحقیق حاضر، جمعیت بزرگ‌تری از این افراد را در طول سه دهه بررسی کرده‌اند.

نکته جالب این‌جاست که افرادی که در دهه ۱۹۶۰ به این رکورد در دویدن رسیدند، نسبت به دوندگانی که در دهه‌های بعد به آن دست یافتند، فاصله بیشتری با امید به زندگی عمومی داشتند.

پژوهشگران می‌گویند علت احتمالاً این است که امید به زندگی به طور کلی در دهه‌های اخیر افزایش پیدا کرده است. ما همچنین توانسته‌ایم چندین بیماری واگیردار و غیرواگیردار مهم را کنترل کنیم.

به بیان دیگر، این نکته نشان می‌دهد که احتمالاً افزایش طول عمر دوندگان و دیگر ورزشکاران حرفه‌ای تماماً ناشی از سبک زندگی آن‌ها نباشد. مثلاً این امکان وجود دارد که این ورزشکاران ژن‌های مطلوب بیشتری نسبت به عموم داشته باشند. در گروه ۲۰۰ نفره دوندگان برجسته، پژوهشگران ۲۰ زوج برادر و خواهر و چندین پدر و پسر یافتند.

درباره "نهضت ملی یا حتی جهانی پرورش سگ و گربه"!

بسمه تعالی

چند وقتی است که غذا دادن به سگ و گربه های خانگی یا غیرخانگی میان بخش بزرگی از مردم کشور ما ایران گسترش یافته است و کاری معمول و مرسوم شده است. برخی که از دید(نظر) مالی تواناتر هستند و حیوان خانگی سگ یا گربه دارند، برای حیوان خود غذاهای گوشتی ویژه مانند مرغ و ... درست می کنند به گونه ای که ترکیب ویژه ای دارد زیرا چشایی آن حیوان (بخاطر عادت) شکل دیگر گوشت و غذا را نمی پسندد! وقتی را صرف آشپزی می کنند و گوشتی را به حیوان می دهند که بسیاری خانواده های مستضعف (ضعیف نگاه داشته شده یا به ضعف افکنده شده) توان خرید و خوردن آن را حتی در یک ماه ندارند، خانواده هایی که بچه های در سن رشد دارند و نیاز به مواد غذایی گوناگون از جمله انواع گوشت دارند. یا بیمار دارند و نیاز به تقویت او هست. به حیوانی گوشتِ با کیفیت می دهند که به گونه ای ساخته (خلق) شده است که آشغال گوشت و استخوان را می تواند به آسانی بخورد و گوارش (هضم) کند و بیمار هم نشود حتی اگر خام و کثیف بخورد. چه اندازه پول هزینه می شود برای خوراک سگ و گربه، ولی بسیاری از همین آدمها هنگامی که نیازمندی از ایشان درخواست کمک می کند دریغ می کنند. البته برخی از ایشان، مهربان هستند هم نسبت به انسانها و هم حیوانات و این خوب است.

پرسش من اینجاست که آیا برای مهربان بودن با حیوانات نیاز است به آنها بهترین و گرانترین غذای انسان را بدهیم تا برای انسانهای دیگر در رقابتِ بازار، قیمت آن خوراکها بالا برود و چه بسا از دسترس آنها دور شود؟ یا می توان به حیوان گوشتخوار، ضایعات گوشتی و استخوانی داد و خوراک خوب را برای انسانها نگاه داشت؟

همچنین آیا نمی توان همین پولهای هدر شونده برای پرداخت قیمت گوشت گران برای حیوانات اینچنینی را به کارهای بهتری داد تا رشدی فرهنگی و عقلی (خردی) و علمی (دانشی) در جامعه ایجاد کند؟ مثلا کمک به مدارس، انتشار سایتها و کتابهای خوب یا کمک به سازمانهای مردم نهاد خیریه واقعی، یا رساندن به نیازمندان از راه آشنایان قابل اعتماد؟

ممکن است برخی انسانهای خوب این کارها را نیز می کنند ولی در همان حال برای حیوانات نیز غذای گران فراهم می کنند. خوب آیا نمی توانند همین بخش را نیز به آن بخش بدهند و خوراک ارزان را جایگزین کنند. به نظرم می رسد خود آن حیوانات هم اگر ازشان بپرسیم احتمالا حاضر به این فداکاری هستند!

در خیابان و بوستان (پارک) ها که گام برمی داریم گربه های چاق و چله با چندین مامان (!) (یعنی خانمهایی که قربون صدقه آنها می روند و گربه ها و یا سگ خانگی خویش را مامان صدا می زنند گویی بچه ایشان است) می بینیم. و این یک جَوّ شده است و بسیاری از مردم هم به دنبال گرفتن آن جَوّ رایج.

درست است که بسیار پولها بدست دستهای گوناگون بد هزینه می شود و نابود می شود ولی آیا هر یک از ما هم باید چنین کنیم (هدر دادن پول و مال و امکانات و وقت و انرژی و دغدغه و اعصاب. یعنی اسراف و تبذیر) یا ما باید خرد بیشتری داشته باشیم از کسانی که از دید ما نادرست کار می کنند.

باید بدانیم که خداوند اسراف و تبذیر کنندگان، یعنی زیاده روان و دور ریزندگان، را دوست ندارد، و انتظار دارد نعمتهایی که به افراد یا مردمی داده است را به درستی مصرف و بهره برداری کنند. خداوند مهربانی را ارزشمند می داند و خود را مهربان  معرفی می کند، و در آموزه های دینی خویش همیشه انسان را به مهربانی به هم نوع یا دیگر انواع و آفریده ها سفارش فرموده است، ولی همچنین فرموده است که هر کاری راهی دارد و هرچیزی جایگاهی دارد که باید در جایگاه خویش گذاشته شود و باشد (تعریف عدالت) و برون رفتِ یک چیز از جایگاهش ستم (ظلم) است زیرا خراب می کند آن نظم کلی حکیمانه را.

امیدوارم مردم ما راههای بهتری برای هزینه و سرمایه گذاری امکانات خویش؛ امکانات وجودی خویش یا در اختیار خویش، جستجو کنند و بیابند و در کار بگیرند (عمل کنند).


8333679968

تقویم سال 1403 هجری خورشیدی

روزهای تعطیل در سال 1403 (اینفوگرافی)
مناسبت های تعطیل در سال ۱۴۰۳ در تقویم مشخص شدند.

مناسبت های تعطیل در سال ۱۴۰۳ را در این اینفوگرافی ببینید:

روزهای تعطیل در سال 1403 (اینفوگرافی)

منبع: همشهری



عکس تقویم ۱۴۰۳


نوشته ای درباره اینکه چگونه متفاوت و خاص زندگی کنیم ؟

متفاوت فکر کردن مستلزم آموزش ذهن به سمت رویکردی تأثیرپذیرتر، منعطف تر و خلاقانه تر است. در حقیقت تفکر با چنین ذهنیتی به شما امکان می دهد تا تغییرات و چالش های روزمره را بهتر برتابید و هر کدام را تبدیل به فرصتی برای ارتقای موقعیت خود سازید. البته مثل هر چیز مهم دیگری، رسیدن به چنین رویکردی تعهد و ارده ای آهنین می طلبد.

سواد زندگی؛ توسعه توانمندی‌های فردی؛ مریم طرزی - متفاوت که فکر کنید، متفاوت هم زندگی خواهید کرد. اغلب مردم دورتا دور خودشان سنگری از افکار متصلب و پولادین می کشند و همچون سربازانی سرسخت و انعطاف ناپذیر در این سنگر پناه می گیرند. در نتیجه، بدون اینکه اصلا متوجه باشند، در رویارویی (مواجهه) با چالش های زندگی از یافتن راه حلی مناسب برای مشکلات، پیداکردن چاره ای برای ناامیدی ها و نیز ایده و دیدگاهی برای رفع موانع عاجز می مانند.

بله متفاوت فکر کردن آسان نیست، اما می تواند مرز بین رنج بردن و رهایی از رنج باشد.

واقعا چه چیز سبب می شود که ما از درست و به جا فکر کردن، سریع و صحیح تصمیم گرفتن و جسور بودن در تفکری متفاوت باز بمانیم. یکی از مطرح ترین چهره های روانشناسی ، آبراهام لوچینز، به بررسی و پژوهش در این مورد پرداخته است.

دکتر لوچینز در سال 1942 آزمایشی را منتشر کرد با نام " مشکل کوزه آب" که در آن بسیار مستدل و روشن اثبات می کند که بسیاری از مشکلات اساسی ما آدم ها به دلیل تصلب ساختارهای ذهنی، تعصب و ترس مان است.

انسان ها از نوآوری می ترسند. وقتی صحبت از تغییر رفتار و آوردن روال های تازه به زندگی روزمره می شود، بلافاصله احساس ناامنی می کنند. اما نفع آنها در این است که رویکردهای فکری خود را ارزیابی کنند و در الگوهای فکری قدیم به ارث رسیده از گذشته تجدید نظر کنند. در همین راستا لازم است که آن سیستم های دفاعی را که اجازه چنین عملی را نمی دهد، و خود نیز از آن آگاه نیستند، شناسایی کنند.

 بنا به گفته لوچینز استراتژی بهبود چنین روندی در تلاش برای فکر کردنی قابل انعطاف نهفته است. برای سازگار شدن با محیط پیرامون مان که مدام در حال تغییر است، چاره ای نداریم جز منعطف بودن در فکر کردن و اندیشیدنی عاری از هر گونه تعصب.

با متفاوت فکر کردن  متفاوت زندگی کنید

متفاوت فکر کردن برای متفاوت زندگی کردن؛ اما چگونه این کار را انجام دهیم؟

بسیاری از مردم در درک چیزهای اطراف شان و تصوری که از آن دارند مثل همند. مثلا می فهمند که طوفان دارد نزدیک می شود، بوی خاک باران خورده را تشخیص می دهند، صدای  باران بر شیشه پنجره را می شناسند، و درک و دریافت هایی از این دست.

حال به رغم اینکه همه ما این محرک ها را می شناسیم و درک می کنیم، اما هرکدام مان تفسیر شخصی و واکنش شخصی خودمان را از آن داریم. شخصیت ما، تحصیلات، محیطی که در آن قرار گرفته ایم، خلق و خوی مان، علاقمندی ها و ترجیحات مان همگی بر تفسیرما از این موارد اثر می گذارند.

مثلا ممکن است با درک اینکه طوفان دارد نزدیک می شود، یکی مضطرب شود و فرار کند، یکی دیگر از دیدن آن لذت ببرد، و عکاسی کند. هر فردی بنا بر ویژگی های شخصی که دارد، واقعیت را یک طور درک و فیلتر می کند.

مسئله اصلی این جاست که گاهی شیوه خاص  پردازش آنچه که ما را احاطه کرده است ، و آنچه اتفاق می افتد از راه ورود به لایه های یک ذهن بی دفاع و بسته صورت می گیرد. انگار که فرایند پردازش، از راه تونل بتونی یک ذهن بسته صورت می گیرد که راه به تاریکی می برد.

پس چه کنیم تا این شیوه پردازش را تغییر دهیم وقتی افکار به طور خودکار وارد این تونل های ذهنی می شوند و با احساساتی از همین دست روبرو (مواجه) می شوند؟ با ما همراه باشید.

ذهن منعطف و تأثیرپذیر

دکتر لوچینز در دهه ی 1940 نیاز مبرم به ایجاد و توسعه یک رویکرد ذهنی با عنوان رویکرد ذهن انعطاف پذیر را برای متفاوت فکر کردن پیش بینی کرده بود. افرادی با این رویکرد ذهنی می توانند در یک محیط سرشار از تغییر و محرک دوام بیاورند و موفق زندگی کنند.

به علاوه در همان زمان یک ریاضیدان و فیزیکدان مشهور با نام دکتر لئوناردو ملودینو این مفهوم را وارد حوزه روان شناسی کرده بود که بسیار مورد علاقه لوچینز قرار گرفت.

دکتر ملودینو که در چندین پروژه مهم علمی با استیون هاوکینگ همکاری نزدیکی داشته است و هنوز هم از اشاعه دهندگان تاثیرگذار علمی است، معتقد است یک ذهن منعطف و تاثیرپذیر که متفاوت فکر کردن را آموخته است، بهتر فکر می کند و بهتر زندگی می کند. بهتر فکر کردن به ارتقای کیفیت سطح زندگی در جامعه و نیز به گسترش شادی در جامعه کمک می کند.

این ایده بر ارکان زیر استوار است:

. پدیده ها و چیزهای اطراف تان را بدیهی ندانید. ایده های راحت و دردسترس بی حس کننده اند . با یک دید انتقادی به اطراف تان نگاه کنید. دنبال پاسخ های ساده نباشید.

. وقت آن رسیده است که کاری را شروع کنید که کمی سخت است و هر کسی از پسش برنمی آید: زود اعتماد نکنید،  ابهام را تحمل کنید؛ تضادها را تشخیص بدهید.

. از آن ذهنیت مرسوم و معمول همیشگی فراتر روید.

. در نهایت هم به منطق و هم به افکار جانبی آن اعتماد کنید ، 

همین روند شما را به نوآوری دعوت می کند.

ذهنیت منعطف از تغییر نمی ترسد. نبود (عدم) ثبات و اطمینان را می پذیرد. از تغییرات استقبال می کند و می داند زندگی در حال تغییر مداوم است. فقط خودش را با تغییرات وفق نمی دهد، بلکه از آن ها استفاده می کند.

متفاوت فکر کردن شما را وامی دارد تا افکار پوچ و بی فایده را بشناسید و با چشمانی باز به اطراف تان نگاه کنید.

اگر انعطاف پذیر باشید. راحت تر چالش های زندگی را تاب می آورید  و از موانع عبور می کنید.

با متفاوت فکر کردن  متفاوت زندگی کنید

همه ما دوست داریم که متفاوت فکر کنیم و ذهن منعطفی داشته باشیم تا با جسارت به استقبال آینده و اتفاقات پیش رو برویم. در این شکی نیست. اما یک نکته مهم دیگری وجود دارد که توجه به آن اساسی است:

افکار مزاحم، بی فایده ، مضر و سمی

افکاری که بی وقفه در ذهن ما می چرخند. افکار بازدارنده ای که غافل که بشویم ما را اسیر می کنند. همان افکاری که به تو می گویند: " تو از پس این کار برنمی آیی." " بشین سرجات، اوضاع را از این که هست بدتر نکن." " ارزش ریسک کردن ندارد، در نقطه امن خودت باقی بمان".

این گفت و گوی ذهنی و درونی را قطع کنید. نوبتی هم که باشد نوبت پاکسازی ذهن از افکار بازدارنده ای است که همواره بر ترس ما دامن می زنند. برای متفاوت فکر کردن باید که مکالمه ذهنی تان را متوقف کنید.

تنها با قطع مکالمه ذهنی است که به ذهن منعطف مجال عرض اندام و رشد می دهید.

متفاوت که فکر کنید، فرصت های ارزشمندی پیش روی شما قرار می گیرند. عجله نکنید باید به ذهن و مغزتان زمان بدهید. باید که تصمیم بگیرید و به تصمیم تان متعهد باشید.

 

کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@